زن زندگی آزادی

کلکسیونی از سرکوب‌گری ضدانقلاب به نام «آزادی»

کلکسیونی از سرکوب‌گری ضدانقلاب به نام «آزادی»


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، نگه‌داشتن یک فضای دوگانه کاذب بین ملت و حکومت و جو تشنج و درگیری کاری است که ضدانقلاب و در رأس آنان آلبانی‌نشینان التقاطی همواره انجام می‌دهند و روی افرادی که می‌خواهند بنا به اقتضائات خودشان با دستگاه‌های دولتی همکاری داشته باشند، فشار حداکثری می‌آورند. برخی از بازیگران سینما در صفحات شخصی خود در فضای مجازی از این فشارها پرده برداشته و از هجوم‌هایی گفتند که به هوای کار در سینما، حضور در جشنواره فجر و حتی شادی به دلیل پیروزی تیم ملی فوتبال، روی آنان بود. درباره این رفتار پارادوکسیکال با «محسن ردادی»، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه و تارخ‌پژوه گفت‌وگو کردیم.

می‌گویند آزادی؛ اما دیکتاتوری می‌خواهند

ردادی در ابتدا گفت: درمورد بحث فشارهایی که سایبری‌های ضدانقلاب و البته برخی نیروهای در عالم حقیقی بر روی برخی شخصیت‌های فرهنگی، اندیشه‌ای و هنری داشته‌اند و با هجوم و فحاشی آن‌ها را از انجام یکسری فعالیت‌ها برحذر داشتند، چند نکته قابل بررسی است؛ اول این که از قدیم گفته‌اند «از قضا سرکنگبین صفرا فزود». چیزی که ما مشاهده می‌کنیم این است که در جنبش «ززآ» هر چه شعار است، در عالم حقیقت برعکس آن انجام می‌شود. وقتی گفتند «زن» بدترین و رکیک‌ترین فحش‌های مردانه را دادند. وقتی گفتند «زندگی»، به شکل بی‌رحمانه‌ای جان مخالفین خود را گرفتند و گویی با شادی و روزمرگی مخالفند و با کمپین‌هایی مثل تحریم یلدا و عید نوروز برای مردم مزاحمت ایجاد می‌کردند. در آخر هم «آزادی» مدنظرشان یک دیکتاتوری عجیب و غربیی بود که هرکس مخالف آن‌ها فکر می‌کرد محکوم به سرکوب شدن به بدترین شکل بود.

کلکسیونی از سرکوب آزادی از سوی مدعیان شعار آزادی

این پژوهشگر حوزه تاریخ بیان کرد: «فردریش هایک»، نظریه‌پرداز لیبرال در همین باره گفته بود که بالاترین و بدترین دشمن آزادی این است که ما بخواهیم کسی که مثل ما فکر نمی‌کند را از صحنه به در کنیم و به حاشیه برانیم. ما در این یک‌سال اخیر کلکسیونی از سرکوب آزادی را از سوی مدعیان شعار آزادی دیدیم. نمونه‌های بارز آن را می‌توان در برخورد شدید با پیرمرد قناد سنندجی دید که به علت شکلات دادن به آقای رئیسی تهدید شد! یا وقتی خاله نیکا شاکرمی کمپین وکالت به رضا پهلوی را قبول نکرد، مورد هجوم فحش‌های سلطنت‌طلب‌ها قرار گرفت. همچنین برزو ارجمند هم از اینکه طرفداران ززآ به پدرش فحاشی کرده بودند به خشم آمد و روبه‌وری دوربین گریه کرد!

هنوز فشار بر روی بازیگران وجود دارد

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: حتی وقتی سه بازیگر خانم در روزهای اخیر در صفحات شخصی خودشان از فشار سایبری‌های ضدانقلاب در فضای مجازی گفتند، ما می‌بینیم که آن متن هم با ملاحظه و احتیاط است، به تعبیری هنوز فشار و هجوم سایبری ضدانقلاب بر روی این بازیگران ادامه دارد. این حقیقت آزادی‌خواهی طرفداران اغتشاشات پارسال است که در اصل باید گفت هیچ سنخیتی با روح آزادی ندارد. این‌ها باتوم و تفنگ به دستشان نرسیده با مخالفان این چنین رفتاری دارند، اگر روزی قدرت سیاسی و نظامی بگیرند خدا می‌داند که چه می‌کنند و اینجاست که آزادی در مظلومیت خودش به سر می‌برد. 

شعار ضدانقلاب «مرده‌باد مخالف من» بود

ردادی گفت: در جریان انقلاب فرانسه، انقلابیون شعاری داشتند که عبارت بود از «زنده‌باد مخالف من» یا «جانم را می‌دهم تا مخالفم حرفش را بزند»؛ اما جریان ضدانقلاب در طول چندسال اخیر بالاخص از پارسال تا به حال چیزی که عملی کرد «مرده‌باد مخالف من بود» آنان به خودشان به راحتی اجازه هرگونه سرکوب و حذف مخالف را می‌دهند و اسم این کار را آزادی می‌گذارند.

منبع: خبرگزاری فارس

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کلکسیونی از سرکوب‌گری ضدانقلاب به نام «آزادی» بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» بیشتر بخوانید »

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سید محمدجواد میرخانی؛ سال گذشته بود که انتشار خبری مبنی بر درگذشت یک دختر جوان در مرکز پلیس امنیت اخلاقی انتظامی تهران بزرگ، موجب تحریک افکار عمومی و این اتفاق، جرقه‌ای برای شکل‌گیری اغتشاشات خیابانی و ناامنی در کشور شد که چندین ماه به‌طول انجامید و خسارت‌های زیادی را برای کشور به‌همراه داشت؛ اگرچه به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روز‌های آغازین این اغتشاشات، دشمن برای ایجاد فتنه در جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های شهریور و مهر ۱۴۰۱ برنامه‌ریزی کرده و فوت این دختر جوان، تنها بهانه‌ای برای آغاز اجرای توطئه‌های دشمن بود و اگر این ماجرا اتفاق نمی‌افتاد، دشمن بهانه دیگری را برای کلید خوردن توطئه‌های خود پیدا می‌کرد.

دشمنان در جریان توطئه‌های خود در سال گذشته، از همه توان خود برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران بهره بردند تا جایی که حوادث سال ۱۴۰۱ را یک «جنگ ترکیبی» تمام‌عیار علیه جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ هرچند این جنگ ترکیبی با هوشیاری رهبر معظم انقلاب اسلامی، مجاهدت‌های مدافعان امنیت و بصیرت ملت ایران که جلوه‌ای از آن را در ماجرای حضور میلیونی آن‌ها در راهپیمایی ۲۲ بهمن همان سال شاهد بودیم، شکست خورد و در تابستان امسال نیز همزمان با سالگرد آغاز این فتنه، باز هم همین عوامل، از جمله آمادگی کامل نیرو‌های امنیتی، موجب شد تا دشمنان نتوانند دوباره آتش فتنه را در کشورمان به‌پا کنند.

دشمنان در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ از یک راهبرد مهم برای تحریک احساسات مردم و افکار عمومی بهره بردند و آن راهبرد مهم، چیزی نبود جز «کشته‌سازی»؛ راهبردی که آن را در فتنه سال ۱۳۸۸ و فتنه سال ۱۳۹۸ هم در پیش گرفتند اما شکست خوردند. بر این اساس، در روز‌هایی که مدافعان امنیت در کف خیابان‌ها با اغتشاشگران مقابله می‌کردند و برخی از آن‌ها مانند «آرمان علی‌وردی» و «روح‌الله عجمیان» در این راه به‌طرز وحشیانه و ناجوانمردانه‌ای شکنجه و شهید شدند، رسانه‌های فارسی‌زبان بیگانه و عوامل دشمنان در فضای مجازی، تمامی توان خود را بر اجرای راهبرد «کشته‌سازی» گذاشته بودند و در این راه، حتی کسانی که به‌دلایل مختلف از جمله خودکشی و یا بیماری فوت کرده بودند را هم جزو کشته‌شدگان اغتشاشات عنوان کردند؛ دشمنان حتی در برخی از موارد نام افراد زنده را هم در لیست کشته‌شدگان اغتشاشات قرار داده بودند!

سیاستی که در راستای مقابله با راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان در دستور نهاد‌های امنیتی قرار گرفت، موجب شد که مدافعان امنیت در بسیج و سپاه، از داشتن سلاح گرم در مقابله با اغتشاشگران منع شوند تا دشمنان نتوانند آن‌ها را به کشتن اغتشاشگران متهم کرده و راهبرد خود را دنبال کنند؛ این درحالی است که با وجود این نیز دشمنان دروغ‌گو، چشم خود را به‌روی حقیقت بسته و بسیج و سپاه را به کشته‌سازی متهم می‌کنند؛ درحالی که مدافعان امنیت در اغتشاشات سال گذشته، برای خنثی‌سازی راهبرد «کشته‌سازی» دشمنان، مظلومانه چاقو خوردند، شکنجه شدند، با سلاح گرم هدف گرفته شده و سرانجام جانباز و شهید شدند؛ اما بهانه‌ای به دست دشمن ندادند.

دشمنان در راستای اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، علاوه‌بر این‌که فوت‌شدگان و حتی زنده‌ها را به‌نفع خود مصادره کردند، قاتلان اعدامی مانند کسی که ۲ بسیجی را در مشهد به شهادت رسانده بودند را هم در این لیست جای دادند و افرادی هم که در اغتشاشات توسط معاندان و اغتشاشگران در راستای همین راهبرد، با سلاح گرم کشته شده بودند را به لیست خود اضافه کردند؛ اما هدف آن‌ها تنها به این لیست ختم نمی‌شد و در حقیقت می‌خواستند نام افراد این لیست را حتی تا ۳۰۰ نفر نیز افزایش دهند، تا از این طریق احساسات مردم، خصوصاً مردم پایتخت را تحریک کرده و آن‌ها را به خیابان‌ها بکشانند و در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران قرار دهند.

به‌نظر می‌رسد که دشمنان با اجرای راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال گذشته، می‌خواستند دوباره تاریخ نه‌چندان دور این کشور را تکرار کنند و از این طریق به نظام جمهوری اسلامی ایران ضربه نهایی را بزنند؛ آن‌ها با الگوگیری از ماجرای جنایت رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که در آن جنایت، صد‌ها نفر از هموطنان‌مان به شهادت رسیدند و این کشتار وسیع تیر خلاص را بر پیکر رژیم پهلوی زد، می‌خواستند با لیست کشته‌شدگان خود، چیزی شبیه این جنایت را به جمهوری اسلامی ایران نسبت دهند و از این طریق نظام را در نظر مردم، به‌ عنوان حکومتی عنوان کنند که جان مردمش برایش اهمیت ندارد و سرانجام تیر خلاص را به نظام جمهوری اسلامی ایران بزنند؛ اما این راهبرد آن‌ها با تدبیر مسئولان و مجاهدت‌های مدافعان امنیت خنثی شد.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست راهبرد «کشته‌سازی» در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ بیشتر بخوانید »

«وحدت ملی» و «امنیت ملی»؛ سنگری مستحکم در برابر بحران‌سازی‌های دشمن

«وحدت ملی» و «امنیت ملی»؛ سنگری مستحکم در برابر بحران‌سازی‌های دشمن


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس – سید محمدجواد میرخانی؛ «وحدت ملی» و «امنیت ملی»؛ دو نقطه اساسی برای استمرار حرکت ملت بزرگ ایران هستند که دشمنان آن‌ها را هدف گرفته‌اند؛ چراکه این دو مؤلفه مهم، از عوامل اصلی استقامت و پیشرفت ملت ایران در ۴۴ سال گذشته بوده و بصیرت ملت ایران را در عرصه‌های مختلف نشان می‌دهد.

ملت بزرگ ایران با تأسی بر مؤلفه مهم «وحدت ملی» به رهبری فقیهی بت‌شکن یعنی امام خمینی (ره)، توانستند بر حکومت طاغوتی و وابسته پهلوی فائق آیند و پرچم اسلام را در ایران‌زمین به اهتزاز دربیاورند. آن‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز در صحنه‌های گوناگون از قبیل بحران‌ها که در رأس آن‌ها هشت سال دفاع مقدس قرار دارد و همچنین در میدان مشارکت‌ها نظیر راهپیمایی‌ها، انتخابات‌ها و کمک به همنوعان خود در بلایای طبیعی و…، فارغ از هرگونه اختلاف نظر سیاسی، دینی، قومی و جنسیتی، در صحنه حضور پیدا کردند و هیچ عاملی تاکنون نتوانسته است به این «وحدت ملی» ضربه وارد کند.

ملت مسلمان ایران همچنین در این ۴۴ سال گذشته، همواره برای تحقق «امنیت ملی» خود بسیج شده و با حضور در میدان‌های دفاع از این آب و خاک، نظیر دفاع از تمامیت ارضی در مرز‌ها خصوصاً در هشت سال دفاع مقدس، دفاع از امنیت شهرها، دفاع از حقوق سیاسی ملت ایران در کشور‌های دیگر و سازمان‌های بین‌المللی و حتی دفاع از منافع انقلاب اسلامی ایران در کشور‌های دیگر نظیر سوریه و عراق، نگذاشتند هیچ دشمن داخلی و هیچ بیگانه‌ای، نگاه چپ به «امنیت ملی» در جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.

امروز که انقلاب اسلامی ایران با عنایات الهی و اهل‌بیت (ع) و تکیه بر حضور مردم در صحنه‌های مختلف، گام دوم خود را برداشته و حرکت خود را مقتدرانه تا فتح قله‌های پیشرفت، قدم به قدم ادامه می‌دهد، دشمن می‌خواهد در یک «جنگ ترکیبی» کاملاً حساب‌شده، توسط ایجاد تفرقه میان اقوام و مذاهب مختلف و دمیدن بر اختلاف‌های سیاسی، مذهبی، قومی و گروهی، همراه با ایجاد ناامنی خصوصاً از طریق تشدید فشار‌های سیاسی و اقتصادی و به‌راه انداختن اغتشاش و انجام عملیات‌های تروریستی در داخل کشور، به این روند پیشرفت ملت ایران ضربه وارد کند.

اغتشاشات پاییز سال ۱۴۰۱ نمونه‌ای از جنگ ترکیبی دشمنان داخلی و خارجی بود که آگر آن را شدید‌ترین جنگ ترکیبی دشمن در این ۴۴ سال گذشته نیز بدانیم، اشتباه نکرده‌ایم. در این راستا دشمن در این جنگ ترکیبی، دو مؤلفه «وحدت ملی» و «امنیت ملی» را هدف قرار داد، تا شاید بتواند با کمرنگ کردن حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی ایران، پشت نظام را از پشتوانه‌های اصلی‌اش خالی کرده و آن را براندازی کند؛ اما زهی خیال باطل!

تلاش دشمن برای ضربه زدن به دو مؤلفه مهم «وحدت ملی» و «امنیت ملی» در حالی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیراً در سخنرانی خود، نسبت به اجرای نقشه‌ای شوم از جانب آمریکا علیه برخی کشور‌ها از جمله جمهوری اسلامی ایران از طریق بحران‌سازی هشدار داده و «شیطان بزرگ» را در پی تحریک نقاطی دانستند که می‌تواند باعث بحران در این کشور‌ها شود.

هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی و همچنین تجربه‌ای که ما در فتنه سال ۱۴۰۱ کسب کردیم، نشان می‌دهد که این بحران‌سازی، تفاوت‌ها و اختلاف‌های قومی و مذهبی و مسئله جنسیت و زن را شامل می‌شود که در این راستا، در حدود یک‌سال گذشته شاهد تلاش برای تحریک برخی قومیت‌ها و ایجاد اختلاف بین آن‌ها و نظام جمهوری اسلامی و همچنین تلاش برای ضربه به فرهنگ اسلامی زنان ایرانی از طریق سردادن شعار‌های پررنگ و لعابی نظیر «زن، زندگی، آزادی» بوده‌ایم؛ حال این‌که دشمن نتوانسته به اهداف خود دست یابد، به‌دلیل وجود همان دو مؤلفه «وحدت ملی» و «امنیت ملی» بوده است.

هدف دشمن از تمامی این بحران‌سازی‌هایی که انجام می‌دهد، بدون‌شک ضربه زدن به مؤلفه‌های «وحدت ملی» و «امنیت ملی» است؛ بنابراین اگر این دو مؤلفه مهم آسیب ببینند، نتیجه اقدامات دشمنان این خواهد بود که وضعیت ایران را مانند «سوریه» و «یمن» کنند؛ اما اگر ملت ایران همچنان بر این دو مؤلفه پای‌بند باشند و از آن‌ها حراست کنند، دشمن بدون‌شک به اهداف خود دست نخواهد یافت؛ بنابراین بر اساس هشدار امام خامنه‌ای: «کسانی که کسانی که امنیت ملی را تهدید می‌کنند، دشمن ملت هستند و دانسته یا نادانسته برای دشمن کار می‌کنند».

مؤلفه‌های «وحدت ملی» و «امنیت ملی» تا زمانی در این سرزمین استوار هستند و توطئه‌ها و بحران‌سازی‌های دشمنان تا وقتی بی‌اثر است که بنا به هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی، ما باید «مراقب و حواس‌جمع باشیم»، «راه را خطا و اشتباه نرویم»، «حق را با باطل اشتباه نگیریم»، «روش‌های دشمن را بشناسیم»، «در هیچ حرف و اقدام و حرکت به دشمن کمک نکنیم» و «دچار خواب و غفلت نشویم». این درحالی است که موضوع «ضعیف شدن دشمن» خصوصاً «افول آمریکا» که روزبه‌روز جلوه‌های بیشتری از آن نمایان می‌شود نیز نباید ما را دچار اشتباه کند؛ چراکه دشمنان همواره در پی مکر و نقشه‌کشی و ضربه زدن هستند.

از سویی دیگر؛ بنا بر توصیه بزرگ سکان‌دار انقلاب اسلامی ایران، «باید مراقب باشیم حرفی که می‌زنیم در جهت نقشه دشمن نباشد و جدول او را کامل نکند؛ چراکه گاهی کسی در اثر غفلت با حرف یا عمل خود جدول دشمن را کامل می‌کند که این خطرناک است».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«وحدت ملی» و «امنیت ملی»؛ سنگری مستحکم در برابر بحران‌سازی‌های دشمن بیشتر بخوانید »

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، پلیس فرانسه روز سه‌شنبه در اقدامی که می‌تواند گامی موثر در مبارزه با تروریسم و بهبود امنیت جهان باشد، برگزاری نشست فرقه پلید و تروریستی منافقین را ممنوع اعلام کرد.

این نشست در سال‌های گذشته محفلی برای گردهم‌آیی و پیوند سران تروریست‌ها بود و جنایت‌کاران آمریکایی -صهیونیستی، چون مایک پومپئو، مایک پنس، جان بولتون، رودی جولیانی و دیگر سناتور‌های دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا نیز به تواتر در آن حضور می‌یافتند.

فرقه تروریستی منافقین که دستش دستِ‌کم به خون ۱۷ هزار ایرانی و هزاران غیر ایرانی آغشته است با برپایی نشست‌هایی از این دست در اروپا گرچه می‌کوشید خود را به عنوان رهبر اپوزیسیون جمهوری اسلامی معرفی کند، اما پوشالی بودن آن در این اواخر حتی برای رسانه‌های غربی نیز آشکار شده بود.

در همین خصوص؛ خبرگزاری آسوشیتدپرس چند سال پیش طی گزارشی درباره نشست منافقین در برلین نوشت: «اغلب حاضران در گردهم‌آیی مجاهدین خلق با سازمان‌دهی این گروه از مدارس لهستان و جمهوری چک به برلین برده شدند تا صندلی‌های خالی موجود در همایش را پر کنند. این افراد با وعده سفر رایگان به برلین، محل اقامت رایگان و همچنین گردش در شهر برلین به این شهر آورده شده بودند.»

روزنامه لوموند فرانسه نیز طی گزارشی نوشته بود: «بیشتر افرادی که در همایش‌های سازمان مجاهدین خلق شرکت می‌کنند نمی‌دانند برای چه به همایش می‌روند و تنها به این دلیل که پیشنهادی خوب برای سفر به پاریس، اقامت چندروزه و پول دریافت می‌کنند، با مسئولان همایش همراه می‌شوند تا هرگاه از آن‌ها خواسته شد شادی کرده و پرچم‌ها را تکان دهند.»

پلیس آلبانی نیز روز سه‌شنبه در چارچوب قوانین ضد تروریسم به محل استقرار این فرقه در حاشیه شهر تیرانا ورود کرد تا چنانچه وزارت کشور آلبانی اعلام کرد، برخی سران منافقین را به دلیل رفتار‌های خلاف توافق سال ۲۰۱۴ آن‌ها با دولت تیرانا بازداشت کند.

منافقین در سال ۲۰۱۴ پس از اخراج از عراق و در بدو ورود به آلبانی پذیرفته بودند که تنها برای اهداف بشردوستانه در این کشور مستقر شوند و به هیچ فعالیت دیگری نپردازند. وزارت کشور آلبانی، اما می‌گوید: متاسفانه این گروه به تعهد‌های خود عمل نکرده و توافق‌شان را زیرپا گذاشتند، لذا پلیس آلبانی مطابق قانون با آن‌ها برخورد کرده است.

جالب‌تر اینکه؛ حتی آمریکا که رسما و بار‌ها خود را حامی و تجهیز کننده این فرقه اعلام کرده بود نیز گزینه‌ای جز اعلام برائت نداشته و در بیانیه وزارت خارجه خود اعلام کرد: «ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق درباره هرگونه فعالیت بالقوه غیرقانونی در داخل مرزهایش حمایت می‌کنیم!»

مجموع این تحولات در حالی روی داده است که این فرقه تروریستی با سوء استفاده از اعتراضات پاییز سال گذشته با توسعه خشونت و ترور و اجرای سناریوی کشته‌سازی و نیز تقلا برای ایجاد جایگاهی برای خود نزد کشور‌های معاند به عنوان گروهی قدرتمند علیه جمهوری اسلامی ایران، قصد داشت برای خود به عنوان رهبر گروه‌های اپوزیسیون موقعیتی ویژه خلق کنند.

مثلا مریم رجوی سرکرده این فرقه با همسر زلنسکی رئیس جمهور متوهم اوکراین دیدار کرده و طرفین مدعی تلاش مشترک برای آزادسازی اوکراین از روسیه و ایران از جمهوری اسلامی شده بودند!

این تحرکات، اما در حالی صورت گرفت که نه تنها این گروهک جنایت‌کار نتوانست پرونده جنایات خود نزد ملت ایران را کم‌رنگ سازد بلکه حتی در بیرون از مرز‌های ایران نیز نتوانست توهمات جاه‌طلبانه خود را جامه عمل بپوشاند.

اقدامات اخیر فرانسه و آلبانی علیه این تروریست‌های وطن‌فروش نشان داد که آن‌ها حتی نزد کشور‌های مخالف ایران نیز جایگاهی ندارند و چنانچه در بیانیه وزارت خارجه آمریکا آمده؛ «آمریکا سازمان مجاهدین خلق را یک جنبش معتبر مخالف که نماینده مردم ایران باشد نمی‌داند و از این گروه حمایت نمی‌کند.»

این سرنوشت سیاه البته تنها برای این فرقه روسیاه رقم نخورده بلکه آن کسانی هم که سیرک جورج تاون را به راه انداختند به سرنوشتی مشابه دچار شدند تا نشانه‌ای روشن از این باشد که اولا ایران اسلامی مقتدرتر از آن است که با چنین باد‌هایی بلرزد و ثانیا غربی‌ها عهدشکن‌تر از آن هستند که تا پایان پشت مزدوران و ملیجک‌های خود بایستند.

افرادی، چون رضا پهلوی، عبدالله مهتدی، حامد اسماعیلیون، شیرین عبادی، گلشیفته فراهانی، نازنین بنیادی، مسیح علی‌نژاد و علی کریمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی بازه زمانی چند روزه تعیین می‌کردند، علاوه بر فروپاشی منشور همبستگی‌شان، کارشان به افشاگری علیه یکدیگر رسید.

رسوایی‌های آن‌ها در لوای شعار زن زندگی آزادی اکنون به جایی رسیده که حتی کشور‌های معاند ایران نیز جز دوری کردن از این منفوران ملت، گزینه‌ای در پیشِ رو ندارند، چنانچه برخی سران اروپایی که زمانی با این افراد عکس یادگاری گرفته بودند، گوی سبقت را برای تماس با مقامات جمهوری اسلامی از سایرین ربوده و کاخ سفیدی که در اوج اغتشاشات گفته بود هیچ تمایلی به مذاکره ندارد، امروز دیپلماسی را بهترین گزینه در قبال ایران عنوان می‌کند!

سرنوشت فرقه تروریستی منافقین و مدعیان منشور همبستگی هم‌زمان با تلاش کشور‌های معاند ایران برای فاصله گرفتن از این افراد و جریان‌ها بیان‌گر آن است که این جماعت نه تنها در میان مردم ایران منفور هستند بلکه در خارج از مرز‌های ایران نیز با ماهیتی تروریستی، کلاه‌بردار و وطن‌فروشانی جاه‌طلب شناخته می‌شوند.

نتیجه این تحولات را در سراسیمگی این گروهک‌ها و افراد برای نزدیکی به رژیم تروریست و رو به اضمحلال صهیونیستی می‌توان مشاهده کرد که بیانگر رسیدن آن‌ها به آخر خط است، حال آنکه نظام جمهوری اسلامی به مدد حمایت مردم و راهبری‌های رهبری حکیم انقلاب قله‌های اقتدار و پیشرفت را یکی پس از دیگری طی می‌کند.

منبع: نورنیوز

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جایگاه امروز جمهوری اسلامی ایران و دشمنانش کجاست؟ بیشتر بخوانید »