زیارت

طرح/

طرح/ شب‌های جمعه از طرف خانه‌هایمان با یک سلام زائر صحن حرم شدیم…


طرح/

انتهای پیام/ 801



منبع

طرح/ شب‌های جمعه از طرف خانه‌هایمان با یک سلام زائر صحن حرم شدیم… بیشتر بخوانید »

درماندگی سازمان حج و زیارت در برابر اعزام‌های غیرقانونی به عتبات

درماندگی سازمان حج و زیارت در برابر اعزام‌های غیرقانونی به عتبات


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حج و زیارت خبرگزاری فارس، با وجود تأکید ستاد مبارزه با کرونا برای جلوگیری از سفرهای غیرضرور و حتی احتمال بسته شدن جاده‌ها و توقف سفر به شهرهای نارنجی و قرمز در ایام نوروز، برخی از کاروان‌های غیرمجاز برای اعزام زائر به عتبات برنامه‌ریزی کرده‌اند و با روش‌هایی درصدد جذب عاشقان حسینی هستند.

مردم ایران که بیش از یک سال است به صورت رسمی از سفر به عتبات بازمانده‌اند و کرونا مسیر زیارت را برای همه بسته است، هر روز تشنه‌تر از قبل مشتاق زیارت سیدالشهدا (ع) هستند و منتظرند تا با موافقت ستاد کرونا و برقراری این سفرها، بتوانند به کربلا و حرم امام حسین (ع) مشرف شوند، اما رعایت پروتکل‌های بهداشتی، چیزی نیست که بشود نادیده‌شان گرفت.

در حالی که ستاد مقابله با کرونا، مجوز اعزام زائر به عتبات را به سازمان حج و زیارت به عنوان متولی اصلی کار نداده است، برخی افراد با راه‌اندازی کاروان‌های غیرمجاز، علاقه‌مندان را برای انجام این سفرها تشویق می‌کنند.

ادعای کاروان‌های غیرمجاز برای جذب زائر عتبات/ سفر نوروزی به عتبات در ایام کرونا!

کاروان‌های غیرمجاز که بیش‌تر در شهرهای قم و مشهد دفاتر غیررسمی دارند، به بهانه برقراری ارتباط با عتبه‌ها و متولیان حرم‌ها مدعی هستند که از طریق ارسال دعوتنامه امکان اعزام زوار به عراق حتی بدون داشتن مجوزی از سوی نهادهای مرتبط میسر است.

محمدی، یکی از مدیران کاروان‌های غیرمجاز که ادعا می‌کند هر هفته یک کاروان به عتبات اعزام می‌کند، برای ایام نوروز نیز تبلیغ می‌کند و هر بار در تبلیغاتی برای جذب زائر، هزینه‌های سفر را از ۵ تا ۸ میلیون تومان بر اساس ایام مناسبتی اعلام می‌کند.

وعده‌هایی که محقق نمی‌شوند

یزدانی که هفته گذشته همراه با همین کاروان به عتبات سفر کرده است، می‌گوید: من از آبان ماه منتظر برقراری سفر به عتبات بودم و اخبار را در این رابطه پیگیری می‌کردم. پس از اینکه ستاد کرونا اعلام کرد سفر به عتبات ممنوع است و برقراری این سفرها با شیوع کرونا امکان‌پذیر نیست، یکی از دوستان، کاروانی را به ما معرفی کرد و ما هم مدارک خود را در اختیار آنها قرار دادیم تا بتوانیم به زیارت برویم.

وی با بیان اینکه هفته اول اسفند با همه فرازونشیب‌ها به عتبات مشرف شدیم، افزود: اول قرار بود ۴ شب در کربلا، ۳ شب در نجف و یک شب هم در سامرا اسکان داشته باشیم، اما علاوه بر مشکلاتی که در مرز داشتیم، وقتی به عراق رسیدیم، نه تنها طبق برنامه پیش نرفتیم، بلکه حتی در اتاق‌هایی کوچک استقرار پیدا کردیم و غذاهایی که سرو می‌شدند نیز بسیار بی‌کیفیت بودند و ما نتوانستیم از این غذاها استفاده کنیم. علاوه بر این، متولیان کاروان هیچ مسوولیتی در برابر رفت و آمد زوار نداشتند و هنگامی که وسایل یکی از زائران در عراق گم شد، آنها پاسخگوی این مشکل زائر هم نبودند.

در شهر مقدس قم نیز چنین کاروان‌هایی همچنان فعالیت دارند و هیچ نهادی، نظارتی بر آنها ندارد. یکی از این کاروان‌ها که برای ایام نوروز هم ثبت‌نام می‌کند، هزینه سفر نوروزی به عتبات را یک میلیون تومان به همراه ۱۴۰ دلار عنوان کرده است.

مدیر این کاروان که نمی‌خواهد نامش فاش شود، می‌گوید: ظرفیت کاروان‌های ما برای قبل از عید و اعیاد شعبانیه تکمیل شده است. اما برای نیمه دوم نوروز همچنان از متقاضیان ثبت‌نام می‌کنیم. این سفرها به صورت زمینی انجام می‌شود و متقاضیان باید مدارک خود را به همراه یک میلیون تومان به ما بدهند و بقیه این هزینه را نیز پس از اخذ ویزا می‌گیریم.

سفر نوروزی به عتبات از ۵ تا ۱۵ میلیون تومان!

هزینه سفر به عتبات همراه با کاروان‌های غیرمجاز بسیار متنوع است؛ تا جایی که برخی ۶۶۶ دلار، برخی ۴۲۰ دلار و حتی برخی نیز ۲۸۰ و ۱۴۰ دلار را به عنوان هزینه سفر به عتبات عنوان می‌کنند که با احتساب دلار ۲۵ هزار تومانی این سفر از ۴.۵ تا ۱۵ میلیون تومان محاسبه می‌شود!

نظارتی بر کاروان‌های غیرمجاز نمی‌شود/ شکایت‌هایی که به جایی نمی‌رسد

مصطفی قاسمی، مدیرعامل شمسا در این زمینه می‌گوید: کاروان‌های غیرمجاز در زمانی که کاروان‌های حج و زیارت نیز زائر می‌بردند، با شیوه‌های مختلف به ویژه هزینه کمتر زائران را با خود همراه می‌کردند و زائران نیز بدون اطلاع از مشکلاتی که این کاروان‌ها ممکن است در طول سفر برای آنها ایجاد کنند، به عتبات مشرف می‎‌شدند. نظارتی هم صورت نمی‌گرفت.

وی با بیان اینکه اکنون اعزام زائر به عتبات، منوط به موافقت ستاد کروناست، می‌افزاید: بسیاری از کاروان‌های غیرمجاز پس از اخذ هزینه از علاقه‌مندان و فریب آنها، متواری می‌شوند و با توجه به اینکه هیچ نظارتی هم وجود ندارد، شکایت متقاضیان سفر به عتبات به جایی نمی‌رسد. برای همین است که سازمان حج و زیارت و شرکت شمسا همواره تأکید دارند که زائران فقط از طریق کاروان‌های سازمان حج و زیارت به عتبات مشرف شوند تا در دام این افراد سودجو نیفتند.

سازمان حج و زیارت مسؤولتی در برابر کاروان‌های غیرمجاز ندارد

حجت‌الاسلام صحبت‌الله رحمانی، معاون عتبات سازمان حج و زیارت نیز اعزام زائر به عتبات در شرایط کنونی را غیرقانونی عنوان می‌کند و می‌گوید: همانطور که ستاد مبارزه با کرونا اعلام کرده است، هیچ اعزامی به عتبات صورت نمی‌گیرد و زائران مواظب کلاهبرداران باشند.

علاوه بر این، همانطور که سازمان حج و زیارت چند بار اعلام کرده است، این سازمان هیچ مسوولیتی در برابر افرادی که با چنین کاروان‌هایی همراه می‌شوند، ندارد. همچنین این کاروان‌ها در کنار نبود ایمنی و امنیت لازم و بیمه مناسب، از خدمات درمانی نیز بهره‌مند نیستند و سازمان حج و زیارت پاسخگوی آنها نخواهد بود.

سفر به عتبات برای همه، اکنون به آرزو تبدیل شده که مشخص نیست با شرایط کنونی چه زمانی محقق می‌شود. عشق ایرانیان به ارباب هم قابل کتمان نیست، اما وقتی ستاد مبارزه با کرونا با توجه به شیوع کرونا و خستگی کادر درمان از یک سال دست و پنجه نرم کردن با این ویروس، مجوزی برای برقراری سفر به عتبات نداده است و از طرفی هم رهبر معظم انقلاب به تبعیت از توصیه‌های ستاد کرونا تأکید دارند و خودشان نیز سفر هر ساله به مشهد مقدس در روزهای نخستین سال را لغو کرده‌اند، آیا رفتن به این سفر معنوی با هر شرایطی حتی به صورت غیرقانونی باید انجام شود؟

این امر در حالی است که سال‌هاست سازمان حج و زیارت در پی ساماندهی کاروان‌های غیرمجاز بوده، اما این اتفاق تاکنون میسر نشده است و همچنان این کاروان‌ها حتی پرقدرت‌تر از کاروان‌های مجاز فعالیت دارند و در ایامی که کاروان‌های حج و زیارت هم هیچ زائری را اعزام نمی‌کنند، زائران را با خود به سرای عاشورایی عراق می‌برند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، اوایل شیوع کرونا سفر به عتبات متوقف شد و با وجود آمادگی سازمان حج و زیارت برای پذیرش و اعزام زائر، ستاد کرونا با برقراری سفرهای زیارتی مخالفت کرده است. علاوه بر این، در شهرهای عراق به دلیل شیوع کرونای انگلیسی، محدودیت‌هایی اعمال شده است و همچنان این محدودیت‌ها ادامه دارد.

انتهای پیام/





منبع خبر

درماندگی سازمان حج و زیارت در برابر اعزام‌های غیرقانونی به عتبات بیشتر بخوانید »

ثبت‌نام زیارت نیابتی سیدالشهدا (ع) در  لیلةالرغائب آغاز شد+ لینک ثبت‌نام

ثبت‌نام زیارت نیابتی سیدالشهدا (ع) در لیلةالرغائب آغاز شد+ لینک ثبت‌نام


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حج و زیارت خبرگزاری فارس، ماه رجب یکی از ماه‌های پرفضیلت است که اعمالی همچون روزه، دعا، استغفار و زیارت امام حسین (ع) در این ماه مورد تأکید قرار گرفته است.

یکی از روزهای پرفیض این ماه گرانقدر، اولین شب جمعه ماه رجب یا همان لیلةالرغائب است که در این شب گناهان بخشیده و آرزوها برآورده می‌شود.

امسال با توجه به بسته بودن مسیر زیارت امام حسین (ع) و نپذیرفتن زائر خارجی از سوی عراقی‌ها، متولیان حرم امام حسین (ع) اقدام به ثبت‌نام زیارت نیابتی برای اولین شب جمعه ماه رجب کردند.

بر همین اساس، عاشقان زیارت سیدالشهدا (ع) در لیلةالرغائب می‌توانند با نام‌نویسی در زیارت نیابتی تا فردا پنج‌شنبه ۳۰ بهمن‌ماه ساعت ۱۸ به وقت عراق (۱۹:۳۰ به وقت ایران) در این طرح شرکت کرده و در این شب پرفضیلت زائر امام حسین (ع) شوند. علاقه‌مندان به ثبت‌نام زیارت نیابتی امام حسین (ع) در لیله الرغائب می‌توانند به اینجا مراجعه کنند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، متولیان حرم امام حسین (ع) امسال به دلیل نبود زائران خارجی به دلیل شیوع کرونا و بسته بودن مسیر زیارت، طرح زیارت نیابتی را به صورت گسترده ساماندهی کردند؛ تا جایی که در ماه مبارک رمضان سال جاری حدود یک میلیون نفر از راه دور زائر سیدالشهدا (ع) بودند و خادمان اباعبدالله (ع) به نیابت از آنها زیارت کردند.

انتهای پیام/





منبع خبر

ثبت‌نام زیارت نیابتی سیدالشهدا (ع) در لیلةالرغائب آغاز شد+ لینک ثبت‌نام بیشتر بخوانید »

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی



فجر۴۲| بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  اگر سراغ خانه سبزعلی را از کاسبان خیابان حرم بپرسی، همه آدرس را می‌دانند. تابلو کوچه به نام “شهید قاسم سبزعلی” تو را یک‌راست می‌برد تا پلاک ۷. خانه‌ای که روزگاری محل رفت‌وآمد جوان‌های مبارز شهرری بود. برادران سبزعلی گرداگرد خانه پدری نشسته‌اند. این خانه خاطرات مرحوم مادر و برادر شهیدشان قاسم را زنده می‌کند. برادران سبزعلی عشق به دین و اسلام را مدیون مادرشان “نرگس اکبر مقدم” می‌دادند. حاج اصغر، محسن، امیر، حسن، ابوالفضل برادران سبزعلی هستند. یاد و خاطره قاسم نیز امروز در قاب عکس کنار برادرانش، زنده مانده است.

مادرم اولین مبارز خانه ما بود

محسن سبزعلی می‌گوید: «فکر می‌کنم سال‌های ۵۵ یا ۵۶ بود برادر بزرگ‌ترم حاج اصغر از قم رساله و پیغام‌های امام را می‌آورد و در تهران و شهرری توزیع می‌کرد دوست دیگری داشتیم به نام”اکبر ابوطالبی” او نیز با حاج اصغر همراه بود و تعدادی از رساله‌ها را نیز در خانه آنها پنهان می‌کردند. رساله‌ها لو رفته بود و نیروهای ساواک وارد منزل ابوطالبی شده بودند. همسایه‌ها به مادرم پیغام دادند که تا چند دقیقه دیگر ساواک وارد منزل شما هم می‌شود برای بردن بقیه رساله‌ها. هیچ‌کدام از برادرها در خانه نبودیم مادرم نیز تمام رساله‌ها را داخل چاه خشک وسط حیاط ریخته و تخته‌سنگ را به‌تنهایی روی آن گذاشته بود؛ بعدازاینکه نیروهای ساواک وارد منزل ما شدند و همه‌جا را جستجو کردند؛ دست از پا درازتر از خانه ما خارج شدند. مادرم از آن روز بیشتر ما را تشویق می‌کرد، یادم می‌آید که مادرم بعضی روزها برای ۵۰ نفر غذا درست می‌کرد که پذیرای جوان‌های انقلابی باشد. وقتی در منزل ما جلسه‌ای برگزار می‌شد برای امنیت بیشتر بچه‌های کوچک‌تر از سر کوچه دو نفر دو نفر می‌ایستادند که اگر سروکله مأموران ساواک پیدا شود به ما اطلاع دهند تا انقلابیون از راه پشت‌بام فرار کنند.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

نیروهای خودی، کلانتری را تقدیم کردند

حسن سبزعلی به‌روزی اشاره می‌کند که کلانتری شهرری توسط بچه‌های شهرری اشغال شد. اکثر مأموران کلانتری شهرری خودی و از اهالی محله بودند بنابراین به خیلی از آن‌ها اطلاع دادیم و کلانتری تقریباً خالی‌شده بود وقتی بچه‌ها از سمت میدان شهرری به سمت کلانتری پیش رفتند یک ماشین وانت‌بار که از زباله پرشده بود از کنار ما گذشت بعدها متوجه شدیم که سلاح‌ها و مهماتی که در کلانتری نگه‌داری می‌شد توسط این ماشین از کلانتری خارج‌شده بود و برای اینکه انقلابیون متوجه نشوند روی آن را با زباله پرکرده بودند.

بدون اینکه به کسی آسیب برسد صبح آن روز کلانتری گرفته شد و بعدازظهر نیز اهالی به سمت کلانتری دولت‌آباد رفتند؛ اما رئیس کلانتری دولت‌آباد تسلیم نشد و درگیری مسلحانه درگرفت و حدود ۸ نفر از جوان‌های انقلابی در آن روز شهید شدند.

ابوالفضل سبزعلی از دیگر برادران می‌گوید: من آن موقع محصل بودم و در رکاب برادران. آن روزها جمعیت شهرری به نسبت کمتر بود و به دلیل وجود پایگاه محکم نظامی شاهنشاهی که در آرامگاه تشکیل‌شده بود به‌سرعت تظاهرات مردمی سرکوب می‌شد. بنابراین جلساتی که در منزل ما برگزار می‌شد بیشتر بچه‌های انقلابی را به سمت تهران و خیابان ۱۷ شهریور هدایت می‌کرد. یادم می‌آید که برادرم حاج اصغر بدون ترس عکس امام را روی شیشه ماشینش می‌چسباند تا محرکی باشد که بچه‌ها در تظاهرات آن روزهای تهران شرکت کنند.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

غریبه ها دل کشتن داشتند

حاج اصغر با اشاره به‌روزهای خون‌بار شهرری می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب تازه‌کار ما شروع شد آن روزها بیشتر نیروهای کلانتری محلی بودند. و نمی‌توانستند به روی مردم اسلحه بکشند. ازاین‌رو برای کشتار مردم از مراغه نیرو اعزام کرده بودند. این را بعدها متوجه شدیم وقتی‌که با گرفتن مرکز ساواک در نزدیکی هلال‌احمر رئیس ساواک شهرری اسامی را لو داد و گفت: «حتی او فرمان تیر را هم صادر نکرده است. باوجود همه شادی که با پیروزی انقلاب احساس می‌کردیم به دنبال سرنخی بودیم که بفهمیم چه کسی فرمان تیر را در شهرری صادر کرد و بچه‌های شهرری را شهادت رساند؛ روز تظاهرات ۱۸ دی فقط قرار بود قطع‌نامه‌ای خوانده شود؛ اما به‌یک‌باره فرمان تیر صادر شد. با برادرم محسن به مراغه رفتیم با آشنایی که آنجا داشتیم همراه با چند نفر و وارد پادگان شدیم و حدود ۸ نفر را دست‌بسته به تهران آوردیم ۸ نفر که اسامی آنها را قبلاً به ما داده بودند در مسیر از آنها پذیرایی کردیم صبحانه و نهار به آنها دادیم.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

مادرم قاتل برادرم را بخشید

وقتی آنها را به شهرری آوردیم شعارنوشته‌هایی را آماده کرده بودیم با این مضمون که اینها قاتلان شهدای شهرری هستند. آنها را تحویل دادگاه انقلاب دادیم از آن ۸ نفر دو نفر اعدام شدند و بقیه به زندان رفتند تا اینکه امام فرمان آزادی زندانیان را داد. بعدازاینکه از زندان آزاد شدند سه نفراز آنها به خانه ما آمدند برای حلالیت چون قاسم برادر ما در همان روز شهید شده بود یادم می‌آید که مادرم به آنها گفت: وقتی امام شمارا آزاد کرده است من هم شما را حلال می‌کنم.

 امام به زیارت سید الکریم آمد

با علنی شدن مبارزات مسلحانه قرار بود یک دوست قدیمی به نام حاج علی حیدری ۲۰ اسلحه ژسه و ۲ هزار فشنگ به ما برساند. اینها را حاج اصغر سبزعلی می‌گوید؛ برادران سبزعلی مادامی‌که برادر بزرگ‌تر صحبت می‌کند دست ادب بر زانو گذاشته‌اند و گوش می‌کنند. درحالی‌که خودشان نیز بخشی از خاطرات آن روزهای برادر هستند.

حاج اصغر ادامه می‌دهد: گوش‌به‌زنگ پیغام بودم که برادرم محسن به در منزل ما آمد و خبر آورد که حاج علی حیدری پیغام داده که سریع خودت را برسان؛ تا وقتی‌که به حاج علی برسم تصور می‌کردم اسلحه و فشنگ‌ها را آورده است. ساعت ۷ بعدازظهر حاج علی را در میدان شهرری ملاقات کردم آرام در گوشم گفت «خیابان حرم را امن کنید حضرت امام تا ساعت ۹ برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم (ع) می‌آید.»

سر از پا نمی‌شناختیم اما باید خوشحالی خودمان را پنهان می‌کردیم هنوز نیروهای حکومتی حضور داشتند و معروف شده بودند به چماق به دست‌ها. نیروهای ژاندارم و ساواکی‌ها آرامگاه رضاشاه را حفظ کرده بودند. باید به بهانه‌ای بچه‌های انقلابی را به خیابان و اطراف حرم می‌کشاندیم. شایعه کردیم که قرار است «چماق به دست‌ها» به مردم حمله کنند. بچه‌ها هر ۵ قدم در خیابان حرم ایستاده بودند تا بتوانند از مردم دفاع کنند. ساعت از ۹ گذشته بود ما برادرها در میدان شهر منتظر بودیم که ماشین بنز سبزرنگ از دور نمایان شد. امام در همان ماشین بود حاج احمد پسر امام نیز همراهشان بود محسن رفیق‌دوست، مهدی عراقی و چند نفر دیگر نیز همراه امام بودند. ماشین نزدیک میدان ترمز کرد. برای اینکه دیگران متوجه نشوند به راننده گفتم مسیر امن است همین‌طور با ماشین تا جلوی صحن در اصلی بروید. ساعت ۱۰ بود که امام به جلوی در اصلی حرم رسید بازار خلوت بود. پیرمردی جلوی در صحن به حالت تضرع نشسته بود و دعا می‌کرد امام را یک‌لحظه دید و شناخت با صدایی متعجب و بلند گفت: امام! امام نیز به او لبخند زد. همان‌طور که نشسته بود عبای امام را بوسید.

چهارطرف امام را گرفته بودیم که به ایشان صدمه‌ای وارد نشود به ضریح که رسیدیم امام را تنها گذاشتیم. به یک از دوستانمان که دوربین عکاسی داشت خبر داده بودیم که برای عکاسی و فیلم‌برداری از امام حاضر شود؛ اما آن‌قدر وقت کم بود که برادران شفیعی فقط توانستند یک فریم از امام عکس بگیرند.

آن موقع امام‌زاده‌ها و صحن عبدالعظیم (ع) به یکدیگر راه نداشتند امام مقبره حضرت عبدالعظیم (ع) و امام‌زاده حمزه (ع) را زیارت کردند. یکی از بچه‌های انقلابی به امام نزدیک شد و از شوق به امام نگاه کرد و گفت «قربانت بروم» امام نیز دستی به سر او کشید جمله محبت‌آمیزی را ادا کردند. درکل امام  ۱۰ دقیقه در حرم بود. تا «چماق به دست‌ها» مطلع شوند امام رفته بود آن شب از شوق در پوست خودمان نمی‌گنجیدیم.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

دیوار عاشقی

امینی مقدم یکی از خادمان قدیمی حرم نیز گفته‌های اصغر سبزعلی را تصدیق می‌کند و می‌گوید: «رژیم روزهای آخرش را سپری می‌کرد اما هنوز امیدوار بود و دست از کشتار مردم برنمی‌داشت. آن شب نوبت‌کار من بود. رسم بود که در ساعت آخر خادم‌ها با احترام از زائران می‌خواستند که سلامی بدهند و از حرم خارج شوند. به‌رسم عادت مشغول این کار بودم، متوجه شدم که حدود ۳۰ نفر خانم و آقا، پراکنده در حرم هستند و اصلاً به حرف‌های من توجهی نمی‌کنند. دست چند نفرشان هم بی‌سیم دیدم. موضوع را به حاج‌آقا امینی سر پرست  خادم ها اطلاع دادم. آن چند نفر بیسیم به دست را به کشیک‌خانه بردیم و موضوع را جویا شدیم. آن‌ها گفتند که قراراست تا دقایقی دیگر امام خمینی (ره) وارد حرم شوند. همه خادم‌ها دست‌وپایشان را گم‌کرده بودند. جالب آنکه نیروهای شاه با تانک و تشکیلات نظامی برای نظارت بر اوضاع شهرری در چهارراه آرامگاه مستقر بودند؛ اما نیروهای حفاظت قرار بود از مسیر دیگری امام را وارد حرم کنند. آن ۳۰ نفر هم جزو نیروهای حفاظتی بودند که برای رصد اوضاع‌واحوال از چند ساعت قبل وارد حرم شده بودند. من و بقیه خادم‌ها سر از پا نمی‌شناختیم. امام از طرف میدان کوچک و کوچه سقاخانه وارد حرم شدند. صحنه زیبایی بود. خادم‌ها همراه با گروه حفاظتی امام برای آنکه مبادا نیروهای ساواک بویی برده باشند و بخواهند وارد شوند دستانشان را در هم گره زدند و از ورودی در حرم تا ایوانی که به باغچه طوطی منتهی می‌شد دیوار  دفاعی تشکیل دادند. من‌بعدها آن دیوار را دیوار عاشقی نامیدم. صحنه‌های نابی بود. امام همراه با حاج احمد آقا، حرم امامزاده عبدالعظیم (ع) را زیارت کردند.

آن حضور آن‌قدر غیرمنتظره بود که ما حتی فرصت نکردیم به تولیت آستان خبر دهیم یا اینکه از لحظه‌های ورود ایشان به حرم تصویربرداری کنیم. بعد از پایان زیارت، امام حتی برای پذیرایی هم صبر نکردند و به آقای مؤذنی که آن زمان مسئول کشیک‌خانه بود گفتند «فرصت زیاد است.» امام همراه با نیروهای حفاظتی‌شان از در دیگر خروجی بیرون رفتند. هنوز ۲۰ دقیقه‌ای از خروجشان نگذشته بود که سروکله رئیس ساواک و شهربانی پیدا شد. گفت انگار اینجا خبرهایی بود و ما بی‌خبر بودیم؟ اما در جواب فقط پوزخند تمسخرآمیز خادم‌ها را تحویل گرفت.»

۳۳ نفر را در آرامگاه دستگیر کردیم

«روز ۲۱ بهمن بود هنوز هم گارد نظامی در اطراف آرامگاه بودند. یک سری بچه‌های مبارز برای گرفتن آرامگاه پیش‌قدم شده بودند بعضی از مبارزان سلاح گرم داشتند. دستور تیر صادرشده بود همان‌طور که نیروهای انقلابی پیش می‌رفتند یک نفر از روی سقف آرامگاه همه بچه‌ها را به تیر بست تعداد زیادی از بچه‌ها آن روز شهید شدند چندنفری هم از نیروهای گاردی کشته شدند». این‌ها را محسن سبز علی می‌گوید و همان‌طور که خاطرات آن روزها را در ذهنش مرور می‌کند ادامه می‌دهد: بعدازاینکه بچه‌ها توانستند آرامگاه را بگیرند ۳۳ نفر را دستگیر کردیم و همه آن‌ها را دست‌بسته به منزل حسین فدایی بردیم. با فرماندهان تماس گرفتیم که چه تصمیمی برای آن‌ها بگیریم فرمان امام از طریق آن‌ها صادر شد که سربازان را آزاد کنید و حتی مبلغی نیز به آن‌ها بدهید تا به خانه‌هایشان برسند و درجه‌داران را به دادگاه انقلاب معرفی کنید.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  اگر سراغ خانه سبزعلی را از کاسبان خیابان حرم بپرسی، همه آدرس را می‌دانند. تابلو کوچه به نام “شهید قاسم سبزعلی” تو را یک‌راست می‌برد تا پلاک ۷. خانه‌ای که روزگاری محل رفت‌وآمد جوان‌های مبارز شهرری بود. برادران سبزعلی گرداگرد خانه پدری نشسته‌اند. این خانه خاطرات مرحوم مادر و برادر شهیدشان قاسم را زنده می‌کند. برادران سبزعلی عشق به دین و اسلام را مدیون مادرشان “نرگس اکبر مقدم” می‌دادند. حاج اصغر، محسن، امیر، حسن، ابوالفضل برادران سبزعلی هستند. یاد و خاطره قاسم نیز امروز در قاب عکس کنار برادرانش، زنده مانده است.

مادرم اولین مبارز خانه ما بود

محسن سبزعلی می‌گوید: «فکر می‌کنم سال‌های ۵۵ یا ۵۶ بود برادر بزرگ‌ترم حاج اصغر از قم رساله و پیغام‌های امام را می‌آورد و در تهران و شهرری توزیع می‌کرد دوست دیگری داشتیم به نام”اکبر ابوطالبی” او نیز با حاج اصغر همراه بود و تعدادی از رساله‌ها را نیز در خانه آنها پنهان می‌کردند. رساله‌ها لو رفته بود و نیروهای ساواک وارد منزل ابوطالبی شده بودند. همسایه‌ها به مادرم پیغام دادند که تا چند دقیقه دیگر ساواک وارد منزل شما هم می‌شود برای بردن بقیه رساله‌ها. هیچ‌کدام از برادرها در خانه نبودیم مادرم نیز تمام رساله‌ها را داخل چاه خشک وسط حیاط ریخته و تخته‌سنگ را به‌تنهایی روی آن گذاشته بود؛ بعدازاینکه نیروهای ساواک وارد منزل ما شدند و همه‌جا را جستجو کردند؛ دست از پا درازتر از خانه ما خارج شدند. مادرم از آن روز بیشتر ما را تشویق می‌کرد، یادم می‌آید که مادرم بعضی روزها برای ۵۰ نفر غذا درست می‌کرد که پذیرای جوان‌های انقلابی باشد. وقتی در منزل ما جلسه‌ای برگزار می‌شد برای امنیت بیشتر بچه‌های کوچک‌تر از سر کوچه دو نفر دو نفر می‌ایستادند که اگر سروکله مأموران ساواک پیدا شود به ما اطلاع دهند تا انقلابیون از راه پشت‌بام فرار کنند.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

نیروهای خودی، کلانتری را تقدیم کردند

حسن سبزعلی به‌روزی اشاره می‌کند که کلانتری شهرری توسط بچه‌های شهرری اشغال شد. اکثر مأموران کلانتری شهرری خودی و از اهالی محله بودند بنابراین به خیلی از آن‌ها اطلاع دادیم و کلانتری تقریباً خالی‌شده بود وقتی بچه‌ها از سمت میدان شهرری به سمت کلانتری پیش رفتند یک ماشین وانت‌بار که از زباله پرشده بود از کنار ما گذشت بعدها متوجه شدیم که سلاح‌ها و مهماتی که در کلانتری نگه‌داری می‌شد توسط این ماشین از کلانتری خارج‌شده بود و برای اینکه انقلابیون متوجه نشوند روی آن را با زباله پرکرده بودند.

بدون اینکه به کسی آسیب برسد صبح آن روز کلانتری گرفته شد و بعدازظهر نیز اهالی به سمت کلانتری دولت‌آباد رفتند؛ اما رئیس کلانتری دولت‌آباد تسلیم نشد و درگیری مسلحانه درگرفت و حدود ۸ نفر از جوان‌های انقلابی در آن روز شهید شدند.

ابوالفضل سبزعلی از دیگر برادران می‌گوید: من آن موقع محصل بودم و در رکاب برادران. آن روزها جمعیت شهرری به نسبت کمتر بود و به دلیل وجود پایگاه محکم نظامی شاهنشاهی که در آرامگاه تشکیل‌شده بود به‌سرعت تظاهرات مردمی سرکوب می‌شد. بنابراین جلساتی که در منزل ما برگزار می‌شد بیشتر بچه‌های انقلابی را به سمت تهران و خیابان ۱۷ شهریور هدایت می‌کرد. یادم می‌آید که برادرم حاج اصغر بدون ترس عکس امام را روی شیشه ماشینش می‌چسباند تا محرکی باشد که بچه‌ها در تظاهرات آن روزهای تهران شرکت کنند.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

غریبه ها دل کشتن داشتند

حاج اصغر با اشاره به‌روزهای خون‌بار شهرری می‌گوید: بعد از پیروزی انقلاب تازه‌کار ما شروع شد آن روزها بیشتر نیروهای کلانتری محلی بودند. و نمی‌توانستند به روی مردم اسلحه بکشند. ازاین‌رو برای کشتار مردم از مراغه نیرو اعزام کرده بودند. این را بعدها متوجه شدیم وقتی‌که با گرفتن مرکز ساواک در نزدیکی هلال‌احمر رئیس ساواک شهرری اسامی را لو داد و گفت: «حتی او فرمان تیر را هم صادر نکرده است. باوجود همه شادی که با پیروزی انقلاب احساس می‌کردیم به دنبال سرنخی بودیم که بفهمیم چه کسی فرمان تیر را در شهرری صادر کرد و بچه‌های شهرری را شهادت رساند؛ روز تظاهرات ۱۸ دی فقط قرار بود قطع‌نامه‌ای خوانده شود؛ اما به‌یک‌باره فرمان تیر صادر شد. با برادرم محسن به مراغه رفتیم با آشنایی که آنجا داشتیم همراه با چند نفر و وارد پادگان شدیم و حدود ۸ نفر را دست‌بسته به تهران آوردیم ۸ نفر که اسامی آنها را قبلاً به ما داده بودند در مسیر از آنها پذیرایی کردیم صبحانه و نهار به آنها دادیم.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

مادرم قاتل برادرم را بخشید

وقتی آنها را به شهرری آوردیم شعارنوشته‌هایی را آماده کرده بودیم با این مضمون که اینها قاتلان شهدای شهرری هستند. آنها را تحویل دادگاه انقلاب دادیم از آن ۸ نفر دو نفر اعدام شدند و بقیه به زندان رفتند تا اینکه امام فرمان آزادی زندانیان را داد. بعدازاینکه از زندان آزاد شدند سه نفراز آنها به خانه ما آمدند برای حلالیت چون قاسم برادر ما در همان روز شهید شده بود یادم می‌آید که مادرم به آنها گفت: وقتی امام شمارا آزاد کرده است من هم شما را حلال می‌کنم.

 امام به زیارت سید الکریم آمد

با علنی شدن مبارزات مسلحانه قرار بود یک دوست قدیمی به نام حاج علی حیدری ۲۰ اسلحه ژسه و ۲ هزار فشنگ به ما برساند. اینها را حاج اصغر سبزعلی می‌گوید؛ برادران سبزعلی مادامی‌که برادر بزرگ‌تر صحبت می‌کند دست ادب بر زانو گذاشته‌اند و گوش می‌کنند. درحالی‌که خودشان نیز بخشی از خاطرات آن روزهای برادر هستند.

حاج اصغر ادامه می‌دهد: گوش‌به‌زنگ پیغام بودم که برادرم محسن به در منزل ما آمد و خبر آورد که حاج علی حیدری پیغام داده که سریع خودت را برسان؛ تا وقتی‌که به حاج علی برسم تصور می‌کردم اسلحه و فشنگ‌ها را آورده است. ساعت ۷ بعدازظهر حاج علی را در میدان شهرری ملاقات کردم آرام در گوشم گفت «خیابان حرم را امن کنید حضرت امام تا ساعت ۹ برای زیارت حرم حضرت عبدالعظیم (ع) می‌آید.»

سر از پا نمی‌شناختیم اما باید خوشحالی خودمان را پنهان می‌کردیم هنوز نیروهای حکومتی حضور داشتند و معروف شده بودند به چماق به دست‌ها. نیروهای ژاندارم و ساواکی‌ها آرامگاه رضاشاه را حفظ کرده بودند. باید به بهانه‌ای بچه‌های انقلابی را به خیابان و اطراف حرم می‌کشاندیم. شایعه کردیم که قرار است «چماق به دست‌ها» به مردم حمله کنند. بچه‌ها هر ۵ قدم در خیابان حرم ایستاده بودند تا بتوانند از مردم دفاع کنند. ساعت از ۹ گذشته بود ما برادرها در میدان شهر منتظر بودیم که ماشین بنز سبزرنگ از دور نمایان شد. امام در همان ماشین بود حاج احمد پسر امام نیز همراهشان بود محسن رفیق‌دوست، مهدی عراقی و چند نفر دیگر نیز همراه امام بودند. ماشین نزدیک میدان ترمز کرد. برای اینکه دیگران متوجه نشوند به راننده گفتم مسیر امن است همین‌طور با ماشین تا جلوی صحن در اصلی بروید. ساعت ۱۰ بود که امام به جلوی در اصلی حرم رسید بازار خلوت بود. پیرمردی جلوی در صحن به حالت تضرع نشسته بود و دعا می‌کرد امام را یک‌لحظه دید و شناخت با صدایی متعجب و بلند گفت: امام! امام نیز به او لبخند زد. همان‌طور که نشسته بود عبای امام را بوسید.

چهارطرف امام را گرفته بودیم که به ایشان صدمه‌ای وارد نشود به ضریح که رسیدیم امام را تنها گذاشتیم. به یک از دوستانمان که دوربین عکاسی داشت خبر داده بودیم که برای عکاسی و فیلم‌برداری از امام حاضر شود؛ اما آن‌قدر وقت کم بود که برادران شفیعی فقط توانستند یک فریم از امام عکس بگیرند.

آن موقع امام‌زاده‌ها و صحن عبدالعظیم (ع) به یکدیگر راه نداشتند امام مقبره حضرت عبدالعظیم (ع) و امام‌زاده حمزه (ع) را زیارت کردند. یکی از بچه‌های انقلابی به امام نزدیک شد و از شوق به امام نگاه کرد و گفت «قربانت بروم» امام نیز دستی به سر او کشید جمله محبت‌آمیزی را ادا کردند. درکل امام  ۱۰ دقیقه در حرم بود. تا «چماق به دست‌ها» مطلع شوند امام رفته بود آن شب از شوق در پوست خودمان نمی‌گنجیدیم.

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی

دیوار عاشقی

امینی مقدم یکی از خادمان قدیمی حرم نیز گفته‌های اصغر سبزعلی را تصدیق می‌کند و می‌گوید: «رژیم روزهای آخرش را سپری می‌کرد اما هنوز امیدوار بود و دست از کشتار مردم برنمی‌داشت. آن شب نوبت‌کار من بود. رسم بود که در ساعت آخر خادم‌ها با احترام از زائران می‌خواستند که سلامی بدهند و از حرم خارج شوند. به‌رسم عادت مشغول این کار بودم، متوجه شدم که حدود ۳۰ نفر خانم و آقا، پراکنده در حرم هستند و اصلاً به حرف‌های من توجهی نمی‌کنند. دست چند نفرشان هم بی‌سیم دیدم. موضوع را به حاج‌آقا امینی سر پرست  خادم ها اطلاع دادم. آن چند نفر بیسیم به دست را به کشیک‌خانه بردیم و موضوع را جویا شدیم. آن‌ها گفتند که قراراست تا دقایقی دیگر امام خمینی (ره) وارد حرم شوند. همه خادم‌ها دست‌وپایشان را گم‌کرده بودند. جالب آنکه نیروهای شاه با تانک و تشکیلات نظامی برای نظارت بر اوضاع شهرری در چهارراه آرامگاه مستقر بودند؛ اما نیروهای حفاظت قرار بود از مسیر دیگری امام را وارد حرم کنند. آن ۳۰ نفر هم جزو نیروهای حفاظتی بودند که برای رصد اوضاع‌واحوال از چند ساعت قبل وارد حرم شده بودند. من و بقیه خادم‌ها سر از پا نمی‌شناختیم. امام از طرف میدان کوچک و کوچه سقاخانه وارد حرم شدند. صحنه زیبایی بود. خادم‌ها همراه با گروه حفاظتی امام برای آنکه مبادا نیروهای ساواک بویی برده باشند و بخواهند وارد شوند دستانشان را در هم گره زدند و از ورودی در حرم تا ایوانی که به باغچه طوطی منتهی می‌شد دیوار  دفاعی تشکیل دادند. من‌بعدها آن دیوار را دیوار عاشقی نامیدم. صحنه‌های نابی بود. امام همراه با حاج احمد آقا، حرم امامزاده عبدالعظیم (ع) را زیارت کردند.

آن حضور آن‌قدر غیرمنتظره بود که ما حتی فرصت نکردیم به تولیت آستان خبر دهیم یا اینکه از لحظه‌های ورود ایشان به حرم تصویربرداری کنیم. بعد از پایان زیارت، امام حتی برای پذیرایی هم صبر نکردند و به آقای مؤذنی که آن زمان مسئول کشیک‌خانه بود گفتند «فرصت زیاد است.» امام همراه با نیروهای حفاظتی‌شان از در دیگر خروجی بیرون رفتند. هنوز ۲۰ دقیقه‌ای از خروجشان نگذشته بود که سروکله رئیس ساواک و شهربانی پیدا شد. گفت انگار اینجا خبرهایی بود و ما بی‌خبر بودیم؟ اما در جواب فقط پوزخند تمسخرآمیز خادم‌ها را تحویل گرفت.»

۳۳ نفر را در آرامگاه دستگیر کردیم

«روز ۲۱ بهمن بود هنوز هم گارد نظامی در اطراف آرامگاه بودند. یک سری بچه‌های مبارز برای گرفتن آرامگاه پیش‌قدم شده بودند بعضی از مبارزان سلاح گرم داشتند. دستور تیر صادرشده بود همان‌طور که نیروهای انقلابی پیش می‌رفتند یک نفر از روی سقف آرامگاه همه بچه‌ها را به تیر بست تعداد زیادی از بچه‌ها آن روز شهید شدند چندنفری هم از نیروهای گاردی کشته شدند». این‌ها را محسن سبز علی می‌گوید و همان‌طور که خاطرات آن روزها را در ذهنش مرور می‌کند ادامه می‌دهد: بعدازاینکه بچه‌ها توانستند آرامگاه را بگیرند ۳۳ نفر را دستگیر کردیم و همه آن‌ها را دست‌بسته به منزل حسین فدایی بردیم. با فرماندهان تماس گرفتیم که چه تصمیمی برای آن‌ها بگیریم فرمان امام از طریق آن‌ها صادر شد که سربازان را آزاد کنید و حتی مبلغی نیز به آن‌ها بدهید تا به خانه‌هایشان برسند و درجه‌داران را به دادگاه انقلاب معرفی کنید.



منبع خبر

بادیگاردهای امام خمینی در زیارت پنهانی بیشتر بخوانید »

زیارت کربلا را مدیون «حاج قاسم» هستیم

زیارت کربلا را مدیون «حاج قاسم» هستیم



همزمان با اوج تسلط داعش، ۲۴ هزار زائر در عراق داشتیم/ زیارت کربلا را مدیون حاج قاسم هستیم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پس از سرنگونی صدام و نامناسب شدن وضعیت امنیت در عراق و بعد از آن ورود گروه تروریستی داعش در این کشور، داعش به شهرهای موصل و پس از آن به اربیل حمله کرد و موصل به طور کامل و بخشی از اربیل را به تصرف خود درآورد. با این اقدام تروریست‌های داعشی، عراقی که تا حدودی به آرامش رسیده بود و زائران کشورهای مختلف به زیارت کربلا، نجف،کاظمین و سامرا مشرف می‌شدند، به یکباره ملتهب و ناآرام شد؛ تا جایی که سفارتخانه‌های بسیاری از کشورها تعطیل شد و عتبات از زائران خارجی خالی. با این وجود، سفارت ایران همچنان فعال بود و زائران ایرانی نیز در عتبات حضور داشتند.

پس از آن نوری مالکی، نخست وزیر وقت عراق و دولت این کشور برای مبارزه با داعش از ایران درخواست کمک کردند و ایران نیز برای برقراری امنیت در منطقه وارد میدان شد و در کنار ارسال کمک‌های نظامی، برخی از فرماندهان و نیروهای نظامی برای مقابله با داعش عازم عراق شدند در این بین سردار سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس برای مشاوره در صحنه نبرد حضور و نقش مهمی در طراحی، آموزش و راهنمایی فرماندهان ارتش و حشد الشعبی عراق به منظور سرکوب داعشی‌ها داشت.

برای اطلاع از وضعیت اعزام‌ها و نقش سردار سلیمانی در برهه حساسی که داعش در عراق حضور داشت، سراغ مصطفی قاسمی، مدیرعامل شرکت شمسا که در آن دوره نماینده سازمان حج و زیارت در عراق بود، رفتیم که مشروح گفت‌وگوی فارس با او را اینجا بخوانید:

حاج قاسم به جای نفوذ نظامی در قلب‌ها نفوذ می‌کرد

حاج قاسم چگونه توانست بر داعش پیروز شود؟

من در عراق و سوریه که حاج قاسم حضوری شایسته داشت، فعالیت داشتم. برای همین هم با عمق رفتار و تفکر ایشان کمی آشنا هستم. بستر مردمی و گروه‌های مقاومت نشان می‌دهد که حاج قاسم چه راهی در دل آنها باز کرده است. در سوریه و عراق کار کردن واقعا سخت است، اما اینکه چگونه بین مردم نفوذ پیدا کنی، آن هم نه از نظر قدرت نظامی، بلکه از نظر قلبی خیلی مهم است. حاج قاسم آنقدر برای نفوذ در دل افراد تدبیر داشت، معتقد به ورود با قدرت نظامی نبود. ما چه تجهیزاتی در عراق و سوریه داشتیم که به داعش غلبه کردیم؟ ایشان تئوری جدیدی را در عراق و سوریه پایه‌گذاری کرد و آن هم استفاده از مردم برای پیروزی بر دشمن بود. ما در ایران بر اساس فرموده امام (ره) که بسیج را مطرح کردند، سابقه اقدامات مردمی را داشتیم. اما در عراق و سوریه که چنین حرکت‌هایی نبود.

فرمان تاریخی آیت‌الله سیستانی برای مبارزه با داعش

حاج قاسم در این دو کشور از ناحیه ایران بر اساس پروتکل امنیتی فعالیت می‌کرد و ایران غیرقانونی وارد این کشورها نشده بود. حاج قاسم هم نفر اول این ماجرا بود. تشکیل بسیج را حاج قاسم در عراق با عنوان حشدالشعبی به واسطه مهندس ابومهدی شروع کرد. البته در عراق تشکلی به عنوان لشکر ۹ بدر وجود داشت که فرماندهان آن به عنوان فرماندهان حشدالشعبی فعالیت خود را ادامه دادند. حضرت آیت‌الله سیستانی فرمان تاریخی و مهمی برای مبارزه با داعش در قالب حکم جهاد صادر کردند، در حالی که آیت‌الله سیستانی در سخت‌ترین شرایطی که در عراق زندگی می‌کردند، حکم جهاد نداده بودند و زمان جنگ ایران و عراق هم همینطور. در زمان صدام و پس از سقوط صدام، شاید اولین حکم جهاد توسط حضرت آیت الله سیستانی تاکنون بر علیه داعش بوده است؛ یعنی اهمیت بسیار زیادی را ایشان برای مقابله با این تفکر قائل بودند.

سردار سلیمانی نیروهای مردمی عراق را برای مبارزه با داعش آموزش داد

پس از حضور داعش در عراق، سردار سلیمانی هم متوجه شده بود که طراحی داعش این بود تا در منطقه بمانند و اتفاق بزرگی رقم بزنند و تغییرات ژئوپلتیک را در عراق و سوریه و ایران ایجاد کنند. از طرفی پایگاه اصلی آنها که عراق وسوریه بود، به عنوان سرزمین دولت اسلامی عراق و شام که مخفف کلمه داعش است، قرار بود تا کشورهای اطراف گسترش یابد. اما حاج قاسم بساط این‌ها را جمع و بزرگترین هدف دشمن که استقرار در عراق و شام برای گسترش در منطقه بود، خنثی کرد. داعش بنا بر گسترش قلمرو خود در منطقه را داشت که حاج قاسم آنها را متوقف کرد و به نیروهای حشدالشعبی به واسطه دوستان نیروی قدس آموزش داد و آنها را برای مبارزه با داعش مهیا ساخت.

حضور ۲۴ هزار زائر ایرانی در عتبات همزمان با حضور داعش و تصرف موصل

زمانی که داعش موصل را تصرف کرد و بسیاری از سفارتخانه‌ها تعطیل شدند، ایران همچنان در عراق حضور داشت و زائران هم در عتبات به زیارت می‌پرداختند. در آن برهه چگونه زائران را مدیریت کردید و نقش حاج قاسم در تأمین امنیت زائران چگونه بود؟

از سال ۸۹ تاکنون نیز در حوزه عراق توفیق نوکری زائران حسینی را داشتم. به همین دلیل مقتضیات عراق را تا حدودی می‌شناسم. در دوره‌ای که داعش موصل را تصرف کرده بود و در این شهر درگیری بود، یعنی سال ۹۴ – ۹۳ سازمان حج و زیارت ۲۴ هزار زائر در عراق داشت. در آن مقطع زمانی که ایران برای مبارزه با داعش وارد میدان شد، نزدیک ماه رمضان بود. به یاد دارم آنقدر شرایط سخت شده بود، جلسه‌ای با نماینده وقت بعثه مقام معظم رهبری و نماینده سازمان حج به واسطه مدیریت عملیات شمسا همراه و تشکیل شد. در آن جلسه گفتند سریع اعلام کنیم تا هواپیما و اتوبوس مهیا شود و زائران را از عراق خارج کنیم، چرا که ممکن است مشکلاتی برای زوار ایجاد شود. همان زمان با توجه به اینکه با ادبیات نظامی آشنایی کمی داشتم، پیش‌بینی کردم فاصله از موصل تا کربلا (۴۸۶ کیلومتر)و از موصل تا نجف (۵۵۰کیلومتر) است و به این سرعت مشکلی ایجاد نمی‌شود. از طرفی وجهه جهانی مهم بود. ایرانی که وزنه سنگین در عراق برای آرامش شیعه بود، اگر می‌خواست به یکباره عراق را خالی کند، مناسب نبود. چون همه سفارتخانه‌‎ها رفته بودند، اما ایران همچنان پابرجا بود. خدمت آقای دانایی‌فر، سفیر وقت کشورمان در عراق رفتم و اوضاع را پرس و جو کردم و ایشان هم گفتند خدمت دبیر اول سفارت بروم. از ایشان اوضاع را خواستم و وضعیت و تعداد زوار را توضیح دادم. ۱۰هزار نفر در نجف، ۱۰ هزار نفر در کربلا و ۴ هزار نفر در کاظمین زائر داشتیم. ایشان به ما گفت اگر امشب از اینجا رفتید و خبردار شدید سفارت را گرفتند، تعجب نکنید. اوضاع تا این اندازه ناامن بود. فکر می‌کنم حاج قاسم و آقای نوری مالکی نخست وزیر عراق هم در این کشور تشکیل جلسه داده بودند.

نحوه اعزام به عتبات در زمان داعش/ وقتی زائران همه کشورها جز ایران از عراق خارج شدند

با وجود این شرایط، آقای اوحدی که رئیس سازمان حج و زیارت وقت بود، از ما درباره وضعیت عراق پرسید که ما هم شرایط بحرانی را توضیح دادیم و مقرر شد پروازها همه از فرودگاه نجف انجام شود و هیچ پروازی از فرودگاه بغداد نداشته باشیم. مردم نمی‌دانستند چه اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است. با این وجود ما صبح روز بعد چهار هزار زائر را از کاظمین به سمت کشور بردیم و به آنهایی که  قرار بود از نجف یا کربلا به کاظمین بروند، گفتیم حرکت نکنند و در نهایت در آن دوره دیگر ورودی به عراق نداشتیم و مقرر شد همان تعداد زائر را مدیریت کنیم. در عراق هیچ کسی نبود و سفارتخانه‌های بسیاری از کشورها تعطیل شدند. قبل از این اتفاقات مأموران عراقی برخوردی سختگیرانه نسبت به ایران داشتند و حتی افرادی که گذرنامه خدمت و یا دیپلماسی داشتند نیز به سختی تفتیش می‌کردند. اما در هنگام حضور داعش وقتی می‌گفتیم ایرانی هستیم، کاری نداشته و عزت و احترام می‌گذاشتند.

در آن زمان برنامه‌ریزی کردیم که زائری به عراق وارد نشود و پروازهای بغداد از فرودگاه نجف انجام گیرد و ما به سمت کاظمین هم زائری اعزام نمی‌کردیم. البته نزدیک ماه رمضان بود و هر ساله برای تجدیدنظر در فرآیندها و ناوگان حمل و نقل، هتل‌ها و آشپزخانه های مرکزی در نیمه اول ماه رمضان سفرها متوقف می‌شد.

با توجه به این شرایط تنها کسی که مقاومت کرد تا زائران در آن برهه در عراق بمانند و تا آخرین روز در عراق حضور داشت، حقیر بود. حتی در آن برهه مدت حضور زوار را کاهش ندادیم، بلکه به جای اینکه در کاظمین یک شب بمانند، در کربلا یا نجف حضور داشتند. تا اینکه گروه‌ها به ترتیب که هفت روز را گذراندند، به کشور بازگشتند و آنهایی که هوایی بودند از فرودگاه نجف اشرف و آنهایی که زمینی بودند از کربلا به سمت مرزها از عراق خارج می‌شدند. در روزهای آخر نهایت پنج هزار زائر در عراق داشتیم. در آن دوره مصاحبه‌ای با رسانه خارجی داشتیم و گفتند که شما چرا از عراق خارج نشدید؟ همه زوار خارجی به کشورشان برگشتند. ما هم با آرامش گفتیم مشکلی وجود ندارد و زائر داریم. همین صحبت آرامشی برای مردم به ارمغان آورد. از بیان سفیر جمهوری اسلامی می‌شد استنتاج کرد که روش ما با مناسبات سیاسی ایران و عراق تطبیق دارد.

زیارت عتبات را مدیون حاج قاسم هستیم

اتفاقاتی که افتاد در آن برهه برای حضور ایران خوب بود. البته این اقدامات همه ناشی از تفکر حاج قاسم ودیدگاه نماینده ولی‌فقیه و رئیس سازمان حج و زیارت بود. درست است که آن زمان حاج قاسم را نمی‌دیدیم، اما افکار ایشان در آنجا حاکم بود. زیارت حوزه مهمی است و امام حسین (ع) این توفیق را شاید به هر کسی ندهد. تفکر و استمرار دیدگاه‌های حاج قاسم و افرادی که با ایشان همراه بودند، نگذاشتند راه و مسیر زیارت کربلا بسته شود. ما در بحث سوریه هم با این تفکر حرکت کردیم که توانستیم مسیر زیارت را باز کنیم. البته توفیقی برای بنده در این زمینه حاصل نشد، اما مجموعه حج و زیارت موفق شد و سال گذشته هم حدود یک هزار نفر به سوریه مشرف شدند.

در زمانی که داعش حضور داشت تدبیری از سوی حاج قاسم اندیشیده شده بود و زائرانی که با سازمان حج و زیارت به عتبات مشرف شدند، در صحت و سلامتی اعزام شده و به کشور بازگشتند؛ به طوری که حتی یک نفر مجروح و شهید نداشتیم. در کربلا، نجف، سامرا و کاظمین هم زائران مشرف می‌شدند و حتی با وجود ملاحظاتی در سامرا بود، زائران را با تدابیر امنیتی به حرم امامین عسکریین (ع) بردیم. ما حوزه زیارت در عراق را مدیون حاج قاسم و تفکر ایشان هستیم.

بعد از آن دوره و توقف سفرها به عتبات دیگر زائر به عراق اعزام نشد؟

آن زمان حشدالشعبی تشکیل و فعالیت‌های مردمی آغاز شد. با این وجود، اعزام زائران ایرانی به عتبات متوقف نشد، بلکه در همان سال بعد از نیمه اول ماه مبارک رمضان چند کاروان به عراق اعزام کردیم. خودم عراق مستقر شدم و منتظر شدم دو کاروان به عراق بیاید و با آنها همراه و در کربلا و نجف زیارت انجام شد و البته به کاظمین اعزامی نداشتیم. زمانی هم که کار را شروع کردیم تا مدتی که  زائر را به سامرا نبردیم، از مسوولیت کناره گیری نکردم و آخرین روزی که زائر را به سامرا بردم و این حرم برای زیارت باز شد مدتی بودم و بعد به ایران بازگشتم.

داعش با دلارهای آمریکا و پول‌های عربستان وارد جنگ با اسلام شد

در مورد نحوه فرماندهی حاج قاسم در میدان نبرد هم شرح دهید.

حاج قاسم هدف اصلی دشمن را از بین برد. هدف آنها این بود حکومتی به اسم دولت اسلامی در عراق و شام ایجاد کنند که حاج قاسم این تئوری را نابود کرد؛ تا جایی که اکنون داعش در عراق و سوریه دولت و استقرار ثابتی ندارد و گاهی تحرکاتی در قالب گروه از خود نشان می‌دهند.

حاج قاسم به این پیروزی رسیدند و دشمن و هیمنه دشمن را نابود کردند. آمریکا و تمام متحدانش و حامیان داعش با اموال  و دلار زیادی نفوذ کرده بودند، اما حاج قاسم و تفکر مقاومت توانست در قلب مردم نفوذ کند و به حدی برسند که به واسطه خود مردم، داعش را از عراق و سوریه برانند. اگر این پیروزی‌ها ادامه پیدا می‌کرد دیگر جایی برای آمریکا در منطقه نبود.

ما در جبهه واقعی مبارزه با داعش موفق شدیم، اما دشمن با شیوه دیگری با عنوان مبارزه با فساد وارد شد. حکم جوهری آیت الله سیستانی به عنوان جهاد، مردم را به میدان آورد و ایران اسلامی نیز راهنما و آموزش دهنده به عنوان مستشار کنار آنها قرار گرفت و نتیجه این اتحاد حاکم شدن بر دشمن بود. آنها که با پول و دلارهای آمریکایی و عربستان وارد جنگ با اسلام و شیعیان شده بودند، به شدت شکست خوردند.

از طرفی دشمن جبهه دیگری به واسطه سکولارها با هدف نفوذ در حشدالشعبی که تفکر ایران را می‌پذیرفتند، راه انداخت و این جبهه علیه تفکر مقاومت  در عراق به صورت دقیق طراحی شده بود و عملیات روانی می‌کرد تا حاج قاسم که همه او را قهرمان مبارزه با داعش می‌دانستند و در ذهن مردم به عنوان جنایتکار نشان دهد؛در حوزه جنگ هر ابزاری دشمن به کار می‌برد، باید ابزاری مثل آن را داشته باشید تا بتوانید با آن مقابله کنید. جبهه جدیدی که ایجاد کردند و لیدرهای آنها سکولار و افرادی در حکومت صدام مسؤولیت داشتند، به همراه دختر صدام در اردن پشتیبانی می‌شد و آنهایی که  مخالف حاکمیت شیعه بودند، با تمام توان به میدان آمدند.

ما در برابر این جبهه آمادگی نداشتیم و جبهه مقاومت هم برای این موارد آموزش ندیده بودند. اگر آموزش دیده بودند، حتما موفقیت‌هایی داشتیم. اکنون هم ضعیف عمل می‌کنیم. اتاق فکرهای دشمن قوی است و در شبکه‌های مختلف اخبار متنوعی منتشر می‌کنند. از همه بدتر متفرق بودن ما  است. سخنرانی امام برای شاید ۴۰ سال قبل بود به چنین مضمونی که می‌فرمودند و تذکر می‎دهند اگر متفرق باشید قطعا از بین خواهید رفت و اگر منسجم ولی تعداد کمی باشید حتما موفقیت با شماست.

در سوریه و عراق عملیات موفقیت‌آمیز بود و پیروزی بزرگی به واسطه حضور فیزیکی حاج قاسم محقق شد. کدام فرمانده پا به پای رزمندگان در خط مقدم حاضر می‌شود؟ فرماندهان نظامی عراق که اصلا با این شیوه بیگانه هستند، ولی در حشدالشعبی افرادی اینچنین هستند. حاج قاسم از عراقی‌ها توقع داشت بعد از پیروزی بر داعش به میدان بیایند و حمایت کنند. هیچ سکولاری در عراق وارد جنگ نشده بود و برنده اصلی در جنگ با داعش جبهه مقاومت بود.

این دلخوری را من حس می‌کردم. در عراق کارها گره افتاده بود و حاج قاسم از خدا خواست تا با خونش این گره باز شود. با شهادت حاج قاسم اتفاقی بزرگ رخ داد و آنها شکست خوردند البته بعد از شهادت حاج قاسم هم نتوانستیم بهره خوبی ببریم و جبهه سکولار (طرفداران آمریکا) مجدد فعال شدند. اما آرامشی که امروز وجود دارد، به خاطر قدرتی است که حاج قاسم در برابر دشمن غدار داشت و از طرفی شقی‌ترین انسان یعنی رئیس جمهور آمریکا، نه تن به تن، بلکه ناجوانمردانه با پهباد دستور شهادت ایشان را صادر کرد.ایشان چون سید و سالار شهیدان امام حسین (ع)، نامش به عنوان سید و سالار  شهیدان مقاومت باقی است و رئیس جمهور آمریکا چون یزید در ورطه فراموشی و به زباله دانی تاریخ خواهد رفت.

ازسرگیری سفر به کربلا در دوران صدام و پس از آن/ شیعیان عراق چگونه شهروند درجه یک این کشور شدند؟

هم‌اکنون به دلیل شرایط موجود و کرونا هیچ زائر و کاروانی به عتبات اعزام نمی‌شود. حضور زائران در عتبات مقدسه چه تأثیرات مثبتی در زندگی مردم به طور عام و  شیعیان به طور خاص دارد؟

قبل از سقوط صدام، شیعیان از نظر درجه شهروندی درجه بالای ششم بودند. به دلیل اینکه حاکمیت از اهل تسنن بود، شیعیان کشورهای دیگر اجازه ورود به عراق برای زیارت را نداشتند. ضمن اینکه حاکمیت شهروندان شیعه را هم با محدودیت اجازه می‌داد به زیارت مشرف شوند.

به همین دلیل اقامتگاه‌ها و مراکز تجاری در شهرهای زیارتی رونقی نداشت. در اواخر حکومت صدام مردم عزیزمان توفیق زیارت را پیدا کردند، البته محدود و بر اساس پروتکل‌های خاص. اما پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و ورود زائر ایرانی، علاوه بر رونق اقتصادی برای همه مردم، شاهد رونق اقتصادی ویژه شیعیان در شهرهای زیارتی بودیم؛ به طوری که در این چند سال رونق اقتصادی، تمایل سرمایه‌گذاران در این صنعت بیش از پیش افزایش یافت و شیعیان در این شهرها با حضور زائران دیگر کشورها مخصوصاً زائران ایران امنیت و رونق اقتصادی را به رخ جهانیان نشان دادند. ورود روزانه حداقل چهار هزار زائر و خروج همین تعداد زائر در کنار اقامت هفت روزه در شهرهای زیارتی چون کربلا، نجف، کاظمین و سامرا و همچنین حضور ۲۸ هزار  زائر مقیم در این شهرها، شیعیان را از نظر اقتصادی و امنیت به شهروند مطرح و درجه یک عراق تبدیل کرد.

جذب کارگران در هتل‌ها، خرید سوغات و مواد مورد نیاز زائران، استفاده از وسایل نقلیه موجب رونق بسیار زیادی در این شهرهای شیعیان شد و آفریننده این تحولات کسی نبود جز حاج قاسم سلیمانی که در کردستان توصیه کردند که مسیر زیارت را با وسواس پیگیری و موانعش را برطرف کنید تا خدای ناکرده بسته نشود و شیعیان بتوانند از این فرصت استفاده خوبی ببرند.



منبع خبر

زیارت کربلا را مدیون «حاج قاسم» هستیم بیشتر بخوانید »