زیر خاکی

شکست مطلق کمدی‌های سیما

شکست مطلق کمدی‌های سیما



با این حال نمی‌توان ضعف‌های بی‌شمار آن را نادیده گرفت. «وضعیت ‌زرد۱»، «روزهای آبی»، «زن زندگی مرد زندگی»، «همبازی» و «پلاک‌۱۳» جایی برای دفاع ندارند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سال پیش برنامه «جام‌جم» به شکل هفتگی میزبان کارشناسان مختلف و همچنین برخی مدیران صدا و سیما می‌شد که یکی از رئوس اصلی آن بررسی دلایل ریزش مخاطب تلویزیون بود. حرف‌هایی مهم شنیدیم و قول‌هایی برای بازگشت شبکه‌ها به دوران اوج زده شد.

برآیند کلی اما نشان می‌دهد وضعیت بهبود نیافته و بازه‌ای چون انتخابات مقطعی است و اصلا این اتفاق دلیلی فرامتن دارد. هفت‌صبح در سلسله گزارش‌هایی ضمن مرور وضعیت تلویزیون در سال‌های اخیر، به شکل مصداقی عوامل کاهش مخاطب را بررسی می‌کند. برای شروع، سراغ کیفیت سریال‌های کمدی از نوروز ۱۴۰۰ تا تابستان ۱۴۰۳ رفته‌ایم.

فقط دو کمدی موفق

لازم است یادآور شویم که تیم مدیریتی کنونی، از نیمه دوم ۱۴۰۰ سکاندار صدا و سیما شدند و این یعنی با خیال راحت می‌توان خوب یا بد بودن کیفیت کمدی‌ها را حاصل ریل‌گذاری آنها دانست. دو نکته دیگر: یکی اینکه همچنان سریال‌ها از مهم‌ترین عوامل جذب مخاطب هستند و البته قدرت کمدی‌های باکیفیت دوچندان است. و دیگر اینکه هفته پیش پخش سریال «پشت پرده» در شبکه دو به پایان رسید و پرونده فصل اول «دربندون» در شبکه سه نیز بسته شد.

همین بهانه‌ای است تا برای تحلیل دلایل افت تلویزیون از کمدی شروع کنیم. خلاصه نتیجه بررسی این است: در سه سال و چهار ماه گذشته از میان ۲۷ سریال کمدی پخش شده، فقط «نون.‌خ ‌۳» و «زیرخاکی‌۲» عنوان موفق لقب می‌گیرند. فراموش نکنیم این دو سریال به ترتیب نوروز و خرداد ۱۴۰۰ روی آنتن رفتند؛ یعنی پیش از شروع فعالیت مدیریت کنونی صدا و سیما. پس متاسفانه در دوران فعلی، حتی یک کمدی موفق به چشم نمی‌خورد.

سال ۱۴۰۳

از ابتدای امسال ۱۱ سریال روی آنتن رفته است که ۴ مورد آنها کمدی بوده. در این میان نام دو برند یعنی «نون.خ» و «زیرخاکی» دیده می‌شود. «نون.خ ۵» هرچند نسبت به فصل قبل وضعیتی بهتر داشت اما در مجموع اثری غیرقابل دفاع است و نمی‌توان ضعف‌های بیشمار آن را نادیده گرفت.

تکرار شخصیت‌ها، نداشتن داستانی جذاب، عدم برخورداری از موقعیت‌های کمدی کافی، قصه پراکنده و … از جمله موارد شکست فصل پنجم «نون.خ» است. همین نکات را می‌توان درباره علت شکست «زیرخاکی ۴» بیان کرد؛ سریالی که تکرار دو شخصیت اصلی (فریبرز و پریچهر) در موقعیتهایی تازه بود. سریال «پشت پرده» اثری شعاری در باب فرزندآوری و خانواده بود که براساس کلیشه‌ها گام برداشت و لحظات کمدی‌اش قدرت ایجاد خنده نداشت. فصل اول «دربندون» نه قصه‌ای جذاب داشت و نه موقعیت‌های کمدی آن لبخند به لب آورد.

سال ۱۴۰۲

سال گذشته ۲۶ سریال از تلویزیون پخش شد و سهم آثار کمدی ۵ سریال بود. تلخ‌ترین اتفاق برای «نون.خ ۴» رقم خورد که قصه پراکنده، شوخی‌های ضعیف و ایرادات مفرط آن داد همه را درآورد و در نهایت داستانش سرهم‌بندی شد. اگر این سریال به پشتوانه خاطره خوش قبل، مخاطب داشت؛ اثری مثل «چرخ گردون» نه مخاطب به‌دست آورد و نه تماشای آن قابل تحمل بود. همین اتفاق برای سریال‎های «قصه‌های صندوق»، «چشم‌بندی‌۲» و «ماه چراغ » رخ داد.

سال ۱۴۰۱

در این سال شاهد ۳۰ سریال بودیم که ۷ تای آنها کمدی بودند. در این ترکیب «زیرخاکی ۳» هم قرار داشت که نتیجه پایین‌تر از حد انتظار بود. «خوشنام» قرار بود رونق را به کنداکتور رمضان بازگرداند اما مخاطبان با یک سریال مواجه شدند که پر بود از داد و فریادهای اعصاب خردکن و شوخی‌های نچسب! سریال نوروزی «خداداد» ترکیبی بود از داستان تکراری، آموزه‌های گل‌درشت شعاری، بازی‌های ضعیف، دیالوگ‌های تصنعی و… «کتونیِ زرنگی» هم ناکام بود اما نمی‌توان سانسور زیاد و توقیف چند ساله‌اش را نادیده گرفت. «چشم‌بندی‌۱»، «‌وضعیت‌ زرد۲‌» و «خانه پرتقالی» دیگر کمدی‌های شکست‌خورده سال ۱۴۰۱ هستند.

سال ۱۴۰۰

از میان ۳۱ سریال پخش شده در سال ۱۴۰۰، ۱۱ مورد آنها کمدی بودند. در این سال «دودکش‌۲» شکستی سنگین خورد؛ چون شخصیت‌ها به تکرار افتادند، شوخی‌ها ضعیف بود، داستان چفت و بست قوی نداشت و… «بوتیمار» با حضور زوج تکراری حمید لولایی و مرجانه گلچین نه‌تنها فاقد قصه‌ای تازه بود که داستان کلیشه‌ای خود را به شکلی معمولی روایت می‌کرد.

علیرضا بذرافشان که سابقه‌ای موفق در کمدی دارد، با سریال «خودخواسته» همه را ناامید کرد. «نوروز رنگی» به موفقیت نسبی دست یافت و تک شوخی‌ها و تکیه بر نوستالژی، سریال را برای طیفی از مخاطب واجد جذابیت کرد. با این حال نمی‌توان ضعف‌های بی‌شمار آن را نادیده گرفت. «وضعیت ‌زرد۱»، «روزهای آبی»، «زن زندگی مرد زندگی»، «همبازی» و «پلاک‌۱۳» جایی برای دفاع ندارند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست مطلق کمدی‌های سیما بیشتر بخوانید »

سریال احضار ، تاریخ ‌گذشته و بدموقع

سریال احضار ، تاریخ ‌گذشته و بدموقع



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،انگار رسم است که اسم فیلم ترسناک یا ماورایی را «احضار» بگذارند. به جز احضار(The Conjuring) ساخته جیمز وان در سال ۲۰۱۴، یک سریال احضار در شبکه نمایش خانگی به کارگردانی رامین عباسی‌زاده در سال ۱۳۹۷ هم ساخته شده است. این شب‌ها شاهد یک «احضار» دیگر در شبکه یک سیما هستیم که کارگردانش را می‌توان پدر سریال‌های ماورایی تلویزیون نامید. علیرضا افخمی که در اوایل دهه ۸۰ با «تب سرد» مشهور شد، در سال ۸۴ و با ساختن «او یک فرشته بود» پرونده جدیدی در ژانر فیلم‌های ماورایی پس از انقلاب باز کرد. او بعدها این راه را با ساختن «پنجمین خورشید» و «پنج کیلومتر تا بهشت» ادامه داد و در این بین البته سریال‌هایی مانند «روز حسرت» یا «اغما» را هم نوشت که دیگران ساختند. دهه ۸۰، اوج محبوبیت این ژانر بود و بازیگرانی مانند بهاره افشاری، حمید گودرزی یا حامد کمیلی به‌خاطر بازی در این نوع سریال‌ها به شهرت و حتی محبوبیت فوق‌العاده‌ای دست پیدا کردند. ۱۰ سال پس از آخرین سریال ماورایی افخمی، این‌بار نوبت به احضار شده تا آن راه را تداوم ببخشد. احضار اما از همان روزهای اول که تیزرهایش پخش شد، واکنش‌هایی را به وجود آورد. استفاده از کلماتی مانند روح یا جن در این تیزرها باعث ایجاد کنجکاوی و حساسیت روی این مجموعه تلویزیونی شده بود.

بیش از یک‌سوم این سریال پخش شده و زمان مناسبی است برای بررسی کیفی آن. هرچند تهیه‌کننده احضار در گفت‌وگو با تسنیم گفته بود که ریتم سریال تندتر می‌شود و مخاطبان باید صبور باشند. این درحالی است که سریال‌های خارجی در ۵ قسمت اول باید تکلیف‌شان را با مخاطب روشن کنند و شبکه‌های تلویزیونی و سرمایه‌گذاران هم بیش از ۵ قسمت به یک مجموعه تلویزیونی مجال نمی‌دهند.

درباره احضار اما چند نکته مطرح است. اول اینکه در ماه مبارک رمضان و در وضعیت فعلی جامعه و مشکلاتی مانند کرونا یا اقتصاد چه ضرورتی برای پخش یک سریال ترسناک یا ماورایی است؟ درست است که اکثر سریال‌های ماورایی تلویزیون در ماه مبارک رمضان پخش شده اما کنار آنها هم یک کار طنز یا کمدی هم حضور داشته و شرایط مانند امروز نبوده است. نسل‌ها به اندازه یک دهه و بلکه بیشتر از آن تغییر کرده‌اند و دیگر نمی‌شود با همان زبان و لحن دهه ۸۰ در روزگار کنونی صحبت کرد. مخاطب امروز فیلم‌های خارجی زیادی را دیده و اولین کارش پس از دیدن قسمت اول هر سریال داخلی، مقایسه‌اش با نمونه خارجی آن است. اگر بپذیریم که اقبال برخی مردم به عرفان‌های کاذب و جادو و احضار روح زیاد شده و باید با آن مقابله کرد، سوال اصلی و مهم این است که ماه رمضان و پس از پخش دو سریال ملودرام، زمان مناسبی برای آن است؟

افخمی درباره دلیل ساخت احضار با اشاره به لوگوی آن گفته بود: «به فتوای اکثر علما برپایی یا شرکت در مجالس احضار روح مذموم و حرام اعلام شده، زیرا اکثریت قریب‌به‌اتفاق چنین مجالسی بر پایه دروغ و فریب‌کاری است. وجود چشم جهان‌بین که یکی از نمادهای فراماسونری است، در لوگوی سریال به تبعات ناخوشایند و ویرانگری اشاره دارد که برای شرکت‌کنندگان در هر محفل و مجلس مخفی و سری ازجمله مجالس احضار به بار خواهد آمد.»

کارگردان احضار در پاسخ به کسانی که به لوگوی سریالش واکنش نشان داده‌اند، گفته است: «کسانی که به فتوای علما ملتزم بوده و مخالف برپایی یا حضور در این‌گونه محافل هستند، مشکلی با لوگوی سریال نخواهند داشت لیکن اشخاصی که برپایی یا شرکت در مجالس احضار ارواح را مباح یا ممدوح بدانند، طبعا با این لوگو مخالفت کرده و نسبت به آن معترض خواهند شد.» افخمی در ادامه هدف و منظورش از ساخت سریال «احضار» را مقابله با همین تفکر و همچنین انذار به مخاطب عنوان کرده تا کسی در چنین مجالسی شرکت نکرده و در این مکان‌ها حضور نیابد تا هم مرتکب گناه نشود و هم تبعات ویرانگر حضور در این محافل دامان او و خانواده‌اش را نگیرد.

به تعبیری قرار است در احضار به خانواده و افراد در بستر یک داستان عاشقانه آموزش داده شود اما مساله مهم‌تر از این توصیه‌ها زمینه داستان و بازیگران یا درواقع نابازیگرانی است که از آنها استفاده شده است. اگر هدف آگاه‌سازی بوده پس این حجم از مانور روی ترسناک بودن و تاکید مکرر روی جن و روح چیست؟ عدم استفاده به‌موقع از درجه‌بندی سنی در برخی سکانس‌ها و انداختن توپ مراقبت به زمین بازی خانواده‌ها چه دلیلی دارد؟

محمودرضا تخشید، تهیه‌کننده احضار به تسنیم گفته است: «یکی از مشکلاتی که ما با برخی مخاطبان خاص‌مان پیدا می‌کنیم اصلا هدف این سریال، ژانر ترسناک نیست. همان‌طور که اول سریال می‌نویسد احضار ژانر معرفتی و ماورایی است. وقتی «اغما» و «۵ کیلومتر تا بهشت» پخش می‌شد مخاطب با همین روح و شیطان و ماجراهایی از این‌دست روبه‌رو می‌شد اما آنجا +۱۴ درج نمی‌شد. به نظرمان می‌آید اینجا بیشتر هدف بحث ماورایی و معرفتی است تا بحث دلهره ایجاد کردن و بیننده را ترساندن!»

این صحبت‌های کارگردان و تهیه‌کننده تناقض کامل دارد با رفتار رسانه‌ای این سریال و حتی شبکه یک سیما با خود مجموعه. اگر ژانر معرفتی و ماورایی(!) است که دلیل تبلیغات گسترده روی عنوان «سریال ترسناک شبکه یک» چیست؟ خوردن قسم حضرت‌عباس برای ژست معلم و مصلح گرفتن این سریال وقتی از آن‌سو دم خروس (دیده شدن به هر قیمتی) آشکار است، بیشتر توی ذوق مخاطب می‌زند. اینکه سازندگان و حتی یک شبکه تکلیفش را با یک سریال و مخاطبانش روشن کند، خواسته چندان سخت و غیرممکنی نیست.

مشکل بعدی سریال احضار، انتخاب بازیگرانش است. سریالی که انتخاب کرده ستاره نداشته باشد و تا اینجا نه‌تنها مشکلی نیست بلکه از این تصمیم حمایت هم می‌شود. اما جایی کار خراب می‌شود که نابازیگران به معنای فنی، به کلیت سریال ضربه زده‌اند. نابازیگرانی که معلوم نیست کیفیت هنری آنها در کجا و چگونه سنجیده شده و آیا کمبود وقت باعث چنین انتخاب‌هایی شده یا عوامل دیگری مانند صرفه‌جویی در آن دخیل بوده است؟ بازیگران دیگر که اتفاقا شناخته‌شده و کاربلد هم هستند در این سریال از کارهای قبلی خودشان ضعیف‌تر ظاهر شده‌اند. مخاطب پس از دوازده، سیزده قسمت حق دارد که با سریال و شخصیت‌هایش ارتباط برقرار کند و کاراکترهای احضار این ویژگی را ندارند. استفاده افراطی از موسیقی و رنگ و سکوت و دود، به‌تنهایی نمی‌تواند باعث تعلیق در یک سریالی شود که به گفته سازنده‌اش، هدف اصلی‌اش روشنگری بوده است.

استفاده از جوان‌ها و رابطه‌های دختر-پسری شاید در دهه ۷۰، طرفداران زیادی در سینما و تلویزیون داشت اما در سال ۱۴۰۰ دیگر شرایط فرق کرده است. جوان‌هایی که در احضار می‌بینیم، با توجه به اشاره‌های مکرر به کرونا، از لحاظ زمانی متعلق به سال گذشته و امسال هستند اما رفتار و گفتار و سبک زندگی‌شان در همان دهه ۷۰ و ۸۰ مانده است. شخصیت‌های سریال احضار که اتفاقا نسبت به شخصیت‌های سریال‌های قبلی افخمی بیشتر هم شده‌اند، در سطح مانده‌اند و مخاطب حتی نسبت به مائده و کامرانی که ظاهرا شخصیت‌های اصلی هستند، شناخت عمیقی ندارد. شخصیت‌ها در حد آدم‌بدها و آدم‌خوب‌ها مانده‌اند و وسط این همه آدم هم قرار است به اعتیاد، عرفان‌های کاذب، عشق‌های نافرجام، مشکلات جوان‌ها، کرونا و مشکلات مالی هم پرداخته شود و همین می‌شود که مخاطب نخ تسبیح را گاهی گم می‌کند.
اگر شبکه یک سیما سال گذشته و با سریال طنز و جذاب «زیرخاکی» موفق بود و لقب پرمخاطب‌ترین سریال ماه مبارک رمضان را به دست آورد امسال اما یک شکست کامل را به دست آورده است و حمایت‌های گاه و بیگاه در قالب مصاحبه و ارائه آمارهای عجیب از تعداد بینندگان آن هم در هفته اول نمی‌تواند وضعیت را بهتر کند.  افخمی در سال‌های قبل نشان داده که قصه‌گفتن را خوب بلد است اما اینجا از یک روایت ساده هم عاجز است و معلوم نیست که چرا اولویتش را روی نصیحت کردن و گاه شعاردادن گذاشته است. زبان الکن سریال در داستان‌گویی باعث شده مخاطب جزیره‌هایی از قصه را بدون ارتباط با هم ببیند و نهایتا در همین جزیره هم گم شود. با اینکه کار کردن در شرایط کرونایی سخت و قابل‌ستایش است اما ضعف‌های فیلمنامه یا بازی‌های به‌شدت بد را نمی‌توان به کرونا ربط داد. احضار برای افخمی یک گام روبه‌عقب است و البته که شبکه یک در سال‌های اخیر و با پخش چند سریال خوب و پرمخاطب مانند «پایتخت»‌ها، «نون.خ»‌ها و «زیرخاکی» توقعات مخاطبان را بالا برده و دیگر نمی‌تواند کار ضعیف تولید و پخش کند. تاریخ انقضای سریال‌هایی مانند احضار با این کیفیت فرم و محتوا گذشته و بدتر از آن زمان پخش نامناسبش است که این ضعف را آشکار می‌کند.

منبع: روزنامه فرهیختگان



منبع خبر

سریال احضار ، تاریخ ‌گذشته و بدموقع بیشتر بخوانید »