نوع رفتار اروپاییها با ایران در ماههای اخیر، حاکی از آن است که آنها پیام را به خوبی دریافت کرده و به سمت مدیریت و کاهش تنش با ایران قدم برداشتهاند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سازمان تروریستی منافقین که یکی از جنایتکارترین گروههای اپوزیسیون جمهوریاسلامی محسوب میشود، این روزها در تنگنای شدیدی قرار گرفته. اتفاقات رخداده و برخورد اروپاییها با این سازمان و همچنین تحولات رخداده ماههای اخیر در رابطه با ایران، حاکی از آن است که اروپاییها واقعیتهای موجود را درک کرده و تصمیم به تغییر خط مشی خود نسبت به ایران گرفتهاند.
ممنوعیت برگزاری گردهمایی پس از ۱۴ سال
گردهمایی منافقین که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۲ به طور سالیانه در پاریس برگزار میشد، بنا به تصمیم پلیس فرانسه لغو شد. خبرگزاری رویترز در اینباره نوشت: «نامهای از سوی پلیس فرانسه به گروه مجاهدینخلق ارسال و در آن قید شده به دلیل مخاطره امنیتی چشمگیر، این گردهمایی نباید برگزار شود.»
هر چند مقر اصلی منافقین کشور فرانسه نیست اما این کشور و شهر پاریس همواره یکی از مراکز اصلی فعالیتهای سیاسی این گروهک محسوب میشود و گردهماییهای سالیانه آنان با دعوت از ضد ایرانیترین چهرههای سیاسی جهان، از جمله سیاستمداران آمریکایی و صهیونیستی برگزار میشد که حالا امسال با ممانعت فرانسویان مواجه شده است.
اتفاقی بیسابقه در آلبانی
لغو گردهمایی سالیانه منافقین در فرانسه، تنها مسئله مربوط به این گروهک نیست و در اقدامی بیسابقه، روز گذشته پلیس آلبانی با حمله به مقر آنها در اردوگاه اشرف۳، بیش از ۷۰ نفر را بازداشت کرد. طبق اعلام رسانههای این کشور اعضای این گروهک با یگان ضدتروریسم پلیس آلبانی درگیر شدند که بر اثر این درگیری یک نفر از منافقین کشته شد.
پلیس ایالتی آلبانی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که این اقدام در چهارچوب یک برنامه عملیاتی بر اساس دستور صادر شده از سوی دادگاه ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمانیافته این کشور انجام شده. بر اساس گفتههای پلیس این کشور، گروهک منافقین داخل اردوگاه یک مرکز هکری ایجاد کرده بودند که با آن به مؤسسات خارجی حملات سایبری انجام میدادند. .
همچنین وزارت کشور آلبانی در بیانیهای با اشاره به این واقعه اعلام کرد: «عملیات پلیس مطابق با قوانین و بر اساس حکم دادگاه عالی مبارزه با تروریسم صورت گرفته است. مطابق توافق میان ما و سازمان (گروهک منافقین) در سال ۲۰۱۴، اعضای این گروه صرفاً بهدلایل انساندوستانه در کشور ما پناهنده شده بودند، اما با انجام اقدامات تروریستی و سایبری این توافق را نقض کردهاند.»
اروپا پیام ایران را دریافت کرده است
برای درک بهتر رفتار اخیر اروپاییها بهتر است به ماههای گذشته برگردیم؛ پاییز ۱۴۰۱ و التهاب خیابانهای ایران؛ مقطعی که اروپا با رویکردی رادیکالی و مواضع خصمانه خود مقابل ایران ایستاد اما با مقاومت و ایستادگی کشور و متعاقباً مقابله به مثلی که صورت گرفت، عقبنشینی و به سمت مدیریت و کاهش تنش با ایران حرکت کرد.
تغییر رویکرد در مذاکرات هستهای، آزادی اسدالله اسدی، دیپلمات کشورمان از زندان بلژیک و گفتوگوی تلفنی طولانیمدت اخیر امانوئل مکرون با سید ابراهیم رئیسی که در آن رئیسجمهور فرانسه بر تعامل با ایران تاکید کرده بود و همچنین برخوردهای اخیر با منافقین، حاکی از آن است که اروپا، پیام ایران را درک کرده و به واقعیتهای موجود پیبرده است.
اروپاییها به این درک رسیدهاند که به جای فشار بر ایران، به تعامل روی آورند و تداوم رویکردهای خصمانه به سود آنها نخواهد بود. ایران بارها به صراحت اعلام کرده که سیاست اعمال فشار، بدون هزینه نخواهد بود و آنها پیامد رویکرد خصمگرایانه خود را خواهند دید و تحولات موجود، نشاندهنده تمایل اروپا برای مدیریت و کاهش تنش با ایران است؛ البته که برای قضاوت درباره این امر زود است و گذر زمان، حسننیت یا سوءنیت آنان را مشخص خواهد
منبع: الف
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گزارش افشاگرایانه مشرق از ارتباط گسترده عنصر منافقین با یکی از سیاسیون داخلی که سالها است تحرکات سیاسی خود را به گروههای برانداز خارج از کشور گره زده آن قدر برای منافقین گران تمام شده که …
به گزارش مجاهدت از مشرق، گزارش افشاگرایانه مشرق از ارتباط گسترده عنصر منافقین با یکی از سیاسیون داخلی که سالها است تحرکات سیاسی خود را به گروههای برانداز خارج از کشور گره زده آن قدر برای منافقین گران تمام شده که سخنگوی این گروهک تروریستی در واکنشی شتاب زده وارد میدان گردیده و نکات جالبی را به زبان آورده است.
جوابیه منافقین که در ترور و اقدامات تروریستی علیه مردم ایران کم نگذاشتهاند، کوتاه اما دارای مضامین بسیار مهم درون متنی است.
به گزارش مجاهدت از مشرق با تیتر «۲۵ بهمن ماه برنامه بعدی منافقین برای میرحسین» برمیگردیم در قسمتی از گزارش به نقل از یک منبع مطلع امنیتی عنوان میشود: «اردشیر امیر ارجمند همان زندانی فراری است که در جریان فتنه ۸۸ میرحسین را به شکل مرموز و تمام عیاری در اختیار گرفته، اداره میکرد و عامل اصلی خروج وی علیه نظام جمهوری اسلامی بود. این عنصر مرموز در همان مقطع بازداشت شد اما با استفاده از فرصت مرخصی از زندان، توسط گروهک منافقین از کشور فراری داده شد و به مقر آن ها در اطراف پاریس منتقل گردید».
ماجرای فراری دادن امیر ارجمند توسط منافقین در فرصت مرخصی اعطا شده در سال ۸۸ از جمله مواردی است که این گروهک بدسابقه را به واکنش واداشته است.
سابقه ارتباط امیر ارجمند با منافقین، به زمان فرار این فرد از ایران برمیگردد.
او با کمک ویژه منافقین موفق به فرار از ایران شده و بعد از آن یک وظیفه مهم را بر عهده گرفت.
اردشیر امیر ارجمند از جمله سرپلهای مهم منافقین برای ارتباط با یک عنصر سیاسی داخلی است و برقراری ارتباط این دو نفر با هم برای گروهک نفاق که همه سرمایه خود را برای انتقال افکار خود به عنصر داخلی به کار بسته بسیار راهبردی است.
منافقین برای اینکه انرژی امیر ارجمند را هدر ندهند تا بتواند اهداف آنها را پیش ببرد، تاکنون هیچ اظهار نظر رسمی در این خصوص نکرده بودند که البته با گزارش اخیر مجبور شدند این ارتباط را انکار کنند.
در بخشی از گزارش مشرق آمده بود: «برادر اردشیر امیرارجمند به نام منصور از سران سازمان تروریستی منافقین است که اکنون نمایندگی آن سازمان تروریستی در استراسبورگ فرانسه را به عهده دارد. این فرد عامل وصل اردشیر به گروهک نفاق و سرپل بعدی اردشیر با گروهک است. از آن جا که منافقین برای اردشیر ماموریت مهمی را طراحی کرده و اصرار داشتند که عضویت وی در گروهک آشکار نشود لذا نامبرده را پس از مدت کوتاهی با هماهنگی سرویس اطلاعاتی فرانسه به محل امن دیگری منتقل و برادرش منصور را به عنوان رابط وی با سازمان قرار دادند. سرویس اطلاعاتی فرانسه نیز با اغتنام از فرصت، ارتباط خود با اردشیر امیر ارجمند را تقویت و گسترش داد و به تدریج وی را به عنوان منبع اطلاعاتی به استخدام خود درآورد».
حالا در جوابیه منافقین به این گزارش، نکات جالبی وجود دارد که اشاره به آن خالی از لطف نیست.
مشرق در گزارش پیشین خود از ابلاغیهای سخن به میان میآورد که از طرف سر پل منافقین یعنی امیر ارجمند به میرحسین موسوی دیکته شده است.
نوع انکار منافقین در خصوص وجود چنین چرخه کاری و ارتباط گسترده و این که میگویند«کدام عقل سلیمی باور میکند که مجاهدین چنین ابلاغی به کسی بکنند و آقای امیر ارجمند همچنین ابلاغی را بپذیرد؟!» نشان میدهد گویا امیر ارجمند از جایگاه ویژهای در گروهک منافقین برخوردار است که حتی سخنگوی این گروهک هم در ادبیات خود نسبت به او بسیار با احتیاط رفتار میکند و کانه شان امیر ارجمند را بالاتر از صرفا یک مجری محض میداند.
نکته دیگری که در بیانیه اخیر سخنگوی منافقین توجه افکار عمومی را به خود جلب میکند نیاوردن اسم میرحسین موسوی به صورت مستقیم است.
منافقین در بیانیه خود هیچ اشاره مستقیمی به نام میرحسین موسوی نمیکنند و در حقیقت حاضر
به سوزاندن مهره دست دوم خود در تهران نیستند و نمیخواهند ارتباط مستقیمی با عنصری که
از طریق رشتههای ارتباطی دیگر جذب شده است را راسا بر عهده بگیرند.
اما در عین حال برای امیرارجمند، مشاور ارشد موسوی سنگ تمام گذاشته و تمام تلاش خود
را میکنند تا موضوع ارتباط و انتساب امیرارجمند به خود را رد نمایند.
ذکر این نکته ضروری است که سخنگوی منافقین در بیانیه خود قسمتی از گزارش مشرق را ذکر میکند، اما در ادامه به هیچ عنوان گزاره به کار برده شده را تکذیب نمیکند.
در گزارش مشرق آمده بود: «گروهک تروریستی منافقین هدایت کامل میرحسین موسوی یکی از سرکردگان م فتنه ۸۸ را به دست گرفته و بیانیه اخیر وی، دستپخت مستقیم منافقین است که از طریق اردشیر امیرارجمند به خورد آن فتنه گر داده شده است».
ارتباط منافقین و سازمان جاسوسی کشور فرانسه
مسئله جالب دیگر در بیانیه اخیر منافقین تکذیب ارتباط آنها با سرویسهای جاسوسی غربی است.
موضعگیری خشمگینانه سخنگوی منافقین نسبت به برملاسازی ارتباط عامل این گروهک با میرحسین موسوی و همچنین اشاره مستقیم به ارتباط آنها با سرویسهای جاسوسی ظاهرا برای آنها گران تمام شده است.
ادعای عدم ارتباط این گروهک تروریستی با سازمان جاسوسی فرانسه درحالی توسط سخنگوی منافقین مطرح شده که بررسی سابقه تاریخی این گروهک نشان دهنده ارتباط تنگاتنگ آنها با سرویسهای جاسوسی غربی و به طور خاص دولت فرانسه است.
فرانسه به عنوان اولین حامی گروهک تروریستی منافقین شناخته میشود که به سرکردگان این گروهک پس از فرار از ایران پناه داد و امکانات مالی و امنیتی ویژهای برای این فرقه در نظر گرفت.
براساس گزارشات منتشر شده، پس از فرار مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنی صدر در سال ۱۳۶۰ به فرانسه، یک خانه ویلایی که محل زندگی صالح رجوی (برادر بزرگتر مسعود رجوی) در شهرک «اور سور واز» در استان سرژی در ۳۰ کیلومتری پاریس بود، به مقر فعالیتهای سرکرده منافقین در خارج از ایران تبدیل شد و از همان ابتدا با تأیید دولت فرانسه، نقش مقر سرفرماندهی جنگ مسلحانه و اقدامات تروریستی این گروهک علیه مردم ایران را به اشکال مختلف ایفا کرد.
مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در جلسه ۴ اسفند سال ۶۰ در رابطه با حمایت فرانسه از گروهک تروریستی منافقین گفته بود: « فرانسه باید در آینده تاریخ جواب گوی ملت ما باشد و ما از فرانسه به این آسانی نخواهیم گذشت؛ اگر هم ما بگذریم مردم ما و این محرومانی که جسدهای قطعهقطعه شده بچههایشان را از بیمارستان تحویل گرفتند و به گورستان بردند ازفرانسه نمیگذرند. البته فرانسه هم بدون آمریکا کار نمیکند.»
همچنین براساس گفت و گوهای مسعود رجوی و مقامات رژیم بعث عراق که منتشر شده، مشخص می شود رجوی در دیدار با سران رژیم بعث با اشاره به اطلاع واشنگتن و پاریس از اقدامات تروریستی این گروهک با افتخار میگوید: «همانگونه که اطلاع دارید من در سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۶ در پاریس بودم. در آن سالها به اینگونه نبود و به ما تروریست نمیگفتند؛ هرچند که کاخ سفید و کاخ الیزه میدانستند؛ با کاخ الیزه هم ارتباط داشتیم. میدانستند که چه کسی حزب جمهوری را در ایران منفجر کرد و چه کسی و چرا عملیات علیه رئیسجمهور و علیه رئیسالوزرای[ایران] انجام داد. آنها میدانستند و خوب هم میدانستند ولی صفت تروریست هم به ما نزدند.»
درخصوص ارتباط نزدیک گروهک منافقین با دولت فرانسه و سازمان جاسوسی این کشور، اسناد و مدارک بسیاری وجود دارد که در این گزارش مجال پرداختن به همه آن ها وجود ندارد.
تاکنون بسیاری از گردهماییهای سالانه منافقین که تا چندی قبل در فهرست گروه های تروریستی اروپا بودند، به راحتی و بدون هیچ محدودیتی در فرانسه برگزار شده است.
این رابطه تنگاتنگ و البته ترورها و خرابکاریهای گروهک منافقین در ۴۴ سال اخیر که جز با حمایت اطلاعاتی سرویسهای جاسوسی کشورهای غربی امکانپذیر نبوده، همگی نشان دهنده کذب بودن ادعای اخیر سخنگوی این گروهک تروریستی است و برگ دیگری از دروغها و خیانتهای این گروهک علیه ملت ایران را ورق میزند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای نسبت به تماسهای مشکوک برای دعوت به اغتشاشات و تخریب اموال عمومی از سمت سازمان تروریستی منافقین هشدار داد.
دریافت 5 MB
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دراغتشاشات دیشب ملایر ۶۹ نفر بازداشت شدند و از تعدادی از آنها انواع سلاح گرم و سرد، فشنگ و مواد انفجاری کشف شد.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی فرمانداری ملایر، دیشب عدهای اغتشاشگر قصد داشتند شهرستان ملایر را ناامن و به صورت مردم چنگ زنند اما با حضور فداکارانه نیروهای مقتدر انتظامی و امنیتی و هوشمندی مردم اوضاع مدیریت و نقشه بدخواهان نقش برآب شد.
در اتفاقات دیشب ۶۹ نفر بازداشت شدند و از تعدادی از آنها انواع سلاح گرم و سرد، فشنگ و مواد انفجاری کشف شد و تاکنون سابقه و ارتباط تشکیلاتی بعضی از آنها با سازمان تروریستی منافقین و ضدانقلاب خارجی محرز شده است.
بنابر اطلاعات موجود برنامه دشمنان در ملایر پروژه کشتهسازی بود که بحمدالله ناکام ماند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تقیانیپور علاوه بر دوربین تسلط خاص کارگردان در موقعیتسازی دراماتیک و جغرافیا سازی دارد. محیا دهقانی بازیگر جایگزین سارا رسولزاده به مراتب بازی بهتری از خود نشان داد و تبدیل به نقطه قوت سریال شد.
سرویس فرهنگ وهنر مشرق – فصل نخست سریال «نجلا» با روایتی متفاوت توانست در ردیف سریالهای عامهپسند برتر سالهای اخیر تلویزیون قرار گیرد. کارگردانی فصل اول و دوم این سریال بدون درنظر گرفتن نقد محتوایی، اثر شاخصی است و «خیراله تقیانیپور» با وسواس در ساختار سریال نشان داد، در مواردی خاص حتی از یک فیلمنامه پرنقص میتوان، سریال مخاطبپسندی ارائه کرد. به واقع در فصل اول و دوم حوزه کارگردانی وضعیت دوربین در این سریال کاملا آشکار است که به دنبال چیست، علی الخصوص در فصل اول که پلانهای دورریز کمتری در سریال گرفته شد.
علاوه بر وضعیت دوربین، تسلط خاص کارگردان در موقعیتسازی دراماتیک و جغرافیاسازی از شگردهای درخور این سریال است. علی رغم پرداکشنهای متوسط در تولید چنین آثاری، کارگردان نجلا با تبحر خاصی در فضاسازی اواخر دهه پنجاه بشدت موفق بوده و از این حیث سریال از انتقادات تکنیکی مبراست.
استفاده از بازیگران در نقشهای مناسب و تسلط بازیگران نقشهای فرعی و اصلی را نمیتوان در هدایتگری سریال نادیده گرفت. بازیگران عرب و جنوبی لهجههای دقیقی از خود ارائه میدهند و این مسئله نشان میدهد که ظرافتی خاصی در تسلط هدایت بازیگران وجود دارد. اما با همه تلاش کارگردان برای ارائه یک سریال باکیفیت مشخص سریال از حیث محتوا از چند منظر قابل نقد و بررسی است.
چگونگی پرداختن به وجوه استراتژیک تاریخ
مهمترین اشکال وارده به این سریال، عدم شناخت استراتژیک تاریخ سازندگان نجلا است. نجلا (فصل اول) از تاریخ شهریور ۱۳۵۸ یکسال قبل از آغاز جنگ ایران و عراق آغاز شده و در فصل دوم همزمان با جنگ ادامه پیدا میکند. این پیش فرض از چند جهت با آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ در نقد سریال اهمیت پیدا میکند.
در سوابق فصل نخست درخواهیم یافت «شیخ ابراهیم» (پدر نجلا) با یک زن عرب ازدواج کرده و قبل از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط استخبارات همراه خانوادهاش در این کشور زندگی کرده و از فعالان سیاسی علیه دولت بعث بوده است. بر اساس روایت فصل اول، شیخ ابراهیم (سید مهرداد ضیایی) به دلیل فعالیتهایش سیاسی علیه حزب بعث و صدام از عراق متواری میشود.
در فصل اول شاهد حضور عباس، برادر نجلا در عراق هستیم که به عنوان نماینده پدر در عراق همچنان علیه رژیم بعث فعالیت میکند و استخبارات عراق به دنبال شکار اوست.
این سریال از منظر رویکرد استراتژیک، شبیه فیلم سینمایی چندین میلیاردی «مزار شریف» (حسن برزیده) در سال ۱۳۹۲ است. در سال ۱۳۹۲ در ایران فیلمی ساخته شد که نشان میداد اعضای سفارت ایران در کابل مشغول شنود بیسیمهای طالبان هستند و در چندسکانس بعدی اعضای سفارت توسط این گروه شبه نظامی به قتل میرسند. به تصاویر کنار هم قرار داده شده از کارکنان سفارت توسط برزیده(کارگردان) میتوان عنوان جاسوسی را نسبت داد. فیلم که درباره شهدای سفارت ایران در کابل است که عملا با یک سکانس اشتباه به ضد خودش تبدیل میشود.
رویکردهای روایی «نجلا» شبیه فیلم «مزارشریف» است. شیخ(پدر نجلا) یک ایرانی ساکن عراق است که به دلیل حاد شدن فعالیتهای سیاسیاش قبل از آغاز جنگ ایران و عراق از این کشور اخراج شده است و عباس فرزند او با داشتن ملیت ایرانی در عراق علیه حکومت صدام فعالیت میکند.
اپوزیسیون، سازمان تروریستی منافقین و دستهجات سیاسی مخالف حاکمیت و دیپلماتهای رژیم بعث در ابعاد بینالمللی تبلیغات گستردهای را علیه جمهوری اسلامی سالها در دهه شصت انجام دادند تا جمهوری اسلامی را به عنوان آغاز کننده جنگ معرفی کنند در صورتیکه تجاوز نظامی را رژیم بعث کلید زد. آنچه تحت عنوان تحریک به جنگ از سوی جمهوری اسلامی در پروپاگاندای مخالفان و اپوزیسیون در ارائه تاریخ دهه شصت توسط شبکههای فارسیزبان، علیالخصوص مستندهای بیبیسی و منوتو بزرگنمایی شده، نسبت دادن محور تحریکات مردمی عراق و انقلاب علیه صدام، از سوی جمهوری اسلامی است.
با افزایش نارضایتیها در عراق و سلطهگری حزب بعث در دهه هفتاد میلادی، پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی در تحرکات مردم عراق برعلیه صدام داشت، اما جمهوری اسلامی نوپا، در درون سیستم با کارشکنیهای حزبی و سازمانی پس از انقلاب مواجه بود و نمیتوانست نقشی در تحرکات مردمی عراق داشته باشد.
بر سر این موضوع سالها مجادله فراوانی میان روشنفکران و مخالفان داخلی و خارجی وجود داشته و صدها برنامه، مناظره، مقاله تحقیقی و اثباتی در مورد عدم دخالت ایران و جنبش مردمی شهید محمدباقر صدر به نگارش درآمده است.
با انتشار خاطرات «سیدمحموددعایی» سفیر وقت ایران در عراق (در سالهای ابتدایی انقلاب) و مستند «استخوان لای زخم» محمدحسین مهدویان جدلهایی درباره گزارههای تاریخی این دو اثر تاریخی مطرح شده که بر خلاف ادعاهای ارائه شده، جمهوری اسلامی هیچگاه ریلگذار حمله صدام به ایران نبوده است.
سالهای متوالی گروههای پژوهشگر تاریخی وابسته (داخلی و خارجی) تلاش کردند تا نظریه دخالت در امور عراق به قصد انقلاب دوم(قبل از شروع جنگ هشتساله) گسترش پیدا کند و وقایع منجر به شهادت «محمدباقر و بنتالهدی صدر» توسط صدام را به دخالتهای ایران در عراق نسبت دهند.
در سریال نجلا شیخ و عباس، به ترتیب پدر و برادر نجلا با ملیت ایرانی مشغول فعالیت علیه حاکمیت صدام حسین هستند و با برخی اعضای موثر کمیته انقلاب اسلامی (پسر دایی عبد) در ایران ارتباط دارند. سریال نجلا متاسفانه با عدم دقت در نگارش فیلمنامه دچار این اشتباه میشود و اگر ملیت نجلا و پدرش عراقی میبود، جذابیتهای دراماتیک سریال چندین برابر افزایش پیدا میکرد و با توجه به شرایط دیپلماتیک فعلی تبدیل به مضمونی به رابطه دو ملت تبدیل میشد.
با شروع فصل دوم انتظار میرفت که گسترش روایت (آداپته شدن سریال) در این فصل وجوه اشتباه استراتژیک فصل اول را اصلاح کند اما در فصل دوم برخلاف انتظار خرده روایت دخالت اتباع ایرانی در امور عراق قبل از جنگ، در فصل دوم بیشتر گسترش یافت و «عبد» و دوستانش موسسان شبیه یک گروه شبه نظامی فعال علیه دولت صدام هستند که این نگره داستانی نقطه نظرات تاریخی در آن برهه را به چالش میکشد.
پاشنه آشیل تغییر بازیگران تبدیل به نقطه قوت سریال شد
در تولیدات کمپانی فدک فیلم متعلق به تهیه کننده سعید سعدی، مسئله تغییر بازیگران در سریالهای چند فصلی تبدیل به یک رویه شده است. به عنوان مثال در فصل سوم بچه مهندس تولید فدک فیلم (دفتر جناب سعدی)، بازیگر نقش «جواد جوادی» که مخاطب دو فصل ابتدایی را به قصد تماشای بزرگسالی او دنبال کرده را با شمایل بزرگسالانه روزبه حصاری مواجه شد که اثر بسیار جامعی در این نقش داشت.
فدک فیلم تصمیم گرفت فصل چهارم این سریال را تولید کند و به ناگهان چند نفر از بازیگران اصلی این سریال را بنا به هر دلیلی کنار گذاشتند و شایعاتی در فضای مجازی منتشر شد که عدم همکاری با روزبه حصاری و سعید کریمی مطالبه دستمزدهای غیر متعارف بوده و در فصل بعدی ناگهان محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر نقش اصلی سریال شد و با وجود اعتراضات گسترده مخاطبان اما سریال با تغییر بازیگر پخش شد.
در فصل اول نجلا سارا رسولزاده ایفاگر نقش نجلا بود اما در فصل دوم این سریال حضور پیدا نکرد و محیا دهقانی جایگزین این بازیگر شد. با اینکه دهقانی مسلطتر از رسول زاده نقش نجلا را ایفا کرد، در هر اثر سریالی تغییر بازیگر در قید حیات، قطعا لطمه فراوانی به آن مجموعه خواهد زد.
آیا نجلا در گسترش روایت فصل دوم موفق بود؟
نجلا در گسترش داستانی فصل دوم ضعیف عمل کرد و تیم نگارشی فصل اول تک نفره شد و اشتباهات نمایشی سریال افزایش پیدا کرد.
به عنوان مثال در فصل اول سریال با تصویر بازگشت دستجمعی عبد و همراهانش به پایان میرسد. اما در فصل دوم او را در زندان بعثیها میبینیم. دلایل و استدلالهای دراماتیک این اتصال روایی برای مخاطب شفاف نیست. در فصل دوم، چندین قسمت از این مجموعه به رهایی عبد از زندان اختصاص پیدا میکند، اما در همین فصل عبد برای اعاده حیثیت دوباره به زندان بعثی بازمیگردد و با یک نقشه از پیش طراحی شده دوباره از همان زندان فرار میکند.
در فصل اول عبد (حسام منظور) و نجلا با جابجاییهای مکرر موفق به ملاقات با عباس متواری میشوند، اما در فصل دوم این موضوع مطرح میشود که عبد با لو دادن محل استقرار عباس موفق به فرار از عراق شده است.
مخاطبی که فصل اول را با دقت تماشا کرده و پیچیدگی های محل اختفای عباس را با وضوح بیشتری دنبال کرده، چگونه میتواند باور کند که عبد از محل اخفتای عباس مطلع است!؟
سریال حفرههای روایی فراوانی دارد و پخش همزمان این سریال با فصل سوم «زیرخاکی» منجر سئوالی کلیدی شد. پیرنگ هر دو سریال شبیه یکدیگر است و شخصیتهای اصلی هر دو سریال، اسیر در زندان بعثیها، برای فرار تلاش میکنند و این سطح از شباهت با دو قالب کمدی و جدی نشان میدهند نظارت در سطح کلان در انتخاب موقعیتهای دراماتیک و کنداکتور پخش با چالشهای جدی مواجه است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است