سازمان سیا

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید



این امکان وجود دارد که ایالات متحده خود را درگیر چندین مناقشه هم‌زمان با قدرت‌های هسته‌ای بزرگ بیابد. اگر جنگ در اوکراین به درگیری گسترده‌تری میان ناتو و روسیه تبدیل شود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – «کاترین بیگلو» تا پیش از سال ۲۰۰۱، فیلمسازی مشابه بسیاری از همکارانش در هالیوود بود. او تا آن زمان آثاری را در ژانرهای مختلف کارگردانی کرده و در زمره فیلمسازان جریان اصلی قرار داشت.

این روند تا سال ۲۰۰۱ ادامه یافت، تا اینکه وی فیلم سینمایی «K-۱۹: ویدومِیکر» (K-۱۹: The Widowmaker) را درباره یکی از زیردریایی‌های مهم اتحاد جماهیر شوروی، با مأموریت آزمایش موشکی در اقیانوس آرام، ساخت. در آغاز تیتراژ این فیلم، این عبارت به چشم می‌خورد: «بر اساس داستانی گفته‌نشده».

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

گذر از سایه همسرپیشین تا شکستن سقف شیشه‌ای اسکار

بیگلو تا پیش از ساخت فیلم «مهلکه» (The Hurt Locker) در سال ۲۰۰۸، عمدتاً در رسانه‌ها به عنوان همسر سابق «جیمز کامرون» شناخته می‌شد.این تصویر در مراسم اسکار ۲۰۱۰ برای همیشه دگرگون شد، هنگامی که بیگلو برای فیلم «مهلکه» موفق به کسب جایزهٔ اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلم شد. در آن سال، رقیب اصلی او در هر دو بخش، جیمز کامرون با فیلم «آواتار» (Avatar) بود.

با این پیروزی تاریخی، بیگلو به نخستین زن در تاریخ آکادمی علوم و هنرهای سینما تبدیل شد که جایزهٔ بهترین کارگردانی را کسب کرده است. نقطهٔ اوج دراماتیک این رویداد، کسب این افتخار در رقابتی مستقیم با همسر سابقش بود.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

شایعات حمایت پنتاگون از فیلم‌های بیگلو

در مورد دو فیلم «کی-۱۹: ویدومیکر» و «مهلکه» (The Hurt Locker) این شایعه مطرح بود که برجسته‌شدن کارگردان این آثار در صنعت سینما، ناشی از حمایت مستقیم نهادی نظامی- امنیتی است؛ ادعایی که همواره فاقد ارائهٔ هرگونه سند معتبر باقی ماند.

از سوی دیگر، هر دو فیلم، برخلاف تولیدات متعارف سینمای جریان اصلی و نتوانستند در گیشه به مخاطبان انبوه جهانی دست پیدا کنند. اگر سینمای غرب صنعتی است، چرا به عدم اقبال این دو فیلم در گیشه توجهی نشد؟

در مقابل، فیلم «آواتار» به عنوان رقیب «مهلکه» در مراسم اسکار، با بهره‌گیری از کمپین‌های تبلیغاتی گسترده و پشتیبانی استودیویی قدرتمند، موفق شد جایگاه معتبرتری را از آن خود کند.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
«کاترین بیگلو» روی جلد مجله تایم

«سی‌دقیقه پس از نیمه‌شب»؛ بازتاب عملیات شکار بن‌لادن بر پرده سینما

بیگلو در فیلم بعدی خود با عنوان «سی‌دقیقه پس از نیمه‌شب» (Zero Dark Thirty)، به روایت عملیات شناسایی و انهدام «اسامه بن‌لادن»، رهبر شبکه تروریستی القاعده، توسط نیروهای ایالات متحده آمریکا پرداخت.

این فیلم که توسط او و «مگان الیسون» تهیه‌کنندگی شده، برای نخستین بار در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۲ در لس‌آنجلس به نمایش درآمد و اکران سراسری آن از ۱۱ ژانویه ۲۰۱۳ آغاز شد.

«سی‌دقیقه پس از نیمه‌شب» با استقبال گسترده‌ای از سوی منتقدان مواجه شد و در فهرست ده فیلم برتر سال ۲۰۱۲، از سوی ۹۵ منتقد سینمایی جای گرفت.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
گزارش سازمان نظارتی «دیده‌بان قضایی» (Judicial Watch) درباره همکاری مستقیم کاترین بیگلو با کاخ سفید و سازمان سیا

دسترسی طبقه‌بندی‌شده کاخ سفید به خانم کارگردان

یک سال پیش از اکران فیلم، در ژانوییه ۲۰۱۲، سازمان نظارتی «دیده‌بان قضایی» (Judicial Watch) نتایج تحقیقاتی را منتشر کرد که نشان می‌داد کاخ سفید اطلاعات طبقه‌بندی‌شده‌ای را در اختیار «کاترین بیگلو»، کارگردان فیلم در دست تولید دربارهٔ عملیات شکار «اسامه بن‌لادن»، قرار داده است.

بر اساس اسناد به‌دست‌آمده توسط این سازمان، در دوران دولت اوباما، به بیگلو و فیلمنامه‌نویسش «مارک بوآل»، دسترسی مستقیم به منابع و اطلاعاتی سطح‌بالاداده شد ، از جمله این منابع، یک «برنامه‌ریز، اپراتور و فرمانده» از تیم نیروی ویژه دریایی (Navy SEAL) بود که مسئولیت اجرای عملیات قتل بن‌لادن را بر عهده داشت.

در این تحقیقات بر اساس صورت‌جلسه‌ای از یکی از نشست‌های وزارت دفاع، مشخص شد که فیلمساز هویت فرمانده «تیم ۶ نیروی ویژه» (SEAL Team ۶) را می‌دانسته، اما به او تأکید شده که هرگز نام این فرد را به‌عنوان مشاور فیلم افشا نکند. دلیل این درخواست اینگونه عنوان شده بود: «او نباید خارج از ساختار رسمی، اطلاعاتی را منتشر کند.» (نام این فرمانده در اسناد منتشرشده، سیاه‌سازی شده است.)

طبق یک رونوشت ایمیل داخلی سازمان سیا (CIA)، بیگلو و بوآل علاوه بر این، به «والت» (The Vault) – ساختمانی در مقر سیا که بخشی از برنامه‌ریزی‌های عملیات بن‌لادن در آن انجام شده بود ، دسترسی پیدا کردند.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
«کاترین بیگلو»

افشای ۲۶۶ صفحه سند محرمانه درباره همکاری اوباما و بیگِلو

بر اساس گزارش‌های مستند، سازمان دیده‌بان قضایی در مجموع موفق به دریافت ۱۵۳ صفحه سند از وزارت دفاع و ۱۱۳ صفحه سند از سازمان سیا شد. «تام فیتون»، رئیس این سازمان، در بیانیه‌ای رسمی تأکید کرد:

«دریافت این اسناد که نه ماه به طول انجامید و مستلزم تقدیم دادخواست فدرال علیه دولت اوباما بود به وضوح نشان می‌دهد فیلم‌سازان مرتبط با محافل سیاسی، از دسترسی فوق‌العاده و محرمانه‌ای به اطلاعات عملیات بن‌لادن، از جمله هویت یکی از فرماندهان تیم ششم نیروی ویژه دریایی، برخوردار بوده‌اند.»

این افشاگری‌ها با واکنش تند مقامات بلندپایه مواجه شد. «پیتر کینگ»، رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس نمایندگان از ایالت نیویورک، در بیانیه‌ای هشدار داد که بیگلو و بوآل وارد «همکاری بسیار نزدیک، بی‌سابقه و بالقوه خطرناکی با مقامات ارشد سیا، وزارت دفاع، کاخ سفید و یک شرکت لابی‌گری سرشناس دموکرات» شده‌اند.

از مقاله نیویورک تایمز تا تکذیب کاخ سفید

سخنگوی کاخ سفید: ما به هیچ‌وجه درباره اطلاعات طبقه‌بندی‌شده گفت‌وگو نمی‌کنیم. امیدوارم در شرایطی که کشور همچنان با تهدیدات تروریستی مواجه است، کمیته امنیت داخلی مجلس موضوعات مهم‌تری برای بررسی داشته باشد تا یک فیلم سینمایی.تحقیقات در این پرونده پس از انتشار مقاله‌ای تحلیلی توسط «مورین دیوید»، روزنامه‌نگار نیویورک تایمز در اوت ۲۰۱۱ کلید خورد. دیوید در این مقاله دولت اوباما را متهم کرده بود که در حالی به شدت با افشای اطلاعات طبقه‌بندی‌شده برخورد می‌کند، خود «دسترسی به محرمانه‌ترین مأموریت تاریخ» را در اختیار افراد منتخب قرار داده است.

در پاسخ به این اتهامات، «جی کارنی»، سخنگوی وقت کاخ سفید، در نشست خبری همان ماه، ادعاهای مطرح‌شده را «کاملاً بی‌اساس» خواند و اظهار داشت:

«ما به هیچ‌وجه درباره اطلاعات طبقه‌بندی‌شده گفت‌وگو نمی‌کنیم. امیدوارم در شرایطی که کشور همچنان با تهدیدات تروریستی مواجه است، کمیته امنیت داخلی مجلس موضوعات مهم‌تری برای بررسی داشته باشد تا یک فیلم سینمایی.»

انتشار بیانیه مشترک سازندگان

در پی جنجال‌های رسانه‌ای، کاترین بیگلو و مارک بوآل در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند:

«پروژه‌ی سینمایی ما درباره تعقیب ده‌ساله‌ی اسامه بن‌لادن، سال‌هاست که در دست تولید است و حاصل تلاش‌های مشترک سه دولت ایالات متحده — شامل دولت‌های کلینتون، بوش و اوباما — و همچنین همکاری‌ها و راهبردهای اجرایی وزارت دفاع و سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) است.

در واقع، کار خطرناک یافتن تحت‌تعقیب‌ترین فرد جهان، توسط اعضای جامعه‌ی نظامی و اطلاعاتی انجام شد که جان خود را بی‌هیچ ملاحظه‌ی سیاسی برای خیر عمومی به خطر انداختند. این یک دستاورد آمریکایی بود قهرمانانه و فراجناحی و هیچ مبنایی وجود ندارد که نشان دهد فیلم ما این پیروزی عظیم را به شکلی دیگر به تصویر می‌کشد.»

مستندات ارائه شده در ابتدای این گزارش نشان می‌دهد بیگلو از فیلمسازان نزدیک به مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی است و پس از فیلم مذکور مسیر متفاوتی را در پیش گرفته است و او بازوی فرهنگی رسمی ایالات متحده است. این ادعا را در ادامه با ساخت فیلم «دیترویت» می‌توان به صورت مصداقی تر بررسی کرد.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

در ادوار مختلف شورش های نژادی در آمریکا با محوریت سیاهپوستان تبدیل به موضوعی امنیتی می‌شود. بیگلو در ادامه مسیر فیلمسازی حکومتی‌اش، قبل از شورش‌های نژادی پس از مرگ «جورج فلوید» با الهام از رخدادهای دیترویت فیلمی با این موضوع و با نگاهی قابل امنیتی ساخت. شورش‌های نژادی در دهه‌های مختلف در ایالات‌های مختلف آمریکا تکرار می‌شوند و این بحران پس قتل وحشیانه رادنی کینگ در سال ۱۹۹۲ شدت گرفت.

کاترین بیگلو کارگردانی است که آثار بیست و پنج سال اخیر او با رویکرد گفتمان رسمی «عموسام» ساخته شده است. نگرشی که برخواسته با گفتمان امنیت ملی ایالات متحده است و علی رغم نزدیکی کارگردان به دموکرات‌ها نمی‌توان آثار او و پیامد آثارش را حزبی تلقی کرد. آثار بیست و چند ساله این کارگردان با رویکرد توجیه‌های سیاست‌های رسمی کاخ سفید و هشدارهای آینده ساخته می‌شوند.

با این تفاسیر آخرین فیلم «خانم کارگردان» با عنوان «خانه‌ای از دینامیت» را باید که بدون اکران عمومی و توسط بنگاه سیاسی نزدیک به قدرت، نتفلیکس، پخش شده را باید هشداری برای آینده تلفی کرد؟

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
نمایی از «خانه‌ای از دینامیت»

موشک در راه است، یا فقط یک اعلان جدید؟

«خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) آخرین ساخته بیگلو در تاریخ ۲۵ اکتبر در نتفلیکس منتشر شد. داستان فیلم با شناسایی راداری یک موشک قاره‌پیمای هسته‌ای (ICBM) که به‌سوی خاک اصلی ایالات متحده در پرواز است آغاز می‌شود. سپس، فیلم واکنش‌های وحشت‌زده‌ مقامات آمریکایی را نشان می‌دهد، هنگامی که از مسیر مرگبار موشک مطلع می‌شوند و درمی‌یابند که خودشان و تمامی عزیزانشان ممکن است پیش از پایان روز به توده‌ای از خاکستر رادیواکتیو تبدیل شوند.

زمان‌بندی اکران فیلم بیگلو از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. فیلم‌های مختلفی در دوران جنگ سرد با موضوع جنگ ساخته شدند؛ زمانی که ترس از فاجعه‌ی هسته‌ای در ضمیر جمعی مردم دنیا ریشه داشت. اما «خانه‌ای از دینامیت» در دوره‌ای منتشر می‌شود که تنش‌های هسته‌ای میان قدرت‌های بزرگ رو به افزایش است چنان‌که «ولادیمیر پوتین»، رئیس‌جمهور روسیه، بارها تهدید کرده است در صورت دخالت غرب در جنگ روسیه و اوکراین، از سلاح‌های هسته‌ای استفاده خواهد کرد.

در چنین شرایطی، پرسش‌های بنیادینی را می‌توان مطرح کرد:

آیا«خانه‌ای از دینامیت» نوعی اعلان قرمز و هشدار ایالات متحده نسبت به رقبای سیاسی -هسته‌ای است؟

آیا آمریکا جنگ‌های تازه‌ای را آغاز خواهد کرد؟

آنچه فیلم «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) را از آثار پیشین درباره‌ی جنگ هسته‌ای متمایز می‌کند، این است که آغاز فاجعه را در «زمان واقعی» ، از دید کسانی که مستقیماً درگیر آن هستند، به تصویر می‌کشد.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
نمایی از «خانه‌ای از دینامیت»

هشدار از شمال: وقتی رادارها از خواب بیدار می‌شوند

با آغاز فیلم، شاهد آنه ستیم که نیروهای نظامی ایالات متحده در پایگاه «فورت گریلی» (Fort Greely) در ایالت آلاسکا — یک تأسیسات ارتش واقع در منطقه‌ای دورافتاده، حدود صد مایل جنوب‌شرقی شهر فیربنکس ، پرتاب یک موشک قاره‌پیمای هسته‌ای (ICBM) را شناسایی می‌کنند که از محلی نامعلوم در نزدیکی سواحل کره شمالی به سمت خاک آمریکا در حال حرکت است. در چند دقیقه‌ نفس‌گیر بعدی، دو موشک رهگیر زمینی (GBI) را به سوی موشک مهاجم شلیک می‌کند، عملیاتی ذاتاً دشوار که در نهایت با شکست مواجه می‌شود و ایالات متحده در برابر این پرتاب اتمی بی‌دفاع می‌شود.

در بخش‌های بعدی فیلم، مقامات نظامی و غیرنظامی در مراکز فرماندهی مختلف — از جمله اتاق وضعیت کاخ سفید، ستاد آژانس مدیریت بحران فدرال ، و مرکز عملیات جهانی فرماندهی راهبردی ایالات متحده (STRATCOM) در پایگاه هوایی آفِت در ایالت نبراسکا — تلاش می‌کنند تا عامل پرتاب موشک را شناسایی کرده و درباره‌ پاسخ مناسب ایالات متحده تصمیم بگیرند.

رئیس‌جمهوری در آستانه‌ی دکمه قرمز

بخش عمده‌ای از صحنه‌های پایانی فیلم بر دوراهی اخلاقی و راهبردی رئیس جمهور آمریکا تمرکز دارد. در انتهای فیلم این چالش مطرح می‌شود: باید تا روشن‌شدن هویت مهاجم، پاسخ هسته‌ای را به تأخیر انداخت، یا باید بی‌درنگ موشک‌های قاره‌پیمای آمریکا را به‌سوی پایگاه‌های هسته‌ای چین، روسیه، کره شمالی و ایران شلیک کرد؟

تصمیمی که شاید بتواند از حملات بیشتر جلوگیری کند، اما به‌طور اجتناب‌ناپذیر باعث تلافی هسته‌ای گسترده ازرقبای سیاسی – نظامی ایالات متحده می‌شود.

هرچند فیلم اطلاعات چندانی درباره‌ زمینه‌ی سیاسی این بحران ارائه نمی‌دهد، اما مشخص می‌شود که تنش‌ها میان ایالات متحده با چین، روسیه کره شمالی و ایران در حال افزایش است و نیروهای آمریکایی در حالت آماده‌باش دائمی برای هرگونه تحریک یا اقدام نظامی به‌سر می‌برند. فیلم تصویری واقع‌گرایانه از ابزارهای مدرن جنگی از جمله موشک‌های رهگیر زمینی، رادارهای پیشرفته و بمب‌افکن پنهان‌کار B-۲ ارائه می‌دهد. مجموع این تصاویر نشان می‌دهند که ما وارد عصری تازه و به‌مراتب خطرناک‌تر شده‌ایم.

تمام آنچه در فیلم «خانه‌ای از دینامیت» روی می‌دهد، در واقع تأییدی برای اعلامیه‌آغاز جنگ است، این نکته را از گفت‌وگوهای پس‌زمینه درباره‌ افزایش تنش میان قدرت‌های بزرگ درمی‌یابیم و هم از آمادگی بی‌پرده‌ی فرمانده‌ «استرات‌کام» برای به‌کارگیری سلاح‌های هسته‌ای. از این منظر، فیلم هشدار قدرتمندی درباره‌ی افزایش خطر درگیری هسته‌ای به‌شمار می‌آید.

اما تحلیل فارین پالسی یکی از پر مخاطب‌ترین محتوای منتشر شده درباره این فیلم است. باید توجه داشت بنیان‌گذار فارین پالسی ساموئل هانتینگتون است. او مولف نظریه برخورد تمدن‌ها درباره نظم جدید جهانی پس از جنگ سرد است. او استدلال می‌کرد که جنگ‌های آینده نه بین کشورها، بلکه بین فرهنگ‌ها خواهد بود و افراط‌گرایی اسلامی به بزرگترین تهدید برای سلطه غرب بر جهان تبدیل خواهد شد.

این نشریه درباره این فیلم می‌نویسد:

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
گزارش فارین پالسی از فیلم «خانه‌ای از دینامیت»

خانه‌ای از دینامیت (A House of Dynamite)، اثری هالیوودی است که هدف اصلی‌اش سرگرم‌کردن مخاطب است و در این زمینه موفق عمل می‌کند،اما در عین حال، چهار درس مهم درباره راهبرد هسته‌ای نیز به ما می‌آموزد.

نخستین درس آشکار آن است که سلاح‌های هسته‌ای دوباره بازگشته‌اند. فیلم با نوشته‌ای آغاز می‌شود که بیان می‌کند پس از پایان جنگ سرد، قدرت‌های بزرگ تصور می‌کردند جهان با کاهش تعداد سلاح‌های هسته‌ای جای بهتری خواهد شد، اما «آن دوران اکنون به پایان رسیده است.»

این گفته درست است. در دوران جنگ سرد، عموم مردم خطر جنگ هسته‌ای را درک می‌کردند و فیلم‌های محبوبی چون روز بعد( )The Day After، خطر نابودی جهان از طریق تسلیحات اتمی را به‌تصویر می‌کشیدند. با این حال، در چند دهه اخیر، سیاست خارجی ایالات متحده عمدتاً بر جنگ‌های عراق و افغانستان متمرکز شد و رسانه‌های جمعی نیز همان مسیر را دنبال کردند — کافی است به آثار پیشین بیگلو، «مهلکه و سی دقیقه نیمه شب، نگاه کنیم.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید
گزارش فارین پالسی از فیلم «خانه‌ای از دینامیت»

اما در سال‌های اخیر، سلاح‌های هسته‌ای دوباره در مرکز رقابت قدرت‌های بزرگ قرار گرفته‌اند.

رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، برای پشتیبانی از تهاجم خود به اوکراین، به تهدیدهای هسته‌ای متوسل شده است. کره شمالی نیز به سومین دشمن ایالات متحده تبدیل شده که توانایی انجام حمله هسته‌ای مستقیم به خاک آمریکا را دارد. و چین در حال اجرای سریع‌ترین برنامه گسترش زرادخانه هسته‌ای خود از دهه ۱۹۶۰ تاکنون است.

یک درگیری مستقیم میان ایالات متحده و هر یک از این کشورها می‌تواند به تبادل هسته‌ای منجر شود، اما این واقعیت هنوز برای آمریکایی‌های عادی به‌درستی جا نیفتاده است — و این خود یک چالش مهم محسوب می‌شود. به‌عنوان مثال، کنگره باید به تخصیص بودجه لازم برای نوسازی بازدارندگی هسته‌ای ایالات متحده ادامه دهد، اما این امر بدون حمایت گسترده‌ی افکار عمومی، یک مأموریت سیاسی دشوارتر خواهد بود.

با یادآوری این واقعیت به مردم آمریکا که تهدید جنگ هسته‌ای واقعی است و رو به افزایش می‌باشد، کاترین بیگلو در واقع خدمتی به امنیت ملی ایالات متحده نیز انجام می‌دهد.

دومین درس فیلم درباره این است که رقبای ایالات متحده بیش از پیش در حال همکاری با یکدیگر هستند. داستان فیلم بر محور یک موشک قاره‌پیمای هسته‌ای ناشناس متمرکز است که به سمت شهر شیکاگو پرتاب شده است. سامانه هشدار زودهنگام آمریکا به طرز عجیبی از تشخیص این پرتاب بازمی‌ماند. گمانه‌زنی‌هایی مطرح می‌شود مبنی بر اینکه موشک از کره شمالی شلیک شده است، اما مقامات آمریکایی از این موضوع اطمینان ندارند. با حرکت آمریکا به وضعیت DEFCON ۱ (بالاترین سطح آماده‌باش نظامی)، دیگر قدرت‌های هسته‌ای، از جمله روسیه، نیروهای هسته‌ای خود را نیز بسیج می‌کنند. یکی از شخصیت‌های فیلم این وضعیت را به‌عنوان نخستین گام در حمله‌ای مشترک از سوی چین، روسیه، کره شمالی، ایران و پاکستان علیه ایالات متحده تعبیر می‌کند.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

هرچند پاکستان به‌طور رسمی دشمن ایالات متحده محسوب نمی‌شود، اما سایر کشورها در سال‌های اخیر همکاری خود را برای تهدید آمریکا و متحدانش افزایش داده‌اند؛ همکاری‌ای که برخی ناظران از آن با عنوان «محور متجاوزان» (axis of aggressors) یاد می‌کنند. این امر در جنگ روسیه علیه اوکراین به‌روشنی دیده می‌شود: جایی که سربازان کره شمالی در کنار نیروهای روسی می‌جنگند، ایران پهپادهای رزمی ارسال می‌کند، و چین از تأمین شریان اقتصادی گرفته تا کامیون‌های فوق‌سنگین، حمایت‌های گوناگونی از روسیه انجام می‌دهد.

این امکان وجود دارد که ایالات متحده خود را درگیر چندین مناقشه هم‌زمان با قدرت‌های هسته‌ای بزرگ بیابد. اگر جنگ در اوکراین به درگیری گسترده‌تری میان ناتو و روسیه تبدیل شود،

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

آیا شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، صرفاً تماشاگر خواهد بود؟ یا وقتی نیروهای آمریکایی در اروپا درگیر هستند، آن را فرصتی برای تصرف تایوان خواهد دید؟ و برعکس: یک جنگ میان ایالات متحده و چین می‌تواند فرصتی برای پوتین فراهم کند تا با حمله به ناتو، آرزوی دیرینه خود برای احیای امپراتوری روسیه را دنبال کند.

علاوه بر این، همان‌طور که پیش‌تر نیز در همین نشریه اشاره شده است، بعید است که یک جنگ آمریکا و چین بر سر تایوان محدود به تنگه تایوان باقی بماند. چنین جنگی به‌سرعت به یک درگیری منطقه‌ای تمام‌عیار تبدیل خواهد شد، شبه‌جزیره کره را دربرخواهد گرفت و در نهایت به جنگی هم‌زمان با چین و کره شمالی منجر خواهد شد.

هر یک از این سناریوها، خطر وقوع جنگ هسته‌ای را در خود دارد. برخلاف فیلمنامه‌ی فیلم که شلیک هسته‌ای را به‌صورت ناگهانی و بدون هشدار نمایش می‌دهد، در واقعیت، احتمال وقوع چنین پرتابی در نتیجه‌ی تشدید تدریجی یک جنگ متعارف میان قدرت‌های هسته‌ای بسیار بیشتر است تا به‌صورت «حمله‌ای از آسمان آبی».

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

به‌طور خلاصه، فیلم «خانه‌ای از دینامیت» (A House of Dynamite) بازتاب‌دهنده‌ی نگرانی‌های جامعه‌ی امنیت ملی ایالات متحده است؛ نگرانی از اینکه، برخلاف دوران جنگ سرد، واشنگتن دیگر تنها با یک دشمن هسته‌ای روبه‌رو نیست. ایالات متحده باید راهبرد و آرایش هسته‌ای جدیدی طراحی کند که بتواند به‌طور هم‌زمان چندین رقیب هسته‌ای را بازدارندگی کند.

درس سوم فیلم بر اهمیت سامانه‌های دفاع موشکی در محافظت از آمریکا در برابر حمله هسته‌ای تمرکز دارد. در فیلم، واشنگتن تنها یک فرصت دارد تا از مرگ ۱۰ میلیون شهروند شیکاگویی و فجایع بعدی جلوگیری کند. ایالات متحده تلاش می‌کند موشک ورودی را با استفاده از دو موشک رهگیر زمینی (GBI) منهدم کند، اما یکی دچار نقص فنی می‌شود و دیگری هدف را از دست می‌دهد.

ممکن است از این صحنه چنین برداشت شود که دفاع موشکی تلاشی بیهوده است. مشاور امنیت ملی معاون رئیس‌جمهور در فیلم، این سامانه‌ها را به «زدن یک گلوله با گلوله دیگر» تشبیه می‌کند. هنگامی که به او گفته می‌شود نرخ موفقیت موشک‌های GBI حدود ۶۱ درصد است، وزیر دفاع با خشم پاسخ می‌دهد:

«پس یعنی پرتاب سکه؟ پنجاه میلیارد دلار خرج کردیم که شانس‌مان نصف‌نصف باشد؟!»

اما درسی که من از این بخش می‌گیرم این است که دفاع موشکی می‌تواند حیاتی و نجات‌بخش باشد، اما واشنگتن نیازمند سامانه‌ای نیرومندتر و کارآمدتر است. در نهایت، اگر موشک هسته‌ای‌ای به سمت شهر من در پرواز بود، من همین «پرتاب سکه» را به نابودی قطعی ترجیح می‌دادم. اگر سامانه دفاعی در فیلم عمل می‌کرد، فاجعه‌ای رخ نمی‌داد و فیلم در همان پانزده دقیقه اول به پایان می‌رسید.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

فارین پالسی : دولت ترامپ به‌درستی پروژه‌ی «گنبد طلایی» (Golden Dome) را به‌عنوان یک اولویت اصلی مطرح کرد. با وجود لایه‌ای از حسگرهای مستقر در فضا، ایالات متحده احتمالاً قادر بود پرتاب موشک را زودتر تشخیص دهد. همچنین، با در اختیار داشتن رهگیرهای فضامحور جنبشی و انرژی هدایت‌شده (directed-energy interceptors)، توانایی بیشتری برای جلوگیری از حمله هسته‌ای داشت.با این حال، واشنگتن واقعاً نیاز به سامانه‌ای پیشرفته‌تر دارد؛ و به همین دلیل بود که دولت ترامپ به‌درستی پروژه‌ی «گنبد طلایی» (Golden Dome) را به‌عنوان یک اولویت اصلی مطرح کرد. با وجود لایه‌ای از حسگرهای مستقر در فضا، ایالات متحده احتمالاً قادر بود پرتاب موشک را زودتر تشخیص دهد. همچنین، با در اختیار داشتن رهگیرهای فضامحور جنبشی و انرژی هدایت‌شده (directed-energy interceptors)، توانایی بیشتری برای جلوگیری از حمله هسته‌ای داشت.

حتی با سامانه‌ی فعلی نیز، احتمال موفقیت ایالات متحده در انهدام یک موشک دشمن بیش از آن چیزی است که فیلم نشان می‌دهد. هم‌اکنون آمریکا ۴۴ موشک رهگیر در پایگاه‌های آلاسکا و کالیفرنیا مستقر دارد. در فیلم تنها دو عدد شلیک می‌شود، زیرا مقام‌ها می‌گویند باید بقیه را برای حملات احتمالی بعدی نگه دارند. در واقعیت، رهبران آمریکا بدون تردید از تمام توان خود برای جلوگیری از اصابت حتی یک سلاح هسته‌ای به خاک کشور استفاده می‌کردند و توان خود را برای حملات فرضی آینده کنار نمی‌گذاشتند.

چهارمین و آخرین درس فیلم مربوط به مفهوم «جنگ هسته‌ای محدود» است. این همان بخشی است که بیشترین نقد من به فیلم وارد است — و اگر قصد تماشای فیلم را دارید، بهتر است اینجا خواندن را متوقف کنید.

فیلم در پایان با صحنه‌ای به اوج می‌رسد که مشاوران رئیس‌جمهور از او می‌خواهند دستور پاسخ هسته‌ای را صادر کند. فرض بر این است که رئیس‌جمهور باید پیش از اصابت موشک دشمن به شیکاگو، درباره نحوه‌ی تلافی تصمیم بگیرد.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

همچنین فرض دیگر این است که پاسخ ایالات متحده بزرگ و ویرانگر خواهد بود، به‌گونه‌ای که به تلافی گسترده‌ی دشمن و پایان تمدن بشری منجر شود. معاون مشاور امنیت ملی به رئیس‌جمهور می‌گوید که گزینه‌های او «خودکشی یا تسلیم» هستند، و گزینه‌ی خودکشی تقریباً اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. یکی از کارکنان اتاق وضعیت کاخ سفید در حالی‌که اشک می‌ریزد، با همسر و دخترش تماس می‌گیرد تا با آن‌ها برای آخرین بار خداحافظی کند.

با این حال، هر دو فرض یادشده دارای اشکال جدی هستند. هیچ دلیلی وجود ندارد که رئیس‌جمهور آمریکا در صورت پرتاب تنها یک موشک هسته‌ای به سمت شیکاگو، ناگزیر به صدور دستور تلافی فوری هسته‌ای باشد. رئیس‌جمهور می‌تواند در حین حمله، گزینه‌ی پرتاب متقابل (launch under attack) را انتخاب کند، اما همچنین می‌تواند تصمیم بگیرد که حمله را تحمل کرده و پس از جمع‌آوری شواهد بیشتر، بررسی گزینه‌ها و ارزیابی دقیق شرایط، در روزها یا حتی هفته‌های بعد پاسخ دهد.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

در سناریوی به تصویر کشیده‌شده در فیلم — که حتی منشأ موشک برای شخصیت‌ها مشخص نیست — هر رئیس‌جمهور عاقل آمریکا به احتمال قریب به یقین پیش از آغاز یک جنگ هسته‌ای گسترده علیه دشمنی ناشناخته، مدتی را صرف بررسی و ارزیابی دقیق گزینه‌های موجود می‌کرد.

علاوه بر این، گزینه‌ها صرفاً «خودکشی یا تسلیم» نیستند. از زمان دولت جان اف. کندی، ایالات متحده دارای گزینه‌های هسته‌ای محدود (limited nuclear options) بوده است. اگر دشمن یک یا دو سلاح هسته‌ای به سمت خاک اصلی آمریکا شلیک کند، واشنگتن می‌تواند یک یا دو سلاح هسته‌ای در پاسخ شلیک کند — نه همه یا هیچ. منطق جنگ هسته‌ای محدود این است که به دشمن نشان دهد واشنگتن قاطعیت خود را حفظ کرده است، اما در عین حال، دشمن هنوز چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. از طریق تلاش برای یافتن مسیر کاهش تنش (off-ramp) پس از یک تبادل محدود اولیه، هر دو طرف می‌توانند از وقوع فاجعه‌ای بزرگ‌تر جلوگیری کنند.

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

با این حال، از زمان پایان جنگ سرد، واشنگتن بسیاری از سلاح‌های هسته‌ای کم‌بازده خود را که برای پاسخ‌های محدود مناسب‌تر بودند، از رده خارج کرده است. همان‌گونه که کمیسیون دوحزبی کنگره (که من نیز عضو آن بودم) اخیراً توصیه کرده است، ایالات متحده باید برای بازدارندگی در برابر چنین حملات محدودی، سلاح‌های هسته‌ای غیراستراتژیک بیشتری توسعه داده و مستقر کند.

در پایان، زمانی که آمریکایی‌ها فیلم«خانه‌ای از دینامیت» را تماشا می‌کنند، امیدوارم که درباره‌ محیط خطرناک هسته‌ای‌ای که جهان در آستانه ورود به آن است و نقش حیاتی خود در حمایت از سیاست‌هایی که می‌توانند کشور و جهان را ایمن‌تر کنند، بیندیشند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید

"خانه‌ای از دینامیت"؛ هشدار یا اعلان جنگ؟ نگاهی به آخرین ساخته جنجالی خانم کارگردان رازدار کاخ سفید بیشتر بخوانید »

«دیک چنی»؛ از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می‌شود!

«دیک چنی»؛ از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می‌شود!



منفوربودن او آن اندازه بود که وقتی کریستین بیل، بازیگر نقش چنی در فیلم «معاون رییس‌جمهور»، در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه گلدن‌گلوب شد، گفت: «ممنون از شیطان که منبع الهام من بود!»

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، دیک چنی، معاون جورج دبلیو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا روز ۱۳ آبان(روز مبارک مبارزه با استکبار جهانی!) در سن ۸۴ سالگی مرد.

دیک چنی، معاون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در دوران جورج دبلیو بوش، یکی از معماران اصلی سیاست‌های تهاجمی کاخ سفید در خاورمیانه بود.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!

او به عنوان یک نئوکان محافظه‌کار، ایران را به عنوان تهدیدی وجودی برای آمریکا و متحدانش (به ویژه رژیم اسرائیل) می‌دید و بر گزینه‌های نظامی و براندازی حکومت ایران تأکید داشت.

تحت رهبری چنی، دولت بوش برنامه‌های مخفی سایبری و خرابکاری علیه برنامه هسته‌ای ایران را آغاز کرد. گزارش‌ها حاکی است او در رایزنی‌های اولیه برای طراحی ویروس استاکس‌نت جهت حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران نقش داشت.

او همچنین از تحریم‌های مالی علیه ایران حمایت کرد اما این تحریم‌ها را ناکافی می‌دید و بر ترکیب آن‌ها با اقدامات نظامی اصرار داشت.

ریچارد بروس «دیک» چنی (۳۰ ژانویه ۱۹۴۱ – ۳ نوامبر ۲۰۲۵) از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ معاون جورج دبلیو بوش بود. او پیش از آن، وزیر دفاع جرج اچ‌دبلیو بوش (۱۹۸۹–۱۹۹۳) هم بود. به بیان دیگر، در هر دو جنگ خلیج فارس، چنی نقشی محوری داشت.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!
چنی(وسط) وزیر دفاع کابینه بوش پدر در جنگ اول خلیج فارس بود
دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!
با بوش پسر در کاخ سفید

مدیرعامل شرکت نفتی هالیبرتون (۱۹۹۵–۲۰۰۰)، نماینده وایومینگ در کنگره، رئیس ستاد کاخ سفید در دوران جرالد فورد، از دیگر مناصب رسمی او بود.

اما شهرت چنی (یا بهتر است بگوییم، بدنامی اش) به واسطه‌ی قدرت پنهان و بی‌سابقه‌ای بود که در سایه‌ی خاندان اهریمنی بوش به دست آورد. واشنگتن‌پست در سری مقالات برنده‌ی جایزه پولیتزر (۲۰۰۷) نوشت:

” چنی حرف آخر را در سیاست خارجی، انرژی، محیط زیست و حتی بودجه می‌زد؛ سه گاوصندوق غول‌پیکر در دفترش داشت و اسناد را با مهر طبقه‌بندی خودش محافظت می‌کرد.”

چنی پدرخوانده‌ی جریان نئوکان(نومحافظه‌کاری) در ساختار سیاسی آمریکا بود. سال ۱۹۹۲، وقتی وزیر دفاع بود، طرحی نوشت که برمبنای آن آمریکا باید تسلط نظامی مطلق بر جهان داشته باشد تا هیچ رقیبی جرات سربلند کردن نداشته باشد.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!

این همان ابر-برنامه‌ی موسوم به PNAC (پروژه قرن جدید آمریکایی) بود که چنی، رامسفلد و پل ولفوویتز(حاکم نظامی عراق بعد از اشغال توسط ائتلاف آمریکایی) امضایش کرده بودند و معتقد بودند: «فقط یک پرل هاربر جدید می‌تواند آمریکا را به جنگ جهانی بکشاند.» ۱۱ سپتامبر همان پرل هاربر بود.

چنی از فردای ۱۱ سپتامبر یک کارزار سیاسی-نظامی-تبلیغاتی همه‌جانبه را برای حمله نظامی به عراق آغاز کرد. او شخصا بارها CIA و تحلیل‌گران آن را تهدید کرد تا گزارش‌های جعلی بسازند: گزارش‌هایی با این نتیجه‌گیری که «صدام با القاعده همکاری دارد» و «سلاح کشتارجمعی دارد». این در حالی بود که گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۴) اعلام کرد: هیچ مدرکی برای ارتباط صدام با القاعده نیست.

ولی چنی تا ۲۰۱۴ هم دعاوی پوچ و ویرانگر خود را تکرار می‌کرد «صدام ۱۰ سال با القاعده رابطه داشت». نتیجه‌ی این دروغ‌پردازی وقیحانه، دست‌کم یک میلیون کشته‌ی عراقی، ۴۴۹۲ سرباز آمریکایی، ۲ تریلیون دلار هزینه و ظهور داعش بود.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!
معماران خون و مرگ و ویرانی در غرب آسیا(از راست): دونالد رامسفلد، بوش پسر، دیک چنی، کاندولیزا رایس

چنی سال ۲۰۰۵ گفت با وقاحت تمام مدعی شد که «جنگ عراق داستان موفقیت عظیمی است»، و وقتی نظرسنجی‌ها نشان داد ۷۰٪ آمریکایی‌ها مخالف این نظر او هستند، فقط گفت: «خب که چی؟» (مصاحبه با شبکه ABC، ۲۰۰۸).

چنی طراح کارزار موسوم به «جنگ جهانی علیه ترور» بود؛ یعنی اشغال دائمی کشورهای غرب آسیا، پایگاه در ۸۰ کشور، و هزینه ۸ تریلیون دلاری که هنوز ادامه دارد.

نفت و خون!

چنی حدود ۵ سال مدیرعامل شرکت هالیبرتون بود و ۳۴ میلیون دلار پاداش خداحافظی گرفت. هالیبرتون یکی از معابر مهم پولسازی، پولشویی و پول‌پاشی شبکه فاسد الیگارشی جهانی بود که از سال ۲۰۰۱ غرب آسیا را وارد دوران خونین کرد. بعد که چنی معاون رییس‌جمهور آمریکا شد، هالیبرتون بدون مناقصه قراردادهای ۳۹ میلیارد دلاری بازسازی عراق را هدیه گرفت!

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!

نیجریه ۲۰۱۰ چنی را به رشوه متهم کرد؛ هالیبرتون ۲۵۰ میلیون دلار جریمه داد تا پرونده بسته شود. چنی همیشه می‌گفت «هیچ تعارض منافعی نیست»، ولی ثروتش از ۱۹ میلیون به ۸۶ میلیون دلار رسید.

دفاع از شکنجه و نقض قانون

چنی را باید پدرخوانده‌ی برنامه شکنجه CIA دانست: دستور شکنجه‌ی واتربردینگ (غرق مصنوعی) روی ۳ نفر را شخصاً تأیید کرد.

او بعدها در مصاحبه‌ای با شبکه ABC در سال ۲۰۱۴ گفت: «اگر لازم باشد دوباره هم تایید می کنم»

طبق گزارش لئون پانتا، رییس سیا در دوره اوباما به کنگره در سال ۲۰۰۹، دیک چنی در زمان مسوولیت دوره بوش، دستور داد CIA هشت سال برنامه مخفی ترور را از کنگره مخفی کند.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!

سازمان‌های عفو بین‌الملل و دیده‌بان حقوق بشر هر دو خواستار محاکمه چنی به اتهام «جنایت جنگی» شدند.

گفتنی است که در آوریل ۲۰۰۹، واین مادسن، خبرنگار تحقیقاتی آمریکایی که به سازمان سیا نزدیک بود، در مصاحبه با راشا تودی فاش کرد که دیک چنی هسته‌ای را اداره می‌کرد که ماموریت اصلی آن ترور برخی شخصیت‌ها در افغانستان و لبنان بود. به طور خاص، مادسن فاش کرد که هسته ویژه ترور تحت فرماندهی دیک چنی، در ترور رفیق حریری و ایلی حبیقه دست داشت.

دروغگوترین/منفورترین

«مرکز صداقت عمومی»، طی گزارشی در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که دیک چنی مسوول مستقیم و غیرمستقیم انتشار بیش از ۹۰۰ ادعای دروغ درباره عراق و «زرادخانه» خطرناک صدام بود.

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!
سخنرانی چنی در پایگاه عین‌الاسد عراق(دسامبر ۲۰۰۵)

نفوذ و قدرت پنهان چنی در حدی بود که حتی جرج اچ‌دبلیو بوش(بوش پدر) که چنی وزیر دفاع کابینه‌ی او بود، در کتاب خاطرات خود(۲۰۱۵) اذعان کرد که چنی «امپراتوری خودش را ساخت» و «زیادی افراطی شد».

چنی حتی در روابط شخصی خود نیز، عنصر مرگبار و مرگ‌آفرین بود، چنان که در یک مورد، در سال ۲۰۰۶، دوست صمیمی خود، هری ویتینگتون، را موقع شکار هدف قرار داد!

در نظرسنجی که در سال ۲۰۰۹ انجام گرفت، دیک چنی تنها ۱۳ درصد محبوبیت داشت، این در حالی بود که در مقطع ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، که اوج قدرتش بود، نرخ محبوبیت او به ۶۸ درصد رسیده بود. طبق گزارش‌ها، نقش کلیدی او در جنگ ویرانگر و خونین عراق، مهم‌ترین عامل نفرت عمومی از او در افکار عمومی آمریکا شد. منفوربودن او آن اندازه بود که وقتی کریستین بیل، بازیگر نقش چنی در فیلم «معاون رییس‌جمهور»، در سال ۲۰۱۸ برنده جایزه گلدن‌گلوب شد، گفت: «ممنون از شیطان که منبع الهام من بود!»

دیک چنی، از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می شود!

حرف آخردیک چنی مرد، اما میراثش زنده است: خاورمیانه ویران، داعش، بدهی ۸ تریلیونی، و هزاران خانواده داغدار. به قول زیاد مطلا، مقاله‌نویس الجزیره(سپتامبر ۲۰۲۴)، عملکرد دیک چنی مسوول رنج عظیم انسانی در مقیاس جهانی بود.

گفتنی است که در سال ۲۰۱۶، دیک چنی در کنار چهره‌هایی چون لرد یعقوب روچیلد، روپرت مرداک(مردوخ)، هاوارد یونس، محمدامین قره محمد، ژنرال افرائیم ایتان، همگی عضو از مافیای نفتی-امنیتی-نظامی بودند که ترامپ را در یک برنامه بسیار پیچیده و اهریمنی به قدرت رساندند.

سفر چنی به ایران

روپرت مردوخ در حوالی سال ۷۵، در دوران ریاست جمهوری هاشمی وارد ایران شد، در حالی که همان موقع، غول خبری معروف دنیا و یکی از بزرگ‌ترین حامیان اسراییل محسوب می شد. با افشاگری یک نشریه در آن موقع، درباره ورود مردوخ به ایران، آن سفر نیمه تمام ماند و او خیلی زودتر از برنامه از ایران خارج شد و کل ماجرا به دعوت او توسط یکی از معاونت‌های سازمان صدا و سیما فروکاسته شد! بعدا گفته شد که حتی چنی در تهران دچار مشکل قلبی شد و زیر تیغ جراحی هم رفت. به هر روی، ردپای «مافیای نفتی» داخلی، با ارتباطات قدیمی، عمیق و چندلایه با الیگارشی زرسالاران جهانی، در آن سفر کاملا قابل پیگیری است.

در سال ۷۹ شمسی، دیک چنی، رییس وقت شرکت هالیبرتون با دلالی «سیروس ناصری، دیپلماتی که از نزدیکان اکبر هاشمی و حسن روحانی بود، به ایران آمد. بعدا گفته شد که حتی چنی در تهران دچار مشکل قلبی شد و زیر تیغ جراحی هم رفت. دیک چینی همان نومحافظه‌کاری بود که کمی بعدتر همه‌کاره‌ی دولت جنگ طلب و صهیونیست جرج بوش و طراح اشغال افغانستان و عراق شد! او تا زمان مرگش، چنان که دیدیم، یکی از چهره‌های کلیدی جریان صهیونیستی و به شدت جنگ‌طلب نومحافظه‌کاران در آمریکا بود.

خبرگزاری فارس، در گزارشی مورخ ۲۲ تیر ۱۳۸۹، نوشت:

“ «دیک چنی» معاون وقت رئیس‌جمهور امریکا بود و سفرش معنای خاصی داشت؛ سفری که بدون اطلاع مقامات جمهوری اسلامی و به بهانه قرارداد نفتی برای رایزنی‌های پشت پرده صورت پذیرفت. سیروس ناصری نایب رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت اورینتال کیش و دیک چنی معاون رئیس‌جمهور امریکا، دو نفر اصلی زمینه‌ساز قرارداد نفتی هالیبرتون- اورینتال در ایران بودند. سفر چنی به ایران در سال ۷۹ که برای آماده‌سازی قراردادهای نفت و گاز در ایران صورت گرفت، تا مدت‌ها محرمانه باقی ماند. در همین سفر محرمانه بود که دیک چنی به علت عارضه قلبی حتی چند روزی را میهمان یکی از بیمارستان‌های تهران بود. “

این مطلب، یک اشتباه در خود دارد و آن این که چنی به عنوان رییس هیات مدیره شرکت نفتی «هالیبرتون»، به ایران سفر کرده بود و چند ماه بعد از آن سفر، در دی ماه ۷۹ با شروع به کار دولت بوش پسر به عنوان معاون او مشغول به کار شد. او پیش از مدیریت هالیبرتون، وزیر دفاع دولت بوش پدر در اوایل دهه ۱۹۹۰ بود، که جنگ اول خلیج فارس و اولین تهاجم گسترده ائتلاف آمریکایی به غرب آسیا در همان دوران رخ داد که هدف اصلی آن تسلط کامل بر منابع انرژی منطقه بود!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دیک چنی»؛ از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می‌شود!

«دیک چنی»؛ از سفر به تهران تا طراحی لشکرکشی به غرب آسیا/ منفورترین سیاستمدار آمریکا هم خوراک مور و مار می‌شود! بیشتر بخوانید »

تامر هیمن: هیچ عقبگرد و تسلیم‌ شدنی از ایرانیان ندیده‌ام

تامر هیمن: هیچ عقبگرد و تسلیم‌ شدنی از ایرانیان ندیده‌ام



‌روزنامه صهیونیستی می‌گوید جنگ اسرائیل علیه ایران، یک اشتباه استراتژیک بود و ملت ایران را متحد کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هاآرتص نوشت: بعد از ۱۲ روز جنگ، حالا ایرانی‌ها بسیار خشمگین هستند. اگر اسرائیل حمله خود را به سایت‌های هسته‌ای محدود می‌کرد و با هدف قرار دادن ساختمان‌های مسکونی، مردم بیگناه را نمی‌کشت، این حجم از عصبانیت از اسرائیل که حالا به نقطه جوش رسیده، به وجود نمی‌آمد. وقتی به ایرانی‌ها می‌گوییم که «می‌خواهیم از شر موشک‌های بالستیک شما راحت شویم، به این معنا است که می‌خواهیم شما اینقدر ضعیف باشید که هر وقت دلمان بخواهد، بتوانیم شما را بمباران کنیم.» خب چنین چیزی برای ایرانی‌ها قابل قبول نیست.

این روزنامه افزود: در اسرائیل افراد درخصوص تغییر نظام ایران خیال‌پردازی می‌کردند؛ اما بیشتر مردم ایران چنین باوری ندارند. وقتی ملتی بمباران می‌شود، حس ملی‌گرایی‌اش تقویت می‌شود. الان حتی افرادی که مخالف نظام بودند هم در شبکه‌های اجتماعی می‌نویسند: «به خاطر کشورمان با هر متجاوزی خواهیم جنگید.» حالا آنها دور ایران جمع شده‌اند. جنگ در ایران یک اشتباه استراتژیک بود.

از سوی دیگر، ایهود باراک نخست‌وزیر سابق اسرائیل با حمله به نتانیاهو گفت: نباید خودمان را گول بزنیم؛ ما تهدید هسته‌ای و موشکی ایران را از بین نبرده‌ایم. ما احتمالاً پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را تنها چند ماه به تأخیر انداختیم، که بخشی از آن هم به لطف مداخله ایالات‌متحده بود. ایران با وجود ضرباتی که متحمل شده، همچنان در آستانه هسته‌ای شدن است. اگر در مذاکرات با ایران پیشرفتی حاصل نشود، خود را در جنگ فرسایشی خواهیم انداخت. برای من و بسیاری از مردم اسرائیل پایان دادن به جنگ غزه بسیار مهم‌تر است. از نظر من هیچ چیز فوری‌تر از تجدید مبارزه برای سرنگونی بدترین دولت تاریخ ما (دولت نتانیاهو) نیست.

تامر هیمن افسر اطلاعاتی رژیم صهیونیستی هم با اشاره به شجاعت ملت ایران گفت: ایرانی‌ها مردمانی هستند که تا آخر می‌جنگند. من هیچ عقب‌گرد و تسلیم شدنی از آنها ندیده‌ام. سایت‌های غنی‌سازی شناخته‌شده غیرفعال شده‌اند؛ بازسازی آنها امکان‌پذیر است. هیچ‌گونه عقب‌نشینی از سوی ایرانی‌ها مشاهده نکرده‌ام؛ آنها با سرعت بسیار زیادی فرماندهان جدید را منصوب کردند و نوعی مصونیت نسبی از خود نشان دادند.

در همین حال، روزنامه اقتصادی و صهیونیستی کالکالیست خبر داد: بیش از ۴۱ هزار درخواست برای دریافت خسارت در نتیجه جنگ اخیر با ایران ثبت شده. طی این مدت ۱۸ هزار شهرک‌نشین از منازل خود آواره شدند. بیشترین بخش خسارات مربوط به ساختمان‌ها بوده به طوری که ۳۲ هزار و ۹۷۵ مورد خسارت مستقیم به خانه‌ها و تأسیسات ثبت شده است. طبق برآوردهای اولیه، هزینه مستقیم خسارت از ۵ میلیارد شِکِل (تقریباً ۱.۵ میلیارد دلار) فراتر رفته است، در حالی که هزاران درخواست خسارت هنوز در حال بررسی یا در حال ارائه است.

روزنامه صهیونیستی معاریو هم گزارش داد: شمار مجروحان در پی حمله موشک‌های ایران به اسرائیل بی‌سابقه است. ۱۱ هزار و ۷۰ نفر از مناطق هدف تخلیه شدند. همچنین ۳۳۴۵ مجروح به بیمارستان‌ها منتقل شده‌اند. ساکنان تل‌آویو حتی بعد از توقف حملات ایران با ترس زندگی می‌کنند.

روزنامه تایمز اسرائیل در گزارشی نوشت: بازگشت کامل پالایشگاه حیفا که موشک‌های ایران به آن اصابت کرده، تا اکتبر (مهر) طول خواهد کشید.

از سوی دیگر، نظرسنجی جدید شبکه تلویزیونی کان ۱۱ نشان می‌دهد، با گذشت حدود یک هفته از پایان جنگ ۱۲‌روزه با ایران، همچنان ۵۵ درصد صهیونیست‌ها از تکرار این جنگ در هراس هستند.

در این میان، چاس فریمن، سفیر سابق آمریکا در عربستان خبر داد که اسرائیل از ترس فرسایش دفاعی، آتش‌بس را پذیرفت .

او گفت: تا جایی که من می‌دانم، ایران می‌تواند موشک‌های بالستیک را سریع‌تر از آن چیزی تولید کند که آمریکا و اسرائیل می‌توانند موشک‌های رهگیر بسازند. تازه موشک‌های ایران خیلی ارزان‌تر از رهگیرها هستند.

فریمن افزود: اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد، موشک‌های رهگیر اسرائیل زودتر از ایران تمام می‌شد. برای همین هم بود که پیشنهاد ترامپ برای آتش‌بس را پذیرفت. به ‌نظرم اسرائیلی‌ها متوجه شدند که در یک جنگ فرسایشی آخرش بازنده‌ هستند، چون زودتر از ایران سیستم دفاعیشان تمام می‌شد. در حالی که ایران هنوز می‌توانست به آنها ضربه بزند. گزارش‌هایی که در اسرائیل خیلی زود سانسور شد، نشان می‌داد که هم به زیرساخت‌های غیرنظامی، هم پایگاه‌های نظامی و استراتژیک، مثل پالایشگاه حیفا آسیب وارد شده است. اگر جنگ ادامه پیدا می‌کرد، شاید بندر اشدود هم بسته می‌شد.

«لری جانسون» تحلیلگر سابق سازمان سیا نیز در تحلیل توقف جنگ گفت: بسیاری از مردم متوجه نیستند که اسرائیل شاید یک یا دو هفته با شکست کامل فاصله داشت. برخی می‌گویند: اوه، تو فقط تبلیغات ایرانی را تکرار می‌کنی! خوب، به من گوش کنید. اسرائیل دو بندر دریایی دارد که ایران این بنادر را تعطیل کرد، بنابراین هیچ تردد دریایی ورودی یا خروجی وجود نداشت. ایران همچنین دو پالایشگاه نفت حیفا و اشدود را تخریب کرد یا توانایی آنها برای تولید سوخت را مختل کرد، ایران تنها فرودگاه بین‌المللی اسرائیل را تعطیل کرد. آمریکا مجبور شد مداخله کند تا جلوی نابودی اسرائیل توسط ایران را بگیرد.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تامر هیمن: هیچ عقبگرد و تسلیم‌ شدنی از ایرانیان ندیده‌ام

تامر هیمن: هیچ عقبگرد و تسلیم‌ شدنی از ایرانیان ندیده‌ام بیشتر بخوانید »

آیا فرود هواپیمای C-۱۷ آمریکا در بگرام واقعیت داشت؟

آیا فرود هواپیمای C-۱۷ آمریکا در بگرام واقعیت داشت؟



درحالی که حساب‌های کاربری مدعی فرود یک فروند هواپیمای نظامی آمریکایی در پایگاه بگرام افغانستان هستند، بررسی داده‌های راداری این ادعا را تکذیب می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در حالی که حساب‌های کاربری مدعی شده‌اند یک فروند هواپیمای C-۱۷ نیروی هوایی آمریکا با کد تماس MOOSE۵۹، حامل معاون سازمان سیا بوده و به‌صورت مخفیانه وارد پایگاه بگرام در افغانستان شده، داده‌های راداری این ادعا را تکذیب می‌کند.

کشور افغانستان , کشور پاکستان , کشور آمریکا , کشور تاجیکستان ,

بر اساس اطلاعات ثبت‌شده در سامانه‌های ردیابی پرواز، این هواپیما ابتدا در حوالی شهرستان «لورالایی» واقع در شمال شرق ایالت بلوچستان پاکستان رؤیت شده و بدون هیچ‌گونه توقف، مسیر خود را به سمت شمال ادامه داده و در نهایت بر فراز تاجیکستان و در مسیر فرودگاه «کولاب» فرود آمده است.

اطلاعات پروازی منطقه نشان می‌دهد این پرواز که حساب‌های وابسته به نهادهای امنیتی در پاکستان مدعی بودند در بگرام نشسته است، تنها از آسمان افغانستان و آن هم با خاموش کردن ترانسپاندر، عبور کرده و وارد تاجیکستان شده است.

کشور افغانستان , کشور پاکستان , کشور آمریکا , کشور تاجیکستان ,

بررسی جدید داده‌های راداری این هواپیما نیز نشان می‌دهد هواپیمای C-۱۷ مذکور پس از برخاستن از فرودگاهی در نزدیکی کولاب تاجیکستان، بار دیگر برای رؤیت نشدن در رادارها با خاموش کردن ترانسپاندر از حریم هوایی افغانستان عبور کرده، سپس در آسمان پاکستان ترانسپاندر را روشن کرده و در نهایت به حوالی جزیره داس در امارات رسیده است.

زمینه منطقه‌ای و سابقه شایعه پراکنی

این شایعه در حالی مطرح شده که تنش‌های میان پاکستان و طالبان در سال‌های اخیر افزایش یافته است. پاکستان طالبان را متهم به حمایت از تحریک طالبان پاکستانی (TTP) می‌کند، گروهی که حملات متعددی علیه نیروهای پاکستانی انجام داده است. در مقابل نیز پاکستان توسط حکومت طالبان به پشتیبانی از داعش شاخه خوراسان (ISKP) متهم شده، گروهی که مسئولیت چندین حمله در افغانستان را بر عهده گرفته است.

این تنش‌ها و فشار بر مهاجرین همچنین درگیری‌های مرزی و مشکلات تجاری باعث شده که برخی حساب‌های مرتبط با پاکستان بارها شایعاتی درباره فعالیت‌های مشکوک در بگرام منتشر کنند.

تحویل پایگاه در تضاد با ایدئولوژی طالبان است

«ترمذی سادات» تحلیلگر افغان نیز در واکنش به شایعات درباره فرود این هواپیمای نظامی در بگرام و توافق دو طرف برای تحویل این پایگاه هوایی به آمریکا تصریح کرد که امکان تحویل هرگونه پایگاه نظامی در افغانستان به آمریکا توسط طالبان به طور قطعی منتفی است.

وی توضیح داد: از سیاست‌های منطقه‌ای طالبان روشن است که آنها به خوبی از اهمیت قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای آگاه هستند و به همین دلیل یک استراتژی سیاسی متوازن را در پیش گرفته‌اند و چنین اقدامی مغایر سیاست‌های کابل است.

تحلیلگر افغان ادامه داد: تحویل پایگاه نظامی به آمریکا نه تنها با ایدئولوژی طالبان در تضاد است، بلکه با تلاش‌های طولانی‌مدتی که آنها در طی دو دهه برای رسیدن به اهداف خود انجام داده‌اند نیز مغایرت دارد.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آیا فرود هواپیمای C-۱۷ آمریکا در بگرام واقعیت داشت؟

آیا فرود هواپیمای C-۱۷ آمریکا در بگرام واقعیت داشت؟ بیشتر بخوانید »

تعدیل نیرو در سازمان سیا برای «همسویی» با اولویت‌های ترامپ

تعدیل نیرو در سازمان سیا برای «همسویی» با اولویت‌های ترامپ



به گزارش مجاهدت از وال استریت ژورنال، سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) پیشنهاد خرید خدمت (بازخرید) را به تمام کارکنان خود ارائه کرد و دلیل آن را همسویی با اولویت‌های رئیس‌جمهور آمریکا، دونالد ترامپ، عنوان کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، این سازمان جاسوسی همچنین استخدام افرادی را که قبلا پیشنهاد شغلی مشروط دریافت کرده‌اند، متوقف کرده است. این خبر را وال استریت ژورنال به نقل از یکی از دستیاران «جان راتکلیف» مدیر سیا، گزارش داد.

این دستیار که نام او در گزارش ذکر نشده، گفت برخی از این پیشنهادهای استخدامی که به حالت تعلیق درآمده‌اند، احتمالا لغو خواهند شد، در صورتی که متقاضیان دارای سوابق مناسب برای اهداف جدید سازمان نباشند. این اهداف شامل مقابله با کارتل‌های مواد مخدر، جنگ تجاری ترامپ و تضعیف چین است.

سیا بودجه یا تعداد کارکنان خود را فاش نمی‌کند و بلافاصله به درخواست اظهارنظر در این باره پاسخ نداد.

یک سخنگوی سیا به وال استریت ژورنال گفت که این اقدام بخشی از تلاشی برای «تزریق انرژی تازه به سازمان» است.

این گزارش مربوط به پیشنهادهای خرید خدمت با تغییرات گسترده‌ای که دولت ترامپ در ساختار حکومت آمریکا آغاز کرده، همخوانی دارد. این تغییرات شامل اخراج و کنار گذاشتن صدها کارمند دولتی در راستای کاهش بوروکراسی و جایگزینی افراد «وفادارتر» است.

کاخ سفید هفته گذشته به ۲ میلیون کارمند غیرنظامی فدرال پیشنهاد داد که از این هفته کار خود را متوقف کنند و تا ۳۰ سپتامبر حقوق و مزایا دریافت کنند. این اقدام در راستای تلاش ترامپ برای کوچک‌سازی دولت صورت گرفته است.

روز سه‌شنبه، اتحادیه‌های نماینده کارکنان دولت آمریکا شکایتی را برای جلوگیری از طرح دولت ترامپ در ارائه پیشنهاد خرید خدمت به کارمندان فدرال تنظیم کردند.

جان راتکلیف که قبلا عضو مجلس نمایندگان آمریکا بوده و در دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ به‌عنوان مدیر اطلاعات ملی خدمت کرده است، چند روز پس از آغاز دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، توسط سنای آمریکا به‌عنوان مدیر سیا تأیید شد.

به گفته دستیار راتکلیف که با وال استریت ژورنال صحبت کرده، سازمان سیا در دوران ترامپ تمرکز بیشتری بر نیمکره غربی خواهد داشت و کشورهایی را هدف قرار خواهد داد که به‌طور سنتی دشمن ایالات متحده محسوب نمی‌شدند.

منبع: ایسنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعدیل نیرو در سازمان سیا برای «همسویی» با اولویت‌های ترامپ

تعدیل نیرو در سازمان سیا برای «همسویی» با اولویت‌های ترامپ بیشتر بخوانید »