سازمان صدا وسیما

صبحانه با خبرنگاران، عصرانه با منتقدان: سلطه نماوا و فیلیمو بر نمایش خانگی

صبحانه با خبرنگاران، عصرانه با منتقدان: سلطه نماوا و فیلیمو بر نمایش خانگی



چه شد که پلتفرم‌هایی که با ایده شکستن انحصارگرایی مجوز گرفتند و گسترش پیدا کردند، خود به انحصارگرانی تمام‌عیار تبدیل شده‌اند؟! چه قانونمندی و برنامه‌ریزی‌هایی در این موضوع تحقق یافته است؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، این روزها کشمکش میان مدیریت کلان رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی بازهم نام «وی‌اُدی»(VOD)ها را بر سر زبان‌ها انداخته است. به نظر این دعوا دعوایی بنیادین است. چرا که برخی از این پلتفرم‌ها بدون هیچ نظارتی در حال جابه جایی مرزهای ساختار رسانه‌ای در کشور هستند و اگر زودتر فکری به حال آن‌ها نشود کار به جایی می‌رسد که عملا دیگر امکان اصلاح نخواهد بود. البته لازم به ذکر است که در این دعوا رییس سازمان صدا وسیما از هیچ پلتفرمی نام نبرد و فقط به کلیات محتوای منتشر شده در این پلتفرم‌ها اشاره داشت. با این همه این گزارش تلاشی است برای نور تاباندن بر بخش‌هایی از موضوع که در سایه مانده است و کمتر بدان پرداخته شده است(این گزارش با ارجاع به برخی از یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها که طی دو سال اخیر درباره موضوع در رسانه‌های مختلف منتشر شده است نگارش و جمع بندی شده است).

رسانه های عمومی و رسمی یا وی‌اودی‌ها؟

در وضعیت فعلی برنامه‌سازی و سریال‌سازی بین رسانه‌ها شاهد حضور و نگاه دو گروه هستیم. گروه اول آنهایی که معتقدند دیگر دوره رسانه‌های عمومی و رسمی گذشته و سریال‌ها و برنامه‌های وی‌اودی‌ها حرف اول و آخر را می‌زنند و آینده از آن آنهاست. استدلال این گروه، پیشرفت تکنولوژی و تغییر شرایط و دسترسی سریع و همچنین امکان مانور مخاطب بر محصول است و در مقابل گروه دیگر اعتقاد دارند که رسانه‌های رسمی و به‌طور خاص صداوسیما اگر بخواهند و مدیریت صحیح داشته باشند همچنان انتخاب اول مردم هستند. دلایل این گروه، رایگان بودن کالا، فراگیر بودن شکل و نوع عرضه و عادت خانواده و مخاطب به تماشای تلویزیون است. فارغ از نگاه این دو گروه اما، تنوع و رقابت بین رسانه‌ها در همه‌ جای جهان وجود دارد و جذب و حفظ مخاطب اولویت اصلی است. در این بین البته رقابت‌ها در بستر عادلانه‌ای صورت می‌گیرد و خبری از انحصار و لایحه و طرح‌های پشت‌پرده نیست و مردم انتخاب می‌کنند که چه اثری را تماشا کنند. 

انحصارگرایی در پلتفرم‌های نمایش خانگی

چند وقت پیش روزنامه فرهیختگان به موضوع پلتفرم‌های نمایش خانگی پرداخته بود و مسئله گرانی و انحصار را در این پلتفرم‌ها واکاوی کرده بود. آن گزارش با این سطرها تمام می‌شد: «بیایید فرض کنیم ما مدیرعامل یک پلتفرم مطرح هستیم. یکی دوسالی است که تولیدات جدی خودمان را آغاز کرده‌ایم و همه سریال‌هایمان هم با اقبال عمومی مواجه نشده است. از یک‌سو هم خودمان هزینه ساخت سریال‌ها را حداقل دو، سه‌برابر کرده‌ایم و نزدیک به ۶۰ تا ۷۰درصد هزینه‌های سریال‌ها را هم به‌پای بازیگران ستاره ریختیم. با وجود درآمدهای ناشی از تبلیغات ویدئویی و ترافیک اینترنت و تبلیغات دیگر، در بهترین حالت توانسته‌ایم ۷۰ تا ۸۰ درصد از هزینه سریال را برگردانیم. تازه این برای سریالی است که دیده شده و موفق است و اخبار دیده شدنش را هر هفته با اشتیاق در رسانه‌ها منتشر می‌کنیم. حالا فرض کنید هزینه اشتراک را هم دوبار افزایش داده‌ایم. جمع این درآمدها کفاف هزینه‌های ساخت سریال‌های مختلف را می‌دهد؟

با وجود تعداد زیادی کارمند و هزینه‌های روزانه و… . پس چاره چیست؟ من به‌عنوان مدیرعامل یا باید بروم سراغ سرمایه‌گذار یا شریک تجاری که آن‌هم مشکلات خودش را دارد و در کوتاه‌مدت و برای یکی، دو اثر جوابگو است یا باید بروم سراغ دریافت وام‌های میلیاردی از «منابع مرتبط، قوی و معتبر». برای ساخت چندین سریال و پخش روزانه هرکدام از اینها به‌نظرم ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیارد تومان آن‌هم با یک‌سال تنفس خوب باشد. از آنجایی که آن منبع مرتبط، قوی و معتبر، حواسش به من و رقیب هم هست احتمالا بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان هم به او می‌دهد تا او هم جان بگیرد و کارش را ادامه دهد. این راه‌حل بهتری برای قدرتمند شدن و حضور موثر در حوزه وی‌اودی‌هاست.

«پلتفرم نمایش خانگی فیلیمو» از سال۱۳۹۳، به پشتوانه دولت حسن روحانی شروع به کار کرد، در دوران کرونا به واسطه پاندمی، قدرت گرفت و این روزها سلطنت خود را آنچنان گسترش داده که هر ماه، ده‌ها سریال پر بازیگر و پرهزینه را پشتیبانی کرده و وارد چرخه پخش می‌کند. البته به نظر می‌رسد انتشار و ساخت سریال فقط نوک کوه یخ فعالیت پلتفرم‌هایی چون فیلمو است، چرا که فعالیت‌های این پلتفرم محدود به این موضوع نیست. «فیلمو» و قل دومش «نماوا»  ۹۰ درصد بازار نمایش‌ خانگی را به خود اختصاص داده‌اند و همین موضوع باعث رویکردی انحصاری در این میدان بسیار مهم شده است. 

و وقتی پای انحصار به میان می‌آید یعنی جوان‌گرایی، استعدادیابی، مجال برای دیده شدن دیگران، ایجاد فرصت برای استارتاپ‌ها و بازار کار و درآمد برابر و در نمود کلی‌تر تجلی عدالت اجتماعی به شدت زیر سوال می‌رود.

نهنگ انحصار، ماهی‌های کوچک را می‌خورد

با اینکه سال۱۴۰۰ نزدیک به سی رسانه تصویری از ساترا مجوز فعالیت گرفته‌اند و این عدد به ۱۸۴ رسانه رسید، از این تعداد حدود ۱۱۰ «وی‌اودی» وجود دارد اما تعداد پلتفرم‌های مشهوری که مردم، اسم آنها را شنیده‌اند شاید به ۲۰ رسانه هم نرسد. اکثر این وی‌اودی‌ها صرفا در حوزه پخش فیلم‌های خارجی یا برنامه‌های کودک فعالیت می‌کنند و رسما توان مقابله با دو قلوهای مشهور را ندارند و از آن مهم‌تر اینکه حمایت چندانی هم از طرف نهادها و سازمان‌های مرتبط نمی‌شوند.

یکی از رسانه‌ها در این باره نوشته است:«راستی به چه دلیل سریال‌های ساخته‌شده در وی‌اودی‌ها حول محور دو سه پلتفرم می‌چرخد؟ شاید همین وضعیت باعث شده که فعالان رسانه‌ای و همچنین آنهایی که در حوزه پلتفرم‌ها کار می‌کنند برای تشریح وضعیت کنونی از کلمه «انحصار» استفاده و اضافه کنند که نهنگ انحصار، ماهی‌های کوچک را می‌خورد و دور نیست خالی شدن دریا…».

گفته می‌شود براساس رتبه‌بندی الکسا فیلیمو از اصلی‌ترین سایت‌های پربازدید ایران است. فیلیمو ابتدا با نماوا شراکت داشت اما به دلایلی که مشخص نشد از هم جدا شدند و برخی محصولات تولیدی‌شان را به صورت مشترک و برخی دیگر را به‌صورت مستقل پخش کردند. 

در ایام کرونا که سینما از سبد خانوارها حذف شد، پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا به عنوان دو بازیگر اصلی حوزه «وی‌اُدی»(VOD) رسما محل تغذیه فرهنگی کشور شدند؛ این پلتفرم‌ها محصول همکاری وزارت ارتباطات و وزارت فرهنگ و ارشاد دولت روحانی هستند. فراموش نکنیم این ارگان‌ها در جهت رشد این دو سایت که در سال‌های گذشته با هدف حمایت بیشتر از تولید و دست‌اندرکاران داخلی و مخاطب ایرانی فعالیت خود را آغاز کردند، تقریبا تمامی سایت‌های دانلود فیلم را فیلتر کردند.

قوه‌ قضائیه و نهادهای نظارتی دیگر در این مساله ورود جدی کرده و میدان را برای حضور و فعالیت پلتفرم داخلی آماده کردند. حالا و با میدانی که به‌صورت انحصاری به این دو سایت پخش فیلم و سریال داده شده، شاهد به راه افتادن انحصاری دیگر در شبکه رسانه‌ای آنلاین هستیم. وب‌سایت‌های نماوا و فیلیمو بدون رعایت حق کپی‌رایت آثار خارجی این محصولات را دوبله کرده و حتی با دست‌بردن به محتوای اصلی در داخل پلتفرم خود، به اشتراک می‌گذارند و برای فعالیت‌های خود(به زعم منتقدان در برخی موضوعات هم غیرقانونی عمل می‌کنند) مبلغ نسبتا بالایی را هم به صورت ماهانه از کاربران دریافت می‌کنند.

متاسفانه شرایط حاکم بر یکه‌تازی فیلیمو و نماوا همچنان برقرار است و این دو شرکت به روش خود بازار وی‌اُدی‌ها را مدیریت کرده و پیش می‌برند مادامیکه ظرفیت عظیم نهفته در این بازار در دو مقوله مهم قابل پیگیری از سوی مراجع ذی‌صلاح است. اول حجم گسترده محتواهایی که در این مارکت و در گروه‌های سنی مختلف و متنوع می‌تواند تعریف بشود تا اینکه شرکت‌ها تنها بنابر اساس نیازهای مادی بازار و عوام‌پسند بودن آثار دست به توزیع محتواها بزنند و دوم اینکه سهم قابل توجهی از بازار وی‌اُدی‌ها تا انواع پلتفرم‌ها و تمامی شرکت‌ها و افرادی که می‌توانند به صورت مستقیم و غیرمستقیم جذب این بازار عظیم شوند، پشت درهای فیلیمو و نماوا گیر افتاده‌اند.

بخشی از افکار عمومی باور دارند که پلتفرم‌هایی چون فیلیمو و نماوا عامل سانسور و محدودسازی دیگر سایت‌های دانلود فیلم و سریال در فضای اینترنت هستند و آثار خارجی را بدون پرداخت حق کپی‌رایت پخش می‌کنند، به گونه‌ای که نتفلیکس نیز در پی انتشار غیرقانونی فیلم‌های او از این پلتفرم انتقاد کرده، هرچند خود فیلیمو این ادعا را رد کرد. 

کشمکش‌ها بر سر هزینه‌های اشتراک

سال ۱۳۹۹ گران شدن دو برابری و هماهنگ هزینه این دو پلتفرم انتقادات بسیاری از کاربران را به همراه داشت. افزایش ۱۰۰ درصدی حق عضویت و تماشای فیلم در سال ۱۴۰۰ هم ادامه داشت، افزایش قیمت به گونه‌ای بود که اشتراک فیلیمو ظرف مدت یک ماه دوبار گران شد و از ماهی ۶۰ هزار تومان به حدود ۱۰۰ هزار تومان رسید. در واقع ظرف یک سال فیلیمو چند بار حق اشتراک خود را افزایش داد. 

در حال حاضر یعنی در بازه زمانی سه ماه ابتدایی سال ۱۴۰۱ اشتراک ۶ ماهه فیلمو ۴,۵۲۳,۵۰۰ ریال است. که به نسبت درآمد خانواده‌ها و قشر جوان و نوجوانی که جامعه هدف آن هستند رقم بسیار بالایی است.   

فروردین ۱۴۰۰ یکی از خبرگزاری‌ها گزارشی منتشر کرد با عنوان «ادامه اعتراض به گران شدن تعرفه «فیلیمو» و «نماوا»/ انصراف از تمدید». در این گزارش آمده بود: «افزایش هزینه اشتراک این پلتفرم‌های ایرانی نمایش خانگی با واکنش‌های بسیاری از سوی کاربران روبرو است و مطالبه کاربران این است که چرا هیچ نهادی بر قیمت‌گذاری و عملکرد این پلتفرم‌ها نظارتی ندارد؟ آنچه سبب اعتراض کاربران شد، این بود که: چرا هیچ نظارتی بر عملکرد این پلتفرم‌ها با وجود حمایت‌های مختلف، صورت نمی‌گیرد و هیچ‌گونه شفافیتی در عملکرد آنها دیده نمی‌شود. به همین دلیل مصرف کننده برای احقاق حق خود دستش به جایی بند نیست.  همانگونه که گفته شد پیش‌فرض کاربران این است که این دو پلتفرم با حذف رقبا و انحصارگرایی در حوزه پخش فیلم و سریال موفق به کسب چنین جایگاهی در میان مخاطبان شده‌اند و بعد که مخاطبشان را جذب کردند بدون در نظر گرفتن حقوق مصرف‌کننده، نرخ‌های خود را بالا بردند.

در همان گزارش فروردین ۱۴۰۰ یکی از کاربران بر نکته مهمی تاکید کرده بود: حمایت وزارت ارتباطات جهرمی برای ارائه پهنای باند به این وی‌اُدی‌ها موضوعی بود که از سوی این کاربران مطرح شده بود. اینکه ارائه پهنای باند رایگان یا با تخفیف، به رشد این شرکت‌ها کمک کرده و هم اکنون شرکتی مانند فیلیمو بیش از ۶۴ میلیارد تومان در ماه درآمد کسب می‌کند(این درآمد مربوط به سال گذشته است).

در تحلیل نهایی وی‌اُ‌دی‌های ارزان دیروز، کم کم تبدیل به سرگرمی‌های لاکچری شدند. از سوی دیگر مدام با حرکت به سمت سرگرمی و ابتذال، هنر را از رسالت‌ اخلاقی-تربیتی یا خلاقه-زیبایی‌شناختی، تا سرحد امکان دور کرده‌ و آشکارا همه این‌ها در خدمت سرمایه‌داری و کسب درآمد بیشتر است.

عدالت فضایی در مسئله پهنای باند

همین مساله ارائه پهنای باند رایگان یا با تخفیف مصداق بی‌عدالتی و رانت است و مادامیکه انبوهی از جوانان جویای کار در مملکت ما در سخت‌ترین شرایط برای کسب درآمدهای حتی دوسه میلیون تومانی برای گذران امور اولیه زندگی خود و خانواده‌شان با مشکل مواجه هستند، تفویض خدماتی میلیاردی به عده‌ای خاص، مرزهای بی‌عدالتی را درنوردیده و همین قضیه علاوه بر تمام آسیب‌هایی که درپی دارد، در سطح وسیعی باعث دلسردی و ناامیدی در کف جامعه می‌شود که همین مساله به مراتب زیانش از میلیاردها تومان بیشتر است.  

یکی دیگر از کاربران که در گزارش مذکور بدان پرداخته شده، در توئیتر در خصوص انحصاری که سرویس‌های VOD نماوا و فیلیمو در این بازار ایجاد کرده‌اند، این‌طور توضیح می‌دهد: این دو سرویس دهنده طی دو سال گذشته تمامی سایت‌های رقیب را سرکوب و قلع و قمع کردند؛ به طوری که ساختار اکثر سایت‌های دانلود رایگان به سمت VIP و اشتراکی شدن رفت و خیلی‌ها به فعالیت خاتمه دادند. 

بی‌شک دولت و نهادهای مرتبط باید این مساله بسیار جدی را در اولویت‌های کار خود قرار دهند که چطور و با چه پشتوانه‌ای این دو پلتفرم اینچنین اقداماتی را پیش می‌برند و علنا به حذف رقبا اقدام می‌کنند جایی که باید هر روز این بازار رقابتی‌تر، عادلانه‌تر و شفاف‌تر شود، باید شاهد قلع و قمع و ریزش و از میدان به‌در شدن رقبا باشیم تا نماوا و فیلیمو تمام درآمد بازار وی‌اُدی‌ها را قبضه کنند. 

وقتی نظارتی نیست مردم آسیب می بینند

از سوی دیگر، به دلیل نبود نظارت مستقیم بر عملکرد این پلتفرم‌ها، متضرر اصلی مردمی هستند که مجبورند با تعرفه زیاد، هزینه‌های اشتراک ماهانه و نیز هزینه اینترنت را بپردازند و یا از استفاده از این سرویس‌ها، انصراف دهند. در مقابل نیز نمی‌توانند به هیچ‌یک از نهادهای مربوطه در زمینه تعرفه و کیفیت خدمات شکایتی داشته باشند.

از نظر منتقدان، یکی از دلایلی که این پلتفرم‌ها به این میزان، راحت افزایش تعرفه می‌دهند، انحصاری است که دارند، یعنی خیال‌شان راحت است که مردم گزینه دیگری ندارند، در همین خصوص غلامرضا موسوی به فرهیختگان گفت: «در اینجا به دولت و مسئولان نظام برمی‌گردد که در قبال افزایش قیمت برای مردم چه می‌کنند. سینما اگر بخواهد بلیت خود را گران کند وزات ارشاد اجازه نمی‌دهد، باید با اجازه وزارت ارشاد باشد با اینکه هم هزینه سالن و همه‌چیز گران شده ولی ظاهرا کسی نیست که به وضعیت پلتفرم‌ها رسیدگی کند. ساترا خود را در یک زمینه مسئول می‌بیند. اینکه ساترا نظارت محتوایی دارد و نظارت مدیریتی ندارد به‌درد نمی‌خورد. در اینجا چه کسی باید از حقوق مردم دفاع کند؟ سازمان حمایت از مصرف‌کننده باید ورود کند. این سازمان در زمینه قیمت‌گذاری همواره موثر بوده و می‌تواند وارد شود.

کارخانه سریال سازی و سلطه سرمایه

 فیلیمو کارخانه سریال‌سازی این روزهای کشور است و نقش بسیار مهمی در شکل دادن به سلیقه و ذائقه عمومی دارد، از این رو همانگونه که سریال‌های تلویزیون به بوته نقد کشیده می‌شود، لازم است که بر این بخش به اصطلاح خصوصی نیز نور روز تابانده شود. برای هر قسمت سریال مبلغی بین چهار میلیارد و نیم تا هفت میلیارد هزینه صرف می‌شود و نتیجه در بسیاری از آثار چیزی جز چند کلیپ ساده و سطحی ایسنتاگرامی نیست. با اینکه گاهی نیز شاهد درخشش آثار خوبی بوده‌ایم اما این درخشش خیلی زود محو شده و به هوا می‌رود چراکه در نهایت بازار بر همه چیز سایه انداخته است و بازار جز گورستان ایده‌ها و خلاقیت چیزی برای هنر نداشته و نخواهد داشت.

صبحانه با خبرنگارها/ بی‌اعتنا به رسانه‌ها

فیلمو با خبرنگارها صبحانه می‌خورد و با منتقدان عصرانه، و باقی روز را هم به ساخت سریال‌هایی نازل مشغول است. به نظر می‌رسد این پلتفرم ده‌ها و یا شاید صدها نفر دست به قلم دارد تا با نوشتن درباره آثار تولید شده خارجی و آثار نیم بند تولید خودشان همزمان از ماهیت پلتفرمشان محافظت کنند.

با اینکه این نوع نگاه حرفه‌ای که همزمان با تولیدات سریال‌سازی، نگارش، پژوهش و نقد هنر هم گسترش پیدا کند، قدمی بسیار مهم و نو است اما وقتی نویسنده‌ها قلم به مزد بشوند دیگر کار هنر و نقد هنری به بن‌بست می‌رسد.

بدعت بدی است که صدای منتقد را نشنویم و آن را بی‌پاسخ بگذرایم و بعد خبرنگاران را به صرف صبحانه دعوت کنیم. به نظر می‌رسد در این عرصه فیلمو باید تجدید نظری جدی در رفتارش داشته باشد و به جای دعوت برای صرف صبحانه سعی کند افکار عمومی را روشن کند. تلاش کند به پرسش‌های رسانه درباره ابهام‌های مستتر در فعالیت‌هایش پاسخ دهد و در این باره روشنگری کند. به جای صرف صبحانه، نشست رسانه‌ای برگزار کند و بگذارد خبرنگاران مستقل و رسانه‌ها آزادانه پرسش‌هایشان را مطرح کنند.

خبرگزاری فارس در گزارشی با عنوان «ناکامی سریال‌های «شبکه نمایش خانگی»» به این موضوع پرداخته است که: «علاوه بر ارائه آثار نازل و به شدت ضعیف، چند وقتی است «فیلیمو» و «نماوا» آماری از فروش و تعداد مخاطبان خود را منتشر نمی‌کنند و همین امر مورد نقد رسانه‌های مختلف قرار گرفته است. با اینکه بر همگان روشن است که عدم شفافیت زمینه‌ساز فساد است، اما آن‌ها بی‌اعتنا به رسانه‌ها و افکار عمومی، همچنان در این باره سکوت کرده‌ و پاسخی به ابهامات ایجاد شده نمی‌دهند».  

شکستن انحصار یا انحصار مضاعف

در پایان باید افزود کسی با پلتفرم‌های «نمایش خانگی» مشکلی ندارد و شکی در آن نیست که VOD ها می‌توانند قدم بزرگی در راستای ارتقاء سطح سینمایی کشور و حتی آگاهی عمومی بردارند، ولی سوال اینجاست چرا باید در چنین فضایی که ادعای عدالت مطرح است و از دسترسی همگانی حرف به میان می‌آید در ماهیت قضیه انحصار رخنه کند، به بیانی دیگر چه شد که پلتفرم‌هایی که با ایده شکستن انحصارگرایی مجوز گرفتند، ظاهر شدند و گسترش پیدا کردند، خود به انحصاری تمام عیار تبدیل شده‌اند؟! چه قانون مندی و برنامه‌ریزی‌هایی در این موضوع تحقق یافته است، تا جلوی این حفره‌ها گرفته شود؟!

وظیفه‌ی نظارت بر این سامانه‌ها به عهده‌چه فرد، افراد یا نهادی است؟ وزارت ارشاد چه نظارتی تاکنون انجام داده است؟!

باید منتظر ماند و دید که از یک سو آیا متولیان برای نظارت بر محتوا و از سوی دیگر از بین رفتن این انحصارگرایی برنامه‌ای دارند یا خیر!؟ بازاری که نهادهای ذیربط می‌توانند دو بخش مهم و تعیین‌کننده آن را نظارت کنند: اول مدیریت و کنترل بخش درآمدهای میلیاردی وی‌اُدی‌ها که از بازار و کثرت عادلانه صدها پلتفرم و شرکت، به دو پلتفرم نماوا و فیلیمو محدود شده و دوم نظارت بر محتوا که می‌توان آن را به مراتب مهم‌تر از بخش اول دانست، جاییکه به مدیریت ذائقه، نگرش، فرهنگ و تعالی جامعه سروکار دارد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

صبحانه با خبرنگاران، عصرانه با منتقدان: سلطه نماوا و فیلیمو بر نمایش خانگی بیشتر بخوانید »

برمهانی معاون سیما شد

برمهانی معاون سیما شد



محسن برمهانی که پیش از این به عنوان مدیرکل تأمین و رسانه‌ بین‌الملل صداوسیما فعالیت می‌کرد، با حکم پیمان جبلی؛ جایگزین حمید شاه آبادی در معاونت سیما شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محسن برمهانی که پیش از این به عنوان مدیرکل تأمین و رسانه‌ بین‌الملل صداوسیما فعالیت می‌کرد، با حکم پیمان جبلی؛ جایگزین حمید شاه آبادی در معاونت سیما شد.

برمهانی دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد تهیه کنندگی سازمان صداوسیماست و دبیری شورای فیلم و سریال سازمان صداوسیما، مسئولیت کمیته تأمین و پخش ستاد انتخابات سازمان صداوسیما، عضویت در کمیته بازرگانی فیلم سینمایی سازمان صداوسیما، مسئولیت کمیته تأمین و پخش ستاد انتخابات سازمان صداوسیما، عضویت در شورای ارزیابی برنامه های شبکه‌ پرس‌تی‌وی، مدیریت مرکز بین‌الملل هنر و رسانه سازمان اوج، عضویت در شورای برگزاری و سیاست‌گذاری کنفرانس افق نو در بیروت و…از جمله سوابق مدیریتی برمهانی است.

پیش از این حمید شاه‌آبادی از مهر ماه سال ۱۳۹۹ تا کنون به عنوان معاون سیما در رسانه ملی مشغول به فعالیت بوده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برمهانی معاون سیما شد بیشتر بخوانید »

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟



تقیانی‌پور علاوه بر دوربین تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیا سازی دارد. محیا دهقانی بازیگر جایگزین سارا رسول‌زاده به مراتب بازی بهتری از خود نشان داد و تبدیل به نقطه قوت سریال شد.

سرویس فرهنگ وهنر مشرق – فصل نخست سریال «نجلا» با روایتی متفاوت توانست در ردیف سریال‌های عامه‌پسند برتر سال‌های اخیر تلویزیون قرار گیرد. کارگردانی فصل اول و دوم این سریال بدون درنظر گرفتن نقد محتوایی، اثر شاخصی است و «خیراله تقیانی‌پور» با وسواس در ساختار سریال نشان داد، در مواردی خاص حتی از یک فیلمنامه پرنقص می‌توان، سریال مخاطب‌پسندی ارائه کرد. به واقع در فصل اول و دوم حوزه کارگردانی  وضعیت دوربین در این سریال کاملا آشکار است که به دنبال چیست، علی الخصوص در فصل اول که پلان‌های دورریز کمتری در سریال گرفته شد.

علاوه بر وضعیت دوربین، تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیاسازی از شگردهای درخور این سریال است. علی رغم پرداکشن‌های متوسط در تولید چنین آثاری، کارگردان نجلا با تبحر خاصی در فضاسازی اواخر دهه پنجاه بشدت موفق بوده و از این حیث سریال از  انتقادات تکنیکی مبراست.

استفاده از بازیگران در نقش‌های مناسب  و تسلط بازیگران نقش‌های فرعی و اصلی را نمی‌توان در هدایتگری سریال نادیده گرفت. بازیگران عرب و جنوبی لهجه‌های دقیقی از خود ارائه می‌دهند و این مسئله نشان می‌دهد که ظرافتی خاصی در تسلط هدایت بازیگران وجود دارد. اما با همه تلاش کارگردان برای ارائه یک سریال باکیفیت مشخص سریال از حیث محتوا از چند منظر قابل نقد و بررسی است.

 

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

چگونگی پرداختن به وجوه استراتژیک تاریخ

 مهمترین اشکال وارده به این سریال، عدم شناخت استراتژیک تاریخ سازندگان نجلا است.   نجلا (فصل اول)   از تاریخ شهریور ۱۳۵۸ یکسال قبل از آغاز جنگ ایران و عراق آغاز شده و در فصل دوم همزمان با جنگ ادامه پیدا می‌کند. این پیش فرض از چند جهت با آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ در نقد سریال اهمیت پیدا می‌کند.

در سوابق فصل نخست درخواهیم یافت «شیخ ابراهیم» (پدر نجلا)   با یک زن عرب ازدواج کرده و قبل از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط استخبارات  همراه خانواده‌اش در این کشور زندگی کرده و از فعالان سیاسی علیه دولت بعث بوده  است.   بر اساس روایت فصل اول، شیخ ابراهیم (سید مهرداد ضیایی) به دلیل فعالیت‌هایش سیاسی علیه حزب بعث و صدام از عراق متواری می‌شود.

در فصل اول شاهد حضور عباس، برادر نجلا در عراق هستیم که به عنوان نماینده پدر در عراق همچنان علیه رژیم بعث فعالیت می‌کند و استخبارات عراق به دنبال شکار اوست.

این سریال از منظر رویکرد استراتژیک، شبیه فیلم سینمایی چندین میلیاردی «مزار شریف» (حسن برزیده) در سال ۱۳۹۲ است. در سال ۱۳۹۲ در ایران فیلمی ساخته شد که نشان می‌داد اعضای سفارت ایران در کابل مشغول  شنود بی‌سیم‌های طالبان هستند و در چندسکانس بعدی اعضای سفارت توسط این گروه شبه نظامی به قتل می‌رسند. به تصاویر کنار هم قرار داده شده از کارکنان سفارت توسط برزیده(کارگردان) می‌توان عنوان جاسوسی را نسبت داد. فیلم که درباره شهدای سفارت ایران در کابل است که عملا با یک سکانس اشتباه به ضد خودش تبدیل می‌شود.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

رویکردهای روایی «نجلا» شبیه فیلم «مزارشریف» است. شیخ(پدر نجلا) یک ایرانی ساکن عراق است که به دلیل حاد شدن فعالیت‌های سیاسی‌اش قبل از آغاز جنگ ایران و عراق از این کشور اخراج شده است و عباس فرزند او با داشتن ملیت ایرانی در عراق علیه حکومت صدام فعالیت می‌کند.

اپوزیسیون، سازمان تروریستی منافقین و دسته‌جات سیاسی مخالف حاکمیت و دیپلمات‌های رژیم بعث در ابعاد بین‌المللی تبلیغات گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی سال‌ها در دهه شصت انجام دادند تا جمهوری اسلامی را به عنوان آغاز کننده جنگ معرفی کنند در صورتیکه تجاوز نظامی را رژیم بعث کلید زد. آنچه تحت عنوان تحریک به جنگ از سوی جمهوری اسلامی در پروپاگاندای مخالفان و اپوزیسیون در ارائه تاریخ دهه شصت توسط شبکه‌های فارسی‌زبان، علی‌الخصوص مستندهای بی‌بی‌سی و من‌وتو بزرگنمایی شده، نسبت دادن محور تحریکات مردمی عراق و انقلاب علیه صدام، از سوی جمهوری اسلامی است.

با افزایش نارضایتی‌ها در عراق و سلطه‌گری حزب بعث در دهه هفتاد میلادی، پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی در تحرکات مردم عراق برعلیه صدام داشت، اما جمهوری اسلامی نوپا، در درون سیستم با کارشکنی‌های حزبی و سازمانی پس از انقلاب مواجه بود و نمی‌توانست نقشی در تحرکات مردمی عراق داشته باشد.

بر سر این موضوع سال‌ها مجادله فراوانی میان روشنفکران و مخالفان داخلی و خارجی وجود داشته و صدها برنامه، مناظره، مقاله تحقیقی و اثباتی در مورد عدم دخالت ایران و جنبش مردمی شهید محمدباقر صدر به نگارش درآمده است.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
گزارش شبکه اینترنشنال تازه تاسیس در سال 1397  نشان می‌دهد یکی از محورهای مورد علاقه شبکه‌های فارسی جعل تاریخ و نسبت دادن تحریک صدام توسط  امام خمینی (ره) است.  

با انتشار خاطرات «سیدمحموددعایی» سفیر وقت ایران در عراق (در سال‌های ابتدایی انقلاب)   و مستند «استخوان لای زخم» محمدحسین مهدویان جدل‌هایی درباره گزاره‌های تاریخی این دو اثر تاریخی مطرح شده که بر خلاف ادعاهای ارائه شده، جمهوری اسلامی هیچگاه ریل‌گذار حمله صدام به ایران نبوده است.

سال‌های متوالی گروه‌های پژوهش‌گر تاریخی وابسته (داخلی و خارجی)   تلاش کردند تا نظریه دخالت در امور عراق به قصد انقلاب دوم(قبل از شروع جنگ هشت‌ساله) گسترش پیدا کند و وقایع منجر به شهادت «محمدباقر و بنت‌الهدی صدر»   توسط صدام را به دخالت‌های ایران در عراق نسبت دهند.  

در سریال نجلا  شیخ و عباس، به ترتیب پدر و برادر نجلا با ملیت ایرانی مشغول فعالیت علیه حاکمیت صدام حسین هستند و با برخی اعضای موثر کمیته انقلاب اسلامی (پسر دایی عبد) در ایران ارتباط دارند. سریال نجلا متاسفانه با عدم دقت در نگارش فیلمنامه دچار این اشتباه می‌شود و اگر ملیت نجلا و پدرش عراقی می‌بود، جذابیت‌های دراماتیک سریال چندین برابر افزایش پیدا می‌کرد و با توجه به شرایط دیپلماتیک فعلی تبدیل به مضمونی به رابطه دو ملت تبدیل می‌شد.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

  با شروع فصل دوم انتظار می‌رفت که گسترش روایت (آداپته شدن سریال) در این فصل وجوه اشتباه استراتژیک فصل اول را اصلاح کند اما در فصل دوم  برخلاف انتظار خرده روایت دخالت اتباع ایرانی در امور عراق قبل از جنگ،   در فصل دوم بیشتر گسترش یافت و «عبد» و دوستانش موسسان شبیه یک گروه شبه نظامی فعال علیه دولت صدام هستند که این نگره داستانی نقطه نظرات تاریخی در آن برهه را به چالش می‌کشد.

پاشنه آشیل تغییر بازیگران تبدیل به نقطه قوت سریال شد

در تولیدات کمپانی فدک فیلم متعلق به تهیه کننده سعید سعدی، مسئله تغییر بازیگران در سریال‌های چند فصلی تبدیل به یک رویه شده است. به عنوان مثال در فصل سوم بچه‌ مهندس تولید فدک فیلم (دفتر جناب سعدی)، بازیگر نقش «جواد جوادی» که مخاطب دو فصل ابتدایی را به قصد تماشای بزرگسالی او دنبال کرده را با شمایل بزرگسالانه  روزبه حصاری مواجه شد که اثر بسیار جامعی در این نقش داشت.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
سمت راست محمدرضا رهبری جایگزین روزبه حصاری در سریال بچه مهندس به تهیه کنندگی سعید سعدی

فدک فیلم تصمیم گرفت فصل چهارم این سریال را تولید کند و به ناگهان چند نفر از بازیگران اصلی این سریال را بنا به هر دلیلی کنار گذاشتند و شایعاتی در فضای مجازی منتشر شد که عدم همکاری با روزبه حصاری و سعید کریمی مطالبه دستمزدهای غیر متعارف بوده  و در فصل بعدی ناگهان محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر نقش اصلی سریال شد و با وجود اعتراضات گسترده مخاطبان اما سریال با تغییر بازیگر پخش شد.

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟
تغییر بازیگر در سریال نجلا و جایگزینی محیا دهقانی به جای سارا رسول زاده  برخلاف انتظارها سبب افزایش کیفیت سریال در حوزه اجرای بازیگران شد

 در فصل اول نجلا سارا رسول‌زاده ایفاگر نقش نجلا بود اما در فصل دوم این سریال حضور پیدا نکرد و محیا دهقانی جایگزین این بازیگر شد. با اینکه دهقانی مسلط‌تر از  رسول زاده نقش نجلا را ایفا کرد، در هر اثر سریالی تغییر بازیگر در قید حیات، قطعا لطمه فراوانی به آن مجموعه خواهد زد.

آیا نجلا در گسترش روایت فصل دوم موفق بود؟

نجلا در گسترش داستانی فصل دوم ضعیف عمل کرد و تیم نگارشی فصل اول  تک نفره شد و  اشتباهات نمایشی سریال افزایش پیدا کرد.  

به عنوان مثال در فصل اول سریال با تصویر بازگشت دست‌جمعی عبد و همراهانش به پایان می‌رسد. اما در فصل دوم او را در زندان بعثی‌ها می‌بینیم. دلایل و استدلال‌های دراماتیک این اتصال روایی برای مخاطب شفاف نیست. در فصل دوم، چندین قسمت از این مجموعه  به رهایی عبد از زندان اختصاص پیدا می‌کند، اما در همین فصل عبد برای اعاده حیثیت  دوباره به زندان بعثی بازمی‌گردد و با یک نقشه از پیش طراحی شده دوباره از همان زندان فرار می‌کند.

 در فصل اول عبد (حسام منظور)   و نجلا با جابجایی‌های مکرر موفق به ملاقات با عباس متواری می‌شوند، اما در فصل دوم این موضوع مطرح می‌شود که عبد با لو دادن محل استقرار  عباس موفق به فرار از عراق شده است.

مخاطبی که فصل اول را با دقت تماشا کرده و پیچیدگی‌ های محل اختفای عباس را با وضوح بیشتری دنبال کرده، چگونه می‌تواند باور کند که عبد از محل اخفتای عباس مطلع است!؟

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟

سریال حفره‌های روایی فراوانی دارد و  پخش همزمان این سریال با فصل سوم  «زیرخاکی» منجر سئوالی کلیدی  شد.   پیرنگ هر دو سریال شبیه یکدیگر است و شخصیت‌های اصلی هر دو سریال، اسیر در زندان بعثی‌ها، برای فرار تلاش می‌کنند و این سطح از شباهت با دو قالب کمدی و جدی نشان می‌دهند نظارت در سطح کلان در انتخاب موقعیت‌های دراماتیک و کنداکتور پخش با چالش‌های جدی مواجه است.
 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پاشنه آشیل نجلا چگونه تبدیل به نقطه قوت این سریال شد؟ بیشتر بخوانید »

موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست/ آقای رئیسی اهل مشورت است/ ماجرای سفر جمیله بوپاشا به ایران

موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست/ آقای رئیسی اهل مشورت است/ ماجرای سفر جمیله بوپاشا به ایران



وزیر میراث‌ فرهنگی با حضور در برنامه تلویزیونی «دستخط» به بیان نکات مختلفی از برهه‌های گوناگون زندگی و مسئولیت خود از ابتدای انقلاب تاکنون پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید عزت‌الله ضرغامی در این برنامه تلویزیونی که امروز جمعه ۲۲ بهمن از شبکه پنج سیما پخش شد، در سخنانی با گرامی‌داشت یاد و خاطره بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی به مواضع رهبر معظم انقلاب در حوادث گوناگون اشاره کرد و گفت: موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست.

آقای رئیسی اهل مشورت است

 ضرغامی با بیان این که استقلال فکری پیش‌نیاز استقلال سیاسی است، بیان کرد: بزرگان باید بزرگی کند و از رفتارهای کودکانه پرهیز کنند. آقای رئیسی اهل مشورت است و جلسات دولت با آزاداندیشی و بیان نظرات متفاوت اداره می‌شود.

وزیر میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی همچنین به خاطراتی از دوران ریاست خود در سازمان صدا و سیما اشاره کرد و به نقل از خاطره‌ای پرداخت و تصریح کرد: با مرحوم آقای مهدوی کنی بر سر میوه ممنوع بحث داشتم، معتقد بودم شیطان خط قرمز ندارد. مرجع تقلید هم می‌تواند در قعر جهنم باشد.

این مقام مسئول یادآور شد: قرائت رسمی اجازه حرف زدن صریح نمی‌دهد باید بتوانیم با هم حرف بزنیم. مردم را خاکستری و خودمان را سفید نبینیم مردم عین نور هستند.

۲۰:۳۰ ایده خودم بود

وی همچنین در پاسخ به سوال مجری در باره بخش خبری ۲۰:۳۰ نیز اظهار کرد: بخش خبری ۲۰:۳۰ ایده خودم بود و تا روز آخر متن مکتوب را شخصا کنترل می‌کردم تا هم به فضای متفاوت و شجاعانه آن لطمه نخورد و هم حاکمیت را مراقبت کند.

مرور خاطره‌هایی از رفتار و مواضع روسای جمهوری در دوران مختلف و مسئولان دیگر بخش دیگری از گفت‌وگوی ضرغامی با این برنامه تلویزیونی بود که در این باره گفت: آقای خاتمی در مقابل خبرهای تند ۲۰:۳۰ در مقابل دولت صبوری می‌کرد. آقای احمدی‌نژاد هم با همه انتقادات به صداوسیما برای توسعه آن کمک فراوانی کرد، ضمن این که هیچ رئیس مجلسی به‌اندازه آقای کروبی از صداوسیما در مقابل هجمه‌های تخریبی از مجلس حمایت نکرد.

رئیس اسبق سازمان صدا و سیما یادآور شد: باید منافع درازمدت نظام را ببینیم و تحمل‌مان را بالا ببریم و حرف مخالف را بشنویم. نظام آدابتور می‌خواهد همه باید بتوانند با هم کار کنند.

رهبری، مرزبندی با ضد انقلاب را مشخص کردند

ضرغامی ادامه داد: رهبری یک‌بار مرزبندی با ضدانقلاب و سلطنت‌طلب را مشخص کردند بیشتر از آن نداریم مرزبندی بین آحاد ایرانیان رفتاری ضد وحدت و مسیر انقلاب است. 

وزیر میراث‌ فرهنگی همچنین به رفتارهای زیبای مردم در گذشته اشاره کرد و افزود: قدیم‌ها توی محله‌ها آدم‌های مقبولی بودند که دعواها را با یک صلوات حل می‌کردند امروز جای آنان خالی است و میلیاردها تومان صرف پرونده‌های قضائی می‌شود.

ماجرای سفر جمیله بوپاشا به ایران

این مقام مسئول به اهمیت فعالیت زنان مبارز و نقش آن‌ها در کشورهای مختلف دنیا اشاره کرد و در ادامه بیان کرد: عاشق دو جمیله بودم. جمیله بوپاشا و جمیله بوحیرد. مبارزان بزرگ الجزایری. قصه پرغصه استعمار را از زبان آن‌ها بشنوید. جمیله بوپاشا را به ایران دعوت کردم عاشق ما شد گفت‌وگوهای او با مرحوم خانم دباغ شنیدنی است.

طهرانی‌مقدم، الگوی مدیریت داشته‌ها

وی همچنین به دوستی و رفاقت خود با شهید حسن طهرانی مقدم اشاره کرد و اضافه کرد: شهید طهرانی مقدم الگوی مدیریت داشته‌ها بود با دست‌خالی مهم‌ترین ابزار راهبردی را برای دفاع از موجودیت ایران فراهم کرد. دوستی قدیمی من از دوران دبیرستان با او عامل مهمی در ادامه فعالیت‌های مشترک موشکی‌مان بود.

 ضرغامی اظهار کرد: لازمه استقلال فکری آزادی بیان است. فضای مجازی با به‌رغم همه آسیب‌ها این امکان را برای صاحب‌نظران و اندیشمندان ما فراهم کرده‌است برای کسانی که از رسانه‌های رسمی نمی‌توانند سخن بگویند.

بازشدن درهای آرشیو صدا و سیما

رئیس اسبق سازمان صدا و سیما در همین حال تصریح کرد: باز شدن درهای آرشیو در ابتدای مسئولیتم برای همه خوشایند بود و از آن حمایت کردند. مهرهای محرمانه را از اکثر نوارهای آرشیو برداشتم از دولت موقت گرفته تا تظاهرات مارکسیست‌ها و دفاعیات خسرو گل‌سرخی.

وزیر میراث فرهنگی به نقل خاطره‌ای از زمان پخش یکی از سریال‌های صدا و سیما پرداخت و ادامه داد: برای حل سوءتفاهم سریال سرزمین کهن مجبور شدم شخصاً و بدون همراه به مسجدسلیمان بروم و در مرکز شهر با مردم معترض ملاقات کنم اگر کسی می‌فهمید کل هدف‌گذاری من بهم می‌خورد. 

این مقام مسئول گریزی هم به انتخابات و شورای نگهبان زد و در بخشی از صحبت‌های خود افزود: اگر شورای نگهبان برخی مصلحت‌اندیشی‌ها را به قانون‌مندی ترجیح نمی‌داد مشارکت مردم در انتخابات بیشتر می‌شد

کیارستمی طعم گیلاس را به ما هدیه داد

وی همچنین یاد مرحوم کیارستمی را گرامی داشت و در ادامه صحبت‌های خود یادآور شد: عباس کیارستمی کارگردان با شخصیتی بود برخی واقعیات پشت صحنه جشنواره کن را به من آموخت همچنین طعم گیلاس را به ما هدیه کرد و پولی بابت آن نگرفت.

وزیر میراث‌ فرهنگی به محله محل تولد خود و جایی که در آن بزرگ شده اشاره کرد و گفت: تلاش کردیم تا از رفاقت حلقه نازی‌آبادی‌ها به نفع مردم این منطقه از تهران استفاده کنیم.

فرصت دفاع از مذاکرات سعدآباد به روحانی

ضرغامی همچنین اشاره‌ای به مذاکرات سعدآباد کرد و یادآور شد: علی‌رغم فضای سیاسی آن مقطع به آقای روحانی که مسئولیتی نداشت فرصت دادم تا از مذاکرات سعدآباد دفاع کند.
این مقام مسئول در پایان صحبت‌های خود به برخی اختلاف نظرها با رئیس جمهوری اسبق اشاره کرد و خاطر نشان کرد: در شروع دولت آقای احمدی‌نژاد با او اختلافات زیادی داشتیم شکایت او به رهبری باعث شد تا جلسه‌ای در دفتر رهبری تشکیل شود تا بین من و نمایندگان ایشان حکمیت کند نتیجه ۵۰-۵۰ بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

موضع رهبری در مورد آزاداندیشی ویترینی نیست/ آقای رئیسی اهل مشورت است/ ماجرای سفر جمیله بوپاشا به ایران بیشتر بخوانید »

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی!

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حاشیه برنامه تلویزیونی «زاویه» و صحبت‌های کارشناس آن ادامه دارد. برنامه‌ای که با رویکرد پرداختن به مباحث علوم انسانی و با سردبیری و اجرای حبیب رحیم‌پور به صورت زنده  روی آنتن شبکه چهار می‌رود.

در برنامه هفته گذشته «زاویه» حجت‌الاسلام احمد جهان‌بزرگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بین صحبت‌های خود  که در مناظره با عماد افروغ مطرح شد، جملاتی اعتراضی را خطاب به رئیس‌جمهور مطرح کرد. البته او نامی از حسن روحانی  نبرد، اما  نکاتی که  مطرح کرد، به گونه‌ای بود که ذهن مخاطبان را کاملاً  به سمت رئیس‌جمهور می‌برد.

پخش این برنامه انتقادات فراوانی را علیه صداوسیما برانگیخت و در کنار آن فشار دولت و اظهارنظر برخی مدیران دولتی باعث شد که نهایتاً رئیس سازمان صداوسیما  به صورت رسمی مجبور به عذرخواهی از رئیس‌جمهور شود.

 بااین‌حال از روز گذشته شایعه حذف و اخراج تهیه‌کننده و مجری این برنامه در فضای مجازی پیچید که البته این اتفاق با واکنش مسعود معینی‌پور، مدیر شبکه چهار روبه‌رو شد.

از سوی دیگر حبیب رحیم‌پور نیز در گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان»‌ خبر اخراج خود را تأیید کرد. مجری «زاویه» در این گفت‌وگو صحبت‌های جنجالی مهمان برنامه را تنها یک بهانه دانست چراکه او در همان برنامه و بلافاصله پس از صحبت‌های جهان‌بزرگی، توضیح داد که این صحبت‌ها موضع «زاویه» و سازمان صداوسیما نیست.

او در بخشی از این گفت‌وگو اظهار کرد: در انتهای برنامه هم من مجدداً تذکر دادم و سازمان را تبرئه کردم. گفتم آنچه بیان شد، مواضع شخصی ایشان است و مواضع سازمان و این برنامه نیست. گفتم نباید در جملات اهانت باشد و حتی نباید شائبه اهانت به وجود بیاید. به هر حال «زاویه» برنامه‌ای بود که مدام داشت یک فضایی می‌ساخت، یک پرسش‌هایی را طرح می‌کرد، چالش‌هایی را ایجاد می‌کرد و گفت‌وگوهای غیرتشریفاتی را برگزار می‌کرد و اینها بدیهی است که برای فضای سیاست هزینه‌ساز است. شما وقتی به اساتید علوم‌انسانی مهلت می‌دهید که شروع به گفت‌وگو کنند و نظر بدهند، درحقیقت هزینه ساخته‌اید.

رحیم پور همچنین در صفحه اجتماعی خود بخشی از صحبت‌های رئیس سازمان صداوسیما را منتشر کرد که در آن علی‌عسکری  بیان چنین اظهاراتی از آنتن تلویزیون را غیرقابل‌پذیرش دانسته و از برخورد قاطع با هرگونه قصور و تقصیر خبر داده بود.

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی!

اما حامد بامروت‌نژاد، فعال فرهنگی و تهیه‌کننده سینما نیز در واکنش به خبر اخراج رحیم‌پور ازغدی متن انتقادی زیر را در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد:

«سیستمی داریم که پشت آدم معلوم‌الحالی مثل رشیدپور می‌ایستد؛ رشیدپوری که دنبال کلاه‌اش-که در صداوسیما افتاده بود- باز هم تا جام‌جم آمد.

و حالا در ماجرای هواپیمای اکراینی روبه‌روی نظام ایستاد.

اما زهی خیال باطل!

سعه‌صدر سیستم و مدیران در مقابل این آدم‌ها اندازه دریاست.

از این برنامه به آن برنامه و از تلویزیون تا سایت خامنه‌ای‌دات‌آی‌آر. حتی آدم دست‌چندم تیم‌اش هم از این سفره سخاوت و بلاهتِ مدیران متنعم است و رزومه تهیه‌کنندگی دَشت می‌کند.

ماجرای محسن تنابنده و گوگوش‌بازی پایان پایتخت را به یادتان بیاورید و آن نامه آقای شوالیه‌! را و نتیجه نامعلوم مسخره‌اش و ادامه تولیدش برای عید امسال را هم. 

و اما برخورد همان سیستم با حبیب رحیم‌پور ازغدی چیست؟

آدمی که تا الان‌ِ عمر و زندگی‌اش را پای نظام در عرصه‌های عملی و نظری گذاشته، در شبکه چهار با هزار زحمت نه دنبال سلبریتی و شومن که پی‌ِ اندیشمند و اهل‌نظر افتاده و نه از “عاشق شدی؟” و “برامون یه دهن بخون” که از امکان وقوع علم دینی و سند تحول آموزش و پرورش و کارآمدی حکمرانی و … پی‌جوی سخن و نظر و اندیشه شده.

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی!

وحید یامین‌پور و ناصر آراسته و شکایت شوالیه! و اعوانه و انصاره‌ از آنها را هم به یاد بیاورید. 

صداوسیما و مدیریتش در خوش‌بینانه‌ترین حالت و با یک تعبیر روانشناسانه، دچار نوعی آزارخواهی (مازوخیسم) از جانب غرب‌زده‌ها و سلبریتی‌هاست و هم‌زمان دچار نوعی لذت آزاررسانی (سادیسم) به حزب‌اللهی‌ها و انقلابی‌هاست. از تحقیر شدن لذت می‌برد. با عرض ارادت و جان‌نثاری برای روشنفکرجماعت و لودگی‌مسلک و سلبریتی‌مرام سرمست می‌شود، آرام می‌شود، قرار می‌گیرد، دلش غنج می‌رود. سرش به سقف می‌خورد.

و با خشم و نفرت و شکایت و اخراج و محدود کردن حبیب‌ رحیم‌پورها و وحید یامین‌پورها و ناصر آراسته‌ها و پیام فضلی‌نژادها و از این دست، لذت می‌برد و احساس اقتدار و کیاست می‌کند و گمان می‌برد در حال مدیریت و ضرب‌شست گرفتن است.

ولی دریغ که نه آن معاشقه‌اش به مرادش می رساند و نه این مرافعه‌اش زَهره‌ای می‌ترکاند!

هر دو اش آب در هاون کوبیدن و عِرض خود بردن است؛ و آخرش گرد سم خران‌شان می‌ماند و زحمت ما!

پ.ن: برای کسانی که در جریان نیستند:

جدیدترین برنامه «زاویه» با حضور آقایان جهان‌بزرگی و افروغ و با اجرا و سردبیری حبیب رحیم‌پور ازغدی روی آنتن رفت. برخی اظهارات نسنجیده آقای جهان‌بزرگی در این برنامه حاوی اهانت به برخی مسئولان اجرایی بود. رحیم‌پور در همان حین نسبت به این ادبیات اعتراض کرد و واکنش نشان داد. شبکه ۴ بیانیه داد و عذرخواهی کرد. آقای علی عسگری اما ضمن عذرخواهی وعده برخورد با قصور و تقصیر در این برنامه را داد و حالا خبر رسیده که مجری برنامه را اخراج کرده‌اند. ان‌شاءالله که این یکی دروغ باشد!»

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی!

با توجه به این که رحیم‌پور  خبر کنار گذاشتن خود را تأیید کرد و از سوی دیگر مدیر شبکه چهار نیز این خبر را تکذیب کرده است، حال باید منتظر ماند و دید که سرنوشت برنامه «زاویه» در میانه این نزاع و تأیید و تکذیب‌ها به کجا خواهد رسید.

منبع:آنا



منبع خبر

معمای اخراج یا ابقای مجری «زاویه»/ آزاررسانی و آزارخواهی مدیران صداوسیما به روایت یک فعال فرهنگی! بیشتر بخوانید »