سازمان مجاهدین خلق

فیلم/ ماجرای ۵۸ ماه اسارت و شکنجه اسدالله اسدی

فیلم/ ماجرای ۵۸ ماه اسارت و شکنجه اسدالله اسدی



ویدیویی از ماجرای ۵۸ ماه اسارت و شکنجه اسدالله اسدی، دیپلمات ایرانی با سناریوی از پیش تعیین شده و هماهنگ منافقین گروهک رجوی و دولت بلژیک مشاهده کنید.


دریافت
5 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ماجرای ۵۸ ماه اسارت و شکنجه اسدالله اسدی بیشتر بخوانید »

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم



درحالی که اپوزیسیون سعی می‌کند در ظاهر هم که شده خودشان را متحد نشان دهند اما هر از چندگاهی اخباری منتشر می شود که شکاف عمیق بین آن‌ها را نشان می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با آغاز سال نوی میلادی جمعی از براندازان، به ظاهر با یکدیگر علیه جمهوری اسلامی متحد شدند و حتی یک متن مشترک را هم منتشر کردند. اما تعداد دیگری از اپوزیسیون متن مشترک را نکردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* همایون: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت

به تازگی نیز شهرام همایون از دیگر چهره های اپوزیسیون گفت: امیدی به اپوزیسیون خارج از کشور نمی‌شود داشت، اینکه می‌گویند صدای شما را ما به دنیا برسانیم، در دوره ناصرالدین شاه که زندگی نمی‌کنیم، در دوره دیجیتال زندگی می‌کنیم. تمام اتفاقاتی که در ایران می‌افتد پیش از ماها، کاخ سفید، سازمان‌های امنیتی و دولت‌های مختلف از آن خبر دارند و اگر عکس العملی نشان نمی‌دهند به دلیل این است که منفعتی در آن نمی‌بینند. این موضوع را برای همیشه پرونده اش را ببندید که ما قرار است صدای مردم باشیم. خاک بر سر کاخ سفیدی که بخواهد امروز در عصر دیجیتال صدای شما را از زبان من بشنود.

چندی پیش نیز کیوان عباسی مدیر شبکه منوتو گفته بود: ای کاش از اول وارد این سیرک سیاسی نمی‌شدند، چون همه چیزش از اول نادرست بود عده‌ای تقریبا ناشناخته که می‌خواستند از دیگران به نفع اهداف خودشون سواستفاده کنند. سیرک زودتر از آنچه انتظار می‌رفت به بن بست رسید و چیزی به تعطیلیش نمانده است خواهد شد.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

سالومه سیدنیا از بازوهای رسانه ای و تبلیغاتی سلطنت طلبان نیز پیشتردرباره نشست «همبستگی، پلی به سوی آزادی» که با حضور ربع پهلوی، عبدالله مهتدی، نازنین بنیادی و مصی علی‌نژاد برگزار شد گفته بود: «تلاش برای ادامه پروژه‌ای که شکست خورده و پایگاه حقیقی و ملی نداره، بیهوده است!».

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* سریال ادامه دار سوءاستفاده های اسماعیلیون

حامد اسماعیلیون هم که پس از حادثه هواپیمایی نامی برای خودش دست و پا کرد، به دلیل سوءاستفاده از جایگاهش زیر تیغ انتقادات خانواده های جان باختگان حادثه سقوط هواپیما بود. وی با علنی کردن ارتباطش با منافقین، صدای هم پیمانان خودش را هم بیش از پیش در آورد.

* وقتی اسماعیلیون صدای همسر پهلوی را هم درآورد

یاسمین پهلوی همسر رضا ربع پهلوی پس از حمایت اسماعیلیون از منافقین گفت: برای من روشن نیست چرا آقای اسماعیلیون وقت این جلسه را صرف دادخواهی برای خانواده‌های مجاهدین می‌کند. من فکر می‌کنم آقای اسماعیلیون باید روی موضوع خانواده‌های قربانیان انقلاب مهسا امینی کند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

* حمله کاملیا انتخابی‌فرد به اسماعیلیون

کاملیا انتخابی‌فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی که ارتباط تشکیلاتی با خاندان پهلوی دارد هم به شدت از اسماعیلیون انتقاد کرد و نوشت: آقای اسماعیلیون برای یک فرقه تروریستی درخواست عدالت می‌کند اما برای دیگرانی که به جرم ساواکی و طاغوتی _توسط_ مجاهدین اعدام صحرایی شدند درخواست دادخواهی نمی‌کند.

براندازها بازهم به افشاگری علیه هم دست زدند

امیرعباس فخرآور از چهره های برانداز درباره مصی علینژاد دست به افشاگری زد و گفت: مسیح علینژاد دزد است و حتی برای زندانی که نرفته درخواست ۵۰۰میلیون دلار کرده تا از پول‌های بلوکه شده مردم ایران به او بدهند!

البته چند ماه پیش نیز، طرفداران سلطنت‌طلب با سوءاستفاده، کمپین «وکالت میدهم» را برای رضا ربع پهلوی به راه انداختند. همین موضوع شکاف اپوزیسیون را بیش از پیش عیان کرد(اینجا). همان زمان فائقه آتشین(گوگوش) خواننده ضدانقلاب، حسن شریعتمداری از مخالفان جمهوری اسلامی، هما سرشار روزنامه نگار اپوزسیون و … مخالفت خود را با این کمپین علنی کردند.

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم

علی صدارت کارشناس صدای آمریکا(VOA)در این رابطه گفت: من با سابقه‌ای که از وی(رضا ربع پهلوی) و دوستانشان می‌بینم دچار دلهره می‌شوم که ما داریم به کدام سو رهبری می‌شویم؟! واقعا نمی‌دانم که اصلا بشود به آن گفت وکالت! واقعا نمی‌توان آن را بیشتر از یک جنگ رسانه‌ای نامید! و از دید من عملی ناشایست و از نظر سیاسی کاری سبک است.

هرچند که ضدانقلاب تمام تلاش خود را برای زنده نگهداشتن اغتشاشات با مصاحبه و دیدارها با چهره های اسرائیلی عیان کرده اما شاید بتوان واقعیت را از زبان مهدی خلجی، کارشناس پای ثابت تلویزیون‌های فارسی زبان شنید. وی چندی پیش گفت: به نظر من اعتراضات همچنان ادامه ندارد یعنی اینکه این اعتراضات رو به افول رفته و به سیر نزولی خود رسیده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ادامه اختلافات شدید در سیرک براندازان+ فیلم بیشتر بخوانید »

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری



بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری در امتداد بمب‌گذاری‌های دهه ۶۰ است، ایدئولوژی خشونت سازمان همچنان خودنمایی می‌کند و منفعت حزبی را بر جان و امنیت این مردم ترجیح می‌دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ۲۴ اسفند سال ۱۳۶۳، در ساعت ۱۲.۲۹ دقیقه، هنگامی که رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در حال ایراد خطبه بود، ناگهان صدای مهیبی فضای دانشگاه تهران را پُر کرد. این‌بار هم مثل دفعات گذشته پای شورشیان مجاهدین خلق درمیان بود و ستون پنجم ارتش متجاوز بعثی که از فرط مخالفت با نظام و مردم ایران به نوکری صدام افتاده بود با بمب‌گذاری در فضای نماز جمعه تهران، ۱۴ نفر را به شهادت رساندند و ۸۸ نفر را زخمی کردند. گوشت و خون قربانیان به وسیله موج انفجار، تا ده‌ها متر آن طرف‌تر پرتاب شده بود، بر روی پیرهن سایر حاضرین در نماز جمعه ردِ خون مردم قابل مشاهده بود.

۳۸ سال قبل، لحظه انفجار در دانشگاه تهران:

ما برای شهادت آمده‌ایم

با وجود این تهدید و خطر مردم نظم را رعایت کردند و با سر دادن شعار «الله اکبر» ماندند تا خطیب جمعه به سخنرانی خود ادامه دهد. امام خمینی (ره) در مورد این واقعه گفته بود: «من فراموش نمی‌کنم قصه روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت و بااستقامت گذشت. آن‌طور مردم با طمانینه با آن صداهایی که می‌آمد، با آن رگبارهایی که می‌آمد، من ملاحظه می‌کردم. من نگاه می‌کردم و مخصوصاً نگاه می‌کردم ببینم که در بین مردم چه وضعی است، اما ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی در آن پیدا باشد و آن وقت امام جمعه آن‌طور با آن طنین قوی صحبت کرد و مردم آن‌طور گوش کردند و آن طور فریاد زدند که برای شهادت آمدیم.»

سه روز پیش از نماز جمعه، اولین موشک بالستیک اسکاد بی در پاسخ به حملات موشکی عراق شلیک شد و در جبهه جنوب نیز عملیات بدر در حال اجرا بود. روز پنج‌شنبه صدام حسین اعلام کرده بود که فردا نماز جمعه تهران را منفجر می‌کنیم و این حرف بین مردم تهران پیچیده بود. مردم تهران بدون توجه به تهدید صدام و سازمان مجاهدین خلق، کودکان خردسال خود را نیز به همراه آورده بودند.

باید ضدنظام بود، به هر شکلی که شده

وقتی روش و شیوه مبارزه و فعالیت سیاسی تماماً در مسلسل ژ۳ و یوزی خلاصه شد و در توجیه کشتار ۱۷۰۰۰ نفر از مردم بی‌گناه ایران گفتند: «این‌ها قربانیان آزادی خلق هستند، پس اگر کشته شدند، عیبی ندارد.» طبیعی است برای نیل به اهدافشان هر شرافت انسانی و وطنی را زیرپا بگذارند و خیابان‌های شهر را تبدیل به میدان جنگ و قربان‌گاه شهروندان کنند. درست مثل آن‌چیزی که در بلوای ۱۴۰۱ خواستارش بودند. مهدی ابریشمچی، همسر سابق مریم رجوی که طی ازدواج سازمانی مریم را تقدیم مسعود کرد، درباره اغتشاشات پاییز گفته بود: «خیالمان راحت است، چون به اندازه کافی سلاح به ایران وارد کرده‌ایم!»

همچنان منطق سازمان بر مدار سرب و باروت می‌چرخد و چون خلفای بنی‌امیه که شعار «الحق لمن غلب» سر می‌دادند، برایشان مهم نیست به چه روش و چگونه قدرت را کسب می‌کنند؛ مهم این است که پیروز شوند، ولو با قربانی کردن مردم بی‌گناه و به آشوب کشیدن شهر.

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری
مراسم عقد دو تروریست عاشق

شورش زن، زندگی، آزادی باید سعی کند خودش را زنده نشان دهد

وقتی عناصر شورش مجاهدین و رسانه‌های آن‌طرف آبی دست‌ در دست هم با نقابِ «زن، زندگی، آزادی» سه ماه تمام کشور را در التهاب فرو بردند و موجب ریخته شدن خونِ جوانان ایرانی شدند، شاید فکرش را نمی‌کردند مردم همچنان با مدد از حافظه تاریخی خود این شورشیان فراری را پَس زنند و خود را بار دیگر همراه و همگام جمهوری اسلامی نشان دهند. استراتژی کنونی شورش «زن، زندگی، آزادی» حفظ صحنه در فضای رسانه‌ای کشور است تا مگر بتواند از سحر شبکات اجتماعی سودی برده و سعی کند و در صدر اخبار خودنمایی راه بیندازد.

تروریسم،‌ این بار در چهارشنبه سوری خودنمایی می‌کند

چهارشنبه سوری امسال یکی دیگر از فرصت‌ها و بزنگاه‌هایی بود که کنه و باطن بلوای اخیر نمایان شد. از اوایل اسفندماه بود که سلبریتیسم مبتذل به همراه رسانه‌های ضدایرانی و مواجب‌بگیر بیگانه سعی در تهدید حکومت و مردم داشتند و این‌بار بمب‌های دست‌سازشان قرار بود چند روزی شهرهای ایران را به هم بریزد. محمد حنیف‌نژاد، مؤسس سازمان مجاهدین شاید فکرش را هم نمی‌کرد وارد کردن «سلاح» در مبارزه سیاسی، روزی تا این حد به ابتذال و انحراف کشیده شود. برایشان مهم نیست چه می‌کنند، باید با نظام و جامعه درافتاد، حال چه با ایجاد القا و امید کاذب در رسانه، چه با انداختن بمب و نارنجک در کف خیابان‌ها.

اعتراض مدنی یا آشوب شهری؟

اینستاگرام بی‌بی‌سی فارسی، شب گذشته فیلم‌هایی از تهران، کرمانشاه، تبریز و… را منتشر کرد که عناصر شورش به سمت حافظان امنیت بمب پرتاب می‌کنند و با انداختن نارنجک زیر بسیجیانِ موتوری قصد برهم زدن تعادل و واژگونی آن‌ها را دارند. حال اگر حکومت از سر قانون و شرع با آن‌ها برخورد کند، نامش می‌شود «سرکوب اعتراض مدنی»، همانگونه که وقتی خائنین سازمان به دشمن متجاوز مدد رساندند و مرصاد را خلق کردند و در پی آن چوبه عدالت به سراغشان آمد، ده‌ها سال بعد عده‌ای با زانوی غم بغل گرفتن عزاداری مدفونین خاوران شدند. بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری در امتداد بمب‌گذاری‌های دهه ۶۰ است؛ ایدئولوژی خشونت سازمان همچنان خودنمایی می‌کند و منفعت حزبی را بر جان و امنیت این مردم ترجیح می‌دهد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از بمب‌گذاری در نماز جمعه تا بمب‌اندازی در چهارشنبه سوری بیشتر بخوانید »

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰


شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه 60

روزنامه اطلاعات درباره یکی از شهدای حادثه تروریستی میدان عشرت‌آباد نوشت: «یک دختر بچه محصل حدود ۱۰ ساله که در اثر این انفجار دست و پایش قطع شده بود جزو شهدا می‌باشد.»

به گزارش مجاهدت از مشرق، روز سوم اسفند ۱۳۶۰ سازمان منافقین با انفجار یک بمب در میدان عشرت‌آباد تهران، جنایتی دیگر رقم زدند. یکی از نکات تلخ این حادثه تروریستی، شهادت یک دختر محصل بود. بر اثر انفجار این بمب که زیر یک کامیون حمل زباله جاسازی شده بود ۱۱ نفر شهید و ۲۵ نفر مجروح شدند.

اطلاعات گزارش داد: بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی که در زیر یک کامیون حمل زباله شهرداری جاسازی شده بود ۱۱ تا ۱۲ نفر شهید و ۲۵ نفر مجروح شدند و هنوز از شهدای بعدی خبری به دست نیامده است. قدرت بمب بعدی بود که تا شعاع یک کیلومتری تخریب به وجود آورد و به بیش از ۸ دستگاه اتومبیل در حال عبور و ۱۰ خانه مسکونی خسارت زیادی رساند.

براساس گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از محل حادثه ساعت ۷:۱۶ دقیقه بامداد هنگامی که امت حزب‌الله مانند هر روز برای فعالیت روزانه به سر کار خود می‌رفتند بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی که گفته می‌شود از نوع تی-ان –تی بوده در خیابان سپاه مقابل تعمیرگاه شرکت واحد عده‌ای از مردم به شهادت رسیدند و عده‌ای نیز به سختی مجروح شدند.

یکی شاهدان عینی در مورد چگونگی این حادثه می‌گوید: «هنگام انفجار این بمب ما در نزدیکی حادثه بودیم. چند لحظه پس از انفجار مشاهده کردیم که تعدادی اتومبیل در حال سوختن هستند و نیز چند خانه مسکونی ویران گشته‌اند، وقتی به طرف صدای انفجار رفتیم با اجساد قطعه قطعه شده بیش از ده عابر روبرو شدیم که در وسط خیابان و پیاده‌رو پخش شده بودند که بلافاصله با کمک پاسداران کمیته و اهالی محل به جمع‌آوری پرداختیم. علاوبر آن از داخل چند اتومبیل که در لحظه انفجار دچار حادثه شده بودند حدود ۸ جنازه خارج کردیم و به بیمارستان‌های مختلف انتقال دادیم. ضمنا یک دختر بچه محصل حدود ده ساله که در اثر این انفجار دست و پایش قطع شده بود جزو این شهدا می‌باشد.»

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰

یکی از پاسداران کمیته که در محل حادثه حضور داشت در مورد این حادثه می‌گوید: «من با یک اتومبیل پژو از این خیابان عبور می‌کردم که ناگهان از مقابل تعمیرگاه شرکت واحد صدای یک انفجار مهیب بگوشم رسید. به دنبال آن شیشه‌های اتومبیل خرد شد و من به بیرون پرتاب شدم. وقتی چشم‌هاییم را گشودم متوجه شدم عده‌ای در داخل چند اتومبیل می‌سوزند که بلافاصله با کمک اهالی تعدادی از سرنشینان اتومبیل را خارج کردیم ولی متاسفانه یک زن و شوهر و یک بچه خردسال که در داخل یک اتومبیل پیکان بودند هر سه به شهادت رسیدند.»

ضمنا در جمع شهدا یک پاسدار و دو رفتگر شهرداری و یک موتور سوار نیز بودند. همچنین در حدود ۲۰ نفر مجروح شدند که توسط آمبولانس‌ها به بیمارستان‌های طرقه، امیراعلم سابق، فیروزگر و چند بیمارستان دیگر منتقل گردیدند. خبرنگار روزنامه اطلاعات از محل حادثه می‌نویسد؛ شدت حادثه به حدی زیاد بوده است که کامیون شهرداری به تلی از آهن پاره تبدیل شده است. به دنبال این حادثه عده‌ای از اهالی محل که تعدادشان قریب ۲ هزار نفر بود در نزدیکی محل اجتماع کردند و با مشاهده این جنایت هولناک در خیابان‌های اطراف با دادن شعارهای گوناگون، نظیر مرگ بر منافق و مرگ بر ضد انقلاب مسلح، راهپیمایی کردند. عده‌ای از راهپیمایان لباس‌های خونین شهدا را نیز حمل می‌کردند.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰ بیشتر بخوانید »

پیشنهاد عجیب به حمید نوری با ادعای احتمال سقوط جمهوری اسلامی


وعده آزادی درقبال قبول اتهامات!/حضور اتوبوسی منافقین مقابل دادگاه

این اواخر یک مستندساز در ملاقاتی ادعای احتمال سقوط جمهوری اسلامی را با حمید نوری مطرح کرده و وعده آزادی در ازای پذیرش همه اتهامات را به نوری داده است اما وی امتناع کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در ۱۸ آبان ۱۳۹۸ اتفاقی عجیب افتاد. یک ایرانی در سفر به کشور سوئد، به اتهام جنایت علیه بشریت بازداشت شد و به دور از دوربین‌ها، مورد ضرب و شتم قرار گرفت. بعد از آن زندگی خانواده‌اش کاملاً تغییر کرد. اعضای خانواده می‌گویند زندگی ما به دو دوره قبل و بعد از بازداشت پدر تقسیم شده است.

میزبان خانواده «حمید نوری» کارمند سابق سازمان زندان‌ها هستیم. همسر حمید نوری می‌گوید، در شهریور ماه سال ۱۳۶۳ با همسرش ازدواج کرده و ثمره زندگی مشترک آنان که وارد ۳۹ سال شده، دو فرزند و ۳ نوه است. آنها بازداشت وی را از طریق رسانه‌ها و فضای مجازی متوجه شدند، در حالی که دولت سوئد هیچ‌گونه اطلاع رسمی به خانواده آنان نداده است. نهایتاً مادر، بعد از ۸ ماه انتظار در تماسی ۲۰ دقیقه‌ای توانست با پدر فرزندان گفتگو کند. در شهریور ۱۳۹۹ با اجازه مقامات استکهلم به آن کشور سفر کردند، تا با هماهنگی قبلی بتوانند با پدر خانواده دیدار کنند. اما پلیس آن کشور به یکباره این ملاقات را منوط به انجام بازجویی با اعضای خانواده و با شرط تحقق آنچه می‌خواهند بشنوند، کرد. وقتی با مخالفت و امتناع خانواده نوری مواجه شدند، انجام ملاقات با همسر و پدر فرزندان منتفی شد.

نوری در یک ماراتن سنگین قضائی در ۹۲ جلسه دادگاه که کاملاً یک‌سویه برگزار شد، به حبس ابد محکوم شد. نیروهای سازمان یافته فرقه منافقین در تئاتری از تهمت‌ها و شهادت‌های یک‌طرفه تا انواع ناسزاگویی‌های سازماندهی شده را در نمایشنامه‌ای اجرا کردند. دادستان هم بدون حضور در ایران و تحقیق در مورد آن همه ادعا، صرفاً بعد از اعلام حکم گفت، بله اشتباه کردیم که برای تحقیق به ایران نرفتیم!

نوری کارمند معمولی، زندان اوین در دهه ۶۰ که خود برادر شهید است با بیش از ۴۰ ماه رکوردار زندان انفرادی در یک سلول کوچک ۶ متری، در سوئد شده است. او از معاینه چشم پزشک محروم است و روزه‌های شرعی خود را بدون داشتن کمترین امکانات می‌گیرد. وی در کشوری زندانی است که خودشان مدعی هستند در آنجا اعدامی وجود ندارد، اما در عمل کاری می‌کنند زندانی خودش اقدام به خودکشی کند لیکن وی روحیه خود را با قرآن و مناجات حفظ می‌کند.

این اواخر یک مستندساز در ملاقاتی ادعای احتمال سقوط جمهوری اسلامی را با او مطرح کرده و وعده آزادی در ازای پذیرش همه اتهامات را به نوری داده است. اما وی امتناع کرده و گفته است نمی‌توانم چشمم را بر حقایق ببندم.

پای صحبت‌های همسر حمید نوری و عطیه نوری دختر حمید نوری نشستیم تا از آخرین شرایط پرونده و اوضاع و احوال حمید نوری مطلع شویم. این گفتگو به شرح ذیل است:

* در حال حاضر پرویز ثابتی از مقامات ارشد و به نوعی نفر اصلی ساواک در رژیم گذشته، به شکل آزادانه در غرب زندگی می‌کند. در واقع وی یکی از نفرات اصلی بوده که شکنجه‌ها در زندان‌های ساواک تحت هدایت او اعمال می‌شده است. بسیاری از موافقین و مخالفین در داخل و خارج کشور، اسناد و مدارک خود را در این خصوص ارائه کردند، اما شاهدیم وی آزادانه در غرب حضور دارد و رفت و آمد می‌کند اما آقای حمید نوری پدر شما در شرایطی که کارمند رتبه بالایی هم در زندان نبوده با شهادت‌های یک‌طرفه مورد محاکمه ناعادلانه قرار گرفته است. این معیارها و استانداردهای دوگانه غرب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

چگونه است یک نفر با آن رتبه بالایش در ساواک و با وجود آن همه سند و مدرک علیه‌اش، این‌گونه آزادانه زندگی می‌کند عطیه نوری: دقیقاً همین است که شما در سئوال‌تان به آن اشاره کردید. چندی پیش در فضای مجازی با وجود این همه سند و مدرک علیه وی، حضور آزادانه آقای ثابتی را در تجمعی در آمریکا دیدم و برایم بسیار جای تعجب داشت. چگونه است یک نفر با آن رتبه بالایش در ساواک و با وجود آن همه سند و مدرک علیه‌اش، این گونه آزادانه زندگی می‌کند. صحبت‌ها، مدارک و شهادت‌هایی در خصوص جنایت‌های او وجود دارد اما این همه سال آزادانه در آمریکا حضور دارد. در حالی که در خصوص پدر، هیچ مدرک مستندی وجود ندارد.

در تمام دادگاه پدر در سوئد افرادی شهادت می‌دهند که مثلاً من فلانی را از زیر چشم‌بند دیدم و اینگونه و آنگونه شد. در حالی که گویا کسی دیگر به آن شاهد گفته است که اینگونه شده بود و آن مثلاً شاهد هم شهادت می‌دهد. متأسفانه دادگاه را بر پایه مدارک مستند پیش نبردند بلکه بر اساس گفته‌های یک‌سویه شکل دادند.

همسر نوری: شاهدانی که بی طرف نیستند و جز فرقه منافقین محسوب می‌شوند.

عطیه نوری: بله شاهدهایی که بی‌طرف نیستند و همه آنها زمانی پیدا شدند که عکس و مدارک و مشخصات پدر را در رسانه‌ها پخش کردند.

*آیا همچنان وکیل آقای نوری تسخیری است یا توانستید خارج از سوئد وکیل جدیدی در اختیار بگیرید؟

عطیه نوری: خیر، وکیل پدر وکیل تسخیری است که دولت سوئد در اختیار ما گذاشته است.

*نتوانستید وکیل جدیدی را در اختیار بگیرید یا دولت سوئد اجازه نداد؟

عطیه نوری: آنها اجازه نمی‌دهند.

همسر حمید نوری: در واقع باید وکیل سوئدی باشد تا آنها در سیستم قضائی خود قبول داشته باشند، لذا برای این موضوع نمی‌توانیم و آزاد نیستیم وکیل ایرانی یا هر وکیل دیگری را برای کار بر روی پرونده در اختیار بگیریم.

عطیه نوری: حتی وقتی ما چند وقت پیش به دادگاه در سوئد رفتیم، وکیل تسخیری پدر در آنجا به ما گفت، دادستان وظیفه داشته است که به ایران سفر کند و اطلاعات پرونده و صحت و سقم مطالب را بررسی کند. مثلاً اینکه آقایی در دادگاه ادعا کرده است پدرم او را در فلان سال زده است، دادستان باید تحقیق کند اصلاً آن شخص در آن سال داخل زندان حضور داشته است یا خیر. چون به صرف ادعا که حکم را نمی‌توان صادر کرد.

دادستان پاسخ داد: «شما درست می‌گوئید، ما اشتباه کرده‌ایم و باید به ایران می‌رفتیم و تحقیقات لازم را انجام می‌دادیم!» جالب است بعد از طرح این صحبت‌ها توسط وکیل به دادستان، شخص دادستان پاسخ داد: «شما درست می‌گوئید، ما اشتباه کرده‌ایم و باید به ایران می‌رفتیم و تحقیقات لازم را انجام می‌دادیم!»؛ اما نتیجه این اشتباه آنان حضور بیش از ۳ سال پدرم در سلول انفرادی و مشکلات روحی و روانی است که به ما و ایشان وارد شده است. ضمن آنکه این همه هزینه مالی به ما تحمیل کردند. همه اینها به خاطر اشتباه دادستان است که همان موقع می‌توانست تحقیقات لازم را انجام دهد.

باید بگویم چگونه است دادگاه را برای شنیدن صحبت‌های چند شاهد دو هفته به آلبانی منتقل کردند اما نمی‌توانستند به ایران تشریف بیاورند و اطلاعات این افراد را استخراج کرده تا مشاهده کنند اصلاً آن‌ها در آن زمان مورد ادعایشان، در زندان بوده‌اند یا خیر؟

* پس چند جلسه از آن ۹۲ جلسه دادگاه، در آلبانی برگزار شد؟

عطیه نوری: بله، ۶ جلسه.

* در خصوص دادگاه تجدید نظر با توجه به اینکه مراحل آن از ژانویه ۲۰۲۳ گذشته آغاز شده و تا سپتامبر آینده به طول مدت نه ماه ادامه خواهد داشت، چقدر امیدوارید این بار پیروز شوید؟

تاکنون ۷ جلسه از مراحل دادگاه تجدیدنظر به صورت علنی برگزار شده است عطیه نوری: فکر می‌کنم تاکنون ۷ جلسه از مراحل دادگاه تجدیدنظر به صورت علنی برگزار شده است. در این جلسات، ۳ جلسه دادستان‌ها، یک جلسه وکلای شاکیان و دو جلسه وکلای پدرم صحبت کردند. ضمن آنکه یک جلسه هم به صورت پرسش و پاسخ بوده است. می‌توانم بگویم که وکلای ما تاکنون خوب اقدام کردند و ابهامات داخل پرونده را به خوبی مطرح کرده‌اند و پی‌گیر هستند؛ البته همه اینها منوط به آن است که در پایان دادگاه به درستی قضاوت شده و حکم عادلانه بدهند.

همسر نوری: آنها مدعی هستند که سیستم قضائی‌شان مستقل است و دولت سوئد در آن دخالتی ندارد، اما کاملاً مشخص است که دادگاه سیاسی است. اگر سیاسی نبود آنها باید با بی‌طرفی کامل از دولت ایران درخواست مدارک می‌کردند. همچنین به ایران سفر کرده و ادعاهای مطرح شده را در تحقیقات میدانی مورد بررسی قرار می‌دادند و به صرف ادعاها قضاوت نمی‌کردند. آنان باید به ایران آمده و بررسی می‌کردند اصلاً این زندان اوین یا زندان‌های مورد ادعای شاهدان وجود خارجی دارد یا خیر. همین طور این افرادی که در دادگاه مدعی بودند، کشته شدند را از ثبت احوال ایران بررسی می‌کردند که اصلاً کشته شدند یا خیر. می‌توان گفت دادگاه یک‌طرفه برگزار شد و اعلام می‌کنم که این دادگاه یک نمایشی است که فیلم‌نامه آن در حال کارگردانی و اجرا است. حتی بارها دیدم که استنادات دادگاه به کتاب آقای مصداقی است.

*منظورتان ایرج مصداقی است؟

همسر نوری: بله ایرج مصداقی؛ وی تعدادی کتاب نوشت و آنها را در دسترس بقیه قرار داد. شاهدان و دادستان هم دقیقاً استنادهای‌شان به این کتاب‌هاست. حتی می‌توانم بگویم در دادگاه کتاب مصداقی را خوانده و مورد استناد قرار می‌دادند.

* در دادگاه تجدید نظر هم آن کتاب را می‌خوانند؟

همسر نوری: بله همچنان می‌خوانند و استنادشان این کتاب است. در حالی که کتاب را مانند یک کتاب داستان هر کسی می‌تواند بنویسد و تعدادی اسامی را هم بیاورد.

وقتی هم که آقای نوری دستگیر می‌شود عکسش را منتشر می‌کنند، در سراسر دنیا فراخوان می‌دهند و می‌گویند هر کس می‌خواهد شهادت بدهد بیاید. اخبار کتاب در دسترس همه است و بعد به آن استناد می‌شود که کار چندان سخت و عجیبی نیست. دادستان و سیستم قضائی سوئد نفعشان در این است که به هر حال این راه را ادامه دهند، زیرا دادگاه سیاسی است. حتی خودشان هم گفتند که می‌خواهند در مراحل بعد جمهوری اسلامی را محکوم می‌کنند.

* در خصوص اقدامات و کمک‌های قوه قضائیه و نیز وزارت خارجه کشورمان حال در این دولت و یا در دولت قبلی بفرمائید که چه کمک‌هایی شده و اگر احیاناً کوتاهی صورت گرفته به چه صورت بوده است؟

عطیه نوری: تقریباً می‌توانم بگویم در داخل همکاری نسبتاً خوبی صورت گرفته است ولی ما همچنان منتظریم تا دولت سوئد همکاری لازم را انجام دهد و این ماجرا یک‌سویه پیش نرود.

*در این مدت و طی رفت و آمدهای شما به سوئد و برخوردهایتان با فرقه منافقین، مردم عادی، پلیس سوئد و یا احیاناً مقامات آن کشور، آیا صحبتی مطرح شده است که به نوعی حقانیت آقای نوری مورد تأکید قرار بگیرد، هرچند کاری از دستشان بر نیاید؟

همه یک نکته را اعتراف کرده و به ما گوشزد می‌کنند که ما نمی‌دانیم چرا با آقای نوری اینگونه رفتار می‌کنند، اصلاً چنین موردی تاکنون نداشتیم عطیه نوری: در مورد فشارهایی که به آقای نوری و خانواده ما وارد شده است، شهروندان سوئدی که در آنجا با آنها مراوده داشتیم، همین طور از پلیس گرفته تا وکلای تسخیری قدیم و جدید، همه یک نکته را اعتراف کرده و به ما گوشزد می‌کنند که ما نمی‌دانیم چرا با آقای نوری اینگونه رفتار می‌کنند؛ اصلاً چنین موردی تاکنون نداشتیم که یک نفر در تمام این مدت در انفرادی و شرایط سخت در زندان باشد. این را همه می‌گفتند چون واقعاً منحصر به‌فرد است که یک نفر را ۴۰ ماه در انفرادی نگه دارند.

*پس سوئدی‌ها خود معترف هستند؟

عطیه نوری: بله آنها می‌گویند.

همسر نوری: قاضی «ساندر» که قاضی دادگاه بدوی بود، در روز پایان دادگاه و قبل از اعلام حکم در برابر دوربین‌ها، اظهار کرد: «آقای نوری هیچ گونه محدودیتی ندارد و این به معنای آن است که زندان انفرادی باید پایان یابد و وی بتواند آزادانه و هر زمان که می‌خواهد تماس تلفنی بگیرد، یا با او تماس بگیرند.» ولی بعد از آن شرایط بدتر شد، زندان انفرادی ادامه یافت و حتی تماس‌های ما را هم قطع کردند. زمانی که فرزندانم به آن قاضی ایمیل زدند که بر خلاف دستور شما این چنین شده است. در پاسخ گفت: متأسفم من گفتم اما این به بازداشتگاه مربوط می‌شود و آنها باید انجام دهند!

یک مستندساز سوئدی در زندان نزد بابا رفته و مدعی شده بود «جمهوری اسلامی رفتنی است، بیا و چیزهایی که ما می‌گوئیم را قبول و تأیید کن» عطیه نوری: حدود ۳ الی ۴ ماه پیش در شهریور یک مستندساز سوئدی در زندان نزد بابا رفته و مدعی شده بود «جمهوری اسلامی رفتنی است، بیا و چیزهایی که ما می‌گوئیم را قبول و تأیید کن، بعد از آن همه چیز درست می‌شود.» پدر هم در پاسخ گفته بود من نمی‌توانم چشمم را روی حقایق ببندم و آن‌را انکار کنم.

وقتی می‌خواستیم وارد دادگاه شویم، یک عده‌ای بودند که وظیفه‌شان این بود که به ما فحش و ناسزا بگویند. در واقع پول می‌گیرند که فحش دهند. قبل از اینکه وارد دادگاه شویم، مجبور بودیم وارد جمع آنها شویم. یک بار یک آقایی آمد و با برادرم قبل از ورود به دادگاه، آرام صحبت کرد. برادرم به او گفت مگر ما به‌شما چه کردیم که اینگونه رفتار می‌کنید؟ همان موقع آقای دیگری آمد و به آن مرد گفت چرا با آنها صحبت می‌کنی. همان فرد قبلی به برادرم گفت: «اجازه ندارم بیشتر از این صحبت کنم. بروید آنها ناسزاهایشان را به شما بدهند!» حتی زمانی که می‌خواستیم با برخی صحبت کنیم عده‌ای می‌آمدند و جلوی آنها را می‌گرفتند.

همسر نوری: ما هر بار که به دادگاه می‌رفتیم، آنها جلوی دادگاه می‌ایستادند و ناسزا می‌گفتند. آنان را با اتوبوس می‌آوردند و به آنها ناهار و امکانات می‌دادند و بعد هنگام غروب می‌رفتند. یک لیدر داشتند و پلاکارد دست می‌گرفتند و ناسزا گفته و فحاشی می‌کردند. البته از آنها فیلم‌هایی گرفتیم و در فضای مجازی منتشر کردیم. حتی با حضور بچه کوچک و نیز در زمان استفاده از اتوبوس و در داخل آن هم حاضر بودند و به ما فحاشی می‌کردند. چون ما در سوئد امکاناتی نداشته و در محل‌های عمومی و در هنگام حمل و نقل از وسایلی مثل اتوبوس و مترو استفاده می‌کردیم. این افراد برای گرفتن اقامت و یک سری امکانات، اقدام به وطن فروشی می‌کردند.

* آیا برخورد فیزیکی با شما داشتند؟

همسر نوری: در واقع آنها با فحاشی‌هایشان به دنبال عصبی کردن ما بودند تا ما شروع کننده درگیری باشیم، ولی ما خودمان را کنترل کرده و صبوری به خرج می‌دادیم تا آنها ماهیت خود را بیشتر نشان دهند.

* در کل امروز این پرونده در چه وضعیتی است و چگونه آن‌را پیگیری می‌کنید؟

عطیه نوری: باید بگویم در داخل ایران مشاوره حقوقی داریم که با وکلای تسخیری دولت سوئد در آنجا در ارتباط هستند. مشاوران نکات لازم را به وکلا می‌گویند اما اجازه دخالت در روند قضائی را ندارند. وکلای تسخیری هم اگر صلاح بدانند موضوعات مطرح شده را پی‌گیری می‌کنند. همان طور که قبلاً گفتم نمی‌توانیم خارج از سیستم قضائی سوئد وکیل در اختیار بگیریم. از طرفی وکلای تسخیری که هم اکنون دو نفر هستند، با پدر در ارتباط هستند و می‌توانند وارد دادگاه شوند و موضوعات را مطرح کرده و پیگیر باشند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیشنهاد عجیب به حمید نوری با ادعای احتمال سقوط جمهوری اسلامی بیشتر بخوانید »