سازمان منافقین

از نشئگی حمایت موساد تا توهم فتح تهران

از نشئگی حمایت موساد تا توهم فتح تهران


گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس – محمد ایمانی؛ منافق، در منطق قرآنی ذاتا متوهم است. در این میان، اگر حماقت، خیانت و وطن فروشی، و جاه طلبی و غرور را با هم ترکیب کنید، برون داد این ترکیب سمّی، می‌شود «سازمان منافقین».

منافقین یک بار در خرداد سال ۱۳۶۰ توهم زدند و به خیال خروج مسلحانه، در مقابل مردم و انقلاب نوپا ایستادند. سران سازمان، خیال می‌کردند ظرف دو سه ماه، کار را تمام می‌کنند و مردم را با ارعاب هم که شده، به تسلیم می‌کشانند.

اما برآیند جنایات آن‌ها در ترور رئیس جمهور رجایی، نخست وزیر باهنر، رئیس دستگاه قضایی، نمایندگان مجلس و وزرا، و ائمه جمعه محبوبی مانند شهیدان مدنی، دستغیب و اشرفی اصفهانی، و همچنین شهروندان عادی، جوشش بصیرت و انزجار در میان مردم بود.

توهم دوم، هنگامی بود که در بغداد (اردوگاه اشرف) پناه گرفتند و به استخدام استخبارات رژیم متجاوز صدام در آمدند؛ تا شاید همراه ارتش متجاوز، تهران را فتح کنند (؟!)

نوبت سوم، مرداد ۱۳۶۷ بود که خیال کردند جمهوری اسلامی در اثر ضعف، قطعنامه ۵۹۸ را برای آتش بس در جنگ را پذیرفته؛ و بنابراین تانک‌ها و نفربر‌ها را از مرز کرمانشاه وارد خاک ایران کردند.

مسعود رجوی، در نشست توجیهی فرماندهان، هدف عملیات را «تصرف ۴۸ ساعته تهران» عنوان کرده و گفته بود: «فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند».

مدارک و نقشه‌های جامانده، مسیر حرکت خیالی را «چهار زبر- کرمانشاه- همدان- سه راهی بوئین‌زهرا- کرج و میدان آزادی» نشان می‌داد!

آن‌ها ۱۵ هزار منافق تروریست را گسیل کرده بودند؛ اما در تله خود ساخته‌ای گرفتار شدند که موجب هلاکت حدود ۲۰۰۰ نفر از نیرو‌ها و فرماندهان، و مجروحیت و اسارت دست کم هزار نفر دیگر شد. در برخی گزارش‌ها، آمار تلفات تا چهار هزار نفر هم ذکر شده است.

سعید شاهسوندی، از سران به اسارت درآمده سازمان در مرصاد که با تماس رجوی، از اروپا به عملیات فراخوانده شد، می‌گوید «رجوی توهم آزادی تهران را داشت و این موضوع از سوی صدام به رجوی دیکته شده بود.»

وی درباره این سؤال که چگونه جرأت ارتکاب این حماقت بزرگ را پیدا کردید، تصریح کرده بود «به ما گفته بودند همه در تهران با سازمان هستند و کار رژیم تمام است. من گول رجوی را خوردم»!

اما آخرین توهم سران فسیل سازمان، پاییز سال گذشته بود که در اثر تحمیق و تشجیع برخی سرویس‌های غربی، پروژه جنایت گسترده را برای منفعل کردن مردم و نظام به اجرا گذاشتند.

آن‌ها خیال می‌کردند کارفرمایان غربی، عاشق چشم و ابروی‌شان هستند. نمی‌خواستند ببینند که چگونه صدام را در عراق، عرفات را در فلسطین، و زلنسکی را در اوکراین قربانی کردند.

چند ماه زمان لازم بود که نشئگی حمایت سیا و موساد و دیگران از سرشان بپرد و خود را وسط مکافاتی تحقیرآمیز- این بار به دست سرویس‌های امنیتی اروپایی- پیدا کنند.

این از سرنوشت منافقین! اما نکبت‌بارتر، سرنوشت برخی منافقین داخلی است که قدم به قدم در پیمانکاری‌های رسانه‌ای و سیاسی (از آشوب‌سازی تا شانتاژ و تحریف) با مأموریت‌های سازمان، همراهی کردند.

این محافل پس از این حادثه تا چندین ساعت، کُپ کرده بودند و حتی برخی روزنامه‌های‌شان، نیز اصلا به ماجرای آلبانی و فرانسه نپرداختند!

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از نشئگی حمایت موساد تا توهم فتح تهران بیشتر بخوانید »

ضربه بر پیکره تار عنکبوتی منافقین

ضربه بر پیکره تار عنکبوتی منافقین


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس ـ رحیم محمدی؛ اواسط هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر اینکه دولت آلبانی به مقر منافقین در این کشور حمله و تعدادی را هم بازداشت کرده که در این میان یکی از اعضای برجسته سازمان منافقین کشته شده است، اما این خبر نشان می‌دهد که ظاهرا سازمان منافقین که از کشور آلبانی به‌عنوان مقر خود استفاده می‌کرد و برای انجام اقدامات خود هم به نوعی مصونیت داشت، دیگر چنین مصونیتی ندارد چرا که بر اساس آنچه وزارت کشور آلبانی در این خصوص منتشر کرده حاکی از آن است که اعضای این سازمان برخلاف توافقنامه خود با دولت آلبانی عمل کردند لذا پلیس این کشور بنا به حکم دادگاه به مقر آن‌ها یورش برده است.

از سوی دیگر آمریکا هم از اقدامات دولت تیرانا در حمله به مقر منافقین حمایت کرده است و تقریبا هم زمان با این اتفاقات دولت فرانسه هم در اطلاعیه‌ای به اعضای سازمان منافقین اعلام کرده که امسال نمی‌توانند تجمع سالانه خود را در پاریس برگزار کنند.

شاید این گونه رویارویی دولت‌های اروپایی با اعضای سازمان منافقین بتوان حکایت از آن دانست که رویکرد دولت‌های اروپایی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در حال تغییر و بهبود است.

اما در میان خبر‌های مرتبط با حمله پلیس آلبانی به مقر سازمان منافقین عنوان شد فردی به اسم «عبدالوهاب فرجی نژاد» در این یورش کشته شده است؛ حال چنانچه به سابقه این فرد مراجعه کنیم متوجه می‌شویم «فرجی نژاد» که با اسامی دیگری همچون «افشین» و «سیدعلی مستشاری» شناخته می‌شود فردی است که در دهه ۶۰ اقدام به شکنجه و شهادت سه پاسدار به نام‌های طهماسبی، میرجلیلی و طاهری کرده و بعد از فرار از ایران و رفتن منافقین در زیر چتر حمایتی صدام، در عملیات موسوم به فروغ جاویدان که در روز‌های آخر جنگ تحمیلی صورت گرفت بعد از اسارت حدود ۳۵ نفر از سربازان، آن‌ها را با رگبار گلوله به شهادت رساند و این را بعد‌ها به عنوان سند افتخار بار‌ها برای دوستان خود تعریف کرده است.

البته این اقدام وی به چنین جنایتی ختم نشد، چون بعد‌ها در کارنامه خود برگ ننگین دیگری را به ثبت رساند و آن شرکت در عملیات موسوم به مروارید (انتفاضه شعبانیه) بود؛ عملیاتی که منجر به کشته شدن ۲۵ هزار نفر از مردم مظلوم کرد و شیعه عراق شد.

لذا کشته شدن این فرد و اقدامات مورد اشاره دولت‌های اروپایی با فعالیت‌های اعضای سازمان منافقین را می‌توان ضربه بزرگی به پیکره تار عنکوبتی سازمان منافقین دانست که منجر به پاره شدن این تار‌های خود تنیده خواهد شد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ضربه بر پیکره تار عنکبوتی منافقین بیشتر بخوانید »

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون



خروج بنیادی از ائتلاف براندازان، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نازنین بنیادی هم از شورای به اصطلاح همبستگی و جمع مبدعان منشور موسوم به «مهسا» جدا شد. حالا شیرین عبادی به همراه دو چهره معلوم‌الحال دیگر یعنی مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی کومله، قرار است به ادعای خودشان «ائتلافی برای رفع اختلاف مخالفان جمهوری اسلامی» باشند. جدایی بنیادی که هیچ گاه وزنه‌ای حتی کوچک در عرصه سیاست حساب نمی‌شده از ائتلافی که آن هم بیش از یک سیرک سیاسی کارکرد نداشته، به خودی خود حائز اهمیت ویژه‌ای نیست با این حال بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، چه کسانی را نمایندگی می‌کرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت.

کمدی تشکیل و فروپاشی یک ائتلاف

«شورای همبستگی» که روز گذشته به واسطه اعلام خروج بنیادی – بازیگر ۴۲ ساله هالیوودی- خبر فروپاشی‌اش رسانه‌ای شد، ائتلافی بود که تنها دو ماه عمر کرد. اواسط اسفندماه سال گذشته در حالی‌که نیروهای معاند ایران از نتیجه‌بخشی اغتشاش‌آفرینی‌هایشان در ایران به کلی ناامید شده بودند، با هدف تجدید قوا و از تب و تاب نیفتادن تحرکات ایذایی‌شان ابتدا با برگزاری یک نشست در دانشگاه جورج تاون واشنگتن اعلام همبستگی کردند؛ همبستگی‌ای که وقتی به مرحله انتشار منشور رسید با حذف علی کریمی و گلشیفته فراهانی آغاز شد و بعد وقتی نزدیکی حامد اسماعیلیون با سازمان منافقین از پرده بیرون افتاد و دعوای هواداران اسماعیلیون و پهلوی بالا گرفت با جدایی آنها از شورا تکمیل شد. حالا اینکه آن زمان همین نازنین بنیادی با آن سه نفر دیگر پیام دادند که بر «ادامه اتحاد» خود تأکید دارند، فقط پرده دیگری از آن مضحکه بود. شیرین عبادی در گفت‌وگو با اینترنشنال دلیل جدایی بنیادی را حملات و ناسزاگویی کاربران شبکه‌های اجتماعی به او اعلام کرد، اما وقتی با این سؤال مواجه شد که یک «وزنه سیاسی» که نمی‌تواند حملات در فضای مجازی را تحمل کند چطور می‌خواهد علیه یک نظام سیاسی براندازی کند، از پاسخ باز ماند!

صدای مردم ایران به زبان انگلیسی

بنیادی در بخشی از پیام توئیتری‌اش برای اعلام خروج کامل از شورای مذکور نوشت: «در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم.» این شاید جزو معدود توئیت‌هایی بود که او به زبان فارسی می‌نوشت، زیرا به عنوان فردی که از ۲۰ روزگی با خانواده به انگلیس مهاجرت کرده و تا ۱۹ سالگی زیر پرچم پادشاهی بریتانیا نفس کشیده و بعد در رؤیای شهرت به امریکا سفر کرده بود، بیش از آن انگلیسی و امریکایی است که بخواهد به زبان سلیس فارسی «صدای مردم ایران» باشد.

با این حال «فراز و نشیب» عمل سیاسی نازنین بنیادی به نظر بیش از آنکه محصول خواست خودش باشد، مانند بازیچه قرار گرفتن او توسط کلیسای «ساینتولوژی» است؛ آنجا که او را با تغییر رنگ مو و آرایش چهره و لباس به سوژه‌ای برای جلب توجه و همراهی تام کروز از اعضای سرشناس کلیسای‌شان تبدیل کردند و به وقت ضرورت نه تنها به آن رابطه خاتمه دادند که تمام مستندات آن رابطه را معدوم کردند.

مهره امریکایی ائتلاف براندازان

بازی با مهره نازنین بنیادی به عنوان مهره‌ای سیاسی هم رسماً از اوایل پاییز ۱۴۰۱ و با وقوع برخی ناآرامی‌ها آغاز شد. اگر چه این بار نه کلیسای ساینتولوژی که دولت‌های انگلیس و امریکا در تدارک یک مهره سیاسی میان تهی و گوش به فرمان با حضور در کمپین‌های به اصطلاح حقوق بشری برای او سابقه دست و پا کردند. به تصور آنها این چهره تبلیغ‌شده قابلیت آن را داشت که در دیدار با دولتمردان و حضور در نهادهای بین‌المللی به عنوان «نماینده مردم ایران» معرفی شود! بر اساس همین سناریو بود که نزدیک به یک ماه پس از آغاز اغتشاشات در ایران، بنیادی یکی از دو ایرانی شد که به عنوان «نمایندگان جامعه مدنی ایران» با دولتمردان امریکایی از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه، وندی شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیدار کرد و بعد به عنوان نماینده زنان ایران با کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور امریکا و جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت‌وگو کرد. کار تا آنجا پیش رفت که بنیادی با حضور در نشست شورای امنیت از طرف برخی فعالان ضدانقلاب «نخست‌وزیر آینده ایران» لقب بگیرد؛ ادعایی که مثل «رئیس‌جمهوری خودخوانده مریم رجوی» فقط مایه تمسخر و استهزاء بود.

با این حال، این پیشینه نشان می‌دهد، بیش از آنکه نازنین بنیادی به عنوان یک فعال سیاسی مستقل با پیشینه بازیگری دیده شود، باید او را مهره و نماینده دولت امریکا در جمع شورای براندازان تلقی کرد. کما اینکه خروج او از این شورا بیش از دلایلی که ذکر شد، می‌تواند به رویکرد حامیانش مرتبط باشد. دولتمردان امریکایی که درک کرده‌اند رؤیای براندازی در ایران بیش از حد غیرواقعی است و دست‌کم برای تعبیر این خواب آشفته نمی‌توانند روی امثال پهلوی و علینژاد حساب کنند و البته هر چه دلار به پای این کمدی سیاسی ریخته‌اند، هدر رفته است.

البته نازنین بنیادی در همین اندازه حضورش کارکرد مطلوبی برای حامیان غربی‌اش داشت. تبدیل کردن منویات ضد ایرانی دولت‌های غربی به «خواست مردم ایران» قلب ماهیتی بود که به بهترین نحو توسط چهره‌ای مثل بنیادی انجام شد. تکرار اتهامات نخ‌نما شده مخالفان جمهوری اسلامی با لحن ملایم یک بازیگر البته نه‌چندان مطرح هالیوود، تقاضای تشدید «تحریم‌های اقتصادی» به مثابه «شیمی‌درمانی لازم»، درخواست قرار دادن سپاه ایران در فهرست گروه‌های تروریستی توسط انگلیس (در دیدار بنیادی با تام توگندات، وزیر امور امنیتی بریتانیا) و تکرار درخواست مداخله بیشتر امریکا در امور ایران، خواسته‌های غربی بود که در گلوی مهره خودساخته‌شان قرقره می‌شد. همه آن چیزی که نشان داد، امریکا و متحدانش تا چه حد در شناخت جامعه ایران به بیراهه رفته‌اند و چطور دچار این توهم شدند که می‌توانند از کسی که حتی فارسی حرف نمی‌زند و البته همچنان از سوی ملت و دولت ایران حائز حق ایرانی بودن است، یک صدای جعلی برای مردم ایران بسازند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون بیشتر بخوانید »

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰


شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه 60

روزنامه اطلاعات درباره یکی از شهدای حادثه تروریستی میدان عشرت‌آباد نوشت: «یک دختر بچه محصل حدود ۱۰ ساله که در اثر این انفجار دست و پایش قطع شده بود جزو شهدا می‌باشد.»

به گزارش مجاهدت از مشرق، روز سوم اسفند ۱۳۶۰ سازمان منافقین با انفجار یک بمب در میدان عشرت‌آباد تهران، جنایتی دیگر رقم زدند. یکی از نکات تلخ این حادثه تروریستی، شهادت یک دختر محصل بود. بر اثر انفجار این بمب که زیر یک کامیون حمل زباله جاسازی شده بود ۱۱ نفر شهید و ۲۵ نفر مجروح شدند.

اطلاعات گزارش داد: بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی که در زیر یک کامیون حمل زباله شهرداری جاسازی شده بود ۱۱ تا ۱۲ نفر شهید و ۲۵ نفر مجروح شدند و هنوز از شهدای بعدی خبری به دست نیامده است. قدرت بمب بعدی بود که تا شعاع یک کیلومتری تخریب به وجود آورد و به بیش از ۸ دستگاه اتومبیل در حال عبور و ۱۰ خانه مسکونی خسارت زیادی رساند.

براساس گزارش خبرنگار روزنامه اطلاعات از محل حادثه ساعت ۷:۱۶ دقیقه بامداد هنگامی که امت حزب‌الله مانند هر روز برای فعالیت روزانه به سر کار خود می‌رفتند بر اثر انفجار یک بمب بسیار قوی که گفته می‌شود از نوع تی-ان –تی بوده در خیابان سپاه مقابل تعمیرگاه شرکت واحد عده‌ای از مردم به شهادت رسیدند و عده‌ای نیز به سختی مجروح شدند.

یکی شاهدان عینی در مورد چگونگی این حادثه می‌گوید: «هنگام انفجار این بمب ما در نزدیکی حادثه بودیم. چند لحظه پس از انفجار مشاهده کردیم که تعدادی اتومبیل در حال سوختن هستند و نیز چند خانه مسکونی ویران گشته‌اند، وقتی به طرف صدای انفجار رفتیم با اجساد قطعه قطعه شده بیش از ده عابر روبرو شدیم که در وسط خیابان و پیاده‌رو پخش شده بودند که بلافاصله با کمک پاسداران کمیته و اهالی محل به جمع‌آوری پرداختیم. علاوبر آن از داخل چند اتومبیل که در لحظه انفجار دچار حادثه شده بودند حدود ۸ جنازه خارج کردیم و به بیمارستان‌های مختلف انتقال دادیم. ضمنا یک دختر بچه محصل حدود ده ساله که در اثر این انفجار دست و پایش قطع شده بود جزو این شهدا می‌باشد.»

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰

یکی از پاسداران کمیته که در محل حادثه حضور داشت در مورد این حادثه می‌گوید: «من با یک اتومبیل پژو از این خیابان عبور می‌کردم که ناگهان از مقابل تعمیرگاه شرکت واحد صدای یک انفجار مهیب بگوشم رسید. به دنبال آن شیشه‌های اتومبیل خرد شد و من به بیرون پرتاب شدم. وقتی چشم‌هاییم را گشودم متوجه شدم عده‌ای در داخل چند اتومبیل می‌سوزند که بلافاصله با کمک اهالی تعدادی از سرنشینان اتومبیل را خارج کردیم ولی متاسفانه یک زن و شوهر و یک بچه خردسال که در داخل یک اتومبیل پیکان بودند هر سه به شهادت رسیدند.»

ضمنا در جمع شهدا یک پاسدار و دو رفتگر شهرداری و یک موتور سوار نیز بودند. همچنین در حدود ۲۰ نفر مجروح شدند که توسط آمبولانس‌ها به بیمارستان‌های طرقه، امیراعلم سابق، فیروزگر و چند بیمارستان دیگر منتقل گردیدند. خبرنگار روزنامه اطلاعات از محل حادثه می‌نویسد؛ شدت حادثه به حدی زیاد بوده است که کامیون شهرداری به تلی از آهن پاره تبدیل شده است. به دنبال این حادثه عده‌ای از اهالی محل که تعدادشان قریب ۲ هزار نفر بود در نزدیکی محل اجتماع کردند و با مشاهده این جنایت هولناک در خیابان‌های اطراف با دادن شعارهای گوناگون، نظیر مرگ بر منافق و مرگ بر ضد انقلاب مسلح، راهپیمایی کردند. عده‌ای از راهپیمایان لباس‌های خونین شهدا را نیز حمل می‌کردند.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهادت یک دختر دانش‌آموز توسط جلاد دهه ۶۰ بیشتر بخوانید »

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟



رئیس دفتر روحانی: اکبری با هیچ‌یک از وزرای ما ارتباطی نداشت. او ارتباط محدودی با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی داشت که به دولت مربوط نمی‌شود.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم. در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*******

روزنامه‌های امروز یک‌شنبه دوم بهمن ماه در حالی چاپ و منتشر شد که پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه‌ای، تعطیلی مدارس و مصائب والدین و پاپس کشیدن اروپا از یک قطع‌نامه ضد ایرانی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

این روزها تعطیلی مدارس به ی اپیدمی برای والدین تبدلی شده است، این بلاتکلیفی مورد توجه بسیاری از روزنامه‌ها قرار گرفته است؛ روزنامه هم‌میهن نوشته است:

باید از وزیر پرسید که وضعیت عادی چیست که وضعیت جبرانی داشته باشید؟ وزارتخانه در شرایط عادی نمی‌تواند انتظارات اولیه آموزش و پرورش، مدارس و شرایط تحصیل را برآورده کند و دچار چالش، رکود و بحران می‌شود که اصلا توانایی و امکان جبران آن را ندارد. روزهای سپری شده که اضافه نمی‌شود. از سوی دیگر وزارتخانه نمی‌تواند به معلم‌ها اعلام کند که در ساعات اضافه، کار کنند یا درخواست کند که معلم‌ها کیفیت آموزش را افزایش دهند، چون در قبال تقاضای جبران دست وزارتخانه خالی است و می‌خواهد چه امتیازی را به معلمان بدهد؟ در نتیجه این فقط در حد حرف است و عملا آموزش و پرورش امکان خسارت‌ها و افت‌هایی که ایجاد می‌شود را ندارد. هم افت دوران کرونا را نتوانست جبران کند و هم یک ماه‌ونیم تعطیلی غیرمترقبه. انتظار می‌رفت بعد از دوره کرونا شرایط حالت طبیعی داشته باشد، اما آن را هم نمی‌تواند جبران کند.

این روزنامه در ادامه نوشته است:

در حال حاضر سرانه دانش‌آموزی در ایران یک‌سی‌ام میانگین جهانی است و در منطقه و در مقایسه با کشورهای همسایه نیز عقب هستیم. بودجه ۲۰۶هزار میلیارد تومانی نیز بیش از ۹۰ درصد حقوق و دستمزد پرسنل است و چیزی برای فضا و تجهیزات آموزشی و برنامه‌های جانبی و کیفیت‌بخشی باقی نمی‌ماند. در شرایط موجود اگر از مدیران مدارس بپرسید، پرداختی اکثر مدارس صفر است و بودجه‌ای به مدرسه داده نمی‌شود و مدیران با خلاقیت‌های خود از والدین کمک می‌گیرند. البته در مناطق محروم این کمک امکان‌ناپذیر است. بی‌تردید این سرانه ناچیز نوک کوه یخ بحران در آموزش کشور است.

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

روزنامه همشهری نیز درباره تعطیلی سریالی مدارس می‌نویسد:

کارشناسان آموزشی هم معتقدند با تعطیلی مدارس کیفیت آموزشی به‌شدت تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد و دانش‌آموزان نمی‌توانند آنطور که باید و شاید حتی با وجود برگزاری مجازی کلاس‌های درس مباحث درسی را آموزش ببینند. موضوعی که نخستین نتیجه‌اش ‌ افت تحصیلی و ضعیف شدن پایه‌های درسی دانش‌آموزان است. جامعه‌شناسان هم به اندازه کارشناسان آموزشی این روزها نگران دانش‌آموزان هستند. آنها معتقدند با تعطیلی مدارس رشد اجتماعی بچه‌ها به‌شدت آسیب می‌بیند و با هر بار تکرار این تعطیلی‌ها آنها از این مسیر دورتر می‌شوند.
تکرار تعطیلی مدارس و کلاس‌های درس دانش‌آموزی در حالی رخ می‌دهد که امسال بعد از ۲سال شیوع کرونا و تعطیلی فضای مدارس، بعد از برگزاری جلسات متعدد تصمیم به بازگشایی مدارس در سال تحصیلی جدید گرفته شد. غافل از اینکه بعد از کرونا این‌بار آلودگی هوا، سرمای زمستان و شیوع آنفلوآنزا کرکره مدارس را پایین خواهد کشید و دوباره کلاس‌های درس را به فضای مجازی منتقل خواهد کرد. ‌

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

نژاد پرستی حاد در روزنامه سازندگی!

روزنامه سازندگی ارگان رسانه‌ای حزب لیبرال کارگزاران در شماره امروز خود به مناسبت برگزاری همایش زنان تاثیرگذار در تهران با ادبیاتی سراسر نژادپرستانه به انتقاد از این مراسم پرداخته است، البته برای روزنامه‌ای که مدیران آن ادعای شعارهای شبکه اغتشاشات را زیبا می‌دانند، این دست سخنان جای تعجبی ندارد!

این روزنامه در گزارش اول خود با تیتر دور افتخار با بورکینافاسو می‌نویسد:

خانم جمیله‌سادات علم‌الهدی، همسر آقای سیدابراهیم رئیسی، کنگره‌ای ذیل عنوان بانوان تاثیرگذار در سالن اجلاس زنان برگزار کرد تا این کنگره واکنشی به اخراج ایران از کمیسیون زنان سازمان ملل که چندی پیش رخ داد باشـد همچنین تاکیدی بر این باشد که وضعیت‌زنان در ایران نیز آنچنان که می‌گویند و تبلیغ می‌کنند بد نیست. شاید حتی برگزاری این کنگره تلاشی بود تا نشان داده شود که اعتراضات اخیر درست و دقیق نیست. آنچه در خصوص این همایش گفته شـد این بود که این همایش با حضور نمایندگان زن بیش از ۹۰ کشور برگزارشد، البته مهم‌ترین سخنرانان آن نیز جمیله علم‌الهدی و انسیه خزعلی بودند. حتی اگر وزیر ارشاد نیز در خصوص همایش و کنگره سخن نمی‌گفت و تاکید نمی‌کرد که این اجلاس به ابتکار خانم علم‌الهدی برگزار شده اسـت، همه می‌دانستند که میزبان اصلی کیست که وزیر ارشا او را از اندیشمندان کشور می‌نامد.

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

در ادامه این گزارش مغرضانه آمده است:

با این حال برگزاری این کنگره هر دلیلی که داشته باشد جای این پرسش باقی اســت که چرا همسر رئیس‌جمهور در این کنگره تا این اندازه برجسته شده و به‌عنوان میزبان شناخته شده و عکس‌هایی نیز از او به همراه همسران روسای‌جمهور دیگر دنیا منتشر شــده و از اساس خانم علم‌الهدی امروز چه گزارشـی از دســتاوردهای عملی این کنگره می‌توانند ارائه دهند؟ علاوه‌بر این؛ قرار است زنانی که در این کنگره از کشورهایی همانند ارمنستان، بورکینافاسو، قرقیزسـتان، صربستان، گینه، نیجر، سـریلانکا، سوریه، ترکمنستان و دیگرانی که حضور داشتند چه آورده‌ای برای زنان ما و مشکلاتی که گرفتار آن هســتند، داشته باشند؟

احتمالا لیبرال‌های حزب سازندگی مردم کشورهای ارمنستان، بورکینافاسو، قرقیزسـتان، صربستان، گینه، نیجر، سـریلانکا، سوریه، ترکمنستان و دیگرانی که حضور داشتند را انسان قلمداد نکرده و فقط برای آمریکایی‌ها احترام قائل هستند، این حس خود کمتربینی نسبت به چشم آبی‌ها به قدری زیاد است که حاضرند در برابر آن‌ها تا کمر خم شده و به آن‌ها سواری هم بدهند! این جماعت همان باقی مانده امثال تقی‌زاده‌ها هستند که روزگاری تمایل داشتند سر تا پا فرنگی شوند. البته این پیش‌خدمتان بی مزد و مواجب چشم‌آبی‌ها در ایران همیشه دستمزد خوبی هم از غربی‌ها گرفته‌اند؛ از جمله در ماجرای برجام که برای بایدن پیام فرستادند این قرارمان نبود!

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

کدام وزیر روحانی زندانی شده است؟

توییت تازه از سوی کریمی قدوسی نماینده مجلس حاشیه ساز شد. ظهر روز گذشته بود که توییتی با این محتوا که «یکی از وزرای دولت روحانی که با اکبری جاسوس معدوم شده انگلیس در ارتباط بوده، هم‌اکنون در زندان است»، از صفحه رسمی کریمی‌قدوسی نماینده اصولگرای مجلس یازدهم رسانه‌ای شد. توییتی که مجموعه‌ای مبهم از داده‌های نامشخص را مطرح می‌کرد بدون اینکه توضیح خاصی درباره آن بدهد. بلافاصله پس از انتشار این توییت، این پرسش در میان کاربران دست به دست چرخید که منظور از وزیر زندانی دولت روحانی کدام وزیر است؟

روزنامه اعتماد درباره این ماجرا به نقل از واعظی رئیس دفتر روحانی نوشته است:

اکبری با هیچ‌یک از وزرای ما ارتباطی نداشت. او ارتباط محدودی با دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی داشت که به دولت مربوط نمی‌شود. او افزود: این آقایی که این ادعا را مطرح کرده قبلا هم ادعاهای دیگری داشته که هیچ‌کدام اثبات نشده است. واعظی در پایان گفت: اگر یکی از اعضای دولت و وزرا در زندان بودند قطعا من در جریان قرار می‌گرفتم.

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

آمریکا: به عبدالحمید گوش کنید. چون از اهل سنت عبور کرده است!

روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود نوشته است:

یک رسانه افغانستانی افشا کرده که زلمای خلیل‌زاد، نماینده ویژه پیشین امریکا در امور افغانستان به رهبران طالبان پیام داده که به سخنان عبدالحمید اسماعیل زهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان در خطبه‌های نمازجمعه گوش بدهند. وب سایت اطلاعات روز که اخبار و مسائل مربوط به افغانستان را منتشر می‌کند، در ادامه نوشته: «نماینده سابق امریکا که این روزها به عنوان رابط سازمان سیا در منطقه حضور دارد، به مقامات طالبان گفته است که عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه زاهدان مواردی را مطرح می‌کند که فراتر از نظرات اهل سنت است».
سخنان و مواضع عبدالحمید در چهار ماه گذشته بسیار مورد توجه رسانه‌های فارسی زبان غرب قرار گرفته و به سرعت آن را پوشش می‌دهند. طبعاً این استقبال و پوشش خبری ویژه نمی‌تواند بدون رضایت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی غرب انجام پذیرد.

در ادامه این خبر آمده است:

حال این خبر نشان می‌دهد که عبدالحمید خیلی بیشتر از فضاسازی رسانه‌ای، به کار غربی‌ها می‌آید. تابستان سال ۲۰۲۱ و پس از پیروزی طالبان و تسلط آن‌ها بر افغانستان، عبدالحمید اسماعیل‌زهی پیروزی این گروه را تبریک گفته بود. او البته با انتقاداتی در حمایت از طالبان مواجه شد، اما با دفاع از عملکرد طالبان و اینکه نظر آنان به حقوق بشر و حقوق زنان تغییر کرده، افزوده بود که بنده به جهانیان اطمینان می‌دهم که طالبان امروز، طالبان ۲۰ سال قبل نیستند؛ آنان تجربه کسب کرده‌اند و تغییراتی در دیدگاه‌های‌شان به‌وجود آمده است. عبدالحمید در هفته‌های اخیر، فراتر از مخالفت با نظام، مواضعی خلاف احکام اسلام گرفته است و از آن جمله حمایت او از فرقه بهاییت است. امری که از سوی علمای اهل سنت نیز رد می‌شود. به نظر می‌رسد همین مواضع او مورد توجه امریکایی‌ها قرار گرفته باشد.

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

پای یک منافق در میان است

روزنامه وطن امروز به نقش منافقین در تصویب پیش‌نویس یک قطعنامه پرداخته و نوشته است:

همیشه پای منافقین در میان است. در طول سال‌های گذشته سازمان تروریست موسوم به مجاهدین خلق که دستش به خون هزاران نفر از مردم ایران آلوده است، پای ثابت اغلب قطعنامه‌ها و اقدامات غربی‌ها علیه ایران بوده؛ از همکاری این گروهک تروریست با صدام و جنگ علیه ایران گرفته تا لابی با غربی‌ها برای اتخاذ مواضع ضدایرانی، از جمله اقدامات این سازمان علیه ایران به شمار می‌رود. رد پای این سازمان تروریست در اقدام ضدایرانی اخیر پارلمان اروپا نیز دیده می‌شود. انتشار تصویری از یکی از اعضای سازمان منافقین کافی بود تا حدس و گمان‌هایی که در ارتباط با لابی منافقین با پارلمان اروپا مطرح بود، به یقین تبدیل شود. درست در روزی که پارلمان اروپا متمم پیشنهادی درج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه را به قطعنامه ضدایرانی خود اضافه کرد، شبنم مددزاده از اعضای فعال سازمان منافقین با انتشار تصویری از خود که در پارلمان اروپا حاضر بود، نوشت: «امروز ۲۸ دی، پارلمان اروپا».

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خود تحقیری در برابر چشم‌آبی‌ها و نژادپرستی در برابر آفریقایی‌ها/آیا وزیر روحانی به جرم جاسوسی زندانی شده است؟ بیشتر بخوانید »