سالروز ورود آزادگان

گرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویر

گرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، آئین گرامیداشت سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی امروز با حضور آزادگان استان قم در منطقه گردشگری دشت بهشت روستای فردوی قم برگزار شد.

این آئین با خاطره گویی، دشت پیمایی، اجرای مسابقات ورزشی و نیز عزاداری ایام محرم همراه بود.

سردار «محمدرضا موحد» فرمانده سپاه امام علی بن ابی طالب (ع) و مسئولانی از بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم با حضور در جمع آزادگان، مناسبت حماسی و پرافتخار ۲۶ مرداد را گرامی داشتند.

گرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویرگرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویرگرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویرگرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویرگرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویر

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گرامیداشت سالروز ورود آزادگان در منطقه دشت بهشت قم+تصاویر بیشتر بخوانید »

آزادگان شکوه مقاومت را با الهام از سیره حضرت زینب (س) ثبت کردند

آزادگان شکوه مقاومت را با الهام از سیره حضرت زینب (س) ثبت کردند


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از قم، سردار محمدرضا موحد فرمانده سپاه امام علی بن ابی طالب (ع) در پیامی ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی را تبریک گفت.

متن کامل پیام سردار موحد به شرح ذیل است:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

از مومنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و پیمان خود را دگرگون نکرده‌اند (سوره احزاب؛ آیه ٢٣)

۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی و روز سراسر افتخاری است که بر صفحات زرین انقلاب حک شد. ۲۶ مرداد یادآور ایام معطر به عطر حضور دوباره عزیزانی است که بوی شهیدان را با خود داشتند.

بی‌شک یکی از این روز‌های ماندگار که هرگز از ذهن و دل ملت عزیز ما فراموش نخواهد شد، روز بازگشت سرافرازانه آزادگان عزیز به میهن اسلامی است.

آزادگان دلاور، گنجینه‏‌های ارزشمندی هستند که با الهام از مکتب انسان‏ ساز اسلام و سیره ائمه اطهار و با درس ‏گرفتن از زندگی انقلابی و حماسه‏ ساز حضرت زینب (سلام الله علیها) که اسوه صبر و پایداری بود، توانستند دوران دشوار اسارت را پشت سر نهند و شکوه مقاومت و سرافرازی را بر صحیفه درخشان ایران اسلامی ثبت کنند.

اینجانب وظیفه دارم این روز عزیز را به محضر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، ملت بزرگ ایران، رزمندگان و آزادگان سرافراز، به ویژه قهرمانان صبر و پایداری شهرمقدس قم و خانواده‌های ایشان تبریک و تهنیت بگویم و برای آن‌ها از درگاه خداوند متعال آرزوی سلامتی، سعادت و توفیقات روز افزون را داشته باشم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آزادگان شکوه مقاومت را با الهام از سیره حضرت زینب (س) ثبت کردند بیشتر بخوانید »

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از بیرجند، روز ۲۶ مرداد سالروز بازگشت کبوتران سبکبالی است که پس از سال‌ها اسارت، قدم به خاک پاک مهین گذاشتند و به همه درس عزت و آزادگی دادند و این جمله امام حسین(ع) «آزادمرد باشیم» را برای همه انسان‌ها معنا کردند.

آزادگان بسیاری از شکنجه‌ها و بیماری‌های جسمی و روحی را به جان خریدند تا سرزمین‌شان ایران، انقلاب‌شان و امام‌شان همیشه سربلند باشد. آزادگان همان اسطوره‌های صبر و ایثار، پرندگانی که سال‌ها در قفس دشمن اسیر بودند، شکنجه شدند، رنج کشیدند، اما تسلیم نشدند.

آزادگان نشان دادند مردانی بودند که در نبرد با دشمنان از همه چیزشان گذشتند، جوانی‌شان را در زندان‌های بعثی گذراندند و روزهای سخت را به امید دیدن مادر، فرزند، برادر و خواهرشان گذراندند.

آزادگان؛ بزرگ‌مردانی از جنس شجاعت و استقامت

آزادگان بزرگ‌مردانی از جنس شجاعت و استقامت هستند که در عرصه رزم و دوران اسارت سخت‌ترین شرایط را متحمل شدند و حاضر به عقب‌نشینی از خواسته‌های بر حق انقلاب و ارزش‌های مدنظر امام راحل نشدند، راست‌قامتانی که در غل و زنجیر دشمن عشق و آزادگی به سرور و سالارشهیدان کربلا سرودند.

خبرگزاری دفاع مقدس به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان پر افتخار به وطن و گرامیداشت یاد و خاطره رشادت و شجاعت‌های آنان و همچنین به خاطر آشنایی نسل جوان با این قشر فداکار و از خودگذشته گفت‌وگویی را با یکی از این بزرگمردان انجام داده است.

«غلامرضا رخشانی» متولد ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۴۳ است، وی در سال ۱۳۶۲ و در سن ۱۹ سالگی عازم جبهه می‌شود و در اولین عملیاتی که شرکت می‌کند به اسارت گرفته می‌شود و در سال ۶۹ بعد از گذشت هفت سال اسارت به میهن اسلامی بازمی‌گردد.

این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه زمانی که عازم جبهه شدم، دانشجوی تربیت معلم بودم و در مشهد درس می‌خواندم، اظهار داشت: ۲۰ دی ماه ۱۳۶۲ برای یک مأموریت ۴۵ روزه عازم جبهه شدم، درست قبل از اینکه عملیات جدیدی آغاز شود، مدت حضور من در جبهه به پایان رسید.

وی ادامه داد: زمانی که می‌دیدم رزمندگان از غرب کشور عازم جنوب می‌شوند، تصمیم به ماندن گرفتم؛ چون حس می‌کردم عملیات بزرگتری در پیش است؛ لذا با یک دستگاه اتوبوس به جنوب رفتیم و در سایت موشکی چهار و پنج مستقر شدیم.

اسارت در ۱۹ سالگی

این آزاده دوران دفاع مقدس که مکان اسارتش در عمق ۳۰ کیلومتری خاک عراق در روستایی به نام البیضه بود، می‌گوید: آغاز عملیات خیبر در روز سوم اسفندماه ۱۳۶۲ بود که ساعت ۱۱ همان روز برای آغاز عملیات از منطقه اسکله دشت آزادگان (طلائیه فعلی) سوار بر قایق شدیم و به سمت روستای البیضه عراق رفتیم.

رخشانی ساعت شروع عملیات را ۲۱ شب اعلام کرد و با یادآوری اینکه پس از اعلام رمز عملیات وارد روستا شدیم، اضافه کرد: قبل از اینکه به خشکی برسیم نیروهای بعثی با نیروهای ما درگیر شده و تعدادی از نیروها در همان‌جا به شهادت و برخی نیز مجروح شدند.

وی با اشاره به اینکه در ۹ اسفندماه ۱۳۶۲ در حالی که ۱۹ ساله بودم در عملیات خیبر به اسارت دشمن درآمدم و ۷۸ ماه اسیر بودم، افزود: زمانی که عراقی‌ها ما را در حالی که مجروح بودیم به اسارت درآورده بودند، ما را ساعت‌ها در یک بیابان با دست‌های بسته بدون آب و غذا نگه داشتند.

آزاده دوران دفاع مقدس از دوران اسارتش به‌عنوان مهم‌ترین روزهای زندگی‌اش یاد ‌و تصریح کرد: در دوران اسارت، حق عزاداری و حفظ ارزش‌ها را نداشتیم و برای پست‌ترین سرباز عراقی مجبور بودیم بالاترین احترام را قائل شویم.

گریزی بر لحظات اسارت

رخشانی با اعلام اینکه عراقی‌ها معمولاً در شب به دلیل ترسی که داشتند در عملیات‌ها شرکت نمی‌کردند، اما در مقابل در روز از نظر عده و تجهیزات حضور بیشتری می‌یافتند، بیان داشت: شب را در کنار رود دجله و فرات سنگر کردیم و از چهارم اسفندماه ۶۲ تا هشتم اسفندماه در روستای البیضه پدافند می‌کردیم که روز چهارم عملیات خط مقدم جلوی خشکی توسط لشکر سه عراق شکسته شد و به طرف نیروهای ایرانی آمدند.

وی با بیان اینکه جهنم واقعی رزمندگان اسلام صبح نهم اسفندماه بود، اعلام کرد: همزمان با طلوع خورشید سربازها و تانک‌های عراقی مسلح وارد روستا شدند و نیروهای ایرانی با وجود اینکه طی این چهار روز هیچ پشتیبانی نشدند و تدارکات و مهماتی دریافت نکرده بودند با تمام توان از صبح تا ظهر با نیروهای عراقی درگیر شدند و مقاومت کردند.

این آزاده دوران دفاع مقدس به آخرین تماس خود با فرمانده لشکر اشاره کرد و گفت: طی تماسی که حوالی ظهر با فرمانده لشکر داشتم، متوجه شدم که از سمت ما قطع امید کردند و همان موقع ترکشی به سمتم آمد و مجروح شدم و سپس برای مداوا به ساختمانی که به عنوان بیمارستان از آن استفاده می‌شد، منتقل شدم.

رخشانی مطرح کرد: بعد از حضور یک ساعتی‌ام در بیمارستان، سقف بیمارستان فرو ریخت و مجبور به ترک بیمارستان شدیم، زمانی که از بیمارستان خارج شدیم، غیر از دود و آتش چیز دیگری قابل مشاهده نبود و فاصله نیروهای ایرانی تا تانک‌های عراقی فقط ۵۰  متر بود؛ لذا فرمانده گردان بهترین تدبیر را اندیشید و اسیر شدیم.

وی با بیان اینکه ظهر روز ۹ اسفندماه ۱۳۶۲ درست پنج روز بعد از انجام عملیات در خاک عراق وارد فضای اسارت شدیم، اضافه کرد: سخت‌ترین لحظه برای رزمندگان زمانی بود که دست‌ها بالا، چشم‌ها به سمت ایران و قدم‌ها به سمت عراق بود.

آزاده دوران دفاع مقدس با اعلام اینکه در زمان اسارت در چهار اردوگاه رمادی شش، رمادی هفت، موسع و تکریت ۱۷ بودم، بیان داشت: قسمت عمده اسارتم در کمپ رمادی هفت بود به دلیل اینکه شکل‌گیری این اردوگاه از اسیران کم سن و سال بود و در همین راستا افراد را دور هم جمع و مباحث تبلیغی را آموزش می‌دادند.

رخشانی تبیین کرد: دو ماه اول اسارتم به دلیل اینکه با فضای اسارت آشنایی نداشتم در بدترین شرایط گذشت و کم کم به شرایط عادت کردم، بعد از گذشت دو ماه وارد اردوگاه رمادی شدم و جو کمی تغییر یافت و رفتار عراقی‌ها نیز با اسرا کمی نرم‌تر شد.

تلخ‌ترین خاطره از ایام آغاز اسارت

وی با اشاره به یکی از تلخ‌ترین خاطرات خود از ایام آغاز اسارت، گفت: در همان ساعات ابتدایی چندین افسر عراقی به همراه چند دختر با تویوتا لنکروز به مکان حضور ما اسرا آمدند و با آمدن این افسران، ترانه عربی پخش و به بهانه اسارت ما دختران همراه آن افسران با لباس‌های عربی شروع به رقصیدن کردند.

این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان این نکته که به واسطه مجروحیت او و چهار مجروح دیگر را برای انتقال سوار یک آمبولانس کرده بودند، افزود: یک امدادگر عقب آمبولانس کنار ما بود که اضطراب عجیبی در چهره‌اش موج می‌زد و این امدادگر در نهایت به آرامی پرسید چه کسی انگلیسی بلد است که من با تکان دادن سر به او فهماندم به واسطه دانشجو بودن مقدار انگلیسی یاد دارم.

رخشانی ادامه داد: امدادگر عراقی به آرامی گفت که شیعه بوده و تاکنون به هیچ ایرانی شلیک نکرده است و در نهایت ناباوری ما پرسید که عکسی از امام خمینی به همراه ندارید که یکی از دوستان عکس کوچکی از امام به او داد.

وی ادامه داد: امدادگر عراقی (جاسم) بوسه‌ای بر عکس زد و آن را در جیبش گذاشت و من به خودم و رهبرم بالیدم که محبتش حتی در دل عراقی‌ها نیز لانه کرده است.

از شکنجه با کابل برق تا آرمان‌گرایی زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها

این آزاده دوران دفاع مقدس گریزی به دوران تلخ اسارت زد و مطرح کرد: یک اسیر داشتیم که ترکشی به سرش خورده بود و حالش خوب نبود و با این حال بعثی‌ها به شدت و بی‌رحمانه با کابل او را می‌زدند و او را نیمه جان به صورت خون‌آلود به اردوگاه اسرای مجروح آوردند و نیمه شب که حالش بد شد، هرچه داد و فریاد زدیم که مریض بدحال داریم، کسی سراغی از ما نگرفت.

رخشانی گفت: نهایتاً صبح سراغ ما آمدند و گفتند مریض بدحال چه کسی هست و این در حالی بود که این هموطن ما دیگر به شهادت رسیده و پیکر بی‌جان او را بی سر و صدا بیرون بردند.

وی گفت: در یک مورد دیگر اسیری به نام ژیان از مشهد داشتیم که او نیز ترکشی به سرش خورده و عراقی‌ها آنقدر با کابل او را زدند تا در نهایت به شهادت رسید و او را به بیرون از اردوگاه موصل برده و دفن کردند و متأسفانه هیچ‌گاه صلیب سرخ شهادت این رزمنده ایرانی را ثبت نکرد؛ چرا که در آن روزهای اول اسارت خبری از صلیب سرخ نبود.

آزاده دوران دفاع مقدس افزود: در یک مورد دیگر خاطرم هست بعثی‌ها به التماس ما مبنی بر عفونت زخم‌هایمان توجهی نکرده و تنها پنی‌سیلین آن هم با اعمال شاقه به ما می‌زدن به این صورت بود که با یک سرنگ به حدود ۱۰ نفر تزریق می‌کردند و حتی بعد از تزریق به یک نفر آن را ضدعفونی هم نمی‌کردند.

رخشانی بیان داشت: رزمندگان حتی یک بار به‌خاطر مرارت‌ها و شکنجه‌هایی که می‌دیدند، احساس پشیمانی نکردند و بارها به خاطر حفظ ارزش‌ها و اعتقادی که به نظام جمهوری اسلامی داشتیم، کتک می‌خوردیم؛ اما جسارتی نمی‌کردیم.

اعلام آزادی و ورود به خاک میهن

وی با بیان اینکه تابستان ۶۹ بود که در اردوگاه بودیم و بیانیه‌ای از رادیو عراق مبنی بر توافق رؤسای جمهور عراق و ایران بر سر مبادله اسرای طرفین پخش شد، اضافه کرد: پس از پخش این خبر، افسر اردوگاه مژده آزادی در روز ۲۶ مردادماه را به ما داد و ما چون بدقولی دیده بودیم، به خبر توافق رؤسای جمهور، اهمیت چندانی ندادیم و تا ۲۵ مردادماه هیچ نشانه‌ای از اینکه تبادل صورت دیده نشد.

آزاده دوران دفاع مقدس دوران دفاع مقدس با اشاره به اینکه روز ۲۶ مرداد بود که از طریق تلویزیون عراقی‌ها تصویر اولین اسرای آزادشده را دیدیم و آن وقت شکوفه امید در دلمان جوانه زد، گفت: چند روز بعد افرادی از سوی صلیب سرخ به اردوگاه آمدند و با افراد مصاحبه کردند که آیا تمایل به بازگشت به ایران یا پناهندگی در عراق را دارید که همه افراد می‌خواستند که به میهن برگردند.

رخشانی خاطرنشان کرد: از اردوگاه روانه سمت قصر شیرین و وارد خاک ایران شدیم و ساعت دو نیمه شب سوم شهریور ماه وارد خاک ایران شدیم؛ اما هنوز باور نداشتیم که آزاد شده و به وطن برگشتیم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از ۷۸ ماه اسارت/ بزرگ‌مردانی که زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از آرمان‌های خود کوتاه نیامدند بیشتر بخوانید »

تفکر داعشی بعثی‌ها با تفکر برادران سنی و شیعه عراق متفاوت بود

تفکر داعشی بعثی‌ها با تفکر برادران سنی و شیعه عراق متفاوت بود


«صمصام امیری» آزاده دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس در شهرکرد، با اشاره به سختی و مشکلات موجود در اردوگاه اسرای ایرانی، اظهار داشت: سال ۱۳۶۸ در دوران اسارت، من به همراه یکی از دوستان به نام «حسین نادری» که یکی از شهدای روستای «گوجان» شهر «فارسان» است، به‌دلیل کمبود غذا به بیماری‌های معده دچار شدیم و با توجه به وخامت حال ما، چند نفر از اسرای ایرانی تصمیم گرفتند ما را به درمانگاه آسایشگاه منتقل کنند؛ اما به دلیل شکنجه و آزاری که ممکن بود از سوی نیرو‌های بعثی عراق برای دوستان ما ایجاد شود، از رفتن به درمانگاه خودداری کردیم، تا اینکه دوستان با اصرار ما را به بیمارستان منتقل کردند و حتی به‌دلیل شدت بیماری ما را بر پشت خود نیز قرار دادند.

وی افزود: پزشک درمان‌گاه آسایشگاه از شیعیان عراقی و فردی منصف و بااخلاق بود و دستور داد تا ما را برای درمان به بیمارستان صلاح‌الدین عراق منتقل کنند؛ اما متاسفانه دوستان ایرانی که برای رفتن به درمانگاه به ما کمک کردند، از سوی نیرو‌های عراقی شکنجه بسیار شدند و ما نیز به بیمارستان منتقل و حدود یک ماه در آن‌جا بستری شدیم.

این آزاده دفاع مقدس ادامه داد: با گذشت چهار روز از زمان بستری شدن ما در بیمارستان، دوست من «حسین نادری» به شهادت رسید و پس از گذشت چندین سال از شهادت وی، پیکرش به میهن بازگشت. در بیمارستان عراق فردی ایرانی که از اهالی ایلام بود، مشغول به کار بود و از بنده خواست شروع به داد و فریاد کنم و حتی درصورت کتک خوردن از پزشک یا کارکنان بیمارستان نیز به این کار ادامه دهم تا پزشکان عراقی مجبور به معالجه بیماری بنده شوند. دوست ایلامی که در این بیمارستان مشغول به کار بود نیز از پزشکان برای انجام معالجه بنده درخواست کرد و به‌همین دلیل پزشک معالج ۲ دارو تجویز کرد که به‌وسیله سرم به بنده تزریق شدند و پس از گذشت چندروز سلامتی‌ام بازگشت و به اردوگاه بازگردانده شدم.

امیری با اشاره به یکی دیگر از خاطرات خود در زمان اسارت، عنوان کرد: شبی در خرداد سال ۱۳۶۹ که آتش‌بس اعلام شده و روابط میان ایران و عراق بهبود یافته بود، در اردوگاه نگهداری اسرای ایرانی گرمای بسیار شدیدی حاکم بود و آب نیز برای آشامیدن در دسترس اسرا قرار نداشت؛ به همین دلیل چندین نفر از رزمندگان ایرانی از شدت تشنگی بی‌حال شدند. در میان نگهبانان بعثی، فردی وجود داشت که نسبت به سایر نیرو‌های عراقی رفتار منصافانه‌ای با اسرای ایرانی داشت و با مشاهده‌ شدت تشنگی اسرا، از یکی از روحانیون ایرانی که در میان اسرا وجود داشت و با زبان عربی آشنا بود، خواست تا به همراه سایر رزمندگان ایرانی شروع به داد و فریاد کنند.

وی اضافه کرد: پس از داد و فریاد اسرای ایرانی، این نگهبان عراقی برای فریب دادن نیرو‌های بعثی با عصبانیت شروع به کتک زدن چند نفر از اسرای ایرانی کرد و زمانی که سایر نگهبانان و مسئولان اردوگاه جویای علت سر و صدا شدند، نگهبان عراقی خواست تا با تانکر آب داخل اردوگاه بریزند و با وجود اینکه مسئولان عراقی قصد داشتند با این کار اسرای ایرانی را شکنجه کنند؛ اما خاطره‌ای به یادماندنی برای آزادگان تبدیل شد؛ چراکه با این کار مشکل تشنگی و گرمای شدید اسرا رفع شد.

این آزاده دفاع مقدس خاطرنشان کرد: بعضی از نیرو‌های عراقی که مسلمان شیعه یا از برادران سنی بودند، لطف‌هایی به اسرای ایرانی داشتند و در برخی شرایط کمک‌رسان بودند و به دلیل لزوم رعایت انصاف باید این اقدامات نیز بیان شوند؛ چراکه رژیم بعث عراق تفکر داعشی داشت که با تفکرات برادران سنی و شیعه عراق متفاوت بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تفکر داعشی بعثی‌ها با تفکر برادران سنی و شیعه عراق متفاوت بود بیشتر بخوانید »

برپایی نمایشگاهی از تصاویر منتشر نشده ورود آزادگان به کشور

برپایی نمایشگاهی از تصاویر منتشر نشده ورود آزادگان به کشور


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سازمان اسناد و مدارک دفاع مقدس به مناسبت ۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان به کشور، اقدام به انتشار مجموعه عکس‌های نمایشگاهی با موضوع بزرگداشت سالروز ورود آزادگان به کشور کرده است.

این مجموعه عکس شامل تصاویری منتشر نشده از لحظه ورود آزادگان به کشور است که در اختیار ادارات کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس در استان‌ها جهت برپایی نمایشگاه عکس قرار گرفته است.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برپایی نمایشگاهی از تصاویر منتشر نشده ورود آزادگان به کشور بیشتر بخوانید »