سالگرد شهادت

روزشمار دفاع مقدس (۲۴ خرداد)

روزشمار دفاع مقدس (۲۴ خرداد)


روزشمار دفاع مقدس (۲۴ خرداد)رویداد‌های مهم این روز در تقویم شمسی (۲۴ خرداد)

• ولادت شهید هاشم احمدی (استان خوزستان شهرستان باوی، شهر ملاثانی) (۱۳۳۷ ه.ش)

• ولادت شهید مدافع حرم حسن اکبری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۹ ه.ش)

• شهادت شهید الله نفس تیموری حفیظ آبادی (استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۵۸ ه.ش)

• نامه ۱۲۰ تن از نمایندگان مجلس برای بررسی طرح عدم کفایت سیاسی بنی‏ صدر (۱۳۶۰ ه.ش)

• ولادت اولین شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون عظیم واعظی (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید صفر اکبرزاده گماری (استان خوزستان، شهرستان دزفول، روستای گمار علیا) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید رضا دشت بزرگی (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید یونس رفعتی احمدآباد (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید کریم امیری (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید علی محمد دلیرج کندلوسی (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۳ ه.ش)

• اجرای عملیات قدس ۱ در منطقه هورالهویزه در شرق رودخانه دجله با رمز یا محمد رسول الله (ص) و الله‌اکبر (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید رحمان مدبربادمحمود (استان آذربایجان غربی، شهرستان تکاب) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید کریم گودرزی (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید غلامحسین دلفانی (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید علیرضا بازگیر (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید ایرج دریانی (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید منوچهر اصغری (استان مازندران، شهرستان نور) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید غلام رضا اکبری (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید پرویز مهدیان جویباری (استان مازندران، شهرستان جویبار) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا هادیان دوست آبادی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید افشین راغب (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید رضا منافی (استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید محمود مسعودی‌پور (استان همدان، شهرستان ملایر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید فرخ ذهبی‌زاده (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید خسرو احمدنژاد (استان آذربایجان غربی، شهرستان ارومیه) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید محمدرضا زند بصیری (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید یحیی بابایی (استان مازندران، شهرستان سیمرغ) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید شکرالله زارع مریم‌آبادی (استان یزد، شهرستان ابرکوه، روستای مریم‌آباد) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید سیدعلی اکبر احمدی (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید علی رضا هاشمی (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید محمد محبی نورالدین وند (استان خوزستان، شهرستان مسجدسلیمان) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت شهید محمدعلی غفاری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۷ ه.ش)

• ولادت شهید رضا نظری (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۸ ه.ش)

• شهادت شهید مجتبی رشوند (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۷۲ ه.ش)

• شهادت شهید علی زمان احمدی (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۷۳ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم حسینعلی پورابراهیمی (استان گیلان، شهرستان آستانه اشرفیه، روستای درگاه) (۱۳۹۵ ه.ش)

• شهادت شهید محمد چاه چمندی (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۹۵ ه.ش)

• شهادت شهید حسن عشوری (استان گیلان، شهرستان رود‌سر) (۱۳۹۶ ه.ش)



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۲۴ خرداد) بیشتر بخوانید »

مرور زندگی شهید «علی صیاد شیرازی» در یک دقیقه + نماهنگ

مرور زندگی شهید «علی صیاد شیرازی» در یک دقیقه + نماهنگ



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی از فرماندهان بنام دوران دفاع مقدس و از جمله افرادیست که در این دوران نقشی محوری در وحدت سپاه و ارتش ایفا کرد. او متولد سال ۱۳۲۳ در شهر درگز استان خراسان رضوی بود که پس از اخذ دیپلم به دانشکده افسری رفت و پس از پذیرش در سال ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش آموخته شد. سال ۱۳۵۰ به خاطر تسلط بالایش در زبان انگلیسی استاد زبان در ارتش شد و سال ۱۳۵۲ برای گذراندن دوره‌های تخصصی توپخانه به آمریکا رفت.

وی پیش از انقلاب در ارتش به عضویت شبکه‌ای مخفی از نیرو‌های انقلاب درآمد که برخی دیگر از افسران نظامی همچون شهیدان کلاهدوز و اقارب‌پرست نیز عضو آن بودند و ارتباطاتی با بیت امام (ره) داشتند. پس از انقلاب اسلامی اولین ماموریت‌های او در غرب کشور و با ظهور گروهک‌های ضد انقلاب رقم خورد. او در طول ۱۷ روز ۹ عملیات علیه ضد انقلاب انجام داد و به آموزش نیرو‌ها مشغول شد. رشادت و تدبیر او در مبارزه با ضد انقلاب موجب شد تا به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شود.

امیر صیاد شیرازی در مهر ۱۳۶۰ خورشیدی از طرف امام (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و مورخ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ خورشیدی به درجه سرتیپی ارتقاء مقام یافت. بعد از پایان جنگ تحمیلی در ۱۳۶۸ خورشیدی با حکم حضرت امام خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) به عنوان معاون بازرسی ستاد کل نیرو‌های مسلح منصوب و در شهریور ۱۳۷۲ جانشین رییس ستاد کل نیرو‌های مسلح شد. همچنین در ششم فروردین ۱۳۷۸ خورشیدی از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامی به درجه سرلشکری ارتقاء درجه یافت.

یکی از مقاطع مهم حضور امیر صیاد شیرازی در دفاع مقدس مقابله با منافقین در غرب کشور و در جریان عملیات مرصاد بود. اقدام مقتدرانه او در دفاع از مرز‌های کشور و تار و مار کردن منافقین باعث شد تا کینه صیاد در دل آنان بماند. او با استفاده از توان هوانیروز، ستون زرهی منافقین را در تنگه چهارزبر متوقف کرد و بسیاری از نیرو‌های آنان به هلاکت رسیدند.

۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ بعد از گذشت سال‌ها از عملیات مرصاد، منافقین کینه خود از شهید صیاد را با شهادت او عملی کردند. در صبح این روز شهید صیاد در مقابل منزلش و هنگام عزیمت به محل کار مقابل چشم فرزندش توسط یکی از نیرو‌های منافقین که در لباس رفتگران شهرداری ظاهر شده بود با شلیک گلوله به شهادت رسید.

به مناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد صیاد شیرازی نماهنگی شامل تصاویری از این شهید در مقاطع مختلف تولید و منتشر شده است.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

مرور زندگی شهید «علی صیاد شیرازی» در یک دقیقه + نماهنگ بیشتر بخوانید »

سروده‌ای به یاد سپهبد‌های خالص+ فیلم

شهید صیاد شیرازی در یک دقیقه+ نماهنگ


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی از فرماندهان بنام دوران دفاع مقدس و از جمله افرادیست که در این دوران نقشی محوری در وحدت سپاه و ارتش ایفا کرد. او متولد سال ۱۳۲۳ در شهر درگز استان خراسان رضوی بود که پس از اخذ دیپلم به دانشکده افسری رفت و پس از پذیرش در سال ۱۳۴۶ در رسته توپخانه دانش آموخته شد. سال ۱۳۵۰ به خاطر تسلط بالایش در زبان انگلیسی استاد زبان در ارتش شد و سال ۱۳۵۲ برای گذراندن دوره‌های تخصصی توپخانه به امریکا رفت.

سروده‌ای به یاد سپهبد‌های خالص+ فیلم

وی پیش از انقلاب در ارتش به عضویت شبکه‌ای مخفی از نیرو‌های انقلاب درآمد که برخی دیگر از افسران نظامی همچون شهیدکلاهدوز و اقارب پرست نیز عضو آن بودند و ارتباطاتی با بیت امام داشتند. پس از انقلاب اسلامی اولین ماموریت‌های او در غرب کشور و با ظهور گروهک‌های ضد انقلاب رقم خورد. او در طول ۱۷ روز ۹ عملیات علیه ضد انقلاب انجام داد و به آموزش نیرو‌ها مشغول شد. رشادت و تدبیر او در مبارزه با ضد انقلاب موجب شد تا به فرمانده عملیات غرب کشور منصوب شود.

امیر صیاد شیرازی در مهر ۱۳۶۰ خورشیدی از طرف امام (ره) به فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ خورشیدی به درجه سرتیپی ارتقای مقام یافت بعد از پایان جنگ تحمیلی در ۱۳۶۸ خورشیدی با حکم آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان معاون بازرسی ستاد کل نیرو‌های مسلح منصوب و در شهریور ۱۳۷۲ جانشین رییس ستاد کل نیرو‌های مسلح شد. همچنین در ششم فروردین ۱۳۷۸ خورشیدی از طرف مقام معظم رهبری به درجه سرلشکری ارتقا درجه یافت.

یکی از مقاطع مهم حضور امیر صیاد شیرازی در دفاع مقدس مقابله با منافقین در غرب کشور و در جریان عملیات مرصاد بود. اقدام مقتدرانه او در دفاع از مرز‌های کشور و تار و مادر کردن منافقین باعث شد تا کینه صیاد در دل آنان بماند. او با استفاده از توان هوانیروز و ستون زرهی منافقین را در تنگه چهارزبر متوقف کرد و بسیاری از نیرو‌های آنان به هلاکت رسیدند.

۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ بعد گذشت سال‌ها از عملیات مرصاد منافقین کینه خود از شهید صیاد را با شهادت او عملی کردند. در صبح این روز شهید صیاد در مقابل منزلش و هنگام عزیمت به محل کار مقابل چشم فرزندش توسط یکی از نیرو‌های منافقین که در لباس رفتگران شهرداری مخفی شده بود با شلیک تیر به شهادت رسید.

به مناسبت سالروز شهادت امیر سپهبد صیاد شیرازی نماهنگ شامل تصاویری از این شهید در مقاطع مختلف تولید و منتشر شده است.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

شهید صیاد شیرازی در یک دقیقه+ نماهنگ بیشتر بخوانید »

راهبرد ولایتمداری از دیدگاه شهید سلیمانی/ توصیه حاج قاسم برای پاسخ هرکس به سه سئوال درباره خود


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: رفتن حاج قاسم تمام دل‌ها را سوزاند. چقدر این جمله برایم آشنا بود. انگار در گذشته آن را شنیده بودم… جرقه ای در ذهنم زده شد. درست است، این جمله را خود حاج قاسم در فراق حبیبش بارها تکرار کرد، «احمد، آتشی زد همه را…» در همان مستند «حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی!» شنیده بودم. با حالی منقلب، بار دیگر با گوش جان، دل می‌سپارم برای شنیدن این روایت. چراکه آن روز صحبت‌های یک رفیق را درباره ی دوست شهیدش دنبال می‌کردم و امروز حرف‌های یک شهید را پیرامون رفیق شهیدش…

«ما با احمد خیلی رفیق بودیم. نمی‌دانم احمد من را بیشتر دوست داشت، یا من احمد را. همیشه در ذهنم بود که ای کاش یک جوری به احمد ثابت کنم که چقدر دوستش دارم. شاید بهترین چیزی که می‌تواند این را ثابت کند، هدیه دادن یکی به احمد، از هر چیزی در دنیا باشد که دو تا از آن دارم. احمد تداعی کننده همه زندگی برای من بود. تداعی کننده هرچیزی که با آن خوش بودم. احمد یادگار همه یادگاری‌هایم بود. یادگار همه دلبستگی‌هایم. یادگار بهترین دوران عمرم. احمد اینگونه بود برای ما. احمد با رفتنش همه ما را آتش زد….

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

مدت‌ها از جنگ گذشته بود، دلخوش به هم‌دیگر بودیم. قوت قلب معنوی بودیم برای هم. من همیشه به احمد می‌گفتم، الهی دردت بخورد به سرم. دورت بگردم. دلم می‌خواهد همه عمرم را بدهم، اما یک بار دیگر صدایت را بشنوم… احمد آتش زد همه ما را… به او حسودی می‌کنم… از خدا می‌خواهم من را به او ملحق کند… برای احمد می‌نویسم، که من را تنها نگذارد.»
اشک امانم نمی‌دهد. با خود عهد می‌بندم معنای حقیقی رفاقت را از شهدا فرا بگیرم. نه تنها معنای رفاقت را بلکه مسیر زندگی را. این را از حاج قاسم آموختم آنجا که می‌گفت، «اگر می‌خواهید به عمر و خدمت خود ظلم نکرده باشیم، ما راهی جز اینکه شهید زنده باشیم، نداریم. اگر ما دنبال شهادت هستیم، باید مصداق آن تعبیر شهید بزرگ، شهید احمد کاظمی باشیم: کاری کنید وقتی شما را ملاقات می‌کنند، احساس کنند یک شهید را ملاقات می‌کنند!»

حاج قاسم مرد عمل بود. مرد میدان بود. او مسیری را نشان‌مان داد که خودش آن را می‌پیمود و من به حقیقت سخنانش زمانی پی بردم که پس از شهادت او پای صحبت‌های یادگار بهترین دوستش نشستم. روایت‌های فرزند شهید کاظمی از عمو قاسم، من را دوباره به حرف‌های حاج قاسم برد، «احمد شاه کلید فتوحات بود. با تدبیر ترین فرمانده ما در جنگ بود. او در طراحی، تیزبینی، دوراندیشی و استفاده از فرصت بی نظیر بود. ادب احمد همتا نداشت. رئوف بود، رئوفتی که با کار نظامی سنخیت ندارد. هر قدمی که برمی‌داشت نگاه می‌کرد، آیا خدا خوشش می‌آید و برای خدا هست یا نه… تا روزی که احمد شهید شد، هیچ ساعتی نبود که با حسرت از جاماندگی از رفقای شهیدش سخن نگوید. جمعی که احمد آن‌جا حضور داشت، صفای دیگری داشت…» چقدر وصف «محمدسعید کاظمی» از حاج «قاسم سلیمانی» شبیه وصف عمو از پدر بود… این حقیقت تنها یک معنی می‌دهد… برای شهید شدن ما راهی جز اینکه شهید زنده باشیم، نداریم.

در ادامه به مناسبت تلاقی پانزدهمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج «احمد کاظمی» با اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» بخش دوم گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «محمدسعید کاظمی» فرزند شهید کاظمی بزرگوار را می‌خوانید.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: تقارن تاریخ شهادت حاج احمد و حاج قاسم گویای چه سری است؟

وقتی بابا به شهادت رسید، حاج قاسم می‌گفت «من سالگرد احمد را نمی‌بینم و پیش از ۱۹ دی به شهادت می‌رسم!» من و برادرم تا سالروز شهادت پدر نگران حاج قاسم بودیم. حرفش برایمان سند بود و فراقش سخت… ۱۹ دی ۱۳۸۵ هر دو خوشحال بودیم که هرچند یکسال بسیار سخت دور از بابا را گذراندیم؛ اما حاج قاسم‌ به شهادت نرسیده است. نمی‌دانستیم خدا ۱۴ سال دیگر او را به ملت ایران هدیه می‌کند تا در نیروی قدس شکوفا شود و درست یک هفته پیش از سالگرد شهادت بابا، ثمره سال‌ها دلاوری و مجاهدتش را دریافت کند. آن هم با چه تعبیر دقیقی… چه نشانه ای… چه گفتاری… چه شهادتی… شهادتش پیش از سالگرد شهادت بابا… در همان ماه سرد زمستانی…

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: از رابطه شهید کاظمی با شهید سلیمانی بگویید؟

من خیلی به این موضوع فکر می‌کنم، به روزهایی که پدرم و حاج قاسم با هم خلوت می‌کردند و دوست نداشتند هیچکس خلوت‌شان را از آن‌ها بگیرد.

پدر و عمو حرف‌هایشان پیرامون دستیابی به یک گنج بود. گنجی که رفقای شهیدشان به آن دست پیدا کرده و این دو جا مانده بودند و نگران از فردایشان سخن می‌گفتند که آیا آن‌ها نیز به آن گنج دست پیدا می‌کنند؟!ا گنجی که به تعبیر من در دی سال ۱۳۸۴ یک قطعه از آن فتح شد و یک قطعه اش به یادگار ماند تا دی سال ۱۳۹۸ به وصال دوست برسد.

این‌که حقیقتا میان پدر و عمو چه می‌گذشت را گمان می‌کنم باید صبر کنیم شاید در آن دنیای حقیقی، حرف‌های زیباتری داشته باشند که برایمان تعریف کنند.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: از بی قراری‌های سردار سلیمانی در فراق حبیبش بگویید…

شاید پدر و عمو عهد بسته بودند که با همدیگر پرواز کنند؛ اما عمو مانده بود… شاید درد همیشگی سال‌های دفاع مقدس، همان جا ماندن را می‌گویم، باز برایش زنده شده بود… شاید احساس تنهایی می‌کرد… نمی‌دانم چه اندوهی بود؛ اما هر چه بود، بعد از بابا، او دیگر آرام نگرفت. هر سال که از شهادت بابا می‌گذشت، گریه‌های عمو شدیدتر می‌شد. انگار بابا دوباره از نو شهید شده است. اما عمو هم تاب نیاورد. ۱۴ سال این داغ فراق را، گوهر شهادت را به دل پروراند تا نهایتا یک هفته مانده به سالگرد پرواز بابا، عمو هم به او پیوست.

دفاع‌پرس: از حاج قاسم چه آموختید؟

هنگام شهادت بابا، ۱۵ سال بیشتر نداشتم. در یکی از مراسم‌های خصوصی‌تر، یکی از حضار، شبهه‌ای پیرامون حضرت آقا مطرح کرد. من که از او کوچک‌تر بودم، محکم ایستادم و با استدلال پاسخش را دادم. بعد از مراسم، حاج قاسم آرام به من گفت، «همیشه همینطوری از حضرت آقا دفاع کن!» هنوز هم صدای او در گوشم می‌پیچد.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: به عنوان حسن ختام برایمان بگویید که ما برای حاج قاسم شدن، حاج احمد شدن چه کاری باید انجام دهیم؟

من برای پاسخ به این سوال از صحبت دو عزیز وام می‌گیرم.‌ حضرت آقا و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی. حضرت آقا میان صحبت‌هایشان این مضمون را اشاره می‌کنند که هرکجا هستید، آن‌جا را مرکز دنیا و عالم بدانید! من گمان می‌کنم این راهکار بسیار کارگشاست. اینکه هر کجا هستیم، کم نگذاریم و برای رضای خدا کار کنیم. اینکه در پی بالا رفتن به هر قیمتی نباشیم، بلکه در همان نقطه‌ای که هستیم مهم است که بهترین باشیم. یعنی تلاش‌مان را بکنیم، ‌اگر لایق باشیم و خدا بخواهد، پیشرفت می‌کنیم.

هرچند در بسیاری از امتحانات از این واقعیت غفلت می‌کنیم و شیطان هم تلاش می‌کند تا گمان کنیم برای خدمت، سودای بالارفتن داریم. همین‌طور حاج قاسم در نامه‌ای که برای من نوشتند، تاکید می‌کنند، «همیشه برای مسیری که قصد داری حرکت کنی، سه سوال از خودت بپرس: من کجا می‌خواهم بروم. چرا می‌خواهم بروم و چطوری می‌خواهم بروم؟!» شناخت مسیر و هدف، دو مساله حائز اهمیت است. اینکه بدانیم در نقطه ای که قرار داریم و مقصدی که می‌خواهیم برویم، چه فایده‌ای برای مردم داریم؟! چه فایده‌ای برا خودمان؟! چه فایده‌ای برای کشورمان؟! چه فایده ای برای دین‌مان؟! وقتی جایگاه‌مان را، هدف‌مان را بشناسیم، به تعبیر حضرت آقا از آن لحظه آن‌ نقطه را مرکز عالم می‌دانیم.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

هرچند ناگفته نماند که درد فراق، درد جانگدازی است؛ اما خون عزیزان‌مان سبب پیشرفت‌ نظام و کشورمان می‌شود. اگر همه از شهدا الگوبرداری کنیم و فراموش نکنیم که عزیزان‌مان را چطور از ما گرفتند.

انتهای پیام/ 711



منبع خبر

راهبرد ولایتمداری از دیدگاه شهید سلیمانی/ توصیه حاج قاسم برای پاسخ هرکس به سه سئوال درباره خود بیشتر بخوانید »

حاج قاسم خبر شهادتش پیش از سالگرد بابا را بیان کرده بود


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: رفتن حاج قاسم تمام دل‌ها را سوزاند. چقدر این جمله برایم آشنا بود. انگار در گذشته آن را شنیده بودم… جرقه ای در ذهنم زده شد. درست است، این جمله را خود حاج قاسم در فراق حبیبش بارها تکرار کرد، «احمد، آتشی زد همه را…» در همان مستند «حاج احمد کاظمی به روایت حاج قاسم سلیمانی!» شنیده بودم. با حالی منقلب، بار دیگر با گوش جان، دل می‌سپارم برای شنیدن این روایت. چراکه آن روز صحبت‌های یک رفیق را درباره ی دوست شهیدش دنبال می‌کردم و امروز حرف‌های یک شهید را پیرامون رفیق شهیدش…

«ما با احمد خیلی رفیق بودیم. نمی‌دانم احمد من را بیشتر دوست داشت، یا من احمد را. همیشه در ذهنم بود که ای کاش یک جوری به احمد ثابت کنم که چقدر دوستش دارم. شاید بهترین چیزی که می‌تواند این را ثابت کند، هدیه دادن یکی به احمد، از هر چیزی در دنیا باشد که دو تا از آن دارم. احمد تداعی کننده همه زندگی برای من بود. تداعی کننده هرچیزی که با آن خوش بودم. احمد یادگار همه یادگاری‌هایم بود. یادگار همه دلبستگی‌هایم. یادگار بهترین دوران عمرم. احمد اینگونه بود برای ما. احمد با رفتنش همه ما را آتش زد….

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

مدت‌ها از جنگ گذشته بود، دلخوش به هم‌دیگر بودیم. قوت قلب معنوی بودیم برای هم. من همیشه به احمد می‌گفتم، الهی دردت بخورد به سرم. دورت بگردم. دلم می‌خواهد همه عمرم را بدهم، اما یک بار دیگر صدایت را بشنوم… احمد آتش زد همه ما را… به او حسودی می‌کنم… از خدا می‌خواهم من را به او ملحق کند… برای احمد می‌نویسم، که من را تنها نگذارد.»
اشک امانم نمی‌دهد. با خود عهد می‌بندم معنای حقیقی رفاقت را از شهدا فرا بگیرم. نه تنها معنای رفاقت را بلکه مسیر زندگی را. این را از حاج قاسم آموختم آنجا که می‌گفت، «اگر می‌خواهید به عمر و خدمت خود ظلم نکرده باشیم، ما راهی جز اینکه شهید زنده باشیم، نداریم. اگر ما دنبال شهادت هستیم، باید مصداق آن تعبیر شهید بزرگ، شهید احمد کاظمی باشیم: کاری کنید وقتی شما را ملاقات می‌کنند، احساس کنند یک شهید را ملاقات می‌کنند!»

حاج قاسم مرد عمل بود. مرد میدان بود. او مسیری را نشان‌مان داد که خودش آن را می‌پیمود و من به حقیقت سخنانش زمانی پی بردم که پس از شهادت او پای صحبت‌های یادگار بهترین دوستش نشستم. روایت‌های فرزند شهید کاظمی از عمو قاسم، من را دوباره به حرف‌های حاج قاسم برد، «احمد شاه کلید فتوحات بود. با تدبیر ترین فرمانده ما در جنگ بود. او در طراحی، تیزبینی، دوراندیشی و استفاده از فرصت بی نظیر بود. ادب احمد همتا نداشت. رئوف بود، رئوفتی که با کار نظامی سنخیت ندارد. هر قدمی که برمی‌داشت نگاه می‌کرد، آیا خدا خوشش می‌آید و برای خدا هست یا نه… تا روزی که احمد شهید شد، هیچ ساعتی نبود که با حسرت از جاماندگی از رفقای شهیدش سخن نگوید. جمعی که احمد آن‌جا حضور داشت، صفای دیگری داشت…» چقدر وصف «محمدسعید کاظمی» از حاج «قاسم سلیمانی» شبیه وصف عمو از پدر بود… این حقیقت تنها یک معنی می‌دهد… برای شهید شدن ما راهی جز اینکه شهید زنده باشیم، نداریم.

در ادامه به مناسبت تلاقی پانزدهمین سالگرد شهادت سردار شهید حاج «احمد کاظمی» با اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» بخش دوم گفت‌وگوی خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با «محمدسعید کاظمی» فرزند شهید کاظمی بزرگوار را می‌خوانید.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: تقارن تاریخ شهادت حاج احمد و حاج قاسم گویای چه سری است؟

وقتی بابا به شهادت رسید، حاج قاسم می‌گفت، «من سالگرد احمد را نمی‌بینم و پیش از ۱۹ دی به شهادت می‌رسم!» من و برادرم تا سالروز شهادت پدر نگران حاج قاسم بودیم. حرفش برای‌مان سند بود و فراقش برای‌مان سخت… ۱۹ دی ۱۳۸۵ هر دو خوشحال بودیم که هرچند یکسال بسیار سخت دور از بابا را گذراندیم؛ اما حاج قاسم‌ به شهادت نرسیده است. نمی‌دانستیم خدا ۱۴ سال دیگر او را به ملت ایران هدیه می‌کند تا در نیروی قدس شکوفا شود و درست یک هفته پیش از سالگرد شهادت بابا، ثمره سال‌ها دلاوری و مجاهدتش را دریافت کند. آن هم با چه تعبیر دقیقی… چه نشانه ای… چه گفتاری… چه شهادتی… شهادت پیش از سالگرد شهادت بابا… در همان ماه سرد زمستانی…

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: از رابطه شهید کاظمی با شهید سلیمانی بگویید؟

من خیلی به این موضوع فکر می‌کنم، به روزهایی که پدرم و حاج قاسم با هم خلوت می‌کردند و دوست نداشتند هیچکس خلوت‌شان را از آن‌ها بگیرد.

پدر و عمو حرف‌هایشان پیرامون دستیابی به یک گنج بود. گنجی که رفقای شهیدشان به آن دست پیدا کرده و این دو جا مانده بودند و نگران از فردایشان سخن می‌گفتند که آیا آن‌ها نیز به آن گنج دست پیدا می‌کنند؟!ا گنجی که به تعبیر من در دی ماه ۱۳۸۴ یک قطعه از آن فتح شد و یک قطعه اش به یادگار ماند تا دی ماه ۱۳۹۸ به وصال دوست برسد.

این‌که حقیقتا میان پدر و عمو چه می‌گذشت را گمان می‌کنم باید صبر کنیم شاید در آن دنیای حقیقی، حرف‌های زیبا تری داشته باشند که برایمان تعریف کنند.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: از بی قراری‌های سردار سلیمانی در فراق حبیبش بگویید…

شاید پدر و عمو عهد بسته بودند که با هم دیگر پرواز کنند؛ اما عمو مانده بود… شاید درد همیشگی سال‌های دفاع مقدس، همان جا ماندن را می‌گویم، باز برایش زنده شده بود… شاید احساس تنهایی می‌کرد… نمی‌دانم چه اندوهی بود؛ اما هر چه بود، بعد از بابا، او دیگر آرام نگرفت. هر سال که از شهادت بابا می‌گذشت، گریه‌های عمو شدیدتر می‌شد. انگار بابا دوباره از نو شهید شده است. اما عمو هم تاب نیاورد. ۱۴ سال این داغ فراق را، گوهر شهادت را به دوش کشید تا نهایت یک هفته مانده به سالگرد پرواز بابا، عمو هم به او پیوست….

دفاع‌پرس: از حاج قاسم چه آموختید؟

هنگام شهادت بابا، ۱۵ سال بیشتر نداشتم. در یکی از مراسم‌های خصوصی‌تر، یکی از حضار، شبهه‌ای پیرامون حضرت آقا مطرح کرد. من که از او کوچک‌تر بودم، محکم ایستادم و با استدلال پاسخش را دادم. بعد از مراسم، حاج قاسم آرام به من گفت، «همیشه همینطوری از حضرت آقا دفاع کن!» هنوز هم صدای او در گوشم می‌پیچد…

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

دفاع‌پرس: به عنوان حسن ختام برایمان بگویید که ما برای حاج قاسم شدن، حاج احمد شدن چه کاری باید انجام دهیم؟

من برای پاسخ به این سوال از صحبت دو عزیز وام می‌گیرم.‌ حضرت آقا و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی.

حضرت آقا میان صحبت‌هایشان این مضمون را اشاره می‌کنند که هرکجا هستید، آن‌جا را مرکز دنیا و عالم بدانید!

من گمان می‌کنم این راهکار بسیار کارگشاست. اینکه هرکجا هستیم، کم نگذاریم و برای رضای خدا کار کنیم. اینکه در پی بالا رفتن به هر قیمتی نباشیم، بلکه در همان نقطه‌ای که هستیم مهم است که بهترین باشیم. یعنی تلاش‌مان را کنیم، ‌اگر لایق باشیم و خدا بخواهد، پیشرفت می‌کنیم.

هرچند در بسیاری از امتحانات از این واقعیت غفلت می‌کنیم و شیطان هم تلاش می‌کند تا گمان کنیم برای خدمت، سودای بالارفتن داریم….

همین‌طور حاج قاسم در نامه‌ای که برای من نوشتند، تاکید می‌کنند، «همیشه برای مسیری که قصد داری حرکت کنی، سه سوال از خودت بپرس: من کجا می‌خواهم بروم. چرا می‌خواهم بروم و چطوری می‌خواهم بروم؟!» شناخت مسیر و هدف، دو مساله حائز اهمیت است. اینکه بدانیم در نقطه ای که قرار داریم و مقصدی که می‌خواهیم برویم، چه فایده‌ای برای مردم داریم؟! چه فایده‌ای برا خودمان؟! چه فایده‌ای برای کشورمان؟! چه فایده ای برای دین‌مان؟! وقتی جایگاه‌مان را، هدف‌مان را بشناسیم، به تعبیر حضرت آقا از آن لحظه آن‌ نقطه را مرکز عالم می‌دانیم.

من پیش از سالگرد شهادت احمد شهید می‌شوم!

هرچند ناگفته نماند که درد فراق، درد جانگدازی است؛ اما خون عزیزان‌مان سبب پیشرفت‌ نظام و کشورمان می‌شود. اگر همه از شهدا الگوبرداری کنیم و فراموش نکنیم که عزیزان‌مان را چطور از ما گرفتند.

انتهای پیام/ ۷۱۱



منبع خبر

حاج قاسم خبر شهادتش پیش از سالگرد بابا را بیان کرده بود بیشتر بخوانید »