سامانه پدافندی

آمادگی پهنه آسمان ایران برای مقابله با هر تهدید هوایی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بنا به اعلام روابط عمومی ارتش، امیر سرتیپ «قادر رحیم‌زاده» در جمع فرماندهان و کارکنان پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران از آمادگی روحی و معنوی و تجهیزات پدافندی آنان ابراز رضایت کرد.

فرمانده قرارگاه مشترک پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) کشور در ادامه از سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران برای رونمایی از سامانه پدافندی ۹ دی و رادار قدس که در سال تولید، پشتیبانی‌ها و مانع زدایی‌ها به دست نیروهای نخبه و جهادی این نیرو تولید و به سازمان رزم پدافند هوا فضای سپاه ملحق شد، تشکر کرد.

امیر رحیم‌زاده همچنین تاکید کرد: پهنه آسمان ایران اسلامی با هماهنگی و هم‌افزایی نیروهای پدافند هوایی ارتش و سپاه که آمادگی مقابله با هرگونه تهدید و تجاوز هوایی را دارند، امن‌ترین آسمان منطقه است.

 



منبع خبر

آمادگی پهنه آسمان ایران برای مقابله با هر تهدید هوایی بیشتر بخوانید »

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران چندین سال است با توجه به تهدیدات موجود در پیرامون ایران اسلامی و فرامنطقه اقدام به طراحی و ساخت تجهیزات جدید و نوسازی و حتی بهینه سازی تجهیزات جدید کرده‌اند. پدافند هوایی و اهمیت آن باعث شده است تا این بخش بیشتر از سایر بخش ها مورد توجه فرماندهان عالی نیروهای مسلح قراربگیرد. نیروی پدافند هوایی ارتش و پدافند هوایی سپاه دو بخش مهم پدافندی در کشورمان هستند که تحت هماهنگی قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) فعالیت می‌کنند. این قرارگاه وظیفه ایجاد طرح، برنامه، کشف و اجرای عملیات‌های مشترک پدافندی در سراسر کشور را برعهده دارد.

پدافند هوایی نیروهای مسلح ایران پیشرو در منطقه

ارتش ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها از چند سامانه سلاح کوتاه برد در حوزه پدافندی استفاده می‌کرد و به همین دلیل هم جنگنده اف ۱۴ را خرید تا بتواند نواقص پدافندی در حفاظت از ایران را تامین کند. با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران اسلامی کشورمان که با محدودیت تامین قطعات برای سامانه‌های پدافندی و راداری رو به رو شده بود به ناچار مجبور شد تا با استفاده از مهندسان ایرانی کار بومی سازی و خودکفایی در این عرصه را آغاز کند. البته یکی از فواید جنگ تحمیلی برای ایران این بود که فرماندهان نیروهای مسلح کشورمان بتوانند به شناخت خوبی از موقعیت کشورمان رسیده و سامانه‌های متناسب را طراحی کنند.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

مهم‌ترین نکته در حوزه تامین پدافند هوایی این بود که استفاده از تجهیزات گوناگون پدافندی در دوران دفاع مقدس و گذشت زمان سبب مستهلک شدن این تجهیزات شد؛ به همین دلیل نیاز به نوسازی آن‌ها بسیار احساس می‌شد. از سویی دیگر هم با بررسی تهدیدات اطراف ما طی دهه‌های اخیر مشاهده می‌کنیم که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی این تهدیدات روز به روز افزایش پیدا کرده است، البته اگر تهاجم رژیم بعثی به کشورمان اتفاق نمی‌افتاد باز هم نیاز داشتیم تا بخش‌های پدافندی خودمان را هم متناسب با بخش‌های آفندی که در سایر کشورها پیشرفت داشته اند، تجهیز کرده و خود را برای کم اثر کردن تهدیدات آماده کنیم.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

امیر سرتیپ عبدالکریم بنی‌طرفی از پیشکسوتان جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش و معاون سابق وزیر دفاع درباره کمبود قطعات در دفاع مقدس می‌گوید: سال ۶۰ یا ۶۱ بود. ما در آن زمان از سامانه پدافندی هاوک استفاده می‌کردیم و پس از مدتی به ما گفتند که قطعه‌ای به نام لامپ در این سامانه با مشکل رو به رو شده است. ما به همراه چند نفر رفتیم تا این قطعه را بازبینی کنیم، وقتی آن لامپ را خارج کردیم مشاهده کردیم که یک باکس مربعی شکل بود. در این باکس مربعی شاید بتوان گفت قطعات و سیم کشی‌های بسیاری دیده می‌شد که بسیار پیچیده بود. این قطعه بعدها به تعداد زیاد و با فناوری به روزتر از نمونه آمریکایی آن طراحی و ساخته شد.

سه سامانه پدافندی، سه تیر زهرآگین ایران بر پیشانی دشمنان

نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک کشور شاخص در حوزه طراحی و ساخت سامانه‌های پدافدی محسوب می‌شود و ما در این گزارش توانمندی ۳ نوع از این سامانه‌ها را بررسی می‌کنیم.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

۱. سامانه سوم خرداد

این سامانه یکی از سامانه‌های بومی پدافند نیروهای مسلح ایران است که برای نخستین بار در بهار سال ۹۳ و در نمایشگاه دستاوردهای نیروی هوافضای سپاه به نمایش درآمد.

نوع: میان برد.

برد عملیاتی: ۵۰ کیلومتر.

توان رهگیری و انهدام: رهگیری ۴ هدف و شلیک ۸ موشک طائر- ۲ به صورت همزمان.

رادار: آرایه فازی با ۱۷۰۰ المان.

نوع موشک: طائر- ۲ و صیاد – ۲.

ویژگی‌های خاص: مقاومت در برابر جنگال دشمن، ۳۶ موشک آماده به کار در یک گردان سوم خرداد، استفاده از موشک‌هایی با قابلیت شلیک کن و فراموش کن (FIRE & FOREGET) و بسیاری از مزیت‌های ویژه.

مزیت: یک بسته کامل پدافند موشکی با توان انجام همه امور رصد، رهگیری و دستور به انهدام.

کیل مارک( Kill Mark): انهدام پهپاد MQ-۴ آمریکایی، شکار این پهپاد آمریکایی در واقع نخستین امتحان سوم خرداد بود که از آن رو سفید بیرون آمد. البته نوع دریاپایه این سامانه نیز طراحی و ساخته شده است. این سامانه با قرار گرفتن بر روی شناور شهید سیاوشی به یک سامانه دریاپایه مختص آب‌های خلیج فارس تبدیل و در حال فعالیت است.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

۲. سامانه باور ۳۷۳

سامانه باور ۳۷۳ برترین سامانه بومی ایران در حوزه پدافندی است که ۳۱ مردادماه سال ۹۸ در روز صنعت دفاعی با حضور حجت الاسلام روحانی رئیس جمهور کشورمان رونمایی و به نیروی پدافند هوایی ارتش الحاق شد.

نوع: بلند برد.

نوع موشک: صیاد ۲، ۳ و صیاد ۴.

حداکثر برد کشف: ۳۲۰ کیلومتر.

حداکثر برد رهگیری: ۲۶۰ کیلومتر.

حداکثر برد درگیری: ۲۰۰ کیلومتر.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

حداکثر ارتفاع درگیری: ۲۷ کیلومتر.

قابلیت کشف همزمان: ۳۰۰ هدف.

قابلیت رهگیری همزمان: ۶۰ هدف.

قابلیت درگیری همزمان: ۶ هدف.

نوع رادار: معراج ۴ از انواع رادارهای کنترل آتش بُرد بلند آرایه فازی.

مزیت: شناسایی ۳۰۰ هدف در فاصله ۳۵۰ کیلومتری توسط رادار این سامانه، در حالیکه سامانه اس ۳۰۰ روسی توان شناسایی ۱۰۰ هدف در برد ۳۰۰ کیلومتری را دارد. البته دیگر مزیت این سامانه پدافندی توان هدف گیری ۹ هدف به طور همزمان است که در اس ۳۰۰ به ۶ هدف و در پاتریوت به یک هدف می‌رسد.

خودروی حامل: خودروی تاکتیکی ذوالفقار.

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم

۳. سامانه مرصاد

سامانه پدافند هوایی «مرصاد» نسخه بومی سامانه آمریکایی MIM-۲۳ هاوک است که با مهندسی معکوس در داخل کشور، تولید شده است و می‌توان از آن به عنوان اولین گام‌های کشورمان برای ساخت سامانه‌های پدافند هوایی بومی یاد کرد.

نوع: میان برد.

ارتفاع درگیری: ۶۰ هزار پا یا ۱۸ کیلومتر.

برد درگیری: ۴۰ کیلومتر.

قابلیت درگیری همزمان: ۲ هدف.

سرعت پیمایش موشک: ۳ ماخ.

برد رادار کشف: ۱۵۰ کیلومتر.

برد رادار رهگیری: ۸۰ کیلومتر

منبع: تسنیم



منبع خبر

سه سامانه پدافندی برتر جمهوری اسلامی ایران را بیشتر بشناسیم بیشتر بخوانید »

آمریکا دوباره پدافند دفاعی در بغداد نصب کرد

آمریکا دوباره پدافند دفاعی در بغداد نصب کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در ساعت های ابتدایی بامداد امروز حمله راکتی به پایگاه ویکتوریا صورت گرفت و این در حالی بود که جمعه گذشته نیز سامانه پدافندی “C-RAM” به این پایگاه منتقل و در آن نصب شده بود که در دفع و انهدام راکت ها در جریان حمله امروز ناموفق عمل کرد.

خبرگزاری ناس نزدیک به دولت عراق نیز ساعتی پیش از استقرار یک سامانه پدافندی دیگر در پایگاه ویکتوریا خبر داد که در پی حمله امروز تدابیر امنیتی اتخاذ شده  پس از حمله صورت گرفته است.
همچنین آژیرهای خطر نیز در این پایگاه به صدا درآمد که علت آن مانور و آمادگی نیروها اعلام شد.

در کنار نصب و آزمایش سامانه های جدید، هواپیماهای نظامی آمریکایی نیز در حوالی منطقه سبز بغداد به گشت هوایی می پردازند.

بر اساس این گزارش ، از جمعه هفته گذشته تا امروز تقریبا بطور روزانه سامانه های پدافندی آمریکایی در سفارت این کشور و پایگاه ویکتوریا اقدام به شلیک های بی هدف به منظور آنچه که “آمادگی در برابر حملات احتمالی” عنوان شده کرده اند که باعث نارضایتی اهالی مناطق اطراف و برهم خوردن آسایش عمومی در روزهای گرم روزه داری شده است اما علیرغم این آمادگی های ادعایی، حمله بامداد امروز کارایی سامانه ها را حتی در مقابله با راکت های ساده زیر سوال برد.

ادعای آمریکا برای نصب این سامانه “تشدید حملات علیه مواضع و منافع” خود عنوان شده است و این در حالیست که از تصویب قانون ممنوعیت حضور نیروهای خارجی توسط مجلس عراق بیش از یکسال می گذرد و نظامیان تحت پوشش ائتلاف آمریکایی از پذیرش این قانون سرباز زده اند که همین امر موجب نارضایتی مردم و گروه های ضداشغالگری و نهایتا واکنش نسبت به قانون شکنی آمریکایی ها شده است.

سال گذشته نیز آزمایش های گاه و بی گاه این سامانه ها باعث خسارات به اموال مردم و زخمی شدن چند غیر نظامی از جمله یک کودک شد.

ترکش های شلیک بی هدف سامانه آمریکایی در اطراف فرودگاه بغداد به منازل مسکونی خسارت وارد کرد

در هفته های گذشته حمله های گروه های ضداشغالگری به مواضع نظامی آمریکا شدت گرفته که واکنش مختلف مسوولان نظامی و سیاسی ایالات متحده را بدنبال داشت.

در یکماه گذشته بیش از ۳۰ کاروان لجستیک آمریکایی مورد حمله قرار گرفتند که منجر به خسارات به تجهیزات آمریکایی ها شده است؛ همچنین حملات به پایگاه های تحت اشغال آمریکا در نقاط مختلف عراق نیز بارها ادامه یافت که به خسارات گسترده به ساختمان ها و تجهیزات و همچنین مرگ و زخمی شدن نیروهای خارجی انجامید.

نصب سامانه های جدید فارغ از اینکه بدون هماهنگی با دولت عراق انجام می گیرد؛ ناقض تفاهم های  مشترک دو کشور است که در جریان گفت و گوی راهبردی دو هفته پیش وزرای خارجه دو کشور صورت گرفت.

واشنگتن و بغداد دو هفته پیش در جریان گفت و گوی راهبردی بر “کاهش سطح ماموریت نظامیان از حضور رزمی به مستشاری” توافق کردند هرچند برخی شخصیت های سیاسی و رسانه ای عراق معتقدند دولت عراق در مقابل ایالات متحده چشم پوشی می کند.

نظامیان آمریکا با وجود اینکه به تازگی با تحویل فقط چند برج مراقبت در پایگاه های تحت اشغال خود به نیروهای نظامی رسمی عراق سعی در تظاهر به خروج زمانبندی شده از عراق داشتند، با نصب دو پدافند هوایی در عرض یک هفته رویکرد متفاوتی از خود بروز دادند.

منبع: ایرنا



منبع خبر

آمریکا دوباره پدافند دفاعی در بغداد نصب کرد بیشتر بخوانید »

رونمایی از دو سامانه پدافندی ارتش+عکس

رونمایی از دو سامانه پدافندی ارتش+عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در جریان برگزاری رژه یگان‌های محمول نیروی پدافند هوایی ارتش به مناسبت ۲۹ فروردین سالروز ارتش جمهوری اسلامی ایران، از دو سامانه پدافندی ارتفاع پست جدید، رونمایی شد.

سامانه‌های «ذوالفقار» و «شهید مجید» نام این دو سامانه است که هر دو سامانه نیز بر روی خودروی تاکتیکی بومی ارس مستقر شده است.

سامانه ذوالفقار

سامانه شهید مجید

سامانه پدافند هوایی ارتفاع پست «ذوالفقار» مبتنی بر پرتابگر چندفروندی دوش پرتاب مکانیزه است و سامانه شهید مجید نیز متشکل از سیستم کنترل آتش الکترواپتیک و پرتابگر دوفروندی مستقر بر روی خودروی ارس است که هر دو سامانه وظیفه مقابله با اهداف در ارتفاع پست به ویژه موشک‌های کروز را دارند.

منبع: فارس



منبع خبر

رونمایی از دو سامانه پدافندی ارتش+عکس بیشتر بخوانید »

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس



کتاب شلیک به آسمان - راست‌گرد - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق – سروان محمد مصطفوی‌فر در سال ۱۳۳۵ در عَلیَک از توابع سبزوار متولد شد. این سروان پدافند نیروی هوایی در اویل دهه هشتاد خاطراش را برای ابراهیم زاهدی مطلق، از همکاران دفتر ادبیات و هنر مقاومت تعریف کرد.

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

ضبط این خاطرات، حدود ۶۰ نوار کاست را شامل شد اما وقتی نوارها روی کاغذ آمد، نتیجه، قابل قبول نبود. چند بار دیگر خاطرات بازنویسی شد تا مورد قبول کارشناسان و شخص راوی قرار گرفت.

متاسفانه در بین آثار منتشر شده در حوزه دفاع مقدس، خاطرات افسران پدافند، کمتر مورد توجه قرار گرفته و این کتاب، نمونه خوبی برای پی بردن به سختی‌ها و ریزه‌کاری‌های این رزمندگان است.

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

کتاب «شلیک به آسمان» را انتشارات سوره مهر در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه منتشر کرده و در ۳۹۸ صفحه با قیمت ۴۵۰۰۰ تومان عرضه کرده است.

ستوانیار مصطفوی در عملیات والفجر ۸ به تنهایی ۱۸ جنگنده عراقی را سرنگون کرد و یک درجه تشویقی گرفت. حالا برایتان بخشی از خاطرات او را انتخاب کرده ایم که عدم سرنگونی یک هواپیما، شرایط خاصی را برای او رقم زد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش کوتاهی از این کتاب است:

بعد از اینکه هواپیما از گردنه خاوران عبور کرده بود، ارتفاعش را روی جاده ورامین، پایین کشید و خیلی پایین تر از سایت می رفت. سایت ۴ در ارتفاعات بود. در نتیجه، سر رادار رو به پایین آمده بود و جایش تغییر می کرد و هواپیما داشت به طرف عراق دور می‌زد. موشک هم برای اینکه به دستگاهها نخورد، از ارتفاع بالاتر شلیک می شود و طبق برنامه کامپیوتر، از بالا هواپیما را می زند. روش سیستم هاگ همین است. هاگ یعنی عقاب و کارش این است.

هواپیما از دست من فرار می کرد و من این را حس می کردم. در فاصله چند کیلومتری از سایت ۴ خاوران، یک کوه وجود دارد که در آنجا موشک و هواپیما، در یک لحظه داشتند به همدیگر می رسیدند. که ناگهان صدای آنتن رادار کنارمان را شنیدم که داشت با صدای هواپیما قاطی می‌شد. این حالت نشان می داد که رادار من آنقدر پیچیده که آن آنتن رادار، آمده جلویش و مزاحم تعقیبش می‌شد. دیگر کاری از دست من برنمی آمد، جز اینکه آخرین تلاش هایم را انجام دهم و هواپیما را در لاک خودم نگه دارم. در همین لحظات چند نفر از پرسنل آمدند داخل و گفتند موشک به هواپیما خورد. من تشخیص ندادم که زدم یا خیر. ولی به احتمال هفتاد درصد چنین اتفاقی نیفتاده بود.

چند معرفی کتاب دیگر هم بخوانیم:

چند دقیقه با کتاب «این صدف انگار مروارید ندارد!»؛ / ۹۲

برخورد با امام جماعتی که سوره‌اش را اشتباه می‌خواند! +‌ عکس

چند دقیقه با کتاب «با تو می‌مانم»؛ / ۹۱

روش عجیب شهید هادی برای ریختن خجالت همسرش!

چند دقیقه با کتاب «دوستت دارم به یک شرط»؛ / ۹۰

علت مخالفت مادر «پژمان موتوری» با ازدواجش چه بود؟

چند دقیقه با کتاب «کوچه‌باغ انار / به ماندنم عادت نکن»؛ / ۸۹

درجه استواری برای پاسداری که فوق‌لیسانس داشت!

چند دقیقه با کتاب «بی تو پریشانم»؛ / ۸۷

چرا اقوام «حمزه» از زیر تیر و ترکش نجاتش ندادند؟

چند دقیقه با کتاب «دلتنگ نباش»؛ / ۸۶

چرا روح‌الله را از تیم هجوم خط زدند؟!

چند دقیقه با کتاب «افرا»؛ / ۸۵

تنبیه توهین‌کننده به پیامبر اسلام با مشت و صابون!

چند دقیقه با کتاب «آزادسازی مهران»؛ / ۸۴

ادامه تولید برنامه «سلام صبح بخیر» برای جنگ روانی!

چند دقیقه با کتاب «اعزامی از شهرری»؛ / ۸۳

تهدید راننده اتوبوس سیبیلو با اسلحه جنگی

چند دقیقه با کتاب «صد و هفتاد و ششمین غواص»؛ / ۸۲

چرا «محمد رضایی» را داخل آب‌جوش انداختند؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «جاسوس بازی»؛ / ۸۱

معشوقه «آقا بهمن» در دام بسیجی‌ها + عکس

چند دقیقه با کتاب «طبس تا سنندج»؛ / ۸۰

درخواست اعزام فوری نیرو به سنندج!

چند دقیقه با کتاب «سه نیمه سیب»؛ / ۷۹

تکلیف شادی‌های خانم «شاد» چه شد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «دلم پرواز می خواهد»؛ / ۷۸

باران گلوله به آمبولانس پرستار اصفهانی

چند دقیقه با کتاب «ناآرام»؛ / ۷۷

شیطنت‌های طلبه مدرسه حاج آقا مجتهدی + عکس

چند دقیقه با کتاب «برای زین‌أب»؛ / ۷۶

سفارش تانک و تفنگ به «محمد بلباسی» + عکس

چند دقیقه با کتاب «از برف تا برف»؛ / ۷۵

شهید زین‌الدین اهل کدام کشور بود؟ +‌ عکس

چند دقیقه با کتاب «یک روز بعد از حیرانی»؛ / ۷۴

شهیدی که برای کار سراغ «آقای قرائتی» رفت + عکس

چند دقیقه با کتاب «فرمانده تخریب»؛ / ۷۳

کشیده‌ فرمانده به گوش جانباز اعصاب و روان + عکس

چند دقیقه با کتاب «ساده‌رنگ»؛ / ۷۲

چه کسی وصیت‌نامه شهید مهدی باکری را بالا پایین کرد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «فرمانده در سایه»؛ / ۷۱

کدام مترجم مذاکرات مقامات ایرانی را تغییر می‌داد؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «تا ابد با تو می مانم»؛ / ۷۰

خبر «اصغرآقا» را چگونه به «زیبا خانم» دادند؟!

چند دقیقه با کتاب «بلدچی»؛ / ۶۹

شایعه اعزام الاغ‌ها به میدان مین + عکس

چند دقیقه با کتاب «کابوس در بیداری»؛ / ۶۸

اهالی چه کشوری به حجاج ایرانی کمک کردند؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «راهی برای رفتن»؛ / ۶۷

پیام شهیدِ ۱۰ساله برای امام خمینی چه بود؟

چند دقیقه با کتاب «محبوب حبیب»؛ / ۶۶

کت و شلوار «محمود» به چه کسی رسید؟ + عکس

چند دقیقه با کتاب «صباح»؛ / ۶۵

جان دادن پای چتر منورهای عراقی! + عکس

روزنامه‌های روز بعد اعلام کردند هواپیما در چشمه‌علی سرنگون شده است. اما من که پشت دستگاه بودم، نتوانستم تشخیص بدهم که هواپیما را زدم. ما صدای اصابت موشک را به هواپیما، از طریق رادار درک می کنیم ولی تداخل صدا، امکان تشخیص را از بین برده بود.

اصل مطلب و آن اتفاق بزرگ، بعد از این است. در این هول و هراس بودیم که آن هواپیماها از دستمان فرار کردند و خودشان را پشت رشته کوه انداختند و از دید همه رادارها محو شدند. بعد که پشت رشته کوه حسن آباد رفتند، من اینها را گم کردم و دیگر روی صفحه رادارم چیزی نمی دیدم. به غیر از یک هواپیما که در هفده کیلومتری، به سمت ورامین در حال فرار بود.

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

درست در این اثنا، رادار مادر کرج به هر دلیلی که من نمی دانم چه بود، گفت هر چه دیدیم بزنیم. من هم با دیدن هواپیمای جدید سر رادارم را چرخاندم و به طرف هواپیما گرفتم. همه نفرات آماده درگیری بودند. به سرعت ضامن آزاد شد و موشک را شلیک کردم و گرد و خاک به آسمان رفت.

پس از شلیک موشک، تازه صدای موتور هواپیما را از داخل گوشی‌ها شنیدم و این طور تشخیص دادم که صدای موتور این هواپیما، با صدای موتورهای قبلی فرق می کند صدای این هواپیما، به من گفت که هواپیما نباید جت باشد. چون صدای موتورهای جت را یک جور می‌شنیدم و موتورهای ملخی را هم یک جور دیگر. (البته امروز به راحتی صدای این دو نوع موتور هواپیما برای ما قابل تشخیص است. در آن زمان که بعد از مدت ها پشت دستگاه رادار آمده بودیم، برایمان این تشخیص به راحتی ممکن نبود.)

همه این اتفاقات، در کمتر از یکی دو دقیقه افتاده بود. بعد از اینکه موشک را به سمت این هواپیما شلیک کردم، هفت هشت فاکتور از ذهنم گذشت. عامل آن هم صدایی بود که با صدای هواپیمای قبلی فرق داشت. متوجه شدم صدای این هواپیما، ملخی است و قطعا موتور آن جت نیست. با فهمیدن این مطلب، فاکتورهای دیگر را مرور کردم و دیدم هواپیما به سمت ورامین می رود، در حالی که اگر عراقی بود و می خواست فرار کند، باید به سمت عراق می‌رفت. سمت حرکت هواپیما برای من غیر عادی بود.

دیگر اینکه، سرعت این هواپیما در آخرین لحظه چهارصدو پنجاه کیلومتر بر ساعت بود، در حالی که هواپیماهای دشمن، نزدیک به هزار کیلومتر بر ساعت سرعت داشتند. سوم اینکه، درشتی هدف در صفحه رادار زیاد بود. این ها عواملی بود که ثابت می کرد این هواپیما نمی تواند یک هواپیمای جنگی دشمن باشد. فقط در یک لحظه، فکری به ذهنم رسید و آن هم این بود که شاید توپولف باشد. چون ما تا آن زمان توپولف ندیده و صدایش را از رادار نشنیده بودیم. شنیده بودم توپولف ملخی هم وجود دارد. همین طور با افکارم کلنجار می رفتم و به صفحه رادار نگاه می‌کردم. واقعا درمانده و متأثر شده بودم و نمی دانستم که باید چه کنم، فرصتی هم نبود.

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

در آن لحظه، موشک شلیک و از زمین کنده شده بود. بچه ها هم تکبیر می‌گفتند، چون یک هواپیمای دشمن تا چند ثانیه دیگر هدف قرار می‌گرفت. من به لحظه ای فکر می‌کردم که هواپیما منهدم می شود. همه اینها به سرعت از ذهنم گذشت. بچه ها به اتاق بی.سی. سی هجوم آوردند. من هم در این اتاق کار می کردم. این مسئله مکرر از ذهنم می گذشت که آیا این هدف هواپیمای خودی است یا توپولف؟ با خودم می‌گفتم شاید صدای توپولف این طور است. اما فرصتی نبود که در مورد این مسائل بحث کنم. ناگهان جرقه ای در ذهنم زد: «این هواپیما، سی – ۱۳۰ خودمان است!» در آن شلوغی و سروصدا، کسی حرف مرا نمی شنید و زمان فکر کردن هم نبود.

فقط داد زدم: «سی – ۱۳۰ است. می‌خواهم موشک را دیستروی کنم.» یعنی موشک را در هوا منفجر کنم! این فریاد من، ناگهان اتاق بی.سی.سی و بچه ها را ساکت و متعجب کرد. (وقتی موشک را شلیک می کنیم، برای هدایتش، یک رادار مخصوص نقش دارد. فرکانس (فرکانس رادار مجموعه ای از فرکانس ها و کدهاست.) مثل شیلنگی که آب را روی دیوار می باشد، یا چراغ قوه که نورش را به فضا می فرستد، عمل می کند. شما اگر چراغ قوه را روشن کنید، نور آن را نمی بینید، تا آن زمانی که نور به کبوتر با ذرات معلق در هوا بخورد، آن وقت کاملا روشن می شود و نور، خودش را با گیوتر نشان می دهد. رادار هم همین طور است و نورش با چشم ما قابل دیدن نیست. مثل چراغ قوه است. موشک هم که شلیک می شود کبوتر را می بیند و در اصل، نوری وجود دارد که از کبوتر برمی گردد و موشک دنبال آن نور می رود. در ضمن، در نوک موشک و انتهای آن، آنتی وجود دارد که به وسیله آن با رادار در تماس است.)

با فشار دکمه دیستروی کودینگ قطع می شود. کودینگ که قطع شد، موشک خودکشی می کند. یا با تغییر فرکانس کودینگ، به موشک دستور داده می شود که روش حمله اش به هواپیما را تغییر بدهد.

چند بار داد زدم: «سی – ۱۳۰ است، یک کاری بکنید!» (یک روش این است که موشک در فضا به صورت عقاب شیرجه میزند و به سر هواپیما می گوید که این حالت طبیعی موشک در زمان حمله است. برای هواپیماهای در ارتفاع بالا از این روش استفاده می شود. برای هدف کوتاه هم اگر دست به کار خاصی نزنیم، موشک خودبه خود همین روش را استفاده می کند. بعضی مواقع هواپیماهایی هستند که فاصله آنها با ما کم و ارتفاعشان هم پایین است. در چنین شرایطی، حدودا هفت فاکتور باید داشته باشد. ما به موشک می گوییم، نمیخواهد به صورت عقابی بزنی؛ مستقیم در یک خط به طرف هواپیما برو، این روش را اگر برای هواپیمای ارتفاع بالا بدهیم، موشک سوختش را صرف می کند و در نتیجه، به آخر نمی رسد. بدان معنی که برای زمان و هدف های کوتاه، از روش دستوری استفاده می کنیم. آن روز هم من برای موشکی که به سمت آن هواپیما فرستادم، دستور قطع را دادم، که وقتی فرکانس موشک بیشتر از سه ثانیه قطع شود، خودکشی می کند. وقتی ما موشک را شلیک کردیم، اگر بخواهیم موشک را غیر عملیاتی کنیم تا به هدف نخورد، باید دکمه ای خاص را به مدت پنج ثانیه فشار دهیم و نگه داریم تا موشک خودکشی کند. این کار را در هر زمان پس از شلیک موشک، می توان انجام داد.)

زمان کم بود و هیچ کس جرئت کاری نداشت. دستم روی دکمه شکستن لاک و خودکشی موشک بود و میخواستم عمل کنم اما هنوز یقین نداشتم که هواپیمای هدف، سی – ۱۳۰ است. من داد می‌زدم و موشک با سرعت فراوان پیش می رفت. با خودم تخمین زدم که هنوز نرسیده و فرصت دارم. در حالت وحشتناکی گیر کرده بودم. بالاخره تصمیم قطعی گرفتم که موشک را دیستروی کنم ولی هیچ کس نمی‌توانست به من دستور بدهد، بهتر است بگویم که کسی جرئت نمی کرد!

یک افسر در اتاق عملیات بود که به گمانم ستوان رحمت بود، یا حجاریان. من داشتم فریاد می زدم که می خواهم فرمان خودکشی به موشک بدهم که ناگهان اتفاق جالبی افتاد. در چنین شرایطی، قاسم مقدم داخل اتاق عملیات شد و گفت: «من چند لحظه قبل، یک هواپیمای سی – ۱۳۰ را دیدم که از اینجا رد شد.» من که دستم روی دکمه بود، به محض اینکه حرف های مقدم را شنیدم، با اطمینان دکمه را فشار دادم. در واقع، حرف قاسم مقدم، مثل اجازه رسمی بود. (مقدم که عامل اصلی نجات سی – ۱۳۰ بود، بعدها در یک تصادف به رحمت خدا رفت. اگر او از پشت سر نمی گفت که سی – ۱۳۰ را دیده است، شاید من هم در این کشمکش درونی به نتیجه قطعی نمی رسیدم و با سرنگونی هواپیما، همه سرنشینان آن شهید می شدند. لازم است حق او هم گفته شود. درجه‌اش گروهبان یک بود که به دزفول با ماهشهر منتقل شد. در یکی از اعیاد که از منطقه با ماشین به خانه‌اش می رفت، تصادف کرد و به رحمت ایزدی پیوست. اعضای خانواده اش هم زخمی شدند. این حادثه بعد از جنگ رخ داد.)

موشک در نزدیک هواپیما منفجر شد. تمام پرسنل، حرکت موشک را از مبدأ تا زمان خودکشی دنبال می کردند. پرسنلی که برای تماشا به بیرون از اتاق ریخته بودند، موشک را دیدند که در هوا منفجر شد.

هنگام انفجار موشک، قارچی از دود دیده می شود؛ مثل خلبانی که با چتر از هواپیما بیرون پریده باشد. پرسنل سایت ۴ خصوصا بچه های عملیات و نگهداری که تلاش کرده بودند تا موشک پرواز کند، به سرپرستی اصغر صفاهانی دویده بودند به طرف ورامین که هواپیما زده شد! آنها کم کم متوجه شدند که آن قارچ، خلبان نیست و برگشتند. وقتی آمدند، به من گفتند: «محمد عَلیَکی، زدی یا نه؟» (آن روزها، نام فامیلی‌ام مصطفوی فر نبود.)

گفتم: «دیستروی کردم.» پرسیدند: «با کدام دستور این کار را کردی؟» گفتم: «به تشخیص خودم.» بین افسران رادار مادر و افسر بی.سی.سی هم این مکالمات رد و بدل می شد و آنها هم داد و بیداد می کردند که به چه حقی و کدام دستور، موشک را در هوا منفجر کرده ام؟! یکی از پرسنل خودمان هم به من گفت: چرا این کار را کردی.» کسی به حرف من گوش نمی کرد. در آن شرایط بحرانی، بعضی ها خیال می کردند که راستی راستی مچ یکی از خائنان را گرفته اند!

بدون اینکه به من بگویند، به دژبانی سایت ۴ دستور داده بودند این أدم حق ندارد بیرون برود. یعنی من غیر رسمی بازداشت شده بودم اما خبر نداشتم. در این گیر و دار، آن هواپیما هم از بردی که موشک دیگری به سمتش شلیک شود، خارج شد و سیستم اجازه شلیک مجدد نمی داد. به من گفتند یکی دیگر شلیک کنم اما این کار را نکردم. تمام این مسائل، در چهل پنجاه ثانیه اتفاق افتاد. اعصابم به هم ریخته بود و کنترلم را از دست داده بودم اما از کارم مطمئن بودم. همکارانم در اتاق، با رادار مادر درگیر شده بودند. آنها (رادار مادر) هم گفتند حق نداشته ام موشک را منفجر کنم. کار به درگیری لفظی کشیده شد.

در مانده و با اعصاب آشفته، به اتاق خودم آمدم تا چند لحظه استراحت کنم. بچه هایی که بیرون بودند و از هیچ چیز خبر نداشتند، موضوع را جویا شدند و من هم ماجرا را گفتم.

رفت و آمدهای مشکوکی به اتاق ما می شد و من نگران بودم. چون آن زمان، منافقان خرابکاری می کردند. فضای چندان مناسبی هم در کشور نبود. به همین دلیل، از لحاظ روحی به هم ریخته بودم. لحظه ها برایم عذاب آور و فشار آنقدر زیاد شده بود که کم کم به کار خودم شک کردم.

اما ساعت هشت شب همه چیز مشخص شد. آن هواپیما که از موشک ما نجات پیدا کرد، رفت و در فرودگاه اصفهان به زمین نشست و خلبان آن همه چیز را توضیح داد. آن وقت همه متوجه شدند کارم درست بوده و آنها اشتباه می کرده اند. از آن به بعد، موضوع به عکس شد. به من گفتند کار من درست بوده و آنها دیر متوجه شده اند. از من به صورت حضوری و تلفنی قدردانی کردند و من راحت شدم. ساعت هشت شب، وقتی به دژبانی گفتند کاری به من نداشته باشند، تازه متوجه شدم که ممنوع الخروج بوده ام.

صبح روز بعد، حجت الاسلام معادیخواه که آن زمان نماینده مجلس بود، با یک سرهنگ که فرمانده پدافند هوایی بود، از پایگاه یکم آمدند و موضوع کاملا روشن شد. آن سرهنگ که فرمانده پدافند سی – ۱۳۰ بود، درجه‌ام را پرسید. گفتم: «گروهبان یک.» گفت: «از همین الآن درجه استواری‌ات را بزن!» گفتم: «اگر دیشب نمی توانستم این موضوع را ثابت کنم و مرا اعدام می کردید، چه؟!»

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس

روز بعد، درجه دادند و تشکر کردند و بعدها فهمیدم که تعدادی از مسئولان و بیست نفر از نمایندگان مجلس در هواپیما بودند. گویا هواپیما از جنوب می آمده و به علت درگیری هوایی در آسمان تهران، به این هواپیما اجازه فرود ندادند و دستور داده بودند از منطقه دور شود. در چنین شرایطی بود که من هم طبق دستور، یک موشک به سمت این هواپیما شلیک کرده بودم!

به خاطر حفظ آن هواپیمای سی – ۱۳۰ یک درجه تشویقی گرفتم. البته به دنبال این مسائل نبودم تا ببینم این تشویقی در پرونده ام عمل شد یا خیر. اما بعد از پنج سال، یک ماشین اپل فروختم به یک پیرمرد که این هم از آن ماجراهای شنیدنی است. قرار شد یک روز برویم محضر تا ماشین را به نام او ثبت کنم. در پمپ بنزین بودیم که یکدفعه یکی از دوستان قدیمی آمد سراغم و گفت: «من در سایت خاوران بودم که آن سی – ۱۳۰ را نجات دادی.» گفتم: «خوب!» گفت: «آن درجه تشویقی را که در آن نامه مال تو بود، پاک کرده و اسم مرا نوشته بودند!»

گفتم: «حالا چه کار کنم؟!» گفت: «آمدم حلالیت بطلبم!» گفتم: «ایرادی ندارد، حلالت باشد.» توضیح داد که ماجرا از این قرار بود که می خواستند تطبیق درجات کنند، ارتش درجه ها را تطبیق کرد؛ از همافری به افسر و غیره. او گفت: «به من گفتند که یک درجه تشویقی دارم، به خاطر اینکه یک سی ۔ ۱۳۰ را نجات داده‌ام اما من که عملیاتی نبودم! آن وقت متوجه شدند که این تشویقی مال من نبوده، بعد تشویقی را از من گرفتند! من هم گفتم این درجه متعلق به مصطفوی است اما دیگر کسی گوش نکرد تا آن درجه را به تو بدهند.»



منبع خبر

«سروان عَلیَکی» چگونه جان ۲۰نفر از نمایندگان مجلس را نجات داد؟ +‌ عکس بیشتر بخوانید »