سانسور

قسمت پنجم «گاندو2» به تیغ سانسور رسید

قسمت پنجم «گاندو2» به تیغ سانسور رسید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، علی رغم اینکه سریال «گاندو2» هر شب ساعت 20:45 روی آنتن می رود، قسمت پنجم این سریال امشب با تاخیر زیادی روی آنتن رفت.

این در حالی است که قرار بود در این قسمت سریال به بحث جاسوسی در تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای پرداخته شود.

شب گذشته در انتهای این سریال تیزر «آنچه خواهید دید» پخش شد که در این تیزر به موضوع جاسوس در تیم مذاکره کننده ایران اشاره شد و قرار بود امشب پخش شود.

 

در نهایت این سریال با تاخیر حدود 45 دقیقه ای روانه آنتن شد و این در حالی است که بخش هایی که کلمه «تیم مذاکره‌کننده» استفاده شده بود، تغییر یافته و لغت تیم از دیالوگها حذف شده بود.

تاخیر در پخش سریال «گاندو2» منجر شد بخش خبری ساعت 22 شبکه سه سیما با تاخیر روی آنتن برود.

این سریال در قسمت های ابتدایی به پرونده روح الله زم پرداخت و انتقال وی به تهران را به تصویر کشید. حالا بناست وارد پرونده جاسوسی در تیم مذاکره کننده هسته ای شود.

انتهای پیام/

 





منبع خبر

قسمت پنجم «گاندو2» به تیغ سانسور رسید بیشتر بخوانید »

تبعات ولخرجی شدید دولت برای کشور

خوش بحال آمریکایی‌ها که می‌توانند رئیس‌جمهور مضر را سانسور کنند!

خوش بحال آمریکایی‌ها که می‌توانند رئیس‌جمهور مضر را سانسور کنند! بیشتر بخوانید »

‌ ‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منف…



‌بسم الله الرحمن الرحیم
‌‌
‌‌‌
‌‌
‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منفی نشان داده شود. ‌بلکه قرار است تنها واقعیت زندگی اورا به تصویر کشید.
‌‌ما در روایت زندگی شهدا به دنبال چه چیزی هستیم؟
‌‌غلو؟ ‌بزرگ نمایی؟ ‌معصوم سازی؟‌ساخت الگویی دست نیافتنی؟
‌‌اینکه جوان و نوجوان ما مشاهده کند جوانی از جنس امیال و آرزوهای خودش، ‌از جنس ضعف‌ها و توانایی‌های خودش توانسته با تمام خلل‌های نفسانی و نقات قوت ایمانی‌‌اش به درجه‌‌ی جان بازی در راه خدا برسد برایش ملموس تر و دست یافتنی تر است.
‌‌اینکه ببینی جوانی مثل تو خشمگین می‌شود، شوخی می‌کند، ‌اشتباه می‌کند،گناه می‌کند اما پشیمان می‌شود، ‌توبه می‌کند، جبران می‌کند، پذیرفته می‌شود بیشتر مایل می‌شوی مثل او باشی.
‌‌در این صورت با خود می‌گویی، ‌ مثل بود و توانست بر نفس خود غالب شود. ‌چرا من نتوانم؟
‌‌اما وقتی از قبل از شهادتش یک موجود می‌سازیم که از بدو تولد جایش در این زمین نبوده، ‌جوان چگونه با او همزاد پنداری کند؟
‌‌ زندگی واقعی یک لطف نیست، خیانت است!
‌‌چرا که ما حتی شهید در اصلاح نفسش را نادیده گرفتیم و تلاش اورا تنها در انجام مستحبات خلاصه کردیم.
‌این که شهید هم مثل ما ممکن بود در ابتدای راه برای چله‌ی فلان دعا و زیارت کسالت به خرج میداده یا مثلا یادش می‌رفته فلان عملش را انجام دهد.
‌‌وقتی ما در وصف شهید می‌گوییم :شهید به زیارت عاشورای روزانه انس داشت و پاسخ نمی‌دهیم چگونه انس پیدا کرد؟
‌‌جوان را در حالتی قرار می‌دهیم که خود را به زمین و زمان می‌زند نمی‌تواند به عاشورای روزانه انس پیدا کند، ‌یادش می‌رود، ‌کسل می‌شود و به هزار و یک دلیل در این عمل روزانه شکست می‌خورد. ‌اینجاست که جوان ناامید می‌شود!
‌‌باخود می‌گوید شهید عاشورای با صد لعن و صد سلامِ روزانه‌‌اش ترک نمی‌شد. ‌من حتی یک عاشورای درست و با حال هم نمی‌توانم بخوانم.
‌من کجا؟ ‌او کجا؟

‌‌‌ما از شهید تنها و را نشان می‌دهیم. ‌در حالی که او برای وصول به شهود و ملکه شدن صفات حسنه در نفسش، ‌مراحلی را طی کرده!
‌‌ما در روایت‌ها از تکیه‌ی نفس حرف نمی‌زنیم.
‌‌از او نمی‌گوییم از و سخن می‌گوییم.
‌‌بین این‌ها تفاوت بسیاری‌ست.
‌‌ما قرار نیست از چهره‌ی و را تخریب کنیم. ‌

‌‌ادامه در کامنت
‌‌



منبع

motarased@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

‌ ‌بسم الله الرحمن الرحیم ‌‌ ‌‌‌ ‌‌ ‌‌در روایت‌های واقع بینانه قرار نیست از شهید شخصیت منف… بیشتر بخوانید »