ساواک

شکنجه‌های بازجو‌های دوره دیده ساواک در اسرائیل/ حرف‌هایی که نمی‌توان از شکنجه‌ها گفت


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بازرگانی از فعالان سیاسی قبل از انقلاب در برنامه فجرآفرینان رادیو انقلاب پیرامون شیوه‌های شکنجه ماموران ساواک اظهار داشت: هریک از بازجو‌های ساواک در بازجویی‌های خود از مبارزان اوج بی‌رحمی خود را به نمایش می‌گذاشتند. اگر انسان زوایای مختلف رفتار بازجو‌ها با زندانیان را بیان کند تحمل زیادی نیاز است. شرایط روحی را در زندانیان ایجاد می‌کردند که فرد به مردن راضی‌تر بود.

وی افزود: سربازرس نادری‌پور معروف به تهرانی یکی از قصی‌اقلب‌ترین بازجو‌های ساواک بود که روش‌های شکنجه کردن، بازجویی و به معنی واقعی بی‌رحم شدن را در اسرائیل دوره دیده بود.

بازرگانی بیان کرد: یکی از خاطرات تلخ دوران بازداشتم در کمیته مشترک زمانی بود که پس از یک‌ماه بازجوئی مداوم و شکنجه‌های مختلف یک روز که در انفرادی بودم فرد قوی هیکلی وارد انفرادی شد در حالی که تمام پاهایم بشدت به دلیل شلاق و شکنجه‌های مداوم زخمی و چرک‌آلود بود، این فرد با هیکل درشت و وزن سنگین خود بر روی پا‌های زخمی من ایستاد و شروع به تکان دادن پا‌های خود کرد که باعث شد تمام زخم‌های پاهایم دوباره سرباز کنند و پانسمان‌ها باز شوند و شرایط وحشتناک و غیر قابل تحملی برایم ایجاد شد.

این مبارز انقلابی عنوان کرد: ساواک در بازجوئی‌های خود اگر از فرد قطع امید می‌کردند زنده نمی‌گذاشتند چرا که سندی برای وحشی‌گری‌های خود در سال‌های آتی باقی نگذارند تا کسی از جنایت‌های آن‌ها مطلع نشود و بسیاری از افرادی نیز که زیر شکنجه و در زندان شهید شدند به دلیل مقاومت و ایستادگی بسیار افراد و ناامیدی و ترس ساواک از آن‌ها بود.

وی با بیان اینکه پس از یک ماه و نیم ماندن در زندان اجازه حمام کردن می‌دادند، اشاره کرد: فریدون توانگری معروف به آرش متخصص بازجوئی از خانم‌ها بود فرد بهائی و بسیار بی‌نزاکت و فحاش بود.

بازرگانی در تشریح جنایات آرش بازجوی مخوف ساواک مطرح کرد: یکی از تلخ‌ترین صحنه‌هایی که در زندان دیدم صحنه‌ای بود که در حال انتقال به اتاق بازجوئی فریدون توانگری در یکی از انفرادی‌ها مو‌های یک خانم را در بند انفرادی گرفته بود و تمام وزن و فشار را روی مو‌های وی آورده بود و این خانم بشدت در حال ضجه و ناله بود با دیدن این صحنه با وجود اینکه شناختی از خانم نداشتم که اصلا مارکسیست، مسلمان و یا … بشدت ناراحت شدم و کاری از دستم برنمی‌آمد شدیدا به گریه افتادم.

این مبارز انقلابی اظهار کرد: جوانان باید خاطرات زندانیان را مطالعه کنند تا متوجه شوند که این انقلاب به راحتی به دست نیامده است و امروز که دشمنان ما به دنبال ضربه زدن به انقلاب هستند باید آگاه باشیم و بدانیم که این انقلاب مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده تا به این مرحله رسیده است و اکنون آینده این انقلاب در دستان جوانان است.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

شکنجه‌های بازجو‌های دوره دیده ساواک در اسرائیل/ حرف‌هایی که نمی‌توان از شکنجه‌ها گفت بیشتر بخوانید »

اعتراف فرح به اعتمادی که شاه به «عوضی‌ها» داشت/ واقعاً یک سوم ایرانی‌ها ساواکی بودند؟

اعتراف فرح به اعتمادی که شاه به «عوضی‌ها» داشت/ واقعاً یک سوم ایرانی‌ها ساواکی بودند؟


همین دیروز| گروه تاریخ خبرگزاری فارس ـ امین رحیمی: «ساواک» را هیچ‌کس دوست ندارد؛ مردم و انقلابیون که نظرشان معلوم است و سلطنت‌طلبان قدیمی و جدید هم بسیار ترجیح می‌دهند که اگر بشود، یک‌جوری لکه ‌ننگ ساواک از دامن پاره‌پاره پهلوی‌ها پاک شود و اصلا نامش هم فراموش شود! البته الان‌ها این‌طوری است و ساواک لکه‌ننگ شده برای سلطنت پهلوی وگرنه خود محمدرضا و اطرافیانش خیلی ساواک را دوست داشتند و مهم می‌دانستند و پُز می‌دادند و قدرت‌نمایی می‌کردند با آن در داخل کشور.

اسمش «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» بود و آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها راه‌انداخته بودند برای ایران؛ و مأمورانش توسط رژیم صهیونیستی آموزش دیده بودند و به‌نظر شاه، امنیت کشور مدیون این سازمان بود. در بیرون ایران هم در مصاحبه‌هایش با اروپایی‌ها با دروغ‌های آشکار و رسوا و اغلب در ‌حالی که عرق بر چهره‌اش می‌نشست از ساواک دفاع می‌کرد و شکنجه توسط ساواک را به‌کلی انکار می‌کرد و می‌گفت: «ما مجبور نیستیم مردم را شکنجه کنیم، شکنجه شیوه عمل سازمان‌های عقب‌افتاده است. ما حالا در روش‌های بازجویی به اندازه شما پیشرفته هستیم.»

همان آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را می‌گفت! وقتی هم درباره شکنجه زیاد سوال‌پیچش می‌کردند به جای این‌که بفهمد دیگر واقعا گندش درآمده با پُررویی و عصبانیت می‌گفت: «تکذیب می‌کنم، البته مجبور نیستم تکذیب کنم چون اصلا به شما مربوط نیست!»

بازدید پهلوی دوم از ساواک(کمیته مشترک ضد خرابکاری)

از هر ۳ ایرانی یکی ساواکی است!

ساواک، امنیت را چه‌طوری برقرار می‌کرد؟ با کشتار و شکنجه که اصلا به آن‌ها مشهور بود، ولی در وحشت‌پراکنی هم استاد بود. در اوایل دهه ۵۰ شمسی نفوذ و دخالت ساواک در زندگی شخصی و احوالات خصوصی ایرانی‌ها به حدی رسید که به شوخی اما از روی ناخشنودی و تلخکامی مشهور شده بود از هر ۳ ایرانی یکی ساواکی است؛ یعنی همه باید حواس‌شان جمع باشد و جلوی دیگران علیه شاه حرفی نزنند که بله دیگر! آوازه این وحشت‌پراکنی تا آن سر دنیا هم رفته بود و نشریه «نیوزویک» آمریکا به اشتباه و احتمالا از روی اغراق نوشته بود ۳ میلیون ایرانی (۸ درصد جمعیت ۳۵ میلیونی ایران) به عنوان خبرچین با ساواک همکاری می‌کنند! همان‌موقع یک نویسنده آمریکایی شکنجه در ساواک را این‌چنین توصیف کرده بود: «روش‌های روم باستان، اسپانیا قرون وسطا و همچنین آشوویتس و سایگون را به حد اعلی رسانده».

نشان رسمی ساواک و آبرویی که از ایران باستان برد!

چرند است!

ساواک به تنهایی در دهه ۵۰ شمسی موضوع حقوق بشر ایران را به موضوع روز رسانه‌های جهان تبدیل کرده بود. نشریات ایرانی که امکان نداشت، اما نشریات خارجی مدام درباره شکنجه‌های این سازمان به‌اصطلاح امنیتی ولی «اوباش و سرکش» در ایران مطالب مستند می‌نوشتند. چنین واقعیتی در حکومت پهلوی با ادعای دروازه‌های تمدن و این حرف‌ها جور نبود! البته شاه پهلوی هم این مطالب نشریات را می‌خواند و هر وقت گیر یک خبرنگار خارجی می‌افتاد، می‌گفت این گزارش‌ها «چرند» است. درواقع ساواک آبروی حکومت پهلوی را برده بود، ولی چون پهلوی دوم خوشش می‌آمد که امنیت سلطنتش برقرار باشد، جلوی ساواک را نگرفت و اصلا روش حکومت‌داری‌اش بر اساس همین روش‌های ساواکی استوار بود. 

ساواک نه که خیلی خوشنام بود، مدال افتخار هم داشت!

فصلی تلخ از تاریخ ایران

کارهایی که ساواک از زمان تأسیس در سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۵۷ شمسی انجام داد، خودش موضوع کتاب‌ها و منابع تاریخی فراوان است؛ اما فصلی تلخ از تاریخ ایران است و «تاریخ» هم ساواک را دوست ندارد. در دهه ۵۰ که ساواک و شهربانی «کمیته مشترک ضد خرابکاری» را تشکیل دادند، وضعیت بدتر هم شد. شرح شکنجه‌ها و اعمال قبیحی که ساواکی‌ها انجام می‌دادند، به قدری دهشتناک است که آگاهی از جزئیات آن‌ها جز برای عبرت و فراموش‌نکردن، لطفی ندارد.

شهید رجایی در کنفرانس مطبوعاتی سازمان ملل در سال ۱۳۵۹ آثار شکنجه بر پایش را نشان داد تا جهانیان بفهمند که شاه پهلوی چقدر دروغگو بود!

از تاریخ که بگذریم هنوز هم ساواک موضوع مهم و چالش گلوگیر مدعیان افتخارات سلطنت پهلوی در ایران است. «فرح پهلوی» در سال ۲۰۱۵ میلادی در جواب پرسش خبرنگار نشریه آلمانی «دی‌ولت» (Die Welt) درباره «شکنجه» هزاران نفر در ایران دوره پهلوی چه گفته باشد خوب است؟ گفته است: «بله. ما اشتباه کردیم. آن‌چه هم در زمان ما رخ داد، بد بود. مشاوران همسر من، دولت و شخص شاه آلارم‌ها را نشنیده گرفتند. شاه بیش‌از‌ حد سرگرم سیاست خودش بود. او به آدم‌های عوضی اعتماد کرد. دست بسیاری از ژنرال‌ها و کارمندان بلندپایه را باز گذاشت.»

و البته ایشان توجه نفرمودند که اصولا چرا یک‌نفر به «آدم‌های عوضی» اعتماد می‌کرده و شاید خودش هم مشکلی داشته!

یکی از آن «آدم‌های عوضی» (ارتشبد نصیری، رئیس ساواک) در حال اعطای مدال افتخار به یک ساواکی!

در بخشی از این فیلم مصاحبه شاه پهلوی درباره شکنجه در ایران را ببینید:

 

 

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۴ دی مصادف با ۱۳ ژانویه میلادی و ۲۹ جمادی‌الاول هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ شهادت فقیه ارجمند «ملا محمد تقی بُرغانی» در سال ۱۲۶۴ قمری
ـ زادروز «بارتولو دیاز» دریانورد و کاشف پرتغالی در سال ۱۴۵۰ میلادی
ـ درگذشت «جورج فاکس» مبارز صلح‌طلب انگلیسی در سال ۱۶۹۱ میلادی
ـ درگذشت «الکساندر پاولوف» مبتکر روسی و از مخترعان دستگاه ضبط صوت در سال ۱۹۰۶ میلادی
ـ درگذشت «محمد قاضی» نویسنده و مترجم مشهور ایرانی در سال ۱۳۷۶ شمسی

انتهای پیام/





منبع خبر

اعتراف فرح به اعتمادی که شاه به «عوضی‌ها» داشت/ واقعاً یک سوم ایرانی‌ها ساواکی بودند؟ بیشتر بخوانید »

روزشمار دفاع مقدس (۱۹ دی)


روزشمار دفاع مقدس (۱۹ دی)رویداد‌های مهم این روز در تقویم خورشیدی (۱۹ دی)

** مهم‌ترین مناسبت‌های ملی و مذهبی در دی **

۵-ولادت حضرت عیسی (ع)، جشن کریسمس| ۷-تشکیل نهضت سوادآموزی به فرمان حضرت امام (ع) | ۸-شهادت حضرت زهرا (س) به روایتی| ۹-روز بصیرت و میثاق امت با ولایت| ۱۲-جشن آغاز سال ۲۰۲۱ میلادی| ۱۹-قیام خونین مردم قم (۱۳۵۶ هـ ش) | ۲۰-سالروز شهادت امیرکبیر به دستور ناصرالدین شاه قاجار| ۲۲-تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام (ره) | ۲۶-فرار شاه معدوم| ۲۷-شهادت نواب صفوی، طهماسبی، برادران واحدی و ذوالقدر از فداییان اسلام| ۲۸-شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) (تعطیل) | ۲۹-روز غزه

** تاریخ شهادت برخی شهدای دفاع مقدس در دی **

• ولادت شهید حسین ابراهیمی (استان سمنان، شهرستان سمنان) (۱۳۳۶ ه.ش)

• ولادت شهید مختار امیری (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۳۹ ه.ش)

• قیام خونین مردم قم در اعتراض به چاپ مقاله ساواک علیه حضرت امام خمینی (ره) (۱۳۵۶ ه.ش)

• شهادت شهید محمدعلی ذوالفقاریان (استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۵۸ ه.ش)

• عملیات کوچک ضربت ذوالفقار در میمک، به طور مشترک (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید میرحسین حسینی (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید حسن مهاجریان (استان تهران، شهرستان ورامین) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت خلبان شهید محمدحسن قهستانی (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت خلبان شهید عبدالرضا کوپال (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید اکبر تاجمیر ریاحی (استان اصفهان، شهر نصرآباد) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید قاسم پولاب (استان ایلام، شهرستان سیروان) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالرحیم رفیعی (استان اصفهان، منطقه رهنان) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید بهمن ولدخان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید رمضانعلی کاظمی رباط ترکی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید غلامعلی سجودی فریمانی (استان خراسان رضوی، شهرستان فریمان) (۱۳۶۳ ه.ش)

• آغاز عملیات کربلای ۵ در شلمچه و شرق بصره (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی خوش اخلاق (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید تیمور علی‌پور (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی سپیدبر (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدابراهیم کسائیان (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی اکبر حسام (استان گلستان، شهرستان گرگان، روستای شاهکوه) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی حسینی نسب (استان کرمان) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید حسینعلی عالی (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدمحمدباقر میرمجیدی (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید حسن علی‌پور (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیداحمد علوی (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید سیدعلیرضا قوام (استان خراسان رضوی، شهرستان کاشمر) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علیرضا عالی مقدم (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید امیرحسین صبوری (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید ذوالفقار آقامحسنی فشمی (استان تهران، شهرستان شمیرانات) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی رضا محسنی (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید مسعود تواضع (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید یدالله حسین قلی‌زاده (استان آذربایجان شرقی، شهرستان هریس) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید علی ملازاده سورکی (استان مازندران، شهرستان میاندورود) (۱۳۶۶ ه.ش)

• شهادت شهید ابراهیم حیدریان (استان کردستان، شهرستان کامیاران) (۱۳۶۷ ه.ش)

• شهادت سردار سرلشکر شهید احمد کاظمی فرمانده نیروی زمینی سپاه (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید نبی‌الله شاهمرادی معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه (استان اصفهان، شهرستان چادگان) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید سعید سلیمانی معاون عملیات نیروی زمینی سپاه (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید سعید مهتدی جعفری فرمانده لشکر محمد رسول الله (ص) (استان تهران، شهرستان پیشوا) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید غلامرضا یزدانی فرمانده توپخانه نیروی زمینی سپاه (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید عباس کروندی فرمانده پایگاه هوایی قدر (استان قم، شهرستان قم) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید صفدر رشادی معاون طرح برنامه بودجه مالی نیروی زمینی سپاه (استان مرکزی، شهرستان ساوه) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید احمد الهامی‌نژاد فرمانده دانشکده پروازی نیروی هوایی سپاه (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید حمید آذین‌پور (استان آذربایجان غربی، شهر محمودآباد) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید محسن اسدی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۸۴ ه.ش)

• شهادت شهید مرتضی بصیری (استان آذربایجان غربی، شهرستان خوی) (۱۳۸۴ ه.ش)

• درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام (۱۳۹۵ ه.ش)



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۱۹ دی) بیشتر بخوانید »

زندگی روحانی در آشپزخانه!

زندگی روحانی در آشپزخانه!



مروری بر زندگینامه شهيد حجت الاسلام «عبدالحسين مبشر»

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حجت‌الاسلام و المسلمین «عبدالحسین مبشر خرم آبادی»، در سال ۱۳۲۵ در روستای «سیاهپوش» از توابع شهرستان الشتر لرستان در خانواده ای مذهبی و کشاورز دیده به جهان گشود، دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و پس از پشت سرگذاشتن دبیرستان، آموزش علوم اسلامی و دانشگاهی را با هم آغاز کرد و همزمان با فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه خرم آباد،در سال ۱۳۴۰، در رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی شرکت کرد و موفق به اخذ لیسانس از دانشگاه تهران شد.

وی با توجه به علاقه فراوانی که به کریمه اهل بیت(ع) داشت، رهسپار قم شد و دوره سطح را در این شهر مقدس به پایان رساند و سه سال در درس خارج فقه و اصول شرکت کرد و درسایه سار عنایات حضرت معصومه (س) توانست در دروس حوزوی پیشرفت چشمگیری داشته باشد.

حجت الاسلام مبشر خرم آبادی، در روشنگری و بارور کردن افکار جوانان خرم آباد نقش موثری ایفا کرد و در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعالی داشت و در پخش اعلامیه ها و نوار سخنرانی ها و پیام های امام خمینی(ره) تلاش های فراوانی نمود و به تدریج فعالیت تبلیغی و مبارزاتی خود علیه رژیم منحوس پهلوی را گسترش داد.

تبعید به بهبهان

این روحانی وارسته، تحت تعقیب ساواک قرار گرفت و دستگاه های امنیتی رژیم، مانع فعالیت وی و همفکران و همرزمان انقلابی او شد و جلسات آنان را برهم می زد این اقدامات شجاعانه باعث شد تا ساواک او را به بهبهان تبعید کند.

پس از ورود به بهبهان به علت سخنرانی هایی که علیه رژیم طاغوت کرده بود، بارها به ساواک مسجد سلیمان فراخوانده شد و تحت فشار و بازجویی شدید قرار گرفت که این فشارها و کوشش های ساواک راه به جایی نبرد و این مبارز انقلابی پس از مدتی دوباره به خرم آباد بازگشت و فعالیت های دینی و انقلابی خود را از سر گرفت.

بازگشت به دیار خود

حجت الاسلام و المسلمین مبشّر خرم آبادی، با اوج گیری مبارزات مردمی علیه رژیم ستم شاهی خانه کوچک خود را به محل تصمیم گیری و فعالیت های انقلابیون مسلمان تبدیل کرد و با دعوت از خطبا و مبارزان دیگر، همچون شهید هاشمی نژاد و دیگران به خرم آباد، به مبارزات مردم، عمق بیشتری بخشید و سیل خروشان تظاهرات مردمی را به سوی نابودی طاغوت و طاغوتیان هدایت کرد.

پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی

این شهید روحانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پاسداری از ارزش های نهضت اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرد ودر ابتدای انقلاب در هیئت پاکسازی ادارات و کمیته انقلاب اسلامی خرم آباد فعالیت داشت، سپس به عنوانت سرپرست بنیاد شهید خرم آباد منصوب شد و با کوشش‌ها و پیگیری های خود توانست به بنیاد شهید خرم آباد سر و سامان دهد.

وقف خانواده شهدا

این روحانی انقلابی، بیشتر اوقات خود را به رسیدگی و خدمت به خانواده شهدا و ایثارگران می گذراند و حقوق ناچیز خود را صرف رفاه و آسایش آنان می کرد و در این مدت نیز مسئول اداره سیاسی بسیج لرستان نیز بود.

نبرد در جبهه های حق علیه باطل

شهید مبشر با شروع جنگ تحمیلی، کوشش چشمگیری در بسیج عشایری لرستان داشت و با همکاری بعضی از دوستان خود، تعداد زیادی از عشایر و جوانان لرستان را به جبهه های جنوب و غرب کشور اعزام داشت.

خاطرات خواندنی همسرش

خانم «زینب غلامرضایی»، همسر روحانی شهید حجت الاسلام عبدالحسین مبشر، اولین رییس بنیاد شهید انقلاب اسلامی شهرستان خرم آباد، خاطرات خواندنی را از همسر فداکار خود نقل می‌کند.

او می‌گوید: «در خانه ما به روی همه باز بود. بیشتر روزها مهمان داشتیم. با اینکه بیشتر کارها را خودش انجام می داد، اما دائم می‌گفت:” خانم من را حلال کن” جنگ هم که شروع شد، خیلی از خانواده ها آواره شده بودند و از شهرهای دیگر به خرم آباد می آمدند. یک روز به خانه آمد و گفت:”خانم اگر شما اجازه بدهی خانواده ای که سرپناه ندارند را به منزل بیاورم تا با ما زندگی کنند، من هم پذیرفتم و فرشی در آشپزخانه پهن نمودم و خودمان در آشپزخانه زندگی می کردیم و آن خانواده در اتاق».

دل به دنیا نبند وابسته می‌شوی!

همسر شهید در خاطره‌ای دیگر نقل می‌کند: «همسرم احساس مسوولیت عجیبی داشت، اگر کسی می خواست کارها را به تعویق بیندازند، اجازه نمی داد و تا آن کار انجام نمی شد دست برنمی داشت. حقوقی را که از بنیادشهید می گرفت خرج مستضعفان و فقرامی کرد و اگر گاهی وسیله ای برای منزل می خریدم با خنده می گفت: « خانم اگر به چیزی دل ببندی به دنیا وابسته می‌شوی.»

تقوایی مثال زدنی

وی همچنین در باره تقوا و خداترسی شهید حجت الاسلام مبشر گفت:«وضع مالی مناسبی نداشت، اما حساسیت خاصی نسبت به حلال و حرام داشت،از لقمه شبهه ناک پرهیز می کرد و تقوایش مثال زدنی بود. به خودسازی وتربیت نفس اهمیت می داد، از فرصت هایش استفاده می کرد و با هوش بالایی که داشت، همزمان دروس حوزه و دانشگاه را با هم می خواند»

اولیای الهی از مرگ نمی‌هراسند

این شهید بزرگوار در عشق به شهادت در راه خدا و نترسیدن از مرگ سرآمد و ممتاز بود؛ به نحوی که در بحبوحه ترورهای کور منافقین در سال ۶۰ چند بار تهدید شده بود و حتی یک بار در محل کارش، «بنیاد شهید استان لرستان» مورد سوء قصد قرار گرفت؛ با این حال هرگز راضی نشد برای او محافظ در نظر بگیرند و می گفت: نمی توانم بخوابم و کسی از من محافظت کند و معتقد بود ما برای فضیلت و شرافتمان باید مبارزه کنیم و بمیریم.

پرواز به سوی دیار باقی

این روحانی مبارز و انقلابی بارها از سوی منافقین کوردل مورد تهدید واقع شده بود، سرانجام در روزششم مهرماه سال۶۰ هنگامی که عازم بنیاد شهید بود، هدف گلوله منافقین قرار گرفت و سرخ‌گون به لقای الهی شتافت.



منبع خبر

زندگی روحانی در آشپزخانه! بیشتر بخوانید »

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس



جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و رییس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است. از جمله آثار او، کتاب «قتلگاه رکس» با موضوع فاجعه اتش‌سوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ است.

در شامگاه 

۲۸ مرداد ۱۳۵۷ حدود ۷۰۰ نفر برای تماشای فیلم «گوزن‌ها» که یک فیلم سیاسی بود و به نوعی در راستای مبارزه قلمداد می‌شد، به سینما رکس آبادان رفتند که ناگهان سینما دچار اتش‌سوزی شد و حدود ۴۰۰ نفر از آنان در میان شعله‌های آتش جان باختند.

انتشار خبر آتش‌سوزی و نمایش فیلم‌ها و عکس‌های این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحه‌دار کرد. رژیم پهلوی با متهم کردن نیروهای انقلابی، تلاش کرد تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجر و مخالف هنر نشان دهد، اما بیشتر مردم و انقلابیون معتقد بودند که این اقدام توسط ساواک انجام گرفته است.

با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مسببان این حادثه دستگیر و اعدام شد، اما همچنان برخی نیروهای انقلابی را متهم می‌کنند و عامل رخ دادن این فاجعه می‌دانند.

سلیمی نمین در این مصاحبه به ابعاد و ابهامات این آتش‌سوزی پرداخته و به شبهات مطرح شده پاسخ داده است.

حادثه سینما رکس چه جایگاهی در تاریخ انقلاب دارد؟

فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان، جنایتی کم نظیر در تاریخ بشر است. یک بعد این جنایت نسبت دادن آن به نیروهای انقلابی و جابجا شدن جایگاه جلاد و شهید است.

متاسفانه در سال‌های گذشته برخی رسانه‌ها و افراد، نیروهای انقلابی را مسببان این فاجعه معرفی کرده‌اند در حالی که بر اساس اسناد و خاطرات منتشر شده، ساواک و رژیم پهلوی عامل اصلی اتش‌سوزی بود. دلایل بسیار دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد آتش‌سوزی توسط عوامل رژیم پهلوی صورت گرفت.

به هر حال امروزه دشمنان انقلاب اسلامی تلاش دارند واقعیت‌های انقلاب اسلامی را تغییر بدهند  و به تطهیر رژیم پهلوی و حامیان آن یعنی آمریکا و انگلیس بپردازند. این موضوع در تولیدات شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای همچون بی‌بی‌سی فارسی، من و تو و ایران اینترنشال قابل مشاهده است.م تاسفانه برخی رسانه‌ها و افراد در داخل کشور نیز همسو با آنان عمل می‌کنند.

دشمنان انقلاب اسلامی سرمایه‌های کلانی برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی انجام داده‌اند چراکه تاریخ ساده‌ترین راه برای تغییر عقاید و باورهاست. این سرمایه‌گذاری، هوشمندانه است.

دشمنان به دنبال این هستند تا باورهای تاریخی مردم مذهبی ایران را مخدوش سازند. مخدوش شدن باورهای تاریخی به تدریج بر اعتقادات افراد تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا اعتقادات مردم نسبت به انقلاب اسلامی و اسلام سست شود.

یکی از استدلال‌های کسانی که ادعا می‌کنند سینما رکس توسط نیروهای انقلابی به آتش کشیده شد، حمله نیروهای انقلابی به سینماها و آتش زدن بعضی از آن‌ها در برخی از شهرها مانند تهران است. آیا چنین گفته‌ای صحت دارد؟

یکی از اقدامات رژیم پهلوی برای تغییر ذائقه مردم مذهبی و متدین ایران، رونق کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها و پخش فیلم‌هایی در سینماها بود که صحنه‌های جنسی داشت. نمایش فیلم‌های مستهجن در سینماها برای مردم متدین ایران بسیار ناراحت کننده بود.

از این رو مردم انقلابی در اعتراض به پخش چنین فیلم‌هایی بعد از هشدارهای متعدد به این قبیل سینماها، اقدامی علیه‌شان انجام می‌دادند و در مواردی اقدام به شکستن شیشه‌های آن سینماها و در نهایت پرتاب کوکتل مولوتف به داخل سینما، آن هم در شرایطی که مردم در آن مکان نبودند، می‌کردند.

مردم و جوانان انقلابی قصد آزار رساندن به کسی حتی مسئول سینما و مخالفان خود نداشتند و تنها به دنبال این بودند تا به نوعی اعتراض خود را بیان کنند. این اقدام نه در حاشیه یک راهپیمایی و تظاهرات بلکه به صورت مستقل و زمانی که خیابان‌ها خلوت بود، انجام می‌گرفت.

انجام این‌گونه کارها چند دلیل داشت، نخست اینکه تظاهرات به صحنه درگیری و زد و خورد تبدیل نشود یا اینکه حداقل خشونتی شکل نگیرد که عامل آن نیروهای انقلابی معرفی شوند. دوم اینکه نیروهای انقلابی از خلوتی خیابان‌ها و کوچه‌ها استفاده کنند و به راحتی فرار کنند تا به دست مأموران رژیم پهلوی نیافتند. سومین دلیل هم اینکه در هنگام حضور شهربانی، آسیبی به مردم وارد نشود.

همچنین مرور وقایع رخ داده در سینما رکس آبادان نشان می‌دهد که این فاجعه سنخیتی با اتفاقات پیش از آن ندارد. در فاجعه سینما رکس اطراف سینما مواد آتش‌زا ریخته و بمب باطری‌دار جای‌گذاری شد. سپس تمام درب‌های سینما قفل شد. نیروهای انقلابی نه چنین کاری انجام می‌دادند و نه وقت آن را داشتند که انجام بدهند. آنها چند شیشه می‌شکستند و در برخی موارد کوکتل مولوتفی به داخل سینما پرتاب می‌کردند.

جالب این است که ادعا می‌شود نیروهای انقلابی پس از انجام کارهای خود به داخل سینما رفتند و به تماشای فیلم نشستند. کدام عقل سلیمی قبول می‌کند آن‌هایی که پی از شکستن شیشه‌های سینما و از ترس دستگیری به سرعت فرار می‌کنند به داخل سینما بروند و در انتظار اتش‌سوزی بنشینند؟

پس سینما رکس آبادان توسط چه کسی به آتش کشیده شد؟

فاجعه سینما رکس آبادان با طراحی و اجرای ساواک انجام گرفت. ساواک آتش زدن سینما را به دو بخش مدیریتی و عملیاتی تقسیم کرده بود. بخش عملیاتی را به گونه‌ای طراحی کرده بود که اگر عوامل آن لو رفتند گفته شود یک یا چند معتاد خیابانی این کار را انجام داده‌اند.

ساواک چهار معتاد و مواد فروش را که در کمیته مشترک ضد خرابکاری و شهربانی پرونده داشتند به کار گرفت. البته معلوم نیست که در زمان حضور در سینما مواد مخدر مصرف کرده بودند یا خیر.

معتادان نیز خبر نداشتند که قرار است درب‌های سینما بسته شود. به همین دلیل در سالن سینما نشستند و خیالشان راحت بود که با شروع اتش‌سوزی می‌توانند به سرعت خارج شوند، اما آنان نیز همچون مردم بی‌گناه در آتش سوختند و کشته شدند. البته یکی از معتادان (تکبعلی‌زاده) توانست از راه پشت‌بام از سالن سینما خارج شود و فرار کند.

در شب حادثه سرتیپ رزمی دو کار باید انجام می‌داد. نخست اینکه چهار نفر عامل اجرایی نصب کننده بمب‌های آتش‌زا در چهار گوشه سینما به همراه تماشاچیان در آتش بسوزند. دوم این‌که خسارات این جنایت به حداکثر ممکن افزایش یابد.

رزمی در شب جنایت این دو مأموریت بدترین عملکرد را از خود ارائه کرد، به گونه‌ای که نه تنها برای مردم جمع شده در اطراف سینما بلکه حتی برای نیروهای معمولی در خدمت رژیم پهلوی این تصور به وجود آمد که رژیم پهلوی در آتش‌سوزی نقش داشته است. بنا به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از رییس ساواک خوزستان در این رابطه بین رییس شهربانی و چند نفر از افسران شهربانی آبادان اختلاف شدیدی به وجود آمد.

با استناد به چه دلیلی می‌توان اثبات کرد که سینما رکس آبادان توسط ساواک و عوامل اجیر شده از سوی رژیم پهلوی به آتش کشیده شد؟

دلایل بسیاری برای اثبات این ادعا وجود دارد. طراحی دقیقی برای اجرای این جنایت انجام گرفته بود. رییس آتش‌نشانی آبادان و معاون او در صحنه اتش‌سوزی حاضر نشدند. از معاون آتش‌نشانی پرسیده شد که چرا حضور پیدا نکردی و او پاسخ داد که رییسم به من گفت نرو.

مشابه این اتفاق نیز در آتش‌سوزی‌های تهران انجام گرفت. به دلیل برقراری حکومت نظامی، نیروهای ارتش در خیابان‌ها حضور داشتند. ساواک نیز به ارتش دستور داده بود تا در آتش‌سوزی‌ها دخالت نکند و آتش را خاموش نکند. این موضوع در خاطرات ارتشبد قره‌باغی رییس ارتش شاهنشاهی آمده است.

سینمای بزرگ آبادان در آتش می‌سوخت و شهر ملتهب بود، اما مسئولان آتش‌نشانی در صحنه حاضر نشدند. آیا مهمتر از این فاجعه می‌توانست اتفاق دیگری رخ بدهد که نیاز باشد مسئولان در صحنه حضور پیدا کنند؟

آتش‌سوزی از ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه بعدازظهر آغاز شد و تا ساعت ۴ بامداد روز بعد ادامه پیدا کرد اما نیروهای آتش‌نشانی نیم ساعت با تاخیر رسیدند. در نهایت در ساعت ۲ و یا ساعت ۴ بامداد توانستند وارد سالن سینما بشوند و آتش را مهار کنند. آن نیروها هم افراد مبتدی بودند و تجربه آنچنانی در اطفای حریق به آن شدت نداشتند.
روزنامه کیهان در گزارشی که همان روزها منتشر شد، به صراحت به تاخیر نیم ساعتی شهربانی آبادان در اطلاع‌رسانی به آتش‌نشانی اشاره کرده است که زمان لازم برای طی مسافت اتومبیل‌های آتش‌نشانی سه دقیقه بود. اما مأموران آتش‌نشانی پس از نیم ساعت به محل حادثه رسیدند.

سازمان آتش‌نشانی در پاسخ به این موضوع به رسانه‌ها اعلام کرد که شهربانی نیم ساعت پس از وقوع حادثه آتش‌نشانی را مطلع کرده است. نیروهای شهربانی آبادان نیز در حالی که مکان استقرارشان در چند قدمی سینما رکس بود با تاخیر در محل حادثه  حضور پیدا کردند.

منبع: ماهنامه فرهنگی هنری «سرو»



منبع خبر

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس بیشتر بخوانید »