ساواک

فیلم/ کانون‌های مبارزه علیه رژیم شاه

فیلم/ کانون‌های مبارزه علیه رژیم شاه

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ کانون‌های مبارزه علیه رژیم شاه بیشتر بخوانید »

خروش شهید «نواب صفوی» در دادگاه/ نخستین دستور فرماندار نظامی تهران در دستگیری رهبر گروه فدائیان اسلام

نخستین دستور فرماندار نظامی تهران در دستگیری رهبر گروه فدائیان اسلام + تصویر


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مناسبت سالگرد شهادت شهید «نواب صفوی» عکس‌نوشت «محمدرضا کائینی» محقق و تاریخ پژوه درمورد یک عکس کمتر دیده‌شده از نواب صفوی حین ورود به دادگاه را منتشر کرد.

وی با انتشار عکس کمتر دیده شده از شهید سید مجتبی نواب صفوی در صفحات مجازی خود نوشت: از جمله خصلت‌های شهید «سید مجتبی نواب صفوی» رهبر فدائیان اسلام، علاقه‌اش به لباس روحانیت بود.

وی همواره آن را «کسوت سیادت» خویش می‌نامید و هیچ‌گاه در مجامع عمومی بدون آن ظاهر نشد. هر چند در پوشش این لباس، ابتکاراتی نیز داشت. مثلا: به گونه‌ای خاص عمامه می‌بست و گاه از پارچه سبز برای دستار خویش استفاده می‌کرد و در مواقعی نیز کفش بنددار می‌پوشید که به راحتی بتواند حرکت کند و حتی بگریزد.

القصه، پس از دستگیری او در آذر سال ۱۳۳۴ از اولین دستورات فرماندار نظامی تهران این بود که لباس روحانی‌اش را بستانند و به جای آن پالتویی به تن او کنند! احتمالا هدف آنها از این کار تحقیر وی یا عدم برانگیختن حساسیت روحانیت بوده است.

در آغازین روز از دادگاه بدوی، هنگامی که نواب پا به آنجا گذاشت و عکاسان مطبوعات را دید، بلافاصله شال خویش را از کمر باز کرد و خواست تا آن را به سر ببندد. در همین حین عکاس روزنامه اطلاعات، مبادرت به ثبت این لحظه کرد.

بلافاصله یکی از افسران حاضر به سوی او رفت و به اجبار شال را از دستش درآورد! نواب اما به خروش آمد که: «به جدم قسم، با همین لباس به شهادت خواهم رسید!»

دیری نپائید که آرزوی او محقق گشت و در نیمه شب ظلمانی بیست و ششم دی به عنوان خواسته پیش از اجرای حکم، جامه‌اش را طلب کرد که با آن به دیدار حق نائل شود. آنان که در آن لحظات او را دیده‌اند، شادی‌اش را از بازستاندن لباس روحانیت به تاریخ سپرده‌اند!

این شمه‌ای از حالات و مقامات رهبری شجاع و پرصلابت بود که در بی‌ثباتی فرهنگی و سیاسی ایران در دهه ۲۰ و نیمه اول دهه ۳۰ شعار: «همه کار و همه چیز، تنها برای خدا» را سر داد!

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نخستین دستور فرماندار نظامی تهران در دستگیری رهبر گروه فدائیان اسلام + تصویر بیشتر بخوانید »

شهید نخبه‌ای که مزارش سال‌ها ناپیدا بود +عکس


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، یک کاربر فضای مجازی در توییتر نوشت: مزار شهید علی باکری، فارغ‌التحصیل ممتاز و رتبه۱ دانشگاه تهران که توسط ساواک به شهادت رسید و سال‌ها مزارش ناپیدا بود. برادران کوچک ترش مهدی و حمید فرماندهان لشگر عاشورا تحت تاثیر روحیات و مبارزات او، پای در مسیر مجاهدت گذاشتند و در دفاع‌مقدس به شهادت رسیدند.

قطعه۳۳ بهشت زهرا

شهید نخبه‌ای که مزارش سال‌ها ناپیدا بود +عکس

شهید نخبه‌ای که مزارش سال‌ها ناپیدا بود +عکس

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

شهید نخبه‌ای که مزارش سال‌ها ناپیدا بود +عکس بیشتر بخوانید »

روایت شهید همدانی از نحوه آشنایی با امام خمینی



به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: سردار شهید حاج حسین همدانی در بخشی از خاطراتش که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است درباره نحوه آشنایی خود با امام خمینی می‌گوید: در دوران تحصیل و کار در مساجد با هیئت‌های حسینی آشنا و در این محافل پرورش یافتم، چون ظلم وستم، تبعیض، فاصله‌ طبقاتی و گرسنگی را به خوبی حس کرده بودم به دنبال مجالسی می‌گشتم که مرا ارضا کند و هر روز نسبت به طبقه‌ حاکم نفرت و کینه‌ام افزوده می‌شد و در این زمان حوادثی پیش آمد که موجب آشنایی من با مسائل سیاسی و نام امام خمینی شد. آن سال ها همسایه‌ای داشتیم که جسد پسرش را که سرباز بود از تهران به همدان آوردند؛ می‌گفتند چون حاضر نشده مردم را به گلوله ببندد او را کشته‌اند. 

وقتی درسیزدهم آبان 1343 رادیو اعلامیه ساواک درباره تبعید امام خمینی(ره) را پخش کرد، من با نام ایشان آشنا شدم. وقتی امام دستگیر و از کشور تبعید شد، در همدان بر سردرخانه‌ها بیرق سیاه زدند و حتی در اعتراض به این اقدام رژیم پهلوی، دذ منازل مراسم گرفتند. از سربند همین ماجرا بود که با نام امام که آن روزها به «آقای خمینی» معروف بود، آشنا شدم.





منبع

روایت شهید همدانی از نحوه آشنایی با امام خمینی بیشتر بخوانید »

رنگ و بوی سیاسی عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

رنگ و بوی ضد استکباری عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲


رنگ و بوی سیاسی عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پس از شهریور ۱۳۲۰ و در مقاطعی که حوادث سیاسی – اجتماعی کشور با ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا (ع) تقارن می‌یافت عزاداری‌ها کاملاً رنگ و بوی سیاسی، ضداستعماری و ظلم‌ستیزی به خود گرفته و این فضا به راهبردی برای نیرو‌های مذهبی در تبیین خواسته‌ها و نظرات سیاسی – اجتماعی‌شان در کشور بدل می‌شد. این موضوع در جریان فعالیت و اقدامات جمعیت فدائیان اسلام و شخص شهید نواب صفوی و همچنین در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت کاملاً محسوس است.

یک ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، محرم فرا رسید و فضای مراسمات عزاداری متاثر از کودتا بود. از این‌ رو نوشتار حاضر به بررسی فضای سیاسی اجتماعی محرم در ۱۳۳۲ شمسی می‌پردازد.

فدائیان اسلام و محرم ۱۳۳۲

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، جمعیت فدائیان اسلام درصدد برآمد که از منابر و مجالس عزاداری ماه محرم، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. بی‌شک، استفاده از این مجالس با توجه به اوضاع خفقانی که رژیم پس از کودتا به وجود آورده بود، کمک شایانی به ادامه مبارزات علیه رژیم می‌کرد.

اصغر عمری در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در مسجد شاه (مسجد امام) پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین می‌گوید: «در عاشورای پس از ۲۸ مرداد، فدائیان اسلام از این فرصت استفاده کردند که در مسجد شاه آن زمان، سخنرانی داشته باشند. دسته سینه‌زن‌ها به مسجد می‌آمدند. شهید نواب صفوی از این موقعیت استفاده کرد و اظهار داشت: حالا که این جمعیت‌ها به مسجد می‌آیند ما آنجا یک سخنرانی برگزار می‌کنیم و این کار را هم کرد. من در آنجا محافظ منبر و بلندگو بودم. مسجد و جمعیت و آدم‌ها را از بالا خوب می‌دیدم و به آنان اشراف داشتم.

در قدیم رسم بود که روز عاشورا در تمام شبستان‌های مسجد، گروه‌ها و دسته‌های گوناگون جلساتی داشتند، عزاداری می‌کردند و سینه می‌زدند از جمله در شبستان شمال‌شرقی مسجد. گروهی عزاداری می‌کردند و سخنرانِ آنجا فردی به نام «شیخ باقر نهاوندی» بود که بر منبر رفته بود. دسته‌ها وارد مسجد می‌شدند و مسجد مملو از جمعیت شد. در آن زمان حکومت نظامی برقرار بود و سربازان مسلح میان مردم حضور داشتند. شهید «سید عبدالحسین واحدی» بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد. او می‌گفت که ما خیال داریم با ظلم حاکمان و ستم ستمگران مبارزه کنیم. کسانی که موافق هستند و می‌خواهند با ما بیعت کنند، دست‌های خود را روی سرشان بگذارند. تمام مردم دست‌های خود را روی سرشان گذاشتند. وی پس از بیعت گرفتن، شروع به سخنرانی کرد و به دولت اولتیماتوم داد که ما این برنامه‌ها را داریم.»

«محمدمهدی عبدخدایی» در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در محرم بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین می‌گوید: «ماه محرم و صفر بود و مرسوم بود که تمام دسته‌های مذهبی به بازار می‌آمدند. از بازار وارد می‌شدند و از مسجد امام خارج می‌شدند. روز عاشورای آن سال شهید سید عبدالحسین واحدی در مسجد امام سخنرانی کرد. در حین سخنرانی او، شهید نواب صفوی با حدود ۳۰۰ نفر از جوان‌های دولاب پابرهنه از دولاب وارد مسجد شدند. نواب صفوی صبح تا ظهر روز‌های عاشورا از دولاب تا مسجد امام با پای برهنه طی می‌کرد.

در این سخنرانی، «واحدی» زاهدی (نخست‌وزیر) را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای زاهدی این مسجد همان مسجدی است که در آن رزم‌آرا به جهنم رفت. اگر خلاف نظر مردم ایران گامی بردارید به سرنوشت رزم‌آرا دچار خواهید شد. از میان فدائیان اسلام شهید سید عبدالحسین واحدی بیشتر از دیگران منبر داشت و سخنرانی‌های تندی علیه رژیم ایراد می‌کرد. در ۱۰ روز محرم در مسجد شاه (امام) مجالس روضه‌خوانی برگزار می‌شد و شهید واحدی در این ۱۰ شب بر منبر می‌رفت و هر شب در آن مجالس، به شاه حمله می‌کرد و می‌گفت: محمدرضا، اعلی‌حضرت و شاه نبود بلکه «پسرک پهلوی» بود. در آن زمان هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد اینگونه حرف بزند.»

در محرم ۱۳۳۲ در گزارش‌هایی که از طرف شهربانی به وزارت کشور ارائه شده بود، در مورد فعالیت‌های جمعیت فدائیان اسلام چنین نوشته شده بود: «فدائیان اسلام در مسجد جامع واقع در بازار به مدت ۱۰ شب از اول ماه محرم، مجالس روضه‌خوانی تشکیل داده‌اند. نواب صفوی و سید عبدالحسین واحدی و عده‌ای دیگر از سران جمعیت فدائیان اسلام در مجالس مذکور شرکت کرده‌اند و سخنرانی می‌کنند. طبق اطلاع حاصله فدائیان اسلام فعالیت خود را با تشکیل مجالس عزاداری در مسجد باب‌الحوائج آغاز کرده‌اند و اعضای مؤثر جمعیت فدائیان اسلام در آن حضور یافته‌اند.»

جلسات آیت‌الله کاشانی در محرم ۱۳۳۲

منزل آیت‌الله کاشانی نیز در محرم و در مجالس عزاداری، محلی برای انتقاد علیه رژیم و مبارزه با آن بود. در یکی از مجالس عزاداری حسینی در منزل آیت‌الله کاشانی در محرم ۱۳۳۲ که عده‌ای از نمایندگان مجلس شورای ملی، رئیس شهربانی کل کشور، قضات بازنشسته دادگستری، کسبه و اصناف بازار و افراد مجمع معلمان مجاهد شرکت داشتند، «شیخ ابوالفضل» به منبر رفته و درباره نهضت حسینی شرحی مفصل بیان کرده و اشخاصی را که در این نهضت پایداری کرده و یا منحرف شده‌اند را با هم مقایسه کرد و ضمن تمجید از کاشانی، از اعمال خلاف قانون رژیم انتقاد کرد.

همچنین در ایام عزاداری ماه محرم ۱۳۳۲ ش، تهران شاهد برپایی تظاهرات بزرگی بود. در ۲۲ شهریور ۱۳۳۲ ش (چهارم محرم) یعنی ۲۵ روز پس از کودتای ۲۸ مرداد، مردم در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامدارانِ کودتا، تظاهراتی را سازماندهی کردند. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزه‌میدان کشیده شد. در ۲۵ شهریور (هفتم محرم) همان سال نیز تظاهرات گسترده‌تری در تهران برپا شد که توسط مأموران رژیم سرکوب شد اما این سرکوب، مانع از اعتراض‌های خودجوش مردم نشد به طوری که صبح روز عاشورا مردم ضمن عزاداری برای امام حسین (ع)، پلاکارد‌هایی در اعتراض به حاکمیت پهلوی دوم در دست داشتند.

عزاداری پس از کودتای ۲۸ مرداد

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم پهلوی قصد داشت مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد. بنابراین رژیم با اقداماتی نظیر شرکت شاه و سران مملکتی در مراسم عزاداری می‌خواست وانمود کند که شاه و مسئولین پایبند شعائر مذهبی هستند. در این دوره شاه در کاخ گلستان مراسم عزاداری برپا می‌کرد.

سپهبد تیمور بختیار (رئیس ساواک) برنامه‌های خاصی برای حضور در مجالس سوگواری داشت و بسیاری از سران مملکتی شب‌های محرم را تا دیروقت در تکایا و مساجد به سر می‌بردند. این روش مادامی که رژیم پهلوی از طرف مجالس عاشورایی احساس خطر نمی‌کرد و حضور مردم را در عزاداری محرم تهدیدی برای حکومت خود نمی‌دانست ادامه پیدا کرد.

اما فدائیان اسلام هنگامی که زندانی می‌شدند نیز دست از مبارزه نمی‌کشیدند و از ایام محرم و صفر استفاده می‌کردند و به سخنرانی برای زندانیان می‌پرداختند. محمدمهدی عبدخدایی در خاطرات خود در این باره چنین می‌گوید: «محرم سال ۳۴ در زندان بودم. شب‌ها زندانی‌ها جلسه بحث‌های عقیدتی می‌گذاشتند. در نتیجه این بحث‌ها اندک اندک گرایشات مذهبی به خود می‌گرفتند. در ماه محرم برای اولین بار زندانیان سیاسی سه شب برای امام حسین (ع) روضه گذاشتند و من سخنران عزاداری آن‌ها بودم.

در زندان، زندانیان توده‌ای (حزب توده) نیز بودند و من در این سه شب از چند کتاب برای زندانیان صحبت کردم. کتاب‌هایی که برای این منظور مطالعه کردم، این‌ها بود: «فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبائی، «پس از کمونیست حکومت حق و عدالت» دکتر عبدالحسین کافی و «ماتریالیسم یا منشأ فساد» نوشته مرحوم حاج سراج انصاری. صحبت‌های من در این شب‌ها به گونه‌ای بود که توده‌ای‌ها نمی‌توانستند به آن اعتراض کنند.»

اما با وجود این شرایط تمامی مجالس سوگواری ایام محرم در این دوره نیز تحت نظارت شدید سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) قرار داشته و کوچک‌ترین حرف و حدیثی که بوی اعتراض از آن به مشام می‌رسید، بلافاصله گزارش می‌شد. این شیوه مذهبی رژیم تا اوایل دهه ۴۰ ادامه داشت اما با علنی شدن مخالفت‌های امام خمینی با سیاست‌های ضداسلامی محمدرضا پهلوی که بیشتر بر اساس استفاده از ظرفیت‌های ماه‌های محرم و صفر در جامعه انتشار می‌یافت باعث تغییر در سیاست‌های مذهبی رژیم شد.

بدین ترتیب رژیم پهلوی دیگر نمی‌توانست نسبت به فرارسیدن ماه محرم بی‌تفاوت باشد و تصور کند که مراسم ایام عاشورا تنها به سوگواری و سینه‌زنی محدود خواهد شد. اسدالله عسگر اولادی درباره عزاداری سیدالشهدا (ع) پس از کودتای ۲۸ مرداد می‌گوید: «پس از جنگ [شهریور ۱۳۲۰ و رفتن رضاخان] محیط آرام‌تر شد و مجدداً عزاداری محرم شروع شد ولی به شکل خیلی کمرنگ.

به تدریج بعد از سال ۱۳۳۲ باز محرم در تنگنا قرار گرفت و چند سالی بعد از کودتایی که شد محرم در تنگنا قرار گرفت. از سال ۱۳۳۷ – ۱۳۳۸ محرم شروع به شکوفا شدن بود یعنی همان زمانی که حضرت امام هنوز به صورت مرجعیت رسمی نبود اما یکی از فق‌های برجسته کشور شده بود.»

پی‌نوشت: برگرفته از کتاب «نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

رنگ و بوی ضد استکباری عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بیشتر بخوانید »