سایت موشکی

امیر سرتیپ صباحی‌فرد

گام‌های اساسی نیروی پدافند هوایی ارتش در جهت افزایش قدرت دفاعی


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «علیرضا صباحی‌فرد» فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش به همراه امیر سرتیپ «علیرضا الهامی» جانشین فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش از گروه پدافند هوایی شهید حبیبی تهران و سایت‌های موشکی و راداری این مواضع پدافندی بازدید کرد و توان عملیاتی و آمادگی دفاعی این یگان پدافندی را مورد بازدید قرار داد.

امیر سرتیپ صباحی‌فرد در جریان این بازدید اظهار داشت: همان‌گونه که پدافند هوایی عملکردی درخشان در سال‌های دفاع مقدس داشت، امروز نیز نقش حیاتی در مراقبت از مرز‌های ایران و تأمین امنیت کشور ایفا می‌کند.

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش با تأکید بر ضرورت هوشیاری و حساسیت هرچه بیشتر در حفظ تمامیت ارضی کشور، افزود: لحظه‌ای در صیانت از مرز‌ها و منافع جمهوری اسلامی که از شمالی‌ترین نقطه تا جنوبی‌ترین بخش، خاک مقدس ایران است، غفلت نکرده و با تمام توان حافظ تمامیت ارضی کشور خواهیم بود.

وی با بیان اینکه نیروی پدافند هوایی همواره در راستای افزایش قدرت دفاعی گام‌های اساسی برداشته است، اضافه کرد: طی سال‌های گذشته این نیرو دستاورد‌های بومی متعددی را در حوزه دفاعی داشته و قابلیت‌ها و توانمندی‌های آفندی و پدافندی لازم را در درون خود ایجاد کرده است.

امیر صباحی‌فرد در ادامه با اشاره به شهادت شهدای خدمت، خاطرنشان کرد: رئیس جمهور شهید و همرا‌هان او در راه خدمت به کشور به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و مزد خادمی مخلصانه خودشان را از خداوند متعال دریافت کردند و نام و یاداش آنان تا ابد جاودانه خواهد ماند.

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش در ادامه از مجموعه مدیریت و کنترل شهید جودکی بازدید کرد و با ابراز خشنودی از بومی بودن تجهیزات مورد استفاده در این نیرو، توانمندی متخصصان داخلی را مایه افتخار کشور دانست.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گام‌های اساسی نیروی پدافند هوایی ارتش در جهت افزایش قدرت دفاعی بیشتر بخوانید »

توسعۀ شبکه‌ای گروه‌ها و سایت‌های موشکی و راداری/ تأمین امنیت پایدار راهبرد نیروی پدافند هوایی است

توسعۀ شبکه‌ای گروه‌ها و سایت‌های موشکی و راداری/ تأمین امنیت پایدار راهبرد نیروی پدافند هوایی است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ «علیرضا صباحی‌فرد» فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش، با حضور در سایت موشکی و راداری پدافند هوایی شهید علائی گناباد ضمن ارزیابی توان عملیاتی و رزمی این یگان پدافندی، ساختمان جدید ستاد فرماندهی و چندین طرح عمرانی، رفاهی و خدماتی را در این یگان افتتاح کرد.

در این بازدید، امیر سرتیپ صباحی‌فرد، ضمن ابراز رضایت از توان رزم و پیشرفت طرح‌های عمرانی منطقه پدافند هوایی شرق، اظهار داشت: امروز به لطف خداوند متعال منطقه پدافند هوایی شرق در طرح‌های جهادی در سطح نیروی پدافند هوایی ارتش پیشرو است و این به برکت وجود کارکنان و مسئولان انقلابی و پرتلاش این منطقۀ پدافندی است.

وی تصریح کرد: تولید امنیت دائمی و پایدار راهبرد پدافند هوایی است و تجهیز گروه پدافند هوایی شهید علایی گناباد به سامانه‌های موشکی و راداری کاملاً بومی در راستای تحقق این هدف است و رزمندگان ما در یگان‌های پدافندی با آمادگی و هوشیاری کامل و با توکل به خداوند سبحان از حریم هوایی کشور حفاظت می‌کنند.

فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش تأکید کرد: تولید امنیت دائمی و پایدار در آسمان کشور هدف اصلی و راهبرد اساسی نیروی پدافند هوایی است و نیروی پدافند هوایی برای تحقق این مهم، توسعۀ شبکه‌ای گروه‌ها و سایت‌های موشکی و راداری را در هر نقطه از کشور که لازم بداند در دستور کار قرار می‌دهد.

بنابراین گزارش، در بازدید فرمانده نیروی پدافند هوایی ارتش از سایت شهید علایی گناباد افزون بر افتتاح ساختمان جدید ستاد فرماندهی، ساختمان عملیات، ساختمان عقیدتی سیاسی، نمازخانه و مهمانسرا نیز در این سایت مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توسعۀ شبکه‌ای گروه‌ها و سایت‌های موشکی و راداری/ تأمین امنیت پایدار راهبرد نیروی پدافند هوایی است بیشتر بخوانید »

نامه محیط زیستی رهبر انقلاب به محسن رضایی

نامه محیط زیستی رهبر انقلاب به محسن رضایی



 معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در تشریح رویکرد مقام معظم رهبری به مقوله محیط زیست، از نامه مهم آیت‌الله خامنه‌ای به فرمانده سپاه در بحبوحه جنگ رونمایی کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «علی سلاجقه» در نشست پاسخگویی به تماس‌های مردمی که امروز (چهارشنبه ۱۶ آذر) در مرکز ارتباطات مردمی ریاست جمهوری انجام شد، در پاسخ به اظهارات یکی از شهروندان اهل کردستان که درباره برنامه‌ سازمان محیط زیست برای حفظ زیست‌گاه‌های گونه‌های در معرض انقراض و مناطق در معرض آسیب به‌دلیل وجود پادگان‌های نظامی سوال کرده بود، گفت: تجربه نشان داده مناطق مجاور پادگان‌ها و پایگاه‌های نظامی حیات وحش و محیط زیست ما بهتر حفظ شده‌اند.

وی افزود: منطقه خجیر و سرخه حصار در وسط پایتخت از مناطقی است که کمتر جایی در دنیا می‌توان با تنوع گیاهی و جانوری مانند آن پیدا کرد و خوشبختانه تقریباً خوب حفظ شده که یکی از علت‌های آن در کنار اقدامات انجام شده توسط سازمان محیط زیست، نظامی بودن این منطقه است.

رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه «موضوعات امنیتی از اولویت‌های اصلی کشور است»، در عین حال به ذکر خاطره‌ای از دوران دفاع مقدس پرداخت و گفت: در زمان جنگ در یکی از جزایر جنوبی حفاظت شده کشور یک سایت موشکی راه‌اندازی شده بود که سازمان‌های مربوطه نسبت به تخریب محیط زیست خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ابراز نگرانی کردند و ایشان نامه‌ای به فرمانده وقت سپاه نوشتند که سند بسیار محکمی در تبیین رویکرد رهبر معظم انقلاب به مقوله محیط زیست است.

سلاجقه افزود: حضرت آقا در شرایط جنگ که اضطرار ایجاب می‌کند حتی خانه‌های ما پایگاه قرار گیرد، در آن نامه خطاب به سردار محسن رضایی نوشتند «جناب آقای رضایی، هرچه‌سریع‌تر نسبت به تخلیه منطقه حفاظت شده [مذکور] اقدام شود و در اختیار دستگاه‌های مربوطه قرار گیرد» که هیچ‌جا نمی‌توان چنین حکمی را، آن هم در زمان جنگ دید.

وی بر همین اساس به آحاد جامعه اطمینان داد که اگر کوچک‌ترین خطری برای اکوسیستم یک منطقه باشد یا تصمیم و اقدامی موجب فرار حیات وحش باشد، سازمان محیط زیست آن را پیگیری خواهد کرد.

«محسن رضایی» روز یکشنبه ۱۶ آبان ۹۵ در «همایش سیاست‌های کلی محیط زیست، اجرا و نظارت» که با هدف پیگیری روند تحقق سیاست‌های کلی محیط زیست در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، با روایتی از رویکرد مقام معظم رهبری به محیط زیست گفته بود: عده‌ای گفتند رهبر فرزانه انقلاب در مورد محیط زیست، برنامه‌ای پیش‌بینی نکرده‌اند اما ایشان می‌خواستند که سند بالادستی محیط زیست ابلاغ شود و آن‌گاه همه مواد آن در تدوین قوانین و مخصوصاً در برنامه ششم توسعه مدنظر قرار گیرد.

او همچنین گفته بود: سیاست‌های کلان محیط زیست مصوب مقام معظم رهبری تحول بزرگی در این حوزه به‌وجود می‌آورد و پس از تدوین و تصویب سیاست‌ها، باید قانون، نقشه راه و طرحی برای آموزش، تبلیغات و نظارت در این عرصه نیز تهیه شود.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامه محیط زیستی رهبر انقلاب به محسن رضایی بیشتر بخوانید »

هر کدام از سربازانش یک حاج قاسم بودند +فیلم

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟



قاسم سلیمانی - نمایه

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کاپیتان پرواز مصطفی عرب نژاد متولد ۱۳۴۶ و از رزمندگان و نیروهای شهید سلیمانی در روزهای جهاد و حماسه بوده است، این خلبان ۵۲ ساله در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ به عنوان بیسیمچی در کنار حاج قاسم حضور داشته است، وی در برخی از سفرهایی که سردار دل‌ها برای جهاد به سوریه رفته اند، خلبان پرواز بوده است. لازم به ذکر است که در این سال‌ها خاندان عرب نژاد، خاستگاه شهدای پر رمز و رازی بوده و همچنین مصطفی عرب نژاد برادر دو شهید دفاع مقدس است. در این گفت‌وگو وی در چند تیتر، خاطراتی از روزهای جنگ و سفرهای پروازی با حاج قاسم را مرور می‌کند.

آشنایی در پادگان قدس

تابستان سال ۶۰ در سن چهارده سالگی برای گذراندن دوره آموزش نظامی به پادگان قدس کرمان رفتم و شهریور ماه همان سال در عملیات شکست حصر آبادان برای نخستین بار به عنوان نیروی رزمی به منطقه اعزام شدم. آن روزها حاج قاسم مربی آموزش نظامی بود. هر وقت که به اولین دیدار و عکس مانده از حاجی در ذهنم رجوع می‌کنم، چهره جوانی با موهای فرفری و هیکلی ورزیده در ذهنم تداعی می‌شود. در ادامه مسیر دفاع از سرزمین، سال ۶۱ بعد از تشکیل تیپ ثارالله، برای عملیات بیت المقدس به منطقه عملیاتی اعزام شدیم. در عملیات کربلای ۴ برای من سعادتی بود که در کنار سردار حاج باقری باشم، همچنین در آن عملیات‌ها به عنوان بیسیمچی در تیپ آبی خاکی و شب عملیات در سنگر کنار حاج قاسم بودم.

تِلِمیت در کنار شَط

در کربلای ۴ مسئولیت تلمیت (تلفن جنگی) را بر عهده داشتم. تا لحظه‌ای که بچه‌های غواص وارد اروند رود شدند. من قبل از اینکه بچه‌ها به آب بزنند، در کنار حاج قاسم بودم. صبح زود و ساعتی بعد از شروع عملیات و رسیدن غواص‌ها به جزیره ام الرصاص، همراه با حاج باقری و به اتفاق چند رزمنده دیگر، با قایق به سمت جزیره‎ی ام الرصاص حرکت کردیم و در وسط اروند با «پی ام پی» عراقی از طرف جزیره ماهی با عراقی‌ها در آب درگیر شدیم. چند تن از بچه‌ها زخمی شدند و فقط من و حاج باقری و یکی از دوستان، سالم ماندیم و توانستیم به عقب برگردیم اما دوباره بعد از خواندن نماز صبح به خط زدیم.

ببینید:

فیلم/ “قاسم” فقط از آن ِایران نیست…

در عملیات کربلای ۵ همراه با آقای نجیب زاده بیسیم‌چی حاج قاسم بودیم، شب عملیات قبل از روشن شدن بی‌سیم‌ها، رزمندگان به آب زده بود. آن زمان برای اینکه ارتباط از طریق بیسیم لو نرود بیسیم را خاموش می‌کردیم و ارتباط به شکل سیمی برقرار بود.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

آقای نجیب زاده گفت یکی از کوله‌های سیم تلفن را با بقیه بچه‌ها که کوله را حمل می‌کنند بردار و به درون آب برو و سیم‌ها را باز کن. توی آب رفتم و سیم‌ها را به صورت چرخشی باز کردم. تا نفر اول که فرمانده بود و جلوتر حرکت می‌کرد تا بتواند با دیگر رزمنده‌ها ارتباط سیمی برقرار کند. در مرحله اول و دوم عملیات کربلای ۵ به همراه آقای نجیب زاده حاجی را همراهی کردیم. در مرحله دوم عملیات حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و نیروهای شان در جناح سمت چپ ما حضور داشتند. عراقی‌ها در میانه دژ عریض و قطور شلمچه، کانالی حفر کرده بودند. پیک حاج مرتضی قربانی به ما گفت برای حفاظت از جان حاج قاسم تعدادی الوار از آن سوی دژ بر روی کانال بگذاریم. تعدادی از بچه‌ها الوارهایی را از آن سوی دژ برای ایجاد جان پناه آوردند و روی هم چیدند، من و مجید حسن زاده هم به آن سوی دژ رفتیم.

باید بگویم، حسن زاده اکنون از جانبازان دفاع مقدس است که در آن عملیات پیک حاج قاسم بود. تانک‌های عراقی شروع به پاتک کردند، من شلیک تانک‌ها را دیدم، گلوله تانک به کنار دژ برخورد کرد و من و مجید مجروح شدیم. البته مجید حسن زاده از ناحیه دست به شدت مجروح شد. ترکش‌های ریز زیادی به پا و صورت من اصابت کرد. مجید وضعیت سخت‌تری داشت. فکر می‌کنم به اصفهان یا تهران منتقل شد. من را به بیمارستان صحرایی اهواز منتقل کردند. پس از بهبود اینجانب، مجدداً از طرف نیروی هوایی به جبهه اعزام شدم و در سایت موشکی مسئولیت داشتم. بعد از بازگشت از منطقه در سال ۱۳۶۶ در دوره آموزش خلبانی شرکت کردم.

افتخار تیم پرواز

در جنگ سوریه یکی از افتخارات تیم پرواز این بود که در خدمت حاج قاسم باشند، چند سال پیش در یکی از سفرهایی که به سوریه داشتیم، یک بار حاجی به کابین هواپیما آمد. هر دو خلبان پرواز از بچه‌های قدیمی نیروی هوایی بودیم. کاپیتان پرواز از سرداران دفاع مقدس بود. حاج قاسم از او راجع به تحصیلاتش پرسید، آن دوست ما هم پاسخ داد: که در دانشگاه علوم سیاسی می‌خواند.

حاجی گفت: «علوم سیاسی را رها کن مرد مومن! رشته‌های اجتماعی و یا رشته‌هایی از این دست بخوان و روایت‌های واقعی از جنگ بنویس.» همان موقع هم یک کتاب رمان روسی که خیلی هم قطور بود در دست داشت، «متاسفانه نام کتاب را الان در ذهن ندارم.» کتاب را به ما نشان داد و گفت: «ببین آن وقت می‌توانی چنین کتاب‌هایی بنویسی. به او گفتیم با این همه مشغله فرصت مطالعه دارید؟ گفت بله! در همین مسیرها برای مطالعه برنامه ریزی می‌کنم. بعد هم تاکید کرد متاسفانه بسیاری از روایت‌ها و افتخارات رزمندگان مان در جنگ هشت ساله نوشته نشده و شما می‌توانید در این حوزه‌ها کار کنید.

محصول تحصیل شما در این رشته، در نهایت نماینده مجلس شدن است. اما کارهایی که منجر به تولید محتوای فرهنگی و کتاب شود ماندگار خواهد شد. آن وقت دنیا و آخرت را یک جا داری.» وقتی گفت و گوهای‏مان تمام شد یک عکس یادگاری هم با حاجی در کابین هواپیما انداختیم.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

فرودِ چراغ خاموش

در یکی از پروازها با اینکه ۱۵ کیلومتری اطراف فرودگاه دمشق را پاک سازی کرده بودند، در راستای باند سمت راست فرودگاه، روستایی وجود داشت، حاجی به کابین آمد و گفت: احتیاط کنید و در گردش به باند فرودگاه، شعاع گردش زیاد نداشته باشید، امنیت در آن قسمت کم است. باید بگویم به خاطر امنیت کم، در روزهای نخست جنگ سوریه با هواپیما، گاهی در سفرها به صورت چراغ خاموش وارد فرودگاه دمشق می‌شدیم و تنها هنگام فرود، چراغ‌ها را روشن می‌کردیم.

شوخی شهید زادخوش با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!

در لشکر ۴۱ ثارالله رزمنده ای به نام جواد زادخوش داشتیم، که در زمان جنگ به شهادت رسید. شهید زادخوش هم محلی ما بود، ما اهل خانوک کرمان هستیم. خانوک به معنای چشمه سار است. جواد خیلی شوخ طبع بود. من و جواد زادخوش و آقای حسن منصوری در ستاد لشکر در حال عکس انداختن بودیم، دوربین دست آقای منصوری بود. چند دقیقه بعد که حاج قاسم از دور به جمع ما نزدیک می‌شد جواد به سمت حاجی رفت. حاج قاسم و جواد خیلی شوخی داشتند. شهید سلیمانی به جواد گفت: من با شما عکس نمی‌گیرم. جواد هم حسابی رو داری کرد و با همان لحن طنزآمیزش به حاجی گفت: داداش ما هم نگفتیم که بیا با ما عکس بنداز! گفتیم بیا از ما عکس بگیر! حاجی هم دوربین را از آقای منصوری گرفت و از ما عکس گرفت. بعد هم منصوری از من و حاجی و شهید زادخوش عکس انداخت.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

«کَل زهرا، چریک پیر»

کلَ زهرا مادر جواد زادخوش زن دلیری بود، کَل به زبان محلی ما یعنی کربلایی. خانه «کَل زهرا» در بلندی قرار دارد منزلش را می‌خواهند به عنوان تاریخ شفاهی جنگ حفظ کنند. حاج قاسم با خانواده این شهید رفت و آمد داشت و «آقای افتخاری» هم تصنیفی برای این مادر شهید خوانده است.

این مادر شهید با همراهی مادران شهدای خانوک، گردان نانوایی و خیاطی راه اندازی کرده بود، نان‌ها را خشک می‌کردند، به همراه وسایلی که رزمندگان نیاز داشتند، بسته بندی می‌کردند و به جبهه ارسال می‌کردند. او رسماً مدیریت و فرماندهی این کارها را انجام می‌داد، حاج قاسم به مادر شهید زادخوش لقب «چریک پیر» داده بود. وقتی این مادر دلاور فوت شد، شهید سلیمانی تاکید کرد: «حتما روی سنگ مزار «کَل زهرا» لقبش را هم بنویسید.» یکی از پسرهایش حاج علی، مسئول موتوری لشکر بود. یکی دیگر از پسرهایش جزو همان ۲۳ رزمنده ای بود که صدام یک نشست رسانه‌ای برای آنها برگزار کرد و کتاب و فیلمش هم در این سال‌ها منتشر و ساخته شد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کاپیتان پرواز مصطفی عرب نژاد متولد ۱۳۴۶ و از رزمندگان و نیروهای شهید سلیمانی در روزهای جهاد و حماسه بوده است، این خلبان ۵۲ ساله در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵ به عنوان بیسیمچی در کنار حاج قاسم حضور داشته است، وی در برخی از سفرهایی که سردار دل‌ها برای جهاد به سوریه رفته اند، خلبان پرواز بوده است. لازم به ذکر است که در این سال‌ها خاندان عرب نژاد، خاستگاه شهدای پر رمز و رازی بوده و همچنین مصطفی عرب نژاد برادر دو شهید دفاع مقدس است. در این گفت‌وگو وی در چند تیتر، خاطراتی از روزهای جنگ و سفرهای پروازی با حاج قاسم را مرور می‌کند.

آشنایی در پادگان قدس

تابستان سال ۶۰ در سن چهارده سالگی برای گذراندن دوره آموزش نظامی به پادگان قدس کرمان رفتم و شهریور ماه همان سال در عملیات شکست حصر آبادان برای نخستین بار به عنوان نیروی رزمی به منطقه اعزام شدم. آن روزها حاج قاسم مربی آموزش نظامی بود. هر وقت که به اولین دیدار و عکس مانده از حاجی در ذهنم رجوع می‌کنم، چهره جوانی با موهای فرفری و هیکلی ورزیده در ذهنم تداعی می‌شود. در ادامه مسیر دفاع از سرزمین، سال ۶۱ بعد از تشکیل تیپ ثارالله، برای عملیات بیت المقدس به منطقه عملیاتی اعزام شدیم. در عملیات کربلای ۴ برای من سعادتی بود که در کنار سردار حاج باقری باشم، همچنین در آن عملیات‌ها به عنوان بیسیمچی در تیپ آبی خاکی و شب عملیات در سنگر کنار حاج قاسم بودم.

تِلِمیت در کنار شَط

در کربلای ۴ مسئولیت تلمیت (تلفن جنگی) را بر عهده داشتم. تا لحظه‌ای که بچه‌های غواص وارد اروند رود شدند. من قبل از اینکه بچه‌ها به آب بزنند، در کنار حاج قاسم بودم. صبح زود و ساعتی بعد از شروع عملیات و رسیدن غواص‌ها به جزیره ام الرصاص، همراه با حاج باقری و به اتفاق چند رزمنده دیگر، با قایق به سمت جزیره‎ی ام الرصاص حرکت کردیم و در وسط اروند با «پی ام پی» عراقی از طرف جزیره ماهی با عراقی‌ها در آب درگیر شدیم. چند تن از بچه‌ها زخمی شدند و فقط من و حاج باقری و یکی از دوستان، سالم ماندیم و توانستیم به عقب برگردیم اما دوباره بعد از خواندن نماز صبح به خط زدیم.

ببینید:

فیلم/ “قاسم” فقط از آن ِایران نیست…

در عملیات کربلای ۵ همراه با آقای نجیب زاده بیسیم‌چی حاج قاسم بودیم، شب عملیات قبل از روشن شدن بی‌سیم‌ها، رزمندگان به آب زده بود. آن زمان برای اینکه ارتباط از طریق بیسیم لو نرود بیسیم را خاموش می‌کردیم و ارتباط به شکل سیمی برقرار بود.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

آقای نجیب زاده گفت یکی از کوله‌های سیم تلفن را با بقیه بچه‌ها که کوله را حمل می‌کنند بردار و به درون آب برو و سیم‌ها را باز کن. توی آب رفتم و سیم‌ها را به صورت چرخشی باز کردم. تا نفر اول که فرمانده بود و جلوتر حرکت می‌کرد تا بتواند با دیگر رزمنده‌ها ارتباط سیمی برقرار کند. در مرحله اول و دوم عملیات کربلای ۵ به همراه آقای نجیب زاده حاجی را همراهی کردیم. در مرحله دوم عملیات حاج مرتضی قربانی فرمانده لشکر ۲۵ کربلا و نیروهای شان در جناح سمت چپ ما حضور داشتند. عراقی‌ها در میانه دژ عریض و قطور شلمچه، کانالی حفر کرده بودند. پیک حاج مرتضی قربانی به ما گفت برای حفاظت از جان حاج قاسم تعدادی الوار از آن سوی دژ بر روی کانال بگذاریم. تعدادی از بچه‌ها الوارهایی را از آن سوی دژ برای ایجاد جان پناه آوردند و روی هم چیدند، من و مجید حسن زاده هم به آن سوی دژ رفتیم.

باید بگویم، حسن زاده اکنون از جانبازان دفاع مقدس است که در آن عملیات پیک حاج قاسم بود. تانک‌های عراقی شروع به پاتک کردند، من شلیک تانک‌ها را دیدم، گلوله تانک به کنار دژ برخورد کرد و من و مجید مجروح شدیم. البته مجید حسن زاده از ناحیه دست به شدت مجروح شد. ترکش‌های ریز زیادی به پا و صورت من اصابت کرد. مجید وضعیت سخت‌تری داشت. فکر می‌کنم به اصفهان یا تهران منتقل شد. من را به بیمارستان صحرایی اهواز منتقل کردند. پس از بهبود اینجانب، مجدداً از طرف نیروی هوایی به جبهه اعزام شدم و در سایت موشکی مسئولیت داشتم. بعد از بازگشت از منطقه در سال ۱۳۶۶ در دوره آموزش خلبانی شرکت کردم.

افتخار تیم پرواز

در جنگ سوریه یکی از افتخارات تیم پرواز این بود که در خدمت حاج قاسم باشند، چند سال پیش در یکی از سفرهایی که به سوریه داشتیم، یک بار حاجی به کابین هواپیما آمد. هر دو خلبان پرواز از بچه‌های قدیمی نیروی هوایی بودیم. کاپیتان پرواز از سرداران دفاع مقدس بود. حاج قاسم از او راجع به تحصیلاتش پرسید، آن دوست ما هم پاسخ داد: که در دانشگاه علوم سیاسی می‌خواند.

حاجی گفت: «علوم سیاسی را رها کن مرد مومن! رشته‌های اجتماعی و یا رشته‌هایی از این دست بخوان و روایت‌های واقعی از جنگ بنویس.» همان موقع هم یک کتاب رمان روسی که خیلی هم قطور بود در دست داشت، «متاسفانه نام کتاب را الان در ذهن ندارم.» کتاب را به ما نشان داد و گفت: «ببین آن وقت می‌توانی چنین کتاب‌هایی بنویسی. به او گفتیم با این همه مشغله فرصت مطالعه دارید؟ گفت بله! در همین مسیرها برای مطالعه برنامه ریزی می‌کنم. بعد هم تاکید کرد متاسفانه بسیاری از روایت‌ها و افتخارات رزمندگان مان در جنگ هشت ساله نوشته نشده و شما می‌توانید در این حوزه‌ها کار کنید.

محصول تحصیل شما در این رشته، در نهایت نماینده مجلس شدن است. اما کارهایی که منجر به تولید محتوای فرهنگی و کتاب شود ماندگار خواهد شد. آن وقت دنیا و آخرت را یک جا داری.» وقتی گفت و گوهای‏مان تمام شد یک عکس یادگاری هم با حاجی در کابین هواپیما انداختیم.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

فرودِ چراغ خاموش

در یکی از پروازها با اینکه ۱۵ کیلومتری اطراف فرودگاه دمشق را پاک سازی کرده بودند، در راستای باند سمت راست فرودگاه، روستایی وجود داشت، حاجی به کابین آمد و گفت: احتیاط کنید و در گردش به باند فرودگاه، شعاع گردش زیاد نداشته باشید، امنیت در آن قسمت کم است. باید بگویم به خاطر امنیت کم، در روزهای نخست جنگ سوریه با هواپیما، گاهی در سفرها به صورت چراغ خاموش وارد فرودگاه دمشق می‌شدیم و تنها هنگام فرود، چراغ‌ها را روشن می‌کردیم.

شوخی شهید زادخوش با حاج قاسم: بیا از ما عکس بگیر!

در لشکر ۴۱ ثارالله رزمنده ای به نام جواد زادخوش داشتیم، که در زمان جنگ به شهادت رسید. شهید زادخوش هم محلی ما بود، ما اهل خانوک کرمان هستیم. خانوک به معنای چشمه سار است. جواد خیلی شوخ طبع بود. من و جواد زادخوش و آقای حسن منصوری در ستاد لشکر در حال عکس انداختن بودیم، دوربین دست آقای منصوری بود. چند دقیقه بعد که حاج قاسم از دور به جمع ما نزدیک می‌شد جواد به سمت حاجی رفت. حاج قاسم و جواد خیلی شوخی داشتند. شهید سلیمانی به جواد گفت: من با شما عکس نمی‌گیرم. جواد هم حسابی رو داری کرد و با همان لحن طنزآمیزش به حاجی گفت: داداش ما هم نگفتیم که بیا با ما عکس بنداز! گفتیم بیا از ما عکس بگیر! حاجی هم دوربین را از آقای منصوری گرفت و از ما عکس گرفت. بعد هم منصوری از من و حاجی و شهید زادخوش عکس انداخت.

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟

«کَل زهرا، چریک پیر»

کلَ زهرا مادر جواد زادخوش زن دلیری بود، کَل به زبان محلی ما یعنی کربلایی. خانه «کَل زهرا» در بلندی قرار دارد منزلش را می‌خواهند به عنوان تاریخ شفاهی جنگ حفظ کنند. حاج قاسم با خانواده این شهید رفت و آمد داشت و «آقای افتخاری» هم تصنیفی برای این مادر شهید خوانده است.

این مادر شهید با همراهی مادران شهدای خانوک، گردان نانوایی و خیاطی راه اندازی کرده بود، نان‌ها را خشک می‌کردند، به همراه وسایلی که رزمندگان نیاز داشتند، بسته بندی می‌کردند و به جبهه ارسال می‌کردند. او رسماً مدیریت و فرماندهی این کارها را انجام می‌داد، حاج قاسم به مادر شهید زادخوش لقب «چریک پیر» داده بود. وقتی این مادر دلاور فوت شد، شهید سلیمانی تاکید کرد: «حتما روی سنگ مزار «کَل زهرا» لقبش را هم بنویسید.» یکی از پسرهایش حاج علی، مسئول موتوری لشکر بود. یکی دیگر از پسرهایش جزو همان ۲۳ رزمنده ای بود که صدام یک نشست رسانه‌ای برای آنها برگزار کرد و کتاب و فیلمش هم در این سال‌ها منتشر و ساخته شد.



منبع خبر

توصیه حاج‌قاسم به کاپیتان پرواز چه بود؟ بیشتر بخوانید »