سبک زندگی اسلامی

روش‌های دوری از ملال قرنطینه چیست؟

آموزه‌های قرآن برای داشتن تعطیلات خوش در خانه



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، امسال هم بیماری کرونا گریبان دنیا را گرفته و نوروز را با محدودیت‌هایی در رفت و آمد و مسافرت درگیر کرده است. در اثر این بیماری قرار است همسران چند روزی را در کنار یکدیگر باشند و بیشتر از روزهای دیگر سال، دور از هر نوع دغدغه کسب و کار و مشغله‌های این‌چنینی، زندگی کنند. برای خوش گذراندن روزهای تعطیل ابتدای سال، راه‌های زیادی وجود دارد: مهمانی، پارک، سینما، گپ و گفت با دوستان، سفر، سر زدن به موزه‌ها و آدم‌هایی که از بس کم دیدیمشان و اتفاقاً ارزشمندند، چیزی کم از عتیقه‌ها و اسباب کمیاب و ارزشمند موزه ندارند و بسیاری روش‌های دیگر.

اما همین کرونا راه سفر را بسته، پس نکته این است که هر راهی را هم که برای تفریحات عید نوروز و خوش گذراندن این روزها تعیین کنیم، باید در کنار همسرمان باشیم و او در تمام این برنامه‌ها شریک است. پس برنامه‌ریزی و دقت در نحوه مراوده با همسر در این روزها که مدت زمان بیشتری در کنار او هستیم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

بیشتر بخوانید:

سبک زندگی اسلامی برای مادران باردار در نوروز

در گفت‌وگویی که با دکتر طاهره محسنی، کارشناس دینی و سبک زندگی اسلامی انجام شده، به چند نکته باریک‌تر از مو در این رابطه اشاره کرده است.

**همکاری در مهمان‌داری

* مهمانی رفتن یکی از رکن‌های جدانشدنی تعطیلات نوروزی است؛ اما گاهی همین رکن ساده و اساسی، به یکی از معضلات و مشکلات در خانواده‌ها تبدیل می‌شود و زمینه بحث و مشاجره را فراهم می‌کند. برای جلوگیری از این مشکل چه باید کرد؟

همه تفریح و زیبایی عید نوروز به همین دید و بازدیدها و اجرای حکم الهی صله‌رحم مربوط است. در این مورد زن و شوهر باید مثل همه خانواده‌های مسلمان ایرانی در خانه‌شان را به روی مهمان باز بگذارند و از آمدن حبیب خدا شکرگزار باشند.

اما یک نکته در این مهمانی‌ها باید رعایت شود، اینکه رسیدگی به مهمان‌ها و مرتب کردن خانه و تهیه غذا، فقط بر عهده یک نفر نیست و همه افراد خانواده باید با هم همکاری کنند و به طور دسته‌جمعی کارها را انجام بدهند. این همکاری بین زن و شوهر، نه فقط فضای صمیمیت و دوستی را بین آن‌ها افزایش می‌دهد، حتی باعث می‌شود فرزندان خانواده هم مسئولیت‌پذیری را یاد بگیرند و به این روش، آن‌ها راحت‌تر و بهتر می‌توانند مشارکت در کارهای گروهی را بیاموزند.

کمک کردن به خانم خانه مخصوصاً وقتی مهمانی به خانه می‌آید تا اندازه‌ای اهمیت دارد که در کتاب جامع السعادات در روایتی به نقل از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نوشته شده که آن حضرت فرموده‌اند: «خدمت کردن نسبت به زن و فرزند، کبائر و گناهان بزرگ را می‌پوشاند و غضب خدا را خاموش می‌کند و مهریه حورالعین است و بر حسنات و نیکی‌ها می‌افزاید و درجات معنوی انسان را بالا می‌برد.»

**به همسرت سخت نگیر

* گاهی همسران برای پذیرایی از مهمان‌ها به یکدیگر سخت می‌گیرند. گاهی خانم خانه، مرد را مجبور می‌کند بدون توجه به درآمد ماهانه و هزینه‌های بسیار، اسباب پذیرایی مفصل را برای مهمان‌ها فراهم کند و گاهی مرد خانه، همسرش را ناگزیر می‌کند برای پذیرایی خود را به زحمت بیندازد. راهکار و نظر اسلام درباره این گونه برخوردها در خانواده چیست؟

جالب است که در آموزه‌های اسلامی به این نکته به ظاهر جزئی اما اساسی و ریشه‌ای که اثر زیادی در حفظ آرامش افراد دارد هم توجه شده است. در این مورد، در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام نوشته شده که امام رضا علیه السلام تعریف کرده‌اند که یک روز مردی، حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را به خانه‌اش دعوت کرد و از آن حضرت درخواست کرد تا مدتی را مهمان او و خانواده‌اش شود. امام علی علیه السلام به آن مرد فرمود: «با سه شرط دعوت مهمانی تو را قبول می‌کنم:

اول آنکه از بیرون از خانه‌ات چیزی برای من تهیه نکنی و برای پذیرایی از من دچار مشکل نشوی و خودت را به سختی نیندازی.

دوم آنکه با داشته‌هایت در خانه از من پذیرایی کنی و چیزی دریغ نکنی.

سوم آنکه با زن و فرزندانت مدارا کنی و برای اینکه مهمان شما شده‌ام، بر آن‌ها سخت نگیری.»

درست است که هر میزبانی وظیفه دارد از مهمان خود به خوبی پذیرایی کند. درست است که میزبان نباید هیچ خیری را از مهمان خود دریغ کند. درست است که میزبان نباید به مهمان خود بی‌احترامی کند و او را نرنجاند. همه این‌ها درست! اما میزبان خوب کسی است که مراعات حال همسر خود را بکند و برای مهمانی دادن و پذیرایی از مهمان، همسرش را آزار ندهد و او را به سختی نیندازد. در هر صورت اسلام سفارش نکرده است که اگر خواستی مهمانی راه بیندازی یا اگر مهمانی به خانه‌ات آمده، همسرت را مجبور کن که با تو همراه شود و در پذیرایی کردن از مهمان‌ها به سختی و رنج بیفتد.

**شوخی و خنده

* رویکرد اسلام به جایگاه و میزان شوخی و خنده در خانواده و جمع‌های مهمانی چیست؟

این مورد هم برای شاداب کردن و آرامش خانواده بسیار مفید است، نه خرج دارد و نه زحمت. فقط کافی است کمی ذوق و استعداد به خرج داد تا طعم تعطیلات را به کام خود و همسر شیرین کرد. به عبارت دیگر تعطیلات نوروزی و فراغت از کارهای بیرون از خانه، فرصت خوبی است که اعضای خانواده دور هم جمع شوند و همسران به حال هم رسیدگی کنند.

این نکته را امام باقر علیه السلام گوشزد فرموده‌اند که: «سرگرمی مؤمن در سه چیز است: هم‌نشینی با همسر، بذله‌گویی با برادران و نماز شب.» پس هم‌نشینی و شوخی با همسر یکی از بهترین تفریح‌های مؤمن است، چه از طرف مرد انجام شود و چه از طرف زن. در حقیقت خداوند درهای برکت را به خانه‌ای باز می‌کند که اعضای آن با هم همدل و همراه هستند.

در این مورد در کتاب بحارالانوار نوشته شده یک روز امام جعفر صادق علیه السلام از شخصی پرسیدند: «چقدر با یکدیگر شوخی می‌کنید؟» آن مرد در جواب عرض کرد: «خیلی کم!» پس امام صادق علیه السلام فرمودند: «این‌طور نباشید. با یکدیگر شوخی کنید چون شوخی از خوش‌اخلاقی به وجود می‌آید.»

پس وقتی زن و شوهری این صفت را در زندگی خود داشته باشند و هر روز نوروز در حد چند کلمه‌ای هم با هم شوخی کنند، با این کار خود بار زندگی را سبک کرده و خستگی را از روح و بدن یکدیگر دور می‌کنند.

* حد و مرز شوخی کردن چقدر است؟ به هر حال گاهی شوخی و خنده از حد گذشته و به شخص مقابل توهین می‌شود.

همین طور است. در مورد شوخی کردن نکاتی وجود دارد که رعایت کردن آن‌ها به‌خصوص در این روزها ضروری است. یکی از موارد، دوری کردن از توهین و ناسزاست. یعنی وقتی در این روزهای تعطیل کنار همسرت نشسته‌ای و با شیرین‌زبانی و مزاح می‌خواهی شادش کنی، مراقب باش تا حرفی نزنی که باعث رنجش او شود. همان طور که در جلد دوم کتاب کافی به نقل از امام محمدباقر علیه السلام نوشته شده است که: «خداوند متعال دوست دارد کسی را که در میان جمع شوخی کند، به شرط آن‌که ناسزا نگوید.»

درواقع ناسزا گفتن در حین شوخی، نه‌تنها موجب شاد شدن دل همسر نمی‌شود، بلکه او را آزار می‌دهد و زمینه‌ساز کینه در قلب او می‌شود. به همین دلیل باید از شوخی‌هایی که دل همسر را می‌رنجاند دوری کرد.

از طرف دیگر لازم است که شوخی کردن با توهین و تحقیر کردن شخصیت دیگری همراه نباشد، در غیر این صورت همان شوخی موجب از بین رفتن محبت و آغازکننده دعوا و مشاجره در خانواده می‌شود.

**اول همسر؛ بعد مهمان

* بعضی افراد برای پذیرایی از مهمان یا مهمانی رفتن، خود را آراسته می‌کنند، در حالی که این نکته را در زندگی شخصی خود و در مقابل همسرشان رعایت نمی‌کنند. آموزه‌های دینی برای این گونه افراد چیست؟

نظافت و آراسته بودن یکی از خصلت‌های مسلمان است. مسلمان‌های ایرانی هم در آستانه سال جدید شمسی هم خانه و محل زندگی خود را تمیز می‌کنند و هم با پوشیدن لباس‌های مرتب خودشان را زیبا می‌کنند تا مانند بهار طبیعت، سلامت و زیبا باشند.

اما ماجرا به همین جا حتم نمی‌شود. درست است که تمیز کردن خانه و پوشیدن لباس‌های پاکیزه به‌خصوص در مقابل مهمان، از رسم‌های خوب اسلامی و ایرانی ماست، اما همین رسم باید در وهله اول در برابر همسر رعایت شود. چون اسلام به احساسات و نیازهای عاطفی انسان‌ها به خوبی توجه دارد و میل به زیبایی و آراستگی را از نظر دور نداشته است.

به همین علت است که پوشیدن لباس زیبا، استفاده از عطر و بوهای خوش و آراسته شدن در مقابل همسر مورد تأکید اسلام است. به عبارت دیگر سفارش شده که زن و شوهر خود را برای یکدیگر آراسته کنند و به شکلی جذاب و دوست‌داشتنی جلوه کنند.

این نوع رفتار به ویژه در روزهای تعطیل نوروز که مدت بیشتری در کنار هم هستند، نه‌تنها همسران را به یکدیگر نزدیک می‌کند بلکه موجب می‌شود که با برآورده شدن نیازهای عاطفی آن‌ها در داخل خانواده، عفت و پاک‌دامنی در جامعه ایجاد شود.

در کتاب نهج الفصاحه هم نکته بسیار مهمی به نقل از پیغمبر اسلام صلی‌الله علیه و آله نوشته شده است. با این مضمون که آن حضرت فرموده‌اند: «لباس‌های خود را تمیز نگه‌دارید، موهای خود را اصلاح کنید، مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید. چراکه مردم بنی‌اسرائیل چنین نکردند و زنانشان بدکار شدند.» از این روایت به دست می‌آید که مردم قوم بنی‌اسرائیل به دلیل اینکه نیازهای اولیه خود را در فضای خانواده برآورده نکرده بودند، به بیراهه کشیده شدند و به علت عدم آراستگی در مقابل همسران خود، موجب ترویج بی‌بندوباری و لاابالی‌گری در بیرون از فضای خانه شدند.

در کتاب بحارالانوار هم به نقل از امام صادق علیه السلام نوشته شده که آن حضرت فرموده‌اند: «در روابط میان زن و شوهر، مرد سه وظیفه دارد که یکی از آن‌ها آراستگی ظاهری‌اش در برابر دیدگان زن است و زن هم سه وظیفه که یکی از آن‌ها آراستگی نیکویش در برابر شوهر است.»

**رفت و آمد با خانواده همسر

*دید و بازدید نوروزی که نوعی به‌جا آوردن رسم صله‌رحم توصیه شده در اسلام است، آن‌قدر در میان خانواده‌های ایرانی شناخته‌شده هست که نیازی به معرفی یا توضیح نداشته باشد. در این میان، جایگاه سر زدن به خانواده همسر کجاست و این کار چه ارزشی دارد؟

در کتاب نهج الفصاحه، روایتی از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل شده که آن حضرت فرمودند: «پیوند با خویشاوندان باعث افزایش مال و موجب محبت در خانواده شده و مرگ را به تأخیر می‌اندازد و عمر را طولانی می‌کند.»

در این مورد، یکی از نکات بسیار مهم در تعطیلات نوروزی و دید و بازدیدهای خانوادگی، این است که زن یا مرد به خانواده همسرش هم به اندازه خانواده خودش احترام بگذارد و با آن‌ها طوری رفتار کند که با خانواده خودش رفتار می‌کند. چون با ازدواج دو نفر، خانواده همسر هم به اقوام و خویشاوندان او افزوده می‌شوند. درنتیجه هر کدام از زن و مرد مانند اقوام و خویشاوندان خودش، نسبت به خانواده همسرش هم مسئولیت‌هایی خواهد داشت و باید صله‌رحم را با آن‌ها هم به‌جا بیاورد.

البته باید توجه داشت که صله‌رحم، نوعی احترام به خانواده همسر است و لازم است که مواردی در این گونه ارتباطات حفظ شود. به عنوان مثال خانواده‌ها از کارهای زشتی مثل طعنه زدن، توهین و تحقیر دوری کنند تا حرمت یکدیگر را خدشه‌دار نکنند. حفظ احترام خانواده‌ها و خوبی کردن به آن‌ها، باعث دلگرم شدن همسران نسبت به زندگی مشترک می‌شود.

در این مورد در حدیثی از حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در کتاب غررالحکم آمده است که: «افعلوا الخیر ما استطعتم، فخیر من الخیر فاعله؛ تا می‌توانید خوبی کنید، زیرا بهتر از خوبی کسی است که خوبی می‌کند، چیزی بهتر از خوبی وجود ندارد مگر پاداش آن.»

منبع: تسنیم



منبع خبر

آموزه‌های قرآن برای داشتن تعطیلات خوش در خانه بیشتر بخوانید »

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. آسیب رساندن به بدن، سرپیچی از دستور خدا، کفران نعمت و دنبال کردن هوا و هوس نمونه‌هایی از ظلم‌هایی است که هر کدام از ما می‌توانیم به خودمان روا داریم. اگر بررسی دقیق‌تری بر آیات قرآن کریم و آموزه‌های اسلامی انجام دهیم، این نکته را متوجه می‌شویم که حتی اگر به مردم دیگر ظلم کنیم، اگر حق دوستی‌ها را ادا نکنیم، راه مردم را ببندیم، سد معبر کنیم، به بهانه کار شخصی امور ارباب‌رجوع را به تعویق بیندازیم، دروغ بگوییم، تهمت بزنیم و غیبت کنیم، درواقع نه به دیگری، که در اصل به خودمان ظلم کرده‌ایم. آن هم ظلمی که عواقبش دامان خودمان را می‌گیرد و در این دنیا و آخرت باید به آتشی که با اراده خودمان بر پا کرده‌ایم، بسوزیم.

در گفتگویی که با دکتر حمیدرضا فلاح، استاد دانشگاه و کارشناس دینی انجام شده است، با رویکردی کاربردی به موضوع ظلم پرداخته است تا ابعاد ظلم و مفهوم آن از منظر قرآن کریم مشخص شود. آن طور که این کارشناس دینی توضیح می‌دهد، ظلم به معنی ستم و آزار است. در اصل به معنی ناقص کردن، کم کردن یا نادیده گرفتن حق و یا گذاشتن چیزی در غیر جای خودش است. بنابراین آزار رساندن به دیگران و پایمال کردن حق، که از بارزترین مصادیق ظلم است، تنها یک نمونه از ستم‌هایی است که مردم در حق خودشان و دیگران روا می‌دارند. چنانکه ظلم از منظر قرآن کریم یکی از بدترین انواع گناه است که زشتی و شنیع بودن سایر گناهان هم به اندازه مقدار ظلمی است که در آن‌ها وجود دارد.

این کارشناس دینی تصریح می‌کند که: «ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود. البته عواقب این ظلم هم طبق آموزه‌های قرآنی، به خود فرد برمی‌گردد و نمی‌تواند از آثار رفتار ستمکارانه‌اش در امان بماند.»

معمولاً ظلم را تجاوز به حقوق دیگران و ضایع کردن حق دیگری معنی می‌کنیم. آیا چنین معنایی با آموزه‌های قرآن تطبیق دارد؟ به این معنا که وقتی گفته می‌شود کسی به خودش ظلم می‌کند، حق خودش را ضایع کرده است؟

باید توجه داشت که معنی واقعی کلمه ظلم با آن مفهومی که معمولاً به ذهن ما می‌رسد، مقداری تفاوت دارد. در بیشتر موارد منظور ما از به کار بردن این کلمه «انجام دادن عمل حرام» است ولی لغت دانان کلمه ظلم را این طور معنی کرده‌اند که ظلم یعنی عملی را در غیر مورد انجام دادن. ظلم یعنی قرار دادن چیزی در غیر جایی که مخصوص به او است، حالا چه به کمی و نقصان باشد و چه به زیادی.

اما در اصطلاح ظلم به معنی تجاوز از حدود شرعی یا عرفی است. یعنی همین معنی و مفهومی که در اکثر موارد به ذهن ما خطور می‌کند. اما ظلم در قرآن کاربردهای گوناگونی دارد و لازم است تعبیرهای آن دسته‌بندی شود؛ مانند ظلم انسان به خودش، ظلم به خدا و یا ظلم به دیگران که هر کدام عواقب و نتایج خاص خود را دارد.

**وقتی بنده، به خدا و خالق خود ظلم می‌کند

ظلم انسان به خدا یعنی چه؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه می‌شود آدمی که بنده و مخلوق خداست، بتواند به خالق و پروردگار خودش ظلم کند؟

ظلم انسان به خدا بزرگ‌ترین ظلم‌ها محسوب می‌شود. چون همان طور که در پرسش هم اشاره کردید انسان را خدا آفریده و او را پرورانده و سلامت نگه می‌دارد و هدایت می‌کند. در این حالت کمال بی‌ادبی و نادانی است که مخلوق در برابر خالقی که این اندازه مهربان است، سرکشی کند و خلاف قاعده‌ای که او می‌پسندد رفتار کند که نتیجه شومش هم دامن‌گیر خودش می‌شود.

** بزرگ‌ترین و بدترین ظلم

نمونه‌ای از ظلم به خدا کفر و شرک است. حتی خداوند متعال در قرآن کریمش، شرک را بدترین و بزرگ‌ترین نوع ظلم عنوان می‌کند. چنانکه در سوره لقمان آیه ۱۳ می‌خوانیم: «إِنَّ الشِّرْک لَظُلْمٌ عَظِیمٌ؛ به درستی که شرک، ستم بزرگی است.»

چرا شرک بزرگ‌ترین نوع ظلم است؟

شرک در حقیقت از سه منظر ظلم محسوب می‌شود: اول اینکه ظلم نسبت به ذات پاک خداوند متعال است که مشرک برای او شریک قرار داده است. دوم آنکه مشرک درواقع به خودش ظلم کرده، چون شخصیت خود را تا حد پرستیدن اشیائی مثل سنگ و چوب و مجسمه یا هر چیز دیگری غیر از خداوند یکتا پایین آورده و بی‌ارزش کرده است. سوم آنکه شرک به منزله ظلم به اجتماع است، به این علت که از طریق شرک، جامعه گرفتار تفرقه و پراکندگی و دوری از برکت‌های ایمان به خدای یکتا می‌شود.  آن طور که خداوند متعال در آیه ۸۲ از سوره انعام می‌فرماید: «الَّذِینَ آمَنُواْ وَلَمْ یلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِک لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ؛ آن‌ها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک و ستم آلوده نکردند، ایمنی تنها از آن آن‌هاست و آن‌ها هدایت‏یافتگان هستند.»

آیا دروغ بستن به خدا هم ظلم به ذات اقدس الهی محسوب می‌شود؟

بله. این عمل آن قدر شنیع و ناپسند است که در آیه هفتم از سوره مبارکه صف می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللَّهِ الْکذِبَ؛ چه کسی ظالم‌تر است از آن کسی است که بر خدا دروغ  می‌بندد؟» به این ترتیب افرادی که خدا را نمی‌شناسند و نسبت‌هایی به او می‌دهند که دور از شأن و منزلت الهی است و یا آیات و سخنان خدا را تحریف می‌کنند و نسبت دروغین به خدای تعالی می‌دهند، یکی از بارزترین نمونه‌های ظالمان و ستمکاران هستند که خداوند به شدت آن‌ها را تهدید به عذاب و دوری از رستگاری می‌کند. چنانکه در سوره انعام در این باره می‌فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَی عَلَی اللّهِ کذِبًا أَوْ کذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لاَ یفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [ و همتایی برای او قائل شده‏] و یا آیات او را تکذیب کرده است؟ مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد.»

** تکذیب آیات و شکستن حدود الهی

کسانی که در برابر حق تسلیم نمی‌شوند و حق را قبول نمی‌کنند و یا پیامبران خدا را که با نشانه‌های الهی آن‌ها را هدایت می‌کنند، انکار کرده و دروغ می‌دانند نیز گروه دیگری از ظالمان هستند. آن طور که خداوند متعال در آیه ۱۵۷ سوره انعام فرموده است: «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کذَّبَ بِآیاتِ اللّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا؛ پس چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده و از آن روی گردانده است؟»

نوع دیگری از ظلم‌هایی که در قرآن کریم بارها به آن اشاره شده، شکستن حدود الهی است. شکستن حدود الهی چه معنایی دارد و چرا ظلم محسوب می‌شود؟

شکستن حدود الهی شاید به این دلیل بارها در قرآن کریم تکرار شده است که در بین مردم هم بسیار شایع است. هم در زمان نزول قرآن کریم و هم در دوران قبل و بعد از آن، همیشه مردمی بوده‌اند که احکام خدا را رعایت نمی‌کرده‌اند و لازم است این تذکر به طور مداوم داده شود که عمل آن‌ها مصداق ستم کردن آن‌ها به خداوند است. چنانکه در قرآن کریم می‌خوانیم: «وَ مَن یتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ از حدود الهی تجاوز نکنید و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.»

این افراد با شکستن قوانین و حدود الهی در حقیقت با پناهان خود حریم خدا را شکسته و از خط قرمزهایی تجاوز و تعدی می‌کنند که خداوند و خالق آن‌ها تعیین فرموده است.

در این میان آنچه که در میان مردم به عنوان ظلم شناخته می‌شود، ظلم به دیگران است. چه نمونه‌هایی در این زمینه در قرآن کریم مطرح شده است؟

طبق آموزه‌های قرآن، ظلم کردن به دیگری فقط به معنی آسیب زدن مالی و جانی نیست. از منظر آموزه‌های دینی هر شخصی در جامعه حریم و محدوده شخصی دارد که پا گذاشتن روی خطوط قرمز آن به منزله نادیده گرفتن حقوق فرد است و تجاوز به آن نمونه بارزی از ظلم به حساب می‌آید. آن هم ظلمی که خداوند آن را به منزله حق الناس می‌داند و به راحتی از آن نمی‌گذرد.

توهین به افراد، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیب‌جویی و دادن لقب‌های زشت از مصداق‌های ظلم است که در قرآن کریم به آن‌ها اشاره شده است.

** سرانجام ظلم‌های بنی‌اسرائیل

آیا در قرآن کریم به طور مستقیم به ظلم فرد یا افرادی اشاره شده و نتیجه آن بازگو شود تا درسی برای مردم باشد؟

بله. به عنوان مثال در قرآن از بنی‌اسرائیل و ظلم‌های آن‌ها یاد شده است. دلیل حرام شدن بعضی از نعمت‌ها بر قوم بنی‌اسرائیل، ظلمی بود که آن‌ها نسبت به مردم انجام می‌دادند. ستم‌هایی مثل آزار مردم ضعیف جامعه، جلوگیری از دعوت پیامبران خدا در مسیر هدایت مردم، خوردن اموال مردم به ناحق و رباخواری از نمونه‌های ظلم بنی‌اسرائیل است که موجب محرومیت آن‌ها از برخی نعمت‌های خدا شده است. همان طور که در سوره مبارکه نساء آیات ۱۶۰ و ۱۶۱ در این باره می‌فرماید: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیهِمْ طَیبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللّهِ کثِیرًا؛ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُواْ عَنْهُ وَأَکلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» به این معنا که «به خاطر ظلمی که از یهود صادر شد و (نیز) به خاطر جلوگیری بسیار آن‌ها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آن‌ها حلال بود، حرام کردیم. (همچنین) به خاطر ربا گرفتن، در حالی که از آن نهی شده بودند و خوردن اموال مردم به باطل.»

همچنین خداوند متعال سرزنش ظالمان را جایز می‌داند و خود نیز آن‌ها را ملامت می‌کند. آنجا که در سوره شوری می‌فرماید: «إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یظْلِمُونَ النَّاسَ وَیبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیرِ الْحَقِّ أُوْلَئِک لَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ؛ ایراد و مجازات بر کسانی است که به مردم ستم می‏کنند و در زمین به ناحق ظلم روا می‏دارند. برای آنان عذاب دردناکی است.»

** ظالم‌ترین مردم چه کسی است؟

با این توضیحات، خداپرستی و دانستن حقیقت، حق مردم است و کسی که مانع از خداپرستی و بندگی دیگران شود، ظالم است.

همین طور است. همان طور که در سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۴ ظالم‌ترین افراد را کسانی می‌خواند که مانع از ذکر خدا می‌شوند: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ؛ چه کسی ستمکارتر از آن کس است که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد؟»

در عین حال کسانی که به ناحق شهادت می‌دهند هم جزء ظالم‌ترین افراد معرفی شده‌اند. آن طور که در آیه ۱۴۰ سوره بقره می‌خوانیم: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ؛ و چه کسی ستمکارتر است از آن کس که گواهی و شهادت الهی را که نزد اوست، کتمان می‏کند؟!»

** ظلم به خود، گناهی نابخشودنی است

 در این میان ظلم انسان به خودش چه معنایی دارد؟ درواقع می‌خواهیم بدانیم چگونه انسان که ذاتاً دنبال منافع و مصالح خودش است، می‌تواند در حق خودش ظلم کند و به خودش ضرر برساند؟

در پاسخ به این سؤال باید دقت شود که بر اساس برنامه‌ریزی خداوند، هر ذره‌ای در عالم حریم و حقوق مخصوص به خودش را دارد. طبیعی است انسان که شاخص‌ترین مخلوق و آفریده خداوند است، هم حقوق خاصی دارد. آن حقوقی که برای رسیدن به سعادت و هدفی که خدای متعال برای او در نظر گرفته و برنامه‌ریزی کرده، باید رعایت شود و زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن آن، مثل سایر مصداق‌های ظلم، گناه و غیر قابل بخشش است.

بنابراین در منطق اسلامی، هیچ کسی نمی‌تواند به بهانه این‌که مسائل خودش مربوط به خودش است، حقوق شخصی‌اش را زیر پا بگذارد. اما چه مصداق‌هایی برای ظلم به خود وجود دارد؟

مهم‌ترین مصداق‌هایی که در قرآن به عنوان ظلم به خود مطرح شده، شرک به خدای یکتا، حکم کردن به غیر آنچه که خداوند فرمان داده، پوشاندن و کتمان حق، تجاوز به حدودی که خداوند تعیین کرده، پیروی از هوای نفس و … است. چنانکه در سوره اعراف می‌فرماید: «قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَ إِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَ تَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ؛ گفتند: پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود.»

همچنین در سوره شوری کفران نعمت را ظلم انسان به خودش دانسته و می‌فرماید: «وَ مَا ظَلَمُونَا وَلَکن کانُواْ أَنفُسَهُمْ یظْلِمُونَ؛ (ولی آن‌ها کفران کردند) آن‌ها به ما ستم نکردند، بلکه به خود ستم می‏نمودند.» و یا در سوره بقره درباره ظلم به خود می‌فرماید: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» و نیز: «وَ مَن یفْعَلْ ذَلِک فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ؛ و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است.» بنابراین وقتی کسی حق دیگری را ضایع می‌کند، برای خدا شریک قرار می‌دهد و یا کفران نعمت می‌کند، درواقع باب رحمت و نعمت خدا را که بی‌دریغ بر رویش باز شده، می‌بندد. این گونه است که در حقیقت ظلم به خدا و مردم، به منزله ظلم انسان به خودش است، کاری که انسان عاقل و دانا مرتکب نمی‌شود.

منبع: تسنیم



منبع خبر

چگونه انسان به خودش ظلم می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

«شهدای دفاع مقدس»؛ انسان‌های تراز «انسانیت»


«شهدای دفاع مقدس»؛ انسان‌های تراز «انسانیت»گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ یکی از مولفه‌هایی که باعث شهرت و شناخته‌شدن جوامع مختلف در دنیا می‌شود، «سبک زندگی» است. سبک زندگی به عنوان روح حاکم بر جوامع، شاه‌بیت جذب یا دفع مخاطبان خارجی نسبت به آن جوامع است. برخی جوامع امروزی به سبب ازهم‌گسیختگی فرهنگی و ولنگاری عقاید، به درجه‌ای از انحطاط و سقوط رسیده‌اند که بعضا ساده‌ترین مسائل انسانی نیز در آنها رعایت نشده و دلزدگی نسل‌ها را جامعه‌شان رقم زده است.

متاسفانه هر چه بشر بر عمر خود می‌افزاید و قدم‌های بیشتری را در سرزمین‌های ناشناخته علم برمی‌دارد، با نگاهی متفرعنانه و از سر غرور و تکبر، بیشتر از خود واقعی خویش فاصله گرفته و آموزه‌های فطری خود را به دست فراموشی می‌سپارد. خیل عظیم جنگ‌ها و خونریزی‌ها که هر روز با ادوات و جنگ‌افزارهای بروز‌تری دنبال می‌شود، خود گواهی بر این مدعاست که بشر هر چه رشد عقلی (عقل معاش دو دو تا چهارتایی) یافته، در حوزه اخلاقی پسرفت کرده است. 

این پسرفت نه فقط در حوزه‌های سیاسی و نظامی که در حوزه فرهنگی بیش از سایر حوزه‌ها نمود دارد؛ چه بسا بتوان ادعا کرد که اولین گام سقوط در حوزه فرهنگی برداشته شده که امروز در همه حوزه‌ها شیرازه اخلاق از هم گسیخته می‌نماید؛ چراکه پایه و بنیان هر حوزه‌ای فرهنگ است و هم‌اوست که تعیین می‌کند سلوک و منش انسان در عرصه‌های مختلف چگونه باشد. 

اما در عصر ارتباطات آنچه که بیش از همه آسیب دید، فرهنگ بود، ارتباطات که می‌توانست به محملی برای تقویت پیوندهای عاطفی و روحی و روانی بشر باشد، به دلیل انحرافاتی که به آن تحمیل شد، راه بشر را برای دامن زدن به بی‌اخلاقی، دروغ‌پراکنی، اغواگری و بسط و تعمیق بی‌اخلاقی‌های جنسی و رفتاری هموار کرد. مستکبرین عالم با سلاح رسانه سعی بر آن داشته و دارند تا با هر چه کوچک‌تر کردن دنیا (به تعبیر اتوکشیده و پرطمطراق امروز دهکده جهانی!) راه استیلا و توفق بر اندیشه و افکار بشر را بر خود آسان کنند تا با   جهت‌دهی به نرم‌افزار فکر بشری، از انسان‌ها ربات‌های حر‌ف‌شنویی بسازند که در قالب سبک زندگی دلخواه آنها زندگی کنند.

این روند دو سه قرنی است که بر همین منوال پیش می‌رود و برخلاف توقع موجود، بارقه‌هایی از بیداری در دل انسان امروزی پدیدار شده است. بارقه‌هایی که وجود اراده‌ای بالاتر از اراده بشر را ثابت می‌کند. اراده‌ای که چونان خورشیدی در دل تاریکی محض، از ایران اسلامی تابیدن گرفت تا دل‌های روشنی‌دوست و بیدار را متوجه خود سازد. در دل یک چنین هژمونی قوی و تاثیرگذاری، انقلاب اسلامی برخلاف همه تحلیل‌ها و برآوردها سربرآورد تا فانوس راهنمایی باشد برای گرفتاران دریای طوفانی پرتلاطم زندگی به سبک غربی که امروزه شرق و غرب عالم گرفتار آنند.

انقلاب اسلامی (فارغ از اینکه انقلابیون یا مسئولان حکومتی چقدر ملتزم به آن باشند) برای آنان که می‌خواهند زندگی انسانی را تجربه کنند به مثابه محملی پدیدار شد تا نقطه مقابلی باشد در برابر کسانی که بشر را برده می‌خواهند تا عده کمی در این دنیای فانی در اوج لذات ظاهری زندگی کنند. در این میان دفاع مقدس صحنه عملی سبک زندگی ایرانی اسلامی است. سبکی که تا حدود زیادی به آرما‌ن‌های گمشده بشر شبیه است. آرمان‌هایی که نسبت مستقیم و ناگسستنی با فطرت بشر دارد.

نوع‌دوستی، ایثار، مهربانی، شجاعت، تکیه به خدا و توکل بر او، تعاون، ساده‌زیستی، ظلم‌ستیزی و مواردی بسیار از این دست، همگی در دوران دفاع مقدس در سبک زندگی رزمندگان ایرانی و شهدای آن دوران تبلور یافتند و دورانی را رقم زدند که به عنوان نقطه اوج حیات ایرانیان مطرح است. این سبک زندگی از آنجا که مبتنی بر فطرت بوده و در راستای خلقت آدمی است، هرگز از فروغ آن کاسته نشده و همواره بر اعتلا و درخشش آن افزوده خواهد شد تا هر زمان هرکس در هر جای جهان قصد بازگشت به فطرت خویش و رهیدن از دام منحرفین را داشت، نسخه اصلی و بی‌بدیل انسانیت را بتواند بیابد.

شهدای دفاع مقدس در همین راستا، نمونه‌های عملی انسان تراز انسانیت هستند که توسل به آنها و تمسک به سبک زندگی آنها می‌تواند انسان را از هبوط دوباره خویش در دنیا به تعالی و رشد مورد انتظارش برساند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«شهدای دفاع مقدس»؛ انسان‌های تراز «انسانیت» بیشتر بخوانید »

تبلور آیه قرآن کریم در رفتار «حاج قاسم» در مراسم یک مادر شهید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «محمود نوروزی» حافظ و قاری قرآن کریم خاطره‌ای را از مراسم مادر شهیدی به یاد دارد که بعد از ۳۰ سال فراق، به فرزند شهیدش پیوسته بود و او را برای تلاوت قرآن در مراسم آن مادر شهید دعوت کرده بودند.

نوروزی می‌گوید: «داشتم آیات را مرور می‌کردم که آیات پایانی سوره فرقان به ذهنم رسید. تلاوت را شروع کردم و چند دقیقه‌ای از تلاوتم گذشت که نگاهم به در ورودی مسجد افتاد. آقایی را دیدم وارد مسجد شد. آرام آرام چند قدم برداشت، جایی را پیدا کرد و دو زانو نشست. با مهربانی از پسر کوچکی که بین مردم قرآن پخش می‌کرد، یک جلد قرآن گرفت و شروع کرد به خواندن.

با خودم گفتم درست می‌بینم، واقعا خودش است؟! دوباره نگاهش کردم، خودش بود سردار حاج قاسم سلیمانی…
در نهایت تواضع نشسته بود، نه پشتی نه جایگاهی و نه تشریفاتی، مانند یک فرد معمولی در میان جمعیت…!

دوبار این آیه را تکرار کردم که «وَ عِبادُ الرَّحمَنِ الَّذِینَ یَمشُونَ عَلَی الاَرضِ هَونا بندگان خدای مهربان کسانی هستند که با تواضع و وقار در زمین قدم می‌گذارند» انگار این آیه یک بار از زبان من در فضای مسجد می‌پیچید و یک بار در آیینه رفتار این مرد دیده می‌شد.»

گزارش از مرضیه کیان

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

تبلور آیه قرآن کریم در رفتار «حاج قاسم» در مراسم یک مادر شهید بیشتر بخوانید »