تصاویر/ کارگاه آموزشی سبک زندگی با الگوگیری از سبک تربیتی مادران شهدا
تصاویر/ کارگاه آموزشی سبک زندگی با الگوگیری از سبک تربیتی مادران شهدا بیشتر بخوانید »
وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: کشور آذربایجان سختگیریهای مرزی خود را در همسایگی ایران و سایر کشورها کاهش بدهد تا توسعه بخشهای تجاری، اقتصادی و گردشگری فراهم آید.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سید عزتالله ضرغامی عصر پنجشنبه در نشست سفرای کشورهای عضو اکو و حاشیه دریای سیاه در اردبیل اظهار کرد: استان اردبیل هم مرز با جمهوری آذربایجان است اما در ماههای اخیر شاهد برخی سختگیریها در این مبادی مرزی هستیم که امیدواریم مسئولان جمهوری آذربایجان نسبت به فعال بودن مرز و حضور گردشگران در کشورمان همت داشته و سختگیریهای بیمورد را کنار بگذارند.
وی تصریح کرد: جمهوری آذربایجان عضو فعال اکو است و توقع ما این است تا ارتباط مؤثری با این کشور داشته باشیم و در بازگشایی مرزهای زمینی برخی سختگیریها و توقف فعالیتها کنار گذاشته شده و امکان توسعه روابط و تردد سهلتر فراهم آید.
وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گفت: گردشگری راه سالم در پایداری ارتباط و تعامل بیشتر است و توجه به این حوزه میتواند جایگزین روابط دیپلماتیک خشک شده و بیش از گذشته زمینه تعامل ملتها را شاهد باشیم.
ضرغامی افزود: در سطح جهانی نیز گردشگری صنعت تسهیلگر روابط بین کشورها است و قطعاً با بهرهگیری از این توانمندیها میتوانیم فرصتهای بیشتری را در مسیر تعامل و همکاریهای مشترک به وجود آوریم.
وی از گردشگری به عنوان بهترین روش دیپلماسی عمومی یاد کرد و ادامه داد: در دولت سیزدهم تلاش بر تقویت صنعت گردشگری و تعامل بیشتر با کشورهای مختلف به ویژه همسایه است که در این ارتباط لغو روادید ۵۰ کشور به هیئت دولت پیشنهاد شده که امیدواریم هر چه سریعتر با تأیید نهایی تنگناهای موجود در این زمینه برطرف شود.
ضرغامی در بخش دیگری از سخنان خود خاطرنشان کرد: ابرقدرتهای جهانی سعی دارند تا یکسانسازی کشورهای جهان را مورد توجه بیشتر قرار دهند در حالی که با تنوع سبک زندگی، زبان و قومیتها میتوان با بهرهگیری از ظرفیت گردشگری به همگرایی بیشتر دست پیدا کرد.
وی پیام وحدت جمهوری اسلامی ایران را برای کشورهای مختلف پیام صلح و آشتی و تعامل بیشتر اعلام کرد و گفت: کشورهای جهانی به جای یکسانسازی باید به سمت همگرایی و وحدت بیشتر حرکت کنند تا با حفظ ظرفیتهای قومی، قبیلهای، زبانی و سایر تفاوتها بستر همدلی بیشتر را با محوریت گردشگری به وجود آورند.
ضرغامی اردبیل را پرچمدار وحدت و انسجام داخلی و حتی سطح بینالمللی عنوان کرد و افزود: بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی از ظرفیتهای ممتاز و شاخص به حساب میآید چرا که شیخ صفی با ایدئولوژی خاص سعی کرده تا فضای تحصیل و علمآموزی بانوان را نیز فراهم کند.
وی اضافه کرد: مدعیان امروز باید به چنین سبقه تاریخی توجه کنند چرا که از قدیم در این کشور زنان با حفظ عفاف و حجاب خود همواره در مسند علم و ادب حاضر شده و توانستهاند جایگاه والای خود را حفظ کنند.
ضرغامی تاکید مقام معظم رهبری را بر حفظ وحدت و همگرایی بیشتر در جامعه یادآور شد و بیان کرد: وظیفه خطیری در این حوزه بر عهده کشورهای مسلمان و همسایه عضو اکو نهاده شده تا بتوانند بیش از گذشته بر مدار وحدت و اتحاد حرکت کنند.
وی در ادامه سخنان خود اظهار کرد: با احترام به همه سلایق و دیدگاهها، شایسته است با محور وحدت و مهربانی به سمت تعاملات بیشتر حرکت کنیم که در این زمینه جمهوری اسلامی ایران بهترین الگوی جهانی است.
ضرغامی از گردشگری به عنوان ظرفیت ممتاز در تقویت روابط ملتها یاد کرد و گفت: همکاریهای منطقهای در این زمینه میتواند بهترین نتایج را در تقویت همگرایی بیشتر به همراه داشته باشد.
وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری تصریح کرد: هر چند امروز دولت مردمی به خوزستان سفر کرده و قرار بود ما نیز در این استان حاضر شویم اما به خاطر اهمیت این رویداد در اردبیل حاضر شدیم تا اعلام کنیم، اردبیل به عنوان پایتخت گردشگری میتواند در یک سال پیش رو فرصتهای بیشتری را در همگرایی بهتر و تقویت صنعت گردشگری با راهاندازی تورهای متعدد گردشگری فراهم آورد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ضرغامی: جمهوری آذربایجان سختگیری مرزی را کاهش دهد بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس، به نقل از روابط عمومی نیروی هوایی ارتش؛ امیر سرتیپ خلبان «علی اکبر طالب زاده» معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش در این مراسم با اشاره به روی آوردن دشمن به سمت و وسوی جنگهای ترکیبی، شناختی اظهار کرد: امروز جنگ ترکیبی گستردهای علیه ملت شریف ایران شکل گرفته است که مهمترین و بنیادیترین محور آن هدف قرار دادن بنیان خانوادهها با استفاده از ابزارهای رسانهای بویژه فضای مجازی است که علاوه بر سوء استفاده و وارونه نشان دادن مسائل حاکمیتی در صدد از میان برداشتن باورهای دینی و اعتقادی ملت است.
وی افزود: ترویج سبک زندگی قرآنی میتواند سدی محکم در برابر جنگ شناختی دشمن باشد که با استفاده از دستورالعملی مدون و محکم همچون قرآن کریم امکان پذیر خواهد بود.
امیرسرتیپ طالبزاده تصریح کرد: بی شک با تاسی از گنجینهای ارزشمندی همچون قرآن کریم میتوان برگ برنده را در مقابله با جنگ شناختی دشمن در دست گرفت که علاوه بر از میان برداشتن مشکلات و مسائل بنیادین خانوادهها میتواند موجب تحقق اهداف عالی در راستای رشد و بالندگی خانواده و فرزندان باشد.
معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش در ادامه خاطر نشان کرد: یکی از نقاط قوت مقابله با جنگهای ترکیبی ارتقاء روحیه خودباوری، توان رزم و امید آفرینی در میان جوامع اسلامی است که میتواند عملی مهم در در تحقق معنویات و ایدئولوژی ناب اسلامی باشد.
وی در پایان تصریح کرد: نیروی هوایی ارتش به عنوان یک نیروی الهی و مکتبی همواره در صدد زمینه سازی برای ترویج سبک زندگی قرآنی بوده است که این موضوع علاوه بر اجرای طرحها و برنامههای فرهنگی زمینهای مناسب برای پیاده سازی مفاهیم قرآنی در میان خانواده ها، فرزندان و کارکنان را نیز فراهم کرده است.
انتهای پیام/۹۳۳
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ترویج سبک زندگی قرآنی سدی محکم در برابر جنگ شناختی دشمن است بیشتر بخوانید »
شهرداری تهران در اقدامی جالب و در خور تحسین، برای “زنان معتاد متجاهرِ دچار اختلال اعصاب و روان” مرکز نگهداری ویژه ایجاد کرده است.
سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اقدام جالب شهرداری تهران در نگهداری از زنان معتاد متجاهرِ دارای اختلال اعصاب
مصطفی هادیزاده، دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران درباره نگهداری از زنان معتاد متجاهر دارای اختلالات اعصاب و روان به ایلنا گفته است:
“شهرداری تهران یک مرکز برای نگهداری این زنان نیز آماده کرده است و ۴۷ مددجو نیز پذیرش شدهاند.“
به گفته وی براساس برآوردهایی که از زنان معتاد متجاهر در سطح استان تهران صورت گرفته است، حدود هزار زن در استان تهران حضور دارند که البته ظرفیت پذیرش برای آنها وجود دارد و اگر زنی معتاد متجاهر باشد و در طرحها جمع آوری شود ظرفیت برای نگهداری آن در مراکز وجود دارد.[1]
*این از ثمرات حکمرانی پیشرفتهی اسلامی است که یک کشور حتی برای جمعآوری معتادان متجاهری که دچار اختلال اعصاب هستند نیز مرکز نگهداری در نظر میگیرد و آنها را رها نمیکند.
امتیازی منشأ گرفته از ذات نجیب و همزادپندار ایرانی که شایسته است خواص کشور و رسانهها در راستای الزام تأکید بر مثبتات کشور؛ اشارهای درخور به آن داشته باشند.
***
“بستن سنگ و رها کردن سگ”!
دفاع جبهه اصلاحات از سربازانی که به میدان محاربه فرستاد
جبهه اصلاحات، اخیراً در بیانیهای اعتراضی خطاب به قوه قضائیه نوشته است: اجرای حکم اعدام جوان ۲۳ ساله، محسن شکاری، موجب حیرت و تأسف عمیق شد. همه کسانی که از شکلگیری چرخه خشونت در جریان اعتراضات اخیر بیمناک هستند، عواقب این تصمیم عجولانه و تبعات آن را با نگرانی دنبال میکنند.
به گزارش مجاهدت از جماران، این بیانیه میافزاید: به حکم وظیفه ملی، پیش از این در هنگام ملاقات با دبیر محترم شورایعالی امنیت ملی و رئیس محترم قوه قضائیه هشدار داده بودیم که مبادا احکام اعدام صادره برای معترضان به مورد اجرا گذاشته شود، چرا که با آگاهی از میزان نارضایتی در بین مردم و خشم انباشته در بین معترضان قابل پیش بینی بود که این اقدام همچون ریختن بنزین بر آتش، نارضایتیها را گسترش داده و آن خشم را شعلهورتر خواهد ساخت. به ما گفته شد بعضا شاکی خصوصی و حکم قصاص وجود دارد و چارهای نیست. تأکید کردیم در این صورت، در اجرای احکام تعجیل نکنید تا امکان اخذ رضایت از شاکیان خصوصی و اولیاء دم وجود داشته باشد تا بر اساس آن، جامعه در عمل به سمت صلح و گذشت و پرهیز از خشونت رهنمون شود. اما گویا تأثیر خیرخواهی ما به اندازهای نبود که بتواند اثرگذاری مراکز ذینفوذ در این زمینه را خنثیکند، به طوری که اولین حکم اعدام در مورد کسی اجرا شد که جرمش نه تنها حکم قصاص نداشت بلکه به نظر کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی، نمیتوانسته است مشمول جرم محاربه باشد. باید دانست که وقتی وجدان عمومی جامعه با مجازاتی همراه نباشد، آن مجازات اثر بازدارنده نخواهد داشت.
اصلاحطلبان همچنین در بیانیه خود آوردهاند: اکنون که تبعات این اعدام عجولانه در سطح داخلی و بین المللی مشخص شده و رو به فزونی است، لازم است که اجرای موارد دیگر احکام اعدام متوقف شود تا بر آتش التهابات دمیده نشود. از قضات و مقامات قضائی انتظار میرود در امور کیفری قانون را به نفع شهروندان تفسیر کنند و نه حاکمیت! [2]
*البته قابل پیشبینی بود جریانی سیاسی که دست به تحریم انتخابات میزند و فریبخوردگان خود را به سمت خیابان و برداشتن اسلحه سوق میدهد؛ از روی غریزه در مقام دفاع از مسلحین و سربازان خود نیز برآید و خواستار بستن سنگ و رها کردن سگ شود.
در بحث اشاره اصلاحطلبان به جلساتشان با رئیس قوه قضائیه و تأکید بر اینکه در مجازات تعجیل نکنید یا کسی را اعدام کردید که حکمش محاربه نبود! (محسن شکاری) نیز مشخص نیست که چرا این افراد خواستار رواداری اغتشاش و تعلل در مجازات کسانی هستند که امن و امان ایرانیها را برای 70 روز سلاخی کردند!؟
ضمن اینکه گویا مراد اینان از “کثیری از صاحبنظران حقوقی و شرعی”! که قائل به حکم محاربه برای محسن شکاری نبودهاند هم امثال علی کریمی و تعدادی آدم مسئلهدار و چند فعال توییتری بودهاند!
وگرنه قانون، قوه قضائیه و صاحبنظران مبرّز دینی و قانونی یکصدا تأکید کردهاند که برکشیدن سلاح سرد یا گرم در خیابان به قصد ارعاب مردم؛ صراحتا مصداق محاربه است. خواه قتلی رخ بدهد و خواه ندهد.
مقامات قوه قضائیه باید بدانند که این ملامتها و تأکیدات شیطنتآمیز بر توقف روند مجازاتها صرفا برای تقویت جبهه اغتشاشگران و عملآوردن پشتیبانیهای جدید از آشوب صورت میگیرد و اگر دست مقتدر حکومت اسلامی از آستین بیرون نیاید و ناامنکنندگان فضای جامعه را در سریعترین زمان ممکن به سزای عملشان نرساند؛ دقیقا فرصت مناسب برای “بانیان آشوب” فراهم آمده است. برای همان کسانی که قصد دارند در پیامد پیشلرزههایی مثل اغتشاشات 70 روزه؛ کشور را به دامان “فتنه اقتصادی” بیافکنند و در این راه از هیچ دسیسه و خدعهای هم فروگذار نیستند.
***
تفاوتهای زن اجتماعی و زنِ خانه از نظر عباس آخوندی!
عباس آخوندی، فعال اصلاحطلب، از وزرای دولت روحانی و از بانیان آشوب که در ایام اغتشاشات 70 روزه طی یادداشتی حمایتآمیز صراحتا نوشت: “جمهوری اسلامی بر اساس حاکمیت قانون تأسیس شد نه شرع! “، اخیراً در قالب یک نامه سرگشاده به خاتمی و بهزاد نبوی به زعم خود اقدام به ارائه راه حل و شرحی از وضع موجود کرده است.
ما در شماره قبلی وبلاگ مشرق، خوانش تحلیلی بخشی از این نامه را با تیتر “آخوندی: قانون حجاب کاری لغو، مالایطاق، بیهوده و قبیح است! ” به استحضار مخاطبان محترم رساندیم.
گزیده بخش دیگری از نامه آخوندی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرده به شرح زیر است:
_ اعتراضهای گسترده این روزهای جوانان ایرانی در خیابانها، دانشگاهها و محیطهای عمومی شهرهای مختلف یا به عبارتی ابراز نارضایتی جمعیت کثیری از ملت ایران از وضعیت موجود، نتیجه تعارض تمام عیار دو سبک زندگی ایرانی مدرن با تمام تنوعهایی که در درون خود دارد و سبک رسمی حکومتی است.
_ آنچه امروزها شاهد آن هستیم، بسیار بیش از بحث حجاب و پوشش زنان است. موضوع مورد اختلاف، عدم پذیرش رسمی 1- «سبک زندگی مدرن» -با تمام تکثری که در درون خود از رنگ و لعابهای ملی، دینی، سکولار و حتی ضددینی دارد، 2-تحولات ناشی از «توسعه شهرنشینی شتابان» در ایران، 3- «انقلاب فناوریهای ارتباطات و اطلاعات» و 4-ادغام در «شبکه ارتباطات جهانی» و پیامدهای آنها توسط نهادهای حکومت و مرجعیت دینی است. این اعتراضها را باید به عنوان یک پدیدار و تحول تاریخی و نشان از تغییرات نهادی و ساختاری به حساب آورد که بهطور بسیار گسترده تمام جامعه ایران را تحت تاثیر و در آستانه یک استحاله یا تحول نوین قرار داده است.
_ هر چند به سبب وقوع انقلاب اسلامی، رهبران انقلاب برای پیشبرد امر انقلاب، بسیاری از موانع رشد زنان را در حوزه آموزش و پرورش و انتخاب کسبوکار برطرف کردند، لیکن زمانی که نوبت به قبول الزامات این تغییر از جمله پذیرش هویت رسمی «زن اجتماعی» در برابر «زن خانه» و قبول منزلت و جایگاه اجتماعی نوین آنان رسید، مقاومتها آشکار شد. عملا زنان دریافتند که انتظار حاکمان از آنان همان انتظارات سنتی است و فضایی برای آنان، آنچنانکه شاید و باید گشوده نمیشود. سیستم رسمی با رفتار متعارض خود، در عمل، تنها به حضور نمادین چند زن در مجلس و در دستگاه دولتی و قضا به عنوان نمادین و برای نمایش در سطح بینالمللی یا اقدام برای بستن زبان منتقدان در داخل اکتفا میکند.
_ با توجه به دو نکته پیشگفته، پرسشی که حاکمان از جمله من که زمانهایی در زمره آنان بودهام، هیچگاه نتوانستهایم به آن پاسخ سرراست دهیم «پدیده امتناع رشد و ارتقای اجتماعی نسل جدید مبتنی بر سبک زندگی جدید در سیستم حاکم موجود» است. به زبان ساده اگر کسی بخواهد در این جامعه «برای خودش کسی باشد» و «سری تو سرها داشته باشد» و در ضمن تمایلی به ریاکاری و ظاهرسازی نداشته باشد، چه باید بکند؟ البته همه افراد برای خودشان کسی هستند. لیکن منظور از آوردن این مثال عامیانه کسب منزلت و موقعیتهای اجتماعی برتر در جامعه است. یک شهروند ایرانی پایبند به قانون اساسی، با سلامت کامل مالی و متخلق به اخلاق حرفهای و انسانی لیکن رسما غیرِمتشرع و غیرمبادی به آداب رسمی آیا میتواند از مدارج اجتماعی صعود کند یا آنکه او محکوم به عقبماندگی و قبول شهروند درجه دوم بودن است؟ [3]
*اصرار آخوندی بر تنفر نسل جوان از باورهای اصیل ایرانی و تفاوت سبک زندگی مدرن با سبک زندگی سنتی یا همان سبکی که حکومت آنرا ترویج میکند بر گرفته از انگارههای عوامانه ذهن آخوندی است نه از واقعیت.
چیزی که در سبک زندگی حائز اهمیت است عقلانیت است و یک سبک زندگی مادام که از عقلانیت برخوردار باشد مدرن است.
اگر بخواهیم صورت واضحتری از این سخن ارائه کنیم باید اذعان کرد که آخوندی به سبک زندگی دینی و غیر دینی اشاره دارد که البته خجالت کشیده از اینکه آنرا صریحا بیان کند.
تکلیف سبک زندگی بیدین هم که روشن است! یک سبک غیر عقلانی و ناپسند در محیط و تاریخ ایران که معتقدینش البته در دوران جدید یعنی در نظام جمهوری اسلامی ایران مکلف به رعایت الزامات اجتماعی آن هستند. (نظام اسلامی منطقا و قانونا هیچ ورودی به چارچوبهای شخصی افراد ندارد)
اکنون آقای آخوندی تقلا میکند تا به اسم زنان و جوانان و مدرنیسم و… مروّج و مدافع این سبک بیدین زندگی باشد و جالبتر آنکه حاملان چنین سبکی را اکثریتی ایرانی جلوه دهد که میتوانند علیه مردم ایران و حکومت خیزش تعیینکننده داشته باشند!
ما قضاوت درباره این القاگری را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم.
ماجرای “زن خانه و زن اجتماعی” که آخوندی به آن اشاره دارد نیز صورت دیگری از عوامزدگی آخوندی است. زن اجتماعی از نظر آخوندی چه الزامی در تغییر دارد که او گفته نظام اسلامی مخالف آن است!؟
اگر بخواهیم دقیقا به حاقّ آنچه که آخوندی منبعث از لیبرالیسم گفته اشاره کنیم باید گفت که منظور از الزامات زن اجتماعی و تفاوتش با زن خانه؛ یک گزاره ناروای ذهنی است که میگوید زن اساسا موجودی ضعیف و برای التذاذ مرد است. اگر در خانه باشد برای التذاذ و بردگی یک نفر و اگر در بیرون از خانه برای التذاذ و امربری هرکه خودش بخواهد! (این معنی از آنجا اثبات میشود که اگر گزینه التذاد و تبدیل شدن زن به کارگر را از حیطه فرضی زن اجتماعی حذف کنیم؛ دیگر هیچ جایی برای انفکاک این دو حیطهی بر ساخته باقی نمیماند)
در این دیدگاه هیچ جایی برای انسانیت زن نیست. همانطور که در آن هیچ احترامی به وظایف ذاتی زن از جمله مهربانی، مادری، زیبایی و علم منزل هم یافت نمیشود.
در واقع در این دیدگاه اساسا جایی برای عقلانیت وجود ندارد و همانطور که توضیح داد شد؛ همه چیز متوقف بر “لذت نفسانی و مد روز” است!
مد روزی که البته در آن هم جایی برای عقلانیت نیست.
“زن” به تعریف عقلانی و اسلامی همانقدر که زن خانه است، زن اجتماعی هم هست. و این دو شأن غیر قابل انفکاک البته در حیطه وظایف ذاتی و انسانی زن نیز مشترک هستند. (همانطور که در قبال مردان نیز چنین است)
یعنی یک زن شاغل همانقدر مادر است که یک زن خانهدار و یک زن خانهدار هماناندازه میتواند کمککار اقتصاد خانواده باشد که زن شاغل.
پس مشخص است که منظور آخوندی از مخالفت حکومت اسلامی ما با الزامات زن اجتماعی؛ تنها در یک وجه یعنی مخالفت نظام اسلامی با دور شدن زنان شاغل از محیط خانواده و مادری و عقلانیت معنی میدهد.
که ما این قضاوت را نیز بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم که آیا این مخالفت حکومت با یک رخداد غیر عقلانی؛ یک مخالفت تنفرانگیز است یا یک مخالفت عقلانی و مورد احترام!؟
شبهافکنی سوم آخوندی مبنی بر اینکه اگر کسی بخواهد برای خودش کسی باشد و در عین حال سبک زندگی مورد دفاع حکومت را نیز قبول نداشته باشد نیز شبهای است با تکلیف مشخص!
پیشرفت فردی صرفا در سایه قانونمداری ممکن است. یعنی مثلا فردی نمیتواند با پول زورگیری یا رباخواری به قول آقای آخوندی برای خودش کسی بشود و مدعی شود که من سبک حکومت را هم قبول نداشتهام!
شهروندان باید در حیطههای قانونی و عقلانی پیشرفت کنند و در مواردی هم که نظام اسلامی مخالفت اجتماعی با آن دارد؛ اهل التزام و رعایت باشند.
میماند امور غیر قانونی و غیر شرعی در 2 حیطه اجتماعی و شخصی که همانطور که توضیح داده شد نظام اسلامی به حیطه شخصی (منظور خانه و فضای شخصی است) هیچ ورودی ندارد.
دقت شود که بیان این گزارههای فلسفی و عقلانیتهای بدیهی از منابر و تریبونهای رسمی کشور یکی از ضروریاتی است که موجب منقح شدن عقلانیت در جامعه و پاسخگویی به شبهات خواهد شد.
***
1_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1308069
2_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1577248
3_https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-586833
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، کتاب «بادبانها را بکشید»؛ یازده روایت از خانوادههای ایرانی به قلم جمعی از نویسندگان به تازگی توسط انتشارات «راه یار» چاپ و روانه بازار نشر شده است.
بیش از صد سال از پیشرفت و گسترش علم روانشناسی در عرصههای گوناگون میگذرد و این رشته همواره تلاش کرده تا پژوهشها و نظریات خود را در زمره علوم تجربی جا بدهد؛ بنابراین هر روز نظریات و رویکردهای مختلفی سر بر آوردهاند و دیگر روز به فراموشی سپرده شده و رویکرد جدیدی جایگزین آن شده است.
اما برخی مؤلفهها همیشه بودهاند و هیچ پژوهش و رویکردی نتوانسته است آنها را از گردونه عوامل رشد انسان بیرون بگذارد. یکی از اینها، موضوع ارتباطات خانوادگی در درون خانواده و تأثیر آن بر رشد فرد است.
همیشه روابط خرده نظام «خواهر و برادری» و تعامل آن با والدین در صدر توجه نظریات رشدی انسان بوده است. تجربه تبدیل خانوادههای گسترده به خانوادههای هستهای و خانوادههای هستهای چند فرزندی به خانوادههای تک فرزندی وضعیت جدیدی را در عرصههای اجتماعی و خانوادگی و فردی به وجود آورده است. نتایج پژوهشها هم در برآورد وضعیت جدید در مقایسه با مدل قبلی، همواره به نفع تعاملات خانوادگی چند فرزندی بوده است؛ اما وضعیت موجود چگونه است؟ خانوادهها دیگر بچه دار نمیشوند یا به یک یا دو فرزند اکتفا میکنند و بدیهی است این وضعیت در کشور ایران، از آثار سیاست «فرزند کمتر، زندگی بهتر» و محصول ویژگیهای فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جاری است.
طبیعتاً همه خانوادهها در مسیری هموار حرکت نمیکنند؛ اما تصویری که حتی آمارهای کشور نشان میدهد، بیانگر آن است که افراد در دلشان این سبک زندگی را دوست دارند و تکریم میکنند و همین باعث شده است که ما به ایده لذتبخش چند فرزندی نزدیکتر بشویم و به تماشای آن بنشینیم. به حق، گام اول برای حرکت به سمت خانوادهای با کارکرد مطلوب در همه جوامع، همین به تصویر کشیدن است و این مهم، یکی از اهداف ما در جلد اول از مجموعه کتابهای «محیا» در «خانه همبازی» است. در این کتاب از هر طیف مادر و پدری داریم: خانوادهای که در روستا زندگی میکند یا دیگری که پایتخت نشین است. خانوادهای که در موقعیتی دست به انتخاب زدهاند که عرف، بارداری در آن مقطع زمانی را نمیپسندد تا کسی که پس از گذشت ده سال از انتخاب سبک زندگی بدون فرزند، خانواده خود را گسترده کرده و برای تأمین موقعیت تربیتی مطلوبتر به وطن برگشته است.
مادری که به دلیل مانعدیدن فرزند بیشتر برای پیشرفت شخصی تا مرز سقط جنین پیش رفته یا مادری که بعد از ورود فرزندان؛ با تغییر سبک کاری، در منزل، مسیر فعالیت اجتماعی و شغلیاش را ادامه میدهد. خانوادهای که با وجود مهاجرتهای متعدد ناشی از کار پدر خانواده، زندگی را متوقف نکرده و مسیر را با پویایی و پشتکار بیشتری ادامه میدهد. وجه اشتراک همه یازده خانوادهای که در این فرصت، دور هم جمع شدهاند، رضایت و خوشحالیشان از تصمیمی است که گرفتهاند. راویان کتاب، زندگی را فانتزی و به دور از سختی نمیبینند؛ اما این سبک زندگی را با همه سختی و آسانی اش دوست دارند و از بودن اعضای خانوادهشان کنار هم لذت میبرند.
کتاب «بادبانها را بکشید» که تحقیق آن برعهده زینب ناجی جمال و مریم حلاج بوده و تدوین آن توسط فاطمه شایانپویا، طاهره مشایخ، سعیده تیمورزاده و فریده الیاسی فرد صورت گرفته، در ۲۴۸ صفحه، شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان عرضه شده است.
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کتاب «بادبانها را بکشید» به کتابفروشیها آمد بیشتر بخوانید »