ستاد_جنگهای_نامنظم

………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب…


………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلبم و یک تنه به جنگ عالم می روم ، وجود خود را به آتش می کشم . خون خود را بر زمین می ریزم تا شاید کسی به هوش آید ، تا مگر وجدانی بیدار شود ، یا گوش ضمیری فریاد استغاثه مرا بشنود .
ولی افسوس که مصالح مادی ، و حب حیات و منافع شخصی همه را به زنجیر کشیده است .
جبر تاریخ همه را اسیر و زبون نموده است .
دلداده ای می خواهم که بر همه هستی قلم سرخ بکشد ، و از همه زنجیر ها و اسارت محاسبه ها و ترس ها و علایق دنیوی آزاد گردد .
یکپارچه آتش شود ، عشق شود ، فریاد شود ، مبارزه شود ، شمشیر شود ، برنده شود ، شیر شود و در کام شهادت فرو رود ، و پرچم خونین سعادت انسان اسیر را ، از نسلی به نسل دیگر ارمغان دهد .
( دست نگاشته ای از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان تاریخ ۴ فوریه ۱۹۷۸ ، کتاب ” خدا بود و دیگر هیچ نبود “، صفحه ۱۵۵ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، تهران وصال شیرازی شماره ۵۷ .)

تصویر دکتر چمران پس از بهبودی نسبی از زخمی شدن دو نقطه پا در حماسه آزادسازی سوسنگرد که باچوب زیر بغل بعد از حدود دو ماه بستری بودن برای اولین بار با همان وضع آماده رفتن به جبهه ها است . او در نبرد حماسی آزاد سازی سوسنگرد بعد از آنکه خود و نیروهایش در محاصره دشمن قرار گرفت همه همرزمانش را به عقب فرستاد و خود همراه یکی از یارانش اکبر چهره قانی که او هم به شهادت رسید به تنهائی مقابل انبوهی از تانکها و نیروهای دشمن ایستاد و با آنکه زخمی شده بود و خون از پایش جاری بود حتی یک کامیون کماندوهای دشمن را هم به خاک ریخت و یا به عقب راند و کامیون را به غنیمت گرفت و با همان کامیون ایفای عراقی به عقب برگشت و روانه بیمارستان و عمل جراحی شد . و امروز مجددا آماده بازدید از جبهه ها شده ، که مورد مشایعت نیروهای حاضر در ستاد جنگهای نامنظم قرار گرفته است . البته برای سلامتی او گوسفندی را قربانی کردند ولی او بشدت ناراحت شد و مقاله ای نوشت که در کتاب ” رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ” چاپ و منتشر شده است .
زمستان ۱۳۵۹ .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب… بیشتر بخوانید »

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می…


صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود ، اشک شده ام و دیگر هیچ .
به من اجازه بده که در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، روزهای نزدیک به شهادت در خوزستان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۴۱ ، انتشارات بنیاد شهید چمران )

تصاویری از شهید چمران بعد از زخمی شدن و بازگشت از بیمارستان یک شبه به مقر ستاد جنگهای نامنظم م نزدیک دو ماه مجبور شد در اطاق خود بماند تا پای او که از چند نقطه زخمی شده بود التیام بیاید و بتواند حرکت کند ، البته اول با چوب زیربغل و سپس با عصا . اولین عکس در حال نماز روی تخت و عکسهای دیگر هم در همان تخت و اطاق . اهواز ، مقر ستاد جنگهای نامنظم آبان و آذر ماه سال ۱۳۵۹ .

 



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می… بیشتر بخوانید »