سردار حاج قاسم سلیمانی

شهادت سردار سلیمانی خسارت بزرگی برای مقاومت است

شهادت سردار سلیمانی خسارت بزرگی برای مقاومت است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «احمد برکه» نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در یمن گفت که شهید سردار حاج قاسم سلیمانی خدمات زیادی به مقاومت و آرمان فلسطین ارائه کرد و شهادت او خسارت بزرگی برای محور مقاومت است.

برکه در مصاحبه با روزنامه یمنی «الثورة»، گفت که خدمات سردار سلیمانی به مقاومت فلسطین آن را برای ایجاد توازن رعب و وحشت با دشمن صهیونیستی توانمندتر کرد.

او افزود که سردار حاج قاسم سلیمانی با انتقال تجربیات نظامی و امنیتی به مقاومت فلسطین، کمک‌های زیادی به گروه‌های مقاومت ارائه کرد و مقاومت نیز گام‌های بزرگی در این زمینه برداشت.

برکه تصریح کرد که سردار سلیمانی وحدت در میان مقاومت ایجاد کرد و تشکیل اتاق عملیات مشترک متشکل از شاخه‌های نظامی گروه‌های مقاومت که در برابر تجاوزات دشمن به عنوان یک نیروی واحد و یکپارچه ایستادگی می‌کنند، نشانه این وحدت است همچنانکه اخیرا نیز شاهد برگزاری رزمایش تمامی شاخه‌های نظامی گروه‌های مقاومت فلسطینی بودیم.

به گفته وی، سردار سلیمانی همچنین در ایجاد محور مقاومت برای ایستادگی در برابر پروژه‌های صهیونیستی-آمریکایی در منطقه نیز نقش زیادی ایفا کرد.

نماینده جنبش جهاد اسلامی در یمن همچنین در پیامی به خانواده سردار سلیمانی به مناسبت نخستین سالگرد شهادت او گفت:«شهادت سلیمانی پایان راه نیست و هزاران نفر از شاگردان سلیمانی آماده اجرای وصیت او و ادامه راهش هستند».

برکه همچنین با انتقاد از سازش برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی گفت که عربستان سعودی نیز به دور از این سازش نیست و ممکن است در مرحله آینده شاهد علنی شدن روابط بین این کشور با دشمن صهیونیستی باشیم.

او تأکید کرد که سازش با رژیم صهیونیستی، فرصتی برای این رژیم به منظور استمرار یهودی‌سازی اراضی فلسطینی و مصادره آن و نیز ارتکاب جنایت‌های بیشتر علیه ملت فلسطین فراهم می‌آورد.

منبع: فارس



منبع خبر

شهادت سردار سلیمانی خسارت بزرگی برای مقاومت است بیشتر بخوانید »

اسرار سلیمانی خواندنی شد

اسرار سلیمانی خواندنی شد



کتاب اسرار سلیمانی- انتشارات خط مقدم - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «اسرار سلیمانی»؛ کتاب جدید انتشارات خط مقدم است که به زودی به یازار نشر می آید. در این کتاب مقالات جمعی از صاحب نظران سیاسی و نظامی درباره شخصیت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است.

علی‌اکبر ولایتی، حسین سلامی، محسن رضایی، سید جلال دهقانی، علی سعیدی، حسین امیرعبدالهیان، عبدالله حاجی صادقی، عبدالله مبینی، امیر شهریاری، حسن کاظمی قمی، سعدالله زارعی، عباس محمدحسنی، کیومرث حیدری، حسین اکبری، مهدی محمدی، یدالله جوانی، حسین دهقان، امین پاشایی، رسول سنایی راد، حمیدرضا مقدم‌فر، احد کریمخانی، علی اکبر صالحی، محمدصادق خرازی، محمدحسین صفارهرندی و عبدالله علی عسگری از جمله افرادی هستند که مقالات شان در این کتاب منتشر شده است.

در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم علی‌اکبر ولایتی آمده است: «همان گونه که خط سرخ شهادت در نهضت عاشورا، شجره طیبه‌ای را پایه‌گذاری کرد و رسوایی سردمداران زر و زور و تزویر اموی را به دنبال داشت، شهادت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی مهندس و سایر همرزمان شهید و مدافعان سرافراز حرم و جبهه مقاومت نیز درخت تنومند این جریان حق و صراط مستقیم الهی را به بارور نمودن تمدن نوین و سپردن پرچم نهضت اسلامی به دست حضرت حجت‌بن‌الحسن عسگری، صاحب‌العصر و الزمان به ارمغان خواهد آورد و رسوایی جدیدی برای آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان منطقه آنان رقم خواهد زد.»

در بخشی از مقاله علی‌اکبر صالحی در این کتاب آمده است:«اینجانب به جد بر این باورم که از سردار سلیمانی عزیز می توان به عنوان اسوه و نماد تمدن نوین اسلامی یاد کرد. هنگامی که بیانات رهبر فرزانه انقلاب اسلامی را در باب شاخص ها و معیارهای تمدن نوین اسلامی و نیز ضرورت تلاش مسلمانان خاصه ایرانیان برای برپایی این تمدن بزرگ را از نظر می‌گذارنیم. بناگاه سیمای نورانی و چهره درخشان حاج قاسم سلیمانی در برابر ما جلوه‌گر می شود….»

همچنین در بخشی از مقاله محمدحسین صفارهرندی آمده است:«برای کسانی که سردار شهید را از نزدیک می شناختند، او نه شخصیتی بر گونه اساطیر است و نه افسانه ای شکست‌ناپذیر و مردی رویین‌تن. همزمان وقتی گذشته های دور و نزدیکش را مرور می کنند، او را در کنار خود و در ردیف خویش می یابند، بی هیچ نشانه ای از سوپرمن یا موجود خارق العاده …»

این کتاب ۴۷۰ صفحه دارد و به صورت مفصل به شخصیت این شهید بزرگوار پرداخته است.



منبع خبر

اسرار سلیمانی خواندنی شد بیشتر بخوانید »

ترجمه «شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی» در ۱۵ کشور

ترجمه «شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی» در ۱۵ کشور



ترجمه و انتشار کتاب «شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی» در ۱۵ کشور

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پنجمین وبینار تخصصی بخش بین‌الملل خانه کتاب و ادبیات ایران با عنوان وبینار تخصصی ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی در پهنه زبان روسی، به مناسبت فرارسیدن نخستین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و به منظور بزرگداشت یاد و خاطره آن شهید، با حضور حجت‌الاسلام هادی شیرازی، مدیر انتشارات خط مقدم، نوری مامدزاده، مدیر انتشارات nomhn xycenha، ماگومد ایزاریپوف، مترجم کتاب و سیدجواد آرامی، مدیر مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا برگزار شد.

حجت‌الاسلام هادی شیرازی، مدیر انتشارات خط مقدم در این وبینار با اشاره به ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، گفت: این کتاب تاکنون به زبان‌های مختلف از جمله آذری لاتین در کشور آذربایجان و همچنین در کشورهای روسیه، ترکیه، گرجستان، پاکستان، عراق و سوریه ترجمه و چاپ شده و در افغانستان نیز در حال ترجمه و ویرایش نهایی است که امید است به زودی چاپ شود. همچنین به زبان فرانسه ترجمه شده که در حال ویرایش است و در روزهای آتی انشاالله شاهد چاپ کتاب به زبان فرانسوی هم خواهیم بود و اقدام مهم دیگر در راستای ترویج کتاب تبدیل آن به فایل pdf  و ارسال آن به کشورهای چاد، سنگال و نیجریه است. درواقع این کتاب به زبان‌های مختلف در ۱۵ کشور ترجمه و توزیع شده است.

وی در رابطه با نویسنده این کتاب اظهار کرد: افرادی که در فضای نوشتاری قرار دارند، باید نویسنده این کتاب را بشناسند. نویسنده کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، حدود ۴۰ سال نویسندگی کرده‌اند و حدود ۵۰ کتاب در حوزه‌های تحلیلی و پژوهشی تألیف کرده‌اند و در رابطه با این کتاب نیز با توجه به اینکه هم نویسنده ارتباط صمیمی و نزدیکی با شهید سلیمانی داشته است که به اوایل دهه ۶۰ برمی‌گردد و هم شخصیت برجسته شهید سلیمانی و عوامل مختلف دیگر دست‌به‌دست هم داد تا این کتاب نگاشته شود. ایشان کتاب‌های دیگری به این سبک نگاشته‌اند که یکی از آن‌ها منظومه فکری مقام معظم رهبری است که توسط انتشارات خط مقدم چاپ شد و این کتاب هم به همان سبک و سیاق درباره شهید سلیمانی نگاشته شد و به چاپ رسید.

استقبال مردم کتاب را به چاپ سی و یکم رساند

حجت‌الاسلام شیرازی با بیان اینکه خوشبختانه این کتاب مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و تاکنون به چاپ سی‌ویکم رسیده است، افزود: قبل از اینکه بحث نشر مطرح باشد موضوع ترجمه در انتشارات پیگیری می‌شده و کتاب‌های مختلفی هم تاکنون در انتشارات خط مقدم ترجمه شده است. تولیدات انتشارات تاکنون حدود ۵۰ کتاب بوده که تقریباً ۸ کتاب ترجمه شده است.

وی عنوان کرد: اتفاق خوبی که در این انتشارات در حوزه ترجمه افتاده، نوع عملکرد در ترجمه‌هاست. یکی اینکه در ترجمه مشخصاً از شخصیت‌های مترجم و آشنا به ترجمه که زبان مادری آنها زبان مقصد است استفاده شده و مورد دیگر چاپ کتاب‌ها در دیگر کشورهاست و این گونه نیست که کتاب‌ها در ایران چاپ شود و به کشورهای مختلف ارسال شود، بلکه همه ۱۲ کشور که کتاب به زبان آن‌ها ترجمه شده در همان کشورها نیز به چاپ رسیده است و این اتفاق مهمی است، زیرا کتاب مجوز رسمی آن کشور را می‌گیرد و در آن کشور ماندگار می‌شود.

مدیر انتشارات خط مقدم بیان کرد: رویکرد اصلی این انتشارات همان طور که از اسم آن مشخص است رویکرد مقاومتی و مرتبط با جبهه مقاومت است و کتاب‌هایی که تاکنون منتشر شده در حوزه‌های مختلف ادبی، خاطره، شعر و پژوهشی با این رویکرد بوده و موضوع محوری مجموعه موضوع مقاومت است که کاملاً انسانی است و مورد اتفاق جمیع ملت‌هاست.

وی افزود: ۹۹ درصد کتاب‌هایی که در این انتشارات منتشر می‌شود، تولیدی خود مجموعه است نه اینکه صرفاً از نویسنده‌های مختلف باشد یا کارهایی که چاپ شده به اسم دیگری چاپ کنیم.

حجت‌الاسلام شیرازی درباره رویکرد انتشارات در بحث ترجمه گفت: درباره ترجمه حرف زیاد زده شده، اگر بخواهیم نگاه خودمان را که نگاه انقلابی است به جوامع دیگر ارائه دهیم، باید به بحث ترجمه ورود کنیم در ابتدا شاهد هستیم که وضعیت ترجمه کتاب‌های فارسی به زبان‌های مختلف زیاد جالب نیست و علتش این است که مجموعه‌های دولتی و رسمی کمتر به این موضوع ورود کرده‌اند و باید نهضت اساسی در این قصه شکل بگیرد، موضوع دیگر اینکه در ترجمه کتاب به زبان‌های دیگر با نبود محتوا و مطالب مرتبط با فضای انقلاب اسلامی و مردم ایران مواجه هستیم، لذا هرچیزی که ترجمه شود و این محتوا را در کشورهای دیگر انتقال دهد حرکت مبارکی است، البته در برخی کشورها مثل لبنان و سوریه کارهای خوبی انجام شده است و امید است ادامه داشته باشد.

وی تصریح کرد: در رابطه با شهید سلیمانی، انتشار حدود ۲۰ کتاب را در دستور کار داریم که کتاب شاخص‌های مکتب سلیمانی، دومین کتاب بوده و کتابی که در دست چاپ داریم، کتاب اسرار سلیمانی است و کار دیگر بحث روایت تشییع شهید سلیمانی است امید است تا پایان سال ۴ کتاب دیگر به مرحله چاپ برسد.

تقاضای ۱۴ کشور برای دریافت کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی

در ادامه این وبینار، نوری مامدزاده، مدیر انتشارات nomhn xycenha از روسیه در رابطه با فعالیت‌های این انتشارات در کشور روسیه گفت: انتشارات nomhn xycenha در واقع فقط یک انتشارات برای چاپ کتاب نیست بلکه یک مجموعه است که در آن روسیه و کشورهای هم‌جوار روسیه فعالیت می‌کنند و ۶ سال است که با شعار حسینی و عاشورایی فعالیت خود را در این کشور آغاز کرده است و در زمینه‌های مختلف از جمله ترویج فرهنگ حسینی در شبکه‌های اجتماعی و برگزاری مراسم و کارهای خیریه فعالیت می‌کند و یکی از فعالیت‌های مجموعه انتشار کتاب است.

وی اظهار کرد: تاکنون کتاب‌های بسیاری چاپ کرده‌ایم و سعی می‌کنیم کتاب‌هایی که چاپ می‌شود در تمام محافل علمی و فرهنگی روسیه ارائه شوند و آثار را به کتابخانه‌های اصلی و دانشگاهی ارسال می‌کنیم و درواقع یک نهضت حسینی راه‌اندازی شده است.

نوری مامدزاده درباره ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی عنوان کرد: بعد از شهادت سردار سلیمانی که مدافع حرم حسینی و زینبی بوده و با کوشش ایشان این حرم‌های مطهر سالم مانده و از آنها دفاع شده و شخصیت والای شهید سلیمانی که از شخصیت‌های بی نظیر جهان اسلام است و برای جوانان جهان یک نمونه بارز از انسان آزاداندیش و مجاهد و بااخلاق به شمار می‌آید، تصمیم گرفتیم کتابی درباره ایشان منتشر کنیم که ابعاد اخلاقی ایشان در کتاب ذکر شده باشد و برای مردم به عنوان شخصیت برجسته اخلاقی معرفی شود، در این راستا با معرفی کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی از سوی آقای سیدجواد آرامی، تصمیم گرفتیم این کتاب را ترجمه کرده و به چاپ برسانیم.

وی افزود: ترجمه کتاب بسیار دقیق و با در نظر گرفتن فرهنگ و آداب زبان کشور مقصد صورت گرفته و بعد از ویراستاری علمی، چاپ شده و در سه هفته بعد از چاپ، تمام نسخه‌ها به اتمام رسیده و از ۱۴ کشور دیگر که تحت سیطره فرهنگ روسیه هستند برای ارسال کتاب درخواست داشتیم، بنابراین تصمیم گرفتیم pdf کتاب را در فضای مجازی تهیه و ارسال کنیم.

نوری مامدزاده تصریح کرد: شهادت سردار سلیمانی برای مردم بیداری ایجاد کرد و مردم جذب این شخصیت شدند و کتاب توانسته شهید سلیمانی را در همه ابعاد معرفی کند. در این کتاب، شخصیت توحیدی، دنیاگریزی و همچنین دفاع از ارزش‌های اسلامی و دینی با داستان‌های زیبا آورده شده و به نظر من تا امروز بهترین کتاب برای معرفی شخصیت سردار سلیمانی بوده است.

سازگاری ساختار زبان روسی با زبان ایرانی

ماگومد ایزاریپوف، مترجم کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی به زبان روسی نیز در رابطه با ترجمه این کتاب گفت: ایرانی‌ها و فارسی‌زبان‌ها بیشتر به شعر علاقه دارند و وقتی سخن می‌گویند گویی شعر می‌خوانند و این شیوه با ساختار زبان روسی سازگار است ولی مشکل اساسی که در روش تألیف کتاب وجود دارد، این است که  ما یک آرشیو از کلمات در نظر می‌گیریم و در آرشیو کلیدواژه می‌گذاریم و با این کلیدواژه معنای هر سخنی که شهید سلیمانی یا شخص دیگر گفته پیدا می‌کنیم، اما در رابطه با تاریخ‌هایی که ذکر شده و در بیشتر مقاطع هم آورده شده است به نظر من برای خواننده فایده‌ای ندارد و ضروری نیست، البته ما هم در ترجمه آنها را حذف نکردیم. مشکل دیگر که وجود دارد این است که ما با افرادی که قرار است کتاب را منتشر کنند، وصل نیستیم و نمی‌توانیم بپرسیم آیا می‌شود مواردی مثل این تاریخ‌ها را حذف کرد یا خیر.

وی عنوان کرد: از ابتدا که کار ترجمه کتاب را آغاز کردم، به آقای آرامی گفتم که کتاب اشکالاتی مانند معنای اضافه دارد و شامل یک لایه از سخن شهید و یک لایه از سخن نویسنده است. شاید برای فارسی‌زبان‌ها عادی باشد و نمی‌گویم خودبه خود عیب است اما وقتی به زبان دیگر ترجمه می‌کنیم باید تغییرش دهیم و اگر این کار را نکنیم برای مخاطبان روسی غریب به نظر می‌آید.

ماگومد ایزاریپوف با بیان اینکه مطالبی که در کتاب گردآوری شده، رندمی چیده شده و ارتباطی بین مطالب وجود ندارد، تصریح کرد: در کل کتاب خوبی است و مفید فایده خواهد بود، چون شخصیت سردار سلیمانی شخصیت برجسته‌ای است و با توجه به تبلیغات ضد ایرانی که متأسفانه قوی‌تر از تبلیغات ماست و سعی می‌کنند شیعیان را به سمت خودشان بکشند، امثال این کتاب می‌تواند بسیار مفید باشد، اما به نظر من اولویت با کتاب‌های دیگر است و این کتاب برای افراد در سطح عالی مناسب است.

حاج قاسم سلیمانی به تمام کشورهایی که به دنبال رهایی از نظام سلطه هستند تعلق داشت

سیدجواد آرامی، مدیر مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا در رابطه با ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی گفت: زمانی که کتاب برای ترجمه به ما معرفی شد، مدت زمان خیلی کمی را برای ترجمه در اختیار داشتیم و ماگومد ایزاریپوف با سرعت کتاب را بدون هیچ نقصی ترجمه کردند و همزمان با ترجمه ایراداتی که در کتاب بود را به من منتقل می‌کردند. به هر حال با توجه به اینکه قرار بود تألیف و ترجمه کتاب تا نزدیک سالگرد شهید سلیمانی آماده شود، نقایصی را شاهد بودیم که در تجدید چاپ برطرف خواهد شد.

وی درباره فعالیت مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا گفت: بنیاد صدرا یک مؤسسه با فعالیت‌های فرهنگی در حوزه نشر، ترجمه، تولید محتوا، کارهای رسانه‌ای و ساخت کلیپ و مستند است و در روسیه بسیاری از افراد با فعالیت مؤسسه آشنا هستند. فعالیت مؤسسه در راستای تقویت پیوندهای فرهنگی و دینی مردمان ایران و روسیه است و هدف مؤسسه تقویت مناسبات مردم روسیه و ایران است، یعنی درواقع به عنوان پل عمل می‌کنیم و در این راه مترجمان زیادی به ما کمک کردند. این مؤسسه با یک تیم ۷۰ نفری از مترجمان روس ارتباط دارد که با همکاری آن‌ها کتاب‌های مختلف را در حوزه‌های دفاع مقدس، دینی، ادیان و مذاهب و از جمله شهید حاج قاسم سلیمانی ترجمه می‌کنیم و برای ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی از بهترین مترجم، ایزاریپوف استفاده کردیم، البته تاکنون با کمک ایشان ۱۲ عنوان کتاب را ترجمه کرده‌ایم و این‌ها یک صدقه جاریه برای ایشان خواهد بود.

آرامی عنوان کرد: ایران و روسیه دو کشور مهم هستند و نیاز است محسنات آنها را معرفی کنیم و حاج قاسم سلیمانی یکی از خوبی‌های کشور ایران بودند که سمبل مبارزه با امریالیسم جهانی و خواهان مبارزه با نظام تک قطبی آمریکا بودند و این نکته‌ای است که بسیاری از روس‌ها و شخصیت‌های روسیه به آن اذعان دارند و حاج قاسم سلیمانی را باید با این موضوعات به روس‌ها معرفی کرد و برای روس‌ها بسیار جالب است بدانند حاج قاسم سلیمانی چه شخصیتی بوده است و تشییع جنازه باشکوه شهید سلیمانی برای مردم روسیه بسیار جالب بوده و مستندی در این زمینه ساخته‌اند. این اقدامات نشان‌دهنده این است که شهید سلیمانی فقط به ایران تعلق نداشت و به تمام کشورهایی که به دنبال رهایی از نظام سلطه هستند تعلق داشت.

وی تصریح کرد: شهید سلیمانی معتقد بود که ایران مستقل در کنار روسیه مقتدر می‌توانند همکاری‌های خوبی داشته باشند و نظام سلطه را ریشه‌کن کنند. تفکر سردار سلیمانی که در این کتاب آمده نیز به دنبال این است که مردم با این افکار آشنا شوند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پنجمین وبینار تخصصی بخش بین‌الملل خانه کتاب و ادبیات ایران با عنوان وبینار تخصصی ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی در پهنه زبان روسی، به مناسبت فرارسیدن نخستین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی و به منظور بزرگداشت یاد و خاطره آن شهید، با حضور حجت‌الاسلام هادی شیرازی، مدیر انتشارات خط مقدم، نوری مامدزاده، مدیر انتشارات nomhn xycenha، ماگومد ایزاریپوف، مترجم کتاب و سیدجواد آرامی، مدیر مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا برگزار شد.

حجت‌الاسلام هادی شیرازی، مدیر انتشارات خط مقدم در این وبینار با اشاره به ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، گفت: این کتاب تاکنون به زبان‌های مختلف از جمله آذری لاتین در کشور آذربایجان و همچنین در کشورهای روسیه، ترکیه، گرجستان، پاکستان، عراق و سوریه ترجمه و چاپ شده و در افغانستان نیز در حال ترجمه و ویرایش نهایی است که امید است به زودی چاپ شود. همچنین به زبان فرانسه ترجمه شده که در حال ویرایش است و در روزهای آتی انشاالله شاهد چاپ کتاب به زبان فرانسوی هم خواهیم بود و اقدام مهم دیگر در راستای ترویج کتاب تبدیل آن به فایل pdf  و ارسال آن به کشورهای چاد، سنگال و نیجریه است. درواقع این کتاب به زبان‌های مختلف در ۱۵ کشور ترجمه و توزیع شده است.

وی در رابطه با نویسنده این کتاب اظهار کرد: افرادی که در فضای نوشتاری قرار دارند، باید نویسنده این کتاب را بشناسند. نویسنده کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی، حدود ۴۰ سال نویسندگی کرده‌اند و حدود ۵۰ کتاب در حوزه‌های تحلیلی و پژوهشی تألیف کرده‌اند و در رابطه با این کتاب نیز با توجه به اینکه هم نویسنده ارتباط صمیمی و نزدیکی با شهید سلیمانی داشته است که به اوایل دهه ۶۰ برمی‌گردد و هم شخصیت برجسته شهید سلیمانی و عوامل مختلف دیگر دست‌به‌دست هم داد تا این کتاب نگاشته شود. ایشان کتاب‌های دیگری به این سبک نگاشته‌اند که یکی از آن‌ها منظومه فکری مقام معظم رهبری است که توسط انتشارات خط مقدم چاپ شد و این کتاب هم به همان سبک و سیاق درباره شهید سلیمانی نگاشته شد و به چاپ رسید.

استقبال مردم کتاب را به چاپ سی و یکم رساند

حجت‌الاسلام شیرازی با بیان اینکه خوشبختانه این کتاب مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته و تاکنون به چاپ سی‌ویکم رسیده است، افزود: قبل از اینکه بحث نشر مطرح باشد موضوع ترجمه در انتشارات پیگیری می‌شده و کتاب‌های مختلفی هم تاکنون در انتشارات خط مقدم ترجمه شده است. تولیدات انتشارات تاکنون حدود ۵۰ کتاب بوده که تقریباً ۸ کتاب ترجمه شده است.

وی عنوان کرد: اتفاق خوبی که در این انتشارات در حوزه ترجمه افتاده، نوع عملکرد در ترجمه‌هاست. یکی اینکه در ترجمه مشخصاً از شخصیت‌های مترجم و آشنا به ترجمه که زبان مادری آنها زبان مقصد است استفاده شده و مورد دیگر چاپ کتاب‌ها در دیگر کشورهاست و این گونه نیست که کتاب‌ها در ایران چاپ شود و به کشورهای مختلف ارسال شود، بلکه همه ۱۲ کشور که کتاب به زبان آن‌ها ترجمه شده در همان کشورها نیز به چاپ رسیده است و این اتفاق مهمی است، زیرا کتاب مجوز رسمی آن کشور را می‌گیرد و در آن کشور ماندگار می‌شود.

مدیر انتشارات خط مقدم بیان کرد: رویکرد اصلی این انتشارات همان طور که از اسم آن مشخص است رویکرد مقاومتی و مرتبط با جبهه مقاومت است و کتاب‌هایی که تاکنون منتشر شده در حوزه‌های مختلف ادبی، خاطره، شعر و پژوهشی با این رویکرد بوده و موضوع محوری مجموعه موضوع مقاومت است که کاملاً انسانی است و مورد اتفاق جمیع ملت‌هاست.

وی افزود: ۹۹ درصد کتاب‌هایی که در این انتشارات منتشر می‌شود، تولیدی خود مجموعه است نه اینکه صرفاً از نویسنده‌های مختلف باشد یا کارهایی که چاپ شده به اسم دیگری چاپ کنیم.

حجت‌الاسلام شیرازی درباره رویکرد انتشارات در بحث ترجمه گفت: درباره ترجمه حرف زیاد زده شده، اگر بخواهیم نگاه خودمان را که نگاه انقلابی است به جوامع دیگر ارائه دهیم، باید به بحث ترجمه ورود کنیم در ابتدا شاهد هستیم که وضعیت ترجمه کتاب‌های فارسی به زبان‌های مختلف زیاد جالب نیست و علتش این است که مجموعه‌های دولتی و رسمی کمتر به این موضوع ورود کرده‌اند و باید نهضت اساسی در این قصه شکل بگیرد، موضوع دیگر اینکه در ترجمه کتاب به زبان‌های دیگر با نبود محتوا و مطالب مرتبط با فضای انقلاب اسلامی و مردم ایران مواجه هستیم، لذا هرچیزی که ترجمه شود و این محتوا را در کشورهای دیگر انتقال دهد حرکت مبارکی است، البته در برخی کشورها مثل لبنان و سوریه کارهای خوبی انجام شده است و امید است ادامه داشته باشد.

وی تصریح کرد: در رابطه با شهید سلیمانی، انتشار حدود ۲۰ کتاب را در دستور کار داریم که کتاب شاخص‌های مکتب سلیمانی، دومین کتاب بوده و کتابی که در دست چاپ داریم، کتاب اسرار سلیمانی است و کار دیگر بحث روایت تشییع شهید سلیمانی است امید است تا پایان سال ۴ کتاب دیگر به مرحله چاپ برسد.

تقاضای ۱۴ کشور برای دریافت کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی

در ادامه این وبینار، نوری مامدزاده، مدیر انتشارات nomhn xycenha از روسیه در رابطه با فعالیت‌های این انتشارات در کشور روسیه گفت: انتشارات nomhn xycenha در واقع فقط یک انتشارات برای چاپ کتاب نیست بلکه یک مجموعه است که در آن روسیه و کشورهای هم‌جوار روسیه فعالیت می‌کنند و ۶ سال است که با شعار حسینی و عاشورایی فعالیت خود را در این کشور آغاز کرده است و در زمینه‌های مختلف از جمله ترویج فرهنگ حسینی در شبکه‌های اجتماعی و برگزاری مراسم و کارهای خیریه فعالیت می‌کند و یکی از فعالیت‌های مجموعه انتشار کتاب است.

وی اظهار کرد: تاکنون کتاب‌های بسیاری چاپ کرده‌ایم و سعی می‌کنیم کتاب‌هایی که چاپ می‌شود در تمام محافل علمی و فرهنگی روسیه ارائه شوند و آثار را به کتابخانه‌های اصلی و دانشگاهی ارسال می‌کنیم و درواقع یک نهضت حسینی راه‌اندازی شده است.

نوری مامدزاده درباره ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی عنوان کرد: بعد از شهادت سردار سلیمانی که مدافع حرم حسینی و زینبی بوده و با کوشش ایشان این حرم‌های مطهر سالم مانده و از آنها دفاع شده و شخصیت والای شهید سلیمانی که از شخصیت‌های بی نظیر جهان اسلام است و برای جوانان جهان یک نمونه بارز از انسان آزاداندیش و مجاهد و بااخلاق به شمار می‌آید، تصمیم گرفتیم کتابی درباره ایشان منتشر کنیم که ابعاد اخلاقی ایشان در کتاب ذکر شده باشد و برای مردم به عنوان شخصیت برجسته اخلاقی معرفی شود، در این راستا با معرفی کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی از سوی آقای سیدجواد آرامی، تصمیم گرفتیم این کتاب را ترجمه کرده و به چاپ برسانیم.

وی افزود: ترجمه کتاب بسیار دقیق و با در نظر گرفتن فرهنگ و آداب زبان کشور مقصد صورت گرفته و بعد از ویراستاری علمی، چاپ شده و در سه هفته بعد از چاپ، تمام نسخه‌ها به اتمام رسیده و از ۱۴ کشور دیگر که تحت سیطره فرهنگ روسیه هستند برای ارسال کتاب درخواست داشتیم، بنابراین تصمیم گرفتیم pdf کتاب را در فضای مجازی تهیه و ارسال کنیم.

نوری مامدزاده تصریح کرد: شهادت سردار سلیمانی برای مردم بیداری ایجاد کرد و مردم جذب این شخصیت شدند و کتاب توانسته شهید سلیمانی را در همه ابعاد معرفی کند. در این کتاب، شخصیت توحیدی، دنیاگریزی و همچنین دفاع از ارزش‌های اسلامی و دینی با داستان‌های زیبا آورده شده و به نظر من تا امروز بهترین کتاب برای معرفی شخصیت سردار سلیمانی بوده است.

سازگاری ساختار زبان روسی با زبان ایرانی

ماگومد ایزاریپوف، مترجم کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی به زبان روسی نیز در رابطه با ترجمه این کتاب گفت: ایرانی‌ها و فارسی‌زبان‌ها بیشتر به شعر علاقه دارند و وقتی سخن می‌گویند گویی شعر می‌خوانند و این شیوه با ساختار زبان روسی سازگار است ولی مشکل اساسی که در روش تألیف کتاب وجود دارد، این است که  ما یک آرشیو از کلمات در نظر می‌گیریم و در آرشیو کلیدواژه می‌گذاریم و با این کلیدواژه معنای هر سخنی که شهید سلیمانی یا شخص دیگر گفته پیدا می‌کنیم، اما در رابطه با تاریخ‌هایی که ذکر شده و در بیشتر مقاطع هم آورده شده است به نظر من برای خواننده فایده‌ای ندارد و ضروری نیست، البته ما هم در ترجمه آنها را حذف نکردیم. مشکل دیگر که وجود دارد این است که ما با افرادی که قرار است کتاب را منتشر کنند، وصل نیستیم و نمی‌توانیم بپرسیم آیا می‌شود مواردی مثل این تاریخ‌ها را حذف کرد یا خیر.

وی عنوان کرد: از ابتدا که کار ترجمه کتاب را آغاز کردم، به آقای آرامی گفتم که کتاب اشکالاتی مانند معنای اضافه دارد و شامل یک لایه از سخن شهید و یک لایه از سخن نویسنده است. شاید برای فارسی‌زبان‌ها عادی باشد و نمی‌گویم خودبه خود عیب است اما وقتی به زبان دیگر ترجمه می‌کنیم باید تغییرش دهیم و اگر این کار را نکنیم برای مخاطبان روسی غریب به نظر می‌آید.

ماگومد ایزاریپوف با بیان اینکه مطالبی که در کتاب گردآوری شده، رندمی چیده شده و ارتباطی بین مطالب وجود ندارد، تصریح کرد: در کل کتاب خوبی است و مفید فایده خواهد بود، چون شخصیت سردار سلیمانی شخصیت برجسته‌ای است و با توجه به تبلیغات ضد ایرانی که متأسفانه قوی‌تر از تبلیغات ماست و سعی می‌کنند شیعیان را به سمت خودشان بکشند، امثال این کتاب می‌تواند بسیار مفید باشد، اما به نظر من اولویت با کتاب‌های دیگر است و این کتاب برای افراد در سطح عالی مناسب است.

حاج قاسم سلیمانی به تمام کشورهایی که به دنبال رهایی از نظام سلطه هستند تعلق داشت

سیدجواد آرامی، مدیر مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا در رابطه با ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی گفت: زمانی که کتاب برای ترجمه به ما معرفی شد، مدت زمان خیلی کمی را برای ترجمه در اختیار داشتیم و ماگومد ایزاریپوف با سرعت کتاب را بدون هیچ نقصی ترجمه کردند و همزمان با ترجمه ایراداتی که در کتاب بود را به من منتقل می‌کردند. به هر حال با توجه به اینکه قرار بود تألیف و ترجمه کتاب تا نزدیک سالگرد شهید سلیمانی آماده شود، نقایصی را شاهد بودیم که در تجدید چاپ برطرف خواهد شد.

وی درباره فعالیت مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای صدرا گفت: بنیاد صدرا یک مؤسسه با فعالیت‌های فرهنگی در حوزه نشر، ترجمه، تولید محتوا، کارهای رسانه‌ای و ساخت کلیپ و مستند است و در روسیه بسیاری از افراد با فعالیت مؤسسه آشنا هستند. فعالیت مؤسسه در راستای تقویت پیوندهای فرهنگی و دینی مردمان ایران و روسیه است و هدف مؤسسه تقویت مناسبات مردم روسیه و ایران است، یعنی درواقع به عنوان پل عمل می‌کنیم و در این راه مترجمان زیادی به ما کمک کردند. این مؤسسه با یک تیم ۷۰ نفری از مترجمان روس ارتباط دارد که با همکاری آن‌ها کتاب‌های مختلف را در حوزه‌های دفاع مقدس، دینی، ادیان و مذاهب و از جمله شهید حاج قاسم سلیمانی ترجمه می‌کنیم و برای ترجمه کتاب شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی از بهترین مترجم، ایزاریپوف استفاده کردیم، البته تاکنون با کمک ایشان ۱۲ عنوان کتاب را ترجمه کرده‌ایم و این‌ها یک صدقه جاریه برای ایشان خواهد بود.

آرامی عنوان کرد: ایران و روسیه دو کشور مهم هستند و نیاز است محسنات آنها را معرفی کنیم و حاج قاسم سلیمانی یکی از خوبی‌های کشور ایران بودند که سمبل مبارزه با امریالیسم جهانی و خواهان مبارزه با نظام تک قطبی آمریکا بودند و این نکته‌ای است که بسیاری از روس‌ها و شخصیت‌های روسیه به آن اذعان دارند و حاج قاسم سلیمانی را باید با این موضوعات به روس‌ها معرفی کرد و برای روس‌ها بسیار جالب است بدانند حاج قاسم سلیمانی چه شخصیتی بوده است و تشییع جنازه باشکوه شهید سلیمانی برای مردم روسیه بسیار جالب بوده و مستندی در این زمینه ساخته‌اند. این اقدامات نشان‌دهنده این است که شهید سلیمانی فقط به ایران تعلق نداشت و به تمام کشورهایی که به دنبال رهایی از نظام سلطه هستند تعلق داشت.

وی تصریح کرد: شهید سلیمانی معتقد بود که ایران مستقل در کنار روسیه مقتدر می‌توانند همکاری‌های خوبی داشته باشند و نظام سلطه را ریشه‌کن کنند. تفکر سردار سلیمانی که در این کتاب آمده نیز به دنبال این است که مردم با این افکار آشنا شوند.



منبع خبر

ترجمه «شاخص‌های مکتب شهید سلیمانی» در ۱۵ کشور بیشتر بخوانید »

من فرزند، همسر و خواهر شهید هستم

من فرزند، همسر و خواهر شهید هستم



شهید محمد الشیبانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در روایت عشق و جنون مرز و جغرافیا معنایی ندارد… فرقی نمی‌کند اهل کدام دیاری و در کدام نقطه از زمین ایستاده‌ای یا در چه زمانی زیست می‌کنی… چشمت که به آسمان باشد و رد ستاره‌ها را بگیری راه خودش را به تو نشان می‌دهد و مقصد برایت نمایان می‌شود…

درست مثل تو… تویی که نامت را اولین بار در میان اخبار تلخ آن صبح سرد و تاریک زمستانی در کنار نام سردار دل‌ها و رفیق شفیقش ابومهدی شنیدیم… تو راه و رسم عاشقی را از پدر آموخته بودی… پدری که سال‌ها پیش رد ستاره‌ها را گرفته و خود را به سپاه بدر رساند و شانه به شانه برادران دینی‌اش علیه ظلم و جور جنگید و در آخر هم شهد شیرین شهادت نصیبش شد… تو هم همان راه را رفتی و چند سال بعد باز نشان دادی در مسیر عشق، ملیت و زبان و نژاد مهم نیست… خون تو و دیگر یاران عراقی‌ات در خون سردار ما ممزوج شد و تابلوی زیبای وحدت را به تصویر کشید…

بیشتر بخوانید:

راننده کرمانشاهیِ «حاج قاسم» را می‌شناسید؟ + عکس

در سالگرد شهادت سردار سلیمانی، ابومهدی المهندس و یاران شهیدشان توفیق با ما یار بود و توانستیم پای صحبت‌های «اطیاف کامل صبری زبیدی» همسر شهید «محمد الشیبانی» از شهدای عراقی آن حادثه تلخ بنشینیم تا او برای‌مان زندگی این جوان مجاهد عراقی روایت کند… با ما همراه باشید.

محمد ۴/۱۲/۱۹۹۵ (سیزدهم آذرماه ۱۳۷۴) در بیمارستان امام حسین‌علیه‌السلام کرمانشاه به دنیا آمد. از دوران کودکی‌ و شیطنت‌هایی که انجام داده بود، خاطرات زیادی برای من تعریف می‌کرد. زمانی‌که مشغول تعریف خاطراتش می‌شد همیشه لبخند زیبایی روی لبانش نقش می‌بست و مثل این بود که همان لحظه دارد آن‌ کارها را انجام می‌دهد.

محمد به فعالیت‌های مذهبی و شرکت در مسابقات قرآن و اذان علاقه داشت و در سن ۹ سالگی در یکی این مسابقات مقام اول را به دست آورده بود.

از همان دوران کودکی دوست داشت به زوار امام حسین‌علیه‌السلام خدمت کند. در ایام اربعین با پولی که داشت شیر می‌خرید و خودش را به مسیر پیادوری نجف تا کربلا می‌رساند و در موکبی مشغول خدمت می‌شد و از زائران امام حسین‌علیه‌السلام پذیرایی می‌کرد.

ارثیه پدری

جهاد را از پدرش ابوجعفر الشیبانی به ارث برده بود. ابوجعفر در زمان جنگ ایران و عراق کنار رزمندگان ایرانی علیه رژیم بعث عراق مبارزه می‌کرد و از همان موقع با ابومهدی المهندس رفاقت داشت.

محمد به پدر و کار او خیلی علاقه داشت برای همین از همان سنین پایین بسیاری از اوقات همراه پدر به محل کار او می‌رفت. البته این علاقه دوجانبه بود. محمد بعد از سه دختر به دنیا آمده بود برای همین همه خانواده به‌خصوص پدرش توجه خاصی به او داشته و بسیار دوستش داشتند.

بیشتر بخوانید:

هم‌رزمی باحاج قاسم ارثیه پدری او بود +عکس

ابوجعفر در یکی از حملات شیمیایی رژیم بعث عراق در معرض گازهای شیمیایی قرار گرفتند و سال‌ها با عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کردند. چندین بار در بیمارستان بقیه‌الله تهران تحت عمل جراحی قرار گرفتند اما نهایتا زمانی که محمد نوجوان بود به شهادت رسیدند و در بهشت‌زهرای تهران به خاک سپرده شدند. از آن پس مسئولیت زندگی ۴ خواهر و یک برادر به دوش محمد می‌افتد و در حقیقت او برای آنها پدری می‌کند.

اولین دیدار

وقتی جنگ سوریه آغاز شد، بسیاری از جوانان مجاهد عراقی نیز برای دفاع از حرم اهل‌بیت‌علیهم‌السلام راهی آن کشور شدند. حتی قبل از اینکه آیت‌الله سیدعلی سیستانی در این رابطه صحبتی کنند آنها به‌صورت مخفیانه خود را به نیروهای مبارز در سوریه می‌رساندند. محمد که از زمان حضور در ایران آموزش نظامی و کار با اسلحه را فراگرفته بود به همراه همسر خواهرش سجاد به جمع مجاهدان عراقی پیوستند.

از طرفی برادران من هم با نام‌های علی (با اسم جهادی ابوحوراء زبیدی)، منتظر (با اسم جهادی ابویقین زبیدی) و مصطفی (با اسم جهادی ابوفدک زبیدی) همراه با پسرعمویم ابومجاهد زبیدی به‌عنوان مدافع حرم راهی سوریه شدند. در آنجا سجاد الشیبانی از برادر کوچک من ابوفدک پرسیده بود شما ازدواج کردی؟ و وقتی او جواب منفی داده بود آقا سجاد گفته بود عروس شما پیش من است.

یعنی می‌خواستند زمینه ازدواج برادرم با خواهر همسرشان را فراهم کنند. اما آقاسجاد و پسرعموی من ابومجاهد در سوریه به شهادت رسیدند و این اتفاق به تأخیر افتاد. البته محمد گفته بود حرف سجاد پابرجاست و قرار داشتیم بعد از اربعین شهیدان‌مان این اتفاق صورت بگیرد. در همان زمان فعالیت داعش در عراق هم شدت گرفت و سید سیستانی از جوانان عراقی خواستند که برای دفاع از حرم و مقدسات عراق دست به کار شوند. در پی این فرمان محمد و برادرانم بار دیگر عازم میدان جهاد شدند البته این‌بار در خاک عراق.

ببینید:

فیلم/ شوخی در حرم امام رضا(ع) که به واقعیت پیوست

این‌بار با شهادت برادرم ابویقین در یکی از درگیری‌ها با داعش در شهر سامراء باز در ماجرای خواستگاری وقفه‌ای رخ داد. می‌خواستیم تا سالگرد صبر کنیم اما محمد به برادرم ابوفدک گفته بود ما در جهاد هستیم و احتمال دارد من هم به شهادت برسم از آنجایی که پدرم به شهادت رسیدند و مادرم هم در کنار خواهرانم نیست من نگران آنها هستم و دلم می‌خواهد زندگی‌شان را سرو سامان دهم و خیالم راحت باشد. خلاصه خواستگاری انجام شد.

از آنجایی که هنوز سالگرد برادرم و پسرعمویم نرسیده بود ما در مراسم خواستگاری ابتدایی حضور نداشتیم اما بعد از مدتی من و مادرم راهی نجف شدیم تا همسر برادرم و خانواده او را ملاقات کنیم. آنجا بود که من برای اولین بار محمد را دیدم و با او آشنا شدم.

آغاز راه همراهی

وقتی به نجف رسیدیم به همسر برادرم اطلاع دادیم و او گفت الان محمد را می‌فرستم که دنبال شما بیاید. او آمد و بعد سلام و احوال‌پرسی ما را به منزل‌شان برد. بعد از آشنایی با خانواده محمد و قدری استراحت، حدود ساعت دو نیمه‌شب بود که به پیشنهاد محمد به زیارت حرم حضرت علی‌علیه‌السلام رفتیم.

فردای آن روز، مادرم صبح زود مرا از خواب بیدار کرد تا با هم به زیارت مزار برادرم برویم. مادرم می‌دانست اگر محمد متوجه شود نمی‌گذارد ما تنها راهی شویم، از طرفی او تا نزدیک صبح برای زیارت همراه ما بود و دل‌مان نمی‌خواست دوباره زحمتش دهیم. برای همین سعی کردیم طوری که او متوجه نشود از خانه بیرون برویم اما همین که درب را باز کردیم از خواب بلند شد و گفت منتظر باشیم تا او هم آماده شود و با ما بیاد. او ما را به زیارت مزار برادرم و باقی شهدا برد. محمد تمام مدت حجاب، رفتار و رفت و آمد من را زیر نظر داشت و قرارش را با خودش گذاشته بود البته من آن موقع خیلی متوجه رفتار او نبودم.

تا اینکه بالأخره تصمیمش را با برادرانم در میان گذاشت. به برادرم گفته بود من از شما عروس می‌خواهم. از آنجا که من قبلاً یک‌بار ازدواج کرده و جدا شده بودم برادرم به او می‌گوید: من دو خواهر دارم که هر دو ازدواج کرده‌اند پس کسی نیست که عروس شما شود. محمد در جواب گفته بود: من از ازدواج و طلاق خواهرتان اطلاع دارم و منظورم هم دقیقاً خود ایشان است که می‌خواهم به خواستگاری‌شان بیایم. وقتی برادرم با من تماس گرفت و ماجرای خواستگاری را بیان کرد ۱۵ شعبان روز تولد امام زمان‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بود. خلاصه قرارها گذاشته شد و محمد به خواستگاری آمد.

راهت را رها نکن!

صحبت‌های ما در جلسه خواستگاری بیشتر حول محور راه حق و جهاد و شهادت می‌چرخید. محمد گفت: من فقط یک خواهش از شما دارم، اینکه هیچ‌وقت به من نگویید کار و راه انتخاب مرا دوست ندارید و باید آن را کنار بگذارم. من گفتم این حرف‌ها را نمی‌زنم فقط یک سؤال دارم. وقتی ازدواج کردید باز هم برای جهاد می‌روید و به داعشی‌ها نزدیک می‌شوید؟ گفت: بله، البته که می‌روم چون این راهیست که خودم انتخاب کرده‌ام. از شما هم می‌خواهم هر موقع خواستم از این راه بیرون بروم شما به من بگویید راهت را رها نکن، این همان راه درست و راه امام حسین‌علیه‌السلام است. اگر یک روز آمد و من خواستم از این کار جدا شوم از شما می‌خواهم به من کمک کرده و مرا قوی‌ کنید تا در همین کار بمانم.

محمدم مال دنیا نبود، آسمانی بود

من اصلا به فکر ازدواج نبودم ولی چشم‌ها و چهره نورانی محمد احساس خاصی در من به‌وجود آورده بود. وقتی چشمم به چشمان او افتاد نفهمیدم چه شد. لبخندی بر لب داشت که در هیچ آدمی‌چنین لبخندی ندیده بودم. محمد خیلی مهربان بود. اولین مطلبی که درباره او نظرم را به خود جلب کرد نوع صحبت و رفتار و مهربانی‌اش در ارتباط با خواهرانش بود.

محمد خوب و مهربان بود، خوش چهره، نورانی و دل پاک. هرچه از او بگویم کم است. محمدم مال دنیا نبود، آسمانی بود. از همان لحظه اول خدا محبت او را در دل من انداخت. دوست نداشتم محمد از روبه‌روی من بلند شود. دلم می‌خواست او تا ابد در کنارم باشد.

من در زندگی سختی‌های زیادی کشیده بودم؛ با یتیمی‌بزرگ شدم، داغ شهادت پدر و برادرم را دیدم، تجربه زندگی مشترک خوبی نداشتم و از همسرم جدا شدم و بعد چند سال هم بالاجبار از بودن در کنار دخترم گذشتم و او را به پدرش تحویل دادم. خلاصه قبل از دیدن محمد حال و روز خوبی نداشتم. وقتی خدا محمد را برای من فرستاد انگار دنیای جدیدی به روی من گشوده شد.

من آدم دیگری شدم. محمد برای من کل دنیا بود. روزهایی که با محمد زندگی کردم همیشه به یادم می‌ماند. هیچ موقع او را فراموش نمی‌کنم. خدا به من قشنگ‌ترین و بهترین هدیه‌ها را داد در وهله اول محمد و بعد از او دخترمان فدک.

سفر به بهشت

خواستگاری ما حدود سه ماه طول کشید، بعد عقد کردیم و به نجف رفتیم. مراسم ازدواج‌مان بسیار ساده و کوچک و خانوادگی برگزار شد ولی در عوض یک روز بسیار خوب را برای‌مان رقم زد. صبح روز بعد عروسی به مشهد رفتیم. با وجود خستگی راه قبل از اینکه به هتل برویم وسایل‌مان را به امانت‌های حرم سپردیم و به زیارت رفتیم. محمد خوشحال بود و از امام رضاعلیه‌السلام بابت اینکه توانسته با فردی که دوست داشته ازدواج کند، تشکر کرد. من هم قبلاً از امام‌علیه‌السلام خواسته بودم اگر می‌خواستم دوباره ازدواج کنم آدم خوب و مهربانی قسمتم شود و حالا بیشتر از چیزهایی که درخواست کرده بودم امام برایم فرستاده بود.

خلاصه دو نفرمان از امام رضاعلیه‌السلام تشکر کردیم. بعد از زیارت و استراحت کوتاه در هتل، محمد گفت حالا دوست داری کجا برویم؟ گفتم هر جایی خودت دوست داری، بهترین جاها برای من جایی است که در کنار شما باشم. گفت جایی در مشهد هست که من خیلی دوستش دارم، می‌خواهم شما را به آنجا ببرم. جایی که از آن صحبت می‌کرد کوه سنگی مشهد بود که در بالای آن مزار چند شهید گمنام وجود دارد. اول در پارکی که پایین کوه بود روی یک صندلی نشستیم و با همدیگر درباره آینده و زندگی‌مان صحبت کردیم، راجع به اینکه دوست داریم چه کارهایی در کنار هم انجام دهیم.

بعد با هم از کوه بالا رفتیم. هرچه به بالای کوه می‌رسیدیم، محمد مدام می‌گفت داریم به جای مورد علاقه‌ام می‌رسیم. می‌خواست با این جمله حس کنجکاوی مرا برانگیزد. از من سؤال کرد فکر می‌کنی آن بالا چه خبر است؟ گفتم نمی‌دانم ولی شاید می‌خواهی مشهد را از بالای کوه به من نشان دهی. تا رسیدیم بالای کوه گفت خب به بهشت رسیدیم. گفتم اینجا کجا است؟ گفت: مزار شهدای گمنام.

محمد کنار مزار شهدا نشست اول برایشان قرآن خواند و بعد در حالیکه‌گریه می‌کرد مشغول صحبت با آنها شد. من از دور نگاهش می‌کردم و قربان صدقه‌اش می‌رفتم. بعد از مدتی مرا صدا زد و پرسید از جایی که تو را آوردم خوشت آمد؟ جواب دادم قشنگ‌ترین جایی تا به حال رفتم همین جاست که با شما آمدم. واقعاً هم جای بسیار زیبایی بود. جایی بود که دل آدم را روشن می‌کرد. حال خاصی داشتم مثل آدمی‌که دوست دارد از خوشحالی فریاد بزند.

محمد را نگاه می‌کردم و می‌گفتم عزیزم عزیزم عزیزم من خیلی دوستت دارم. ان‌شاء الله با همدیگر تا آخر عمر زندگی کنیم. او هم در حالی‌که لبخند جادویی همیشگی‌اش را بر لب داشت، می‌گفت ان‌شاءالله.

همه خوبی‌ها در او جمع بود

محمد دارای خصوصیات اخلاقی بسیار خوبی بود. به کوچک و بزرگ احترام می‌گذاشت. اگر کسی به کمکی احتیاج داشت، محمد سریع به کمکش می‌رفت. به‌صورت مستمر به خانواده شهدا و خانواده‌هایی که وضع مالی‌شان خوب نبود سر می‌زد و به اوضاع آنها رسیدگی می‌کرد. همیشه هم تنها می‌رفت و کسی را با خودش نمی‌برد. دوست داشت کارش فقط برای خدا باشد و کسی از آن مطلع نشود. خیلی مهربان بود. ما در اصطلاح می‌گوییم دستش باز بود. یعنی پول را برای خودش نگه نمی‌داشت و برای دیگران خرج می‌کرد. هیچ‌وقت برای خودش لباس نو نمی‌خرید مگر اینکه قبلش برای خواهرها و برادرش لباس نو خریده باشد.

اگر احساس می‌کرد کسی از لباس، انگشتر، تسبیح یا هر چیز دیگری که متعلق به او بود، خوشش آمده، سریع آن را می‌بخشید. فرقی هم نمی‌کرد آن شخص چه کسی باشد. رابطه‌اش با همه همین‌طور بود برای همین همه او را دوست داشتند.

نگاه از بالا به پایین به کسی داشته نداشت و خودش را بهتر از دیگری نمی‌دانست. همیشه نمازش را اول وقت می‌خواند. هیچ نماز و روزه‌ای بر گردن نداشت. اهل خواندن قرآن و دعا بود. قرآن را با صدای بلند می‌خواند. وقت اذان که می‌شد دور تا دور خانه راه می‌رفت و اذان می‌گفت. همیشه ما را به زیارت می‌برد و می‌گفت مواظب زیارت باشید و آن را قطع نکنید. توانستید به زیارت بروید، اگر نتوانستید از خانه زیارت کنید. در محرم روزه می‌گرفت و در موکب کمک می‌کرد.

زمانی که از سر کار به خانه می‌آمد بچه‎‌های خواهر و برادرش دورش را می‌گرفتند. محمد هم با برگزاری مسابقه و طرح سؤال سعی می‌کرد مطالب دینی مثل اینکه نام ائمه چیست را به آنها بیاموزد. اهل خنده و شوخی و تفریح و گردش بود. همیشه بچه‌ها را به استخر و جاهای تفریحی می‌برد. خلاصه همه خوبی‌ها در او جمع بود.

دل از عشق سیر نمی‌شود

من هیچ وقت به کار محمد اعتراضی نداشتم چون از آن همان روز اول می‌دانستم که محمد به کارش خیلی علاقه دارد و عاشق شهادت است. فقط روزهای اول ازدواج از او خواستم یک ماه پیش من بماند و بعد سر کار برود. ولی محمد گفت: نه عزیزم نمی‌شود. من ده روز مرخصی داشتم ولی هفده روز پیش تو ماندم و دیگر باید سر کارم برگردم. وقتی از سفر ایران برگشتیم دلش برای کار و راه و دوستان مدافعش تنگ شده بود. به من گفت عزیزم! ساکم را آماده کن تا امشب با بچه‌ها سر کار بروم. گفتم: تو را به خدا الان نرو. هنوز یک ماه هم نشده است. دستم را محکم گرفت و گفت دخترم! عزیزم! جان من! این کار و راه من هست. من هیچ وقت از تو توقع ندارم به من بگویی نرو بلکه دلم می‌خواهد ساکم را آماده می‌کنی و به دستم بدهی و بگویی عزیزم برو به سلامت… گفتم دلم از تو سیر نشده. گفت دل از عشق سیر نمی‌شود. هیچ موقع دلت از من سیر نمی‌شود، من هم دلم از تو سیر نمی‌شود ولی ما باید به کارمان برسیم و ما باید از زمین خودمان و حرم اهل‌البیت ‌علیه‌السلام دفاع کنیم. کار ما این است که به شهادت برسیم و هیچ موقع از این کار دست نمی‌کشیم.

به او گفتم امشب بمان فردا برو. مسئولش هم به او گفت: الان با ما نیا. ما می‌رویم. چند روز دیگر کنار همسرت بمان و بعد بیا. او هم قبول کرد و دو روز دیگر ماند. وقتی می‌خواستم ساکش را آماده کنم کنار هر وسیله یادداشتی برای او گذاشتم. مثلا کنار مسواکش نوشتم صبح بخیر جانم! کنار خمیر دندانش نوشتم صبح بخیر عشقم! روی لباس راحتی که موقع خواب بر تن می‌کرد نوشتم شبت بخیر عشقم! خلاصه با هر وسیله یادداشتی گذاشتم.

آن‌ها اول به بغداد و بعد به موصل رفتند. در موصل آنتن‌دهی تلفن همراه چندان خوب نبود و به سختی می‌توانستیم با هم تماس داشته باشیم. چند روز از رفتنش می‌گذشت تا بالأخره تماس گرفت و گفت: عزیزم! خیلی تو را دوست دارم. این کاری که انجام دادی نمی‌دانی چقدر من را خوشحال کرد. ان‌شاءالله برای همیشه همین طور عاشق بمانیم. ان‌شاءالله تا آخر عمر با خوشبختی زندگی کنیم. گفتم عزیزم! نامه‌های من را خواندی؟ گفت همه‌شان را خواندم و در جیب ساکم قایم کردم. خیلی خوشحال شدم که توانستم محمد را خوشحال کنم. همیشه به خدا می‌گفتم خیلی تو را شاکرم که چنین آدمی ‌به من دادی.

سردار سلیمانی و ابومهدی، آشنای دوران کودکی

همان‌طور که گفتم سردار ابومهدی و حاج قاسم از دوستان پدر محمد و از همرزمان او در جنگ ایران و عراق بودند و محمد از دوران کودکی با آنها آشنا بود. از آن دوران خاطرات زیادی داشت. مثلا تعریف می‌کرد وقتی ده سالش بوده یک روز برای کامپیوتر ابومهدی یا سردار سلیمانی دقیقاً یادم نیست کدام یک از این دو بزرگوار بودند مشکلی پیش آمده که محمد می‌تواند آن را درست کند. برای همین به محمد پولی هدیه می‌دهند و او هم با آن پول یک دوچرخه برای خودش می‌خرد.

عمو ابوجعفر قبل از شهادت از سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی می‌خواهند مواظب خانواده‌ من باشید؛ مواظب محمد باشید. آنها هم بر عهدشان ماندند و خیلی حواسشان به محمد و خانواده‌اش بود. بعد از ازدواج ما وقتی ابومهدی المهندس شنید محمد به سوریه رفته و بعد هم در مناطق عملیاتی موصل و سامراء مشغول خدمت است، محمد را دید و به او گفت: اینجا چه کاری می‌کنی؟! شما ازدواج کردید و همسرت هم باردار است و به زودی پدر می‌شوی. تو تنها مرد خانواده‌ات و خواهرانت هستی، تازه هم ازدواج کرده‌ای، اینجا نمان. محمد جواب داده بود نمی‌خواهم حرف شما را بشکنم ولی به پدرم قسم می‌دهم از من نخواهید که کارم را کنار بگذارم. ابومهدی گفته بود: من از تو نمی‌خواهم دست از کارت بکشی ولی تو را به فرودگاه می‌برم و باید در آنجا کار کنی. با من کار می‌کنی و نباید در میدان جهاد باشی. او محمد را به فرودگاه بغداد برد و کارش را در آنجا ادامه داد. محمد ابومهدی المهندس و حاج قاسم را بابا صدا می‌کرد و همیشه در کنارشان بود و هر جایی می‌خواستند بروند رانندگی ماشین را بر عهده می‌گرفت.

حالا که می‌روی همراه جاده‌ها و برگرد پس بده تنهایی مرا…

از بار آخری که محمد رفته بود سه روز می‌گذشت. من دلم بدجوری گرفته بود. خسته و نگران بودم و دلم شور می‌زد. تا حرم می‌رفتم و برمی‌گشتم، تا بازار می‌رفتم و بدون هیچ خریدی به خانه می‌آمدم. خیلی بی‌تاب بودم و دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رفت.

شبی که آن اتفاق تلخ رخ داد نزدیک غروب با محمد تماسی داشتم. او گفت فعلا کار دارد و بعدا خودش زنگ می‌زند و خبر می‌دهد شب به خانه می‌آید یا نه. از آنجایی که چشم‌هایش را تازه عمل کرده بود و در شب نمی‌توانست درست رانندگی کند من از او خواستم همان بغداد بماند و صبح حرکت کند ولی گفت خبر می‌دهد. برای همین من و فدک تا دیروقت بیدار و منتظر تماس محمد بودیم.

حدود ساعت یک و نیم پسر عموی همسرم با من تماس گرفت و گفت پدرم گفته برو دنبال اطیاف و فدک و آنها به خانه ما بیاور. گفتم چرا باید به آن‌جا بیام. من همیشه در نبود محمد در خانه می‌مانم و این اولین بار نیست. او در جواب چیز خاصی نگفت. بعد از قطع کردن تلفن با عمو تماس گرفتم تا ببینم ماجرا از چه قرار است. هر چقدر زنگ زدم پاسخگو نبودند. دوباره با پسرعمو تماس گرفتم و گفتم چه اتفاقی افتاده است؟ او گفت من جلوی در خانه‌تان هستم. در را باز کن تا برایت بگویم. در را که باز کردم دیدم مصطفی سرش را پایین انداخته و به من نگاه نمی‌کند. گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: هیچ اتفاقی نیفتاده شما فقط آماده شو تا به خانه ما برویم. گفتم من از خانه تکان نمی‌خورم تا به من بگویید چه شده؟ او همچنان سرش پایین بود تا من متوجه ‌اشک‌هایش نشوم. گفتم برای محمد اتفاقی افتاده؟ گفت: نه. فقط حاضر شو تا برویم. گفتم من می‌دانم اتفاقی برای محمد افتاده، فقط به من بگو چه شده؟! او دیگر طاقت نیاورد نشست روی زمین و گفت: محمد رفت. بلند شو وسایلت را جمع کن تا برویم.

من چادرم را سرم کردم، فدک را به او سپردم و دویدم سمت خانه عموی محمد. وقتی رسیدم دیدم همه جلوی درب خانه نشسته‌اند و ‌گریه می‌کنند. هر چقدر پرسیدم چه شده کسی حرفی نمی‌زد و فقط گریه می‌کردند. دیگر مطمئن بودم برای محمد اتفاقی افتاده ولی نمی‌دانستم چیست. گفتم همین الان مرا به بغداد ببرید. اول مخالفت کردند و مانع این کار شدند ولی وقتی اصرار و بی‌تابی مرا دیدند بالأخره راضی شدند و به سمت بغداد حرکت کردیم. در طول مسیر مدام شماره محمد را می‌گرفتم اما فقط زنگ می‌خورد و کسی جوابگو نبود.

به خودم گفتم اطیاب آرام باش، اتفاقی نیفتاده. تصورم این بود که محمد تصادف کرده و من می‌روم تا او را ببینم. اصلا فکر نمی‌کردم محمد شهید شده است.

خلاصه به بغداد رسیدیم و می‌خواستیم سمت فرودگاه برویم که خبر دادند به جای فرودگاه بغداد باید برویم فرودگاه مثنی. زمانی که به فرودگاه رسیدیم جمعیت زیادی آنجا جمع بودند. من داخل رفتم و مدام محمد را صدا می‌زدم. رفتم جلوی درب اتاقی که پیکرها را داخلش گذاشته بودند. به عموهای محمد خبر آمدن مرا دادند. آنها که آمدند خودم را زمین انداختم و گفتم هر اتفاقی افتاده فقط بگذارید من محمدم را ببینم. آنها فقط ‌گریه می‌کردند و چیزی به من نمی‌گفتند. هرچه سعی کردم داخل بروم نگذاشتند.

من فکر می‌کردم محمد را همان‌طور با چهره قشنگ و قد بلندش می‌بینم، همان‌طور که با او خداحافظی کرده بودم. نمی‌دانستم چیزی از پیکرها باقی نمانده است.

آرزوی مشترک

من و محمد یک آرزو داشتیم و آن هم این بود که بتوانیم رهبر انقلاب را ببینیم. آرزوی دیدار با رهبر از دوران کودکی همراه من است. شنیده بودم ایشان به خانواده شهدا سر می‌زنند. خود من فرزند شهید بودم و فکر می‌کردم این دیدار نصیبم می‌شود. بعد که برادرم شهید شد گفتم دیگر حتما قسمت می‌شود ایشان را ببینم. حالا هم که محمد شهید شده است. آرزو دارم جلوی رهبر انقلاب بنشینم، اطراف عبایش را بوسه زنم، خاک روی عبایشان را به‌صورت بکشم و ایشان را به تمام شهدا از زمان حضرت آدم تا دوران ظهور امام زمان ‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف قسم دهم تا برای بنده حقیر دعا کنند تا به شهادت برسم.

دلم می‌خواهد ایشان در نمازها و دعاهای‌شان از خدا برای من شهادت بخواهند. محمد هم چنین آرزویی در دل داشت، رهبر را دید و با او صحبت کرد و به آرزویش رسید. من خودم مدام شهادت را از خدا طلب می‌کنم ولی احساس می‌کنم اگر این دعا از طرف رهبر باشد، زودتر مستجاب می‌شود چون ایشان پسر مادرمان فاطمه‌ زهراسلام‌الله‌علیها هستند و ارتباطشان با خدا نزدیک است.

دلم می‌خواهد به خدا و امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بگویند من، اطیاب کامل صبری زبیدی بنده‌ حقیر، فرزند شهید، خواهر شهید، همسر شهید و مادر دختر یتیمم فدک محمد الشیبانی، عاشق شهادت هستم و تنها آرزویم این هست که با دخترم شهید شوم و عاقبتم بخیر شود. خانواده‌ ما هفده شهید دارد دلم می‌خواهد من هجدهمین نفر باشم و دو دخترم هم نفرات بعدی این قافله باشیم و خون، جان و هرچه داریم فدای امام حسین‌علیه‌السلام کنیم. چیزی قشنگ‌تر از شهادت نیست.

ختم کلام، دعایی برای شهادت

«اللهم إنک عملتَ سبیلاً من سُبُلک فجعلت فیه رضاک و ندبت إلیه أولیاءک و جعلته أشرف سبیلک عندنا ثواباً و أکرمها لدیک باباً و أحبها إلیک مسلکا ثم ‌اشتریت فیه من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأن لهم الجنهًْ یقاتلون فی سبیل‌الله فیَقتلون و یُقتلون وعداً علیک حقاً فی التوراهًْ و الإنجیل و القرءان فجعلنی ممن ‌اشتری فیه منک نفسه ثم و فی لک ببیعه الذی بایعک علیه غیر ناکبٍ ولا ناقضٍ لک عهداً و لامبدل تبدیلاً إلا استنجازاً لموعدک و استحباباً لمحبتک و تقرباً إلیک فصِل اللهم علی محمد و آله واجعل خاتمهًْ عملی ذلک وارزقنی لک و بک مشهداً توجب لی به الرضی وتحط عنی به الخطایا واجعلنی فی الأحیاء المرزوقین بأیدی العداهًْ العصاهًْ تحت لواء الحق ورایهًْ الهدی ماضیاً علی نصرتهم قدماً غیر مولٍ دبراً ولا محدثٍ شکاً وأعوذ بک عند ذلک من الذنب المحبط للأعمال»

این دعایی است در طلب شهادت که من همیشه در نمازم می‌خوانم. من از هر کسی که حرف‌های مرا می‌خواند خواهش می‌کنم این دعا را برای خودش و من بخواند.

ای جوانان همه‌ کشورها قوی شوید، اهل جهاد شوید و آدم‌های خوب بمانید تا ان‌شاء‌الله به شهادت برسید. همه‌ ما عاشق شهادت هستیم و امیدوارم خدا توفیق شهادت را به همه ما عنایت کند.



منبع خبر

من فرزند، همسر و خواهر شهید هستم بیشتر بخوانید »

تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد/ به معاونانم گفتم حاج قاسم فرمانده سپاه است/ ماجرای حضور شهید سلیمانی در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸

تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد/ به معاونانم گفتم حاج قاسم فرمانده سپاه است/ ماجرای حضور شهید سلیمانی در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یکسال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه گذشت؛ فرمانده‌ای که نه‌تنها در میدان رزم با عملکرد موفق خود و نیروی تحت امرش، امنیت را فراتر از مرزهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد، بلکه در میان آحاد ایرانیان و امت اسلامی هم شخصیتی محبوب و اثرگذار بود تا جایی‌که در عنوان «سردار دل‌ها» را از مردم هدیه گرفته بود.

حاج قاسم را باید یادگار تمام میادین جهاد از ابتدای پیروزی انقلاب تا زمان شهادتش نام برد کما اینکه شهادتش هم در میدان جهاد برای انقلاب اسلامی رقم خورد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.

نخستین سالگرد شهادت «مرد میدان» بهانه‌ای شد تا به سراغ یکی از دوستان دیرین او، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه و فرمانده فعلی قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیة‌الله(عج) برویم.

آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی تفصیلی با سردار سرلشکر محمدعلی جعفری است.

** هیچ خدشه‌ای در یک‌سال اخیر به محور مقاومت وارد نشد

* بعنوان نخستین سوال، بفرمایید که چگونه و در چه زمانی خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدید و واکنش‌تان چه بود؟

بسم الله الرحمن الرحیم- من هم تبریک می‌گویم و هم تسلیت به رهبر معظم انقلاب و امت قهرمان و شهید پرورمان که این شهادت را که برای خود حاج قاسم آرزو بود و سالها به دنبال چنین حادثه ای بود که به دست شقی‌ترین فرد و دشمن ترین دشمنان اسلام به شهادت برسد  و به آرزویش رسید و البته خیلی دیر هم شده بود. چون من خودم شاهد هستم که بجز دوران دفاع مقدس که همه دنبال شهادت بودند، بعد از جنگ از همان سال‌های دهه هفتاد شهید سلیمانی به دنبال شهادت بود و هیچ لحظه‌ای جهاد در راه خدا را برای امنیت چه در داخل کشور و چه خارج از کشور و در جبهه مقاومت رها نکرد و به طور مستمر مشغول جهاد بود.

او برای شهادت لحظه شماری می کرد و وقتی به آرزوی دیرینه‌اش رسید باعث سرور و خوشحالی خودش بود، اما غم بزرگی به دل ما و همرزمان و علاقه‌مندان و مردم گذاشت. به خانواده محترم ایشان به خصوص همسرشان که تحمل سختی‌های فراوانی در زندگی داشتند تا بتوانند فرزندان را به بهترین نحو ممکن تربیت کنند هم تسلیت می‌گویم.

صبح همان روز جمعه قبل از نماز صبح بود که این خبر را تلفنی به من اطلاع دادند و در لحظات ابتدایی من باور نمی‌کردم چنین اتفاقی افتاده باشد، اما بعد از اینکه پرس و جویی کردم و به اطمینان رسیدم و البته کمی هم تأمل کردم دیدم که می‌تواند این حادثه به دست آمریکای جنایتکار رخ داده باشد.

این حادثه بزرگ می‌توانست زودتر از این اتفاق بیفتد اما اینکه در این مقطع زمانی اتفاق افتاد، نشان می‌دهد که ایشان وظیفه و نقش خودش را به اتمام رسانده و کار به جایی رسیده که با شهادتش دیگر جبهه مقاومت و امنیت منطقه لطمه‌ای نمی‎‌بیند. یعنی وقتی کارهای ایشان و اثرات آن مرور می‌شود و ریل‌گذاری و زیرساخت‌هایی که در منطقه ایجاد کرد می‌بینیم، در می‌یابیم که مقاومت در منطقه ادامه می‌یابد، همچنان که شاهد بودیم در یک سال اخیر هیچگونه خدشه‌ای به آن مسیر و راه مقاومت وارد نشد.

** برای حفاظت از حاج قاسم بی‌توجهی نشده بود

* فرمودید مسائل حفاظتی را با ایشان مرور می‌کردید، پیش آمده بود که به ایشان از باب نگرانی احتمالی تان توصیه ای کنید؟

بله- از سال‌ها قبل که دشمن برای ترور ایشان در داخل و خارج کشور برنامه‌ریزی کرده بود، برای آن چاره‌اندیشی شده بود و جلسات زیادی برای حفاظت ایشان در محل کار، محل زندگی و مسیرهای رفت و آمدشان برگزار شد. البته در جبهه‌های مقاومت و صحنه‌های نبردی که در عراق و سوریه و لبنان وجود داشت، آنجا به صورت طبیعی نمی‌شد که مسائل امنیتی و حفاظتی دقیق رعایت شود؛ به خصوص کسی که دنبال شهادت است توجهی به اینها نمی‌کند اما به این معنا نبود که درباره ایشان بی‌توجهی باشد چون به هر حال رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی از ضروریات است ولی در صحنه نبرد متفاوت است.

البته یکی از احتمالات ترور ایشان همین روش و اقدامی بود که آمریکایی‌ها انجام دادند و چون در کشور دیگری اتفاق افتاد کار خاصی نمی‌شد انجام داد و دشمن با سرمایه‌گذاری که بر روی عوامل خود در عراق و سوریه انجام داده بود توانست این جنایت بزرگ را انجام دهد.

جلسات زیادی درباره حفاظت از جان حاج قاسم تشکیل می‌شد؛ خود ایشان هم توجه زیادی به نکات حفاظتی داشت و برای همین هم در طول این سال‌ها، خصوصا در ۱۰-۱۵ سال گذشته و از جنگ ۳۳ روزه به بعد در کشورهای مختلف ایشان حفظ شد.

** آمریکایی‌ها هیچ وقت امنیت نخواهند داشت

*بعد از شهادت حاج قاسم که شاهد آن تشییع باشکوه بودیم، مردم از طیف‌ها و سلایق مختلف به خیابان‌ها آمدند و همه یک صدا یک مطالبه داشتند و آن هم انتقام سخت بود، البته اتفاق مهمی هم افتاد و آن حمله موشکی به پایگاه عین‌الاسد آمریکا بود، اما مردم همچنان این مطالبه انتقام را دارند؛ تحلیل شما از موضوع انتقام خون حاج قاسم چیست؟

ارزش وجودی حاج قاسم با انتقام‌هایی که در اذهان است قابل جبران نیست و ما هر بلایی هم سر دشمن بیاوریم، پاسخ خون حاج قاسم نخواهد بود. اتفاقی که افتاد خیلی اتفاق بزرگی بود، به نظر شما در موشک باران عین الاسد چند آمریکایی باید کشته می‌شد تا پاسخ خون حاج قاسم باشد؟ نمی‌شود اینگونه سنجید! درست است که احساس مردم، احساس مقدس و خوبی است و باید هم باشد، اما اگر ده‌ها برابر حادثه عین الاسد تلفات به آمریکایی ها وارد می‌شد، باز هم مردم راضی نمی‌شدند و حق دارند که انتقام سخت را مطالبه کنند.

داستان این انتقام سخت در یک مقطع تمام نمی‌شود و اتفاقا همین که آمریکایی ها بدانند هیچوقت امنیت ندارند و ما اجازه انتقام گرفتن خون حاج قاسم را در طول زمان برای خودمان باز می‌گذاریم و به مرور زمان و به طور مستمر حوادثی را شاهد خواهند بود که این خود بدترین صحنه‌ای است که برای آمریکا میتواند پیش بیاید و این احساس عدم امنیت توسط شخصیت‌های مرتبط با این موضوع که کم هم نیستند، بدترین عذاب برای دشمن است.

** حاج قاسم بشار اسد را راضی کرد مردم مسلح شوند

* حاج قاسم ۲۲ سال بعنوان فرمانده نیروی قدس مشغول به خدمت بوده و شما هم بیش از نیمی از این زمان را فرمانده کل سپاه بودید و طبیعتا جلسات شخصی و کاری زیادی با هم داشته‌اید، از حال و هوای جلسات خصوصی‌تان بگویید.

در جلسات کاری ما، بیشتر مباحث مربوط به مقاومت، منطقه و روش‌هایی که درباره پشتیبانی سپاه و کشور از نیروی قدس باید انجام می‌شد، بود.

یکی از مباحث ما با حاج قاسم طرح این سوال بود که شما چندبار با آقای بشار اسد ضرورت مسلح کردن مردم را گفته اید آیا؟ گفت من چندبار این را گفتم اما ایشان قبول نکرده و استدلال می‌کرد که بافت مردمی و قومیتی سوریه، متفاوت از ایران است و ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم، اما وقتی که خطر سقوط دولت سوریه جدی شد، من به حاج قاسم گفتم اگر می‌خواهید من هم بیایم و یک بار دیگر با هم با ایشان صحبت کنیم، حاج قاسم گفت نه من خودم یک بار دیگر با بشار اسد موضوع را طرح می‌کنم و بعد از طرح  اینبار بشار اسد قبول کرد و از روزی که موافقت کرد و این اجازه را داد، ورق برگشت و با مسلح شدن مردم و شکل گرفتن جبهه مقاومت مردمی با استفاده از تجربیات انبوهی که در کشورمان داشتیم، ماجرای داعش در سوریه دائم به سمت تضعیف و نهایتا نابودی رفت.

مباحث دیگری که داشتیم بیشتر درد و دل های حاج قاسم درباره سختی‌های کارش بود در جلسات خصوصی.

** روش کاری حاج قاسم تحولی بود

* گله می‌کردند؟

بله- چون فشار خیلی زیادی روی ایشان بود در رابطه مشکلاتی که برای  پشتیبانی‌ها در کشور خودمان داشتیم. زمینه دیگر گله‌مندی مربوط به روش‌های کاری حاج قاسم بود چون روش‌های او همیشه تحولی بود و در مقابل روش جاری انجام می‌شد و کار تحولی هم همیشه مخالف دارد لذا با ایشان مخالفت می‌شد. هرگاه با ایشان می‌نشستیم، با هم درد و دل می‌کردیم.

بخشی دیگر از صحبت‌هایمان هم ناظر به مسائل داخلی کشور بود؛ چون ایشان دائم وقتش در جبهه مقاومت و منطقه بود، از مسائل سیاسی و اجتماعی داخل کشور بی‌خبر می‌شد، بخشی از بحث‌هایمان مربوط به مسائل داخلی کشور در حوزه‌های مختلف بود.

** به معاونان سپاه گفتم خودتان را معاون حاج قاسم بدانید

* پیش می‌آمد از خود شما پیش خودتان گله کند؟

نه (با خنده) پیش نیامده بود- من حاج قاسم را خیلی دوست داشتم و رابطه رفاقتی بالایی داشتیم و من با همه وجودم تمام امکانات سپاه را در پشتیبانی از ماموریت ایشان گذاشته بودم چراکه اعتقاد داشتم سرنوشت انقلاب اسلامی به موضوع مقاومت و تحرکات نیروی قدس در منطقه گره خورده و سپاه هم هرچه امکانات داشت باید در میان می‌گذاشت. این اهمیت بالا ایجاب می کرد ما سنگ تمام بگذاریم؛ علاوه بر این به دلیل عرق و علاقه‌ای که به حاج قاسم داشتم امکانات مورد نیاز را در اختیار نیروی قدس می‌گذاشتیم و حتی به معاونت‌های سپاه گفته بودم که فرض کنید حاج قاسم فرمانده کل سپاه است و شما خودتان را معاون حاج قاسم بدانید و هر کمکی که می‌خواهید به من بکنید به حاج قاسم بکنید. چه در تامین نیروی انسانی چه در پشتیبانی و لجستیک و بودجه‌ای این را گفته بودم و چون اینگونه بود من یادم نمی‌آید که حاج قاسم گله کرده باشد.

** حاج قاسم در کمتر از یک سال اشرار را تسلیم کرد

* مردم ما شاید بیشتر حاج قاسم را به دلیل نقشی که در منطقه ایفا کرده و موضوع داعش بشناسند، اما بخش کمتر توجه شده درباره ایشان، موضوع مبارزه با اشرار در جنوب شرق کشور و پس از آن انتصاب حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس است، درباره این برهه زمانی برایمان بگویید.

بعد از جنگ ما در دو نقطه جنوب شرق و شمال غرب کشور مسئله امنیتی حاد داشتیم که با سرمایه گذاری سرویس‌های امنیتی کشورهای بیگانه به سردمداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان تحرکات ناامن کننده در این دو منطقه صورت می‌گرفت.

حاج قاسم هم که خودش بچه همان منطقه جنوب شرق بود و انگیزه خاصی نسبت به مبارزه با این شرارت‌ها و ناامنی‌ها داشت و شرایط هم بد بود و سالانه نزدیک به ۲۰۰ شهید در منطقه جنوب شرق می‌دادیم که سال‌های ۶۹ تا ۷۲ اوج این ناامنی‌ها بود. به همین دلیل ماموریت مبارزه با این ناامنی‌ها به سپاه واگذار شد و سپاه هم به نیروی زمینی واگذار کرد، در این مقطع ما قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه را تشکیل دادیم و حاج قاسم با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله فرماندهی این قرارگاه را بر عهده گرفت و مبارزه را با اشرار شروع کرد و با تعقیب و گریز و اشراف اطلاعاتی تقریبا در کمتر از یک سال کاری کرد که اشرار همگی تسلیم شدند و سلاح را زمین گذاشتند.

** تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد

در همان سال‌ها موضوع رشد فرماندهان لشکرها و تیپ‌های سپاه مطرح بود؛ حاج قاسم حدودا ۱۵-۱۶ سال فرمانده لشگر ثارالله بود و اینجا طبیعی بود که برای مسئولیت های دیگر در سپاه بهترین افرادی که می توانستند در مسئولیت ها قرار گیرند را از میان فرماندهان تیپ ها و لشگرها انتخاب کنیم.

پیشنهاد حاج قاسم برای فرماندهی نیروی قدس توسط این حقیر به فرمانده کل سپاه داده شد و ایشان هم به فرمانده معظم کل قوا پیشنهاد دادند و چون شرایط منطقه هم بسیار حساس شده بود و فرد توانمندی برای نیروی قدس می‌خواستیم که بهترین فرد حاج قاسم بود و بلافاصله مقام معظم رهبری هم موافقت کردند. از همان سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس شد، تحول در منطقه هم شروع  و ثمرات آن امروز در منطقه برای همه روشن است.

** رفاقت و عشق ورزیدن را باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم

* رفاقت و عشق و علاقه خاصی میان حاج قاسم و حاج احمد کاظمی وجود داشت، از این رفاقت برایمان بگویید.

عشقی که بین حاج قاسم و حاج احمد کاظمی بود مثال زدنی است و من هیچ جای دیگر ندیدم که بین دو نفر چنین رابطه‌ای برقرار باشد و البته جای حسرت دارد که چرا چنین روابطی بین ماها برقرار نیست و این یک نمونه از کارهایی است که ما باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم.

اوج رفاقت حاج قاسم با حاج احمد بود ولی با دیگران هم رابطه‌اش عاطفی بود. با خانواده شهدا، رفقای همرزمش و فرزندان شهدا هم که در مستندها دیدید و شاهد هستیم.

* تصاویری هست که بعد از شهادت حاج احمد کاظمی، حاج قاسم بسیار بی‌قراری می‌کردند، نکته خاصی آن موقع به شما نمی‌گفتند؟

بخشی از این بی تابی برای این بود که حاج احمد زودتر از ایشان شهید شد چون با حاج احمد برای شهادت مسابقه گذاشته بودند. من یادم هست حاج احمد روز قبل از پرواز به ارومیه همین بحث‌ها را با هم داشتیم و هوا هم خیلی بد و نامساعدی در زمستان بود و من به او گفتم در این هوا چه ضرورتی دارد که شما به ماموریت قرارگاه حمزه بروید، ایشان گفت بابا دیگه از ما گذشته! ما که در به در دنبال رفتن هستیم و حالا فرقی نمیکنه چه روزی و کجا. شهید کاظمی هم دنبال شهادت بود و با پر کشیدن شهید کاظمی، حاج قاسم هم بی‌تابی می‌کرد.

* حاج قاسم حضور میدانی زیادی در خطوط درگیری داشتند و در بعضی از مقاطع هم شما بعنوان فرمانده کل سپاه در این جبهه‌ها حضور داشتید، یکی از آنها که تصویرش منتشر شد حضور شما در اتاق فرماندهی عملیات در سامرا است، خاطراتی از این حضور دارید؟

 بله- آنجا در جبهه سامرا از یکی از قرارگاه‌های عملیاتی نیروی قدس و حشدالشعبی حضور پیدا کردیم و تنها چیزی که به ذهن متبادر می‌شد، خاطرات قرارگاه‌های دوران دفاع مقدس بود. پیاده سازی الگوی دفاع مقدس تقریبا به طور کامل در جبهه عراق قابل مشاهده بود.

در منطقه سنی نشین عراق که بستر مناسبی برای نفوذ و حضور داعش لابلای مردم وجود داشت، تفکیک کردن داعش از مردم کار بسیار سختی بود که با انبوه تجربه‌ای که حاج قاسم داشت و با هوش و ذکاوت بالایش توانست خطر بزرگ داعش در عراق و سوریه را دفع کند.

** روابط فرماندهان با حاج قاسم دلی و ولایی بود

* بعنوان یک نظامی، روابط و فرمانبرداری فرماندهان میدانی غیرایرانی در گروه‌های مقاومت را چگونه می‌دیدید؟ چگونه روابطی میان حاج قاسم و فرماندهان مقاومت وجود داشت؟

رابطه میان آنها رابطه دلی و ولایی بود؛ رابطه فرمانده و فرمانبردار نبود. چون همه در راستای یک هدف یعنی یاری رساندن به دین خدا و مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام و نظام حرکت می‌کردند، روابط میان آنها هم دلی و محکم بود که اصلا قابل مقایسه با روابط سلسله مراتب فرماندهی نیست. این موضوعی است که در فرهنگ شیعه برگرفته از اصل ولایت و اخوت است.

این نوع تفکر هم مرز نمی‌شناسد، البته حاج قاسم فرمانده آن جبهه بود، اما اصل حاکم ، عشقی بود که فرماندهان به حاج قاسم داشتند.

** حاج قاسم نویسنده و محور نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس دولت اصلاحات بود

* روایتی هم از خود شما وجود دارد درباره حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در کوران فتنه ۸۸ و یا نامه‌ای که ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت در سال ۷۸ نوشتند و امضای شما و حاج قاسم هم پای آن نامه بود، برخی‌ها به دنبال این هستند که شخصیتی از حاج قاسم ایجاد کنند بعنوان قهرمان ملی و شخصیت فراجناحی که گویی ایشان شخصیتی خنثی از نظر سیاسی بوده اند و هیچ نظری در این باره نداشته اند، آیا واقعا اینگونه بود؟

سردار جعفری: یک نفر که همه زندگی و هستی و جانش را در راه نظام اسلامی صرف کرده از او انتظام می‌رود که حساسیتی نسبت به امنیت آن چیز گرانبها. نداشته باشد؟! دفاع مقدس برای چه بود؟ برای امنیت جامعه بود، جنگ ۳۳ روزه و فتنه داعش در عراق و سوریه و مبارزه با داعش همگی در راستای امنیت ملی کشور بود.

حاج قاسم همه وجودش وقف امنیت جامعه بود؛ وقتی که این امنیت به خط می افتد، مهم نیست با چه علت و دلیلی به خطر بیافتد، هر عامل و مولفه‌ای که این امنیت را به خطر بیاندازد، کسی که همه زندگی اش را برای این نظام گذاشته طبیعی است که حساسیت به خرج دهد.

مگر می شود حاج قاسم برای فتنه ۸۸ که واقعا خطرش برای امنیت کشور از دیدگاه من از خطر جنگ برای انقلاب و نظام بیشتر بود، بی‌تفاوت باشد؟ اتفاقا در آن نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس جمهور وقت که در واقع تهدید مستقیم رئیس جمهور وقت بود، نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیس جمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم تهدید بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد می‌کنیم.

** ماجرای حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸

طبیعی بود وقتی سال ۷۸ این نامه را می‌نویسد و محور آن بوده، در سال ۸۸ هم وقتی که فتنه گسترده تر و عمیق تر و خطرناک تر می شود، با وجودیکه ماموریت‌های او از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه می آمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا می کرد و دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام می‌داد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.

** طبیعی است که فتنه ۸۸ برای حاج قاسم قابل تحمل نباشد

* ممکن است روایت اینگونه باشد که درگیری و اختلاف سیاسی میان دو جناح سیاسی کشور بوده، چرا باید فرماندهان نظامی ورود کنند، این درباره حاج قاسم مضاعف است چراکه ایشان مسئولیت امنیت فرامرزی را داشته و کسی که چنین مسئولیتی داشته چرا باید نگارنده نامه به رئیس جمهور وقت باشد؟

فرض اول این ماجرا اشکال دارد، چراکه فکر می کنند دعوای ۷۸ و یا ۸۸ دعوای دو جناح سیاسی بوده است درحالی که دعوا بر سر بود و نبود نظام و انقلاب بود. وقتی که رهبر معظم انقلاب از سران فتنه می خواهند که موضع بگیرید و آنها موضع نگرفتند، اینجا بحث دعوای سیاسی بین دو جناح دیگر نبود.

فتنه ۸۸ و فتنه‌گرانی که این ماجرا را به وجود آوردند، ظاهرش موضوع تقلب در انتخابات بود، اما واقعیتش پایان دادن به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعی است چنین چیزی برای افرادی مثل حاج قاسم قابل تحمل نباشد.

** حاج قاسم هیچ علاقه‌ای به ریاست جمهوری نداشت

* ما انتخابات ۱۴۰۰ را در پیش داریم، یک بار حضرت آقا درباره این موضوع صحبت کردند و فرمودند اگر حاج قاسم زنده بود، ۶۰ سالشان بود اما من همچنان ایشان را فرمانده نیروی قدس می‌گذاشتیم، اگر حاج قاسم را هنوز داشتیم، شما ایشان را بعنوان یک گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد می‌دادید؟

نه- حاج قاسم حیف بود که بیاید در این جایگاه بخواهد کار کند. بعضی وقتها هم به او می گفتیم که اینگونه پیشنهادها مطرح می‌شود و شما نظرت چیست، واژه‌هایی به کار می‌برد که می فهمیدیم اصلا دنبال این نیست که به این سمت بیاید و جواب‌هایی که می‌داد نه علاقه داشت به این کار و می گفت کار عاقلانه‌ای نیست برای من.

ضمن اینکه کار ریاست جمهوری با کاری که حاج قاسم می‌کرد، متفاوت است. هر کسی در یک کاری موفق است، درست است کار نهضتی سیاسی هم هست، اما موضوع ریاست جمهوری متفاوت از این کار است.

** اگر حاج قاسم کاندید می‌شد، رأی می‌آورد

* بلاخره نزدیک به ۹۰ درصد محبوبیت حاج قاسم در داخل کشور موضوع قابل توجهی است.

سردار جعفری: برای رای آوری بله! اگر حاج قاسم کاندید می‌شد رای می‌آورد، اما او باید همان کار مهم خودش را انجام می‌داد و خودش هم کار خود را مهم‌تر از چنین کاری می‌دانست.

حضرت آقا جوانگرایی را تنها راه حل تغییر و خروج از این بن بستی که در مسائل اقتصادی به وجود آمده برشمردند. تغییر اساسی در مدیریت کشور یک ضرورت است و این تغییر بدون جوانگرایی به وجود نمی آید. تعبیر حضرت آقا این بود که ممکن است در جایگاه ریاست جمهوری فردی که هم توانمند باشد و جوان هم باشد ممکن است نداشته باشیم و آنجا مثال حاج قاسم را زدند، اما حاج قاسم جوانگرا بود و روحیه داشت و چند برابر یک جوان امروزی برای حل مشکل وقت می‌گذاشت. مهم این است که نگاه جوانانه و انقلابی باشد و روحیه جوانی در آن فرد حفظ شده باشد، چون روحیه انقلابی در افراد هرچه به سمت سن بالاتر می‌روند، افت می‌کند و ما خیلی کمتر افرادی را سراغ داریم که در سنین بالا روحیه انقلابی را حفظ کرده باشند.

و این روحیه در حاج قاسم هم وجود داشت که حضرت آقا آنطور فرمودند. امیدواریم مردم ما با تجربه و پختگی که به دست آورده‌اند، به این سمت بروند که خواسته اصلی شان یعنی کارآمدی و توانمندی اثبات شده را همراه با روحیه جوانی و انقلابی در میان افراد کاندید شده برای انتخابات ۱۴۰۰ درست و دقیق انتخاب کنند تا دیگر شاهد این همه مشکلات اقتصادی در کشور نباشیم؛ انشالله.

منبع: فارس



منبع خبر

تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد/ به معاونانم گفتم حاج قاسم فرمانده سپاه است/ ماجرای حضور شهید سلیمانی در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸ بیشتر بخوانید »