سردار حاج قاسم سلیمانی

حاج قاسم می‌گفت باید «دولت مقاومت» داشته باشیم

حاج قاسم می‌گفت باید «دولت مقاومت» داشته باشیم



حجت‌الاسلام علی شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در آستانه سالگرد شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه قرار داریم و هر روزی که از شهادت این سردار رشید اسلام و قهرمان ملت ایران می‌گذرد، مردم با ابعاد بیشتری از شخصیت والا و الهی او که تا همین چند سال قبل بروز و ظهور کمتری در افکار عمومی داشت، آشناتر می‌شوند.

حجت‌الاسلام علی شیرازی که از پیشکسوتان دفاع مقدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از دوستان نزدیک سپهبد شهید قاسم سلیمانی بوده و در دوره فرماندهی این شهید والامقام مسئولیت نمایندگی رهبر انقلاب در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است، به بیان برخی خاطرات و تحلیل ویژگی‌های شخصی و فرماندهی «حاج قاسم» پرداخته که متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* اولین بار کی و کجا حاج قاسم را دیدید؟ چند سال در نیروی قدس همکار ایشان بودید؟

اولین بار در سال ۱۳۶۱ قبل از عملیات بیت المقدس من از تهران اعزام شدم به جنوب، قبلش غرب بودم که عملیات فتح المبین شروع شد وقتی عملیات شروع شد من به تهران آمدم و از منطقه ۱۰ تهران حکم گرفتم رفتم گلف (اهواز، پایگاه منتظران شهادت) آنجا تازه فهمیدم تیپ ثارالله کرمان تشکیل شده و رفتم تیپ ثارالله. فروردین 61 آشنایی من با سردار سلیمانی بود.

من در دوران جنگ به صورت متناوب در عملیات‌ها شرکت می‌کردم تا فروردین ۶۵. در فروردین ۶۵ من مسئول تبلیغات شدم که تیپ ثارالله هم لشکر شده بود و در لشکر ثارالله تا آخر جنگ با سردار سلیمانی بودم. بعد از جنگ هم من در سپاه بودم اما ارتباط خانوادگی با سردار داشتیم ولی از سال ۱۳۹۰ دوباره برگشتم نیروی قدس سپاه در کنار سردار سلیمانی و با درخواست سردار سلیمانی، و تا هنگام شهادت با ایشان بودم.

* در آستانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، اسمشان که به گوشتان می‌خورد اولین چیزی که در ذهنتان نقش می‌بندد چیست؟

از نگاه خودم سردار سلیمانی بهترین رفیق بود.

* به نظر شما رمز موفقیت حاج قاسم و اینکه توانست نقشه‌های پیچیده آمریکا در منطقه را خنثی کند چیست؟

من رمز موفقیت سردار سلیمانی را در چهار نکته می‌دانم. اول ارتباط سردار سلیمانی با خدا، اگر بخواهیم به چکیده این نکته ‌اشاره کنیم، اخلاص و کار برای خدا بود، اخلاصی که شکل پذیرفته از اعتقاد به خدا و اعتقاد به قیامت است. دوم ارتباط با اولیا الهی مخصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها. سوم ارتباطش با ولایت چه در دوران امام(ره) و چه در عصر کنونی مطیع محض مقام معظم رهبری بود. و چهارم ارتباطش با پدر و مادر و تواضعش حتی در اوج قدرت در مقابل پدر و مادر بود. ایشان زمانی که مادرشان از دنیا رفت در سوریه بود وقتی که برگشت و در فرودگاه به او اطلاع دادم که مادرشان مرحوم شده بعد از گریه و ‌اشکی که ریختند گفتند یکی از بزرگ‌ترین افتخارات من این بود که پای مادرم را بوسیده‌ام. در ارتباط با پدر و مادر اینگونه بود و حقیقتاً وقت می‌گذاشت به طوری که ماهی یک‌بار به کرمان و به روستای قنات ملک می‌رفت تا به پدر و مادر سر بزند. این‌ها عوامل سربلندی سردار سلیمانی است.

* برخی سعی دارند از ایشان چهره‌ای بسازند که نسبت به مسائل سیاسی داخلی بی‌تفاوت بوده است. آیا واقعاً اینطور بود؟ نگاه و منش ایشان در سیاست داخلی چه بود؟

همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند ایشان جناحی نبود حرفش را می‌زد و کار نداشت به اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا جناح دیگر. روی ارزش‌ها محکم بود، روی دفاع از دین محکم بود، روی دفاع از ولایت و تدابیر ولایت محکم بود. سال ۹۶ در دانشگاه امام حسین(ع) رهبر معظم انقلاب اسلامی سخنرانی داشتند و آنجا از تعبیر «دولت مقاومت» استفاده کردند. سردارسلیمانی به من گفت «دولت مقاومت این دولت نیست ما باید برویم دولت مقاومت داشته باشیم.» معمولاً سردار سلیمانی در مباحث انتخاباتی خیلی وارد نمی‌شد که از فردی طرفداری بکند یا موضع‌گیری داشته باشد اما به من گفت باید بروی کرمان و آنجا تلاش کنی تا دولت مقاومت شکل بگیرد.

خاطرم هست جلسه‌ای بود در یک وزارتخانه‌ای با مدیران میانی، در این جلسه یکی از افراد حاضر نسبت به رهبری مسائلی را مطرح کرد، فردی که یکی از معاونت‌های حاج قاسم بود و در این جلسه حضور داشت آمد در جلسه شورای نیروی قدس گزارش داد که در جلسه یک چنین موضوعی مطرح شده است. سردار سلیمانی به او گفت که واکنش شما چه بود؟ آن فرد گفت: من چیزی نگفتم، حاج قاسم گفت که من اگر جای تو بودم لیوان روی میز را به صورت آن فردی که به رهبری اهانت کرد پرت می‌کردم. بله حاج قاسم تابع هیچ جناحی نبود برای جذب افراد تلاش می‌کرد اما اگر می‌دید فردی به ارزش‌ها اهانت می‌کند شدیداً برخورد می‌کرد.

 یا مثلاً رهبری موردی را می‌فرمود که باید انجام پذیرد با تمام وجود وارد عمل می‌شد. اگر فردی رزمنده بود و بعد از جنگ آمده بود و به عضویت جناحی درآمده بود، آن خصلت رزمنده بودنش را با هیچ چیز عوض نمی‌کرد، کار نداشت او جزو کدام جناح است، می‌گفت این دوران جنگ جانش را کف دست گرفته و به میدان آمده و این را من هر که می‌خواهد باشد حمایتش می‌کنم و واقعاً در موضوع جذب و جاذبه بسیار قوی عمل می‌کرد. اینگونه بود که همه از هر گروهی گوش به حرف حاج قاسم می‌دادند و قبولش داشتند چون می‌دیدند برای خودش کار نمی‌کند، برای حزب و گروهی کار نمی‌کند، فقط برای خدا کار می‌کند.

یا مثلاً در ارتباط با برجام بعضی‌ها می‌گویند حاج قاسم برجام را تأیید می‌کرد، خیر این‌گونه نبود، حاج قاسم ولایت را تأیید می‌کرد. گاهی اوقات «شیرازی» یک خاطره‌ای را نقل می‌کند می‌توانید در آن تشکیک کنید اما گاهی نوار سخنرانی حاج قاسم را که موجود است تبیین می‌کنیم. حاج قاسم علیه برجام ۲ و ۳ موضع دارد. حاج قاسم در ارتباط با فتنه 88 و ۹۸ موضع دارد. من عین عبارت‌هایش را که در نیروی قدس سخنرانی کرده بود در این کتاب «شاخص‌های مکتب سلیمانی» آورده‌ام که می‌گوید ما باید پشت سر ولایت بایستیم. حاج قاسم بدون خط قرمز نمی‌شود، خط قرمز حاج قاسم ولایت بود.

* حاج قاسم ابهت و قاطعیت خاصی داشت و روایت‌ها از شیوه مدیریتی ایشان هم همین را تأیید می‌کند. اما در عین حال می‌بینیم ایشان به شدت عاطفی هم هست. در تعامل با نیروهای خود و مردم. این دو خصیصه ظاهراً متضاد چگونه در ایشان جمع شده بود؟

ما اسمش را می‌گذاریم متضاد اما قرآن اسمش را می‌گذارد مکمل. «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»، در میدان جنگ شما حضرت علی(ع) را می‌بینید خشمگین اما در خانه شهید می‌بینید علی‌بن ابی‌طالب(ع) خم شده و فرزند شهید روی کول او سوار شده است. حاج قاسم در میدان جنگ در کربلای ۵ وقتی آن حجم آتش ریخته می‌شود در میدان و بچه‌ها دارند شهید می‌شوند به مسئول مهندسی لشکر ثارالله می‌گوید اگر شما می‌توانستید خاکریز محکم‌تری بزنید و نزدید خون این شهدا گردن شماست، اما همین حاج قاسم در رفاقت به گونه‌ای دیگر بود، فروردین ۶۶ حاج قاسم همه فرماندهان را با خانواده دعوت می‌کند سد دز و آنجا خودش آشپز است، خودش از فرماندهان و زن و بچه‌های‌شان پذیرایی می‌کند. همان حاج قاسم که در میدان محکم مدیریت می‌کند تا یک قطره خون بی‌دلیل از بینی کسی نریزد، همان حاج قاسم در فراق فرمانده گردان می‌سوزد و اشک می‌ریزد و با فرزندان شهید مثل پدر مهربانانه برخورد می‌کند. مجموعه رفتارهای حاج قاسم او را حاج قاسم کرد.

در عملیات کربلای ۴ چهارم (دی ماه ۶۵) در این عملیات حاج مهدی مغفوری فرمانده سپاه کرمان به شهادت می‌رسد. حاج قاسم سه فرزند این شهید را پدری کرد. حتی بعد از آن آمد و بچه‌های شهدا را به هم وصل کرد و دختر شهید مغفوری را با پسر شهید تهامی وصلت داد. رهبر انقلاب سفری داشتند به کرمان. حاج قاسم برنامه‌ریزی کرد که عقد این‌ها را رهبری بخواند و مثل پدر بالای سر اینها بود.

یک بار به من نگفت پسر یا دختر من را ببر پیش رهبر انقلاب، دنبال این نبود که برای بچه‌های خود کاری بکند باور نمی‌کنید اگر بگویم که پسرهای حاج قاسم هر دو شغلی خصوصی در حد متعارف جامعه دارند. مردم باور می‌کنند؟ اما برای بچه‌های شهدا این گونه نبود و دستور می‌داد آنها را به دیدار رهبری بیاوریم. حاج قاسمی که فرصت نمی‌کرد به فرزندان خودش سر بزند، این‌طور برای فرزندان شهدا دلسوز بود.

* رهبر معظم انقلاب اسلامی از مکتب شهید سلیمانی سخن گفتند. به نظر شما شاخص‌ها و ویژگی‌های این مکتب چیست؟

من قبل از اینکه به این موضوع بپردازم یک نکته را بگویم. بین رهبری و حاج قاسم عشق حاکم بود، هردو عاشق یکدیگر بودند، بارها می‌دیدم رهبر انقلاب بازوی و پیشانی حاج قاسم را می‌بوسند. یک بار من از حاج قاسم سؤال کردم علاقه‌ات نسبت به یک فردی که به او خیلی ارادت داری با رهبری انقلاب چگونه است؟ حاج قاسم گفت فاصله‌اش از زمین تا آسمان است و گفت من چیزهایی از رهبری دیدم که نمی‌توانم او را رها کنم.

 رهبری هم چیزهایی از حاج قاسم دیده بود که اینگونه به او عشق می‌ورزید. من در زمان حیات چند بار به حاج قاسم گفتم که اگر اختیار دایر بود بین شهادت من و شما، من حاضرم کشته بشوم اما تو بمانی چون می‌دانم رهبری انقلاب در فراق تو تحمل ندارد. من هر ماه برای سلامتی حاج قاسم قربانی می‌کردم. رهبری وقتی می‌فرمایند مکتب حاج قاسم، این طور نیست که ما بگوییم یک شهادتی اتفاق افتاد، یک تشییع جنازه‌ای صورت گرفت و حضرت آقا با توجه به این حرکت یک همچین حرفی را زدند. خیر آقا در سال ۸۴ در کرمان فرمودند حاج قاسم شفاعت می‌کند. پس رهبری یک شناخت دقیق از حاج قاسم دارد. اما مکتب سلیمانی چه مشخصاتی دارد؟ دو جمله رهبری در این‌باره دارند، اول اینکه می‌فرمایند به قاسم سلیمانی به چشم یک مکتب نگاه کنید دوم اینکه می‌فرمایند شهید سلیمانی شاگرد مکتب امام بود و در این مکتب رشد کرده بود و تلاش کرده همه اوصاف امام(ره) را در وجود خود پیاده کند. توحید شهید سلیمانی، خدا شناسی و خدا باوری شهید سلیمانی بود که مخلص برای خدا بود، عشقش اسلام بود و عمل به دستورات دین.

ارادتش به اهل بیت(ع)؛ حاج قسم شاید در جلسات عمومی در جلسات ذکر مصیبت اهل بیت(ع) بلند بلند گریه نمی‌کرد اما در جلسات خصوصی به ویژه جلساتی که در خانه خودش بود با صدای بلند ‌گریه می‌کرد. ایشان مدت‌ها بود که در خانه خود جلسات خصوصی داشت و هر جمعه برگزار می‌شد، مستمعین چه کسانی بودند؟! خودش، خانمش و بچه‌ها؛ گهگاهی هم بعضی از دوستان شرکت می‌کردند. در این جلسه وقتی مداح شروع به مداحی می‌کرد حاج قاسم بلند بلندگریه می‌کرد و به پهنای صورت‌اشک می‌ریخت. و این تازه جلوی خانواده بود و حاج قاسم در تنهایی خود قطعاً متفاوت‌تر بود.

دیگری دلسوزی حاج قاسم؛ قلب رقیق و ارادتش به ولایت که دو نکته دارد. یک نکته در رابطه با ولایت یک نکته در رابطه با مردم. رهبری به او می‌نویسند شما که می‌روی خارج از کشور من نگران جان توام، حاج قاسم پاسخ می‌دهد جان من ارزش نگرانی شما را ندارد، جان من هزاران بار فدای شما باد و همین کلمه را راجع به مردم می‌گوید که جان من هزاران بار فدای مردمی باد که هزاران بار جان خود و فرزندان‌شان را فدای اسلام کردند.

او می‌گوید مردم کرمان شما بودید فرزندان خود را به جبهه فرستاد تا لشگر ثارالله کرمان تشکیل شود و من هر چه دارم از شما و لشکر ثارالله دارم،‌ای مردم شما بودید که من را حاج‌قاسم کردید. در نامه‌ای شهدا را با اسم یاد می‌کند و می‌گوید قاسم با شما قاسم شد. زیباتر اینکه حاج قاسم سال ۶۱ تا حاج قاسم سال ۹۸ یک روز عکس شهدای لشکر ثارالله را از جلوی چشمانش برنداشت و هیچ لحظه ارتباطش را با فرزندان اینها قطع نکرد. مثل یک غلام بود در خدمت مادر شهید علی شفیعی. هیچ وقت نمی‌گفت من بودم، فقط می‌گفت من را یک سرباز بدانید.

چه تلاشی کرد برای بازگرداندن پیکر شهید حججی. شهید حججی در ظاهر یک پاسدار عادی بود (اما در آسمان مشهور است). فرمانده نیروی قدس با آن همه عظمت، همّ و غم‌اش شده بود شهید حججی و سایر شهدای مدافع حرم. وقتی این عشق را مردم از حاج قاسم می‌بینند، خوب تشخیص می‌دهند که چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ.

من مکرر با حاج قاسم به منزل شهدا می‌رفتیم. دو بار با حاج قاسم به منزل شهید شیخ‌شعاعی از روحانیون لشکر ثارالله رفتیم. این شهید بزرگوار در گردان غواص‌ها بود که پیکرش را با پیکرهای غواص‌ها آوردند. بچه‌های این شهید وقتی حاج قاسم را می‌دیدند مثل مرغ پر کنده بودند، مثل اینکه پدر خود را دیده بودند. حاج قاسم که شهید شد دختر شهید به من پیام داد که به داد برادرم برسید، دارد در فراق حاج قاسم می‌میرد.

در روز تشییع در کرمان که قرار بود پیکر شهید سلیمانی اذان صبح دفن شود من دیدم در این جمعیت که کسی را راه نمی‌دهند، دختر شهید شیخ‌شعاعی خودش را به داخل رساند کنار قبر و پیش من. با تعجب از او پرسیدم چگونه به اینجا آمدی؟ گفت من از دیشب تا صبح اینجا ایستاده‌ام.

یک دختر تنها با اتوبوس از قم آمده در سرمای دی ماه شب تا صبح ایستاده که با حاج قاسم وداع کند. و فقط اینها نبودند ده‌ها فرزند شهید دیگر به همین شکل شب را تا صبح مانده بودند. دختر شهید به من پیام داد که‌اشکی که من در فراق حاج قاسم ریختم در فراق پدر نریختم.

* یکی از ویژگی‌های شهدا مرگ آگاهی است. تا جایی که برخی حتی زمان و مکان دقیق شهادت خود را هم می‌دانستند و از آن خبر داده بودند. این مرگ آگاهی را می‌توان در نامه حاج قاسم به دخترشان به نوعی دید. نظرتان را در این مورد برای‌مان بفرمایید.

یک آیه‌ای را حضرت امام(ره) تفسیر می‌کنند «وَمَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکهُ الْمَوْت». امام می‌فرمایند این هجرت، هجرت از نفس است. انسان نزدیک مرگ پرده‌ها برایش کنار می‌رود و حقایقی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند. کسی که بر هوای نفسش پا بگذارد به این درجه می‌رسد. ما با حاج قاسم زندگی کردیم اما هیچ زمانی این رازش را برای ما فاش نکرد. خیلی مهم است. گرچه روز آخر یک چیزهایی به ما گفت اما باور نمی‌کردیم که این سفر، سفر آخر باشد. او صدها بار در معرض شهادت بود ولی وقتی به این نقطه می‌رسند انسان‌ها خیلی حقایق را می‌بینند گفت «هر که را اسرار کار آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند.»

شهدای دیگری هم بودند که از زمان شهادت خود مطلع بودند و در وصیت‌نامه خودشان به آن ‌اشاره کردند. هم در دوران جنگ و هم شهدای مدافع حرم. امروز ما بسیاری از حقایق را داریم می‌فهمیم حاج قاسم قبل از شهادتش آن روز را می‌دیده و می‌داند. اما باید یک حوادثی اتفاق بیفتد تا عظمت حاج قاسم برای مردم روشن شود. که در سوریه لحظات آخری که می‌خواهد حرکت کند به سمت عراق در یک نوشته کوتاهی بنویسد «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» یا این نامه را به دخترش بنویسد.

چه بسا مطالب دیگری هم باشد و این‌ها به مرور مطرح شود تا عظمت حاج قاسم بیش از پیش عیان شود. حاج قاسم یک فرد عادی نبود. گاهی اوقات یک رزمنده عادی آینده را ترسیم می‌کند، حاج قاسم چهل سال مجاهد بود و خدا پاداش این مجاهدت را چه باید قرار بدهد؟!

* کمی هم از زوایای پنهان و ناگفته سردار سلیمانی برای‌مان بگویید. خاطرات و مواردی که خود از نزدیک دیده‌اید و لمس کرده‌اید.

پیش‌تر گفتم که حاج قاسم سال ۶۱ با حاج قاسم سال ۹۸ از نظر اخلاص و از نظر تواضع تفاوتی نکرده بود اما می‌خواهم بگویم حاج قاسم سال ۶۱ با حاج قاسم سال ۹۸ از این جهت متفاوت بود که روز به روز هرچه شهرت دنیایی او بیشتر شد سر به زیرتر می‌شد و تواضع‌اش بیشتر می‌شد. هرچه نگاه مردم به او بیشتر شد اخلاص او بیشتر می‌شد. حاج قاسم در عمل اینگونه بود. من در دوران جنگ نیروی حاج قاسم بودم، در نیروی قدس مسئول نمایندگی بودم بارها به حاج‌قاسم می‌گفتم من همچنان نیروی توام، (گرچه فاصله من با حاج قاسم از زمین تا آسمان است)، اما این حاج قاسم محال بود یک بار جلوتر از من راه برود. نه در رابطه با من، در ارتباط با سایر روحانیون همین‌گونه بود و به همه زوایا هم توجه داشت. ما نباید نگاه کنیم ببینیم کدام کار حاج قاسم را دوست داریم و کدام کارش را دوست نداریم. اگر حاج قاسم را به عنوان یک مکتب قبول داریم باید محکم بیاییم و پای این مکتب بمانیم. دوم ما چقدر در زمان حیات حاج قاسم توجه داشتیم که با چه فردی داریم زندگی می‌کنیم؟ و آیا ما در جامعه مانند او دیگر نداریم؟ نمی‌گویم در تراز او، یک پله دو پله چند پله پایین‌تر. ما که او را جزء اولیای الهی می‌دانیم چقدر قدر اینها را می‌دانیم؟ به همه کسانی می‌گویم که در کنار حاج قاسم زندگی کردند، چقدر قدر حاج قاسم را دانستیم؟ بیاییم با خدای خود عهد ببندیم که قدردان این افراد باشیم.

در پایان این نکته را بگویم همه بناست که برویم. حاج قاسم هم بنا بود که برود ولی با زیباترین رفتن‌ها رفت. حاج قاسم ماندنی نبود همان‌گونه که پیغمبر ماندنی نبود. حاج قاسم برای یک هدف مهم‌تری رفت. اگر شهدای ما نمی‌رفتند امروز جبهه جهانی اسلام به وجود نمی‌آمد. خون‌های شهدا حماسه‌هایی را می‌آفریند که در زمان حیات این شهدا این حماسه امکان تحقق نداشت. رفتن حاج قاسم از رفتن امام حسین(ع) که بالاتر نبود. امام حسین(ع) اگر نمی‌رفت امروز خبری از اسلام نبود خبری از جمهوری اسلامی نبود. امام حسین(ع) با شهادتش حاج قاسم‌ها را درست کرد و حاج قاسم با رفتنش حماسه سازانی را در جهان پرورش خواهد داد که بساط ظلم را برچیند نه اینکه صرفاً انتقام حاج قاسم را از ترامپ بگیرند، بساط ظلم و استکبار و صهیونیسم را برچینند.

 رهبری می‌فرمایند (قریب به مضمون) اگر ما حادثه عاشورا را سطحی ببینیم چون امام حسین(ع) به شهادت رسید و زن و بچه‌اش به اسارت رفتند باید بگویم که اسلام تمام شد اما اگر با نگاه بلند و وسیع ببینیم امام حسین(ع) رفت تا اسلام بماند، جمهوری اسلامی به وجود آید، جبهه مقاومت شکل بپذیرد. بنابراین ما اگر شهادت حاج قاسم را با نگاه سطحی تحلیل کنیم حاج قاسم رفت و تمام شد اما وقتی با نگاه وسیع و بلند نگاه کنیم، می‌بینیم این خون‌ها دریایی می‌شود که فرعونیان زمان را در این دریا غرق خواهد کرد، این اتفاق خواهد افتاد که این وعده الهی است فَإِنَّ حِزْبَ‌اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در آستانه سالگرد شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه قرار داریم و هر روزی که از شهادت این سردار رشید اسلام و قهرمان ملت ایران می‌گذرد، مردم با ابعاد بیشتری از شخصیت والا و الهی او که تا همین چند سال قبل بروز و ظهور کمتری در افکار عمومی داشت، آشناتر می‌شوند.

حجت‌الاسلام علی شیرازی که از پیشکسوتان دفاع مقدس و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از دوستان نزدیک سپهبد شهید قاسم سلیمانی بوده و در دوره فرماندهی این شهید والامقام مسئولیت نمایندگی رهبر انقلاب در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است، به بیان برخی خاطرات و تحلیل ویژگی‌های شخصی و فرماندهی «حاج قاسم» پرداخته که متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

* اولین بار کی و کجا حاج قاسم را دیدید؟ چند سال در نیروی قدس همکار ایشان بودید؟

اولین بار در سال ۱۳۶۱ قبل از عملیات بیت المقدس من از تهران اعزام شدم به جنوب، قبلش غرب بودم که عملیات فتح المبین شروع شد وقتی عملیات شروع شد من به تهران آمدم و از منطقه ۱۰ تهران حکم گرفتم رفتم گلف (اهواز، پایگاه منتظران شهادت) آنجا تازه فهمیدم تیپ ثارالله کرمان تشکیل شده و رفتم تیپ ثارالله. فروردین 61 آشنایی من با سردار سلیمانی بود.

من در دوران جنگ به صورت متناوب در عملیات‌ها شرکت می‌کردم تا فروردین ۶۵. در فروردین ۶۵ من مسئول تبلیغات شدم که تیپ ثارالله هم لشکر شده بود و در لشکر ثارالله تا آخر جنگ با سردار سلیمانی بودم. بعد از جنگ هم من در سپاه بودم اما ارتباط خانوادگی با سردار داشتیم ولی از سال ۱۳۹۰ دوباره برگشتم نیروی قدس سپاه در کنار سردار سلیمانی و با درخواست سردار سلیمانی، و تا هنگام شهادت با ایشان بودم.

* در آستانه سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، اسمشان که به گوشتان می‌خورد اولین چیزی که در ذهنتان نقش می‌بندد چیست؟

از نگاه خودم سردار سلیمانی بهترین رفیق بود.

* به نظر شما رمز موفقیت حاج قاسم و اینکه توانست نقشه‌های پیچیده آمریکا در منطقه را خنثی کند چیست؟

من رمز موفقیت سردار سلیمانی را در چهار نکته می‌دانم. اول ارتباط سردار سلیمانی با خدا، اگر بخواهیم به چکیده این نکته ‌اشاره کنیم، اخلاص و کار برای خدا بود، اخلاصی که شکل پذیرفته از اعتقاد به خدا و اعتقاد به قیامت است. دوم ارتباط با اولیا الهی مخصوصاً حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها. سوم ارتباطش با ولایت چه در دوران امام(ره) و چه در عصر کنونی مطیع محض مقام معظم رهبری بود. و چهارم ارتباطش با پدر و مادر و تواضعش حتی در اوج قدرت در مقابل پدر و مادر بود. ایشان زمانی که مادرشان از دنیا رفت در سوریه بود وقتی که برگشت و در فرودگاه به او اطلاع دادم که مادرشان مرحوم شده بعد از گریه و ‌اشکی که ریختند گفتند یکی از بزرگ‌ترین افتخارات من این بود که پای مادرم را بوسیده‌ام. در ارتباط با پدر و مادر اینگونه بود و حقیقتاً وقت می‌گذاشت به طوری که ماهی یک‌بار به کرمان و به روستای قنات ملک می‌رفت تا به پدر و مادر سر بزند. این‌ها عوامل سربلندی سردار سلیمانی است.

* برخی سعی دارند از ایشان چهره‌ای بسازند که نسبت به مسائل سیاسی داخلی بی‌تفاوت بوده است. آیا واقعاً اینطور بود؟ نگاه و منش ایشان در سیاست داخلی چه بود؟

همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند ایشان جناحی نبود حرفش را می‌زد و کار نداشت به اصلاح‌طلب یا اصولگرا یا جناح دیگر. روی ارزش‌ها محکم بود، روی دفاع از دین محکم بود، روی دفاع از ولایت و تدابیر ولایت محکم بود. سال ۹۶ در دانشگاه امام حسین(ع) رهبر معظم انقلاب اسلامی سخنرانی داشتند و آنجا از تعبیر «دولت مقاومت» استفاده کردند. سردارسلیمانی به من گفت «دولت مقاومت این دولت نیست ما باید برویم دولت مقاومت داشته باشیم.» معمولاً سردار سلیمانی در مباحث انتخاباتی خیلی وارد نمی‌شد که از فردی طرفداری بکند یا موضع‌گیری داشته باشد اما به من گفت باید بروی کرمان و آنجا تلاش کنی تا دولت مقاومت شکل بگیرد.

خاطرم هست جلسه‌ای بود در یک وزارتخانه‌ای با مدیران میانی، در این جلسه یکی از افراد حاضر نسبت به رهبری مسائلی را مطرح کرد، فردی که یکی از معاونت‌های حاج قاسم بود و در این جلسه حضور داشت آمد در جلسه شورای نیروی قدس گزارش داد که در جلسه یک چنین موضوعی مطرح شده است. سردار سلیمانی به او گفت که واکنش شما چه بود؟ آن فرد گفت: من چیزی نگفتم، حاج قاسم گفت که من اگر جای تو بودم لیوان روی میز را به صورت آن فردی که به رهبری اهانت کرد پرت می‌کردم. بله حاج قاسم تابع هیچ جناحی نبود برای جذب افراد تلاش می‌کرد اما اگر می‌دید فردی به ارزش‌ها اهانت می‌کند شدیداً برخورد می‌کرد.

 یا مثلاً رهبری موردی را می‌فرمود که باید انجام پذیرد با تمام وجود وارد عمل می‌شد. اگر فردی رزمنده بود و بعد از جنگ آمده بود و به عضویت جناحی درآمده بود، آن خصلت رزمنده بودنش را با هیچ چیز عوض نمی‌کرد، کار نداشت او جزو کدام جناح است، می‌گفت این دوران جنگ جانش را کف دست گرفته و به میدان آمده و این را من هر که می‌خواهد باشد حمایتش می‌کنم و واقعاً در موضوع جذب و جاذبه بسیار قوی عمل می‌کرد. اینگونه بود که همه از هر گروهی گوش به حرف حاج قاسم می‌دادند و قبولش داشتند چون می‌دیدند برای خودش کار نمی‌کند، برای حزب و گروهی کار نمی‌کند، فقط برای خدا کار می‌کند.

یا مثلاً در ارتباط با برجام بعضی‌ها می‌گویند حاج قاسم برجام را تأیید می‌کرد، خیر این‌گونه نبود، حاج قاسم ولایت را تأیید می‌کرد. گاهی اوقات «شیرازی» یک خاطره‌ای را نقل می‌کند می‌توانید در آن تشکیک کنید اما گاهی نوار سخنرانی حاج قاسم را که موجود است تبیین می‌کنیم. حاج قاسم علیه برجام ۲ و ۳ موضع دارد. حاج قاسم در ارتباط با فتنه 88 و ۹۸ موضع دارد. من عین عبارت‌هایش را که در نیروی قدس سخنرانی کرده بود در این کتاب «شاخص‌های مکتب سلیمانی» آورده‌ام که می‌گوید ما باید پشت سر ولایت بایستیم. حاج قاسم بدون خط قرمز نمی‌شود، خط قرمز حاج قاسم ولایت بود.

* حاج قاسم ابهت و قاطعیت خاصی داشت و روایت‌ها از شیوه مدیریتی ایشان هم همین را تأیید می‌کند. اما در عین حال می‌بینیم ایشان به شدت عاطفی هم هست. در تعامل با نیروهای خود و مردم. این دو خصیصه ظاهراً متضاد چگونه در ایشان جمع شده بود؟

ما اسمش را می‌گذاریم متضاد اما قرآن اسمش را می‌گذارد مکمل. «اشداء علی الکفار رحماء بینهم»، در میدان جنگ شما حضرت علی(ع) را می‌بینید خشمگین اما در خانه شهید می‌بینید علی‌بن ابی‌طالب(ع) خم شده و فرزند شهید روی کول او سوار شده است. حاج قاسم در میدان جنگ در کربلای ۵ وقتی آن حجم آتش ریخته می‌شود در میدان و بچه‌ها دارند شهید می‌شوند به مسئول مهندسی لشکر ثارالله می‌گوید اگر شما می‌توانستید خاکریز محکم‌تری بزنید و نزدید خون این شهدا گردن شماست، اما همین حاج قاسم در رفاقت به گونه‌ای دیگر بود، فروردین ۶۶ حاج قاسم همه فرماندهان را با خانواده دعوت می‌کند سد دز و آنجا خودش آشپز است، خودش از فرماندهان و زن و بچه‌های‌شان پذیرایی می‌کند. همان حاج قاسم که در میدان محکم مدیریت می‌کند تا یک قطره خون بی‌دلیل از بینی کسی نریزد، همان حاج قاسم در فراق فرمانده گردان می‌سوزد و اشک می‌ریزد و با فرزندان شهید مثل پدر مهربانانه برخورد می‌کند. مجموعه رفتارهای حاج قاسم او را حاج قاسم کرد.

در عملیات کربلای ۴ چهارم (دی ماه ۶۵) در این عملیات حاج مهدی مغفوری فرمانده سپاه کرمان به شهادت می‌رسد. حاج قاسم سه فرزند این شهید را پدری کرد. حتی بعد از آن آمد و بچه‌های شهدا را به هم وصل کرد و دختر شهید مغفوری را با پسر شهید تهامی وصلت داد. رهبر انقلاب سفری داشتند به کرمان. حاج قاسم برنامه‌ریزی کرد که عقد این‌ها را رهبری بخواند و مثل پدر بالای سر اینها بود.

یک بار به من نگفت پسر یا دختر من را ببر پیش رهبر انقلاب، دنبال این نبود که برای بچه‌های خود کاری بکند باور نمی‌کنید اگر بگویم که پسرهای حاج قاسم هر دو شغلی خصوصی در حد متعارف جامعه دارند. مردم باور می‌کنند؟ اما برای بچه‌های شهدا این گونه نبود و دستور می‌داد آنها را به دیدار رهبری بیاوریم. حاج قاسمی که فرصت نمی‌کرد به فرزندان خودش سر بزند، این‌طور برای فرزندان شهدا دلسوز بود.

* رهبر معظم انقلاب اسلامی از مکتب شهید سلیمانی سخن گفتند. به نظر شما شاخص‌ها و ویژگی‌های این مکتب چیست؟

من قبل از اینکه به این موضوع بپردازم یک نکته را بگویم. بین رهبری و حاج قاسم عشق حاکم بود، هردو عاشق یکدیگر بودند، بارها می‌دیدم رهبر انقلاب بازوی و پیشانی حاج قاسم را می‌بوسند. یک بار من از حاج قاسم سؤال کردم علاقه‌ات نسبت به یک فردی که به او خیلی ارادت داری با رهبری انقلاب چگونه است؟ حاج قاسم گفت فاصله‌اش از زمین تا آسمان است و گفت من چیزهایی از رهبری دیدم که نمی‌توانم او را رها کنم.

 رهبری هم چیزهایی از حاج قاسم دیده بود که اینگونه به او عشق می‌ورزید. من در زمان حیات چند بار به حاج قاسم گفتم که اگر اختیار دایر بود بین شهادت من و شما، من حاضرم کشته بشوم اما تو بمانی چون می‌دانم رهبری انقلاب در فراق تو تحمل ندارد. من هر ماه برای سلامتی حاج قاسم قربانی می‌کردم. رهبری وقتی می‌فرمایند مکتب حاج قاسم، این طور نیست که ما بگوییم یک شهادتی اتفاق افتاد، یک تشییع جنازه‌ای صورت گرفت و حضرت آقا با توجه به این حرکت یک همچین حرفی را زدند. خیر آقا در سال ۸۴ در کرمان فرمودند حاج قاسم شفاعت می‌کند. پس رهبری یک شناخت دقیق از حاج قاسم دارد. اما مکتب سلیمانی چه مشخصاتی دارد؟ دو جمله رهبری در این‌باره دارند، اول اینکه می‌فرمایند به قاسم سلیمانی به چشم یک مکتب نگاه کنید دوم اینکه می‌فرمایند شهید سلیمانی شاگرد مکتب امام بود و در این مکتب رشد کرده بود و تلاش کرده همه اوصاف امام(ره) را در وجود خود پیاده کند. توحید شهید سلیمانی، خدا شناسی و خدا باوری شهید سلیمانی بود که مخلص برای خدا بود، عشقش اسلام بود و عمل به دستورات دین.

ارادتش به اهل بیت(ع)؛ حاج قسم شاید در جلسات عمومی در جلسات ذکر مصیبت اهل بیت(ع) بلند بلند گریه نمی‌کرد اما در جلسات خصوصی به ویژه جلساتی که در خانه خودش بود با صدای بلند ‌گریه می‌کرد. ایشان مدت‌ها بود که در خانه خود جلسات خصوصی داشت و هر جمعه برگزار می‌شد، مستمعین چه کسانی بودند؟! خودش، خانمش و بچه‌ها؛ گهگاهی هم بعضی از دوستان شرکت می‌کردند. در این جلسه وقتی مداح شروع به مداحی می‌کرد حاج قاسم بلند بلندگریه می‌کرد و به پهنای صورت‌اشک می‌ریخت. و این تازه جلوی خانواده بود و حاج قاسم در تنهایی خود قطعاً متفاوت‌تر بود.

دیگری دلسوزی حاج قاسم؛ قلب رقیق و ارادتش به ولایت که دو نکته دارد. یک نکته در رابطه با ولایت یک نکته در رابطه با مردم. رهبری به او می‌نویسند شما که می‌روی خارج از کشور من نگران جان توام، حاج قاسم پاسخ می‌دهد جان من ارزش نگرانی شما را ندارد، جان من هزاران بار فدای شما باد و همین کلمه را راجع به مردم می‌گوید که جان من هزاران بار فدای مردمی باد که هزاران بار جان خود و فرزندان‌شان را فدای اسلام کردند.

او می‌گوید مردم کرمان شما بودید فرزندان خود را به جبهه فرستاد تا لشگر ثارالله کرمان تشکیل شود و من هر چه دارم از شما و لشکر ثارالله دارم،‌ای مردم شما بودید که من را حاج‌قاسم کردید. در نامه‌ای شهدا را با اسم یاد می‌کند و می‌گوید قاسم با شما قاسم شد. زیباتر اینکه حاج قاسم سال ۶۱ تا حاج قاسم سال ۹۸ یک روز عکس شهدای لشکر ثارالله را از جلوی چشمانش برنداشت و هیچ لحظه ارتباطش را با فرزندان اینها قطع نکرد. مثل یک غلام بود در خدمت مادر شهید علی شفیعی. هیچ وقت نمی‌گفت من بودم، فقط می‌گفت من را یک سرباز بدانید.

چه تلاشی کرد برای بازگرداندن پیکر شهید حججی. شهید حججی در ظاهر یک پاسدار عادی بود (اما در آسمان مشهور است). فرمانده نیروی قدس با آن همه عظمت، همّ و غم‌اش شده بود شهید حججی و سایر شهدای مدافع حرم. وقتی این عشق را مردم از حاج قاسم می‌بینند، خوب تشخیص می‌دهند که چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ.

من مکرر با حاج قاسم به منزل شهدا می‌رفتیم. دو بار با حاج قاسم به منزل شهید شیخ‌شعاعی از روحانیون لشکر ثارالله رفتیم. این شهید بزرگوار در گردان غواص‌ها بود که پیکرش را با پیکرهای غواص‌ها آوردند. بچه‌های این شهید وقتی حاج قاسم را می‌دیدند مثل مرغ پر کنده بودند، مثل اینکه پدر خود را دیده بودند. حاج قاسم که شهید شد دختر شهید به من پیام داد که به داد برادرم برسید، دارد در فراق حاج قاسم می‌میرد.

در روز تشییع در کرمان که قرار بود پیکر شهید سلیمانی اذان صبح دفن شود من دیدم در این جمعیت که کسی را راه نمی‌دهند، دختر شهید شیخ‌شعاعی خودش را به داخل رساند کنار قبر و پیش من. با تعجب از او پرسیدم چگونه به اینجا آمدی؟ گفت من از دیشب تا صبح اینجا ایستاده‌ام.

یک دختر تنها با اتوبوس از قم آمده در سرمای دی ماه شب تا صبح ایستاده که با حاج قاسم وداع کند. و فقط اینها نبودند ده‌ها فرزند شهید دیگر به همین شکل شب را تا صبح مانده بودند. دختر شهید به من پیام داد که‌اشکی که من در فراق حاج قاسم ریختم در فراق پدر نریختم.

* یکی از ویژگی‌های شهدا مرگ آگاهی است. تا جایی که برخی حتی زمان و مکان دقیق شهادت خود را هم می‌دانستند و از آن خبر داده بودند. این مرگ آگاهی را می‌توان در نامه حاج قاسم به دخترشان به نوعی دید. نظرتان را در این مورد برای‌مان بفرمایید.

یک آیه‌ای را حضرت امام(ره) تفسیر می‌کنند «وَمَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهَاجِرًا إِلَی اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکهُ الْمَوْت». امام می‌فرمایند این هجرت، هجرت از نفس است. انسان نزدیک مرگ پرده‌ها برایش کنار می‌رود و حقایقی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند. کسی که بر هوای نفسش پا بگذارد به این درجه می‌رسد. ما با حاج قاسم زندگی کردیم اما هیچ زمانی این رازش را برای ما فاش نکرد. خیلی مهم است. گرچه روز آخر یک چیزهایی به ما گفت اما باور نمی‌کردیم که این سفر، سفر آخر باشد. او صدها بار در معرض شهادت بود ولی وقتی به این نقطه می‌رسند انسان‌ها خیلی حقایق را می‌بینند گفت «هر که را اسرار کار آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند.»

شهدای دیگری هم بودند که از زمان شهادت خود مطلع بودند و در وصیت‌نامه خودشان به آن ‌اشاره کردند. هم در دوران جنگ و هم شهدای مدافع حرم. امروز ما بسیاری از حقایق را داریم می‌فهمیم حاج قاسم قبل از شهادتش آن روز را می‌دیده و می‌داند. اما باید یک حوادثی اتفاق بیفتد تا عظمت حاج قاسم برای مردم روشن شود. که در سوریه لحظات آخری که می‌خواهد حرکت کند به سمت عراق در یک نوشته کوتاهی بنویسد «خدایا مرا پاکیزه بپذیر» یا این نامه را به دخترش بنویسد.

چه بسا مطالب دیگری هم باشد و این‌ها به مرور مطرح شود تا عظمت حاج قاسم بیش از پیش عیان شود. حاج قاسم یک فرد عادی نبود. گاهی اوقات یک رزمنده عادی آینده را ترسیم می‌کند، حاج قاسم چهل سال مجاهد بود و خدا پاداش این مجاهدت را چه باید قرار بدهد؟!

* کمی هم از زوایای پنهان و ناگفته سردار سلیمانی برای‌مان بگویید. خاطرات و مواردی که خود از نزدیک دیده‌اید و لمس کرده‌اید.

پیش‌تر گفتم که حاج قاسم سال ۶۱ با حاج قاسم سال ۹۸ از نظر اخلاص و از نظر تواضع تفاوتی نکرده بود اما می‌خواهم بگویم حاج قاسم سال ۶۱ با حاج قاسم سال ۹۸ از این جهت متفاوت بود که روز به روز هرچه شهرت دنیایی او بیشتر شد سر به زیرتر می‌شد و تواضع‌اش بیشتر می‌شد. هرچه نگاه مردم به او بیشتر شد اخلاص او بیشتر می‌شد. حاج قاسم در عمل اینگونه بود. من در دوران جنگ نیروی حاج قاسم بودم، در نیروی قدس مسئول نمایندگی بودم بارها به حاج‌قاسم می‌گفتم من همچنان نیروی توام، (گرچه فاصله من با حاج قاسم از زمین تا آسمان است)، اما این حاج قاسم محال بود یک بار جلوتر از من راه برود. نه در رابطه با من، در ارتباط با سایر روحانیون همین‌گونه بود و به همه زوایا هم توجه داشت. ما نباید نگاه کنیم ببینیم کدام کار حاج قاسم را دوست داریم و کدام کارش را دوست نداریم. اگر حاج قاسم را به عنوان یک مکتب قبول داریم باید محکم بیاییم و پای این مکتب بمانیم. دوم ما چقدر در زمان حیات حاج قاسم توجه داشتیم که با چه فردی داریم زندگی می‌کنیم؟ و آیا ما در جامعه مانند او دیگر نداریم؟ نمی‌گویم در تراز او، یک پله دو پله چند پله پایین‌تر. ما که او را جزء اولیای الهی می‌دانیم چقدر قدر اینها را می‌دانیم؟ به همه کسانی می‌گویم که در کنار حاج قاسم زندگی کردند، چقدر قدر حاج قاسم را دانستیم؟ بیاییم با خدای خود عهد ببندیم که قدردان این افراد باشیم.

در پایان این نکته را بگویم همه بناست که برویم. حاج قاسم هم بنا بود که برود ولی با زیباترین رفتن‌ها رفت. حاج قاسم ماندنی نبود همان‌گونه که پیغمبر ماندنی نبود. حاج قاسم برای یک هدف مهم‌تری رفت. اگر شهدای ما نمی‌رفتند امروز جبهه جهانی اسلام به وجود نمی‌آمد. خون‌های شهدا حماسه‌هایی را می‌آفریند که در زمان حیات این شهدا این حماسه امکان تحقق نداشت. رفتن حاج قاسم از رفتن امام حسین(ع) که بالاتر نبود. امام حسین(ع) اگر نمی‌رفت امروز خبری از اسلام نبود خبری از جمهوری اسلامی نبود. امام حسین(ع) با شهادتش حاج قاسم‌ها را درست کرد و حاج قاسم با رفتنش حماسه سازانی را در جهان پرورش خواهد داد که بساط ظلم را برچیند نه اینکه صرفاً انتقام حاج قاسم را از ترامپ بگیرند، بساط ظلم و استکبار و صهیونیسم را برچینند.

 رهبری می‌فرمایند (قریب به مضمون) اگر ما حادثه عاشورا را سطحی ببینیم چون امام حسین(ع) به شهادت رسید و زن و بچه‌اش به اسارت رفتند باید بگویم که اسلام تمام شد اما اگر با نگاه بلند و وسیع ببینیم امام حسین(ع) رفت تا اسلام بماند، جمهوری اسلامی به وجود آید، جبهه مقاومت شکل بپذیرد. بنابراین ما اگر شهادت حاج قاسم را با نگاه سطحی تحلیل کنیم حاج قاسم رفت و تمام شد اما وقتی با نگاه وسیع و بلند نگاه کنیم، می‌بینیم این خون‌ها دریایی می‌شود که فرعونیان زمان را در این دریا غرق خواهد کرد، این اتفاق خواهد افتاد که این وعده الهی است فَإِنَّ حِزْبَ‌اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون.



منبع خبر

حاج قاسم می‌گفت باید «دولت مقاومت» داشته باشیم بیشتر بخوانید »

حاج قاسم، شجره نامه جبهه مقاومت شد

حاج قاسم، شجره نامه جبهه مقاومت شد



حاج قاسم، شجره نامه جبهه مقاومت شد

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حسین یکتا در اجتماع بزرگ «سلیمانی‌ها» که بعد از ظهر امروز با حضور آیت الله علما امام جمعه کرمانشاه و اقشار مختلف مردم در گلزار شهدا کرمانشاه برگزار شد، اظهار کرد: در ایام فاطمیه و سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدا کرمانشاه و در جمع مشتاقان سردار دل‌ها گفتن از حاج قاسم کار بسیار سختی است.

وی افزود: حضرت آقا توصیه کرده‌اند که از مکتب حاج قاسم بگوییم، مکتبی که امروز به اعتقاد ما اگر می‌خواهید سبک زندگی، تربیت فرزند و طریق و مسیر زندگی را درست کنید باید آن را خوب بشناسید و به آن عمل کنید زیرا پایه این مکتب، تربیت است.

بیشتر بخوانید:

یکتا ادامه داد: پایه اصلی مکتب «سلیمانی‌» برای تربیت که نسلی به مانند نسل رزمندگان و شهدا، لقمه حلال است و پدر حاج قاسم تاکید داشت که با کسی که مال شبهه ناک دارد شریک نشده است.

وی ادامه داد: لقمه حلال عمل صالح دارد و آب این لقمه اشک چشم روضه بیت الزهرا (س) است که در مکتب حاج قاسم جایگاه ویژه ای دارد.

همرزم حاج قاسم سلیمانی در هشت سال دفاع مقدس تصریح کرد: تربیت در کویر کرمان حاج قاسم را محکم کرد و به تعبیر مولا علی (ع) درختی که در کویر رشد می‌کند چوب محکمی دارد، حاج قاسم هم در کویر رشد کرد و امروز شجره نامه جبهه مقاومت شد.

وی افزود: مکتب حاج قاسم می‌گفت جای خدایی، کار خدایی، رفیق خدایی، فرمانده خدایی و آخر کار مرگ خدایی و این نگاه است که بعد از شهادت فرد را به این جایگاه می‌رساند.

یکتا با اشاره به تاکید حاج قاسم قبل از شهادتش برای دفن شدن در کنار شهید سیف الهی، گفت: سرکشی به خانواده شهدا و درخواست دعا برای درست شدن کارش که همان شهادت بود از مادران شهدا سرنوشت حاج قاسم را به شهادت رساند و بنده اطلاع دارم زمانی که در حلب در محاصره بودند حتی یک شب نماز شب حاج قاسم ترک نشد.

وی ادامه داد: حاج قاسم ذوب در ولایت بود، همه دنیا گفتند بشار اسد باید برود ولی فقیه گفت باید بماند، حاج قاسم یک چشم گفت و هشت سال خواب و خوراک را از خود گرفت و پای حرف ولی فقیه ماند و این گونه می‌شود که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: من به روح حاج قاسم تعظیم می‌کنم؛ و این رمز رازی است که مقام معظم رهبری هنوز برای او بغض دارد زیرا او برای ولایت این طور دلبری می‌کرد.

این رزمنده دفاع مقدس یادآور شد: خود حاج قاسم در گفتگو با یکی از همرزمانش رمز علاقه رهبر معظم انقلاب و مردم به خودش را ۴۰ سال حضور در جبهه‌ها عنوان کرده بود.

وی گفت: مزد جهاد شهادت است و در مکتب حاج قاسم مجاهدت مقاومت است و این طور می‌شود که در جمعه‌ای که ما خواب بودیم او بی قرار بود و گفته بود دوست دارم در عراق که محل شهادت اهل بیت است شهید شوم چون قبل از این‌ها در بازسازی عتبات عالیات فعالیت‌ها کرده بود.

یکتا خاطرنشان کرد: شهادت حاج قاسم حیات انقلاب را به رخ عالم کشید و این شهادت بی شک کلید فتح بیت المقدس است، و در این خصوص حضرت آقا فرمودند: هرچه می‌خواهید مهمات به سعودی‌ها بدهید پیروزی برای مجاهدان خدا است.

وی گفت: امروز تمام توجه‌ها، متوجه سردار دل‌ها است و امروز خون شهید معجزه می‌کند و همه دل‌ها را به صاحب زمان گره می‌زند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حسین یکتا در اجتماع بزرگ «سلیمانی‌ها» که بعد از ظهر امروز با حضور آیت الله علما امام جمعه کرمانشاه و اقشار مختلف مردم در گلزار شهدا کرمانشاه برگزار شد، اظهار کرد: در ایام فاطمیه و سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدا کرمانشاه و در جمع مشتاقان سردار دل‌ها گفتن از حاج قاسم کار بسیار سختی است.

وی افزود: حضرت آقا توصیه کرده‌اند که از مکتب حاج قاسم بگوییم، مکتبی که امروز به اعتقاد ما اگر می‌خواهید سبک زندگی، تربیت فرزند و طریق و مسیر زندگی را درست کنید باید آن را خوب بشناسید و به آن عمل کنید زیرا پایه این مکتب، تربیت است.

بیشتر بخوانید:

یکتا ادامه داد: پایه اصلی مکتب «سلیمانی‌» برای تربیت که نسلی به مانند نسل رزمندگان و شهدا، لقمه حلال است و پدر حاج قاسم تاکید داشت که با کسی که مال شبهه ناک دارد شریک نشده است.

وی ادامه داد: لقمه حلال عمل صالح دارد و آب این لقمه اشک چشم روضه بیت الزهرا (س) است که در مکتب حاج قاسم جایگاه ویژه ای دارد.

همرزم حاج قاسم سلیمانی در هشت سال دفاع مقدس تصریح کرد: تربیت در کویر کرمان حاج قاسم را محکم کرد و به تعبیر مولا علی (ع) درختی که در کویر رشد می‌کند چوب محکمی دارد، حاج قاسم هم در کویر رشد کرد و امروز شجره نامه جبهه مقاومت شد.

وی افزود: مکتب حاج قاسم می‌گفت جای خدایی، کار خدایی، رفیق خدایی، فرمانده خدایی و آخر کار مرگ خدایی و این نگاه است که بعد از شهادت فرد را به این جایگاه می‌رساند.

یکتا با اشاره به تاکید حاج قاسم قبل از شهادتش برای دفن شدن در کنار شهید سیف الهی، گفت: سرکشی به خانواده شهدا و درخواست دعا برای درست شدن کارش که همان شهادت بود از مادران شهدا سرنوشت حاج قاسم را به شهادت رساند و بنده اطلاع دارم زمانی که در حلب در محاصره بودند حتی یک شب نماز شب حاج قاسم ترک نشد.

وی ادامه داد: حاج قاسم ذوب در ولایت بود، همه دنیا گفتند بشار اسد باید برود ولی فقیه گفت باید بماند، حاج قاسم یک چشم گفت و هشت سال خواب و خوراک را از خود گرفت و پای حرف ولی فقیه ماند و این گونه می‌شود که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: من به روح حاج قاسم تعظیم می‌کنم؛ و این رمز رازی است که مقام معظم رهبری هنوز برای او بغض دارد زیرا او برای ولایت این طور دلبری می‌کرد.

این رزمنده دفاع مقدس یادآور شد: خود حاج قاسم در گفتگو با یکی از همرزمانش رمز علاقه رهبر معظم انقلاب و مردم به خودش را ۴۰ سال حضور در جبهه‌ها عنوان کرده بود.

وی گفت: مزد جهاد شهادت است و در مکتب حاج قاسم مجاهدت مقاومت است و این طور می‌شود که در جمعه‌ای که ما خواب بودیم او بی قرار بود و گفته بود دوست دارم در عراق که محل شهادت اهل بیت است شهید شوم چون قبل از این‌ها در بازسازی عتبات عالیات فعالیت‌ها کرده بود.

یکتا خاطرنشان کرد: شهادت حاج قاسم حیات انقلاب را به رخ عالم کشید و این شهادت بی شک کلید فتح بیت المقدس است، و در این خصوص حضرت آقا فرمودند: هرچه می‌خواهید مهمات به سعودی‌ها بدهید پیروزی برای مجاهدان خدا است.

وی گفت: امروز تمام توجه‌ها، متوجه سردار دل‌ها است و امروز خون شهید معجزه می‌کند و همه دل‌ها را به صاحب زمان گره می‌زند.



منبع خبر

حاج قاسم، شجره نامه جبهه مقاومت شد بیشتر بخوانید »

نگرانی رهبر انقلاب از مأموریت‌های «حاج‌قاسم»

نگرانی رهبر انقلاب از مأموریت‌های «حاج‌قاسم»



نگرانی رهبر انقلاب از مأموریت‌های حاج‌قاسم/ به عراق و سوریه که می‌روی، نگران جان تو هستم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یک سال از فراق حاج قاسم گذشت و در این مدت، یک لحظه هم در دل‌های نه تنها ملت ایران بلکه همه آزادی‌خواهان جهان، داغ شهادت سردار دل‌ها خاموش نشد. هرچه که در سال‌های حیاتش از او چیزی نشنیده‌ بودیم، در این مدت از این شهید مقاومت گفتیم و شنیدیم، اما هر بار ابعادی دیگر از زوایای شخصیتی سردار سلیمانی برایمان هویدا شد.

شخصیتی پررمز و راه که به گفته همرزمان و نزدیکانش نگاهی همه جانبه داشت. به سراغ حجت‌الاسلام علی شیرازی، نماینده سابق ولی‌فقیه در سپاه قدس رفتیم؛ کسی که از دوران جنگ تحمیلی با سردار قاسم سلیمانی آشنا می‌شود و پس از مدتی به عنوان مسؤول تبلیغات لشکر ثارالله در کنار ایشان خدمت می‌کند و در حدود یک دهه نیز در نیروی قدس همراه مرد میدان می‌شود. در ادامه مشروح گفت‌وگوی فارس با حجت‌الاسلام «علی شیرازی» مسؤول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در قرارگاه ثارالله را می‌خوانیم:

آقای شیرازی! آشنایی شما با سردار سلیمانی به دوران دفاع مقدس برمی‌گردد. اولین بار چگونه و کجا با یکدیگر آشنا شدید؟

سال ۶۱ قبل از عملیات بیت‌المقدس، من وارد تیپ ثارالله و از تهران به اهواز اعزام شدم و از همانجا من و حاج قاسم با هم آشنا شدیم. ما در تیپ ثارالله و بعد هم لشکر ثارالله ارتباط عملیاتی داشتیم. از فروردین سال ۶۵ من مسوول تبلیغات لشکر ثارالله شدم و ارتباطم با سردار سلیمانی بیشتر و ایشان فرمانده ما شد. تا پایان جنگ در لشکر بودم و بعد هم ارتباط استمرار داشت و در دوران جنگ ارتباط خانوادگی با هم برقرار کردیم. هشت سال اخیر هم در نیروی قدس با فرماندهی حاج قاسم در کنار ایشان بودم.

ارتباط خانوادگی که اشاره کردید، چگونه شکل گرفت؟

دوران جبهه وقتی به اهواز رفتم، دو ماه بعد خانواده را به اهواز بردم. در هتل فجر کنار رود کارون یک اتاق برای حاج قاسم بود. ایشان وقتی با خانواده از اهواز به کرمان می‌رفتند، من با خانواده به این اتاق می‌رفتم و با توجه به اینکه در یک هتل بودیم ارتباط خانوادگی شکل گرفت.

حاج قاسم گاهی در ۱۵ روز ۱۰ ساعت می‌خوابید

شما علاوه بر دوران جنگ که به واسطه مسؤول تبلیغات کشور با سردار سلیمانی همراه بودید، در نیروی قدس نیز با ایشان ارتباط نزدیکی داشتید. به نظر شما چه ویژگی در حاج قاسم بود که او را از سایر فرماندهان متمایز می‌کرد و بسیاری از فرزندان شهدا با شهادت سردار دل‌ها می‌گفتند ما دوباره یتیم شدیم.

ایشان ویژگی‌های خاصی داشت. یکی از آنها توجه به همه جوانب بود. من با فرماندهان زیادی کار کردم، چه در دوران جنگ و چه بعد از آن. کمتر فرمانده‌ای را دیدم که همه جانبه‌نگر باشد. مثلا در بُعد نظامی، نظر می‌داد، از طرفی هم به مردم و بچه‌ها و حتی به غذای گرم داخل خط و پشتیبانی و مشکلات آنها توجه داشت. حاج قاسم معمولاً قبل از عملیات دو سه ماه درگیر طراحی و آماده‌سازی نیرو برای اجرای عملیات بود. ۴ دی سال ۶۵ عملیات کربلای ۴ صورت گرفت و ۱۸ دی ماه عملیات کربلای ۵ بود و این عملیات‌ها استمرار داشت و حاج قاسم شبانه روز در عملیات‌ها بود تا اینکه اوایل فروردین سال ۶۶ عملیات تمام می‌شود. فرماندهی که حدود ۶ ماه شبانه روز در میدان بود، بعد از عملیات باید استراحتی کند، اما ایشان بعد از اتمام عملیات‌ها به بازدید خانواده‌های شهدا می‌رفت.

گاهی می‌شد که در دوران جنگ سه تا چهار روز نمی‌خوابید. البته مربوط به آن زمان نبود، بلکه حتی در نیروی قدس هم که مسؤولیت داشت، در جبهه سوریه و عراق همین طور بود. آقای پورجعفری که همیشه همراه حاج قاسم بود، می‌گفت گاهی در سفرهایی ۱۵ روزه، شاید حاج قاسم ۱۰ ساعت هم نمی‌خوابید.

تشویق حاج قاسم به ازدواج فرزندان شهدا

ویژگی خاص ایشان که همیشه من غبطه می‌خوردم این بود که حاج قاسم نه تنها دوران جنگ، بلکه بعد از آن و تا پایان عمر، ارتباطش با بچه‌های شهدای لشکر ثارالله قطع نشد. ما هیچ کسی را مثل حاج قاسم نداشتیم که به خانه‌های شهدای لشکر برود و حتی به فکر شغل بچه‌های شهدای کرمان هم باشد. حدود ۵۰ نفر از بچه‌های کرمان خلبان شدند. حاج قاسم بچه‌ها شهدا را به هم نزدیک می‌کرد و آنها را حتی تشویق به ازدواج می‌کرد.

حاج قاسم ارتباطش را با تمام فرماندهان لشکر ثارالله بعد از ۳۰ سال همچنان حفظ کرد و سالی دو سه بار همه را جمع می‌کرد و جلسه داشت. همه باز هم ایشان را فرمانده خود می‌دانستند. مثلا ایام فاطمیه همه در بیت الزهرا (س) کرمان جمع می‌شدند و بعد از روضه می‌نشستند و درد دل می‌کردند. سردار سلیمانی فرماندهی بود که اشرافش را به نیروهای لشکر ثارالله داشت و بعد هم در کنار آنها، با بچه های نیروی قدس و شهدای مدافع حرم این ارتباط حفظ شد.

شهیدی که حاج قاسم می‌گفت مردم از مرقد او حاجت می‌گیرند

حاج قاسم از هر فرصتی برای دیدار با خانواده شهدا استفاده می‌کرد و شما هم گاهی در این دیدارها حضور داشتید. ایشان در دیدار با خانواده شهدا به چه نکاتی اشاره می‌کردند؟

یک روحانی در لشکر ثارالله و گردان غواص بود که در عملیات کربلای ۴ شهید شد و پیکرش بعد از سال‌ها با غواص‌ها برگشت. بعد که پیکر این شهید آمد، دو بار من با حاج قاسم منزل این شهید رفتم که حاج قاسم سفارش می‌کرد و می‌گفت: «قدر باباتونو بدونین». عظمت پدرشان را ترسیم می‌کرد تا بدانند که فرزند چه کسی بودند. بیشتر فرزندان شهدا از حاج قاسم نامه دارد. به دختر شهید مغفوری نامه می‌نویسد و می‌گوید: «من افتخار می‌کنم رفیق بابای تو بودم که جزو عرفای لشکر ثارالله بود و کرمانی‌ها از مرقد او حاجت می‌گیرند». شهید مغفوری هم مسؤول بسیج کرمان بود، هم فرمانده سپاه کرمان و از عرفا. 

واکنش حاج قاسم به بلند کردن فرزند شهید از روی صندلی

واکنش خانواده شهدا با حضور حاج قاسم در منزل‌شان چه بود؟

بیشتر دوست داشتند حاج قاسم را ببینند و با او عکس بیندازند. برنامه‌ای داشتیم در تهران به طوری که حدود ۳ هزار نفر از خانواده شهدا را محضر رهبری بردیم. هر برنامه‌ای می‌گذاشتیم برنامه معنوی و فرهنگی بود. یکی از برنامه‌ها دیدار با حاج قاسم بود. حاج قاسم آمد سخنرانی کرد و کنارش یک صندلی بود که بچه شهید آمد روی صندلی کنار حاج قاسم نشست. یکی از آقایان بچه شهید را بلند کرد تا یکی از مسؤولان بنشیند. حاج قاسم گفت: «چرا بلندش کردی؟ این هم شخصیت است». بعد فرزند شهید را صدا زد و همانجا نشاند. سخنرانی حاج قاسم که تمام شد، من به خانواده‌ها گفتم که ایشان کار دارند و راهی باز کنید و اجازه دهید حاج قاسم برود. تا این حرف را زدم، کوچک و بزرگ سمت حاج قاسم هجوم آوردند و ازدحام جمعیت مانع حرکت حاج قاسم شد تا اینکه ایشان را به سمت خروجی هدایت کردیم. بعد از این اتفاق، اولین چیزی به من گفت این بود که «شیرازی امروز می‌خواستی مرا به کشتن بدهی». فرزندان شهدا واقعا عاشق حاج قاسم بودند. محبتی که به آنها می‌کرد، باعث شده بود که به سمتش جذب شوند. بعید می‌دانم روزی می‌گذشت که حاج قاسم با بچه‌های شهدا حرف نزده باشد، حتی اگر در سوریه و لبنان و عراق بود.

وقتی رهبری از شنیدن ازدواج همسران شهدا خوشحال می‌شد/ ماجرای خواندن خطبه عقد توسط حضرت آقا به صورت حضوری

یکی از توصیه‌‎هایی که حاج قاسم به خانواده شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم داشت،  ازدواج مجدد همسران شهدا بود که به نوبه خود یک پیشنهاد جسورانه به شمار می‌رفت.

ما یک فرمول داریم فرمول الهی. حاج قاسم بر اساس فرمول الهی عمل می‌کرد و کاری نداشت کسی خوشش می‌آید یا نه. همیشه فکر می‌کرد که تکلیف شرعی چیست و اسلام و رهبری چه می‌گوید. آقا در دیدار خانواده شهدا توصیه می‌کرد که «همسران شهدا جوان هستند باید ازدواج کنند». چند بار در این دیدارها همسر شهدا گفتند ما با برادر شوهرمان ازدواج کردیم. حضرت آقا فرمودند «وقتی می‌شنوم ازدواج کردید، به ویژه با برادر شوهرتان خوشحال می‌شوم». در یکی از دیدارها همسر یکی از شهدا  که می‌خواست با برادر شوهرش ازدواج کند، به من گفت: «می‌شود برادر شوهرم که می‌خواهیم ازدواج کنیم هم به این دیدار بیاید؟» که ما هم موافقت کردیم. حضرت آقا چند سالی است که عقد حضوری نمی‌خواند و تلفنی عقد می‌کند. همسر شهید در آن دیدار به آقا گفت: «می‌شود شما عقد ما را بخوانید؟» آقا فرمودند: «من عقد حضوری نمی‎خوانم؛ اما عقد شما را می‌خوانم». معمولا هم عقد باید محضری شود، بعد آقا بخواند. اما این عقد را آقا خودشان بدون سند خواندند.

هر چه حضرت آقا می‌فرمودند حاج قاسم هم چون گوش به فرمان بود افراد به انجام آن ترغیب می‌کرد. برای همین هم ایشان به ازدواج همسر شهدا اهتمام داشت و به ما هم توصیه می‌کرد که اگر می‌توانید ازدواج آنها را سهولت دهید.

حاج قاسم از همه به ویژه شهدا می‌خواست برای شهادتش دعا کنند

حاج قاسم عاشق شهادت بود و در مراسم و برنامه‌های مختلف و حتی دیدار با خانواده شهدا از آنها می‌خواست که برای شهادتش دعا کنند. این روحیه شهادت طلبی ایشان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

آیا حاج قاسم می‌خواست شهید شوم تا از زیر بار مسؤولیت شانه خالی کند؟ نه اصلا اینطور نبود. حاج قاسم اول نگران عاقبتش بود. به فرموده رهبری شهادت مرگ تاجرانه است. انسان‌های کامل هم به دنبال بهترین‌ها هستند و بهترین مرگ شهادت است. همه رفقای ناب حاج قاسم شهید شدند و ایشان می‌خواست با رفقا زندگی کند. در اتاق کار و مهمانخانه منزل، عکس شهدای لشکر ثارالله و مدافعان حرم بود و حاج قاسم ۴۰ سال با آنها زندگی می‌کرد. یک شب قبل از عملیات کربلای ۵ مسوولان لشکر ثارالله جمع شدند ۴۸ نفر بودیم که بعد از عملیات ۲۴ نفر شدیم. این خیلی برای حاج قاسم سخت بود و می‌گفت «من همه عزتم را از اینها دارم».

بعد از جنگ و حتی در نیروی قدس هم چنین روحیه‌ای داشت و اواخر به فرزندان شهدا می‌گفت یا نامه می‌نوشت که «برایم دعا کنید». نه فقط فرزندان شهدا بلکه حتی به مرغ‌هایی که در خانه سوریه بود، هم اهمیت می‌داد و می‌گفت: «به غذای این مرغ‌ها هم توجه کنید، من به دعای اینها هم نیاز دارم». حاج قاسم وقتی برخی از فرزندان شهدا می‌خواستند به مکه مشرف شوند، برایشان نامه نوشت که «شما خانه خدا می‌روید، آنجا دعا کنید شهید شوم».

رابطه حضرت آقا و حاج قاسم/ به عراق و سوریه که می‌روی، نگران جان شما هستم

همانطور که بسیاری از نزدیکان حاج قاسم می‌گویند، ایشان بسیار ولایت‌پذیر بود. خاطره‌ای از نوع ارتباط حاج قاسم با حضرت آقا دارید؟

 ارتباط حاج قاسم با آقا و همینطور آقا با حاج قاسم عشقی بود. رئیس و مرئوسی نبود. ارتباط عشقی یعنی کسی حاضر باشد برای کسی جان دهد. نامه‌ای حضرت آقا به حاج قاسم دارد که می‌نویسد «تو که به عراق و سوریه می‌روی، من نگران جان تو هستم؛ مواظبت کن». حاج قاسم به آقا پاسخ می‌دهد و می‌نویسد «جان من چه قابل که شما را نگران کند. جان من هزاران بار فدای جان شما». تا کسی عاشق نباشد این حرف را می‌زند؟

دیداری خصوصی بود که پسر «ابوحسن عامری» فرمانده سپاه بدر از عراق می‌خواست خدمت آقا برود که هماهنگ کردم. حاج قاسم هم در جلسه حضور داشت. تا حاج قاسم را دید به آقا گفت «به حاج قاسم بگویید اینقدر سوریه و عراق نرود، مواظب خودش باشد». آقا فرمودند «آقای سلیمانی این هم من می‌گویم؟ دیگران هم می‌گویند». جلسه تمام شد بیرون آمدیم. حاج قاسم به ابوحسن عامر گفت «اگر می‌دانستم این حرف‌ها را جلوی آقا می‌زنی، نمی‌گذاشتم پیش آقا بروی».

معمولا کسی دیدار بزرگی می‌رود از خودش می‌گوید. سردار سلیمانی نزد مراجع تقلید می‌رفت، آنها انتظار داشتند حاج قاسم از عراق و سوریه و لبنان بگوید. من دو بار با حاج قاسم خدمت علما رفتم. بیش از ۳۸ سال با حاج قاسم در ارتباط بودم. مقطعی فرمانده بود و مقطعی در کنار هم بودیم. یک بار از زبانش نشنیدم که بگوید اگر من در سوریه و لبنان و عراق نبودم، این اتفاق نمی‌افتاد یا اینچنین می‌شد. در دیدار با مراجع می‌گفت «ماندن اسلام هیچ راهی جز ماندن حضرت آقا ندارد. اگر آقا تقویت شود اسلام تقویت می‌شود». ایشان صراحتا از ولایت دفاع می‌کرد. سال ۸۹ در کرمان سخنرانی دارد و سوگند یاد می‌‎کند و می‌گوید «والله من همه علمای جهان اسلام را می‌شناسم و با همه دیدار داشتم، اما هیچ کسی را مثل مقام معظم رهبری ندیدم». در وصیت‌نامه هم به این امر اشاره دارد و حتی به سپاه، بسیج، مردم، مراجع و علما هم همین را می‌گوید.

از طرفی هم حضرت آقا می‌داند هر حرفی به حاج قاسم می‌زند، او عمل می‌کند. نشد یک بار از زبان حاج قاسم جاری شود که نمی‌شود و امکان ندارد یا حتی اگر این امکانات را بدهید، این کار عملی می‌شود. شبی بود برخی فرماندهان حزب الله را خدمت آقا بردیم و همه ایستاده بودند تا وقتی رهبری می‌آید همه راحت ببینند. من و حاج قاسم هم ایستاده بودیم. آقا تا وارد شدند، فرمودند «آقای سلیمانی اول شما بیا من شما را ببوسم». آقا، حاج قاسم را در آغوش گرفتند و پیشانی و بازویش را بوسیدند. این صحنه فقط همان دیدار نبود بلکه در بیشتر دیدارها اینگونه بود.

نحوه اطلاع حاج قاسم از فوت مادرش

نیروی قدس چگونه شکل گرفت و در دوره ۲۲ سال فرماندهی حاج قاسم، به نظر شما مهم‌ترین اقدام ایشان چه بود؟

بعد از تشکیل سپاه قسمتی برای نهضت‌های جهانی شکل گرفت، اما به عنوان یک نیرو نبود. سال ۶۵ حضرت امام (ره) دستور تشکیل سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی را در سپاه صادر کردند. در دوران رهبری مقام معظم رهبری نیروی قدس شکل گرفت. حدودا سال ۶۹ و ۷۰ بود و حاج قاسم از سال ۷۶ فرمانده نیروی قدس بود و در دوره فرماندهی ایشان روز به روز این نیرو در منطقه به ویژه در افغانستان، لبنان، فلسطین، سوریه و عراق بهتر درخشید. سیر حرکت فرماندهی حاج قاسم در نیروی قدس از ۷۶ تا ۹۸ زیباترین دوران نیروی قدس و زیباترین مدیریت دوران حیات حاج قاسم به شمار می‌رود. نظم، اخلاص و تواضع حاج قاسم زبانزد بود. حضرت آقا سال ۹۶ در دانشگاه امام حسین(ع) برای سخنرانی آمدند. بعد از سخنرانی رهبری، دانشجویانی در میدان بازدید بودند، از دیوار بالا آمدند تا خودشان را پشت جایگاه و نزدیک حاج قاسم رساندند.

ایشان با همه شوقی که مردم به او داشتند یک بار نشد جلوی من راه برود، در حالی من نیروی حاج قاسم بودم. وقتی مادرشان از دنیا رفت، حاج قاسم سوریه بود و به او پیغام دادیم مادرت حالش خوب نیست و در فرودگاه، من خبر فوت مادرش را دادم. اولین حرفش این بود که «من افتخار می‌کنم آخرین باری مادرم را دیدم، پایش را بوسیدم». اینها ویژگی حاج قاسم بود.

چرا حاج قاسم رئیس جمهور نشد؟

حاج قاسم با این همه محبوبیت، چرا برای به دست آوردن برخی جایگاه‌ها مثلا ریاست جمهوری یا نماینده مجلس تلاشی نکرد؟

سال ۹۵ برخی مرا واسطه کردند و گفتند «برو به حاج قاسم بگو کاندید ریاست جمهوی شود». من می‌دانستم قبول نمی‌کند. حتی خودم هم مخالف بودم، چون عظمت حاج قاسم بیشتر از این‌ها بود. حاج قاسم همان زمان رئیس جمهور و نفرات اول کشورهای منطقه قبولش داشتند و نه تنها در کشور بلکه در منطقه هم نفوذ داشت.

با این وجود من پیام دوستان را ابلاغ کردم که ایشان گفت «اگر آقا به من حکم کند که بیایم، می‌روم آنقدر جلوی آقا اشک می‌ریزم تا منصرف شود. من برای ریاست جمهوری نیامدم برای حضور در میدان جنگ و دفاع آمدم». اگر حاج قاسم کاندید ریایت جمهوری می‌شد، یقین دارم رأی می‌آورد. اما او دنبال ریاست و قدرت نبود و هیچ زمانی برای ماندن در قدرت تلاش نمی‌کرد و می‌گفت اگر تکلیف آقا نبود، در نیروی قدس هم نبودم.

 پختن غذای محلی توسط حاج قاسم برای فرماندهان لشکر

بهترین خاطره‌ای که از حاج قاسم دارید، چه بود؟

 ارتباط من و حاج قاسم بهترین خاطراتم بود. ارتباط ما، ارتباط دو مسوول نیروی قدس نبود. من محل کار می‌خواستم بروم، از منزل ایشان رد می‌شدم. گاهی تماس می‌گرفتم، ایشان را ببینم و گاهی هم پشت در منزل ایشان با آقای پورجعفری صحبت می‌کردم تا حاج قاسم بیاید. بارها به ایشان می‌گفتم «حاج قاسم هیچ کاری ندارم، آمدم  تو را ببینم».

یکی از خاطراتم هم برای دوران مقدس است. حاج قاسم برای نیروهایش خیلی ارزش قائل بود و نمی‌گفت من فرمانده هستم. عملیات کربلای ۵ تمام شد. فروردین ۶۶ همه فرماندهان لشکر را جمع کرد و گوسفندی ذبح کرد و خودش آشپزی و از همه پذیرایی کرد. می‌گفت غذایی درست می‌کنم که هیچ کسی بلد نیست. حاج قاسم آشپزی هم بلد بود و آن روز یک غذای محلی درست کرد.

به یقین حاج قاسم می‌دانست که شهید می‌شود و از مدتها آماده این ساعت بود

آخرین دیدار شما با حاج قاسم چه زمانی بود؟

آخرین دیدار من با حاج قاسم ۸ دی بود که من از تهران سفر رفتم و ایشان به سوریه رفت. در آن دیدار باور نمی‌کردم آخرین جلسه من با حاج قاسم است. گرچه باید بگوییم که سالها باور کرده بودیم، هر سفری شاید سفر آخر ایشان باشد. برای من احتمال اینکه حاج قاسم اینگونه شهید شود، وجود نداشت. حاج قاسم سوریه می‌رود و او که همیشه به دنبال جلسه بود این بار می‎گوید هیچ جلسه نمی‌خواهم داشته باشم، می‌خواهم شما را ببینم. بعد در لبنان هم با سیدحسن نصرالله دیدار می‌کند و مجدد به سوریه بازمی‌گردد و با فرماندهان شوخی می‌کند اگر من شهید شوم یا او شهید شود چه می‌شود و … آن شب پروازش تأخیر داشته برای همین در اتاقش در سوریه می‌رود تا موقع پرواز و بعد هم به عراق می‌رود و در فرودگاه به شهادت می‌رسد. وقتی حاج قاسم شهید شد، دوستانش به خانه او می‌روند و می‌بیند که نوشته‌ای به یادگار گذاشته است «خداوندا مرا پاکیزه بپذیر…».. نامه‌ای که حاج قاسم نوشته بود و فاطمه خانم، دخترش در محضر آقا خواند، خیلی مسائل را روشن کرد. حاج قاسم از مدتها آماده این ساعت بود و هرکسی هم در سوریه و لبنان پافشاری کرد که نرود، باز رفت.

چگونه از شهادت حاج قاسم مطلع شدید؟

ساعت حدود ۴ صبح بود که آقای شریف، مسؤول روابط عمومی سپاه با من تماس گرفت و گفت این خبر را تایید می‌کنید؟ که با دوستان تماس گرفتم و متاسفانه مطلع شدم که خبر صحت دارد و برای عرض تسلیت به منزل شهید رفتیم.

ستاد بازسازی عتبات شکل پذیرفته نگاه حاج قاسم بعد از سقوط صدام بود

یکی از اقدامات حاج قاسم تشکیل ستاد بازسازی عتبات و توسعه حرم‌ها بود. نظر شما درباره این اقدام حاج قاسم که برخی آن را دخالت در عراق عنوان می‌کردند، چیست؟

ستاد عتبات شکل پذیرفته نگاه حاج قاسم بعد از سقوط صدام بود. بنا شد عراقی‌هایی ایران هستند، به کشورشان برگردند. حاج قاسم دستور داد ماشین آماده شود و این‌ها را به عراق ببرند. پس از آن وقتی غربت حرم‌ها دیده شد، گفت باید فکری برای آن شود و با دستور حاج قاسم ستاد عتبات راه‌اندازی شد و به مروز زمان گسترش پیدا کرد. امروز توانسته این ستاد در عراق دو کار بزرگ انجام دهد؛ یکی از آنها زنده کردن نام حضرت زهرا (س) در نجف و جوار حرم امام علی (ع) است و یکی دیگر هم  در کربلا توسعه حرم حسینی و ساخت صحنی بزرگ به نام حضرت زینب (س). این حرکت ستاد بازسازی عتبات در آینده بهتر و زیباتر می‌شود و این نشان حضور مردم ایران در عراق است. سردار هم همواره تأکید داشت که این اقدامات حفظ شود.

البته روزهای اول برخی مباحث همچون دخالت ایران در عراق مطرح بود که البته الان به صفر ترسیده اما کمتر شده است. با این وجود، عراقی‌ها که در زمانی تمایل داشتند توسعه حرم‌ها را به سایر کشورها بسپارند، با عملیات لاغرسازی ستون‌های اطراف حرم سیدالشهدا (ع) متوجه توان و تخصص ایرانیان شدند و فهمیدند جز ایران هیچ کشوری قادر به این کار نیست.



منبع خبر

نگرانی رهبر انقلاب از مأموریت‌های «حاج‌قاسم» بیشتر بخوانید »

ویژه‌برنامه «سرباز وطن» در «شاد»/ از  «سلفی من با حاج قاسم» تا «آنجا بودم وقتی می‌جنگیدی»

ویژه‌برنامه «سرباز وطن» در «شاد»/ از «سلفی من با حاج قاسم» تا «آنجا بودم وقتی می‌جنگیدی»


خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: این روزها که کرونا، موجب تعطیلی مدارس شده است، برنامه‌های آموزشی از محیط فیزیکی مدرسه به محیط مجازی منتقل شده است و به تبع برنامه‌های پرورشی و تربیتی هم به فضای مجازی نقل مکان کرده است.

برنامه‌های دانش‌آموزی وزارت آموزش و پرورش در اولین سالگرد شهادت حاج قاسم با عنوان «سرباز وطن» در شبکه آموزشی دانش‌آموزان(شاد) برگزار می‌شود.

ویژه برنامه سرباز وطن دارای بخش‌های مختلف شامل «نسل سلیمانی»، «سرباز وطن از نگاه رهبری»، «جشنواره علمدار»، «مسابقه ویژه سرباز وطن»، «اقدامات وزارت آموزش و پرورش در پاسداشت سرباز وطن»،  «مکتب درس آموز سردار»، «دلنوشته دانش آموزان»، «آثار منتخب» و «وصیت نامه سردار» است.

هر کدام از این بخش‌ها، کانال اختصاصی در شبکه «شاد» دارد که در آن اخبار و مطالب متعددی را می‌توانید مشاهده کنید.

* نسل سلیمانی

در سایت naslesoleimani.com می‌توانید وارد شوید و به یادماندنی‌ترین جمله سردار شهید حاج قاسم سلیمانی را انتخاب کنید!

همچنین می‌توانید طومار الکترونیکی نامه خطاب به فرماندهان جبهه مقاومت را امضا کنید. نسل سلیمانی برنامه مشترک جبهه تربیتی انقلاب اسلامی است.

حجت الاسلام و المسلمین حامد تقدیری دبیر جبهه تربیتی انقلاب اسلامی در این خصوص گفت: شهید سلیمانی برای ما یک الگو بودند و مقام معظم رهبری می‌فرمایند «شهید سلیمانی مکتب و مدرسه سلیمانی است» ما باید این را تبیین کنیم. 

وی افزود: در کنار اینکه شهید سلیمانی یک فرمانده و یک سرباز برای انقلاب بودند، یک پدر برای خانواده، مربی برای نسل آینده و جهادگر برای عرصه خدمات اجتماعی نیز بودند. ابعاد مختلفی را در نگاه شهید سلیمانی می‌بینیم. ایشان با امید در سیل‌ و زلزله و میدان رزم در کنار مردم حضور پررنگی داشتند؛ همچنین در کنار کودکان و نوجوانان قرار می‌گرفتند و با نقش‌آفرینی‌های تربیتی خودشان به عنوان یک مربی عمل می‌کردند و در کنار خانواده یک پدری مهربان و دلسوز بودند. 

دبیر جبهه تربیتی انقلاب اسلامی یادآور شد: شاید حضور سردار سلیمانی در کنار خانواده کم بوده است، اما آن حضور، حضور بسیار مؤثر، دلسوزانه و مهربانانه‌ای است که شاهد اثرات آن در خانواده ایشان هستیم. سردار سلیمانی یک مدیر توانمند برای مجموعه سازمانی انقلاب اسلامی بودند و تلاش داریم این ابعاد مختلف را به دانش‌آموزان معرفی کنیم. 

 * سرباز وطن از نگاه رهبری

در توضیح این بخش در شبکه «شاد» آمده است: «مکتب سلیمانی» یا «مکتب حاج قاسم» شاخص‌ترین و پرتکرارترین کلیدواژه‌ای بود که پس از شهادت سردار دل‌ها، سردار حاج قاسم سلیمانی، مطرح و در ادامه به یک گفتمان تبدیل شد.

به نظر می‌ر‌سد مطالعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره این شهید بزرگوار می‌تواند بهترین راهنما برای احصای شاخص‌های «مکتب حاج قاسم» باشد که ارائه می‌شود.

این بخش با عنوان «قهرمان امت در نگاه رهبر معظم انقلاب» است و به ارائه گزیده‌ای از سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در قالب فیلم و تصویر می‌پردازد.

* جشنواره علمدار

این بخش به اولین جشنواره فرهنگی و هنری علمدار (یادواره سردار شهید حاج قاسم سلیمانی) اشاره دارد. این برنامه با ابتکار اداره کل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی آموزش و پرورش در تابستان ۹۹ با همکاری اداره کل آموزش و پرورش استان کرمان به عنوان دبیرخانه کشوری برگزار شد تا دانش‌آموزان و فرهنگیان سراسر کشور با خلق آثار فرهنگی و هنری، ارادت و مودت خود را نسبت به قهرمان وطن، صمیمانه نشان دهند.

این جشنواره با هدف توسعه و گسترش فرهنگ مقاومت و ایثار در فضای مجازی و پیام رسان شاد از طریق این کانال اطلاع رسانی و اجرا شد؛ رشته‌های جشنواره فرهنگی و هنری علمدار در بخش فرهنگیان شامل شعر، داستان کوتاه ، مقاله، بیان خاطره، خوشنویسی، نقاشی خط و در بخش دانش‌آموزان متوسطه اول و دوم شامل نقاشی، خاطره نویسی، دلنوشته، نامه ای به سردار سلیمانی، داستان کوتاه و در بخش دانش‌آموزان ابتدایی شامل نقاشی، نامه‌ای به سردار سلیمانی، دکلمه خوانی است.

علی رمضانی مدیرکل فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با فارس از مشارکت بیش از 105 هزار دانش‌آموز و فرهنگیان کشور و مدارس ایرانی خارج از کشور در این جشنواره خبر داد و اظهار کرد: تعداد 106 هزار و 594 نفر از سراسر کشور در این جشنواره مشارکت کردند که از این تعداد 97 هزار و 861 اثر مربوط به دانش‌آموزان و ۸۷۳۳ اثر توسط فرهنگیان تولید و ارائه شد.

رمضانی با بیان اینکه بیشترین استقبال در این جشنواره مربوط به دانش‌آموزان دوره ابتدایی بود که تعداد 68 هزار و 309 اثر فرهنگی و هنری خلق کرده‌اند، افزود: 29 هزار و 552 اثر از سوی دانش‌آموزان دوره متوسطه اول و دوم به دبیرخانه ارسال شد، ۱۱۶ اثر هم از سوی مدارس ایرانی خارج از کشور تولید و ارائه شد. 

وی تصریح کرد: از میان این آثار ارزشمند حدود ۲۰۰ اثر برگزیده توسط هیأت داوران جشنواره معرفی و صاحبان آثار در آیین‌ اختتامیه جشنواره که در فضای مجازی برگزار خواهد به نحوشایسته ای تجلیل خواهند شد.

سرباز وطن

این بخش یک مسابقه است؛ شرکت‌کنندگان می‌توانند آثار خود را در موضوعات زیر ارسال کنند:

۱- هدیه‌ای به حاج قاسم(نقاشی، کارهای مهارتی، دستی و خلاقانه)

۲-آیا حاج قاسم را دیده‌اید؟ (خاطره گویی همراه با مستند تصویری از دیدار با حاج قاسم)

۳- سلفی من با حاج قاسم (ارسال عکس)

۴- ساخت کلیپ با موضوع #سرداردلها

۵- با گویش و لهجه خودت قهرمانت را توصیف کن (فیلم، محتوای صوتی)

۶- من آنجا بودم وقتی می‌جنگیدی (روایتگری، داستان نویسی کوتاه)

۷- تصویر جهان بی حاج قاسم (عکس، فیلم، نماهنگ،…)

۸- به قاتلت می‌گویم (فیلم، صوت، عکس، یادداشت،…)

به قید قرعه به ۳۰۰ نفر از شرکت‌کنندگان، بسته‌های ویژه تحصیلی شامل ۷ مدل لوازم التحریر اهدا می‌شود. برای ارسال شرکت در مسابقه باید آثار خود را طبق قالبی که انتخاب کرده‌اید به حساب کاربری مربوطه ارسال کنید.

۱- برای ارسال آثار متن : @Campaign

۲-برای ارسال آثار عکس: @Campaign1

۳-برای ارسال آثار صوت: @Campaign2

۴-برای ارسال آثار پادکست:@Campaign3

۵-برای ارسال آثار کلیپ کوتاه یک دقیقه‌ای: @Campaign5

۶-برای ارسال آثار نماهنگ: @Campaign6

۷-برای ارسال آثار تیکه چسبانی(کلاژ): @Campaign7

* اقدامات وزارت آموزش و پرورش در پاسداشت سرباز وطن

در این بخش به ابلاغ سیاست‌ها و راهبردهای فرهنگی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش در تداوم راه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره دارد. 

بر همین اساس باید گفت که کارگروه ویژه بزرگداشت سردار شهید سلیمانی در اداره کل فرهنگی، هنری، اردوها و فضاهای پرورشی تشکیل شد و جلسات مختلف برای دریافت پیشنهادات و نظرات معاونت‌ها و سازمان‌های حوزه‌های مختلف حوزه ستادی با هدف صیانت از میراث گرانبهای شهدای والامقام و گسترش فرهنگ ایثار، مقاومت و ایستادگی در تداوم راه شهید سلیمانی برگزار شد.

راهبردها و سیاست‌های فرهنگی تربیتی طراحی و در مردادماه سال ۱۳۹۹ به استان‌ها ابلاغ شد؛ در این طرح، نقش الگویی تربیتی شهید سلیمانی و تبیین اهمیت شهادت آن قهرمان ملی بیان شده و در پایان به برخی از اقدامات و راهکارهای پیشنهادی و قابل اجرا اشاره شده است.

در این راهبردها و سیاست ها ضمن ایجاد امید و انگیزه برای دانش آموزان ، در پرورش نسلی همچون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که به تعبیر مقام معظم رهبری( مدظله العالی ) پرورش یافته مکتب امام و مقاومت بود ، تلاش شده است.

* مکتب درس آموز سردار

در این بخش آمده است: مقام معظم رهبری با طرح عنوان مکتب حاج قاسم در واقع اشاره به این داشتند که حاج قاسم تنها یک شخص که دارای محسنات اخلاقی بود و شهید شد، نیست، بلکه به او باید به عنوان یک مدرسه ای نگاه کرد که زوایای بسیاری دارد و شاگردان بسیاری در این مدرسه خواهند آموخت و رشد خواهند کرد ، حاج قاسم خودش یک راه و مسیر تازه‌ای است که در این دنیای مدرن جدید پنجره جدیدی به روی بشریت گشوده است…!!

در این بخش، به ویژگی‌های شخصیتی حاج قاسم پرداخته شده است.

* دلنوشته دانش آموزان

این بخش هم به انتشار فیلم‌های کوتاه که دانش‌آموزان دلنوشته‌های خود را برای حاج قاسم نوشته‌اند، می‌پردازد. 

* وصیت نامه سردار

وصیت‌نامه سردار حاج قاسم سلیمانی در شکل‌های مختلف مکتوب و تصویری در این بخش ارائه می‌شود.

ویژه‌نامه مرد میدان را همزمان با ایام سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در خبرگزاری فارس بخوانید.

انتهای پیام/





منبع خبر

ویژه‌برنامه «سرباز وطن» در «شاد»/ از «سلفی من با حاج قاسم» تا «آنجا بودم وقتی می‌جنگیدی» بیشتر بخوانید »