سردار حاج قاسم سلیمانی

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی



یک نماینده عراقی از نخست‌وزیر این کشور خواست تا تصویر شهید ابومهدی المهندس را در سازمان ملل بالای سر ببرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، امروز در صحن مجمع عمومی سازمان ملل با بالا بردن تصویر شهید سپهبد قاسم سلیمانی گفت: «فرماندهی و قهرمان این جنگ علیه تروریسم و نابودکننده‌ داعش کسی نبود جز سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی. کسی که در راه آزادی ملت‌های منطقه به شهادت رسید و رئیس جمهور سابق آمریکا سند این جنایت را به اسم خود زد.»

این اقدام رئیس‌جمهور ایران همچنین بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی عراقی و لبنانی داشته است.

«احمد الموسوی» نماینده فراکسیون الصادقون در پارلمان عراق در صفحه توئیتر خود به بالا بردن تصویر شهید سپهبد قاسم سلیمانی از سوی ابراهیم رئیسی در صحن مجمع عمومی سازمان ملل واکنش نشان داد.

او نوشت: «رئیس‌جمهور ایران تصویر شهید قاسم سلیمانی را در سازمان ملل بالا برد، آیا مشابه این کار را الکاظمی نیز انجام می‌دهد و تصویر شهید عراق ابومهدی المهندس را بالا می‌برد یا تسلیم نظر دیگری می‌شود؟».

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

«محمد حمید» کاربر لبنانی نوشت: «در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، تصویر ذلت آمریکا و مزدورانش، شهید اسلام حاج قاسم سالیمانی را بالا برد و تأیید کرد که ایران به محاکمه رئیس جمهور تروریست و سابق [آمریکا] که دستور ترور این دو شهید را داده بود، ادامه خواهد داد».

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

«یاسین الجنوبی» کاربر عراقی نیز با بازنشر توئیت احمدالموسوی نوشت:‌«باید توجه داشت که مصطفی الکاظمی یکی از متهمان اصلی در لو دادن محل حضور فرماندهان [شهید] است».

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

«حسین هزیمه» کاربر لبنانی نیز با انتشار تصاویر بالا بردن تصویر شهید قاسم سلیمانی در مجمع عمومی سازمان ملل نوشت: «ای قاسم، قسم می‌خوریم که آرام نخواهیم گرفت.»

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

دکتر «لیلا الاسدی» دیگر کاربر عراقی نیز نوشت: «ملت‌ها عادت دارند که به شهدا و شخصیت‌های خود افتخار کنند.»

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

«نجاح محمد علی» از فعالان رسانه‌ای جهان عرب نیز با به اشتراک قرار دادن ویدئوی سخنرانی ابراهیم رئیسی نوشت: «هیچ کسی همچون فرمانده قاسم سلیمانی، جنگ علیه تروریسم را رهبری نکرد.»

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش کاربران عرب به اقدام رئیسی در بالا بردن تصویر شهید سلیمانی بیشتر بخوانید »

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد



سید احمد و سید مهدی هم بودند در همان گروه پاکسازی، وارد یک ساختمانی می شوند و خب آن موقع ها تله های انفجاری زیاد بود و خیلی روی این مورد کار می کردند، بعد از اینکه چند تا خانه را گشتند وارد یکی از…

گروه جهاد و مقاومت مشرق – در  سلسله گفت‌گو «در محضر مدافعان حرم» این بار سراغ شهیدی می‌رویم که با پسر خاله­اش جزو اولین شهدای مدافع حرم استان اصفهان بودند. با اینکه به خاطر مسائل امنیتی در مراسمش اعلام نشد که شهید مدافع حرم است، اما تشییع پیکر باشکوهی برایش برگزار شد و جای سوزن انداختن نبود. شهیدی که حتی خانواده‌اش تازه بعد از شهادتش فهمیدند چه عزیزی را از دست داده اند و چقدر از او غافل بوده‌اند.

قسمت قبلی را هم بخوانید؛

حضرت زینب(س) خواهرم را نجات داد

برادرم از گوشی هوشمند دوری می‌کرد!

حتی یک عکس از جهاد برادرم نداریم!

شهیدی که بدنش در تله انفجاری سوخت و خانواده‌اش حتی یک عکس با لباس نظامی از او ندارند. شهیدی که در مسابقات واترپولوی کانادا رتبه آورد و می­توانست بورسیه کشور کانادا شود. شهیدی که به راحتی می توانست گوشی بخرد؛ اما نخرید تا مبادا به دام فضای مجازی بیفتد و مانع آسمانی شدنش شود. شهیدی که در یک کلام، به قول سردار حاج قاسم سلیمانی، در زندگی شهید بود و بالاخره شهید شد…   

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد

**: البته فکر می کنم آن اوائل خیلی شرایط سخت بوده طبق تعریف هایی که رزمندگان می کنند، حتی اسلحه هم نبود و برای لباس و این چیزهایشان هم فکر می کنم خیلی سخت بوده و به تبع باید اعتراض می کردند خیلی ها و اعتراض هم کردند تا آنجایی که من می دانم، اما برادر شما…

خواهر شهید: یادم هست چون آن موقع این طور بوده که شرایط خیلی سخت بوده، یکی از همرزمانشان می گفتند که یکسری قرص بهشان می دادند، چون در عملیات چهار پنج روز دسترسی به غذا نداشتند، می گفتند ما این را می خوردیم تا گرسنه نشویم، خب در آن شرایط سخت، حالا نمی دانم واقعا چی بوده و چطور بوده، و این را شنیدم که یکی از همرزمانشان تعریف کرده بودند که این طور بوده و مثلا در آن شرایط می گفتند ما اینقدر سختی را تحمل می کردیم.

**: ولی باز هم ممکن است برادر شما این سختی‌ای که همرزمشان گفتند را تحمل کردند و باز هم آن صبوری و گشاده رویی‌شان را حفظ می کردند که مبادا شاید این اجر…

خواهر شهید: از همین بابت تعریف می کردند می گفتند ما مثلا خسته می شدیم ولی سید مهدی زیاد چیزی نمی گفت یا مثلا اعتراض نمی کرد و همان شرایط را تحمل می کرد.

**: در مورد نحوه شهادت هم حتما همرزمان تعریف کردند دیگر؟

خواهر شهید: بله

**: قبل از اینکه نحوه شهادت را بپرسم، آخرین صحبتشان الان یادتان است چه تاریخی بوده و چه روزی؟ و چه صحبتی کردند؟

خواهر شهید: هفتم محرم بود؛ انتهای شب بود ساعت یازده دوازده بود فکر کنم ایشان تماس گرفتند با گوشی بابام، و همین طور طبق معمول می گفتم خدمتتان که سلام خوبید، احوالپرسی کردند و بعد به پدرم گفتند که بابا من را حلال کنید؛ ما فردا داریم می رویم عملیات، و شب هفت محرم بود و اینکه من را حلال کنید و گوشی را بابام دادند به مامانم و ایشان هم در حد چند ثانیه صحبت کردند و پرسیدند کی می آیی؟ فکر می کنم گفتند دو هفته دیگر یا چند روز دیگر. بعد ما مثلا نشسته بودیم اطراف یک ته صدایی می شنیدیم همه مان، من و خواهرهایم، و تمام شد، گوشی همیشه روی دو دقیقه قطع می شد خودکار و قطع شد و دیگر خبری نداشتیم ازشان.

**: چطور بوده نحوه شهادتشان؟

خواهر شهید: پسرخاله ام سید احمد که گفتم خدمتتان در کارهای مکانیکی و برقی بودند، ایشان را می فرستند یک جای دیگر.

**: این دو تا را از هم جدا کردند؟

خواهر شهید: آره، اینها را از هم جدا کردند و می فرستند یک منطقه ای که شاید امن تر بوده شاید بابت سنشان، بابت مهارتی که داشتند، می فرستنشان یک قسمت دیگر، سید احمد به همان حالا رئیس یا فرمانده شان می گوید که من باید بروم و خب نمی دانم اینجایش را گفتند که خودشان رفتند و سریع سوار ماشین شدند و خودشان را رساندند به عملیاتی که برادر من بودند. عملیات انجام  می‌شود و کلا جنگ و اینها و درگیری‌ای که بینشان بوده چندین ساعت طول می کشد، بعد از اینکه تمام می شود، درگیری که تمام می شود و فضا خالی می شود می روند  برای پاکسازی منطقه.

سید احمد و سید مهدی هم بودند در همان گروه پاکسازی، وارد یک ساختمانی  می شوند و خب آن موقع ها تله های انفجاری زیاد بود و خیلی روی این مورد کار می کردند، بعد از اینکه چند تا خانه را گشتند وارد یکی از همان ساختمان ها می شوند، همان موقع تله انفجاری منفجر می شود و سید احمد و سید مهدی و با … فکر می کنم در مجموع همرزمشان گفتند ۱۴ نفر بودند که داخل آن تله انفجاری به شهادت می رسند.   ۱۴ نفر بودند یک تعدادشان لبنانی بودند و یک تعدادشان از شهدای فاطمیون بودند.

بعد از اینکه این اتفاق می افتد بچه های رزمنده ی این طرف می گفتند که چون وهابیون همه شان این ساختمان را دوره می گیرند و می خواستند که پیکر شهدا را ببرند، یک کاری کنند که دست ما نرسد، بعد تقریبا سه روز مجدد درگیری وجود داشته تا پیکرها را پس بگیرند و در نهایت موفق می شوندکه آنها را شکست بدهند و آنها عقب روی کنند و پیکرها را بگیرند و بیاورند این سمت.

**: همه پیکرها بر می گردد؟ اطلاع دارید؟

خواهر شهید: بله، یکی از شهدای لبنانی می گفتند که کسی بوده که خانمش بادار بوده، یکی دیگه شان تقریبا در همین مایه ها بودند؛ همه جوان بودند. و سید احمد و سید مهدی هم در همان عملیات شهید شدند.

**: و اینکه شما چطور از شهادتشان مطلع شدید و چند روز بی خبر بودید از آخرین صحبتی که با شما داشتند، چند روز طول کشید که به شما اطلاع بدهند که برادرتان شهید شده؟

خواهر شهید: ما از همان موقع دیگر کلا به فکر این نبودیم که ایشان شهید می شوند، منتظر بودیم که می آیند، قبل از اینکه به ما خبر بدهند، یک هفته قبلش، پدرم دلشوره گرفته بودند، یعنی که مدام می گفتند مهدی کی می آید، بیقرار بودند خیلی زیاد، خیلی زیاد. سید مهدی ۲۰ آبان ماه شهید شدند؛ ۲ آذر و مصادف با ۷ محرم یک جمعی از دوستان آمدند اول به ما گفتند که زخمی شدند؛ گفتند تهران زخمی شدند حالشان خوب است نگران نباشید؛ ما شماره‌های بیمارستان‌های تهران را گرفتیم و بعد ما تماس گرفتیم بعد کم کم گفتند که دستشان قطع شده، پایشان قطع شده و در نهایت خبر اصلی را دادند.

**: پشت تلفن به شما گفتند شهید شده؟

خواهر شهید: اقوام ما را خبردار کرده بودند و اقوام آمدند منزل ما، و خب کم کم به ما گفتند.

**: آنها کم کم به شما گفتند، که گفتند اولش زخمی شده، آخرش به شما گفتند؟

خواهر شهید: بله.

**: شما مثلا می خواستید بروید تهران دیگر؟

خواهر شهید: ما همچنان داشتیم تماس می گرفتیم چون تفکرمان بر این بود که واقعا مجروح شدند و زنده اند هنوز.

**: اولین حستان را آن لحظه ای که خبر شهادت برادرتان را دادند، اگر برایتان سخت و اذیت کننده نیست آن حال و هوا را تعریف کنید ممنون می شوم.

خواهر شهید: من خودم اول شوکه بودم اصلا باور نمی کردم، اما وقتی من و خواهرم رفته بودیم امامزاده‌ای که (الان اسمشان خاطرم نیست) در هشت بهشت هستند، رفته بودیم که پدرم با ما تماس گرفتند گفتند سریع بیایید منزل، گفتیم چی شده؟ گفتند فقط خودتان را سریع برسانید خانه. بعد ما آمدیم دیدیم همه اقوام تقریبا آمدند و نشستند، گفتیم خب چی شده؟ گفتند که زخمی شدند، نگفتند شهید شده. ما سریع رفتیم آشپزخانه نشستیم دور هم، خواهرها، مدام تماس می گرفتیم این طرف و آن طرف بیمارستان که یک خبری بگیریم، همه آنها هم می گفتند نه ما همچین مریض و مجروحی نداریم

**: شما تک تک بیمارستان ها زنگ می زدید؟

خواهر شهید: بله، ما کلا شماره بیمارستان های تهران و اصفهان را مدام پشت سر هم زنگ می زدیم. و خب قسمت مردانه یک طرف بود زنانه یک طرف دیگر، ما چایی آماده کردیم بردیم با این تفکر که زخمی شدند واقعا. بعد کم کم یک مقدار گذشت یک نیم ساعت یک ساعتی، بعد دیدیم که داماد ما آمدند از قسمت مردانه، بهشان گفته بودند، و گفتند که مهدی شهید شده؛ نه، شروع کردند به گریه کردن که ما فهمیدیم، که کلا فضا دگرگون شد و شروع شد.

**: چقدر طول کشید که پیکر شهدا را آوردند؟ هم پسرخاله تان بوده هم برادرتان، چند روز از شهادتشان طول کشید تا بیاورند؟

خواهر شهید: گفتم ۲۰ آبان شهید شده بودند به ما ۲ آذر اطلاع دادند و ششم آذر روز تشییع‌شان بود، یعنی شنبه که فکر می کنم به ما اطلاع دادند، چهارشنبه روز تشییع بود . آن موقع بنا به ملاحظاتی که وجود داشت، قرار نبود اعلام شود که اینها در سوریه به شهادت رسیدند. ما آن عکس‌هایی هم که دادیم برای چاپ و آن موارد را، می گفتند چی شده که پایینش می نویسید شهید، از این بابت می گفتیم که در راه کربلا شهید شدند. بعد چهارشنبه صبح پیکر ها را برده بودند روبه روی گلستان شهدا، پادگان نیروی زمینی ارتش است فکر می کنم، آنجا برده بودند، ما را برای وداع بردند، البته پیکرها را گذاشته بودند در سردخانه باغ رضوان فکر می کنم، اما چون صورت ها سوخته بودند به ما اجازه ندادند که برویم وداع و مثلا خانواده گفتند نه، و هیچ کسی نرفت فقط مامان من رفتند و خاله ام هم نرفت حتی.

**: مادرتان دیدند یعنی؟

خواهر شهید: بله، فقط مادر من رفته بودند که تعریف می کردند که تنها جایی که سفید و سالم بوده پایشان بوده؛ آن قسمتی که در چکمه سربازی بوده. دیگه کامل صورت و اینها را لمس کرده بودند دیده بودند، دیگه هیچ کسی هم نرفت، اجازه هم نداده بودند، خانواده هم بر حسب شرایط روحی ای که بود، حال همه خیلی بد بود، از این بابت اجازه ندادند. روز چهارشنبه صبح چند تا اتوبوس گرفته شده بود، اقوام انتقال داده شدند به گلستان، ما خودمان رفتیم قسمت آن پادگان که بود و خب در همین حد که از دور حالا مثلا تابوت ها را دیدیم بابت اینکه جمعیت زیاد بود، یک مقدار از لحاظ شرعی ما نمی توانستیم زیاد برویم جلو هم همه زیاد بود، از دور دیدیم و آمدیم بیرون و تشییع انجام شد.

**: یعنی شما نتوانستید حتی نزدیک مزارشان بروید و آخرین وداع را انجام بدهید … یعنی شما اصلا نتوانستید به پیکرشان دست بزنید و لمس کنید؟

خواهر شهید: چرا، آن لحظه ای که تابوت ها را آوردند گلستان شهدا، یک سخنرانی ای انجام شد و نماز خوانده شد و بعد گفتند بیایید برای وداع، و چون اصلا نمی شد، اصلا نمی توانستیم هیچ کدام، چون صورت ها باز نبود و صورت ها را اجازه نمی دادند که باز شود به خاطر آن درجه سوختگی ای که بود، چون می دانستند اوضاع خیلی خراب است و تحمل ندارد کسی، نگذاشتند به هیچ عنوان کسی، و فقط آن لحظه که من رفتم باهاشون خداحافظی کردیم، خیلی مواظب بودیم که کسی دست نزند به صورتشان چون می دانستم که صورتشان سوخته، بابت همین گفتند دست نزنید.

*معصومه حلیمی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برادرم آنقدر سوخته بود که نمی‌شد به پیکرش دست زد بیشتر بخوانید »

آماده‌باش ۴۵۰۰ تخت در مناطق مرزی کشور/ برپا کردن ۸ بیمارستان صحرایی

آماده‌باش ۴۵۰۰ تخت در مناطق مرزی کشور/ برپا کردن ۸ بیمارستان صحرایی



وزیر بهداشت از آماده‌باش ۴ هزار و ۵۰۰ تخت در مناطق مرزی کشور در ایام راهپیمایی اربعین حسینی خبر داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، بهرام عین‌اللهی عصر امروز دوشنبه ضمن بازدید از مرکز بهداشتی، درمانی و فوریت‌های پزشکی شهید قاسم سلیمانی در مرز بین‌المللی شلمچه در جمع خبرنگاران اظهار کرد: از پانزدهم خردادماه امسال در کشور عراق جلساتی برگزار شد و آمادگی خود را برای اعزام نیروهای تخصصی، پزشکی، پرستاری و… اعلام کردیم و گفتیم هر فردی که به زائران خدمت کند، مأموریت برایش محسوب می‌شود.

وی اضافه کرد: برای انجام اقدامات لازم در ایام اربعین حسینی سال جاری «جعفر میعادفر» رئیس اورژانس کشور به عنوان نماینده ویژه مشخص شد که از تیرماه به صورت شبانه‌روزی در حال فعالیت در این حوزه است.

وزیر بهداشت با بیان اینکه برای تأمین سلامت مردم در مرزهای کشور اقدامات خوبی انجام شده بیان کرد: در این ایام ۲ هزار ۶۱۱ مأمور اورژانس در پایانه‌ها مشغول خدمت هستند و ۳۵۳ پزشک به زوار خدمات‌رسانی خواهند کرد.

وی در ادامه تعداد نیروهای بهداشتی پایانه‌های مرزی را ۸۴۵ نفر عنوان کرد و افزود: ۲۳۴ آمبولانس از سراسر کشور در این مناطق آماده خدمت است و در کنار آنها تعداد نیز ۳۸ اتوبوس آمبولانس مجهز و خنک فعال وجود دارد.

عین‌اللهی همچنین تعداد موتورلانس‌های خدمات‌رسان به زوار اربعین حسینی را ۳۸ مورد برشمرد و گفت: سه فروند هواپیما و ۹ فروند بالگرد در مناطق مرزی کشور مستقر شده‌اند.

وی با اشاره به اینکه ۸ بیمارستان صحرایی در مرزهای کشور دایر شده‌اند، بیان کرد: این بیمارستان‌ها با همراهی و کمک سپاه پاسداران، ارتش، نیروی انتظامی و ستاد اجرایی فرمان امام خمینی (ره) برپا شده‌اند.

وزیر بهداشت از آماده‌باش بودن ۴ هزار و ۵۰۰ تخت در مناطق مرزی کشور خبر داد و تاکید کرد: با توجه به اینکه در شرایط فصلی خاصی هستیم، زوار سعی کنند در روز و ساعت‌های آفتابی حرکت نکنند.

عین‌اللهی تصریح کرد: افرادی که از داورهای خاص استفاده می‌کنند حتماً این داروها را با خود همراه داشته باشند.

وی عنوان کرد: زوار سعی کنند در طول مسیر کمتر از مواد غذایی استفاده کنند و حتماً از سالم بودن غذایی که استفاده می‌کنند، مطمئن شوند.

وزیر بهداشت گفت: زائران اگر احساس خستگی و سرگیجه داشتند حتماً در اماکن خنک استراحت کنند و در طول مسیر از نوشیدن آب غافل نشوند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آماده‌باش ۴۵۰۰ تخت در مناطق مرزی کشور/ برپا کردن ۸ بیمارستان صحرایی بیشتر بخوانید »

فیلم/ نقش فدائیان اباعبدالله(ع) در ایجاد حماسه اربعین

فیلم/ نقش فدائیان اباعبدالله(ع) در ایجاد حماسه اربعین



رهبر انقلاب: اگر آنجا کسانی فداکاری نمیکردند، امروز شوکت و هیمنه‌ی محبّت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) این‌جور دنیا را فرا نمیگرفت که شما می‌بینید۱۳۹۷/۱۲/۲۲


دریافت
7 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ نقش فدائیان اباعبدالله(ع) در ایجاد حماسه اربعین بیشتر بخوانید »

راز ماندگاری امام خمینی در عرصه تحولات بین‌الملل

کارستان همدانی در سوریه



شهید همدانی با همسر و دخترش، زیر آتش خمپاره‌ها و تیربارهای آمریکا و عربستان، چشم فتنه بسیار خطرناک‌ تکفیری‌های تحت‌الحمایه را درآورد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- شهادت در راه خداوند متعال توفیقات خاصی می‌خواهد و به تعبیر عارفانه و دقیق شهید عزیز سردار سلیمانی باید در این دنیا شهید باشی تا شهید شوی. اما در همان حال بعضی از شهدا توفیقات خاص الخاص دارند و طبعاً در دنیا و آخرت شأن و منزلتی فراتر از سایر شهدا پیدا می‌کنند، به‌گونه‌ای که شهدا غبطه آنان را می‌خورند.

شهید «حاج حسین همدانی» از این دست از شهداست. او در کارنامه خود مبارزه با رژیم ستمشاهی را دارد؛ مقابله با گروهک‌های مسلح تجزیه‌طلب را دارد؛ مقابله با تجاوز رژیم وابسته بعثی عراق را دارد، فرونشاندن فتنه داخلی را دارد، جهاد بین‌الملل و مبارزه با طرح‌های استکباری ناظر به تجزیه و فروپاشی منطقه اسلامی را دارد و در واقع باید گفت این شهید نزدیک به پنج دهه از عمر پربارش پیوسته در میدان جهاد بوده است.

همان جهادی که امیرمؤمنان فرمودند خداوند در آن را به روی «اولیاء خاص خود» می‌گشاید. شهید در طول این نزدیک به پنجاه سال، هیچ‌گاه در راه دچار تردید نشد و می‌توان گفت این او را از حمایت‌های غیبی الهی برخوردار کرد و مصداق آیه «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهًْ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهًِْ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» نمود و به او حکمت و بصیرتی فوق‌العاده بخشید.

۲- یک روز در اثنای زمانی که فرماندهی سپاه تهران بزرگ را به‌عهده داشت و همزمان با فتنه سال ۸۸ شده بود، در جلسه کوچکی در هیئت رزمندگان اسلام – که او عضو هیئت امنای آن بود – حضور داشت و به نکته عجیبی اشاره کرد او گفت «حضرت آقا – رهبر معظم انقلاب اسلامی – در مواجهه با اعتراضات خیابانی به من فرمودند «آقای همدانی مراقب باشید کسی آسیب نبیند و بعد مکثی کرده و فرمودند مواظب باشید بچه‌ها – بسیجی‌ها – هم آسیب نبینند» و من به ایشان عرض کرده‌ام که آقا اینکه می‌فرمایید از ما به معترضین آسیبی نرسد، مطمئناً نمی‌رسد ولی اینکه می‌فرمایید به ما و نیروهای ما هم آسیبی نرسد، کار دشواری است؛ چرا که کنترل معترضین و عوامل پشت صحنه آنان دست ما نیست. حضرت آقا فرمودند «بله کار سختی است ولی باید بشود» و ادامه دادند «اینکه از ما نباید ‌آسیبی به معترضین وارد شود، معلوم است، به نیروهای بسیجی هم نباید آسیب وارد شود چرا که با آسیب رسیدن به آنان به اقتدار کشور آسیب وارد می‌شود.»

شهید بزرگوار همدانی در ادامه گفت «من این تدبیر حضرت آقا را برنامه‌ریزی کردم و در نهایت توانستم آن را کاملاً به کار ببندم و در زمانی نسبتاً کوتاه به نتیجه مطلوب هم برسم.» این یک الگوی جدیدی از مواجهه با آشوب و اعتراضات خیابانی و بسیار هم قابل افتخار است.

ارزش این مدل رفتاری به‌خصوص آن گاه به درستی فهمیده می‌شود که آن را کنار مدل‌های شرقی و غربی بگذاریم و نتایج آن را بررسی کنیم؛ یک نمونه از مواجهه با معترضین را در آمریکا شاهد بودیم که پلیس آمریکا گروه معترض دیویدیه که در سال ۱۹۹۳ در باغی جمع شده بودند را محاصره کرد و آنان را به اتهام نقض قانون درخصوص اسلحه همراه با باغ و ساختمان سوزاند و از بین برد! در این‌جا جان ۸۲ شهروند به هیچ انگاشته شد تا پلیس آمریکا مقتدر دیده شود!

یک نمونه دیگر برخورد چین با دانشجویان معترض به دولت درآوریل و ژوئن ۱۹۸۹ بود که البته به تحریک سرویس اطلاعاتی آمریکا صورت گرفت.

در این صحنه دانشجویان در میدان «تیان آن من» تحصن کرده و اعلام نمودند تا رسیدن به خواسته خود میدان را ترک نمی‌کنند. در این صحنه نیروهای نظامی امنیتی چین با خودروهای زرهی از چهار طرف به سمت این میدان به حرکت درآمدند. دستورکار این بود که هیچ‌کس نباید زنده خارج شود. در این میان حدود ۵۰۰ دانشجو کشته شدند و پلیس مقتدر دیده شد.

یک صحنه خاورمیانه‌ای معکوس هم داریم. دستورکار پلیس در عراق کنونی در مواجهه با آشوب این است که نیروهای آن به هیچ وجه علیه معترضین کاری نکنند ولو آنکه به دست معترضین کشته شوند! در دهه اخیر در عراق بارها شاهد چنین رخدادی بوده‌ایم. در این‌جا اقتدار پلیس قربانی امنیت آشوب‌طلبان شده است.

۳- در نوروز سال ۱۳۹۲ میهمان سردار شهید حاج حسین همدانی در دمشق بودم. در این زمان حلقه محاصره دمشق تنگ شده بود و تنها حدود ۱۵ درصد از سوریه در اختیار دولت بود.

شهید همدانی که آن زمان فرمانده نیروهای ایران در سوریه بود، با بزرگواری وضعیت سوریه را جزء به جزء شرح داد و جلسه ما نزدیک به سه ساعت به درازا کشید و در ضمن آن معلوم شد که دشمنان اسلام بر بخش‌های مهم سوریه مسلط شده‌اند.

از شهید همدانی پرسیدم با این وصف تکلیف چیست و چقدر می‌توانید مقاومت کنید؟ او با صراحت گفت «طی دوهفته آینده یکی از این دو اتفاق می‌افتد یا ما – نیروهایی که در آن زمان از ایران به سوریه رفته بودند و البته تعدادشان زیاد هم نبود – همه به شهادت می‌رسیم یا اینکه خداوند متعال فرجی می‌رساند.» در آن شرایط شدیداً بحرانی، شهید بزرگوار همسر محترم و دختر مؤمنه‌اش را هم با خود آورده و در دمشق مستقر کرده بود.

بدون اینکه بپرسم چرا، خود متوجه شدم که شهید بزرگوار برای اینکه به نیروهای مقاومت سوریه و دولت آن اطمینان دهد که درباره حمایت ایران تا آخر این نیرو و نفس تردید نکنید، در اقدامی حسینی، همسر و دختر خود را که شجاعت آنان هم ستودنی بود، به وسط معرکه آورده است، در حالی که صدای تیراندازی در آن روزها و شب‌ها قطع نمی‌شد.

شهید با این ابتکار توانست رشته‌های گسیخته در سوریه را به هم پیوند دهد و امید را به مردم این کشور بازگرداند و مانع اجرای توطئه‌های عظیم علیه منطقه گردد. توطئه‌ای که اگر آن روز برملا نبود، امروز برای همه برملاست و همه می‌دانند که اگر جنایتکاران داعش که از پول سعودی، قطر و امارات و از اطلاعات و آموزش آمریکا و از جغرافیای ترکیه و پشتیبانی رسانه‌ای همه اینها تغذیه می‌شوند، بر سوریه مسلط می‌گشتند، چه سرنوشتی در انتظار مسلمانان اعم از شیعه و سنی بود.

«یورگن تودنهوفر» آلمانی که با کمک و وساطت سرویس ترکیه، ده روز در دو شهر رقه در سوریه و موصل در عراق، در کنار داعش زندگی و با چند نفر از فرماندهان آن گفت‌وگو کرده و در کتاب خود – که در ایران با عنوان ده روز با داعش چاپ شد – آورده است، می‌گوید «از فرمانده ارشد نظامی داعش در موصل که یک آلمانی بود پرسیدم شما با این همه شیعه عراق می‌خواهید چه کنید؟ او با صراحت گفت همه آنها را می‌کشیم، آنان کافرند و بعد پرسیدم با سنی‌ها چه می‌کنید آنها هم ممکن است از شما حمایت نکنند و او گفت آنها را هم می‌کشیم؛ چون هر کسی از خلیفه – ابوبکر البغدادی – تبعیت نکند، مهدورالدم است. می‌گوید پرسیدم خب این‌ها در این منطقه، میلیون‌ها سنی می‌شوند، او لبخندی زد و گفت عدد و رقم مهم نیست هر کس تبعیت نکند ریختن خونش مباح است!

تودنهوفر در کتابش می‌گوید من بررسی کردم و آمارهای داعش را به دست آوردم؛ ۷۰ درصد نیروهای جنگی داعش در سوریه و ۳۰ درصد آنان در عراق، خارجی بودند. از آن طرف در نظر بگیرید که ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان برای پیروزی تکفیری‌های تروریست بر مردم و دولت سوریه با صراحت گفت ۲۰۰ میلیارد دلار در نظر گرفته و یک آمار می‌گوید قطری‌ها دست کم ۳۶ میلیارد و اماراتی‌ها هم حداقل ۳۰ میلیارد دلار برای پیروزی این جنایتکاران هزینه کردند.

دولت ترکیه تقریباً به‌طور کامل شهرها و مرزهای جنوبی و جاده‌های منتهی به سوریه خود را در اختیار تروریست‌ها قرار داد که هنوز هم بخش عمده مرز آن در اختیار گروه‌های تروریستی نظیر النصره قرار دارد. آمریکا در این صحنه ابتدا ۱۲۰ و سپس ۸۰ کشور را پای کار این تروریست‌ها آورد تا جبهه مقاومت را کمر بشکند. مقامات آمریکا امروز با حسرت از آن روزها سخن گفته و متکبرانه می‌گویند، نمی‌گذاریم اوضاع سوریه عادی شود و حضور ایران در آنجا استمرار داشته باشد.

از میان برداشتن یک چنین فتنه پیچیده و لایه به لایه چقدر ارزش دارد؟ مرتبه خدمت آن به مسلمین اعم از شیعه و سنی چقدر است؟ تأثیر این دلاوری و هزینه کردن از خود و خانواده‌ برای امنیت و منافع ملی ایران چقدر است؟ آیا می‌توان با محاسبات مادی، عمق آن را نشان داد؟

شهید همدانی با همسر و دخترش، زیر آتش خمپاره‌ها و تیربارهای آمریکا و عربستان، چشم فتنه بسیار خطرناک‌ تکفیری‌های تحت‌الحمایه را درآورد.

او در حالی پا در میدان سوریه گذاشت که – بدون در نظر گرفتن محاسبات الهی – هیچ امیدی به موفقیت نبود و خود او در آن روزها به این قلم گفت «ما قاعدتاً تا دو هفته دیگر شهید می‌شویم.» شهیدان همدانی و سلیمانی و دیگران با تمام توان و ظرفیت و با اعتماد به خداوند به سوریه رفتند و خداوند به همت مردم سوریه و عراق همت این شهیدان جاده‌های پیروزی را یکی‌یکی به روی آنان گشود و صحنه را به نفع جهان اسلام و به ضرر جریان استکباری دگرگون کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارستان همدانی در سوریه بیشتر بخوانید »