سردار حاج قاسم سلیمانی

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ /  ترور «موقعیت قاسم» در تهران!

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ / ترور «موقعیت قاسم» در تهران!



دست‌هایی که اتاق عملیات یاس را مدیریت می‌کند خوب می‌داند که این پرونده بعد از دو سال از رسیدگی دقیق و کامل هیچ آورده‌ای نخواهد داشت، یاس حالا به اسم رمز عملیات علیه موقعیت حاج قاسم بدل شده است.

سرویس سیاست مشرق- در روزهای اخیر بازنشر فایل صوتی از گفتگوی دو مسئول وقت سپاه پاسداران درباره تخلفات صورت گرفته در یک پرونده با واکنش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی و برخی رسانه‌ها روبرو شده است. این فایل اولین بار در یک کانال تلگرامی بی‌نام‌ونشان منتشرشده و حالا بعد از دو سال عملیات روانی روی آن کلید خورده است.

محتوای این فایل حاکی از بررسی احتمال تخلف از سوی برخی اشخاص و نیز اهتمام جدی مسئولان وقت برای پیگیری آن است. فرمانده وقت سپاه بعد از استماع آن گزارش و اطمینان از صحت آن بلافاصله، دستور عزل افراد سوءاستفاده کننده را صادر کرده و این اشخاص را به دستگاه قضایی معرفی کرد.

قوه قضائیه نیز به‌صورت جز به‌جز پرونده را بررسی کرده و متناسب با جرائم احکام سنگینی چون زندان و رد مال را صادر کرده است. در یک نوبت حتی یکی از متهمان پرونده به خارج از کشور متواری شده که با اقدامات به‌موقع و ویژه آن فرد به کشور استرداد داده‌شده و اکنون در حال سپری کردن دوران محکومیت است.

درحالی‌که تمامی مراحل قضائی، بازپرسی و دادرسی این پرونده با صحت و سلامت اجراشده و همکاری‌های لازم از سوی نهادهای ذی‌ربط ازجمله حراست و حفاظت سپاه در برخورد با عوامل سوءاستفاده کننده با قوه قضائیه انجام‌شده است.

به ناگهان رادیو فردا (ارگان رسمی سازمان سیا) با یک تیتر جنجالی از یک افشاگری جدید و مهم در یک پرونده فساد دریکی از مجموعه‌های وابسته به سپاه خبر داده تا به‌نوعی فضای رسانه‌ای را علیه برخی مقامات فعلی و سابق سپاه پاسداران هدایت کند.

 به‌طور طبیعی جنگ روانی دشمن علیه نهادهای انقلابی اقدامی عجیب یا غیرطبیعی محسوب نمی‌شود. این رسانه‌ها باهدف غوغا سالاری و ترویج تحریف توسط سرویس‌های خارجی مدیریت می‌شوند؛ اما رد پای بازنشر فایل منتسب به فرماندهان وقت سپاه تنها در خارج از کشور نبوده و یک «اتاق عملیات ویژه» باهدف ضربه به ارکان سپاه پاسداران در داخل کشور آن را مدیریت و در رسانه‌های ضدانقلاب هدایت کرده است.

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ /  ترور «موقعیت قاسم» در تهران!

درست یک هفته قبل از بازنشر این فایل در رسانه‌های ضدانقلاب و شبکه‌های اجتماعی، یک حزب سیاسی اصلاح‌طلب به‌صورت عجیبی موضوع مجموعه «یاس» را به سر خط خبرها آورد. ۱۷ بهمن امسال آذر منصوری دبیر کل حزب اتحاد (باقی‌مانده حزب مشارکت) در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه خواستار بررسی مجدد برخی تخلفات در شهرداری تهران می‌شود.

در این نامه هیچ اشاره‌ای به روند دادرسی و احکام صادرشده توسط دادگاه نشده و به‌گونه‌ای وانمود می‌شود که پرونده یاس بدون هیچ اقدام مؤثری در بایگانی قوه قضائیه در حال خاک خوردن است!

جالب است بدانیم که اصلاح‌طلبان رادیکال در حزب اتحاد برای بار اول نبود که این عملیات را کلید زده‌اند. پیش‌ازاین محمود میرلوحی عضو ارشد این حزب در هنگام عضویت در شورای شهر تهران با استناد به نتایج به طرح تحقیق و تفحص از شهرداری (دوران مدیریت نجفی) مدعی شده بود که پرونده یاس به‌درستی در دادگاه رسیدگی نشده است. میرلوحی به دلیل نداشتن ادله و اسناد لازم و تشویش اذهان عمومی، توهین و نشر اکاذیب محکوم و به قید کفالت آزاد شد.

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ /  ترور «موقعیت قاسم» در تهران!

در ماجرای بازنشر فایل مذکور، به طرز عجیبی گزارش منتشرشده توسط آمریکایی‌ها در رسانه‌های ضدانقلاب شباهت به نامه دبیر کل حزب اتحاد داشته و به‌نوعی برداشتی آزاد از آن نامه است. این نامه روز گذشته در اقدامی عجیب دوباره توسط خبرگزاری ایلنا (ارگان حزب کار) بازنشر شده است تا به‌نوعی فاصله زمانی میان انتشار اولیه آن با انتشار مجدد پرشده و خط دهی اصلاح‌طلبان به رادیو فردا سفیدشویی گردد.

هلدینگ یاس چه کرده است؟

در میانه‌های جنگ در سوریه نیروهای مقاومت و مستشاران سپاه باید از دو سو تیر و ترکش‌های ایستادگی می‌کردند. رزمندگان نه‌تنها باید در میدان در برابر دشمن تا بن دندان مسلح مقاومت می‌کردند، بلکه باید نیش و کنایه‌های رئیس‌جمهور وقت را چون تیرهایی سمی و به‌مراتب دردآورتر را نیز تحمل می‌کردند.

حسن روحانی رئیس‌جمهور در هر جلسه یا جمعی که حاضر می‌شد به‌نوعی مخالفت خود با مقاومت را علنی می‌کرد. به‌عنوان مثل روحانی در جشنواره سلامت به ناگهان به یک موضوع جنگ در منطقه اشاره‌کرده و می‌گوید پول موشک‌های سپاه در سوریه را دولت می‌دهد. آگاهان خوب می‌دانستند که کنایه‌های روحانی در یک نشست غیرنظامی بی‌دلیل نیست و دولت او حاضر به پشتیبانی از رزمندگان در صحنه جنگ نخواهد بود.

این رفتار دولت‌های مستقر و تنها گذاشتن سپاه قدس در میدان، فقط مربوط به دولت روحانی نبود و محمود احمدی نژاد هم که بخشی از تحولات سوریه در زمان ریاست او بود، حاضر با حمایت مالی از محور مقاومت و رزمندگان در میدان نبرد نبود.

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ /  ترور «موقعیت قاسم» در تهران!

همین دست سنگ‌اندازی‌ها باعث شد تا شرکت یاس تأسیس شود تا با انجام پروژه‌های عمرانی بخشی از منابع مالی لازم برای جنگ با تروریست‌ها تأمین گردد. البته یاس به دلایلی در انجام مأموریت خود بطور کامل موفق عمل نکرد، این شرکت به دلیل داشتن یک هیئت‌مدیره غیرنظامی و خارج از حیطه نظارت سپاه و شهرداری؛ متأسفانه از حیطه مأموریتی خود خارج‌شده و تخلفاتی در آن روی می‌دهد.

در فایل منتشرشده فرمانده وقت سپاه به‌صراحت از معاون اقتصادی خود (ذوالقدر نیا) می‌خواهد که با تشکیل جلسه و عدم دعوت از افراد متخلف زیر نظر خودش پرونده یاس مورد رسیدگی دقیق قرار بگیرد. حفاظت اطلاعات سپاه گزارشی دقیق از ماجرا تهیه‌کرده و پس از بررسی مجدد آن توسط فرماندهی وقت پرونده به‌صورت کامل رسیدگی شده و احکام صادرشده برای آن به‌سادگی قابل‌دسترسی برای عموم است.

در این پرونده کوچک‌ترین قصور نیز با سختگیری شدید مورد بررسی قرارگرفته است. به‌عنوان‌مثال یکی از مدیران بنیاد تعاون سپاه باوجودآنکه هیچ دخالتی در سوءاستفاده‌های صورت گرفته نداشته؛ اما به دلیل قصور در انجام مأموریت با حکم انفصال‌ازخدمت و دو سال زندان روبرو می‌گردد.

اهداف بازنشر یک فایل صوتی

در اسناد منتشرشده پس از جنایت فرودگاه بغداد مشخص شد که دشمن با توسل به عوامل نفوذی خود بارها سعی کرده است تا موقعیت حاج قاسم را پیدا کند. ماجرای اعترافات محمود موسوی مجد بخشی از اقدامات لو رفته‌ای است که اسناد آن منتشرشده است.

پس از به شهادت رسیدن فرمانده سپاه قدس دشمن فهمید که «موقعیت قاسم» تنها با شهادت و ترور فیزیکی ایشان از بین نمی‌رود. حاج قاسم در دل مردم منطقه تکثیر و انتقام خون او به یک سرود بین‌المللی تبدیل‌شده است.

اعلان علنی انتقام گرفتن از قاتلان در خانه خودشان باعث شده است که آن‌ها به تکاپو افتاده و فضا را علیه میراث حاج قاسم مسموم کنند. دست‌هایی که اتاق عملیات  یاس را مدیریت می‌کند خوب می‌داند که این پرونده بعد از دو سال از رسیدگی دقیق و کامل هیچ آورده‌ای نخواهد داشت.

یاس حالا به اسم رمز عملیات علیه موقعیت حاج قاسم در دل‌های مردم منطقه بدل شده است. همان جریان نئو فرقانی که سیره شهید سلیمانی را با نام عدالت‌خواهی فاقد مکتب و معرفت می‌دانست حالا دست در دست برخی از اصلاح‌طلبان و مأموران سازمان جاسوسی آمریکا علیه «موقعیت قاسم» اعلام قیام کرده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فایل صوتی سپاه با چه هدفی بازنشر شده است؟ / ترور «موقعیت قاسم» در تهران! بیشتر بخوانید »

عکس یادگاری تهرانی‌ها با تصویر شهید سلیمانی

عکس یادگاری تهرانی‌ها با تصویر شهید سلیمانی



عکس یادگاری شهروندان تهرانی حاضر در راهپیمایی ۲۲ بهمن با تصویر شهید حاج قاسم سلیمانی.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس یادگاری تهرانی‌ها با تصویر شهید سلیمانی بیشتر بخوانید »

حمله به سومین کاروان آمریکا؛ این بار در سامراء

حمله به سومین کاروان آمریکا؛ این بار در سامراء



یک منبع امنیتی گفت که یک بسته انفجاری در مسیر کاروان حامل تجهیزات لجستیک آمریکا در اطراف سامراء در استان صلاح الدین منفجر شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، منابع خبری عراق شامگاه امروز پنجشنبه از هدف قرار گرفتن یک کاروان متعلق به نظامیان تروریست آمریکایی واقع در مرکز عراق خبر دادند.

یک منبع امنیتی به خبرگزاری شفق نیوز گفت که یک بسته انفجاری در مسیر کاروان حامل تجهیزات لجستیک آمریکا در اطراف سامراء در استان صلاح الدین منفجر شده است.

بیشتر بخوانید:

سلاح‌های پیشرفته آمریکا در عراق، به دست داعش رسید

این منبع در عین حال خبر داد که این انفجار، تلفات جانی در پی نداشته است. پیش از این نیز، در صبح امروز، دو کاروان لجستیک ارتش آمریکا در استان‌ «المثنی»  منفجر شد.

یک منبع آگاه امنیتی در این استان خبر داد که یک کاروان لجستیک متعلق به ائتلاف آمریکایی موسوم به ضد داعش در المثنی با یک بمب کنار جاده‌ای هدف قرار گرفت اما هیچ تلفاتی به همراه نداشت.

لحظاتی پس از انتشار این خبر، برخی منابع رسانه‌ای از جمله کانال تلگرامی «صابرین نیوز»، از حمله به کاروان دوم لجستیک ارتش آمریکا در مسیر السماوة-دیوانیه خبر دادند. السماوة مرکز استان المثنی است.

پس از مصوبه پارلمان عراق درباره  اخراج نظامیان بیگانه از خاک این کشور و تعلل بغداد در این امر، کاروان‌های لجستیکی ائتلاف آمریکایی به طور هفتگی و گاهی در طول یک روز چند بار هدف انفجار بمب کنار جاده‌ای قرار می‌گیرند. گروه‌های عراقی تاکید دارند که دولت عراق با عمل به مصوبه پارلمان این کشور، باید نیروهای بیگانه را از عراق اخراج کند.

 پارلمان عراق در دی ماه سال ۹۸ در پی اقدام تروریستی آمریکا در ترور سردار سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده شهید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و «ابومهدی المهندس» نائب‌ رئیس شهید سازمان الحشد الشعبی عراق، طرح اخراج نیروهای بیگانه از خاک این کشور را تصویب کرد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمله به سومین کاروان آمریکا؛ این بار در سامراء بیشتر بخوانید »

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! +عکس

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! +عکس



یک شب آش درست کردیم که همین روح الله و مصطفی از در درآمدند. گفتم چی شده؟ دخترم دوید گفت بابام آمد، بعد دید روح الله و مصطفی و عارف است. گفت بابام کجاست؟ گفت زخمی است داخل ماشین، ما زودتر آمدیم.

گروه جهاد و مقاومت مشرق زندگی خانواده‌های افغان که فرزندانشان در نبرد سوریه، ساکت ننشستند و نتوانستند بی‌حرمتی به حرم آل‌الله را ببینند و کاری نکنند، پر از داستان‌های عجیب و غریب است. گفتگو با خانم «مینا رضوانی» همسر شهید محمدرضا سیفی و فرزندانش که زحمت هماهنگی‌اش با برادر محرم‌حسین نوری و بروبچه‌های گروه فرهنگی جهادی فجر اصفهان بود، از همان اول شما را با خودش همراه می‌کند.

قسمت‌ قبلی گفتگو را اینجا بخوانید

۹ مدافع‌حرم زیر یک سقف!

پیش ازاین در گفتگو با مادر و پدر شهیدان محمدرضا و صفرعلی سیفی، این شهید را از منظر والدینش بررسی کرده بودیم و حالا زندگی متأهلی‌اش را به بررسی خواهیم نشست. شادی روح همه شهدای مدافع حرم، صلوات…

**: این هفت نفر مدافع حرمی که مادر گفتند خانه شما بودند، یادتان هست؟

دختر شهید: بله.

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! + عکس

**: پدرتان آن‌ها را برای چه آورده بودند به خانه‌تان؟

دختر شهید: همرزمانش بودند؛ یکی‌شان زخمی بود؛ خانواده‌هایشان اینجا نبودند؛ کسی که زخمی بود انگار چند ماهی یا یک سالی است که شهید شده؛ شهید مهدی خشنودی. یکی هم که رفت خارج،‌ اسمش سلمان بود؛ عارف هم همین جا هست، از حبیب و روح الله هم خبری نداریم.

**: این هفت نفر، همه‌شان کسی نداشتند یا فقط آقای خشنودی تنها بود؟

دختر شهید: خانواده همه‌شان افغانستان بودند.

**: یعنی همه‌شان هیچ کس را اینجا نداشتند؟

دختر شهید: نه.

**: مسئولیت آقای سیفی آنجا چه بود؟

دختر شهید: به ما که گفتند فرمانده بوده.

**: فرمانده چی؟

همسر شهید: جای عمار بود.

**: از نحوه شهادتشان کسی چیزی به شما نگفته؟ همرزمانشان که آنجا شاهد صحنه بودند چی برایتان تعریف کردند؟

همسر شهید: فقط گفتند خمپاره خورده.

**: این نحوه اطلاع از شهادتشان را یک مقدار مختصر برایمان گفتید، چطور متوجه شدید که شهید شده؟

همسر شهید: خودش زنگ زد به من همین حرف را زد که من فردا می‌روم، اگر تا فردا زنگ نزدم به شهادت رسیده‌ام. تا فردایش که زنگ نزد من فردا و پس فردایش به دوست‌هایش زنگ زدم. اول به گوشیش زنگ زدم که خاموش بود؛ بعد به دوست‌هایش زنگ زدم؛ دوست‌هایش گفتند در هجوم (حمله و عملیات) است، تا یک هفته رد شد. بعد از یک هفته به دوستش روح الله زنگ زدم و گفتم روح الله! آقای سیفی کجاست؟ گفت هجوم است. ما دروغی گفتیم چرا دروغ می‌گویی؟ عارف گفته به شهادت رسیده… بعد آن دوستش خیلی گریه کرد که خانم سیفی چرا خبر را به شما دادند، آره به شهادت رسیده. بعدش مطمئن شدم. بعد دروغی به عارف زنگ زدم و گفتم آقای سیفی که به شهادت رسیده را کِی می‌آورند؟ گفت کی چنین چیزی گفته؟ من گفتم روح الل گفته. به دو تایشا با هم دروغ گفته بودم.

عارف هم گریه کرد و گفت نه مامان جان! (به من می‌گوید مامان جان) اصلا هیچ‌ چیزی از او نمانده! خمپاره بهش خورده!

ما از آنها خبردار شدیم. هنوز هم پیکر آقای سیفی تا به امروز نیامده، خیلی منتظر شدیم؛ مشهد رفتم؛ ۱۰۸ شهید در مشهد بودند که همه گمنام بودند، گفتند در مشهد هستند. ما رفتیم پیکرهمه شهدای مشهد را نگاه کردیم، آقای سیفی نبود. بعد من آمدم به اصفهان به خواهرشوهرم گفتم آقای سیفی آنجا نیست. دوباره بعد چند وقت برادر دوستم زنگ زده بود که پیکر آقای سیفی آمده تهران، دوباره بلند شدم رفتم تهران ولی نبود. هفت ماه طول کشید که حقوقشان برقرار شود و دیگر هیچ خبری ازشان نشد. بعد از ۷ ماه اینقدر تهران و مشهد و همه جا را گشتم، بعد خبرش آمد که به شهادت رسیده. تا ۷ ماه هیچ خبری نبود.

**: یعنی تا ۷ ماه دنبالش می‌گشتید و سراغش را می‌گرفتید؟

همسر شهید: بله.

**: از چه کسانی سراغش را می‌گرفتید؟

همسر شهید: از آقای اکبری، از آقای جوادی، از آقای سلطانی، از آقای درخشنده مشهد و…

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! + عکس
دفترچه مداحی شهید محمدرضا سیفی

**: جواب آنها چه بود؟

همسر شهید: فقط می‌گفتند هستش، می‌آورندش؛ فقط می‌گفتند شهید شده و می‌آورندش. اما تا امروز پیکرش را نیاورده‌اند. یک شب خیلی بیقراری می‌کردم؛ خواب دیدم خواهرشوهرم جلوی خانه مان است و داخل جوب راه می‌رود، بعد سه نفر از مردم هم هستند، مردهای ایرانی بودند، آن طرف ۵، ۶ تا از فاطمیون هم بودند، می‌گویند خانه آقای سیفی کجاست؟ من گفتم خانه آقای سیفی اینجاست. مادرش داخل جوب راه می‌رفت، بیقرار بود. به مادر سیفی گفتند بیا بالا پیکر بچه‌ات آمده. به خواهرشوهرم گفتم بیا با شما کار دارند. این خواهرشوهرم از داخل جوب بلند شد آمد بالا گفت چی شده؟ گفتند حاج خانم بچه‌ات شهید شده حالا پیکرش می‌آید، درِ خانه‌تان را باز کنید. ما درِ خانه را باز کردیم، رفتیم داخل خانه، دیدیم سه تا بچه و ۵، ۶ تا بچه فاطمیون که پشت سرش آمدند، پیکر آقای سیفی را روی شانه آوردند خانه؛ انگار خواب نبود؛ واقعی بود که آقای سیفی را اینطور گذاشتند. بعشد ما خیلی گریه می‌کردیم، جیغ می‌زدیم؛ دیدیم یک عکس ابوالفضل قاب کرده روی پاهایش هست، اینطور علامت کرد، خود آقای سیفی علامت کرد اینطوری، ما گریه کردیم و گفتیم آقای سیفی چرا ما را تنها گذاشتی؟ من بچه‌ها را چه کار کنم؛ علامت داد و زیپ را خودش بست. بعد از خواب پریدم، دیدم در خانه همچین خوابی دیدم. دیگر کلا دیدم صبر کردم از گریه کردن، بر همه چیز صبر کردم.

**: نحوه خبر دادن اینکه شهید سیفی شهید شده به فرزندانتان چطور بود؟

همسر شهید: تا ۷ ماه اصلا به اینها نگفتم، می‌گفتند مامان! بابا کجاست؟ می‌گفتم الان زنگ زده، یا صبح زنگ زده، یا مدرسه بودید زنگ زده، بهشان خبر ندادم تا ۷ ماه طول کشید؛ دیگر خیلی بیقراری می‌کردند که مامان چرا بابا نمی‌آید؟ چرا زنگ نمی‌زند؟ بعد به پسرم گفتم مامان جان! بابات زخمی شده. گفت خوب که هست؟ گفتم زخمی شده و پایش تیر خورده. دخترها خیلی گریه می‌کردند که مامان! چرا بابا زخمی شده، چرا نمی‌آید؟

یک شب آش درست کردیم که همین روح الله و مصطفی از در درآمدند. گفتم چی شده؟ دخترم دوید گفت بابام آمد، بعد دید روح الله و مصطفی و عارف است. گفت بابام کجاست؟ گفت زخمی است داخل ماشین، بعد می‌آید، ما زودتر آمدیم. این دختر خیز کرد از داخل سفره بروید از داخل خانه، وقتی بابایم را نیاوردید بروید از خانه ما! چرا بابام را زخمی کردید؟ خیلی گریه کرد.

زهرا گفت چرا بابام را نیاوردید؟ چرا بابام را زخمی کردید؟! بعد روح الله و عارف گفتند بابات بعداً می‌آید چون زخمی است داخل ماشین است، یواش یواش می‌آید. گفت نه، شما بروید از خانه، بابام را نیاوردید چرا کیفش را آوردید؟ دوست‌هایش کیفش را آوردند، لباس‌هایش را، عینک و ساعتش و همه چیزش را، ولی خودش را نیاوردند. بعد دیگر نشستند، خیلی گریه کردند و ساکش را تحویل دادند و رفتند. دیگه بچه‌ها خبردار شدند، تا امروز انتظار می‌کشند که پیکرش بیاید.

**: مزار ایشان در قطعه مفقود الاثرها در اصفهان است. در مورد آن قطعه هم توضیح می‌دهید…

علی: یک سنگ یادبود گذاشته‌اند؛ دو سال است می‌رویم سر خاکش و گریه می‌کنیم که داخلش جنازه نیست. هر کسی که می‌رود فاتحه می‌خواند به یک امیدی است، می‌رود فاتحه می‌خواند از آن شهید کمک می‌خواهد، اما ما دو سال رفتیم؛ دو سال است سنگ یادبود هست، دو سال رفتیم سر قبری گریه کردیم و در سرمان زدیم که هیچی داخلش نیست!

همسر شهید: آقای سیفی خیلی حاجت می‌دهد، ما خودمان وقتی برای بچه‌مان زن گرفتیم خیلی به بن‌بست رسیده بودیم، هر وقت حاجت از آقای سیفی بخواهیم به ما می‌دهد.

**: وقتی آقای سیفی رفتند بچه‌هایتان همه مجرد بودند؟ خودتان تنهایی برای بچه‌هایتان همسر انتخاب کردید؟

همسر شهید: بله.

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! + عکس
پدر و مادر شهیدان سیفی

**: می‌شود کمی توضیح بدهید.

همسر شهید: هر چه خواستگار آمد خودم یک مقدار تحقیق کردم که آدم‌های خوب هستند یا نه؛ اگر خوب بودند با بچه‌ها مشورت می‌کردیم و می‌گفتم مامان این آدم خوبی است، قبول می‌کنی؟ اختیارشان دست خودشان بود، اما من تحقیق می‌کردم. بچه‌ها هم هر چه ما می‌گفتیم قبول می‌کردند. آمدند خواستگاری، هر که خوب بود، تحقیق کردیم، خودم بهش اجازه دادم حرف‌هایشان را بزنند، حرف‌هایشان را زدند و دیگر به توافق رسیدند و دختر بزرگم را شوهر دادیم.

بعدش پسرم گفت مامان نوبت من است برایم زن بگیری؛ گفتم تا خواهرهایت را شوهر نداده‌ام تو را زن نمی‌دهم. بگذار اول خواهرهایت را شوهر بدهیم بعد برای تو انتخاب می‌کنیم. برای دختر کوچکم خیلی رفتند و آمدند؛ خیلی از هر جا می‌آمدند، دوباره یکی دیدیم خانواده‌اش خوب است، درباره خودِ پسر تحقیق کردیم، خانواده‌ااش خوب بودند، دختر کوچکم را شوهر دادیم. بعد نوبت خودش آمد. تولد خواهرم بود، فامیل‌ها بودند، آن دختر هم بود، آنجا رفتیم جشن تولد و همه جمع شده پسرم گفت مامان این دختر انگار خوب است، به درد من و شما می‌خورد. بیاید با شما زندگی کند. رفتیم خواستگاری‌اش، دختر جواب بله را داد و فوری برایش مراسم گرفتیم و عروسی کردند.

**: سخت نبود بدون آقای سیفی؟

همسر شهید: چرا؛ هر لحظه خواستگاری بچه‌هام بدون او سخت بود. پسرم آمد که کمر دخترها را ببندد، خیلی گریه کردیم، هم دخترم گریه کرد، هم پسرم، که چرا بابام نباشد کمرم را ببندد. وقتی برای عروسم رفتم چادر انداختم گفت مامان چرا بابایم نباشد چادر بیندازد؟! همه بچه‌هایم خیلی آرزو داشتند که پدرشان بالای سرشان باشند، اما قسمت نبود.

**: کدام خاطره ای ازشان برایتان بیشتر در ذهنتان متجلی می‌شود؟

همسر شهید: درباره آقای سیفی هر چه بگویم کم است. یک خواهر دارم بچه ندارد. آقای سیفی می‌آمد به خانه‌ام و می‌گفت آن خواهرت بچه ندارد، وقتی خواهرت آمد به خانه، امیرعلی را، فاطمه و زهرا را صدا نکن، پسرم پسرم نکن، چون خواهرت بچه ندارد؛ خیلی جگرش نازک است، خیلی قلبش کوچک است، جلوی خواهرت نگو پسرم و دخترم، چون تو کوچک خانه‌ای. از داداش‌هایم و خواهرهایم زودتر مثلا برای بچه‌هایم سرنوشت درست کردم، می‌گفت جلوی او نگویی پسرم و اینها. شوهرم خیلی حواسش بود به این چیزهای کوچک. اگر خواهرم دو روز خانه ما نمی‌آمد زنگ می‌زد می‌گفت کجایی فاطمه؟ می‌گفت خانه ام، می‌گفت پاشو بیا خانه ما، می‌گفت مینا چیزی گفته؟ می‌گفت نه پاشو بیا تاکسی دم در است، تاکسی از در خانه خواهرم تا در خانه می‌آورد، کرایه اش را می‌داد، خیلی مهربان بود، هر چه از مهربانی شوهرم بگویم کم است.

مثلا اول محرم می‌شد تا آخر محرم مداحی‌خوانی می‌کرد، کار می‌کرد، چایی می‌داد، خودش نذری می‌داد، گوسفند تحویل می‌داد، خیلی کارهایش خوب بود، همیشه کار خیر انجام می‌داد.

یک خانمی شوهر نداشت، سه تا بچه داشت، خرج خانه را که برای ما می‌آورد، ۱۵۰ تومان به او تقدیم می‌کرد، می‌گفت میناجان! این زن، شوهر ندارد، سه تا بچه دارد، فکرهای بد نکنی، گناه دارد، دور از جان، بچه ما فردا یتیم نشود. ۱۵۰  تومان خرج خانه آن زن را می‌داد. می‌گفت فکر بد نکنی بنده خدا شوهر ندارد. خیلی در کار خیر بود.

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! + عکس

**: چند تا نوه دارید؟

همسر شهید: دو تا نوه دارم؛ سومی در راه است.

**: بچه‌هایتان الان چند ساله هستند؟

همسر شهید: امیرعلی ۲۳، فاطمه ۲۰ ساله و زهرا ۱۶ ساله است.

**: ۱۶ ساله است و یک بچه هم دارد؟

همسر شهید: بله. بچه زهرا در راه است. در همین هفته ان‌شاالله می‌آید. این دخترم [فاطمه] یک بچه دارد، دختر کوچکم ۱۶ ساله است و یک بچه دارد.

**: دارید مادربزرگ می‌شوید…

همسر شهید: بله؛ پیر شدیم

**: از کارهای فرهنگی که انجام می‌دادید هم برایمان بگویید.

همسر شهید: کارهای فرهنگی خیلی انجام دادم، خیلی با نفرات سپاه کار انجام دادم، کار کردم، دو بار هم ملاقات ویژه با سردار سلیمانی داشتم، با آقای رئیسی سه بار ملاقات داشتم. در مشهد و در هتل رضوی با زن آقای رئیسی ملاقات داشتیم. برای کار فرهنگی می‌خواستندمجوز بدهند ولی هنوز قسمت نشده مجوز بدهند.

**: کار فرهنگی در چه حوزه ای می‌خواهید انجام دهید؟

همسر شهید: گروه‌بندی کارهای فرهنگی ما زیاد است. خیلی گروهمان زیاد و بزرگ است.

**: قبل از شهادت آقای سیفی هم کار فرهنگی انجام می‌دادید؟

همسر شهید: نه، آن موقع در قسمت دکترها کار می‌کردم.

**: در بیمارستان کار می‌کردید؟

همسر شهید: در قسمت دکترها در قسمت آشپزی کار می‌کردم.

**: ایشان مخالفتی نداشتند با اینکه بیرون کار می‌کنید؟

همسر شهید: نه؛ شوهرم نمی‌گذاشت، خودم می‌رفتم، چون آن دکتر دوستم بود، دکتر کتی، دکتر جعفری و دکتر وسیع دوست‌هایم هستند، آنها خیلی اصرار کردند، که مثلا خانمت ناراحتی قلبی دارد (من ناراحتی قلبی داشتم) گفتند باید خانمت بیاید بیرون. خود دکتر به من گفت باید بیرون کار کنی. دیگه من پیش دکترها کار می‌کردم.

آقای سیفی راضی نبود بروم، چون دکتر خودش گفت ناراحتی قلبی دارم باید بیرون باشم، بهش زنگ زد، بعد اجازه داد. بعد دکتر که رفتم، کار فرهنگی را شروع کردم.

**: بچه‌هایتان را هم درگیر کار فرهنگی کردید یا نه؟

همسر شهید: این پسرم دیگه گروه داشتند خودشان با حاج آقا حضرتی گروه بندی داشتند شب‌های جمعه به خانه هر کسی می‌رفتند، سینه زنی می‌کردند، تقریبا یک سال می‌شود آقای حضرتی رفته نجف آباد دیگه کار را ول کردند، درگیر زن و بچه شد.

**: دخترهایتان چطور؟

همسر شهید: نه، اینها خانه‌دار هستند، اختیارشان دست شوهرهایشان است. البتهدر گروه‌بندی فاطمیون هستند.

**: وضعیت شناسنامه‌تان چطور است؟

همسر شهید: من و زهرا شناسنامه ایرانی‌مان را گرفتیم، پسرم ودختر بزرگم مانده‌اند.

**: چرا؟

همسر شهید: چون گفتند تا حالا آماده نشده؛ به خاطر کرونا دفترها جابه جا شده، قاطی شده.

**: کسی به خانه شما سر می‌زند؟

همسر شهید: از وقتی کرونا آمده نه، ما خودمان می‌رویم سر می‌زنیم، آنها به ما سر نمی‌زنند!

**: اگر الان شهید از در بیایند داخل، شما حرفتان به ایشان چیست؟

دختر شهید: هیچی، بغلش می‌کنیم، غش می‌کنیم، گریه می‌کنیم، می‌خندیم.

**: شده به این لحظه فکر کنید؟ حسش می‌کنید؟

دختر شهید: بله.

**: اگر عرصه بهتان تنگ ‌شود یا برایتان یا مشکلی پیش بیاید جه می‌کنید؟

دختر شهید: یک خاطره می‌نویسم برایش، گریه می‌کنم، و روزی می‌شود که خاطره‌ها را می‌کَنم و می‌اندازم دور؛ نگهشان نمی‌دارم.

**: آن لحظه ای که مشکل برایتان پیش آمده وجود بابا را حس می‌کنید؟

دختر شهید: بله، حتی وقتی بچه ام را به دنیا آوردم خیلی بابایم را حس کردم.

**: شما چطور؟

دختر شهید: خب هر دختری آرزو دارد که پدرش باشد، چه در مراسم خواستگاری، چه مراسم عروسی، حتی لحظه شیرینی که مادر می‌شود دوست دارد پدرش کنارش باشد، اما این اتفاق نیفتاد.

**: وقتی ناراحتی یامشکلی برایتان پیش می‌آید که نمی‌توانید حتی به مامان بگویید، باهاشان حرف می‌زنید؟

دختر شهید: اول با باب الحوائج در میان می‌گذارم، ولی از بابایم هم می‌خواهم؛ از بابام چیزی نشده که بخواهم و بهم ندهد.

**: شهدا زنده هستند…

*میثم رشیدی مهرآبادی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۷ماه شهادت شوهرم را مخفی کردم! +عکس بیشتر بخوانید »

شکل‌گیری نظم نوین جهانی پس از پیروزی انقلاب و تغییر معادلات منطقه

شکل‌گیری نظم نوین جهانی پس از پیروزی انقلاب و تغییر معادلات منطقه



دبیرکل مجمع جهانی حمایت از گزینه مقاومت در لبنان معتقد است که انقلاب اسلامی ایران موجب شکل گیری یک نظم نوین جهانی شد و معادلات منطقه‌ای را به کلی دگرگون کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در آستانه چهل و سومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی قرار داریم؛ انقلابی که توانست معادلات منطقه‌ای را دستخوش تغییر و تحول کرده و با حمایت از گروه‌های مقاومت در کشورهای مختلف، طرح‌ها و پروژه‌های ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی را به شکست بکشاند.

در همین ارتباط، گفتگویی را با «یحیی غدار» دبیرکل مجمع جهانی حمایت از گزینه مقاومت ترتیب داده است؛ کسی که معتقد است انقلاب اسلامی ایران موجب دگرگون شدن تحولات منطقه شد. مجمع جهانی حمایت از گزینه مقاومت در لبنان، یک سازمان مردم نهاد است که در دهه گذشته با تمرکز بر حمایت از گزینه مقاومت اسلامی در بین کشورهای عربی و اسلامی شکل گرفت. دفتر مرکزی این تجمع در لبنان است، یحیی غدار ریاست آن را برعهده دارد.

در ادامه مشروح گفتگو با این شخصیت عرب زبان را مطالعه می‌کنید؛

*نقش انقلاب اسلامی ایران در ایجاد تغییر و تحول در معادلات منطقه‌ای را چطور ارزیابی می‌کنید؟ گروه‌های مقاومت در سراسر منطقه چگونه با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی در ایران توانستند به مقابله و مبارزه با تروریسم بپردازند؟

واقعیت این است که انقلاب اسلامی ایران به سرعت پیشرفت کرد و توانست با رقم زدن حوادثِ برق آسا، روند تحولات در منطقه را دستخوش تغییر و تحول سازد. اینجا بود که مقاومت به پاخاست و توانست پیروزی‌های معجزه آسایی را محقق گرداند. مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در برابر هیمنه ایالات متحده آمریکا در منطقه ایستادگی کرد مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در برابر هیمنه ایالات متحده آمریکا در منطقه ایستادگی کرد. این اتفاق حتی در سطح بین الملل نیز رخ داد.

بنابراین، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ما شاهد شکل گیری نظم نوین جهانی بودیم. ملت ایران در یک مدت زمان کوتاه توانست جایگاه والایی را به دست آورد. ایران پس از پیروزی انقلاب توانست در عرصه‌های مختلف از جمله صنعت، تکنولوژی، انرژی هسته‌ای و… پیشرفت‌های بزرگی را حاصل کند. در حوزه هوافضا و نیز در عرصه نظامی نیز جمهوری اسلامی ایران پیشرفت‌های زیادی را محقق ساخت.

*آیا تصور می‌کنید که محور مقاومت از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و یمن، در عرصه مبارزه با تروریسم به انقلاب اسلامی ایران مرتبط هستند؟

وقایع میدانی نشان از آن دارد که روابط و مناسبات میان اجزا مختلف مقاومت که به آنها اشاره کردید، کاملاً صمیمانه است. جمهوری اسلامی ایران روابط حسنه و صمیمانه‌ای با تمامی گروه‌های مقاومت در سراسر منطقه دارد. ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره در تمامی عرصه‌هایی که به مقاومت ارتباط داشته، حاضر بوده است.

جمهوری اسلامی ایران در زمینه حمایت از مقاومت فداکاری‌های زیادی را از خود به نمایش گذاشته است. می‌توانیم بگوییم که نقش ایران در حمایت از مقاومت و مبارزه با تروریسم، یک نقش محوری و مرکزی بوده است. همین مسأله موجب شده است تا مقاومت دستاوردهای متعددی را محقق گرداند.

*به نظر شما اگر انقلاب اسلامی ایران محقق نمی‌شد، اوضاع به کدام سمت و سوی پیش می‌رفت و چه اتفاقی رخ می‌داد؟

واضح است که اگر انقلاب اسلامی ایران به پیروزی نمی‌رسید، این کشور با توجه به رژیم حاکم در آنجا پیش از پیروزی انقلاب، به یک کشور عقب مانده تبدیل می‌شد و اکنون جولانگاه تروریست‌های تکفیری بود. با این حال، همانطور که پیشتر اشاره کردم، پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد تا معادلات جملگی تغییر کنند و جهوری اسلامی ایران پیشرفت‌های معجزه آسایی را محقق سازد.

*همانطور که می‌دانید آمریکا و بسیاری از کشورهای غربی همواره بر سیاست «ایران هراسی» تکیه داشته و دارند. آنها به همراه رژیم صهیونیستی تلاش می‌کنند از رهگذر سیاست مذکور اینگونه القا کنند که تهران تنها گروه‌های شیعی را مورد حمایت قرار می‌دهد. این القائات به نوعی تلاشی از سوی واشنگتن و متحدانش برای اختلاف افکنی میان شیعیان و اهل تسنن نیز هست. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از متحمل شدن شکست‌های متعدد در منطقه سیاست ایران هراسی را در پیش گرفتند رژیم صهیونیستی به خوبی به جایگاه ایران و نقش آن در منطقه واقف است. این رژیم به خوبی می‌داند که نقش آفرینی ایران باعث شکست سنگین آن در لبنان، فلسطین و دیگر کشورها شده است. از همین روی، این رژیم و هم پیاله‌هایش سیاست ایران هراسی را در پیش گرفته‌اند.

پیروزی‌های مقاومت به رهبری ایران در منطقه موجب شده است تا آمریکایی‌ها و متحدان آنها از جمله رژیم صهیونیستی، تهران را به فرقه گرایی متهم سازند. این اتهامات به هیچ وجه درست نیست.

این اتهام زنی‌ها در نهایت هیچ سود و فایده‌ای به صهیونیست‌ها نخواهد رساند. ما چندی پیش شاهد برگزاری تظاهرات مردمی گسترده در غزه در سالروز شهادت شهید قاسم سلیمانی بودیم. کما اینکه اهالی غزه سالروز پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و نیز رهبر کنونی آن امام خامنه‌ای (حفظه الله) را گرامی می‌دارند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکل‌گیری نظم نوین جهانی پس از پیروزی انقلاب و تغییر معادلات منطقه بیشتر بخوانید »