تولد قاسم سلیمانی در بوشهر+ عکس
تولد قاسم سلیمانی در بوشهر+ عکس بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، آنچه در ادامه میخوانید، یادداشتی از سرکار خانم اعظم محمدپور، نویسنده جبهه مقاومت است که به دست مشرق رسیده:
در جهانی زندگی میکنیم که عدالت به معنای واقعی در آن وجود ندارد. در دنیای اطراف ما قدرت، حرف اول را میزند. اگر مردم کشوری قدرت نداشته باشند، ماهیت فکری و فرهنگی آن ملت و تمامیت ارضی سرزمینشان توسط کشورهای قدرتمند تصرف میشود.
نمونه آن هم در دنیا زیاد است. کافی است تاریخ کشورهای آفریقایی را مطالعه کنیم. یا سری به کشورهای منطقه مثل مصر، سوریه، عراق و لیبی بزنیم تا متوجه شویم استعمار پیشرفت امروزش را مدیون استضعاف کشورهای ضعیف و چاپیدن ثروتهای آنهاست؛
اما در این میان با عبور از تاریخ حکومتهای ضعیف شاهنشاهی، ایرانِ چهل سال اخیر، به اعتراف دوست و دشمن قصهی کمغصهتری دارد. پس از انقلاب و پیشرفت ایران توانست کشورهای استعمارگر را با خطر جدی مواجه کند برای همین در این چهل سال بارها، ترور نخبگان و تحریمهای اقتصادی و تحمیل جنگی هشتساله سعی کردند این مدل حکومتی را در هم بشکنند اما موفق نشدند. خب باید پرسید راز موفقیت ایران میدان مذاکره بود یا میدان مبارزه؟!
تاریخ میدان مذاکرات نشان میدهد که استعمارگران همواره دنبال امتیاز گیری یکطرفه بوده و هستند و هرگز با گفت گو حاضر به امتیازدهی به کشور ما نشدهاند و تنها زمانی حاضر به امتیازدهی شدهاند، که در میدان مبارزه به زانو درآمدهاند. ایران اسلامی آرامش و آسایش امروزش را مدیون مبارزه است و ملت ما قدردان خون شهدا.
با توجه به اینکه همه مردم ایران از نعمت آرامش و امنیت برخوردارند پس باید اعتراف کرد که حفظ و ترویج فرهنگ شهادت تکلیفی است که بر دوش همهی ایرانیان فارغ از نژاد و قومیت و دین و مذهب.
بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس، برای حفظ و نشر فرهنگ ایثار و شهادت آثار متعددی تولید و منتشر شد. نسل جوانی که دوران از دفاع مقدس را ندیده بود با مطالعه آثار تولیدشده توانست تا حدودی با مجاهدتهای شهدا و رزمندگان آن دوران آشنا شود. شاید اگر این آثار تصویری و مکتوب نبود اثری از فرهنگ هشتساله برای نسل بعد به یادگار نمیماند.
درست در زمانی که دهکدهی جهانی به مکتب، تمدن و پیشرفت پوشالی خود تحت عنوان «پستمدرنیسم» و «لیبرال دموکراسی» میبالید. استعمارگران از محصول این تمدن رونمایی کردند. محصول این مکتب، لشکر خونخواری به نام «داعش» بود. داعشی نماد مکتب اومانیسم است که معتقد بود باید برای زنده ماندن خودت دیگران را بکشی، سر ببری وحشت ایجاد کنی!
این لشکر رعب و هراس شهر به شهر در سوریه و عراق پیشروی میکرد. و هیچکس جلودارش نبود. هیچ خانهای امن نبود نه حرم اصحاب پیامبر و نه مسجد یا حتی کلیسا. داعش، حرمهای اهلبیت علیهمالسلام در عراق و سوریه را هم تهدید به تخریب کرد. خبر به گوش جوانان مسلمان ایرانی و عراقی و افغانی و پاکستانی و لبنانی و… رسید، چند تیپ و لشگر تشکیل شد و با مقاومت این مجاهدان، ماشین تا دندان مسلح داعش متوقف شد.
مدافعان حرم نماد انسان کامل در مکتب اسلام هستند که با ایستادن در مقابل ظلم داعش، منطقهی خاورمیانه را از وجود پلید داعش پاک کردند. در واقع شهدای مدافع حرم که تحت تربیت ولایتفقیه بودند یک مدل جدید از انسان به دنیا معرفی کردند که حاضر بودند برای آسایش و آرامش بقیه مردم جان خود را که ارزشمندترین ثروت بود فدا کنند؛ برعکس داعش و تمدن غرب که برای راحتی خود آدمها را میکشد.
بعد از شروع قضیه داعش و شکلگیری جبهه مقاومت با بازگشت اولین شهید مدافع حرم به خوزستان طبق تکلیف و وظیفهای که بر دوش خودمان احساس میکردیم کار ثبت و ضبط خاطرات شهدای مدافع حرم را شروع کردیم و برای بعضی از شهدا ویژهنامهی شهادت تولید کردیم و در مراسم چهلم هر شهید توزیع میکردیم. تا اینکه از طریق حوزه هنری با انتشارات خط مقدم آشنا شدم. «راز قلعه حمود»، اولین کتابی بود که برای این انتشارات کار کردم. این کتاب زندگی طلبه شهید مدافع حرم، سیداصغر فاطمیتبار بود. دومین کتابی که این انتشارات افتخار تدوینش را به بنده سپردند، زندگینامه طلبه شهید مدافع حرم، احمد مکیان با عنوان «پسری با تیشرت کلاهدار» بود.
کار برای مدافعان حرم و ثبت و ضبط خاطرات واقعاً سخت است. گاهی خانوادهها و اطرافیان باور ندارند که حرفها و خاطراتشان میتواند در جامعه اثرگذار باشد. عموماً میگفتند تولید این کتابها چه فایده دارد؟ چرا وقتتان را برای اینکار میگذارید؟ بعضاً برای بیان خاطرات همکاری لازم انجام نمیشد، گاهی خودم و دوستانم برای انجام مصاحبه ساعتها وقت میگذاشتیم تا افراد را قانع کنیم که فقط یک ساعت وقت بگذارند و خاطرات شهدا را بیان کنند. گاهی کارمان به توسل میکشید تا خانوادهای راضی به مصاحبه شوند و گاهی هم بعضی افراد اصلاً قانع نمیشدند و خاطرات زیادی در پستوی ذهن آنها ناگفته باقی ماند.
اگر کسی از نزدیک شهدای مدافع حرم را بشناسد، خوب میداند که این شهدای عزیز بهسختی توانستند خانواده و اطرافیان خودشان را راضی کنند تا اجازه دهند آنها برای شرکت در جهاد مقدس به کشور دیگری بروند. شاید اگر حرم مطهر اهلبیت(ع) در عراق و سوریه نبود، این شهدا هرگز موفق به راضی کردن اطرافیانشان نمیشدند.
حالا ببینید برای قانع شدن یک ملت چقدر باید وقت و انرژی صرف شود تا آنها هم به اهمیت این موضوع پی ببرند. مردم کشور ما شیعه هستند و حضور حرم مطهر اهلبیت(ع) در سوریه و عراق در فهم مسئله ضرورت حضور مدافعان حرم بسیار کمککننده بود. اما باز هم عدهای این شبهه را وارد میکنند که با وجود نیروهای نظامی چرا جوانان بسیجی در این جبهه حضور پیدا کردند؟ اینجاست که تألیف کتب زندگی مدافعان حرم برای رفع این شبهات میتواند بسیار کمککننده باشد به شرطی که همه افراد و نهادهای دخیل در این مسئله با ناشران و مؤلفان این کتب همکاری کنند تا دلایل، شواهد و اسناد موجود در این زمینه را با قلم خود به تصویر بکشند. هر کتاب بسته به میزان همکاری افراد برای تألیف، درصدی از این تکلیف زینبی را ادا کرده است، اما هنوز تا رسیدن به هدف اصلی راه زیادی باقی است.
ما از حوادث دفاع از حرم و جهاد در جبهه مقاومت فاصله زمانی زیادی نگرفتهایم. از طرفی ابزار الکترونیک و فضای مجازی اصلاً قابلمقایسه با دوران دفاع مقدس نیست. لذا قاعدتاً برای اثبات حقانیت مطالب نشر شده نباید مشکلات زیادی داشته باشیم. اما متأسفانه چون بحث تألیف کتاب برای شهدای مدافع حرم خیلی جدی گرفته نمیشود و یا بعضاً از طرف خانوادهها یا متولیان امر همکاری لازم انجام نمیشود برای بیان همان حقایق واضح هم دچار مشکل هستیم. امیدوارم قبل از اینکه آثار جهاد در این جبهه زیر غبار فراموشی پنهان شود، فکری برای ثبت و ضبط این آثار بهصورت مکتوب هم اندیشیده شود.
احساس میکنم هنوز جایگاه شهدای مدافع حرم و ارزش ازخودگذشتگی و شجاعت این شهدا برای جامعه ما جا نیفتاده است. مقام معظم رهبری فرمودند: «شهدای مدافع حرم اجر مضاعف دارند، چون هم مجاهد بودند، هم این جهاد در غربت انجام شد». این تکلیف متولیان فرهنگی کشور است که باید غبار غربت و شبهات را از چهره معصوم و مظلوم این شهدا کنار بزنند. جامعه باید بداند که شهدای مدافع حرم از نظر جایگاه، هدف، ایثار و مجاهدتی که انجام دادند، هیچ تفاوتی با شهدای دفاع مقدس ندارند و شاید مظلومتر هم باشند. هم خودشان مظلوماند و هم خانوادههایشان که با انواع نیش و کنایهها و طعنهها از سوی عده قلیلی از افراد جامعه مواجه شدند. بنابراین تکلیف ما نویسندگان نیز بهعنوان راویان جبهه مقاومت سختتر میشود.
شاید با گذشت زمان نگاه جامعه نسبت به ضرورت بحث جهاد و جنگ نیابتی و حضور مجاهدین ما در بیرون از مرزهای جغرافیایی قدری موشکافانهتر شود و اینکه پژوهشگران و نویسندگان ما با حضور در مناطق عملیاتی سوریه و عراق برای تصویرسازی از صحنههای این جهاد مقدس موفقتر عمل کنند.
شاید با گذشت زمان، مطالبهگری جامعه بهویژه جوانان و نسلهای آینده از نقش مدافعان باعث شود خانوادههای شهدا برای نشر آثار شهید همکاری بیشتری داشته باشند. همچنین همرزمان و مسئولان امر با آزادی بیشتری بتوانند به تشریح شرایط مجاهدت این شهدا بپردازند و نکته آخر اینکه با گذشت زمان قدری از ملاحظات امنیتی کاسته میشود و نقد و بررسی عملیاتهای برونمرزی و مجاهدتهای ارزشمند مدافعان حرم بدون محدودیت منتشر خواهد شد.
نوجوانان و جوانان امروز شوق عجیبی برای خواندن رمانها و خاطرات شهدای مدافع حرم دارند. این نسل سوم و چهارم انقلاب سالها زندگی شهدای دفاع مقدس را خواندند و آنها را الگوهای دستنیافتنی میدیدند، اما وقتی عمده شهدای مدافع حرم که از لحاظ سنی از همین نسل بودند، توانستند مخاطبان زیادی را به خود جلب کنند، طوری که شاید اگر منع قانونی اعزام نیرو در کشور نداشتیم، جبهه سوریه و عراق را جوانان ایرانی پر میکردند.
با آن حضور میلیونی ملت شریف ایران در تشییع پیکر فرمانده جهانی مقاومت سردار عزیزمان حاج قاسم سلیمانی و این همه شوق و اشتیاق نوجوانان و جوانان به راه، هدف و زندگی شهدای مدافع حرم، متأسفانه در چند سال اخیر و همزمان با مبارزه با داعش، کار تولید کتابهای شهدای مدافع حرم تعطیل بود و شاید اگر مجاهدت چند ناشر و نویسندگان متعهد نبود، همین چند اثر هم تولید نمیشد. بازار فروش و حمایت از این کار تولیدی جایگاه اصلی خود را پیدا نکرده است، چون متناسب با نیاز جامعه قدرت تألیف این کتب توسط ناشران وجود ندارد.
امیدوارم روزی برسد که حق مطلب در مورد نقش مؤثر مدافعان حرم در دفاع از حیثیت بشر در معرفی مدل ” انسان کامل ” در ایران و جهان ادا شود. خیلی سخت نیست درک اینکه زمین مشتاق است تا چکمههای مدافع حرم روی سینهاش نقش بزند یا چکمهی داعشیها…
* اعظم محمدپور، نویسنده کتاب «پسری با تیشرت کلاهدار» از انتشارات خط مقدم
چرا باید درباره مدافعان حرم بنویسیم؟ بیشتر بخوانید »
سرویس جهان مشرق – دورهی مسئولیت «رابرت مکایر» (مشهور به «راب مکایر») سفیر انگلیس در ایران، بهزودی به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف» جایگزین او خواهد شد. در گزارش پیش رو مروری سریع بر سابقهی مکایر در تهران میکنیم؛ سفیری که به دنبال یک جنجال روی کار آمد و خودش در ایران عامل جنجال شد.
«رابرت مکایر» که به «راب مکایر» نیز مشهور است، سفیر انگلیس در ایران است که به زودی دورهی مسئولیتش به پایان میرسد (+)
در همینباره بخوانید:
›› «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در ایران کیست و چه مأموریتی دارد؟
سفر به ایران و آغازبهکار
مکایر اردیبهشتماه سال ۱۳۹۷ با انتشار توئیتی به زبان فارسی و عکسی از خودش و خانوادهاش، از سفر به تهران و آغازبهکارش در سفارت انگلیس در ایران خبر داد[۱]. سفیر جدید انگلیس مدعی شد: «مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»
«به اتفاق خانواده ام و با هیجان زیاد وارد تهران شده ام تا ماموریت جدید خود را شروع کنم. مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»؛ توئیت مکایر به زبان فارسی دربارهی آغاز به کارش در ایران (+)
در همینباره بخوانید:
›› عامل اطلاعاتی در چهارراه استانبول؛ ماموریت سفیر انگلیس در تهران چیست؟
اولین افطاری سفارت انگلیس در تهران به صرف شلهزرد
مکایر که پیش از اعزام به تهران در ماه آوریل سال ۲۰۱۸، فارسی را یاد گرفته بود[۲]، بلافاصله پس از آنکه روی کرسی سفارت انگلیس در ایران احساس راحتی کرد، مشغول به کار شد. خردادماه سال ۹۷ به صرف شلهزرد، میزبان «تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیرایرانی مسلمان خود برای صرف افطار» بود؛ اقدامی که «یک رویداد جدید برای سفارت» انگلیس به شمار میرفت. سفیر جدید انگلیس البته به فارسیِ دستوپاشکسته هم دربارهی این مراسم توئیت کرد[۳]؛ هرچند از مهمانانش نامی نبرد[۴].
«خوشحالم از اینکه مهمان نوازِ تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیر ایرانی مسلمان خود برای صرف افطار در این هفته بوده ایم. این یک رویداد جدید برای سفارت بود.»؛ توئیت مکایر به فارسی دستوپاشکسته دربارهی مراسم افطار سفارت انگلیس در ایران (+)
آغاز یک رابطهی نامیمون
مکایر که یک ماه قبل از خروج آمریکا از برجام ساکن تهران شده بود، خیلی زود مأموریت وقتکشی و معطلسازی ایران را آغاز کرد. ماه مرداد سال ۹۷، همزمان با تقدیم استوارنامهاش به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در واکنش به استقبال روحانی از گسترش روابط با لندن، با طرح این ادعا که دولت انگلیس از اجرا و تداوم برجام حمایت میکند، گفت: «امروز تلاش گستردهای میان کشورهای اروپایی برای حفظ برجام بهویژه در زمینهی اقتصادی برقرار است که بیسابقه بوده است.» وی ادامه داد: «ما به دنبال توسعهی هرچه بیشتر روابط و مناسبات با ایران هستیم و معتقدیم حل مشکلات و بحرانها تنها از طریق گفتوگو و دیپلماسی امکانپذیر است[۵].» تکتک این ادعاها، چنانکه در ادامهی این گزارش خواهیم دید، دروغ از آب درآمدند: از بیارادگی انگلیس و اروپا برای حفظ یا احیای برجام گرفته تا توقیف غیرقانونی نفتکش حامل نفت ایران به دستور لندن.
بازیگردانی یک سفر مرموز
شاید اولین مأموریت جدی مکایر در ایران را بتوان بازیگردانی سفر «نورمن لامونت» سیاستمدار باسابقهی انگلیسی و کارگزار خاندان یهودی «روتشیلد» (یا «راتسچایلد») به تهران و دیدار وی با فعالان اقتصادی دولتی و غیردولتی ایران دانست. اگرچه دستورکار سفر لامونت به ایران ظاهراً اقتصادی عنوان میشد، اما شواهد نشان میدهد وی یکی از کانالهای اصلی روابط میان دولت حسن روحانی با دولت انگلیس و دیگر دولتهای اروپایی است[۶].
«رابرت مکایر» (راست) سفیر انگلیس در تهران، در مراسم تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به حسن روحانی (دوم از راست)، رئیسجمهور ایران، در سال ۹۸ (+)
وعدهی سر خرمن به دولت روحانی
مکایر سال ۱۳۹۸ یکی از تبلیغاتچیهای پروژهی شکستخوردهی «ابزار حمایت از تبادلات تجاری» موسوم به «اینستکس» بود[۷]؛ «ابزار ویژهی مالی»ای که قرار بود برجامِ بدون آمریکا را نجات بدهد، اما در عوض، ایران را ماهها معطل خود کرد. ایجاد یک سازوکار اروپایی برای دور زدن تحریمهای آمریکا از همان ابتدا یک «فرمول معیوب» بود، اما با تبلیغات افرادی مانند مکایر، متأسفانه دولت حسن روحانی به این سازوکار دل بست و ماهها طول کشید تا به این نتیجه برسد که اروپا بدون آمریکا قادر به حفظ برجام نیست؛ واقعیتی که مشرق از روز اول آن را به دولت گوشزد کرده بود.
در همینباره بخوانید:
›› «ابزار ویژه مالی»: تنفس مصنوعی یا اُتانازی برجام؟/ نکند از چاله JCPOA به چاه SPV بیفتیم
›› وعدههای روی هوای اروپا: آقای ظریف! دلتان را به اینستکس و اونستکس خوش نکنید
دومین افطاری سفارت انگلیس به «خواص مجهولالهویه» و «معلومالحال»
مکایر که طبق برخی گزارشهای موجود، همکاریهای گستردهای با سازمان جاسوسی انگلیس، امآی۶، داشته است[۸]، از ترفندهای روباهصفتانهی دولت متبوعش هم غافل نبود. وی ماه رمضان سال ۱۳۹۸ شمسی با برگزاری مراسم افطار در سفارت انگلیس در تهران، میزبان برخی از «همکاران دولت، بخش خصوصی، و دیگر دیپلماتها» بود که البته نام آنها اینبار هم افشا نشد[۹].
جشن تولد ملکهی انگلیس به هزینهی ایرانیها
مکایر البته همان سال، مهمانی دیگری هم در سفارت انگلیس ترتیب داد که اینبار چاشنی تحقیر و توهین را به آن اضافه کرد. طبق شنیدهها، مکایر که قرار بود جشنی را به مناسبت تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور برگزار کند، گفت نمیتواند پول مالیاتدهندگان انگلیسی را در ایران هزینه کند و خود ایرانیها باید هزینهی این مراسم را بپردازند[۱۰]. به همین منظور، سفارت انگلیس، ایمیلی را برای مدعوین ارسال کرد و از آنها خواست هر کدام بین ۱۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پوند برای حضور در این مهمانی بپردازند[۱۱].
کارت دعوت جشن تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور در تهران در سال ۹۸ (نام مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
ایمیلی که برای دعوت از مهمانها ارسال شده و شرایط حضور در مراسم، از جمله پرداخت هزینه، در آن قید شده است (مشخصات هویتی مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
در همینباره بخوانید:
احضار به وزارت خارجهی ایران
بختِ مکایر، ۲۵ خرداد ۹۸ به یکباره برگشت. در پی اقدام دولت انگلیس به اتهامزنی به ایران دربارهی حمله به دو نفتکش در دریای عمان، مکایر به وزارت خارجهی ایران احضار شد و مراتب اعتراض شدید تهران به دولت و وزارت خارجهی انگلیس به او ابلاغ گردید[۱۲]. اما این احضار، صرفاً سرآغاز تلخیِ روابط میان مکایر و ایرانیها بود.
برخورد عجیب با رسانههای ایرانی
سفارت انگلیس در تهران، اواسط تیرماه سال ۹۸، در برخورد با رسانههای ایرانی افتضاح بزرگی به بار آورد[۱۳]. در حالی که از رسانههای ایرانی برای حضور در «جلسهی توجیهی» مکایر با موضوع برجام دعوت شده بود، محدودیتهای عجیب و غریبی برای این رسانهها وضع شده بود: «سفیر انگلیس، تنها یک بیانیه به زبان انگلیسی و بدون امکان ترجمه و بدون حضور مترجم همزمان سفارت، قرائت خواهد کرد؛ هیچ خبرنگاری اجازه همراه داشتن ضبط صوت نخواهد داشت؛ هیچ عکاسی اجازه حضور در برنامه را ندارد و خبرنگاران هم اجازه پارک خودرو در مجموعه سفارت را نخواهند داشت[۱۴].» این برخورد زننده، نهایتاً منجر به تصمیم برخی از رسانهها برای تحریم کامل این نشست خبری شد[۱۵].
رفتوآمد به وزارت خارجهی ایران
پس از اقدام جبلالطارق به توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران به درخواست و با پشتیبانی انگلیس[۱۶]، مکایر، ۱۳ تیر ۹۸، برای بار دوم در عرض یک هفته به وزارت خارجهی ایران احضار شد[۱۷]. اما این پایان کار نبود، مکایر برای بار سوم[۱۸] و چهارم[۱۹] هم راهی وزارت خارجه شد و توضیحاتی را دربارهی توقیف نفتکش مذکور ارائه داد؛ هرچند تمام این مراجعهها در نتیجهی احضار نبودند[۲۰]. این در حالی است که مکایر در اکانت توئیتری خودش تمامقد از اقدام جبلالطارق دفاع[۲۱] کرد[۲۲].
کوهِ اینستکس موش زایید!
مکایر که قبلاً با آبوتاب از اینستکس حمایت کرده و گفته بود «علاقه نسبت به این موضوع [اینستکس، در انگلیس] بسیار قوی است و تمامی تلاشها به سمت عملی کردن آن است»، پس از آنکه کمکم معلوم شد خبری از عملی شدن اینستکس نیست، اینبار صراحتاً گفت: «اینستکس قرار نیست تمام مشکلات اقتصادی ایران را حل کند… همچنین اینستکس راهی برای تشویق کمپانیهایی نیست که به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با ایران کار کنند، اما ما میخواهیم این کار را بکنند.» وی در عین حال دوباره مدعی شد که انگلیس خواهان اجرای توافق هستهای است و حتی دربارهی اینکه «ایران اجرای برخی تعهدات خود را متوقف کرده» اظهار نگرانی کرد، چراکه از دید او «آنچه شما از جانب اروپا میبینید، اراده و تداوم قابلتوجه در اجرای برجام است[۲۳].»
در همینباره بخوانید:
›› سازوکار تحریمی اروپا که بهراه است؛ از سازوکار ویژه مالی چه خبر؟
شترسواری دولادولا!
حدود یک ماه پس از تنشهای دریایی میان ایران و انگلیس، لندن به «مأموریت بینالمللی امنیت دریایی در خلیج [فارس]» پیوست که اقدامی تحریکآمیز علیه ایران و گامی در جهت بیثباتی آبهای جنوبی ایران به شمار میرفت. با این وجود، مکایر با انتشار یک توئیت، تلاش کرد اوضاع را عادی جلوه دهد[۲۴]: «وزیر امور خارجهی بریتانیا تأکید کرده است که رویکرد بریتانیا نسبت به ایران تغییری نکرده است، و اینکه با ایران برای کاهش تنشها و پشتیبانی از برجام همکاری خواهد کرد[۲۵].»
رآکتور اراک، یکی از منفعتهای برجام است!
پس از سفر هیأتی از انگلیس و چین به ایران، در مهرماه سال ۹۸، برای مذاکرات فنی دربارهی پروژهی مدرنسازی اراک، مکایر ضمن استقبال از این هیأت، ادعا کرد «همکاریهای غیرنظامی هستهای» یکی از مهمترین منفعتهای برجام برای ایران است. اشارهی مکایر به رآکتور اراک در حالی بود که همکاریهای آمریکا و انگلیس با ایران برای بازطراحی رآکتور اراک، به سال ۹۴ برمیگشت که در قلب این رآکتور بتن ریخته شد و طرفهای مقابل متعهد به مدرنسازی آن شدند. اما با گذشت چهار سال، انگلیسیها کاری جز وقتکشی نکردند؛ تا جایی که سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران گفت اگر روند بازطراحی رآکتور اراک همچنان کُند پیش برود، به سراغ رآکتور قدیمی میرویم[۲۶]. مکایر علاوه بر رآکتور اراک، دربارهی گرد هم آمدن «بهترین متخصصان هستهای دنیا» برای کمک به ایران و عزم انگلیس برای اجرای تعهدات برجامیاش هم حرفهایی زد که البته امروز میدانیم صرفاً در همان حد بودند: حرف[۲۷].
فرار رو به جلو
با نزدیک شدن به پایان سومین مهلت ۶۰ روزهای که ایران به طرفهای باقیمانده در برجام داده بود تا به تعهدات خود عمل کنند، مکایر در صحبتهایی که بهوضوح فرار رو به جلو بود، گفت: «در هفتههای آینده تصمیمات مهمی دربارهی آیندهی برجام پیش روی ایران خواهد بود. ما میخواهیم این تفاهمنامه باقی بماند.» وی در عین اینکه مدعی شد طرفهای اروپایی برجام به تعهدات خود در برجام عمل کردهاند[۲۸]، اعتراف کرد: «البته میدانیم که خروج آمریکا از برجام ضربهی بزرگی به این تفاهمنامه وارد کرده است و واقعاً نمیتوان تأثیر تحریمها را برطرف کرد[۲۹].»
سال نو؛ دروغهای نو
مکایر دیماه سال ۹۸، همزمان با آغاز سال جدید میلادی (۲۰۲۰)، ابراز امیدواری کرد که این سال، سال حل چالشهای دشوار بین ایران و جامعهی بینالملل باشد؛ مثلاً برجام. سفیر انگلیس لحن خود را کمی تندتر هم کرد و مدعی شد «اقدامات ایران در زمینهی هستهای [گامهای تهران در جهت کاهش تعهداتش در واکنش به خروج آمریکا و بدعهدی اروپاییها]، برای جامعه بینالملل نگرانکننده است.» مکایر بدون اشاره به تداوم وقتکشی و بیعملی اروپا در قبال تعهدات هستهایش مانند برقراری دسترسی ایران به نظام بیمهای، بانکی و خدمات پیامرسانی مالی (از جمله اتصال به سوئیفت)[۳۰]، گفت اقدامات ایران، برجام را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد[۳۱].
احضار مجدد به وزارت خارجهی ایران
سالی که مکایر اظهار امیدواری کرده بود با حل چالشهای بینالمللی همراه شود، با اقدام جنونآمیز ترامپ و حمایت کامل دولت انگلیس از ترور شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و همراهان آنها آغاز شد. پس از انجام این عملیات تروریستی، مواضع نخستوزیر و وزرای خارجه و دفاع انگلیس، بار دیگر احضار راب مکایر به وزارت خارجهی ایران را ایجاب کرد؛ جایی که مکایر تذکر داده شد، دفاع دولت انگلیس از اقدام ترامپ (که به اذعان کارشناسان بینالمللی و حتی صاحبنظران آمریکایی، خلاف قوانین بینالمللی بود)، میتواند به معنای شراکت لندن در این جنایت باشد[۳۲].
دستگیری در تجمع اعتراضی
احتمالاً سال ۲۰۲۰ برای مکایر بدتر از این نمیتوانست شروع شود. کمتر از یک هفته پس از احضار مکایر به وزارت خارجه دربارهی مسئلهی شهادت سردار سلیمانی، که بیشتر تقصیر دولت انگلیس بود، اینبار خودِ مکایر دست به یک اشتباه فاجعهبار زد. پس از شلیک موشک و سقوط هواپیمای اوکراینی بر فراز تهران، عدهای مقابل دانشگاه امیرکبیر تجمع کردند و بعضاً شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر دادند. در این میان، خبر عجیبی (که البته شاید دربارهی سفیر انگلیس بعید یا غافلگیرکننده نبود) پخش شد: مکایر در این تجمع در حالی که مشغول عکسبرداری و فیلمبرداری از معترضان بوده، دستگیر شده است[۳۳]. گفته میشود سفیر انگلیس صرفاً ۱۵ دقیقه پس از دستگیری آزاد شد[۳۴]، اما حضور او در اعتراضات، آن هم همراه با یک «مستندساز[۳۵]»، مردم و مقامات ایران را بهشدت خشمگین کرد.
دفاع دولت انگلیس از اقدام تحریکآمیز مکایر
پس از انتشار خبر دستگیری مکایر، «دومینیک راب» وزیر خارجهی انگلیس، اقدام ایران را «نقض فاحش قوانین بینالمللی» دانست و گفت: «[ایران] میتواند به حرکت به سمت [تبدیل شدن به] دولت یاغی و انزوای اقتصادی و سیاسیِ متعاقب آن ادامه دهد یا گامهایی را برای کاهش تنشها و تعامل در مسیر دیپلماتیک بردارد[۳۶].» دولت انگلیس حتی از بازنگری در تدابیر امنیتی در سفارتخانهی این کشور نیز خبر داد[۳۷]. در همین حال، خودِ مکایر از اقدامش دفاع و تلاش کرد آن را توجیه کند[۳۸]: «تأکید میکنم که من در هیچ تظاهراتی شرکت نکردم! من به مراسم یادبود افرادی که در سانحهی ناگوار سقوط هواپیمای #PS۷۵۲ بودند رفتم. طبیعی است که نسبت به کشتهشدگان ادای احترام کنم، تعدادی از آنها بریتانیایی بودند. پس از ۵ دقیقه هنگامی که عدهای شروع به شعار دادن کردن [کردند] محل را ترک کردم[۳۹]. من نیم ساعت بعد از ترک محل دستگیر شدم. دستگیر کردن دیپلماتها در هر کشوری غیرقانونی است. اظهارات وزیر امور خارجه بریتانیا @DominicRaab را ملاحظه کنید. ممنون از پیامهای شما که پر از حسن نیت بود[۴۰]».
«عنصر نامطلوب»
این اقدام نسنجیدهی سفیر انگلیس، در سطح بینالمللی نیز تنشهایی آفرید، در حالی که داخل ایران[۴۱]، صحبت از امکان (و یا حتی لزوم[۴۲]) معرفی سفیر انگلیس[۴۳] به عنوان «عنصر نامطلوب[۴۴]» و درخواست اخراج[۴۵] او از کشور بود[۴۶] و حتی برخی تحلیلگرهای آمریکایی نیز اقدام مکایر را ناقض پروتکلهای دیپلماتیک دانسته بودند[۴۷]، دولت آمریکا[۴۸] ضمن دفاع از اقدام مکایر خواستار عذرخواهی ایران از انگلیس شد؛ اتحادیهی اروپا خواهان کاهش تنشها شد[۴۹]؛ آلمان به شکل کلی از ناآرامی و اعتراضات در ایران حمایت کرد[۵۰]؛ و حتی رژیم صهیونیستی نیز در اینباره موضع گرفت[۵۱]. همهی اینها در حالی بود که انتشار فیلم حضور مکایر در اعتراضات[۵۲] و گزارش رسمی نیروی انتظامی[۵۳]، نشان داد بر خلاف ادعای سفیر انگلیس، وی پس از سر دادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی و توهین به شهید سلیمانی، اقدام به ترک محل نکرده است[۵۴].
احضار دوجانبه
اینبار، نهتنها وزارت خارجهی ایران مکایر را احضار و به او یادآوری کرد که «حضور سفرای خارجی در تجمعات غیرقانونی هیچ تناسبی با مسئولیتهای ایشان به عنوان نمایندهی سیاسی کشور متبوع خود ندارد و مخالف مفاد کنوانسیون ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک وین است[۵۵]»، بلکه دولت انگلیس نیز در اقدامی متقابل، «حمید بعیدینژاد» سفیر ایران در لندن را احضار کرد تا مراتب اعتراض بریتانیا نسبت به «بازداشت غیرقابلقبول» سفیرش در تهران را به او ابلاغ کند[۵۶].
آیا مکایر خودش را خیس کرد؟
البته بعید نیست، بخشی از عصبانیت انگلیسیها از اقدام ایران، نتیجهی مقایسهی رفتار جمهوری اسلامی مقابل انگلیس با حکومتهای قبل از انقلاب باشد [جزئیات بیشتر را از اینجا بخوانید]. روی هم رفته، حنای دولت انگلیس دیگر نزد مردم ایران رنگی ندارد؛ هرچه باشد انگلیسیها سابقهی بدترین دخالتها در امور داخلی ایران را در کارنامه دارند[۵۷]. در این مورد هم شواهد نشان میدهد، مکایر نقش فعالی در سازماندهی، تحریک و هدایت اقدامات و شعارهای هنجارشکنانه در تجمع مقابل دانشگاه امیرکبیر داشته و این کار را از درون یک مغازه روبهروی دانشگاه انجام میداده است. بنابراین شاید تعجبی نداشته باشد که طبق برخی گزارشها، آقای سفیر بعد از دستگیری، خودش را خیس کرده است[۵۸]؛ که دستمایهی معترضان به مکایر هم شد، که در اعتراضات خود از تصاویر و شعارهای مربوط به پوشک استفاده کردند یا حتی در بعضی موارد، پوشک واقعی برای سفیر هدیه آوردند[۵۹].
«تقدیم به سفیر انگلیس»؛ یکی از اصلیترین دلایل شهرت «رابرت مکایر» در ایران، ماجرای خیس کردن شلوارش پس از دستگیری مقابل دانشگاه امیرکبیر است (+)
در همینباره بخوانید:
›› مدیریت آشوبهای تهران با پنج ستون عملیاتی در سفارت انگلیس
ترک ایران و بازگشت دوباره
مکایر پس از آزادی از بازداشت نیروی انتظامی ایران، در سفری که «ناگهانی» توصیف شده است[۶۰]، به کشور متبوعش رفت، هرچند این سفر با اطلاع قبلی و طبق ضوابط انجام شده بود[۶۱] و دولت انگلیس نیز آن را «معمولی» توصیف کرده بود. متعاقباً سخنگوی وزارت خارجهی انگلیس اعلام کرد مکایر برای «انجام یک سری مشورتها» به پایتخت کشورش رفته و مجدداً به تهران برخواهد گشت[۶۲]. با این وجود، بیشتر به نظر میآید، مکایر برای «بازخواست[۶۳]» به لندن احضار شده باشد، نه برای «مشورت». کمتر از یک ماه بعد نیز خبر بازگشت مکایر به تهران منتشر شد[۶۴]. این در حالی بود که امید میرفت دستگاه دیپلماتیک دولت روحانی مقتدرانهتر عمل کند و مکایر را به خاطر رفتارش مجازات نماید.
توئیت فارسی دربارهی هنگکنگ!
مکایر بعد از دستگیریاش مقابل دانشگاه امیرکبیر، دیگر خیلی خبرساز نشد. در عین حال، خردادماه سال ۹۹، در اقدامی عجیب به زبان فارسی و از تهران دربارهی مسئلهی هنگکنگ و اقدام دولت چین به «تحمیل قوانین امنیت ملی [به] هنگکنگ[۶۵]» توئیت کرد[۶۶]. سفیر انگلیس حتی با لحنی تهدیدآمیز نوشت: «اگر چین در مورد تصمیم خود تجدیدنظر نکند، برای بریتانیا راهی جز تقویت روابط عمیق تاریخی و دوستی با مردم هنگکنگ نخواهد ماند[۶۷].»
«رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران، بعد از فراغت از دخالت در امور داخلی ایران، از دفتر کارش در تهران به سراغ دخالت در امور داخلی چین رفت؛ آن هم به زبان فارسی (+)
تلاش انگلیس جهت ایجاد گشایش برای مردم ایران!
مکایر همچنین در ادعایی عجیب دربارهی اینستکس که هرگز فعال نشده بود، گفت انگلیس با همکاری شرکایش تلاش میکند برجام حفظ شود و «اینستکس نیز فعال بماند.» سفیر انگلیس همچنین ادعا کرد که کشور متبوعش از «فشارهای فزایندهی اقتصادی» علیه مردم ایران آگاه است و تلاش میکند تا «یک گشایش [برای ایرانیها] ایجاد شود[۶۸].»
حمایت از حقوق بشر به سبک انگلیس
مکایر تیرماه سال ۹۹ نیز با اشارهای نهچندان تلویحی به موضوع «مجازات اعدام» در ایران، مدعی تعهد انگلیس به «حمایت از حقوق بشر[۶۹]» شد؛ که البته پاسخ درخورش را هم از «سید نظامالدین موسوی»، نمایندهی مجلس ایران، دریافت کرد: «جناب سفیر! میزان تعهد دولت بریتانیا به حمایت از حقوق بشر را در ۱۵۰ سال استعمار هند، کشاندن ۲۰ میلیون انسان سیاهپوست به بردگی و فاجعهی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی یادآور نمیشوم. همین بمبهایی که با حمایت شما بر سر کودکان غزه و یمن میریزند نشان واضح تعهد شما به حمایت از حقوق بشر است[۷۰].» البته افراد دیگری هم پاسخهای دیگری[۷۱] به این ادعای مکایر دادند[۷۲].
پاسخ «سید نظامالدین موسوی» نمایندهی مجلس ایران (بالا)، به توئیت «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران (پایین)، دربارهی حمایت ادعایی بریتانیا از حقوق بشر (+)
و باز هم احضار به وزارت خارجهی ایران
اواخر خردادماه ۱۴۰۰، همزمان با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران، وزارت خارجهی ایران بار دیگر مکایر را احضار کرد و اینبار دربارهی مشکلاتی به او اعتراض کرد که برای رأیدهندگان ایرانی در انگلیس رخ داده بود[۷۳]. دولت انگلیس که رسانههایش، از جمله بیبیسی، تلاش زیادی برای کمرنگ کردن حضور مردم در انتخابات کرده بودند، در تأمین امنیت حوزههای رأیگیریای که در این کشور برای تحقق حق رأی ایرانیان ساکن انگلیس فراهم شده بودند، کوتاهی کرد[۷۴]. به عنوان نمونه، یک زن ایرانی که قصد رأی دادن در شهر بیرمنگهام انگلیس را داشت، توسط عناصر تروریست مورد حمله و ضربوجرح قرار گرفت[۷۵].
پایان کار آقای سفیر
چنانکه گفته شد، مأموریت پرفرازونشیب رابرت مکایر در ایران بهزودی بالأخره به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف[۷۶]» پیشاپیش به عنوان جانشین او معرفی شده است. گزارش مشرق در معرفی شرکلیف را میتوانید از اینجا بخوانید. مشرق به زودی گزارش دیگری را نیز در معرفی سفیر بعدی انگلیس در ایران منتشر خواهد کرد.
در همینباره بخوانید:
›› «سایمون شرکلیف» کیست؟/ مأمور امنیتی انگلیسی با پوشش دیپلماتیک در راه تهران
[۳] خوشحالم از اینکه مهمان نواز تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیر ایرانی مسلمان خود برای صرف افطار در این هفته بوده ایم لینک
[۱۹] به صادرات نفت خود در هر شرایطی ادامه میدهیم/ انگلیس سریعا به توقیف نفتکش ایرانی پایان دهد لینک
[۴۱] انتقاد از انفعال وزارتخارجه در ماجرای سفیر انگلیس/ «رابرت مکایر» باید از کشور اخراج شود… لینک
[۶۵] انگلستان به روشنی مشخص کرده است که چین باید تصمیم خود را در مورد تحمیل قوانین امنیت ملی هنگ کنگ… لینک
مکایر بارها به وزارت خارجه احضار و به خاطر مواضع یا اقداماتش خبرساز شد؛ اما شهرت سفیر انگلیس بیش از همه به خاطر حضورش در یک تجمع اعتراضی بود؛ به عبارت دقیقتر، وقتی بعد از دستگیری «خودش را خیس کرد.»
پایان مأموریت «راب مک ایر»؛ سفیر جنجالی انگلیس که در تهران بازداشت شد +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست دورخوانی کتاب «از چیزی نمیترسیدم» با حضور چهار نفر از نویسندگان و منتقدان ادبی در کتابفروشی بهنشر تهران برگزار شد.
سمیه جمالی: شگفتزده شدم!
در ابتدای این نشست، هر کدام از حضار بخشهایی از کتاب را روخوانی کردند و سمیه جمالی، شاعر و منتقد ادبی در سخنانی گفت: این روایت داستانی مسند را دیشب خواندم و واقعا احساس کردم که با یک نویسنده حرفه ای روبرو هستیم و این به خاطر تاثیرگیری من از شخصیت حاج قاسم سلیمانی نیست. جملات کوتاه و ساده و حرفه ای که در کار نویسندگان به چشم می خورد، در این متن، قابل توجه است. این در حالی است که این متن به نیت کتاب نوشته نشده و با کمترین ویرایش، تبدیل شده به کتابی که حالا در دستان ماست.
وی افزود: متن این کتاب بسیار روان و راحتخوان است و با سادهترین کلمات توانسته به خواننده تصویر بدهد. چیزی که خیلی توجه من را جلب کرد، تصویرهای بدیع و شفاف است، بدون این که احساس کنیم نویسنده برای ارائه تصاویر تلاش زیادی کرده است.
سمیه جمالی ادامه داد: حاج قاسم به راحتی از دریچه نگاه کودکیاش به سادگی این تصویرها را به خواننده منتقل می کند و ما هم از خواندنش لذت بردیم. من شگفتزده شدم وقتی برخی تجربیات حاج قاسم در روستا را در این کتاب خواندم.
این نویسنده و شاعر تصریح کرد: در بین سیاستمدارها، کتابهای خاطرات زیادی دیده میشود اما بیشتر به حوادث و اتفاقات کاری اشاره دارند در حالی که نگاه حاج قاسم به زندگی در این متن، بسیار فراتر است و ما با یک روایت شیرین و گرم مواجه هستیم. پیشنهاد میکنم هر کسی با هر سن و سالی از این کتاب، بهره ببرد. من معمولا وقتم را برای کتابی که وزن ادبی ندارد نمی گذارم اما این کتاب به لحاظ ادبیات هم بسیار قابل توجه بود.
محسن باقری اصل: قول میدهم که لذت زیادی ببرند
محسن باقری اصل، نویسنده و منتقد ادبی هم در این نشست گفت: به همه عشاق حاج قاسم و به همه دشمنانش پیشنهاد میکنم این متن را بخوانند. ما در تشییع پیکر حاج قاسم گستره متنوعی از علاقمندان حاج قاسم را دیدیم و به همه آنها توصیه می کنم که این نوشته را بخوانند. من قول میدهم که لذت زیادی ببرند.
وی افزود: من حاضرم با هر نویسنده و منتقدی در هر کجای ایران درباره ادبیات این کتاب که فوقالعاده است، گفتگو کنم. حاج قاسم به فرم سادگی بعد از پیچیدگی رسیده است. حاج قاسم ادبیات را میفهمد و کمند آدم هایی که بتوانند صحنهها را به این خوبی بنویسند. مثلا در جایی از کتاب، نویسنده موتیفوار رگهای از ترس را بدون این که بخواهد به ژانر وحشت نزدیک بشود، پیش می برد. این روند خصوصا تا صفحه ۴۶ کتاب ادامه دارد.
این منتقد ادبی ادامه داد: نویسنده از زمانی که پشت مادرش بوده جهان را نظاره کرده و این نوع نگاه تا آخر متن جریان دارد. حتی بدخطی سردار به خاطر آسیبی که به دستشان وارد شده بود هم زیبا و دوستداشتنی است. نویسنده بخش کودکی را خیلی خوب می بیند. ما با یک نویسنده بیسانسور مواجه هستیم که بسیار آشناییزدایی دارد.
باقری اصل با اشاره به این که خیلی از بزرگان بعد از فوتشان به کلیشه تبدیل می شوند، گفت: این متن، نشان می دهد که نویسندهاش کلیشه نیست. حاج قاسم فیزیک را میفهمد و وقتی می نویسد، خودش را سانسور نمیکند. حاج قاسم با چشمانش دقیق دیده است. مثلا روضه امام حسین را با نذری بعدش می بیند و اصلا خبری از مسائل متافیزیک نیست. این فرمی است که از آن حرف می زنیم. «مقاومت» با زندگی مقاومانه این آدم درست می شود که در کتاب می شود آن را دید.
نویسنده کتاب «زندگی در روزهای قرمز» تصریح کرد: ما توقع داریم کسی که تا سه سالگی شیر مادرش را میخورد، انسان لوسی باشد اما میبینیم که عکسش ثابت می شود. نویسنده در متن هم به رئال پایبند است و به جای این که بیاید و کارهای شبهنویسندگی بکند و از تشبیهات الکی استفاده کند، از رئال زندگی بهره میبرد و به دام ناتورالیست هم نمیافتد. پایه نویسندگی این است که از فیزیک شروع کنیم و بعد از آن به شیمی و زیست برسیم و در این متن حاج قاسم، این روند دیده میشود.
باقری اصل همچنین گفت: این کتاب، یکی از بهترین کتابهایی بود که در این چند سال خواندم. من به نویسنده تعصبی نداشتم اما وقتی خواندم واقعا غافلگیر شدم.
فاطمه مهرابی: اصلا توقع نداشتم!
فاطمه مهرابی، فعال فرهنگی و ادبی نیز یکی دیگر از حاضران در این نشست بود. او در ابتدا گفت: ارزش و جذابیت این کتاب بیشتر بر محتوایش سوار است تا فرم. من اصلا توقع نداشتم این قدر جاذبههای نویسندگی را بینیم و برای کسی که روحیات جنگی دارد و کسی که تمام زندگیاش را فدای مقاوت کرده است، فرای تصور است.
وی افزود: کتاب پر از تشبیههای زیبا است که نشان از نگاه ظریف ایشان به مسائل دارد. خیلی از بخشهای زندگیشان در کتاب جایشان خالی است اما مثلا اشاره به جسارت یک پاسبان به دختری که اتفاقا وضع حجاب خوبی هم نداشته و واکنش حاج قاسم به این اتفاق، نشان می دهد کتاب از نظر محتوایی هم آنقدر سنگین است که ما خیلی نمی توانیم در فرم آن غرق بشویم.
مهرابی ادامه داد: نگاه محتوایی و تعصب و غیرت از جوانی در زندگی حاج قاسم وجود داشته و کسی که میخواهد سبک زندگی ایشان را ببیند، در این کتاب با کدهای مشخصی روبرو میشود.
این فعال فرهنگی تصریح کرد: کتاب، در روایتش ریتم خوب و تندی دارد. اما در واقع نصفه است و انگار که نصفش را میخوانیم و بخش دستنوشته ها اضافی است و مخاطب، غافلگیر میشود. ما منتظریم بقیه ماجراها را بخوانیم اما این که بعد از صفحه ۷۶ دوباره همان متن تکرار می شود، جالب نیست. همانطور که حاج قاسم همه دلها را تسخیر کرد، این کتاب هم آینه همان حالت است.
میثم رشیدی مهرآبادی: این اولین و آخرین کتاب حاج قاسم است
میثم رشیدی مهرآبادی، نویسنده و خبرنگار نیز در این نشست ودرخوانی ضمن اشاره به تاریخچه شکلگیری کتاب «از چیزی نمیترسیدم» گفت: قرار بود فروش این کتاب در یکی از کتابفروشیهای تهران آغاز بشود و روز بعد به دست همه کتابفروشیهای سراسر کشور برسد. توفیق این کار نصیب کتابفروشی بهنشر تهران شد که اولین محموله از کتاب به طور مستقیم از چاپخانه به اینجا آمد. این کتاب که زندگینامه خودنوشت حاج قاسم سلیمانی از کودکی تا ۲۳ سالگی است، هنوز هم بعد از چند ماه جزو آثار پرفروش در بسیاری از کتابفروشیها خصوصا کتابفروشیهای بهنشر در سراسر کشور است.
وی افزود: چون نویسنده این کتاب در میان ما نیست و انتشارات مکتب حاج قاسم در زمان کوتاهی دچار تغییرات مدیریتی شد، در این چند ماه کمتر درباره آن بحث شده است. امیدواریم از این گونه دورخوانیها همچنان در کتابفروشی بهنشر تهران برگزار شود.
رشیدی مهرآبادی ادامه داد: این اولین و آخرین کتاب نویسنده یعنی سردار حاج قاسم سلیمانی است و از این منظر، مورد توجه است؛ یعنی این اولین و تنها باری است که به نام ایشان، فیپا صادر میشود. به نظرم اگر اتفاقات روزگار و شرایط منطقه اجازه می داد و حاج قاسم به مرحله بازنشستگی می رسید، حتما نویسنده می شد و نویسندگی را به طور حرفهای ادامه می داد.
این نویسنده و منتقد ادبی تصریح کرد: لذتی که از متن میبریم در دستنوشت اصلی وجود دارد و در کتاب فقط ویرایشهای اندکی انجام شده و برخی علائم سجاوندی اضافه شده است. زیرنویسهایی هم به کتاب افزوده شده است. با این همه یکی از ایرادهایی که اهالی کتاب به این کتاب می گرفتند این بود که وقتی متن کامل و ویرایش شده دستنوشتهها را داریم، چرا همه دستنوشتهها منتشر شده و قیمت کتاب را بالا برده است؟ با توجه به امکان فضای مجازی، می شد تصاویررا در سایت بارگذاری کرده علاقمندان به آن مراجعه کنند. نمونه دستخط حاج قاسم در طرح جلد هم هست که مخاطب می تواند از حس و حال آن استفاده کند.
رشیدی در پایان گفت: ناخودآگاه حاج قاسم حتی در یادداشتهای او هم دیده میشود؛ وقتی در دستنوشتش روی کتاب «وقتی مهتاب گم شد»، به شهادت دو یارش اشاره می کند و دلتنگیاش برای شهدا را یادآور میشود. آنجا که مینویسد: صدها نفر از آنها را همینگونه از دست دادم و هنوز هر ماه یکی از آنها را تشییع میکنم و رویم نمیشود در تشییع آنها شرکت کنم. ده روز قبل بهترین آنها را -مراد و حیدر را- از دست دادم، اما خودم نمیروم و نمیمیرم، در حالی که در آرزوی وصل یکی از آن صدها شیر دیروز لهله میزنم…
پیشنهاد یک نویسنده به دوستان و دشمنان حاج قاسم! بیشتر بخوانید »