سردار نائینی

چطور منافقین در چهارزبر تارومار شدند؟ / نقش ویژه شهید شوشتری در قرارگاه هدایت عملیات

چطور منافقین در چهارزبر تارومار شدند؟/ نقش ویژه شهید شوشتری در قرارگاه هدایت عملیات مرصاد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به مناسبت سالگرد عملیات مرصاد، طی گفتگویی با سردار علی‌محمد نائینی رئیس این مرکز که در آن زمان ریاست ستاد سپاه چهارم را برعهده داشت، به تشریح برخی حوادث و اتفاقات عملیات مرصاد پرداخته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید:

سردار با توجه به ایام پنجم مرداد و عملیات مرصاد، لطفاً درباره این عملیات و تفاوت‌های آن با سایر نبرد‌های دفاع مقدس بفرمائید.

یکی از حوادث مهم در دوره مسئولیت بنده در ستاد سپاه چهارم، عملیات مرصاد است. این عملیات توسط منافقین و در پایان جنگ و با پشتیبانی ارتش عراق از منطقه قصرشیرین به سمت سرپل ذهاب و سپس کرند غرب، اسلام‌آباد و کرمانشاه انجام شد و نیرو‌های نظامی منافقین در ۳۸ کیلومتری کرمانشاه و در ارتفاعات چهار زبر متوقف شدند. البته باید به این نکته هم اشاره کرد که منافقین توانستند بیش از ۱۰۰ کیلومتری عمق خاک ایران نفوذ کنند.

در رابطه با عملیات منافقین در پایان جنگ و عملیات مرصاد، باید گفت که این عملیات تفاوت زیادی با دیگرعملیات‎ها داشت، یکی از این تفاوت‎ها در هدف بود. هدف در این عملیات با یک برآرود غلط، رسیدن به تهران و براندازی نظام بود. عملیات‎های دیگر منافقین در دوران جنگ در مناطقی مانند فکه و مهران، همگی اهداف محدودی داشتند. عملیات‎هایی که انجام می‎گرفت در جهت اهداف نظامی خاص و یا مکمل عملیات‌های ارتش عراق بود، اما دشمن، این عملیات منافقین در پایان جنگ را با هدف براندازی نظام طراحی کرده بود. مسئله مهم و تفاوت دیگر، این بود که اگر آن‌ها به کرمانشاه می‎رسیدند، به‌نوعی سه استان ما اشغال و به خطر می‌افتد، یعنی که با تصرف کرمانشاه، استان ایلام و کردستان هم به خطر می‌افتد.

تفاوت دیگر این بود که در این عملیات دشمن توانست جنگ را به دروازه‎ کرمانشاه بکشاند. در دیگر عملیات‎ها به‌طور مثال در منطقه‎ غرب، جنگ به سرپل ذهاب و گیلانغرب کشیده شد. در منطقه‎ کردستان جنگ به ابتدای مریوان کشیده شد. به‌جز منطقه‎ خوزستان که دشمن تا نزدیکی دروازه‎های اهواز یعنی نزدیک به ۷۰ یا ۸۰ کیلومتر میزان پیشروی و نفوذ داشت، در بقیه ‎موارد عمق پیشروی دشمن خیلی کمتر بود پیش ‎رفت و به شهر‌های مهم نمی‎رسید و محدود به اکثراً شهر‌های مرزی بود، اما این عملیات تا نزدیک کرمانشاه و دو استان ایلام و کردستان هم کشیده شد، یعنی حدود ۱۵۰ کیلومتر در عمق کشور نفوذ کردند؛ و تفاوت دیگر؛ در این عملیات این بود که با آمریکا، صدام و منافقین داخلی در یک جبهه‎ مشترک بودند.

در عملیات‎های گذشته هم منافقین در خدمت صدام و آمریکا بودند و به آن‎ها اطلاع‎رسانی می‎کردند، ولی در این عملیات، با پشتیبانی آن‌ها مأموریت براندازی جمهوری اسلامی را بر عهده گرفتند. در این عملیات در حین خط‎شکنی دشمن بعثی، منافقین حرکت خودشان را در عمق کشور آغاز کردند. در واقع ارتش عراق با آتش تهیه گسترده توپخانه‌ها و بمباران هوایی خطوط دفاعی و عقبه‌های جبهه‌های ما راه را برای منافقین هموار ساخت.

سردار آیا آمریکایی‌ها علاوه بر صدام از منافقین هم حمایت می‌کردند؟

در آن روز‌ها آمریکایی‎ها هم در خلیج‌فارس فعالیت‎هایی داشتند که حاکی از همکاری منافقین با آمریکایی‎ها بود. با نقشه‎های به‌دست‌آمده از چند تن از منافقین که در حین حمله به خط ما به درک واصل شدند، مشخص شد که منافقین، تهران را هدف اصلی قرار داده‎اند و نقشه‎ها و تقسیم‎بندی‎های تهران را در قالب لشکر‌های پوشالی ۲۰ یا ۳۰ نفره به‌عنوان هسته اصلی لشکر تنظیم کرده‎اند. با فرض بر اینکه در کرمانشاه، همدان و بقیه نقاط کشور لشکر‌های خودشان را سازمان‌دهی می‎کنند و مردم هم از آن‎ها استقبال خواهند کرد، اقدام به انجام عملیات کردند.

منافقین در این عملیات نیرو‌های خود را برای رسیدن به تهران و طی کردن مسافت ۸۰۰ کیلومتری سازمان‌دهی کرده بودند و برای تحقق این کار هم چندین قرارگاه پیش‌بینی کردند. برای هر شهر و مرکز استان در طول مسیر تا تهران فرمانده تعیین کرده بودند. پس برای آغاز عملیات چهار الی پنج هزار نفر را با تجهیزات خودروی و نظامی بسیار پیشرفته به راه انداختند.

این کار آن‌ها همراه با یک موج عملیات روانی و رسانه‌ای بود. عملیات منافقین مهم‌ترین بحران در پایان جنگ ایران با عراق بود که با لطف خداوند از آن عبور شد و شکست عجیبی بر آن‌ها تحمیل شد. عملیاتی که قرار بود اولین درگیری‌های آن بر اساس جلسه توجیهی ابریشمچی در اطراف قزوین – تهران انجام شود، با مقاومت مردمی و نیرو‌های پاسدار مستقر در عقبه یگان‌های سپاه پاسداران در منطقه چهارزبر کرمانشاه در همان روز اول تهاجم متوقف شد.

باید این نکته را خاطرنشان کنم که تمامی ‎فعالیت منافقین با تکیه‌بر وعده استکبار بود که اگر بتوانند در عمق کشور نفوذ کنند با حضوری که آمریکایی‎ها در خلیج‌فارس داشتند و آمادگی ارتش بعثی بتوانند زمینه لازم را در جهت براندازی نظام مهیا کنند.

با توجه به حضور شما در این عملیات، لطفاً کمی بیشتر درباره حوادث میدانی آن توضیح بفرمائید.

من هم‌زمان با عملیات مرصاد رئیس ستاد سپاه چهارم بودم. فرمانده این سپاه محمد شعبانی و اسدالله ناصح قائم‌مقام آن بود. ساعت ۱۲ روز سوم مرداد ۱۳۶۷ بود با هدف بازدید از جبهه سرپل ذهاب به خط مقدم رفتم. در حین بازدید در دیدگاه ارتفاعات کله داود که مشرف بر دشت ذهاب بود، قرار گرفتیم.

همراه بنده آقای اکبر حسینی «بهروز عباسی» فرمانده سابق کرند حضور داشتند. آرایش تانک‌های عراق به سمت ایران پشت ارتفاعات و در دشت ذهاب کاملاً آرایش آفندی بود و به همین دلیل هم ما تصوری غیر از حمله احتمالی عراق نداشتیم و این تهاجم هم در چند روز قبل در جبهه گیلانغرب و ایلام توسط ارتش عراق انجام شده بود.

از طرفی، چون قصرشیرین و سرپل ذهاب چند روز قبل از تهاجم منافقین توسط ارتش عراق مجدد تصرف شده بود و هدف مهم و نزدیکی وجود نداشت برای ما سؤال بود، این آرایش آفندی برای چه هدفی است. نمی‌دانستیم این آرایش فریب است و در عمق منافقین آماده حرکت شده‌اند. همچنان که اشاره شد، هم‌زمان با تهاجم عراق در منطقه جنوب بعد از پذیرش قطعنامه، ارتش عراق در غرب هم تهاجم خود را در آن روز‌ها آغاز کرده بود و اکثر یگان‌های عملیاتی در جنوب و در محور‌های تهاجم ارتش عراق مأموریت مقابله با تهاجم مجدد ارتش عراق را در پایان جنگ داشتند.

در غرب هم‌زمان با تهاجم در جبهه‌های جنوب، ارتش بعث منطقه گیلانغرب را دور زد و جاده مواصلاتی با ایوانغرب را مسدود کرد. دشمن در منطقه ایلام پیشروی گسترده داشت. هم‌زمان قصرشیرین و سرپل ذهاب را مجدد اشغال کرد. مسئولیت خط پدافندی غرب کشور به عهده‌ی ارتش بود. ارتش عراق قبل از حرکت منافقین خطوط پدافندی را درهم شکست و منافقین مسئولیت شکستن خط پدافندی را نداشتند. ارتش عراق از ارتفاعات آق داغ عبور می‌کند و با عبور از سه تنگه پیشگان، باویسی و حمام، دشت ذهاب را می‌بندد.

هنگام اذان ظهر بود که ما بعد از بازدید از خط به پادگان آموزشی کربلا محل تلمبه‌خانه نفتی پاطاق رسیدیم. نماز و ناهار در پادگان بودیم. حوالی ساعت ۱۴ بود که آتش شدید توپخانه عراق روی مسیر جاده سرپل تا پاطاق آغاز شد.

هم‌زمان هواپیما‌های عراقی تمام مقر یگان‌ها، دژبانی مسیر پاطاق سرپل ذهاب و محل قبضه‌های پدافند هوایی و مسیر جاده سرپل ذهاب تا کرند غرب را زیر آتش گرفت و روستای دیره و زرده سمت راست جاده بالا طاق را بمباران شیمیایی کردند. هدف این بود که همه‌ی مقاومت‌های احتمالی در مسیر حرکت منافقین نابود و کاملاً مسیر بر روی جاده به سمت کرمانشاه برای منافقین هموار شود.

با توجه به بازدیدی که از منطقه داشتید، آیا احتمال می‌دادید که عراق قصد حمله مجدد به ایران را داشته باشد؟

ما در ابتدا درک درستی از اقدام عراق نداشتیم، در واقع عملیات آفندی ارتش عراق قبل از عملیات منافقین و آرایش تانک‌های عراقی در دشت ذهاب برای فریب طراحی شده بود. آتش گسترده و بسیار پرحجم توپخانه‌ها و بمباران‌های گسترده هوایی ارتش عراق که حدود سه ساعت طول کشید، در واقع آتش تهیه‌ای بود که قبل از شروع تَک منافقین مسیر را برای آن‌ها هموار می‌کرد تا حرکت خودشان را در عمق کشور آغاز کنند.

ما از پاطاق به سمت کرمانشاه حرکت کردیم وارد اتاق فرماندهی سپاه چهارم شدیم. حدود ساعت پنج بعدازظهر بود که ابتدا آقای همتی فرمانده سپاه کرند غرب و سپس مرحوم حسن ملک شاهی مسئول عملیات سپاه چهارم که در اسلام‌آباد غرب مستقر بود با بنده تماس گرفتند و گفتند که عراقی‌ها از سرپل ذهاب به سمت کرند غرب در حال پیشروی هستند.

روز قبل از بازدید ما، آقای محمد شعبانی فرمانده سپاه چهارم و حاج هاشم مسئول اطلاعات سپاه چهارم برای جلوگیری از پیشروی ارتش عراق به منطقه شیخ صله جوانرود رفته بودند و متأسفانه ارتباط مخابراتی ما هم با آن‌ها قطع شده بود. از سویی دیگر هم اسدالله ناصح جانشین فرمانده سپاه چهارم هم در جریان پیشروی عراق در محور گیلانغرب و بسته شدن جاده خروجی شهر در محاصره مانده بودند که بعد از سه روز پیاده‌روی و از طریق ارتفاعات منطقه هم‌زمان با تک منافقین به مقر سپاه برمی‌گردند. ارتباط مخابراتی با فرمانده و جانشین سپاه چهارم قطع شده بود.

آقای شعبانی غروب آن روز به کرمانشاه می‌رسد و به محل استقرار قرارگاه نجف در بیمارستان امام حسین (ع) طاق بستان می‌رود و آقای ناصح هم نزدیک غروب در محل فرماندهی سپاه چهارم مستقر شد. آقای نکویی استاندار کرمانشاه با بنده تماس گرفت تا گزارشی از منطقه بگیرد. به او گفتم؛ وضعیت خوبی نداریم، دشمن در حال پیشروی است. ایشان بلافاصله به سپاه آمد و در اتاق فرماندهی سپاه مستقر شد. در تماس بعدی از کرند غرب آقای اکبر حسینی که برای کمک همتی در کرند غرب مستقر بود، خبر سقوط کرند را داد.

چه شد که متوجه شدید منافقین به ایران حمله کردند نه نیرو‌های ارتش بعث عراق؟

بعد از سقوط کرند غرب آقای اکبر حسینی از ارتفاع بالای بر روی دکل کرند غرب، یک تانک چرخ‌دار در حال حرکت در جاده کرند- اسلام‌آباد را با پرچم ایران و آرم شیر و خورشید مشاهده می‌کند و به ما خبر می‌دهد که این‌ها منافقین هستند. هم‌زمان آقای احمدی جانشین سپاه اسلام‌آباد در تماس تلفنی خبر داد که این‌ها منافقین هستند. او در ساختمان مرتفع سیلوی مقابل پادگان الله‌اکبر اسلام‌آباد حرکت منافقین را با خودرو و پرچم و بوق و بلندگو را مشاهده کرده بود و مطمئن شد که این‌ها منافقین هستند.

آقای جان محمد مسئول پشتیبانی غرب هم با ما تماس داشتند و گفتند این‌ها وارد پادگان الله‌اکبر شده‌اند و دختر و پسر با هم فارسی صحبت می‌کنند و می‌گویند انبار‌های مهمات را منهدم نکنید به آن‌ها نیاز داریم بنابراین تا قبل از سقوط کرند غرب همه اتفاق نظر داشتند که ارتش عراق در حال پیشروی است. در واقع هنگامی‌که منافقین از کرند غرب عبور کردند گزارش‌ها تغییر کرد. منافقین به‌راحتی و بدون هیچ مانعی و متکی به جاده و با سرعت به نزدیک اسلام‌آباد غرب رسیدند.

نخستین درگیری رزمندگان اسلام با منافقین در کدام موقعیت رخ داد؟

اولین درگیری‌های محدود رزمندگان اسلام با منافقین در اطراف اسلام‌آباد و پادگان الله‌اکبر اتفاق افتاد. در این درگیری تعدادی از پاسداران تیپ‌های مقداد و مسلم بن عقیل تحت امر ناحیه اسلام‌آباد وارد عمل شدند و با آن‌ها مقابله کردند.

البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که آن زمان اکثر یگان‌های سپاه چهارم در محور‌های دیگر مأموریت جلوگیری از پیشروی ارتش عراق را داشتند؛ و در منطقه‌ی اسلام‌آباد غرب فرمانده و بسیاری از پاسداران سپاه در سایر محور‌های عملیاتی درگیر بودند. این مورد هم باعث شد مقابله جدی در برابر حرکت ابتدایی منافقین در اطراف اسلام‌آباد شکل نگیرد.

هم‌زمان عملیات روانی و رسانه‌ای پرحجمی از طریق رسانه‌های خارجی و رادیو فارسی‌زبان عراق به راه افتاده بود. مردم را دعوت به همکاری با منافقین می‌کردند و با مارش نظامی و سرود‌های حماسی گزارش پیشروی‌ها و سقوط تک‌تک شهر‌ها و سقوط آنی کرمانشاه توسط منافقین داده می‌شد. فضا بسیار ملتهب شده بود.

خبر‌ها و گزارش‌های متناقض زیاد داده می‌شد. ارتباط برخی از سپاه‌های استان کرمانشاه قطع شده بود. اکثر بچه‌ها در ورودی شهر اسلام‌آباد و اطراف پادگان الله‌اکبر درگیری رزمی پراکنده و غیر سازمان‌یافته با منافقین داشتند.

مسئولین مختلف کشوری و لشکری با تماس‌های تلفنی با فرماندهی سپاه کرمانشاه و قرارگاه سپاه در غرب وضعیت را سؤال می‌کردند. خبر پیشروی دشمن تا نزدیکی کرمانشاه و حتی سقوط شهر در کشور پخش شده بود.

همه نگران بودند و تماس می‌گرفتند در شرایطی که همه تلاش و ذهن ما درگیر بستن جاده‌های ورودی به کرمانشاه بود. تماس‌های تلفنی زیادی را هم باید جواب می‌دادیم. آن شب تا صبح و به‌صورت میدانی بنده و آقای ناصح و تعدادی از فرماندهان و معاونت‌های سپاه چهارم و قرارگاه نجف فعال بودیم. هدف اصلی ما هم متوقف کردن منافقین قبل از کرمانشاه بود تا یگان‌های رزمی از مناطق دیگر برسند.

شرایط مردم در زمان تهاجم منافقین به شهر‌های غرب کشور چگونه بود؟

وحشت و ترس منطقه را فراگرفته بود. مردم کرند غرب غافلگیر شدند، اما مردم اسلام‌آباد غرب و عشایر آن منطقه با تراکتور‌ها و خودرو‌های خود از شهر و روستا‌ها به‌سوی این مناطق راه افتادند و جاده را مسدود کردند. همین اقدام باعث شد تا جاده اسلام‌آباد به سمت کرمانشاه قفل شود. منافقینی که در محاسبات خودشان تا تهران، حداقل سرعت حرکت را ۹۰ کیلومتر پیش‌بینی کرده بودند روی جاده با سرعت کمتر از ۱۰ کیلومتر متوقف شدند.

حرکت مردم به‌صورت پیاده، با خودرو و تراکتور بر روی جاده اسلام‌آباد به سمت کرمانشاه و مسدود شدن جاده، خود از جمله امداد‌های الهی بود. زیرا در آن ساعت هیچ مانع جدی بر سر راه منافقین برای رسیدن به کرمانشاه وجود نداشت.

منافقین برای اینکه راه را باز کنند با عصبانیت مردم را زیر آتش می‌گرفتند و تعداد زیادی از مردم به شهادت رسیدند. هنگامی‌که مسدود شدن جاده تشدید شد. نیرو‌های پاسدار در ستاد قرارگاه نجف و سپاه چهارم و بسیجی‌های داخل شهر را با تجهیز سلاح و مهمات به سمت اسلام‌آباد به حرکت درآوردیم و با این اقدام هرچند آن شب این نیرو‌ها به درگیری نزدیک با منافقین نرسیدند. دو جاده کوزران به سمت کرند غرب و به‌ویژه کرمانشاه به‌طرف اسلام‌آباد مسدود شد.

نیرو‌ها و رزمندگان ایرانی چگونه به منافقین رسیدند؟

نیرو‌های ستادی قرارگاه نجف و سپاه چهارم در کنار نیرو‌هایی که از اردوگاه لشکر ویژه پاسداران و لشکر انصارالحسین (ع) و تیپ قائم سمنان آرایش پدافندی گرفته بودند، مستقر شدیم. آن شب بیش از دو هزار سلاح آرپی‌جی و کلاشینکف توسط مرحوم مالکیان مسئول تدارکات سپاه چهارم و آقای جان محمد مسئول لجستیک غرب بین نیرو‌های پاسدار و بسیجی‌های کرمانشاه توزیع و به سمت اسلام‌آباد اعزام شدند.

درگیری یگان‌های خودی با منافقین در کجا صورت گرفت؟

اولین درگیری سازمان‌یافته با منافقین توسط یک گردان از سپاه بدر در گردنه حسن‌آباد رخ داد که در حدود سه الی چهار ساعت طول کشید. نقش سپاه بدر در این رویارویی بسیار مهم بود چراکه عملیات آن‌ها موجب تأخیر در حرکت منافقین شد و به ما فرصت داد که نیرو‌های بیشتری را در این محور ساماندهی کنیم.

این گردان مأموریت حرکت به سمت مهران را داشت که با منافقین در آن گردنه درگیر می‌شود و حدود ۴۰ نفر از نیرو‌های عراقی سپاه بدر نیز در این درگیری شهید شدند. لشکر ویژه پاسداران و لشکر انصارالحسین (ع) همدان و تیپ قائم سمنان با تعدادی نیرو که قبل از چهار زبر مستقر کرده بودند در برابر منافقین آرایش تدافعی گرفتند.

منافقین ساعت ۱۶ بعدازظهر سوم مرداد از سرپل ذهاب به سمت کرند غرب حرکت کردند و ساعت ۱۷ بعدازظهر همان روز خبر آمد که کرند غرب سقوط کرد. در صورتیکه موفق می‌شدند با همان سرعت پیشروی کند، ساعت ۱۹ شب وارد کرمانشاه می‌شدند و حدود ساعت ۲۴ شب در پشت ارتفاعات چهار زبر در ۳۸ کیلومتری کرمانشاه متوقف شدند.

ساماندهی نیرو‌های منافقین برای این عملیات چگونه بود؟

منافقین از چند ماه قبل از سراسر دنیا به‌ویژه اروپا و برخی از نقاط داخل کشور فراخوان نیرو داشتند. آن‌ها تلاش زیادی کردند تا از بین اسیران ایرانی در عراق نیرو جذب کنند. آن‌ها از چند ماه قبل سازمان‌دهی خود را برای یک عملیات بزرگ با هدف براندازی نظام و برای رسیدن به تهران انجام داده بودند. البته بر اساس اسنادی که در عملیات مرصاد به دست آمد در غالب تیپ و لشکر انجام داده بودند.

منافقین به مدرن‌ترین تجهیزات مجهز شده بودند. آن‌ها صدام را متقاعد کرده بودند که شرایط فروپاشی ایران فراهم شده و اگر تجهیزات و تسلیحات موردنیاز را برای آن‌ها فراهم کند می‌توانند این کار را انجام دهند. البته نیرو‌های رزمی منافقین هم به لحاظ روانی متقاعد شده بودند که همه شرایط فروپاشی بعد از پذیرش قطعنامه و همراهی مردم ایران در مسیر حرکت وجود دارد.

نکته دیگر اینکه منافقین با ادعا‌های بسیار که دائماً در حال آموزش نظامی بوده‌اند، اما واقعیت صحنه نبرد نشان داد که چنین ادعا‌هایی اساساً صحت ندارد. زیرا آن‌ها تنها با اتکاء به جاده و در قالب ستون‌های طولانی با فواصل غیراصولی عملیات خود را شروع کردند و از تأمین جناحین و ارتفاعات سرکوب کاملاً غافل بودند و این نیز لطف خداوند متعال بود که آن‌ها دست به چنین حرکت احمقانه‌ای زدند و نهایتاً به دست رزمندگان اسلام روی جاده متحمل تلفات کمرشکنی شدند.

آیا از این عملیات خاطره‌ای دارید؟

یکی از خاطرات کیفیت خبر دادن‌های اولیه تک منافقین به شهید شوشتری فرمانده غرب و قرارگاه نجف و واکنش‌های ایشان است. این مواردی را که عرض می‎کنم در جهت حفظ خاطرات آن دوران است، شهید نورعلی شوشتری در منطقه جنوب بود.

بلافاصله با شهید شوشتری فرمانده قرارگاه نجف که در قرارگاه «نوح» در منطقه جنوب جبهه آبادان برای کمک به دفع تجاوز عراق در جنوب رفته بود، تماس گرفتم. به ایشان گفتم؛ آقای همتی فرمانده کرند غرب می‌گوید عراقی‌ها به سمت کرند در حال پیشروی هستند و احتمال سقوط کرند غرب وجود دارد.

ایشان تعجب کرد و با تندی به بنده گفت حواست هست چه می‌گویید، کرند غرب چه ارزش نظامی برای عراق دارد، گفتند؛ امکان ندارد، اشتباه می‌کنید. دشمن به کرند کاری ندارد و هدف خاصی آنجا ندارد، بروید و مطمئن شوید.

دو هفته قبل از شهادت شهید شوشتری در محل کار ایشان که جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه بود در جلسه که بنده و تعدادی از دوستان برای کمک به کنگره شهدای خراسان دعوت شده بودیم. این خاطره را به‌این‌ترتیب آقای شوشتری تعریف کردند: بنده در قرارگاه یونس در منطقه عملیاتی جنوب در اواخر جنگ بودم. در آنجا درگیر مقابله با تک ارتش عراق در منطقه جنوب در ایستگاه حسینیه بعد از قطعنامه بودیم، هم‌زمان با حرکت منافقین از مرز به سمت کرند غرب، نائینی اولین کسی بود که با من تماس گرفت. چند دقیقه بعد، آقای جان محمد فرمانده مرکز پشتیبانی غرب هم تماس گرفت و حرف‌های نائینی را تکرار کرد. هر دو ابتدا گفتند که عراق به سمت کرند غرب در حال پیشروی بوده و خطر سقوط کرند جدی است.

من با آن‌ها تند شدم و گفتم اشتباه می‌کنید، بیشتر بررسی کنید، کرند برای عراق هدف نظامی نیست بعد نگران شدم، در محل جلسه روی این تماس‌ها به فکر فرو رفتم و قدم می‌زدم. مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس‌جمهور بودند و در منطقه جنوب حضور داشتند، از درب قرارگاه وارد شدند.

ایشان گفتند؛ چی شده؟ چرا شما به هم‎ ریخته‎اید؟ عرض کردم: تلفن از غرب بود. بچه‌ها می‌گویند؛ در غرب هم حمله شده، عراق از غرب به سمت کرند غرب در حال پیشروی است، ولی گزارشات متناقض است.

مقام معظم رهبری بلافاصله به آقای محسن رضایی گفتند؛ بگذارید؛ ایشان آقای شوشتری بروند غرب. نماز مغرب را خواندیم، بعد از اقامه‎ نماز اول دوباره من را صدا کردند که تلفن فوری دارید، آقای «جان محمد» گفت: دشمن به اسلام‎آباد رسیده، متعجب شدم، گفتم: شما یک ربع پیش به من گفتید؛ دشمن به کرند رسیده، چطور ۱۰۰ کیلومتر راه را در عرض این مدت کوتاه پیشروی کردند و به اسلام‎آباد رسیدند؟! گزارش‌ها اشتباه به نظر می‎رسد.

هم‌زمان نائینی از سپاه چهارم و بچه‌های قرارگاه نجف هم تماس گرفت و همان حرف‌های جان محمد را زدند. در همین حال از پادگان اسلام‌آباد غرب برادر دیگری با خط دیگری با ایشان تماس می‌گیرد. می‌گوید؛ من از داخل یکی از زاغه‎های مهمات تماس می‎گیرم. او می‌گوید؛ کسانی که پادگان و زاغه‎ها را تصرف کردند عراقی نیستند، دختران و پسرانی هستند که فارسی هم‌صحبت می‎کنند و قصد منهدم کردن زاغه‎ها را هم ندارند، بلکه زاغه‎ها را لاک و مهر می‎زنند و می‎گویند که این‎ها به دردمان می‎خورد.

حضور رهبر انقلاب در قرارگاه عملیاتی جنوب

آقای شوشتری گفتند؛ دوباره برگشتم خدمت مقام معظم رهبری، ایشان گفتند چرا شما به‌هم‎ ریخته‎اید؟ عرض کردم مجدداً: تلفن از غرب بود، بچه‌ها می‌گویند؛ دشمن در حال پیشروی است، ولی گزارشات متناقض است، نمی‎توانیم به‌درستی تجزیه‌وتحلیل کنیم.

ایشان (مقام معظم رهبری) در جواب گفتند: من فکر می‎کنم که منافقین هستند، شما بروید و مطمئن شوید. من رفتم و گزارشات را گرفتم، برگشتم خدمت آقا و گفتم بله، منافقین هستند. هدف منافقین تهران است. شهید شوشتری در آن جلسه به ما گفت؛ نکته قابل‌ توجه این بود که مقام معظم رهبری در همان روز اول و ساعات اولیه تهاجم منافقین متوجه هدف آن‌ها که تهران است، شدند درحالی‌که ما پس از انجام عملیات و با به دست آوردن مدارکی از دشمن پی بردیم که هدف اصلی آن‎ها از این عملیات تهران بود.

مقام معظم رهبری و آقای محسن رضایی به من گفتند شما سریع خودتان را به کرمانشاه برسانید. من هم به دستور ایشان حرکت کردم. آقای ‎هاشمی‎ هم در همین اثنا از طریق برادر رشید و شمخانی که در کرمانشاه با ایشان بودند، با من تماس گرفتند و گفتند که سریعاً خودم را به منطقه برسانم.

قرار شد راننده‎ای مرا به ایستگاه امیدیه برساند که از آنجا با هواپیما مرا به کرمانشاه برسانند. به راننده (برادر باغشنی از اهالی روستا‌های نیشابور) گفتم که مرا به پادگان امیدیه ببرد و به ایشان تأکید کردم که دوراهی بهبهان – امیدیه را فراموش نکند. خسته بودم و خوابیدم، وقتی بیدار شدم دیدم در بین گردنه‎های بهبهان هستیم. ایشان خیلی ناراحت شد که مسیر را اشتباه آمده. خودم نشستم پشت فرمان و آمدیم به امیدیه، متأسفانه هواپیمایی که آمده بود دنبال من به اشتباه شخص دیگری (مرحوم آقای فخرالدین حجازی) را برده بود.

مهمان اشتباهی با یک پرواز اشتباه

با آقایان رشید و شمخانی تماس گرفتم و با آقای‎ هاشمی ‎صحبت کردم، ایشان خیلی عصبانی شدند و گفتند که سریعاً خودم را به منطقه می‌رسانم. به خلبان‎ها نگفته بودند که چه کسی را باید منتقل کنند، به خاطر اینکه مسئله سری باشد نام مهمان را ذکر نکرده بودند و اشتباهی ایشان را به قصد تهران برده بودند. با هواپیما که تماس گرفتیم، خلبان گفت باید به تهران بروم و بنزین بزنم و دوباره برگردم و من مجبور شدم صبر کنم.

بالاخره از امیدیه با هواپیما به قصد کرمانشاه حرکت کردیم. در بین راه خلبان گفت «به من دستور دادند که حق ندارید کرمانشاه بروید و باید هواپیما را در همدان بنشانید» به خلبان گفتم «من باید هرچه سریع‎تر به کرمانشاه بروم شما به مسئولیت خود من بروید آنجا. خلبان گفت: «به‌شرط آنکه در برج مراقبت کسی باشد که مرا راهنمایی کند، برج تعطیل نباشد و بتوانیم بنشینیم» نزدیک کرمانشاه از برج با ما تماس گرفتند و برخلاف تصور از ورود به فرودگاه ممانعت می‎کردند و با لحن ناسزا ما را از این کار منع می‎کردند. چون در صورت فرود هواپیما، فرودگاه توسط دشمن بمباران می‎شد، ولی ما چاره‎ای جز فرود نداشتیم. علی‎رغم مخالفت زیاد برج مراقبت، وارد فرودگاه شدیم درحالی‌که فرودگاه بمباران می‎شد.

شهید شوشتری گفتند؛ کرمانشاه محشر بود، در طول دوران دفاع مقدس هیچ روزی را مثل آن روز ندیدم. جمعیت کرمانشاه و شهرستان‎های اطراف به خارج از شهر هجوم آورده بودند. صحنه‎هایی که نمی‎شود به تصویر کشید و یا بیان کرد را من به چشم می‎دیدم. مردم از کرمانشاه خارج شده بودند و کسانی که وسیله نداشتند خانواده‎شان را به هر وسیله‎ای به هر مقصدی، سعی داشتند که از شهر خارج کنند.

خاطره‌ای از یک روز سخت

روز سختی بود. زاغه مهمات اطراف کرمانشاه همگی منفجر شده بود. میگ‎های دشمن در آسمان شهر می‎چرخیدند. با بالگردی به بیمارستان امام حسین (ع) خدمت آقای‎ هاشمی‎ رفتیم که شهید صیاد شیرازی هم آنجا بود و از آنجا به منطقه رفتیم. قبل از رفتن به منطقه باید برای تهیه‎ نقشه به قرارگاه نجف می‎رفتیم که با بالگرد آنجا رفتیم.

در قرارگاه، میگ‎های دشمن مدام بالای سرمان بودند و با رگبارشان بالگرد را هدف قرار داده بودند. درعین‌حال مجبور بودیم به راه ادامه دهیم و جایی برای مخفی شدن نبود. شهید شوشتری در این بخش از خاطره خودش می‌گوید؛ در همین اثنا و در حال شلیک رگبار دشمن، خانواده‎ من که در قرارگاه نجف زندگی می‎کردند، با دیدن من و بالگرد با خوشحالی به سمت من آمدند، ولی من مجبور بودم از نزدیک شدن آن‎ها به اطراف بالگرد ممانعت کنم. بالاخره به سمت منطقه‎ درگیری رفتیم، در آنجا خط ما مشخص بود، خط کم‎عمقی در محدوده‎ی «چهارزبر» شکل گرفته بود.

گردان‎های مستقر در آنجا اکثراً گردان‎های آموزش‎ندیده و یا گردان‎های پشتیبانی و یا گردان‎هایی بودند که مأموریتی در آنجا نداشتند. خط ما خط ضعیفی بود، جمعی از بچه‎های سمنان در قالب تیپ ۱۲ قائم و جمعی از بچه‎های مجاهدین عراقی در قالب لشکر بدر و جمعی از برادران همدان و نیرو‌های ستادی قرارگاه نجف و سپاه چهارم؛ خط ضعیفی به عرض یک جاده با یک سری یال‎های جانبی تشکیل شده بود. درحالی‌که خط دشمن از گردنه‎ مرصاد (تنگه‎ چهارزبر) به‌صورت ستون‎های سه‎تایی و چهارتایی تا اسلام‎آباد ادامه داشت و انبوهی از جمعیت با تجهیزات بسیار قوی دیده می‎شد.

گروهی خوشحال و سرمست از پیروزی سرود می‎خواندند و پرچم برافراشته بودند و در جلوی خط هم یک یا دو لشکرشان با ما مشغول جنگ بودند. شهید شوشتری در ادامه می‌گوید؛ دشمن به‌قدری امیدوار بود که دومرتبه توانستند خط ما را بشکنند، ولی ما توانستیم خط را ترمیم کنیم. یک‎بار که خط شکسته شد، بلافاصله دختری پشت دوشکا با ماشین از خاک‌ریز عبور کرد و تا جلوی قرارگاه من آمد.

با حضور شهید شوشتری در ارتفاعات چهار زبر به‌عنوان فرمانده قرارگاه نجف و سپس فرمانده عملیات مرصاد که آن شب از منطقه جنوب با هواپیمای ارتش خودش را سریع رسانده بود. طرح‌ریزی برای عملیات مرصاد انجام شد.

از صبح روز بعد، چهارم مرداد با بمباران‌های هوایی توان منافقین تحلیل رفت و در روز پنجم با حضور تعدادی از یگان‌های سپاه عملیات مرصاد با فرماندهی سپاه که هوانیروز ارتش هم در کنترل عملیاتی آن بود، انجام شد.

از نقش شهید صیاد شیرازی و نیروی زمینی ارتش در عملیات مرصاد برای ما بگویید.

شهید صیاد شیرازی به دلیل آنکه از فرماندهی نیروی زمینی رفته بود و در آن مقطع عضو شورای عالی دفاع بود، اختیاری در به‌کارگیری یگان‌های ارتش نداشت، ولی به دلیل احساس تکلیف و دلسوزانه، برای کمک به منطقه آمده بود.

در این عملیات، آن شهید عزیز، راهنمایى دو بالگرد کبرى را با کمک مرحوم سردار شعبانى برای شناسایی دشمن به عهده گرفت و پس‌ازاین اقدام، هوانیروز ارتش زیر نظر فرماندهی خود، به انجام مأموریت ادامه داد.

در تمام مدت عملیات منافقین، یگان‌ها، نیرو‌ها و فرماندهان سپاه و بسیج در صحنه عملیات بودند. حضور دلسوزانه، متعهدانه و انقلابی شهید صیاد شیرازی در منطقه عملیاتی مرصاد باعث کینه این وطن‌فروشان از این امیر دلاور ارتش جمهوری اسلامی شد و نهایتاً همین منافقین ایشان را ترور و به شهادت رساندند.

سازمان رزم در عملیات مرصاد چگونه بود و کدام یگان‌ها در این عملیات حضور داشتند؟

سازمان رزم عملیات مرصاد با فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء (ص) و هدایت تاکتیکی قرارگاه نجف با حضور یگان‌های متعددی بود. بخشی از استعداد این یگان‌ها برای مقابله با تک ارتش عراق در جنوب حضور داشتند که با استعداد عقبه آن‌ها در غرب و انتقال سریع ۱ الی ۲ گردان در منطقه مرصاد حضور پیدا کردند.

این احساس خطر جدی باعث شد به‌سرعت همه یگان‌های سپاه با هرگونه استعدادی که در اختیار دارند برای مقابله فرا خوانده شوند که سرعت عملیات و انهدام منافقین به‌گونه‌ای بود که با وجود حضور برخی از یگان‌ها، فرصت به‌کارگیری آن‌ها هم به وجود نیامد.

سازمان رزم حاضر در منطقه مرصاد شامل لشکر ویژه پاسداران، لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع)، لشکر ۵۷ ابوالفضل، لشکر ۱۵۵ ویژه شهداء، لشکر ۹ بدر، لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص)، لشکر ۱۰ سیدالشهداء، لشکر ۷۱ روح‌الله، لشکر ۳۳ المهدی (عج)، تیپ ۱۲ قائم (عج)، تیپ ۷۵ ظفر، تیپ ۶۶، ولی امر (عج)، تیپ ۳۶ انصارالمهدی (عج)، لشکر ۵ نصر، تیپ ۲۱ امام رضا (ع)، نیرو‌های کرند و اسلام‌آباد غرب به استعداد یک گردان، نیرو‌های قرارگاه رمضان، سپاه چهارم و قرارگاه نجف هرکدام به استعداد یک گردان و تیپ‌های ۲۹ نبی‌اکرم (ص) و مسلم‌بن‌عقیل از سپاه چهارم در منطقه عملیاتی مرصاد حضور داشتند و بخشی از استعداد آن‌ها وارد عمل شد.

فرماندهان ارشد سپاه در عملیات مرصاد چه مسئولیتی را بر عهده داشتند؟

با رسیدن آقا محسن از جنوب و آمدن برادر شوشترى در همان شب، فرماندهی قرارگاه مرکزى در صحنه نبرد را آقای محسن رضایى، شخصاً عهده‌دار شدند و فرماندهی و هدایت قرارگاه تاکتیکى را به شهید شوشترى سپردند.

در این زمان برادران شمخانی و رشید در قرارگاه امام حسین (ع) کرمانشاه حضور داشتند و کار هماهنگى قرارگاه مرکزی را دنبال می‌کردند. برادر محسن رضایی هم با استقرار روى ارتفاعى مشرف به اسلام‌آباد، یگان‌ها و قرارگاه تاکتیکى را هدایت می‌کرد. براى بستن تنگه پاطاق یک گروهان از نیروهاى سپاه با بالگرد شنوک اعزام شد.

در این شرایط هوانیروز کرمانشاه با دستور آقای هاشمی تحت امر سپاه قرار گرفته بود. علاوه بر این برادر احمد وحیدی بانکم آقا محسن به‌عنوان فرماندار نظامی شهر کرمانشاه منصوب شد.

طی چند روزی که منافقین در محاصره یگان‌های سپاه بود درگیری‌های شدیدی ادامه داشت و بخش زیادی از منافقین درصحنه‌ی نبرد به هلاکت رسیدند و تعداد زیادی از آن‌ها به اسارت درآمدند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چطور منافقین در چهارزبر تارومار شدند؟/ نقش ویژه شهید شوشتری در قرارگاه هدایت عملیات مرصاد بیشتر بخوانید »

محور مقاومت همچون دفاع مقدس نیازمند پژوهش است

محور مقاومت همچون دفاع مقدس نیازمند پژوهش است


محور مقاومت همچون دفاع مقدس نیازمند پژوهش استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار علی‌محمد نائینی، مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در دومین جلسه شورای راهبردی دومین دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم، جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی که با حضور دبیران اجرایی و علمی جشنواره، مسئولین کمیته‌های تخصصی و دیگر نهاد‌ها و سازمان‌های عضو شورا، در سالن جلسات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: الگوی اقدامات و پژوهش‌های انجام شده در حوزه هشت سال دفاع مقدس همچون شرح عملیات‌ها، تهیه شناسنامه یگان‌ها، اطلس نبرد‌ها باید در حوزه جبهه و محور مقاومت نیز عملیاتی شود.

وی با اشاره به اهمیت برگزاری دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم با محوریت سردار شهید حسین همدانی افزود: برگزاری چنین جشنواره‌هایی باید منجر به شناسایی تمامی آثار منتشر شده در حوزه جغرافیایی این رویداد مهم و ارزشمند شود که می‌تواند زمینه را برای انجام پروژه‌های مهم و اثرگذار فرهنگی در حوزه مدافعان حرم فراهم کند.

در ادامه این جلسه حسن علایی فعال، دبیر اجرایی این دوسالانه توضیحاتی را در خصوص موضوعات آثار قابل‌بررسی در این دوسالانه، زمان برگزاری دوسالانه (سه مقطع اطلاع‌رسانی، ارزیابی آثار و اعلان نتایج نهائی آثار)، گروه‌های داوری و… ارائه داد.

همچنین هریک از اعضا، ضمن ارائه گزارش از اقدامات انجام شده در خصوص کمیته و شورای مربوط به خود، به بیان دیدگاه‌ها و پیشنهاد‌های خود در خصوص اجرای هرچه بهتر این دوسالانه پرداختند.

بررسی موضوعات دوسالانه، توجه به بعد بین‌المللی دوسالانه و لزوم توجه به آثار منطقه‌ای و بین‌المللی در خصوص شهدای مدافع حرم، میزان و نحوه جمع‌آوری آثار، تبلیغات و اطلاع‌رسانی انجام شده در خصوص جشنواره، از جمله مهم‌ترین موضوعات و پیشنهاد‌های مطرح شده در این جلسه بود.

در پایان مقرر شد به‌ منظور هماهنگی و انسجام هرچه بهتر و بیشتر نهاد‌ها و سازمان‌های عضو شورای راهبردی این دوسالانه، جلسات شورا هر دو هفته یکبار با حضور تمامی اعضا برگزار شود.

خاطرنشان می‌شود؛ مراسم اختتامیه این دوسالانه و تجلیل از آثار برتر، اواسط مهر سال جاری و همزمان با ایام شهادت سردار شهید حاج حسین همدانی، قافله‌سالار شهدای مدافع حرم برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

محور مقاومت همچون دفاع مقدس نیازمند پژوهش است بیشتر بخوانید »

کربلای ۵ در امتداد کربلای چهار بود


کربلای پنج در امتداد کربلای چهار بودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار علی‌محمد نائینی، مشاور فرمانده کل سپاه و رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، همزمان با سالروز عملیات کربلای ۴ اظهار داشت: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سعی می‌کند از اسناد منحصربه‌فردی که در اختیار دارد به عنوان سرمایه‌های جنگ بهره‌برداری کند و روایت درست و مستندی از تاریخ جنگ در قالب آثار متقن و مرجع ارائه دهد. بر اساس همین گنجینه اسناد جنگ تحمیلی، در این مرکز بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب تاکنون تألیف و تدوین شده و حدود ۲۵۰ عنوان کتاب مراحل پژوهش را می‌گذراند، این درحالی است که به حوزه‌های مختلف جنگ تحمیلی نیز ورود کرده‌ایم.

سردار نائینی گفت: در گنجینه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چهار هزار و ۱۵۸ ساعت نوار ضبط‌شده از جلسات طرح‌ریزی و هدایت عملیات کربلای چهار و پنج، ۱۳۷ دفترچه از ۵۵ نفر راوی با حضور مستقیم درصحنه و ۳۵ گزارش عملیات درباره عملیات کربلای ۴ و ۵ موجود است.

وی افزود: بر اساس اسناد موجود می‌توان گفت عملیات کربلای ۴ و ۵ در زمره عملیات‌های بزرگ و سرنوشت ساز در سال ۱۳۶۵ محسوب می‌شود که دوره شناسایی، طرح‌ریزی و آماده‌سازی این عملیات‌ها بیش از شش ماه بطول انجامیده است. در طول دروان دفاع مقدس هدف اصلی از انجام هر عملیات و از جمله عملیات کربلای ۴ و ۵، کسب پیروزی بر دشمن به منظور پایان دادن به جنگ بوده است. در طرح‌ریزی عملیات‌های نظامی یکی از اصول جنگ و شروط پیروزی غافلگیر کردن دشمن است. در عملیات کربلای ۴ نیز به مانند عملیات‌های گذشته، تا شروع حمله، مثل گذشته گزارشاتی از تحرکات دشمن در منطقه وجود داشت، ولی همچنان ضریب غافلگیری بالا بود و لذا گزارشی مبنی بر لو رفتن کامل عملیات وجود نداشت. بر همین اساس فرماندهان با بررسی گزارش‌های نوبه‌ای رسیده از مجموعه واحد‌های اطلاعاتی و جنگال، به رغم حساس شدن ارتش عراق نسبت به منطقه، همچنان معتقد به حفظ غافلگیری بوده‌اند.

وی ادامه داد:، اما پس از شروع عملیات در شب اول بلافاصله مشخص شد که دشمن نسبت به انجام این عملیات کاملاً هوشیار بوده و ادامه آن باعث تلفات و خسارات بیشتر به نیرو‌های خودی خواهد شد و دستیابی به اهداف عملیات نیز در محور اصلی میسر نیست، لذا فرماندهان جنگ، به رغم موفقیت نیرو‌های خودی در دو محور دیگر، ادامه عملیات را مصلحت ندانسته و آن را سریعاً متوقف کردند. برای انجام عملیات کربلای ۴ حدود ۲۴۰ گردان عملیاتی پیش بینی شده بود که در شروع حمله ۶۰ گردان وارد عمل شدند و با مشخص شدن لو رفتن عملیات و توقف آن از ورود مابقی گردان‌های عملیاتی به منطقه نبرد جلوگیری به‌عمل آمد. در چنین شرایطی ارتش عراق تصور کرد، عملیات سرنوشت ساز و بزرگ ایران در سال ۱۳۶۵ شکست خورده است؛ لذا دچار یک اشتباه محاسباتی در مورد زمان عملیات آینده ایران شد و بسیاری از فرماندهان و نیروهایش را از این منطقه به مرخصی فرستاد.

سردار نائینی افزود: در همین زمان فرماندهی جنگ بلافاصله تدبیر کرد و با فریب ارتش عراق در همان منطقه، ۱۵ روز پس از عملیات کربلای ۴ با توجه به خرسندی زیاد عراقی‌ها و اشتباه محاسباتی آن‌ها، طی یک ابتکار عمل بدیع، عملیات کربلای ۵ را در منطقه شلمچه طرح‌ریزی و اجرا کرد و درحالی‌که عراق عملیات سالانه ایران را تمام شده تلقی می‌کرد، یک بار دیگر غافلگیر شد، اما این بار دشمن از لحاظ زمان (نه مکان) غافلگیر و متحمل شکست بسیار سنگینی شد؛ بنابراین ناکامی عملیات کربلای ۴ زمینه ساز فریب و غافلگیری مجدد ارتش عراق در منطقه شلمچه گردید.

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به اینکه عملیات کربلای ۵ بسیار سخت و پیچیده بود، بیان کرد: جبهه خودی درصدد آن بود که با رسیدن به کانال زوجی، شهر بصره را مورد تهدید قرار دهد و ارتش صدام با درک اهمیت و حساسیت بصره نیز کوشش می‌کرد به هر قیمت ممکن از پیشروی ایران جلوگیری کند. بدین معنا که برخلاف عملیات والفجر ۸ که عراق زمین را واگذار کرد تا زمان را بدست آورد، در شلمچه تلاش ارتش بعث روی حفظ زمین متمرکز شده بود؛ لذا با به‌کارگیری انبوه سلاح‌های سبک، سنگین، بمباران‌های هوایی و شیمیایی تلاش کرد با پیشروی رزمندگان اسلام مقابله کند که متحمل تلفات سنگینی شد و ارتش صدام به‌صورت وسیعی منهدم گردید.

به گفته سردار نائینی عملیات کربلای ۵ نیز مانند عملیات والفجر ۸ پیامد‌های زیادی داشت، به گونه‌ای که بسیاری از فرماندهان و کارشناسان سیاسی و نظامی پیروزی‌های بدست آمده در عملیات‌های والفجر ۸ و کربلای ۵ را زمینه‌ساز تجدیدنظر در حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی ابرقدرت‌های جهانی برای کمک بیشتر به صدام دانسته و در این مقطع ابرقدرت‌ها مطمئن شدند صدام پیروز این میدان نخواهدبود. بر همین اساس در فاصله کوتاهی پس از عملیات کربلای ۵ قطعنامه ۵۹۸ صادر و برای اولین بار به بخشی از خواسته‌های ایران توجه شد.

وی در پایان ضمن اشاره به انتشار روزشمار عملیات کربلای ۵ توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تاکید کرد: این مقطع مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین مقطع جنگ است و در واقع عملیات کربلای ۴ و ۵ در امتداد هم هستند که در یک منطقه، یک مقطع زمانی و با یک هدف صورت گرفت تا سرنوشت جنگ را تغییر و به آن پایان دهد. اگر عملیات کربلای ۴ نبود، دستاورد‌های عملیات کربلای ۵ حاصل نمی‌شد. در کل اگر چه عملیات کربلای ۴ موفقیت نظامی به‌دنبال نداشت، اما پل پیروزی در عملیات کربلای ۵ شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

کربلای ۵ در امتداد کربلای چهار بود بیشتر بخوانید »

هویت تبلیغات دفاع مقدس با «حاج صادق آهنگران» شناخته می‌شود


هویت تبلیغات دفاع مقدس با حاج صادق شناخته می‌شودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار علی‌محمد نائینی، مسئول تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه نجف، جانشین تبلیغات قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص) و رئیس ستاد قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس و رئیس فعلی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس طی رونمایی که از کتاب تاریخ شفاهی حاج صادق آهنگران با عنوان «با نوای کاروان» در هفته گذشته شد، ضمن قدردانی از همت و توجه سردار آهنگران برای ثبت تاریخ شفاهی خود در این مرکز اظهار داشت: حاج صادق پدیدۀ منحصربه‌فرد در دوران دفاع مقدس است من در جبهه غرب مسئول تبلیغات جنگ بودم. در آنجا کمابیش از توفیقات حاج صادق آهنگران خبر‌هایی شنیده بودم. زمانی که او با عشایر خوزستان خدمت حضرت امام رسید و نوحه‌ای در آنجا خواند، بیشتر او را شناختم. از همان موقع، نقش او در جنگ و تأثیر مداحی‌ها و مرثیه‌سرایی‌هایش زیاد شد و به‌قول‌معروف، درخشید.

وی افزود: بعد از سفری که به اهواز داشتم، حاج صادق را به جبهه غرب دعوت کردم. اولین تجربه او در غرب، اجرای برنامه‌ای در پادگان ابوذر سرپل ذهاب بود. کار پادگان ابوذر سرپل ذهاب در غرب، مثل پادگان دوکوهه در جنوب، اعزام نیرو به جبهه‌های غرب بود.

سردار نائینی با بیان اینکه بعد از عملیات رمضان، دوستی و ارتباط کاری‌ام با حاج صادق آهنگران گسترده‌تر شد، یادآور شد: بعد از عملیات رمضان، با تدبیر فرماندهی کل سپاه، تقریباً در شهریور سال ۱۳۶۱، قرارگاه نجف در غرب تشکیل شد. اولین تجربه عملیاتی قرارگاه نجف، عملیات پیروز مسلم بن عقیل بود. پس از پیروزی در این عملیات، حال حماسی و معنوی خوبی ایجاد شد. شب عملیات مسلم بن عقیل، آیت‌الله اشرفی اصفهانی، آیت‌الله حائری شیرازی، آیت‌الله شهید محلاتی، شهید قدوسی، مرحوم آیت‌الله روح‌الله خاتمی و حجت‌الاسلام محسن قرائتی در قرارگاه حضور داشتند. استاندار کرمانشاه و برخی مسئولان دیگر هم بودند. حاج صادق آن شب بخشی از زیارت عاشورا را خواند. بخش دیگر را هم آیت‌الله اشرفی اصفهانی خواند که حس و حال خاصی پیدا کرد. حاج صادق قبل از عملیات، چند روز کامل وقت گذاشت و باهم به همه گردان‌ها و یگان‌ها رفتیم. آقای حائری شیرازی هم همراه ما بود. ابتدا آقای حائری شیرازی آیه‌ای از آیات جهاد را می‌خواند و توضیح مختصری دربــارۀ آن می‌داد و بعد، حاج صادق مرثیه‌خوانی و مداحی می‌کرد.

مقابله با عملیات روانی با اشعار حماسی

وی با اظهار به اینکه جنگ تقابل اراده‌هاست، گفت: زمانی یک‌طرف در جنگ پیروز می‌شود که زمینه‌های روانی و اجتماعی فروپاشی در جبهه مقابلش فراهم باشد. وقتی به یک ملت تهاجم می‌شود، اگر آن ملت، ملت مستحکمی باشد، به لحاظ روحی و روانی امکان فروپاشی‌اش وجود ندارد. در نیرو‌های مسلح هم انگیزه برای نبرد خیلی مهم است. توان رزم دو بخش دارد: بخش فیزیکی و بخش غیرفیزیکی. در بخش فیزیکی، توان رزم مشخص است. اما آنچه معادله را برهم می‌زند و می‌تواند ضعف بخش فیزیکی را برطرف کند، بخش غیرفیزیکی است. گاهی ممکن است توانایی‌های فیزیکی خوب باشد، اما اراده، عزم و انگیزه وجود نداشته باشد که در این صورت، شکست حاصل می‌شود.

جانشین تبلیغات قرارگاه خاتم‌الانبیاء در دوران دفاع مقدس با تأکید بر نقش فعالیت‌های فرهنگی و معنوی در ارتقای روحیه و انگیزۀ رزمندگان و مقابله با عملیات روانی دشمن در آن دوران، اظهار کرد: روحیه ملتی که قرار است از جنگ پشتیبانی کند، همانند روحیه رزمنده‌ای که در میدان نبرد با دشمن می‌جنگد، اهمیت دارد. در واحد تبلیغات جنگ، ما به هر دو وجه اهمیت می‌دادیم؛ یعنی هم حفظ و ارتقای روحیه حماسی مردم برایمان مهم بود و می‌خواستیم مردم در دفاع مقدس با انگیزه قوی از جنگ پشتیبانی کنند و هم روحیه رزمندگان در جبهه برایمان اهمیت داشت. علاوه بر آن، به عملیات روانی دشمن هم توجه می‌کردیم. نیرو‌هایی که در واحد تبلیغات کار می‌کردند، فکورترین و باسوادترین نیرو‌های فرهنگی جبهه بودند. آن‌ها ازنظر فکری نیرو‌های توانمندی بودند و در رأس همه این نیرو‌ها حضرت امام بودند که در تبلیغات جنگ نقش اصلی را ایفا کردند.

امام؛ مبدع جنگ روانی برضد دشمن

وی با اشاره به اینکه امام از همان روز‌های آغازین جنگ، عملیات روانی بر ضد دشمن را آغاز کرد و به جنگ ماهیت اعتقادی داد، بیان کرد: حاج صادق آهنگران نیز به تأسی از امام، میان فرهنگ عاشورا و جبهه‌های جنگ ارتباط برقرار کرد و به مقابله با جنگ روانی دشمن پرداخت و با اشعار حماسی‌اش به نیرو‌ها روحیه داد.

مسئول تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه دفاع مقدس فرهنگ و ادبیاتی دارد که آن را از سایر جنگ‌ها متمایز کرده است، تصریح کرد: فرهنگ و ادبیاتی که در دفاع مقدس به وجود آمد، همه تولیدات هنری و ادبی و همه پیام‌های فرهنگی ما را تحت تأثیر قرار داد. فرهنگ دفاع مقدس آمیزه‌ای از حماسه و عرفان بود و سبب شد در همه آثار ما برانگیختگی و حرکتی مبتنی بر نگرش عاشورایی ایجاد شود. این فرهنگ در دورۀ دفاع مقدس عمومیت یافت و این هنر حضرت امام بود که انقلاب را به عاشورا و دفاع مقدس را به انقلاب پیوند زدند و یک پیوستگی به وجود آوردند که بعد به فرهنگ تبدیل شد.

سردار نائینی یکی از دلایل محبوبیت و گسترش و ماندگاری نوحه‌های حاج صادق آهنگران را تأثیرپذیری از امام در برقراری ارتباط میان فرهنگ غنی عاشورا و دفاع مقدس مطرح کرد و گفت: اولین عامل تأثیرگذار در محبوبیت حاج صادق، نهادینه شدن فرهنگ عاشورایی در وجود او بود. درواقع او عصارۀ آن فرهنگ است. عامل دوم محبوبیت و شهرت حاج صادق، سبک خاص مداحی‌های او بود. اشعار آئینی و حماسی آمیخته به عرفانی که او می‌خواند تا آن زمان متعارف نبود. عامل سوم محبوبیت او شخصیتش بود که به آن خواهم پرداخت. عامل چهارم، فضای جبهه‌ها و استقبال بسیجی‌ها و رزمنده‌ها از اشعار و نوحه‌های او بود.

رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس اظهار کرد: ازنظر من، او یک پدیدۀ منحصربه‌فرد و بی‌نظیر در دوران دفاع مقدس بود و فرهنگ دفاع مقدس را بدون او نمی‌شود بررسی کرد. درواقع، حاج صادق از هویت دفاع مقدس تفکیک شدنی نیست. هویت تبلیغات دفاع مقدس با حاج صادق شناخته می‌شود و ما نمی‌توانیم از فرهنگ دفاع مقدس بدون نام بردن از او صحبت کنیم. صادق آهنگران به‌تن‌هایی یک جریــان تبلیغی مؤثر بود. حضور او فقط محدود به جبهه‌ها برای تهییج رزمندگان نبود و در طول دوران دفاع مقدس، در همه‌جا ردپای او دیده می‌شد؛ در جذب و اعزام نیرو، آماده شــدن نیرو‌ها برای عملیات، در مراسم تشییع شهدا و فرماندهان شــاخص حضور داشــت و نوحه‌های حماســی او تأثیر زیادی در ارتقای روحیه حماسی در کشــور و روحیه رزمی نیرو‌ها در جبهه می‌گذاشت. هر جا کــه روحیه نیرو‌ها تضعیف می‌شد، فردی که روحیه‌ها را بازسازی می‌کرد، حاج صادق بود.

حاج صادق هیچ ترسی از حضور در خط مقدم نداشت

رئیس ستاد قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس در خصوص ویژگی‌های شخصیتی و عملکرد حاج صادق آهنگران در دوران دفاع مقدس گفت: دشمن در طول جنگ، در خصوص افراد مؤثر هر نوع شایعه‌ای را مطرح می‌کرد. از طرفی، شایعه تلفات بالا و شکست‌های پی‌درپی را هم مرتب انتشار می‌داد که همه با هدف تضعیف روحیه رزمندگان ما انجام می‌شد. یکی از این شایعه‌ها این بود که حاج صادق همراه عدۀ زیادی از رزمندگان اسیر شده. البته حاج صادق هیچ ترسی از حضور در خط مقدم نداشت. در ماه‌های اول جنگ، او رزمنده بود و در صحنه‌های درگیری حضور داشت. به‌محض اینکه اسم رمز عملیات اعلام می‌شد، برای رفتن به عملیات با رزمنده‌ها بی‌قرار می‌شد. ما مکرر باهم به خط می‌رفتیم. او روحیه شهادت‌طلبی فوق‌العاده‌ای داشت. خلاصه، رسانه‌های عراق به دروغ این شایعه را پخش کردند. برای مقابله با این شایعه و رسوایی دشمن برنامه‌ریزی شد که حاج صادق به نماز جمعه تهران بیاید و برنامه اجرا کند.

سردار نائینی با اشاره به اینکه امروز جنگ دیگر به شکل سرد نیست و جنگ امروز جنگ اقتصادی و فرهنگی است، متذکر شد: جنگ شناسی و درک عملیات روانی بسیار پیچیده است. در جنگ نظامی، مسائل قابل‌فهم است، اما در جنگ نرم، به‌راحتی قابل‌فهم نیست. جنگ جدیدی که الآن ما درگیر آن هستیم، جنگ اقتصادی و فرهنگی است. در این جنگ توفیقاتی داشته‌ایم، اما باید خیلی بیشتر تلاش کنیم. توطئه‌ها، خباثت‌ها و طراحی‌های دشمن چه در دهه اول انقلاب و چه در دهه‌های بعد، هریک برای ساقط کردن یک نظام کافی بوده است.

وی افزود: توفیقات ما تا الآن در برابر دشمنان نظام کم نبوده، اما هنوز فاصله زیادی بــا اهداف و آرمان‌هایمان داریم. علاوه بر این در این دوره شاعران و مداحان این دوره که به‌تناسب نیاز‌های زمان پروش یافته‌اند، همچون حاج صادق رسالت مقابله با جنگ روانی دشمن را بر عهده دارند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

هویت تبلیغات دفاع مقدس با «حاج صادق آهنگران» شناخته می‌شود بیشتر بخوانید »

سند راهبردی «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» براساس همه ابعاد جنگ است


سند راهبردی «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» براساس همه ابعاد جنگ استبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «علی‌محمد نائینی» رئیس مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، امروز (سه‌شنبه) در مراسم تکریم و معارفه جانشین این مرکز، با اشاره به فرامین و انتظارات رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به دو ویژگی بسیار مهم «پیش‌رونده» و «پیش‌برنده» بودن سپاه، اظهار داشت: سپاه باید حرکت خودش را با ذات انقلاب که بالندگی است، به‌روز و حالت پیش‌روندگی را در خود حفظ کند و متوقف به وضع موجود و محافظه‌کاری نشود و به هر نیازی در هر عرصه و در هر جبهه‌ جدید مجاهدت، پاسخ دهد.

وی با تأکید بر اهمیت پیش‌برندگی نسبت به پیش‌روندگی، گفت: سپاه علاوه بر اینکه خود را هر روز تکامل می‌بخشد و برای حرکت رو به جلو آماده می‌شود، باید هر بخش آن بتواند موتور محرکه موثر در کشور باشد و دیگران را در حرکت کلی انقلاب اسلامی به حرکت درآورد.

سردار نائینی با اشاره به اهمیت پیش‌برندگی و پیش‌روندگی در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه، تصریح کرد: باید بر این اساس فعالیت‌های خود را تنظیم کنیم؛ اینکه کجا هستیم و چگونه باید حرکت خودمان را با نگاه راهبردی تنظیم کنیم.

وی تأکید کرد: هرکسی در هر بخشی از سپاه که قرار دارد، باید دو ویژگی «پیش‌برندگی» و «پیش‌روندگی» را در خود ایجاد و تقویت کند؛ یعنی یک انسان مؤمن، مجاهد، ولایتمدار، انقلابی و پیش‌رونده که در سپاه به‌عنوان یک پاسدار، سازمانی را در اختیارش گذاشته‌اند تا آن را اداره کند، باید آن سازمان را تبدیل به یک سازمان پیش‌رونده و پیش‌برنده کند.

سردار نائینی با بیان این‌که از زمان عهده‌دار شدن ریاست مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، سعی بر پیش‌رونده و پیش‌برندگی در این مرکز داشته است، گفت: زمانی پیش‌روندگی و پیش‌برندگی به وجود می‌آید که در یک مجموعه‌ای ابتکار، خلاقیت، نوآوری، نگاه راهبردی و روحیه جوان‌گرایی وجود داشته باشد.

مشاور فرمانده سپاه پاسداران افزود: در این مدت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس تلاش کرد که فقط در هشت سال دفاع مقدس نماند؛ بلکه تلاش کردیم تا تجربه مستند‌نگاری دفاع مقدس را تا حدودی در میدان‌های جدید مجاهدت سپاه تعمیم دهیم، به همین جهت روزشمارهای مرکز و تاریخ شفاهی فرماندهان متوقف در هشت سال دفاع مقدس نیست، روایت‌هایی که تولید می‌شوند محدود به تعدادی فرمانده نیستند و همچنین، تاریخ شفاهی، اطلس‌ها و کتب کارنامه، علاوه‌بر روایت نبردها، به حوزه‌های تخصصی و مباحث پشتیبانی از جنگ و مسایل اجتماعی دفاع مقدس توسعه داده شد و امسال در هفته دفاع مقدس، شاهد رونمایی از ۴۰ اثر پژوهشی و ۱۶۰ اثر اسنادی بودیم.

سردار نائینی اظهار کرد: امروز مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس حرکت خود را براساس یک سند راهبردی و نقشه پژوهشی تنظیم کرده که همه ابعاد و سطوح دفاع مقدس در آن تعریف شده است. پس از حدود دو سال اندیشه‌ورزی با کمک تعدادی از فرماندهان شاخص و پژوهشگران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس موفق شد که در چهارچوب مراحل و مقاطع دفاع مقدس، برای کمک به  روایت مستند و مستدل فهرست موضوعات و سئوالات هشت سال دفاع مقدس را برای تکمیل کارهای پژوهشی و تولیدات رسانه‌ای آماده سازد. بخش زیادی از اسناد جنگ در دو سه سال اخیر گویا و برای کمک به محققین و تولید‌کنندگان آثار ادبی و هنری آماده شده است و در حال حاضر در مرکز از ده‌ها کار تولیدی حمایت محتوایی و اسنادی می‌شود.

وی با بیان اینکه مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس این تجربه گران‌قدر را که طی سال‌ها به دست آورده بود، بسط و توسعه داد، گفت: اگر این تغییرات انجام نمی‌شد، به‌طورقطع مرکز دچار میرایی می‌شد. ما تنها به مطالعات تاریخی در یک سطح و بعد خاص متوقف نشدیم.

مشاور فرمانده سپاه پاسداران با بیان اینکه در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به دنبال تولید سرمایه انسانی جدید بوده‌ایم، تصریح کرد: در این مرکز به نیروهای جوان هویت داده شد؛ چراکه صرف داشتن نیروی جوان در مجموعه یک امتیاز نیست. با تظاهر به جوان‌گرایی و استفاده نمایشی از جوانان در برخی از امور عملاً پدیده جوان‌گرایی تحقق نمی‌یابد.

وی با اشاره به انتخاب آقای «محمدجواد اکبرپور» به‌عنوان جانشین خود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، اظهار کرد: همواره از روزهای اول تصمیم داشتم که جانشین خود در مرکز را فردی جوان انتخاب کنم؛ اما شرایطش نبود؛ اما اکنون این شرایط وجود داشت و باید تصمیم می‌گرفتم و یک جوان پاسدار تحصیلکرده، ولایی، محقق و مسلط بر روایت‌ها و اسناد دفاع مقدس را به‌عنوان جانشین مرکز به فرمانده محترم کل سپاه پیشنهاد می‌کردم.

سردار نائینی ادامه داد: برخی استدلالشان بر این است که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نخبه‌گرا و تاریخی و نگاهش به گذشته است و باید کسانی مدیریت کنند که بخشی از هویت گذشته بوده‌اند؛ اما باید گفت این مرکز حاصل مجاهدت‌های راویان و بعد محققین است که باید با دو شاخص پیش‌رونده و پیش‌برنده بماند و سال‌های سال حیات بالنده داشته باشد؛ بنابراین باید به دنبال میدان دادن به جوانان با انگیزه و نخبه در این عرصه باشیم، آن هم برادر جوانی که حدود چهار سال مسئولیت مهم‌ترین گروه تحقیقاتی مرکز را داشته است.

وی با اشاره به اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره بر جوان‌گرایی و به‌کارگیری جوان‌های صالح، مؤمن و با روحیه جهادی در عرصه‌های مختلف تأکید می‌کنند، گفت: ایشان اصلی‌ترین لوازم دستیابی به تحقق گام دوم انقلاب و تحقق تمدن اسلامی را توجه به ظرفیت‌های جوانان می‌دانند و راه برون‌رفت از مشکلات فعلی را دولت جوان و انقلابی مطرح فرمودند؛ البته ایشان جوان‌گرایی به معنای کنار گذاشتن و عدم استفاده از تجارب متقن و ماندگار نمی‌دانند و می‌فرمایند بهره‌گیری از تجربه‌ها توسط جوانان یک ضرورت عقلایی است.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

سند راهبردی «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» براساس همه ابعاد جنگ است بیشتر بخوانید »