سرقت

به گزارش مجاهدت از مشرق، صبح دیروز سردار عباسعلی محمدیان فرمانده انتظامی پایتخت در طرح تشدید مقابله با سارقین و خریداران اموال مسروقه با تأکید بر اقدامات شبانه‌روزی و بی‌وقفه پلیس برای برخورد با مجرمان گفت: «در آخرین طرح پلیس ۲۶۴ سارق و مالخر دستگیر شده‌اند، همچنین ۵۰ خودروی سرقتی نیز کشف شده است. سارقان خودرو بدانند سامانه‌های پلیس به حدی پیشرفته است که هیچ سارقی بیش از نیم ساعت با خودرو سرقتی نمی‌تواند در معابر تردد کند و خیلی زود خودرو ردیابی و شناسایی می‌شود.

می‌خواستم خواننده مورد علاقه‌ام را ببینم

پسر گوشی‌قاپ روی دست و بدنش خالکوبی‌های زیادی دارد؛ او درباره علت این کار می‌گوید: «من طرفدار تتلو هستم، عشق به او باعث شد گیتار یاد بگیرم، مثل او لباس بپوشم و مثل او بدنم را تتو زدم. حتی می‌خواستم روی سر و صورتم را هم خالکوبی کنم اما مادرم اجازه نداد. از وقتی تتلو را به ایران آوردند و فهمیدم در کدام زندان است، تصمیم گرفتم سرقت کنم تا مرا دستگیر کنند و به زندانی که تتلو در آن است بروم و از نزدیک او را ببینم. به مادرم گفتم نذر کند مرا به همان زندان ببرند!»

دستگیری سارق ۷۳ ساله

۲۰ سرقت در پرونده خود دارد و انواع و اقسام شگردهای سرقت را اجرا کرده است. اولین بار در ۲۵ سالگی دست به سرقت زده و الان ۷۳ ساله است.

اولین سرقتی که مرتکب شدی چه بود؟

سرقت موتورسیکلت.

الان به چه جرمی بازداشت شده‌ای؟

سرقت خانه. من کلکسیونی از انواع جرایم را به غیر از جرایم جنایی در پرونده خودم دارم. سرقت خانه، خودرو، موتورسیکلت، دوچرخه و… انجام داده‌ام. همیشه هم تک‌رویی سرقت می‌کردم و کسی را با خودم برای سرقت نمی‌برم. حوصله ندارم کسی در سرقت‌ها دست و پاگیرم شود.

با این سن و سال، تنهایی چطور سرقت می‌کنی؟

شیشه که می‌کشم، به یک اژدها تبدیل می‌شوم. برای همین به من لقب مجید اژدها داده‌اند.

باند ۱۸ ساله‌ها

سامان شکار، لقب متهم جوانی است که به همراه دو نفر از دوستانش باند ۱۸ ساله‌ها را تشکیل داده است.

با این سن کم چرا سرقت می‌کردید؟

ما سرقت را برای تفریح و هیجانش انجام می‌دادیم نه پول. اصلاً می‌دانید اولین بار چه شد که ما دزدی کردیم؟ یکی از دوستانم به نام هومن، گوشی مدل بالایی خریده بود. من و همدستانم در جمعی نشسته بودیم که یکی از خلافکارهای محل ما را دست انداخت که ما بچه سوسول هستیم و نمی‌توانیم خلاف کنیم. ما هم شرط‌بندی کردیم گوشی هومن را طوری سرقت کنیم که هرگز نفهمد کار ما بوده است. فردای آن روز گوشی را سرقت کردیم و شرط را بردیم.

چرا به تو می‌گویند سامان شکار؟

در میان خلافکاران باید لقبی داشته باشی که دیگران از تو حساب ببرند. من هم لقب سامان شکار را روی خودم گذاشتم تا دیگران از من بترسند.

سرقت از دختر رزمی‌کار

فیلم سرقت از دختر جوان رزمی‌کار که سارقان را کتک زده بود چند روز قبل در فضای مجازی دست به دست چرخید. به دنبال شکایت دختر جوان بود که کارآگاهان اداره آگاهی وارد عمل شده و متهمان این پرونده را دستگیر کردند. یکی از متهمان پرونده سرقت گوشی تلفن همراه دختر جوان گفت: «من همانی هستم که کتک خوردم، ۱۸ سالمه و سه نفر دیگر از همدستانم هم زیر ۱۸ سال هستند. اولین بار بود که دست به سرقت می‌زدیم؛ هر وقت قرص می‌خوردیم، دچار توهم می‌شدیم و دیگر در حال خودمان نبودیم .

چطور این دختر را برای سرقت انتخاب کردید؟

سوار موتور می‌چرخیدیم که گوشی آیفون او را در دستش دیدیم. گوشی را ۱۰ میلیون تومان فروختم و نفری دو و نیم میلیون تومان به ما رسید و هر چه گیرمان آمد هم خرج کردیم. دو تا گوشی دیگر هم سرقت کردیم که حین سرقت سومین گوشی در دومین روز سرقت دستگیر شدیم.

افعی تهران

مادرزادی کر و لال است و با زبان اشاره صحبت می‌کند. همدستش که او را در این سرقت‌ها همراهی می‌کند و از دوران کودکی او را می‌شناسد، نقش مترجم را برایش ایفا می‌کرد.

چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟

یکبار با دوستم رفته بودم بازار میوه و تره‌بار، یک موتوسیکلت دو ترک به ما حمله کرد و گوشی و زنجیر طلایمان را قاپید بعد از آن ما هم تصمیم به دزدی گرفتیم. من موتورسواری‌ام خیلی خوب است و هیچ کسی به گرد پایم هم نمی‌رسد.

چرا به تو می‌گویند افعی؟

بعد از دیدن همان سریالی که مدتی قبل با این اسم به نمایش درآمد، این لقب را انتخاب کردم.

سارق بدشانس

متهم ۲۵ ساله‌ای که روزی قهرمان کشتی بوده و حالا دزدی تکرو است، درباره دستگیری‌اش گفت: «روزی قهرمان کشتی بودم اما به خاطر مهمانی‌های شبانه معتاد شدم و به سرقت رو آوردم. اگر بگویم خیلی بدشانسم، باورتان می‌شود؟ وارد هر خانه‌ای برای سرقت می‌شوم، چیزی گیرم نمی‌آید. در آخرین سرقت هم که از یک خانه داخل لیف حمام و گلدان حدود ۸ میلیارد تومان طلا پیدا کردم، دو روز بعدش دستگیر شدم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نوم این سرقت را تایید کرد و گفت که هنوز این مسئله حل‌وفصل نشده است.

به گفته یک منبع در نیروی انتظامی آمریکا سرویس مخفی آمریکا که وظیفه تامین امنیت نوم را بر عهده دارد، تصاویر دوربین‌های امنیتی رستوران را بازبینی کرده و فردی ناشناس با ماسک پزشکی را دیده که کیف او را دزدیده و از رستوران خارج شده است.

سارق موفق شده با مدارک و اقلام شخصی نوم از جمله گواهینامه رانندگی، دارو، کلید آپارتمان، گذرنامه، کارت دسترسی وزارت امنیت داخلی، کیف لوازم آرایش، چک‌های سفید و حدود ۳۰۰۰ دلار پول نقد فرار کند.

این منبع افزود که سرویس مخفی تحقیقاتی را برای ردیابی هرگونه استفاده احتمالی از ابزارهای مالی نوم آغاز کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حدود ساعت ۱۱ صبح روز سه‌شنبه گذشته اهالی خیابان شاهنامه ۶۹ مشهد با سروصدا و فریادهایی که از یک منزل مسکونی به گوش رسید، از خانه بیرون آمدند و جوان مستاجر را دیدند که هراسان و حیران به پشت‌بام منزل گریخت. لحظاتی بعد، با انتقال پیکر مجروح زن ۵۳ ساله صاحبخانه به بیمارستان طالقانی مشهد مشخص شد که او هدف ضربات وحشتناک چاقو قرارگرفته است.

در حالی که خبر این ماجرای هولناک در بیسیم‌های پلیس پیچیده بود اقدامات درمانی نیز به نتیجه نرسید و زن مذکور بر اثر عوارض ناشی از اصابت چاقو جان سپرد. هنوز دقایقی بیشتر از این حادثه تلخ نگذشته بود که قاضی ویژه قتل عمد مشهد دستورهای ویژه‌ای را برای انجام تحقیقات مقدماتی به نیروهای انتظامی صادر کرد و خود نیز عازم مرکز درمانی شد.

از سوی دیگر گروهی کارآزموده از افسران پاسگاه انتظامی فردوسی به فرماندهی سروان مصطفی حسنی (فرمانده پاسگاه) به طرف خیابان شاهنامه ۶۹ حرکت کردند و جوان ۲۷ ساله را در حالی در پشت‌بام منزل مسکونی دستگیر کردند که برخی از شاهدان عینی مدعی بودند چاقویی را در دست او مشاهده کرده‌اند.

طولی نکشید که با انتقال «سعید-الف» به مقر انتظامی، تحقیقات میدانی نیز با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت آغاز شد. مرد صاحبخانه که در این ماجرای تکان‌دهنده همسرش را از دست داده بود، با اعلام شکایت از مستاجر خود گفت: این پسر به همراه مادرش از مدت‌ها قبل در منزلم مستاجر بودند و من چندین ماه اجاره را طلبکار بودم، به همین دلیل با هم اختلاف داشتیم، ولی او یک ساعت قبل از وقوع قتل چندین میلیون تومان به حساب بانکی من واریز کرده بود.

این درحالی بود که متهم جوان به‌کلی ارتکاب قتل را انکار کرد و مدعی شد نه‌تنها چاقویی در دست نداشته، بلکه از قتل زن صاحبخانه هم دچار حیرت شده است. اینگونه بود که گروه کارآگاهان پلیس آگاهی با نظارت مستقیم سرهنگ محمدرضا فدائیان (رئیس پلیس آگاهی) وارد عمل شدند و با راهنمایی‌های مقام قضایی،بررسی‌های تخصصی را به شیوه علمی و کارآگاهی ادامه دادند.

اعضای این گروه که هدایت آن را سروان آرمین منفرد (افسرپرونده) به عهده داشت، در بازرسی از حمام منزل مسکونی قمه‌ای را کشف کردند که غلاف نداشت، اما اینکه قمه چگونه در حمام رها شده در حالی که شاهدان آن را در دست متهم هنگام فرار به پشت‌بام دیده بودند، معمایی بود که در دهلیزهای تاریک این ماجرای جنایی قرار گرفت.

طولی نکشید که کارآگاهان هنگام جستجو در پشت‌بام روزنه‌ای پیدا کردند که شبیه کانال کولر بود. وقتی یکی از عوامل بررسی صحنه جرم کاردی را به داخل روزنه انداخت، در کمال ناباوری به داخل حمام منزل مسکونی سقوط کرد و بدین ترتیب از این ماجرا رمز گشایی شد.

از سوی دیگر، با پیدا شدن غلاف قمه در بازرسی منزل استیجاری متهم، فرضیه جنایت وی در حالی قوت گرفت که تصویر همان غلاف نیز در صفحه گوشی تلفن وی نمایان شد. اما هنوز هم جوان ۲۷ ساله مستاجر خود را بی‌خبر از ماجرای قتل نشان می‌داد.

حالا دیگر عقربه‌های ساعت به نیمه‌شب نزدیک می‌شدند که کارآگاهان با دستور مقام قضایی برخی از اسناد و مدارک را مقابل دیدگان متهم به قتل قرار دادند. او که دیگر نمی‌توانست حضور خود در صحنه جنایت را انکار کند، در حضور رئیس پاسگاه انتظامی و افسر پرونده لب به اعتراف گشود و برخی از زوایای پنهان این جنایت تکان‌دهنده را فاش کرد.

او به قاضی صفری گفت: دچار مشکلات مالی شدیدی بودم به طوری که نمی‌توانستم اجاره منزل را پرداخت کنم تا اینکه یکی از هم‌خدمتی‌های دوستانم از زابل به مشهد آمد. او در زمینه خرید و فروش طلا فعالیت داشت، به همین خاطر از من خواست اگر جایی طلا سراغ دارم به او نشان بدهم تا او آنها را سرقت کند و سهم مرا هم بدهد. من هم که برق النگوهای زن صاحبخانه وسوسه‌ام کرده بود، به او ماجرای طلاهای زیاد آن زن را گفتم و اینگونه تصمیم به سرقت گرفتیم.

سپس با هم به منزل رفتیم و من زیر پله‌های حیاط خانه خودم را سرگرم کرده بودم که او به داخل منزل صاحبخانه‌ام رفت و بعد از چند دقیقه فرار کرد. در این هنگام من به داخل خانه رفتم و با دیدن پیکر زن صاحبخانه «زهرا-ک» فکر کردم بیهوش شده است، ولی در یک لحظه ترسیدم و به پشت‌بام رفتم که ماموران مرا دستگیر کردند.

تحقیقات بیشتر درباره ادعاهای متهم در حالی آغاز شده است که هنوز بسیاری از ماجراهای این پرونده جنایی در پرده ابهام قرار دارد.