۱- اینکه برخی مسئولان در فضای داخلی کشور بهگونهای موضعگیری کنند و در فضای خارجی بهگونهای دیگر، نشان میدهد اولاً یک انسجام و اراده لازم برای تحقق راهبرد مقابله با سناریوهای دشمن در بین آنان وجود ندارد و ثانیاً احتمالاً مثل زمان مذاکرات هستهای پشتپرده خبرهایی است. اینکه رهبری فرمودند «تحریمها باید برداشته شود»، راهبردی قطعی و یک موضع انقلابی است که رهبری قبلاًً تصریح داشتند «من دیپلمات نیستم، یک انقلابی هستم و حرف را صریح و شفاف بیان میکنم». لذا آنجا که رهبری سخن قطعی نظام را بهعنوان موضع انقلابی صریح و شفاف اعلام میکنند باید مسئولان و حتی دیپلماتهای کشور نیز موضعی واحد اتخاذ و از ایجاد هرگونه شائبه و تردید در افکارعمومی جلوگیری کنند و نباید «سخنی بگویند که ارادهای دیگری به نظر میآید»! چراکه در شرایط کنونی آنچه موجب ادامه مقاومت ملت ایران و شکست سناریوهای دشمنان میشود انسجام مردم با اتخاذ مواضع واحدِ انقلابی از سوی مسئولان است و مسئولان باید متوجه باشند رویکرد عملیات روانی دولت آمریکا مشروط کردن برجام با بازی با افکارعمومی، شرطی و دوقطبی کردن دوباره جامعه و ایجاد بلاتکلیفی با هدف ایجاد اختلاف است تا بتواند به اهدافش برسد.
۲- آنچه از فضای سیاسی- رسانهای کشور و جهان آشکار است اینکه دولت ایران و دولت بایدن رایزنیهای مجددی درخصوص برجام آغاز کردهاند و این رایزنیها و مذاکرات به دو صورت غیرمستقیم از طریق اروپاییها که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته «هماهنگیهای بین تهران و واشنگتن را انجام میدهم» و مستقیم از طریق رسانهها که به قول رسانههای غربی «در اروپا ادامه دارد و هرچند جزئیات آن منتشر نشده اما قابل فهم است»! بر این اساس رسانههای غربی و برخی داخلیها در چند روز اخیر در یک خط خبری مشترک تلاش دارند تا استنتاجات خود را به افکارعمومی القاء کنند.
۳- اعلام برگشت صریح ایران به برجام از سوی برخی مسئولان، خلاف مواضع رهبری درباره عجله نداشتن ایران برای برگشت به برجام است. برخی تلاش دارند تا با جملاتی همچون «اگر آمریکا برگردد ما هم سریع برمیگردیم/ اگر آثار برگشت آمریکا مشاهده شود/ برگشت آمریکا باید مؤثر باشد/ و… حفظ برجام را مهمتر از برداشتن تحریمها القا کنند و از قاطعیت سخن قطعی نظام بکاهند و به طرفهای آمریکایی و اروپایی مثل زمان مذاکرات هستهای پیام دهند «برگشت به برجام به هر قیمتی» برای آنها مهم است و نه برداشتن تحریمها!
۴- سیانان در یک مصاحبه حرفهای با محمدجواد ظریف و با پخش اظهارات گزینشی و جانمایی شده بایدن و بلینکن و سالیوان در بین صحبتهای ظریف و تکرار اینکه اینها همتایان رئیسجمهور و وزیرخارجه ایران در کاخ سفید هستند، تلاش داشت بهنوعی یک مذاکره مجازی بین آنها القا کند و به نمایندگی از آمریکاییها سؤالات آنها را مطرح و با هدایت ظریف به سوی مطالباتشان اولاً با کسب اطلاعات، فضای ذهنی وزیر خارجه را ارزیابی و ساماندهی کند و ثانیاً با دریافت پاسخهای دلخواه، در فضای افکارعمومی و رسانهای درخصوص مواضع قاطع و سخن قطعی جمهوری اسلامی ایجاد تردید کند تا جاییکه نهایتاً ظریف در موضعی قرار میگیرد که بهجای لغو همه تحریمها خواستار صدور دستورات اجرایی رئیسجمهور آمریکا برای لغو تحریمهای اعمال شده از سوی ترامپ میشود! در این مذاکره مجازی، متأسفانه ظریف چند پیام ظریف کاری شده نادرست را ارسال میکند از جمله القای اجازه دادن ایران به اروپاییها برای میانجیگری و اجازه داشتن از رهبری در این خصوص! در این راستا خبرگزاریها و رسانههای غربی ادعا کردند «ظریف از بورل خواسته بهعنوان هماهنگکننده تدابیری که باید ایران اتخاذ کند، او طراحی کند و برای این پیشنهاد خود از پشتوانه رهبری برخوردار است.» ظریف بعد از فضاسازی درباره برگشت سریع ایران و آمریکا به برجام، با این ادعا که «ما برای حفظ برجام جدی و از اراده سیاسی کافی برخورداریم و تصمیم رهبر معظم انقلاب در این خصوص واضح است»، در مواضع نظام ایجاد شک و تردید القا میکند، گویی تصمیم رهبری درباره اراده سیاسی برای حفظ برجام واضح است، نه برداشتن تحریمها، و گویی رهبری از سخن قطعی خود درخصوص برداشتن یکجای تحریمها و بیاهمیت بودن بازگشت آمریکا به برجام عقبنشینی کردند و خواستار برگشت آمریکا به برجام هستند؟! اینکه یک روز بعد پایگاه اینترنتی دفتر رهبرانقلاب خبری به نقل از وزیر خارجه منتشر کرد مبنی بر اینکه محمدجواد ظریف تصریح کرد «بازگشت آمریکا به برجام کافی نیست، آمریکا باید همه تحریمها را لغو کند» برای جلوگیری از همین شائبه و تردید در مواضع دیپلماتهای خارجه و در افکارعمومی کشور و جهان بود. البته ظریف روز بعد برای اینکه بار این اصلاح مواضع خود را نیز کم کند، در توئیتی مجدد ادعا کرد «به مجری سیانان گفتم با بازگشت آمریکا، ایران فوری برمیگردد و جوزپ بورل میتواند بین ایران و آمریکا برنامهریزی کند»! لذا سؤال این است ظریف اختیارات وزارت خارجه را بر اساس کدام مجوز به جوزپ بورل تفویض کرده است؟! ظریف همچنین در یک پیام ظریفکاریشده دیگر اولاً از بایدنِ مؤدبتر از اوباما میخواهد فرصت برگشت را در دولت حسن روحانی از دست ندهد. ثانیاً به او پیام میدهد که مسئله تحریمها، ثانویه و برگشت سریع به برجام، اولیه است و ثالثاً برای آسوده کردن خیال آقای بایدن از برگشت سریع به برجام، ادعا میکند «حالا ما میتوانیم مسائل دیگری را که رئیسجمهور بایدن (انگار رئیسجمهورِ ظریف هم هست؟!) مطرح کرده، مورد بحث قرار دهیم!» امپراتوری رسانهای جهان از جمله خبرگزاری فرانسه و شبکه روسیاالیوم هم مدعی شدند «ایران امروز با لحن نرمتری از مواضع خود عقبنشینی کرد! و ظریف پیام مستقیمی به آمریکا داد!» نکته مهم در این فضاسازیها پسزدن آمریکاییها و اروپاییها با دست و پیش کشیدن با پا، و برخورد تحقیرآمیز و از موضع بالای با پیامهای ارسالی و پیشنهادهای ظریف بود، از جمله ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «دولت آمریکا بیش از آنکه به تعامل با ایران نیاز داشته باشد و قبل از اینکه آماده پذیرش پیشنهاد از سوی ایران باشد، با متحدان خود گفتوگو میکند». بلینکن هم گفته «تبادل زندانیان و برجام هیچ ربطی به هم ندارد». براین اساس رسانهها وانمود میکنند که ایران هر روز در حال ارسال پیام و پیشنهاد به آمریکا و آمریکا هر روز در حال رد کردن پیشنهادات مسئولان ایرانی است! تا جایی که شبکههای خبری مصاحبه ظریف با سیانان را تلاشی برای خروج ایران از بنبست و ادعای سخنگوی دولت ایران مبنی بر عقبنشینی ایران از گامهای کاهش تعهدات برجامی را در جهت کامل نمودن پیامهای ظریفکاری شده ظریف توصیف کردند! لذا دوگانگی در مواضع حاکمیت و دولت و در خود دولت به مراتب خطرناکتر از خود تحریمهاست.
۵- اما با آشکارتر شدن مطالبات زیادهخواهانه بایدن و تیمش، تحلیلگران معتقدند که «مواضع بایدن بدون هیچ تغییری نسبت به ترامپ به منزله آزمایشی برای سنجش افکارعمومی آمریکا و ایران است.» روسیاالیوم تأکید میکند «هیچ نشانهای وجود ندارد که دولت بایدن مواضع آمریکا را تغییر دهد و از شروط دولت ترامپ در زمینه موشکی و منطقهای ایران دست کشیده باشد.» برتراند بدی متخصص روابط بینالملل و استاد دانشگاه علوم سیاسی پاریس هم در مصاحبه با رادیو بینالمللی فرانسه تأکید میکند «بایدن در سیاست خارجی خود در خاورمیانه فقط یک تغییر ظاهری، یا بهتر بگوییم یک تغییر دستور زبانی انجام خواهد داد و نباید انتظار چرخشی در سیاستهای آمریکا داشته باشیم چرا که فضای جولان دادن برای بایدن محدود است.» وزیر خارجه آلمان هم با همین تغییر دستور زبانی ظاهری جهت بزک کردن چهره خود و فریب ملت ایران ادعا کرده «اگر آمریکا به برجام برگردد تحریمها لغو میشود و هیچ تحریم دیگری اعمال نمیشود!» نکته جالب این است که هایکو ماس این ادعای مزورانه را در نشست سالیانه موسسه مطالعات امنیت اسرائیل، جاییکه برای اعمال تشدید فشارها بر جمهوری اسلامی هزاران سناریو و توطئه طراحی میشود، بیان میکند.
۶- با توجه به آشکار شدن مواضع دولت بایدن مبنی بر حفظ برجام با حفظ تحریمها نه برداشتن تحریمها، همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکیدکردند «بازگشت آمریکا به برجام ممکن است به ضرر ایران هم باشد.» وقتی بایدن و تیمش برجام را تاریخ گذشته میدانند و صراحتاً تأکید کردهاند «در برنامه مهار ایرانِ درصدد لغو تحریمهای تهران در کوتاهمدت نیستیم، بلکه بهدنبال عامل افزایش فشار بر ایران هستیم نه کاهش فشارها!»، چگونه میتوان انتظار داشت بر اساس برجام تحریمها را لغو کنند؟ براین اساس است که رهبری تأکید دارند «تا چند سال آینده هم تحریمها برداشته نمیشود و باید به فکر خنثیسازی تحریمها بود.» لذا باید مراقب بود فرصت پیش آمده به تهدید دیگری مثل خود برجام تبدیل نشود. هرچند رهبری در وصف فرازها و فرودهای انقلاب و کشور میفرمایند «افرادی خدمت میکنند و افرادی ظرفیتهای کشور را از دست میدهند، اما حرکت کشور و انقلاب رو به جلو است و دشمنان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند.» در این مسیر نیز مأموریتی که نظام برای آقای ظریف تعیین کرده برداشتن یکجای همه تحریمهاست نه برگشت به برجام، چراکه برجام بدون برداشتن تحریمها «خسارت محض»! است و ملت ایران دیگر اجازه نمیدهد در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ مجدداًً اقدام به «دستاوردسازی از هیچ!» کنند.
برجام با مجموعه ای از داده ها و ستانده ها و پس از مجموعه ای از بدعهدی های طرف های آمریکایی و اروپایی به نقطه ای رسید که جز ساختاری کم خاصیت از آن باقی نماند. ایران براساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام که به کشورمان اجازه می دهد در صورت انجام ندادن تعهدات طرف مقابل در برجام میزان تعهدات خود را کاهش دهد بدون آن که از برجام خارج شود، با تاخیری سه ساله اقدام به واکنش متقابل کرد. در واقع آن چه باعث رسیدن به توافق برجام شد، ظرفیت های ایران برای چانه زنی بود.
ظرفیت هایی که در قالب داده های ایران در برجام قرار گرفت و اینک پس از گذشت حدود شش سال از برجام و خروج آمریکا از این توافق و اعمال تحریم های حداکثری بی سابقه سه ساله، دولت جدید آمریکا با زیاده خواهی اعلام کرده که اگر ایران به تعهدات برجامی بازگردد به میز مذاکره برخواهد گشت. به نظر می رسد در این مقطع دو موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ نخست این که پس از شکست اجماع جهانی علیه برنامه هسته ای ایران و به رسمیت شناختن حق غنی سازی وبرنامه هسته ای کشورمان و همچنین بسته شدن پرونده « پی ام دی» و قطعنامه های شورای امنیت به عنوان بخشی از ستانده های برجام، هنوز بخش قابل توجه و عمومی برجام یعنی مسئله رفع تحریم ها به عنوان بخش مهم دیگری از ستانده هایی که قرار بود در سبد ایران قرار گیرد، بر زمین مانده است .
اما سوال و مسئله مهم در قبال رفع تحریم ها این است که طرف ایرانی در میز مذاکره از چه ابزارهای چانه زنی برخوردار است؟ در یک نگاه کلی، طرف آمریکایی طی سه سال گذشته از تمامی ابزارهای خود استفاده کرده است، درواقع تقریبا می توان گفت اهرم دیگری برای فشار حداکثری باقی نمانده است که مورد استفاده قرار نگرفته باشد به گونه ای که عملا طی ماه های پایانی دولت ترامپ، طرف آمریکایی به تحریم های چندباره و جنگ روانی اقدام کرد، تحریم هایی که حتی ابعاد بهداشتی و درمانی همچون پاندمی کرونا را هم در برگرفت.
براین اساس در حالی که عملا طرف آمریکایی در میز مذاکره اهرم فشار دیگری ندارد، در این شرایط پایبندی کشورمان به تعهدات برجامی باعث شده بود ایران نیز حداقل تا ۱۸ اردیبهشت سال ۹۸ که فرایند کاهش تعهدات برجامی آغاز و نهایتا با تصویب قانون هسته ای مجلس وارد فاز جدی تری شد، عملا از ابزار چانه زنی مناسبی برخوردار نباشد.تصمیم ایران به آغاز غنی سازی براساس مکانیزم های پیش بینی شده در اقدام متقابل برجامی، اینک تقریبا به مهم ترین و سریع ترین ابزار چانه زنی ایران در میز مذاکره تبدیل شده است.
به عبارت دیگر، در حالی که در این مقطع رفع تحریم ها مهم ترین اولویت جمهوری اسلامی است، برای رسیدن به این هدف ادامه افزایش غنی سازی مهم ترین و سریع ترین ابزار چانه زنی است، موضوعی که از همان ابتدای دولت بایدن نیز مورد توجه طرف آمریکایی قرارگرفت چون هر روز و هر هفته و هر ماه، ادامه غنی سازی قدرت چانه زنی و خطر فرار هسته ای ایران را برای طرف آمریکایی بیشتر میکند لذا درحالی که اهرم های فشار برای آمریکا به اتمام رسیده است، معقول به نظر نمیرسد که اسیر جنگ رسانه ای طرف مقابل شود چرا که بازی چماق و هویج بایدن برای مجاب کردن ایران به بازگشت به تعهدات آغازین برجام بدون لغو کامل تحریم ها، عملا پذیرش ادامه تحریم هاست.
به نظر می رسد در شرایط موجود موثرترین مسیر در مقطع کنونی برای لغو تحریم ها ادامه سریع فرایند فعلی غنی سازی است و اگرچه رویکرد ایران دست یابی به سلاح هسته ای نیست و بارها نیز به طور رسمی این مسئله اعلام شده است اما ترس طرف های آمریکایی و اروپایی از فرار هسته ای که اکنون مانند شمشیر دموکلس روی سر آن ها قرار گرفته، مهم ترین برگ برنده ایران برای لغو کامل تحریم هاست.
ارتباط با جهان قطع نمیشود
احمد دستمالچیان سفیر پیشین ایران در اردن در سرمقاله روزنامه آرمان ملی نوشت:
بر اساس منطق و استدلال، آمریکا و سه کشور اروپایی که تعهدات برجامی خود را زیر پا گذاشتهاند، حق تعیین شرط و شروط برای برجام ندارند. آنها صرفا در یک برهه بسیار کوتاه بعضی از تحریمها را موقتا لغو کردند اما بعدا تحریمها را برگرداندند و حتی افزایش هم دادند، بنابراین حق گذاشتن شرط و شروط ندارند.
طرفی که حق دارد برای ادامه کار برجام شرط بگذارد، ایران است چرا که از اول به همه تعهدات برجامی خود عمل کرد اما آنها تعهدات خود را نقض کردند. اگر میخواهند ایران به تعهدات برجامی خود برگردد باید آمریکا تحریمها را در عمل لغو کند، آنگاه پس از راستیآزمایی صحت لغو تحریمها، ایران به تعهدات برجامی خود باز خواهد گشت.
امروز احیای برجام بستگی به این دارد که رفتار آمریکا چه خواهد بود. بایدن اشتباه ترامپ را پذیرفته و عنوان کرده است که به برجام باز خواهد گشت و اگر چنین قصدی دارد باید دقیقا به همان نقطهای بازگردد که ترامپ از آن خارج شد. بازگشت آمریکا اگر با شرط و شروط باشد، وضعیت را به سمت خوبی سوق نخواهد داد. ایران باید مراقب باشد و یک برنامه دیگری در کنار این تعاملات داشته باشد.
ما باید توان داخلی خود را نیز ارتقا دهیم تا بتوانیم در کنار مسیر تعامل با جهان، در صورت بروز مشکل به سختی برنخوریم. در این راستا ضرورت دارد تا سیاسیبازیها کنار گذاشته شود و از ظرفیتها و پتانسیلهای بیشمار خود بهره جوییم. بالا بردن ظرفیتهای اقتصادی از این طریق ممکن خواهد بود و بیشک مسیر استقلال ما با سرعت بیشتری طی خواهد شد. این به آن معنا نیست که درهای کشور را بر روی جهان ببندیم بلکه ارتباط خود را با جهان قطع نخواهیم کرد و فقط از درون خود را تقویت میکنیم تا جهان به ما نیازمند شود. در شرایط مساوی ایران راحتتر میتواند با طرفهای مقابل به گفتوگو بپردازد و از حق خود دفاع کند و به یک برد-برد واقعی دست یابد.
این اتفاق سبب میشود که اگر آمریکا به هر دلیلی به برجام بازنگردد یا بار دیگر از آن خارج شود، به کشور ما لطمهای وارد نشود. ما شاهد بودیم در برههای از زمان صرفا روسیه و چین در برجام حضور داشتند و اروپا نیز در کلام صرف از ایران و برجام حمایت میکرد و شرایط بر ایران سخت شد. به همین علت باید برنامه ثانویه نیز داشته باشیم تا بار دیگر عرصه بر ما تنگ نشود.
برجام ساختار و موضعات مشخصی دارد و عمل به آن از سوی طرفهای مقابل میتواند مسیر دیگری نیز پیش روی کشور قرار دهد و تعامل را بیشتر کند اما برای این امر طرفهای مقابل باید در عمل اقدامی جدی انجام دهند.
چه کسی در دولت تصمیمات مبتنی بر فساد و رانت میگیرد؟
محمد کاظم انبارلویی در یادداشت روزنامه وطن امروز نوشت:
آقای جهانگیری در ایام انتخابات ریاستجمهوری ۹۶ صحبتهایی را مطرح کرد که این روزها اغلب کلیپهای آن در فضای مجازی پخش میشود. وی درباره تورم، گرانی، ارزش پول ملی و اداره اقتصاد کشور، اظهاراتی داشت اما امروز که آمار و ارقام مرکز آمار و بانک مرکزی بدون کموکاست در این زمینه منتشر شده است، نمیدانم آقای جهانگیری با چه رویی میگوید روزهای خوش در راه است و روسیاهی برای منتقدان دولت میماند.
بزرگترین شاهکار آقای جهانگیری ارز ۴۲۰۰ تومانی بود. در همه دولتها یک مکانیزم علمی و فنی وجود دارد که نرخ برابری ارز و طلا طبق این مکانیزم علمی تعیین میشود. این مکانیزم علمی و فنی در قانون پولی و بانکی کشور ما تعریف شده است.
ارز ۴۲۰۰ هیچ مبنای درستی نداشته و فرآیند اعلام نظر بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و در نهایت کمیسیونهای مجلس را طی نکرده است. باید دیدگاههای کارشناسی در تعیین نرخ ارز دیده شود اما در این باره اصلا نظر کارشناسی دیده نشد و با یک مصوبهای با استنباط از یک قانون که این قانون اصلا به دولت اجازه نرخگذاری درباره ارز را نمیدهد، اعلام قیمت کردند(!)
من بارها در مقالات متعدد این مساله را مورد نقد قرار دادم اما هیچ پاسخی نه از طرف دولت و نه از طرف آقای جهانگیری به آن داده نشده است.
این تصمیم غلط و غیرقانونی صورت گرفت و وقتی دیدند افتضاح این تصمیمگیری در کف بازار دیده شد و ارزش پول ملی را به یکششم کاهش داد، غارت منابع ارزی و طلای بانک مرکزی صورت گرفت؛ بعد آقای روحانی آمد گفت من با این نظر مخالف بودم.
بانک مرکزی گفته بود ما اصلا چنین پیشنهادی نداده بودیم، وزارت اقتصاد هم اعلام کرد این تصمیم فارغ از نظر ما بوده و متن مصوبه دولت هم نشان میدهد اساسا بانک مرکزی و وزارت اقتصاد در این تصمیمگیری وارد نشدند.
اقتصاددانهایی که دولت را یاری میدهند نیز اعلام کردند ما مخالف بودیم، پس چه کسی موافق بوده است؟!! آقای جهانگیری هم گفت من فقط اعلامکننده بودم.
در این ماجرا از باب ایجاد شفافیت، آقای جهانگیری بگوید چه کسی در دولت تصمیم میگیرد که این تصمیم خارج از اراده رئیسجمهور، معاون اول، وزیر اقتصاد و بانک مرکزی بوده است! این را شفاف به مردم توضیح دهند. مردم حق دارند بر اساس قانون آزادی انتشار اطلاعات، بدانند در دولت چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. ما از خدا میخواهیم خبرهای خوبی بشنویم اما اظهارات آقایان روحانی و جهانگیری درباره اینکه روزهای خوشی در راه است، هیچ منشأ واقعی ندارد.
این تصمیمگیری خلاف حکمرانی جمهوری اسلامی ایران را اگر در کنار ماجرای دستگیری و محاکمه برادران آقای جهانگیری و آقای رئیسجمهور قرار دهیم، نشان میدهد آنهایی که چنین تصمیمهایی را میگیرند تصمیماتشان مبتنی بر رانت و فساد اقتصادی است.
ارز ۴۲۰۰، صدها پرونده روی میز دستگاه قضا گذاشته است. نمیشود به سمتی برویم که تولید پرونده فساد از سوی دستگاه مجریه و مبارزه با فساد از سوی قوه قضائیه باشد. باید پیشگیری در دولت صورت گیرد. دولت نمیتواند تولید فساد اقتصادی کند و قوه قضائیه مجبور به رسیدگی شود. فساد زمانی به وجود میآید که برخلاف قانون و مقررات کشور عمل شود. برخلاف قانون اساسی یک تصمیم گرفته میشود و در زمینه فعالیتهای اقتصادی اثر خود را میگذارد.
آقای جهانگیری حرفهایی را که در دوران انتخابات زدند یک بار دیگر مرور کنند و ببینند آیا آن حرفها با اتفاقاتی که امروز شاهد هستیم که مردم سر سفرههای خود و کارآفرینان در عرصه تولید با آن مواجه هستند، یکسان است.