سریال

 ناگفته‌های معاون اسبق رییس جمهور

 ناگفته‌های معاون اسبق رییس جمهور



 به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه فرهنگی ایرنا، از روابط عمومی شبکه یک، سومین قسمت از فصل جدید برنامه «سریالیست» در گفتگو با کارگردان و بازیگران سریال «یاور» امشب پنجشنبه 7 مرداد روی آنتن شبکه یک می رود.

در این قسمت از «سریالیست» پدرام کریمی میزبان شبنم فرشادجو و محمد حاتمی بازیگران سریال «یاور» است و با سعید سلطانی کارگردان سریال ماه رمضان شبکه سه نیز تلفنی گپ می‌زند.

در بخش نوستالژی جهانگیر الماسی بازیگر نقش پیری شخصیت فرخ گلابدره ای برادر خانم بس در سریال خاطره انگیز «پس از باران» به برنامه می آید و به بهانه حضور این بازیگر پیشکسوت با این سریال همچنان محبوب خاطره‌بازی می‌شود.

اجرای بخش پرونده این هفته را نیما شاهرخ شاهی برعهده دارد و به سریالهایی می پردازد که همچون «ترانه مادری» یا «ستایش» صمیمت پدربزرگ و مادربزرگها را با نوه هایشان به تصویر می کشد.

سری جدید «سریالیست» به تهیه‌کنندگی محمد باریکانی و مجتبی فرجی و با اجرای پدرام کریمی کاری است از گروه تاریخ، فرهنگ و هنر شبکه یک که پنجشنبه هر هفته ساعت ۲۳:۱۵ روی آنتن شبکه یک سیما می رود.

 روابط عمومی شبکه پنج سیما از پخش ناگفته های معاون اسبق رییس جمهور در برنامه دستخط خبر داد.

برنامه دستخط این هفته جمعه ۸ مردادماه  با حضور زهرا  شجاعی معاون اسبق رییس جمهور روی آنتن می رود. 

 معاون اسبق رییس جمهور در این برنامه از انتخابات اخیر و ارائه پیشنهادات به دولت منتخب می گوید. 

همچنین در این برنامه حضور جریان اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری و تقابل دکتر روحانی و اصلاح طلبان بررسی و

تبیین می شود. 

تاثیر خط نفوذ و جریان‌های انحرافی در ناامید کردن مردم از دیگر موضوعاتی است که در برنامه دستخط گفتگو خواهد شد. 

انتظار تحقق عدالت جنسیتی در کابینه‌ی دکتر رئیسی یکی از محورهای گفتگوی برنامه دستخط است. 

دستخط که به گفتگو های صریح با نخبگان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، پزشکی و اجتماعی می پردازد کاری از گروه خانواده و

کودک شبکه پنج سیما است.

این برنامه گفتگو محور و تحلیلی را مریم حداد تهیه کنندگی می کند و با اجرا، سردبیری و نویسندگی محمد حسین رنجبران هر

هفته جمعه ها ساعت۱۶:۲۰ از شبکه پنج سیما تماشایی می شود.



منبع خبر

 ناگفته‌های معاون اسبق رییس جمهور بیشتر بخوانید »

توکلی: قرار بود شیطان  «احضار» باشم!/ قصه سریال برگرفته  از آیات قرآن است

توکلی: قرار بود شیطان «احضار» باشم!/ قصه سریال برگرفته از آیات قرآن است


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: این شب ها بعد از حدود یک دهه تلویزیون پخش سریال های ماورایی را از سر گرفته است و برای همین به سراغ یکی از اولین کارگردان های این حوزه علیرضا افخمی رفته است که در کارنامه کاری اش سریال های ماورایی «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» و … را داشته است. 

این شب ها افخمی با سریال «احضار» بعد از چند سال دوری به تلویزیون بازگشته است تا خاطره سریال های قدیمی خود را برای مخاطب زنده کند. هرچند این سریال مانند سریال های دیگر نواقصی دارد اما در بازخوردهای مخاطبان رتبه اول را به خود اختصاص داده است.

«رضا توکلی» از بازیگران قدیمی تلویزیون و البته سریال های رمضانی است، او بعد از سابقه طولانی که در این حیطه دارد، این بار در نقش پدر مائده ظاهر شده است. شخصیتی که نکات پیچیده و ریزی ندارد اما در راهبرد قصه هم بی تاثیر نیست. با توکلی درباره سریال های ماورایی تلویزیون و پرداخت کارگردان ها به آیه ها و قصه های قرآنی در سریال ها گفت و گو کردیم. 

 

** آقای توکلی تا به اینجای کار از بازخوردها راضی بودید؟

-بله. مردم این سریال را دوست دارند. به خاطر سوژه و قصه اش برایشان جذاب است. از طرفی خیلی در اطرافیان و حتی در خیابان و بین خانواده ها و … صحبت هایی درباره آن می شنوم.

** فکر می کنید چرا مردم این سریال را دوست داشتند و بیشتر با کدام بخش آن ارتباط برقرار کردند؟

-شاید تفاوت قصه آن با سایر سریال ها است. مردم دنبال قصه های جدید هستند. اگر بتوانیم به ایده ها و نگاه های نو در سریال سازی برسیم و تغییراتی که تماشاگر با آنها ارتباط برقرار کند برنده هستیم. همچنین باید این درایت بوجود آید که ما بتوانیم مخاطب تلویزیون را در زمان حاضر بشناسیم.

**با توجه به اینکه این سریال در ژانر ماورایی ساخته شده و آقای افخمی از بنیان گذاران این سریال ها در تلویزیون بودند و در دهه ۸۰ این سبک سریال ها را می ساختند،‌ با توجه به اینکه ذائقه مخاطب تغییر کرده است، فکر می کنید همین الان هم می توان مخاطب سخت گیر تلویزیون را پای این سبک سریال ها نشاند و این سریال ها چقدر می توانند مخاطب را با خود همراه کنند؟

-بله، فکر می کنم که این نوع قصه ها حتی قصه هایی که از دل قرآن بیرون می آید را مردم دوست دارند یعنی قصه های ماورایی می تواند در ماه رمضان بازخوردهای خوبی بدست آورد. من می گویم این ماه باید فستیوال سریال های رمضانی نامیده شود. بعد از سریال «او یک فرشته بود» با آن مخاطب نود درصدی که داشت، سریال های دیگری از روی آن نوشته شد و ساخته شد اما به محبوبیت آن سریال نشد. چرا؟ به این خاطر که ما باید به یک آنی برسیم و به جنس روح زندگی برسیم. چرا برای برخی سریال ها اتفاق های خوبی می افتد؟

 

ببینید ما الان در برهه زمانی خاصی قرار گرفتیم که به شدت پتانسیل زیادی از لحاظ ایده و نیروی متخصص داریم که باید به شکلی سازمان دهی شود. مردم دوست دارند سریال های ماورایی ببینند آنهم در ماه رمضان و آنهم در فستیوالی این شکلی که نظر مردم مهم است. بنابراین اگر ما به جزئیات آیه های قرآن نگاه کنیم و از آنها بتوانیم قصه های جذابی بسازیم مخاطب هم جذب آن می شود. راس این هرم، مدیریتی است که باید شجاعت داشته باشد تا به ترتیب در سازندگان هم این جسارت بوجود آید. سریال احضار همه قصه را در یک آیه قرآن خلاصه کرده است که در ابتدای تیتراژ می آید: « ای پیامبر از تو درباره روح سوال می کنند. به آنان بگو روح از عالم امر پروردگار است و جز اندکی از علم آن به شما داده نشده است».

قرآن به زبان عربی است و این رسالت بر دوش هنرمندان هست که این آیه ها را تفسیر و برای مردم ملموس کنند که به شکل تصویری درآید. مثل سریال احضار. چرا تماشاگر جذب این سریال شده است؟ به این دلیل که یک مواردی هنوز ناگفته است ممکن است خیلی آز آقایان روی منبر وارد این مبحث شده باشند. یکبار در یکی از این برنامه ها گفتم که خود من بعد از داشتن دو دکترای هنری هنوز نمی دانم چقدر می توانیم به لحاظ شرعی نزدیک مسائل بعد از مرگ و روح و لحظه مرگ انسان و جن شویم. ما هنوز اینها را نمی دانیم چون توضیحاتی که داده شده خیلی کافی نبوده است.

** و عموما هم سریال های ماورایی در فصل های بعدی ساخته نمی شود.

-بله، بعد از سریال او یک فرشته بود به آقای افخمی گفتم فصل دو این سریال را هم بسازید و ایشان این کار را نکرد و او هم نگاه خاص خودش را دارد و بعد از آن سریال زیر زمین را ساخت. آقای افخمی معتقد است که یک قصه باید در شیرینی مطلق تمام شود و اثراتی که باید را در ضمیر ناخودآگاه مخاطب بگذارد. به همین خاطر خیلی سازندگان معتقدند که با ساخت فصل های دوم به بعد یک سریال اثراتی که باید بگذارد کمتر می شود.

** به طور معمول در این سالها شما یکی از بازیگران ثابت سریال های علیرضا افخمی بودید. از او یک فرشته بود و زیر زمین گرفته تا پنج کیلومتر تا بهشت و حالا هم احضار.

-داستان او یک فرشته بود بنا بر تصمیمی بود که آقای افخمی به همراه چند نفر دیگر به جمع بندی درباره آن رسیدند.

** شما هم نقش روحانی را در آن سریال بازی کردید.

-بله، ابتدا که این نقش پیشنهاد شد واقعا ترسیدم چون بالاخره اگر یک درصد آن نقش را درست بازی نمی کردم اتفاق های بدی می افتاد.

** «پنج کیلومتر تا بهشت» هم درباره سرگردانی روحی بود که در کما به سر می برد.

-بله، از زمانی که آقای افخمی وارد این مبحث شد گفت و گوهایی درباره اتفاق هایی داشتیم که درباره اطرافیان من افتاده بود. وقتی همان زمان با آقای افخمی صحبت کردم گفت ما درباره این موضوع ها مباحث زیادی داریم و کتاب هایی درباره فلسفه رویا خواب و زندگی پس از مرگ داریم که هنوز نتوانستیم به آنها نزدیک شویم. هنوز تکلیف ما در ارتباط با رسالتی که داریم مشخص نیست.

** شما چهار سال در تلویزیون کار نکردید. دلیل خاصی داشت؟

-بعد از او یک فرشته بود اگر آن سریال را در هر جای دنیا بازی کرده بودم و نقش  مبلغ دینی داشتم، کارهای بهتری پیشنهاد می شد. اما ما عادت داریم بازیگران مان را رها می کنیم. یادم هست همان زمان سفری به خارج از کشور داشتم که با بازخوردهای منفی عده ای روبرو شدم که چرا این نقش را بازی کردی؟

** در اغلب سریال های ماورایی شاهد این هستیم که عنصر ماورایی با همه شخصیت های داستان ارتباط دارد اما در سریال احضار اینطور نیست.

 -شاید برایتان جالب باشد که بگویم قرار بود من نقش شیطان را در این سریال بازی کنم اما آقای افخمی گفت خطرناک است. برای همین نقش پدر مائده را به من سپردند. فردی که دوست صمیمی پدرش بوده و حالا بعد از مرگ او مدیریت کارخانه را تحت نظر دخترش پیش می برد. ببینید در سیستم سریال سازی مان، یک فیلمساز هوشمند اول می آید تماشاگرش را جذب می کند. همین جا باید به آقای افخمی و تخشید و مدیر سیما فیلم تبریک بگویم که پای این سریال ایستادند و همه اینها به نوعی جامعه شناس بودند که چنین تشخیصی دادند تا این سریال را بسازند. حالا که سیما فیلم تیزبینی و هوشمندی به خرج داده باید بگویم چنین سریال هایی آرام آرام وارد فصل های جدیدی از زندگی شود چون موضوع خیلی وسیعی است. تمام قصه سریال ما برگرفته از آیه های قرآن است. بنابراین باید شرایط مهیا باشد برای عوامل و نوع دیالوگ گفتن بازیگران هم باید نظارت شود. حالا قصد سازنده این بود که یک آیه قرآن را در ۳۰ قسمت به تصویر بکشد و می بایست از هر طریقی وارد شود تا بتواند تماشاگر گریزپا را جذب تلویزیون کند. همین برنامه زندگی پس از زندگی برنامه ای است که از شبکه چهار پخش می شود و می بینید که مخاطبان زیادی هم دارد. همین الان من روی طرحی کار می کنم به نام رویاها و خواب های انسانی.

 

** برنامه هست یا اثر نمایشی؟

-نه برنامه است و در حال نگارشش هستم. درباره اینکه رویاها و اینکه چرا ما وقتی خواب هستیم اتفاق هایی برایمان می افتد و به جاهای دیگری می رویم و برمی گردیم و عظمتی در این موضوع است که باید وارد دنیایش شوید.

** نقشی که شما در این سریال بازی می کنید خیلی پیچیده نیست اما در راهبرد داستان موثر است.

-بله نقشی که بازی می کنم درست است طول زیادی ندارد، اما خب در جای خود درست قرار گرفته است و در ادامه مخاطبان شاهد اتفاق های جدیدتری خواهند بود. البته این را هم بگویم درست است عمو حمید مائده نقش زیادی ندارد اما به واسطه حضورش در خانه و کارهایی که در کارخانه مربوط به خانواده مائده است، نقش مهمی است.

** سریال «احضار» ریتم کندی دارد و برای مخاطبان سوال است که در ۵ قسمت باقی مانده چطور می خواهد رمزگشایی کند؟

-این سریال باید ۴۰ قسمت می شد و آقای افخمی نظرشان روی ۹۰ قسمت بود آنهم در شرایط و موقعیت های درست. الان ما زمان کم داریم.

 

** فکر می کنید یک سریال ماورایی پتانسیل ۹۰ قسمت را داشت؟

-در این صورت می توانستیم به شخصیت پردازی ها و آدم ها بیشتر بپردازیم. هر کدام از این شخصیت ها یک قصه ای برای خودشان دارند که شاید سی قسمت شود.

** سورپرایز دیگری در این سریال هست؟

-دقیقا سورپرایز دارد. به همین دلیل تا همین لحظه با هیچ رسانه ای صحبت نکردم چون ممکن است قضاوت هایی درباره قصه صورت بگیرد البته هنوز هم معتقدم نباید قصه ما مورد قضاوت قرار بگیرد. ما سورپرایز خیلی زیبایی داریم. مخاطبان ما گسترده هستند و ارتباط خوبی هم با داستان برقرار کردند و هر فردی سلیقه خاص خودش را دارد اما مهم این است که تماشاگر ویژه این دوره از زمان را پای چنین سریالی نشاندیم و همین ارزشمند است. برای همین می گویم بهتر است حرف های بهتری به مخاطب بزنیم.

** از شروع پخش سریال بعضا شاهد شوخی هایی بودیم که با برخی سکانس های سریال صورت گرفته است.

-بله برای سکانس های من هم چنین کارهایی کردند. نظرم درباره این شوخی ها به شدت مثبت است و معتقدم اگر سریالی دیده نشود و جای خود را بین مردم باز نکند هیچ وقت با آن شوخی نمی کنند.

 

** شما در این سریال با بازیگران جوان و تازه ورودی هم بازی بودید. در انتخاب بازیگران آقای افخمی به تنهایی تصمیم می گرفتند؟

-ما به عنوان بازیگرهای پیشکسوت سریال افتخارمان این بوده که جلوی جوان هایی قرار بگیریم که برای اولین بار جلوی دوربین حاضر می شوند. پیشکسوت های هنرمند انتقال تجربه را دوست دارند به هر حال من نوعی بعد از سالها کسب تجربه دلم می خواهد این تجربه ها را در اختیار نسل بعد از خودم قرار دهم تا آنها هم بتوانند از این تجربیات استفاده کنند. همیشه به خودم می گویم چرا نباید این تجربه ها با همه وجود منتقل شود و بچه های ما که ستون های هنری این کشور هستند از این تجربه ها بی نصیب بمانند. به آقای افخمی برای انتخاب این بازیگران جوان تبریک می گویم. البته ممکن بود روزهای اول سریال بازیگرهای جوانمان حس را به خوبی منتقل نکنند اما رفته رفته در قسمت های دوم و سوم به عنوان بازیگران حرفه ای خودشان را نشان دادند و این ترکیب بی نظیرترین ترکیبی است که در تلویزیون می توانیم داشته باشیم. همیشه باید سریال سازی طوری انجام شود که جوان ها در کنار پیشکسوت ها قرار بگیرند.

 

**فرزندان خودتان هم در این حیطه مشغول هستند؟

-فرزندانم تحصیلاتشان را به پایان رساندند اما نقش کوچک بازی نمی کنند و دوست دارند نقش هایی بازی کنند که شرایط خوبی داشته باشد.

**شما در بخش نگارش احضار نیز همراه آقای افخمی هستید؟

-نه. بیشتر در زمینه های ماورایی با هم صحبت می کنیم و اطلاعاتی در اختیار هم قرار می دهیم.

** تجربه فیلمسازی در این سالها داشتید؟

-بله فیلم «سگ های پوشالی» را ساختم در ژانر دلهره و معمایی. اما ترسیدم به این خاطر که تکلیفم روشن نبود با اینکه طرف می میرد تا چطوری به آن بپردازیم و اینکه از لحاظ شرعی چقدر می توانم ورود کنم و به همین دلیل ترسیدم و خیلی واردش نشدم و فیلمی دلهره آور و معمایی ساختم.

 

** کار جدیدی ندارید؟

-چند فیلم نامه پیشنهاد شده که هنوز هیچ کدام را قطعی نکردم و منتظر هستم که با آقای افخمی کار جدیدشان را پیش ببریم که قرار است برای تولید به خارج از کشور برویم. گروه تحقیقاتی با سرپرستی من کار بعدی آقای افخمی را در دست داریم که کاری بین المللی است و به احتمال فراوان در خارج از کشور ضبط خواهد شد. موضوع جدید این کار در ارتباط با مرگ است و سوژه خاصی دارد و شاید تلویزیون کار کند و شاید هم در شبکه خانگی کار شود.

** جمله پایانی.

-همانطور که گفتم منتظر هستیم واکسن زده شود و مردم ما از این موقعیت بد نجات پیدا کنند و بتوانیم شرایطی برای راحت کار کردن فراهم کنیم. ما واقعا برای سریال احضار با ترس و لرز کار کردیم و باید بگویم بچه هایی که برای سریال های ماه رمضان چه احضار چه یاور و بچه مهندس زحمت کشیدند و کار کردند در اصل عبادت کردند. اغلب عوامل کرونا گرفتند و ما در میدان جنگ تمام عیار سریال ها را برای دیدگان مردم ساختیم. درست است نواقصی دارد اما این هنر هم در خط اول جبهه قرار داشت.

 

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، سریال «احضار» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا افخمی و تهیه کنندگی محمودرضا تخشید در شب های ماه مبارک رمضان هر شب از شبکه یک سیما پخش می شود.

انتهای پیام/

 

 





منبع خبر

توکلی: قرار بود شیطان «احضار» باشم!/ قصه سریال برگرفته از آیات قرآن است بیشتر بخوانید »

وارسته: از «بچه مهندس» خداحافظی می‌کنم!/  قصه، قصه «جواد» است نه بازیگر

وارسته: از «بچه مهندس» خداحافظی می‌کنم!/ قصه، قصه «جواد» است نه بازیگر


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: دیگر «جواد جوادی» آن نوزاد بی سرپرستی که مادرش شبانه تحویل شیرخوارگاه داد،‌ نیست. او حتی پسر خردسال و بامزه ای که با شیرین زبانی ها و کارهای عجیب و غریبش همه را به وجد می آورد هم نیست، او یک جوان ۲۵ ساله ای است که وقتی به گذشته اش برمی گردد، چیزی جز اندوه و خاطره های تلخ برایش تکرار نمی شود. خاطره های تلخی که از او فردی محکم ساخته تا در ادامه همواری راه را احساس کند. 

شاید رمضان ۹۷ که اولین فصل از سریال «بچه مهندس» از شبکه دو پخش شد حتی سازندگانش فکر نمی کردند که قرار است سریالی ادامه دار بسازند. اما این سریال وقتی در فصل یک با اقبال مخاطبان مواجه شد، کار را به تولید فصل های بعدی هم کشاند. تا جایی که این روزها حتی خبر از تولید فصل پنج آن هم می شود.

اما رفته رفته تصمیم بر آن شد تا قصه های نوزادی تا شاید میانسالی جواد جوادی را در قالب یک سریال به تصویر بکشند و قهرمانی خودساخته را الگوی مخاطبان تلویزیونی کنند.

«حسن وارسته» طراح، سرپرست و نویسنده سریال «بچه مهندس»، بیش از هر فرد دیگری ریز و بم های شخصیت «جواد جوادی» را می شناسد و به عبارتی او را از کودکی بزرگ کرده است، با وارسته درباره جزئیات فصل چهار این سریال و همچنین حواشی بوجود آمده قبل از تولید این فصل، گفت و گو کردیم.

 

** شما به عنوان نویسنده از فصل دو تا چهار این سریال طراحی داستان را به عهده داشتید و در هر فصل اتفاق ها و داستان های جدیدی را پیش روی مخاطبانتان قرار می دهید. با توجه به حواشی بوجود آمده پیش از فصل ۴ در این سریال تا الان بازخوردها به چه صورت بوده است؟

-فصل چهار چون در ادامه فصل قبلی مان بوده است بنابراین تماشاگر بازیگر جدید نقش جوادی را سخت پذیرفت به این خاطر که بازیگر قبلی در ذهنش ملکه شده بود و ما هم پرش زمانی زیادی نداشتیم و به همین خاطر کمی طول کشید که مخاطبان بازیگر جدید را قبول کنند. دراین چندشب اخیر با توجه به بحث ملی و میهنی و سربازان گمنامی که در سریال مطرح شد و قصه هایی که برای شخصیت جواد بوجود آمد، مردم الان دیگر نگران جواد هستند و اینکه چه اتفاقی در آینده برایش می افتد و این نشان می دهند که قصه، قصه جواد است نه قصه بازیگر!

** شما از لحاظ زمانی و تولید نیز تحت فشار بودید؟

-بله، بخش زیادی از تولید به دلیل پرماجرا بودن نسبت به فصل قبلی، زمان بر بود و راندمان تولید را پایین آورد و زمانی که برای تولید گذاشتیم کمتر از سال قبل و فصل ۳ بود. اما خدا را شکر شب گذشته نزدیک به ۳۰۰۰ پیام داشتم که اغلب مردم از کلیت سریال راضی بودند.

** الان از حضور بازیگر جدید در نقش جواد راضی هستید؟

-قاطعانه می گویم اگر فصل سه را محمدرضا رهبری بازی کرده بود و فصل چهار روزبه حصاری، باز هم مردم واکنش نشان می دادند چون در ابتدا با تماشاگر قرار گذاشتیم که جواد جوادی را با آن شکل و لحن ببیند.

 

** در این فصل علاوه بر تغییر بازیگر نقش اصلی، با تغییر کارگردان نیز روبرو بودید.

-بله، تا قبل از اینکه علی غفاری مشغول فیلم سینمایی «تک تیرانداز» شود من حدود ۲۰ قسمت از فصل چهار را با مشورت او نوشته بودم و بعد از اینکه آقای غفاری دید به سریال نمی رسد و باید فیلم سینمایی اش را بهجشنواره فیلم فجربرساند و آقای کاوری انتخاب شد طبیعی بود که باید فیلم نامه به دیدگاه کارگردان فعلی نزدیک می شد و همین پروسه دوباره نگارش و بازنویسی زمان بر بود.

** یعنی می خواهید بگویید فیلم نامه بعد از آمدن آقای کاوری دستخوش تغییراتی شد؟ و شما برای نگارش دوباره فیلم نامه زمان گذاشتید؟

-به هر حال فیلم نامه ها باید از دیدگاه کارگردان نوشته شود و نگاه و دیدگاه هر کارگردانی با کارگردان دیگر متفاوت است. من نیز اغلب روزها سر صحنه حاضر می شوم که بیشترین دلیلش نگاه کارگردان روی متن است و چون برخی موارد سر صحنه تغییر می کند و کشف و شهودهایی حین پخش رخ می دهد ما هم می گوییم حیف است از این موضوع به سرعت عبور کنیم و برخی موارد را بسط و گسترش می دهیم.

** دو موضوع مهمی که درباره فصل چهار «بچه مهندس» وجود دارد تغییر کارگردان و تغییر بازیگر نقش اصلی سریال است. در حالت کلی فکر می کنید سریال هایی شبیه به «بچه مهندس» که قهرمان پروری می کنند چقدر با تغییر کارگردان ممکن است دچار آسیب شوند؟ و اینکه اگر قصه قوی باشد ممکن است این تغییرات به چشم نیاید؟

-در همه جای دنیا چنین ماجرایی مرسوم است وسوپرمنها و بت من ها و اسپایدرمن ها و حتی سریال های دیگر، همگی تغییر بازیگر نقش اصلی داشتند و برای مثال هیچ وقت یک بازیگر ثابت نقش جیمزباند را بازی نکرده است و تماشاگر هم می پذیرد که این شخص جیمزباند است و نمی گویند آقای فلانی است.

در کارهای قهرمان محوری ما سعی کردیم از مولفه هایی از قهرمان سازی های زمینی، نه آسمانی استفاده کنیم و توسط آنها جذابیت ایجاد کنیم. اگر در فصل قبلی بازیگری مطرح شد بر اساس توانمندی بازیگر و متن ها بود. همچنین ویژگی ها و ابعادی که نقش در فیلم نامه دارد همراه با بازیگر توانمند توانست نقشخوبیرا رقم بزند.

 

** کما اینکه در فصل های قبلی دو بازیگر جدید معرفی کردید.

-بله، در سه فصل قبل هم یونا تدین و مانی رحمانی هر دو بازیگرهای خیلی شناخته شده ای نبودند اما ویژگی های قصه و نقش آنها را به مردم شناساند. یا بازیگران دیگری که در فصل سه دیده شدند.

** نقش مسعود و قاسم هم  در کنار جواد به خوبی دیده شدند. هنوز هم برای مخاطب جای سوال است که چرا این دو از قصه شما حذف شدند؟

-بخشی از این ماجرا فرا متنی است و با اینکه ما می خواستیم برخی بازیگران در فصل چهار هم حضور داشته باشند و حتی در سکانس های مشهد هم برایشان داستان نوشته بودم، اما حضورشان میسر نشد. حتی دوست داشتم در این فصل دو سه بازیگر غیر تهرانی بیاورم اما با توجه به قضاوت های زود هنگامی که در فصل قبل صورت گرفت در این فصل چنین کاری نکردیم.

 

فصل چهار را تا قسمت ۱۳ با شخصیت های قبلی که در فصل سه حضور داشتند جلو رفتم و بعد از اینکه حضورشان در سریال منتفی شد مجبور شدم دوباره برگردم به قصه و دوباره بنویسم. همچنین بخش عمده ای از نگارش را بدون حضور دستیارانم پیش رفتم و در ادامه دو گروه نگارش تا اسفند ماه عوض کردم و از اسفند تا الان به تنهایی کار نگارش را عهده دار شدم.

** موضوع دیگری که در این سریال به چشم آمد این بود که آنقدر که پرداخت به نابغه بودن جوان و یا پهپاد آرکیو ۱۷۰ در قصه وجود داشت،اما خیلی به آن پرداخته نشد و مخاطب قصه آنچنانی در این باره ندید.

-به دلیل این است که ما می خواهیم سریالی در ژانر ملودرام تولید کنیم و باید بار ملودرام در قصه بیشتر باشد.در فصل قبلی هم قصه درباره جواد بود که حالا کواد کوپتری وارد حریم ممنوعه ای می شود و بعد قصه شخصیت ها را تعریف می کردیم و در قسمت های پایانی به ماجرای کواد کوپتر و ماجراهای مافیای اقتصادی می پرداختیم و در فصل چهار قصه پُر و پیمان تری داریم که پُر درام ترین فصل ما است.

 

** سبک نگارش این سریال به گونه ای است که شما از همان فصل دو خیلی خودتان را به حضور شخصیت هایی که در فصل های قبلی حضور داشتند محدود نکردید و مدام به فکر اضافه کردن شخصیت های جدید هستید.

-یکی از کارهایی که همیشه در فیلم نامه هایم انجام می دهم این است که آدم های جدیدی می آورم که به قصه پیوند بخورند و تماشاگر با آن همذات پنداری می کند، چه قهرمان و چه ضد قهرمان. برای مثال در فصل قبل سعید نصیری را داشتیم که یک نیروی امنیتی بود و شهید شد و در فصل چهار نیز آرش رستگاری را به قصه اضافه کردیم. درام نویس اگر بلد باشد می تواند کاری کند شخصیت های جدیدی بیاورد و آنقدر به آنها شاخ و برگ دهد که شخصیت های قبلی از ذهن  مخاطب پاک شوند.

** شخصیت «آرش رستگاری» یکی از شخصیت های جدید فصل چهارم «بچه مهندس» بود که تاثیر خوبی هم در درام قصه و بحث امنیتی ماجرا داشت. درباره طراحی این شخصیت نیز بفرمائید و اینکه چطور شد به سمت طراحی چنین نقشی با چند بُعد شخصیتی رفتید؟

-برایم جالب بود که بعد از سکانس شهادت آرش رستگاری خیلی ها پیام دادند و از حضور این شخصیت راضی بودند. از روزی که بنا شد فصل چهار را بسازیم به این شخصیت فکر می کردم و می خواستم شخصیتی بیاورم که در ابتدا کمی کُند ذهن به نظر بیاید و در ادامه تغییر کند. به نظرم آمد این بهترین فرصت است که فردی را به گروه تحقیقاتی مرضیه و جواد نزدیک کنم که کمی حس حسادت جواد هم برانگیخته شود. از طرفی دیدم افراد گمنامی در کشور داریم که جانشان را برای امثال ما به خطر می اندازند و برخی نیز به شهادت می رسند بدون اینکه کسی متوجه شود. این بخش را صادقانه با اشک چشمم نوشتم و عامدانه نامش را آرش رستگاری گذاشتم. نام فامیلش را هم به خاطر همزمانی شهادتش با شب قدر رستگار نامیدم و آرش را هم از پهلوان اسطوره ای ایران الهام گرفتم. به همین دلیل فرصت را غنیمت شمردیم که با این شخصیت ادای دینی به شهدای گمنام و پهلوان ها و اساطیر کنیم.  

حتی همان ابتدا می خواستیم شهید رستگاری را هم از یکی از شهرستان ها بیاوریم اما خب نگران قضاوت ها بودیم.

 

**«بچه مهندس» دیگر برای خودش تبدیل به یک برند شده است و هر بازیگری که در این سریال بازی کند چند قدم در بازیگری و در کارنامه کاری اش جلو می افتد.

-بله. اما ببینید در فصل دو هم هنوز اتفاقی برای بچه مهندس نیفتاده بود و در همان فصل شخصیت ژاله و مامان گلچهره را به قصه اضافه کردیم.

** با توجه به اینکه شما در دو فصل با «علی غفاری» به عنوان کارگردان همکاری کرده بودید، تعامل تان با احمد کاوری کارگردان جدید سریال چطور بود؟

-از همان روز اول با همدیگر تعامل داشتیم و نگاه هایمان را به هم نزدیک کردیم. فیلم نامه یک اثر مستقل نیست و وقتی فیلم نامه دیده می شود که ساخته شود. یعنی کار گروهی و مثلث طلایی کارگردان، تهیه کننده و نویسنده باید در کارها وجود داشته و تعاملی بین شان باشد و من هم سعی کردم این تعامل را حفظ کنم.

 

** شخصیت جواد طوری در فیلم نامه شما تعریف شده است که انگار باید تمام اتفاق های سخت و غیر قابل تحمل برای او پیش بیاید و در پایان نیز سربلند از همه این اتفاق ها بیرون آید. این موضوع از ابتدا در طراحی داستان این شخصیت تعریف شده بود؟

-ببینید موضوعی وجود دارد که ملودرام و تراژدی تکلیفتش با مخاطب روشن است. وقتی بحث قهرمان را می خواهی مطرح کنی باید به قهرمان مشقت دهی و قهرمان شما اگر مصیبت نکشد و داغ نکشد، قهرمان نمی شود و این یک فرمول جهانی است.

این هم به مثابه زندگی است و ما در درام با استثنا روبرو هستیم نه با قاعده. من سعی کردم در هر قسمت تماشاگر را تشنه قسمت بعد کنم. حتی وقتی آرش به قصه ما وارد شد همه اعتراض کردند که این چه شخصیتی است و بعد از اینکه مشخص شد او چه کاره است حرفشان را پس گرفتند.

** فکر می کنید فصل بعدی «بچه مهندس» هم ساخته شود؟

-من که خداحافظی کردم. اگر قرار باشد فصل بعدی ساخته شود باید زمان نگارش به اندازه کافی در اختیارمان باشد به این خاطر که مردم از ما انتظار دارند و باید کار خوبی را تحویلشان دهیم.

** انگار که در این سالها «بچه مهندس» به ماه رمضان الصاق شده است و به احتمال فراوان از الان تا سال آینده فرصت هست.

-تمایلم این است که این فصل خداحافظی کنم مگر اینکه اتفاقاتی بیفتد اما فعلا برنامه ای برای فصل پنج ندارم. درباره فصل پنج یکسری صحبت هایی انجام شده و برنامه ریزی هایی شده است اما من هنوز برنامه ای ندارم.

انتهای پیام/

 

 

 

 

 

 





منبع خبر

وارسته: از «بچه مهندس» خداحافظی می‌کنم!/ قصه، قصه «جواد» است نه بازیگر بیشتر بخوانید »

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: در تاریخ روایات مختلفی درباره زندگی سلمان فارسی آمده است. بعضی می‌گویند پدر و مادرش مزدکی بوده اند. بعضی‌ها هم می‌گویند زرتشتی بوده‌اند. اما به‌ هر حال هرکدام از آنها که بوده، سلمان در جوانی خرافه‌پرستی را پس می‌زند. از این چیزهایی که می‌دیده مزدکی‌ها از سقف و دیوار آویزان می‌کنند، زده شده بود و نمی‌توانست بپذیرد. روزی اتفاقی به یک کلیسا برمی‌خورد. می‌بیند حرف آنها حسابی‌تر است. مسیحی می‌شود. مسیحی سفت و سختی هم می‌شود. بعد در انجیل به مشکلاتی برمی‌خورد. از کشیش می‌پرسد و کشیش به او می‌گوید من یک کشیش دهاتی هستم. مفسر نیستم. سوال‌‌های شما را من نمی‌توانم جواب بدهم. اینها در کلیسای شام اتفاق می‌افتد.

 

**سرگشتگی سلمان به دنبال دین

مفسرهای بزرگی در آنجا هستند. آنها می‌توانند پاسخگو باشند. پدر سلمان هم متمول و صاحب مقام بوده و او می‌توانسته زندگی آرام و مرفهی داشته باشد. ولی همه اینها را کنار می‌گذارد. البته همین مسیحی شدنش هم باعث شده در خطر باشد. او راهی شام می‌شود. خودش را به آنجا می‌رساند. کلیسا از او استقبال می‌کند و به جرگه روحانیون مذهبی‌شان وارد می‌شود. طولی نمی‌کشد که به مفسری بزرگ تبدیل می‌شود، ولی باز هم در انجیل یوحنا به ایراد می‌خورد. بر اثر همین قضیه، با لفظ امروزی از همان کلیسای شام خلع‌لباس می‌شود. می‌گویند توبه کن، دیگر تو را به‌عنوان کشیش قبول نداریم. سپس ایشان دیرانی می‌شود؛ یک فرقه از مسیحیت که با ریاضت زندگی می‌کردند و عقایدی از این قبیل داشتند که مسیح فقیر بوده و فقیرنواز بوده، پس باید خط او را پی گرفت.

 

آنجا هم باز از بزرگان دیر می‌شود و تدریس را در دیرهای اموریه و یک بخش دیگر از عراق و… انجام می‌داده است. بعدها که زمزمه اسلام را می‌شنود، متوجه می‌شود چیزهایی را که به دنبالش بوده و بوی حقیقت را می‌دهند، پیدا کرده است. پس آواره آن می‌شود و تصمیم می‌گیرد به مکه برود و با حضرت رسول(ص) ملاقات کند…

**قصه سلمان کجا به پایان می رسد؟

حالا داوود میرباقری قصه این سرگشتگی را تصویر کرده است.سالها از عمر خود را برای فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» صرف کرده است. اما قصه سلمان همین جا به پایان نمی رسد.

آن کاروان‌سالاری که قول داده بود ایشان را به مکه برساند، سر دوراهی مکه و یثرب، در حق ایشان نامردی می‌کند. ایشان را به‌عنوان برده به یک جهود می‌فروشد. ایشان مسیرش تغییر می‌کند و به یثرب می‌رود. داغ بردگی می‌خورد. دست‌به‌دست می‌چرخد و چند صاحب پیدا می‌کند. در آن زمان حضرت رسول(ص) به مدینه هجرت می‌کنند و اینها همدیگر را می‌بینند. چون آن شخص متوجه می‌شود حضرت رسول(ص) و اطرافیانش به سلمان خیلی علاقه دارند، به ایشان برای فروش سلمان پیشنهاد خیلی بالایی می‌دهد که حضرت هم قبول می‌کنند. پیشنهاد این است؛ نخلستانی با تعداد نخل‌های زیاد و مقدار زیادی طلا. حضرت رسول(ص) می‌فرمایند که یا علی(ع) شروع کنید و این کارها را انجام بدهید. علی(ع) دست به کار کاشتن آن نخلستان می‌شود. آنجاست که حضرت علی(ع)، لقب ابوتراب می‌گیرد.

**پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان کجا شکل می گیرد؟

پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان همان‌جا شکل می‌گیرد. بعد ازظهرها که خیلی هوا گرم می‌شد، یکی دو ساعت می‌خوابیدند و حرارت که پایین می‌آمد شروع می‌‌کردند به کار. یک روز وقتی حضرت علی(ع) از خواب بیدار می‌شوند و می‌آیند خدمت حضرت رسول، صورت‌شان خاک‌آلود بوده است، چون روی خاک خوابیده بودند. حضرت رسول(ص) به ایشان می‌فرمایند ابوتراب شدی، اینجا بود که حضرت علی(ع) لقب ابوتراب می‌گیرد. سلمان هم بعدها مرید حضرت علی(ع) می‌شود. پیامبر(ص) درخصوص سلمان فرموده‌اند، سلمان صاحب علم اول و آخر است.

 

**جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان کجاست؟

حالا که چنین قرابتی میان سلمان فارسی و حضرت علی(ع) وجود دارد، برای علاقه مندانی که منتظرند سریال میرباقری را ببینند، علی رغم اینکه میرباقری قبلا سریال امام علی(ع) را ساخته، این سوال پیش می آید که جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان فارسی کجاست؟ در تاریخ آمده است که او پس از رسیدن به پیامبر(ص) و تشرف به دین مبین اسلام، همواره در کنار پیامبر بوده است و سالهای سال علم خود را صرف دین کرده است. همچنین گفته می شود او عمری طولانی داشته و در برخی منابع تاریخی آمده است عمر ایشان بالای 250 سال بوده است.

 

در این شرایط باید دید داوود میرباقری قصه زندگی سلمان را از کجا آغاز می کند، به کجا می برد و در چه مقطعی به پایان می رساند. اما از هرکجای زندگی این یار و یاور پیامبر که بخواهد عبور کند، قطعا گوشه هایی  به زندگی حضرت علی (ع) نیز خواهد زد. هرچند که او پیش از این در سریال جاودان امام علی(ع) گوشه هایی از زندگی این حضرت را روایت کرده است.

 

**ارائه تصویری از میانسالی حضرت علی(ع)

این موضوع را با «امرالله احمدجو» مطرح کردیم. احمدجو که خود نویسنده و کارگردان قدری است و خاطره سریال های روزی و روزگاری و تفنگ سرپر او از خاطره ها پاک نخواهد شد، در نگارش فیلمنامه سلمان، میرباقری را همراهی کرده است و با جزئیات این اثر که معتقد است داوود میرباقری عاشقانه آن را نوشته، همراهی کرده است.

او در پاسخ به این سوال که حضرت علی(ع) چه جایگاهی در سریال سلمان فارسی دارد، گفت: قطعا ایشان نقش و جایگاه زیادی را به خود اختصاص داده است. آشنایی ایشان با سلمان از مدینه آغاز می شود که بعد از هجرت است. در آن مقطع سلمان پا به سن است و جوان نیست، حضرت علی (ع) هم میانسال هستند.

 

**ماندگاری رفاقت تا شهادت

وی ادامه داد: این دو بزرگوار آنجا همدیگر را می بینند و دلبسته هم می شوند. با هم هستند و این موانست تا شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می کند. سلمان خیلی بعد از حضرت علی(ع) و خلفا رحلت می کند. اخبار درباره او می گوید که بالای 150 سال عمر کرده است. البته منبع مشخصی در این باره وجود ندارد و برخی هم این موضوع را افسانه ای می دانند.

احمدجو ادامه داد: البته بیشتر و عمده سریال تصویرگر همنشینی سلمان با پیغمبر است و در نهایت این تصمیم آقای میرباقری است که پایان را کجا بگذارد.

 

**حضرت علی(ع) چگونه در سریال تصویر می شوند؟

وی در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب حضرت علی(ع) را در سریال سلمان فارسی خواهد دید یا خیر؟ پاسخ داد: اگر خاطرتان باشد، حضرت علی(ع) در سریالی که داوود میرباقری ساخت، مینی مال بود. میرباقری خودش تجربه درست و حسابی در این زمینه دارد و مثل سریال امام علی(ع). فرض کنیم مثلا اگر پیامبر(ص) دیالوگی دارند، طوری که دیده نشدن چهره ایشان توی ذوق‌زننده هم نباشد، نقل‌قول می‌شود.به همان شیوه ای که معمول است، چهره را نشان نمی دهند و همان طور برگزار خواهد شد.

 

احمدجو همچنین در پاسخ به این سوال که بخشی از قرابت سلمان فارسی با حضرت علی(ع) به جنگ ها و نبردهای ایشان هم برمی گردد، آیا ما شاهد نبردهای ایشان هم در سریال سلمان خواهیم بود؟ پاسخ داد: تمام جنگ های مدینه در سریال وجود دارد.

**روایت جنگ خندق

او ادامه داد: اوج این نبردها هم جنگ خندق (احزاب) است که سلمان راهنمایی کرده و با پیشنهاد او دور تا دور مدینه را خندق می کنند و آب می اندازند و این بار که ابوسفیان و دارو دسته اش خیلی مجهز می آیند، پراکنده می شوند و گورشان را گم می کنند. این بخش جنگ تن به تن حضرت علی(ع) را با عمرو بن عبدود دارد که خیلی معروف است و آن به تصویر می کشد.

وی در پایان تاکید کرد: حضرت علی(ع) را به هر شکلی به سراغش بروید پر از معرفت و حکمت است. حضرت علی(ع) فقط متعلق به اسلام نیست و متعلق به بشریت است. در آینده سریالی خواهیم دید که پر از شخصیت است و همه جذاب. داوود همه ذوقش را روی کاغذ ریخته و هم فیلمنامه و هم اجرا فوق العاده دیدنی خواهد بود.

 

**شخصیت های برجسته سریال «سلمان فارسی»

داستان سریال سلمان فارسی از تولد تا ماجرای فتح ایران است. پیش بینی شده این سریال در ۴۰ قسمت ساخته شود البته شاید به واسطه پیچیدگی‌های داستانی، قسمت‌های سریال افزایش پیدا کند.

نگارش سریال تمام شده است و علیرضا شجاع نوری بازیگر نقش اصلی سریال سلمان فارسی است. محمدرضا هدایتی در این سریال نقش یک تاجر هندی را ایفا می کند. فرهاد اصلانی هم که همیشه پای ثابت کارهای میرباقری است، در این اثر نقش یک تاجر را ایفا می کند. علی دهکردی هم از جمله دیگر بازیگران این سریال است. آخرین بازی زنده یاد چنگیز جلیلوند دوبلور پیشکوست نیز در این سریال رقم خورد.

**از دوخت 12 هزار دست لباس تا ساخت دکورهای بیزانس

برای تولید این سریال حدود ۱۲ هزار دست لباس طراحی و تولید شده است. با توجه به تاریخی بودن سریال از طراحی خاص صحنه، ابزارآلات و لباس‌ها برای نشان دادن اصالت تاریخی اثر استفاده شده است. لوکیشن‌های تیسفون، جی و حجاز در قالب ۳۰ کارگاه دکورسازی از طراحی کشتی گرفته تا تمامی ظرافت‌های هنری دوران ساسانی، بیزانس و پیامبر اسلام (ص) ساخته می‌شوند.

 

**ساخت کشتی هایی که یکی از آنها غرق می شود!

تا اواخر سال ۹۹، گروه مشغول تصویربرداری سکانس‌های مربوط به دریایی‌ها بودند و برای این منظور ۲ کشتی ساخته شد که سکانس های کشتی اول تصویربرداری شد و کشتی دوم هم به دلیل آنکه در ادامه غرق می شود، نیاز به طراحی ویژه‌ای دارد. پس از آن بنا بود گروه به شهرک سینمایی نور برگردند و با مجموعه‌ای از سکانس های پراکنده در سمنان سال ۹۹ را به اتمام برسانند. 

**برنامه ریزی برای سفر به ترکیه و ارمنستان

پیش‌بینی شده بود که ضبط حدود ۸۰ درصد از میزانسن در نظر گرفته شده، تا انتهای سال به انجام برسد برنامه‌ریزی برای تصویربرداری از فروردین ماه در کشور ارمنستان و ساخت کاروانسرای عقیق از اوایل سال جاری در دستور کار قرار داشت که حالا باید دید با توجه به شیوع کرونا این سفرها تحقق خواهد یافت یا خیر.





منبع خبر

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود بیشتر بخوانید »

تفاوت «ستایش» با «یاور» در چیست؟/ «بهادر زمانی» و گره گشایی از قتل مرموز «شامیز»

تفاوت «ستایش» با «یاور» در چیست؟/ «بهادر زمانی» و گره گشایی از قتل مرموز «شامیز»


خبرگزاری فارس-گروه رادیو و تلویزیون: «سعید سلطانی» که در این سالها سه گانه سریال «ستایش» را برای تلویزیون ساخته بود، برای شب های ماه مبارک رمضان سریال دیگری را با نام «یاور» که ابتدا «دوزخ برزخ بهشت» نام داشت را کارگردانی کرده است. 

این سریال که به دوستی و رفاقت و روابط خانوادگی میان چند خانواده می پردازد، در میانه راه و با قتل یکی از شخصیت ها وارد داستان های جنایی پلیسی شد. «بهادر زمانی» که اولین کار حرفه ایش در سینما ایفای نقش «حضرت عباس (ع)» در فیلم سینمایی روز رستاخیز بود، در سریال «یاور» نقش سرگرد پلیسی را ایفا می کند که مسئول پرونده قتل شخصیت شهمیرزادی است و طی آن با شخصیت اصلی «یاور» وارد داستان هایی می شود. 

با «بهادر زمانی» درباره چالش های نقش یک پلیس در سریال رمضانی شبکه سه گفت و گو کردیم.

 

** با توجه به اینکه شما پیش از این در سریال های مختلفی نیز به ایفای نقش پرداخته بودید، چطور شد که نقش پلیس در سریال «یاور» را به شما پیشنهاد دادند؟

وقتی این نقش پیشنهاد شد جلسه ای با آقای سلطانی کارگردان و گروه تهیه کار داشتم و وسواسم و مشخصاتی که دوست دارم اتفاق بیفتد را گفتم. چون در تلویزیون مدل کار متفاوت از سینما است و من تجربه کارهای قبلی نظیر تنهایی لیلای آقای لطیفی را داشتم و به همین خاطر سعی کردم ابعاد مختلف نقش را ببینم. زمانیکه آقای سلطانی درباره این نقش توضیحاتی داد لذت بردم به خاطر اینکه شخصیتی نبود که فقط درگیر مسئله نظامی اش باشد و در درام داستان تاثیر گذار بود و با شخصیت اصلی سریال که یاور باشد کشمکش دراماتیکی داشت و این تا پایان داستان هم ادامه دارد. به این دلیل ها حضور در این سریال را پذیرفتم و خوشحال شدم که با آقای سلطانی همکاری کردم.

** تا به حال نقش پلیس بازی کرده بودید؟

در سریال کرگدن نقش شخصیتی امنیتی را بازی می کردم که تفاوت هایی با پلیس دارد. پلیس بود البته نه به آن شکلی که همه می شناسند. 

** به عنوان فردی که نقش پلیس را در سریال «یاور» ایفا می کنید مهم ترین چالش شما با این شخصیت چه بود؟

چالش در بازیگری خیلی برایم مطرح نیست اما آنچه برایم مهم بود هم بازی بودن با شخصیت اصلی سریال بود که در مظان قدرت نشسته است. یعنی برخلاف اینکه سایر شخصیت های سریال از یاور حرف شنوی دارند و شاید از او واهمه دارند، اما شخصیت سرگرد در عین اینکه ماجرای دراماتیکی با یاور دارد و سنش هم از یاور کمتر است، هیچ تاثیرپذیری از شخصیت قلدر و عصبی یاور ندارد چون خودش قدرتی نظامی دارد. اما در عین حال باید تمام تلاشش را بکند که توهینی به شخصیت یاور به عنوان بزرگتر و داغدیده و فردی که در کودکی به خانواده اش کمکی کرده است، نکند.

در حقیقت چالش مهم من این بود که نقش را طوری بازی نکنم که نسبت به یاور گستاخانه شود و به خاطر نظامی بودنش حس قلدری نکند و هم اینکه در جایگاه پلیس رتبه دار و درجه دار خودش را جلوی یاور به واسطه بزرگتر بودن یاور پست و ذلیل نکند و میانه را بگیرد و هم با خضوع رفتار کند.

** تا به حال بازخوردهایی که از سمت مردم دریافت کردید چطور بوده است؟

از کامنت هایی که دریافت کردیم مشخص است مردم سریال را دیده اند و خوششان آمده است اما خب باید تا پایان بندی قصه صبر کرد و بعد نظر مردم را دید.

 

** در سریال های تلویزیونی شخصیت پلیس با محدودیت هایی مواجه می شود و خیلی جای مانور دادن ندارد. شما هم با این محدودیت ها روبرو بودید؟ و چطور بر این محدودیت ها غلبه کردید؟

دو منظر وجود دارد. به دلیل فشارهای زیاد روی نویسنده ها و کارگردان ها الان دیگر طوری شده که خودشان خود به خود خودشان را سانسور می کنند و به صورت اتومات اگر می خواهند وارد زندگی یک پلیس شوند نباید زندگی تجملاتی را در نظر بگیرند.

**به همین خاطر پلیس هایی که می بینیم عموما واقعی نیستند و شبیه به پلیس هایی نیستند که در سطح جامعه دیده می شوند.

بله، نیروی انتظامی و ناجی هنر در این سالهای اخیر خودشان مخالف چنین موضوعی هستند و دنبال این هستند که ساختارشکنی ها اتفاق بیفتد. اما به این دلیل که فیلم سازان می ترسند و نگران این هستند که فیلم شان سانسور شود و به اثرشان آسیبی برسد سعی می کنند روال گذشته را پیش بروند. منظر دوم این است که ما در جامعه مان نه در نقش پلیس بلکه در هیچ قشری انتقاد پذیر نیستیم و به محض اینکه نکته ای حتی خاکستری درباره قشری بیان کنیم به همه برمی خورد و در این میان تنها کسی که ضربه می خورد فیلم ساز است. حتی یادم است در سکانس هایی گروه فیلم ساز می گفتند نه این کار را نکنید اما سرهنگ ناظری که سر صحنه حضور داشت می گفت اصلا نیاز به این همه سخت گیری نیست و برایش سوال بود که چرا ما این کار را می کنیم؟ من خودم آسیب خورده یکی از بزرگترین آثار هستم و می دانم چه مسائلی به خاطر عدم نقد پذیری ها از بین رفت در نتیجه فیلم سازهای ما به این سمت می روند که همه شخصیت ها یا سفید باشد یا سیاه!.

** یعنی سازندگان را به خودسانسوری مجبور می کنند؟

بله به هر دو موردش سر این سریال برخوردیم یعنی هم خود ناظر اصرار داشته که کاری که ما انجام می دهیم و حساسیت هایی که داریم اشتباه است و هم اینکه گروه سازنده اصرار دارند که کاری که می کنند درست است. .

** شما برای ایفای این نقش دچار محدودیت شدید؟

مخالف خیلی از دیالوگ ها یا نوع بیانشان بودم و بارها با دو کارگردان در این باره صحبت کردم و همین الان هم که کار را می بینم با وجود اینکه هر دو کارگردان استاد هستند اما محدودیت ساختاری داشتند. من سر هر کاری که باشم و حس کنم دیالوگ و متن ها شعاری است و مخاطب پس می زند به سازنده می گویم. بخشی از کار من در این سالها آسیب شناسی رسانه بوده است و نقاط قوت و ضعف رسانه ها را بررسی می کردم و کاملا می توانم تشخیص دهم چه دیالوگ هایی باعث ریزش مخاطب می شود و چه دیالوگی باعث می شود مخاطبان بیشتری با ما همراه شوند.

** موضوع دیگری که درباره سریال «یاور» وجود دارد این است که از ابتدای پخش شما را با سریال «ستایش» ساخته سعید سلطانی مقایسه می کنند و این دو سریال چه از لحاظ کارگردانی، نگارش،‌ بازیگران و حتی در بخش هایی در قصه شبیه به سریال «ستایش» است. 

بله این مقایسه وجود دارد. این ماجرا در فضای مجازی بسیار پرسیده می شود و بهتر است در اینجا توضیحی درباره اش بدهم. ستایش و یاور دو سریال متفاوت هستند. نقش اصلی این دو سریال که یاور چلویی و حشمت فردوس باشد به هم شباهت دارد و کارگردان هر دو سریال یک نفر است با قاب بندی های یک شکل. اما این دو سریال هیچ شباهتی به هم ندارند به دلیل اینکه سریال یاور از نیمه وارد جریان اصلی شد و تا قبل از آن فقط به بیننده اطلاعات می داد.

درست است قصه یاور درام اجتماعی است اما از نیمه و بعد از قتل شامیز شهمیرزادی وارد داستانی جنایی می شود و پایه و اساس سریال که برای بیننده کشش ایجاد می کرد جنایی بودن قصه و پیدا کردن قاتل شخصیت شامیز شهمیرزادی است‌. در صورتیکه در ستایش چنین موضوعاتی نداشتیم و بیشتر قصه پیرامون کشمکش های خانوادگی بود و داستانی پیرامون یک پدر با پسرهایش را شاهد بودیم. به همین خاطر می گویم که این دو سریال از نظر قصه و داستان هیچ شباهتی با هم ندارند و تنها وجه اشتراکشان سازندگان آنها هستند.

 

** شاید مهم ترین دلیل این شباهت از دید مخاطب حضور داریوش ارجمند در نقش اصلی یاور و سایش باشد. یعنی کاراکتر یاور و حشمت فردوس.

خب یکی از مهم ترین دلیل هایش این است که یک بازیگر این دو نقش را بازی می کند و نوع بیان هایشان هم یکی است و اینکه نویسنده دو سریال هم آقای مطلبی است. معتقدم آقای ارجمند به بهترین شکل این دو نقش را اجرا می کند و چون نویسنده های این دو سریال یکی است چنین شباهت هایی بوجود می آید و هر چه هم بازیگر تلاش به متفاوت بودن کند اما باز این شباهت ها وجود دارد. اما در حالت کلی این دو سریال تفاوت های بسیاری با یکدیگر دارند.

** سریال «یاور» چقدر توانسته در قهرمان سازی موفق عمل کند؟

باید تا پایان سریال دید و بعد قضاوت کرد و اگر از الان درباره آن صحبت کنیم شاید به کار آسیب وارد کند. به نظرم تا به اینجای کار خوب پیش رفته است. به هر حال سعید سلطانی کارگردان برجسته تلویزیون است و تا الان کار شکست خورده در تلویزیون نداشته و عموما کارهایش جزو کارهای پر بازدید شبکه بوده و فردی است که در پردازش ها عمیق رفتار می کند و بازی گرفتن هایش حرفه ای است.

 

البته به عنوان کسی که فیلمسازی کرده حس می کنم سریال در مرحله پس تولید آسیب دیده است و این نظر شخصی من است و معتقدم در تدوین صداگذاری و موسیقی حق مطلب ادا نشده است و انتظارم از گروهی که حرفه ای هستند شاید بیش از اینها بود. از طرفی حس می کنم این موضوع به قهرمان سازی در سریال آسیب زده است. گاهی وجود ۵ فریم در ایجاد حس در تماشاچی تاثیر به سزایی دارد و این در سینما و تلویزیون هم وجود دارد و مدیوم ها فرقی با هم ندارند‌ اما گاهی در برخی سریال ها کم و زیاد کردن تعدادی فریم ها باعث می شود حتی به قهرمان سازی لطمه وارد شود. 

هر چند نباید قدرت بازی آقای ارجمند را نادیده گرفت. فارغ از همه نقدهایی که شده من وارد نقد بازی هیچکدام از استادهایم نمی شوم. ما معتقدم بازی آقای ارجمند به شخصیت یاور کمک کرده و تمام گروه تلاششان را کردند تا یاور حرف اصلی اش را بزند و تا آخر قصه آنچه که تحت عنوان دوستی مرام و معرفت نام می برند و توقع اصلی نویسنده است را نشان دهند. حال اینکه چقدر به دل مخاطب بنشیند را در پایان کار می شود بررسی کرد.

** قرار است سریال ادامه داشته باشد؟

چیزی در این باره به من نگفتند و اطلاعی درباره اش ندارم هرچند هنوز مشغول ضبط هستیم.

** چرا تصویربرداری تان آنقدر طولانی شد؟ با اینکه برای رسیدن به پخش در ماه رمضان شما دو گروهه شدید؟

این ماجرای دیر تصمیم گرفتن برای ساخت یک سریال مشکلی است که سالها است با آن دست به گریبانیم. تصویربرداری یک سریال ۳۰ قسمتی با این حجم از بازیگر و لوکیشن حداقل زمانی نزدیک به ۶ ماه می خواهد. من تجربه بازی در شبکه خانگی هم دارم و سریال ۲۶ قسمتی را در ۸ ماه ضبط کردیم. سریال یاور نیز در سه برهه مختلف زمانی ضبط شده و همین سرعت ما را گرفت و از طرفی درگیری عوامل و بازیگران با کرونا از دیگر مسائلی بود که سرعت تولید را کمتر کرد و حتی اگر دو گروه هم شدیم اما این دو گروهه شدن تاثیر زیادی روی سرعت کار نداشت‌.

** یکی از نقش های مهمی که شما تا به حال ایفا کردید نقش حضرت عباس (ع) در فیلم سینمایی روز رستاخیز بود. درباره حضورتان در این فیلم و اینکه نقش شخصیت بزرگی را در تاریخ ایفا کردید می فرمائید. به هر حال هر بازیگری آرزوی این را دارد که در گام های نخست در چنین نقشی بازی کند.ایفای این نقش برای شما هم آرزو بود؟

فیلم «روز رستاخیز» اولین کار شاخصم بود و قبل از آن کار تجربه بازی در تله فیلم هایی را برای تلویزیون داشتم. اما روز رستاخیز اولین کار بزرگم بود و آن زمان من ابتدای کار حرفه ایم بودم.

اما خب این فیلم در اکران عمومی لطمه خورد. چون علمای دینی با نشان دادن چهره حضرت عباس (ع) در این فیلم موافق نبودند و از این مهمتر اینکه علما با یکدیگر بر سر نشان دادن چهره حضرت عباس به اجماع نرسیده بودند و همین باعث شد در اکران به موفقیت خوبی نرسیم

در مورد این فیلم و شخصیتی که بازی کردم بارها و بارها صحبت کردم. برای یک هنرمند یک اثر دو بعد دارد بعدی که عرفانی و شخصی است و به شناخت خودش و جهان اطرافش برمی گردد و بعد دیگر کاری و تجربیات کاری است. معمولا کاراکتری که عین ندارد در سینما و شما نمی توانید به بازی بازیگر دیگری رجوع کنید و از روی آن تمرین کنید، در عین اینکه شما اول مسیر کاری تان هم هستید شرایط را سخت می کند و درک و اجرایش دو مقوله متفاوت از هم می شوند. طبیعتا یکی از مراحل سخت کاری من همان ابتدای کارم بود و همان اول تمام تجربیاتی که شاید یک بازیگر بخواهد در طول ۳۰ سال به لحاظ فنی تجربه کند، یک بعد است و بخش دیگرش هم این است که من یکباره با ادبیات سینمای حرفه ای آشنا شدم.

 

** کار جدیدی ندارید؟

چند پیشنهاد دارم اما خب چون هنوز مشغول بازی در یاور هستم نتوانستم کار جدیدی را قبول کنم. امیدوارم تجربه ای که در کارهای جدیدم بدست می آورم از کارهای قبلیم بیشتر باشد.

** شما کارگردانی هم می کنید؟

بله،‌ سال گذشته فیلمی ساختم اما به خاطر کرونا هیچ فیلمسازی تمایلی به اکران ندارد و من هم ترجیح دادم مسیر جشنواره ای را پیش بگیرم تا ان شاء الله ببینیم چه شرایطی پیش می آید. 

انتهای پیام/





منبع خبر

تفاوت «ستایش» با «یاور» در چیست؟/ «بهادر زمانی» و گره گشایی از قتل مرموز «شامیز» بیشتر بخوانید »