سعدالله زارعی

موقعیت‌های جدید در جبهه مقاومت

موقعیت‌های جدید در جبهه مقاومت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «با تمام قدرت و توانایی در چارچوب محور مقاومت و در چارچوب معادله قدس حضور داریم و بخش جداناپذیر از معادله‌ای هستیم که سیدحسن نصرالله اعلام کرد و تهدید قدس یعنی یک جنگ منطقه‌ای در چارچوب محور مقاومت … مردم ما در همه امور و تا جایی که می‌توانند با محور مقاومت برای ایستادگی در مقابل دشمن اسرائیلی و توطئه‌های آمریکا هماهنگ خواهند بود و مردم یمن به حق آزادی و استقلال و کرامت خود و مقاومت اسلامی در خلاصی از توطئه‌های آمریکا و اسرائیل پایبند است.»

این فرازی از سخنان سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی است که در روز پنج‌شنبه گذشته در سالگرد روز «فریاد بر سر مستکبران» بیان گردید. نکته این سخنان اعلام رسمی یمن مبنی بر قرار گرفتن در محور مقاومت است. اینکه یک ملت پس از هفت سال تحمل یک جنگ پرشدت و در حالی که «حمایت ایران» یکی از اتهامات سنگین و یکی از دلایل مورد حمله قرار گرفتن است، تاکید می‌کند که یکی از اعضای محور مقاومت است، ارزش بسیار زیادی دارد.

البته این دومین اتفاقی از این نوع بود که طی یک ماه اخیر رخ داده است. پیش از این، مقاومت فلسطین در حین جنگ و در حالی که به شدت زیر بمباران رژیم صهیونیستی قرار داشت، رسما اعلام کرد که فلسطین بخشی از محور مقاومت می‌باشد. در این میان تبادل چندین پیام بین آنان با رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده نیروی قدس در حین جنگ و پس از آن هرگونه تردید در این‌باره را برطرف کرد. این واقعه اگر اهمیت بیش از پیروزی بر ارتش صهیونیستی نداشت کمتر از آن هم نبود چرا که از یک‌سو فضای ذهنی فلسطینی‌ها و یأس آنان از محور عربی سازشکار را نشان می‌داد و این برای صهیونیست‌ها، بسیار خطرناک به حساب می‌آید و از سوی دیگر از تعهد بقیه اعضای محور مقاومت در حمایت عملیاتی و نظامی از مقاومت فلسطین خبر می‌داد و این هم بیانگر وضعیتی جدید به ضرر رژیم اسرائیل به حساب می‌آید. کما اینکه سید عبدالملک بدرالدین در سخنان روز پنج‌شنبه خود با صراحت گفت ما در چارچوب معادله قدس حضور داشته و بخش جدائی‌ناپذیر از این معادله هستیم. در این خصوص نکاتی وجود دارد:

۱- اظهارات یک ماه اخیر مقامات مقاومت فلسطینی، یمنی، لبنانی و سوری بیانگر آن است که تلاش‌هایی که طی حدود دو سال اخیر برای درگیرسازی هر بخشی از مقاومت با مسائل پیچیده اقتصادی سیاسی و اجتماعی و بازداشتن آنان از مسائل عمومی منطقه- و به‌ویژه موضوع حساس فلسطین- با شکست مواجه گردیده و حتی این توطئه پیچیده، سبب تصریح بیشتر این واحدها به حضور در جبهه مقاومت شده است. در اینجا رژیم صهیونیستی با سه حادثه قابل تامل مواجه گردید یکی از این حوادث شلیک چندین فروند موشک از خاک لبنان به سمت مناطق شمالی فلسطین اشغالی طی دو نوبت بود. این حادثه باعث سراسیمگی زیاد رژیم صهیونیستی شد تا جایی که مقامات فرانسوی را وادار کرد تا در تماس با حزب‌الله از عدم مداخله لبنان در جنگ اخیر اطمینان حاصل کند. اتفاق دوم شلیک چند موشک از خاک سوریه به سمت مناطقی در شمال فلسطین اشغالی بود که در نوع خود مسبوق به سابقه نبود این موضوع هم سبب نگرانی رژیم اسرائیل شد به ویژه آنکه بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه در حین جنگ ۱۲ روزه اخیر، همبستگی خود را با فلسطین، قدس و رزمندگان آن اعلام کرد که این هم در ۱۰ سال اخیر سابقه نداشت. در واقع شلیک موشک‌ها از قنیطره و اظهارات اسد نشان دادند سوریه در حال تغییر وضعیت می‌باشد. اتفاق سوم هجوم ساکنان فلسطینی اردوگاه‌ها در لبنان و اردن به سمت مرزهای شمالی و شرقی فلسطین اشغالی بود که به شهادت دو نفر از آنان انجامید این واقعه نشان داد از این پس اردوگاه‌ها هم وارد منازعه شده و بخشی از هر نوع جنگ که یک طرف آن اسرائیل باشد، به حساب می‌آیند که این هم بخشی از تغییر معادله امنیتی و سیاسی به ضرر اسرائیل است. این مسایل خود به خود وزن مواضع سیدعبدالملک بدرالدین و اسماعیل هنیه و یحیی سنوار را افزایش می‌دهد.

۳- نکته دیگر در اظهارات توأمان مقامات مقاومت در یمن، لبنان، سوریه و فلسطین نشان می‌دهد که پس از گذشت سال‌های سخت، هم‌اینک مخاطرات و هزینه‌های قرار داشتن در محور مقاومت- محور ضدآمریکایی و ضداسرائیلی- کم شده است و به بیان دیگر فصل سختی و هزینه به پایان آمده و فصل افتخار و نتیجه‌گیری فرا رسیده است. یک زمانی کمتر انتسابی به جمهوری اسلامی سبب بروز انواعی از مشکلات برای فرد منتسب می‌شد. امروز به دلیل گسترش مقاومت در منطقه از یک سو و شکست‌های پیاپی اجزای نظام سلطه در منطقه از سوی دیگر، هزینه حضور در محور مقاومت به شدت پایین آمده است. این موضوع خود می‌تواند بیانگر شروع فصل جدیدی از روابط درونی و بیرونی اجزای جبهه مقاومت با یکدیگر و کارآمدتر و علنی‌تر شدن این رابطه باشد. وقتی سیدعبدالملک با صراحت می‌گوید ما بخشی از محور مقاومت و بخشی از معادله قدس هستیم به این معناست که توانایی آن به نقطه‌ای رسیده که می‌تواند در حین مواجهه با جنگ سنگین عربستان و امارات، از قدس و فلسطین حمایت نظامی کند. این به خودی خود خروج منطقه از وضع گذشته را نشان می‌دهد. در سال‌های اخیر تلاش زیادی صورت گرفت تا زیر چتر «عادی‌سازی رابطه کشورهای عربی و اسلامی منطقه و رژیم صهیونیستی» وضع منطقه تعریف و تحدید شود. دولت آمریکا و بعضی از رژیم‌های عربی برای این کار زحمت زیادی کشیدند اما به جایی نرسید تا جایی که سعودی‌ها در حین جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونیستی و فلسطین، از موضع حمایت از فلسطین در برابر رژیم برآمد و به ایران هم پیغام داد که «این حمایت به معنای پایان پرونده عادی‌سازی روابط عربی با اسرائیل است». با این وصف می‌توان گفت با پایمردی عناصر مقاومت در منطقه، زمان هزینه‌های سنگین مقاومت به پایان رسیده است. ان مع العسر یسرا.

۴. منطقه کمی قبل از شهادت سردار سرفراز اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی در عراق، لبنان و سوریه درگیر توطئه‌ای پیچیده و سهمگین گردید و بیش از ۲۰ ماه به درازا کشید. این توطئه حدود چهار ماه پیش از شهادت جانگداز سردار سلیمانی شروع گردید و تا اوایل سال جاری استمرار پیدا کرد. مبنای این توطئه این بود که با یک طرح اقتصادی، ‌ پایه‌های امنیتی و سیاسی دولت در عراق، سوریه و لبنان فرو بریزد و بساط مقاومت در این کشورها برچیده شود. در عراق با به میدان آمدن عناصری که وابستگی آنها به آمریکا روشن بود، از دولت مشروعیت‌زدایی شد و کابینه عادل عبدالمهدی ناگزیر به استعفا گردید پس از آن آمریکایی‌ها طی چند نوبت حمله به اجزاء حشدالشعبی- بعنوان رکن مهم امنیتی در حفظ دولت و نظام سیاسی- صورت گرفت اما این به نتیجه نرسید و آخرین برآوردهایی که آمریکایی‌ها از صحنه داخلی عراق انجام دادند بیانگر آن است که با برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی در مهر ۱۴۰۰ بار دیگر همین گروه‌های پارلمانی موجود در عراق با اکثریت نسبی نیروهای مقاومت رأی می‌آورند بر این اساس در روزهای اخیر نغمه به تأخیر انداختن دوباره برگزاری انتخابات مطرح گردید که البته این هم چاره‌ساز نیست چرا که برگزاری انتخابات در مهر ماه ۱۴۰۰ یا اردیبهشت ۱۴۰۱ تغییری در آرایش موجود پدید نمی‌آورد. در لبنان دولت حریری وادار به استعفا شد اما با گذشت ۲۰ ماه شرایط داخلی لبنان تغییر عمده‌ای پیدا نکرده و حتی حریری – که از سوی عربستان به مماشات در برابر حزب‌الله متهم بود- نتوانسته کابینه جدیدی تشکیل دهد و اداره امور کماکان در اختیار حسان دیاب قرار دارد. در سوریه نیز توطئه تحریم‌های جدید اقتصادی، مردم را از حکومت جدا نکرد و نتایج انتخابات اخیر ریاست جمهوری که پس از حدود ۱۵ ماه از شروع تحریم‌های سنگین قیصر برگزار شد، از ابطال تلاش‌های آمریکا و عوامل منطقه‌ای آن خبر می‌دهد.

آمریکا و عوامل آن گمان می‌کردند می‌توانند با فشارهای اقتصادی و واداشتن دولت‌ها در کشورهای مقاومت به کناره‌گیری از قدرت، شرایط منطقه را دگرگون کنند و اساساً سردار شهید سلیمانی در این چارچوب تحلیلی به شهادت رسید اما امروز با گذشت حدود ۲۰ ماه از این توطئه و علنی شدن شکست آن باید به سردار اسماعیل قاآنی دست مریزاد گفت. او در دوره کوتاه مسئولیت خود با ادراک دقیق شرایط منطقه و ظرایف آن و با به کار بستن تجربه‌های ارزشمندی که در دوره شهید به دست آمده است، این وضعیت پیچیده را به خوبی مدیریت کرده و به فتح‌الفتوحی بزرگ نایل آمده است. امروز در شرایطی به راحتی می‌توانیم از شکست توطئه‌ها و پیروزی مقاومت حرف بزنیم که در متن قضایای ۲۰ ماه اخیر با مخاطرات پیچیده‌ای مواجه بوده‌ایم. رسیدن لیر لبنان به پایین‌ترین قیمت خود طی ۴۰ سال اخیر – از ۱۵۰۰ لیر در برابر یک دلار به ۱۲۰۰۰ لیر در برابر یک دلار طی حدود ۱۵ ماه- برای کشوری با اقتصاد کوچک لبنان رویداد ساده‌ای نبود. مدیریت درست افکار جامعه لبنان برای سقوط نکردن در طراحی آمریکا در این شرایط بسیار دشوار بود کما اینکه رسیدن لیر سوریه از ۵۰۰ واحد در برابر یک دلار به ۱۰۰۰۰ واحد برای اقتصاد کوچک و در حال جنگ سوریه شرایط بسیار دشواری را پدید می‌آورد و امکان دوباره‌ای برای فعال شدن مخالفان بشار اسد ایجاد می‌کرد و مدیریت درست این صحنه کار به شدت پیچیده‌ای بوده که تجربه قبلی هم برای آن وجود نداشت.

و بالاخره باید گفت پیوستن علنی و اعلامی مقاومت یمن و مقاومت فلسطین طی یک ماه اخیر به جبهه مقاومت، رویداد بسیار مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. این موضوع هم چشم‌انداز جدیدی را به ما نشان می‌دهد و هم از ظرفیت جدیدی برای جبهه مقاومت خبر می‌دهد.



منبع خبر

موقعیت‌های جدید در جبهه مقاومت بیشتر بخوانید »

جایزه شهید همدانی فرصتی برای تامل نویسندگان به این حوزه است

جایزه شهید همدانی فرصتی برای تامل نویسندگان به این حوزه است



جایزه شهید همدانی فرصتی برای تامل نویسندگان به این حوزه است

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نظر به اهمیت برگزاری دومین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم، جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی، بر آن شدیم که گفت‌وگویی با سعدالله زارعی، رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه‌سازان نور و از پژوهشگران عرصه دفاع مقدس و محور مقاومت داشته باشیم تا با نظرات وی در خصوص اهمیت و همچنین آثار و پیامدهای برگزاری چنین دوسالانه‌ای آشنا شویم.

*ضرورت برگزاری دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم، جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی را بیان فرمایید.

اهمیت این جشنواره به خاطر اهمیت موضوعی است که برای آن در نظر گرفته شده و آن مسئله مدافعان حرم است. مدافعان حرم فضایی را برای جمهوری اسلامی و جهان اسلام و برای منطقه ایجاد کرد. این تعبیری که غربی‌ها بکار بردند، اساسا روند سیاسی را در منطقه تغییر داد.

غربی‌ها خیلی تلاش کردند که منطقه غرب آسیا را تکه تکه کنند و ملت‌ها را در مقابل هم قرار دهند، نظریاتی مطرح شد که امنیت این منطقه وابسته به غرب است، وابسته به آمریکاست، اگر امنیتی باید وجود داشته باشد، این امنیت در تعریف رابطه امنیتی این منطقه و غرب قابل‌ دسترسی است.

این نظریه در طول پس از جنگ جهانی اول وجود داشت، در دوره پس از جنگ جهانی دوم تشدید شد و در دوره جنگ سرد بخصوص برای این مسئله هزینه شد.

نظریه مدافعان حرم، این نظر را ابتدا مطرح کرد که امنیت یک امر درونی است و مربوط به ملت‌ها می‌شود. امنیت یک امر فرهنگی است و مربوط به فرهنگ و رسوم و باورها و ارزش‌های مردم هر منطقه می‌شود و امنیت یک مسئله درون منطقه‌ای است که با برخورداری از نیروهای محلی و منطقه‌ای قابل وصول است.

این نظریه با اقدامات شهید بزرگوار، سردار سلیمانی و شهدای بزرگی همچون سردار همدانی عملاً به منصه ظهور رسید و توانست در یک دوره کوتاه حدوداً ۱۰ ساله اساسا وضع امنیتی منطقه را تغییر دهد، نه فقط آن انگاره قبلی امنیت که غربی‌ها مبلغ آن بودند کنار رفت، بلکه اساسا وضع دگرگون شد. فقط نظر تغییر نکرد، بلکه فضا نیز تغییر کرد و شاید این جزء عجایب تاریخ است که یک وضع بسیار پیچیده، سرمایه‌گذاری شده و برخوردار از انواع حمایت‌های غربی‌ها در یک دوره کوتاه ۱۰ ساله دگرگون شود و تغییر کند.

تغییر چنین وضعیتی در یک دوره طبیعی یک دوره حداقل ۶۰ تا ۷۰ سال را طلب می‌کرد. یعنی باید سه نسل تغییر می‌کردند تا این شرایط جدید ایجاد شود ولی خدای متعال چنان برکتی در کار شهید سلیمانی و شهید همدانی‌ها قرار داد که این دوره ۶۰ سال، ۷۰ سال به یک دوره ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و این جزء عجائب است، به تعبیری جزء معجزات است و متاسفانه در این خصوص کمتر کار شده است.

حالا این مسئله یک وظیفه‌ای را به دوش مجامع فرهنگی گذاشته که با کارهای عمیق فرهنگی، علمی، تصویری و نوشتاری این رویداد را توضیح بدهند، تثبیت کنند و به یک الگو تبدیل کنند. این کار همین جشنواره‌ها و دوسالانه‌هاست که باید با جدیت دنبال شود، تعبیری که مقام معظم رهبری داشتند که ثبت و ضبط درست مسائل مرتبط به دفاع مقدس از اهمیت جهاد در دوران جنگ اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و اینجا هم اگر شما بتوانید درست حقایق مربوط به این اتفاق بزرگ و مهم را روشن کنید، مساوی با همان کار بزرگ مدافعان حرم است.

* آیا کتاب‌های منتشر شده درباره مدافعان حرم، از حیث کمی و کیفی به‌اندازه‌ای است که این دوسالانه برگزار شود؟

خوشبختانه ما شاهد یک جنب‌وجوش وسیعی هم در داخل کشور و هم در خارج کشور، هم در عرصه تولید کتاب، هم در عرصه تولید فیلم و مستند نسبت به این مسئله هستیم.به نظرم همین الان در کشور ما یکی از عناوین پرشمار به لحاظ تولید کتاب و مستند همین مسئله مدافعان حرم است و فکر می‌کنم عدد، عدد بالایی باشد، اگر احصاء دقیقی صورت پذیرد به نظرم در حوزه کتاب به حدود ۵۰۰ جلد کتاب برسیم و در حوزه مستند ممکن است چند برابر این باشد.

* این نوع جوایز چه تاثیری در روند ماندگاری فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت می‌تواند داشته باشد؟

در واقع شما وقتی دوسالانه می‌گذارید و جایزه می‌دهید، می‌خواهید بگوئید که نظام به این مسائل اهمیت ویژه ای می‌دهد، این خود در افرادی که تاکنون به این فکر نیفتاده‌اند که کاری را برای تبیین مسائل مدافعان حرم انجام دهند، تاثیر می‌گذارد. در واقع این یک یادآوری به کسانی است که ظرفیت و توانایی انجام این کار رادارند، اما راجع به این موضوع تامل نکرده‌اند.

* از تجربه چنین جایزه‌ها و مراسم ‌هایی که در طول سالیان گذشته برگزار شده و می‌شود، چه بهره‌برداری بهینه‌ای برای با کیفیت برگزارشدن این جایزه وجود دارد؟

هر کار خوب یک تجربه‌ای است که صورت گرفته، هر تجربه‌ای هم نکات برجسته دارد و نکات قابل انتقاد. با نگاه به کارهای صورت گرفته ما می‌توانیم جنبه‌های برجسته آن را در این کار مورد ملاحظه قرار بدهیم و با نگاه به موارد نقدی که وجود دارد، در جهت رفع عیوب این کار اقدام کنیم.

* با توجه به اینکه دوره اول این جایزه برگزار شده، ارزیابی‌تان از نتایج دوره اول چیست و چه بهره‌ای برای این دوره می‌بریم؟

وقتی به حجم آثار در این دو کار می نگریم؛ متوجه می‌شویم یک‌روند به شدت صعودی در تولید آثار شاهد هستیم. یعنی اگر ما تولیدات سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ که مبنای این دوسالانه است را با سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳ مقایسه کنیم ۹۷ می‌بینیم که الان با یک حجم وسیعی از تولیدات مواجه هستیم. البته یک سری رخدادها نیز در این حوزه، باعث گرایش بیشتر برای کار شد و مهم ترین آن شهادت سردار سلیمانی بود که یک دفعه آنچه که در حوزه مدافعان حرم انجام می‌شد، چند برابر شد و نهضت تولید آثار در خصوص مبحث مدافعین حرم ایجاد شد.

* چه‌کار کنیم که قاطبه نویسندگان به سمت این حوزه قلم بردارند؟

قاطبه نویسندگان ممکن است به این سمت نیایند. ممکن است نویسندگان به لحاظ نوشتاری گرایشاتی داشته باشند، به لحاظ مشغله، مشاغلی داشته باشند. مهم این است که ما مسیر را برای نوشتن در این حوزه هموار کنیم.

ببینید، اولین چیزی که در اینجا برای نویسنده موردنیاز است، این است که بانک اطلاعات داشته باشد. ما باید بتوانیم یک بانک اطلاعات قابل دسترس برای عموم نویسندگان در حوزه مدافعان حرم ایجاد کنیم که فرض، وقتی‌که مثلا نویسنده خواست دسترسی پیدا کند به وصیت‌نامه شهدای مدافعان حرم، مشکلی نداشته باشد. اگر خواست مثلا به خاطرات اینها دسترسی پیدا کند، مشکلی نداشته باشد، اگر خواسته باشد با کسانی که با این شهدا آشنایی دارند، تماس بگیرد و جزئیاتی را از اینها سوال کند، این امکان برایش فراهم باشد. یا مثلا چنانچه خواست ببیند تاکنون در این زمینه چه‌کاری صورت گرفته، باید بتواند بدون هزینه، متونی را که در این زمینه تدوین‌شده‌اند، ببیند.

ما اگر این بانک را ایجاد کردیم و این بانک برای او هزینه‌ای نداشت، طبیعتا او هم شوق پیدا میکند و سرعت پیدا می کند تا کاری را که بخواهد انجام دهد. اما اگر اینها نباشد، کار تقریبا در مرز ناممکن است و خیلی دشوار است. ولی مجموعه‌ای مانند مرکز اسناد می‌تواند این بانک اطلاعات را در سایتی قرار دهد و آن را در اختیار افراد قرار دهد.

* به منظور برگزاری بهتر این دوسالانه شما چه پیشنهاداتی می‌دهید؟

فکر می‌کنم به تناسب نامی که این دوسالانه دارد باید دفاتری در کشورهایی که درگیر موضوع مدافعان حرم بودند ایجاد شود؛ مثلا دفتری در کابل، دمشق، بغداد، بیروت، صنعا و… باشد که اینها بتوانند این موضوع را به لحاظ ادبیاتی توسعه بدهند و هم کارهایی که آنجاها در این خصوص صورت گرفته، بتوانند رصد کرده و منعکس کنند.

از آنجا که این یک دوسالانه مدافعان حرم است؛ چون مدافعان حرم یک مقوله کاملا بین‌المللی است، مثل مقوله دفاع مقدس نیست که کاملا داخلی است، باید بتواند با ملت‌هایی که طرف درگیر در این حوزه بوده‌اند، ارتباط گرفته، آثار آنها را شناسایی و جمع‌آوری کند، ترجمه کند، منعکس کند، خبر بگیرد و خبر دهد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نظر به اهمیت برگزاری دومین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم، جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی، بر آن شدیم که گفت‌وگویی با سعدالله زارعی، رئیس موسسه مطالعات راهبردی اندیشه‌سازان نور و از پژوهشگران عرصه دفاع مقدس و محور مقاومت داشته باشیم تا با نظرات وی در خصوص اهمیت و همچنین آثار و پیامدهای برگزاری چنین دوسالانه‌ای آشنا شویم.

*ضرورت برگزاری دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم، جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی را بیان فرمایید.

اهمیت این جشنواره به خاطر اهمیت موضوعی است که برای آن در نظر گرفته شده و آن مسئله مدافعان حرم است. مدافعان حرم فضایی را برای جمهوری اسلامی و جهان اسلام و برای منطقه ایجاد کرد. این تعبیری که غربی‌ها بکار بردند، اساسا روند سیاسی را در منطقه تغییر داد.

غربی‌ها خیلی تلاش کردند که منطقه غرب آسیا را تکه تکه کنند و ملت‌ها را در مقابل هم قرار دهند، نظریاتی مطرح شد که امنیت این منطقه وابسته به غرب است، وابسته به آمریکاست، اگر امنیتی باید وجود داشته باشد، این امنیت در تعریف رابطه امنیتی این منطقه و غرب قابل‌ دسترسی است.

این نظریه در طول پس از جنگ جهانی اول وجود داشت، در دوره پس از جنگ جهانی دوم تشدید شد و در دوره جنگ سرد بخصوص برای این مسئله هزینه شد.

نظریه مدافعان حرم، این نظر را ابتدا مطرح کرد که امنیت یک امر درونی است و مربوط به ملت‌ها می‌شود. امنیت یک امر فرهنگی است و مربوط به فرهنگ و رسوم و باورها و ارزش‌های مردم هر منطقه می‌شود و امنیت یک مسئله درون منطقه‌ای است که با برخورداری از نیروهای محلی و منطقه‌ای قابل وصول است.

این نظریه با اقدامات شهید بزرگوار، سردار سلیمانی و شهدای بزرگی همچون سردار همدانی عملاً به منصه ظهور رسید و توانست در یک دوره کوتاه حدوداً ۱۰ ساله اساسا وضع امنیتی منطقه را تغییر دهد، نه فقط آن انگاره قبلی امنیت که غربی‌ها مبلغ آن بودند کنار رفت، بلکه اساسا وضع دگرگون شد. فقط نظر تغییر نکرد، بلکه فضا نیز تغییر کرد و شاید این جزء عجایب تاریخ است که یک وضع بسیار پیچیده، سرمایه‌گذاری شده و برخوردار از انواع حمایت‌های غربی‌ها در یک دوره کوتاه ۱۰ ساله دگرگون شود و تغییر کند.

تغییر چنین وضعیتی در یک دوره طبیعی یک دوره حداقل ۶۰ تا ۷۰ سال را طلب می‌کرد. یعنی باید سه نسل تغییر می‌کردند تا این شرایط جدید ایجاد شود ولی خدای متعال چنان برکتی در کار شهید سلیمانی و شهید همدانی‌ها قرار داد که این دوره ۶۰ سال، ۷۰ سال به یک دوره ۱۰ سال تغییر پیدا کرد و این جزء عجائب است، به تعبیری جزء معجزات است و متاسفانه در این خصوص کمتر کار شده است.

حالا این مسئله یک وظیفه‌ای را به دوش مجامع فرهنگی گذاشته که با کارهای عمیق فرهنگی، علمی، تصویری و نوشتاری این رویداد را توضیح بدهند، تثبیت کنند و به یک الگو تبدیل کنند. این کار همین جشنواره‌ها و دوسالانه‌هاست که باید با جدیت دنبال شود، تعبیری که مقام معظم رهبری داشتند که ثبت و ضبط درست مسائل مرتبط به دفاع مقدس از اهمیت جهاد در دوران جنگ اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست و اینجا هم اگر شما بتوانید درست حقایق مربوط به این اتفاق بزرگ و مهم را روشن کنید، مساوی با همان کار بزرگ مدافعان حرم است.

* آیا کتاب‌های منتشر شده درباره مدافعان حرم، از حیث کمی و کیفی به‌اندازه‌ای است که این دوسالانه برگزار شود؟

خوشبختانه ما شاهد یک جنب‌وجوش وسیعی هم در داخل کشور و هم در خارج کشور، هم در عرصه تولید کتاب، هم در عرصه تولید فیلم و مستند نسبت به این مسئله هستیم.به نظرم همین الان در کشور ما یکی از عناوین پرشمار به لحاظ تولید کتاب و مستند همین مسئله مدافعان حرم است و فکر می‌کنم عدد، عدد بالایی باشد، اگر احصاء دقیقی صورت پذیرد به نظرم در حوزه کتاب به حدود ۵۰۰ جلد کتاب برسیم و در حوزه مستند ممکن است چند برابر این باشد.

* این نوع جوایز چه تاثیری در روند ماندگاری فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت می‌تواند داشته باشد؟

در واقع شما وقتی دوسالانه می‌گذارید و جایزه می‌دهید، می‌خواهید بگوئید که نظام به این مسائل اهمیت ویژه ای می‌دهد، این خود در افرادی که تاکنون به این فکر نیفتاده‌اند که کاری را برای تبیین مسائل مدافعان حرم انجام دهند، تاثیر می‌گذارد. در واقع این یک یادآوری به کسانی است که ظرفیت و توانایی انجام این کار رادارند، اما راجع به این موضوع تامل نکرده‌اند.

* از تجربه چنین جایزه‌ها و مراسم ‌هایی که در طول سالیان گذشته برگزار شده و می‌شود، چه بهره‌برداری بهینه‌ای برای با کیفیت برگزارشدن این جایزه وجود دارد؟

هر کار خوب یک تجربه‌ای است که صورت گرفته، هر تجربه‌ای هم نکات برجسته دارد و نکات قابل انتقاد. با نگاه به کارهای صورت گرفته ما می‌توانیم جنبه‌های برجسته آن را در این کار مورد ملاحظه قرار بدهیم و با نگاه به موارد نقدی که وجود دارد، در جهت رفع عیوب این کار اقدام کنیم.

* با توجه به اینکه دوره اول این جایزه برگزار شده، ارزیابی‌تان از نتایج دوره اول چیست و چه بهره‌ای برای این دوره می‌بریم؟

وقتی به حجم آثار در این دو کار می نگریم؛ متوجه می‌شویم یک‌روند به شدت صعودی در تولید آثار شاهد هستیم. یعنی اگر ما تولیدات سال ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ که مبنای این دوسالانه است را با سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳ مقایسه کنیم ۹۷ می‌بینیم که الان با یک حجم وسیعی از تولیدات مواجه هستیم. البته یک سری رخدادها نیز در این حوزه، باعث گرایش بیشتر برای کار شد و مهم ترین آن شهادت سردار سلیمانی بود که یک دفعه آنچه که در حوزه مدافعان حرم انجام می‌شد، چند برابر شد و نهضت تولید آثار در خصوص مبحث مدافعین حرم ایجاد شد.

* چه‌کار کنیم که قاطبه نویسندگان به سمت این حوزه قلم بردارند؟

قاطبه نویسندگان ممکن است به این سمت نیایند. ممکن است نویسندگان به لحاظ نوشتاری گرایشاتی داشته باشند، به لحاظ مشغله، مشاغلی داشته باشند. مهم این است که ما مسیر را برای نوشتن در این حوزه هموار کنیم.

ببینید، اولین چیزی که در اینجا برای نویسنده موردنیاز است، این است که بانک اطلاعات داشته باشد. ما باید بتوانیم یک بانک اطلاعات قابل دسترس برای عموم نویسندگان در حوزه مدافعان حرم ایجاد کنیم که فرض، وقتی‌که مثلا نویسنده خواست دسترسی پیدا کند به وصیت‌نامه شهدای مدافعان حرم، مشکلی نداشته باشد. اگر خواست مثلا به خاطرات اینها دسترسی پیدا کند، مشکلی نداشته باشد، اگر خواسته باشد با کسانی که با این شهدا آشنایی دارند، تماس بگیرد و جزئیاتی را از اینها سوال کند، این امکان برایش فراهم باشد. یا مثلا چنانچه خواست ببیند تاکنون در این زمینه چه‌کاری صورت گرفته، باید بتواند بدون هزینه، متونی را که در این زمینه تدوین‌شده‌اند، ببیند.

ما اگر این بانک را ایجاد کردیم و این بانک برای او هزینه‌ای نداشت، طبیعتا او هم شوق پیدا میکند و سرعت پیدا می کند تا کاری را که بخواهد انجام دهد. اما اگر اینها نباشد، کار تقریبا در مرز ناممکن است و خیلی دشوار است. ولی مجموعه‌ای مانند مرکز اسناد می‌تواند این بانک اطلاعات را در سایتی قرار دهد و آن را در اختیار افراد قرار دهد.

* به منظور برگزاری بهتر این دوسالانه شما چه پیشنهاداتی می‌دهید؟

فکر می‌کنم به تناسب نامی که این دوسالانه دارد باید دفاتری در کشورهایی که درگیر موضوع مدافعان حرم بودند ایجاد شود؛ مثلا دفتری در کابل، دمشق، بغداد، بیروت، صنعا و… باشد که اینها بتوانند این موضوع را به لحاظ ادبیاتی توسعه بدهند و هم کارهایی که آنجاها در این خصوص صورت گرفته، بتوانند رصد کرده و منعکس کنند.

از آنجا که این یک دوسالانه مدافعان حرم است؛ چون مدافعان حرم یک مقوله کاملا بین‌المللی است، مثل مقوله دفاع مقدس نیست که کاملا داخلی است، باید بتواند با ملت‌هایی که طرف درگیر در این حوزه بوده‌اند، ارتباط گرفته، آثار آنها را شناسایی و جمع‌آوری کند، ترجمه کند، منعکس کند، خبر بگیرد و خبر دهد.



منبع خبر

جایزه شهید همدانی فرصتی برای تامل نویسندگان به این حوزه است بیشتر بخوانید »

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها


سرویس جهان مشرق – پس از گذشت نزدیک به ۲ هفته درگیری شدید نظامی میان رژیم اشغالگر صهیونیستی و گروه‌های مقاومت فلسطین که از قدس به کرانه باختری و غزه و سپس سراسر فلسطین اشغالی و حتی اعراب ساکن اراضی ۱۹۴۸ که اصطلاحا شهروند اسرائیل خوانده می‌شدند، کشیده شد، این جنگ ۱۱ یا ۱۲ روزه با اعلام آتش بس به پایان رسید. اما این جنگ با جنگ‌های دیگر تفاوت‌های چشمگیری داشت. برای بررسی این پیروزی بزرگ با دکتر سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو پرداختیم.

مشرق: در ارتباط با تحولات اخیر در منطقه و جنگ غزه با رژیم صهیونیستی این سوال مطرح است که مقدمات شکل گیری و دلیل اصلی بروز این جنگ چه چیزی بود؟ این جنگ چه تاثیری بر معادلات سیاسی فلسطین داشت و پیامدهای آن در آینده بر رژیم صهیونیستی چه میتواند باشد؟

شکل گیری توطئه ای سنگین علیه فلسطین در چهار سال گذشته

دکتر سعدالله زارعی: بسم الله الرحمن الرحیم، در بحث فلسطین ما در مقطعی شاهد یک هجوم سنگین به فلسطین از سوی آمریکا، رژیم صهیونیستی و حوزه کشورهای عربی بودیم که به صورت های مختلف نمودار می شد. یکی از آنها موضوع معامله قرن بود که با روی کار آمدن ترامپ این مسئله اینگونه مطرح شد که قرار است یک اتفاق استراتژیک بزرگ رخ دهد و سیمای منطقه را تغییر دهد و وضعیت فلسطین را به نفع اسرائیل، دچار تغییرات عمده کند، و یا ماجرای عادی سازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی که به شدت دنبال می شد و کشورهایی شبیه امارات، بحرین و … در این زمینه پیشگام شدند و این زمزمه مطرح بود که این عادی سازی ممکن است با دیگر کشور ها صورت بگیرد، و یا مسئله الحاق کرانه باختری و یهودی سازی کامل قدس و کرانه باختری که به شکل جدی هم در معامله قرن و هم در برنامه هایی که نتانیاهو پیگیری میکرد مطرح بود و اگر ما این قضایا را تا همین سال پیش دنبال و بررسی کنیم، متوجه میشویم که یک توطئه بسیار سنگین، هم منطقه و هم فلسطین را در برگرفته بود.

فضاهم یک فضای سنگینی بود، ایران، عراق و لبنان هرکدام در یک صحنه ای درگیری داشتند، که مجموعه همه اینها بیان کننده این امر بود که با سرگرم کردن کشورهای محور مقاومت در مشکلات و مسائل دیگر، موضوع فلسطین را به سمتی که مورد دلخواهشان است می‌برند.

بابت درز اطلاعات همیشه به فلسطینی‌ها انتقاد داشتیم/ قرار شد جنگ از داخل فلسطین آغاز شود

اینجا یک سوال مطرح بود و آنهم اینکه در قبال این مسئله چه باید کرد؟ عمق فاجعه و حجم انرژی که برای به سرانجام رسیدن این توطئه استفاده شده بود، معلوم بود. بررسی های زیادی در داخل فلسطین و بیرون فلسطین برای یافتن پاسخ این سوال صورت گرفت. جمع بندی که صورت گرفت این بود که اول باید یک اتفاق از داخل فلسطین رخ دهد و نمیتوان با یک رخداد بیرونی این صحنه را تغییر داد. رخ داد بیرونی مثلا اینکه حزب الله لبنان به اسرائیل حمله کند، اما اینگونه حزب الله موقعیت خود را در جامعه لبنان از دست میداد و زیر سوال میرفت، چرا که دلیل موجهی برای شروع جنگ نداشت. ایران هم با وجود روی کار بودن دولت آقای روحانی، نمیتوانست به شکل جدی به این موضوع وارد شود، چرا که در داخل دچار تعارض و بهم ریختگی می شد. جمع بندی این بود که باید اتفاقی از داخل فلسطین رخ دهد.

دومین نکته این بود که این موضوع باید به شکل یک اتفاق تازه در حوزه نظامی – امنیتی رخ دهد. این تقریبا جمع بندی بود که در باره این موضوع صورت گرفت و فلسطینی ها از حدود دو سال پیش به سمت این مسئله رفتند که شرایط را آماده کنند تا اینکه یک اتفاق بزرگی در داخل سرزمین های اشغالی رخ دهد و این مسئله، مقدمه عملیاتی است که فلسطینی ها از دوهفته پیش شروع کردند.

در اینجا فلسطینی ها باید دست به جنگ میزدند که این موضوع به نوبه خود یک مسئله تازه بود، چرا که تاکنون فلسطینی ها در غزه مورد حمله قرار میگرفتند و تا حدی که بتوانند جنگ را متوقف کنند، دفاع میکردند و اسرائیل هم در نهایت به آتش بس، تن میداد. اما این بار بنا بود که اول فلسطینیان غزه دست به اقدام بزنند و در این میان باید سطح این اقدام از سطح اقدامات قبلی بالاتر و موضوع هم باید فراتر از غزه می بود. بر همین اساس فلسطینیان از دو سال پیش شروع به ارتقاء تجهیزات خود کردند و اگر چیزی میتوانستند به داخل غزه وارد کنند، کردند و کارگاه های تولید سلاح را افزایش دادند و در نهایت بر جنبه های حفاظت اطلاعات و حفاظت از تسلیحات خود افزودند، چرا که یکی از مشکلات همیشگی سیستم های فلسطینی، درز اطلاعات از آنها بود. اما در حزب الله این مشکل کمتر بود و یکی از انتقادهای همیشگی ما به فلسطینیان، این بود که شما اطلاعات را نمیتوانید در پیش خود نگه دارید و این باعث می شود که شما ضربه بخورید. اما این دفعه فلسطینیان سیستم حفاظتی خود را بازنگری و تقویت کردند.

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

در بهترین زمان به رژیم صهیونیستی حمله شد/ برای اولین بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ ۵ میلیون نفر در پناهگاهی با ظرفیت ۲ میلیونی!

در مدت دو سال، فلسطینیان به تولید، ارتقاء و ذخیره تجهیزات پرداختند تا اینکه به مقطع فعلی یعنی زمان عملیات رسیدیم. یک تئوری نظامی که همیشه در جنگ ها وجود دارد، شروع جنگ از نقطه ضعف دشمن است. با این کار ابهت طرف مقابل فرو میریزد و شما راحت تر میتوانی کار خودت را پیش ببری. در اینجا مقاومت فلسطین منتظر بروز یک نقطه ضعف قابل توجه از سوی اسرائیل بود که این مسئله در ماه های اخیر اتفاق افتاد.

اسرائیل در مدت دو سال، چهار انتخابات پارلمانی برگزار کردند و نتانیاهو چهار بار مسئول تشکیل کابینه شد که در نهایت این اتفاق نیفتاد و انتخابات پی در پی باطل شدند و این ابطال انتخابات باعث افزایش انتقادات در داخل سیستم شد و در ماه های اخیر در صحنه سیاسی اسرائیل اعم از احزاب، پارلمان، دولت و … یک یقه گیری شدید و تندی بوجود آمد. این  اتفاقات به مقاومت فلسطین فرصت مناسب را داد، یعنی زمانیکه مقاومت میتوانست به سرزمین های اشغالی حمله کند در حالیکه سیستم سیاسی در رژیم صهیونیستی دچار آشفتگی است و مقاومت میتواند به اسرائیل ضربه بزند و از آن سو ضربات کمتری دریافت کند.

در دفعات قبل که اسرائیل با یک منطقی جنگ را شروع میکرد، عقبه اسرائیل و یهودی ها با این جنگ هماهنگ می شدند و اختیار پایان دادن به جنگ نیز در دست خودشان بود. اما این دفعه شرایط فرق میکرد و زمانیکه عملیات مقاومت فلسطین در دفاع از قدس شروع شد، در درون اسرائیل به جای آنکه انسجام بیشتر شود، اختلافات بیشتر شد و کنترل بخش اعظمی از اسرائیل از دست این رژیم خارج شد.

اگر نقشه اسرائیل را ببینید، نقشه آن چیزی شبیه به یک لوزی است و اگر آن را از وسط به دو نیم تقسیم کنیم، جنوب اسرائیل صحرای نقب است که جمعیت زیادی ندارد و بیشتر مرکز پادگان های ارتش اسرائیل است که عمدتا در این منطقه برای اسرائیلی ها مشکلات امنیتی وجود نداشته است، زیرا این منطقه در اتصال با مصر است و مصری ها هم در ماجرای کمپ دیوید، یک قرار محکمی با اسرائیلی ها امضا کردند.

اما نیمه شمالی، این نیمه را اگر به شکل عمودی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم کنیم، قسمت شرقی آن مناطقی است که با اردن و سوریه و کمی هم با لبنان مجاور است و به دلیل اینکه اسرائیلی ها از این منطقه به شدت هراس داشتند، بخش عمده یگان های نظامی و پادگان های خود را در این قسمت قرار دادند و جمعیت ساکن یهودی در این مناطق نیز کم است.

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

بنابراین بیشتر جمعیت یهودیان در قسمت شمال غربی و قسمت روبه دریا، یعنی از شمال غزه تا شمال حیفا مستقر شده اند. همیشه این منطقه برای اسرائیلی ها منطقه امن محسوب می شد و برد موشک های فلسطینی نیز به این قسمت ها نمیرسید. باید مقاومت موشک هایی با برد ۲۵۰ کیلومتر مجهز می شد تا بتوانند این مناطق را بزند. این دفعه مقاومت فلسطین با نام قدس جنگ را شروع کرد و این مناطق را با تعداد بسیار بالایی از موشک ها، زیر آتش شدید قرار داد. یعنی مقاومت دارای موشک هایی بود که بعضی از آنها دارای برد ۲۵۰ کیلومتر و سر جنگی ۲۵۰ کیلوگرمی بودند.

در این زمان، اوضاع این قسمت بهم ریخت و پنج میلیون آدم باید به پناهگاه ها میرفتند، در حالیکه پناهگاه ها ظرفیت ۲ میلیون نفر را داشتند و این باعث می شد که یک تراکم بالایی در پناهگاه ها شکل بگیرد. طولی نکشید که درگیری ها شروع شد، درگیری میان یهودیان و اسرائیلی ها، درگیری بین مسلمانان و یهودی ها و درگیری میان مسلمانان و ارتش اسرائیل. در نهایت اسرائیل که هیچ برنامه ای برای جنگ نداشت و در طول جنگ نتوانسته بود خود را مدیریت کند و به یک روش روشن برسد، ناگزیز شد با پذیرش شروط مقاومت فلسطین، جنگ را تمام کند.

در ساعات ابتدایی جنگ، اسرائیل دست به دامان مصر شد/ شروط فلسطینی‌ها برای پذیرفتن آتش بس

در اینجا یک اشتباهی در رسانه های داخلی رخ داد و آنهم این بود که گفتند اسرائیلی ها آتش بس را بدون قید و شرط پذیرفتند. این غلط بود، چرا که اصلا اسرائیلی ها خواهان آتش بس بودند، نه اینکه فلسطینیان آتش بس را مطالبه کرده باشند و اسرائیل بدون قید شرط پذیرفته  باشد. این اسرائیلی ها بودند که خواستار آتش بس بودند، آنهم از ساعات آغازین جنگ که این واقعه هم یک پدیده بود، چرا که هر دفعه چند روز از جنگ میگذشت و بعد اسرائیلی ها به سمت آتش بس میرفتند، اما در این جنگ اسرائیلی ها از همان ساعات ابتدایی به سراغ مصری ها رفتند و آنهارا وادار کردند تا کاری کنند که آتش بس برقرار شود.

مُنتها این بار که طرف فلسطینی جنگ را شروع کرده بود، اعلام کرد که سقف خواسته های ما آتش بس نیست چرا که در نهایت آتش بس برقرار خواهد شد و اسرائیل قادر به ادامه جنگ نیست. ما خواسته هایی داریم و تضمین هایی هم میخواهیم. درباره قدس ما تضمین میخواهیم که اسرائیل سیاست گسترش شهرک ها و آزار اعراب را کنار بگذارد و مسجد الاقصی از محاصره ارتش خارج شود و مسلمانان بتوانند مراسمات عبادی خود را در آنجا انجام دهند و ترددشان آزاد باشد. فلسطینی ها اساسا یک علقه بسیار ویژه ای به مسجد الاقصی دارند. شرط دیگر هم این بود که اسرائیل باید این مطلب را بپذیرد که از این به بعد اگر اسرائیل دست به اقدامی شبیه به آنچه که در مورد محله شیخ جراح زد، بزند، ما حق واکنش نشان دادن داریم و جنگ را شروع میکنیم.

حالا دیگر مقاومتی که قبلا خواسته اش آتش بس بود، میگوید که باید مشروعیت اقدامات من به رسمیت شناخته شود و همه بپذیرند که ما از کل فلسطین حمایت میکنیم و این گروه های مقاومت فقط برای غزه نیستند، بلکه برای کل فلسطین و پرونده فلسطین هستند. در آخر نتانیاهو این شروط را پذیرفت و آقای اسماعیل هنیه هم در سخنرانی خود بعد از آتش بس به صورت صریح این مسائل را بیان کرد و گفت که خواسته های ما اینها بوده است و رژیم صهیونیستی هم به آنها متعهد شده است. اینکه میگوییم اسرائیل متعهد شد، به این معنی نیست که آنها همیشه متعهد بمانند، اما همین که اسرائیل زیر این برگه را امضا کرد، یک پیروزی ویژه برای مقاومت فلسطین بود و میتوانم بگویم که این اتفاق در جنگ ۳۳ روزه هم رخ نداده بود.

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

صیونیست‌ها به ترسو بودن، معروف هستند/ ضربه بزرگ اقتصادی با موشک‌های ارزان قیمت

گستره آتش سلاح مقاومت، یک موازنه وحشت در میان آنها ایجاد کرد. ممکن است اینها بگویند سلاح های مقاومت فلسطین در مقابل سلاح اسرائیل چیزی نیست. بله، اما وقتی شما در جایی باشید و کسی با سنگ به مکانی که شما هستید حمله کند، شما به همان اندازه ای نگران می شوید که شخصی با سلاح در جلوی در شمارا تهدید کند، درست است که سنگ و سلاح یکی نیست اما در هر دو مورد شما احساس تهدید جانی دارید، مخصوصا اگر شبیه صهیونیست ویژگی های روحی روانی خاصی‌ داشته باشید که از چیزهایی شبیه به این شدیدا بترسید. خب اسرائیلی ها و صهیونیست ها معروف هستند به ترسوبودن، همین سلاح ها ۵ میلیون نفر را به داخل پناهگاه ها برد.

همین مسئله که دیگر مقاومت فلسطین هر موقع که اراده کند، میتواند علیه اسرائیل اقدام کند، باعث ضربه زدن به وضعیت اقتصاد داخلی و بعضا افت قیمت‌ها در مناطق سرزمین اشغالی خواهد شد. اگر در محله ای شخصی به صورت مستمر، هر روز تیراندازی کند، خب مردم دیگر در آنجا نمی مانند و کسی برای خانه گرفتن به آن محله نمی آید و دیگر آنجا سرمایه گذاری نمی کند که  این بر روی قیمت ها در آن منطقه تاثیر گذار است.

پاسخ ابهام آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

در پی جنگ اخیر اسرائیل و فلسطین، دو حمله موشکی و پهپادی از سوی خاک سوریه و لبنان به سمت سرزمین‌های اشغالی صورت گرفت.

در مقطعی از جنگ اسرائیلی‌ها به بن بست رسیدند و موضوع شروع عملیات زمینی را مطرح کردند. این کار برای آنها آسان نبود و تجربه آنها از این اقدام تجربه مثبتی نبود، به طور کلی تجربه ارتش اسرائیل در جنگ های زمینی، تجربه منفی است که این را در تاریخ جنگ های این رژیم می‌توانید مشاهده کنید.

برای مثال در جنگ ۱۹۷۳ مصری ها توانستند ارتش اسرائیل را از مصر بیرون کنند و تمام صحرای سینا را آزاد کنند که در طی این عملیات بیش از ۱۰۰۰ اسرائیلی کشته شدند. در هر صورت این زمزمه اسرائیلی ها تهدیدی بود که نمی شد با خیال آسوده از کنار آن عبور کرد و مطمئن باشیم که اتفاقی نخواهد افتاد.

بنا شد که به اسرائیل هشدار داده شود که اگر دامنه جنگ را تشدید کنید، این دامنه از سوی مقاومت تشدید خواهد شد و لذا گروه احمد جبرئیل در لبنان چند راکت را صرفا با هدف اخطار دادن به سمت اسرائیل شلیک کرد که در این اقدام، هیچ هدف خاصی مد نظر نبود.

بعد از این ماجرا اسرائیلی‌ها بسیار نگران شدند و از رئیس جمهوری فرانسه خواستند که با حزب الله مذاکره کند و از آنها اطمینان بگیرد که وارد جنگ نخواهند شد، مقامات فرانسه هم با سید حسن نصر الله مذاکره کردند.

سید حسن نصرالله در پاسخ، جوابی داد که نه مثبت بود و نه منفی. مبنای صحبت نصرالله این بود که ما نمیتوانیم به صورت کامل فلسطینی های مقیم لبنان را کنترل کنیم، ما از طرف خودمان میتوانیم صحبت کنیم اما از سوی فلسطینیان نمیتوانیم قولی بدهیم.

در واقع به طرف فرانسوی گفته شد که اگر او بخواهد اقداماتش را تشدید کند، ما ورود خواهیم کرد و زمینه اش را هم داریم، زمینه اش حضور فلسطینی ها در اینجاست. جواب  نصرالله به گونه ای بود که نماینده مکرون را با یک ابهام به فرانسه برگرداند و معلوم شد در این قضیه تضمینی وجود ندارد و سید حسن نصرالله تضمینی در این باره نداد.

ورود پهپاد از سوریه نیز با همین فلسفه صورت گرفت و مهم نیست که پرتاب این پهپاد توسط چه کسی صورت گرفته است، مهم این است که از این جغرافیا این اقدام صورت گرفته است که نتیجه آن این بود که نشان داد اسرائیل از اینکه این جنگ گسترش پیدا کند بسیار وحشت دارد و گسترش جنگ نقطه ضعف بزرگ اسرائیل است و دلیل اینکه اسرائیل پاسخی نداد، این بود که آنها دنبال گسترش دامنه و دایره جنگ نبودند و آنها به شدت دنبال برقراری آتش بس بودند و سریع سراغ مصری ها رفتند.

این بار مصری ها ناگزیر شدند که ادبیاتشان را به نفع فلسطینی ها تغییر دهند تا فلسطینی ها رضایت دهند. موضع گیری الازهر به نفع حماس یک اقدام بی سابقه بود که احمد طیب اعلام کرد که ما از حماس حمایت میکنیم، چرا که حماس از مقدسات حمایت میکند و زمانی احمد طیب این موضوع را گرفت که فلسطینی ها آتش بس را نمی‌پذیرفتند.

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

روایت عجیب صهیونیست‌ها درباره آینده پس از جنگ اخیر/ ۲۵۰ نقطه از غزه را زدند ولی جنگ متوقف نشد

این اتفاقی که در فلسطین رخ داد، به صهیونیست ها و اسرائیلی ها گفت که اینجا جای ماندن نیست. این مسئله موج مهاجرت یهودیان به خارج از اسرائیل را به همراه خواهد داشت. این جنگ حیات اسرائیل را از این حیث تهدید کرد که به آنها گفت اینجا جای ماندن نیست.

چند روز پیش روزنامه ه‌آرتص عین این کلمه را به کار برد، در این روزنامه مقاله ای به قلم یکی از کارشناسان سرشناس اسرائیل به نام “آری شوید” منتشر شد که در آن گفته شده بو «ما گمان میکردیم که کار مقاومت فلسطین را ساخته ایم اما میبینیم که اینگونه نیست. باید پذیریم که فلسطینیان مانند دیگران نیستند و آنها تا سرزمینشان را بدست نیاورند، دست بردار نیستند و ما باید بپذیریم که آنها از حق خود دفاع میکنند.» دیگر روزنامه های دیگر نیز این مسئله را داشتند، هم چپ گراها و هم راست گراها گفتند که این وضع قابل قبول و تحمل نیست. حتی بعضی از آنها نوشتند که مسئله “هلوکاست” یک دروغی بود که با آن یهودی ها را  اینجا جمع کردند. تا همین یکسال پیش چنین ادعایی در انگلیس و فرانسه باعث می شد که شخص را به زندان بیاندازند. دیگر روزنامه اسرائیلی نوشته است داستان اینکه هیکل سلیمان زیر مسجد الاقصی است، دروغ است و هیکلی در کار نیست. اینها سخنانی است که اگر کسی در بیرون میگفت، اورا تا پای چوبه دار میکشاندند، اما خوده اسرائیلی ها این را در روزنامه های خود میگویند.

این نشان میدهد که این جنگ زیر ساخت های فکری و ذهنی و جنبه های سخت افزاری قدرت اسرائیل را کاملا سرنگون کرد. ارتش نتوانست اوضاع را کنترل کند، در واقع ارتش هیچ برنامه ای نداشت، اصلا ارتش اسرائیل این دو سال از اقدامات آماده سازی مقاومت فلسطین هیچ خبری نداشت. ارتش متوجه نشده که با زدن ۲۵۰ نقطه در غزه، این جنگ تمام نمی شود، متوجه نشد که این جنگ ادامه پیدا میکند، درحالیکه جغرافیای عملیاتی اسرائیل محدود به غزه می ماند، اما جغرافیای عملیاتی مقاومت فلسطین تمام سرزمین های اشغالی می شود. اسرائیل برای حل مسئله، هیچ برنامه ای نداشت. این مسئله قابل توجهی است که ارتشی با این سابقه که هفتاد سال است درگیر است و جنگ های بزرگی را مدیریت کرده است و درگیر جنبش های مختلفی بوده است، متوجه نشود که مقاومت فلسطین در یک منطقه کوچکی به نام غزه خود را برای یک چنین جنگی آماده میکند و نتواند این موضوع را پیش بینی کند.

بهت ۶ ساعته صهیونیست‌ها در آغاز حملات هوایی فلسطینی‌ها

زمانیکه جنگ شروع شد ارتش اسرائیل به مدت ۶ ساعت نظاره گر بود و نمی دانست باید چه کند و بعد از آن هم شروع به حملات به غزه کردند. اسرائیل گمان میکرد که اگر یک جنگی کند و قدرت خود را نشان دهد، مانع توسعه جنگ می شود اما  تا آخر این جنگ ارتش اسرائیل با حالتی بهت زده به اتفاقات نگاه میکرد که چه زمانی این جنگ تمام می شود.

از امروز تا هفته های آینده شما هروز شاهد انتشار مقاله از داخل اسرائیل بر علیه اسرائیل خواهید بود، یعنی جنگ تمام نشده است، جنگ در غزه تمام شده است، اما در سرزمین های ۴۸ تازه شروع شده، بین خودشان، بین ارتش و سرویس اطلاعاتی شان، بین ارتش و دولت، دولت و احزاب و… و. و این مسئله مدام جلوتر خواهد رفت و اسرائیل را از درون دچار اضمحلال میکند و هیچ قدرتی در اسرائیل برای کنترل این مسئله وجود ندارد. مردان قدرتمند اسرائیلی که صحنه های سخت را مدیریت میکردند دیگر نیستند، اسرائیل را الان مردانی اداره میکنند که قادر نیستند بعد از چهار انتخابات، یک دولت تشکیل دهند که اینهم در تاریخ این رژیم بی سابقه بوده است.

ضرباتی که اسرائیلی ها در این جنگ خوردند، بسیار عمیق تر از چیزی است که در تصور ما میگنجد. البته نه اینکه این موشک ها و شلیک ها خیلی تعیین کننده بودند، درواقع این شلیک ها، وضعیت اصلی اسرائیل را عریان کرد و به خودشان و دنیا نشان داد و ثابت کرد که تمام سخنانی که درباره قدرت ارتش اسرائیل، قدرت اطلاعاتی، قدرت پیش بینی، قدرت مدیریت، قدرت ضربه زدن و کنترل کردن اینها گفته شده است، افسانه است.

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها

اتمام جنگ و پاسخ به چند سوال مهم/ طی دو سال آینده دو میلیون صهیونیست مهاجرت خواهند کرد/ دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست

 این جنگ در حالی پایان یافت که یک جنگ سطح پایین بود و جدا از کرانه باختری، سرزمین های ۴۸ و اردوگاه ها که بیشتر در صحنه سیاسی درگیر بودند، این جنگ عمدتا جنگ غزه با اسرائیل بود. الان اسرائیلی ها با این سوال مواجه هستند که اگر در کرانه باختری که حدود ۱۰ برابر غزه است، یک حماس یا جهاد اسلامی مسلح پیدا شود چی؟ اگر این مسئله مسلح شدن در آنجا و دیگر مناطق عمومی شود چه کنیم؟ چرا که این گرایش به مسلح شدن در میان فلسطینیان کرانه باختری وجود دارد.

این سوال برای آنها مطرح می شود که اردنی ها و فلسطینی های ساکن لبنان با اینکه ایندفعه با یک کشته از سر مرزها به عقب برگشتند، اما اگر دفعه بعد برنگردند چه کنیم؟ اگر همین ها با سلاح به سمت ما سرازیر شدند، آیا ارتش آن زمان آمادگی مدیریت این اتفاق را دارد؟ اگر حزب الله و گروه های مقاومت سوری ورود کنند چه می شود؟

در حال حاضر آینده رژیم صهیونیستی بعد از این جنگ به شدت تیره و تار شد و چشم انداز اسرائیل برای یهودیان ساکن آنجا به طور کامل یک چشم انداز منفی شد که مسئله آنها را وادار به فرار میکند. من مطمئن هستم طی یکسال آینده، دست کم دو میلیون یهودی از اسرائیل می روند. همین الان بنابر گفته نتانیاهو جمعیت یهودیان ۸/۵ میلیون نفر است که ما میگوییم این رقم درست نیست ولی فرض میگیریم درست باشد، از آن سو جمعیت فلسطینی ها در سرتاسر فلسطین ۶ میلیون نفر است. خب اگر این دو میلیون یهودی از اسرائیل بروند، این یک تغییر قابل توجه است و جمعیت فلسطینیان و اسرائیلی ها به یکدیگر نزدیک خواهد شد.

لذا ما میتوانیم بگوییم که سرنوشت اسرائیل در این جنگ تا حد زیادی رقم خورد و به جایی رسید که برای نابودی اسرائیل دییگر یک جنگ بزرگ لازم نیست و با یک جنگ متوسط و یا کوچک هم میشود این رژیم نامشروع را از بین برد.
 



منبع خبر

دیگر برای نابودی اسرائیل به جنگ بزرگ احتیاجی نیست/ برای اولین‌بار به مناطق امن صهیونیست‌ها حمله موشکی شد/ پاسخ ابهام‌آمیز سید حسن نصرالله به فرستاده اسرائیلی‌ها بیشتر بخوانید »

سیاه‌چاله‌های اسرائیل

سیاه‌چاله‌های اسرائیل



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- رژیم صهیونیستی در دو هفته اخیر با چندین رخداد امنیتی پیاپی مواجه گردید؛ انفجار در تأسیسات حساس نظامی «تومر» (Toumer)، شلیک موشک سوری به سمت مرکز هسته‌ای دیمونا و وقوع آتش‌سوزی مهیب در تأسیسات نظامی حیفا حوادث پیاپی و متعددی‌ بودند که با بدبیاری کشته شدن ده‌ها تن از عناصر صهیونیست در یک مراسم مذهبی روز جمعه توأم گردید، فشار بزرگی به این رژیم وارد کرد.

همزمان با این مسایل، تل‌آویو درگیر تشکیل دولت جدید بود که تاکنون به جایی نرسیده است و بعضی از ناظران معتقدند، رژیم جعلی اسرائیل ناگزیر به برگزاری پنجمین انتخابات پارلمانی – کنست- طی دو سال خواهد شد. رژیم صهیونیستی اخبار مرتبط با این رویدادهای مهم را به شدت کنترل می‌کند و شاید این حد از کنترل رویدادها از سوی این رژیم بی‌سابقه باشد. این موضوع بیان‌کننده آن است که رژیم نه فقط از ابعاد مواجهه با دشمنان خارجی خود بلکه حتی از ابعاد مواجهه با مخالفان داخلی این دولت، در معرض تهدیدات اساسی واقع شده است. لاینحل ماندن انتخاب دولت و عدم پایداری توافقاتی که میان گروه‌های پارلمانی صورت می‌گیرد هم بر این وخامت تأکید دارند.

در همین یک سال گذشته، اسرائیلی‌ها سرگرم گرفتن عکس‌های یادگاری با حکام امارات، بحرین و سودان بودند و نتانیاهو از عزم خود برای الحاق کرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ خبر می‌داد و پشتیبان اصلی دولت اسرائیل، بلندی‌های جولان را اسرائیلی‌ و غیرقابل بازگشت به سوریه خواند. بعضی‌ها با نگاه به این رخدادها که در سطوح دولتی و نه مردمی جریان داشت، می‌گفتند دور دور اسرائیل است. اما امروز و به فاصله حدود یک سال شاهد رخدادهای پیاپی امنیتی در محدوده سرزمین‌های اشغال‌شده ۱۹۴۸ هستیم و این در حالی است که تومر، دیمونا و حیفا سه منطقه مهم اسرائیل به حساب می‌آیند و بیش از هر نقطه دیگری تحت پوشش شدید و پرهزینه دفاعی قرار دارند.

آمارهای منتشره رژیم صهیونیستی از هزینه حدود ۵۰ میلیارد دلاری آن برای ایجاد یک خط دفاعی پرقدرت در اطراف تأسیسات حساس در حیفا، نقب و تل‌آویو خبر می‌دهند. بر این اساس از زمان شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه -۱۳۸۵- تا سال گذشته سامانه‌های بی‌۵۲، پاتریوت و گنبد ‌آهنین اطراف این تأسیسات مستقر شدند. حوادث پیاپی در این سه نقطه نه فقط شکست پروژه ایجاد دیواره آتش پیرامون این تأسیسات حساس را برملا کرد، بلکه این موضوع را نشان داد که در سایر مراکز و آبادی‌های تحت اشغال اسرائیل که از این مقدار سامان دفاعی برخوردار نیستند، آسیب‌پذیری خیلی بالایی وجود دارد که از جمله باید به پایگاه‌های هوایی ارتش در استان‌های نقب در جنوب و جلیل‌شمالی در شمال سرزمین‌های ۱۹۴۸ اشاره کرد.

این سرزمین‌ها در فاصله کمتری از موقعیت‌های مقاومت قرار دارند. ضمن آنکه اسرائیل در این مناطق با صورت‌حساب‌های سنگینی هم مواجه است؛ ایران، حزب‌الله لبنان، سوریه و گروه‌های فلسطینی هنوز انتقام بسیاری از جنایاتی که اسرائیل طی سال‌های اخیر علیه آنان مرتکب شده، نگرفته‌اند و رژیم صهیونیستی می‌داند زمان تلافی، چندان دور نیست. وضع امنیتی اسرائیل را ساده‌تر از این نمی‌توان توضیح داد. اسرائیلی‌ها به دلیل همین وضعیت طی دو هفته اخیر لحن خود را در ارتباط با ایران و سوریه تغییر دادند و حتی یک رسانه اسرائیلی به دروغ مدعی شد یک هواپیمای مسافربری اسرائیل در فرودگاه دمشق به زمین نشسته است.

یک تحلیل جامعه‌شناسی از جامعه صهیونیستی می‌گوید در این جامعه رابطه مستقیمی میان ترس و میل به شرارت وجود دارد. آنگاه که یهودیان بترسند، به سمت انتخاب افرادی می‌روند که روحیه رادیکال‌تر داشته و بتوانند با افراط‌گرایی، دیواره‌ای امنیتی، اطراف آنان پدید آورند و آنگاه که احساس تهدید نکنند، افراد معقول‌تری انتخاب می‌شوند. در وضعیت اول، یهودی ساکن فلسطین اشغالی به سمت حل مسایل فوری‌تر گرایش دارد و در وضعیت دوم به سمت حل مسایل اساسی‌تر حرکت می‌کند. بر این اساس، در دو دهه اخیر کشش اکثریت نسبی جامعه یهودی به سمت انتخاب پیاپی راست‌گرایان افراطی و عدم تغییر در این روند بوده است. این موضوع بیانگر آن است که تهدیدات حیاتی اسرائیل را احاطه کرده‌اند و این بدان معناست که اسرائیل در شرایط فعلی در مواجهه با دشمنان خود بیش از اجرای مانورهای سیاسی و امنیتی نمی‌تواند کار عملیاتی مؤثری انجام دهد. به عنوان مثال در حالی که مقامات و نهادهای امنیتی اسرائیل به طور پیاپی از تهدید فزاینده حزب‌الله علیه خود سخن می‌گویند اما از سال ۲۰۰۶ – پایان جنگ ۳۳ روزه – تاکنون به جز چند ترور و زدن چند محموله حزب‌الله در سوریه نتوانسته‌اند کاری که بر قدرت و اقتدار حزب‌الله تأثیر کاهنده بگذارد، انجام دهند. و حال آنکه در این فاصله، حزب‌الله به انواعی از سلاح‌های راهبردی جدید و حتی انبوهی از موشک‌های نقطه‌زن و پهپادهای تهاجمی و نیز ساخت آنها دست پیدا کرده است.

اقدامات رژیم صهیونیستی علیه سوریه هم‌ این‌گونه است. سوریه در حد فاصل ۲۰۱۴ تاکنون قدرت گسترده‌ای یافته است. ارتش سوریه در فاصله ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ به شدت آسیب دید و قدرت تهاجمی و دفاعی آن تا حد زیادی از بین رفت اما در فاصله ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بازسازی شد و نیروهای جوان رزم‌دیده وارد بخش‌های مختلف آن شدند. در مورد تسلیحات هم تحول عمده‌ای در ارتش سوریه اتفاق افتاد، به حدی که هم‌اینک قادر است به میزان زیادی تهاجمات هوایی اسرائیل را دفع کرده و تهاجمات متقابلی را علیه پادگان‌های اسرائیلی در داخل سرزمین‌های ۱۹۴۸ فلسطین به اجرا بگذارد. این ارتش که اسرائیل خواب انهدام آن را می‌دید، امروز به ارتش مقاومت تبدیل شده و قابلیت رزم توأمان کلاسیک و نامتقارن را دارد. این شرایط متغیر امنیتی است که اسرائیل را دربرگرفته است.

اسرائیل برای خارج کردن ایران از سوریه خیلی تقلا کرد. نتانیاهو اعلام کرده بود تا سال ۲۰۲۰ ایران را از سوریه اخراج می‌کند و حتی به آمریکایی‌ها توصیه می‌کرد شما هم برنامه اخراج ایران از عراق را اجرایی کنید. اما اسرائیل امروز در شرایطی قرار گرفته که مقامات ارشد نظامی روسیه به آن هشدار داده‌اند دست از تحریک ایران بردارد و سوریه را به حال خود واگذارد. ایران شریک راهبردی سوریه در همه حوزه‌ها از جمله در حوزه امنیتی- نظامی است و این با آنچه نتانیاهو انتظار داشت، به کلی متفاوت است.

۲- محمود عباس رئیس‌ تشکیلات خودگردان فلسطین از تعویق برگزاری انتخابات پارلمانی، انتخاب تعیین اعضای سازمان آزادی‌بخش فلسطین و شوراها خبر داده است. قرار بود این سه انتخابات ۲۲ می‌- اول خردادماه – در غزه، قدس، کرانه و اردوگاه‌های فلسطینی مستقر در خارج از این کشور برگزار شود. محمود عباس ممانعت رژیم صهیونیستی از برگزاری انتخابات در قدس شرقی را بهانه کرد و کل انتخابات را تا زمان نامعین تعلیق و در واقع لغو کرد. این در حالی است که محمود عباس براساس توافقات درون فلسطینی، برگزاری انتخابات در قدس را -علی‌رغم مخالفت قابل پیش‌بینی اسرائیل- متعهد شده بود. از سوی دیگر همان‌طور که دیروز در بیانات اسماعیل هنیه آمد، اکثریت فلسطینی‌ها می‌توانستند در مکان‌هایی مثل مسجدالاقصی و کلیسای قیامت پای صندوق رأی آمده و در انتخابات شرکت نمایند. چرا محمود عباس انتخابات را به تعلیق درآورد؟ او علی‌رغم تنازل زیادی که حماس در مواضع خود نسبت به روند اداره کرانه باختری و تصمیمات سازمان آزادی‌بخش فلسطین – که نهادی اجماعی است- و تعاملات درون فلسطینی محمود عباس داشت، انتخابات را تعلیق کرده است و این در حالی است که از زمان آخرین انتخابات پارلمانی فلسطین که حماس در آن حدود ۷۵ درصد کرسی‌ها را به دست آورد، ۱۶ سال می‌گذرد و طی این دوران مشکلات فلسطینی‌ها رو به افزایش گذاشته است. وحدت فلسطینی‌ها که در همگرایی بین فتح و حماس تعین پیدا کرده هم برای مقابله با طرح‌های ضدفلسطینی رژیم‌های اسرائیل، آمریکا و سعودی ضرورت دارد که با تعلیق این انتخابات در معرض آسیب قرار گرفته است.

از سوی دیگر طی هفته‌های اخیر تحرکات اسرائیل علیه فلسطینی‌های شهر قدس افزایش یافته تا جایی که بعضی محافل فلسطینی نسبت به وقوع درگیری شدید این رژیم و شهرک‌نشینان در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان ابراز نگرانی کرده‌اند. در این میان اسماعیل هنیه رئیس‌دفتر سیاسی حماس که مهم‌ترین شخصیت این جنبش می‌باشد، در بیانات روز گذشته خود با تندترین عبارت، اسرائیل را تهدید کرد و گفت: «ما در این نبرد هرگز پشت فلسطینیان در قدس را خالی نخواهیم کرد» بعضی از ناظران معتقدند تهدید اسماعیل هنیه بدین معناست که در پاسخ به تهدید شهروندان فلسطینی از سوی شهرک‌نشینان صهیونیست در قدس، اقدامات تلافی‌جویانه علیه این شهرک‌ها را به اجرا خواهد گذاشت.

۳- شرایط فلسطین در آستانه روز قدس به‌گونه‌ای است که این سرزمین اشغال‌شده را آبستن حوادث مهمی نشان می‌دهد. فلسطینی‌ها اگر بتوانند اولاً فاصله سیاسی و ثانیاً فاصله جغرافیایی میان خود را بردارند، دست برتر را در مقابل اسرائیل خواهند داشت. حدود ۷میلیون آواره فلسطینی، حدود ۲ میلیون ساکن غزه، حدود ۲/۵ میلیون ساکن کرانه باختری و حدود ۲ میلیون ساکن سرزمین‌های ۱۹۴۸، ۱۳/۵ میلیون نفر جمعیت را شامل می‌شوند که در این میان حدود ۶/۵ میلیون نفرشان در درون فلسطین (۱۹۴۸ و ۱۹۶۷) زندگی می‌کنند. این در حالی است که شرایط منطقه پیرامون فلسطین – دو کشور مصر و اردن – هر لحظه می‌تواند به ضرر اسرائیل دستخوش تغییرات شود.



منبع خبر

سیاه‌چاله‌های اسرائیل بیشتر بخوانید »

سعد‌الله زارعی تبیین کرد

سعد‌الله زارعی تبیین کرد| ایران برای انتقام ترور شهید فخری‌زاده چه باید بکند؟


حوزه دولت خبرگزاری فارس ـ رضا اعرابی: تحولات اخیر در منطقه نشان می‌دهد دست برتر ایران در مقابل جبهه عبری، عربی و غربی هزینه در پی دارد و استکبار و ایادی آن در غرب آسیا توان مقابله با کشورمان را ندارند لذا به ابتدایی ترین روش‌های دشمنی یعنی ترور روی آورده‌اند.

هفتم آذرماه، یکی دیگر از دانشمندان هسته‌ای کشورمان در منطقه آبسرد دماوند با عملیات پیچیده تروریستی به شهادت رسید. فخری زاده که قبلا نتانیاهو نام او را به عنوان یکی از کِیس‌های مدنظر لیست تروریستی موساد نام برده بود بالاخره پس از سال‌ها مجاهدت شهید شد و به «قاسم سلیمانی دانش هسته‌ای کشور» ملقّب شد.

 ترور کوردلانه و ناجوانمردانه رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع که از دانشمندان برجسته کشور محسوب می شد، بار دیگر دشمنی و خباثت بدخواهان این ملت و نظام را برملا کرد که برای دستیابی به اهداف و توطئه های شوم خود، شخصیت های دانشمند و علمی را ترور و به شهادت می رسانند. 

برای بررسی تاثیر گذاری این ترور و نقش موثر ان بر امنیت داخلی به سراغ سعد الله زارعی کارشناس و تحلیل‌گر بین الملل و منطقه غرب آسیا رفتیم. وی در این گفت‌وگو ضربه متقابل را یک اصل دانست و بر اهمیت انتقام فوری و موثر تاکید کرد. 

فارس: لطفا کمی در مورد شخصیت شهید فخری زاده و ابعاد و ریشه‌های ترور وی توضیحاتی بفرمایید . . .

زارعی: یک تفاوت ایدئولوژیکی بین اسرائیلی‌ها وجود دارد که ما به عنوان جمهوری اسلامی و اسلام، ایران و جبهه مقاومت مسائل را روندی، جریانی، اجتماعی و فعال می‌دانیم و معتقدیم که تحولات زائیده بسیاری از مسائل و فعل و انفعالات است و تک عامل نیست.

به همین خاطر در مواجهه ‌ی با پدیده‌ها و مسائل ما نگاه روندی داریم و تحلیل جامع اجتماعی می‌کنیم. ما هیچوقت نمی‌گویم که اگر ترامپ نباشد سیاست آمریکا تغییر می‌کند. هیچوقت نمی‌گوئیم اگر بایدن بیاید سیاست آمریکا تغییر می‌کند.

معتقدیم که آمریکا یک جریان است و اوباما، ترامپ و بایدن هر کدام به عنوان یک عنصر در این جریان نقشی را ایفا می‌کنند. اسرائیلی ها چه به لحاظ ذهنیت یهودی و چه بر اساس تجربه سیاسی‌شان، تحولات را تک عامل می‌دانند. معتقدند که اگر یک عنصری از مجموعه عناصر حذف شود آن پدیده تحقق پیدا نمی‌کند.

* ماجرای سفیر اسرائیل در ایران برای شکست انقلاب اسلامی

لذا روی کمین کردن و زدن عناصر متمرکز هستند و همیشه در طول این دوره منحوس ۷۲ ساله‌ای که اینها بوجود آوردند روی این مساله تاکید داشتند که با ترور، تلاش می‌کردند که مانع وقوع حوادث شوند و مسائل را در واقع مدیریت کنند.

کما اینکه در مقابل انقلاب اسلامی هم اینها، اینگونه حرف می زدند و بر اساس اسنادی که از سفارت مخفی اسرائیل در تهران، بدست آمده سفیر اسرائیل در ایران به ژنرال هایزر (سفیر وقت آمریکا در ایران) توصیه کرده بود که انقلاب ایران را از طریق ربایش امام خمینی  (ره) تمام کرد. هایزر از این پیشنهاد تعجب می‌کند و می‌گوید منظورت چیست؟ سفیر اسرائیل پاسخ می‌دهد که اگر شما بتوانید هواپیمای آیت الله خمینی (ره) را در آسمان تهران به سمت دیگری حرکت بدید و کنترل و مدیریت کنید و مثلا به کیش ببرید کار انقلاب ایران تمام می‌شود. این توصیه مورد توجه قرار می‌گیرد اما با اتفاقاتی که می‌افتد اوضاع را از دست هایزر خارج می‌کند و این روش اسرائیلی برای ربایش امام به نتیجه نمی‌رسد.

فارس: نگاه اسرائیل به جبهه مقاومت و ایران چگونه است که خیال می‌کند با یک ترور، مثلا به موفقیتی در نرسیدن این جبهه به هدف دست پیدا می‌کند؟

زارعی: اساس نگاه اسرائیلی‌ها اینگونه است که می‌گویند صنعت هسته‌ای، دو، سه و چهار پایه دارد، اگر ما این پایه‌ها را زدیم این خیمه‌ی هسته‌ای ایران از بین می رود و مساله ما حل می شود لذا به شیوه های ترور رو آوردند.

* تئوری رژیم صهیونیستی بر پایه ترور است

مثلا در ماجرای حزب الله لبنان، اینها تحلیلشان این بود که اگر آقای سید عباس موسوی را بزنیم، مقاومت لبنان آسیب جدی می‌بیند که البته اینطور نشد اما در عین حال تئوری آنها را هم تغییر نداد. یعنی این تئوری که ما باید آدم‌های موثر را بزنیم تا بتوانیم به هدفمان برسیم یا مانع به هدف رسیدن دشمنمان بشویم در اسرائیل باقی مانده است.

واضح است که نقش شهید سردار فخری‌زاده بزرگوار در بحث هسته‌ای تا چقدر اهمیت داشته کما اینکه جزء موارد نادری است که بطور خاص، هم در لیست تحریمی سازمان ملل و هم در لیست اسرائیلی‌ها است که شخص نتانیاهو در سازمان ملل در تریبون عمومی اسم شهید محسن فخری زاده را می آورد و هم در لیست ترور سازمان سیا و هم در لیست بعضی سازمانه‌ای منطقه‌ای قرار گرفته است و این نشان می دهد جایگاه این شهید در پرونده علمی ما برجسته و قابل توجهی است.

* شهادت برای شخصیتی مثل آقای فخری‌زاده یک آرزو بود

البته بعضی ها می‌پرسند چرا آقای فخری زاده شهید شد؛ چرا جلوگیری نکردند از این مساله؛ من نمی‌خواهم وارد این بحث شوم که آیا می شد از ترور این شهید بزرگوار جلوگیری کرد یا خیر؟ و آیا قصور صورت گرفته یا نه! بلکه می‌خواهم از زاویه دید شهید فخری زاده به موضوع نگاه کنم که وقتی به فخری‌زاده می‌گفتند که شما احتیاطات رو بیشتر کنید و بیشتر مراقب باشید، کمتر سرزده جایی بروید، اما این برای او معنا و مفهومی نداشت چراکه باید این کارها را انجام می‌داد برای اینکه شهید نشود. شهادت برای شخصیتی مثل آقای فخری‌زاده یک آرزو بود.

فارس: ممکن است در نگاه اولیه یک تناقضی بین توصیه به آنها برای رعایت مسائل حفاظتی و عشق آنها به شهادت مشاهده شود؟

زارعی: بله، تناقضی هست بین توصیه‌های حفاظت بیشتر، که به او می شود و تمایلات درونی او نسبت به شهادت؛ کما اینکه همین مساله را درباره شهید عماد مغنیه و سردار شهید سلیمانی هم داریم که این تناقض است بین توصیه‌ای که از بیرون به فرد می‌شود با کشش و جذب ‌های فردی که از درون برای توفیق شهادت وجود داشت. 

تناقض، تضاد و جنگ بین این دو مساله که یکی از آن‌ها برخواسته از عقل است و دیگری از عشق و دل است معمولا دل بر عقل غلبه می‌کند و آخر هم شهید می‌شوند.

فارس: سابقه ترور و ربایش در دکترین اسرائیل از کجا بر آمده است؟

زارعی: ما اگر تاریخ صهیونیسم را نگاه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که اسرائیلی‌ها از ماجرای کنفرانس بازل سوئیس ۱۸۹۷، کار را شروع کردند. کاری نداریم که اساسا یهودی‌ها یک آرزوی دیرینه‌ای داشتند از قرن ۱۶ و ۱۷ که بتوانند یک سرزمینی داشته باشند و بر فلسطینی‌ها مسلط شوند. اما حرکت آنها برای تحقق این آرمان بر می‌گیرد به این کنفرانس.

از آن زمان، یهودی‌ها در گفت‌وگو و تعامل با انگلیسی‌ها که بر این منطقه مسلط بودند قصد داشتند یک فضایی را ایجاد کنند برای انتقال یهودیان به فلسطین؛ اما در این تصمیم دو مشکل داشتند. یک مشکل خود یهودی ها بود که بالاخره برای خیلی از یهودی‌هایی که در کشورهای مختلف ساکن بودند خیلی فضا روشن نبود که حالا از این زندگی دست بکشند به چه سرنوشتی گرفتار می شوند. لذا این ایده گروه صهیونیستی که به رهبری «هرتسل» دنبال می شد با عدم اقبال یهودی ها در ابتدا مواجه شد.

* «موساد» ادامه «اشترن و هاگانا» است

دومین مشکل آنها این بود که یهودی‌ها اگر می‌خواستند به فلسطین بروند کجا باید ساکن می‌شدند. اگر بخواهند در بین عرب های مسلمان بروند مشکل پیدا می‌کنند و قرار نبود مهمان چند روزه باشند بلکه میخواستند سال‌ها در این منطقه حضور یابند. 

فارس: مدل تروریستی اسرائیل از همین جا شروع شد؟

زارعی: نظریه پردازان دولت یهود یعنی هرتسل و امثال اینها نشستند به یک مدل و فرمول رسیدند که آن مدل ترور بود. آنها گفتند با حمله و بمب گذاری کاری می‌کنیم هم یهودی در اروپا احساس کند که در معرض تهدید است و ترغیب به مهاجرت به فلسطین شوندو هم در داخل فلسطین مردم عرب متوجه شوند اگر مقاومت کنند با حملات تروریستی از نوع بمب گذاری مواجه می شوند و لذا تشکیل جوخه های ترور که بعضی های آن مثل «اشترن و هاگانا» معروف هستند که توسط همین رهبران کنفرانس بازل پایه گذاری شد و ماهیت آن‌ها این بود در فلسطین برای طرف یهودیان جا باز کنند و  هم یهودیان واردار به مهاجرت کنند. 

 

 

فارس: شکل گیری موساد هم به همین موضوع بر می‌گردد؟

زارعی: امروز موساد در واقع در ادامه تجربه «هاگانا و اشترن» است و این سازمان، سازمانی نیست که بعد از تاسیس صهیونیسم بوجود آمده باشد بلکه از سال ۱۹۰۵ که اولین گروه یهودی از اروپا به سمت فلسطین حرکت کردند و قبل از اعلامیه بالفور است زیرا این اعلامیه در سال ۱۹۱۷ است اما اینها از ۱۹۰۵ گروههای مهاجر را به سمت فلسطین فرستاندند و از همان زمان اشترن و هاگانا فعال بودند و بعد توسعه دادند و توانستد با ترور رعب ایجاد کنند و جا برای خودشان باز کنند.

یک سوال این است که چرا اینها این کارها را می‌کنند. نگاه آنها این است که فضا را ناامن کنیم زیرا در فضای ناامن انسانها دست به محاسبه می زنند. این چیزی است که خود یهودی ها با آن انس دارند که رفاه و ترس دو عنصر در وجودشان است که به صورت معکوس عمل می کنند و این را به نسبت ایران هم تسری می‌دهند به نظر صهیونیست‌ها؛ کشته شدن فخری زادها و شهریاری‌ها سبب می شود که نظام جمهوری اسلامی، جامعه نخبگی ایران، مردم ایران جمع بندی کنند می‌صرفد ما مسیر (مقاومت) را ادامه دهیم یا اینکه باید برگردیم. از نظر صهیونیست ها جمع بندی این خواهد شد که نه برگردیم اما از نظر ایرانی‌ها خیر.

* ترس در جامعه اسلامی معنا و مفهوم ندارد

فلسفه پشت این ترور، این است که صهیونیست‌ها فکر می‌کنند الان ایرانی‌ها با خود می‌گویند این راه هزینه دارد، هزینه آن سنگین است، خطر دارد و ابهت شکن است و آبروی جمهوری اسلامی را با این ترورها می‌برد و ما همین جا به ایران ضربه می‌زنیم و طرف مقابل را وادار می کنیم تا جمع بندی تازه ای از مساله برای خودش در نظر بگیرد و با جمع بندی تازه حرکت کند تا ما را در نظر بگیرد و به حساب آورد و وارد حریم اسرائیل نشود؛ این تصوری است که آنها از مساله دارند اما، اشتباه فاحش می‌کنند در آن ایدئولوژی آنها اشکال بزرگ وجود دارد.

ترس و طمع در جامعه اسلامی و یک گروه مسلمان معنا و مفهوم ندارد مقوله‌ای به‌نام شهادت، مقاومت و اعتقاد به قیامت و خدای متعال داریم لذا این وضع ما را متفاوت می‌کند و برخلاف تصور آنها که ما می‌زنیم تا ایران را به جمع بندی تازه‌ای برسانیم نتیجه کار آنها این است که ما به این راهی که انتخاب کرده‌ایم بیشتر باور پیدا کنیم چون بر اساس برهان «خُلف» چیزی که دشمن را حساس کرده از اهمیتش خبر می دهد پس بیشتر باید متوجه آن باشیم و به سمت آن حرکت کنیم. 

* ایران؛ «دیریاسین» نیست

اینجا یک پارادوکسی است بین چیزی است که اسرائیلی ها فکر و عمل می‌کنند و بین چیزی که در صحنه عملیاتی آنها اتفاق می افتد. آنها حمله می‌کنند که طرف مقابل جا خالی دهد اما طرف مقابل مقاومت می‌کند و آن حمله را بی اثر می‌کند.توقع اسرائیل این است که همان ماجرایی که در «دیریاسین» اتفاق افتاد در ایران هم اتفاق بیافتد.

فارس: ماجرای «دیریاسین» چه بود؟

زارعی: در حادثه «دیریاسین» که قبل از تاسیس اسرائیل اتفاق افتاد، صهیونیست‌ها یک روستایی را بنام «دیریاسین» محاصره کردند بعد مردها و زنها را در میدانی جمع کردند و مردها را در مقابل زنها کشتند و بعد زنها را به قتل رساندند از آن روستا یک نفر را زنده گذاشتند و اجازه دادند او فرار کند و به او گفتند ماجرا را برای بقیه توضیح بده و او هم ماجرا را برای روستاهای دیگر شرح داد و این کار برای ترس روستائیان بود و بعد از «دیریاسین» صدها روستای فلسطینی تخلیه شد و اسرائیلی‌ها بدون درگیری می آمدند مناطق را تصرف می‌کردند. 

اسرائیل خیال می‌کند در ایران هم با چنین صحنه‌ای مواجه می شود یعنی یک حمله می‌کند جمهوری اسلامی ده تا میدان را خالی می‌کند این اشتباه است، به خاطر اینکه ما، اهالی روستای «دیریاسین» نیستیم ما در سال ۱۹۲۳ نیستیم ما در شرایط اشغال نیستیم که انگلیسی‌ها بر اینجا حاکم باشند. ما در شرایط ضعف نیستیم، ما در شرایط کاملا قدرتمندی هستیم و ملت منسجم پر جمعیت، ملت جنگدیده، رهبران کار آزموده، تجربه بزرگ ۴۰ ساله یک منطقه وسیع همراه در غرب آسیا خیلی تفاوت می‌کند با اهالی روستای دیر یاسین.

اینها اشتباه گرفتند باید آنچنان ضربه‌ای از این تروری که انجام دادند در ۷ آذرماه بخورند که یادشون بیاد که به هر حال در چه زمانی و مکانی دارند دست به اقدام می‌زنند.

فارس: به نظر استکبار و ایادی آن در منطقه دو انتقام یا ضربه متقابل از ما طلبکار هستند،  شما سطح رفتار ما با تروریست‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید، البته شواهد نشان داده که عموماً ایرانی‌ها احساسی تصمیم نمی‌گیرند و با تفکر و تامل جلو می‌روند؟

زارعی: نکته اول این است که ما با یک جبهه طرفیم. یعنی طرف مقابل ما یک کشور یا یک دولت نیست، بلکه با یک جبهه روبرو هستیم.

* کنفرانس گوادلوپ؛ جبهه آمریکا علیه ایران بود

از اول انقلاب و حتی قبل از انقلاب، هم همینطور بوده یعنی آن کسانی که در کنفرانس گوادلوپ در سال ۵۷ نشستند و گفتند که انقلاب ایران از بین برود و نگذارند به پیروزی برسد.

آمریکا در کنفرانس گوادلوپ در جمع ۸ کشور صنعتی از جمله شوروی آن موقع هم، این موضوع را به تصویب رساند. پس ما قبل از انقلاب هم در مقابل خود، جبهه داشتیم که تا الان هم هست. آمریکا عنصر منطقه‌ای هم دارد، رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و رژیم امارات از پشتوانه‌های، آمریکا برخوردارند. اینها با هم عمل می‌کنند ما با اینها طرف هستیم بنابر این وقتی اتفاقی در گوشه‌ای می افتد همه اینها در آن نقش دارند و حداقلش این است که همشان خبر از آن اتفاق دارند. 

 

 

فارس: چرا ما این حرف را می زنیم؟

زارعی: چرا ما این حرف را می زنیم؟ دلیلش این است که وقتی در مقابل ما جبهه وجود دارد و از داخل این جبهه یکی به یک جایی آسیب می‌زند آن جبهه به طور طبیعی انتظار واکنش آن واحد ضربه خورده را به خودش دارد. چرا الان سعودی ها به دست و پا افتادند که بگویند ما در ترور شهید فخری زاده نقشی نداشتیم و حتی یک جایی ابراز همدردی می کنند برای اینکه یک جبهه هستند و معنی ندارد که داخل یک جبهه کاری صورت می گیرد بقیه بی خبر باشند.

فارس: پس ما با یک جبهه مواجهیم نه یک فرد؟

زارعی: بله، باید بدانیم که با یک جبهه طرفیم. وقتی سردار سلیمانی در ۱۳ دیماه در فرودگاه بغداد به شهادت می رسد درست است در ظاهر یک پهپادی بلند می شود یک موشکی شلیک می‌شود یک ماشینی منفجر می شود و نیازی به جبهه ندارد اما این از داخل آن جبهه دارد شلیک می شود پس همه آنها در ماجرا سهم و نقش دارند.

متاسفانه در داخل منکر جبهه می شوند و می گویند ما باید روابطمان با عربستان را چه‌کار کنیم؟ یعنی حتی منکر این جبهه می شوند.

دوم در داخل برخی تلاش می‌کنند آمریکا را دو حقیقت نشان دهند آمریکای ترامپ، آمریکای بایدن یا آمریکای اوباما؛ آمریکای دموکرات، آمریکای جمهوری خواه؛ آمریکای تند رو امریکای غیر تندرو؛ امریکای تحت سیطره آی‌پک، آمریکای خارج از لابی صهیونیستی؛ با دروغ پردازی تلاش می‌کنند دو امریکا به ما نشان دهند و می‌گویند یکی از اینها بد است یکی از آن‌ها خوب است؛ که همین جا هم دغل‌بازی در می‌آورند آنها در دوره ترامپ هم فشار می‌آوردند برویم با ترامپ هم مذاکره کنیم! مگر ما یادمان رفته این موضوع را؟

برخی در کشور در همین یکسال اخیر چقدر فشار آوردند و چقدر نامه نوشتند که مذاکره کنیم و چقدر درباره فضیلت و منافع مذاکره حرف زدند حالا آمدید و می‌گوئید خیلی خوب ترامپ نمی‌شد حالا بایدن و بیاید بریم با او مذاکره کنیم. اینها باید بدانند آمریکا، یک آمریکاست نه دو تا آمریکا.

ممکن است در موضوعات دیگر دو آمریکا در مربوط به خودشان مثل بحث های اقتصادی، رفاهی و بهداشتی وجود داشته باشد، اما در برخورد با انقلاب اسلامی و برخورد با اسلام ناب  یک آمریکا داریم و جمهوری‌خواه و دموکرات نداریم؛ این را گفتم برای اینکه بگویم این تفکیک آمریکا با آمریکا چقدر غیر واقعی است ایده آلیستی و خیال پردازانه است که البته آقایان به نام رئالیسم  حرف‌ها را می‌زنند.

* پاسخ ما به شهادت فخری‌زاده باید قاطع و سریع باشد

اما در مورد تروری که اتفاق افتاده عقیده شخصی خود را بیان می‌کنم و به عنوان یک تحلیلگر می‌گویم پاسخ ما به شهادت فخری‌زاده باید دو ویژگی داشته باشد؛ یک سریع باشد یعنی خیلی فاصله بین زمان ترور و انتقام نباشد هی نگوییم که در زمان خودش، زمان خودش چیست اگر در طول دو هفته یا یک ماه اقدام کردید که کردید غیر از این دیگر فایده ندارد. 

دوم این که این برخورد باید قاطع و بازدارنده باشد من در مورد این موضوع یک مقاله نوشتم که خیلی بازتاب خارجی داشت و رسانه های خارجی هم خیلی به آن بازتاب دادند؛ من آن جا هم نوشتم باید بدانیم که واکنش ما به شهادت شهید سلیمانی یعنی همان عملیات عین الاسد بازدارنده نبوده است و اگر بازدارنده بود امروز شهادت شهید فخری‌زاده را نباید شاهد نبودیم ما باید جوری بزنیم که اساساً تهدیدات از نوع نظامی و امنیتی را از روی و زیر میز آن ها و از دستور کار کامل خارج کنیم.

 

اقدامات امنیتی و نظامی از دستور کار خارج نشده است الان شهید فخری زاده ترور شده است کاری که ما در عین الاسد کردیم کافی نبوده است البته همان موقع هم ما گفتیم کافی نیست. اینکه ما بیاییم از قبل به عراق اعلام کنیم،(درست نیست).

فارس: ما در چه پازلی باید حرکت کنیم؟

زارعی: من معتقد هستم ما باید بر اساس بینش خودمان عمل کنیم نه بینش دشمن، دشمن می گوید اگر ما فرد را بزنیم خیمه می خوابد آیا اگر ما فرمانده سنتکام را بزنیم خیمه آمریکا می خوابد؟ اگر ما نتانیاهو را بزنیم خیمه آمریکا و اسرائیل می خوابد؟ ما یک چیزی باید یادمان باشد نباید واکنش ما برای خنک شدن دل ما باشد بگوییم یکی زده است یکی بخورد؛ نه برای این نباید باشد. ما باید بزنیم تا اطمینان پیدا کنیم دیگر فخری‌زاده ها در این سرزمین ترور نمی شوند.

ما با زدن فرد به این هدف نمی رسیم، باید انهدام انسانی برای دشمن ایجاد کنیم. یک سلیمانی شهید شد، دست‌کم باید ۲۰۰۰ آمریکایی را می‌کشتیم. دست کم دو هزار آمریکایی باید کشته می شد چون آنها خودشان را آماده کرده بودند که سلیمانی را بکشند و از آن ها کسی مثل «پترائوس» کشته شود. آنها برای این فرد ارزشی قائل نیستند، خودشان را آماده کرده بودند.

اما برای هیمنه خود ارزش قائل بودند و اینکه ما بتوانیم تعداد کثیری از دشمن را بکشیم این اثر بازدارنده دارد این اتفاق رعب ایجاد می کند. ما باید چنان بزنیم که به ماجرا خاتمه دهیم قرآن هم به ما رهنمون داده است ضربه تان باید ضربه ای باشد که خیال دشمن را نسبت به خودتان تغییر دهد؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم» لذا باید ضربه بازدارنده باشد.

فارس: وقت ضربه و یا انتقام چه زمانی است؟

زارعی: معتقد هستم که در ضربه متقابل، ما نباید تاخیر کنیم. از این کلماتی که بوی ضعف می‌دهد ـ که ما در زمان خودش و در جغرافیایی خودش انتقام می‌گیریم و در زمین نتانیاهو بازی نمی‌کنیم ـ باید این حرف ها را کنار بگذاریم.

ما باید ضربه خود را در زمان نسبتاً کوتاهی بزنیم و نباید زمان فاجعه ای که اتفاق افتاده با ضربه ما زیاد شود و حجم واکنش ماه نبایستی در این حدی باشد که یک نفر در اسرائیل کشته شود یک جایی زده شود باید ضربه بزنیم که به این پرونده ترور در کل منطقه خاتمه دهد واقعاً ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

فارس: احتمال زدن ضربه چقدر است؟

زارعی: من فکر می کنم ما داریم آماده می شویم که ضربه را در همین زمان های انشاالله کوتاه بزنیم.

فارس: تاثیر این ترور بر امنیت منطقه و امنیت داخلی چگونه است؟

زارعی: اولاً وقتی به امنیت ما حمله می شود یعنی امنیتی وجود داشته که اسرائیلی‌ها به آن حمله کرده‌اند. معنای آن این است که اسرائیلی‌ها در این اقدام، آمدند یک چیزی که وجود دارد را مورد هدف قرار دادند و آن «امنیت» است.

به نظر من آن نقطه برتر و امتیاز ما امنیت داخلی ما بوده و هست و می‌توانستیم به دنیا بگوییم که ایران در غرب آسیا جوشان و پر مسئله یک کشتی امن است الان هم می توانیم بگوییم، لذا نتیجه‌ای که اسرائیلی‌ها می‌خواستند بگیرند این بود که قیمت امنیت را در جمهوری اسلامی پایین آورد. اگر قیمت پایین بیاید چه می شود؟ اولاً اعتبار خارجی ایران  به شدت آسیب می‌بیند.

آن رزمنده که داخل لبنان مقابل اسرائیل سینه سپر کرده و با یک نشاطی در صحنه سیاسی ایفا نقش می‌کند احساس می کند که آنقدر هم که فکر می‌کند از پشتوانه محکمی بر خوردار نیست و همین امر باعث می شود که روحیه او را تضعیف شود و مخالفانش را نسبت به او تشجیع می کند و روند را به ضرر او تا حدودی دستخوش تغییر می کند.

در داخل هم مردمی که بسیاری از سختی ها را به شوق وجود امنیت تحمل می کنند و می گویند که خدا را شکر که اگر سختی داریم امنیت خوبی داریم؛ اسرائیل می‌خواهد به این مردم بگوید که نخیر! امنیتی نیست فلذا می‌خواهد این امتیاز و این گوهر قیمتی را از دست جمهوری اسلامی بگیرد.

* پشت تحلیل اسرائیل از ترور، شورش‌های خیابانی نهفته است

آن جمعیتی که در داخل علیه نظام می‌خواهد کاری کند و نظام را در موضع ضعف می بیند  تشجیع می شوند، در مقابل آن وقت آن مردمی که  در داخل با اطمینان خاطر از نظام حمایت می‌کردند دچار یک نوع یاس و ضعف می شوند و از نظام فاصله می‌گیرند و در فقدان حمایت های توده ای تشجیع جریان مخالف نظام بر مردم غلبه می‌کند و کار تمام می شود.

پشت تحلیل اسرائیل از ترور شورش‌های خیابانی نهفته است. آنها نمی‌گویند با یک ترور کسی و یک جایی را می‌زنیم، بلکه آنها با این ترور علامت می‌دهند که ایران ضعیف است و وقتش است که شما علیه نظام در داخل حرکت کنید.

حالا ما اگر در داخل در بیان نخبگان و مسئولین راجع به این مساله اختلاف باشد و در واکنش نسبت به این مساله تردید نشان دهیم خب داریم در زمین دشمن بازی می‌کنیم. همین که می گویند وقتش نیست و در زمان خودش واکنش نشان می‌دهیم یعنی در زمین نتانیاهو بازی کردیم، اگر گفتیم ما نمی‌خواهیم در زمین نتانیاهو بازی کنیم اتفاقا نشان می دهد در زمین نتانیاهو بازی کرده‌ایم. بازی در زمین ما یعنی مراقب این مساله باش که اقدام سریع و قوی نشان بدهید تا روی محاسبه دشمن تاثیر بگذاریم و روی فضای اجتماعی بتوانیم تاثیر مثبت بگذاریم اگر شما کوتاهی کردید باید منتظر حادثه بعد و فخری زاده های بعدی باشید.

اگر ضربه نزنیم باید منتظر فشار اجتماعی نسبت به حکومت باشیم، اگر این ترورها با واکنش سریع مواجه نشود انتقاد حزب الهی ها را نسبت به نظام سبب می شود چون احساسات و عواطفشان جریحه دار شده و منتظر کاری هستند و کاری صورت نمی‌گیرد. از آن طرف منتقدین جمهوری اسلامی را تشجیع می‌کنند که دست به کارهای خرابکارانه علیه نظام و مردم بزنند، بنابر این، ما با یک تحلیل مبتنی بر عقل و منطق بایستی دشمن را در نقطه‌ای که هست متوقف کنیم و ترور شهید فخری زاده آخرین‌ اتفاق تروریستی باشد که در ایران از سوی دشمن می‌افتد.

فارس: آینده مقاومت در منطقه را با توجه به ترور حاج قاسم سلیمانی و شهید فخری زاده چگونه ارزیابی می‌کنید؟

زارعی: در همین فاصله شهادت سردار سلیمانی تا ترور شهید فخری زاده، جبهه مقاومت یک تجربه مهمی را پشت سر گذاشت. این تجربه چی بود؟ این بود که آمریکایی‌ها، اسرائیلی‌ها، سعودی‌ها، اروپایی‌ها آمدند پای اینکه صحنه سیاسی عراق و لبنان را تغییر دهند. در سوریه هم کارهایی کردند اما به طور خاص در عراق و لبنان تلاش کردند. هر کدام از اینها یک حساسیت‌‌هایی برای خودش دارد.

عراق، تنها کشور عرب متصل به ایران است و به نوعی دروازه غربی و عربی روی ایران است و لبنان هم به عنوان کشوری که بیشترین دغدغه رژیم صهیونیستی را تشکیل می‌دهد یک موقعیت حساس دارد. اینها در همین یکسالی که سردار سلیمانی نبود، آمدند این را تغییر بدهند، البته ماجرا از قبل از شهادت سردار حدود شهریور ماه شروع شده بود ولی، آن نقطه آغازین صحنه بود و در این یکسال که از شهادت سردار می‌گذرد ادامه پیدا کرد. 

الان نتیجه چیست؟ همین دیروز یکی از روزنامه‌های اروپایی نوشته بود که طرح مکرون در لبنان شکست خورده است و توضیح داده بود علت این است که فرانسوی‌ها با تکبر نخواستند قبول کنند یک ایرانی هم هست و در آنجا کارت اصلی را در اختیار دارد چون، نخواستند این را ببینند طرح مکرون در مورد لبنان شکست خورده وحتی دست خود را هم بالا بردند که در لبنان کاری از دست ما ساخته نیست.

در عراق هم نقشه این بود که با بهم زدن دولت آقای عبدالمهدی، آمریکایی‌ها سوار کار در عراق شوند و عراق از نظر هویت سیاسی متحول شود. الان حرفی که بعد از یکسال مطرح خواهد بود این است که یکی از روزنامه‌ها نوشته است تعداد زیادی از دیپلمات‌های آمریکایی عراق را ترک کرده‌اند. در همین یکی دو هفته اخیر ۵۰۰ نظامی آمریکایی عراق را ترک کرده‌اند و در این فاصله یکساله تعداد نیروهای آمریکایی که عراق را ترک کرده‌اند به ۲۵۰۰ نفر رسیده است.

این واقعیت عراق و لبنان است. بنابر این جبهه مقاومت تضعیف نشده است. کاری که آنها برای تغییر در این یکسال انجام داده‌اند بسیار بیشتر از کاری بود که در دوره سردار سلیمانی برای تغییر انجام داده بودند، نه آن موقع موفق شده بودند و نه بعد از سردار موفق شدند.

سردار سلیمانی که یک تنه نمی‌توانست، عوامل تروریستی کشورهای مختلف در منطقه، داعش و آمریکا را شکست دهد بلکه یک جبهه درست کرده و به اندازه موفقیتی که برای غلبه به همه اینها نیاز بوده تامین نیرو کرده است؛ آنها هستند. بنابراین همانطوری که برای ملت ایران سردار سلیمانی شهادتش بسیار دردناک بود شهادت سردار فخری زاده هم برای ملت ایران دردناک است.

شاید زخم سردار فخری زاده برای مردم بیشتر از زخم شهاد سردار سلیمانی باشد برای اینکه ترور شهید سردار فخری زاده، شهادت سردار سلیمانی را تداعی کرد و یک چیزی هم روی آن آمد. «آه از غمی که تازه شود با غمی دگر».

زخمی تازه شد با شهادت سردار فخری زاده این از یک جنبه دردناک قضیه است اما از جنبه‌ای که جریانی در ایران و منطقه وجود دارد که نه اینکه فقط یک فرد باشد بلکه این جریان زنده است و دارد کار می‌کند همین الان بیشتری نگران آمریکایی‌ها این است که در انتخابات خردادماه ۱۴۰۰ نیروهای حزب الهی ضد آمریکایی انتخاب شوند.

آمریکایی‌ها هم ضربه می‌زنند و هم نگرانند که حزب اللهی سرکار نیاید خب معلوم است آمریکایی‌ها ایران را نشناخته‌اند. اینکه الان اظهار ناراحتی می‌کنند معنایش این است در منطقه، یک جریان وجود دارد نه یک فرد. این رودخانه خروشان با برداشت چند لیتر آب آسیبی نمی‌بیند بنابر این شهادت فخری زاده ها دردناک است، اما در عین حال برای ملتی که فخری‌زاده‌ها تربیت می‌کند، نگران‌کننده نیست. 

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

سعد‌الله زارعی تبیین کرد| ایران برای انتقام ترور شهید فخری‌زاده چه باید بکند؟ بیشتر بخوانید »