به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در آستانه سالگرد دستگیری تفنگداران دریایی آمریکایی، بیش از ۷۰۰ شناور بسیج دریایی و یگانهای شناوری منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پیرامون جزیره فارسی در خلیج فارس رژه رفتند.
سردار رمضان زیراهی فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه صبح امروز در آیین برگزاری رزمایش دریایی در اطراف جزیره فارسی در خلیج فارس با اشاره به سالروز دستگیری تفنگداران دریایی متجاوز آمریکایی به آبهای سرزمینی ایران اسلامی اظهار داشت: در آستانه پنجمین سالگرد دستگیری تفنگداران دریایی متجاوز آمریکایی، سومین رزمایش مشترک نیروی دریایی سپاه و ملوانان بسیجی با نام سردار سپهبد شهید «قاسم سلیمانی» در اطراف جزیزه فارسی در آبهای نیلگون خلیج فارس برگزار شد.
وی با بیان اینکه در این رزمایش بیش از ۷۰۰ شناور بسیج دریایی و یگانهای شناوری منطقه دوم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژه رفتند گفت: در این رزمایش شناورهای مردمی و نظامی از سواحل استان بوشهر خود را به جزیره فارسی رسانده و در ستونهایی منظم گرداگرد این جزیره مهم رژه رفتند و توانمندی خود را به نمایش گذاشتند.
فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه با بیان اینکه این منطقه در اوج اقتدار قرار دارد تاکید کرد: نیروی دریایی سپاه این نیرو با تجهیزات نظامی مدرن و پیشرفته در اوج توان و آمادگی عملیاتی قرار دارد.
سردار زیراهی با قدردانی از نیروهای بسیج دریایی استان بوشهر به نقش مهم این نیروی توانمند پرداخت و تصریح کرد: بسیج در مواقع نیاز وارد میدان میشود و ماموریت خود را به نحو احسن انجام میدهد و این آمادگی وجود دارد که اگر سواحل، آبها و جزایر تهدید شوند، بسیجیان خود را در کوتاهترین زمان به جزایر میرسانند و در کنار نیروهای نظامی از آنها پاسداری میکنند.
در رزمایش شناوری شهید «سردار سپهبد قاسم سلیمانی» توانمندی شناورهای بسیج دریایی و یگانهای شناوری منطقه دوم نیروی دریایی در رژه باشکوهی به نمایش درآمد.
«جزیره فارسی»، جزیرهای نظامی در خلیج فارس و در اختیار سپاه است که پنج سال پیش یعنی در ۲۲ دی ۱۳۹۴ پاسداران نیروی دریایی سپاه توانستند ۱۰ تفنگدار نیروی دریایی تروریست ایالات متحده آمریکا را که با ۲ شناور نظامی، بدون مجوز و غیرقانونی وارد آبهای تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران شده بودند، در چند کیلومتری نزدیک این جزیره دستگیر و برای یک روز در این جزیره بازداشت کنند.
سرویس جهان مشرق – بعد از به بن بست رسیدن تمام راه ها به ویژه فرستادن ده ها هزار تروریست تکفیری در عراق و هزاران انتحاری وهابی و ده ها هزار عملیات تروریستی و به خاک و خون کشیدن صدها هزار عراقی بی گناه و حمایت گسترده از تروریسم تکفیری در این کشور، حالا سعودی ها به ویژه از زمان تشکیل دولت «مصطفی الکاظمی» سعی دارند، از دروازه سرمایه گذاری و مبادلات تجاری و وعده های مالی نفوذ خود را در عراق گسترش دهند.
طرح سرمایه گذاری در استان المثنی
اولین طرح سعودی ها در این زمینه سرمایه گذاری در استان المثنی، در جنوب عراق بود که با عربستان سعودی دارای مرزهای مشترک است و با مشکلات اقتصادی بسیاری دست و پنجه نرم می کند، به نحوی که میانگین بیکاری در این استان به ۲۸ درصد، فقر ۴۹ درصد و بیسوادی به ۲۹ درصد می رسد.
«محمد کریم الخفاجی»، وزیر کشاورزی عراق در این باره افشا می کند که سعودی ها با اطلاع از شرایط نامساعد حاکم بر المثنی از ۱۵ سال قبل برنامه ریزی برای نفوذ در این استان را آغاز کرده و در این اواخر آمادگی خود را برای سرمایه گذاری در مناطق وسیعی از نوار مرزی مشترک بین دو کشور اعلام کرده اند که بیابان ها و مراتع قرار گرفته ما بین سه استان کربلای معلی – المثنی – نجف اشرف را شامل می شود.
براساس طرح پیشنهادی اولیه سعودی ها خواستار سرمایه گذاری در حوزه کشاورزی در مناطق فوق الذکر و در مساحتی بالغ بر ۴۲۵ هزار هکتار بودند، اما حقیقت امر این بود که آنها درصدد احداث گاوداری های بزرگ صنعتی و در کنار آن ایجاد کارخانه های صعنتی تولید محصولات لبنی و کشتارگاه های بزرگ در این استان هستند.
وزیر کشاورزی عراق تأکید کرد: سعودی ها در قبال اجرای این طرح ها در جنوب عراق که هر یک از آنها مستلزم سرمایه گذاری یک هزار میلیارد دلاری است، خواستار اجاره ۵۰ ساله این اراضی هستند.
آنچه این طرح را بیش از پیش زیر سؤال می برد، این است که تأمین منابع آبی در این طرح تنها برای ۵ سال اول در نظر گرفته شده و تأمین منابع آبی برای ۴۵ سال بعد از سفره های زیر زمینی عراق در نظر گرفته شده که لطمه ای بزرگ به منابع آبی زیر زمینی عراق وارد می کرد.
سرمایه گذاری در مناطق بحران خیز
طرحی که سعودی ها در حوزه کشاورزی و دامپروری درصدد اجرای آن در عراق هستند و از آن به عنوان بزرگ ترین طرح کشاورزی و دامپروری در این کشور یاد می شود، تنها استان المثنی را در برنمی گیرد، بلکه بخش قابل توجهی از این طرح قرار است، در استان «الانبار»، بحران خیز استان عراق و کانون فعالیت گروه تروریستی تکفیری «داعش» و «القاعده» در این کشور اجرا شود.
وزیر کشاورزی عراق با زیر سؤال بردن اهداف واقعی عربستان جهت سرمایه گذاری در جنوب عراق تأکید می کند: سعودی ها سرمایه گذاری در عراق را در مناطقی متمرکز کرده اند که جزو بحران خیزترین و چالش زاترین مناطق این کشور محسوب می شود.
همکاری بانکی و فعالیت ۱۰۰ شرکت سعودی در عراق
در ادامه توسعه و گسترش مناسبات دو طرفه، ریاض و بغداد درباره افتتاح شعبه هایی از بانک های مرکزی و مؤسسات مالی در دو کشور به توافق رسیدند. علاوه بر اینکه دو طرف درباره معافیت های مالیاتی بین دو کشور نیز به توافقاتی دست یافتند.
از دیگر توافقات حائز اهمیت بدست آمده بین طرفین، توافق در خصوص ثبت و آغاز فعالیت یک صد شرکت سعودی در عراق است و در این راستا دو طرف توافق کردند، موانع موجود در مسیر اجرای این توافق از جمله موانع بانکی و مالی برداشته شود.
همچنین «محمد الخریف»، رئیس کمیته مشترک بازرگانی عراق و عربستان از طرف عربستان با تأکید بر اینکه سرمایه گذاران و تجار عربستانی مایل به گسترش روابط تجاری و افزایش سرمایه گذاری در عراق در حوزه پتروشیمی، معادن، انرژی، داروسازی، مواد غذایی و ساختمان سازی هستند، از آمادگی شرکت نفتی «آرامکو» عربستان برای سرمایه گذاری در شرکت نفتی «سابک» عراق و سرمایه گذاری در ساخت و راه اندازی مجتمع پتروشیمی و جمع آوری گاز میدان های نفتی این کشور و استفاده از آن در این مجتمع و سرمایه گذاری در شرکت «معادن» عراق و شرکت «اکوابار» در حوزه برق و طرح های تولید انرژی، ساخت و راه اندازی نیروگاه های تولید برق خبر داد.
سرمایه گذاری در دو طرح ۴۰ میلیارد دلاری
در ادامه سرمایه گذاری های مالی و اقتصادی عربستان در عراق، هشتم دسامبر جاری «علی عبدالامیر علاوی»، وزیر دارایی عراق از امضای توافقنامه ای با عربستان سعودی خبر داد که به موجب آن عربستان متعهد می شود، هزینه ۲۵ میلیون دلاری ساخت سلیوهای غلات در استان دیوانیه و هزینه ۱۵ میلیون دلاری ساخت بیمارستان «صقلاویه» در استان الانبار را در قالب استقراض به دولت مصطفی الکاظمی تأمین کند.
نکته حائز اهمیت این است که دو قرارداد در قالب اصلاح ساختار اقتصادی و مالی عراق صورت می گیرد که بانک جهانی و مؤسسه بین المللی پول مصطفی الکاظمی را در قبال دریافت وام از این دو نهاد مالی بین المللی ملزم به اجرای آن کرده اند.
آنچه که وزیر دارایی عراق در توضیح امضای این دو قرارداد تحت عنوان راهبرد جدید دولت الکاظمی برای اصلاح ساختار اقتصادی این کشور از آن سخن گفته و به وثیقه «برگه سفید» معروف شده، چیزی جز «چک سفید» امضای نخست وزیر عراق به بانک جهانی و مؤسسه بین المللی پول جهت اجرای اصلاحات مورد نظر این دو نهاد بین المللی در عراق در قبال پرداخت وام به این کشور نیست و یکی از الزامات این دو نهاد توسعه و گسترش همکاری های اقتصادی و مالی با عربستان سعودی است.
این الزامات تنها شامل دولت کنونی عراق نمی شود، بلکه این تعهدات دولت های آینده عراق را هم شامل می شود و این نکته ای است که وزیر دارایی عراق نیز به آن اشاره می کند: راهبردهای اصلاح ساختار اقتصادی عراق موسوم به وثیقه «برگه سفید» تنها شامل این دولت نمی شود، بلکه دولت های آینده نیز متعهد به رعایت و اجرای این راهبردها هستند.
این درحالی است که همه می دانند، وام هایی که این دو نهاد بین المللی مالی به کشورهای هدف پرداخت کرده اند، تاکنون جز غرق کردن بیش از پیش آنها در باتلاق بحران های اقتصادی و فقر رهاورد و نتیجه ای نداشته است.
افتتاح دو گذرگاه مرزی
دو هفته پس از افتتاح گذرگاه مرزی «عرعر» در استان المثنی بین عراق و عربستان سعودی، حالا سعودی ها تلاش دارند، دومین گذرگاه مرزی بین عربستان و عراق را افتتاح کنند.
گذرگاه عرعر ماه گذشته پس از ۳۰ سال به صورت رسمی برای مبادلات تجاری طرفین افتتاح شد و «حبیب کاظم العلی»، مسئول گذرگاه در سخنانی ضمن ابراز امیدواری نسبت به بازگشایی گذرگاه جهت تردد مسافران، خاطر نشان کرد: انتظار می رود، درآمد حاصل از این گذرگاه برای طرف عراقی به سالیانه یک میلیارد دلار برسد.
به فاصله دو هفته از افتتاح گذرگاه عرعر، دولت محلی در استان المثنی از آمادگی دو طرف عراقی و سعودی برای افتتاح دومین گذرگاه مرزی بین دو کشور خبر داد.
آغاز اجرای طرح جاده ارتباطی نجف اشرف – عربستان
آغاز اجرای فاز اول پروژه مسیر زمینی حج که استان نجف اشرف را به عربستان سعودی متصل می کند، از دیگر، طرح های همکاری بود که در هفته های اخیر بین طرف سعودی و عراقی به اجرا درآمد.
پروژه مسیر زمینی حج شامل مسطح کردن و آسفالت جاده ای به طول ۲۳۹ کیلومتر به همراه احداث گذارگاه های مرزی و مناطق مبادله تجاری میان عراق و عربستان از طریق استان نجف اشرف است.
فاز اول این پروژه که هم اکنون آغاز شده، شامل مسطح کردن و آسفالت ۵۰ کیلومتر از این خیابان به همراه احداث یک پل به طول ۲۸۸ کیلومتر در بیابان به همراه ساخت پل های جعبه ای در طول این مسیر است.
الکاظمی زمینه نفوذ نرم سعودی ها را فراهم می کند
تغییر رویکرد یک باره عربستان سعودی به سمت عراق با پیشینه تاریخی سیاهی که این کشور در عراق دارد، را باید مهمترین دستاورد سفر ماه مه گذشته نخست وزیر عراق به واشنگتن برای مقابله با نفوذ ایران در این کشور دانست.
این راهبرد دولت ترامپ در واقع ادامه دیپلماسی دولت «باراک اوباما» رئیس جمهوری سابق آمریکاست که از سال ۲۰۱۳ در چارچوب مقابله با داعش و نفوذ ایران در عراق آغاز و با شدت بسیار بیشتر در دولت ترامپ دنبال شد.
در طول این سال ها تلاش سعودی ها برای نزدیکی به عراق به دلایل مختلف همواره با شکست مواجه شده، تا اینکه سعودی ها این مقطع زمانی را که عراق به شدت درگیر بحران های مختلف داخلی، اقتصادی، اجتماعی، بحران کرونا و فساد و عدم استقرار هستند، بهترین زمان و فرصت برای گسترش نفوذ خود در عراق یافته اند.
اگرچه در این راه عربستان با موانع بزرگ و متعددی چون «الحشد الشعبی» و بیداری و آگاهی آنها نسبت به اهداف واقعی سعودی ها نیز مواجه هستند، به همین دلیل است که طی سال جاری شاهد تقابل هایی از سوی الکاظمی با الحشد الشعبی، با هدف محدود کردن دایره فعالیت این نیرو و در گام بعدی منحل کردن آن بودیم، تقابل هایی که بی شک در انتخابات آتی پارلمانی عراق که قرار است، ماه ژوئن سال آینده برگزار شود، دامنه آن گسترده تر و رویارویی ها شدیدتر خواهد شد.
عراق دومین مقصد صادرات ایران
براساس جدیدترین آمارهای رسمی، از ماه مارس سال جاری تاکنون میزان صادرات ایران به کشور عراق ۵.۳ میلیارد دلار اعلام شده است؛ به این ترتیب عراق دومین مقصد صادرات ایران محسوب می شود، این آمار و اعداد بی شک از نگاه رقبای ایران در عراق به ویژه عربستان سعودی دور نمی ماند و در متناسب با آن برنامه ریزی هایی را برای گرفتن جایگاه ایران و بازارهای عراق انجام خواهد داد، این موضوعی است که سرمایه گذاری های اخیر عربستان در عراق درستی آن را به اثبات رسانده است.
اظهارات «احمد الحقبانی»، مدیرکل هیأت گمرک های عربستان سعودی در مراسم افتتاح گذرگاه عرعر گویای بخش دیگری از برنامه های عربستان سعودی برای نفوذ در عراق و قبضه کردن بازارهای آن است، وی در این باره خاطر نشان می کند که عربستان درصدد افزایش سرمایه گذاری خود در عراق تا سقف ۲.۶ میلیارد دلار و تسهیل حضور شرکت ها و بخش خصوصی عربستان در عراق است تا مجموع سرمایه گذاری عربستان در عراق تا اواخر سال جاری میلادی به ۱۰۰ میلیارد دلار و اجرای ۶ هزار طرح برسد.
عدم حضور ایران و سپردن میدان به سعودی ها
نکته بسیار نگران کننده در قبال این تحرکات و فعالیت های سعودی، بی توجهی مسئولان ذیربط در جمهوری اسلامی به ویژه وزارت صمت به این تحرکات خطرناک است.
درست است که ایران و عراق در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، گردشگری دینی با یکدیگر قرابت های غیر قابل انکاری داشته و از دیرباز در این زمینه ها روابط و تبادلات مستحکمی میان این دو برقرار است، اما نباید از این نکته نیز غافل بود که عربستان تلاش دارد، به این روابط لطمه بزند.
بررسی رسانه های سعودی نشان می دهد، این رسانه ها بحث مقابله با نفوذ ایران در عراق را کلید زده و با تبلیغات گسترده سعی می کنند، این مفهوم را القا کنند که ایران در صدد قبضه بازار عراق است و یا با قطع صادرات عمدی برق و تحت فشار قرار دادن مردم عراق از آن به عنوان حربه ای برای دستیابی به اهداف خود در این کشور استفاده کند و یا هراز چندگاهی با پیش کشیدن بحث های تفرقه افکنانه روابط دو ملت را تحت الشعاع این مباحث قرار دهند.
در بُعد سیاسی درحالی که مقامات مسئول سعودی تلاش می کنند، سفرهای منظم و دوره ای به عراق داشته باشند، چنین سفرهای دوره ای کمتر از سوی مقامات مسئول ایرانی طی سال جاری دیده شده است.
در بُعد اقتصادی حضور ایران در عراق و بدست گرفتن بازارهای این کشور تاکنون به شکل سنتی و متکی بر روابط و مناسبات دو ملت و به دور از برنامه ریزی های دقیق و حساب شده بوده و بسیاری از حوزه ها از جمله حوزه «خدمات» و «خدمت رسانی» را نادیده گرفته است.
این درحالی است که هم اکنون عربستان تنها رقیب ایران در عراق محسوب نمی شود، بلکه نفوذ ترکیه نیز به شکل نگران کننده ای در بازارهای عراق در حال گسترش است.
تحرکات شدید ترکیه در عراق با توجه به ۳۷۰ کیلومتر مرز زمینی مشترک، اشتراکات فرهنگی میان دو کشور و نفوذ در لایه های فرهنگی و اجتماعی جامعه عراق، فرصت های بسیاری برای نفوذ به بازار این کشور در بخش های مختلف اقتصادی عراق فراهم آورده است.
بنا به آمار اعلام شده، افزایش حجم تجارت میان ترکیه و عراق در سال ۲۰۱۹ نسبت به سال ۲۰۱۸ افزایش ۲.۸ درصدی داشته و به ۱۵ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار رسیده است.
حجم تجارت میان ترکیه و عراق در سال ۲۰۱۸ حدود ۱۳ میلیارد دلار بود، حجم صادرات ترکیه به عراق نیز سال گذشته با ۷.۸ درصد افزایش در مقایسه با سال قبل از آن به ۹ میلیارد دلار ارتقاء یافت و دو کشور هدف گذاری کرده اند تا حجم تجارت متقابل را به ۲۰ میلیارد دلار افزایش دهند.
آنچه گفته شد، بخش کوچکی از تهدیداتی است که حضور جمهوری اسلامی در بازارهای عراق و سرمایه گذاری های ایران در این کشور را به شدت تهدید می کند و در صورتی که این تهدیدات نادیده گرفته شوند، خیلی زود باید شاهد قبضه بازارهای عراق دست کم در دست دو کشور منطقه، عربستان سعودی و ترکیه باشیم.ابزارک تصویربزارک تصویرابزارک تصویربزارک تصویرابزارک تصویر
سرویس جهان مشرق – باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا (بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاستجمهوریاش را در قالب مجموعهای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱] » در ۷۶۸ صفحه، روز سهشنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوقالعاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازهای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاستجمهوری، در انتخابات اخیر ریاستجمهوری در آمریکا مدیون است
[۲] .
سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخشهای مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخشهای مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرقنیست.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمتهای قبلی این مجموعه را میتوانید از لینکهای انتهای همین گزارش بخوانید. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.
قسمت چهارم/
عملیات آژاکس [۳] [کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سیآیای و امآی۶ – جزئیات بیشتر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحالتوسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمانهای ملیگرایانه با توطئههای کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولتهای منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومتهای مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص میدادیم. با این حال، سیاستگذاران آمریکایی احتمالاً تا بیستوهفت سال اول فکر میکردند ترفند آنها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکتهای نفتی آمریکایی را تمدید میکرد و تسلیحات گرانقیمت آمریکایی را میخرید. روابط دوستانهای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبهرشد کشور برای مدرنسازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانوادههای سلطنتی اروپا نشستوبرخاست میکرد.
محمدرضا پهلوی و جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، در ظاهر روابط خوبی با یکدیگر داشتند (+)
آنچه برای خارجیها کمتر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریختوپاشهای شاه، سرکوب بیرحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظهکار و پیروانِ فراوان آنها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب میشدند. تحلیلگران سیآیای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیتالله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر میبرد، نکردند؛ کسی که در نوشتهها و سخنرانیهایش شاه را به عنوان دستنشانده غرب محکوم میکرد و از مؤمنان میخواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیماییهای داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمامعیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.
اشتباه محاسباتی آمریکاییها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آنها از امام خمینی [دانلود]
خلاصهای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]
کارگران ناراضی، جوانان بیکار، و نیروهای دموکراسیخواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوجفوج به طرفداران [آیتالله] خمینی در خیابانها میپیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیونها نفر رسیده بود، شاه بیسروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیتالله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج میشد.
امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)
توصیفات همسایههای امام خمینی در «نوفللوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی [دانلود]
بیشترِ آمریکاییها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالتهای آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمیدانستند چرا مردم یک کشور در آنطرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام [۴] » [نماد آمریکا] را میسوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند. من هم نمیدانستم. آن زمان هفدهساله بودم، هنوز دبیرستان میرفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. اینکه [آیتالله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاحطلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبهنظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگانگیری آمریکاییها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.
ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکاییها درباره ایران را به هم ریخت (+)
اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشمانداز ژئوپلتیک دوران ریاستجمهوری من را شکل میداد، اغراق نکردهام. انقلاب ایران الهامبخش جنبشهای اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیتالله] خمینی برای سرنگونی نظامهای پادشاهی سنی عربی، ایران و آلسعود را به دشمنان قسمخورده تبدیل کرد و درگیریهای فرقهای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشتسالهی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی میکردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیتالله] خمینی قرار میداد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیشتری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاستجمهوری [رونالد] ریگان [۵] [رئیسجمهور آمریکا بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصتطلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت میکرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه میفروخت [۶] .)
سوگند [آیتالله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبهنظامیان شیعه حزبالله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سختگیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.
نتانیاهو: «میخواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران» [دانلود]
[آیتالله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیتالله [سید] علی خامنهای (روحانیای که بهندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچوقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیتالله] خمینی همانند بود. [آیتالله] خامنهای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمرهی دولت نیز به عهده رئیسجمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب میشد.
در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷] [رئیسجمهور آمریکا بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸] [رئیسجمهور قبل از اوباما، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانهروتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل میکرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹] رئیسجمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایهاش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجرهی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجرهی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)
* * *
زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظهکار به رهبری رئیسجمهور جدید، محمود احمدینژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظیهای جنونآمیز ضدغربیاش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضاییاش با همجنسگراها و افراد دیگری که آنها را تهدید میدانست، عصارهی عالیای از نفرتبارترین ابعادِ رژیم بود. سلاحهای ایرانی هنوز برای شبهنظامیانی ارسال میشد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسمخوردهاش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعهای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزبالله، نیروی نیابتی ایران، با موشکهایی که ایران در اختیارش میگذاشت و حالا بردشان به تلآویو هم میرسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودیها و اسرائیلیها با لحن نگرانکنندهای درباره گسترش «هلال شیعیِ [۱۰] » نفوذ ایران هشدار میدادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز میکردند.
مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینیای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی میرساند (جزئیات بیشتر) (+)
بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب میشد. اما این برنامه هستهای پرشتاب این کشور بود که میتوانست این وضعیت بد را به بحرانی تمامعیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هستهای ساختهشده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنیسازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاههای هستهای را تأمین میکند) استفاده میشود، را میتوان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.
به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانشآموز باهوش دبیرستانیای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، میتواند بمب تولید کند.» میان سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیشتر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلحآمیز هستهای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقیای داشت که ایران هنوز سلاح هستهای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هستهای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.
سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آنچه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنیسازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هستهای را فراهم آورد)، پیشرفتهای ایران در فناوری هستهای بود (+)
زرادخانه هستهای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هستهای یا تروریسم هستهای در خاورمیانه، گزینههای رئیسجمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود میکرد. سعودیها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان میدادند، و رقابت تسلیحاتی هستهای در بیثباتترین منطقه جهان آغاز میشد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاحهای هستهای اعلامنشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هستهای را تهدیدی موجودیتی تلقی میکرد و گویا در حال تهیه طرحهایی برای حملهی پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرفها میتوانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطهی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران بهشدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت میتوانست اقتصاد رکودزدهی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح میکردیم در اینباره که درگیری با ایران چهطور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک میکردم، این واقعیت روی شانهام سنگینی میکرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که میخواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.
پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیسجمهوری در آمریکا غیرقابلتحمل خواهد بود (+)
به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیشترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای کردیم؛ البته در حالت ایدهآل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحلهای به توافق رسیدیم. از آنجا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همانطور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاستجمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گرهکردهی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامهای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلماتهای ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیتالله خامنهای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفتوگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هستهای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیتالله] خامنهای صریح بود: ایران علاقهای به گفتوگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راههایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.
رؤسایجمهور آمریکا (میمیرند و) بدنهایشان خوراک کرم و مور و مار میشود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]
پاسخهای رهبر ایران به پیامهای ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]
رام [اسرائیل امانوئل [۱۱] ، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخهای از نامه [آیتالله] خامنهای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر میکنم به این زودیها مشتش را باز نمیکند.» گفتم: «فقط همینقدر [باز میکند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»
واقعیت این بود که هیچیک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون میخواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازشناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازشناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.
پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]
اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأیگیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدینژاد برای دوره دوم ریاستجمهوری متهم کرد، هرگونه چشمانداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیونها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابانها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهمترین چالشهای داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.
بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سالهای منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیشتر) (+)
سرکوب متعاقب این جنبش، بیرحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمتآمیز مورد ضربوجرح قرار گرفتند و تعداد قابلتوجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابانها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشمهایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.
این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشمهای او را در حالت مشکوکی نشان میدهد که موجب شده گمانهزنیهای مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)
این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموشنشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان میپردازند چون میخواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که میخواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. میگفتند هرگونه بیانیهای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ میکردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران میترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بیاعتبار کردن جنبش آنها مورد بهرهبرداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در اینباره را در بخش ایران در کتاب «انتخابهای سخت» از کتابخانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیههای بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را بهدقت رصد میکنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راهحلی صلحآمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.
نماد «مشت گرهکرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلابهای رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومیسازی» شد (چپ) (جزئیات بیشتر) (+)
با شدت گرفتن خشونتها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوریخواهانی گوش بدهم که میگفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار میکنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاستجمهوری میآموختم؛ اینکه اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیلهای تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلالهای خلاف غریزهام قرار گرفته است؛ اینکه با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلولهی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کمتری در بیان آنچه در دلم بود و عمل به آنچه احساس میکردم باید بکنم، داشتم.
با توجه به اینکه تلاشها برای باز کردن بابِ گفتوگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرجومرج و سرکوبِ فزایندهای فرو میرفت، مرحله دوم استراتژی منع اشاعهی هستهایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بینالمللی برای اِعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریمهای محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هستهای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.
گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هستهای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)
مشکل این بود که تحریمهای موجود بیشازحد ضعیف بودند و نمیتوانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه میدادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری میکردند. دولت بوش به صورت یکجانبه، تحریمهای آمریکایی بیشتری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریمها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکتهای آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجهای جز تعهد به مذاکرهی بیشتر نداشتند، دنبال خودش میکشید.
برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد میکردیم که گرهِ تحریمها را محکمتر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخیمان [روسیه و چین] را جلب میکردیم که اصولاً تحریمها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بیاعتماد بودند.
آنچه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشتهی باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمتهای قبلی این مجموعه گزارش را میتوانید از لینکهای زیر بخوانید:
برای مطالعه ترجمههای قبلی مشرق از کتابهای مهم بینالمللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آنجا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخابهای سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، میتوانید به کتابخانه مشرق مراجعه کنید.