سعید حجاریان

زیباکلام: اگر استراتژی ایران تغییر کند تحریم‌ها لغو می‌شود/ حجاریان: اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم

زیباکلام: اگر استراتژی ایران تغییر کند تحریم‌ها لغو می‌شود/ حجاریان: اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** زیباکلام: اگر استراتژی ایران تغییر کند،تحریم ها لغو می شود

«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب که در دوره اوباما گفته بود «مردم آمریکا نمی گذارند رئیس جمهور بعدی شان برجام را تحت الشعاع قرار دهد» در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت:« از امروز جریان اصولگرا بالاخص اصولگرایان تندرو با استفاده از رسانه‌هایی که دارند بر طبل و شیپور خواهند کوبید که دیدید با آمدن جو بایدن چیزی عوض نشد. دیدید اصلاح‌طلبان، غرب‌زده‌ها، میانه‌روها که غرق در خوشحالی و نور و امید شده بودند از انتخاب بایدن چه زود متوجه خواهند شد که آبی از بایدن گرم نخواهد شد…از یک نظر اتفاقا تندروها درست می‌گویند. با آمدن بایدن قرار نیست که نه تحریم‌ها برداشته شود، نه چراغ سبزی به تهران نشان داده شود و نه نامه فدایت شوم از سوی واشنگتن به سمت تهران ارسال شود. اصلاح‌طلبان و میانه‌روها نیز هیچگاه نگفتند که اگر بایدن انتخاب شود همه مشکلات و مسائل حل خواهد شد؛ چراکه ظرف 42 سالی که از پیروزی انقلاب می‌گذرد قریب به 7 رئیس‌جمهور در آمریکا وارد کاخ سفید شده‌اند اما هیچ‌چیز تغییری نکرده است».

زیباکلام در ادامه نوشت:«تندروها در یقت نمی‌خواهند تکه دومی را که باعث تغییر می‌شود بیان کنند؛ به بیان ساده‌تر، تندروها لا اله را می‌گویند اما الا ا… را نگفته‌اند. حقلااله آنها این است که ببینید روسای جمهور آمریکا عوض شدند اما هیچ چیز تغییر نکرد و دشمنی و خصومت آمریکایی‌ها با ما ادامه پیدا کرده…اما الا ا… را نمی‌گویند که چرا دشمنی با ایران ادامه پیدا کرده است. نمی‌گویند که ما هستیم که در تنور می‌دمیم. واقع مطلب آن است که آنچه تغییر پیدا نکرده رویکرد آمریکایی‌ها نیست».

این فعال سیاسی اصلاح طلب در این یادداشت تاکید کرد:«آنچه هرگز تغییری نکرده استراتژی ایران بوده است. بنابراین سیاست بایدن و آمریکا زمانی نسبت به ایران تغییر پیدا خواهد کرد، تحریم‌ها زمانی لغو خواهند شد که تحرکی هم از این طرف صورت بگیرد. ایران می‌خواهد نظرات خود را ادامه دهد و وقتی ترامپ می‌رود و بایدن می‌آید تغییرات مهمی هم صورت گیرد. اما باوجود تمام تبلیغاتی که تندروها از امروز به راه خواهند انداخت که در آمریکا مراسم تحلیف صورت خواهد گرفت، بایستی به آنها گفت که یک‌طرفه و یک‌سویه تغییر اساسی به‌وجود نمی‌آید».

صادق زیباکلام در آبان 95 تاکید کرده بود که «ترامپ به برجام وفادار خواهد ماند»، اما در نهایت ترامپ از برجام خارج شد. وی پیش از آن نیز تاکید کرده بود که «مردم آمریکا نمی گذارند رئیس جمهور بعدی شان برجام را تحت الشعاع قرار دهد».

حالا این فرد با چنین سطح تحلیلی اکنون تاکید دارد که اگر استراتژی ایران تغییر کند، تحریم ها لغو می شود. یک سوال؛ مگر در دولت آقای روحانی، استراتژی ایران در صنعت هسته ای تغییر نکرد؟! پس چرا تحریم ها لغو نشد؟!

از ابتدای انقلاب تاکنون قریب به 7 رئیس جمهور- دموکرات و جمهوری خواه- در آمریکا به کاخ سفید راه یافته اند. اما هیچگاه تحریم ها لغو نشده است. در صورتی که ما در این بازه زمانی، توافق سعدآباد و برجام را امضا کردیم.

تحریم ها لغو نشد، چرا که تحریم اساسا ابزار قدرت دولت آمریکاست و واشنگتن این ابزار قدرت را کنار نمی گذارد. دولت آمریکا- هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها- دولتی زورگو، غارتگر، مداخله گر و زیاده خواه است. مسئله آمریکا با ما، توانمندی ها و مولفه های قدرت ایران است.

آمریکا می گوید مردم ایران نباید از طریق صنعت هسته ای، داروهای بیماران خاص خود را تأمین کنند و همزمان داروی کودکان مبتلا به بیماری پروانه ای را تحریم می کند.

آمریکا می گوید مردم ایران حق ندارند از صنعت موشکی و دفاعی برخوردار باشند و همزمان تحریم تسلیحاتی ایران را تشدید می کند.

آمریکا از یکسو از ارسال تجهیزات مربوط به مقابله با کرونا به ایران در ابتدای شیوع این ویروس، ممانعت ایجاد می کند و در ادامه دقیقا در مقطعی که کشته های روزانه کرونا در آمریکا رکورد زده و ایران همزمان رکورددار کاهش تلفات روزانه کرونا است، اصرار می کند تا مردم ایران «موش آزمایشگاهی» شرکت های بدسابقه دارویی آمریکایی شوند.

زیباکلام و همفکران وی، تاکید دارند که مردم ایران در مقابل آمریکا باید همچون «برده ای در مسلخ و بره ای در مذبح» باشد. همین جماعت، استعداد جوان ایرانی را در حد آبگوشت بزباش و قرمه سبزی تصور می کند.

این جماعت، تلاش شبانه روزی جوانان غیور و نخبه ایرانی در راه اندازی پالایشگاه ستاره خلیج فارس و خودکفایی ایران در تولید بنزین را نمی بیند. و همین طور، چشمان خود را بر توانمندی عظیم جوانان نخبه ایرانی در تولید واکسن کووید 19 می بندد.

**حجاریان: اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم

«سعید حجاریان» از لیدرهای فتنه 88 و از حامیان دولت روحانی در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:«ما اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم و از این به بعد نباید اشتباه‌مان را تکرار کنیم. اگر انتخابات نمایانگر اراده عمومی شهروندان است باید مساله نظارت استصوابی از یک طرف و شهروند درجه دوم و باقی سازوکارهای تبعیضی از طرف دیگر حل شود. صریح بگویم، نمی‌شود سرنوشت کشور را به تیغ استصواب سپرد».

حجاریان در ادامه گفت:«اقتدارگرایان گره کار انتخابات را به‌درستی فهمیده‌اند و می‌دانند چه آسیبی به نهاد انتخابات زده و می‌زنند اما می‌خواهند هزینه را از دوش خود بردارند… که در پاسخ باید گفت، اگر به‌ دنبال مهندسی انتخابات هستید، باید هزینه‌اش را هم بپردازید. با این اوصاف من هنوز مشارکت مشروط را راهبرد مناسب و موثری می‌دانم و معتقدم اگر ابعاد و مرزهای آن به ‌دقت و صراحت مشخص شود، می‌تواند فراگیر شود؛ یعنی جریانی فراگیر شکل بگیرد و بر سر آزادسازی نهاد انتخابات بایستد».

طیف تندرو اصلاح طلب عادت دارد که در مقابل قانون گردن کشی کند. حجاریان و همفکران وی به دلیل روحیه دیکتاتوری، حاضر به پذیرش رأی و نظر مردم نیستند. به همین خاطر در سال 88 بدون هیچ سند و مدرکی، دروغ تقلب را مطرح کرده و علیه جمهوریت شورش کردند.

حجاریان در این مصاحبه، به نظارت استصوابی حمله کرده است. در پاسخ به وی، یک مثال روشن وجود دارد. انتخابات شورای شهر در ایران، تنها انتخاباتی است که بدون نظارت شورای نگهبان برگزار می شود.

طبیعتا اگر ادعاهای حجاریان و همفکران وی درباره مضرات نظارت استصوابی شورای نگهبان صحیح بود، الان باید شوراهای شهر در سراسر کشور، نماد کارآمدی بود. اما آیا وضعیت شوراهای شهر مصداق کارآمدی است؟! پاسخ منفی است.

در هفته های گذشته، تمام اعضای شورای شهر ساری به اتهام فساد مالی بازداشت شدند. همچنین در ماههای گذشته رئیس شورای شهر بوشهر، رئیس شورای شهر تبریز، دو عضو شورای شهر پاکدشت، یکی از اعضای شورای شهر بروجرد و اعضای شورای شهر سلمان شهر، به دلیل اتهامات مالی و اخلاقی بازداشت شده اند.

از سال ۹۶ تاکنون نیز اعضای شورای شهر نظرآباد، مشهد، مرودشت، بابل، پرند، زابل، کرج، لرستان، شهریار، رودهن، بروجرد، پاکدشت و… به دلایل وجود اتهاماتی از جمله فساد مالی، رشوه خواری، رسوایی اخلاقی، ارتشا، اختلاس، تضییع حقوق عمومی، اخذ رشوه و…بازداشت شده اند. در برخی شوراها به دلیل بازداشت تمامی اعضا، عملا شورای شهر مذکور منحل شده است.

بسیاری از صاحبنظران معتقدند که شوراهای شهر در بسیاری از نقاط کشور از ناکارآمدی رنج می برد. در همین شهر تهران، شورای شهر تماما اصلاح طلب، در عرض مدت کوتاهی، سه شهردار عوض کرد! یکی «محمد علی نجفی» بود که با سوءمدیریت کنار رفت و چندی بعد همسر دوم خود را با سلاح غیرمجاز به قتل رساند. دیگری «محمد علی افشانی» بود که باز هم به دلیل سوءمدیریت و اجرای قانون بازنشستگی کنار رفت. شهردار سوم نیز «پیروز حناچی» است که به هیچ عنوان نتوانسته کارنامه قابل قبولی ارائه کند.

نکته قابل توجه اینجاست که تخریب کنندگان شورای نگهبان به هیچ عنوان از دلایل کارشناسی و فنی و منطقی بهره نمی برند. یکی می گوید  «شورای نگهبان من را را با ۹ متر عمامه ردصلاحیت کرده است»!  ، دیگری می گوید  «چون فلان کاندیدا فرزند یکی از شهدای شاخص انقلاب اسلامی و رئیس انتشارات مربوط به آثار آن شهید بزرگوار است، پس بنابراین نباید ردصلاحیت شود!  و…

در زمستان سال گذشته، «مایک پمپئو»  وزیر خارجه دولت ترامپ با اعتراض نسبت به روند احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس، به شورای نگهبان حمله کرده بود. به نظر شما،  چرا وزیر خارجه دولت ترامپ از عملکرد شورای نگهبان در بررسی صلاحیت ها عصبانی است؟! آیا پمپئو نگران کارآمدی و شایسته سالاری در ایران است؟! جالب اینجاست که حجاریان و پمپئو نظر مشترکی درباره شورای نگهبان دارند.

** مافی: رقبا در فضای مجازی مجلس دهم را ناکارآمد جلوه دادند

«پروانه مافی» نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم که علیرغم تبلیغات گسترده در انتخابات مجلس یازدهم- با حدود 33 هزار رای– از راهیابی به مجلس بازماند، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:«من نمی‌خواهم از عملکرد مجلس دهم کاملا دفاع کنم و این مجلس نیز مانند دیگر مجالس دارای نقاط ضعفی بود ولی دسترسی رقبا به فضای مجازی و تخریب شدید و کوبنده‌ای که صورت می‌گرفت، خیلی روی این موضوع اثر گذاشت که مجلس دهم را ناکارآمد جلوه دهند...در اینستاگرام و تلگرام و هر نوع شبکه اجتماعی که وجود داشت، تحت بمب‌باران رقبا بودیم. این اتفاق در مجلس ششم و هفتم و هشتم وجود نداشت».

فراکسیون امید در مجلس دهم، با مطالبات و مشکلات عموم مردم، بیگانه بود. برای همین «محمود صادقی» عضو فراکسیون امید مجلس در اظهارنظری عجیب گفت:«در اهواز، زاهدان، کرمانشاه، ملایر، همدان، اصفهان و…منتظر بودم مردم از ریزگردها، فقر، بیکاری و…شِکوه کنند اما رفع حصر خواسته اصلی بود».

نمایندگان اصلاح طلب و حامی دولت در مجلس دهم، یکروز مشغول سلفی حقارت بودند و روز دیگر درگیر برگزاری جشن تولد صفحه اینستاگرامی خود و دیگر روز مشغول حواشی کمیته رفع حصر و…

موارد مذکور هیچ ارتباطی به دسترسی رقبا به فضای مجازی نداشت. مسئله اصلی عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاع فراکسیون امید مجلس دهم بود.

به همین خاطر علیرغم تبلیغات سنگین و گسترده اصلاح طلبان در انتخابات مجلس یازدهم، سرلیست اصلاح طلبان- مجید انصاری- حدود 70 هزار رای در تهران کسب کرد.

یعنی در شرایطی که سرلیست وحدت- قالیباف- حدود یک میلیون و سیصد هزار رای کسب کرد، اصلاح طلبان با تبلیغات وسیع رسانه ای، حتی نتوانستند 80 هزار رای هم کسب کنند.  



منبع خبر

زیباکلام: اگر استراتژی ایران تغییر کند تحریم‌ها لغو می‌شود/ حجاریان: اشتباه کردیم تن به نظارت استصوابی دادیم بیشتر بخوانید »

فخرفروشی اصلاح‌طلبان به دلار 22 هزار تومنی/ مهاجری: منتقدان روحانی از شکست ترامپ زخم خورده‌اند

فخرفروشی اصلاح‌طلبان به دلار 22 هزار تومنی/ مهاجری: منتقدان روحانی از شکست ترامپ زخم خورده‌اند


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** خوب شد قالیباف رئیس جمهور نشد، وگرنه دلار ۵ هزارتومان می شد!

روزنامه سازندگی– ارگان رسانه ای حزب کارگزاران- در مطلبی با عنوان «سقوط دلار» نوشت: «قیمت دلار به ۲۲ هزارتومان رسید و قیمت سکه به زیر ۱۰ میلیون تومان. آیا وعده روحانی برای دلار ۱۵ هزارتومانی پیش از سال جدید محقق می شود؟».

روزنامه اعتماد– به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس دهم- نیز در گزارشی با عنوان «سقوط روزانه نرخ دلار» نوشت: «نرخ دلار با افزایش خوش‌بینی‌ها در بازار ارز، ‌کاهشی شده است…اگر صحبت‌های رییس‌جمهور درباره کاهش نرخ دلار به ۱۵ هزار تومان تحقق پیدا کند؛ بانک مرکزی مجبور است نرخ دلار در سامانه نیما را تا حد زیادی کاهش دهد. قیمت دلار از شهریور سال جاری تاکنون بیش از یک‌چهارم ارزش خود را از دست داده است. بیشترین قیمت دلار در هفته آخر مهرماه حدود ۳۲ هزار و ۲۰۰ تومان بود و دلار در معاملات دیروز تا کف کانال ۲۲ هزار تومان ارزان شده است».

روزنامه های اصلاح طلب با افتخار از دلار ۲۲ هزارتومانی سخن می گویند. این در حالی است که همین طیف در سال ۹۶ با هراس افکنی مدعی بودند که اگر آقایان رئیسی یا قالیباف به ریاست جمهوری برسند، دلار ۵ هزارتومان خواهد شد.

اصلاح طلبان و حامیان برجام در سال ۹۴ به گونه ای درباره دستاوردهای توافق هسته ای فضاسازی کردند که برخی از مردم در تهران با این تصور که به زودی قسمت هر دلار، یک هزارتومان خواهد شد، به خیابان ها آمده و به جشن و پایکوبی پرداختند.

روزنامه سازندگی که امروز تیتر سقوط دلار را در صفحه اول منتشر کرده است، همان روزنامه ای است که در بهار ۹۷ تصویر جهانگیری را در لباس سوپرمن منتشر کرد و از تصمیم دولت درباره دلار ۴۲۰۰ تومانی تمجید کرد. این در حالی است که این تصمیم غلط و غیر کارشناسی، موجب از دست‌ رفتن ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار و حدود ۷۰ تا ۸۰ تن طلا شد.

در سال ۹۲ قیمت هر دلار حدود ۳ هزارتومان بود، اما در دولت روحانی و در پسابرجام، قیمت دلار تا ۳۲ هزارتومان افزایش یافت و اکنون نیز در کانال ۲۲ هزارتومان است.

«اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهور- اردیبهشت ۹۶- گفت: «اگر ما پیروز بشویم دیگر هیچکس در ایران سرگرسنه زمین نخواهد گذاشت و هیچ کارتن خوابی دیگر نخواهد بود…ملت! یادتان رفته قیمت دلار لحظه ای عوض می شد… د. امروز دیگر کسی از گرانی و تورم حرفی نمی‌زند… چون کاری شد کارستان. رئیس‌جمهور خودش وقت گذاشت. رونق شروع شده، ما به همه اهداف‌مان در برجام رسیدیم. ما ایران‌هراسی را به ایران‌دوستی تبدیل کردیم. ما ریسک‌های مهمی را از ایران دور کردیم. دنیا عاشق کار کردن با ایران شده. هجوم شرکت‌های غربی و شرقی به ایران برای کارکردن آغاز شده است».

جماعتی که همین سه سال پیش مردم را از دلار ۵ هزارتومانی می ترساند، اکنون با دلار ۲۲ هزارتومانی فخرفروشی کرده و به آن افتخار می کند.

** تسخیر سفارت آمریکا، نگاه محترمانه دنیا به ایران را از بین برد

«ابوالفضل بازرگان» برادرزاده «مهدی بازرگان» و از اعضای اتاق فکر جریان فتنه در پاریس در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «شعار اصلی انقلاب «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» بود. در قانون اساسی هم نوشته شده است که به بهانه استقلال، آزادی را نمی‌توان محدود کرد. امروز نیز همه متفکران می‌گویند که اگر آزادی به ‌وجود نیاید، بقیه موارد به وجود نخواهد آمد و استقلال نیز از بین خواهد رفت. جریان ۱۳ آبان باعث شد که جریان دموکراتیزاسیون متوقف شود».

بازرگان در ادامه گفت: « یکی از پیامدهای بد تسخیر سفارت آمریکا گروگان‌گیری بود که چهره انقلاب ایران را تحت تأثیر قرار داد.پیش‌ازآن دنیا به انقلاب ملت ایران با احترام نگاه می‌کرد و حتی یک مجله آمریکایی نوشته بود که انقلاب ایران مسالمت‌آمیزترین انقلابی بود که تا آن زمان رخ داده بود. البته انقلاب تلفاتی داشت و تندروی‌هایی هم وجود داشته است؛ ولی بُعد معنوی داشت و تنها یک انقلاب سیاسی نبود. بعد از گروگان‌گیری این چهره عوض شد و ایران را به‌عنوان کشوری گروگان‌گیر شناختندتصاحب سفارت آمریکا باعث شد که…آمریکا با دولت جدید ایران دشمن شود و روندی که می‌توانست روابط را عادی کند، غیرفعال شد».

امام خمینی(ره)  پس از تسخیر لانه جاسوسی، این حرکت را  «انقلاب دوم»  نامیدندرهبر معظم انقلاب– ۱۲ آبان ۷۲- در جمع دانش آموزان و دانشجویان فرمودند: « یک عدّه ضعیف، امروز نیایند وسوسه کنند و طوری شود که جوان ما، دانشجوی ما، با خودش فکر کند:”این چه کاری بود که لانه جاسوسی را تسخیر کردیم!؟ ” نه آقا!  یکی از بهترین کارهایی که در انقلاب ما شد، همان کار بود. امام یک جوان نبود که شما بگویید «احساساتی شد و حرفی زد.» امام، آن پیر حکمت و مردِ حکیمِ دنیا دیده مجرّب، با دید نافذ خود، آن‌طور از حرکت دانشجویان در آن روز تجلیل کرد. پس امام، به حقیقتی پی برده بود که این را گفتما نیز همان را – نه فقط از روی تبعیت؛ بلکه از روی احساس، از روی بینش و از روی منطق – تأیید و تصدیق میکنیم».

چندی پیش «عباس سلیمی نمین» فعال سیاسی با اشاره به مسئله تسخیر لانه جاسوسی گفت: «امروز برخی تلاش می‌کنند بگویند ضدیت آمریکا با ما بعد از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آغاز شد و می‌گویند این ما بودیم که به سفارت آمریکا- که برابر با خاک آن کشور است- تعدی کردیم، پس ما ظالم هستیم و ظلم کردیم و آنچه آمریکایی‌ها انجام می‌دهند نیز پاسخ به ظلم ماست…  در حالی که واقعیت به گونه دیگری است. سفارت آمریکا سال ۳۲ کانون هماهنگی کودتا در کشور بود… سفارت آمریکا قبلا کانون کودتا بوده، کودتای موفقی هم صورت گرفته که ملت ایران ۲۵ سال در پی آن کودتا چپاول شده و یک بار دیگر هم قرار بود این کودتا با هماهنگی و مرکزیت سفارت آمریکا صورت بگیرد و جوانان نگذاشتند».

سلیمی نمین در ادامه گفت: «اگر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جوانان چنین اقدامی انجام دادند به خاطر این بود که یک بار آمریکا را بخشیدند ولی آنها از روز ۲۳ بهمن ۵۷ بحث تجزیه‌طلبی را در کردستان کلید زدند و نیروهای نظامی دوران شاه را در مرز با ترکیه به رهبری «آریانا» جمع کردند و در مرز پاکستان هم نیروهایی را سازماندهی کردند».

** مهاجری: منتقدان روحانی از شکست ترامپ زخم خورده اند

«مسیح مهاجری» فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به منتقدان دولت نوشت: «شما از شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا زخم خورده اید و چون نمی توانید آشکارا به این واقعیت اعتراف کنید، مشکل خودتان را به گردن کاهش قیمت ارز و سکه می اندازید. نفستان از جای گرم درمی آید و از زخم های کاری اقتصادی که بر تن مردم نشسته، غافلید»

مهاجری در ادامه نوشت: «شما حضرات چرا سخن گفتن از عدالت را فراموش کرده اید؟ چرا به هم جناحی هایتان نمی گویید دست از بداخلاقی های سیاسی و بی عدالتی های اقتصادی بردارید تا مردم به پای صندوق های رای بیایند و به کاندیدای مورد نظر شما رای بدهند؟ آیا صدها هزار شهید و جانباز که این مردم برای حفاظت از انقلاب و نظام و کشور داده اند، کافی نیست که شما را از این بدمستی های قدرت طلبانه دور کند و به شما آموزش بدهد عدالتخواهی را بر قدرت طلبی به قمیت زیرپاگذاشتن منافع مردم ترجیح دهید!؟».

همین چند روز پیش بود که «فائزه هاشمی» از فعالین فتنه ۸۸ و از حامیان دولت روحانی در مصاحبه با سایت اصلاح طلب انصاف نیوز گفته بود: «دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود؛ به خاطر فشارهایی که ترامپ به ایران می‌آورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می‌کرد، بالاخره ما مجبور می‌شدیم یک تغییر سیاست‌هایی را داشته باشیم».

فائزه هاشمی در این اظهارنظر صراحتا اعلام کرد که از شکست ترامپ ناراحت است چرا که رویکرد وی در «فشار حداکثری علیه مردم ایران» می توانست به نتیجه برسد!

این اظهارنظر تأمل برانگیز واکنش های زیادی در پی داشت، اما  اشخاصی همچون  «محمد خاتمی»، «سعید حجاریان»، «مصطفی تاجزاده»، «بهزاد نبوی»، «عباس عبدی»، «علیرضا علوی تبار»، «مجید انصاری»، «عبدالله رمضان زاده»، «معصومه ابتکار»، «علی مطهری»، «محمدرضا خاتمی»،   «علی شکوری راد»، «آذر منصوری»، «علی تاجرنیا»، «حمیدرضا جلایی پور»، «عبدالله ناصری» و…هیچکدام اظهارات فائزه هاشمی را محکوم نکردند.

برخی اینگونه تحلیل کردند که افراد مذکور با فائزه هاشمی هم نظر هستند اما به دلیل عدم صداقت با مردم و نفاق، از بیان صریح این مسئله امتناع کرده و در عوض در مقابل اظهارنظر فائزه هاشمی، با سکوت، رضایت خود را از این طرز تفکر نشان دادند.

اتفاقا این طیف تندرو اصلاح طلب است که از اتفاقات ماه‌های اخیر در آمریکا زخم خورده است. این طیف همواره آمریکا را مظهر دموکراسی در دنیا معرفی کرده اند، اما اتفاقات اخیر در این کشور، بیش از پیش بر این طرز تفکر حقارت آمیز، خط بطلان کشید.

کسانی نفسشان از جای گرم درمی آید که در مقطعی که با مدیران نجومی بگیر برخورد شد، از این افراد دفاع کردند و در مقابل دلار ۳۲ هزارتومانی و مرغ ۳۶ هزارتومانی و تخم مرغ شانه ای ۴۵ هزارتومانی سکوت کردند…



منبع خبر

فخرفروشی اصلاح‌طلبان به دلار 22 هزار تومنی/ مهاجری: منتقدان روحانی از شکست ترامپ زخم خورده‌اند بیشتر بخوانید »

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی


گروه سیاسی خبرگزاری فارس:‌ مرور حوادث تلخ در تاریخ جمهوری اسلامی از جهت سبک مواجهه با آنها اهمیت دارد. در شرایطی که این روزها در سالگرد شلیک به هواپیمای اوکراینی، رسانه‌های ضدانقلاب همه تلاش خود را برای نشان دادن یک بی اعتنایی ساختاری به حادثه بکار بسته‌اند، روایت ۵ اشتباه تاریخی در همه این ۴۲ سال، سبک مواجهه جمهوری اسلامی با این حوادث تلخ را نشان می‌دهد.

با این همه کشور ما طی ۴ دهه گذشته در کنار سهل‌انگاری‌ها و اشتباهات مدیریتی از نفوذ سخت در سطوح مختلف حاکمیتی نیز صدمه دیده است که رگه‌های آن در مرور این ۵ رخداد روایت شده است.

۱.قتل‌های زنجیره‌ای

شامگاه اول آذرماه ۱۳۷۷ بود که داریوش فروهر دبیرکل حزب ملت ایران و وزیر کار دولت مهدی بازرگان به همراه همسرش پروانه اسکندری در منزل مسکونی‌شان در تهران به طرز فجیعی به قتل رسیدند. قتل این دو نفر سرآغاز قتل نویسندگان و شاعرانی بنام‌های محمدجعفر پوینده، محمد مختاری و مجید شریف بود که بعد‌ها به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد. اگرچه این افراد عمدتا چهره‌های فراموش شده یا ناآشنایی برای عموم مردم بودند اما شیوه قتلها به گونه‌ای بود که توجه بسیاری را جلب می‌کرد و احساسات و عواطف هر انسانی را درگیر می‌کرد.

در آن زمان رسانه های زنجیره ای با هدایت روزنامه صبح امروز با مدیریت سعید حجاریان و اکبرگنجی که خود از عناصر سابق وزارت اطلاعات بودند، نوک پیکان اتهام را به سمت نظام نشانه رفتند. تقریبا روزی نبود که این روزنامه‌ها با ادبیات رمزآلود بخش های مختلف نظام را به عنوان عامل این جنایت‌ها معرفی نکنند. «عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری» عباراتی بودند که رسانه‌های اصلاح‌طلب برای عاملان قتل‌ها به‌کار می‌بردند. منظور از عالیجناب سرخپوش «اکبر هاشمی رفسنجانی» بود که در آن زمان هدف حملات رسانه‌ای جریان حجاریان و گنجی قرار داشت. علاوه بر هاشمی رفسنجانی، از «علی فلاحیان» وزیر اطلاعات دولت هاشمی نیز به عنوان یکی از عاملان نام برده می شد. ادعاهایی که بعدا دروغ بودن آنها اثبات شد.

«اکبر خوش‌کوش» نیز دیگر فردی بود که در مطالب گنجی و حجاریان به او اشاره می‌شد. ۱۱ سال بعد در ماجرای فتنه ۸۸ نام این افراد در کنار هم و در یک سوی آن کارزار سیاسی و امنیتی مطرح شد. در آن سال هم ماجرای ساختگی ربودن دختری به نام عاطفه امام، قتل مجعول ترانه موسوی و سعیده پورآقایی بخشی از این سناریوسازی‌ها بود که تا پیش از تکذیب آنها تاثیر قابل توجهی بر عواطف و احساسات عمومی گذاشت.

 ۲۳ آذرماه۷۷ مقام معظم رهبری در دیدار گروهی از روحانیون و مبلغان دینی خواستار «پیگیری جدی قتل‌های اخیر توسط دولت و قوه قضاییه» شدند.رهبر انقلاب:‌ جنایت نسبت به هر شخصی خلاف امنیت است/دست دشمن در کار است

ایشان در آن دیدار فرمودند: «این قتلهایی که در کشور انجام می‌گیرد – که البته بار اوّل هم نیست؛ این بار آن را تشدید کرده‌اند – کارهایی است که برخلاف احساس امنیت ملی است. یک ملت در داخل خانه خود باید احساس امنیت کند. نظام اسلامی، نظامی مقتدر است. دشمن برای این که این اقتدار را بشکند، می‌خواهد عجز این نظام و عجز دولت و عجز مسؤولان امنیتی و قضایی را تلقین کند… 

 

 

بنده از دستگاههای دولتی خواستم، باز هم الان میخواهم – هم دستگاههای دولتی، مثل وزارت کشور و وزارت اطّلاعات، هم دستگاه قضایی – که به‌طور جدّی این قتلهای چندگانه‌ای را که در طول تقریباً یک ماهِ اخیر اتّفاق افتاده است، دنبال کنند. مطمئناً اگر تحقیق و دنبال کنند، سرنخها را به‌دست خواهند آورد. بدون شک، مستقیم و یا غیرمستقیم، دست دشمن در کار است».

تشکیل کمیته تحقیق قتل‌های مشکوک به دستور رئیس جمهور وقت

بلافاصله سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت هم طی حکمی مسئولان وزارتخانه‌های کشور و اطلاعات را مامور بررسی این پرونده کرد و در روز ‌٢٣ آذرماه ‌٧٧ کمیته‌ای با عنوان «کمیته تحقیق قتل‌های مشکوک اخیر» به دستور وی تشکیل شد.

رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه روز ۲۰ دی‌ماه ۱۳۷۷ هم طی سخنانی بار دیگر بر ضرورت پیگیری و پیدا کردن سرنخ قتل‌ها توسط رئیس‌جمهور و مسئولان وزارت اطلاعات تاکید کردند. سه روز بعد کمیته تحقیق قتل‌ها در پی دیدار با رئیس‌جمهور با صدور اطلاعیه‌ای از شناسایی طراحان و عاملان قتل‌ها خبر داد.

اطلاعیه وزارت اطلاعات و برکناری وزیر

‌سرانجام ۴۵ روز پس از اولین قتل، روابط عمومی وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که تعدادی از عوامل ارتکاب جنایت‌های اخیر از پرسنل «خودسر» این وزارتخانه بوده‌اند.

پیگیری قضایی و صدور احکام

با اینکه شواهد زیادی از ماهیت توطئه‌آمیز قتل‌های زنجیره‌ای وجود منتشر شد و رسانه‌های اصلاح طلب این مسئله را به یک موضوع حیثیتی برای دستگاه‌های امنیتی و قضایی تبدیل کرده بودند، اما دستگاه قضایی به شدت پیگیر عاملین و مقصرین این اتفاق شد.

دادگاه دو سال پس از قتل‌ها در سال ۱۳۷۹ تشکیل شد و در دی‌ماه ‌همان سال حکم ‌١٨ متهم این پرونده را صادر کرد. بر اساس این حکم چند تن از متهمان به قصاص، برخی به حبس ابد و دیگران به حبس‌هایی از دو تا ۱۰ سال حبس محکوم شدند.

۲.حادثه کوی دانشگاه

شامگاه جمعه ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بود که دانشجویان در اعتراض به توقیف موقت روزنامه سلام در محوطه کوی دانشگاه تجمع کردند. برخی با تحریک دانشجویان، این تجمع را به بیرون کوی دانشگاه کشاندند و با بسته شدن خیابان عملا بین پلیس و دانشجویان درگیری آغاز شد.

علیرضا زاکانی مسئول وقت بسیج دانشجویی در تشریح این رویداد می‌گوید:‌ «۱۸ تیر سال ۷۸ اولین تجربه تقابل دانشجویان با نیروی انتظامی بود… در آن زمان روزنامه سلام به دلیل انتشار نامه محرمانه منسوب به سعید امامی توقیف شد. در این مطلب طرح اصلاح قانون مطبوعات به درخواست سعید امامی یکی از عوامل قتلهای زنجیره ای نسبت داده شده بود.

زاکانی می‌گوید «هنگام بسته شدن روزنامه سلام [مرتبطین با این روزنامه] تهدید کردند که به زودی نتیجه کارتان را خواهید دید! نتیجه این بود که شب هجدهم، درحالی که ایام امتحانات دانشگاه بود، عده‌ای از دانشجویان از داخل کوی بیرون آمدند و عملا خیابان را بستند. این حرکت منجر به درگیری و مواجهه دانشجویان معترض با نیروی انتظامی شد.

معترضین سه نفر از اعضای نیروی انتظامی را گروگان گرفته و در ساختمان ۱۴ حبس کردند. این اتفاقات نهایتا منجر به ورود نیروی انتظامی و درگیری‌هایی در داخل کوی شد».

همان شب نیز عده ای لباس شخصی به خوابگاه دانشجویان حمله کردند و خوابگاه و اموال دانشجویان را تخریب کردند. نوع واکنشها به گونه‌ای بود که احساسات و عواطف هر انسانی را جریحه دار می کرد.

رهبر انقلاب:‌ به هیچ وجه قابل قبول نیست

رهبر انقلاب در ۲۱ تیرماه ۷۸ در واکنش به این اتفاق اعلام کردند: «… مطلبی که از نظر من مهم‌تر از همه است و ذهن مرا مشغول کرده، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحه‌دار کرد؛ حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود. حمله به منزل و مأوا و مسکنِ جمعی – بخصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت – به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست…. هرکسی بوده، فرق نمی‌کند؛ چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیر آن. مسلماً با کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلّف می کنند، باید برخورد شود؛ اما با کسی که تخلّفی نکرده است؛ کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی است اگر برخورد شود.»

ایشان البته در همان دیدار به ابعاد دیگر آن ماجرا چون خطر نفوذ و سوء استفاده دشمن از هیجانات کور اشاره کرده و رهنمودهایی در این‌باره ارائه می‌دهند.

۲۰ سال خانه نشینی فرمانده میدانی نیروی انتظامی

این موضوع هم به خبر اول رسانه‌های داخلی تبدیل شد. نیروی انتظامی در تیررس تیترهای روزنامه اصلاح طلب قرار گرفت. فرهاد نظری رئیس پلیس پایتخت به عنوان متهم ردیف اول محاکمه و از سمت خود عزل شد. گرچه وی بعدا در دادگاه تبرئه شد و خاتمی رئیس جمهور وقت از وی دلجویی کرد با این حال وی در سال 98 در یک گفت‌وگوی تلویزیونی برای اولین بار از 20 سال خانه نشینی خود بخاطر حوادث کوی دانشگاه خبر داد هرچند درمورد صدور حکم ورود نیروی انتظامی به دانشگاه حرف‌های زیادی داشت و مسئولین وقت امنیتی و سیاسی کشور را صادرکنندگان این دستور معرفی کرد. مسئله ای که بسیاری از ناظران حادثه و مطلعین امر هم بر آن صحه می‌گذارند.

مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور، موسوی لاری وزیر کشور و مصطفی معین وزیر علوم از افرادی بودند که در آن زمان گفته می شد با سیاستها و اقدامات خود علاقه مند بودند تا آتش درگیری‌ها فروکش نکند. در همان زمان تئوری فشار از پائین و چانه‌زنی از بالا توسط سعید حجاریان مطرح بود. نسخه‌ای که لازمه تحقق آن درگیری در کف خیابان بود.

علاوه براینها، افرادی چون علی افشاری، احمد باطبی و امیرفرشاد ابراهیمی از دیگر بازیگران صحنه بودند. سرنوشت آینده این سه نفر بسیار قابل تامل است. اما شاید ماجرای امیرفرشاد ابراهیمی از همه خواندنی تر باشد.

ابراهیمی در سالهای بعد از دوم خرداد طراح و پیش قراول بسیاری از درگیری‌ها بود. در هیبت بسیجی و به اسم دفاع از ارزشها و انقلاب به تجمعات دانشجویان علاقه‌مند به دولت وقت حمله می‌کرد. حوادثی که همواره مورد علاقه روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود و زمینه مظلوم‌سازی جریان دوم خرداد را فراهم می‌کرد.

باطبی و افشاری بعدها به همکاری مستقیم با مقامات کاخ سفید و رژیم صهیونیستی مشغول شدند و امیرفرشاد ابراهیمی نیز که به ظاهر در تیر ۷۸ تغییر موضع داده بود با سرویس های جاسوسی آمریکا همکاری می کرد.

3.ماجرای بازداشتگاه کهریزک

پس از ادعای تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ توسط میرحسین موسوی، اعتراضات متعددی در نقاط مختلف تهران رخ داد. علیرغم تاکید نهادهای مختلف نظام مبنی بر پیگیری اعتراضات از طریق مجاری قانونی، تجمعات غیرقانونی هر روز در گوشه‌ای از تهران صورت می‌گرفت و اغلب این تجمعات نیز با آشوب و ایراد خسارت به اموال عمومی و خصوصی همراه می‌شد.

سالروز ۱۸ تیر، بهانه‌ای بود که گروه‌هایی از دانشجویان نیز مستقلاً در این اعتراضات شرکت کنند. این تجمعات نیز مانند اعتراضات قبلی به خشونت کشیده شد و پلیس در درگیری‌ها ناچار ناچار به بازداشت جمعی از شرکت‌کنندگان شد. تعدادی از این افراد به دلیل آنچه که از طرف قاضی مرتضوی مسئول وقت قضایی، عدم وجود بازداشتگاه مناسب اعلام شد، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند.

شرایط نامطلوب نگهداری و بازداشت در جوار اراذل و اوباش در این محل باعث شد ۳ نفر از بازداشت‌شدگان جان خود را از دست بدهند. مشهورترین این افراد، «محسن روح‌الامینی» فرزند عبدالحسین روح‌الامینی از چهره‌های شاخص اصولگرا و استاد دانشگاه تهران بود. «محمد کامرانی» و «امیر جوادی‌فر» دو قربانی دیگر این ماجرا بودند.

دستور تعطیلی کهریزک توسط رهبر انقلاب/یا جای بهتر منتقل و یا آزادشان کنید

هفته‌نامه پنجره در ویژه‌نامه‌ای می‌نویسد: «در روز ۲۲ تیرماه ۸۸، خبر نگهداری بازداشت‌شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب‌وشتم بازداشت‌شدگان به رهبر انقلاب می‌رسد و ایشان به سعید جلیلی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی دستور می‌دهند که «همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل شود». در عین حالی که این بازداشت شدگان در اعتراضات خیابانی دستگیر و با نیروی انتظامی درگیر شده بودند، رهبر انقلاب در پاسخ به مسئولین دستور داند که «اگر جایی برای نگهداری این افراد ندارید، آزادشان کنید». این در حالی بود که احتمال بازگشت این افراد به صحنه آشوب‌های خیابانی درصورت آزادی وجود داشت.

دستور تعطیلی کهریزک توسط رهبر معظم انقلاب زمانی صادر شده بود که صرفاً «خبر ضرب و شتم» بازداشتی‌ها به رهبر انقلاب رسیده بود و هنوز هیچ رسانه‌ای (چه مخالف نظام چه موافق نظام) در مورد کهریزک چیزی نگفته و هیاهویی راه نیافتاده بود.

مجازات دادستان

غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، وزیر اطلاعات وقت هم می‌گوید: ماجرا حتی به قبل از ۲۲ تیر بازمی‌گردد و در ۱۹ تیر، از دفتر رهبر معظم انقلاب با من تماس گرفته و دستور رهبری مبنی بر انتقال بازداشت‌شدگان به محلی جدید را ابلاغ کردند. در این دستور تصریح شده بود که حتی اگر جایی مناسب برای نگهداری متهمان وجود ندارد باید آنها را آزاد کنند تا به خانه‌هایشان برگردند.

سعید مرتضوی دادستان وقت تهران اما این دستور رهبر انقلاب را عملاً معطل گذاشت و نهایتاً فاجعه مرگ ۳ بازداشتی رقم خورد. اندکی پس از آن، بازداشتگاه مذکور در تاریخ ۶ مرداد ۸۸ تعطیل شد و در نهایت مرتضوی به عنوان یکی از مقصران این حادثه قلمداد و به ۲ سال حبس محکوم شد.

مرتضوی هم‌چنین در ۲۴ آبان سال ۱۳۹۳ در حکمی از سوی دادگاه انتظامی قضات تا آخر عمر از شغل قضاوت محروم شد. انفصال از مشاغل دولتی به مدت ۵ سال نیز درباره وی مورد تأیید قرار گرفت.

4.ماجرای مازیار ابراهیمی

مرداد ۹۸ مستندی به نام «کلوپ ترور» پخش شد که در آن مازیار ابراهیمی یکی از متهمان پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای، اعتراف کرد که در اسرائیل آموزش دیده و در ترور دانشمندان هسته‌ای نقش داشته است. اما هشت ماه بعد در مصاحبه‌ای خارج از کشور ادعا کرد که تحت شکنجه بوده و بی‌گناهی‌اش ثابت و سپس آزاد شده است. خبر عجیبی که به صورت طبیعی مورد توجه رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور قرار گرفت. اما ماجرا چه بود؟

در حین رسیدگی به پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای یک نهاد نظارتی بر عملکرد وزارت اطلاعات متوجه تخلفی مهم در رسیدگی به این پرونده می‌شود. بررسی بیشتر منجر به ارجاع پرونده به نهاد اطلاعاتی دیگر شده و در آن بی‌گناهی مازیار ابراهیمی اثبات می‌شود. مازیار ابراهیمی آزاد شد و پرونده در دستور کار دستگاه قضایی قرار گرفت.

پرداخت خسارت به متهمان

حجت‌الاسلام علوی وزیر اطلاعات در این باره به رسانه‌ها گفت، کارشناسان واجا درباره دخالت متهمان در ترور‌ها اختلاف داشته‌اند که پس از بررسی کارشناسی مجدد عدم انتساب اتهام به آن‌ها محرز شده است. به‌گفته‌ او متهمان ۵۳ نفر بوده‌اند و پس از احراز بی‌گناهی آن‌ها ۴ میلیارد تومان بابت جبران خسارت به آن‌ها پرداخت شده است.

بی.بی.سی در اینباره مستندی حاوی اظهارات مازیار ابراهیمی منتشر کرد، که با آب و تاب به این خطای ماموران امنیتی کشور می‌پرداخت. مستندی که سالها پس از آزادی و پرداخت غرامت به این فرد ساخته شده بود.

5.سقوط هواپیمای اوکراینی

روز ۱۸ دی ماه، پنج روز پس از ترور سردار سلیمانی و ساعاتی بعد از حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد، خبر سقوط هواپیمای اوکراینی تیتر یک اخبار روز شد. همه سرنشینان این هواپیما از جمله خلبان و خدمه آن در این سانحه جان خود را از دست دادند و این حادثه نیز به یکی دیگر از خطاهای تلخ تاریخی بدل شد.

خطای انسانی

پس از سه روز بررسی، علت سقوط هواپیما اعلام شد؛ علت این سانحه تلخ نه نقص فنی و نه حتی خطای خلبان بلکه شلیک اشتباه ناشی از خطای انسانی بود. ستاد کل نیروهای مسلح ایران در بیانیه‌ای به‌طور رسمی اعلام کرد که هواپیمای اوکراینی پرواز تهران-کی‌یف، «به‌دلیل خطای انسانی مورد اصابت» موشک پدافند هوایی قرار گرفته است.

حسن روحانی در بیانیه‌ای در اینباره نوشت: «ساعاتی قبل از نتیجه تیم تحقیقاتی ستاد کل نیروهای مسلح مربوط به سانحه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی مطلع شدم. در فضای تهدید و ارعاب رژیم متجاوز آمریکا علیه ملت ایران پس از شهادت سردار قاسم سلیمانی و به منظور دفاع در برابر حملات احتمالی ارتش آمریکا، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آماده باش صددرصد قرار داشتند که متأسفانه خطای انسانی و شلیک اشتباه، به یک فاجعه بزرگ منجر شد و دهها انسان بی‌گناه قربانی شدند. جمهوری اسلامی ایران از این اشتباه فاجعه بار بسیار متأسف است.»

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، در توئیتی «خطای انسانی در لحظات بحرانی ناشی از ماجراجویی آمریکا» را دلیل سقوط این هواپیما دانست و اظهار تاسف و همدردی خویش را اعلام کرد.

نمایندگان مجلس دهم نیز با صدور بیانیه‌ای سقوط هواپیمای اوکراینی را «اشتباه یک عضو خانواده نامیدند» و اعلام کردند اجازه نمی‌دهند، دشمن از این موضوع سوء استفاده کند. پیگیری جدی علل حادثه نیز درخواست علی لاریجانی رئیس وقت مجلس بود.

عذرخواهی فرمانده

بلافاصله پس از بیانیه ستادکل نیروهای مسلح امیرعلی حاجی‌زاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، همه مسئولیت این سانحه را بر عهده گرفت و گفت: «موقعی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده واقعاً برای خودم آرزوی مرگ می‌کردم».

 

حاجی‌زاده توضیح داد به دلیل تهدید آمریکا مبنی بر هدف قرار دادن 52 مرکز فرهنگی ایران، «همه یگان‌های آفندی و پدافندی در آماده باش صددرصد» بوده‌اند و به دلیل اعلام وضعیت جنگی اپراتور سامانه پدافند هوایی «هواپیما را موشک کروز تشخیص می‌دهد.»

سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه هم در مقابل نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و در مورد جزئیات این حادثه گفت: «خدای بزرگ را به شهادت می‌گیرم که دوست داشتم داخل هواپیمای اوکراینی بودم و می‌مردم ولی شاهد این ماجرای غم‌انگیز نمی‌بودم.»

رهبر انقلاب: ستاد کل پیگیری کند/ چنین سانحه‌ای تکرار نشود

اما رهبر انقلاب در پی نتایج تحقیقات ستاد کل نیروهای مسلح درباره سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی، در پیامی با ابراز همدردی عمیق و مجدد با خانواده‌های داغدار، ستاد کل نیروهای مسلح را مأمور پیگیری کوتاهی‌ها یا تقصیرهای احتمالی در این حادثه و مراقبت برای عدم امکان تکرار چنین سانحه‌ای کردند.
 

رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه فرمودند: «حادثه سقوط هواپیما، حادثه تلخی بود، دل ما را به معنای حقیقی کلمه سوزاند، از دست دادن جوان‌های عزیز مردم خوبمان و کسانی که از کشورهای دیگر اینجا بودند، حادثه بسیار تلخی بود.»

پیگیری‌های قضایی

۲۴ دی‌ماه 98 بود که غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی درباره پرونده هواپیمای اوکراین و تحقیق از مقامات نظامی در این پرونده گفت: تا امروز از تعدادی از افرادی که در این حوزه بودند تحقیقات مفصلی انجام شده و هر روز تا حوالی ساعت ۱۱ شب تیم‌های سازمان قضایی نیروهای مسلح مشغول تحقیقات و بازجویی و دریافت اسناد و مدارک هستند.

اسماعیلی درباره استیفای حقوق مادی و معنوی جانباختگان و خانواده‌های آنان گفت که‌«پیگیر و مطالبه‌گر استیفای حقوق خانواده‌ها هستیم و محور دوم کشف حقیقت است؛ تاکنون نظراتی ابراز شده اما باید همه ابعاد بررسی شود و به حقیقت ماجرا برسیم و محور سوم، اجرای عدالت است. در این موضوع، هم تأثیر سبب و هم تاثیر مباشر را بررسی می‌کنیم تا مشخص شود مسئولیت سبب و مباشر چقدر بوده است.»

همچنین «غلامعباس ترکی» دادستان نظامی استان تهران ۹ تیر ۱۳۹۹ با اشاره به آغاز تحقیق از متهمان به محض ارسال پرونده به دادسرای نظامی گفت: «در همان شب ۲۱ دی تعدادی از افرادی که در سامانه شلیک کننده و بخش‌های بالادستی آن حضور داشتند به عنوان متهم احضار شدند و تحقیقات مبسوطی در همان شب انجام و یکی از متهمان بازداشت شد.

وی افزود: در فرآیند تحقیقات، ۵ نفر دیگر به عنوان متهم تحت تعقیب قرار گرفتند که با قرار قانونی بازداشت شدند و در ادامه ۳ نفر از متهمان پس از انجام تحقیقات مقتضی با تودیع وثیقه آزاد شدند در حال حاضر ۳ نفر در بازداشت به سر می‌برند.

همچنین آذرماه امسال بود که رئیس بنیاد شهید اعلام کرد که با موافقت خانواده‌ها و بازماندگان ۱۲۷ مسافر هواپیمای اوکراینی سرنگون شده، این افراد زیر پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند. هم‌چنین اعلام شد، 150 هزار دلار به ازای هر جانباخته به خانواده‌های آن غرامت داده خواهد شد.

پذیرش خطا در عین اصلاح زمینه خطا

«سهل‌انگاری مدیریتی» و «اشتباهات در تصمیم گیری» و «خطاهای سهوی» و «نفوذهای حاکمیتی» طی 4 دهه گذشته مهمترین عامل در شکل‌گیری این حوادث تلخ و دردناک بوده است. با این حال چنین اشتباهاتی در این ابعاد در مقایسه با همه کشورها و دولت‌ها نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی با همه دشمنی‌ها، فضاسازی‌های سنگین رسانه‌های خارجی در اطراف حادثه و ناکارآمدی داخلی، عملکردی قابل دفاع داشته است.

اخلاق، شرع و قانون باعث شده است طی همه این سالها حاکمیت در مواجهه با خطاهای مدیریتی، اولا صادقانه رفتار کند و بعد هم با قاطعیت نسبت به قصور و تقصیرها برخورد داشته باشد.

امروز نقشه ضدانقلاب تعمیم حداکثری و ناروا از خطاهای مصداقی به نهادها و ساختارهای حکومتی است و این طراحی پیچیده، تنها با درک دقیق از مرور حوادث و هوشیاری نسبت به پروژه فریب دشمن می‌تواند خنثی شود. 

انتهای پیام/





منبع خبر

روایتی از ۵ خطای فاحش/ از اعترافات مازیار ابراهیمی تا سانحه هواپیمای اوکراینی بیشتر بخوانید »

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف - بایدن» به کار افتادند +تصاویر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر


سرویس سیاست مشرق- به نظر می رسد که جریان سیاسی غربگرا در داخل کشور، با معکوس‌شدن همه پیش بینی‌ها و ارزیابی‌هایی که از نتیجه انتخابات آمریکا داشتند (که ترامپ را برنده قطعی می دیدند)، فرصت را برای خود بسیار تنگ می‌بیند و می‌خواهد در فرصت باقی‌مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، روند اضمحلال خود را متوقف، خود را احیاء کند و پیروز بازی جا بزند.

از این رو، این روزها، اتاق‌های فکر، گعده‌ها، تاریکخانه‌های نظریه‌پردازی و محافل سیاست‌گذاری این جریان، روزهای بسیار شلوغ و متراکمی را برای تعیین شتابناک سرفصل‌های عملیات روانی و هماهنگی نیروها در رده‌های مختلف، از سر می گذرانند.

یک خروجی این روزهای شلوغ و متراکم کاری این محفل‌های پس پردهٔ جریان مورد نظر، این می‌شود که در یک روز (۱۹ آذر)، به ناگهان چهره‌های مختلف وابسته به این اردوگاه، که «ظاهرا» در طیف‌های مختلف فکری هم هستند، به میدان می‌آیند و سیلی از مصاحبه، یادداشت، توئیت، پست و … به راه می‌افتد که سرفصل‌های مشترکی دارند که در راس این سرفصل‌های مشترک، القاء عاجل بودن نیاز به «مذاکره با بایدن، تهدید تلویحی نظام نسبت به عواقب نپذیرفتن این مطالبه و در نهایت برجسته کردن «محمدجواد ظریف» به عنوان گزینه اصلی و چه بسا تنها گزینه نظام برای «مذاکره» با بایدن است!

برای نمونه، علی شکوری راد، دبیرکل حزب تندرو «اتحاد ملت»، در توئیتی نوشت:

” اگردکتر جواد ظریف همان‌طور که خود گفته در زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل بوده است باجو بایدن که در آن زمان سناتور بوده ارتباط و دوستی داشته‌است اخلاقا باید اکنون به او تبریک بگوید و کسی هم نباید مانع او شود. او می‌تواند در پیام تبریک خود انتظارات جمهوری اسلامی را بیان کند. “

صادق زیباکلام، از لیبرالیست‌های مطرح وطنی، هم توئیت کرد:

“هنوز عرق بایدن خشک نشده که توپخانه آمریکاستیزی تندروها بغرش درآمده. شکست ترامپ هم باعث قوت قلبشان شده و سنگین تر دارن شلیک میکنند. سخنانشان هم همان مطالبی است که چهل سال است تکرار میکنند. لیبرالها، غربزدهها و سازشکاران بدنبال مذاکره هستند، اما انقلابیون همچنان بمقاومت ادامه میدهند. “

سیدمحمد صدر، دیپلمات پیشین نزدیک به لیدر اصلاحات و عضو مجمع تشخیص هم در مصاحبه‌ای در همین روز گفت:

“‌ مذاکره با آمریکا می‌تواند بر سر موضوعاتی فراتر از برجام انجام شود؛ همه چیز به بازگشت بایدن به برجام بستگی دارد… او گفته قصد پیوستن مجدد به این توافق را دارد. بدون FATF حتی پس از لغو تحریم‌ها و اجرای برجام هم مشکل خواهیم داشت. “

یا غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از نزدیکان خاندان هاشمی، در گفت‌وگو با جماران گفت::

“نارضایتی عمومی در شرایط فعلی جامعه، منجر به کاهش اقتدار اجتماعی می‌شود. پشتوانه هر نظام سیاسی، محبوبیت اجتماعی و اقتدار آن است و الان در این وضعیت گرانی که قیمت‌ها دو تا سه برابر شده و دلار ۳۰ هزار تومان را رد کرده است، به شدت این اعتبار اجتماعی در معرض تهدید قرار گرفته است.

اگر هدف اصول‌گرایان نیز این است که کشور آسیب بیشتری نبیند و بتوانیم از شرایط بحرانی فعلی عبور کنیم، بعید است که با مذاکره مخالفت کنند. من فکر نمی‌کنم نفعی در عدم مذاکره با آمریکا وجود داشته باشد. “

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار، از مانور رسانه‌ای هماهنگ جریان غرب‌شیفته، فقط در یکی دو روز اخیر بوده است. اما در همین روز، یادداشتی به قلم یکی از وابستگان اردوگاه اصلاحات منتشر شد، که از باب هویت نویسنده، محل انتشار متن و اصطلاحا کدهای مهمی که در این یادداشت وجود دارد، بسیار قابل تامل است.

وبسایت و کانال تلگرامی «مشق نو» ، وابسته به طیفی از عناصر رادیکال جریان اصلاحات، با محوریت سعید حجاریان، یادداشتی از «ناصر سرمدی» با عنوان «انتخاب بایدن و فرصت‌ها» منتشر کرده است.

ناصر سرمدی‌پارسا که به «حمید سرمدی» هم شناخته می‌شد، هیچ‌گاه چهره دست‌به قلم و رسانه‌ای نبوده است و این شاید یکی از نادر نوشته‌هایی است که به قلم او منتشر شده است. او از نزدیکان سید محمد خاتمی بوده است که در سال ۷۶ نیز در ستاد وی فعالیت می‌کرد و در دولت اصلاحات نیز یکی از مناصب مهم امنیتی را بر عهده گرفت.

تنها عکس‌های موجود از آقای سرمدی(احتمالا مربوط به اوایل دهه ۸۰ و دوران سفارت در تاجیکستان) – او تا پیش از این، به هیچ عنوان بروز و ظهور رسانه‌ای نداشت

 این تنها مقاله یا یادداشت آقای سرمدی است که در فضای مجازی قابل دسترسی است و از تریبون همکاران پیشین خود چون حجاریان و محمدرضا تاجیک و نادر صدیقی، منتشر نموده است.

اما سرمدی پارسا در بخش آغازین یادداشت خود نوشت:

” طبعا ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مشکلات برجام و تحریم‌ها به‌راحتی برطرف خواهد شد. بلکه نظر به اصل ادعای بایدن در موضوع بازگشت به برجام و البته با توجه به تغییر شرایط قبلی امضای این توافق و افزایش ملاحظات اعضای اروپایی آن، میدان جدیدی پیش‌روی دیپلماسی کشور گشوده می‌شود تا قدرت چانه‌زنی و ظرفیت و توانایی طرفین به محک سنجش درآید. ضعف موضع ایران به‌واسطه تشدید تحریم‌ها، یکپارچگی اروپا با آمریکای بایدن، تغییر ملاحظات میدانی و برجسته‌تر شدن پرونده‌های مفتوح علیه ما مثل موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه، حقوق بشر و… این احتمال را قوت می‌بخشد که ۱+۵ جدید با آمریکا به سمت اصلاح برجام و بار کردن قیود و شروط جدید بر آن برود. “

در همین ابتدای یادداشت، این مسوول دوران اصلاحات، تکلیف را معلوم کرده که ایران به واسطه دلایل ذکر شده در موضع «ضعف» است و پیشاپیش خبر می دهد که در گفتگو برای «برجام جدید» از نوع «بایدنی»، مباحثی فراتر از بحث هسته‌ای مطرح خواهد شد که او از آن‌ها نام می برد.

او می گوید که موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه و حقوق بشر” پرونده‌های مفتوح علیه ماست و به زعم او (و همفکران) حالا که که ما در موضع «ضعف» هستیم، باید آماده مطرح شدن این مسایل روی میز مذاکره باشیم. وقتی سرمدی همصدا با سردمداران نظام سلطه، تحرکات «محور مقاومت» را، «مداخله در امور منطقه» می نامد، یعنی از همان بدو امر، موضع خود را روشن کرده است.

او سپس موضع خود را در مسایل داخلی را هم بلافاصله روشن می کند، و بلافاصله بعد از این که کد «دخالت در امور منطقه» را لا به لای حرفش می پیچد، پاراگراف بعدی را این‌گونه آغاز می کند:

جریان افراطی موسوم به دولت پنهان که غیر خود را نفوذی، عامل دشمن، فریب‌خورده و… می‌خواند آمریکای بایدن و احتمال زنده شدن برجام را سم مهلک برای حیات سیاسی خود تلقی کرده و با همه توان با آن مقابله خواهد کرد. خصوصاً در زمانی‌که با به بار نشستن هجمه سنگین ستادهای عملیات روانی و ارتش سایبری‌اش علیه دولت و اصلاح‌طلبان از یک طرف و بی‌کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی از طرف دیگر، زمینه را برای به‌دست گرفتن دولت آینده هموار می‌بیند و مجلس را با آن مشارکت تاریخی همراه خود دارد. لذا از هم اکنون اتاق‌های فکر تخریب و تقابل فعال شده و علیه احیای برجام بسیج خواهند شد.

به بیان ساده‌تر، بعد از این که نویسنده همدلی و همراستایی خود را با «آمریکای بایدن» ، با همان سه واژه «دخالت در امور منطقه‌ای» ، بروز می دهد، از «دولت پنهان» سخن می گوید که جبهه مقابل آمریکای بایدن و متحدان داخلی آن را روشن کند.

«دولت پنهان» کلیدواژه ابداع شده در «محفل امنیتی» جریان غربگراست که هسته طراح این جریان، به ویژه چهره‌های سابقا «امنیتی» حزب منحله مشارکت و سازمان منحله مجاهدین انقلاب عضو آن هستند. چهره‌های رادیکال رسانه‌ای این محفل همچون مصطفی تاجزاده و حجاریان و شکوری‌راد و… و. در دو سال اخیر (که سوءمدیریت دولت اعتدال عیان شده است) آن را به عنوان علت‌العلل همه مشکلات کشور علم کرده و بارها از آن استفاده کرده‌اند.

منظور از «دولت پنهان» در واقع اما همان «جریان انقلابی» است که تا امروز اجازه نداده نظام سلطه و همراهان و همفکران داخلی آن، ایران را در هاضمهٔ فراخ خود فرو ببرند و کشور را با سیاست‌ها و فشارهای خود به وادی فلاکت مطلق و حتی تجزیه بکشانند.

«دولت پنهان» مورد نظر این جریان همان است که تاکنون اجازه ترکتازی مطلق به تسلیم‌طلبان را نداده است. «دولت پنهان» همان ملات اصلی دیواری به اسم جمهوری اسلامی است که با وجود همه ضربات مهلک و ویرانگری که از بیرون و درون در این سه سال به آن وارد شد، اجازه فرو ریختن این دیوار را نداده است و طبیعی است که مقصود و هدف اصلی کینه‌توزی و غرض‌ورزی استحاله‌طلبان قرار گیرد.

سرمدی البته این قدر هوشمند است که با یک گزاره (“بی کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی”)، به نحوی ظریف فاصله «ظاهری» با دولت روحانی را حفظ کند، اما بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش او را لو می دهد و مدعی حمله «ستادهای عملیات روانی» و «ارتش سایبری» آن دولت پنهان ادعایی به “دولت و اصلاح‌طلبان” می شود و ناخواسته، واقعیت درهم‌تنیدگی و جدایی ناپذیری مطلق دولت و اصلاحات را معترف می شود و آن‌ها را یک:کاسه می نماید. به هر حال این دولت، همان است که به گفتهٔ دوست و رفیق مشارکتی آقای سرمدی، یعنی محمدرضا خاتمی، اصلاح‌طلبان «تضمین» آن بودند.

 سرمدی پارسا، پاراگراف بعدی را با تهدیدی تلویحی همراه می سازد:

“موضوع انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به قهر مردم از صندوق رأی و ناامیدی از اصلاح امور از این مسیر و نیز رشد سرطانی فساد در ساختارهای کشور واجد اهمیت بسیار زیاد برای بقای جمهوریت نظام و تداوم حمایت مردمی از آن خواهد بود. مجموعه شرایط فعلی کشور که بدون شک می‌توان آن را «بحران تمام‌عیار» نامید، اوضاع را به‌سمت تقویت -احتمالی- شورش‌های شدیدتر از حوادث قبلی سوق می‌دهد و خطر فروپاشی را برجسته‌تر می‌کند. لذا چنانچه انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال آینده بر روال مشارکت حداقلی همانند انتخابات مجلس برگزار شود، موضوع عدم مشروعیت و شکاف دولت-ملت به اوج خواهد رسید و با توجه به شرایط عمومی کشور و ناامیدی مردم تهدیدات بزرگ امنیتی رخ خواهد داد. لذا کشور به یک تجدیدنظر در نحوه برگزاری انتخابات با هدف جلب اعتماد و مشارکت حداکثری و کسب اعتبار مجدد به‌طور محسوس نیازمند است.

گرچه این تهدید تلویحی سرمدی، مطلب تازه‌ای نیست و تنها تکرار حرف‌های مکرّر دوستان هم‌محفلی خود، دست‌کم از دی ماه ۹۶ به این سو است. رفقای آقای سرمدی چون حجاریان، علوی‌تبار، تاجیک و تاجزاده در سه سال گذشته، در هر یادداشتی، مصاحبه‌ای یا میزگردی، همین جنس تهدیدات را نسبت به نظام مطرح کردند که کوتاه و مختصر آن این بود “که اگر نظام کوتاه نیاید، شورش می شود! “.

اما این که چهرهٔ امنیتی سابق (که دست‌کم به لحاظ رده سازمانی از همه هم‌محفلی‌های خود ارشدتر بوده)، فردی کم‌حرف و دور از جار و جنجال رسانه‌ای و اصولا بدون سابقه‌ای از حضور رسانه‌ای، به ناگهان احساس وظیفه کرده و دست به قلم برده تا همان حرف‌های مکرر را در این «مقطع زمانی» بنویسد، برای اهل فن، اشارات و معانی خاص خود را دارد.  

با این حال، هدف اصلی این احساس وظیفه آقای سرمدی، در فراز دیگری از این یادداشت رخ می نماید، آن‌جا که به عنوان «راهکار پیشنهادی» پیش روی نظام می نویسد:

در طرف ایران از هم اکنون روی چهره‌ای که برچسب سیاسی نداشته باشد، از وجاهت و مقبولیت و نیز توانایی و کفایت نسبی برخوردار باشد، توانایی جلب اعتماد رهبری را برای کسب اطمینان از همراهی و هماهنگی ساخت قدرت داشته باشد، تمرکز نموده و با رفع تنگ‌نظری‌های شورای نگهبان انگیزه مشارکت مردمی و برگزاری انتخابات مقبول فراهم گردد. این پیشنهاد با مفروض و بدیهی دانستن اصل ضرورت پایان دادن به تخاصم دائمی با آمریکا ایراد شده است. مسئله‌ای که هزینه‌های بسیاری را به مردم کشور تحمیل کرده و بالاخره بایستی روزی تعیین تکلیف شود. از جمله افراد مناسب برای این منظور می‌توان آقای ظریف را نام برد. ایشان ضمن برخورداری از ظرفیت‌های مناسب، با رهبری هماهنگ بوده و حساسیت‌های جریان صاحب قدرت را تحریک نخواهد کرد… د. “

سرمدی، یادداشت نادر و بی‌سابقه خود را با تکرار تلویحی همان «تهدید» به پایان می برد:

 اما واقعیت میدان سیاسی کشور و تجربه گران‌بهای گذشته نشان داده است که تنها انتخاب واقعی مردم برای اداره بی‌دردسر کشور کافی نیست و درست یا غلط متغیرهای دیگر آشکار و پنهان بایستی مورد اعتنا باشند تا بلکه از این مسیر آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور به‌طور نسبی محقق گردد و راه‌های دیگر نظیر شورش و تعیین تکلیف نظام از کف خیابان با هزینه‌های سنگین از سر کشور دور شود.

به نظر می‌رسد این نظر و پیشنهادات شبیه آن کما فی‌السابق مورد کمترین توجه توسط صاحبان قدرت قرار نخواهد گرفت لیکن از باب وظیفه و دلسوزی ناگزیر از تقریر آن شده‌ام تا چه تقدیر شود. “

به هر روی، به نظر می رسد که تکرار سناریوی سال ۹۲، ایجاد دوقطبی «مقاومت-معیشت» (این بار با بسترهای آماده‌تری که به لطف بی‌کفایتی و سوءمدیریت‌های عیان در کشور ایجاد شده) با چاشنی تهدید «شورش» و «اردوکشی خیابانی»، تنها سناریوی یک جریان خاص سیاسی برای بقای به هر قیمت در قدرت است.

قهرمان‌سازی از محمدجواد ظریف و نمایاندن او به عنوان تنها «گزینه» نظام، و تلاش همه‌جانبه برای واداشتن کشور به طی دوباره مسیری است که یک بار (با صرف هزینه‌های گزاف) از سال ۹۲ تا ۹۷ طی شد و محصول و خروجی آن پراید ۱۶۰ میلیونی، دلار ۳۲ تومانی، خانه میانگین متری ۲۵ میلیونی در تهران و…بوده است.

نمونه‌ای از تحرکات تبلیغاتی جریان‌های خاص: «تحریم‌ها به پایان می رسد/ظریف برگشت»

از همین روست که به ناگهان، چهره‌های معمولا پشت‌پردهٔ جریان خاص سیاسی احساس تکلیف کرده‌اند و، شاید به نمایندگی از «دوستان»، شخصا به میدان رسانه آمده‌اند تا به زعم خود، با نظام «اتمام حجت» کنند.



منبع خبر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر بیشتر بخوانید »

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

بروز مالیخولیای تحلیلی چپ‌ها پس از پیروزی بایدن

کسانی از مردم ایران طرفدار ترامپ بودند چون به حاکمیت فشار می‌آورد!

حمیدرضا جلایی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد با طرح یک فرض خودساخته مبنی بر “طرفداری کسانی از مردم ایران از ترامپ” گفته است:

“در بیست سال گذشته مردم در انتخابات کرارا شرکت کردند. به امید اصلاح امور رای دادند. ولی می‌دیدند دولت موازی در حاکمیت در برابر مطالبه «اصلاح» مقاومت می‌کند. رخدادها و اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ نشان داد بخشی از مردم از امید به تغییر ناامید شدند. در چنین فضای ناامیدانه‌ای، عده‌ای از مردم احساس کردند برای حاکمیتی که تن به اصلاح نمی‌دهد موجود تندرویی مثل ترامپ زورگو خوب است تا به جمهوری اسلامی فشار بیاورد! اینک همین مردم امید بسته به ترامپ می‌بینند پس از سه سال فشار حداکثری ترامپ، این ترامپ در انتخابات آمریکا در حال شکست است، لذا ناراحت‌ می‌شوند و آمادگی ندارند شکست او را تحمل کنند حتی بشنوند. “[۱]

*ما قضاوت درباره این تحلیل عجیب را به مخاطبان محترم واگذار می‌کنیم.

بیان این نکته ضروریست که ایران در بخش اعظم ۲۰ سالی که جلایی‌پور به آن اشاره می‌کند در اختیار دولت‌های منتخب اصلاح‌طلبان بوده است.

ادعای مضحکی به نام “اصلاح‌ناپذیری حاکمیت ایران” نیز با دلایلی مثل تفاوت فاحش رؤسای جمهور با یکدیگر، حمایت راستین رهبر معظم انقلاب از تمام دولت‌ها، به پیش رفتن خواسته‌ها و آمال رؤسای جمهور ولو با شکسته شدن خطوط قرمز کشور (مثل برجامِ روحانی) و… رد می‌شود.

لازم به تأکید است که چپ‌های ستادی از آنرو که خود به دوران پیری حیاتی و سیاسی رسیده‌اند و نتوانسته‌اند تئوری براندازی را در قبال نظام اسلامی پیاده کنند؛ لذاست که بر طبل ناامیدی می‌کوبند و تقلا می‌کنند که گزاره ذهنی “انسداد” در ذهن کسانی از مردم ایجاد شود.

رفتاری که با راهبری کسانی از آنها قصد دارد به عنوان آخرین هدف و راه ممکن؛ موجبات “فتنه اقتصادی” را به بهانه‌های واهی فراهم بیاورد.

همانطور که فتنه ۸۸ را به بهانه واهی تقلب به نظام و مردم تحمیل کرد و البته نتوانست کاری از پیش ببرد.

***

زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!

احمد زیدآبادی، تئوریسین چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی در قسمتی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است: اکنون پاره ای از این اصولگرایان مدعی و یا حتی واقعا متوهم هستند و ذیل این توهم و ادعای خود بر این باورند که اگر قوه مجریه و ریاست جمهوری به آنها برسد با سیاست ها و برنامه های خاص داخلی و خارجی می توانند بر مشکلات، چالش ها و معضلات فائق آیند. ولی واضح است که این مسئله به دور از واقعیت های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. بنابراین من این احتمال را چندان دور از ذهن نمی دانم که اگر در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جریان اصولگرا روی کار بیاید به زودی متوجه واقعیات ناخوشایند کشور و حجم گسترده ای از چالش‌ها و معضلات خواهد شد. در این صورت یکی از راه‌ها و یا شاید مهمترین راه برای خروج از این چالش ها، بحران های کنونی و کاهش مشکلات ایجاد یک روزنه جدید به سوی دنیا باشد و این مسئله هم قطعا از طریق و مسیر مذاکره با آمریکا عبور می کند.

او در بخش دیگری از اظهارات خود همچنین تصریح می‌کند:‌ شدت چالش ها، معضلات و مشکلات داخلی کشور به قدری جدی است که اگر ساختار بخواهد سیاست های کنونی را ادامه بدهد، هزینه‌ های پیگیری این سیاست ها را به قدری بالا ببیند که مجبور به انتخاب بین گزینه «بد» و «بدتر» باشد. لذا امکان پذیرش برجام های جدید در قالب مذاکره پیرامون توان موشکی و دفاعی، نفوذ منطقه ای و دیگر مسائل برای جلوگیری وقوع امر بدتر که همان فروپاشی کامل است، وجود دارد. چون به باور آنها حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای تحقق این هدف اتخاذ هر تصمیم، انتخاب هر مسیر و پیگیری هر اقدامی، ولو ناخوشایند و تلخ را قابل توجیه می دانند.

زیدآبادی این نکته را هم اضافه کرده است که: “باز تاکید می کنم که اکنون چالش جدی ساختار سیاسی کشور آن است که باید به این سوال به طور جدی و راهبردی پاسخ دهد که چه برنامه‌ای برای نظم نوین منطقه ای و جهانی دارد؟ آیا به دنبال تقابل با آن است و یا به دنبال همراهی؟ قطعاً انتخاب هر کدام از این مسیرها تبعات و هزینه های خاص خود را دارد. پس اگر در آینده مذاکراتی شکل بگیرد، مذاکراتی روی برجام های جدید خواهد بود. “[۲]

*این تحلیل‌های آقای زیدآبادی یادبودی از رمان “آلیس در سرزمین عجایب” است.

در بحث اصولگرایان و فرمول‌های آنها برای حل مشکلات کشور؛ منطقی نیست که آقای زیدآبادی قبل از امتحان پس دادن اصولگرایان بگویند آنها غیر ممکن حرف می‌زنند!

چه اینکه اصولگرایان اولا کارنامه‌هایی مثل به کارنامه جهادی قالیباف در شهرداری تهران را در چنته دارند که در سونامی تحریم داخلی و خارجی اما بهترین کارنامه را برجا گذاشت و ثانیا آقای زیدآبادی و دوستان ایشان از پس سال‌ها حضور در قدرت و اشغال ساختمان پاستور تن به رقابت جوانمردانه انتخاباتی هم بدهند تا اصولگرایان پیروز بشوند و مردم بفهمند که راست‌ها برای مشکلات کشور نسخه کارآمد اجرایی دارند یا ندارند!؟

در بحث برجام و پسرعموهای آن هم آقای زیدآبادی باید بداند که حتی همین برجامِ روحانی و اصلاح‌طلبان هم اولا هرگز مورد طلب و خواست نظام اسلامی نبود و ثانیا وقوع آن نیز هیچ نانی را ولو برای نمایش در سفره آقای روحانی و شرکای اصلاح‌طلب او نگذاشت که اکنون امیدی به برجام‌های دیگر باشد!

پس بنا به رویه معقولات، اولا کسی جز اصلاح‌طلبان دنبال برجام نیست و ثانیا نسخه اصلی برجام هم فاقد دستاوردهای “تقریبا هیچ” بوده است؛ چه رسد به نسخ آزمایشی آن.

و حال سؤال اینجاست که علت اصرار بیقاعده امثال زیدآبادی به برجام‌های ۲ و ۳ و ۴ و… چیست!؟

گفتنیست، اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحات از انتخاب آقای بایدن در آمریکا به وجد آمده‌اند و البته دلیل این شور و شعف نیز در ظاهر امر بر ما پوشیده است…

***

با تأکید بر بسیج کردن مردم

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند

علیرضا علوی‌تبار، تئوریسین چپ و از حامیان رئیس‌جمهور روحانی که ۳ ماه قبل از اغتشاشات آبان از اشرار خواسته بود مراکز حساس نظام را اشغال کنند! [۳] به تازگی در یادداشتی با عنوان “سیاست‌ورزی در تعلیق! ” فرمان داد که اصلاح‌طلبان “جنبش مسالمت‌جویانه و فراگیر” خود را کلید بزنند!

او در این یادداشت مدعی می‌شود که سیاست‌ورزی در ایران به بن‌بست رسیده است و از آنجا که حاکمیت واکسن ناکارآمدی را به هر دولتی که بخواهد تزریق می‌کند؛ اصلاح‌طلبان نمی‌توانند کنشگری خاصی داشته باشند!

او همچنین مدعی ناامیدی مردم از روند امور هم می‌شود و می‌نویسد:‌ هسته اصلی قدرت در ایران (یا همان حاکمیت) یک‌بار دیگر تصمیم گرفته است به سوی «حاکمیت یکدست با محوریت نظامیان» حرکت کند. این سومین بار است که برای یکدست‌سازی کامل حاکمیت و تبدیل آن از اندک‌سالاری به تک‌سالاری اقدام می‌شود. در مرتبه نخست که از دور دوم ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی شروع شد، به دلیل اشتباه محاسباتی، دوم خرداد پدید آمد. دفعه دوم که از دور دوم آقای خاتمی آغاز گشت، به پیدایش دولت مهرورزی که شکل کاریکاتوری دولت انقلابی بود، منجر گردید؛ دولت ویرانگری که نظام اداری، نظام اقتصادی و روابط بین‌المللی کشور را شخم زد و میلیاردها دلار درآمد نفتی را به باد فنا داد! اینک ظاهرا دور سوم تلاش آغاز شده است! طلیعه آن هم همین مجلس یازدهم است! مجلسی که هر روز باید نمایندگانش را کنترل کرد تا با پای پیاده برای تبدیل کردن کاخ سفید به حسینیه! به راه نیفتند! ظاهرا هسته اصلی قدرت در ایران قرار نیست از گذشته چیزی بیاموزد و شاید قدرت یادگیری ندارد.

علوی‌تبار در بخش پایانی یادداشت خود نیز که حاوی “فرمان اصلی” است تصریح می‌کند:

“اصلاح‌طلبان با تصمیمی بن‌بست‌شکن با مدیریت منسجم و برنامه‌های عملی، مردم را بسیج کرده و با تکیه بر تعداد و تشکیلات، توازن قوای موجود را به نفع مردم‌سالاری‌خواهان تغییر دهند. جنبشی مسالمت‌جویانه و فراگیر و در عین حال واقع‌بینانه ایجاد شود و جهان با چهره دیگری از ایران مواجه گردد.  چهره‌ای که با اقتدار به دنبال تنش‌زدایی و گفت‌وگو از موضع برابر است. برخی از این گزینه‌ها در شرایط موجود بیشتر به یک معجزه می‌ماند! ‌اما در کشور ما همه چیز ممکن است. اگر دگرگونی اساسی رخ ندهد، به نظر می‌رسد سیاست‌ورزی به سوی تعلیق خواهد رفت. در چنین وضعیتی سرنوشت آینده کشور را جوانان مومن و انقلابی چون آقای جنتی تعیین خواهند کرد! “[۴] 

*آقای علوی‌تبار گویا کم‌صبری کرده‌اند و منتظر هماهنگی با سایر فرماندهان “فتنه اقتصادی” نمانده‌اند که چنین فرمان اغتشاش قبل از انتخابات ۱۴۰۰ و بسیج کردن مردم را داده‌اند!

بایستی توضیح داد که منظور او از “جنبش مسالمت‌جویانه و فراگیر” یک اعتراض خیابانی گسترده است که همانطور که اشاره شد باید به سمت اشغال مراکز حساس نظام نیز حرکت کند!

و پر واضح است که الصاق صفت “مسالمت آمیز” به این فرمان مبارزه خیابانی هم صرفا یک ماسک مضحک برای فرار از برخورد امنیتی است.

علوی‌تبار پیش از این و در توضیحات بیشتری که پیرامون جنبش مد نظر خود در “مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دولت آقای روحانی”! داده بود نیز گفته بود:‌ بگذارید با صراحت بگویم که اعتقاد ندارم که زمان زیادی داریم. فکر می‌کنم نقطه عطفی در ایران در حال اتفاق‌افتادن است و ایران نیاز به یک تغییر بنیادین دارد. تغییری که امیدوارم برای انجام‌شدن آن جامعه ما وارد یک دوره از خشونت فراگیر نشود. آرزو می‌کنم که با اتکا به نیروهای شهروندان ایران با روش مسالمت‌آمیز بتوانیم از عهده اصلاحات سخت در ایران بربیاییم. به‌ نظرم نمی‌رسد که برای این‌ کار افق زمانی زیادی داشته باشیم. ما باید در دوران همین رئیس‌جمهور وارد یک دوره از تصمیم‌گیری‌های سخت و اصلاحات‌ ساختاری به‌ صورت یک مجموعه به‌هم‌پیوسته شویم.

او افزوده بود: وضعیت طوری است که من به‌شدت ترسیده‌ام؛ نه به دلیل تظاهراتی که از سوی در حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰هزار نفر شده است. البته آنها هم مردم هستند و حق اعتراض دارند، ولی اتفاق بزرگی نیست. یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سه‌میلیونی مسالمت‌آمیز هم داشته‌ایم؛ یعنی می‌شود نیروی اجتماعی بزرگ‌تری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود. [۵]

در کنار علوی‌تبار، موسوی‌خوئینی‌ها نیز اخیرا در بیانیه‌ای اصلاح‌طلبان را به تکرار رفتار شریرانه تحریم انتخابات و خروج از دموکراسی در صورت عدم تأیید نامزدهای مسئله‌دارشان فرا خواند. [۶]

سعید حجاریان نیز که سال‌هاست چیزی غیر از “آدرس خیابان” را در پیش پای مردم نگذاشته و دائماً و بدون هیچ شماتتی از اغتشاش و عام‌البلوی بودن جامعه حرف می‌زند؛ چندی قبل تصریح کرد که در انتخابات سال ۱۴۰۰ شاهد اغتشاش خواهیم بود. [۷]

علی ربیعی، سخنگوی دولت و البته یار غار اشخاص فوق‌الذکر هم چندی پس از اغتشاشات آبان ۹۸ تأکید کرد که “حکایت اغتشاشات آبان ۹۸ همچنان باقیست”!

و البته او هم بدون اینکه حتی یک کلمه دست به شماتت اغتشاش و اعتراض خیابانی بزند…

تاجزاده نفر دیگر این زنجیره است که حتی در زمان دلار ۱۰ هزار تومانی هم برای سیاه‌نمایی، نمایش گرسنگی را اجرا می‌کرد [۸] و البته یکماه پس از اغتشاشات آبان هم گفته بود: اغتشاشات آبان “خشن‌تر” تکرار می‌شود.

به این سریال تلخ البته بایستی سیاه‌نمایی و ناامید سازی گسترده کسانی از برنشستگان در ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان را نیز اضافه کرد. که از بام تا شام و به هر بهانه‌ای، از کرونا گرفته تا سیل و زلزله و خشکسالی و گرانی و… مشغول بن‌بست‌نمایی از شرایط کشور و بزرگنمایی از تحریم‌ها هستند و فی‌الجمله مشغول فراهم‌آوردن هیزم برای آتش فتنه اقتصادی شده‌اند.

راه برخورد با این فتنه و نجات کشور و نظام از این مهلکه وسیع احتمالی؛ در گام اول برخورد امنیتی نیست بلکه “روشنگری خواص”، بیان مثبتات کشور، واقع‌نمایی از مشکلات و بیان راه‌حل‌هایی مثل رأی خوب در انتخابات و کارآمد بودن مدیریت جهادی برای رفع مشکلات کشور است.

فرماندهان فتنه اقتصادی یک شیشه عمر دارند که از زمین خوردن و شکستن آن به شدت هراسانند!

و آن چیزی جز گفتن راه‌حل‌های معقول مشکلات کشور به مردم نیست…

***

1_ https://bitn.ir/1JNAE

2_ https://etemadonline.com/content/444288

3_ mshrgh.ir/1011192

4_ http://mashghenow.com/%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%d8%b1%d8%b2%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%82/

5_ mshrgh.ir/836280

6_ mshrgh.ir/1121882

7_ mshrgh.ir/1119442

8_ mshrgh.ir/1130569



منبع خبر

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد! بیشتر بخوانید »