سعید شهرابی فراهانی

نگاهی به مأموریت‌های شهدای اخیر جبهه مقاومت از هنیه و سید حسن نصرالله تا سرداران نیلفروشان، زاهدی و یحیی سنوار

مأموریت شهدای مقاومت اسلامی


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس – سعید شهرابی فراهانی مدیر مرکز پژوهش و مطالعات انجمن بین‌المللی ضد صهیونیستی در یادداشتی نوشت: ما هنوز هم داغدار ترور ناجوانمردانه شهادت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همراهان مظلوم‌شان در جنایت بامداد خونین فرودگاه بغداد هستیم و نمی‌توان تمام و کمال درباره تمامی ابعاد و زوایای این حادثه جریان‌ساز صحبت کرد. 

اگر چه مشخصات قاتلان از طراحان، آمران و تیم عملیاتی گرفته تا تاییدکنندگان هویت سرنشینان خودروی هدف و اپراتور‌های شلیک کننده در سیاهه‌های x و y محفوظ خواهد بود ولی باید پذیرفت که حداقل یک نسل طول خواهد کشید تا وجوه پنهان این ترور وحشیانه در دانشکده‌های اطلاعاتی و حفاظت‌اطلاعاتی قابل تدریس باشد. این امر هم نشانه دیگری از مظلومیت این شهدا هست.

شهدای اخیر جبهه مقاومت: از دکتر اسماعیل هنیه، آیت الله سید حسن نصرالله، سردار عباس نیلفروشان تا سردار محمدرضا زاهدی همان کسانی بودند که به اتکای تلاش‌های آنها، همراهان و یارانشان؛ سرمان را بالا می‌گرفتیم و با اطمینان تحلیل، پشتیبانی نظامی – اطلاعاتی مستشاری می‌دادیم تا در دفاع از مردم بیگناه و مظلوم در فلسطین و لبنان به وظیفه انسانی و مسلمانی خود عمل کنیم و پیش بینی و پیشگیری می‌کردیم تا نظام صهیونیست، حامیان آمریکایی و برخی همپیمانان اروپایی و عربی آنها نتوانند در دیگر کشور‌های محور مقاومت جنگ و خونریزی جدیدی ایجاد کنند.

مأموریت اصلی شهدای اخیر که در دوران جوانی جنگ‌های برون مرزی را حس کرده بودند و بعداً نیز اهمیت امنیت‌سازی را با تمام وجود خود دریافته بودند تا به مسئولیت اداره قسمت‌های مختلف محور مقاومت رسیدند در همین عبارت کوتاه خلاصه می‌شد: نباید اجازه داد جنگ خانماسوز همراه با کشتار افراد بی دفاع اعم اززن، بچه و افراد سالخورده دیگری بر ضد کشور اسلامی “محور مقاومت و حامیان آن شکل بگیرد.

کارنامه این گلگون کفنان که به عشق کربلایی آرمیده‌اند نشان داد که آنها در مسیر ایفای وظیفه خود و عهدشان باخدا و فرمانده کل قوا جبهه مقاومت آیت الله العظمی امام خامنه‌ای (حفظه الله) علی‌رغم همه محدودیت‌ها و کمبودها، سربلند و روسفید بوده اند. چنانچه ایشان فرمودند من شخصاً داغدار و عزادار هستم.

آیا کسانی که این شهدا را زدند، به دنبال راه انداختن جنگ علیه سرفرماندهی جبهه مقاومت ” ایران” و فتنه در دیگر کشور‌های محور مقاومت بودند؟ پاسخ: هم بله هم نه

“بله” از این جهت که شهدای اخیر، فوق‌تخصص درهم شکستن توطئه‌های آمریکایی و صهیونیستی بودند و حذف آنها، می‌توانست مقدمه‌ای برای اقدامی باشد که تا آن موقع، ممکن نبود. امازهی خیال باطل

“نه” از این لحاظ که این شهدا باید تاوان و هزینه ناکامی‌های سرویس‌های اطلاعاتی سه‌قلو، دست‌اندرکاران نظامی و رهبران سیاسی‌شان را می‌داد. شکست‌هایی که فقط دومورد از آنها را در جنگ ۲۰۰۶ لبنان و عملیات طوفان الاقصی چشیده بودند.

مرحله آخر ماموریت این عزیزان که با شهادتش رقم خورد: اگر چه خون به دل مردم ایران، لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان، یمن، سوریه حتی گروه مقاومت کشور‌های پاکستان، هند و برخی کشور‌های آفریقایی و … کرد، اما نشان داد که راه انداختن جنگ بر علیه سرفرماندهی جبهه مقاومت و محور‌های مختلف آن اولین نتیجه‌اش اتحاد سراسری علیه آتش افروزان تا لحظه به ذلت کشاندن آنان خواهد بود. (عملیات وعده صادق ۲ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران نمونه اخیرش بود که در دفاع از مظلومان عالم لحظه‌ای درنگ نمی‌کنیم)

شهدای اخیر به قافله شهید بی‌کفن حسین بن علی (ع) و علمدار کربلا پیوستند. از آن روز پیمانی بین جوانمردان از مسلمان شیعه، سنی و حتی اقلیت‌های مذهبی شکل گرفته تا خائنین و نفوذی‌هایی که به بهای خون کردن دل مردم، جاده‌صاف‌کن تروریست‌ها شده‌اند را از میان بردارند، هر چند که این موضوع یک نسل هم طول بکشد!

هدیه به ساحت آقا امام زمان (عج) و شهدای دفاع جبهه مقاومت صلوات.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مأموریت شهدای مقاومت اسلامی بیشتر بخوانید »

مکتب شهید قاسم سلیمانی مسیر پویایی انقلاب اسلامی ایران

مکتب شهید قاسم سلیمانی مسیر پویایی انقلاب اسلامی ایران


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس؛ سعید شهرابی فراهانی مدیرتبیین اتاق تحلیل جبهه مقاومت در یادداشتی نوشت: “انقلاب به ما می‌گوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد… این جزو اصول هست. این را تضعیف می‌کنند، [می‌گویند]مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجسته‌ای… اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوّع دشمن هست که این را دنبال می‌کنند. بایستی به این توجّه داشت و در مقابل این حسّاسیّت‌زدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهل قلم، اهل بیان، اهل فعّالیّت‌های گوناگون اجتماعی، اهل فعّالیّت در فضای مجازی، آن کسانی که می‌توانند و دستشان باز هست، در این زمینه مسئولیّت دارند؛ و نگذارند که دشمنان بتدریج این حسّاسیّت و حمیّت مردمی را کمرنگ کنند. “

بخشی از بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط تصویری با مردم قم – ۱۹ دی ۱۴۰۰
سوابق مردم ایران نشان داده هست که به خوبی زورگویی را تشخیص می‌دهند و متوجه تفاوت‌های تحمیل و دلسوزی هستند. آیا مردمی که برای شهادت حاج قاسم سلیمانی آن گونه متأثر می‌شوند که میلیونی برای تشییع پهلوان سرزمین خود به خیابان می‌آیند و از جیب خودشان برای زنده نگاه داشتن یاد او خرج می‌کنند، ممکن هست گمان کنند که آمریکایی‌های تروریست و قاتلان حاج قاسم، از روی دلسوزی و خیرخواهی برای ایرانیان چنین جنایتی کرده‌اند؟! چه کسانی و چرا باید این گونه تفکرات متناقض‌نما را در بطن جامعه ترویج کنند؟ آیا این رویکرد بخشی از یک مگاپروژه هست؟

مکتب سلیمانی که دربردارنده غیرت، بصیرت و عقلانیت دینی و شعبه‌ای از حرکت موثر امام خمینی هست؛ یکباره سربلند نکرده هست بلکه در کوران حوادث و وقایع تلخ و شیرین تبدیل به یک پدیده «ملموس»، «کارآمد» و «چهارچوب دار» شده هست. مکتب سلیمانی برای مردم «جذابیت» دارد، زیرا به سه گانه «انسان-ابزار-امکانات» اهمیت می‌دهد. در مکتبی که حاج قاسم فرماندهی می‌کند انسان‌ها محوریت دارند چه مالک اشتر باشد و چه «زنی در پناه اسلام بوده، بر او تاخته شده و خلخال و دستنبد و گردنبند و گوشواره او را به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزی راهی نداشته».

در مکتب سلیمانی علم تنها لقلقه زبانی نیست. وقتی که وعده انتقام شهید حججی را به شکست و پاکسازی داعش موکول می‌کند، به آن جامعه عمل می‌پوشاند. شمای مخاطب را به خدای قاسم قسم می‌دهم: در نظر شما شکست دادن داعش سخت‌تر هست یا آن وظایف مشخصی که ابتدا و انتها و منابع و مصارفش معلوم هستند ولی برخی از کارگزاران گرامی با چندین و چند خدم و حشم و برو و بیا، برای تمشیت آن امور، مدت‌ها دور خودشان می‌چرخند؟!

در مکتب سلیمانی ایستایی نیست بلکه به محض اطلاع از تکلیف قانونی به سمت هدف حرکت می‌کند. عده‌ای گمان می‌کنند که در جمهوری اسلامی باید لقمه‌های حاضر و آماده را ببلعند و لوح تقدیر و درجات ترفیعش را بگیرند. نه برادر! آن غیرتی که حاج قاسم را به همراه عده‌ای معدود به دل دشمن می‌کشاند تا محاصره متعرضین به جان و مال و ناموس مردم غیرهموطنش را بشکند، کنار میز مدیریتی خاتم کاری، زیر کولر گازی و پشت درب‌های ضدصدا و در زیر سایه فوج قراول و یساول به دست نیامده هست. حاج قاسم سلیمانی از روی احساسات کور وارد عرصه نمی‌شد، بلکه با بصیرت، تفکر و تعقل و اشراف همه جانبه بر تکلیف؛ ابزار و امکانات را برای انسان‌ها و نفراتش مهیا می‌کرد تا در روز اقدام و عملیات؛ مانند برخی حضرات کاسه چه کنم به دست نگیرد. فرماندهی و مدیریت و هدایت وقتی در قواره حاج قاسم باشد، واژگانی مقدس خواهند بود که به هر کسی که حکم مأموریت داشته باشد؛ تعلق نمی‌گیرند.

نگارنده بر این باور هست که دیر یا زود جریان‌های خزنده‌ای برای زدودن مکتب و منش و سلوک حاج قاسم سلیمانی از دل مردم جامعه دست به کار خواهند شد، زیرا جوانان و نوجوانان عصر ما که بروجردی، چمران، ستاری، احمد کاظمی، فلاحی، متوسلیان، صیاد شیرازی، همت و … را از نزدیک ندیده بودند؛ حاج قاسم سلیمانی را درک کردند و به حقانیت مکتب او و مرشد او اعتقاد پیدا کرده‌اند. مکتبی که جذب حداکثری دارد، بر سر اصول خود غیرتمندانه پافشاری می‌کند، با عقلانیت از مسائل گره گشایی نموده و با بصیرت مانع از غافلگیری خودی‌ها و تسلط دشمن بر مقدرات مردم می‌گردد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مکتب شهید قاسم سلیمانی مسیر پویایی انقلاب اسلامی ایران بیشتر بخوانید »

تکلیف منتقمان شهیدحاج قاسم سلیمانی

تکلیف منتقمان شهیدحاج قاسم سلیمانی


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، سعید شهرابی فراهانی مدیر مرکز پژوهش و مطالعات انجمن بین المللی ضدصهیونیستی؛ حاج‌قاسم همان کسی بود که به اتکای تلاش‌های او، دوستان وی که در دوران جوانی جنگ تحمیلی را حس کرد و بعداً نیز اهمیت امنیت‌سازی را با تمام وجود خود دریافته بود تا به مسئولیت اداره نیرو قدس رسید؛ در همین عبارت کوتاه خلاصه می‌شد: نباید اجازه داد جنگ دیگری بر ضد ایران شکل بگیرد.

کارنامه حاج‌قاسم نشان می‌دهد که او در مسیر ایفای وظیفه خود و عهدش با مرشد علی‌رغم همه محدودیت‌ها و کمبودها، سربلند و روسفید بوده است.

بار‌ها درباره عدم تزاحم انتقام خون شهدای قتلگاه فرودگاه بغداد با پیگیری پرونده‌های سیاست خارجی و همچنین فهرست‌های آلفا و دلتا توضیح داده شده است.

قضیه خونخواهی شهدای بامداد خونین ۱۳ دیماه ۱۳۹۸، نه تنها ذیل هیچکدام از پرونده‌های سیاست خارجی نمی‌گنجد بلکه فراتر از این گونه معادلات قرار دارد.

شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس یک حادثه عادی نبود که بخواهیم آن را با مصلحت اندیشی و در لعاب مفاهیمی، چون منافع ملی و استراتژی کل نگر و تاب آوری استراتژیک و … به جزئی از زد و خورد با جبهه استکبار تقلیل بدهیم و حواله‌اش کنیم به روز موعود.

مجازات انقلابی رأُس جنایت، چیزی نیست که تابع چرتکه اندازی‌های کسانی قرار بگیرد که بالا و پایین شدن یک ردیف از فیش حقوقی‌شان، ممکن است آنان را برافروخته و جمعی یا انجمنی را متلاطم کند.

پرونده انتقام از قاتلان شهدای فرودگاه بغداد از همان ابتدای تشکیل به صورت مجزا و تفکیک شده از تمامی پرونده‌های ملی و منطقه‌ای و بین المللی دنبال شده و می‌شود و مراودات و تعاملات پنهان و آشکار در توقف آن تاثیری نخواهد داشت، زیرا به فرموده و تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی: «شهید سلیمانی چهره‌ی بین‌المللی مقاومت است و همه‌ی دلبستگان مقاومت خون‌خواه اویند.»

اگر پرونده انتقام خون شهدا و مجازات انقلابی ترامپ و پمپئو بخواهد تابع متغیر دیگری باشد، آن متغیر هدفی، چون «آزادسازی قدس شریف» و «فلسطین مظلوم» خواهد بود که تمامی مسلمانان از هر مذهب و مسلک و همه آزادگان عالم بر محور آن اتفاق نظر دارند. چه اینکه سیره فرماندهان شهید مقاومت با آرمان رهایی‌بخش و مقدس مستضعفین در هم امیخته و از آن جدایی پذیر نیست.

تقاص ستاندن از ترامپ و پمپئو نیز قسمتی لاینفک و محتوم از همین مسیر است. هرچند که عده‌ای در داخل و خارج از ایران یا جبهه مقاومت آن را ناخوش دارند. «و آنان چنین روزی را دور می‌دانند و ما آن را نزدیک میدانیم.

یاران حاج قاسم این توانایی را دارند که زمین مسلح منطقه خاکستری را تا روی میز شخص نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس؛ گسترش دهند.

راستی! کسی چه می‌داند: شاید مرحله‌ای مهمی از انتقام و تقاص پس دادن قاتلان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، حسین پورجعفری و سایر شهدای بامداد خونین فرودگاه بغداد؛ به هزینه همین خطا‌های صهیونیست‌ها رقم بخورد!

شهدای بامداد خونین بغداد به قافله شهید بی‌کفن پیوستند. از آن روز پیمانی بین جوانمردان از شیعه و سنی و حتی اقلیت‌های مذهبی شکل گرفته تا خائنین و نفوذی‌هایی که به بهای خون کردن دل مردم، جاده‌صاف‌کن تروریست‌ها شده‌اند را از میان بردارند، هرچند که این موضوع یک نسل هم طول بکشد!

خون حسین را منتقمی بوده و هست؛ خون قاسم، ابومهدی و شهدای جبهه مقاومت نیز همچنان در جوشش خواهد بود تا آن زمان که با قصاص شدن اولیای شیطان و رسوایی خائنان به دست منتقمان؛ این خون آرام گیرد. قتله‌ی شهدای مظلوم، آن را دیر و دور می‌پندارند ولیکن ما آن را نزدیک می‌بینیم؛ زیرا این کلام حق است که: «انّا من المجرمین منتقمون»!

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تکلیف منتقمان شهیدحاج قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس- سعید شهرابی فراهانی؛ نقشه‌های جغرافیایی اگرچه ساکت و ساکن هستند، ولی زبانی دارند که فهمش برای همه مقدور و میسر نیست.

دیگر تقریبا برای اکثر قریب به اتفاق کارشناسان امنیتی و سیاسی مسجل شده است که معادلات دنیای فردا در گستره‌ای از کریدور‌های دریایی ما بین تنگه باب‌المندب تا اقیانوس هند و دریای چین رقم خواهد خورد؛ در این میان کشور‌هایی که از قدرت دریایی، مزیت‌های اقتصادی، مسیر‌های مکمل زمینی، دسترسی‌های هوایی، قدرت نظامی کافی و خودکفا برخوردار باشند؛ کارت‌های برنده‌ای را در اختیار خواهند داشت که می‌تواند روند بازی و حتی سرنوشت آن را مشخص کند.

راستی مگر چند کشور هستند که همه خصوصیات مزبور را یکجا داشته باشند؟!

در سال‌های اخیر و علی‌رغم محدودیت‌های بسیار؛ عزم نیروی دریایی ارتش و سپاه برای افزایش توانمندی‌های خود با ارتقا و جهش خیره‌کننده‌ای همراه شده است.

نکته قابل توجه آنجاست که در راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران؛ دریای عمان، خلیج فارس و دریای سرخ در کنار یکدیگر دیده شده‌اند.

رونق مراودات دریای-تجاری با چابهار و از آنجا تا عمق آسیای میانه و روسیه در کنار قدرت صیانت از ناوگان انرژی و اقتصادی ایران و دوستان آن در باب‌المندب، کانال سوئز، مدیترانه و همچنین امتداد تنگه مالاکا به سمت شرق آسیا و بالعکس؛ معنا پیدا می‌کند.

نیروی دریایی ارتش هنگامی می‌تواند با تمرکز کافی و اقتدار بالا در دریای سرخ و مقابل سرزمین‌های اشغالی به انجام مأموریت بپردازد که خیالش از بابت امنیت در آب‌های سرزمینی آسوده باشد و نیروی دریای سپاه نیز وقتی که منافع ملی را در مایل‌ها دورتر از سرزمین اصلی، ضمانت شده می‌بیند؛ قطعه دیگر پازل را با دقت در جای خود قرار می‌دهد.

فقط ما نیستیم که در ایران و سرفرماندهی جبهه مقاومت به نقشه چشم دوخته‌ایم و آن را تفسیر می‌کنیم.

دشمن صهیونیست نیز همین رویه را از منظر منافع خود پیگیری می‌کند. جست و خیز‌ها و به آب و آتش زدن‌های دولت نوبتی در تل‌اویو برای راضی کردن آمریکایی‌ها در راستای دست به دست دادن اصحاب عادی‌سازی خباثت‌های صهیونیستی با اشغالگران قدس؛ بی‌جهت نیست.

بویژه اینکه آخرین پروژه خروج و انتقال نیرو‌های آمریکایی؛ عملا به یک رسوایی و افتضاح تبدیل شده است.

در حالی که صهیونیست‌ها در تاب و تب امکان اتصال سامانه‌های هشدار و پدافندی ضدپهپادی و ضدموشکی تاد – فلاخن – پیکان – گنبد آهنین و … در امارات، ترکیه، بحرین، آذربایجان، اردن و اقلیم کردستان عراق به سر می‌برند؛ آب‌های منطقه در انتظار وزیدن باد‌هایی از سمت ایران هستند که در صورت نیاز و در لحظه موعود؛ به طوفان بدل خواهند شد!

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نیروی دریایی ارتش و سپاه، کابوس صهیونیست‌های مستأصل بیشتر بخوانید »

سرفرماندهی جبهه مقاومت در برابر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی

سرفرماندهی جبهه مقاومت در برابر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس – سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل بین الملل در یادداشتی نوشت: همین چند روز قبل بود که نفتالی بنت از تغییر رویکرد رژیم صهیونیستی برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران خبر داد و وعده کرد دیگر به زدن نیابت‌ها و اضلاع جبهه مقاومت در منطقه برای پاسخ دهی به اقدامات جمهوری اسلامی اکتفا نداشته و مستقیم در داخل ایران عمل خواهد کرد و ضمناً نشان داد که چه فشار بزرگی بر روی لایه‌های عمیق و پنهان کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی متراکم شده است.

ولی مگر ایران چه کار کرده است که بنت و رژیم صهیونیستی این گونه آشفته شده و تیغ دور سر می‌چرخانند؟ به خاطر جدل آمیز بودن؛ پاسخ دهی به این پرسش به مخاطبان گرامی واگذار می‌شود لیکن یکی از مشهورات این است که صهیونیست‌ها نیاز دارند برای تکمیل عروسک‌گردانی‌های گاه و بیگاهی که مدعی گریز هسته‌ای ایران می‌شود، خود نیز نقشی را ایفا کنند تا کلیت داستان باورپذیر باشد و بتوانند بهانه لازم را برای اجماع و صف بندی منطقه‌ای در برابر ایران فراهم نمایند.

نگارنده پیش از این، درباره نبرد اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در منطقه خاکستری توضیحاتی داده و لذا از تکرار آن مباحث صرف نظر می‌شود. حال آنچه که به یقین می‌توان گفت این است که وضعیت طرفین دیگر از شرایط جنگ سرد خارج شده و درگیری در حال تشدید است. از این رو سربازان گمنام حضرت، ولی عصر (عج) باید خود را برای تمامی گزینه‌ها مهیا کنند و البته به غرولند‌های مکرر واداده‌هایی که چنگ و دندان نشان دادن جنایتکاران را تقصیر جمهوری اسلامی ایران می‌دانند؛ اعتنا نکنند، زیرا این افراد جز گل زدن به دروازه خودی و هو کردن دستگاه‌های اطلاعاتی کشور، هنری ندارند. بماند که بعد از پیروزی در نبرد‌ها هم طلبکارند و ادعای غنیمت دارند! جالب است که بدانیم سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه یا همان سه قلو‌های شرور یعنی موساد، MI۶ و سیا؛ روی این گروه خیلی حساب کرده و مشغول توجیه دستورالعمل‌های جنگ روانی توسط رابطین آن‌ها هستند؛ غافل از اینکه … در نبرد منطقه خاکستری – اغلب و نه همیشه – زد و خورد‌ها متوالی، نزدیک به هم و همچنین شامل مراحل و راند‌هایی است که به لحاظ طول زمان محدود هستند؛ مجموع راند‌ها برنده نهایی را مشخص می‌کنند و نه فقط پیروزی در چند تا از آنها. چه بسا یک طرف چند راند متوالی زیر ضربه برود و عقب بنشیند و ناگهان در یک راند و در یک اقدام؛ تمام دور‌های گذشته را جبران کند.

علت چنین شرایطی تا حدود زیادی قابل درک است: وارد شدن به نبرد منطقه خاکستری یک گزینه اجبارآمیز برای همه طرف‌ها است، زیرا بازیگر آغازگر نبرد منطقه خاکستری اگر می‌توانست وارد فاز عملیات نظامی بشود، می‌شد و همچنین اگر می‌توانست فقط به عملیات پنهان بسنده کند، داخل مهلکه ابهام آلود و پر از ریسک منطقه خاکستری نمی‌گردید. بدیهی است که طرف دیگر نیز دست روی دست نمی‌گذارد و به ناچار برای مهار تهدیدات حریف؛ متقابلاً وارد منطقه خاکستری می‌شود.

ذکر این نکته برای خوانندگان ارجمند ضروری است که هدفگیری عمده سرویس‌های اطلاعاتی کلوپ شرارت در این مرحله؛ بر فروپاشی توان اطلاعاتی – امنیتی جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت متمرکز خواهد شد تا با تضعیف آخرین خاکریز و همنشینی نود با صد؛ عقبه خط مقدم را متلاشی و نیرو‌ها را در سراسر میدان نبرد منطقه خاکستری سردرگم و مجبور به توقف و انفعال کند. قسمت اعظم این فرایند؛ متوجه ذهن و روحیه یا همان جنگ روانی است – که این روز‌ها توسط کارشناسان، متخصصان و حتی طی سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در مرقد امام راحل (ره) مورد تاکید بیش از پیش قرار گرفته است -، چون وقتی ذهن انطباق و پذیرش شرایط محیطی را از دست می‌دهد؛ در اراده و جهت‌گیری‌ها دچار اختلال و تردید شده و قادر نخواهد بود تحرک درستی داشته باشد و حتی ممکن است اصطلاحاً کپ کرده و مات شود. نگارنده قصد رجزخوانی ندارد و اقتضای تحلیل منطقی نیز مطالب هیجانی نیست، ولی صهیونیست‌ها، همکاران و پیمانکاران آنان در خطوط نفوذ و نفاق در حال ارتکاب همان خطا‌های فرعون و هامان و جنودهما هستند بدون اینکه متوجه باشند چه می‌کنند! منطقه خاکستری یک زمین مسلح است که مانند شطرنج؛ برداشتن هر قدم در آن، نیازمند محاسبه، تحلیل، ارزیابی و البته صبوری و ذکاوت است. قواعد این نبرد، نسبتی با جوّگیری، شتاب‌زدگی، «حرکات کورمال» و آزمون و خطا ندارد. هر اقدام نابجا و اشتباهی، مورد بهره‌برداری سه‌قلو‌های خبیث قرار می‌گیرد تا ضربات خود را دقیق‌تر و کاری‌تر بر پیکره مردم ایران اسلامی وارد کنند.

به باور برخی کارشناسان؛ راس هرم امنیتی صهیونیست‌ها دارد با دست خودش، قبر خود را می‌کَند! آن‌ها اگر چه مترصد به جوش آوردن خیابان‌های شهر‌های کوچک و بزرگ ایران و بویژه پایتخت هستند، ولی از تامین امنیت بیخ گوش و زیر پای‌خود عاجزند؛ بیشتر از جامعه اطلاعاتی ایران و اضلاع محور مقاومت تحت فشار هستند و ضربه‌پذیرتر! یاران حاج قاسم این توانایی را دارند که زمین مسلح منطقه خاکستری را تا روی میز شخص نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس؛ گسترش دهند.

راستی! کسی چه می‌داند: شاید مرحله‌ای مهمی از انتقام و تقاص پس دادن قاتلان حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، حسین پورجعفری و سایر شهدای بامداد خونین فرودگاه بغداد؛ به هزینه همین خطا‌های صهیونیست‌ها رقم بخورد!

در پایان مناسب است تا سرانجام نبرد تحمیلی صهیونیست‌ها علیه جبهه مقاومت در نبرد‌های منطقه خاکستری را از بیان نورانی حضرت یعسوب الدین و امیرالمومنین امام علی (صلوات الله علیه) خطاب به فرزند برومندشان حضرت امام حسن مجتبی (سلام الله علیه) بخوانیم: کسی را به مبارزه مَطَلَب، و اگر تو را به مبارزه خواستند قبول کن، چرا که خواهان مبارزه ستمکار است، و ستمکار افتاده بر خاک است. (حکمت ۲۳۳ نهج‌البلاغه)

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرفرماندهی جبهه مقاومت در برابر کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی بیشتر بخوانید »