سفارت آمریکا

تعطیلی سفارت‌های اروپایی در شهر کی‌یف

تعطیلی سفارت‌های اروپایی در شهر کی‌یف



سفارت‌های اروپایی در اوکراین اعلام کردند که پس از هشدار سفارت آمریکا در این شهر به طور موقت تعطیل خواهند شد.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از واشنگتن پست، طی بیانیه‌ای که سفارت‌های آمریکا و دیگر کشورهای حاضر در اوکراین صادر کردند، دفاتر این سفارتخانه‌ها در شهر کی‌یف تعطیل شده است.

به کارمندان سفارت دستور داده شده در محل سفارتخانه خود پناه بگیرند.

طبق این بیانیه‌ها سفارت‌های ایتالیا، یونان و اسپانیا در کی‌یف به‌طور موقت بسته خواهند شد. سفارت ایتالیا با استناد به بیانیه سفارت ایالات متحده نسبت به حمله هوایی هشدار داده است.

ویتالی کلیچکو، شهردار کی‌یف در تلگرام نوشت: در پایتخت، هواپیماهای بدون سرنشین رهگیری شده و در سه منطقه سقوط کردند اما هیچ خسارت یا جراحتی گزارش نشده است.

روسیه در پاسخ به حملات اوکراین با موشک‌های دوربرد اتکمز آمریکا به خاک این کشور یک سری عملیات هوایی گسترده با هواپیماهای بدون سرنشین آغاز کرده است.

وزارت دفاع روسیه اعلام کرد که حمله به یک انبار تسلیحات در غرب منطقه بریانسک روسیه تا حد زیادی بی اثر بوده است اما مقامات اوکراینی مدعی شدند که این حمله باعث آتش سوزی در انباری در شهر کاراچف شد.

این حملات پس از تغییر موضع دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا صورت گرفت که قبلاً کی‌یف را از استفاده از سامانه‌های تسلیحات دوربرد ساخت آمریکا برای هدف قرار دادن عمق خاک روسیه منع کرده بود.

دولت آمریکا همچنین مجوز ارسال مین‌های ضدنفر زمینی به اوکراین را برای کند کردن پیشروی مستمر روسیه در منطقه شرقی صادر کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعطیلی سفارت‌های اروپایی در شهر کی‌یف بیشتر بخوانید »

هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت

هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت



هواپیمای یک شرکت هوایی آمریکایی که به مقصد هائیتی در حرکت بود، پس از اصابت گلوله در نزدیکی پایتخت این کشور، مجبور به تغییر مسیر شد.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، شرکت هوایی «اسپریت‌ایرلاینز» آمریکا اعلام کرد که یکی از پروازهای این شرکت به مقصد پورتوپرنس، پایتخت ملتهب هائیتی، در نزدیکی فرودگاه مقصد هدف شلیک گلوله قرار گرفته و مجبور به تغییر مسیر و فرود در کشور همسایه یعنی جمهوری دومینیکن شده است.

این شرکت هوایی خسارت به هواپیمای مذکور را تایید و اعلام کرد که بلافاصله پس از فرود در شهر سانتیاگو، از رده خارج شده است.

همچنین به گفته این شرکت، یکی از خدمه هواپیما آسیب دیده و «میامی هرالد» نوشته است که این فرد مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. هیچکدام از مسافران نیز دچار جراحت یا مصدومیت نشدند.

ویدئویی که در فضای مجازی دست به دست می‌شود، محل اصابت گلوله‌ها را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد که چند گلوله به محفظه مخصوص چمدان در بالای صندلی مسافران اصابت کرده است.

سفارت آمریکا در هائیتی با انتشار هشدار مسافرتی، اعلام کرد که تمام پروازها از مبدا و به مقصد فرودگاه بین‌المللی توسن لوورتور در پورتوپرنس تعلیق شده است. هواپیمای مذکور در حالی هدف شلیک قرار گرفت که ساعتی قبل از آن، الکس دیدیه فلیس‌آمه، به طور رسمی به عنوان نخست وزیر جدید هائیتی معرفی شده بود.

باندهای مسلح تبهکاری در پایتخت هائیتی در هفته‌های اخیر هواپیماها را بر فراز این شهر هدف قرار داده‌اند. ماه گذشته نیز بالگرد سازمان ملل بر فراز این شهر هدف قرار گرفت.

این کشور واقع در کارائیب به دلیل سال‌ها دست و پنجه نرم کردن با خشونت دارودسته‌های تبهکاری، در بحران انسانی عمیقی فرو رفته است؛ بحرانی که بیش از ۷۰۰ هزار نفر را مجبور به ترک خانه‌هایشان نموه و فقر و گرسنگی مرگبار در این کشور را عمیق‌تر کرده است. براساس اعلام سازمان ملل، جنگ و درگیری مسلحانه باندهای تبهکار در هائیتی، امسال به جان باختن حدود چهار هزار نفر منجر شده است.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هواپیمای مسافربری آمریکایی بر فراز پایتخت هائیتی هدف قرار گرفت بیشتر بخوانید »

روایتی از ۱۳ آبان ۱۳۵۸

روایت جواد منصوری از ۱۳ آبان ۱۳۵۸/ آمریکا به دنبال ۲۸ مرداد دیگری بود


«جواد منصوری» از شاهدان تسخیر لانه جاسوسی و  فرمانده سپاه وقت در گفت‌وگو با دفاع‌پرس، به شرح وقایع روز ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ و تسخیر لانه جاسوسی ایالات متحده توسط جوانان پیرو خط امام پرداخت. متن این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

تنش میان ایران و آمریکا از کجا شروع شد؟

پس از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست انقلاب بر این قرار گرفت که با آمریکا کاری نداشته باشیم تا شاید آمریکایی‌ها در سیاست خودشان در مورد ایران تجدیدنظر کنند. به همین دلیل در دو سه ماه ابتدای انقلاب چند بار جریانات کمونیستی و فرصت طلب برای نمایش قدرت خود قصد حمله به سفارت آمریکا را داشتند، اما جلوی آن‌ها را گرفتیم، زیرا نمی‌خواستیم روابط ایران و آمریکا وارد فاز تنش و درگیری شود. حس می‌کردیم اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها حاضرند بیایند و طبق قوانین بین‌المللی با ما رفتار کنند و حداقل ما نمی‌خواستیم شروع کننده تنش در روابط با آمریکا باشیم. تا اینکه در خرداد و تیر سال ۱۳۶۰ اولین قطعنامه‌ها و تحریم‌ها و تحریک‌های تجزیه طلبی علیه ایران شروع شد. به طوری که تابستان سال ۵۸ آمریکایی‌ها مرتب حرکات خودشان بر ضد ایران را تشدید می‌کردند. با ورود شاه به آمریکا در مهر ۵۸ نشانه‌ها و گمان‌های خطرناکی از این که آمریکایی‌ها به دنبال ۲۸ مرداد دیگری هستند مشاهده شد.

چه عاملی سبب اقدام برای تسخیر سفارت آمریکا شد؟

سوال این بود که چرا آمریکایی‌ها شاهی که این همه خیانت و جایت را انجام داده هست به ما تحویل نمی‌دهند. در این زمینه آن‌ها جوابی نمی‌دادند و از نظر ما هم این کار دهن کجی به مردم ایران بود. بازرگان نخست وزیر وقت با برژنسکی در الجزایر دیدار می‌کند و صحبت‌هایی در مورد عادی سازی روابط و جبران تنش‌های پیامده بین دو کشور انجام می‌شود و یک نوع عقب‌گرد نسبت به عملکرد آمریکا در دولت موقت در حال کلید خوردن هست؛ به طوری که آن‌ها سفیر جدید معرفی کردند.  در اینجا بود که متوجه شدیم آمریکایی‌ها همچنان به دنبال تحریک و آشوب و اقداماتی هستند که انقلاب را به چالش بکشد. در این زمان تعدادی از دانشجویان به اتفاق آقای موسوی خوئینی‌ها صحبت می‌کنند و می‌گویند که ما باید سفارت ایران را بگیریم و بیاینیه‌ای بدهیم و نظرات خودمان را به دنیا اعلام بکنیم. در واقع این عمل برای رساندن صدای خود به دنیا بود و هیچ صحبتی در رابطه با قطع روابط، گروگان‌گیری یا تعطیل کردن سفارت وجود نداشت. البته به طور معمول سفارت آمریکا در همه جای دنیا به جاسوسی می‌پردازد، اما هدف اول جوانان رساندن صدای خود به دنیا بود.

تسخیر سفارت چگونه شکل گرفت؟

در هشتم آبان ۱۳۵۸ آقای لاهوتی نماینده امام در سپاه ناراحتی قلبی داشتند و در بیمارستان بستری بودند. ما به همراه اعضای شورای فرماندهی سپاه به عیادت ایشان رفتیم. در همان هنگام کسی آمد و درگوش ایشان نکته‌ای را گفت و آقای لاهوتی به ما گفتند شما لطفا بیرون بروید تا با شخصی ملاقات کنم و سپس برگردید داخل. اعضای شورای فرماندهی از اتاق بیرون آمده و در راهرو نشسته بودیم و دیدیم یک روحانی وارد اتاق شد که من اصلا ایشان را نمی‌شناختم. چند دقیقه‌ای در اتاق بود و بعد بیرون آمد و ما مجددا به داخل اتاق رفتیم که آقای لاهوتی به ما گفتند دانشجویان به همراه این آقا که آقای موسوی خوئینی‌ها بود تصمیم دارند سفارت آمریکا را بگیرند و از شما دو درخواست داریم؛ اول اینکه در این کار به آن‌ها کمک کنید و بعد از انجام این کار سفارت را حفظ کنید و همچنین در جلب نظر امام به ما کمک کنید. ما تصورمان این بود که آقای لاهوتی به عنوان نماینده امام از نظر ایشان مطلع هست و سرخود چیزی را نمی‌گویند و نمی‌دانستیم که امام چیزی در این رابطه نمی‌دانند و بعد‌ها هم که به آقای لاهوتی دراین باره گفتیم گفتند بنده نماینده امام بودم و شما باید گوش می‌کردید.  

شروع حرکت به سمت سفارت چگونه بود؟

من ۳ نفر را به عنوان رابط سپاه به آقایان معرفی کردم و برنامه‌هایی برای چگونگی گرفتن سفارت و همچنین نگهداری آن انجام شد. طراحی به این شکل صورت گرفت که قرار هست به مناسبت روز‌های ۱۳ آبان سال ۱۳۴۳ و ۱۳۵۷ راهپیمایی بزرگ از سمت شرق به سمت غرب در خیابان طالقانی انجام بگیرد و از این تراکم جمعیت استفاده شده و افرادی به سمت سفارت بیایند. آن روز یکی از روز‌های عجیب و بسیار تکان دهنده برای من بود، زیرا هر لحظه نگران این موضوع بودم که نکند اتفاق بدی رخ دهد، مخصوصا که آمریکایی‌ها هم مسلح بودند؛ اما با عنایت خداوند هیچ اتفاقی نیفتاد. شما می‌دانید اگر یک کلانتری کوچک را بخواهید بگیرید چه اتفاقی میفتد و درگیری ایجاد می‌شود، اما اینجا هیچ خبری نشد و جز اینکه خداوند عنایت کرده بود هیچ چیز دیگه‌ای نمی‌توانست باشد.

آیا از وجود امکانات و اسناد یافت شده در سفارت اطلاع قبلی وجود داشت؟

ما فکر نمی‌کردیم در سفارت این میزان ابزار جاسوسی و اسناد خیانت آمریکایی‌ها وجود داشته باشد. ما هم در آن زمان از کار سفارت‌ها اطلاعی نداشتیم و نمی‌دانستیم در سفارتخانه چه خبر هست؛ و تعجب ما این بود که در یک سفارتخانه این میزان آدم چه کاری انجام می‌دهند. یک نکته جالب در مورد سفارت این هست که آن‌ها هیچ مسلمانی را به سفارت راه نمی‌دانند و می‌گفتند به آن‌ها اعتماد ندارند و همه کارکنان سفارت از بهائیان بودند. به هر حال این کار انجام شد و اولین اطلاعیه در ساعت ۲ از رادیو پخش و تاکید شد که ما به خاطر دخالت‌های آمریکا و تحریم‌ها و تهدید‌ها و قطعنامه‌ها سفارت ایالات متحده را تسخیر کردیم.‌

انتهای پیام/381

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت جواد منصوری از ۱۳ آبان ۱۳۵۸/ آمریکا به دنبال ۲۸ مرداد دیگری بود بیشتر بخوانید »

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

برادرم شهادتت مبارک

امروز سیزدهم آبان ۱۳۵۹ هست. صدای آمریکا امروز تمام خبرش مرتبط به انتخابات ریاست جمهوری امریکا هست که امروز برگزار شده و همچنین در رابطه با مسئله گروگان‌ها. امروز سالروز تبعید امام به ترکیه و همچنین سالروز تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و سالروز کشتار دانشجویان عزیز در رژیم منفور پهلوی [هست]دارم خود را آماده می‌کنم به رادیو رفته و پیامی دهم.

به اتفاق برادرم رسول به رادیو رفتم آنجا اندکی نشسته و یک کوپ چای صرف کردم سپس به استودیو رفته و پیامی در رابطه با ۱۳ آبان سالگرد تبعید امام خمینی و همچنین اولین سالگرد عمل انقلابی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام دادم ساعت نزدیک ۱۲ بود از رادیو آمدیم ستاد هماهنگی فرمانداری. عبدالرسول پایین ایستاد من رفتم بالا سری بزنم دیدم آقای دکتر شیبانی پای تلفن نشسته و مشغول صحبت هست پهلوی او نشستم شاید دقیقه‌ای طول کشید که صدای انفجاری وحشت‌زا تمام شیشه‌های در و پنجره را خرد کرد بی‌اختیار از اتاق بیرون پریدیم در خیابان فریاد آقای حجازی بلند بود به سرعت پایین آمدم خیابان وضع وحشت‌انگیزی داشت.

سطح خیابان مملو از شیشه خرده‌هایی بود که از در و پنجره عمارت‌های مجاور ریخته بود، آقای صابری یکی از اعضای فعال جهاد سازندگی را دیدم که ترکش بمب خورده و پشت رل ماشین در حال اغما هست. آمدم کنار اتومبیل برادرم رسول دیدم رسول افتاده، غرق در خون دل و روده هایش بیرون ریخته مثل اینکه یک دستش هم قطع شده و در دم جان داده نگاهی به برادر شهیدم کردم و استرجاعی بر زبان جاری کردم نوش جانش باد نعمت شهادت چند دقیقه جسد بیجان و غرقه در خون برادرم در سطح خیابان افتاده بود تا ماشینی آمد و او را به سردخانه انتقال داد.

حقیقتی که غیر قابل انکار هست اینکه مرگ برادر آن هم به این وضع فوق‌العاده تأثرزاست. آخر این برادر من به طور عادی در خیابان ایستاده کنار ماشینش ناگهان چنین مورد اصابت خمسه خمسه صدام کافر قرار می‌گیرد. از برادرم رقت انگیزتر آن پیرزن و پیرمرد و اطفالی هستند که در خانه‌های‌شان خوابیده در حال خواب خانه‌های محقرشان از اصابت راکت‌های صدام بر سرشان خراب می‌شود و بعضاً اجسادشان زیر آوار می‌کند آخر در کدام جنگی چنین وحشیانه عمل شده؟

ولی بعثی‌های عراقی چیز دیگری هستند که پای بند بههیچ اصل و اساسی نیستند و از همه خبیث‌تر صدام که نوکر حلقه به گوش استعمار بین‌المللی هست و این رسول که حالا به قله شامخ شهادت اوج گرفته از جهاتی مورد علاقه شدید من [بود]و او را خیلی دوست می‌داشتم؛ اولاً که برادر بودیم از یک پدر و مادر و محبت و علاقه دو برادر با هم فطری انسان هست. ثانیاً گذشته از اینکه برادرم بود برای من دوست و رفیقی شفیق و صمیمی بود در امور زندگی فوق‌العاده به من کمک می‌کرد نسبت به من زایدالوصف احترام داشت و همیشه سعی داشت که کوچکترین حرکتی که مایه رنجش خاطرم شده از او سرنزند.

ثالثاً هم فکرم بود در خط مشی که داشتم با من بود نه تنها مقلد که مثل عموم مقلدین امام شیفته و شیدایی امام امت بود و در این خط حرکت می‌کرد بیش از یک سال در سلول‌های ساواک محمدرضاشاه گذراند و خیلی خصوصیات دیگر که همه اینها موجب شده بود فوق‌العاده او را دوست بدارم و حالا فراقش قطعاً دشوار هست. ولی آنچه درد بحران و فراق این برادر را تسکین می‌بخشد مقام رفیعی هست که اکنون دریافته مقام شهادت یعنی حیات و زندگی واقعی دائم در جوار حق تعالی که و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون. 

من که جز خیر و سعادت و کمال او چیز دیگری برایش نمی‌خواهم چرا از مرگش ناراحت باشم بلکه باید خوشحال و مسرور باشم که برادر عزیزم به چنین مقامی نایل آمد ان شاء الله که این شهادت مبارک او باد. بعد از اینکه جسد رسول را به سردخانه بردند یکی از بچه‌های فرمانداری مرا به منزل آورد فرزندم محمود در را باز کرد. به او گفتم ناراحت مباش عزیزم که عمویت رسول به سعادت شهادت مفتخر شد، به فرزندم مهدی نیز گفتم باید بگویم که برخورد خوب مهدی با این حادثه برای من مایۀ تسکین و آرامش بود آقای مزارعی خیلی ناراحت و اندوهگین شد نماز را خوانده و لقمه نانی با فرزندانم محمود و مهدی و آقای مزارعی میل کردیم البته نه بر روال هر روز که هر روز ما برای نماز ظهر و عصر به اتفاق برادرم رسول به مسجد قدس می‌رفتم؛ و نمازمان را آنجا اداء کرده و غذای خود را می‌گرفتیم و می‌آمدیم.

اما امروز که رسول شهید شد ماشینش هم از کار افتاد ما هم وسیله نقلیه‌ای فعلاً نداریم. نتوانستیم به مسجد برویم همین جا نماز خواندیم و از نان‌هایی که موجود بود استفاده کردیم نمی‌دانم قبل از ناهار یا بعد از ناهار بود که «غلامحسین خردل مطلق» که گویا بویی از جریان رسول برده بود آمد. همین که جریان را از من شنید دیگر طاقت نیاورد و زد زیر گریه خیلی متقلب و گریان شد حق هم داشت چه اینکه از کودکی با رسول هم بازی و رفیق بوده و این صمیمیت و رفاقت که همشهری‌گری هم مزید شد. از همان دوران کودکی تا امروز که هر دو صاحب زن و فرزندان شده بودند دوام یافته و گذشت زمان انسجام و استحکام بیشتری بهش داده بود.

قدری با او صحبت کردم و تسلیتش دادم. چند لحظه‌ای خوابیدم نمی‌دانم خوابم برد یا خیر بعضی از دوستان که ماجرای شهادت رسول [را]شنیده بودند آمدند و تبریک و تسلیت گفتند من جمله آقای ایرج صفاتی که طفلک از حادثه مرگ رسول خیلی متأثر بود این دو یعنی رسول و صفاتی هم با هم جوشش و یکرنگی عجیبی داشتند اغلب با هم بودند حتماً زندان هم با هم رفتند و این روز‌ها که دوران درگیری با صدام کافر [را] می‌گذرانیم آقای صفاتی با اینکه نماینده مجلس هست تهران را رها کرده و اینجاست. نزدیکی‌های غروب دوستانی که آمده بودند رفتند.

امشب موفق نشدیم مثل شب‌های گذشته برای نماز به مسجد برویم چه اینکه رسول نداشتیم که ما را به مسجد ببرد. او از ما جدا شد و به مقصود و مطلوب خود رسید. امشب ما دیگر رسول نداریم با آقای مزارعی وصفاتی و خردل و فرزندانم محمود و مهدی نشسته و نوعاً بحث و گفتگو دررابطه با شهادت و فقدان رسول هست ساعت ۷:۴۵ خبر‌های لندن را گوش دادیم خبر تازه و مهمی نداشت ساعت ۸ رادیو تهران را گوش دادیم خبر پیشرفت نیرو‌های خودمان می‌داد که مایه خوشحالی شد.

نمی‌دانم ساعت در چه حدودی بود که خوابیدم. خواب نرفته تلفن زنگ زد گوشی را برداشتم دیدم برادرم علی از بوشهر هست. سراغ رسول را گرفت و از رادیو آبادان چیزی شنیده بود که بوی شهادت رسول [را]می‌داده بعد معلوم شد بچه‌های وفادار رادیو اشاره‌ای به شهادت رسول داشته‌اند در جواب علی با حاشیه رفتن از ذکر مطلب در لفافه خبر را تأیید کردم که او ناراحت [شد]و تلفن را قطعکرد. امشب هم گذشت البته با صدای شلیک توپ و خمپاره و کاتیوشا و مسلسل از هر دو جبهه. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم بیشتر بخوانید »

حماس خواستار تظاهرات مقابل سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل شد

حماس خواستار تظاهرات مقابل سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل شد



رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه با اشاره به جنایت اخیر رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان، از مردم تمام جهان خواست مقابل سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل تظاهرات برپا کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «خلیل الحیه» رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه در گفت‌وگو با شبکه «الجزیره» از تمام کشورهای عربی و سازمان‌های بین‌المللی خواست هر چه سریع‌تر برای دفاع از غیرنظامیان فلسطینی که در شمال نوار غزه کشته می‌شوند، دست به کار شوند.

بر اساس متن مصاحبه‌ای که شبکه الجزیره امروز (یکشنبه) آن را منتشر کرده، خلیل الحیه گفت فلسطینیان در منطقه‌های جبالیا، بیت‌لاهیا و بیت حانون با فجیع‌ترین عملیات‌های کوچ اجباری مواجه هستند که ارتش اسرائیل برای آنکه مردم فلسطینان را بالاجبار از خانه‌هایشان بکوچاند دست به چنین جنایاتی می‌زند.

مسئول دفتر سیاسی حماس در غزه همچنین خاطرنشان کرد این جنبش هر چیزی را که به نفع فلسطینیان باشد و منجر به توقف تجاوزات و تبادل اسرا شود، رد نمی‌کند «و این کابینه نتانیاهوی جنایتکار و فاشیست است که این را نمی‌خواهد.»

الحیه گفت نتانیاهو نمی‌خواهد که جنگ متوقف شود و می‌داند که توافق مهیاو مشروط به توقف تجاوزات است.

این مقام ارشد حماس همچنین اشاره کرد که اسرائیل از مردم غزه خواسته از بیت حانون و جبالیا خارج شوند به سمت منطقه «مشروع بیت لاهیا» بروند، اما آن‌ها مردم را همان جا مقابل دیدگان جهانیان بمباران کردند.

ارتش رژیم صهیونیستی بامداد امروز با بمباران جبالیا در شمال نوار غزه بیش از ۹۰ فلسطینی را به شهادت رسانده و صدها نفر دیگر را زخمی کرده است.

خلیل الحیه در ادامه از تمام ملت‌های عربی بخصوص مردم اردن و فلسطینیان کرانه باختری خواست برای دفاع از مردم بی‌دفاع غزه دست به کار شوند.

او گفت: «زنگ کلیساها به صدا درآید، فریاد الله اکبر در مساجد بلند شود و مردم در همه جا به خیابان‌ها بیایند و مقابل سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل تحصن کنند تا آن‌ها مجبور به توقف این جنایات در نوار غزه شوند.»

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حماس خواستار تظاهرات مقابل سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل شد بیشتر بخوانید »