سفر رئیسی

گام بلند دولت سیزدهم در امریکای لاتین


حسن رشوند

سیاست خارجی را برآیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزش‌ها در برخورد با یکدیگر که یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی و قابلیت‌هایش برای افزایش بهره‌وری نرم‌ها و استانداردهای مطلوب در بعد خارجی استفاده می‌کند

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: سیاست خارجی را برآیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزش‌ها در برخورد با یکدیگر که یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی و قابلیت‌هایش برای افزایش بهره‌وری نرم‌ها و استانداردهای مطلوب در بعد خارجی استفاده می‌کند، تعریف می‌کنند و رسیدن به وضعیت مطلوب در سیاست خارجی مستلزم استفاده از تکنیک‌ها و زبان خاصی است که همواره دستگاه‌های دیپلماسی تلاش دارند از این توانایی برای ارتباط و رفع مشکلات و چالش‌های واحد سیاسی خود استفاده کنند. ولی مشکل اساسی آنجاست که بعضاً در تشخیص اولویت‌ها و انتخاب کشورهای هدف برای ارتباط و رفع نیازهای دیپلماتیکی و به طریق اولی، بسترسازی برای بهره‌گیری در حوزه‌های دیگر از جمله اقتصادی، مسیر اشتباهی طی می‌شود، یعنی همان اتفاقی که در برخی دولت‌ها در ادوار مختلف شاهد آن بودیم و به جای اینکه به دنبال ظرفیت‌های جدید در کشورهای دیگری که برای ارزش‌های ما در سیاست خارجی احترام قائل هستند باشیم، برخی دولت‌ها همچون دولت یازدهم و دوازدهم تلاش داشتند سیاست خارجی خود را با دولت‌های متکبر و بی بهره اروپایی گره بزنند. اما بر خلاف این رفتار، دولت سیزدهم این ریل ارتباط را از روزی که سر کار آمد عوض کرد و سفر رئیس‌جمهور به کشورهای همسایه از ترکمنستان، تاجیکستان، عراق، سوریه، ترکیه و عمان گرفته تا روسیه، چین، اندونزی و اکنون سه کشور ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا نشان داد نقطه اتکا در ارتباط با کشورها باید جایی باشد که ضمن انتفاع از این ارتباط در بخش‌های اقتصادی، شاهد تعرض به ارزش‌های ما در سیاست خارجی کشورمان نباشیم. ارتباط با اروپایی که همگام با امریکا همواره در پی فشار دادن گلوی ملت ایران در تحریم‌ها بوده و پیشنهادهای دروغین آن‌ها از قبیل «اینستکس» نیز نتوانسته گشایشی را در زندگی مردم ایجاد کند و بالعکس، این کشورهای مدعی در مسیر نامنی داخلی ایران در پروژه‌های اغتشاش در خط مقدم فعالیت بوده‌اند و هیچ احترامی برای ارزش‌های حاکم بر سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی قائل نیستند، چه سودی برای ملت ایران دارد؟

برخی این سؤال را مطرح می‌کنند که میان این همه کشورهای پیشرفته جهان چرا باید جمهوری اسلامی برای ارتباط مستحکم خود سراغ کشورهای درجه دوم یا سوم جهان برود؟ در پاسخ به این سؤال به دو نکته باید توجه داشت. اولاً تجربه چهاردهه انقلاب اسلامی نشان داده است آنچه برای کشورهای صاحب فناوری برتر جهان اهمیت دارد بهره‌کشی از کشورهای ضعیف‌تر برای به یغما بردن مواد اولیه آن‌ها بدون دادن فناوری مناسب به این کشورها است و این نگاه از بالا به پایین تاکنون باعث شده اقتصاد و صنعت ایران تابع رفتار شرطی‌کننده آن‌ها باشد. ثانیاً ارتباط ایران با کشورهای هم سطح یا حتی پایین‌تر از خود می‌تواند زمینه سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت در این کشورها را فراهم کند و در کنار رفع نیازهای داخلی، یک بلوک‌بندی سیاسی و اقتصادی را برای ما و کشورهای همسو ایجاد می‌کند. آنچه امروز در سازمان‌هایی نظیر «شانگهای» یا «بریکس» شاهد هستیم حاصل این نگاه است و سفر رئیس‌جمهور به سه کشور امریکای لاتین را باید در همین راستا ارزیابی کرد. ارتقای مبادلات تجاری و اقتصادی ایران با کشورهای امریکای لاتین در قالب دیپلماسی اقتصادی، نوعی بازتعریفِ نسبت دولت سیزدهم و کشورهای حوزه کارائیب و امریکای لاتین و جنوبی است که دولت رئیسی این نقطه اتکا را درست تشخیص داده و از همان آغازین روزهای فعالیت دولت، بر اساس آن عمل می‌کند.

در روند این بلوک بندی، کشورهایی مانند نیکاراگوئه، برزیل، کوبا و ونزوئلا نقش پررنگ و تأثیرگذاری دارند. واقعیت امر این است که مقامات امریکایی نسبت به شکل‌گیری مجدد زنجیره چپ‌گرایانه در امریکای لاتین شدیداً نگران هستند و تلاش می‌کنند با ارسال سیگنال‌های دیپلماتیک درصدد جلوگیری از تبلور سیاست‌های ضدامریکایی در برزیل، کوبا، ونزوئلا، آرژانتین و کلمبیا برآیند. اما بازیگران امریکای لاتین، مخصوصاً کشورهای کوبا، ونزوئلا و نیکاراگوئه و برزیل نشان داده‌اند که از انگیزه و ریسک‌پذیری بالایی نسبت به بسیاری از کشورهای تحت سلطه و تحریم امریکا، در مواجهه با سیاست‌های تحریمی غرب برخوردارند. اکنون اراده کشورهای تحت تحریم امریکا در جهان بر این قرار گرفته است تا از ظرفیت‌های بالقوه و بالفعلی که دارند استفاده کنند و با تجمیع ظرفیت‌ها و انرژی خود بتوانند ساختاری را برای مقابله با زیاده‌خواهی‌های امریکا ایجاد کنند، چرا که این موضوع را درک کرده‌اند که اگر هدایت و مدیریت ساختار کشورهای تحت تحریم امریکا به‌صورت جمعی صورت بگیرد، زمینه در هم شکستن تحریم‌های امریکا وجود خواهد داشت. امروز آنچه کشورهای چین، برزیل، اندونزی، روسیه و … در کاهش «آقایی دلار» و دنبال کردن ارز جایگزین هستند در راستای اتخاذ همین سیاست و راهبرد است. این همان خطری است که امروز امریکایی‌ها به عنوان یک واقعیت جهانی آن را پذیرفته‌اند. این موضوع را که امریکا باید منتظر کاهش استفاده از دلار در سطح جهان باشد، ژانت یلن، وزیر خزانه‌داری امریکا در یک جلسه استماع در کنگره این کشور همین سه شنبه‌ای که گذشت به آن اعتراف کرد و گفت کشورهای جهان به دنبال ارزهای جایگزین هستند تا ذخیره ارزی خود را با ارزهای خارج از دلار تعریف کنند.

بنابراین، بدون شک سفر رئیس‌جمهور به این سه کشور امریکای لاتین ضمن دستاوردهای بزرگی که در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری خواهد داشت، نقطه احیای سیاست خارجی در این خطه مهم از جهان آن هم بر اساس ارزش‌های حاکم بر دیپلماسی جمهوری اسلامی و خروج از رفتار منفعلانه‌ای است که هشت سال در دولت‌های یازدهم و دوازدهم شاهد آن بودیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گام بلند دولت سیزدهم در امریکای لاتین بیشتر بخوانید »

جزئیات ۳ قرارداد ایران و ونزوئلا


جزئیات 3 قرارداد ایران و ونزوئلا از سهامداری در پتروشیمی فراسرزمینی تا بازسازی بندر خوزه

روز گذشته ایران و ونزوئلا ۳ قرارداد نفتی در حوزه بازسازی و نوسازی پتروشیمی‌های فراسرزمینی، توسعه پایانه نفتی خوزه و صادرات و تجهیز پنج ایستگاه تقویت فشار گاز امضا کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روز گذشته و در جریان سفر سیدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور ایران به ونزوئلا، دو کشور سه قرارداد نفتی امضا کردند که نشان‌دهنده تحکیم روابط اقتصادی در شرایط تحریم است.

پیش از این، ایران و ونزوئلا در دولت سیزدهم دو قرارداد صادرات ماهانه ۲ میلیون بشکه میعانات گازی ایران و نوسازی و بازسازی پالایشگاه ۱۴۰ هزار بشکه‌ای ال‌پالیتو برای صادرات روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت ایران را منعقد کرده بودند که البته با توجه به شرایط تحریمی با تاخیر در فضای رسانه‌ای منتشر شد.

جواد اوجی وزیر نفت درباره تعاملات قبلی ایران و ونزوئلا توضیح می‌دهد: با شروع دولت سیزدهم فعالیت ها در موضوع توسعه حوزه نفت، گاز و صادرات انرژی با استفاده از ظرفیت‌های موجود آغاز شد و تاکنون بیش از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار قطعه پالایشگاهی از طریق سازنده‌های ایرانی و پیمانکاران صادر شده است و توانستیم بخش زیادی از این ظرفیت پالایشگاهی را احیا کنیم.

روز گذشته نیز ۳ قرارداد نفتی بین دو کشور رسانه‌ای شد.

۱- قرارداد بازسازی و نوسازی پتروشیمی‌های فراسرزمینی: نخستین قرارداد بازسازی و نوسازی پتروشیمی‌های فراسرزمینی پس از بحث پالایشگاه‌های فراسرزمینی در دولت سیزدهم امضا شد. بر این اساس شرکت ایرانی در قالب این قرارداد تعمیر بخشی از واحدهای یک مجتمع آمونیاک ونزوئلا را انجام خواهد داد و با شراکت در فروش محصولات این مجتمع بازپرداخت سرمایه گذاری انجام خواهد شد.

ونزوئلا دارای ۱۲ میلیون تن ظرفیت پتروشیمی نصب‌شده است که هم‌اکنون به‌دلیل تحریم‌های آمریکا تنها ۲ میلیون تن از این ظرفیت فعال است، همچنین بررسی‌های کارشناسی وزارت نفت نشان می‌دهد با صادرات خدمات فنی‌ مهندسی و تجهیزات ایرانی به‌راحتی می‌توان ۴ میلیون تن از ظرفیت بالقوه ونزوئلا را به ظرفیت بالفعل تبدیل کرد.

مذاکرات درباره‌ مجتمع‌های دیگر پتروشیمی ونزوئلا برای فعال کردن ظرفیت بخش خصوصی ایرانی به‌منظور صادرات خدمات فنی مهندسی و تجهیزات به این مجتمع‌های پتروشیمی ونزوئلا در حال انجام است.

۲- قرارداد توسعه پایانه نفتی خوزه ونزوئلا: پایانه نفتی خوزه ونزوئلا یکی از دو پایانه بزرگ نفتی در منطقه آمریکای لاتین است که صادرات نفت و فرآورده‌های نفتی و واردات نفت و میعانات گازی از طریق آن انجام می‌شود. بر اساس این قرارداد افزایش ذخیره‌سازی در پایانه نفتی خوزه، ‌تکمیل مخازن ذخیره‌سازی، ‌ارتقای سیستم‌های انتقال و افزایش ظرفیت بارگیری از اهداف‌ این قرارداد است و تأمین مالی این پروژه به‌عهده طرف ونزوئلایی خواهد بود.

این نخستین قرارداد به شیوه ئی‌پی‌سی شرکت‌های ایرانی در خارج از کشور است که گامی بلند به‌منظور صادرات خدمات فنی و مهندسی و ورود به بازارهای جهانی برای شرکت‌های نفتی ایرانی به‌شمار می‌آید.

اجرای این پروژه افزون بر آنکه اهداف همکاری‌های دوجانبه ایران و ونزوئلا درباره تبادل نفت خام، میعانات گازی و فرآورده‌های نفتی را تسهیل و تسریع می‌کند، در عین حال اجرای آن برای شرکت پتروپارس سودآور و به نفع ارتباطات کلان و راهبردی تهران و کاراکاس خواهد بود.

۳- قرارداد صادرات و تجهیز پنج ایستگاه تقویت فشار گاز: این قرارداد در زمینه تجهیزات سیستم‌های اتوماسیون، مخابرات و ابزار دقیق، تله‌متری و دیگر تجهیزات موردنیاز ایستگاه‌های تقویت فشار امضا شده است. تجهیزات موردنیاز این ایستگاه‌های تقویت فشار گاز، توسط شرکت‌ دانش‌بنیان ایرانی ساخته و نصب خواهد شد.

برای نخستین بار است که شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی با حمایت وزارت نفت برای فروش خدمات دانش‌بنیان نفتی به یک شرکت خارجی قرارداد امضا می‌کنند و این اقدام همسو با تحقق رویکرد وزارت نفت دولت سیزدهم به‌منظور حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی فعال در صنعت نفت انجام شده است.

همچنین مذاکرات و توافقات دیگری نیز بین ایران و ونزوئلا درباره نوسازی پالایشگاه ۳۱۰ هزار بشکه‌ای کاردون، توسعه میادین نفتی و صادرات تجهیزات و غیره انجام شده است که تاکنون جزئیاتی از آنها در فضای رسانه‌ای به صورت رسمی اعلام نشده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جزئیات ۳ قرارداد ایران و ونزوئلا بیشتر بخوانید »

سخنرانی رئیسی در جمع مردم اندونزی در مرکز اسلامی جاکارتا

سخنرانی رئیسی در جمع مردم اندونزی در مرکز اسلامی جاکارتا



رئیس جمهور عصر امروز با حضور در مرکز اسلامی جارکارتا، با جمعی از مردم اندونزی دیدار کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» که در صدر هیأتی عالی‌رتبه و به دعوت رئیس جمهور اندونزی به این کشور سفر کرده، دقایقی پیش در جمع مردم اندونزی در مرکز اسلامی جارکارتا سخنرانی کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سخنرانی رئیسی در جمع مردم اندونزی در مرکز اسلامی جاکارتا بیشتر بخوانید »

ما و آن سوی جنگ اوکراین

تا غول بیابان نفریبد به سرابت



فرض کنید در جبهه جنگ حضور دارید. طبیعی است که احتمال حمله دشمن در تمامی ساعات شبانه‌روز وجود دارد و شما برای دفع حمله احتمالی حریف در آماده‌باش کامل به سر می‌برید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- فرض کنید در جبهه جنگ حضور دارید. طبیعی است که احتمال حمله دشمن در تمامی ساعات شبانه‌روز وجود دارد و شما برای دفع حمله احتمالی حریف در آماده‌باش کامل به سر می‌برید.

در همین حال و هوا و به ناگاه با حمله دشمن روبه‌رو می‌شوید. برای دفع حمله دشمن کمترین تردیدی به خود راه نمی‌دهید. اما، چه میزان از توان و استعداد نظامی خود را برای دفع حمله به کار می‌گیرید؟ یک فرمانده کارکشته ابتدا اهمیت منطقه مورد حمله و میزان توانی را که دشمن برای این حمله به کار گرفته است ارزیابی می‌کند و سپس، نیروی تحت امر و ادوات جنگی خود را متناسب با توانی که حریف به صحنه آورده است و درجه اهمیتی که منطقه مورد حمله از آن برخوردار است، به کار می‌گیرد. چرا؟ چون بعید نیست که حمله دشمن از نوع «طرح فریب» باشد.

با این توضیح که به نقطه دیگری به عنوان منطقه اصلی چشم دوخته است و برای فریب طرف مقابل، بخشی از نیروهای خود را به منطقه‌ای که برایش از اهمیت کمتری برخوردار است می‌فرستد تا نیروهای حریف را از منطقه اصلی دور کند و ضریب موفقیت خود را در حمله به نقطه اصلی افزایش دهد.

طرح‌فریب «‌Military deception‌» ترفند شناخته شده‌ای در فرهنگ جنگ‌های کلاسیک و جنگ‌های نامتقارن و حتی در جنگ نرم است.

۲- حالا فرض کنید که دشمن دست به عملیات فریب زده و شما در حال دفع حمله و تعقیب دشمن هستید. به این صحنه از دو دریچه نگاه کنید. از دریچه چشم خودی‌ها، حمله را دفع کرده و در حال تعقیب دشمن هستید! اما از نگاه دشمن، این شما نیستید که دشمن را تعقیب می‌کنید! بلکه این دشمن است که شما را به دنبال خود می‌کشاند و از میدان اصلی نبرد دور می‌کند!

۳- اکنون وقت آن است که از یک سو، فقط نیم نگاهی به تیترهای درشت روزنامه‌های زنجیره‌ای، کانال‌های خبری ضدانقلابیون فراری و شبکه‌های فارسی‌زبان دولت‌های غربی، مصاحبه‌های برخی از مدعیان اصلاحات و اعتدال و… بیندازید و از سوی دیگر، جایگاه برجسته جمهوری اسلامی، اقتدار مثال‌زدنی و دستاوردهای پی‌درپی نظام در اوج فشارهای بی‌سابقه دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها و… را در نظر آورید. چه می‌بینید؟

به عنوان مثال در حالی که سفر رئیس‌جمهور ایران به سوریه، آتش به جان دشمنان غربی و عبری و عربی ‌انداخته است، طیف مورد ‌اشاره را می‌بینید که عمداً هیچیک از این دستاوردهای کم‌نظیر و بعضاً بی‌نظیر را نمی‌بیند و از سفر رئیس‌جمهور به عکسی که از معرفی معاونان و اعضای ریاست جمهوری سوریه به ایشان منتشر شده و در آن دو خانم بی‌حجاب حضور داشته‌اند بسنده کرده‌اند و مثل همیشه در اقدامی هماهنگ ضمن سانسور رخدادهای افتخارآفرین سفر رئیسی، به دروغ‌پردازی و سیاه‌نمایی علیه تمامیت جمهوری اسلامی ایران مشغولند و یا در این میانه، ماجرای تحویل خارج از نوبت ده‌ها خودروی شاسی‌بلند به برخی از نمایندگان مجلس و یا وزارتخانه‌ها -که هنوز ابعاد آن در هاله‌ای از ابهام است- را با عنوان پُرطمطراق «معمای شاسی‌بلند»! «خودرو گیت»! و… دستمایه حمله به مجلس و دولت کرده‌اند و… بدیهی است که تحویل خودروی خارج از نوبت به نمایندگان اقدامی پلشت و درخور پیگیری و توبیخ و تنبیه و حتی باز پس‌گیری است ولی آیا این ماجرا می‌تواند به اصلی‌ترین مسئله روز تبدیل شود!؟

۴- برای پی بردن به میزان صداقت برخی از مدعیان اصلاحات و این که مبارزه با فساد در قاموس آنها غریبه است، فقط به یک نمونه از ده‌ها و بلکه صدها نمونه مشابه دیگر ‌اشاره می‌کنیم و آن این که؛ میزان تخلف مدیران بانک مرکزی در دولت آقای روحانی که همین دو روز قبل محاکمه آنها به پایان رسید مبلغ کلان ۶۴۰۰ میلیارد تومان بوده است. (تاکید می‌شود که تخلف و نه اختلاس. دقیقاً مانند واگذاری بدون نوبت شاسی بلندها که در صورت صحت تخلف بوده است).

اگر آنگونه که اعلام شده قیمت یک خودروی شاسی بلند از نوع مورد بحث ۷۰۰ میلیون تومان باشد، مبلغ تخلف شده مدیران بانک مرکزی در دولت آقای روحانی بهای چند هزار دستگاه از همین خودروهای شاسی بلند است. ولی روزنامه‌های زنجیره‌ای تحت مدیریت مدعیان اصلاحات این خبر را سانسور کرده و یا، با کم‌توجهی از کنار آن عبور کرده‌اند! چرا!؟

۵- از دشمنان بیرونی و دنباله‌های داخلی آنها که نتانیاهو آنها را «بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران»! می‌دانست و می‌داند، غیر از دشمنی و کینه‌توزی علیه ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم انتظاری نمی‌رود ولی متاسفانه در مواردی – هرچند ‌اندک و کم‌شمار- شاهد ورود تمام‌قد برخی از نیروهای انقلابی از مجلسیان و دولتیان به ماجرای یاد شده هستیم که با کم‌توجهی به مسائل اصلی همراه است!

گفتنی است که عبور بی‌تفاوت از کنار مسئله یاد شده مورد نظر نیست بلکه میزان و حجم پرداخت به ماجرا نباید مانع از توجه به اصلی‌ترین مسائل موجود شود که در این صورت ورود ناخواسته به طرح فریب دشمن خواهد بود.

۶- رهبر معظم انقلاب بارها و از جمله همین دو هفته قبل (در خطبه‌های نماز عید فطر) به خطر حاشیه‌سازی و تبعات سوء آن ‌اشاره کرده و با نگاهی کارشناسانه تاکید داشتند که «یک راهبرد مهمّ دیگر، تمرکز بر حلّ مسائل و سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی است. حواشی ایجاد می‌شود؛ همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد می‌کند؛ گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزه‌های گوناگون، یک حواشی‌ای در اطراف یک کاری، یک حرکتی، یک شخصی، یک مدیری ایجاد می‌شود؛ سرگرم این حواشی نباید شد. نه مردم به این حواشی اهمیّت بدهند، نه مسئولان خودشان را مشغول کنند؛ [همه] متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور».

۷- و بالاخره، در این میان که بعید نیست برخی از عزیزان انقلابی در مجلس و دولت، درپی آب به سوی سرآب بروند یا رفته باشند، ‌اشاره به بیتی از غزل خواجه حافظ را بی‌مناسبت نمی‌دانیم:

دور است سر آب در این بادیه، هشدار

تا غول بیابان نفریبد به سرابت

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تا غول بیابان نفریبد به سرابت بیشتر بخوانید »

رونمایی از مکتب مقاومت در سفر رئیسی

رونمایی از مکتب مقاومت در سفر رئیسی



اگر بگوییم آنچه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در دمشق شاهد بودیم، جلوه‌هایی از «مکتب شهید سلیمانی» بود، گزافه نگفته‌ایم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: سفر آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی به سوریه و امضای سند جامع همکاری‌های چندجانبه و بلندمدت توسط وی و دکتر بشاراسد طی روزهای اخیر به مرکز تحلیل‌ها و اظهارنظرهای منطقه‌ای و بین‌المللی تبدیل گردید.

روابط راهبردی ایران و سوریه طی بیش از چهار دهه اخیر استمرار داشته و تحولات سهمگین سیاسی و امنیتی این دوران نتوانسته تأثیر کاهنده‌ای بر آن بگذارد. نحوه مواجهه دولت و مردم سوریه با این سفر هم بر «بسیار ویژه» بودن روابط دو کشور تأکید می‌کند.

سوریه به خصوص طی یک سال اخیر هیئت‌های دیپلماتیک زیادی را به خود دیده است. اکثر دشمنان دیروز سوریه که طی سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۷ برای از میان برداشتن دولت آن و بخش‌بخش کردن این سرزمین همداستان شده بودند، یکی یکی راه دمشق را پی گرفتند.

هیئت‌های سعودی، اردنی، اماراتی، بحرینی، کویتی، تونسی، مراکشی و اتحادیه عرب در یک سال اخیر با دولت بشاراسد دیدار داشته‌اند. مصر البته پیش از این‌ها و چندی پس از سقوط دولت اخوانی «محمد مرسی»، روابط نظامی و سیاسی با دمشق را از سرگرفت و ترکیه در هفته‌های اخیر در قالب مذاکرات چهارجانبه عملاً روابط سیاسی – امنیتی با دولت سوریه را برقرار کرده است اما با این وجود و علی‌رغم اهمیتی که بازگشایی روابط میان این کشورها با دمشق داشت، هیچ‌کدام به‌اندازه سفر رئیس‌جمهور ایران بازتاب پیدا نکرد و محل تحلیل‌های مختلف واقع نگردید.

این موضوع در نگاه اول خیلی عجیب به نظر می‌رسد؛ چرا که در مقایسه سفر رئیس‌کشوری که هیچ‌گاه رابطه راهبردی آن با سوریه قطع نشده با بازگشایی روابط کشورهایی که تا چندی قبل به بقاء دولت و تمامیت ارضی سوریه رضایت نمی‌دادند، علی‌الظاهر باید دومی اهمیتی فراتر داشته باشد اما برعکس شد! چرا؟

واقعیت این است که سفر مقامات کشورهایی که طی حدود ده سال اخیر در موضع خصومت با سوریه بودند، در چارچوب مراودات رایج صورت گرفت و البته به معنای تسلیم شدن به واقعیت عدم امکان اسقاط دولت دمشق و عدم امکان تجزیه سوریه است. اگرچه سوریه از این باز تعریف روابط بیش از کشورهای دیدارکننده، نفع می‌برد، اما مقامات آن را چندان هیجان‌زده نکرد و دکتر بشاراسد مانند کسی که هیچ نیازی به آنان ندارد، با این هیئت‌ها مواجه گردید.

این نوع برخورد در جای خود، حکایت‌گر آن است که سوریه هنوز به این کشورها اعتماد ندارد و نیز چندان تأثیری برای بازگشایی روابط سیاسی با این کشورها نمی‌بیند.

در همین هفته‌های اخیر، دولت ترکیه برای بازگشایی روابط با دمشق ابراز علاقه کرد، اما رئیس‌جمهور سوریه با صراحت این دعوت را تا پیش از خارج شدن نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه، رد کرد و گفت‌وگو با همسایه شمالی خود را در چارچوب کمیته چهارجانبه محدود نمود.

دیدار مقامات ارشد ایران و سوریه در دمشق در چارچوب یک مکتب سیاسی صورت گرفت و معنای آن بسیار فراتر از روابط سیاسی و یا حتی روابط راهبردی و تنظیم چند سند همکاری‌های راهبردی بود. این دیدار در چارچوب «مکتب مقاومت» انجام شد کما اینکه این موضوع هم در مصاحبه آیت‌الله رئیسی با شبکه عرب‌زبان المیادین در دمشق و هم در سخنان دکتر بشاراسد برجسته بود.

دیدار آیت‌الله رئیسی با مقامات ارشد سازمان‌های فلسطینی در دمشق هم ماهیت اصلی این روابط را آشکار کرد. کما اینکه اگر بگوییم آنچه در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در دمشق شاهد بودیم، جلوه‌هایی از «مکتب شهید سلیمانی» بود، گزافه نگفته‌ایم.

دکتر بشاراسد در مصاحبه خود گفت «همان‌طور که ما در جریان جنگ ۸ ساله‌ای که بر ایران تحمیل گردید، در حمایت بی‌درنگ و پیوسته از ایران تردید نداشتیم، ایران هم در جریان جنگ بزرگی که طی سال‌های اخیر به سوریه تحمیل گردید، تردید و درنگ نداشت» و اضافه کرد «ایران با خون از ما حمایت کرد.» تا آنجا که این قلم به یاد دارد، این سطح از روابط در عرصه بین‌الملل بی‌سابقه است. البته در مواردی وقتی یک کشور درگیر جنگ می‌شود، کشورهای دوست آن، علاوه‌بر حمایت سیاسی و تسلیحاتی و آموزشی، از طریق اعزام نفرات نظامی نیز از آن حمایت می‌کنند، اما هرگز این حمایت را علنی نکرده و به گردن نمی‌گیرند. همین روزها حدود ۱۰۰ سند «سری» و

«خیلی محرمانه» امنیت ملی آمریکا افشا شد که حدود نیمی از آنها به کمک‌های آمریکا به دولت اوکراین در جنگ کنونی مربوط می‌شود. علنی شدن حضور نیروهای آمریکایی در جنگ اوکراین به ولوله‌ای در آمریکا تبدیل شده است و مقامات آن از وقوع یک «رسوایی ویرانگر» خبر می‌دهند.

کما اینکه در جریان جنگ ۸ ساله علیه ایران، ۲۳ کشور از عراق در مقابل ایران حمایت تسلیحاتی، مالی و سرزمینی می‌کردند و از میان آنان، دست‌کم پنج کشور، نیروی نظامی هم به عراق گسیل کرده بودند که اردن، مصر و یمن (تحت سیطره علی عبدالله صالح) از جمله آنها بودند. اما دولت‌های این کشورها هیچ‌گاه چنین کمکی را اعلام نکردند و به گردن نگرفتند.

بنابراین نوع روابط نظامی ایران و سوریه از این حیث یک استثناء است و این استثناء تأثیر عظیمی بر محیط بین‌المللی برجای گذاشته است. کمک نظامی سوریه به ایران در جریان جنگ تحمیلی غربی- عربی علیه ایران در شرایطی صورت گرفت که در این جنگ، کشورهای عربی موضع نسبتاً یکپارچه‌ای علیه ایران داشتند و صدام حسین پس از پایان جنگ و پیش از حمله به کویت اعلام نمود، براساس یک طرح عربی وارد جنگ با ایران شده است.

در آن شرایط حمایت دولت عربی سوریه از ایران به مثابه یک خنجر در پشت جبهه عربی بود و بر این اساس دولت‌های عربی کینه حکومت سوریه را به دل گرفته و همواره مترصد ضربه زدن به آن بودند و تا پای متلاشی کردن این کشور پیش رفتند.

وقتی سوریه درگیر فتنه بزرگ بین‌المللی شد که بعضی به غلط از آن به «جنگ داخلی سوریه» تعبیر می‌کنند، ایران بلافاصله به کمک سوریه شتافت. در زمانی که ایران عزم خود را برای حفظ تمامیت ارضی و دولت سوریه جزم کرد، جبهه بزرگی با ترکیب ۱۲۰ کشور غربی، عربی و اسلامی با محوریت آمریکا و با استفاده از ظرفیت‌های سازمان ملل در مقابل سوریه قرار گرفته بود و پیشروی نیروهای تروریستی – تکفیری به گونه‌ای بود که حفظ تمامیت ارضی و نیز بقاء دولت این کشور در مرز غیرممکن قرار داشت.

در آن زمان – به خصوص در اوایل بحران سوریه – قدرت‌های آسیایی هم با توجه به عضویت آنان در شورای امنیت سازمان ملل، در قالب این سازمان در مقابل سوریه قرار گرفته بودند. کما اینکه «کنفرانس ژنو ۱» ترکیبی از همه اعضای شورای امنیت با محوریت آمریکا بود. اما عده و عده مقابل سوریه، ایران را در حمایت قاطع و مستمر به تردید نینداخت و حال آنکه یک احتمال جدی از نتیجه ورود ایران به بحران سوریه، شکست بود.

کما اینکه وقتی دولت سوریه، جبهه عربی را شکافت و به سمت ایران آمد، یک سر ورود آن شکست بود و مرحوم حافظ اسد با درک دقیق هزینه‌هایی که باید در حمایت از ایران بپردازد، وارد معرکه شد. این نوع از ورود در واقع یک منطق و مکتب جدیدی را بر مسایل بین‌المللی به ثبت رساند که ما از آن به «مکتب مقاومت» تعبیر می‌کنیم.

در جریان نظام دوقطبی که کشورهای دنیا به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر تقسیم شده بودند، وقتی انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید و نظام جمهوری اسلامی تأسیس گردید، ایران نظام دوقطبی را به رسمیت نشناخت و در مراودات بین‌المللی خود آن را در نظر نگرفت.

ایران با شعار نه شرقی، نه غربی از ابتدا در جایگاه «قطب سوم» قرار گرفت و بر این اساس به تولید ادبیات پرداخت. بعد که با اضمحلال شوروی، نظام دوقطبی از میان رفت، ایران زیر بار نظام تک‌قطبی که به شدت از سوی آمریکا و غرب دنبال می‌شد، نرفت و خود را «قطب دوم» دانست و امروز هم که آمریکا رو به ضعف نهاده و جایگاه غرب به عنوان قطب اول به شدت متزلزل گردیده است، جمهوری اسلامی خود را در جایگاه ویژه در نظام‌ آینده جهانی می‌داند.

سفر آیت‌الله رئیسی به دمشق درست در وسط یک کشاکش پرشدت جهانی قرار گرفته است؛ جنگ اوکراین که از یک نظر جنگ آمریکا و روسیه و از نظر دیگر، جنگ اروپا با اروپاست، چارچوب‌های سابق جهانی را دستخوش تغییر کرده است؛ پیروزی ایران در مواجهه سنگین دهه‌های اخیر با غرب، سازوکارهای کنترل غرب را فشل نموده است؛ سر برآوردن کشور سوریه از یک جنگ ۸ ساله جهانی، ژئوپلیتیک مناسبات نظامی را تا حد زیادی دگرگون ساخته است؛ ناتوانی غرب در مهار به‌موقع کرونا و عقب افتادن نسخه‌های مدیریت بهداشتی – درمانی آن در مقابل کشورهایی نظیر ایران که در چارچوب مناسبات سابق قدرت بین‌المللی قرار نداشته‌اند؛ تنش روزافزون میان آمریکا و چین و فروپاشی درونی و اضمحلال نزدیک رژیم اسرائیل که برای مهار آسیا در سواحل مدیترانه جاسازی شده بود، تغییر معادلات جهانی را نشان می‌دهند.

سفر رئیس‌جمهور ایران به دمشق، در واقع بلند کردن پرچم پیروزی «مکتب مقاومت» در مهم‌ترین سوژه‌های جهانی است. ایران از ابتدا، جنگ اوکراین را یک جنگ آمریکایی دانست؛ جبهه مقاومت در منازعه سنگین غرب علیه ایران پیروز شده است؛ سوریه در یک جنگ جهانی به پیروزی رسیده است؛ ایران توانسته زودتر از غرب، بیماری فراگیر کرونا را چاره کند و مناسبات ایران با قدرت‌ها و سازمان‌های بزرگ آسیایی در قالب راهبردی و توأم با امضای قراردادهای بلندمدت تنظیم گردیده است.

سفر آقای رئیسی در واقع رونمایی از «مکتب مقاومت» در موضوعاتی است که هر کدام در حکم یک سنگ بنا در ساخت «نظام آینده» جهان است.

در کنار این موضوع، توافقات راهبردی متنوع سفر هیئت جمهوری اسلامی هم جایگاه خود را دارد. بعضی از ناظران داخلی ایران گمان کرده‌اند، سوریه بسیار فقیر است و یا آسیب‌های وارده به آن، آن‌قدر زیاد است که این توافقات اقتصادی جز هزینه برای ایران ندارد؛ در حالی که این تصور فاقد پشتوانه کارشناسی است.

سوریه کشور فقیری نیست، منابع و معادن این سرزمین به خصوص در حوزه پتروشیمی بسیار زیاد است. سوریه با سواحل طولانی مدیترانه، می‌تواند بهترین اتصال‌دهنده ایران با اروپا و شمال آفریقا باشد. زمین‌های مستعد کشاورزی سوریه می‌تواند بخش قابل توجهی از نیازهای ایران به غلات را برآورده کند و حدود چهار و نیم میلیون نفر جمعیت علویان و شیعیان جعفری سوریه می‌تواند توریسم مذهبی ایران را شکوفا نماید.

اما از حیث زمان لازم برای برخاستن سوریه از ویرانی‌های ناشی از جنگ اخیر باید گفت، سوریه زمان بیشتری از زمانی که ایران برای عبور از فضای ویرانی‌های جنگ هشت ساله و ورود فعال به حوزه اقتصادی نیاز داشت، نیاز ندارد.

به‌طور قطع سطح خرابی‌های سوریه در جنگ سنگین سال‌های اخیر از سطح خرابی‌های ایران از جنگ هشت ساله کمتر است و در عین حال ایران توانست ظرف دو سه سال برخیزد و توانست کشور را به کارگاه تولیدات صنعتی و کشاورزی تبدیل کند. سوریه نیز برای رسیدن به این نقطه، بیش از دو سه سال زمان نمی‌خواهد. پس تجار و صنعتگران ایرانی می‌توانند با اطمینان خاطر از به دست آوردن سود مناسب، به نیازها و ظرفیت‌های اقتصادی سوریه ورود نمایند.

خوشبختانه در سفر آقای رئیسی به سوریه، سند همکاری‌های جامع درازمدت و همه‌جانبه دوکشور به امضا رسیده و تضمین‌های لازم برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی دو کشور در نظر گرفته شده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رونمایی از مکتب مقاومت در سفر رئیسی بیشتر بخوانید »