سفیر ایران

از تحریم تا برگه سفید امضا

از تحریم تا برگه سفید امضا


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: روزی که من سفیر ایران در شوروی شدم، رابطه ما با آمریکا قطع بود. رابطه‌مان با انگلیس به سطح کارداری تقلیل یافته بود، اما رابطه‌مان با شوروی همچنان پابرجا بود و سفارتخانه دایر بود. تفاوت شوروی با آمریکا و انگلیس این بود که شوروی همسایه بود و از این منظر شوروی برای ایران مهم بود. روس‌ها نیز نسبت به ایران حساس بودند؛ چراکه اهالی جنوب آن کشور مسلمان بودند و کمونیست‌ها می‌ترسیدند آن‌ها نسبت به انقلاب اسلامی و ایران گرایش پیدا کنند. البته شوروی از اینکه ایران پس از انقلاب ضدآمریکا شده بود، خوشحال بود.

پیش از آنکه جنگ ایران و عراق آغاز شود، شوروی به افغانستان حمله کرد. این حمله مورد مخالفت جدی ایران قرار گرفت و ایران از مجاهدان افغانستانی حمایت کرد. در طول جنگ نیز عراق با تجهیزات شرقی و روسی به ما حمله کرد و شهر‌ها و تاسیسات را بمباران و موشک‌باران کرد.

تمامی این شرایط و اتفاقات موجب شده بود تا ایران و شوروی در شرایط پیچیده‌ای قرار بگیرند و علی‌رغم اینکه شوروی در تضاد با جمهوری اسلامی ایران بود، اما همچنان سفارت‌مان در آن کشور فعالیت داشت. شوروی در حفظ یا برهم زدن رابطه با جمهوری اسلامی ایران دچار ابهامات و سوالاتی بود. از یک سو اینگونه محاسبه می‌کرد که اگر با جمهوری اسلامی ایران همکاری کنم، آن هم در شرایطی که ایران از صدور انقلاب اسلامی حرف می‌زند و شوروی نیز چند میلیون نفر مسلمان دارد که اتفاقاً در جوار ایران زندگی می‌کنند، ممکن است آن‌ها انقلابی شوند و به مجاهدان افغانستانی بپیوندند و ارتش سرخ را تحت فشار قرار بدهند و متحمل شکست سازند. از سویی دیگر نیز نزد خود اینگونه محاسبه می‌کرد که اگر به جمهوری اسلامی ایران کمک نکنم، ممکن است آمریکا مجدد بر ایران تسلط یابد و به بازیابی قدرت از دست رفته خود در خلیج فارس بپردازد.

من پیش از آنکه عازم شوروی شوم، خدمت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که رئیس‌جمهور بود رسیدم و پرسیدم شما از من چه می‌خواهید و ایشان فرمود: «سعی کن بین و ما و این همسایه اعتماد برقرار کنی. مهمترین مشکل ما اعتماد است و تنها چیزی که از تو می‌خواهیم این است که بتوانی بین دو همسایه اعتماد ایجاد کنی.» من با این ماموریت سخت به شوروی رفتم. دیدگاه نظام در میانه جنگ تحمیلی در مورد شوروی اعتمادسازی بود و ایران به دنبال برقراری اعتماد با یکی از حامیان عراق بود!

در این رابطه در ابتدای دوره سفارتم دو کار انجام دادم. نخست تلاش کردم رابطه ایران و شوروی را از رابطه ابرقدرتی و جهان سومی به رابطه برابر و مساوی تغییر بدهم. مدل روس‌ها اینگونه بود که در مورد کشور‌های غیر مهم، استوارنامه‌ها را معاون رییس‌جمهور و معاون وزیر خارجه می‌گرفتند و استوارنامه‌های کشور‌های مهم را رییس‌جمهور و وزیر امور خارجه می‌گرفتند. من از همان ابتدا بر این موضوع پافشاری کردم که کاری ندارم مدل شما چیست. سفیر شما که به تهران آمد، استوارنامه‌اش را به رییس‌جمهور ما داد، رونوشت آن را هم به وزیر امور خارجه ما داد. من سفیر امام خمینی برای برقراری رابطه مساوی و برابر هستم و من هم فقط در همان سطح استوارنامه‌ام را می‌دهم، وگرنه نمی‌دهم. روس‌ها گفتند: «این پروتکل ماست و اگر شما این قاعده را رعایت نکنید، بقیه کشور‌ها به ما اعتراض خواهند کرد»، اما من زیر بار نرفتم. باید به روس‌ها فهمانده می‌شد که اوضاع فرق کرده و سفیر جمهوری اسلامی، سفیر دوره پهلوی نیست که بتوانند از موضع ابرقدرتی با او برخورد کند. من سفیر جمهوری اسلامی هستم و آمده‌ام که رابطه مساوی برقرار کنم. این اولین رویارویی من با روس‌ها بود تا به آن‌ها بیاموزم که شرایط تغییر کرده است. ما می‌خواهیم رابطه همسایگی خوب داشته باشیم، اما مساوی، و زیر بار رابطه ابرقدرت با یک کشور جهان سومی نمی‌رویم. این چالش اولیه من با روس‌ها بود که البته پس از یک ماه مقاومت آن‌ها شرایط ما را پذیرفتند و بنده با رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه شوروی دیدار کردم و به طور رسمی آغاز به کار کردم.

پس از آن در خصوص مساله افغانستان و حمایت تسلیحاتی شوروی از عراق با مسئولان آن کشور به گفتگو‌های جدی پرداختم. این دو کار در راستای برقراری اعتماد بین دو کشور انجام گرفت. مهمترین تکیه‌گاه عراق شوروی بود. آمریکا و شوروی این‌گونه تقسیم‌بندی کرده بودند که عراق متعلق به بلوک شرق و شوروی و ایران متعلق به بلوک غرب و آمریکاست. با پیروزی انقلاب اسلامی ساز ناکوکی زده شد و ایران از بلوک غرب خارج شد، اما با این وجود عراق همچنان در بلوک شرق بود و ایران نیز یک عنصر نامعین برای شوروی بود.

انقلاب اسلامی ایران در آن تقسیم‌بندی جهانی که شوروی و آمریکا داشتند، یک پارازیت به حساب می‌آمد. شوروی حاضر نبود که عراق را از دست بدهد و آمریکا نیز اجازه نمی‌داد که شوروی بر ایران تسلط پیدا کند. از سویی شوروی نیز مایل به نزدیکی با ایران نبود؛ چرا که نمی‌دانست ایران پس از انقلاب چه وضعیتی دارد؛ بنابراین ایرانِ متحد غرب از آن اتحاد خارج و از نگاه ابرقدرت‌ها نامعین تشخیص داده شد، اما شوروی تمام تلاش خود را کرد تا عراق را در بلوک شرق نگه دارد. اینکه شوروی در این تلاش و در رقابت با آمریکا تا چه میزان موفق بود، موضوع دیگری است، اما شوروی تکیه‌گاه عراق بود و ما در مذاکرات تلاش زیادی انجام دادیم تا تکیه‌گاه عراق را سست و با نزدیک کردن خود به شوروی، دوستی دیرینه و سنتی آن دو را کم‌رنگ کنیم.

در خصوص سیاست شوروی در جنگ ایران و عراق هم باید گفت که شوروی به دنبال تداوم جنگ بدون پیروزی بود. از نگاه روس‌ها، ایران اگر از جنگ با عراق رهایی پیدا می‌کرد، از مسلمانان افغانستانی که در جنگ با ارتش سرخ شوروی بودند، حمایت می‌کرد و می‌توانست شوروی را از افغانستان بیرون کند؛ بنابراین شوروی از عراق حمایت تسلیحاتی می‌کرد تا ایران در جنگ پیروز نشود. ما باید کاری می‌کردیم تا شوروی حمایتش را از عراق می‌کاست. من در مذاکرات با رئیس‌جمهور شوروی که فکر می‌کنم تنها مذاکره یک سفیر با رئیس‌جمهور است، به طور جدی روی مواضع کشورم تأکید کردم، اما او محکم گفت: «این چیزی که در سیستم جهانی وجود دارد، برای این منظور است که این جنگ نباید پیروز داشته باشد!»

مذاکرات بسیاری با روس‌ها انجام دادیم و تلاش کردیم به آن‌ها تفهیم کنیم که ما می‌توانیم همسایه و شریک خوبی برای یکدیگر باشیم و اگر آن‌ها شریک خوبی برای ما باشند، ما نیز شریک خوبی برای آن‌ها خواهیم بود. محور مذاکرات اولیه تاکید بر حُسن همجواری و حُسن همسایگی بود. چهار سال بعد که از شوروی برمی‌گشتم، وزیر خارجه آن کشور به من گفت که تو اعتماد به ایران را به ما قبولاندی! نتیجه آن تلاش هم این شد که شوروی در ماجرای قطعنامه ۵۹۸ تا حدودی برخی از خواسته‌های ایران را عملی کرد و پس از جنگ نیز برخی از نیازمندی‌های تسلیحاتی ما را برآورده کرد. البته در رابطه با قطعنامه ۵۹۸ باید توجه داشت که دستگاه سیاست خارجی دیر وارد عمل شد. من معتقدم که قطعنامه به ایران تحمیل شد. پس از صدور قطعنامه، تیمی از وزارت خارجه به مسکو آمدند که وزیر خارجه شوروی به آن‌ها گفت: «قطار رفت!»؛ یعنی قطعنامه به تصویب رسیده و دیگر کاری نمی‌شود انجام داد.

نکته‌ای که باید بدان توجه داشت این است که اعتمادسازی با عزت و اقتدار انجام گرفت. مسیر اعتمادسازی ما با شوروی بدین‌گونه بود که ابتدا امکانات خارج از عرف آن قدرت در داخل کشور از بین برده شد؛ یعنی دست داخلی آن قدرت خارجی قطع شد. دوم اینکه مذاکرات از مشترکات آغاز شد تا با تقویت نقاط مثبت، نقاط منفی کم‌رنگ شود.

هنگامی که من در شوروی سفیر شدم، روس‌ها اجازه واردات سیم خاردار به ایران را نمی‌دادند، اما روزی که از آن کشور بازگشتم بیش از ۱۰ میلیارد دلار قرارداد نظامی با شوروی داشتیم. در آن قرارداد‌ها سلاح‌هایی همچون زیردریایی، انواع هواپیما‌های جنگی و… بود که موجب تکمیل کمبود تجهیزات نظامی ما بعد از جنگ شد. در اجلاس سران، در یک جلسه خصوصی، آقای گورباچف برگه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیس‌جمهور بود، نشان داد که زیر آن امضای همه اعضای پولیت‌بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بالای برگه کاملاً سفید بود و گفت: «من تمامی امضا‌ها را گرفته‌ام و شما در قسمت سفید هر چه می‌خواهید بنویسید و ما به شما می‌دهیم. امروز تصویب کردیم که شما هر تسلیحاتی بخواهید ما به شما بدهیم.» رابطه ایران و شوروی از میانه جنگ تحمیلی با تحریم انتقال سیم خاردار به ایران شروع و پس از پایان جنگ به این برگه سفید امضا رسید.

منبع: نشریه سرو

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از تحریم تا برگه سفید امضا بیشتر بخوانید »

دیدار سفیر ایران با رهبر حزب وطن ترکیه

دیدار سفیر ایران با رهبر حزب وطن ترکیه



رهبر حزب وطن ترکیه با اشاره به دیدار با سفیر ایران نوشت: دوستی و همکاری ترکیه و ایران برای هر دو کشور ارزشی غیر قابل چشم پوشی و گرانبها دارد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد فرازمند سفیر کشورمان در ترکیه روز پنجشنبه با دوغو پرینچک رهبر حزب وطن این کشور دیدار و گفتگو کرد.

پرینچک در این خصوص در صفحه مجازی خود نوشت: میزبان آقای فرازمند سفیر ایران در ترکیه بودیم. در روزهای پیش رویمان فرصتهای زیادی در حوزه های امنیت و اقتصاد داریم. دوستی و همکاری ترکیه و ایران برای هر دو کشور ارزشی غیر قابل چشم پوشی و گرانبها دارد.

فرازمند نیز از دعوت پرینچک و گفتگوی انجام گرفته تشکر و قدردانی کرد.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیدار سفیر ایران با رهبر حزب وطن ترکیه بیشتر بخوانید »

ترکیه سفیر ایران را به وزارت خارجه احضار کرد

ترکیه سفیر ایران را به وزارت خارجه احضار کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس،‌ وزارت خارجه ترکیه سفیر ایران در آنکارا را فراخوانده و ناخرسندی خود درباره اظهاراتی که تهران  درباره سخنانی «رجب طیب اردوغان» مطرح کرده را ابراز داشت.

سعید خطیب زاده سخنگوی وزارت امور خارجه امروز (جمعه) از احضار «دریا اورس» سفیر ترکیه در جمهوری اسلامی ایران به وزارت خارجه در واکنش به اظهارات مداخله جویانه و غیر قابل قبول رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه در سفرش به باکو خبر داد.

وی اظهار داشت: امروز جمعه ۲۱ آذر ماه ۱۳۹۹ سفیر ترکیه در تهران از سوی دستیار وزیر و مدیرکل اورآسیا به وزارت امور خارجه احضار و ضمن ابلاغ مراتب اعتراض شدید، به سفیر این کشور تأکید شد جمهوری اسلامی ایران خواستار توضیح فوری دولت ترکیه در این خصوص است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، «رجب طیب اردوغان» رئیس‌جمهور ترکیه روز گذشته در حالی که برای شرکت در مراسم رژه نظامی نیروهای جمهوری آذربایجان به مناسبت پایان اشغال منطقه «قره‌باغ کوهستانی» به باکو سفر کرده بود، ابیاتی از یک شعر جدایی‌طلبانه درباره رود ارس در مرز ایران و جمهوری آذربایجان علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران خواند.

این اظهارات البته واکنش «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران را به همراه داشت و ظریف در توئیتی نوشت: «به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه استقلال جمهوری آذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمی‌تواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند».

انتهای پیام/.





منبع خبر

ترکیه سفیر ایران را به وزارت خارجه احضار کرد بیشتر بخوانید »

انگلیس: سفیر ایران را احضار کردیم

انگلیس: سفیر ایران را احضار کردیم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، وزارت خارجه انگلیس در بیانیه‌ای از احضار «حمید بعیدی‌نژاد»، سفیر ایران در لندن خبر داده است. 

احضار آقای بعیدی‌نژاد به تحولات مربوط به پرونده یک محکوم امنیتی مرتبط بوده است. وزارت خارجه انگلیس گفته احضار سفیر ایران بعد از انتشار اخباری مبنی بر اینکه قرار است «نازنین زاغری» مجدداً به دادگاه فراخوانده شود، صورت گرفته است. 

مطابق این بیانیه، «توماس درو»، مدیر کل دفتر امور خاورمیانه، آفریقای شمالی، افغانستان و پاکستان در وزارت امور خارجه انگلیس در این دیدار «نگرانی‌ شدید» لندن را از این رویداد ابراز کرده و از ایران خواسته به «بازداشت خودسرانه» زاغری پایان دهد. 

جمهوری اسلامی ایران همواره ادعاهای کشورهای غربی مبنی بر «بازداشت دلبخواهانه اتباع دو تابعیتی» را رد کرده است. یکی ازجنجالی‌ترین این پرونده‌ها طی سال‌های گذشته مربوط به مجرمی به نام «نازنین زاغری» بوده است.

زاغری از سال ۱۳۹۵ به جرم فعالیت‌های تبلیغی علیه نظام و تلاش برای براندازی نرم بازداشت و به پنج سال زندان محکوم شده است. او هنگام بازداشت به عنوان مدیر پروژه در شرکت رسانه‌های گروهی «تامسون رویترز» فعالیت می‌کرد.

یک سخنگوی وزارت خارجه انگلیس امروز پنجشنبه گفت: «ما این را برای سفیر ایران روشن کردیم که رفتار کشورش با نازنی زاغری راتکلیف غیرمنصفانه و غیرقابل قبول است و باعث ایجاد نگرانی‌های زیادی می‌شود.»

وی اضافه کرد: «ایران با اقداماتی که در قبال نازنین انجام می‌دهد وجهه‌اش را بیش از پیش خدشه‌دار می‌کند. وقت آن است که بازداشت خودسرانه او و دیگر شهروندان دو تابعیتی انگلیس پایان داده شود.»

اعطای حمایت دیپلماتیک

وزارت خارجه انگلیس اسفندماه سال ۹۷ اعلام کرد زاغری را تحت «حمایت دیپلماتیک» قرار داده است. این تصمیم، بازداشت این محکوم امنیتی تابعیتی را از یک مسئله کنسولی به یک مناقشه حقوقی فیمابین دولت‌های دو کشور تغییر داد و به دنبال افزایش فشارهای سیاسی برای آزادی او بود. 

نازنین زاغری و گاف بوریس جانسون

رسانه‌ها و مقام‌های انگلیس بارها دولت ایران را برای آزادی زاغری تحت فشار قرار داده‌اند. در حالی که مقام‌ها و رسانه‌های انگلیس مدعی هستند که زاغری هنگام سفر به ایران برای بازدید خانوادگی دستگیر شده «بوریس جانسون»، سال ۱۳۹۶ زمانی که وزیر خارجه وقت انگلیس بود یک بار به طور ناخواسته اعتراف کرد که این روایت صحت ندارد. 

بوریس جانسون در آن زمان در جلسه‌ای هنگام دفاع از «نازنین زاغری» اعتراف کرد که بازداشت او هنگام آموزش روزنامه‌نگاران در ایران صورت گرفته است. 

این اظهارات جانسون در تقابل مستقیم با تبلیغات رسانه‌های غربی در ماه‌های قبل‌تر قرار داشت که همواره تأکید می‌کردند سفر زاغری به ایران بابت بازدید خانوادگی صورت گرفته و ارتباطی به هیچ مأموریت رسانه‌ای یا کاری نداشته است. 

«جانسون» در آن سخنرانی در کمیته امور خارجی پارلمان انگلیس گفت: «وقتی بررسی می‌کنم ببینم نازنین زاغری راتکلیف در حال انجام چه کاری بوده می‌بینم که او، – آنطور که من می‌‌دانم- فقط در حال آموزش روزنامه‌نگاری بوده است.»

این اظهارات وی با واکنش شدید رسانه‌ها، از جمله مدیر عامل شرکت رسانه‌های گروهی «تامسون رویترز»، کارفرمای زاغری مواجه شد. آنها، از گاف جانسون به عنوان «اشتباهی جدی» یاد کرده و از وی خواستند بابت آن عذرخواهی کند. 

فشارها بر جانسون تا مرحله درخواست سیاستمداران از وی برای استعفا پیش رفت. «جرمی کوربین»، رهبر حزب کارگر و «صادق خان»، شهردار لندن، دو نفر از کسانی بودند که از او خواستند عذرخواهی کرده و از سمتش استعفا کند. عده‌ای از نمایندگان پارلمان انگلیس هم درخواست مشابهی مطرح کردند. 

جانسون مدتی بعد در پی این فشارها گفت از بابت اظهار اینکه زاغری در حال آموزش روزنامه‌نگاران در ایران بوده متأسف است. وی مدعی شد که زاغری برای تعطیلات به ایران سفر کرده بود.

او که در جلسه مجلس عوام انگلیس حضور داشت با اشاره به اینکه زاغری برای تعطیلات به ایران سفر کرده بود گفت: «کل هدف سفر او همین بوده است.»

وی سپس گفت: «اگر من به صورت غیرعمدی باعث آزردگی خاطر خانم زاغری و خانواده‌اش شده‌ام، معذرت‌خواهی می‌کنم.»

انتهای پیام/ 





منبع خبر

انگلیس: سفیر ایران را احضار کردیم بیشتر بخوانید »