در نگاه ایراناینترنشنال، تقابل و گزینه برخورد نظامی بر تعامل و دیپلماسی اولویت دارد و این رسانه خط خبری خود را بر تهدیدنمایی فعالیت صلحآمیز هستهای ایران قرار داده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، هفته پایانی تیرماه ۱۴۰۱ فعالیتهای ایراناینترنشنال برای ایجاد دوقطبی و شکافهای سیاسی و مدنی بر سر مساله حجاب به شکل چشمگیری اوج گرفت. در همین حال، اظهارات دو تن از چهرههای سیاسی در تهران کافی بود تا موجی تازه از سوی این رسانه علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران راه بیافتد.
برخی از تحلیلگران، این رویکرد را ناشی از ناکامی رهبران تلآویو و متحدان منطقهای رژیم صهیونیستی برای جاانداختن «جو بایدن» در پازل تشدید فشارها بر تهران، برخورد سخت با فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران و پررنگساختن «گزینه نظامی» بعد از سفر منطقهای رئیسجمهوری آمریکا به اراضی اشغالی و عربستان میدانند.
این در حالی است که «بنی گانتز» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به تازگی اذعان داشته حتی این رژیم روی گزینه جنگ به عنوان آخرین راه حل برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران حساب باز کرده است.
با این حال، رسانه وابسته به افراطیترین طیفهای سعودی در هفتهای که گذشت و همچنان که اشاره شد مانور گستردهای روی تهدیدنمایی از برنامه هستهای جمهوری اسلامی و ضرورت برخورد نظامی با آن داشت.
موج تازه از کجا شروع شد؟
بعد از ظهر روز یکشنبه ۲۶ تیرماه رسانهها گفتوگوی «سیدکمال خرازی» رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران با شبکه «الجزیره» را به صورت گسترده پوشش دادند.
خرازی در بخشی از این گفتوگو با تاکید بر اینکه «ایران قصدی برای ساخت سلاح هستهای ندارد» اظهار داشت: ما میزان غنیسازی اورانیوم خود را از ۲۰ به ۶۰ درصد رساندهایم و به راحتی میتوانیم آن را به ۹۰ درصد برسانیم.
شبکه ایراناینترنشنال بعد از ساعت ۱۷ روز یکشنبه، این اظهارات را به شکل ویژه پوشش داد و از آن پس موجی از گزارشها و گفتوگوهای خبری در این رابطه را به راه انداخت.
در همین پیوند، این بخش از اظهارات «محمدجواد لاریجانی» دبیر سابق ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در گفتوگوی ویژه خبری مبنی بر اینکه «اگر بخواهیم دنبال تولید سلاحهای کشتار جمعی از جمله اتم برویم، کسی نمیتواند جلوی ما را بگیرد» توجه رسانههای معاند را جلب کرده است.
همچنین ایراناینترنشنال اظهارنظر مقامهای نظامی صهیونیستی مانند «آویو کوخاوی» رئیس ستاد کل ارتش صهیونیستی در مورد آنچه «تعهد اخلاقی» و «دستور امنیت ملی» این رژیم برای «آمادهسازی گزینه نظامی علیه برنامه هستهای ایران» میخواند و واکنش مقامهای آمریکایی را به اظهارات خرازی و لاریجانی گره زد.
در همین حال، این رسانه اظهارنظرهای اخیر مقامهای دولت دموکرات مانند «ند پرایس» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا، «وندی شرمن» قائم مقام وزارت امور خارجه آمریکا و سناتورهای آمریکایی مانند «کریس مورفی» در مورد ضرورت احیای برجام و کارآمدی این توافق را برخلاف رسانهای چون «بی بی سی فارسی» به هیچ وجه پوشش نداد.
نگاهی آماری به تولیدات خبری علیه برنامه هستهای ایران
بررسی محتوای منتشر شده در کانال تلگرامی ایراناینترنشنال در بازه زمانی بعد از ظهر روز ۲۶ تا پایان ۲۸ تیر نشان میدهد این رسانه ۳۳ خبر و گزارش را به موضوع اظهارنظرهای اخیر در خصوص برنامه هستهای ایران و ضرورت برخورد نظامی با آن اختصاص داده است.
نکته قابل توجه اینکه ۳۰ تولید رسانهای ایراناینترنشنال از بعد از ظهر یکشنبه تا پایان روز دوشنبه در کانال تلگرامی این شبکه انتشار یافت یعنی هر ساعت یک گزارش.
در این میان، اظهارات خرازی و لاریجانی در ۱۷ گزارش مجزا مورد بازنشر و بررسی تحلیلی قرار گرفت. ۱۰ عنوان گزارش توانمندی هستهای ایران برای ساخت سلاح اتمی را مورد بررسی قرار داد. ۴ گزارش به مساله برجام و احتمال شکلگیری توافق در دولت بایدن و ارتباط آن با توان هستهای جمهوری اسلامی پرداخت و ۲ گزارش به صورت اختصاصی مساله توانمندی نظامی ایران و رژیم صهیونیستی و احتمال برخورد نظامی و پیامدهای آن را مورد واکاوی قرار داد.
همه اینها همراه بود با ویژهنامه ایراناینترنشنال درباره بیست و هشتمین سالروز انفجار مرکز یهودیان آرژانتین در ۲۷ تیرماه که انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه میرفت.
محورهای هستهای ایراناینترنشنال
مضامین و محتوای ارائه شده در این رسانه در دوره زمانی یادشده در مورد موضوع هستهای را میتوان در محورهای زیر دستهبندی کرد:
۱- تاکید بر گزاره «اذعان» و «اعتراف صریح» مقامهای جمهوری اسلامی بر «هدف ایران» برای «دست یابی به سلاح هستهای» و «پنهانکاری» در مورد اقدامات در این زمینه.
این در حالی است که سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به پرسشی در این زمینه اظهار داشت: ظرفیتهای هستهای ایران بسیار بالا است اما همانطور که بارها اشاره شده فناوری هستهای ایران کاملا صلحآمیز است و تحت نظارت مستمر آژانس قرار دارد و در بازدیدهای مکرر و متعدد بازرسان آژانس و در گزارشهای متعدد آژانس بارها بر صلح آمیز بودن فناوری و فعالیتهای هستهای ایران تاکید شده است. در بحث سلاحهای کشتار جمعی فتوای مقام معظم رهبری را داریم و تغییری در نگاه و موضع ایران ایجاد نشده است.
۲- اظهارات خرازی، به خاطر جایگاه او حسابشده و معنادار است. اظهارات خرازی را میتوان نتیجه تصمیم نظام برای ورود به یک فاز جدید دانست.
۳- تاکید بر افزایش فشارهای بینالمللی علیه ایران و تاثیر این فشارها بر زندگی مردم به عنوان تبعات طرح اظهارنظرهای اینچنینی و گام برداشتن در مسیر ایران هستهای.
۴- اظهارات خرازی بیانگر «پایان احیای برجام» یا به عبارتی «مرگ برجام» است.
۵- اگرچه ممکن است اظهارات خرازی اغراق درتوانمندی هستهای ایران باشد، ولی عملکرد جمهوری اسلامی نشان میدهد که لحظه به لحظه بر توان ساخت بمب اتمی آن افزوده میشود. ایران تا ساخت بمب، فاصله چندانی ندارد.
۶- جمهوری اسلامی از تهدید به مسلح شدن به بمب اتم، برای گرفتن امتیاز در زمین مذاکره استفاده میکند. استفاده از این روش چتری امنیتی است برای پیشبرد راهبرد منطقهای ایران است. ایران از دیپلماسی «خوف و رجا» بهره میبرد تا از طرف مقابل امتیاز بگیرد.
۷- خط قرمز تلآویو و واشنگتن برای ایران فرق دارد؛ اولی «ایران در آستانه هستهای شدن» را تحمل نمیکند و دومی «ایران هستهای» را. رژیم صهیونیستی به فکر اقدامی مستقل از آمریکا علیه ایران است ولی از حمایت آمریکا بینیاز نیست.
۸- یهودیان بخاطر ذهنیت خود از فشارها در جریان جنگ جهانی دوم، حق دارند نگران تهدیدات دائم ایران باشند که رژیم صهیونیستی را «غده سرطانی» مینامد.
۹- امکان برخورد نظامی «جدی» است. رژیم صهیونیستی شناخت خوبی از تاسیسات اتمی ایران دارد و میتواند در صورت احساس خطر در مورد اتمی شدن ایران، به آنها حمله کند.
۱۰- دستاورد سفر بایدن به منطقه، متحد شدن کشورهای منطقه علیه تحرکات جمهوری اسلامی است. بایدن در بیانیه «اورشلیم» از موضع تلآویو علیه ایران هستهای، به صورت تمام قد حمایت کرد.
۱۱- بخاطر بُعد مسافت، برتری نیروی زمینی در تقابل نظامی احتمالی میان تهران و تلآویو تعیین کننده نیست. در چنین تقابلی، کسی که نیروی هوایی قدرتمندتری دارد دست برتر را خواهد داشت.
۱۲- اظهارات مقامهای ایران نوعی پاسخ به سفر بایدن به منطقه است و دیدار پوتین از تهران، بخشی از آرایش متقابلی است که ایران به لحاظ ژئوپلتیک میخواهد در برابر رژیم صهیونیستی و آمریکا اتخاذ کند.
۱۳- فتوای حرمت ساخت سلاح هستهای در روابط بینالملل جایگاهی ندارد و همین فتوا در موقع لزوم امکان چرخش دارد.
جمعبندی
در روزهایی که ایراناینترنشنال موضوع حجاب را در سرخط اخبار خود گنجانده بود و با شدت و حدت آن را دنبال میکرد و همچنان میکند، به ویژه در روز ۲۷ تیرماه «تهدید هستهای» را سرخط تولیدات رسانهای خود قرار داد؛ موضوعی که در ادامه زیر سایه سفر روسای جمهوری روسیه و ترکیه به تهران قرار گرفت.
اظهارات دو چهره سیاسی ایرانی به عنوان تاییدی بر فعالیتهای نظامی هستهای ایران قلمداد شد و در مقابل تهدید مقامهای صهیونیستی به اقدام نظامی، اقدامی منطقی جلوه یافت. این رسانه برتری در جنگ احتمالی را هم به تلآویو نسبت داد. در برابر، اظهارنظر روزهای اخیر مقامهای آمریکایی در مورد کارآمدی دیپلماسی و لزوم توافق کمرنگ جلوه یافت.
به عبارتی گویا در نگاه ایراناینترنشنال تقابل و گزینه برخورد نظامی بر تعامل و دیپلماسی اولویت دارد و این رسانه خط خبری خود در مورد موضوع هستهای ایران را بر تهدیدنمایی فعالیت صلحآمیز هستهای، تکرار دائم ادعای پنهانکاری و تاکید بر ابعاد ادعایی نظامی فعالیتهای هستهای، شکلگیری اجماع جهانی و منطقهای علیه ایران، امکان جدی برخورد نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی و … تنظیم کرده است تا شاید بخاطر آتش بیاری این معرکه چیزی نصیب گردانندگانش شود.
منبع: ایرنا
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک نشستی درباره «نقشه ب» در صورت شکست مذاکرات در وین برگزار کرده و در آن از کارشناسان پرسیده اگر مذاکرات هستهای با ایران نتیجهبخش نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد.
سرویس جهان مشرق – در حالی که خبرهای بعضاً ضدونقیض دربارهی پیشرفت در مذاکرات هستهای بر سر احیای برجام منتشر میشود، یکی از سؤالات مهمی که باید پاسخ آن مشخص شود این است که اگر به هر دلیلی مذاکرات نهایتاً به نتیجهی مدنظر منتهی نشد، چه اتفاقی خواهد افتاد. اخیراً برنامهی «آیندهی ایران» در اندیشکدهی آمریکایی «شورای آتلانتیک» یک نشست مجازی برگزار کرد که موضوع آن این بود: آیا در صورت شکست مذاکرات هستهای یک «نقشهی ب» وجود دارد یا نه[۱]؟
تصویری از نشست مجازی اندیشکدهی آمریکایی «شورای آتلانتیک» با موضوع توافق هستهای ایران با حضور (ساعتگرد از بالا سمت چپ) «مهسا روحی»، «باربارا اسلاوین»، «سینا عضدی»، «کلسی داونپورت» و «سیما شاین» [میتوانید ویدیوی کامل این نشست را به زبان انگلیسی از اینجا تماشا کنید.] (+)
مدیر این نشست «باربارا اسلاوین[۲]» مدیر برنامهی آیندهی ایران بود و سخنرانان نشست عبارت بودند از «کلسی داونپورت[۳]» مدیر سیاست منع اشاعهی هستهای در «انجمن کنترل تسلیحاتی»، «مهسا روحی[۴]» عضو محقق «مرکز تحقیقات استراتژیک» در «مؤسسهی مطالعات امنیت ملی» وابسته به دانشگاه دفاع ملی آمریکا، «سیما شاین[۵]» مدیر برنامهی ایران در اندیشکدهی اسرائیلی «مؤسسهی مطالعات امنیت ملی»، و «سینا عضدی[۶]» عضو غیرمستقر اندیشکدهی شورای آتلانتیک. آنچه در ادامه میخوانید، گزارش خلاصهشدهای از مهمترین نکات مطرحشده در این نشست است.
گزارش «صدای آمریکا» و مصاحبه با «باربارا اسلاوین» دربارهی مذاکرات وین برای احیای برجام [دانلود]
دولت جو بایدن ماه ژانویه[ی سال قبل] وقتی روی کار آمد، خوشبین بود که بتواند «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) را (که دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا ماه می سال ۲۰۱۸، بهرغم آنکه ایرانیها آن را نقض نکرده بودند، از آن خارج شد) احیا کند، و حتی به نسخهای «بلندمدتتر و قدرتمندتر» از آن دست یابد. با این حال، اکنون این مسئله در هالهای از ابهام قرار دارد، چون دو طرف از اتفاقنظر فاصلهی زیادی دارند[۷]. از وقتی ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور محافظهکار ایران، سوگند یاد کرد، این کشور بهسرعت غنیسازی اورانیوم را به سطوح نزدیک به درصدِ مورد نیاز برای ساخت بمب رسانده و همزمان دسترسی بازرسان بینالمللی به برخی از تأسیسات خود را نیز محدود کرده است[۸]. آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً گزارش داد که ایران غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد را در یک سایت زیرزمینی (سایت غنیسازی سوخت فردو[۹]) آغاز کرده است که طبق مفاد قرارداد سال ۲۰۱۵، تنها باید برای تحقیق و توسعه مورد استفاده قرار میگرفت.
برخی رسانههای آمریکایی با انتشار این تصویر ماهوارهای از تأسیسات هستهای فوردو در ایران مدعی شدهاند که تهران در حال توسعهی بخش شمال غربی این تأسیسات است (+)
تصویر ماهوارهای از تأسیسات هستهای فوردو که گفته میشود ایران پس از خروج آمریکا از برجام در حال توسعهی آن است (+)
اسرائیل پس از تشکیل کابینهی جدیدش به نخستوزیری نفتالی بنت، دست به یک کارزار دیپلماتیک برای متوقف کردن مذاکرات زده[۱۰] و همزمان علناً دربارهی استفاده از گزینهی نظامی[۱۱] برای جلوگیری از دستیابی احتمالی ایران به سلاح هستهای صحبت میکند. با این حال، در نشست شورای آتلانتیک، سیما شاین تأکید کرد که ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی بسیار ارجح هستند و گفت مواضع سخت مقامات اسرائیلی بیشتر به سیاست داخلی خودشان مربوط میشود تا منع اشاعهی هستهای. شاین میگوید: «به نظر من همه از چند سال سکون و آرام شدن اوضاع در خاورمیانه سود خواهند برد.»
نفتالی بنت (راست)، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، تلاش میکند جلوی تلاشهای جو بایدن (چپ)، رئیسجمهور آمریکا، برای احیای احتمالی توافق هستهای با ایران را بگیرد (+)
در همینباره بخوانید:
››ژنرال اسرائیلی: نمیتوانیم برنامه هستهای ایران را با ابزار نظامی نابود کنیم
››مقام سابق اطلاعات ارتش اسرائیل: نمیتوانیم به تأسیسات هستهای ایران حمله کنیم
اسرائیل طی چندین سال گذشته در تلاش برای کند کردن برنامهی هستهای ایران سیاست حملهی سایبری، ترور هدفمند و خرابکاری را دنبال کرده است. تهران نیز با حملهی سایبری به اسرائیل، حملهی فیزیکی به نفتکشها در خلیج فارس، و تسریع فعالیتهای هستهایش واکنش نشان داده است. با این حال، در صورتی که مذاکرات برجام شکست بخورد و ایران مصمم به دستیابی به سلاح هستهای شود، شرایط ممکن است به یک جنگ همهجانبه تغییر کند یا دستکم شاهد درگیریهای بیشتری در لبنان، سوریه و عراق باشیم.
شماری از نیروهای حزبالله زیر بنری با تصویر سید حسن نصرالله دبیرکل این حزب لبنانی و نوشتهای که میگوید: «اگر میدانستید [ظرفیت نظامی امروز ما چیست]… جنگ تموز [که در عرض ۳۳ روز در آن شکست خوردید] به نظرتان پیکنیک میآمد»؛ برخی ناظران اسرائیلی معتقدند موشکهای نقطهزن حزبالله ممکن است تهدید بزرگتری از برنامهی هستهای ایران برای اسرائیل باشند (+)
شاین تصریح میکند: «به اعتقاد من (گزینهی نظامی) صرفاً آخرین راهحل است؛ نه راهحلی برای فردا یا سه ماه آینده.» وی اقداماتی مانند محکوم کردن ایران توسط شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی و اعمال تحریمهای بیشتر را از جمله اقدامات محتملتر برمیشمارد و میافزاید: «[در عین حال] اگر گزارشهای اطلاعاتی نشان بدهند که ایران به سمت ساخت کلاهکهای هستهای رفته، بعید میدانم کسی در واشینگتن یا تلآویو بتواند آنها را نادیده بگیرد.»
برنامهی موشکی ایران یکی از موضوعاتی است که آمریکاییها و طرفهای اروپایی برجام به دنبال اضافه کردن آن به دستورکار برجام و احیای توافق هستهای با تهران هستند؛ اگرچه نگرانی از موشکهای ایران در حال حاضر صرفاً در حد یک «ادعا»ست، اما اگر مذاکرات به شکست بینجامد و هرگونه درگیریای رخ دهد، اتفاقاً موشکهای ایرانی میتواند موجبات نگرانی جدی و واقعی برخی از طرفها را فراهم کند (+)
در همینباره بخوانید:
›› آیا واقعاً «همه گزینهها» روی میز است؟
ترور محسن فخریزاده، دانشمند کلیدی هستهای ایران، در ماه نوامبر سال ۲۰۲۰ توسط اسرائیل، باعث شد مجلس ایران قانونی را تصویب کند که دولت این کشور را ملزم به غنیسازی تا سطوح بالاتر و محدود کردن دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات هستهایش میکند[۱۲]. ایران از آن زمان تا کنون سانتریفیوژهای پیشرفتهای در تأسیساتش نصب کرده، ذخایر اورانیوم غنیشدهاش را افزایش داده، و دانش هستهای برگشتناپذیری به دست آورده است.
تغییر در تیم مذاکرهکنندهی آمریکا و خروج «ریچارد نفیو» مشهور به معمار تحریمهای ایران در دولت اوباما [دانلود]
کلسی داونپورت در نشست شورای آتلانتیک خاطرنشان کرد: «زمان گریز ایران [حداقل زمانی که تهران برای ساخت یک سلاح اتمی نیاز دارد] به سرعت در حال کاهش است. ترکیبِ افزایش غنیسازی تا ۲۰ و سپس ۶۰ درصد در سال ۲۰۲۰ و روشن کردن ماشینهای [سانتریفیوژهای] پیشرفته، عاملی است که بهشدت به کاهش این زمان گریز کمک کرده است.» داونپورت زمان مورد نیاز ایران برای دستیابی به میزان کافی مواد شکافتپذیر برای ساخت یک سلاح اتمی را در اواسط ماه نوامبر سال ۲۰۲۱ یک ماه ارزیابی کرد و گفت این مدت تا پایان سال ۲۰۲۱ به تنها چند هفته کاهش یافته است. وی البته خاطرنشان میکند که اگر ایران تصمیم بگیرد واقعاً به سمت ساخت سلاحهای هستهای برود، به یک یا دو سال دیگر نیاز دارد تا بتواند یک سلاح قابلاستفاده بسازد.
میز مذاکرات مستقیم میان ایران و آمریکا پیش از امضای توافق هستهای سال ۲۰۱۵؛ آمریکاییها و اسرائیلیها از سالها قبل تا کنون بارها ادعا کردهاند که «زمان گریز» ایران به اندازهی خطرناکی کوتاه شده است (+)
مهسا روحی نیز در این نشست گفت ضرورت دارد که جهان با راهحلهای «خلاقانه» ایران را متقاعد کند که بازگشت به برجام برایش سود مادی خواهد برد، حتی اگر دولت بایدن نتواند تضمین کند که لغو تحریمها در دولت بعدی آمریکا نیز ادامه خواهد داشت. روحی توضیح میدهد: «ایرانیها میدانند که دولت [بایدن] نمیتواند دربارهی دولت بعدی تضمین بدهد، بنابراین آنچه دارند به آن فکر میکنند این است که در یک دورهی سهساله چه منافع ملموسی میتوانند به دست بیاورند.»
«نخیر. جو بایدن مطلقاً هیچ اختیاری به موجب قانون اساسی ندارد که چنین تعهدی بدهد. تا وقتی توافق با ایران توسط مجلس سنا به عنوان یک معاهده تصویب نشود (که بایدن میداند نخواهد شد) صددرصد قطعی است که هر رئیسجمهور جمهوریخواهی در آینده، آن را پاره خواهد کرد. دوباره [مانند ترامپ].»؛ توئیت «تد کروز» سناتور جمهوریخواه ایالت تگزاس در واکنش به گزارشی دربارهی تعهد بایدن به عدم خروج مجدد آمریکا از توافق هستهای با ایران (+)
«حتی اگر برجام احیا هم بشود، با توجه به تهدید بازگشت تحریمهای آمریکا در سال ۲۰۲۵ [در صورت روی کار آمدن یک جمهوریخواه] هیچ کمپانی غربیای جرأت نمیکند یک سِنت در ایران سرمایهگذاری کند و هیچ بانک غربیای اقدام به تأمین مالی هیچ معاملهای در ایران نمیکند. یک بار [خوردن فریبِ وعدهی برداشتن تحریمها] کافی بود. ایرانیها این را میدانند.» توئیت «ژرار آرو» سفیر سابق فرانسه در آمریکا (+)
احیای برجام؛ گره کوری که باز شدن آن خارج از کنترل بایدن و به دست کنگرهی آمریکاست [دانلود]
از آنجایی که واشینگتن به دنبال تداوم فرآیند کاهش نیروهای نظامیاش در خاورمیانه و تمرکز بر چین است، بازگشت به برجام برای ثبات منطقه حیاتی است. سینا عضدی در نشست شورای آتلانتیک در همینباره خاطرنشان کرد: «توافق میان ایران و آمریکا به این معنی است که شما چشمانداز روشنتری برای ثبات در خاورمیانه متصور هستید، که موجب میشود آمریکا منابع بیشتری برای چرخش تمرکزش به سوی آسیا [و چین] در اختیار داشته باشد.» بنبست یا فروپاشی مطلق اقدامات دیپلماتیک میتواند آمریکا را به سمت یک «مسیر برخورد» با ایران بکشاند و کل منطقه را درگیر کند. همین مسئله ممکن است توضیح نشان که چرا کشورهایی مانند امارات که قبلاً نسبت به برجام بیعلاقه بودند و حتی خروج آمریکا از آن را جشن گرفتند، اکنون به دنبال بهبود روابط با تهران هستند[۱۳].
در همینباره بخوانید:
››ورای وعدهها و خط قرمزها؛ آیا میتوان برجام را نجات داد؟
[۱]Is there a ‘Plan B’ for Iran? Link
[۲]Barbara Slavin Link
[۳]Kelsey Davenport, Director for Nonproliferation Policy Link
[۴]Rouhi, Mahsa Link
[۵]Sima Shine Link
[۶]Sina Azodi Link
[۷]Iranian Nuclear Talks Stumble Link
[۸]Iran’s Failure to Cooperate with the IAEA is Raising Tensions Link
[۹]Images show fresh construction work at Iran’s Fordo nuclear site Link
[۱۰]Prime Minister Naftali Bennett Speaks with US Secretary of State Antony Blinken Link
[۱۱]Gantz: There may come a time when we will have no choice but to act on Iran Link
[۱۲]Iran’s parliament passes bill threatening to boost uranium enrichment and suspend inspectors Link
[۱۳]Top UAE adviser makes rare trip to Iran amid nuclear talks Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار احمد وحیدی، با اشاره به ادعاهای نخستوزیر رژیم منحوس صهیونیستی پیرامون ایران و انفجار در یک کشتی این رژیم وحشی در دریای عمان، گفت: اصولاً رژیم صهیونیستی خودش ارزشی ندارد که موضعگیریهایش ارزش داشته باشد.
وی افزود: ما هیچ ارزشی برای موضعگیریهای رژیم صهیونیستی قائل نیستیم؛ رژیمی که با انواع ترورها و خرابکاریها زاده شده و ادامه حیات داده است. ماهیت رژیم صهیوینستی مبتنی بر تروریسم و خرابکاری است؛ حالا بخواهد دیگران را مورد خطاب قرار بدهد بسیار بیارزش است.
سردار وحیدی، همچنین سایر اظهارات رژیم صهیونیستی را در دیگر موضوعات بیارزش دانست و گفت: این رژیم منفور که خودش گفته میشود تا ۴۰۰ کلاهک هستهای دارد، وقتی درباره سلاح هستهای صحبت میکند، بیارزش است.
فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه تاکید کرد: رژیم صهیونیستی یک رژیم بیپایه و مجعولی است که بر اساس همین نمایشها و مانورها و حرفها زنده است لذا این حرفها برای ما ارزش و اهمیتی ندارد، ولی معلوم است هرگونه اقدام سوئی را انجام دهد باید منتظر پاسخهای متناسب و هولناک از طرف ایران باشد.
سرویس جهان مشرق – باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا (بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاستجمهوریاش را در قالب مجموعهای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱] » در ۷۶۸ صفحه، روز سهشنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوقالعاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازهای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاستجمهوری، در انتخابات اخیر ریاستجمهوری در آمریکا مدیون است
[۲] .
سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخشهای مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخشهای مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرقنیست.
آنچه در ادامه میخوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمتهای قبلی این مجموعه را میتوانید از لینکهای انتهای همین گزارش بخوانید. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.
قسمت چهارم/
عملیات آژاکس [۳] [کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سیآیای و امآی۶ – جزئیات بیشتر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحالتوسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمانهای ملیگرایانه با توطئههای کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولتهای منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومتهای مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص میدادیم. با این حال، سیاستگذاران آمریکایی احتمالاً تا بیستوهفت سال اول فکر میکردند ترفند آنها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکتهای نفتی آمریکایی را تمدید میکرد و تسلیحات گرانقیمت آمریکایی را میخرید. روابط دوستانهای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبهرشد کشور برای مدرنسازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانوادههای سلطنتی اروپا نشستوبرخاست میکرد.
محمدرضا پهلوی و جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا، در ظاهر روابط خوبی با یکدیگر داشتند (+)
آنچه برای خارجیها کمتر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریختوپاشهای شاه، سرکوب بیرحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظهکار و پیروانِ فراوان آنها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب میشدند. تحلیلگران سیآیای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیتالله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر میبرد، نکردند؛ کسی که در نوشتهها و سخنرانیهایش شاه را به عنوان دستنشانده غرب محکوم میکرد و از مؤمنان میخواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیماییهای داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمامعیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.
اشتباه محاسباتی آمریکاییها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آنها از امام خمینی [دانلود]
خلاصهای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]
کارگران ناراضی، جوانان بیکار، و نیروهای دموکراسیخواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوجفوج به طرفداران [آیتالله] خمینی در خیابانها میپیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیونها نفر رسیده بود، شاه بیسروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیتالله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج میشد.
امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)
توصیفات همسایههای امام خمینی در «نوفللوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیانگذار جمهوری اسلامی [دانلود]
بیشترِ آمریکاییها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالتهای آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمیدانستند چرا مردم یک کشور در آنطرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام [۴] » [نماد آمریکا] را میسوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند. من هم نمیدانستم. آن زمان هفدهساله بودم، هنوز دبیرستان میرفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. اینکه [آیتالله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاحطلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبهنظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگانگیری آمریکاییها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.
ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکاییها درباره ایران را به هم ریخت (+)
اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشمانداز ژئوپلتیک دوران ریاستجمهوری من را شکل میداد، اغراق نکردهام. انقلاب ایران الهامبخش جنبشهای اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیتالله] خمینی برای سرنگونی نظامهای پادشاهی سنی عربی، ایران و آلسعود را به دشمنان قسمخورده تبدیل کرد و درگیریهای فرقهای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشتسالهی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی میکردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیتالله] خمینی قرار میداد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیشتری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاستجمهوری [رونالد] ریگان [۵] [رئیسجمهور آمریکا بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصتطلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت میکرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه میفروخت [۶] .)
سوگند [آیتالله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبهنظامیان شیعه حزبالله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سختگیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.
نتانیاهو: «میخواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران» [دانلود]
[آیتالله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیتالله [سید] علی خامنهای (روحانیای که بهندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچوقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیتالله] خمینی همانند بود. [آیتالله] خامنهای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمرهی دولت نیز به عهده رئیسجمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب میشد.
در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷] [رئیسجمهور آمریکا بین سالهای ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸] [رئیسجمهور قبل از اوباما، بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانهروتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل میکرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹] رئیسجمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایهاش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجرهی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.
پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجرهی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)
* * *
زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظهکار به رهبری رئیسجمهور جدید، محمود احمدینژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظیهای جنونآمیز ضدغربیاش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضاییاش با همجنسگراها و افراد دیگری که آنها را تهدید میدانست، عصارهی عالیای از نفرتبارترین ابعادِ رژیم بود. سلاحهای ایرانی هنوز برای شبهنظامیانی ارسال میشد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسمخوردهاش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعهای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزبالله، نیروی نیابتی ایران، با موشکهایی که ایران در اختیارش میگذاشت و حالا بردشان به تلآویو هم میرسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودیها و اسرائیلیها با لحن نگرانکنندهای درباره گسترش «هلال شیعیِ [۱۰] » نفوذ ایران هشدار میدادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز میکردند.
مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینیای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی میرساند (جزئیات بیشتر) (+)
بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب میشد. اما این برنامه هستهای پرشتاب این کشور بود که میتوانست این وضعیت بد را به بحرانی تمامعیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هستهای ساختهشده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هستهای برای مقاصد صلحآمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنیسازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاههای هستهای را تأمین میکند) استفاده میشود، را میتوان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.
به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانشآموز باهوش دبیرستانیای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، میتواند بمب تولید کند.» میان سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیشتر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلحآمیز هستهای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقیای داشت که ایران هنوز سلاح هستهای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هستهای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.
سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آنچه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنیسازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هستهای را فراهم آورد)، پیشرفتهای ایران در فناوری هستهای بود (+)
زرادخانه هستهای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هستهای یا تروریسم هستهای در خاورمیانه، گزینههای رئیسجمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود میکرد. سعودیها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان میدادند، و رقابت تسلیحاتی هستهای در بیثباتترین منطقه جهان آغاز میشد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاحهای هستهای اعلامنشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هستهای را تهدیدی موجودیتی تلقی میکرد و گویا در حال تهیه طرحهایی برای حملهی پیشدستانه به تأسیسات هستهای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرفها میتوانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطهی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران بهشدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت میتوانست اقتصاد رکودزدهی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح میکردیم در اینباره که درگیری با ایران چهطور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک میکردم، این واقعیت روی شانهام سنگینی میکرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که میخواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.
پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیسجمهوری در آمریکا غیرقابلتحمل خواهد بود (+)
به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیشترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای کردیم؛ البته در حالت ایدهآل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحلهای به توافق رسیدیم. از آنجا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همانطور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاستجمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گرهکردهی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامهای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلماتهای ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیتالله خامنهای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفتوگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هستهای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیتالله] خامنهای صریح بود: ایران علاقهای به گفتوگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راههایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.
رؤسایجمهور آمریکا (میمیرند و) بدنهایشان خوراک کرم و مور و مار میشود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]
پاسخهای رهبر ایران به پیامهای ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخستوزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]
رام [اسرائیل امانوئل [۱۱] ، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخهای از نامه [آیتالله] خامنهای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر میکنم به این زودیها مشتش را باز نمیکند.» گفتم: «فقط همینقدر [باز میکند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»
واقعیت این بود که هیچیک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون میخواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازشناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازشناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.
پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]
اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأیگیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدینژاد برای دوره دوم ریاستجمهوری متهم کرد، هرگونه چشمانداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیونها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابانها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهمترین چالشهای داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.
بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سالهای منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیشتر) (+)
سرکوب متعاقب این جنبش، بیرحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمتآمیز مورد ضربوجرح قرار گرفتند و تعداد قابلتوجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابانها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشمهایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.
این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشمهای او را در حالت مشکوکی نشان میدهد که موجب شده گمانهزنیهای مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)
این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموشنشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان میپردازند چون میخواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که میخواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. میگفتند هرگونه بیانیهای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ میکردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران میترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بیاعتبار کردن جنبش آنها مورد بهرهبرداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در اینباره را در بخش ایران در کتاب «انتخابهای سخت» از کتابخانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیههای بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را بهدقت رصد میکنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راهحلی صلحآمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.
نماد «مشت گرهکرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلابهای رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومیسازی» شد (چپ) (جزئیات بیشتر) (+)
با شدت گرفتن خشونتها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوریخواهانی گوش بدهم که میگفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار میکنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاستجمهوری میآموختم؛ اینکه اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیلهای تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلالهای خلاف غریزهام قرار گرفته است؛ اینکه با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلولهی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کمتری در بیان آنچه در دلم بود و عمل به آنچه احساس میکردم باید بکنم، داشتم.
با توجه به اینکه تلاشها برای باز کردن بابِ گفتوگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرجومرج و سرکوبِ فزایندهای فرو میرفت، مرحله دوم استراتژی منع اشاعهی هستهایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بینالمللی برای اِعمال تحریمهای اقتصادی سخت و چندجانبهای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیتهای غنیسازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریمهای محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هستهای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.
گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هستهای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)
مشکل این بود که تحریمهای موجود بیشازحد ضعیف بودند و نمیتوانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه میدادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری میکردند. دولت بوش به صورت یکجانبه، تحریمهای آمریکایی بیشتری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریمها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکتهای آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجهای جز تعهد به مذاکرهی بیشتر نداشتند، دنبال خودش میکشید.
برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد میکردیم که گرهِ تحریمها را محکمتر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخیمان [روسیه و چین] را جلب میکردیم که اصولاً تحریمها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بیاعتماد بودند.
آنچه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشتهی باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. قسمتهای بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمتهای قبلی این مجموعه گزارش را میتوانید از لینکهای زیر بخوانید:
برای مطالعه ترجمههای قبلی مشرق از کتابهای مهم بینالمللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آنجا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخابهای سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، میتوانید به کتابخانه مشرق مراجعه کنید.