سلمان رشدی

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟



اشتاینهاور که پروژه‌ «همه چاقوهای قدیمی» را با محوریت ایران‌هراسی به نگارش درآورده شبیه جاسوس-نویسندگانی است که در آمریکایی جنوبی و اروپای شرقی هر پرونده امنیتی را تبدیل به داستان می‌کنند.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – اغلب نسل اول نویسندگان رمان‌های جاسوسی جنگ‌سرد در ایالات متحده و انگلستان جاسوس‌های قهاری بودند که به عنوان پیمانکار فرهنگی پس از پایان همکاری‌اشان با دستگاه‌های امنیتی به عنوان نویسنده‌های اطلاعاتی در حوزه ادبی مشغول نگارش رمان‌های جاسوسی می‌شدند. تمامی آثار این طیف از نویسندگان با سرعت ویژه‌ای در کمپانی‌های هالیوودی تبدیل به فیلم سینمایی می‌شد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
جان لوکاره 

«دیوید جان موره کورنول» بانام ادبی جان لوکاره نویسنده بریتانیایی نمونه بسیار مشهوری از طیف جاسوس – نویسندگان است. او رمان‌های مشهوری همچون «جاسوسی که از سردسیر آمد»، «بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» «قتل بی عیب و نقص» و «میراث جاسوسان»  را نوشت و قبل از نویسنده شدن مدت زمان طولانی در خدمت سرویس مخفی ملکه بود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

از این طیف نویسندگان می‌توان به نمونه دیگری  همچون گراهام گرین  اشاره کرد که در طول حیاتش ۲۴ رمان نوشت و به کشورهای زیادی سفر کرد. او در  اغلب معرکه‌های سیاسی و انقلابی مثل کودتاهای مخملی و نظامی در کشورهای مختلف حضور داشت و ضمن جاسوسی برای کشور انگلستان رمان‌های مشهوری مثل «اسلحه‌ای برای فروش» و «صخره برایتون» را نوشت.

شیوه فعالیت جاسوس – نویسندگانی همچون لوکاره، گرین، «ایان فلمینگ» (نویسنده مشهور مجموعه جیمزباند) جوزف کنراد مشهور بر اساس یک الگوی مشخص اطلاعاتی شکل گرفت. این نویسندگان از مجموع رخدادهای گذشته و تجربه‌های میدانی دست به یک تاریخ‌نگاری و گذشته‌نگاری اطلاعاتی – امنیتی می‌زدند. اما طیف جدیدی از جاسوس – نویسندگان سی سال اخیر بر اساس طرح‌های تازه‌ به جای ترسیم رخدادهای گذشته، سیاست‌های آینده را ترسیم می‌کند.

اتفاقات چند روز گذشته در ایالات متحده مثل خبر جعلی ترور جان بولتن، روایت خودساخته و هالیوودی ربودن مصی علینژاد، هدف قرار گرفتن نویسنده کتاب آیات شیطانی حاصل یک فضاسازی رسانه‌ای – هنری است که زمینه اتهام‌زنی و نسبت دادن آن را به ایران با توجه به گسترش ایران هراسی در حوزه ادبیات و سینما در افکار عمومی دنیا آسانتر می‌کند.

 شمار فراوانی از کتاب‌ها، فیلم‌های سینمایی، مستندات فراوان و پیوست‌های رسانه‌ای مستمری با عرضه بین‌المللی گسترده،   زمینه پذیرش نرم در افکار عمومی جهان را برای پذیرش نسبت‌های تروریستی جعلی به ایران را تسهیل می‌کند تا اتهام زنی درباره هر رخدادترورریستی آسانترین حرکت عملیات روانی در حوزه رسانه‌های غربی باشد.

بیشتر بخوانید:

سازمان سیا چگونه در سیستم فرهنگی نفوذ کرد

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
تصویری از کتاب همه چاقوهای قدیمی /All The Old Knives

«همه چاقوهای قدیمی» محصول «نت‌فلیکس» به کارگردانی یانوس متز و نویسندگی اولن اشتاینهاور (نویسنده کتابی است که فیلم بر اساس آن ساخته شده است) یکی از آن تولیدات خاصی است که عصاره روایت ایران را به عنوان نقطه مرکزی تمامی رخدادهای تروریستی به جهانیان معرفی می‌کند. فیلم و کتاب «همه چاقوهای قدیمی» یک پروژه نمایشی آینده‌نگر است که مناسبات امنیتی را در سال‌های آتی ترسیم می‌کند.

روایت با ربودن پرواز ۱۲۷ در سال ۲۰۱۲ توسط تروریست ها  آغاز می‌شود. تیم ضد تروریستی «سازمان سیا» مستقر در وین تلاش می‌کند، برای نجات جان مسافران وارد عمل می‌شود. در این تیم «هنری پلهام» (کریس پاین)، «سلیا هریسون» (تندی نیوتون)، ویک والینگر (لارنس فیشبرن)، بیل کامپتون (جاناتان پرایس)، ارنست پول (جانجو اونیل)، لیلا مالوف (عهد)، و اوون لاسیتر(دیوید داوسون) حضور دارند و در نهایت این تیم نمی‌تواند تروریست ها را دستگیر و هیچکدام از مسافران هواپیما را نجات دهند. علاوه بر این، ناکامی آنها منجر به مرگ یک مامور سازمان سیا می‌شود که اطلاعات ارزشمندی را حین گروگانگیری در مورد هواپیماربایی به عوامل سیا انتقال می‌دهد.

هشت سال بعد، پس از دستگیری مغز متفکر حمله، الیاس شوشانی (اورلی شوکا)  فاش می‌کند که یک حفره امنیتی در مقر اطلاعاتی آمریکایی، عامل سیا در هواپیما و شیوه دفع این گروگانگیری را معرفی کرده  و به طبع این اعترافات پرونده مقر وین دوباره گشوده می‌شود.
 

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
ویک والینگر (لارنس فیشبرن)   یکی از روسای بلند پایه سیا / او تحقیقات در مورد یک هواپیماربایی در سال ۲۰۱۲ را رهبری می کند. ویک قصد دارد در حالی که از اطلاعات مهم هنری محافظت می کند، جاسوس را در دفتر وین پیدا کند.

ویک والینگر با هنری تماس می گیرد تا دوباره پرونده را بررسی کند و از بیل کامپتون (در انگلستان) و سلیا هریسون(در آمریکا)   مصاحبه/بازجویی  کند، زیرا تماس‌هایی از دفتر سیا در وین با ایران گرفته شده و این اطلاعات به تهران منتقل شده است.

هنری بیل را ملاقات می کند و پس از اینکه ویک به هنری می گوید که سلیا را به خاطر خیانت ظاهری اش بکشد. هنری در رستورانی به انتخاب خود سلیا  او را ملاقات می کند و در طی یک مکالمه طولانی،   حقایق  آشکار ‌می‌شود.  

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
هنری پلهام(کریس پاین)   مامور کهنه کار سیا. او یک پرونده ربایی دوباره باز شده را بررسی می کند و به مصاحبه با همکار/عاشق سابقش منصوب می شود. هنری تلاش می کند تا مشخص کند که آیا دفتر سیا در وین اطلاعات داخلی را فاش کرده و در اختیار تهران قرار داده است. این اتفاقات در حالی رخ می‌دهد که او چند راز بزرگ را پنهان می کند.

چرا ویک والینگر هنری پلهام را برای کشتن سلیا هریسون می فرستد؟

دلیلی که در ابتدا به مخاطب فیلم و مرجع ارائه می‌شود این است که لانگلی رسماً پرونده پرواز ۱۲۷ را باز کرده و از دخالت آشکار بیل و سلیا در خراب کردن وضعیت گروگانگیری و مرگ خبرچین آنها مطلع شده است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
بیل کامپتون (جاناتان پرایس) مربی سلیا و همکار او در پروژه گروگانگیری در اتریش. او از هنری در مورد یک خبرچین به نام الیاس  سؤال می کند و متهم می شود که از همسرش به عنوان دلیلی برای ترک کار استفاده می کند. بیل به عنوان یک جاسوس بالقوه با توجه به اینکه شخصی با شماره ای در ایران از دفتر او تماس گرفته است، مظنون اصلی به شمار می‌رود.

ویک از هنری می‌خواهد که به دنبال دو نفر مذکور برود زیرا ویک از علاقه هنری به بیل و سلیا (مخصوصا سلیا، به دلیل گذشته عاشقانه‌شان) آگاه است. در نیمه ابتدایی این فرضیه تقویت می‌شود که از زاویه دید ویک، هنری تنها کسی است که می‌تواند بدون برافراشتن پرچم قرمز به اندازه کافی به این دو نفر نزدیک شود و به سیا کمک کند تا تاییدیه همکاری یا عدم همکاری آنان با تروریست‌ها در ماجرای گروگانگیری هواپیمای مسافربری تائید شود، اما حقیقت کاملا معکوس است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
«سلیا هریسون» (تندی نیوتون) نامزد سابق هنری، یک مامور بازنشسته سیا. در روایت کتاب و فیلم  او رفتار خود را پس از فاجعه هواپیماربایی توضیح می دهد. سلیا رازی در مورد هنری می داند و او را به چالش می کشد تا حقیقت ارتباطش را با یک خبرچین فاش کند.

 هنری به سراغ بیل می رود، زیرا او فردی است که در فرصت تحقیقاتی سیا به عنوان مهمترین مظنون شناخته می‌شود. با این حال، واضح است که ویک هنری را فریب داده تا در مقابل سلیا بنشیند.  

آیا بیل کامپتون متهم به خیانت به سیا بود؟

بیل کامپتون توسط هنری بازجویی می‌شود چون به تلفن بیل دسترسی داشته  و خروج ناگهانی بیل از دفتر به دلیل بیماری همسرش می‌تواند بهانه‌ای باشد که بیل  با نهادهای امنیتی در تهران همکاری کرده است.

هنری می‌خواست بیل جاسوس باشد و چیزی را ارائه دهد تا او را متهم کند. اما از آنجایی که بیل به حقیقت پایبند است از مظان اتهام خارج می‌شود. بیل به سلیا در مورد این واقعیت هشدار می‌دهد که هنری به دنبال نفوذی در تیم عملیاتی سیاست.   حالا که هنری کارش با بیل تمام شده  به دنبال سلیا می‌رود، زیرا او یکی از دو نفری است که به تلفن بیل در وین دسترسی داشته و می‌تواند یکی از دو نفری باشد که با تهران تماس گرفته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

چرا الیاس شوشانی ربودن پرواز ۱۲۷ را رهبری کرد؟

در ظاهر این هواپیماربایی تصویری کلیشه‌ای و ایران‌هراسانه ارائه می‌شود، اما وجود لایه‌های متعدد روایی در ماجرای گروگان‌گیری از طریق داستان هنری نشان داده می‌شود که دلایل مواجه‌های سخت امنیتی را بررسی کند.  

در یکی از اولین ماموریت های هنری، او مسئول پرونده‌ای در مسکو می‌شود، جایی که او با الیاس به امید کسب اطلاعات در مورد یک حمله تروریستی قریب الوقوع در تماس است. هنری نه تنها اعتماد الیاس را جلب می‌کند بلکه با خانواده او رابطه صمیمانه‌ای برقرار می‌کند. وقتی حمله تروریستی رخ می‌دهد و شمار فراوانی از مردم روسیه کشته می‌شوند (رخدادی که الیاس هیچ ربطی به آن ندارد)، سیا از هنری می‌خواهد که  اورا به روس‌ها تحویل دهد تا  دستگاه امنیتی روسیه را احمق جلوه دهد. «سیا» حتی با وجود مخالفت «هنری»، این کار را انجام می‌دهد و سبب می‌شود موقعیت الیاس در روسیه به خطر افتد و از خانواده اش دور شود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
الیاس شوشانی در دهه ۹۰ از گروزنی گریخت و اطلاعاتی در مورد جامعه چچنی به سیا در مسکو تحویل داد. الیاس، سلیا را تا مرز گروگان‌گیری می‌برد تا هنری را به عامل خود تبدیل کند.

 هنری بخشی از دلایلی است که ایلیا تصمیم گرفت هواپیماربایی را در وین انجام دهد و این رخداد صرفا یک تصادف نیست. وقتی الیاس توسط سیا به نهادهای امنیتی روسیه تحویل داده شد او را به صورت سختی شکنجه می‌کنند.

زمانی که الیاس به همراه خانواده اش به ایران گریخت، به دلیل تحریم های آمریکا علیه این کشور نتوانست دختر بیمارش را درمان کند و  نتیجه تحریم‌ها سبب مرگ دختر الیاس می‌شود. اگر هنری به الیاس خیانت نمی‌کرد و او را به روس‌ها تحویل نمی‌داد، هیچ کدام از این اتفاقات نمی‌افتاد.   

هواپیماربایی  یک شگرد عملیاتی است که  الیاس با حمایت تهران به صورت غیرمستقیم به کسانی که باعث مرگ خانواده‌اش شده بودند، ضربه بزند. این روش الیاس سبب شده هنری در موقعیت ترس از دست دادن عزیزی را تجربه کند

 الیاس از گروگان‌ها استفاده می‌کند تا هنری و هم سلیا را از یکدیگر دور کند (زیرا ایلیا از عشق هنری به سلیا آگاه است) و آنها را به مخفیگاهی در وین ببرد. او  هنری را تهدید می‌کند که اگر هنری اطلاعاتی در مورد برنامه‌های اقدام آمریکایی‌ها و اتریشی‌ها به تهران ارائه نکند، سلیا  را خواهد کشت. از آنجایی که هنری قصد دارد  سلیا را از دست الیاس نجات دهد، مجبور می‌شود با تهران همکاری کند.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آیا هنری پلهام قصد داشت سلیا هریسون را نجات دهد؟

  هنری در گفت و گوی دونفره‌  تحقیقاتی‌اش با سلیا صریحاً اعلام می‌کد که هر کاری که انجام داده، ترفندی برای نجات او بوده است. او  پیش خودش محاسبه کرده که اگر سیا مراحل تیم «وین» را دنبال کند، بیل از این اتهام مبرا خواهد شد، زیرا هنری از طریق تلفن خود با ایران تماس نگرفت و این کار را با تلفن مستقیم دفتر بیل کامپتون انجام داد و اصلا تصور نمی‌کرد که سلیا شماره را از تلفن بیل کشف کند. از طرفی پیش‌بینی نمی‌کرد که سلیا به دام الیاس بیفتد و از او برای تهدید هنری استفاده کنند.

پایان «همه چاقوهای قدیمی» توضیح داد: چرا سلیا هریسون هنری پلهام را کشت؟

دلیل ترک سلیا با هنری تماس با تهران است. او می‌فهمد که هنری با طراحان گروگانگیری  ارتباط برقرار کرده و باعث کشته شدن خبرچین سیا و مسافران پرواز ۱۲۷ شده است. در روایت امروزی فیلم سلیا  ازدواج کرده، صاحب یک فرزند شده و زندگی خود را بدون تنش سپری می‌کند تا اینکه پرونده بازگشایی شد و سیا به دست داشتن هنری در این پرونده پی می‌برد.

بیل به سلیا در مورد این واقعیت هشدار داد که هنری سراغ هر دوی آنها می آید. سلیا از آنجایی که می‌ترسید هنری به خانواده‌اش صدمه‌ای بزند، موافقت کرد که با عملیات سیا به رهبری کارل (کوری جانسون) برای سرنگونی هنری همکاری کند.

او از تلاش های هنری برای نجاتش از مردان الیاس چیزی نمی‌دانست و انحرافی در این عملیات نجات ایجاد کرد تا سیا به کارهای او شک نکند.   “همه چاقوهای قدیمی” با یک فرجام شیرین به پایان می‌رسد و سلیا به آغوش خانواده اش باز می گردد و هنری کشته می‌شود.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
نمایی از فیلم «همه چاقوهای قدیمی»

 ایرانی هراسی؛ القای مرکزیت تروریسم؛ تاثیر تحریم‌ها و بمباران هوایی نیروگاه‌های هسته‌ای

صنعت فیلمسازی و ادبی ترسیم کننده اهداف بلند مدت امنیتی – نظامی ایالات متحده است. صنعت ساخت آثاری ملودرامی که زیرساخت‌های اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی را با آثاری نظیر بدون دخترم هرگز و خانه‌ای از شن و مه هدف می‌گرفت، تغییر شگرفی کرده و گفتمان بوش پسر  تحت عنوان محور شرارت در آثار ضد ایرانی دنبال می‌شود. در فیلم همه چاقوهای قدیمی، هیچ کاراکتر ایرانی حضور ندارد و دفاتر امنیتی هدایت کننده در تهران هدف اصلی پدیدآوردنده کتاب و خالقان این اثر سینمایی است.

نظم‌دهی به افکار عمومیاز طریق سینما کاملا جهت‌دار و زمان بندی شده است. کتاب‌هایی نظیر «همه چاقوهای قدیمی» بازار جهانی را در اختیار دارد و تفسیر محور شرارت را درباره ایران به جامعه نخبه‌جهانی القا می‌کند.

این کتاب مثل سایر آثار نویسنده‌اش به ۲۵ زبان ترجمه شده و در فاصله کوتاهی نسخه سینمایی آن توسط نت‌فلیکس ساخته و پخش شد  تا مخاطب هدف اثر گسترش پیدا کند. پس از انتشار این فیلم کمی بعد در سینمای جهان قسمت دوم اسلحه برتر اکران شد.

در روایت این فیلم که بار آن را ستاره‌ای همچون تام کروز به دوش می‌کشد و فروش فوق العاده‌ای در سطح جهان داشته، یگان هوایی ایالات متحده ماموریت پیدا می‌کند تا کشوری در خاورمیانه که قصد ساخت سلاح هسته‌ای را دارد، بمباران کنند. در واقع چیدمان انتشار و توزیع فیلم‌های سینمایی در توسعه ایران هراسی پازل‌های افکار عمومی جهانی را تکمیل می‌کند.

همه چاقوهای  ظاهرا درباره یک عملیات گروگانگیری است اما به نحوه مقابله غرب با ایران می‌پردازد. در یکی از ضدانسانی‌ترین شگردهای روایی مخاطب با روایت شوشانی همراه می‌شود. تروریستی که از روسیه به ایران می‌گریزد و  به دلیل تحریم دارو نمی‌تواند دخترش را درمان کند و دخترک جانش را از دست می‌دهد. شوشانی بدمن فیلم یکی از چهره‌های تروریسم در عرصه بین‌الملل است که ایران تنها پناهگاه اوست و دخترش اهرم فشار تحریم دارو  جانش را از دست می‌دهد. «همه چاقوهای قدیمی» از این زوایه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند تا نشان دهد حتی این تحریم هم در به زانو درآوردن تروریست‌های در ایران موثر است.

آنطور که در سراسر فیلم و کتاب مطرح می‌شود ایران مکان امنی برای گروه‌های تروریستی است اما این امنیت به واسطه تحریم دارو مخدوش شده است. این موتیف داستانی ضد انسانی‌ترین شگرد نمایشی است که مولفان از بهره می‌برند.

اما پرسشی که اغلب کارشناسان حوزه امنیت فرهنگی در مقابل چنین چیدمانی مطرح می‌کنند، دستاوردهای ادبی و سینمایی ایران در بازار جهانی چگونه می‌تواند این عملیات روانی را خنثی کند؟ آنهم در کشوری که برای فعالان سینمایی و ادبی‌اش سالانه صدها بزرگداشت با هزینه اقتصاد مرکزی برگزار می‌کند.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آیا نویسنده کتاب همه چاقوهای قدیمی یک کارشناس امنیتی است؟

روایت کتاب و فیلم «همه چاقوهای قدیمی» بسیار پیچیده است و این پچیدگی وقتی به صورت خطی به مخاطب ارائه می‌شود، آنرا نمی‌توان یک داستان سرگرم کننده امنیتی تصور کرد. این هزارتوی روایت و یافتن حفره‌های امنیتی امکان ندارد که توسط یک نویسنده ساده آمریکایی ساکن اروپا نوشته شده باشد.

اغلب آثار اولن اشتاینهاور دو ویژگی بسیار مهم دارند. در عمده آثار او وقایع  جاسوسی مرتبط با سرویس‌های امنیتی در اروپا رخ می‌دهد و زیستن اشتاینهاور به عنوان یک آمریکایی در کشورهای اروپایی به قدر کافی شائبه برانگیز است.

در مقدمه این گزارش به نویسندگان اطلاعاتی – امنیتی  همچون گراهام گرین اشاره شد که با نگارش ۲۴ رمان امنیتی سفرهای بسیار زیادی انجام داد و در اغلب معرکه‌های سیاسی و انقلابی مثل کودتاهای مخملی و نظامی حضور داشته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

چرا نویسندگان اطلاعاتی – امنیتی وارد فاز گسترش ایران هراسی در سراسر جهان شده‌اند؟

مورد اشتاینهاور که پروژه‌ «همه چاقوهای قدیمی» را با محوریت ایران‌هراسی به نگارش درآورده شبیه تمامی جاسوس-نویسندگانی است که در آمریکایی جنوبی و اروپای شرقی زندگی می‌کنند و پرونده‌هایی خاص را با معکوس جلوه دادن واقعیت، تبدیل به داستان می‌کنند. مهمترین نکته درباره  که همه چاقوهای قدیمی فاقد کوچکترین حفره امنیتی است.

  اشتاینهاور تا سنین جوانی در ویرجینیا و ایالات متحده  زندگی می‌کرد و از زمانی که به عنوان  نویسنده مشهور شد در اروپا زندگی می‌کند. او یک سال را در رومانی با کمک دریافت کمک‌ هزینه‌ای ناشناخته از یک بنگاه ادبی ناشناخته چند سالی را در اروپا گذراند. نشریات آمریکایی درباره او می‌نویسند حضور در کشور رمانی زمینه الهامی را فرآورد که او  پنج کتاب اول خود را بنویسد و سپس برای مدتی به مجارستان رفت.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

او نخستین رمان امنیتی خود را با عنوان پل حسرت‌ها (۲۰۰۳) نوشت که به جنگ سرد اروپای شرقی می‌پردازد و با اینکه این رمان محتوای دندانگیری نداشت اما او بارها نامزد جوایز ادبی در دنیا شد. اعتراف، بلوار ۳۶ یالتا، جنبش های آزادیبخش(نامزد جایزه ادگار برای بهترین رمان سال شد) و پیروزی میدان(انتخاب سردبیر نیویورک تایمز) رمان‌هایی با غنا و جزئیات امنیتی بودند که توسط این نویسنده به نگارش درآمد.

پس از موفقیت نخستین آثارش او از سال ۲۰۰۹ با توریست (۲۰۰۹)، تلاش کرد شش گانه امنیتی خود را با تمرکز بر رخدادهای پس از ۱۱ سپتامبر آغاز کند. توریست به فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز رسید و به ۲۵ زبان ترجمه شده است. جلد دوم این سه گانه «نزدیکترین خروجی» در سال ۲۰۱۰ منتشر شد و برنده جایزه  بهترین رمان جنایی ادبی سال شد. قسمت سوم اثرش، یک جاسوس آمریکایی، در مارس ۲۰۱۲ در ایالات متحده و بریتانیا منتشر شد و ۳ هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز، و همچنین در فهرست پرفروش‌های هفتگی LA Times و Publishers Weekly قرار گرفت.

کتاب ماجرای قاهره (۲۰۱۴) که از بوداپست آغاز می شود و در بحبوحه بهار عربی به قاهره و لیبی پس از مبارک می‌رسد با تحسین نیویورک تایمز، سیاتل تایمز، آمازون دات کام، و شنبه ایونینگ پست مواجه  این کتاب به تعدادی از فهرست‌های پرفروش از جمله نیویورک تایمز، واشنگتن پست و هفته‌نامه ناشران رسید.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

بسیار از کارشناسان حوزه ادبیات اعتقاد دارند داستان «همه چاقوهای قدیمی» (۲۰۱۵) مطابق با ساختار سیستم اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در کشور اتریش نوشته شده و حتی لوکیشن‌ها و جغرافیای فیلم به دقت ترسیم شده است.

اشتاینهاور  در این کتاب به تروریسم، عشق و انتقام می پردازد که بین رستورانی در کالیفرنیا و سفارت آمریکا در وین تقسیم می شود.   نکته جالب این است که فراهم کردن فضا برای این نویسنده  از رانت‌های خاصی است که برای نوشتن  آثار اطلاعاتی – امنیتی زمینه را برای او تسهیل می‌کند. به عنوان نمونه اولن اشتاینهاور  نزدیک به یک سال را در برلین گذراند و یک سریال تلویزیونی به نام ایستگاه برلین را ساخت که در سه فصل ساخته و پخش شد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

او با عطف به تهدید تروریسم خارجی هدایت شده از مرکز خاورمینامه، The Middleman (۲۰۱۸) بر اضطراب‌ها و ناامیدی‌های سیاسی آمریکای معاصر تمرکز دارد و در اغلب آثارش بدون پرده پوشی در چند سال اخیر به ایران، به عنوان تمام عملیات‌های تروریسی نگاهی تاثیرگذار داشته است.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

آخرین توریست او در مارس ۲۰۲۰ شش گانه دنیای «میلو ویور»   را کامل کرد و داستان میلو او را به طور کامل به زمان حال  آورد. اشتاینهاور را به درستی وارث جان لو کاره و استاد مدرن رمان جاسوسی می‌نامند. در یک دوره‌ای جاسوس‌های بازنشسته در قالب سیاستی نانوشته پس از بازنشستگی مشغول نگارش عملکرد نهادهای امنیتی – اطلاعاتی درباره پرونده‌های امنیتی به سرانجام رسیده هستند، اما نویسندگانی نظیر اولن اشتاینهاور درباره رخدادهای آینده‌نگرانه مشغول کتاب می‌نویسد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟
بخشی از مصاحبه اشتاینهاور با وب سایت «بوک براوز» تسلط او را بر کوچکترین رخدادهای معاصر  جهان برجسته می‌کند.

در این مصاحبه او صراحتا به رخدادهای شبه امنیتی در نیجریه، کاریکاتور روزنامه هلندی، معترضان بلگراد، و رخدادهای چین، پاکستان، صربستان، و مجارستان و آمریکایی جنوبی کاملا آگاه است. تنها کسی که می‌تواند به این حجم از داده در یک مصاحبه معمولی اشاره کند، صرفا نویسنده نمی‌تواند باشد.

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

توماس مولن نویسنده رمان جاسوسی  در گفت‌وگو با این نویسنده و در وب سایت تحلیلی – خبری «ماهولند بوکس» نخستین پرسشی که برای تطهیر این نویسنده مطرح می‌کنداین است:” زمانی که مشغول نوشتن تلاش خودم برای یک رمان جاسوسی بودم، در نقدی در جایی خواندم که «همه بهترین رمان‌نویس‌های جاسوسی زمانی خودشان جاسوس بودند» و او به افرادی مانند جان لوکاره و جوزف کنراد اشاره می‌کند و در ادامه می‌گوید: “اوه لعنتی. ” اما بعد یاد نویسندگانی مثل شما می افتم و حالم بهتر می شود. به هر حال، شما رمان های جاسوسی برجسته ای نوشته اید، اما جاسوس نبودید (تا جایی که من می دانم). 

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم دارو در ایران را توجیه می‌کند؟

نکته جالب در این مصاحبه این است اولن اشتاینهاور  در پاسخ به توماس مولن برای فرار از وابسته بودن خود را نویسنده‌ای چپ‌گرا معرفی می‌کند که این عنوان با گرایشات راست‌گرایانه آمریکایی او در تمامی آثار در تضاد است.

بیشتر بخوانید:

«جان لوکاره» ما کجاست؟

آنچه از رصد و ارزیابی تولیدات سینما و حوزه اقتباس آثار سینمایی می‌توان دریافت که این است که  توسعه رویکرد ایران‌هراسی و توجیه جنایات اقتصادی در رابطه با مسئله تحریم در رمان‌های عامه‌پسندانه و آثار سینمایی در سال‌های آینده به شدت افزایش پیدا خواهد کرد و البته توان داخلی فرهنگی هیچگاه پاسخی هنری برای و فراگیر به جامعه جهانی ارائه نمی‌کند و سینماگران به جای پرداختن به اثرات وضعی تحریم در آثاری که در مجامع جهانی ارائه می‌کنند، خودتحقیری بین‌الملی را دنبال می‌کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پروژه امنیتی «همه چاقوهای قدیمی» چگونه تحریم ایران را توجیه می‌کند؟ بیشتر بخوانید »

از «سلمان رشدی» تا «ابوبکر بغدادی»

از «سلمان رشدی» تا «ابوبکر بغدادی»



سران کشورهای اروپایی باید پاسخ دهند اگر مدعی حق حیات هستند چرا در برابر ترور ناجوانمردانه اَبَرمرد قهرمان مبارزه با تروریست یعنی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به دست آمریکایی‌ها …سکوت کردند؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ۳۴ سال قبل انتشار کتاب موهن «آیات شیطانی» به قلم «سلمان رشدی» هندی‌تبار در انگلیس و توهین و جسارت وی به قرآن کریم و ساحت پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) خشم مسلمانان در سراسر جهان را برانگیخت.

این اعتراضات با صدور حکم تاریخی و قاطع امام خمینی(ره) در ۲۵ بهمن سال ۶۷ درخصوص مهدورالدم بودن سلمان رشدی جوششی تازه پیدا کرد و انبوهی از مسلمانان در کشورهای مختلف با برپایی تظاهرات حمایت خود از این حکم مهم را اعلام کردند.

جدیت مسلمانان برای اجرای این حکم و تجربه تاریخی و تلخ دولت انگلیس از اثرات صدور فتوا و حکم یک مرجع عالی تقلید باعث شد مسئولان این کشور که خود نقشی هدفمند در حمایت از سلمان رشدی برای انتشار این کتاب موهن داشتند به فکر حفاظت همه‌جانبه از جان وی بیفتند و تا همین سال‌های اخیر سالانه میلیون‌ها دلار خرج محافظت از او نمایند.

موضوعی که نهایتاً اعتراض مردم این کشور و مهاجرت رشدی به آمریکا را در پی داشت تا ماموریت نگهداری از این نویسنده مرتد به این کشور سپرده شود.

در نهایت با وجود همه مراقبت‌های امنیتی برای حفظ جان سلمان رشدی، در روزهای اخیر کابوسی که ۳۴ سال همراه او بود رنگ واقعیت گرفت و بر اثر حمله یک جوان لبنانی‌تبار ساکن آمریکا سلمان رشدی تا آستانه ورود به جهنم نیز رفته است.

این روزها اما سران برخی کشورهای غربی و رسانه‌های در اختیار آنها و مثل همیشه برخی پادوهای مواجب‌بگیرشان سعی در تحریف یک واقعیت روشن دارند و با ادعای دروغین طرفداری از آزادی بیان و منتقد و آزاده خواندن نویسنده‌ای که با حمایت و چراغ سبز این کشورها مقدسات و ارزش‌های مسلمانان جهان را به زشت‌ترین حالت ممکن مورد توهین قرار داده است به فریب افکار عمومی مشغولند.

با این ژست نچسب دفاع از آزادی بیان و عقیده همچنین سعی دارند صدور حکم اعدام سلمان رشدی از سوی امام خمینی(ره) را نشان‌دهنده خشونت و مقابله غیرمنطقی اسلام و علما با منتقد جلوه دهند!

قبل از پرداختن به فلسفه و دلایل صدور این حکم تاریخی از سوی حضرت امام، ذکر این نکته ضروریست که فضای نقد و گفت‌وگو و مباحثه در چارچوب اخلاق و منطق در بین علمای جهان اسلام به تبعیت از بزرگان دین و رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) یک امر معمول، پذیرفته‌شده و جاری است و نمی‌توان علمای راستین اسلام را به نداشتن روحیه و دیدگاه نقد و مباحثه متهم کرد.

گذشته از نمونه‌های حاکمیت این فضا در صدر اسلام نمونه‌های ملموس و روشنی در همین دهه‌ها و حتی سده‌های گذشته تا امروز می‌توان نام برد که علمای اسلام به زیبایی و در فضایی عالمانه و اخلاق‌مدارانه به مباحثه و نقد نظرات و دیدگاه‌ها؛ هم درون جامعه اسلامی و هم در ارتباط با دانشمندان و متفکران غیرمسلمان اهتمام داشته و دارند.

مکاتبات و مباحثات محترمانه و برادرانه علمای بزرگ شیعه همچون آیت‌الله العظمی بروجردی(ره) با بزرگان و علمای اهل سنت دانشگاه الازهر همچون شیخ «شلتوت» و شیخ «عبدالمجید سلیم»، مباحثات علامه طباطبایی(ره) صاحب تفسیر کبیر المیزان با «هانری کربن» فیلسوف و اسلام‌شناس شهیر فرانسوی یا مباحثات، مکاتبات و دیدارهای علامه محمدتقی جعفری(ره) با «برتراند راسل» فیلسوف نامی انگلیسی، دیدارهای گرم امام‌خمینی(ره) با علما و اسقف‌های مسیحی، شرکت رهبر انقلاب در جلساتی با حضور علمای اهل سنت از اقصی نقاط جهان اسلام و ارتباط علمای بزرگ کنونی با علمای سایر کشورها تنها نمونه‌ای از وجود و رونق این فضای گفت‌وگو و برخورد منطقی در بین علمای اسلام با کسانی است که به ظاهر در مبانی و اعتقادات دارای نظرات متفاوتی باشند و غیرواقعی بودن اتهام ناسازگاری اسلام و علمای بزرگوار با منتقدین را نشان می‌دهد.

جالب و البته تاسف‌برانگیز آنکه اتفاقاً جریان تکفیری از جمله وهابیت که اعتقادی به این فضای گفت‌وگو و نقد عالمانه ندارد ساخته و پرداخته همین دولت‌های غربی از جمله انگلیس است و ارتباطی با دنیای واقعی اسلام ندارد.

با این تفاصیل، آیا حکم تاریخی امام خمینی(ره) که خود عالمی عالی‌رتبه و متفکری بزرگ در بین علمای اسلام و استاد و مراد بسیاری از علمای بزرگ معاصر و مظهر عطوفت و مهربانی بودند، درخصوص ارتداد سلمان رشدی و مهدورالدم بودن وی آن‌گونه که جریان جهانی تحریف سعی در القای آن دارند مخالفت خشن و غیر منطقی با یک منتقد است؟

واضح است کتاب نوشته شده توسط سلمان رشدی که با حمایت انگلیس و همراهی برخی دیگر از کشورهای غربی منتشر شده بود نه یک نقد عالمانه، بلکه توهینی آشکار به پیامبر اسلام و شیطانی خواندن آیات قرآن کریم و توطئه‌ای برنامه‌ریزی‌شده از سوی غرب برای مخدوش کردن چهره اسلام و مسلمانان بود به‌ویژه آنکه از دهه‌ها قبل موج فزاینده گرایش به اسلام در دنیا و از جمله در خود کشورهای غربی ترس و نگرانی سران این کشورها را در پی داشته و آنها چاره‌ای جز تحریف و مخدوش کردن چهره واقعی و رحمانی اسلام و مبانی و ارزش‌های مطابق با فطرت آن ندارند و در این راه از گذشته تاکنون گاه با صرف هزینه‌های هنگفت به تولید فیلم‌های ترسیم‌کننده چهره دروغین از اسلام و مسلمانان پرداخته‌اند، گاه با حمایت از فردی مرتد و خودفروخته همچون سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی منتشر می‌کنند، گاه از کاریکاتور توهین‌آمیز علیه پیامبر اسلام در مجلات غربی یا قرآن‌سوزی در کشورهایشان حمایت می‌کنند.

گاه به اعتراف خودشان دست به ایجاد گروه‌هایی خشن و تروریستی همچون داعش می‌زنند تا با نشر تصاویر هالیوودی ترسناک از جنایت‌های آنها چهره‌ای دیوگونه از مسلمانان به نمایش بگذارند و حتی در برابر شیعه واقعی مبتنی با ارزش‌ها و اصول منطقی و مترقی جذاب یک روز بهائیت جعلی را ساخته و پرداخته و روزی شیعه موسوم به شیعه انگلیسی را ایجاد و حمایت می‌کنند تا علاوه‌بر تلاش برای انشقاق در جهان تشیع با نمایش اقدامات غیرمنطقی و خشنی همچون صحنه‌های وهم‌انگیز و خون‌آلود قمه‌زنی این اقدامات را به دروغ معرف تفکر شیعه نمایش دهند.

به واقع از سلمان رشدی تا ابوبکر بغدادی و سران بهائیت و وهابیت نه منتقد و خلیفه و عالم بلکه همه سربازان و افسران دست‌آموز غربی‌ها در جنگ عقیدتی با اسلام واقعی و تلاش مذبوحانه آنها برای مهار رشد روزافزون این دین کامل در دنیا از جمله در کشورهای غربی هستند.

اینکه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی خیلی زود عمق خط فکری پنهان شده در پشت انتشار کتاب آیات شیطانی را شناسایی کرد نشان از بصیرت کم‌نظیر آن مرد الهی است.

علاوه‌بر اصول فقهی مسلم و قابل دفاع صدور حکم ارتداد و مهدورالدم بودن سلمان رشدی از سوی امام راحل (که جا دارد توسط اهل فن و برای پاسخ به شبهات بیش از گذشته واکاوی و طرح شود)، باید گفت؛ صدور این حکم قاطع اقدامی هوشمندانه و غیرتمندانه در دفاع از حریم اسلام و پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم بود که توانست ترمز توهین به مقدسات مسلمان از طریق سلمان رشدی‌های دیگر دست‌پرورده غرب و دشمنان اسلام را تا حد بسیار بسیار زیادی بکشد و اگر نبود صدور چنین حکم بازدارنده‌ای، با عزمی که در سران کشورهای غربی وجود داشت و دارد بی‌شک تاکنون نمونه‌های فراوانی از آیات شیطانی و نویسنده مرتد آن علیه دنیای اسلام تولید و تکثیر می‌شد.

در واقع امام راحل همچون طبیبی حاذق و با تشخیصی دقیق حکم به مبارزه و نابودی با یک میکروب مخرب را صادر کرد تا علاوه‌بر محافظت از پیکره جهان اسلام، جهان را نیز از گسترش میکروب کشنده و بیماری‌زای توهین به عقاید و ارزش‌ها و ادیان الهی مصون نگه دارد.

البته این طبیب دوراندیش دستور مهم و لازم‌الاجرای دیگری درخصوص حذف یک غده سرطانی از سطح منطقه و جهان را نیز صادر کرده‌اند که چیزی تا تحقق آن نمانده است.

ماجرای اخیر درخصوص سلمان رشدی یک بار دیگر به رسوایی و دروغ‌گویی سران کشورهای غربی دامن زد. جالب آنکه اکنون سران کشورهای غربی به‌ جای شرمندگی و عذرخواهی بابت حمایت از فردی که آشکارا و بی‌شرمانه مقدسات مسلمانان را مورد توهین قرار داده است، یک‌بار دیگر و پس از حمله به سلمان رشدی ژست دفاع از آزادی بیان و عقیده گرفته‌اند. این دروغگویان که چنین ادعای آزادی بیان و عقیده را مطرح می‌کنند باید پاسخ دهند چرا خود بزرگ‌ترین ناقضان آزادی بیان و عقیده هستند؟

چطور می‌شود آنها دم از آزادی بیان می‌زنند و حتی توهین به مقدسات اسلامی را می‌پذیرند اما در کشورهای آنها سؤال و نقد علیه هولوکاست ممنوع است؟ چطور سلمان رشدی توهین‌کننده به مقدسات اسلامی مورد حمایت آشکار آنها قرار می‌گیرد و برای حفظ جان وی میلیون‌ها دلار هزینه می‌کنند اما «روژه گارودی» از متفکران و ‌اندیشمندان فقط به علت سؤال یا تشکیک در ادعای صهیونیست‌ها درخصوص هولوکاست در فرانسه مدعی آزادی محاکمه می‌شود؟

یا چطور «اورسلا هاوربک» پیرزن ۹۳ ساله آلمانی به همین اتهام انکار هولوکاست با وجود کهولت سن روانه زندان می‌شود؟ رئیس‌جمهور فرانسه باید پاسخ دهد که چگونه در دفاع از آزادی عقیده سلمان رشدی اظهار فضل می‌کند اما در کشور تحت حاکمیت او زنان و دختران تنها به علت داشتن حجاب از حق تحصیل و بسیاری از حقوق اجتماعی محروم هستند؟

سران فرانسه و آمریکا و سایر کشورهای غربی و کسانی که اکنون در دفاع از نویسنده‌ای موهن دم از آزادی و حق حیات می‌زنند چرا از حق حیات کودکان و زنان کشته شده زیر آوار بمباران در افغانستان، یمن، سوریه، فلسطین، لبنان، عراق و… که با حضور مستقیم خود آنها یا با حمایت آشکارشان قربانی شدند چیزی نمی‌گویند و شرمنده نیستند؟

این دروغگویان ریاکار و مدعی حق حیات، چرا از حمایت همه‌جانبه خود از صدام و رژیم بعث عراق در حمله موشکی و بمباران شهرها و کشتار مردم بی‌گناه و کودکان معصوم ایرانی و همچنین بمباران شیمیایی علیه مردم و رزمندگان ابراز شرمندگی نمی‌کنند؟

آیا این رسانه‌های فریبکار غربی و فارسی‌زبان وابسته به غرب جرأت و حریت بیان این واقعیت‌ها و جنایات مورد حمایت سران خود را دارند؟

سران کشورهای اروپایی باید پاسخ دهند اگر مدعی حق حیات هستند چرا در برابر ترور ناجوانمردانه اَبَرمرد قهرمان مبارزه با تروریست یعنی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به دست آمریکایی‌ها که اروپا نیز امنیت کشورهای خود را مدیون رشادت‌های وی در مبارزه با داعش است، سکوت کردند؟

سران اروپا و آمریکا که مدعی آزادی عقیده هستند چطور پناهگاه و حامی منافقینی شده‌اند که قاتل هزاران مرد و زن و کودک ایرانی هستند و رگبار گلوله را به سمت افرادی که فقط ظاهری مذهبی و حزب‌اللهی داشتند یا در مغازه خود عکس امام را نصب کرده بودند می‌گرفتند؟

خنده‌دار اینکه این روزها گردانندگان شبکه سعودی ضدایرانی هم که کارفرمایانشان با اره‌برقی مخالف سیاسی و روزنامه‌نگار منتقدی همچون «جمال خاشقجی» را قطعه‌قطعه می‌کنند نیز در ضد انسانی بودن حکم علیه سلمان رشدی سخنوری می‌کنند! سران غرب هم برای تأمین نفت، این جنایت سعودی‌ها را به روی خود نمی‌آورند.

واقعیت آن است که دنیای غرب امروز رسواتر از همیشه در مسائلی همچون حقوق بشر، آزادی بیان و عقیده است اما در جنگ رسانه‌ای و القائات و تحریف با جدیت فعالیت دارد و می‌طلبد در کشورمان نیز مقابله با این تحریفات و جهاد تبیین در دفاع از ارزش‌ها و مبانی مسلم و والای اسلامی و انقلابی با جدیت و غیرتمندانه از سوی مسئولان و فعالان عرصه رسانه و همه کسانی که امکان آن را دارند دنبال شود به‌خصوص در آشنا ساختن جوانان با واقعیت‌های پوشانده‌شده با تحریف.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از «سلمان رشدی» تا «ابوبکر بغدادی» بیشتر بخوانید »

چرا سلمان رشدی از ترس در حمام پنهان شد؟

چرا سلمان رشدی از ترس در حمام پنهان شد؟



سلمان رشدی حتی زمانی‌که نیاز به تعمیرات در منزلش داشت مجبور بود خود را از لوله‌کش یا برقکار مخفی کرده و به این منظور خود را در حمام حبس می‌کرد!

به گزارش مجاهدت از مشرق، پایگاه خبری «پالو آلتو آنلاین» حدود یک دهه پیش (۲۰۱۲) گزارشی از زندگی مخفیانه و همراه با ترس نگارنده کتاب موهن «آیات شیطانی» منتشر کرد؛ موضوعی که کمتر رسانه‌ای به آن پرداخته‌است. چند روز پیش که سلمان رشدی مورد ضربات چاقو قرار گرفت، بهانه‌ای شد تا بخش‌هایی از این مقاله ترجمه و انتشار یابد که در ادامه می‌خوانیم؛

این گزارش درباره سرگذشت «سلمان رشدی» است؛ رمان‌نویس هندی بریتانیایی درمانده‌ای که برای نجات جان خود باید مخفیانه زندگی می‌کرد و همواره مجبور به نقل مکان از خانه‌ای به خانه دیگر بود. او حتی زمانی‌که نیاز به تعمیرات در منزلش داشت مجبور بود خود را از لوله‌کش یا برقکار مخفی کرده و به این منظور خود را در حمام حبس می‌کرد!

این داستان را رشدی با حدود ۳۰۰ نفری که در یک کتابفروشی جمع شده‌بودند، در میان گذاشت. او سال‌های زیادی را در مخفیگاه سپری کرد.

پس از صدور فتوای مهدور الدم بودن رشدی، بسیاری از نویسندگان و حامیان حقوق بشر غربی علیه افرادی که خواهان مرگ این رمان‌نویس بودند، اظهاراتی را مطرح کردند اما برخی مانند «جان لوکاره» رمان‌نویسی که به دلیل نگارش کتاب‌های جاسوسی خود شناخته می‌شود و «رولد دال» نویسنده کتاب‌های کودکان، آشکارا به کتاب رشدی انتقاد و او را به غرور و طمع متهم کردند، زیرا او صحبت‌هایی را که در کتاب خود به آن پرداخته بود، پس نمی‌گرفت.

البته برخی از نویسندگان همچون «مارگارت درابل» رمان‌نویس اهل انگلستان، «مایکل هولروید» زندگی‌نامه نویس انگلیسی و نیز «ایان مک ایوان» نویسنده و نمایشنامه‌نویس انگلیسی به حمایت از رشدی برخواسته و از وی محافظت کردند.

آنان در برخی شرایط برای وی سرپناه فراهم ساخته و همیشه محل اختفای او را همچون یک راز پنهان نگاه داشتند. رشدی از این نویسندگان قدردانی می‌کرد و درباره آنان بیان داشت، در جامعه‌ای که مردم نمی‌توانند دهان خود را برای نجات جان خود بسته نگاه دارند، این افراد برای نجات جان من، بیش از یک دهه دهان خود را بسته بودند.

این گزارش ۱۰ سال پیش پرسشی مطرح کرد مبنی بر اینکه «آیا هنوز جان رشدی از طرف افرادی که به دنبال اجرای فتوای سال ۱۹۸۹ هستند در خطر است یا خیر؟ این یک سوال حل نشده است.»

نگارنده در پاسخ به پرسش فوق، تدابیر امنیتی را برجسته کرد و نوشت: با این حال اما هنوز اقدامات احتیاطی برای حفاظت از وی انجام می‌شود. به عنوان مثال در این دیدار رشدی، کیف صدها نفری که وارد این کافه شدند، قبل از ورود توسط دو محافظ امنیتی در جلوی ورودی بازرسی شد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا سلمان رشدی از ترس در حمام پنهان شد؟ بیشتر بخوانید »

قصاص سلمان رشدی درس عبرتی برای منافقان و دشمنان اسلام

سلمان رشدی که بود و به چه سرنوشتی دچار شد؟


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: بامداد شنبه شب بود که رسانه‌های کشور آمریکا گزارش دادند «سلمان رشدی» نویسنده مرتد و هتاک به ساحت پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) که قصد سخنرانی در یک مرکز آموزشی به نام «چوتوکوآ» در غرب شهر نیویورک را داشت هدف حمله جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» ساکن شهر «فیرویو» قرار گرفته است.

فرار «سلمان رشدی» از ایران

«سلمان رشدی» که در سال ۱۳۶۷ پس از انتشار کتاب شرک آمیز «آیات شیطانی» و توهین به اسلام و پیامبر اکرم (ص) عصبانیت و خشم مسلمانان جهان را برانگیخته بود از ایران فرار کرد و تا امروز تحت پوشش امنیتی و حمایت گسترده و کم سابقه کشور‌های غربی برخوردار بود. البته این توهین آنقدر وسیع و گسترده بود که امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، فتوای ارتداد او را صادر کردند.

اما سلمان رشدی کیست؟ او عضو انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان بوده و هست و بر اساس اسناد و مدارکی که بعده‌ها به دست آمده، کتاب «آیات شیطانی» را به سفارش «گیلون ریتکن» رئیس یهودی انتشارات «وایکینگ» نوشته بود. این کتاب او برای نخستین بار در سال ۱۹۸۸ چاپ و منتشر شده است.

کتاب «آیات شیطانی» رمانی در ۹ فصل

نکته جالب اینجاست که بر خلاف تمامی تبلیغات و کار‌های رسانه‌ای صورت گرفته توسط رسانه‌ها و بنگاه‌های خبرپراکنی غربی پیرامون کتاب «آیات شیطانی» که عنوان می‌کردند این کتاب، کتابی علمی و نظری است، ولی با بررسی‌هایی که صورت گرفت مشخص شد این کتاب، یک کتابی داستانی و در غالب رمان است که ۹ فصل دارد.

حال بهتر است کمی هم که شده به زندگی «سلمان رشدی» بپردازیم. این نویسنده هتاک و مرتد که در ابتدای نگارش کتاب «آیات شیطانی» اصلا فکرش را هم نمی‌کرد به سرنوشتی دچار شود که مجبور شود مابقی عمر ننگین زندگی خود را در وحشت و ترس ناشی از تهدید به مرگ زندگی کند فقط در نخستین سالی که این کتاب سراسر شرک را منتشر کرده بود، مجبور شد تا ۱۵ بار محل زندگی خود را تغییر بدهد.

تغییر نام «سلمان رشدی» به «جوزف آلتون»

نکته جالب درمورد «سلمان رشدی» این بود که او آنقدر از فتوای امام خمینی (ره) دچار وحشت شده بود که حتی نام خود را به «جوزف آلتون» تغییر داد. ضمن اینکه حفاظت و نگهداری از او آنقدر برای دولت انگلیس سنگین و پرهزینه بود که شاهزاده چارلز انگلیسی پیرامون میزان هزینه نگهداری و محافظت از او با ناراحتی گفته بود: «سلمان رشدی سرباری پرخرج برای مالیات‌دهندگان انگلیسی است.»

«سلمان رشدی» و شهید «مصطفی محمود مازح»

از سوی دیگر چیزی بیش از شش ماه از صدور حکم ارتداد «سلمان رشدی» توسط امام خمینی (ره) نگذشته بود که این نویسنده هتاک و مرتد نخستین آثار نگارش کتاب شیطانی خود را به چشم خویش دید. دقیقا ۱۴ مرداد سال ۱۳۶۸ بود که جوانی ۲۲ ساله به نام «مصطفی محمود مازح» که تبعه کشور فرانسه هم بود با شناسایی هتل محل اقامت او با انفجار خود قصد به درک واصل کردن او را داشت که متاسفانه در این راه موفقیتی به دست نیاورد.

بعد از این سوءقصد نافرجام بود که روز به روز تدابیر امنیتی شدیدتری را غربی‌ها برای «سلمان رشدی» تدارک دیدند به صورتی که حتی شرکت‌های هواپیمایی، چون «بریتیش ایرویز» و «ایرکانادا» هم حضور این نویسنده مرتد را در پرواز‌های خود ممنوع اعلام کرده بودند.

قتل عوامل و مترجمان کتاب «آیات شیطانی»

نگارش کتاب «آیات شیطانی» توسط «سلمان رشدی» آنقدر دامنه و ابعاد وسیعی پیدا کرد که حتی مترجم ژاپنی این کتاب به نام «هیتوشی ایگاراشی» نیز در شهر «تسوکوبا» ژاپن کشته شد. ضمن اینکه مترجم ایتالیایی کتاب «آیات شیطانی» نیز در شهر میلان توسط افراد ناشناس مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت. همچنین ناشر نروژی این کتاب به نام «ویلیام نیگارد» نیز به ضرب گلوله کشته شد.

هدف قرار گرفتن توسط «هادی مطر»

در نهایت نیز بامداد شنبه ۲۱ مرداد «سلمان رشدی» نویسنده مرتد و هتاک به ساحت پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) که قصد سخنرانی در یک مرکز آموزشی به نام «چوتوکوآ» در غرب شهر نیویورک را داشت هدف حمله جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» ساکن شهر «فیرویو» قرار گرفت و بر اساس آخرین نظر پزشکان یک چشم خود را از دست داده و چاقو به کبد او اصابت کرده است و در حال حاضر با کمک دستگاه تنفس مصنوعی زنده است.

در پایان باید گفت امام خمینی (ره) به عنوان رهبری فرزانه و که حکومت ۲۵۰۰ ساله سراسر ظلم و ستم پهلوی را سرنگون کرد و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود با بصیرت و درایت هرچه تمام، با صدور حکم ارتداد سلمان رشدی فتنه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا را به غربی‌ها بازگرداند و موجب شد نه تنها این کتاب در بین مردم، حتی آن دسته از افرادی که از پایه دینی و مذهبی ضعیفی برخوردار هستند مقبولیت و جایگاهی پیدا نکند که خود شخص نویسنده ان نیز به عنوان فردی نامعتبر، معلوم‌الحال و کافر شناخته شود.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلمان رشدی که بود و به چه سرنوشتی دچار شد؟ بیشتر بخوانید »

واکنش نخست وزیر رژیم صهیونیستی به ماجرای سلمان رشدی

واکنش نخست وزیر رژیم صهیونیستی به ماجرای سلمان رشدی



نخست‌وزیر موقت رژیم صهیونیستی ضمن محکومیت حمله به «سلمان رشدی»، این اقدام را حمله به ارزش‌ها و آزادی‌های صهیونیستی توصیف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «یائیر لاپید» نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی روز گذشته (شنبه) در نیویورک طی پیامی حمله به «سلمان رشدی» نویسنده مرتد و و موهن به ساحت پیامبر گرامی اسلام (ص) را محکوم و برای او آرزوی بهبودی کامل کرد.

طبق گزارش پایگاه خبری «i۲۴»، نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی در توئیتی که به زبان انگلیسی نوشته و آن را منتشر کرد، گفت: «حمله به سلمان رشدی حمله به آزادی‌ها و ارزش‌های ماست».

لاپید در ادامه ضمن متهم کردن تهران به تحریک در این اقدام، افزود: «از طرف تمام مردم اسرائیل برای رشدی آرزوی بهبودی عاجل و کامل داریم».

رسانه‌های آمریکایی گزارش دادند سلمان رشدی ساعت ۱۱ صبح جمعه (به وقت محلی) در ۱۲ اوت ۲۰۲۲ هنگامی که قصد سخنرانی در مرکز «چوتوکوآ» در غرب نیویورک داشته، مورد حمله قرار گرفته است.

روزنامه «دیلی‌میل» در خبری شامگاه جمعه مدعی شد که رشدی مورد اصابت ۱۰ یا ۱۵ ضربه چاقو قرار گرفته، در حالی که رسانه انگلیسی‌زبان دیگر نوشته وی مورد اصابت ۱۰ تا ۱۵ ضربه چاقو و مشت قرار گرفت.

سلمان رشدی بعد از انتشار رمان موهن «آیات شیطانی» در سال ۱۳۶۷ هجری شمسی خشم مسلمانان را برانگیخته بود و به همین دلیل به یک زندگی مخفی با شرایط سخت امنیتی روی آورده بود؛ حضرت امام خمینی (ره) بعد از انتشار این کتاب فتوای ارتداد وی را صادر نمودند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش نخست وزیر رژیم صهیونیستی به ماجرای سلمان رشدی بیشتر بخوانید »