سلیمانی

خاطرات مسئولان، فرماندهان و نزدیکان شهید سلیمانی در «سیمای سلیمانی»


خاطرات مسئولان، فرماندهان و نزدیکان شهید سلیمانی در «سیمای سلیمانی»

کتاب «سیمای سلیمانی» نوشته« حجت‌الاسلام علی‌ شیرازی» از سوی انتشارات خط مقدم به‌زودی منتشر می‌شود.



منبع

خاطرات مسئولان، فرماندهان و نزدیکان شهید سلیمانی در «سیمای سلیمانی» بیشتر بخوانید »

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد



رونمایی از کتاب اینجا سوریه است - زینب سلیمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «اینجا سوریه است؛ صدای زنان راوی جنگ»؛ عصر دیروز با حضور با حضور، زهره یزدان‌پناه؛ نویسنده کتاب، زینب سلیمانی، مدیر بنیاد مکتب حاج قاسم و دختر شهید سردار سلیمانی، لاله افتخاری؛ دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان، وحید جلیلی؛ مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام حمیدرضا غریب‌رضا؛ مدیر مرکز گفتگوی دینی، سجاد اسلامیان؛ فعال جهان اسلام، مسعود ملکی، مدیر مدرسه سینمایی هنر و ماه، میثم رشیدی مهرآبادی؛. فعال حوزه کتاب و جمع محدودی از علاقمندان به میزبانی کتابفروشی به‌نشر(تهران) برگزار شد.

لاله افتخاری در ابتدای این نشست، در سخنانی عنوان کرد: روایت و رساندن پیام مظلومیت، پیام مدافعان حق، پیام کسانی که جان‌فشانی کردند، یک عبادت است و تداوم این راه، رسالت زینبی و سجادی امروز ما است. البته در این روایتگری همه باید انجام وظیفه کنند، مانند اقدام ارزشمندی که خانم یزدان‌پناه انجام دادند، خانم‌ها با الهام گرفتن از حضرت زینب‌(س)، باید نقش و رسالت پررنگ‌تری برای خود در نظر بگیرند، چرا که شاید آن ظرافت‌هایی که معمولا در نگاه، قلم و بیان زنانه است، بیشتر بتواند زوایای تاریخ، مظلومیت‌ها، مقاومت‌ها و رشادت‌ها را به گوش تاریخ برساند.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی ادامه داد: بصیرت‌بخشی وظیفه همگان است، دیدن زوایا و بیان آنچه که هست تا قلم به دست مستکبرین جهانی نیفتد تا برای مثال، داعش را به عنوان منجی عالم بشریت و به عنوان دفاع‌کننده از حقوق زنان و کودکان معرفی­ نکنند. اگر قلم‌های پاک، رسالت‌محور و حقیقت‌گو وجود نداشته باشد ، استکبار به دست افراد مزدور تحقق پیدا خواهد­کرد که تاریخ را وارونه جلوه می‌دهد. بنابر­این اینجا باید تشکر کنیم از همه کسانی که زمینه دیدن زوایا و مظلومیت‌ها را فراهم کرده‌اند و به طور ویژه از خانم یزدان‌پناه که مجاهدت کردند، در سختی‌ها به کشور دیگری رفته و وقت گذاشتند تا بگویند اگر مجاهدان ما در کنار مردم سوریه بودند، خواهرانی نیز داریم که رسالت زینبی‌شان را به انجام برسانند و برای تاریخ و امروز بشریت، بیان کنند.

نماینده سابق مجلس عنوان کرد: امروز توفیق رونمایی از کتاب ارزشمندی را داریم که هم حجیم است و هم ثقیل از نظر بسیار پرمحتوا که ان‌شاءلله امیدوارم همه آن را مطالعه کنند و در این مسیر باز هم شاهد تلاش‌های خانم‌ها و اهل قلم باشیم که مانند خانم یزدان‌پناه به دل خطر بزنند.

چرا به حضور ایران نیاز بوده است

حجت‌الاسلام حمیدرضا غریب‌رضا، مدیر مرکز گفتگوی دینی نیز در ارتباطی مجازی در این رونمایی اظهار داشت: فکر می‌کنم هیچ‌کس به اندازه من از خواندن این کتاب تاثیر عاطفی نبرده باشد، از این جهت که خدا توفیق داد که در لحظات اول حرکت برای نوشتن این کتاب در ضمن گروهی که عزیزان در سوریه تشکیل داده بودند، خدمتگزاری می‌کردیم. بنده خودم هنگامی که مطالب ابتدایی کتاب را می‌خواندم، برایم سخت بود. خانم یزدان‌پناه با توجه به اینکه مستندساز هم هستند، سبک زیبایی را در نوشتن این کتاب به کار برده بودند و من کاملا لحظه به لحظه، متن کتاب را در مقابل خود، مانند فیلم می‌دیدم و برای من که در بخشی از سفر در خدمت گروه تألیف کتاب بودم، تداعی می‌شد.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی افزود: به دوستان مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به عنوان متولی کار، پیشنهاد دادم که به شخصیت‌های سیاسی و رسانه‌ای که رسما مخالفت با حضور ایران در سوریه مخالفت می‌کنند این کتاب را اهدا کنند تا واقعیت‌های جنگ سوریه را ببینند و بخوانند و بدانند چرا به حضور ایران نیاز بوده است.

غریب رضا تاکید کرد: یکی از دستاوردهای این کتاب، نشان دادن عمق فاجعه و جنایت‌های گروه‌های تکفیری مخصوصا در قبال زنان و کودکان بوده که معمولا قربانی اول جنگ سوریه بوده‌اند. اگر بخواهیم توصیفی در مورد این کتاب داشته باشیم، «اینجا سوریه است» نه یک رمان است و نه یک کتاب خاطره‌نگاری، بلکه یک تاریخ‌نگاری تحلیلی-عاطفی است که تحت‌تأثیر روحیه مسندسازی نویسنده، همانند یک فیلم مستند، زیبا شده که در آن هم تحلیل می‌بینید و هم عواطف طرفین و هم حاشیه‌نگاری‌های سفر نویسنده و همچنین بیان مسائل پیش و پس، توصیف اماکن، وقایع و حوادث جنگ. در واقع، به صورت موسع، جنگ‌شناسی سوریه را ارائه می‌دهد اما خشکی کتاب‌های تاریخ رسمی را ندارد و این مسائل در قالب روایات مختلف مطرح شده است. کتاب هم استناد تاریخی دارد و هم روایتی داستان‌گونه‌.

این فعال جهان اسلام بیان کرد: در قسمتی از کتاب، خانم یزدان‌پناه با خانمی مصاحبه کرده بود که نقل می‌کرد که تکفیری‌ها آمده بودند تا یکی از دختر بچه‌های آنها را ببرند اما وقتی پدرش مقاومت کرد، تکفیری‌ها پای آن دختر را همانجا شکستند، اینها نشان می‌‍‌دهد که خواندن این کتاب بسیار سخت است و بنده توصیه می‌کنم چه کسانی که موافق حضور ایران در سوریه هستند و چه کسانی که مخالف حضور ایران هستند، این کتاب را بخوانند تا این شرایط جنگی و مصیبت مردم سوریه را درک بکنند تا قضاوت صحیح و منصفانه‌ای داشته باشند.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

غریب رضا تصریح کرد:  نکته دیگر درباره این کتاب، نشان دادن نگاه مردم سوریه نسبت به حضور نظامیان ایرانی است که برخلاف آنچه رسانه‌های غربی ترویج می‌کردند، مردم سوریه چون حمایت‌های ایران را دیده بودند، به گونه‌ای عاشق ایرانی‌ها بودند و حتی برخی، ایرانی‌ها را تقدیس می کردند، این تعاملات در کتاب نشان داده شده است.

«اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست

زینب سلیمانی، دختر سردار شهید حاج قاسم نیز در سخنانی در این نشست اظهار داشت: قبل از صحبت درباره کتاب چند جمله‌ای کوتاه در مورد علاقه شهید سلیمانی به کتاب و مطالعه و میزان اعتنای ایشان به ادبیات و حتی نوشتن در موضوعات مختلف سخن می‌گویم. بنده همواره به این نکته اشاره می‌کنم که شاید برای خیلی‌ها غیر قابل باور باشد که شخصی با این میزان دغدغه و با حجم بالای کار، وقت زیادی را برای مطالعه می‌گذارد. من گاهی می‌دیدم که در مواقع مسافرت در هواپیما، ایشان هنگام رفتن، شروع به خواندن یک کتاب می‌کردند و شب که برمی‌گشتیم در پرواز این کتاب را تمام می‌کردند، در حوزه کتابخوانی، حرفه‌ای شده بودند و جزو توصیه‌های اصلی‌شان به قشرهای مختلف به خصوص جوان، این بود که مطالعه داشته باشند و مورد دوم این بود که هرکس تاجایی که می‌تواند و در توانش است برای جامعه کار فرهنگی انجام دهد.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی افزود: در بحث کتاب ارزشمند «اینجا سوریه است» جا دارد هم از خانم یزدان‌پناه و همچنین مجموعه دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تشکر کنم که به چنین موضوعاتی می‌پردازند. نیاز امروز ما این است که درباره مسئله سوریه، این کتاب‌ها نوشته شوند تا ده سال دیگر یک سندی برای رجوع افراد مختلف باشد.

مدیر بنیاد مکتب حاج قاسم در ادامه سخنانش عنوان کرد: رسانه‌های غربی همواره در تلاشند تا ما را از ناحیه حضور در منطقه، زیر سؤال ببرند اما آنچه که بیشتر مورد توجه آنهاست، این است که چرا جمهوری اسلامی در سوریه ورود کرده است؟ چرا در سوریه باید جوانانمان شهید بشوند؟ سعی دارند که حقیقت واقعی سوریه را با شلوغ‌کاری‌ها و اطلاعات کمی که در دسترس می‌گذارند، تصویر دیگری از آن را جلوه ­بدهند. این کتاب و امثال این کتاب، به ما که در عصر امروز زندگی می‌کنیم و به آیندگان بعد از ما نشان می‌دهد که چه خطر بزرگی در مقابل جامعه بشریت وجود داشت و اگر از بین نمی‌رفت چه اتفاقات وحشتناکی رخ می‌داد.

سلیمانی خاطرنشان کرد: توصیه بنده به کسانی که با موضع اینکه چرا ما در سوریه جنگیدیم و از آن دفاع کردیم، مخالف هستند، این است که کتاب «اینجا سوریه است» را بخوانند و لحظه‌ای چشمانشان را ببندند و ایرانی پر از داعش را تصور کنند. اگر مدافعان حرم و فرمانده شهیدشان در سوریه نمی‌ایستاد، نه فقط ایران بلکه تمام کشورهای منطقه درگیر می‌شدند.برای حاج قاسم و مدافعان حرم اینکه این افراد مسیحی هستند یا سنی یا شیعه، مهم نبود، مهم این بود که ناموس و زن و بچه مردم در چنگال یک غده سرطانی نباشند. خواهشم از تمام عزیزان که مخالف این تفکر و ایستادگی‌اند این است که این کتاب را و امثال آن را لطفا مطالعه کنید و خود را جای مصاحبه‌شوندگان کتاب بگذارید.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

دختر شهید حاج قاسم سلیمانی تاکید کرد: در اینجا جا دارد که بنده به  روح مطهر همه شهدای مدافع حرم درود بفرستم و از خداوند بخواهم که به خانواده‌های این شهدا به خاطر صبوری و ایستادگی اجر دو برابر بدهد که اگر مدافعان حرم و حاج قاسم از مرزهای ما دفاع نمی‌کردند الان راوی‌های این کتاب از خواهران و برادران خودمان بودند نه اینکه خانم یزدان‌پناه به سوریه سفر کنند.

روایت زنانه جنگ مهم‌تر از روایت سخت آن است

سجاد اسلامیان، فعال جهان اسلام و کارشناس تاریخ شفاهی حوزه بین‌الملل عنوان کرد: از روز اولی که جنگ در سوریه آغاز شد، با یک مسئله‌ و مشکل اساسی با عنوان روایت جنگ در سوریه مواجه بودیم. خاطرمان هست که اوایل، اصطلاح مدافعان حرم هنوز باب نشده بود و رسانه‌های ما نمی‌دانستند چه عنوانی را برای این شهدا به کار ببرند. از آن طرف، دشمن، از رسانه به بهترین نحو ممکن برای شعله‌ورتر کردن جنگ استفاده می‌کرد، در صورتی که در فضای جنگی آن روزها، چیزی که از رسانه‌های خودمان دیدیم اینجور نبود که بتوانند مقابله کنند.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی افزود: این شکاف رسانه‌ای، حتی می‌توانیم بگوییم یک شوک برای رسانه‌های ما بود که نمی‌دانستند در برابر این اتفاقی که در سوریه می‌افتاد، چه نوع واکنشی نشان بدهند، حالا امروز که این جنگ تقریبا پایان یافته است، هرچند شاهد اشغال بخش‌هایی از سوریه هستیم ولی جنگی به آن معنای چند سال گذشته وجود ندارد؛ بحث روایت جنگ و بیان آن چیزی که رخ داده است، مسئله‌ی جدیدی و بسیار مهم است.

اسلامیان ادامه داد: در این زمینه هم دشمن از ما جلوتر است. کتاب‌هایی مانند کتاب «اینجا سوریه است» که روایت و خاطرات زنانه یا کودکانه از جنگ سوریه نشان می‌دهد، توسط خیلی از جریان‌های غربی و حتی عربی، فرانسوی یا قطری منتشر شده و کتاب‌هایشان در بازار دنیا موجود است. از آن طرف روایتی است که همراه با نوعی تحریف است. چون که متولی کتاب، از یک طرف علت جنگ و آوارگی مردم سوریه را بیان نکرده و از طرف دیگر پس‌زمینه‌ی افراد خارجی که این کتابها را می‌خوانند، به خاطر آن فضای رسانه‌ای که از قبل برای او وجود دارد، علت تمام مشکلات را نظام سوریه و حامیان آن می‌داند. ما در این قضیه، به کتاب‌هایی مثل «اینجا سوریه است» به شدت نیاز داریم، چه برای مخاطب داخلی و چه برای مخاطب بین‌المللی‌.

این فعال حوزه تاریخ شفاهی بین‌الملل اظهار داشت: جنس جنگ در سوریه، ممکن است بگوییم یک جنگ با دخالت خارجی بوده است اما واقعیت قضیه این است که در بالاترین آمار ۱۰ درصد از کسانی که می‌جنگیدند، چه در طرف نظام و چه در طرف معارضین، خارجی بوده‌اند و ۹۰ درصد خود مردم سوریه بوده‌اند، روایت‌کردن این نوع جنگ، به شدت، سخت است. لذا باید به طور جدی فکر کنیم که چگونه این برادرکشی را روایت ‌کنیم. مهم‌تر از همه، همین وصف و روایت زنانه و کودکانه است. این‌ها بیشتر می‌توانند دیده شوند تا روایت‌های سخت جنگ که نوعی یک برادرکشی بوده و به آن یک نگاه دیگری می‌دهد.

«اینجا سوریه است»؛ یک نقطه شروع است

وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی نیز در ارتباطی مجازی در این نشست گفت: این کتاب، به نظرم این یک نقطه شروع است و اتفاق تازه‌ای در فضای ادبیات مقاومت است و به نظرم، از جهات گوناگون تاثیر گذار و جریان‌ساز خواهد بود. جدای از بحث‌های محتوایی درباره کتاب و آن پیامی و جایگاهی که در ادبیات مقاومت دارد، از جهت بار دراماتیک، به شدت کتاب ممتازی است یعنی حتی اگر کسی علاقه‌مند به مباحث این منطقه هم نباشد و اتفاقات را دنبال نکرده باشد یا صرفا به دنبال داستان و قصه باشد، باز این کتاب، یک کتاب خواندنی است و ده‌ها ماجرای بسیار جذاب با قلم خانم یزدان‌پناه به یک شیوه دراماتیک پُرکششی روایت شده و اگر کسی حتی به دنبال ماجرا باشد، کتاب جذبش خواهد کرد.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی ادامه داد: در ژانرهای گوناگونی می‌شود این کتاب را جای داد که یک ژانرش، ادبیات مقاومت است که گفتم در این مقوله، یک کتاب ممتازی شده ولی بالاخره در جهان، ژانرهای مختلف ادبی وجود دارد که هرکدام مخاطبان خاص خودش را دارد، در این کتاب، قصه‌های گوناگونی روایت شده که در حالی که در بسیاری از کتاب‌های ژانر جنایی، نویسنده با تخیلش، قصه‌ای را گفته است.

جلیلی افزود: اینها را از این جهت تاکید می‌کنم که توجه بدهم به اینکه ما در فضای ادبی و هنری کشور با یک سری ادعاها و فضاسازی‌هایی توسط جریان غرب‌زده و روشنفکرماب مواجه هستیم که اینها میگویند که ما دنبال به اصطلاح ادبیات دینی، انقلابی، متعهد و اینها نمی‌رویم، یعنی هرچیزی که بخواهد یک پسوند محتوایی داشته باشد، ما را از هنر دور می‌کند و فاصله می‌اندازد بین ما و ادبیات محض، هنر محض و… می‌خواهم عرض کنم که همین مایه جذاب دراماتیکی که در این کتاب «اینجا سوریه است» رخ کرده، نشان می‌دهد که اتفاقا اگر واقعا این مدعیان به همان حرف خودشان هم اعتقادی داشتند باید چنین سوژه‌هایی، موضوعاتی، مقوله‌هایی، حوزه‌هایی نباید در ادبیات و روزنامه‌نگاری روز ایران سانسور می‌شد.

مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب تصریح کرد: این کتاب، به نظرم صرفا روایت جنگ سوریه نیست بلکه به یک معنا، این کتاب، روایت جنگ دیگری هم است، روایت جنگ نرمی‌ که بر سر مقولاتی مثل هنر و تاریخ‌نگاری، تاریخ شفاهی و روزنامه‌نگاری. این کتاب به نوعی راوی این جنگ هم است و همزمان در دو جبهه می‌جنگد و نشان می‌دهد عملا بدون اینکه بخواهد شعار بدهد و صرفاً نظریه‌پردازی کند، نمونه عینی ارائه می‌کند که فضای روشنفکری و ادبیات غرب‌زده در ایران چطور یک سری مایه‌های مهم ژرنالیسم، هنر و ادبیات را صرفا و صرفا به خاطر اینکه ممکن است به ضرر غربی‌ها تمام شود، حذف و سانسور می‌کند و کاملا ایدئولوژیک و سیاسی برخورد می‌کند.

رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی در ایران

جلیلی یادآور شد: حتی بسیاری از خبرنگاران اروپایی هم که وارد سوریه می‌شوند و تلاش می‌کنند روایت‌های خاص خودشان را از آن جنگ بدست بیاورند ولی در فضای ایران به غیر از همان روایت مسلطی که توسط رسانه‌های غربی گفته می‌شود، در این به اصطلاح رسانه‌ها و محافل روزنامه‌نگاری، ادبی و هنری ایران راجع به سوریه پذیرفته نمی‌شود و هیچ تحرکی برای اینکه به این بحرانی که در منطقه و همسایگی ما اتفاق افتاده است، نزدیک شویم و برویم از درون، روایتش کنیم، اتفاق نمی‌افتد. «اینجا سوریه است» رسواگر مدعیان به ادبیات رئالیستی در ایران هم است. «اینجا سوریه است» می‌تواند آغازگر یک دومینو هم باشد یعنی اولا درفضای ادبیات مقاومت یک سرفصل‌گشایی می‌کند، فضایی را نشان می‌دهد که کمتر به آن پرداخته شده، لاقل در ادبیات مکتوب ما، کمتر چنین چیزی را به زبان فارسی داریم که یک مولف ایرانی در بحران‌های منطقه ورود کرده باشد آن هم از نگاه زنانه، بحرانی به عمق جنگ سوریه را روایت کرده باشد این یک سرفصل‌گشایی است ولی صرفا در ادبیات این اتفاق، امتداد پیدا نخواهد کرد، بسیاری از صحنه‌هایی را که خانم یزدان‌پناه با قلمشان تصویر کردند، می‌توانند موضوعاتی و دست‌مایه‌هایی شوند برای نقاشان که اگر در آن میدانِ واقعیت‌های تلخ و متاثرکننده دوربینی نبوده که این‌ها را ثبت کند، تابلوهای ماندگاری می‌تواند از صحنه‌های کتاب خلق شود، خیلی از این تصاویری که در خاطرات آمده قابلیت این را دارد که تبدیل به فیلم کوتاه شود.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی با اشاره به برخی از خاطرات و روایت‌های کتاب گفت: به طور مثال، روایتی که از ایمان فتوح شده در کتاب واقعا خانم ایمان فتوح که در کتاب که واقعا یک شخصیت جهانی است غربی‌ها او را مطابق پارادایم خودشان می‌دیدند، او را در حد جایزه نوبل مطرح می‌کردند، واقعا ایمان فتوح قابلیت این را دارد که به عنوان یکی از شخصیت‌های بین‌المللی جهان اسلام مطرح شود و در این حرکت‌های صلح طلبانه و… می‌تواند علمدار باشد و به یکی از سندهای حقانیت جبهه مقاومت در جهان تبدیل شود.

توصیه حاج قاسم به فعالان جبهه فرهنگی انقلاب

مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب عنوان کرد: کسانی که حتی به این حوزه هم علاقه ندارند اگر صرفا ماجرا بخواهند ماجرای جذاب به اصطلاح تاثیر گذار پرکشش و قصه‌های به اصطلاح جذاب بخواهند بخوانند این کتاب پر از این نوع قصه ‌ها است، هرکدام از این‌ها می‌توانند دست‌مایه‌ی کارهای مستند بعدی باشند، سرنوشت بعضی از شخصیت‌های کتاب، خوب است در ویرایش‌های بعدی کتاب پیگیری شود مثلا آن خانمی‌که دوتا دخترش گم شده بودند و چشم انتظار آنهاست چنی مسائلی، این انتظار را در مخاطب برمی‌انگیزد که اینها را دنبال کند خیلی از مستندسازها می‌توانند ادامه اینها را بروند بررسی کنند خیلی از داستان‌نویس‌ها می‌توانند مایه‌های دراماتیک کتاب را بنویسند، فیلمسازهای داستانی می‌توانند به شکل فیلم کوتاه حتی فیلم‌های سینمایی بلند از این کتاب استفاده کنند. این کتاب، یک نقطه شروع خواهد بود و دومینویی را می‌تواند در فضای جبهه هنری انقلاب ایجاد کند.

جلیلی خاطرنشان کرد: در پایان هم یاد کنیم از سردار بزرگ امت اسلامی‌، شهید حاج قاسم سلیمانی که به یک معنا واقعا ایشان کلید اول را زدند. در جلسه‌ای که در سال ۹۵  ایشان در جلسه‌ای با بچه‌های فرهنگی انقلاب، گفت ما در جنگ جغرافیا و میدان را پیروز می‌شویم اما روایت این جنگ هم مهم است و مثال زد که مثل این می‌ماند که شما وارد یک اتاق عملی شوید، اگر توجیه نباشید که در آن اتاق عمل چه اتفاقی در جریان است، می‌بینید یک نفر چاقو دستش است مثلا شکم یک نفر دیگر را پاره کرده، اگر آدم شجاعی باشید با آن کسی که چاقو دستش است درگیر می‌شوید، اگر آدم ترسویی باشید غش می‌کنید، ایشان می‌گفت موقعیت ما الان در سوریه چنین موقعیتی است یعنی اگر معلوم نشود که ما در سوریه، یک غده سرطانی را جراحی ‌کردیم، ‌اگر این مشخص نشود، ما حتی اگر در میدان هم پیروز شویم به آن پیروزی مطلوب و ایده‌آل خودمان دست پیدا نکردیم. همان جلسه موجب شد که یک سری حساسیت‌هایی از سوی بچه‌های فرهنگی انقلابی شروع شود که یکی از آنها همین سفر خانم یزدان‌پناه به سوریه بود که به ثمر رسید و امیدوار هستیم که برکاتش روز به روز بیش از پیش آشکار و آشکارتر بشود و این سرفصل‌گشایی که ایشان در این حوزه کردند، ان‌شاءلله در قالب‌های مختلف و در ژانرهای گوناگون بازتولید بشود.

دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

زهره یزدان پناه، نویسنده کتاب «اینجا سوریه است» نیز در سخنانی در این نشست عنوان کرد: این کتاب، حاصل یک تلاش تیمی بوده است، منتها توفیق در صحنه بودن با من بوده است. یادم است بعد از پیشنهادی که آقای جلیلی برای نگارش چنین کتابی کردند، در آستانه سفرم به سوریه، از ایشان پرسیدم که شما توصیه خاصی برای این کار و چگونگی پروژه ندارید که ایشان فقط یک جمله گفتند که شما تا می‌توانید قصه جمع کنید و روایت‌های مردم را با جزئیات جمع‌آوری کنید.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

وی ادامه داد: من که هم نویسنده بودم هم مستندساز بودم، خیلی راحت می‌توانستم بفهمم که یک طراحی ذهنی پشت این قضیه است و الان که صحبت‌های آقای جلیلی را شنیدم دیدم که دقیقا من درست فکر کردم، همین قصه جمع کردن در واقع یک طراحی اولیه است برای بازتولیدهای بعدی که می‌تواند در قالب‌های مختلف صورت گیرد. منتها چیزی که برای من مهم بود و در مقدمه کتاب هم اشاره کردم این بود که معتقد بودم که حضرت حجت(عج) وقتی می‌خواهند تشریف بیاورند، اساس ظهور ایشان فرامذهبی و فرا قومیتی است، نقطه ثقل اصلی حرکت ایشان، حفظ و احیای کرامت انسانی است که در عصر حاضر به خصوص در دنیای غرب به سمت نابودی می‌رود، این نگاه فرا قومیتی و فرامذهبی را خانم زینب سلیمانی هم اشاره کردند که در نگاه و منظر حاج قاسم سلیمانی هم بود.

یزدان پناه یادآور شد: این اتفاق بزرگی است که در کشوری مثل سوریه قومی با قوم دیگر می‌شود و در بعضی از بخش‌ها برادرکشی راه می‌افتد ولی چه اتفاقی می‌افتد که چنین نگاهی نسبت به مدافعین حرم آنجا پیدا می‌شود. این از برکات وجود مدافعین حرم و فرمانده سلحشورشان بوده که من خدا را شکر می‌کنم که به هرحال این کتاب با همه ی فراز و نشیب هایی که وجود داشت، به ثمر رسید.

وی تصریح کرد: بزرگ‌ترین آرزوی من هم در هنگام تحقیق میدانی این پروژه و هم موقع نوشتن کار این بود که اولین خواننده کتاب، حاج قاسم سلیمانی باشد ولی زمانی که کتاب به چاپ رسید، حضور فیزیکی ایشان در میان ما نبود. من این کتاب را تقدیم می‌کنم به همه مدافعان حرم و به خون پاک همه شهدای خلقت در همه جای دنیا و به همه زنان و کودکان تاریخ که امروز به دلیل ایستادگی آنها روز مقاومت اسلامی نامیده شده است و خوشحالم که در این روز و در دهه اول محرم امسال، این رونمایی برگزار می‌شود.

نویسنده کتاب «اینجا سوریه است» در پایان سخنانش گفت: این کار، یک پروژه فراعادی در یک شرایط فراعادی بود، به رغم همه سختی‌ها معتقدم که این اول راه است و به قول بعضی از دوستان در این اوضاع و شرایطی که وجود دارد چرا ما کتاب اینجا عراق است را نداشته باشیم؟ چرا اینجا فلسطین است را نداشته باشیم؟ چرا اینجا افغانستان است را نداشته باشیم؟ چرا اینجا بحرین است را نداشته باشیم؟ مهم‌تر این است که یک نهضتی باید راه بیفتد برای اینکه این تاریخ شفاهی برای انتقال به نسل آینده ثبت شود و بهترین مجربان این کار، خود مردم این کشورهای مقاومت هستند.

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد

براساس این گزارش، کتاب «اینجا سوریه است» با جلد گالینگور، در ۷۷۶صفحه، شمارگان ۱۰۰۰جلد و با قیمت ۱۳۰هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است و علاقمندان علاوه بر کتاب‌فروشی‌ها می‌توانند از طریق صفحات مجازی ناشر به نشانی raheyarpub و یا سایت vaketab.ir نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.



منبع خبر

زینب سلیمانی: «اینجا سوریه است» نیاز امروز ماست/ جلیلی: این کتاب، رسواگر مدعیان ادبیات رئالیستی ایران است/ یزدان‌پناه: دوست داشتم حاج قاسم اولین مخاطب کتاب باشد بیشتر بخوانید »

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس



شهید محمدرضا دهقان امیری

گروه جهاد و مقاومت مشرق – این که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانه‌ای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بی‌وقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سال‌های دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند، گفتند.

چندین روز مشرق را با قسمت‌های مختلف این گفتگو همراهی کنید و زندگی جوانی را بخوانید که مادرش از سرنوشت او با خبر بود و قلبش در زمان شهادت فرزند، ساحل آرامی شد برای پهلو گرفتن کشتی متلاطم سایر اعضای خانواده…

خانم طوسی که این روزها مدیریت یک دبیرستان را بر عهده دارد، سالهاست در کسوت معلمی به فرزندان این مرز و بوم خدمت می‌کند و دلسوزانه و با دقت، زوایای جذابی از زندگی پسر برومندش را برای ما نورتاباند و شوقمان را از شناخت این رزمنده مدافع حرم، صد چندان کرد. قسمت اول این گفتگو، پیش روی شماست.

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس

**: ماجرای کتاب زندگی‌نامه آقامحمدرضا از کجا آغاز شد؟

مادر شهید: گفتگوهایی با ما و همرزمان محمدرضا در انتشارات روایت فتح انجام شد و قرار بود که کتاب، به اولین سالگرد شهادت برسد اما به سرانجام نرسید. حدود سه سال گذشت تا این که بخشی از گفتگوها به صورت مکتوب به ما داده شد و بعدا برای کتاب شهید، استفاده شد. زیر قبه امام حسین علیه السلام در کربلا خواستم که کتاب محمدرضا زودتر نهایی بشود. در مدت کوتاهی یکی از دوستان از شیراز تماس گرفت و پیشنهاد داد با انتشارات نیستان و آقای شجاعی که فعال هستند، تماس بگیرم. به دلم افتاد که این کار خیلی خوب و زود انجام می شود. اصلا هیچ شناختی از پسرِ آقا سیدمهدی شجاعی نداشتم. وقتی با آقای سیدعلی شجاعی تماس گرفتم، خانم مقصودی پاسخ من را دادند و قرار شد از طرف آقای شجاعی با من تماس بگیرند. من یک ربع حرف زدم و ایشان به دقت، حرف‌های من را گوش دادند.

**: ایشان از همکاران بسیار گرانقدر انتشارات نیستان هستند که کتابی هم از خاطراتشان در پیاده‌روی اربعین نوشته و منتشر کرده‌اند که بسیار خواندنی است.

مادر شهید: اتفاقا خیلی دوست دارم ایشان را ببینم. چون انرژی مثبتی از پشت تلفن به من دادند. گفتند که من خودم با آقای سیدعلی شجاعی صحبت می کنم و نتیجه را تا یکی دو روز آینده به شما می دهم. سر موعد هم تماس گرفتند و گفتند:‌آقای شجاعی گفته‌اند خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی برای این کار خوب هستند. اگر هم می خواهید، چند کتاب از ایشان را برایتان بفرستیم تا بخوانید و تصمیم بگیرید. شماره تماسشان را هم دادند. در یک هفته‌ای که بخواهم بررسی کنم و تماس بگیرم، به میدان انقلاب رفتم و همه کتاب هایشان را خریدم و خواندم.

**: قلم خوبی دارند…

مادر شهید: بله؛ اما متوجه شدم ایشان تا به حال درباره شهید کتابی ننوشته اند. هیچکدام از چهار پنج کتابی که از ایشان داشتم درباره شهدا نبود.

**: به نظرم بهترین کتابشان «طلوع روز چهارم» است…

مادر شهید: بله، کتاب زیبایی است که از زبان چهار بانوی بزرگ هستی نوشته‌اند.

**: بعد از آن هم کتاب «یک روز بعد از حیرانی» که برای شهید دهقان امیری نوشته‌اند، ‌جزو کارهای ویژه ایشان است.

مادر شهید: یک روز صبح زود با خانم سلیمانی تماس گرفتم و گفتند من در پارک ملت مشغول پیاده‌روی هستم. اسم کتاب یعنی «یک روز بعد از حیرانی» هم برای همین بود که آن روز حیران شده بودند که این کار را قبول کنند یا نه!

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس

جالب بود که به من گفتند یک دوست دیگری هم همراهم است و ایشان هم نویسنده هستند و خیلی دوست دارد راجع به شهید شما بنویسند.

گفتم: من به دلم افتاده که شما می نویسید… گفتند: ‌اتفاقاتی باید بیفتد تا نویسنده بتواند سراغ سوژه‌اش برود. من هم گفتم الان این اتفاق افتاده و من با شما تماس گرفته‌ام. ایشان هم گفتند: من فکرم را می کنم و جوابش را می دهم… خانم سلیمانی بعدا گفت: از زمانی که شما تماس گرفتید، من در حیرانی بودم و به همین خاطر این اسم را برای کتاب انتخاب کردم.

**: بارها خانم سلیمانی ماجرای آن روز را در مراسم های مختلف گفته اند که در شرایط خاصی بودند. انگار برای نوشتن این کتاب انتخاب شده بودند. شما دوباره همه خاطراتتان را از نو برای ایشان تعریف کردید؟

مادر شهید: نه، مبنای اصلی، همان گفتگوهایی بود که قبلا گرفته شده بود. ایشان فقط دو سه بار به خانه ما آمدند و جزوه روایت فتح را به ایشان دادم و گفتم که بروید بخوانید و هر جایی که مشکل و ابهامی بود، با هم رفع می کنیم. وقتی به منزل ما می آمدند هم گفتگوهایی درباره جزئیات اتفاقات انجام می‌دادیم. همان اول هم به من گفتند که طرحی برای نوشتن کتاب دارم و برایم تعریف کرد که من می پسندم یا نه.

گفتم: من دلم می خواهد همه چیز دست خودتان باشد و اختیاردار باشید، چرا که به نظر من محمدرضا خودش شما را انتخاب کرده و هر طوری که تصمیم بگیرید، راضی هستم. خیلی‌ها با این سبک نوشتن ایشان که اول با شهادت شروع بشود و  کم کم به دل خاطرات برود، مخالفت و انتقاد کردند ولی به نظر من، خیلی قشنگ توانستند کار را بنویسند و از آب دربیاورند.

**: ایشان خطر بزرگی کردند که زاویه دید کتاب را دوم شخص قرار دادند چون نوشتنش سخت است اما شکر خدا از آب در آمده.

مادر شهید: خیلی‌ها که کتاب را خوانده اند به من می گویند که این سبک را در کتاب هیچ شهیدی ندیده‌اند. بیشتر کتاب شهدا به صورت خاطرات کوتاه کوتاه نوشته می شود.

**: این سبکی که گفتید کاملا تعطیل شده اما در کل، نوشتن با زوایه دید دوم شخص، کار سختی است…

مادر شهید: بله؛ انگار از همان ابتدا در کافه‌ای، محمدرضا جلویش نشسته و به همین خاطر خیلی توانست مردم و مخاطبان را به خودش جذب کند. نمی دانم الان به چاپ چندم رسیده اما فکر کنم خیلی مورد استقبال قرار گرفته است.

**: چطور کتاب را به انتشارات شهید کاظمی سپردید؟

مادر شهید: پیشنهاد خانم سلیمانی بود. گفتند که من با انتشارات شهید کاظمی کار می کنم و مناسب است که کتاب را به آنجا تحویل بدهیم. من هم انتشارات شهید کاظمی را می شناختم. اولین کتابی که درباره محمدرضا منتشر شد را انتشارات شهید کاظمی با نام «ابووصال» چاپ کرده بود.

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس

**: آن کتاب زیر نظر شما بود؟

مادر شهید: آن کتاب را خانمی از قم نوشتند. البته کتاب کاملی نبود و باید تلاش می کرد که نواقصش برطرف شود. نویسنده، اطلاعات را از منابع مختلف جمع آوری و کتاب را تدوین کرده بود. چندین دیدار هم با هم داشتیم و هر بار اصرار داشتم که نواقص کتاب برطرف شود. برخی خاطرات اشتباهاتی داشت و گاهی به لحاظ زمانی، مطابقت نداشت. مثلا یک خاطره برای ۵ سالگی محمدرضا با یک خاطره از ۱۲ سالگی تلفیق شده بود که می شد آن ها را از هم جدا کرد.

البته اگر من از ابتدا با انتشارات شهید کاظمی ارتباط می گرفتم، شاید خیلی از این مشکلات حل می شد. بخشی از مشکلات متن هم که قرار بود در بخش ویراستاری حل بشود، رفع نشد. حتی کتاب را خودم از راسته کتابفروش‌های میدان انقلاب خریدم. آن کتاب هم به چاپ چهارم و پنجم رسید اما بالاخره نظر ما را تأمین نکرد.

**: نمونه‌های دیگری هم داشته‌ایم که مادر شهید از کتاب چاپ شده برای فرزندش راضی نبوده و کل کتاب های چاپ شده را خریداری می کند و در مقابل، با نویسنده دیگری قرار می گذارد تا کتاب بهتری برای فرزندش نوشته شود. حساسیت خانواده شهدا به ادبیات و کیفیت کتاب خیلی ارزشمند است.

مادر شهید: این کتاب، ماه هشتم شهادت محمدرضا چاپ شد و ما اصلا در حال خودمان نبودیم و به همین خاطر، با استانداردهای ما فاصله داشت.

**: به نظر من باید بین ۵ تا ۷ سال از شهادت بگذرد تا خاطرات احساسی ته‌نشین بشود و خاطرات اصلی و اساسی خودش را نشان بدهد. اما متاسفانه می دیدیم که برخی نویسندگان از همان روز تشییع پیکر، با خانواده شهید مرتبط می شدند و شروع می کردند به نوشتن که حاصلش می شد کتاب‌های ضعیف و کم‌جان. خوشحالیم که کتاب «یک روز بعد از حیرانی» همه این کاستی‌ها را جبران کرد.

مادر شهید: بله؛ البته من هم مدتی است به کلاس نویسندگی استاد علی شجاعی می‌روم.

**: کلاس‌ها مجازی است؟

مادر شهید: نه؛ حضوری است و در موسسه زیتون در قلهک برگزار می شود. الان ترم چهار هستیم و گاهی هم چیزهایی که می نویسم، آقای شجاعی می گوید هنوز خاطرات محمدرضا داغ است و باید صبر کنم. من داستان هایم را برای خانم سلیمانی هم می فرستم تا بخوانند و نظر بدهند.

**: نویسندگی یک امر جوششی است و کلاس هم می تواند آن را قوی کند…

مادر شهید: من از قدیم، نویسندگی را دوست داشتم و می نوشتم. وقتی که من در جامعه الزهرای قم درس می خواندم، استاد ادبیات ما حجت الاسلام جواد محدثی بودند و خیلی از نوشته‌های من راضی بودند و برای شرکت در محافل ادبی قم دعوتم می کردند. انشاها و شعرهایم باعث شعف ایشان می شد و ابراز رضایت می کردند. حتی یادم هست به همه دانشجوهای آنجا تکلیف عید داده بودند و محتوایش این بود که معنای شکست را در مفهوم‌های مختلف بررسی کنیم. مثلا فرق شکستن قلب و قوری را توضیح بدهیم. ما در کلاس، حدود ۴۰ نفر بودیم و من توانستم ۱۱۰ معنی برای شکستن پیدا کنم. به همه فرهنگ‌های لغت مراجعه کردم و ۱۵ روز عید، کاملا سر این تکلیف بودم. می گفتند من باور نمی کنم چنین پشت کاری داشته باشید. انشاهایم را همیشه قبول داشتند و تعریف می کردند. مدتی مشغول کار آموزش و پرورش شدیم و در این روند وقفه افتاد.

*میثم رشیدی مهرآبادی

ادامه دارد…



منبع خبر

کافه‌نشینی تکاور مدافع حرم با خانم نویسنده! + عکس بیشتر بخوانید »

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس



شهیدان مدافع حرم سیدمحمد و سیدناصر سجادی

گروه جهاد و مقاومت مشرق – یک عصر گرم خردادی، خانه‌ای در حوالی امامزاده عقیل (ع)‌ اسلامشهر، میزبان ما بود تا درباره شهید «سیدمحمد سجادی» با همسر و فرزندانش صحبت کنیم. سید ابوذر ۹ ساله که آخرین فرزند شهید است، در را به روی ما باز کرد. سید محمود هم که بزرگترین پسر خانواده است، اواخر گفتگو از محل کارش به خانه رسید. در میانه صحبت هم قطع برق، کولر آبی و پرسر و صدای خانه را از کار انداخت تا هم صحبت‌هایمان گرم‌تر شود و هم صدای نسیبه خانم (همسر شهید) را که لهجه غلیظ دری داشت، بهتر به گوش ما برسد.

آقاسیدمحمد سجادی متولد ۲ مهرماه ۱۳۶۰ بود و ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ در ملیحه سوریه به شهادت رسید. وقتی پیکرش به ایران آمد، همسرو فرزندانش کنار تابوتش نبودند و مدت‌ها بعد، توانستند در گلزار شهدای امامزاده عقیل(ع)، پای مزارش بنشینند و اشک بریزند!

آقاسیدناصر سجادی که چند سالی از آقاسیدمحمد بزرگتر بود، خانواده برادرش را از افغانستان به تهران آورد و خودش راهی سوریه شد. او هم مدتی بعد به شهادت رسید. حالا دو خواهر (نسیبه خانم و حبیبه خانم سجادی) شوهرانشان که دو برادر و پسرعمویشان بودند را در نبرد سوریه تقدیم دفاع از حرم حضرت بی‌بی زینب (س)‌ کرده‌اند و نشسته‌اند به تربیت ۹ فرزندشان تا آن‌ها هم یاران خوبی برای قیام آخر الزمان باشند.

قسمت اول گفتگو با خانواده سجادی را اینجا بخوانید:

این شش یتیم نه «شناسنامه» دارند نه «خانه»+‌ عکس

در میانه گفتگو، خانم حبیبه سجادی هم به منزل خواهرش آمد و درباره همسر شهیدش، کمی برای ما سخن گفت.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفته‌های بی‌سانسور مادری صبور است که تمام دارایی‌های مادی‌اش را در افغانستان و تمام عشقش را در سوریه جا گذاشته و حالا به سختی در کوچه پس کوچه‌های اسلامشهر، از یادگارهای آقاسیدمحمد؛ ثریاسادات، لطیفه‌سادات، سید محمود، سمیه‌سادات، سید مهدی و سید ابوذر مراقب می‌کند. در این گفتگو همسر شهید سیدناصر سجادی هم حضور داشت و بخشی از صحبت‌های او را هم می‌خوانید.

**: در اطراف امامزاده عقیل چند خانواده شهید مدافع حرم فاطمیون زندگی می کنند؟

همسر شهید سیدمحمد: حدود شش خانواده اینجا هستند. مثل خانواده شهید گنجی و خانواده شهید محمدتقی… اما از ما کسی خبری نمی گیرد.

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس
شهید سید محمد سجادی

**: وقتی که شما به تهران رسیدید، آقاسیدمحمد را خاکسپاری کرده بودند؟

همسر شهید سیدمحمد: بله؛ وقتی که به تهران آمدیم و می خواستیم به مزار همسرم برویم. تقریبا غروب بود و صدای اذان می آمد. فقط یک سنگ را نشان دادند و گفتند این مزار شوهرتان است.

**: مشخصات شهید روی سنگ بود؟

همسر شهید سیدمحمد: بله؛ منظورم این است که ما نه عکسی از آقاسیدمحمد دیدیم و نه عکس و فیلمی از تشییع پیکر. الان حدود هفت شش سال است که دنبال فیلم تشییع هستیم اما کسی به کار ما رسیدگی نمی کند. حتی نمی دانیم چطور شهید شده است. بعضی ها می گویند سر نداشته و بعضی ها می گویند آقاسیدمحمد سر و دست نداشته. هیچ اطلاعاتی نمی دهند. به هر کسی که رو می زنیم یک چیزی می گوید.

**: یعنی عکس پیکرشان را هم به شما ندادند؟

همسر شهید سیدمحمد: نه…

**: زمان تشییع از اقوام شما کسی نبودند که عکس و فیلم تهیه کند؟

همسر شهید سیدمحمد: برادرشان آقاعبدالله بودند اما در وضعیتی نبودند که بتوانند فیلم و عکس تهیه کنند.

**: باز هم جای شکرش باقی است که پیکر آقاسیدمحمد برگشته. پیش برخی خانواده های شهدا که می رویم و شهیدشان جاویدالاثر است خیلی در سختی هستند و می گویند ما هیچ چیزی نمی خواهیم و کاش پیکر شهیدمان پیدا می شد. یکی از خانواده‌ها حتی مزار یادبود هم نداشتند… از بین همرزمان آقاسیدمحمد درباره دوران حضورشان در سوریه با کسی صحبت داشتید؟

همسر شهید سیدمحمد: نه، متاسفانه کسی را پیدا نکردیم. فقط وقتی سوریه رفتیم، یکی از رزمنده‌ها آقاسیدمحمد را می شناخت. شماره ما را گرفتند اما دیگر تماسی نگرفتند.

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس
سه نفر از شش فرزند شهید سید محمد سجادی

**: ماجرای رفتن آقاسیدناصر چطور بود؟

همسر شهید سیدمحمد: ما را به ایران آورد و بچه های سپاه خانه‌ای را برای ما رهن کردند. خیلی ناراحت بود و اخبار را پیگیری می کرد و می دید که سوریه خیلی جنگ است. سیدناصر هم به ما نگفت که به سوریه می رود. گفت من می خواهم بروم پادگان و برمی گردم. خلاصه رفت سوریه. زن و بچه‌هاش هم افغانستان بودند.

**: شش ماه بعد از آقاسیدمحمد شهید شدند؟

همسر شهید سیدمحمد: هر دو روز به ما زنگ می زد. کمتر از شش ماه فاصله افتاد که شهید شد.

**: شما اولین نفری بودید که متوجه شدید؟

همسر شهید سیدمحمد: آقاسیدناصر شهید شده بود اما ما نمی دانستیم. وقتی به سوریه رفتیم، آقاسیدعبدالله (برادر سیدناصر و سیدمحمد) می دانست که آقاسیدناصر شهید شده اما چیزی به ما نگفت. اتفاقا شب آخر که می خواستیم به ایران بیاییم مراسمی گرفتند و خیلی از خانواده شهدا پذیرایی کردند. آقاعبدالله را که در سوریه دیدیم، بچه‌ها عمویشان را بغل کردند و خیلی گریه کردند. ایشان می دانست آقاسید ناصر شهید شده اما چیزی به ما نگفت. دو سه روز آنجا بودیم. بعد که برگشتیم، اقواممان گفتند که آقاسید ناصر شهید شده.

**: خانواده شهید سیدناصر چطور با خبر شدند و به ایران آمدند؟

همسر شهید سیدناصر: ما از طریق خانواده شهید سیدمحمد و سپاه مطلع شدیم. به ما گفتند که به ایران بیاییم چون دولت افغانستان خانواده شهدای مدافع حرم را زیر فشار قرار می داد. ما هم باید پنهانی می آمدیم. سیدناصر در فاطمیون فرمانده هم بود. سید ناصر کارهایش را در افغانستان به دوستانش سپرده بود و خانواده آقاسیدمحمد را هم پنهانی آورده بود به ایران. من هم از همان طریق آمدم. وقتی هم سیدناصر شهید شد، سپاه هماهنگ کرد و من با پدرم بعد از دو سال به ایران آمدیم.

وقتی پرونده شهادت را تشکیل دادیم، مفقود بود اما بالاخره پیکرش پیدا شد. آقا ناصر اول سال ۹۴ شهید شد و الان سه سال است که پیدا شده. تابستان ۹۷ بود.

خدا را شکر می کنم که پیدا شد اگر چه ما نه پیکر آقاسیدناصر را دیدیم و نه تشییعش کردیم.

ابتدا فکر کرده بودند آقاسیدناصر هیچکس را ندارد و خبر نداده بودند. به دستور آقای رنگین رییس معراج شهدا، ایشان را تشییع کرده بودند. بعدها هم از طریق دی ان ای شناسایی شد.

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس

**: شما خواب شهید را هم دیده بودید؟

همسر شهید سیدناصر: من الحمدلله خواب شهید را زیاد می بینم.  

**: این که شما پیگیر بودید باعث شد آزمایش دی ان ای بعد از این همه سال گرفته شود؟

همسر شهید سیدناصر: نه؛ قبلش شهید دیگری را آوردند به نام سید ناصر که البته فامیلی‌اش فرق می کرد اما به ما گفتند که پیکر شهیدمان پیدا شده! برنامه‌ریزی هم کردند که مراسم تشییع برگزار بشود. ما هم فامیل‌هایمان را از مشهد و بقیه شهرها خبر کردیم که همه بیایند. روزهای‌آخر بود که آقای نادری آمدند و گفتند که اشتباه شده و این سید ناصر، سجادی نیست!

**: فامیل‌ها آمدند؟

همسر شهید سیدناصر: بله؛ همه آمدند… در مورد پیدا شدن مزار آقاسیدناصر، می خواستند ما را برای شناسایی ببرند که آقای رنگین از معراج شهدا گفته بود ما این کد شناسایی را دو سال است به خاک سپرده‌ایم. از پسرم هم خون گرفتند و گفتند شهید سجادی خاکسپاری شده.

**: تصویری از پیکر شهید سجادی بود؟

همسر شهید سیدناصر: بله؛ عکسی بود. من با حاج خانم سلیمانی به معراج شهدا رفتیم اما آن عکس هم چیز واضحی نداشت و مبنای کار همان دی ان ای بود. پیکری که ما دیدم کاملا سوخته شده بود و قابل شناسایی نبود. فقط بر اساس دی ان ای بود که گفتند ما دو سال پیش در باقرشهر تشییع مفصلی داشتیم و در بهشت زهرا به خاک سپردیم.

هر چه هم تلاش کردیم که عکس یا فیلمی پیدا کنیم اما تا حالا هیچ چیزی ندیده ایم. از دو شهید سیدمحمد و سید ناصر هیچ نشان و اطلاعاتی باقی نماند.  

همسر شهید سیدمحمد: از آقاسیدمحمد دو انگشتر یادگار مانده بود که با خودمان از افغانستان آورده بودیم.

 از وسائل سوریه هم هیچ چیزی به ما نرسید. فقط لیستی بود که نوشته بود کوله پشتی، لباس نظامی، ‌لباس شخصی، مسواک، گوشی، ساعت و انگشتر از سیدمحمد باقی مانده و به ایران آمده اما هیچ چیزی به دست ما نرسید. فقط پای این لیست چند امضا زده شده بود.

**: وسائل آقاسید ناصر چطور؟

همسر شهید سیدناصر: از آنها هم چیزی زیادی نرسید. فقط یک کارتن گوشی با یک کوله پشتی و یک دست لباس افغانستانی رسید که برادرشان آورده بود. سیدناصر انگشتر و ساعت هم داشت که آن هم دست برادرشان است. البته وسائل آقاسید ناصر خیلی برای ما عزیز است اما در آن دو سال خیلی به ما سخت گذشت. هر صدای زنگی که بلند می شد من فکر می کردم آقاسیدناصر آمده. بعد از مشخص شدن مزار شهید هم خیلی خواب می بینم که سیدناصر می گوید من زنده هستم، چرا ناراحتی؟ حتی در خواب هم قسم خورد که به خدا و به پیامبر خدا من زنده هستم!

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس
شهید سید ناصر سجادی

وقتی من با خانم آقای سلیمانی به معراج رفتم، چیز زیادی مشخص نبود اما حرف‌های آقای رنگین حرف راست را زد و من در حقیقت به حرف های ایشان اعتماد کردم. عکس‌های سید ناصر را نشان داد و گفت به حضرت فاطمه زهرا قسم که این شهید برای شماست و هیچ شکی هم نکن. آنجا قبرش است و من خودم با دست خودم با بچه‌های سپاه در روز شهادت حضرت زهرا او را با چند شهید دیگر تشییع کردیم. بعد از یک سال دوباره کابوس‌ها وخواب‌هایم شروع شد. مدادم دلم را تسلا می دهم و به مزار شهید می روم اما باز هم باور صد در صد ندارم. اما این حرف را هیچ وقت به بچه‌ها نمی گویم. خودم هم هنوز از ته دل در شک هستم. فقط چند ماه، آن عکس‌ها و حرف آقای رنگین دلم ر آرام کرد.

**: البته آزمایش دی ان ای یک آزمایش علمی و ثابت شده است و می شود به آن اعتماد کرد. بحث دیگر هم این است که آقاعبدالله از شهادتشان باخبر بوده…

همسر شهید سیدناصر: بله، الان مطمئنیم که به شهادت رسیده اما مطمئن نیستم که این پیکر همان پیکر آقاسیدناصر باشد. یکی از فرماندهان سپاه گفت در منطقه خطرناکی بودندو  سید ناصر فرمانده بود و۳۵۰ نفر زیر دستش بودند. می گفت: ما چون می دانستیم بچه‌های برادرش در ایران بی‌کس هستند، نمی خواستیم سیدناصر جلو برود. اما سیدناصر قبول نکرد. بعد هم که عملیات انجام شد، سید ناصر آنقدر جنگید تا این که مهمات و حتی غذایشان هم تمام شد به طوری که با پوتین‌شان می جنگیدند. در آخر هم یکی دیده بود که خمپاره‌ای خورد و سید ناصر به هوا پرتاب شد و به زمین خورد. داعش هم وقتی به آن منطقه می‌آید، وقتی می فهمد که سیدناصر فرمانده است، وسائلش را هم می برند و هر کاری خواسته بودند با پیکرش کرده است. ما هم تا اینجا را مطمئنیم اما نمی دانیم که بالاخره پیکر سیدناصر به دست بچه‌های سپاه رسیده یا نه.

ماه رمضان بود که گفتند فامیل را دعوت کنیم تا روز جمعه، کنار سید محمد آقا دفنش کنیم. ماه رمضان بود و حدود افطار بود که دو نفر آمدند و گفتند این شهید، سیدناصر حسینی بوده و با سیدناصر سجادی فرق می کند… ما حتی راضی شدیم نبش قبر کنند اما امکانش نبود.

**: شما چند فرزند دارید؟

همسر شهید سیدناصر: سه فرزند دارم. راحله سادات ۱۴ ساله است. سیدحسین و زهرا سادات.

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس
همسر شهید سید ناصر سجادی، نفر اول از چپ

**: وقتی خبر شهادت پدر رسید، چند سالشان بود؟

همسر شهید سیدناصر: فکر کنم راحله هشت سالش بود و کلاس سوم درس می خواند. البته این بچه ها به خاطر مشکلاتی که در ثبت نام مدرسه داشتند یکی دو سال تحصیلشان به تعویق افتاد.

**: ثریا خانم! شما چند ساله بودید وقتی خبر شهادت پدرتان آمد؟

ثریاسادات سجادی، فرزند شهید سیدمحمد: من ۹ ساله بودم. در افغانستان هم مدرسه می رفتم.

**: پدر و مادر شما در قید حیات هستند؟

همسر شهید سیدمحمد: بله، در افغانستان هستند و سالی یک بار می آیند و به ما سر می زنند.

**: برادر و خواهر چطور؟

همسر شهید سیدمحمد: سه تا برادر داریم که افغانستان هستند که هفت هشت سال است همدسیگر را ندیده ایم. یک خواهر هم داریم.

* میثم رشیدی مهرآبادی

ادامه دارد…

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس
شهید سید محمد سجادی



منبع خبر

مزار شوهرم را دو سال بعد نشانم دادند! +‌ عکس بیشتر بخوانید »

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق پس از شهادت سردار سلیمانی، صحنه‌های حیرت‌انگیزی از عزاداری ملت‌ها در چند کشور، از جمله ایران و عراق، قاب رسانه‌های جهان را پر کرد، اما واقعیت این است که این مردم تنها کسانی نبودند که با شهادت حاج قاسم عزادار شدند. اقدام دولت ترامپ در ترور شهید سلیمانی فراتر از قتل یک نفر بود؛ این اقدام، حقیقتاً جنایتی علیه بشریت بود که حتی خود ترامپ هم ابعاد واقعی آن را درک نمی‌کند؛ ابعادی که فراتر از ایران، محور مقاومت و خاورمیانه هستند.

«خون ما و شما در هم آمیخته؛ ایران و عراق جداشدنی نیستند» (+)

سندر هیکس

«سندر هیکس» پژوهشگر و فعال مدنی-اجتماعی-بین‌المللی آمریکایی نتیجه‌ی چندین ماه تحقیقات خود درباره شخصیت حاج قاسم سلیمانی و پیامدهای ترور او توسط دولت ترامپ را در قالب گزارشی مفصل تحت عنوان «اقدام ترامپ در قتل قاسم سلیمانی: چرا باید مقابل مسیحیتِ سبعیت بایستیم [۱] » منتشر کرده است.

برای آشنایی بیش‌تر با سندر هیکس می‌توانید مصاحبه قبلی مشرق با او و گزارش دیگری از او را از لینک‌های زیر بخوانید:

◄ مهمان آمریکایی افق نو: حرم امام رضا حس ویژه‌ای برایم داشت/ به اسلام علاقه دارم/ بولتون غده سرطانی کاخ سفید بود

تلاش اف‌بی‌آی برای بر هم زدن کنفرانس ایرانی در لبنان/ چرا دولت آمریکا از «افق نو» وحشت دارد؟

مشرق ترجمه گزارش هیکس درباره حاج قاسم را به مناسبت سالگرد شهادت شهید سلیمانی در دو بخش منتشر می‌کند. بخش اول این دوگانه که آن را در ادامه می‌خوانید به حادثه ترور شهید سلیمانی، شخصیت و سابقه مبارزه شهید سلیمانی با تروریسم، تاریخچه دشمنی‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی، و نقص قانون اساسی آمریکا در دادن اختیارات گسترده به رئیس‌جمهور این کشور می‌پردازد.

قسمت دوم ترجمه گزارش هیکس به بررسی تناقض ترور شهید سلیمانی با عقاید مذهبی در دین مسیحیت، یعنی دین ادعایی محافظه‌کاران آمریکایی که هیکس نام آن را ایدئولوژی «مسیحیت سَبُعیّت» (یا «مسیحیت توحّش») می‌گذارد، تجربه هیکس از برخوردِ اف‌بی‌آی با وی به خاطر روابطش با کنفرانس ایرانی «افق نو»، و نهایتاً راه دستیابی به صلح در جهان خواهد پرداخت.

خود هیکس گزارش مفصلش درباره حاج قاسم را این‌گونه خلاصه می‌کند:

مروری عمیق بر زیربنای ایدئولوژیکی که طبقه حاکم بر آمریکا می‌خواست برای توجیه اقدامش در ترور قاسم سلیمانی، ژنرال ایرانی، در ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ از آن استفاده کند. این مرور، شامل سیری در رابطه‌ی پیچیده‌ی عشق/نفرت سیاست خارجی آمریکا با سلیمانی در سایه‌ی جنگ‌های متعدد نیابتی‌ای می‌شود که واشینگتن در منطقه به راه انداخته است. این مقاله با نقدِ «مسیحیت سبعیتِ» جناح راست آمریکا به پایان می‌رسد؛ مسیحیتی که با حقایق تاریخیِ آموزه‌ها و کیستیِ واقعیِ «مسیح ناصری» در تضاد است.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه قسمت اول از مقاله هیکس است.


لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


اوایل سال جاری [۲۰۲۰ میلادی]، پرزیدنت ترامپ با قتل یک مقام عالی‌رتبه ایرانی، جهان را شوکه کرد. ترامپ تحت فشار پمپئو، وزیر خارجه‌اش، دستور ترور ژنرال ایرانی‌ای را داد که در کشور خودش مانند ستاره‌های سینما، یک سلبریتی، بود: ژنرال قاسم سلیمانی. این قتل، جهان را در لبه‌ی پرتگاهِ یک جنگ بزرگِ جدید قرار داد. یکی از اصول متعددی که این اقدامْ آن‌ها را نقض کرد، حاکمیت عراق بود؛ چون این قتل نیمه‌ی شب ۳ ژانویه ۲۰۲۰، با یک پهپاد «ام‌کیو-۹ ریپر [۲] » آمریکایی در عراق اتفاق افتاد.

گزارش سی‌ان‌ان از درون پایگاه «عین‌الاسد» یکی از پایگاه‌هایی که در واکنش اولیه ایران به شهادت حاج قاسم بمباران شد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› تخریب گسترده است، اما خون از دماغ هیچ‌کس نیامده!/ آمریکایی‌ها چه واقعیتی را در عین‌الاسد مخفی می‌کنند؟

›› دو مقام سابق پنتاگون: تلفات عین‌الاسد از آن‌چه ترامپ اعتراف می‌کند بسیار بیش‌تر است

›› قمار ترامپ با جان بی‌ارزشش/ گزینه‌های روی میز ایران برای «انتقام سخت»

 «دِکستِر فیلکینز [۳] » [نویسنده شناخته‌شده آمریکایی که به قاسم سلیمانی لقب مشهور «فرمانده سایه‌ها [۴] » را داد] در گزارشی در مجله نیویورکر، قتل سلیمانی را «مهم‌ترین اقدام علیه رژیم حاکم در تهران طی ۳۰ سال گذشته» توصیف کرد [۵] . این حرف، خیلی معنا دارد، چون آمریکا در گذشته رنج‌های زیادی به ایران تحمیل کرده است؛ از کودتاهای سی‌آی‌ای گرفته، تا کمک به عراق برای کشتن یک میلیون ایرانی در «جنگ ایران-عراق»، تا تحریم‌های شدید اقتصادی امروز. با این حال، ایران تبدیل به یک ابرقدرت پرنفوذ منطقه‌ای شده که توانسته پنجه در پنجه نیروهای نیابتی آمریکا، یعنی اسرائیل و عربستان، بیندازد و به پشت پرده‌ی تزویر و فریب‌کاری سیاست «جنگ با تروریسم [۶] » آمریکا پی ببرد.

لقب «فرمانده سایه‌ها» را، که بعدها در رسانه‌های غربی مشهور شد، اولین بار «دکستر فیلکینز» نویسنده مجله آمریکایی «نیویورکر» به حاج قاسم داد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «فرمانده سایه‌ها»: فرماندهان آمریکایی درباره حاج قاسم چه می‌گویند

ترامپ، پیش از این، به دنبال شروع مجدد مذاکرات با ایران با هدف دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید با این کشور بود؛ با پرزیدنت روحانی هم در ارتباط بود. اما قتل سلیمانیِ کاریزماتیک، هرگونه احتمال یک توافق جدید را از بین برد. اکنون ایرانی‌ها آزادند تا بدون هیچ مانعی ظرفیت‌های نیروی هسته‌ای خود را توسعه بدهند. به این ترتیب، ترامپ مجبور شد توضیحی برای کارش ارائه کند. اما رئیس‌جمهور آمریکا چه‌طور می‌توانست این حمله را توجیه کند؟

یادتان هست که یک سال پیش [سال ۲۰۱۹]، اوضاع در عراق/ایران به نقطه جوش رسیده بود؛ شبه‌نظامیان مختلف تحت حمایت ایران در بغداد شورش کردند و پنجره‌های کنسولگری‌های آمریکا را شکستند و یک پیمان‌کار آمریکایی کشته شد. مقامات آمریکا ترسیدند یک بنغازی دیگر یا یک بحران گروگان‌گیری جدید در سفارت آمریکا، به سبک سال ۱۹۷۹ در تهران [۷] ، اتفاق بیفتد. واکنش ارتش آمریکا و ترامپ، کشتن ۲۵ شبه‌نظامی شیعه بود. مقامات ارشد پنتاگون سپس قتل سلیمانی را به عنوان یک گزینه‌ی اضافی پیشنهاد دادند، اما تصور می‌کردند ترامپ آن‌قدر بی‌پروا نیست که این گزینه را انتخاب کند. این کارشان مانند دادن یک جعبه کبریت و یک بشکه بیست لیتری بنزین به نوجوانی بود که عاشق آتش‌افروزی است.

قتل یک مقام دولتی خارجی، طبق سیاست‌های آمریکا و قوانین بین‌المللی، غیرقانونی است. ترامپ ابتدا ادعا کرد سلیمانی قصد داشته چهار سفارت‌خانه آمریکا را هدف قرار دهد؛ ادعایی که حتی «اِسپِر» وزیر دفاع [سابق] خود ترامپ هم نمی‌توانست آن را اثبات کند [۸] . «جاستین آماش» نماینده ایالت میشیگان در کنگره هم گفت این ادعا «ظاهراً کاملاً ساختگی است [۹]

 بر خلاف ادعای ترامپ، «مارک اسپر» وزیر دفاع وقت آمریکا، گفته بود هیچ مدرکی درباره قصد ایران برای حمله به چهار سفارت‌خانه آمریکا ندیده است (+)

ترامپ سپس سعی کرد در توئیتر اتمام حجت کند؛ مدعی شد اقدام آمریکا «دفاع از خود» بوده، چون سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» بوده است. اما به نظر می‌رسید [۱۰] حتی خود ترامپ هم از این استدلالش [۱۱] قانع نشده، چون در پیام دیگری در صفحه‌ی توئیترش نوشت قریب‌الوقوع بودن یا نبودنِ تهدید [۱۲] از جانب سلیمانی «به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اصلاً اهمیتی ندارد! [۱۳] »

 «رسانه‌های اخبار جعلی و شرکای دموکراتشان دارند به‌شدت تلاش می‌کنند بفهمند که آیا حمله‌ی آینده‌ی سلیمانیِ تروریست «قریب‌الوقوع» بوده یا نه؛ و آیا تیم من اتفاق‌نظر داشته یا نه. پاسخ هر دوی این سؤال‌ها یک بله‌ی قوی است، اما به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اهمیتی هم ندارد!»؛ توئیت ترامپ که ادعاهای قبلی او و دولتش درباره توجیه ترور شهید سلیمانی را زیر سؤال می‌برد (+)

آه، اما اتفاقاً اهمیت دارد. واقعیت این است که کشتنِ آدم جرم است؛ حداقل خیلی از مردم این‌طور فکر می‌کنند. خودِ آمریکا قوانینی نوشته تا جلوی سر زدنِ این‌گونه رفتارها از کاخ سفید را بگیرد، چراکه این کارها لکه ننگی در کارنامه اخلاقیِ آمریکا در جهان ثبت می‌کنند. (البته اگر کاپیتالیسم و امپریالیسم این کارنامه را برای همیشه پاره نکرده باشند.)

«وینسنت بولیوسی» معاون سابق دادستان منطقه‌ای [لس‌آنجلس]، در کتاب خود «پیگرد قانونی جورج دابلیو بوش به اتهام قتل [۱۴] »، نشان داد که رؤسای‌جمهور را به دلیل قتل‌های فراقانونی و ورود به جنگ‌های نامشروع حتی می‌توان به زندان انداخت. «کنوانسیون ۱۹۰۷ لاهه [۱۵] » و سازمان ملل قتل مقامات دولتی خارجی را، جز در زمان جنگ، ممنوع کرده‌اند. حتی «توماس جفرسون [۱۶] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس‌جمهور این کشور] در نامه‌ای به «جیمز مدیسون [۱۷] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و چهارمین رئیس‌جمهور این کشور] «ترور، مسموم کردن و شهادت دروغ» را از شیوه‌های وحشیانه‌ی حکومت‌داری معرفی می‌کند که «کاملاً وحشتناک هستند [۱۸]

«جان مک‌کین» سناتور سابق آمریکا در سخنرانی‌اش در نشست تروریست‌های «مجاهدین خلق» اظهار امیدواری می‌کند یک روز در تهران دور هم جمع شوند؛ امیدی که مک‌کین با خود به گور برد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «جان مک‌کین» هم آرزوی سرنگونی نظام ایران را به گور برد

پس از قتل «جان اف. کندی [۱۹] » [رئیس‌جمهور وقت آمریکا که سال ۱۹۶۳ ترور شد] و «مارتین لوتر کینگ [۲۰] » [رهبر جنبش حقوق مدنی در آمریکا که سال ۱۹۶۸ ترور شد] و ترورهای داخلی تحت برنامه «کواینتل‌پرو [۲۱] » [پروژه‌های محرمانه و غیرقانونی اف‌بی‌آی بین سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱ برای نفوذ و خرابکاری در برخی سازمان‌های سیاسی یا علیه برخی شخصیت‌ها مانند مارتین لوتر کینگ]، کنگره آمریکا اواسط و اواخر دهه ۱۹۷۰ «کمیته‌ی چِرچ [۲۲] » [در مجلس] و «کمیته ویژه ترورها [۲۳] » در مجلس نمایندگان را تشکیل داد. واکنش پرزیدنت «جرالد فورد» هم صدور یک فرمانِ اجرایی بود [۲۴] که از آن زمان تا کنون تبدیل به سیاستِ استانداردِ آمریکا شده است: هیچ‌یک از کارمندان دولت آمریکا «نباید اقدام به، یا توطئه برای اقدام به، ترور سیاسی کند [۲۵] [عبارت نقل‌شده در واقع مربوط به فرمان اجرایی دیگری است که «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۸۱ صادر کرد.] پرزیدنت «ریگان» نیز این سیاست ضدترور را تأیید کرد و توسعه داد. 

اما برگردیم به کاخ سفیدِ ترامپ، جایی که مایک پمپئو، وزیر خارجه‌ی «مسیحیِ انجیلیِ [۲۶] » ترامپ، او را تحت فشار گذاشت تا سلیمانی را بکشد. سی‌ان‌ان گزارش داد که افراد داخلیِ کاخ سفید گفته‌اند پمپئو «بود که برای قتل سلیمانی دلیل می‌آورد؛ قطعاً خودش بود [۲۷] .» پمپئو همچنین ادعا کرد که سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» است، اما بعداً از این ادعا عقب‌نشینی کرد و در عوض توضیح داد [۲۸] که «خون [سربازان] آمریکایی» روی دستان سلیمانی است، چون او با نیروهای مقاومت در عراق همکاری کرده است.

مایک پنس، معاون اول ترامپ، هم که توجیه قانونی‌ای نداشت، عملاً به سیم آخر زد و گفت ممکن است میان سلیمانی و «۱۲ عامل حملات ۱۱ سپتامبر [۲۹] » ارتباطی وجود داشته باشد. (البته مایک، عاملان ۱۱ سپتامبر ۱۹ نفر بودند [۳۰] .) دانشجویان رشته‌ی تاریخ حتماً به این نکته پی برده‌اند که نومحافظه‌کارهای جناح راست هنوز هم وقتی در توجیه یک جنایت مستأصل می‌شوند، به ۱۱ سپتامبر متوسل می‌شوند. با این‌که بیست سال گذشته، اما ۱۱ سپتامبر هنوز هم چنین قدرتی را دارد. مثل افسانه‌ای می‌ماند که جاودانه است؛ اگر ما دست روی دست بگذاریم.

«[قاسم سلیمانی] به سفر مخفیانه‌ی ۱۰ نفر از ۱۲ تروریستی به افغانستان کمک کردن که حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را در آمریکا انجام دادند»؛ بخشی از رشته‌توئیت مایک پنس، معاون اول ترامپ، که بهانه‌های آمریکا برای ترور حاج قاسم را برشمرده است (+)

قاسم سلیمانی که بود؟

میلیون‌ها ایرانی برای تشییع جنازه سه‌روزه‌ی سلیمانی در تمام شهرهای مهم ایران به خیابان‌ها ریختند. یک پژوهشگر ایرانی به من گفت: «ما می‌دانستیم ژنرال سلیمانی محبوب است، اما هیچ‌کداممان فکر نمی‌کردیم میلیون‌ها نفر [این‌گونه] به خاطر فوت او عزاداری کنند!» «جان مگوایر» عضو سابق سی‌آی‌ای می‌گوید: قاسم سلیمانی «یک [هاله‌ی] فرماندهی داشت. وقتی وارد اتاق می‌شد می‌توانستید احساسش کنید.» مگوایر سال ۲۰۰۴ با سلیمانی در بغداد مذاکره کرده بود [جزئیات بیش‌تر].

میلیون‌ها نفر در تشییع پیکر شهید سلیمانی در همه شهرهای مهم ایران شرکت کردند (+)

«جان مگوایر» افسر سابق سی‌آی‌ای، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» حاج قاسم را فردی «اتوکشیده و توانمند» توصیف می‌کند (تماشای مستند(+)

 

ویدیوی جنجالی «ساغر کسرایی» زنی که از شهادت حاج قاسم ابزار خوشحالی می‌کرد و به‌رغم دروغ بودن ادعاهایش میلیون‌ها بار در فضای مجازی دیده شد (جزئیات بیش‌تر[دانلود]

 

نظر «نبیل خوری» دیپلمات آمریکایی و عضو «سرویس خارجی» وزارت خارجه آمریکا درباره ترور شهید سلیمانی توسط دولت ترامپ [دانلود]

 

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست؟/ زنی که از شهادت حاج قاسم خوشحال است

›› چرا فیس‌بوک و اینستاگرام واقعیت را درباره شهید سلیمانی سانسور می‌کنند؟

›› دیپلمات آمریکایی: سلیمانی برای مردم خاورمیانه مقدس بود

سلیمانی که اهل استانِ قبیله‌ای‌ترِ کرمان در جنوب ایران است، سال ۱۹۵۷ متولد شد و در خط مقدم جنگ ایران-عراق حضور داشت؛ همان کشمکش نُه‌ساله‌ای [در واقع هشت‌ساله‌ای] که به لطف عراق شامل حملات شیمیایی هم بود. این رنجِ فرسایشی را، که اغلب در لابه‌لای سنگرها در جریان بود، با جنگ جهانی اول مقایسه می‌کردند. داخل ایران، این جنگ را تحت عنوان «دفاع مقدس» می‌شناسند؛ اما کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری ریگان، جنگ ایران-عراق را فرصتی برای حمله و انتقام‌جویی [از ایران] به خاطر بحران گروگان‌گیری اواخر دهه ۱۹۷۰ می‌دانست. وقتی بزرگ‌ترین رقیب ایران، یعنی صدام حسین، به این کشور حمله کرد، آمریکا از او حمایت نمود. واشینگتن چندین میلیارد دلار کمک اقتصادی و آموزش نظامی در اختیار صدام گذاشت تا به نظام نوپای جمهوری اسلامی حمله کند.

تصویری از حاج قاسم در جبهه جنگ علیه عراق در مستند بی‌بی‌سی به نام «مستند سایه‌ها» (تماشای مستند(+)

تجربه حمله عراق به ایران عمیقاً روی سلیمانیِ جوان، که دوستان زیادی را در جنگ از دست داد، تأثیرگذار بود. وی در آن جنگ به یک اسطوره تبدیل شد و به خاطر استعدادش در نفوذ به پشت خطوط دشمن و برگشتن با بزهای زنده برای تغذیه‌ی جوخه‌های تحت فرماندهی‌اش [در شبکه‌های رادیویی عراق] به «بُزدُزد» شهرت پیدا کرد [۳۱] . مرتباً داوطلب می‌شد تا در خط مقدم بجنگد. با همرزمانش رفاقت عمیقی داشت و قبل از عملیات‌ها، پیشانی تک‌تک آن‌ها را می‌بوسید و با هم دعا می‌کردند که به شهادت برسند.

سلیمانی از اواخر جنگ تا سال ۱۹۹۷ خیلی آفتابی نمی‌شد؛ آبش با پرزیدنت رفسنجانی از یک جوی نمی‌رفت. اما چیزی نگذشت که پله‌های ترقی را طی کرد و فرماندهی نیروی نخبه «قدس» (یا همان اورشلیم) را در سپاه پاسداران ایران را به عهده گرفت. قدرت او، و همین‌طور رابطه‌اش با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، بیش‌تر شد. ژنرال «پترائوس [۳۲] » [فرمانده مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، سنتکام، بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰] یک بار تعریف کرد سلیمانی به او گفته [پیام داده]: «بهتر است بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران را در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان کنترل می‌کنم [جزئیات بیش‌تر]

«دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکایی، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» درباره پیام‌هایی توضیح می‌دهد که می‌گوید میان حاج قاسم و او ردوبدل شده است (تماشای مستند(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اندیشکده آمریکایی: قاسم سلیمانی ما کیست؟

›› قاسم سلیمانی وزیر خارجه دوم ایران است

سلیمانی در نقش متحد آمریکا در برابر تروریسم

رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا فوت سلیمانی را نادیده گرفتند [و روایت رسمی دولت آمریکا از این حادثه را نقل کردند]. سلیمانی برای آن‌ها بی‌مصرف بود: یک «تروریست». اما نگاهی عمیق‌تر و فراتر از این شیطانتراشی از سلیمانی، الگوی جالبی را پدیدار می‌کند: سلیمانی سابقه طولانی‌ای در همکاری با آمریکایی‌ها داشت. هر وقت با آمریکا همکاری می‌کرد، اوضاع برای آمریکایی‌ها خوب پیش می‌رفت. اما نهایتاً آمریکا از پشت به او خنجر زد.

بعد از ۱۱ سپتامبر رژیم بوش/چنی تصمیم گرفت افغانستان و رژیم طالبان در آن را هدف قرار دهد. قاسم سلیمانی این تصمیم دولت آمریکا را فرصتی برای تضعیف تروریسم در سرزمینِ چسبیده به شرق ایران دید، و با نیروهای آمریکا که به افغانستان حمله کرده بودند، همکاری کرد. سلیمانی و دیپلمات‌های ایرانی، اطلاعات مربوط به مواضع طالبان را با آمریکا به اشتراک می‌گذاشتند؛ آمریکایی‌ها هم به ایرانی‌ها درباره یکی از عوامل القاعده خبر دادند که در شهر مشهد، در شرق ایران، مخفی شده بود. سلیمانی «از این همکاری راضی بود» و طی همین مدت یک بار گفته بود «شاید وقت آن شده باشد در رابطه‌مان با آمریکایی‌ها تجدیدنظر کنیم [۳۳] .» اما تقدیر، چیز دیگری بود.

بوش و چنی تسلیم فشارهای جناح صهیونیستی‌شان شدند و با سخنرانی «محور شرارت [۳۴] » [سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ (پس از ۱۱ سپتامبر) که در آن ایران، عراق و کره شمالی اعضای یک «محور شرارت» توصیف شدند] به صورت ایرانی‌ها سیلی زدند. یکی از سیاست‌های قدیمی اسرائیل همین است که جلوی هرگونه آشتی میان آمریکا و ایران را بگیرد. بوش به‌رغم همکاری‌های اخیر ایران با آمریکا «علیه تروریسم» در افغانستان، ایران را یکی از حامیان اصلی تروریسم معرفی کرد. سلیمانی احساس کرد به او خیانت شده است.

 

سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ و قرار دادن ایران در «محور شرارت» [دانلود]

 

حالا برویم به سال ۲۰۱۴، زمانی که نیروهای ائتلاف آمریکایی در عراق داشتند شکست می‌خوردند و آمریکا دوباره از ایران درخواست کمک ایران کرد. نیروهای جهادگرا در عراق تاخت‌وتاز می‌کردند و مناطقی از این کشور را تصرف کرده بودند، از جمله شهر بزرگ موصل. [آیت‌الله] علی السیستانی، روحانی برجسته‌ی شیعه در عراق، فراخوانِ شرکت در جنگ [فتوای جهاد] و مبارزه با تندروهای سُنی [داعش] را داد. جوان‌های شیعه هزار نفر-هزار نفر داوطلب شدند؛ سلیمانی و نیروی ویژه‌ی قدسِ او هم به سازماندهی این جوان‌ها کمک کردند.

طی سه سالِ بعد، تا سال ۲۰۱۷، ایران کمک کرد تا ورقِ جنگ علیه داعش و [جبهه] النصره برگردد. در برخی موارد، همین‌طور که آمریکایی‌ها از هوا اهداف مربوط به داعش را هدف قرار می‌دادند، ژنرال سلیمانی هم نیروهای زمینی را علیه شبه‌نظامیان این گروه هدایت می‌کرد. همزمان آمریکا، عربستان و اسرائیل علیه سلیمانی و ایران در سوریه کار می‌کردند. آمریکا تصمیم گرفته بود با بشار اسد، عضو حزب سوسیالیستِ عربِ بعث، که بعضاً از حمایت روسیه و ایران هم بهره می‌برد، بجنگد.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در کنگره آمریکا سال ۲۰۱۷ به سوریه سفر کرد تا جنگ داخلی این کشور را بهتر درک کند. وی با اسد و مقامات ارشد سوریه دیدار کرد. سپس به خیابان‌های سوریه رفت و آن‌جا شهروندان سوری به او التماس کردند بودجه‌ای را که آمریکا به داعش می‌دهد، قطع کند. گابارد به کنگره برگشت و لایحه ۶۰۸ مجلس نمایندگان [۳۵] را پیشنهاد کرد: «لایحه‌ی توقف تسلیح تروریست‌ها [۳۶] ». چراکه آن زمان آمریکا در عراق علیه داعش می‌جنگید، اما در سوریه «کنار» داعش می‌جنگید. خود من وقتی سال ۲۰۱۷ در کنفرانس «افق نو» در تهران وقتی از سعودی‌ها، عرب‌ها و سایر افراد محلی در منطقه [خاورمیانه] سؤال کردم «چه کسی بودجه داعش را تأمین می‌کند؟» این افراد بلااستثنا از عربستان یا آمریکا نام می‌بردند.

سؤال: تنها کشوری را نام ببرید که همیشه با داعش و القاعده مقابله کرده است؟

جواب: نخیر، جواب این سؤال آمریکا نیست؛ ایران است.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در مجلس نمایندگان آمریکا در جریان سفرش به سوریه در سال ۲۰۱۷ (+)

سندر هیکس در کنفرانس سال ۱۳۹۷ «افق نو» در مشهد مقدس (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› فریادهای دروغین از سوریه: اسناد حمایت آمریکا از تروریسم +دانلود مستند

›› حاج قاسم؛ قوی‌ترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه»/ نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

›› نقش شهید سلیمانی در وحدت ایران و عراق/ ماجرای نامه‌نگاری آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله سیستانی

دوره فشرده‌ی تاریخ روابط آمریکا و ایران از سال ۱۹۵۳ تا کنون

ایران یک ابرقدرت منطقه‌ای است که درگیر نوعی «جنگ سرد» محلی علیه عربستان و اسرائیل است. مجموعه‌ای از حقایق وجود دارد که هر کس می‌خواهد تاریخ واقعیِ روابط ایران-آمریکا را بفهمد، نباید از آن‌ها بی‌خبر باشد. درک عمیق‌ترِ این تاریخ می‌تواند زمینه را برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور آغاز کند؛ روابطی که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ قطع شده‌اند.

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

سال ۲۰۰۰، حتی «مادلین آلبرایت [۳۷] » [وزیر خارجه آمریکا وقت آمریکا در دولت بیل کلینتون] هم اذعان کرد [۳۸] کودتای بی‌رحمانه‌ی سی‌آی‌ای در سال ۱۹۵۳ [۳۹] [کودتای ۲۸ مرداد] محمد مصدق، نخست‌وزیر ترقی‌طلب ایران را که طی روندی دموکراتیک انتخاب شده بود، سرنگون کرد و رضا شاه، شاه متزلزل ایران، را جایگزین او کرد [باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، نیز در کتاب جدیدش به همین واقعیت اعتراف کرده است – جزئیات بیش‌تر]. شاه با پلیس مخفی‌اش «ساواک [۴۰] » مخالفان و کمونیست‌ها را سرکوب کرد و بنابراین «اسلام» به روش قانونی مقاومت تبدیل شد.

«عملیات برای انتصاب یک دولت طرفدار غرب در ایران///مسئول: تأییدشده توسط رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و مدیر اطلاعات مرکزی در تاریخ ۱۱ جولای ۱۹۵۳ [۲۰ تیر ۱۳۳۲ شمسی]///هدف: مصدق، نخست‌وزیر [ایران]، و دولتش///اهداف: استفاده از روش‌های قانونی، یا شبه‌قانونی، برای سرنگون کردن دولت مصدق؛ و جایگزینی آن با دولتی طرفدار غرب به رهبری [محمدرضا] شاه و نخست‌وزیری [فضل‌الله] زاهدی///اقدام سی‌آی‌ای: طرح اقدام در چهار مرحله اجرا شد:…»؛ تصویر منتسب به مجوز دولت آمریکا برای اجرای عملیات آژاکس و کودتای ۲۸ مرداد در ایران؛ متن کامل‌تر این سند را می‌توانید (به زبان انگلیسی) از این‌جا بخوانید (+)

«ز جنبش توده‌ها شاه فراری شده»؛ «مرگ بر شاه خائن»؛ (متن انگلیسی) «یانکی [آمریکایی] برگرد خانه»؛ پاک کردن شعارهای ضدشاه از روی دیوار در تهران در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد؛ فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیری که جایگزین مصدق شد، پس از کودتا دستور داده بود این‌گونه شعارها را از روی دیوار پاک کنند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف اوباما در کتابش درباره نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد

وقتی پرزیدنت «جیمی کارتر» به شاهِ بیمار اجازه داد برای دریافت خدمات درمانی به آمریکا سفر کند، آیت‌الله خمینی خواستار اعتراضات سرتاسری در ایران شد و از تبعیدگاهش در فرانسه به ایران بازگشت. سپس در همه‌پرسی‌ای که در ایران برگزار شد، ۹۸ درصد مردم رأی به جایگزینی جمهوری اسلامی به جای سلطنت دادند. به دلیل حمایت آمریکا از شاه، انقلاب اسلامی منجر به تصرفِ برنامه‌ریزی‌نشده‌ی سفارت آمریکا شد. ۵۳ آمریکایی ۴۴۴ روز گروگان گرفته شدند و نهایتاً روز تحلیفِ رونالد ریگان آزاد شدند.

یادآوری این نکته خالی از اهمیت نیست که در طول جنگ ایران-عراق، قاسم سلیمانیِ جوان با محمود احمدی‌نژادِ جوان آشنا شد؛ وقتی هر دو در حال مبارزه علیه حمله‌ی عراق بودند. این دو بعداً رابطه‌ی طولانی و پیچیده‌ای با هم داشتند، به خصوص بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، زمانی که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور منتخبِ ایران بود. سیاست‌های احمدی‌نژاد در مقایسه با جانشینِ میانه‌روترش، روحانی، «تند» بودند. احمدی‌نژاد شاید به خاطر سخنرانی‌اش در سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، شهرت داشته باشد، زمانی که روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر را زیر سؤال برد [۴۱] .

بخشی از سخنرانی سال ۱۳۸۹ محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت ایران، در سازمان ملل درباره ۱۱ سپتامبر و ترک جلسه توسط هیأت‌های برخی کشورها از جمله آمریکا [دانلود]

درباره حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ [۴۲] این را هم بگویم: در حالی که ایران در این ماجرا دخالت نداشت، متحدان آمریکا در آن دخیل بودند. گزارش پایگاه داده ضدجاسوسی سی‌آی‌ای نشان می‌دهد پلیس نیوجرسی، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، پنج اسرائیلی را به خاطر تماشای آتش‌سوزی در مرکز تجارت جهانی و ابراز خوشحالی عمومی از حملات آن روز دستگیر کرده که دو نفر از آن‌ها مأمور موساد بوده‌اند. این اسرائیلی‌ها دو ماه در بازداشت اف‌بی‌آی بودند تا این‌که با میانجیگری مقامات دولت بوش، هر پنج نفر آزاد شدند و به اسرائیل برگشتند. تلویزیون اسرائیل، این پنج نفر را به عنوان قهرمان تحسین کرد.

در همین‌باره بخوانید:

›› چگونه ۱۱ سپتامبر ترامپ را رئیس‌جمهور کرد

›› چگونه متوجه دروغ بودن یک جریان رسانه‌ای شویم

۱۵ نفر از ۱۹ هواپیماربای ۱۱ سپتامبر، سعودی بودند [۴۳] و دو نفرشان («المحضار [۴۴] » و «الحازمی [۴۵] ») با سازمان اطلاعات عربستان ارتباط داشتند. سال ۲۰۱۶، وقتی گزارش «۲۸ صفحه‌ایِ [۴۶] » خودِ کنگره که جلوی انتشار گرفته شده بود، بالأخره منتشر شد [۴۷] ، مستندات اقدام سعودی‌ها در تأمین مالی ۱۹ هواپیماربا هم افشا شد؛ کسی که این بودجه را تأمین کرده بود، کسی نبود جز شاهزاده «بندر بن‌سلطان [۴۸] » (معروف به «بندر بوش [۴۹] » [به خاطر ارتباط نزدیکش با جورج بوش پدر و بعدها جورج بوش پسر]) سفیر عربستان در آمریکا [بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵]. با این حال، حتی بارها ذکر نام بندر بن‌سلطان در گزارش ۲۸ صفحه‌ایِ سانسورشده کنگره هم باعث نشد یک هیأت منصفه عالی برای تحقیق در این‌باره در دادگاه‌های آمریکا تشکیل شود.

اواخر همان ماه، یعنی ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱، ژنرال «وسلی کلارک» گفت یک ژنرال ارشد در داخل پنتاگون [مقاله‌ای به او داده و] به او گفته: «این مقاله دفتر وزیر دفاع (رامسفلد) است که استراتژی ما را تشریح کرده است. در عرض پنج سال [دولت‌های] هفت کشور را سرنگون خواهیم کرد.» ژنرال ارشد سپس نام این کشورها را آورد که آخرینِ آن‌ها ایران بود [جزئیات بیش‌تر].

ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده سابق ناتو می‌گوید مدت کوتاهی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، یکی از ژنرال‌های آمریکایی یک یادداشت محرمانه در پنتاگون درباره جزئیات برنامه‌های آمریکا برای سرنگونی دولت‌های عراق، لیبی، لبنان، سومالی، سودان، سوریه و ایران به وی نشان داده است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› یادداشت محرمانه یک ژنرال آمریکایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران

جنگ عراق رسماً سال ۲۰۰۳ آغاز شد و مرحله اول آن تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت. جنگ عراق هم، مانند روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر، بر مبنای  مجموعه‌ی نامشخصی از پیش‌فرض‌ها و القائات بود، نه واقعیت‌ها و اسناد محکم درباره سلاح‌های کشتار جمعی صدام. سرنگونی و اعدامِ صدام هم یکی دیگر از قتل‌های هدفمند آمریکا در مقیاس بزرگ‌تر بود؛ به همان سبک قتل سلیمانی. اندیشکده‌ی لیبرترینِ «مؤسسه کِیتو [۵۰] » سیاست «جنگ با تروریسم» دولت بوش-چنی را یک اتلاف پول نجومی توصیف می‌کند و می‌نویسد:

طبق یک تحقیقات جدید… هزینه جنگ با تروریسم تقریباً ۵ تریلیون دلار بوده است [۵۱] ؛ رقمی واقعاً حیرت‌انگیز. حتی اگر کسی اعتقاد داشته باشد اقدامات آمریکا در قالب این سیاست باعث شده امنیتِ ملت ما اندکی بیش‌تر شود، باز هم آمریکا می‌توانست به روش‌های دیگر و با هزینه‌ای بسیار کم‌تر به پیشرفت‌های بسیار بزرگ‌تری در زمینه ایمنی و امنیت دست پیدا کند.

سال ۲۰۰۷، مجله آلمانی «اشپیگل» فاش کرد [۵۲] که دیک چنی، معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا [جورج بوش پسر]، برنامه‌ای مخفی برای حمله به ایران در آینده دارد.

باراک اوباما به عنوان نماد «امید» و «تغییر» انتخاب شد، اما اقدامش در انتخاب هیلاری کلینتون به عنوان وزیر خارجه، برای ایران اتفاقی تراژیک بود. کلینتون سال ۲۰۱۲ گروه تروریستی ایرانی «مجاهدین خلق [۵۳] » را از «فهرست گروه‌های تروریستی» وزارت خارجه آمریکا خارج کرد [۵۴] . رسانه‌ها با افتخار در بوق‌وکرنا کردند که لابیگرها دوباره کار خودشان را کرده‌اند؛ چراکه مجاهدین خلق نماینده‌ی ایرانی‌های پول‌دارِ خارج‌نشینی است که دلشان می‌خواهد در ایران تغییر رژیمِ خشونت‌آمیز اتفاق بیفتد.

«تغییری که بتوانیم باورش کنیم»؛ یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های تبلیغات انتخاباتی اوباما، تغییرِ سیاست‌های دولت(های) قبلی در آمریکا بود (+)

مسعود رجوی (چپ) سرکرده وقت مجاهدین خلق در کنار صدام، دیکتاتور وقت عراق؛ منافقین در حمله عراق به ایران طرف صدام را گرفتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› عملیات رسانه‌ای منافقین علیه ترامپ/ «حشمت علوی» چگونه مقامات کاخ سفید را بازی داد؟

›› کابوس عملیات مرصاد، این‌بار در آلبانی زنده شد/ سایت عملیات سایبری منافقین با خاک یکسان شد

مجاهدین خلق زمانی یک فرقه‌ی اسلامیِ عجیب‌وغریب و انحرافی بود که به آلبانی تبعید شد و ایرانی‌ها به دلیل حمایتش از عراق در جنگ ایران-عراق از آن متنفر بودند. اما پول همه چیز را تغییر می‌دهد؛ مجاهدین خلق هم این روزها با بودجه‌ی هنگفتش ریخت‌وپاش می‌کند، مراسم‌های بزرگ در واشینگتن و نیویورک برگزار می‌کند، و به «رودی جولیانی» [وکیل شخصی ترامپ] و «جان بولتون» [مشاور امنیت ملی سابق ترامپ] پول می‌دهد تا در این مراسم‌ها سخنرانی کنند. پرزیدنت باراک اوباما پس از آن‌که هیلاری کلینتون را از وزارت خارجه بیرون انداخت توانست از طریق همکاری با روحانی، رئیس‌جمهور میانه‌روی ایران، و امضای «توافق هسته‌ای ایران»، موسوم به «برجام [۵۵] »، در سال ۲۰۱۵، به پیشرفت‌های بزرگی دست پیدا کند.

«جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق ترامپ یکی از سخنران‌های موردعلاقه منافقین است (+)

«جان بولتون»: آمریکا باید حکومت ایران را پیش از جشن چهل‌سالگی‌اش سرنگون کند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› هدف اوباما از توافق هسته‌ای «تغییر صلح‌آمیز رژیم» در ایران بود

از سال ۲۰۱۷ به بعد، با روی کار آمدن ترامپ، «جیم متیس» وزیر دفاع آمریکا و عده‌ای دیگر مرتباً درخواست‌های متعدد کاخ سفیدِ ترامپ برای آوردنِ فشار نظامی به ایران را نادیده می‌گرفتند. اعتقاد آن‌ها این بود که اسد، به لطف ایران و روسیه، عملاً در جنگ داخلی سوریه پیروز شده و اکنون جنگ با داعش در اولویت قرار دارد. در انتهای سال ۲۰۱۸، وقتی ترامپ خواستار خروج نیروهای آمریکایی از سوریه شد، متیس از سِمت خود استعفا داد.

چرا «متیس» استعفا داد؟ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› ماجرای کودتا در دولت ترامپ چیست؟

›› «جیم» هم جیم زد/ در کابینه ترامپ «سگ دیوانه» عقل کُل بود

›› کتاب جان بولتون: جزئیات استعفای «سگ دیوانه» از پنتاگون

›› بعد از متیس؛ طرفداران «تغییر رژیم» ترامپ را محاصره کرده‌اند

همان سال ۲۰۱۸، «رکس تیلرسون [۵۶] » مدیرعامل سابق «اکسان‌موبیل [۵۷] »، از سِمت خود به عنوان وزیر خارجه کناره‌گیری کرد و مایک پمپئو جانشین او شد. پمپئو حتی لحظه‌ای برای تمرکز روی هدف گرفتنِ دشمنِ اصلیِ قدیمی‌اش، قاسم سلیمانی، تعلل نکرد. کار پمپئو ماه آوریل سال ۲۰۱۹، با اقدام شوکه‌کننده‌ی آمریکا در تعیین کلِ سپاه پاسداران به عنوان یک «سازمان تروریستی» آغاز شد. به گفته «ریس اِرلیش» خبرنگار رویترز در کتاب «دستورکار ایران [۵۸] »، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نهاد اقتصادی عظیم در ایران است و حدود ۱۰ درصد از کل اقتصاد ایران را در اختیار دارد. بنابراین اضافه کردن سپاه پاسداران ایران به فهرست گروه‌های تروریستی مانند اضافه کردن «آمازون [۵۹] » [غول فناوری و تجارت الکترونیکی] آمریکا به فهرست سازمان‌های تروریستی است. اما بیانیه‌ای که سپاه پاسداران را به فهرست گروه‌های تروریست اضافه کرد، چیزی بیش‌تر از چند جمله متن بود: اکنون شمشیرها از رو بسته شده بودند. یکی از مقامات ارشد سابق دولت ترامپ می‌گوید: «بولتون و پمپئو می‌دانستند که تروریستی اعلام کردن سپاه، دامنه‌ی اهداف آمریکا را گسترش می‌دهد [۶۰]

سخنرانی «مایک پمپئو» درباره سیاست ضد ایرانی آمریکا پس از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران [دانلود]

 

توضیحات بیش‌تر درباره اقدام ترامپ علیه سپاه پاسداران [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «اعلام جنگ آمریکا علیه ایران»؛ تحریم سپاه یعنی کشته شدن نیروهای آمریکایی در خاورمیانه

›› پس از تحریم سپاه نیروهای آمریکایی روی آرامش را نخواهند دید

›› کتاب جان بولتون: خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود

اختیارات جنگی

کنگره آمریکا، سال ۱۹۷۳، «قطعنامه اختیارات جنگی [۶۱] » را تصویب کرد. طبق این قعطنامه، رئیس‌جمهور آمریکا موظف است هر زمان که نیروهای مسلح وارد «درگیری یا موقعیت‌هایی که در آن‌ها به‌وضوح درگیریِ قریب‌الوقوع محتمل است» به کنگره خبر بدهد و هرگونه درگیری‌ای را پس از ۶۰ روز متوقف کند، مگر آن‌که از کنگره مجوز تداوم درگیری را دریافت کرده باشد. این در حالی است که از سال ۱۹۷۳ تا کنون، کنگره برای استیفای مسئولیت معین‌شده‌اش در قانون اساسی مبنی بر کنترل ماشین جنگ آمریکا، تلاش زیادی نکرده است. پروفسور «جک گلداسمیت [۶۲] » [استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد و کارشناس محافظه‌کار و شناخته‌شده حوزه‌های حقوق بین‌الملل و قانون امنیت ملی] خاطرنشان می‌کند: «کشور ما، کاملاً آگاهانه، به یک شخص، یعنی رئیس‌جمهور، ارتشی به‌شدت بزرگ و اختیاراتی به‌شدت گسترده داده است تا از آن به شیوه‌هایی استفاده کند که به‌راحتی منجر به یک جنگ گسترده می‌شوند.»

اگر فقط یک مسئله وجود داشته باشد که یک روز منجر به تشکیل نشستی برای [باز]تدوین قانون اساسی آمریکا شود، آن مسئله همین سابقه‌ی طولانی آمریکا در «انحصار قوه‌ی مجریه [۶۳] » [به موجب اصل دوم قانون اساسی آمریکا [۶۴] ] در دستان رئیس‌جمهوری است که از اختیارات خود برای به راه انداختن جنگ‌های اعلام‌نشده علیه کشورهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر سوءاستفاده می‌کند. سیستم ما دارد خلافِ روح و متنِ قانون اساسی آمریکا عمل می‌کند. آن‌چه درباره سلیمانی رخ داد، چیزی فراتر از قتل یک نفر است. این اقدام نشان می‌دهد طبقه حاکمِ فعلی ما، از کلینتون گرفته تا ترامپ، چنان عاشق خشونت است که از خط قرمزِ «تحقیر قانون اساسی» هم عبور می‌کند؛ «عشق به جنگ» همه چیز است. چه چیزی می‌تواند روح این آدم‌ها را تسخیر کرده باشد؟

 


[۱] Trump’s Murder of Qassem Soleimani: Why We Must Stand Up to the Christianity of Brutality Link

[۲] General Atomics MQ-۹ Reaper Link

[۳] Dexter Filkins Link

[۴] The Shadow Commander Link

[۵] The Dangers Posed by the Killing of Qassem Suleimani Link

[۶] War on terror Link

[۷] Iran hostage crisis Link

[۸] Esper Says He Saw No Evidence Iran Targeted ۴ Embassies, as Story Shifts Again Link

[۹] Amash: Trump claim about US embassy threats ‘seems to be totally made up’ Link

[۱۰] A Narrative Collapses as Trump Tweets: ‘It Doesn’t Really Matter’ Link

[۱۱] The administration’s deceptions about the Soleimani strike are a big deal Link

[۱۲] Trump: Timing of threat from Soleimani ‘doesn’t really matter’ Link

[۱۳] The Fake News Media and their Democrat Partners are working hard… Link

[۱۴] The Prosecution of George W. Bush for Murder Link

[۱۵] Hague Conventions of ۱۸۹۹ and ۱۹۰۷ Link

[۱۶] Thomas Jefferson Link

[۱۷] James Madison Link

[۱۸] Assassination is a two-edged sword Link

[۱۹] John F. Kennedy Link

[۲۰] Martin Luther King Jr. Link

[۲۱] COINTELPRO Link

[۲۲] Church Committee Link

[۲۳] United States House Select Committee on Assassinations Link

[۲۴] Executive Order ۱۱۹۰۵ Link

[۲۵] Executive Order ۱۲۳۳۳ Link

[۲۶] Evangelicalism Link

[۲۷] How Pompeo convinced Trump to kill Soleimani and fulfilled a decade-long goal Link

[۲۸] Pompeo on Qassem Soleimani strike: Iran now understands Trump will take ‘decisive’ action Link

[۲۹] Assisted in the clandestine travel to Afghanistan of ۱۰ of the ۱۲ terrorists who carried out the September ۱۱ terrorist attacks Link

[۳۰] Mike Pence crams ۳ inaccuracies about ۹/۱۱ into ۱ tweet while trying to justify Soleimani strike Link

[۳۱] منبع شماره ۴

 

[۳۲] David Petraeus Link

[۳۳] منبع شماره ۴

[۳۴] Axis of evil Link

[۳۵] H.R.۶۰۸ – Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۶] Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۷] Madeleine Albright Link

[۳۸] Secretary of State Madeleine K. Albright: Remarks before the American-Iranian Council Link

[۳۹] ۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link

[۴۰] SAVAK Link

[۴۱] Ahmadinejad tells U.N. most blame U.S. government for ۹/۱۱ Link

[۴۲] September ۱۱ attacks Link

[۴۳] Hijackers in the September ۱۱ attacks Link

[۴۴] Khalid al-Mihdhar Link

[۴۵] Nawaf al-Hazmi Link

[۴۶] The ۲۸ pages Link

[۴۷] The Honorable George J. Tenet – Director of Central Intelligence Link

[۴۸] Bandar bin Sultan Al Saud Link

[۴۹] The Fall of the House of Saud Link

[۵۰] Cato Institute Link

[۵۱] US Budgetary Costs of Wars through ۲۰۱۶: $۴.۷۹ Trillion and Counting Link

[۵۲] US War on Iran: ‘Closer to Reality’ Link

[۵۳] People’s Mujahedin of Iran Link

[۵۴] Iranian Dissidents Convince U.S. to Drop Terror Label Link

[۵۵] Joint Comprehensive Plan of Action Link

[۵۶] Rex Tillerson Link

[۵۷] ExxonMobil Link

[۵۸] Iran Agenda: The Real Story of U.S. Policy and the Middle East Crisis Link

[۵۹] Amazon (company) Link

[۶۰] Qassem Suleimani and How Nations Decide to Kill Link

[۶۱] War Powers Resolution Link

[۶۲] Jack Goldsmith Link

[۶۳] Unitary executive theory Link

[۶۴] Article Two of the United States Constitution Link





منبع خبر

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »