سمیه اقدامی

هر کدام‌مان یک سرباز برای ایران اسلامی باشیم

هر کدام‌مان یک سرباز برای ایران اسلامی باشیم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «سمیه اقدامی» مسئول نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس استان گیلان؛ تقویم شیعه وقتی به فاطمیه می‌رسد حال و هوای خاصی در بین دوستداران و شیعیان آن حضرت ایجاد می‌شودو در سال‌های اخیر این حال و هوا با نام و یاد شهدای گمنام تازه تفحص شده گره خورده است و فرزندان حضرت فاطمه زهرا (س) در هودجی سه رنگ باز می‌گردند تا حال و هوای دل‌های غبار گرفته‌مان را صیقلی دوباره زنند.

نمی‌دانم چه حس و حالی دارید آن زمان که دستان گنهکارمان بر روی تابوت‌های مردان مرد می‌رسد چه نوا و چه سر درونی دارید که به شهدا بگویید؟ همان شهدای گمنامی که هر بار از هر کجای مناطق جنگی ایران و عراق به آغوش گرم مردم ایران می‌رسند التیام بخش چه درد‌ها و حوائج و خواسته می‌شوند؟ اما این را خوب می‌دانم که آمدن یوسف‌های عاشق تازه از سفر برگشته اتفاقی نیست.

حضور و ظهور تک تک این مردان خدا در هر حسینیه، مسجد، دانشگاه و پارک‌ها نشان از این دارد که شهدای گمنام حتی در گمنامی خود تلنگری به پشت میز نشسته‌ها و طالبان علم و دانش و بازاریان و زن و کودک می‌زنند که حواستان باشد به واسطه خون ما بوده که اینگونه آزاد و رها در ایران اسلامی زندگی می‌گذرانید، باید زیر لوای پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران وفادار به آرمان‌های امام راحل و شهدا باشید و ولایت فقیه را قدردان باشید. آری آمدن شهدای گمنام نشانی دارد، نشان از اقتدار و ماندگاری ایران اسلامی و دفاع از ولی فقیه.

در این آمد و شد تابوت‌ها و بدرقه ۴۰۰ مرد آسمانی همه باید به خود بیاییم که برای حفاظت و حراست از کیان انقلاب و نرسیدن دست ناپاکان و نامحرمان همیشه بیدار باشیم و در وانفسای شعار‌های فریبنده دشمن که به دنبال ترویج بی‌عفتی و بی‌حیایی زنان و بی غیرتی مردان هستند سره را از ناسره تشخیص دهیم و پای تابوت سه رنگ شهدا قول دهیم تا نسبت به اهداف و وصایای شهدا خصوصا در باب عفاف و حجاب و شناخت اهداف خود فروختگان داخلی و اجانب خارجی هوشیار باشیم و عمل کنیم.

همانند حضور فاطمه زهرا سلام الله علیها، ولی فقیه زمان باشیم و همچون شهدای گمنام و سردار شهید سلیمانی در غبار فتنه، شبانه روز بیدار و هوشیار باشیم و برای اعتلای فرهنگ شهادت و مقاومت جانانه بر سر آرمان‌ها بمانیم و با اتحاد کشور‌های مسلمان در ریشه کن کردن اهداف شوم دشمنان خبیث لحظه‌ای آرام نگیریم و غافل از جامعه و فضای مجازی و جنگ رسانه‌ها نباشیم چراکه تمام سرمایه دشمن در این فضا معطوف شده و ما در این جنگ ترکیبی و رسانه‌ای دشمنان و در شرایط کنونی نه سر سازش داشته باشیم و نه سکوت کنیم و نه یک قدم جلوتر و نه یک قدم عقب‌تر از، ولی فقیه حرکت کنیم و هر کداممان یک سرباز برای انقلاب اسلامی ایران باشیم همچون حاج قاسم شهید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هر کدام‌مان یک سرباز برای ایران اسلامی باشیم بیشتر بخوانید »

«به وقت شرعی عشق»

«به وقت شرعی عشق»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، کتاب «به وقت شرعی عشق» مجموعه خاطره داستان بر اساس روایت همسران شهیدان؛ «سیدحسین حسینی»، «سیدباقر میراحمدی»، «محمد شمسی پور»، «حسین املاکی» و «علی اخوین انصاری» است که با مصاحبه و جمع آوری اسناد توسط «سمیه اقدامی» و با نویسندگی «حنانه سفرگر» با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس گیلان به نگارش درآمده است.

این کتاب توسط «نشر صریر» در سال ۱۴۰۰ به چاپ رسیده است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

گل … چه داستان عجیبی دارد عطر حضورش؛ به گل‌های توی گل فروشی نگاه می‌کنم و باز مثل همیشه خاطراتم تازه می‌شود. یاد آن روز‌های بهاری بخیر. ۱۶ ساله بودم که با گل‌ترین گل زندگی ام آشنا شدم؛ او همسایه ما بود و نامش را به احترام روز تولدش حسین گذاشته بودند. آری، آقا حسین درست در روز عاشورا متولد شده بود. از وقتی دیپلمش را در ۱۸ سالگی گرفت و وارد سپاه شد، فقط هر ۳ ماه یا ۶ ماه به محل زندگی اش در «کولاک محله» لنگرود باز می‌گشت.

وقتی خانواده‌ها صحبت هایشان را کردند آقا حسین ۲۰ ساله از من خواست تا پیش از شروع هر مراسمی به صحبت هایش گوش بدهم. قبول کردم که با او صحبت کنم؛ رفتارش حساب شده و منطقی بود. او مؤدب و محترمانه به من گفت: «با توجه به اینکه توی موقعیت جنگ هستیم و من پاسدار هستم قبل از اینکه جوابی داده باشی باید به خیلی چیزا فکر کنی. اینکه ممکنه اسیرم کنند، امکان داره جانباز بشم و یک یا چند عضو بدنم رو از دست بدم … احتمال شهادت هست و حتی بعید نیست یه روزی بهت بگن فلانی مفقودالاثر شده …»

چیزی نگفتم. سکوت کرد. نگاهش می‌کردم. انگار چشمان بی قرارش دنبال اتفاقات آینده می‌گشت. دوباره با همان لحن مردانه و مستحکمش گفت: «شرایط جنگ سخت و سنگینه … باید بدونی که همسرت نمی‌تونه توی زندگیت حضور پررنگی داشته باشه. این راه راه خیلی سختیه …» گفتم: «پس راه سختی در پیش داریم.» با رضایت نگاهم کرد. فهمید که با تمام وجودم قبول کردم تا در این مسیر سخت همراه و هم قدمش باشم.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«به وقت شرعی عشق» بیشتر بخوانید »