سندروم استکهلم

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟



این روزها یک روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب به دلیل آنکه در یک مصاحبه از آزادی رسانه‌ها در ایران گفته مورد هجمه ضدانقلاب و همکاران سابقش در رسانه‌های ضد ایرانی قرار گرفته است!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز دوشنبه ۲۷ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیسی به نیویورک، طلای زارع در روز نقره داغ یزدانی ها، پاسخ ایران به بیانیه ضد برجامی اتحادیه اروپا، انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا و جنگ سرد انرژی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

در حالی سیدابراهیم رئیسی بامداد امروز (دوشنبه)، تهران را به مقصد نیویورک برای حضور و سخنرانی در هفتادوهشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل ترک کرد که بلومبرگ مدعی شده امروز توافق تهران – واشنگتن بر سر تبادل زندانیان انجام خواهد شد. اگر ادعای بلومبرگ درست باشد، قرار است امروز دوشنبه ۲۷ شهریور/ ۱۸ سپتامبر، تبادل زندانیان دوتابعیتی و دسترسی ایران به شش میلیارد دلار پول بلوکه‌شده‌اش انجام شود.

اخراج تعدادی از بازرسان آژانس و نیز مسئله تبادل در روزنامه‌های اصلاح‌طلب مورد ارزیابی قرار گرفته است، روزنامه همدلی نوشته است که به جای اقدام علیه آژانس بهتر است با آمریکا نرمال‌سازی کرد! در بخشی از این گزارش آمده است:

مذاکرات برای احیای برجام در میدان عمل متوقف شده و جای خود را به تفاهم نانوشته برای مدیریت تنش یا توافق موردی برای تبادل زندانیان دوتابعیتی و آزادسازی اموال بلوکه شده ایران در کره جنوبی داده است. چرا مذاکرات برای احیای برجام در یک مقطع در دولت حسن روحانی و حداقل دو مقطع زمانی در دولت ابراهیم رئیسی تا نزدیک شدن به اعلام توافق نهایی رفت، اما به ایستگاه آخر نرسید؟ جدا از جنگ مطالبه ها که هرکدام از طرفین مذاکره دیگری را به زیاده خواهی در آن متهم می کند، چه کسانی در داخل همواره با مذاکره به عنوان ابزاری برای تامین منافع ملی مخالف هستند؟ وضعیت احیای برجام با اقدام جدید اتحادیه اروپا و بریتانیا در حفظ تحریم تسلیحاتی ایران پس از ۱۸ اکتبر چگونه خواهد بود.

این روزنامه اصلاح‌طلب می‌نویسد:

شکی نیست که در ایران رقابت‌های جناحی همواره تاثیر منفی بسزایی بر سیاست خارجی و روند مذاکرات داشته است. در دولت حسن روحانی نیز – بیش از هر دولت دیگری – این کارشکنی‌های جناحی به صورت علنی قابل مشاهده بود. اما مخالفت‌ها و کارشکنی‌ها فقط محدود به رقابت‌های «جناحی» در صحنه رسمی سیاست داخلی نیست. اگر به لایه عمیق‌تر ماجرا نگاه کنیم، به نظر می‌رسید کسانی که در ایران با اصل مذاکره مخالف هستند – یا با اِعمال فشارهای گوناگون به تیم مذاکره‌کننده به نحوی در روند دیپلماسی کارشکنی می‌کنند!

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

روزنامه سازندگی نیز به تحلیل پاسخ ایران به اروپا پرداخته و می‌نویسد:

بازی ایران و غرب به بازی پینگ پنگ شبیه شده است درست در زمانی که ایران توانسته بود اموال بلوک شده خود نه تنها در کره جنوبی بلکه در بریتانیا را هم آزادکند و تلاش می‌کند که با این منابع مالی گره از مشکلات مردم باز کند؛ اروپا با عهد شکنی مواد برجام را نقض می‌کند. نه ایران در شرایطی است که آمادگی مناقشه جدی با غرب داشته باشد و نه غرب در شرایط مناسبی برای یک مناقشه جدی با ایران است. شواهد هم نشان می‌دهد که اوضاع کنترل شده پیش می‌رود کدام عقل سلیمی میلیاردها دلار را برای هزینه‌های یک کشور آزاد می‌کند و بعد با همان کشور سرشاخ می‌شود!

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

روزنامه «شرق» نیز نوسان مناسبات تهران-آژانس به موازات فرارسیدن احتمالی زمان تبادل زندانیان و آزادی دارایی‌های ایران را بررسی می‌کند و می‌نویسد:

چون تداوم جنگ اوکراین به شکل مستقیم، امنیت و تمامیت اتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار داده، بدیهی است که پاریس و برلین به‌عنوان پیشران سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی اتحادیه اروپا و همچنین لندن، با وجود تبعات مخرب برای وجهه این کشورها خواستار تداوم تحریم‌های تسلیحاتی ایران پس از ۱۸ اکتبر/ ۲۶ مهر باشند». بنابراین به گفته این کارشناس «اگرچه نمی‌توان از این رفتار اروپایی‌ها دفاع یا آن را توجیه کرد اما این اقدام از نگاه اروپایی‌ها طبیعی به نظر می‌رسد»؛ چراکه از نگاه آنها (تروئیکای اروپایی) و به ادعای آنان، مناسبات نظامی و دفاعی تهران – مسکو روی جنگ اوکراین اثر مستقیم دارد و به همین دلیل، طریقت با مانور روی کلیدواژه‌ای به نام «اقدام پیش‌دستانه»، اذعان دارد که «با پایان تحریم‌های تسلیحاتی به زعم تروئیکای اروپایی امکان نقش‌آفرینی مؤثرتر تهران در جنگ اوکراین وجود دارد، در نتیجه پاریس، برلین و لندن دست به یک اقدام پیش‌دستانه زده‌اند!

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

این روزها احمدزیدآبادی به دلیل آنکه در یک مصاحبه جالب توجه از آزادی رسانه‌ها در ایران گفته مورد هجمه ضدانقلاب و همکاران سابقش در رسانه‌های ضد ایرانی قرار گرفته است، تا جایی که برخی او را متهم کرده‌اند که دچار سندروم استکهلم شده است.

این فعال سیاسی در پاسخ به این هجمه‌های پی‌در ‌پیی در روزنامه اعتماد نوشته است:

می‌پرسم حالا چرا از بین آن همه زندانی سیاسی پس از انقلاب و به خصوص سال ۸۸ فقط من باید عاشق بازجویم شده باشم؟ دوستِ سابقم می‌گوید، اتفاقا به همین دلیل عاشق بازجویت شده‌ای! چون آنها که در برابر بازجو می‌بُرند و تسلیم اراده او می‌شوند و در صحن دادگاه اعتراف و اظهار ندامت می‌کنند که عاشقِ بازجوی‌شان نمی‌شوند! از قضا همان‌ها که مقاومت می‌کنند و با بازجو درگیر می‌شوند، به دام عشق او گرفتار می‌آیند! می‌پرسم؛ حالا چرا بعد از گذشت ۱۴ سال از دوران بازجویی و سپری شدن هشت سال از آزادی‌ام باید عاشق بازجویم بشوم؟ چرا همان موقع عاشقش نشدم؟ می‌گوید؛ دلیل این را دیگر باید خودت در ناخودآگاهت کشف کنی! من از روانشناسی سررشته ندارم. خدا از سر تقصیرات آن که این «سندروم استکهلم» را بر سر زبان‌ها انداخت تا برخی جهل‌شان را نسبت به رفتار آدمیان در پشت آن پنهان کنند، بگذرد یا نگذرد؟ همین‌طور خداوند روح مرحوم کارل پوپر را شاد کند که چیزی به اسم «ابطال‌پذیری» را وضع کرد تا مانع ترویج هر ادعای بی‌پایه و اساسی در بین آدمیان شود!

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افسران اطلاعاتی آژانس را از ایران اخراج نکنید! / زیدآبادی: چرا از بین آن همه زندانی سیاسی من باید عاشق شوم؟ بیشتر بخوانید »

جنگ در اوکراین، سندروم استکهلم در مدعیان اصلاحات

جنگ در اوکراین، سندروم استکهلم در مدعیان اصلاحات



می‌خواهیم به یک بیماری و اختلال «روانشناختی» هم بپردازیم که حاصل از وضعیت حاکم بر اروپاست اما در ایران خودمان و در برخی چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای بروز یافته است!

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- دیروز خبری به نقل از «دیلی‌میل» منتشر شد که جامعه انگلیس را، هم ترساند، هم نگران کرد و هم خشمگین. خبر این بود: «اواب ایشاک» کودک دو ساله بر اثر آلوده شدن با کپک قارچی حاصل از رطوبت در دیوارهای خانه‌اش، از دنیا رفت.

دیلی‌میل سپس با «شرم‌آور» خواندن این رویداد برای دولت انگلیس، گزارش خود را این‌گونه تمام کرد: «برخی از مردم به‌دلیل گران شدن قیمت انرژی قادر به گرم کردن خانه‌های رطوبت‌زده خود نیستند… این مسئله چالشی بزرگ برای سیستم مسکن انگلستان به وجود آورده است. پزشکی قانونی در این خصوص اعلام کرده در معرض کپک بودن، در خانه‌ای قدیمی باعث مرگ این کودک شده و دولت باید فکری به حال ساختمان‌های قدیمی و نمور کند و…»

۳ هزارو ۱۳۶ کیلومتر آن طرف تر، یعنی در اوکراین نیز خبر دیگری منتشر شد که بی‌ارتباط با آنچه در انگلیس و برای «ایشاک» دو ساله اتفاق افتاد نبود: مردم اوکراین برای نجات جان خود از سرما، باید چند ماهی کشور را ترک کنند.

این، اظهارات رئیس شرکت «دتک»، یکی از بزرگ‌ترین هلدینگ‌های انرژی اوکراین بود که به مردم کشورش می‌گوید برای یک دوره سه الی چهار ماهه هم که شده «باید» از کشور خارج شوند چون بحران انرژی و موضوع «زمستان سخت»، جدی است.

برویم به یک هزار و ۷۴۳ کیلومتر آن طرف‌تر از اوکراین، یعنی به آلمان. دولتمردان صنعتی‌ترین و ثروتمندترین کشور عضو اتحادیه اروپا هم یک روز قبل‌تر از رئیس این شرکت اوکراینی به مردم کشورشان گفته بودند، آماده رویارویی با قطعی‌های مکرر برق باشند چرا که در طول زمستان احتمالا با روزی سه الی چهار ساعت قطعی برق مواجه خواهند بود. دیروز نیز به مردم این کشور گفته شد، تا می‌توانند غذاهای کنسروی ذخیره کنند.

شاید برای عده‌ای باور چنین خبرهایی سخت باشد. برای درک این واقعیت‌ها کافی است بدانیم، هزینه انرژی (برق و گاز) در برخی از این کشورهای اروپایی تا ۵۰۰ درصد رشد داشته است.

با توجه به عدم افزایش متناسب حقوق و دستمزدها با تورم، به‌ویژه در حوزه انرژی و مواد غذایی، تحمل چنین وضعی برای بسیاری از اروپایی‌ها واقعا سخت است. آن‌قدر سخت که چندی پیش یورونیوز نیز گزارش عجیبی در همین رابطه منتشر کرد.

طبق گزارش این شبکه تلویزیونیِ اتحادیه اروپا، بسیاری از مردم در این قاره ترجیح داده‌اند، برای فرار از «زمستان سخت» به کشورهای گرمسیر این قاره مثل اسپانیا مهاجرت کنند. یعنی همان راهکاری که رئیس شرکت «دتک» اوکراین به مردم توصیه کرده است.

آنها می‌گویند محاسبه کرده‌اند که اگر زمستان را به کشور دیگری که زمستان خیلی سردی ندارند مهاجرت کنند، هزینه کمتری برایشان خواهد داشت تا این که بمانند و قبوض برق‌های نجومی را پرداخت کنند. این تازه، آن بخش از جامعه اروپاست که، توان و هزینه سفر به یک کشور خارجی را دارد!

تمام این اتفاقات و اخبار در حالی رخ می‌دهند و منتشر می‌شوند که هنوز، زمستان از راه نرسیده و یک ماه تا آن باقی مانده است.

زمستانی که بزرگ‌ترین و معتبرترین چهره‌ها و مؤسسات علمی و سیاسی آن را «سخت» توصیف کرده‌اند، آن‌قدر سخت که رهبران برخی از این کشورها کارشان به دزدی نفتِ کشورهای فقیر و جنگ‌زده‌ای مثل یمن و سوریه افتاده است.

آنها حتی تحریم‌های کشورهایی را که خود تحریم‌شان کرده‌اند دور می‌زنند و با التماس از آنها نفت و گاز گدایی می‌کنند. (به‌عنوان یک مثال رجوع شود به اخبار سفر هیئت‌های آمریکایی و اروپایی به ونزوئلا و یا ساقط کردن «خوان گویادو»، رهبر کودتاچیانی که خودشان او را رهبر این کشور کرده بودند تا شاید دل نیکلاس مادورو را که تا همین چند ماه پیش دنبال سرنگونی و ترورش بودند، به دست آورند)

۲- چنین شرایط سختی(که تنها به گوشه کوچکی از آن اشاره شد) طی همین دویست و اندی روز، تغییرات محسوسی را در جوامع اروپایی به وجود آورده که پیش از این طی یادداشت مبسوطی تحت عنوان «تغییر سبک زندگی طی فقط ۲۰۰ روز» این تغییرات را بررسی کردیم.

نوشتیم، وقتی شرایط در یک حوزه خاص (اینجا اقتصادی) در یک جامعه به‌طور ناگهانی تغییر کرده و «سخت» می‌شود، و سرعت این تغییرات سوء، آن‌قدر زیاد است که مردم و حتی ساختار سیاسی نمی‌تواند خود را با آن همراه و هماهنگ کنند، خروجی این وضع می‌شود، اختلالات اجتماعی و سیاسی همان‌چه امروز در اروپا می‌بینیم.

اعتصاب‌های طولانی، تظاهرات، شورش، افزایش خشونت‌های نژادپرستانه، قدرت گرفتن جریان‌های سیاسی پوپولیست و ناسیونالیست‌های افراطی و از آن‌سو سقوط دولت‌ها، روی کار آمدن فاشیست‌ها (در ایتالیا) و حتی تغییر سبک زندگی مردم. به بیانی جامعه‌شناختی‌تر، ایجاد تغییرات سریع و شدید در «ساختار»‌هایی که به مرور و طی چندین دهه قوام و دوام یافته و به اصطلاح «جا» افتاده‌اند، می‌تواند در «کارکرد» آن ساختار هم ایجاد اختلال کند.

و هرچه به زمستانی که در برخی از این کشورهای اروپایی تا منهای ۳۰ درجه می‌رسد نزدیک می‌شویم، این اختلالات بیشتر و جدی‌تر خواهد شد.

مگر این که در این بین اتفاق تازه‌ای رخ دهد و مثلا یکی از طرف‌های جنگ «پرچم سفید» را بالا ببرد و…

۳- تا این‌جا درباره دو موضوع «زمستان سخت» و « اختلالات قبل از آمدن این زمستان سخت» در جامعه اروپا نوشتیم و با استناد به گزارش مجاهدت از‌های رسمی رسانه‌های غرب پیش‌بینی کردیم، اگر هیچ یک از طرفین جنگ کوتاه نیاید، هرچه به زمستان نزدیک‌تر شویم، این اختلالات سیاسی و اجتماعی شدیدتر هم خواهد شد.

در ادامه می‌خواهیم به یک بیماری و اختلال «روانشناختی» هم بپردازیم که حاصل از وضعیت حاکم بر اروپاست اما در ایران خودمان و در برخی چهره‌های سیاسی و رسانه‌ای بروز یافته است!

به عبارتی بحران آنجا در اروپا و در فاصله چندهزار کیلومتری ایران رخ داده ‌اما اختلالات روانشناختی حاصل از این بحران در برخی جریان‌های سیاسی ایران بروز کرده است! چگونه؟ بخوانید:

حتما شما هم شنیده‌اید که در روانشناسی، از سندروم و عارضه‌ای نام می‌برند به نام «سندروم استکهلم».

در تعریف سندروم می‌گویند، «نشانه‌هایی که حاکی از اختلال خاصی است.» یا «مجموعه‌ای از خصوصیات قابل تشخیص بالینی است که…» گفته می‌شود عارضه استکهلم اصطلاحی است که پس از سرقت از بانکی در استکهلمِ سوئد، توسط روانشناسی به نام نیل بیِروت (Nils Bejerot) مورد استفاده قرار گرفت.

او از آغاز تا پایان گروگان‌گیری به پلیس مشاوره می‌داد و به بانک رفت‌وآمد داشت. طی این گروگان‌گیری چهار کارمند (سه زن و یک مرد) به مدت ۶ روز (از تاریخ ۲۳ تا ۲۸ اوت ۱۹۷۳) به گروگان گرفته شدند.

طی این شش روز اما قربانیان نوعی وابستگی عاطفی به گروگان‌گیرها پیدا کرده بودند؛ تا جایی که از همکاری با پلیس سر باز می‌زدند و حتی پس از آزادی از این مصیبت شش‌روزه، در دفاع از گروگان‌گیران برآمدند.

به عبارتی، این سندروم عارضه، اختلال و بیماری است که، در «قربانی» نسبت به کسی که او را قربانی کرده به وجود می‌آید طوری که باعث می‌شود، به دفاع از کسانی بپردازد که علیه خودش وارد شده و به او ضربه و خسارت زده‌اند!

اینجا و در ایران خودمان، یک جریان سیاسی فعال است که، همین حس و اختلال و بیماری را در مواجهه با غرب دارد.

مثلا غرب اقتصاد و معیشت و امنیت ایران را که به گروگان می‌گیرد، اما آنها سمت گروگانگیر غَش می‌کنند! بنا به‌دلایل احتمالا تاریخی و صد البته شخصیتی و روانشناختی، علاقه عجیبی به غرب دارند و تحت هر شرایطی- تاکید می‌شود- هر شرایطی قطب نمایشان غرب را نشان می‌دهد. این اختلال گاهی آن‌قدر شدید می‌شود که، بازنشر اخبار و موضع‌گیری‌های مقامات رسمی غرب درباره بحران اقتصادی و اجتماعی حاصل از جنگ اوکراین را هم که می‌بینند، خشمگین می‌شوند.

وقتی مقامات رسمی اروپا می‌گویند «زمستان سخت در پیش است» آنها عصبانی می‌شوند و می‌گویند زمستان سخت در انتظار ایران است نه اروپا! باور نمی‌کنید، همین جمله را در موتورهای جست‌وجوگر وارد کرده و دکمه اینتر را بزنید! یا وقتی غرب زیر تعهداتش در مقابل کشورمان می‌زند و مردم را تحریم می‌کند، این جریان باز هم جانب غرب را می‌گیرد و می‌گوید تقصیر ایران بود که آنها زیر تعهدات‌شان زدند! می‌گویید نه؟ امروز بازتاب همین یادداشت را در رسانه‌هایشان ببینید، البته کاملا تحریف شده!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ در اوکراین، سندروم استکهلم در مدعیان اصلاحات بیشتر بخوانید »