سوره مهر

غم‌انگیزترین حج تاریخ در «خیابان ۲۰۴»

غم‌انگیزترین حج تاریخ در «خیابان ۲۰۴»



نگاهی به حادثه منا از دید شاهدان در کتاب «خیابان ۲۰۴» - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «خیابان ۲۰۴» عنوان تازه‌ترین اثر زهرا کاردانی است که اخیراً از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده و در هفته‌های نخستین خود با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه بوده است.

کاردانی که از جمله طلبه‌هایی است که پا به عرصه نویسندگی گذاشته، در این اثر کوشیده تا راوی صادقی باشد از حادثه دلخراش منا در سال ۱۳۹۴ در جریان انجام مناسک حج رخ داد.

«خیابان ۲۰۴» به سبک کارهای مستندنگاری، به سراغ اولین شاهدان ماجرا رفته تا آنچه را که در آن روز رخ داده بدون واسطه روایت کند. کتاب در واقع مجموعه‌ای است از روایت شاهدان عینی از فاجعه‌ای که هنوز بعد از گذشت قریب پنج سال، چرایی وقوعش برای بسیاری روشن نیست.

«خیابان ۲۰۴» جزو معدود آثاری است که درباره فاجعه منا از زبان شاهدان عینی آن نوشته شده است. نویسنده برای تکمیل کار خود تنها به خانواده شهدا بسنده نکرده و برای اولین‌بار پای صحبت تیم تفحص شهدا در عربستان نیز نشسته است؛ روایتی دسته اول از اولین شاهدان ماجرا که به گفته نویسنده در آن روزها با صحنه‌های تکان‌دهنده‌ای مواجه شده‌اند و حتی بعضی از آنها، تا مدت‌ها برای کاهش فشارهای عصبی از قرص‌ استفاده کرده‌اند.

کاردانی پیش از این با آثاری مانند «زن آقا» به عنوان یک نویسنده‌ای که به دنیای نویسندگی حرفه‌ای نگاه می‌کند، به مخاطب معرفی شد. او در آن اثر با استفاده از تجربیات خود داستانی متفاوت از دنیای طلبگی به نمایش گذاشت. اما کار جدید او فضایی کاملاً متفاوت با اثر قبلی‌اش دارد. نویسنده در «خیابان ۲۰۴» تلاش کرده تا بدون شرح و تفصیل معمول در خاطره‌نگاری‌ها و ورود به دایره گسترده توصیف و … یک روایت ساده اما تکان‌دهنده از این ماجرا ارائه دهد. به نظر می‌رسد سادگی این روایت‌ها بر تأثیرگذاری آن نیز بیشتر می‌افزاید و مخاطب اطمینان می‌یابد که نویسنده بدون متکی شدن به کلمات و بی‌آنکه بخواهد از واژه‌ها سودجویی کند، او را به دل ماجرایی غم‌انگیز می‌برد که با وجود گذشت پنج سال، هنوز برای بسیاری داغش تازه است.

کاردانی در این اثر انصاف را رعایت کرده و مراقب بوده تا احساسات ملی‌اش بر نوع نگارش و قلمش چیره نشود. با وجود آنکه فاجعه منا یک مسئله ملی بود، بسیاری از خانواده‌ها- حتی آنها که تنها در این ماجرا شاهد بودند- تحت تأثیر قرار داد، اما «خیابان ۲۰۴» یک روایت صادق است از آنچه در حج ۹۴ رخ داد.

خواندن این کتاب که در چهار فصل تلاش دارد ماجرای این حج غم‌انگیز را روایت کند، در این روزها که موسم حج است و برای بسیاری یادآور روزهای احرام در کنار کعبه دل، خالی از لطف نیست.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم: محمدرضا بهبودی فر دقیق‌ترین آدمی‌ است که توی زندگی‌ام دیده‌ام. توی صوت‌هایی که از مجید مرزانی گرفته بودم، یک جا می‌گوید: «من ساعت هفت و هشت دقیقه رمی‌آم را انجام دادم.» حساب ساعت و دقیقه و باقی کارهایش در همین اندازه باریک و ظریف است. شغل او این‌طور ایجاب می‌کند یا شخصیت خودش از ابتدا این‌گونه بوده نمی‌دانم.

مصاحبه با او از این جهت که عضوی از گروه تفحص شهدا بوده اهمیت دارد. اما مهمتر از آن، او کسی‌ است که شهید غضنفر رکن‌آبادی را از بین مجروحان حادثه منا پیدا کرده. آخرین نفری که او را دیده.

از پله‌های زیرگذر که آمدم پایین، پلیس خیابان ۲۰۴ را با یک دیوار انسانی بسته بود. یک گروه پنجاه نفره از خدمه‌های بنگالی که لباس زرد به تن داشتند؛ برانکارد توی دستشان بود. پلیس آن‌ها را راه داد داخل اما مرا راه نداد. کنار خیابان یک تابلوی تبلیغاتی بزرگ بود که رویش نقشه منا را کشیده بود. از پشت پایه‌اش راه بود. یک فاصله سی چهل سانتی متری که زائرها از آنجا خارج می‌شدند. از آن پشت رد شدم و رفتم توی ‌۲۰۴. تا آتش نشانی وسط خیابان رفتم. پلیس یک دیوار هم آنجا کشیده بود و کسی را راه نمی‌داد. از پشت سر پلیس‌ها خدمه‌های بنگالی برانکاردهاشان را بیرون می‌آوردند. زائرها حالشان زار و نزار بود. کارت شناسایی‌شان را نگاه کردم. از هر دو نفر، یک نفر ایرانی بود. از استان یزد و آذربایجان غربی. تنها کاری که بنگالی‌ها می‌کردند همین بود که زخمی‌ها را بردارند، بگذراند روی برانکارد و بیارند عقب و رها کنند کنار ایستگاه آتش نشانی. اما کسی نبود آنجا برای مصدومین کاری بکند. حتی آب هم نبود که بشود بهشان داد.

قبل از هرچیز زنگ زدم به مافوقم و خبر دادم شایعه حقیقت دارد. بعد دوربین گوشی‌ام را روشن کردم و از چهره و کارت شناسایی‌شان عکس گرفتم. قبلاً توی سازمان دوره مستندسازی دیده بودم. می‌دانستم این اجساد به زودی گم خواهند شد. تنها همین کار از دستم برمی‌آمد و اینکه هرکس حالت تهوع داشت، سرش را به طرفین برمی‌گرداندم تا خفه نشود. داشتم از چهره و کارت‌های شناسایی شهدا عکس می‌گرفتم که… .



منبع خبر

غم‌انگیزترین حج تاریخ در «خیابان ۲۰۴» بیشتر بخوانید »

خاطرات ناگفته‌ «بازجوی مهربان» مسابقه شد

خاطرات ناگفته‌ «بازجوی مهربان» مسابقه شد



خاطرات ناگفته‌ "بازجوی مهربان" سوژه پویش "کتاب قهرمان" شد - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سومین دوره پویش «کتاب قهرمان» با محوریت کتاب «پوتین قرمزها» به قلم فاطمه بهبودی از بیستم آبان‌ماه سال ۱۳۹۹ آغاز خواهد شد. 

«پوتین قرمزها» خاطرات مرتضی بشیری، بازجو و مدیر مسئول جنگ روانی قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) در دوران دفاع مقدس است. او که در دوران کارش این نام مستعار را برای خود برگزیده، طی مصاحبه‌هایی به همت فاطمه بهبودی، خاطرات خود را از بازجویی افسرهای رده بالای عراقی بیان کرده است.

بهبودی داستان را با بازجویی یکی از این افسرهای رده بالا آغاز می‌کند و با این روش، خواننده را به فضای اصلی داستان می‌کشاند. سپس با استفاده از فلش‌بک، به گذشته برمی‌گردد و زندگی راوی را روایت می‌کند. در واقع فصل‌های کتاب بین گذشته راوی تا زمانی که او به مسئولیت جنگ روانی قرارگاه می‌رسد، در رفت و آمد است. بخش‌هایی که نویسنده از زندگی شخصی راوی بیان کرده، شامل بخشی از روابط خانوادگی و برادران راوی، تحصیلات و شغل‌های قبلی وی و فعالیت‌های انقلابی اوست.

بشیری علاوه بر بیان جزئیات بازجویی اسرای عراقی، ناگفته‌هایی را از دوران دفاع مقدس بیان می‌کند که در هیچ کتابی آنها را نمی‌بینیم. نویسنده نیز با پاورقی‌های متعدد، این ناگفته‌ها را تکمیل کرده و به بیان جزئیات پرداخته است.

در طول کتاب، مهم‌ترین ویژگی راوی را انعطاف و عطوفت او در برابر اسرای عراقی می‌بینیم. او در طول کارش به این نتیجه می‌رسد که با خشونت، کینه و انتقام‌گیری، نمی‌توان از اسرای عراقی و افسرهای متکبر عراقی که کینه شیعیان ایرانی را در دل دارند، حرف بیرون کشید. به همین دلیل، با آنها از در رفاقت وارد صحبت شده و علاوه بر نمایش دادن هوش و زیرکی بی‌نظیرش، اسرا را گرفتار مهربانی خودش می‌کند. تا جایی که بسیاری از آنها خودخواسته با او همکاری و حرف‌های مگو را بازگو می‌کنند. بشیری حتی‌ امکانات رفاهی را برای اسرای عراقی فراهم می‌کند و با همین ترفندهایش، بسیاری از آنها را به اصطلاح نمک‌گیر خودش می‌کند.

اما بشیری علاوه بر بیان خاطراتش از بازجویی‌ها، از همکاران و دیگر افراد قرارگاه نیز می‌گوید و گاهی نیز درد دلی می‌کند از همکاری نکردن مدیران رده‌ بالا و سنگ‌اندازی در کارهایش.

از بخش‌های جالب کتاب، مصاحبه‌های رسانه‌های خارجی زبان با اسرای عراقی تحت نظر بشیری است که بسیاری از آنها با میل خود از صدام برائت می‌جویند و به خمینی کبیر درود می‌فرستند.

خواننده در طول مطالعه خاطرات بشیری، با بسیاری از وقایع جنگ نیز آشنا و به اطلاعاتش افزوده می‌شود.

این کتاب ۳۹۲ صفحه‌ای در ۳۶ فصل گردآوری شده و انتشارات سوره مهر آن را در ۵ هزار نسخه به قلم فاطمه بهبودی منتشر کرده است.

نسخه ویژه پویش کتاب قهرمان با قیمت ۴۰ هزار تومان به فروش خواهد رسید.



منبع خبر

خاطرات ناگفته‌ «بازجوی مهربان» مسابقه شد بیشتر بخوانید »

استقبال از خاطرات مادر شهید ژاپنی همچنان ادامه دارد

استقبال از خاطرات مادر شهید ژاپنی همچنان ادامه دارد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، استقبال از کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، جدیدترین اثر حمید حسام و مسعود امیرخانی که روایت خاطرات کونیکویامامورا، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران است، همچنان ادامه دارد و این کتاب به تازگی به چاپ پنجم رسید.

این کتاب جدیدترین اثر حسام و به قول خودش یکی از بهترین آنهاست که به روایت خاطرات کونیکویامامورا می‌​پردازد. وی تنها مادر شهید است که اصالتی ژاپنی دارد و فرزند شهیدش جوان نوزده ساله​ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه‌​ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.

یامامورا که پس از ازدواج با یک ایرانی مسلمان و مهاجرت به ایران اسم سبا با الهام از قرآن را برای خود برمی​گزیند، با دقتی بی​نظیر و زبانی ساده و شیوا خاطرات خود را از کودکی تا حال بیان می‌​کند. هرچند که سال‌ها قبل در کشور ژاپن و در خانواده​ای بودایی مذهب متولد شده و تا بیست و یک سالگی تحت آموزه​های بودایی بوده، اما ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی مسیر زندگی‌اش را تغییر داده و آنقدر روحیات انقلابی و اسلامی‌​اش را تقویت کرده که فرزند نوزده ساله‌اش در جبهه‌های جنگ تحمیلی ایران به شهادت رسیده است.

چیزی که داستان زندگی این مادر شهید را منحصر به ​فرد می​کند حوادثی است که در طول زندگی‌​اش اتفاق می​‌افتد و مسیر زندگی وی را تغییر می‌​دهد تا جایی که خودش می‌​نویسد: هیچ​گاه تصور نمی‌​کردم داستان زندگی من روزی به صورت کتاب منتشر شود چون اگر در ژاپن و در کنار خانواده​‌ام می​‌ماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه می‌​کردم در حالی که آشنایی من با یک مسلمان ایرانی مسیر زندگِی‌​ام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناخته‌​ای آمدم.

زندگی در ایران و جامعه اسلامی برای یامامورا بسیار جالب و پر از اتفاقات و حوادثی نظیر قیام ۱۵ خرداد، انقلاب و تغییر حکومت و دوران جنگ تحمیلی است که یکی از پسران خود را در این مسیر تقدیم اسلام و کشور می​کند و معتقد است در زندگی هرچه جلوتر می‌​رود درهای جدیدی به رویش باز می‌​شود.

وی در مورد نگارش خاطرات خود می​‌گوید: پس از شهادت پسرم تاکنون چندین نفر پیشنهاد کردند که داستان زندگی​‌ام را بنویسند اما موافقت نکردم تا اینکه در سفر به هیروشیما با آقای حسام همسفر شدم. ایشان پیشنهاد دادند که خاطراتم را بنویسد و من فکر کردم که آغاز زندگی‌ام تا به امروز منحصر به ​فرد است و مثل و مانند نداشته است، پس به ایشان اعتماد کردم و انجام مصاحبه‌​ها کار نوشتن کتاب شروع شد.

حمید حسام هم در مورد آشنایی با یامامورا و نگارش کتاب خاطراتش اینگونه می‌​نویسد: مردادماه سال ۱۳۹۳ با گروهی نه نفره از جانبازان شیمیایی برای شرکت در مراسم سالگرد بمباران اتمی هیروشیما به ژاپن دعوت شدیم. در فرودگاه، بانویی محجبه با سیمای شرقی، به عنوان مترجم گروه، به ما معرفی شد. این سفر سرآغاز آشنایی من با کونیکو یامامورا بود. او در مسیر طولانی پرواز دبی توکیو بیشتر قرآن می‌خواند و گاهی با زبان ساده و تا حدی نامأنوس خاطراتی برای من تعریف می​‌کرد. در ژاپن، به هنگام دیدار جانبازان شیمیایی و بازماندگان بمباران اتمی هیروشیما، گوشم به سرفه‌های جانبازان بود و چشمم به کونیکو یامامورا که حرف‌های دو گروه را برای هم ترجمه می‌کرد و گاهی قطره اشکی از گوشه چشمانش جاری می‌شد و عطش مرا برای شنیدن داستان زندگی‌اش بیشتر می‌کرد و من تا آن زمان نمی‌دانستم که او یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران است.

وی می​افزاید: از همان سال، همواره اندیشه نگارش زندگی این یگانه بانو ذهنم را مشغول کرده بود. بنابراین، طبق قاعدة شخصی​ام، پیش از مصاحبه‌ها، طریق «مصاحبت» و همراهی با راوی را پیش گرفتم و طی هفت سال به هر بهانه و در هر دیدار نقبی به دنیای درونی‌اش زدم تا در اتفاقات و حادثه‌ها نمانم. و سرانجام پذیرفت که اسرار ناگفته زندگی‌اش را بازگو کند.



منبع خبر

استقبال از خاطرات مادر شهید ژاپنی همچنان ادامه دارد بیشتر بخوانید »

برخورد نیروی قدس با این داستان چگونه خواهد بود؟ + عکس

برخورد نیروی قدس با این داستان چگونه خواهد بود؟ + عکس



داستان اثریا - انتشارات سوره مهر - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق – «اثریا» بیشتر از آنچه فکر کنید جسور است. جسارتی که این روزها، ادبیات ایرانی از نبودش در رنج است. نیما اکبرخانی که فقط ۳۴ سال دارد، داستانی نوشته که آدم را یاد ۲۴ساله‌ها و گاهی ۱۴ساله‌ها می‌اندازد. او داستانی نوشته پرضرب که به راحتی خواننده‌اش را در زمان اندکی به انتهای کتاب می‌رساند. جملات کوتاه اکبرخانی همخوانی زیادی با فضای رغب‌انگیز جنگ دارد و از این منظر داستان او را روان‌خوان و قابل توجه کرده است.

نویسنده «اثریا» در فضای حاکم که پر از تحسین و تمجید مدافعان حرم است، داستانی نوشته که با شنیده‌ها و خوانده‌های ما از فضای نبرد در سوریه، فاصله معنادار دارد.

او گروهی از تکاوران رزم‌آور را که به روستای «اثریا» در منطقه حما (سوریه) رفته‌اند، به تصویر کشیده است. این رزمندگان خود را با بالگرد به منطقه‌ای تحت محاصره می‌رسانند و توجه تکفیری‌ها را به خود جلب می‌کنند تا عملیات اصلی در منطقه‌ای دیگر آغاز شود.

راویِ داستان با مجتبی، رضا، سعید، حسن، ‌پوریا و بقیه همرزمانش شب و روز سختی را طی‌ می‌کند و در نهایت، قهرمان داستان می‌شود اما از منظر او، واقعیت، چیز دیگری است.

ضعف بزرگ «اثریا» عدم استفاده از زبان معیار است اگر چه در متن داستان، شکسته‌نویسی به ارتباط مخاطب با ماجرا و لحن راوی کمک کرده است. این داستان گاهی دچار پرش‌های زمانی است که خواننده را از روند ماجرا دور کرده و گیج می‌کند؛ همچنین از منظر داستان‌نویسی، اشکالاتی دارد که زمان وسیع‌تری برای بررسی، طلب می‌کند.

«اثریا» اگر چه در فصل‌های ابتدایی پر است از فحش و فضیحت اما در فصل‌های پایانی زبانش را به سمت انتقادهایی محترمانه و متفکرانه برمی‌گرداند. این داستان در توصیف گروه‌هایی که به دمشق تردد دارند توصیفاتی به کار می‌برد که کاملا ساختارشکنانه و عجیب است. نویسنده در دسته‌بندی این افراد به «بازنشسته‌ها»، «جوانان جویای نام»، «خُل و چِل‌ها» و «رزمنده‌ها» اشاره می‌کند و در تعریف علت حضور هر کدام در دمشق، حرف‌هایی می‌زند که بعید است بار حقوقی نداشته باشد.

نکته عجیب دیگر درباره این کتاب، انتشارش توسط انتشارات سوره مهر است. این انتشارات که در تولیداتش سهم اندکی را به مدافعان حرم اختصاص داده و بیشتر روی روایت‌های شفاهیِ دفاع مقدس و حواشی آن تمرکز دارد، حالا در قالب داستان به سراغ موضوع نبرد در سوریه رفته که در جای خود جالب توجه است.

حالا باید دید متصدیان نبرد سوریه یعنی سپاه پاسداران و خصوصا نیروی قدس که اخیرا در تولید آثار فرهنگی و هنری درباره موضوع دفاع از حرم، اقدامات درخوری داشته‌اند با این کتاب، چگونه روبرو خواهند شد.
*میثم رشیدی مهرآبادی



منبع خبر

برخورد نیروی قدس با این داستان چگونه خواهد بود؟ + عکس بیشتر بخوانید »

«غبار صحرا» در کتابفروشی‌ها پیچید

«غبار صحرا» در کتابفروشی‌ها پیچید



"غبار صحرا" در کتابفروشی‌ها/ غائله گنبد چگونه مهار شد؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، انتشارات سوره مهر به تازگی کتاب “غبار صحرا” را روانه کتابفروشی‌ها کرد. این اثر که به کوشش حوزه هنری استان گلستان تدوین شده و کار نگارش آن را احمد خواجه‌نژاد برعهده داشته است، به وقایع ترکمن صحرا در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد.

نویسنده در این اثر قصد تحلیل وقایع را ندارد. او صرفاً بر پایه تاریخ شفاهی و نقل قول‌ها به آنچه در این ایام در غائله گنبد رخ داده است، متمرکز می‌شود. 

خواجه‌نژاد درباره اهمیت پرداختن به این موضوع و روش کار خود می‌نوبسد: منطقه گرگان و دشت که امروزه با نام استان گلستان خوانده می‌‏شود، دارای ویژگی‌‏های خاصی است. هم در اقلیم دارای تنوع است و هم در قومیت و مذهب ساکنانش. این تنوع در عین حال که می‌‏تواند یک فرصت بزرگ باشد، اما گاهی به تهدید مبدّل و منشاء اتفاقات مختلفی شده است. یکی از این حوادث جنگ و درگیری در بخش شرقی این ناحیه یعنی شهرستان گنبدکاووس در ماه‌‏های اولیّه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود. این اتفاقات که از آن به عنوان جنگ اول و دوم گنبد تعبیر شده، معلول عوامل متعددی است.

… در این مجموعه سعی شده به ماجرای دو جنگ مورد اشاره پرداخته شود. هرچند ابعاد این غائله بسیار گسترده است و باید کارهای فراوانی از این دست انجام شود تا ماهیّت ماجرا بیشتر روشن گردد.

اطلاعات این کتاب بیشتر بر محور تاریخ نقلی متمرکز شده و بنای بر تحلیل حادثه نداشته و بسیار کم به مباحث تحلیلی در آن اشاره شده است و نقل قول نیروهای منتسب به چریک‌‏های فدایی خلق و ستاد خلق ترکمن در آن پر رنگ‌‏تر است. چون قصد این بود که واقعیت ماجرا از زبان آنان طرح و اثبات شود. هرچند به سراغ تعدادی از افراد مؤثر کمیته انقلاب اسلامی رفتم اما متاسفانه برای در اختیار قرار دادن اطلاعات خود همکاری نکردند… .

نویسنده مباحث کتاب را با پرداختن به تاریخ ترکمن صحرا از دوره صفویه آغاز می‌کند و در ادامه به موضوع اصلی می‌پردازد. در انتهای کتاب نیز اسناد مربوط به وقایع ارائه شده است.



منبع خبر

«غبار صحرا» در کتابفروشی‌ها پیچید بیشتر بخوانید »