سوره مهر

دورهمی کتاب خوانان نوجوان «چرخِ فلک ۱» برگزار شد

دورهمی کتاب خوانان نوجوان «چرخِ فلک ۱» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، دورهمی کتاب خوانان نوجوان «چرخِ فلک ۱» با موضوع ذائقه شناسی کتاب‎های پرطرفدار، ویژه دختران با حضور معصومه توکلی کارشناس ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، کارشناس کتاب و معلم کتابخوانی و زهرا محسنی‌فرد جامعه شناسی و فعال حوزه کتاب کودک و نوجوان برگزار شد.

در ابتدای دورهمی، امیرحسین باباییان اجرای رویداد را بر عهده گرفت و عنوان کرد: خوشحالیم در جمعی کتابخوان، مأنوس با کتاب و فرهنگی هستیم؛ اینجا جمع شدیم و می خواهیم از تجارب همدیگر استفاده کنیم. اسم برنامه «چرخ فلک» است و قرار است ذائقه شناسی شود و از کتاب های پرطرفدار نکاتی را بیرون بکشیم که چرا نوجوانان به سمت آنها می روند. من پیشنهادم اضافه کردن عنوان دوستانه برای دوره بعد است زیرا اصلاً جلسه رسمی نیست و اینجا، مهمان های خاص برنامه نوجوانان هستند.

در ادامه معصومه توکلی گفت: من بیشتر از هر چیزی معلم کتابخوانی هستم؛ خوشحالم که در جمع شما حضور دارم. امیدوارم آخرین دیدار نباشد و تازه اول آشنایی باشد. هر کس هر زمان که دوست داشت می تواند حرف بزند و همه در موقعیت گفتگوی برابر هستیم.

سپس زهرا محسنی فرد پشت تریبون قرار گرفت و پس از عرض خیر مقدم به حضار از آنها خواست تا خودشان را معرفی کنند. حاضران در دورهمی کتاب خوانان «چرخ فلک۱» را دختران جوان دانش آموز مقاطع مختلف تحصیلی از دبستان تا دبیرستان تشکیل می دادند.

با پایان معرفی حضار، محسنی فرد عنوان کرد: وقتی که از نوجوان کتابخوان حرف می زنیم تصویری به ذهن می آید کسی است که در هر موقعیتی کتاب به دست است.

وی در مرحله بعد از حضار خواست تا سه کتاب برتری که تا به حال خوانده اند را روی کاغذ بنویسند و به یکدیگر اعلام کنند. کتابهایی که حاضران به عنوان کتاب های برتر از منظر خودشان اعلام کردند در سبک های مختلف از مذهبی، علمی تخیلی تا کلاسیک و دفاع مقدس و روانشناسی قدرت جذب را شامل می شدند.

زهرا محسنی فرد به همراه معصومه توکلی از نوجوانان درخواست کردند تا خصوصیات بارزی که باعث شد آنها کتاب های مورد نظر را به عنوان کتاب برتر برگزینند را با دیگران به اشتراک بگذارند.

در ادامه، نوبت به صحبت نوجوانان درباره تأثیرات و پیام های کتاب هایی رسید که آنها معرفی کردند و همچنین، اینکه آنها از چه طریقی کتابها را انتخاب می کنند؟ فضای مجازی یا خرید حضوری؟ آیا ناشر به خصوصی را برای خرید کتاب مد نظر دارند یا خیر؟ الویت برای آنها با ترجمه یا تألیف است؟ که نوجوانان درباره آنها به تفصیل صحبت کردند.

محسنی فرد در بخشی دیگر به صدمات دانلود و مطالعه کتاب های دیجیتال غیرقانونی به صنعت نشر پرداخت و گفت: من به دانش آموزان خودم می گویم که چنین عملی مثل این است که یک خودنویس از مغازه ای بردارید و پولش را نپردازید. این دانلود و مطالعه کتاب های دیجیتال غیرقانونی اهالی صنعت نشر و معیشت آنها را با مشکل مواجه می کند زیرا صنعت نشر فرایند پیچیده ای دارد و آدم های مختلفی از چاپ تا توزیع فعالیت می کنند تا کتاب به دست مخاطب برسد و خوانده شود.

او نویسندگی و مترجمی را شغل کم درآمدی به نسبت زمان صرف شده پای آثار نامید و عنوان کرد: شغل های فرهنگی مثل نویسندگی پردرآمد نیستند زیرا یک بخش از فروش هر نسخه به نویسنده تعلق می گیرد و مناسبات شغلی در صنعت نشر بدین شکل است. نویسندگان و مترجمان آدم های دست به دهانی هستند و کانال های تلگرامی به انتشارات و معیشت مترجمان و نویسندگان ضربه می زنند.

در وهله بعد، حاضران راجع به اولویت شان در انتخاب کتاب های تألیفی یا ترجمه و تأثیر مطالعه مقدمه برای انتخاب کتابها و اینکه کتابها را براساس ناشر و یا نام و شهرت نویسنده یا مترجم انتخاب می کنند گفتگو کردند. تاثیر روانی ترجمه بر خوانش و تأثیرگذاری کتابها از دیگر موضوعات مورد بحث بود.

محسنی فرد به معرفی شبکه اجتماعی گودریدز و امکاناتی که دارد پرداخت و از نمونه تازه تأسیس ایرانی آن با نام «به خوان» یاد و ابراز امیدواری کرد: نمونه ایرانی به خوان است که به تازگی تأسیس شده و امیدوارم به خوان بتواند به استاندارد گودریدز برسد و امکاناتی که در اختیار کاربران کتابخوان می گذارد را داشته باشد. باید بگویم که به زودی عضو به خوان خواهم شد و آنجا فعالیت خودم را در زمینه کتابخوانی ادامه خواهم داد.

سپس به یکی از حقوق کتابخوانی اشاره کرد و گفت: یکی از حقوق خواننده حق نخواندن کتاب و نیمه رها کردن کتاب است و من توصیه می کنم برای تصمیم گرفتن راجع به نخواندن یک کتاب حداقل باید ده تا بیست درصد یا نصفه کتاب را خواند و بعد از این حق استفاده کرد زیرا ممکن است کتابی در قسمت دوم داستان نظر خواننده را عوض کند و نباید زود قضاوت کرد.

تأثیر دوستان در انتخاب کتاب ها از دیگر صحبت های مطروحه در دورهمی بود.

در ادامه، محسنی فرد کتاب های بازمانده روز و آبلوموف را معرفی نمود و در انتها تأثیر دوره های مختلف کتابخوانی بر افراد را اینگونه ارزیابی کرد: آدمها با دوره های مختلف کتابخوانی به نتایج مختلف می رسند که هر بار پاسخی به سوالات شخصی هر کتابخوان است و هیچ کدام از پاسخها نسبت به علایق و زندگی هر فرد اشتباه نیست. آدم ممکن است بعد از سالها کتابخوانی به هدفی از مطالعه کتابها و نوع علاقه خودش از سبک کتابخوانی برسد مانند اینکه کسی کتاب انگیزشی دوست دارد و غیره.

انتشارات هوپا، جمکران، شهید کاظمی و سوره مهر از انتشارات پرتکرار در سخنان حضار بودند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دورهمی کتاب خوانان نوجوان «چرخِ فلک ۱» برگزار شد بیشتر بخوانید »

پویش کتابخوانی کتاب و زندگی به «مهاجر سرزمین آفتاب» رسید

پویش کتابخوانی کتاب و زندگی به «مهاجر سرزمین آفتاب» رسید


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» سوژه یازدهمین دوره پویش کتابخوانی کتاب و زندگی شد. این مسابقه با همکاری مرکز رسانه‌ای شیرازه و انتشارات سوره مهر برگزار می‌شود.

حمید حسام و مسعود امیرخانی روایت خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بابایی)، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران را نوشته‌اند که با عنوان «مهاجر سرزمین آفتاب» در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. یامامورا تنها مادر شهیدی است که اصالتی ژاپنی دارد. فرزند شهید این مادر، جوان نوزده ساله‌ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی، با وجود سن کم، راهی جبهه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند و در نهایت در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.

یازدهمین دوره مسابقه کتابخوانی «کتاب و زندگی» با محوریت کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، از امروز شنبه ۲۱ خرداد شروع به‌کار کرد. جوایز این دوره از پویش کتاب و زندگی، ۱۰۰ میلیون ریال جوایز نقدی است که با قرعه‌کشی به برگزیدگان اهدا خواهد شد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پویش کتابخوانی کتاب و زندگی به «مهاجر سرزمین آفتاب» رسید بیشتر بخوانید »

تشکر زینب سلیمانی بابت زنده نگه داشتن نام حاج قاسم در نمایشگاه کتاب

تشکر زینب سلیمانی بابت زنده نگه داشتن نام حاج قاسم در نمایشگاه کتاب



مدیر بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سپهبد قاسم سلیمانی صبح امروز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه با حضور در مصلی امام خمینی(ره) تهران از سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بازدید کرد.  

به گزارش مجاهدت از مشرق، زینب سلیمانی ضمن حضور در غرفه خط مقدم، نشر راهیار، سوره مهر و تورق برخی از آثار عرضه شده در این غرفه ها در نهایت در غرفه مکتب حاج قاسم حضور یافت و دقایقی با چهره ها و بازدیدکنندگان گفتگو کرد. سپس به بازدید از بخش‌های مختلف نمایشگاه کتاب پرداخت.

فرزند سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، همچنین مورد استقبال علی رمضانی قائم مقام نمایشگاه بین المللی کتاب تهران قرار گرفت.

وی در این دیدار از اهتمام مسئولان برگزاری نمایشگاه در زنده نگه داشتن نام و یاد حاج قاسم تشکر کرد.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تشکر زینب سلیمانی بابت زنده نگه داشتن نام حاج قاسم در نمایشگاه کتاب بیشتر بخوانید »

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد



کتاب «تلخی رهایی» در کنار روایت خاطرات یکی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین، نگاهی دارد بر آنچه دستگاه رجوی بر شخصیت و کرامت انسان‌ها آورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ادبیات در چهار دهه گذشته بیشترین سهم را در بازنمایی هنری از سال‌های جنگ تحمیلی داشته است. در طول بیش از ۴۰ سال گذشته، عناوین متعددی در قالب‌های مختلف از زاوایای گوناگون به این واقعه تاریخی پرداخته‌ و تلاش کرده‌اند بخشی از آنچه را که بر مردم ایران و تاریخ این کشور رقم خورده، با زبان قلم حکایت کنند. هرچه از اواخر دهه ۸۰ به این سو حرکت می‌کنیم، هم بر تعداد و هم بر کیفیت آثار منتشر شده در این حوزه افزوده می‌شود؛ هرچند انتقاداتی جدی نیز وارد است. 

کتاب «تلخی رهایی» از منظری، روایتگر روزهای یک سرباز نوجوان از سال‌های جنگ تحمیلی و پس از آن است. کتاب که چندی است به قلم جواد کامور بخشایش منتشر شده، دربردارنده خاطرات علی بیگلری است از زمانی که در خانواده‌ای مذهبی در کرمانشاه بزرگ شد و همین علقه و سبقه مذهبی، سبب شد تا با ترفندهایی که مخصوص نوجوانان آن روزگار بود، به جبهه وارد شود. بیگلری پس از مدت زمان اندکی که وارد جبهه می‌شود، به اسارت نیروهای عراقی درمی‌آید و این آغازی است بر زندگی پر فراز و نشیب و متفاوت او.

داستان زندگی بیگلری در کتاب «تلخی رهایی» از چند منظر قابل تأمل و خواندنی است. نخست سرنوشتی است که راوی از سر گذرانده و تا اینجا کشیده شده است. او که پس از پذیرش قطعنامه، همانند برخی دیگر از اسرا، در برزخی میان خوف و رجا گرفتار است، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین و با این پیش‌فرض که از این طریق از دست بعثی‌ها راحت می‌شود و این دریچه‌ای است برای فرار او از این مخمصه، وارد سازمان می‌شود. رهایی او از اردوگاه‌های عراق، تلخی مداومی برای او به همراه دارد. حاصل ۱۴ سال زندگی در اشرف و حضور در انقلاب‌های سازمان و عملیات‌هایی چون «مروارید» و کشتار کُردهای عراق با همکاری صدام، بیگلری را به تناقضات و فشارهای روحی و روانی متعددی می‌رساند تا آنجا که دست به خودکشی می‌زند… . 

کتاب , سازمان مجاهدین (منافقین) , انتشارات سوره مهر ,

وجه دیگری که کتاب را برای مخاطب امروز خواندنی می‌کند، روایتی رئال و انسانی است از جنگ و آدم‌هایی که در این واقعه حضور دارند. نویسنده به خوبی از فضای شعاری که گاه برخی از خاطرات به آن گرفتارند، فاصله گرفته است و تلاش دارد تحولات روحی یک انسان در برهه‌های مختلف زندگی او را نشان دهد. دوراهی‌های متعدد و آزمون و خطاهایی که بیگلری پشت سر می‌گذارد، به خوبی بر مخاطب توضیح داده شده است. 

از سوی دیگر، نویسنده ساختاری مناسب برای روایت خاطرات انتخاب می‌کند. او با نقبی به گذشته، خاطرات امروز و دیروز راوی را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد. این ساختار به مخاطب کمک می‌کند تا با روحیات راوی در آن لحظه خاص بیشتر آشنا شود و از سوی دیگر، در برخی مواقع دو موقعیت را با یکدیگر مقایسه کند؛ مانند مواردی که به شباهت‌های اردوگاه اشرف با اردوگاه‌های اسرا در عراق اختصاص دارد، یا تناقض‌های انقلاب‌های مسعود با آنچه در روان و باطن هر انسانی قرار دارد … .

از این‌ها گذشته، راوی به دلیل حضور در اشرف، اطلاعاتی از این اردوگاه ارائه می‌دهد که شاید برای مخاطب نو و ناشنیده باشد؛ اطلاعاتی که از افراد مختلف و سرنوشت آنها ارائه می‌دهد، گزاره‌هایی که درباره رویه سازمان با انسان‌ها و نحوه کار آنها برای تبدیل شدن یک انسان به یک ماشین مطرح می‌کند، اطلاعاتی که از زندان‌های اشرف و شیوه شکنجه سازمان عرضه می‌کند و … همگی از این دست از موارد است که می‌تواند در کنار آگاهی‌بخشی از عملکرد و کارنامه سازمان، از منظر پژوهش بر روی یک سازمان سیاسی نیز مورد تأمل قرار گیرد. اینکه در سازمانی با این همه ادعا، چرا اعضای آن با ۲۰ سال سابقه همکاری به نقطه‌ای می‌رسند که پایان دادن به زندگی خود را بر آرمان‌ها و همراهی کردن با سازمان ترجیح می‌دهند. به عنوان نمونه، در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

فکر می‌کنم از سال ۱۳۷۲ به بعد، دیگر درها را بسته بودند  کسی حق خروج نداشت. می‌گفتند مثل کریم حقی و مهدی خوشحال می‌روید ما را لو می‌دهید. این افشاگری‌ها برایمان گران تمام می‌شود. بعد از آن شروع کردند به کتک‌کاری و فحاشی. ندیدم کسی را بکشند اما شنیده بودم که طرف خودکشی کرده باشد. مثلاً یک دختر داشتیم که تازه از اروپا آمده بود و وارد سازمان شده بود. چند وقتی از آمدنش نگذشته بود که گفتند خودکشی کرده. خودش را در رودخانه غرق کرده اما عده‌ای می‌گفتند، نه خفه‌اش کردند. یا فرمانده فتح‌الله، که از مسئولین رده‌بالا و فرد زبده و کارکشته‌ای بود، آنقدر در بحث انقلاب به او فشار آورده بودند که دیوانه شد. مثل دیوانه‌ها در محوطه قرارگاه می‌چرخید. او مسئول حفاظت رجوی و بنی‌صدر بود. وقتی بنی‌صدر و سرهنگ معزی، خلبان شاه، از فرودگاه مهرآباد فرار کرده و به پاریس رفته بودند فتح‌الله فرمانده حفاظتشان بود. 

خیلی از این افراد را داشتیم که شاید ۲۰ سال با سازمان همکاری می‌کردند اما به جایی می‌رسیدند که پل‌های پشت سرشان خراب بود. نمی‌دانستند در این تشکیلاتِ بدون تعلقات چه کار باید بکنند. اوایل ورود این‌جوری نبود، بعدها سازمان چهره مخوف خودش را بیشتر نشان داد.

کتاب «تلخی رهایی» به کوشش انتشارات سوره مهر به قیمت ۷۵ هزار تومان در دسترس عموم قرار گرفته است. 

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگاهی دقیق به آنچه در درون اردوگاه اشرف می‌گذرد بیشتر بخوانید »

«حاج جلال»

«حاج جلال»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، کتاب «حاج جلال» نوشته «لیلا نظری گیلانده» روایت‌گر خاطرات «جلال حاجی‌بابایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس و پدر شهیدان «علیرضا و ابوالقاسم حاجی‌بابایی» است.

این کتاب توسط انتشارات «سوره مهر» سال ۱۳۹۹ در ۳۱۲ صفحه به چاپ رسیده و به‌دلیل استقبال مخاطبان، تاکنون به چاپ چهاردهم رسیده است.

در بخشی از کتاب «حاج جلال» آمده است:

هنوز یکی دو روز نبود از منطقه برگشته بود که شنیدیم در مأموریت شناسایی خانه‌های تیمی منافقان با آن‌ها درگیر و مجروح شده است. «افروز» و مادرم نشسته بودند توی خانه و گریه می‌کردند. «ابوالقاسم» و «حمیدرضا» قبل از من رفته بودند بیمارستان «اکباتان». مادرم داشت از نگرانی کباب می‌شد. می‌گفتند «علیرضا» فرماندهی انحلال یک خانه تیمی را بر عهده گرفته بود که منجر به فرار منافق‌ها شده!

در تعقیب و گریز آن‌ها «علیرضا» هم بود. آن‌روز یکی از منافقین خودش را به جمع دانش‌آموزان دختری می‌رساند که داشتند از مدرسه بیرون می‌آمدند؛ وقتی به زور او را از بین دانش‌آموزان دختر بیرون کشانده بودند. خودش را تپانده بود توی یکی از خانه‌ها و رفته بود توی زیرزمین خانه‌ای. «علیرضا» می‌دود دنبالش و از نارنجک توی دستش متوجه می‌شود که می‌خواهد عملیات انتحاری انجام دهد.

وقتی می‌بیند کار تمام است، زود خودش را انداخته بود بیرون و همان لحظه در حالی که نیم‌تنه بالایش بیرون از در زیرزمین بود و پاهایش روی پله‌ها، نارنجک منفجر شده بود. فرد منافق در جا کشته شده و پا‌ها و بدن «علیرضا» را ترکش‌های نارنجک گرفته بود.

وقتی او را روی تخت بیمارستان دیدم، انگار از آسمان پرت شدم روی زمین. رفتم بالای تختش و سر و صورتش را بوسیدم؛ «قربانت برم علیرضا جان! کی تونه به‌ای روز انداخته!».

سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در سفر خود به همدان در سال ۱۳۹۷، به دیدار پدر «علیرضا و ابوالقاسم حاجی‌بابایی» رفته بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«حاج جلال» بیشتر بخوانید »