سوره مهر

بسته پیشنهادی برای روز نیروی هوایی

بسته پیشنهادی برای روز نیروی هوایی



بسته پیشنهادی مجمع ناشران انقلاب اسلامی برای روز نیروی هوایی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ عوامل متعددی داشته است. می‌توان به عنوان یکی از این عوامل به حضور گسترده و متنوع مردم در جریان انقلاب اشاره داشت. تنوعی که طیف وسیعی از اقشار جامعه اعم از بازاری تا نظامی را در برگرفته بود و هرکدام نقش تأثیرگذاری در پیروزی انقلاب ایفا کردند.

نقش هرکدام از این گروه‌ها و اقشار به‌نوبه خود خاص و متمایز است و باید روایت هرکدام آن‌ها را شنید. در میان این گروه‌ها نقش نظامیان در انقلاب اسلامی روایتی خواندنی است. درحالی‌که محمدرضا پهلوی در دوران خود بیشترین سرمایه‌گذاری را در بخش نیروهای نظامی انجام داده بود و به تعبیری رؤیای ژاندارمی منطقه را در سر می‌پروراند؛ هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد در جریان انقلاب اسلامی ایران و در مقابل نهضت امام خمینی (ره) ارتشیان از تاج‌وتخت او حمایت نکنند.

اما اتفاقی که رغم خورد خلاف تصورات محمدرضا پهلوی بود. در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ همافران و خلبانان نیروی هوایی ارتش که یکی از بخش‌های مهم و مورد توجه بودند با امام خمینی (ره) بیعت کردند و به انقلاب ملحق شدند. به تعبیر مقام معظم رهبری «حادثه نوزده بهمن یک خط‌شکنی بزرگ بود، یک کار عظیم بود». این کار عظیم شایسته تقدیر است و در سالروز آن بهانه آشنایی بیشتر با خلبانان نیروی هوایی ارتش را فراهم می‌آید. به این منظور تصمیم گرفتیم در سالروز بیعت تاریخی همافران و خلبانان با امام خمینی (ره) با معرفی چند کتاب با بخشی از رشادت‌ها و فداکاری‌های خلبانان در جریان انقلاب اسلامی ایران و دفاع مقدس آشنا شویم. آنچه در ادامه می‌آید تنها گوشه‌ای از زحمات آنان است.

مجموعه آسمان (۶ جلدی)
راضیه تجار و دیگر نویسندگان
روایت فتح
انتشارات روایت فتح با انتشار کتاب‌های متنوع در حوزه ادبیات پایداری، جایگاه درخور توجهی میان علاقه‌مندان به این حوزه یافته است. مجموعه «آسمان» یکی از کتاب‌هایِ این انتشارات است که در شش جلد به بیان خاطراتی از زبان همسران شهدایِ نیروی هوایی می‌پردازد. مخاطبان با خواندن این مجموعه با خلق‌وخوی شهدا بیشتر آشنا می‌شوند. اولین کتاب این مجموعه به قلم علی مرج به زندگی شهید عباس بابایی اختصاص یافته است.

«آسمان ۲» دومین کتاب از این مجموعه به قلم زهرا مشتاق است که به زندگی شهید جواد فکوری اشاره دارد. نفیسه ثبات در کتاب «آسمان ۳» روایتی از زندگی شهید علی‌رضا یاسینی را به مخاطبان ارائه کرده است و زهرا مشتاق در کتاب «آسمان ۴» روایتی از زندگی و رشادت‌های شهید عباس دوران را شرح داده است. «آسمان ۵» پنجمین کتاب از این مجموعه به قلم لعیا رزاق‌زاده است که روایتی از زندگی شهید منصور ستاری در آن ارائه شده است. «آسمان ۶» آخرین کتاب از این مجموعه به نویسندگی راضیه تجار نیز به زندگی شهید حمیدرضا سهیلیان پرداخته است.

مجموعه «آسمان» با قلمی ساده و روان و در کتاب‌هایی به‌طور میانگین دارای ۱۰۰ صفحه روایتی خواندنی از شهدا از زبان همسران آن‌ها ارائه کرده است. این ویژگی‌ها به مخاطبان اجازه می‌دهد تا در زمانی اندک با یک الگوی مناسب آشنا شوند. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این مجموعه بخشی از آن را با یکدیگر می‌خوانیم.

«پایت را که از زمین برگیری، آسمان راه‌های بی‌کرانش را نشانت خواهد داد. تو را در بر خواهد گرفت و چونان امانتی لطیف بالا خواهد برد. آن وحشت گنگ و بدوی از ارتفاع، صفیر گلوله‌هایی که با خود طنین مرگ دارند دیگر نخواهدت ترساند. در نگاهت آسمان و زمین به هم می‌پیوندند تا افق شوند؛ جایی برای درآمدن و لاجرم غروب کردن و اگر غروب این‌گونه خونین نباشد، چگونه آفتاب هر صبح طلوعی تازه خواهد داشت؟»

ستاره‌های نبرد
احمد مهرنیا
سوره مهر
اگر صحبت از راهبرد و جنگ در میان باشد. شاهد آن هستیم که برخی از ما به‌خوبی به تشریح جنگ‌های دو تا سه‌هزارساله پیش می‌پردازند. آن‌ها از جزئیات جنگ میان اسپارت و یونان کاملاً آگاهی دارند و حتی افرادی نظیر ژنرال توسیدید در نبرد پلوپونز و این‌که او چه کرده و چه گفته است را می‌دانند؛ اما زمانی که صحبت از هشت‌سال دفاع مقدس به میان آید با این‌که از پایان جنگ تحمیلی کمتر از نیم‌قرن گذشته است ما اطلاعات و اندوخته درخور توجه نسبت به آن نداریم.

جنگ تحمیلی ستاره‌های درخشانی را برای ما به یادگار گذاشته است که هرکدام مسیر را برای ما مشخص می‌سازند. دویست‌وچهارده شهید سرافراز خلبان نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس تنها بخشی از ستاره‌های آن دوران هستند. آشنایی با هرکدام از آن‌ها برای ما بسیار جذاب و آموزنده خواهد بود.

«ستاره‌های نبرد» عنوان کتابی است چند جلدی که به همت انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است. احمد مهرنیا نویسنده کتاب تلاش کرده است مخاطبان را با تعدادی از ستاره‌های دوران دفاع مقدس آشنا سازد. او با ارائه زندگی‌نامه‌ای از خلبانان دوران دفاع مقدس و خاطراتی هرچند مختصر که به چند قطعه عکس نیز مزین شده است این رسالت را به انجام رسانده. مهرنیا در این کتاب‌ها تلاش می‌کند مخاطبان را با کیفیت مقاومت خلبانان ایرانی در طول هشت‌سال دفاع مقدس آشنا سازد و نشان دهد آنان با وجود امکانات محدود و نبود تجهیزات کافی چگونه از خودگذشتگی و ایثار نشان دادند.

تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی
مجید نجف‌پور
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
مجید نجف‌پور، نویسنده به همت انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی تلاش کرده است با انتشار کتاب «تاریخ شفاهی نقش نیروی هوایی در انقلاب اسلامی» بخشی از حقایق مربوط به نقش این انقلابیون را شرح دهد. او در ۲۳۲ صفحه و چهارفصل به‌همراه اسناد، مدارک و تصاویر به تقسیم‌بندی موضوعی پرداخته است و در هر فصل از زبان راویان به‌عنوان مهم‌ترین سند در بخش تاریخ شفاهی به بررسی کامل و دقیق حوادث و رویدادها می‌پردازد. در فصل نخست به تاریخچه شکل‌گیری ارتش و در فصل دوم، به قدرت سیاسی و عملکرد ارتش پیش از انقلاب پرداخته شده است. فصل سوم به تأثیر عوامل مختلف در گرایش ارتش به انقلاب اسلامی توجه دارد و فصل چهارم نیز به تحولات ارتش ایران در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس اشاره دارد.

انقلاب اسلامی ایران دستاورهای عظیمی داشته است. به‌عنوان یکی از این دستاوردها، می‌توان به همبستگی میان ارتش و مردم اشاره کرد. همبستگی که مانند سدی محکم در برابر قدرت‌های زمان ایستاد و این ایستادگی را تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران و فردای آن ادامه داد. اغلب سران ارتش در زمان رژیم پهلوی وابسته و مزدور بیگانگان بودند، اما بدنه ارتش از نیروهایِ مردمیِ دلداده به انقلاب شکل گرفته بود. بر همین اساس از آغاز نهضت امام خمینی (ره) قلب کارکنان مسلمان و متعهد ارتش با انقلاب همراه شد.

این همراهی و ایفای نقش آن‌ها زمانی به اوج خود رسید که پس از فرمان تاریخی امام خمینی (ره) مبنی بر پیوستن کارکنان ارتش به مردم، فوج‌فوج از ارتش گریختند و به صف انقلابیون پیوستند و نقشه‌های شوم بیگانگان نظیر انجام کودتا و… را خنثی ساختند. آگاهی از نقش و جایگاه نظامیان در انقلاب اسلامی ایران، بخش اعظمی از واقعه عظیم انقلاب را برای ما آشکار خواهد ساخت.

رقص دلفین‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان هوانیروز غلامرضا علیزاده نیلی
حجت شاه‌محمدی
سوره مهر
«پیش از انقلاب، وضع حقوقی خلبانان هوانیروز بسیار خوب بود. اکثر دوستان بهترین منازل را برای سکونت کرایه می‌کردند. تا قبل از ازدواج، هرکس زندگی مرفهی را تدارک دیده بود و آنچه را نیاز داشت از بهترین اجناس خریداری می‌کرد. همین مسئله باعث شده بود، دوستان از یکدیگر توقع داشته باشند تا با سر و وضعی آراسته و شیک با یکدیگر ملاقات نمایند. دنیای متفاوتی داشتیم که در آن از درد و رنج و گرسنگی خبری نبود. امکانات رفاهی هم مزید بر علت بود تا بیش از پیش خود را از طبقه محروم و زحمت‌کش جامعه دور نگه داریم.»

گزارشی که در مورد اوضاع‌واحوال خلبانان در دوران پیش از انقلاب اسلامی با یکدیگر خواندیم بخشی از کتاب «رقص دلفین‌ها» به قلم حجت شاه‌محمدی است که در ۱۳۱ صفحه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این کتاب به بیان خاطرات سرهنگ غلامرضا علیزاده نیلی به‌صورت حکایات و قصه‌های کوتاه اختصاص یافته است. کتاب روایت زندگی او را از دوران پیش از انقلاب اسلامی و شروع ناآرامی در پادگان آغاز می‌کند و به ترتیب وقوع زمانی وقایع انقلاب اسلامی و سال‌های بعد از آن پیش می‌رود.

نویسنده کتاب به نسبت موضوعِ روایت، لحن متناسب با آن را اتخاذ کرده است. مخاطب گاه با لحنی رسمی و گاه با جدی و… مواجه می‌شود که این موضوع در درک فضای اتفاقات برای آن‌ها راهگشاست. از عناوین اصلی این کتاب می‌توان از: «با انقلاب»، «شباویز کوچه‌های فقر»، «وصیت»، «دو موشک از دو سو»، «نارنجک‌های دستی»، «فا»، «نماز صاحب‌الزمان (عج)» و… نام برد.

شرح آسمان: زندگی‌نامه، خاطرات خلبان بسیجی شهید ابراهیم (حجت) فخرایی
محمد خسروی‌راد
ستاره‌ها
سیلی محکمی بود، صدایش همه‌جا پیچید! تصورش هم سخت و دشوار است. در زمان حکومت پهلوی که ایران جولانگاه آمریکایی‌ها شده بود یک دانشجوی خلبانی ایرانی به دلیل توهین استاد آمریکایی به دانشجوی ایرانی هم‌دوره‌ای خود به‌صورت او سیلی بزند. این عمل و اتفاق خبر از انسان منحصربه‌فردی می‌دهد. شهید ابراهیم فخرایی، دانشجویی که به‌صورت استاد آمریکایی سیلی زد آن‌قدر برای نویسندگان جذاب بوده است که محمد خسروی‌راد بخواهد وارد هزارتوی ابعاد مختلف و ویژگی‌های شخصیتی او شود و حاصل آن کتابی درباره خاطرات، شرح جانبازی و رشادت‌های این خلبان بسیجی باشد. کتابی که تلاش می‌کند دیگران را با چنین شخصیتی آشنا سازد.

«شرح آسمان» به قلم محمد خسروی‌راد اولین کتاب او در زمینه دفاع مقدس و شهدا نیست. این کتاب به همت انتشارات ستاره‌ها در ۴۳۲ صفحه به چاپ رسیده است. همان‌طور که گفته شد کتاب در مورد زندگی شهیدابراهیم فخرایی خلبانی بسیار شجاع و دلیر است. او از اولین خلبانانی به شمار می‌رود که در ایران زیر نظر استادی آمریکایی آموزش دیده است. نقش او در دوران هشت‌ساله دفاع مقدس که همراه با پروازهای مخاطره‌آمیز بود بر هیچ‌کس قابل کتمان نیست. «شرح آسمان» از پنج فصل تشکیل شده است و عناوین مختلف نظیر، «کلاه ابراهیم»، «پرواز روی زمین»، «حق کُشی»، «یک‌تنه»، «نرمش، هرگز»، «نایب‌الزیاره»، «تفنگ یا بیل»، «یک دنیا جان‌فشانی»، «بوسه امام»، «ازدواج با کبری»، «پشتیبان اقتصاد»، «لقمه از دست آقا»، «حکایت افسر عراقی»، «رفتند و ما ماندیم»، «متن وصیت‌نامه شهید» و… را در بر می‌گیرد.

خلبان وارسته
احمد مهرنیا
سوره مهر
مرور رویدادها و سرگذشت‌های مربوط به یک شخص و یا یک دوره یکی از نافع‌ترین اعمالی است که انسان می‌تواند در طول زندگی خود انجام دهد. خواندن خاطرات انسان‌هایی که نقش تأثیرگذاری در شکل‌گیری تاریخ این مرز و بوم داشتند علاوه بر شناخت یک الگوی مناسب، لذت‌بخش نیز است. در این میان خلبانان ارتش بیش از یک دهه از تأثیرگذارترین افراد در تاریخ پرفرازونشیب ایران معاصر بوده‌اند.

آنان در ابتدا با امام خمینی (ره) بیعت کردند و نقش خود را در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند و در ادامه نیز در میدان‌های نبرد علیه متجاوزان در هشت سال دفاع مقدس دین خود را به مردم و اسلام ادا ساختند. محمدجعفر وارسته یکی از این خلبانان شجاع و غیوری است که علاوه بر پروازهای جنگی متعدد، سابقه سال‌ها اسارت را نیز در پرونده خود دارد او یک خلبان وارسته است که خواندن خاطراتش از جذابیتی خاص برخوردار است.

«خلبان وارسته» عنوان کتابی است که به زندگی‌نامه محمدجعفر وارسته پرداخته است. این کتاب به قلم احمد مهرنیا در ۳۰۴ صفحه توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. بعد از مقدمه، کتاب با عنوان «تولد، تحصیل، استخدام» شروع می‌شود، در ادامه نویسنده با عناوینی نظیر «آموزش تکمیلی خلبانی»، «اواخر حکومت شاهنشاهی»، «جنگ تحمیلی علیه ایران»، «شروع اسارت»، «زندان انفرادی جدید، زندان دژبان»، «تنبیه و شهادت»، «پذیرش قطعنامه ۵۹۸»، «بوی آزادی»، «بوسه بر خاک وطن»، «سال‌های بعد از اسارت» و… روایت خاطرات را پیش می‌برد. در بخش‌هایی از کتاب راوی که همان محمدجعفر وارسته است، تعداد مورد توجهی از همکارانش را نام برده است که منجر می‌شود کتاب به‌عنوان یک سند تاریخ شفاهی نیز به شمار آید.

غرش رعد: زندگی‌نامه سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی
محمد معما
عماد فردا
«غرش رعد» عنوان کتابی است از محمد معما که به زندگی‌نامه پر فراز و نشیب سرتیپ خلبان عبدالحمید نجفی پرداخته است. نجفی یکی از خلبانان هشت‌سال دفاع مقدس بود که به آسمان عشق می‌ورزید. او که عاشق آسمان بود خود را به آن می‌سپرد و با آن عشق‌بازی می‌کرد. نجفی در این کتاب از روزهای صاف و ابری زندگی‌اش گفته است.

او می‌گوید در ابتدا می‌خواستم به سمت دانشگاه بروم، اما به یک‌باره نظرم تغییر کرد و به سمت پرواز در آسمان کشیده شدم و راهی آن شدم. او که هیچ‌گاه تصور نمی‌کرد در این راه با گلوله پذیرایی شود و در هر دیدار به استقبال مرگ برود، مردانه سر تصمیم خود ایستاد و از آن پا پس نکشید. در کتاب «غرش رعد» با او همراه می‌شویم تا خاطرات خود را برای ما روایت کند و ما شرحی از ایثار و دلدادگی بشنویم.

کتاب «غرش رعد» در ۳۹۲ صفحه توسط انتشارات عماد فردا به چاپ رسیده است. این کتاب دارای ۹ فصل است که هر کدام از فصل‌ها به بخشی از زندگی خلبان نجفی اشاره دارد. از جمله عناوین این کتاب می‌توان به فصل یکم: کودکی تا دانشگاه، فصل دوم: نیروی هوایی تا انقلاب، فصل سوم: قائله کردستان، فصل چهارم: اولین پرواز برون‌مرزی تا شکستنِ حصر آبادان، فصل پنجم: فتح‌المبین تا تشکیل قرارگاه رعد، فصل ششم: از خیبر تا پنج‌ضلعی، فصل هفتم: از کانال ماهی تا دفاع از شلمچه، فصل هشتم: از کربلای شلمچه تا بازنشستگی، فصل نهم: با یاران سفرکرده اشاره داشت. در پایان نیز آلبومی از تصاویر و بخش معرفی جنگنده‌ها آمده است که مخاطب را با حال‌وهوای خاطرات همراه می‌سازد.



منبع خبر

بسته پیشنهادی برای روز نیروی هوایی بیشتر بخوانید »

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»!

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»!



رونمایی از کتاب حجره شماره دو - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، کتاب حجره شماره دو، خاطرات حجت الاسلام و المسلمین اقبالیان با حضور تعدادی از مقامات کشوری و لشکری و فعالین حوزه کتاب در سالن مهر حوزه هنری رونمایی شد.

آیت الله قمی: این کتاب را بخوانید

معاون ارتباطات بین الملل دفتر مقام معظم رهبری در این مراسم، حضرت زهرا را اولین کسی دانست که یاد شهدا را گرامی داشته و گفت: ایشان با تربت عمویشان حضرت حمزه، تسبیحی ساخته بود و همواره برای زنده نگهداشتن یاد ایشان بر سر مزارشان حاضر می شد. طبق روایات، وقتی خاطرات شهیدان را می گوییم، همانجا محل نزول رحمت خداست.

وی افزود: بیش از نیم قرن است که آقای اقبالیان را می شناسم و وقتی این کتاب را خواندم تازه فهمیدم چه زوایای ناشناخته ای در زندگی ایشان وجود داشته است. اقدامات ایشان مصداق کار خیر است و نشر کتاب ایشان، خط جوشانی است که کارهای خیرشان را به کل جامعه تسری می دهد.

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»!

آیت الله قمی ادامه داد: کتاب حجره شماره دو انصافا کتاب خوبی است که خواننده را به دنبال خود می کشاند. زندگی حاج آقای اقبالیان پرتلاطم بوده و همواره در حال پویایی بوده است و توقفی در آن نیست. توصیه من این است که این کتاب را بخوانید چون زندگی ایشان پر از جنبش و جوشش است.

وی تصریح کرد: نشر و گسترش خاطرات طلاب و دانشجویانی که در جنگ بوده اند ارزش بیشتری دارد و شرط اول برای نویسندگان و هنرمندانی که می خواهند این ایثارها را به تصویر بکشند، این است که خودشان حقیقت آن سالها را درک کرده باشند.

سردار سیف اللهی: شایسته است در بهار اختلاس‌ها، بگویم که ایشان در زندگی از هیچ رانتی استفاده نکردند!

در این مراسم همچنین سردار رضا سیف اللهی فرمانده اسبق نیروی انتظامی هم سخن گفت.

وی با اشاره به سابقه بیش از چهل ساله با حجت الاسلام اقبالیان گفت: کتاب را با این هدف خواندم که نکته ای گزاف در آن پیدا کنم اما اعتراف می کنم که حاج آقا اقبالیان بسیاری از کارهایشان را در این کتاب نگفته اند و اصلا هیچ نکته گزافی در آن پیدا نمی شود.

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»!

سیف اللهی افزود: من رفیق گرمابه و گلستان حاج آقا هستم و شایسته است در بهار اختلاس‌ها، این را بگویم که ایشان در زندگی شان از هیچ رانتی استفاده نکردند و اگر کسی یک مورد استفاده شخصی ایشان از موقعیت و امکانات عمومی را بیاورد شخصا به او جایزه می دهم. زندگی ایشان در حال حاضر هم از نظر اقتصادی بسیار معمولی است و حتی با مشکلاتی روبروست.

وی ادامه داد: وقتی فرمانده ناجا بودم با ایشان به دیدار مراجع عظام می رفتیم و خوشحال می شدم وقتی می دیدم که حضرات مراجع با چه لطف و مهربانی با ایشان برخورد می کردند و همه‌شان به حاج آقا اقبالیان اجازه کتبی برای امور حسبیه داده بودند.

فرمانده اسبق نیروی انتظامی تصریح کرد: ‌اگر الان هم خطری نظام و انقلاب را تهدید کند، حاج آقا اقبالیان با همین وضعیت جسمی هم در خط مقدم نبرد خواهند بود.

محمد قاسمی پور: خطر فراموشی، خاطرات روحانیان را تهدید می کند

محمد قاسمی پور، مدیر دفتر مطالعات پایداری اداره کل امور استان‌های حوزه هنری هم در این مراسم گفت: کار ما پشتیبانی از ثبت خاطرات در سطح کشور است و در این راه همیار می طلبیم. من از جوانان توانمند دهه هفتادی و هشتادی دعوت می کنم که جریان ثبت خاطرات دفاع مقدس را یاری کنند.

وی فزود: خاطرات حاج‌آقا اقبالیان را چندین بار خواندم و گمان می کنم ایشان بسیار سعادتمند هستند که توسل هایشان به حضرت زهرا ثمر داده و کتاب خاطراتشان در روز ولادت آن حضرت رونمایی می شود. به نظر من باید پژوهش هایی در باره نقش توسل به حضرت زهرا در زمان دفاع مقدس انجام شود.

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»!

قاسمی پور ادامه داد: نظامی ها تعبیری دارند به نام کپ‌کردن نیرو. در خاطرات فرماندهان بارها خوانده ایم که وقتی زیرآتش نیروهایشان کپ کرده بودند، یک ندای یا زهرا می توانست انرژی دوباره‌ای به نیروها بدهد و آن ها را از آن حالت کپ خارج کند.

مدیر دفتر مطالعات پایداری اداره کل امور استان‌های حوزه هنری تصریح کرد: ‌راوی این کتاب، خاطراتش را با جزئیات خوبی بیان کرده و متن خواندنی آن را می شود به راحتی در یک هفته خواند.

وی خاطرنشان کرد: باید به مظلومیت روحانیان مردمی که در چهل و چند سال گذشته بیشترین خدمات را به انقلاب ارائه کرده‌اند پایان بدهیم و آن ها را به مردم بشناسانیم. متاسفانه جریان هنرو ادبیات کشورمان در این زمینه قوی عمل نکرده است. نقش قم در انقلاب اسلامی مهم است و باید خاطرات را از سینه روحانیان دلسوز و آبرومند استخراج کرد. خطر فراموشی، این خاطرات را تهدید می کند.



منبع خبر

تعبیر فرمانده اسبق ناجا از «بهار اختلاس‌ها»! بیشتر بخوانید »

حکایت غوره‌های به خاک افتاده‌ «حاج جلال»

حکایت غوره‌های به خاک افتاده‌ «حاج جلال»



حاج جلال حاجی بابایی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «حاج جلال» که به چاپ چهارم رسیده، حکایت مردی است که به همراه پسرانش وقتی دیدند زمین و سرزمین‌شان در خطر است لحظه‌ای در دفاع از آب و خاکشان تردید نکردند تا درستی تمام محاسبات دنیا برای حمله به ایران را زیر سوال ببرند.

«حاج جلال» فصیح‌ترین اثر از ادبیات جنگ مردمی است که مردم عادی با آن درگیر بودند.

حاج جلال و پسرانش برای جنگ تربیت نشده بودند اما نان‌شان را از زمین درمی‌آوردند و حالا زمین‌شان در خطر بود و برای همین دست به کار شدند تا از زمین و سرزمین خود دفاع کنند و در این راه دو فرزند و دو دامادش برای پاسداری از میهن و انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیدند.

در بخشی از این کتاب آمده است:«رویش را که باز کردند، انگار روح از بدنم جدا شد. آرام خوابیده بود. غورۀ من خواب بود. اشک همه صورت و محاسنم را خیس کرده بود. این ابوالقاسم من بود که بی‌تفاوت به وجود ما چشم‌هایش را بسته بود و قرار نبود بیدار شود. گفتم: «ابوالقاسم؟ غوره بابا! مگر باز هم داری با خدا عبادت مُکنی که ما را نمی‌بینی! پا شو ببین کیا آمده‌اند…»

حرف‌ها و درد دل‌هایم با او تمامی نداشت. عزیزآقا کنارم ایستاده و دستم را گرفته بود تا مبادا حالم بیشتر از این خراب شود. دستم را از دستش رها کردم و بردم توی موهای پهن‌شده روی پیشانی ابوالقاسم و سرش را نوازش کردم. یاد امام‌حسین(ع) افتادم که صورتش را روی صورت علی‌اکبرش گذاشت و سینه به سینه فرزندش. خودم را چسباندم روی سینه‌اش. انگار که زنده بود. کافی بود چشم باز کند و مرا ببیند.»

حکایت غوره‌های به خاک افتاده‌ «حاج جلال»

گفتنی است حاج‌جلال حاجی‌بابایی از رزمندگان سال‌های دفاع مقدس است که دو فرزندش شهید شده‌اند و سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی سال ۹۷ به دیدارش در منزل او رفت.



منبع خبر

حکایت غوره‌های به خاک افتاده‌ «حاج جلال» بیشتر بخوانید »

خاطرات سرباز «حاج قاسم» در نمایشگاه مجازی

خاطرات سرباز «حاج قاسم» در نمایشگاه مجازی



خاطرات سرباز حاج قاسم در نمایشگاه مجازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، تازه‌ترین کتاب حبیب یوسف‌زاده، نویسنده کتاب‌های «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال»، با استقبال خوبی از سوی مخاطبان نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران روبرو شد. 

کتاب «شاید پیش از اذان صبح» که شامل خاطراتی از زبان یوسف‌زاده درباره شهید سردار قاسم سلیمانی است، همزمان با اولین سالروز شهادت شهید منتشر شد و طی این ایام نیز در بازار کتاب با استقبال مواجه شده است. زبان کتاب، زبان روان و ساده‌ای است که در آن یوسف‌زاده خاطراتی از شهید سلیمانی را در موقعیت‌های مختلف، از زمان جنگ تا پس از آن را روایت می‌کند. یوسف‌زاده که در جنگ تحمیلی سرباز تحت امر حاج قاسم بود، در کتاب تازه خود ارادت خود به فرمانده‌اش را نشان داده است. 

خاطرات یوسف‌زاده از زمان اعزام او به جبهه شروع می‌شود؛ در حالی که سن کمی داشت و با دست بردن در شناسنامه راهی جبهه شده بود. او پس از این بخش، خاطراتی از فعالیت‌ها و دغدغه‌های شهید سردار سلیمانی در زمینه‌های مختلف از جمله فرهنگی و اجتماعی نقل می‌کند. 

کتاب «صبح شام» دومین کتاب پرفروش انتشارات سوره مهر در نمایشگاه مجازی کتاب تهران است که پیش‌تر به چاپ سوم رسیده است. این کتاب که دربردارنده خاطرات حسین امیرعبداللهیان مدیرکل سابق خلیج فارس و خاورمیانه وزارت امورخارجه از تحولات منطقه و به ویژه سوریه است، پیش از این نیز با اقبال خوبی مواجه شده و به چاپ سوم رسیده است. 

«صبح شام» را یک روایت دیپلماتیک از تحولات سوریه می‌دانند که در آن راوی در کنار خاطرات خود، تحلیل‌های خود از تحولات منطقه را، از زمانی که کشورهای اسلامی شاهد بیداری اسلامی بودند تا تشکیل داعش و حضور ایران در سوریه را ارائه می‌کند. راوی «صبح شام» نیز در مراسم رونمایی این کتاب را به شهید سردار قاسم سلیمانی تقدیم کرده است. 

مطابق هر سال، کتاب‌های فاضل نظری، شاعر، نیز در صدر پرفروش‌های انتشارات سوره مهر قرار دارد. مجموعه شعرهای او با عناوین «گریه‌های امپراتور»، «اقلیت»، «آن‌ها»، «ضد»، «اکنون» و «کتاب» طی سال‌های اخیر جزو آثار پرمخاطب این انتشارات بوده‌اند. 

نمایشگاه مجازی کتاب تهران از روز اول بهمن‌ماه آغاز به کار کرده و در آن بیش از هزار و ۷۰۰ ناشر داخلی حضور دارند و آثار خود را ارائه کرده‌اند. این نمایشگاه در نبود نمایشگاه کتاب تهران به دلیل شیوع ویروس کرونا برگزار شده است. 



منبع خبر

خاطرات سرباز «حاج قاسم» در نمایشگاه مجازی بیشتر بخوانید »

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس



یادداشت ابومهدی المهندس بر کتاب صباح - فاطمه دوستکامی - کراپ‌شده

گروه جهاد و مقاومت مشرق – کتاب صباح،‌ حاصل تلاش ۱۰ ساله راوی این کتاب،‌ خانم صباح وطن‌خواه و نویسنده‌اش،‌ خانم فاطمه دوست‌کامی است. این کتاب که بیانگر تلاش‌های جهادی خانم وطن‌خواه در دوران مقاومت در شهر خرمشهر است را انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.

خانم دوستکامی درباره اتفاق بی‌نظیری که برای خود و کتابشان رخ داده می‌گوید: فردای روز شهادت حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس بود که تصمیم گرفتیم با تعدادی از دوستانمان به منزل شهید ابومهدی برویم و با خانواده‌شان دیداری داشته باشیم. من همراه با خانم سیده اعظم حسینی، ‌نویسنده کتاب «دا»، خانم دکتر لباف و همسر شهید حسن طهرانی مقدم به این دیدار رفتم.

صبح، حدود ساعت ۱۰ بود که ما خدمت خانواده شهید رسیدیم. از قبل با این بزرگواران شناختی نداشتم و اولین باری بود که می‌دیدمشان. بر حسب عادت، دو تا از کتاب‌هایم که «سرباز کوچک امام» و «صباح» بود را با خودم برده بودم تا تقدیم خانواده شهید کنم.

وارد خانه شدیم و دختر دوم شهید ابومهدی، یُسرا خانم به استقبال ما آمدند. من کتاب را تقدیم کردم. متوجه شدم از دیدن کتاب جا خوردند. نگاهشان روی کتاب سنگین شد و چند لحظه‌ای مکث کردند. چیزی نگفتند و داخل خانه آمدند.

چند لحظه که از نشستن‌مان می‌گذشت،‌ دیدم که دو تا خواهر باز به هم نگاه می‌کنند و نگاهی هم به کتاب داشتند. یکی از آن ها پرسید: ماجرای این کتاب چیه؟

خانم شهید طهرانی مقدم به من اشاره کردند و فرمودند: ‌ایشان نویسنده کتاب صباح هستند…

این را که گفتند، دیدم دو خواهر سمت خواهر کوچکشان رفتند که خواب بود. بیدارش کردند و گفتند: بلندشو! بابا برایت مهمان فرستاده. دیشب آنقدر به خاطر این کتاب گریه کردی و حالا ‌بابا برایت مهمان فرستاده!

تصاویری از کتاب صباح و حضورشان در مقاومت خرمشهر

ما متوجه ماجرا نبودیم. وقتی کوثر خانم از خواب بلند شد دیدیم کتی تنش کرده که بعدا متوجه شدم کت ابومهدی است. کتاب صباح را هم در آغوشش گرفته بود.

در این فاصله خواهرش تعریف کرد و گفت:‌ دیشب کوثر خیلی بی‌تابی کرده و بی‌قرار پدر بود. حدود ساعت ۴ – ۵ صبح کت بابا را پوشید و کتابی که از طرف پدر بهش هدیه شده بوده را بغل کرده تا آرام شده و توانست بخوابد.

چند دقیقه گذشت و کوثر خانم تشریف آوردند و کتاب هم دستشان بود. به گرمی از من استقبال کردند و کنارم نشستند. خیلی متاثر بودند و به پهنای صورت اشک می‌ریختند.

درباره این کتاب بیشتر بخوانید:

چند دقیقه با کتاب «صباح»؛ / ۶۵

جان دادن پای چتر منورهای عراقی! + عکس

مراقب باشیم «صباح» گم نشود! + عکس

فاطمه دوست‌کامی در نشست دورهمی نویسندگان دفاع مقدس؛

کار با راویِ «آقا» راحت‌تر است!

شهادت ۲نفر در بمباران مدرسه خالی

فوزیه، لب به هندوانه نزد !

کوثر خانم گفت: این کتاب شما را پدر من در آخرین دیدار ما به من هدیه دادند. من تازه ازدواج کرده بودم و برای مراسم عقدم، ‌پدر به تهران آمده بودند و یادداشتی هم در کتاب برای من نوشتند. اولش به من تاکید کردند که حتما این کتاب را بخوان و باید راجع به آن با هم حرف بزنیم و بحث کنیم. ولی من چون بحث ازدواجم پیش آمد نتونستم آن را بخوانم. دیشب این کتاب را روی میز دیدم و با دیدنش داغم تازه شد که چرا به توصیه پدر گوش ندادم تا بخوانم و راجع به آن با پدر صحبت کنم. همین که با پدر نجوا می کردم،‌ خوابم برد.

کوثر خانم صفحه اول کتاب را باز کرد و دیدم شهید ابومهدی المهندس یادداشت بسیار مفصلی نوشته است که به زبان عربی بود. کتاب را به دخترشان تقدیم کرده بودند و توصیه کرده بودند که این کتاب را بخواند.

از کتاب عکس گرفتم و در این مدت هم ارتباط ما با خانواده شهید ابومهدی المهندس حفظ شده و برای من برکت داشته است. برای خودم هم یک علقه درونی نسبت به شناخت این شهید بزرگوار پیش آمده است. برای من جالب بود که یک ژنرال نظامی چگونه تا این حد به مباحث فرهنگی توجه می‌کند.

ما آن روز مفصل در خانه شهید بودیم و تلویزیون هم تصاویر تشییع پیکر شهید ابومهدی در نجف را نشان می‌داد و خانواده شهید کاملا با معنویت و صبور بودند و مرتب خدا را شکر می‌کردند به خاطر لیاقت شهادت پدرشان. می‌گفتند خدا را شکر می‌کنیم که پدرمان در زمان ولایت حضرت آقا و با یقین کامل به ایشان به شهادت رسید. خدا را شاکریم که پدرمان همراه با حاج قاسم شهید شد چرا که نبود «عمو قاسم» را تحمل نمی‌کرد.

می‌گفتند وقتی اتفاقی می‌افتاد و در دیدار پدرم با حاج قاسم تاخیر می شد، پدر قویِ ما بی اندازه بی‌تاب می شد.

وقتی که یادداشت شهید را روی کتابم دیدم، ‌واقعا برای من خیلی پیام داشت و می‌دانستم برای همه همکارانم در این حوزه هم کلی پیام دارد.

متن عربی و ترجمه فارسی این پیام چنین است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الی عزیزتی الحبیبة کوثر(انا اعطیناک الکوثر)

و هی فی ایامها الاولی لعقدها الذی ارجو الله سبحانه و تعالی ان یکون مقدمة لزواج مبارک، و لتشکیل عائلة طیبة و مؤمنة… الیک ایتها العزیزة اهدی قصة “صباح” هذه البنت المجاهدة الصابرة و المبارکة عسی ان تکون لک قدوة و تجربة.

اسأل الله لک العمر المدید و التوفیق فی حیاتک السعیدة ان شاء الله

ابوک جمال(ابو کوثر) ١٩/٩/٢٠١٩

***

به نام خداوند بخشنده مهربان

به عزیزم… عشقم کوثر(وما کوثر را به تو عطا کردیم)

که تنها چند روز از پیوند عقدش می‌گذرد؛ از خداوند عزوجل می‌خواهم که این عقد، مقدمه ازدواجی مبارک و تشکیل خانواده ای صالح و مومن باشد…

روایت “صباح” این دختر مجاهد و صبور و مبارک را به تو عزیز دلم تقدیم می‌کنم و امیدوارم که او برای تو اسوه و تجربه باشد…

برایت طول عمر و توفیق را در زندگی سعادتمندانه‌ات آرزو می‌کنم ان‌شاالله…

پدرت جمال (ابوکوثر)۲۸ شهریورماه ۱۳۹۸

تصاویری از کتاب صباح و حضورشان در مقاومت خرمشهر



منبع خبر

مهمان ویژه خانه «ابومهدی المهندس» که بود؟ +‌ عکس بیشتر بخوانید »