سوریه

شهیدی که نیمی از ثواب مجاهدت‌های خود را به همسرش هدیه داد


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – سید محمدجواد میرخانی، گمنام زندگی کرد و گمنام هم از میان ما رفت، امروز هم اگر بخواهی بر سر مزارش بروی، باید قبرش را در میان قبور مطهر شهدای گمنام بیابی؛ چراکه به عقیده همسرش «انسان به‌هر شکلی که زندگی کند، همان‌گونه نیز از دنیا خواهد رفت»؛ آری! گمنامی برای شهرت‌پرست‌ها دردآور است اگرنه، همه اجرها در گمنامی است!

«شهید گمنام» نیست؛ اگرچه سال‌های سال در گمنامی برای نجات جان انسان‌ها مجاهدت کرد؛ از جبهه‌های دفاع مقدس گرفته تا «جبهه مقاومت» در سوریه، حتی دلش می‌خواست به «یمن» برود تا در آن‌جا هم به معالجه مجروحان بپردازد؛ اما قسمت او نشد. همیشه برای خدمت به مردم بی‌قرار بود، تا این‌که پس از سال‌ها مجاهدت‌، در جبهه مقابله با «کرونا» و نجات جان هموطنان، مدال «شهید مدافع سلامت» را برگردن نهاد و آسمانی شد.

شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسم‌پور» را باید در روایت خانواده‌اش شناخت؛ بنابراین همراه با چند همرزم قدیمی این شهید والامقام، به منزل‌شان رفتم. در میان خاطراتی که از  شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسم‌پور» نقل می‌شود، تصویری از پدر خانواده روی میز آینه نظرم را جلب می‌کند که در کنار آن تصویر سردار سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» قرار دارد؛ نمی‌دانم چه حکمتی در عشق و علاقه خانواده‌های شهدا به حاج‌قاسم وجود دارد؛ تا جایی که هروقت از آن‌ها مصاحبه می‌گیرم، آن موقعی که درباره شهید خود صحبت می‌کنند، صلابت، صبر و استقامت در سخنان و نگاه آن‌ها موج می‌زند؛ اما وقتی موضوع، به سردار دل‌ها می‌رسد، اشک از چشمان آن‌ها جاری می‌شود.

شهیدی که نیمی از ثواب مجاهدت‌های خود را به همسرش هدیه داد

همرزمان شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسم‌پور» پس از ساعتی منزل ایشان را ترک می‌کنند؛ بنابراین فضا برای گفت‌وگو با خانواده وی فراهم می‌شود. مصاحبه را با همسر شهید آغاز می‌کنم و سپس با برادرش همکلام می‌شوم. همسر شهید «قاسم‌پور»، یکی از زنان صبور و مقاوم این مرز و بوم است؛ این را می‌توان از میان روایت‌هایی که از زندگی همسر شهید خود می‌گوید، فهمید. در میان روایت‌های تلخ و شیرین او، هیچ نشانه‌ای از پشیمانی وجود ندارد؛ بلکه هرچه می‌گوید، به آن افتخار می‌کند؛ خصوصاً وقتی از صبر و آرامشی که به‌عقیده‌اش خداوند به او هدیه داده است، سخن می‌گوید و وعده‌ای که همسر شهیدش به او داده و گفته است: «نیمی از ثواب تمام کار‌هایی که می‌کنم، برای تو».

آن‌چه پیش رو دارید، روایت همسر سردار شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسم‌پور» از ۳۷ سال زندگی مشترک با این شهید والامقام است که در ادامه از مقابل دیدگان‌تان می‌گذرد.

دفاع‌پرس: شهید مدافع سلامت دکتر «محمود قاسم‌پور» را به‌صورت کوتاه برای مخاطبان خبرگزاری دفاع مقدس معرفی کنید.

شهید «محمود قاسم‌پور» از رزمندگان بهداری رزمی در دوران دفاع مقدس بود. وی همزمان با حضور در جبهه، تحصیلات خود را نیز ادامه داد، تا این‌که سال ۱۳۶۷ برای ادامه تحصیل، در رشته «جراحی عمومی» دانشگاه شیراز قبول شده و پس از پایان تحصیلات، در بیمارستان‌های مختلفی مشغول به کار شد؛ ولی با توجه به این‌که در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز مسئولیت‌هایی نظیر «فرماندهی بهداری نیروی دریایی»، «فرماندهی بهداری نیروی هوایی» و… را برعهده داشت، اولویت کار‌های خود را در این زمینه می‌گذاشت، تا این‌که از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد.

همسرم پس از بازنشستگی بیکار نمی‌نشست و به‌صورت خودجوش هرجایی که کاری بود، انجام می‌داد تا این‌که موضوع فتنه تکفیری‌ها در سوریه پیش آمد و وی برای درمان رزمندگان مدافع حرم که مجروح می‌شدند، داوطلبانه به سوریه رفت و حدود یک‌سال و نیم در «جبهه مقاومت» حضور داشت و در اواخر نیز تا هنگام شهادتش، به‌مدت ۲ سال در بیمارستان «شفا» مشغول به‌کار شده بود.

دفاع‌پرس: از خاطرات دوران دفاع مقدس همسرتان بگویید؛ چگونه آن دوران را برای شما توصیف می‌کرد؟

همسرم یک انسان عاشقی بود؛ وگرنه دلیلی ندارد که انسان از این سختی‌هایی که کشیده است، به خوبی و خوشی یاد کند. به‌نظر من دوران سختی را پشت سر گذاشت؛ اما واقعاً عاشق جبهه و جنگ بود.

همیشه خاطرات خوبی از دوران دفاع مقدس داشت و آن‌زمان را با خوبی و خوشی یاد می‌کرد و می‌گفت که «بهترین سال‌های زندگی من، سال‌هایی بود که در جنگ تحمیلی حضور داشتم و راحت‌ترین شب‌ها را در سنگر‌ها خوابیده‌ام و همین‌که پشت خود را حرکت می‌دادم تا سنگ‌هایی که روی آن‌ها خوابیده‌ام، جابه‌جا شوند، آسوده‌ترین رختخواب برای من بود.»

همسرم یک انسان عاشقی بود؛ وگرنه دلیلی ندارد که انسان از این سختی‌هایی که کشیده است، به خوبی و خوشی یاد کند. به‌نظر من دوران سختی را پشت سر گذاشت؛ اما واقعاً عاشق جبهه و جنگ بود.

دفاع‌پرس: شهید «محمود قاسم‌پور» در زندگی خود مجاهدت‌های زیادی انجام داد، این را همرزمان و دوستانش می‌گویند؛ به‌عنوان همسر این شهید والامقام و کسی که سال‌ها در کنار وی زندگی کردید، از مجاهدت‌های وی بگویید.

از سال ۱۳۶۲ تا سال ۱۳۹۹ که همسرم به شهادت رسید، حدود ۳۷ سال ما با همدیگر زندگی کردیم. در این سال‌ها، مواقعی بود که به حضور وی در منزل احتیاج داشتیم، اما او نبود؛ نه این‌که نخواهد در کنار خانواده خود باشد و برای آن‌ها کم بگذارد، بلکه نمی‌توانست و به‌نظر من خدا هم به‌گونه‌ای برای او برنامه‌ریزی می‌کرد که فقط خدمت کند.

دائماً برای خدمت، به جبهه و جا‌های مختلفی می‌رفت؛ بنابراین من نیز بعضی اوقات صبرم به سر می‌آمد؛ اما وقتی می‌خواستم چیزی بگویم، می‌گفت: «نیمی از ثواب تمام کار‌هایی که می‌کنم، برای تو.»

اوایلی که زندگی مشترک‌مان را باهم شروع کرده بودیم، به من گفته بود که «شاید زندگی سختی را با من شروع کنی» و من نیز فکر می‌کردم که زندگی‌مان چگونه می‌تواند باشد؟ اما امروز که فکر می‌کنم، به‌نظرم سخت هم نبود؛ چون من با همسرم هم‌عقیده بودم و خدا هم صبر و آرامشی را به من داده بود تا بتوانم وی را در زندگی مشترک همراهی کنم؛ ولی با این‌حال بالاخره ممکن است که انسان برخی اوقات کم بیاورد، با این وجود تا جایی که در توان داشتم، همسرم را همراهی کردم و از این بابت خدا را شکر می‌کنم.

دائماً برای خدمت، به جبهه و جا‌های مختلفی می‌رفت؛ بنابراین من نیز بعضی اوقات صبرم به سر می‌آمد؛ اما وقتی می‌خواستم چیزی بگویم، می‌گفت: «نیمی از ثواب تمام کار‌هایی که می‌کنم، برای تو.» و من نیز وقتی می‌دیدم که این‌گونه می‌گوید، راضی می‌شدم؛ البته همان‌طور که گفتم، خدا به من صبر زیادی داده بود و من تمام سختی‌ها را می‌پذیرفتم.

دفاع‌پرس: گفتید که همسرتان «برای درمان رزمندگان مدافع حرم که مجروح می‌شدند، داوطلبانه به سوریه رفت»؛ درباره ماجرای حضور وی در «جبهه مقاومت» بگویید.

خیلی تلاش می‌کرد که به سوریه برود و مسئولان نیز پذیرفتند؛ چراکه به پزشک نیاز داشتند. وقتی به سوریه رفت، حدوداً یک‌سال و نیم در «جبهه مقاومت» حضور داشت و بعد از آن‌مدت، به وی گفتند که دیگر نیرو نیاز نداریم؛ وگرنه باز هم دوست داشت که در سوریه حضور داشته باشد و پس از این‌که برگشت نیز همواره می‌گفت که دوست دارم به «یمن» بروم و در آن‌جا برای درمان مجروحان خدمت کنم؛ اما قسمت او نشد.

شهیدی که نیمی از ثواب مجاهدت‌های خود را به همسرش هدیه داد

دفاع‌پرس: آیا همسرتان خاطره‌ای از حضور خود در سوریه نقل کرده است، یا این‌که در این‌باره خاطراه‌ای از زبان دیگران شنیده‌اید؟

پیش از شهادتش وقتی به «کرونا» مبتلا شده بود، من نیز از وی به این بیماری مبتلا شده و در بیمارستان بستری بودم که در این زمان، یکی از پزشکان جوان بیمارستان آمد و از من پرسید که «شما همسر آقای دکتر قاسم‌پور هستید؟»، من هم گفتم: «بله»، گفت: «زمانی که آقای دکتر قاسم‌پور در سوریه حضور داشت، من مسئول ایشان بودم. آقای دکتر قاسم‌پور همیشه اصرار داشت که به خط مقدم برود، وقتی می‌گفتیم که نمی‌شود، در پاسخ می‌گفت که «اگر آن‌جا باشم، احتمال این‌که تعداد شهدا کمتر شود، خیلی زیاد است؛ چراکه اگر من در همان دقایق اولیه به داد آن‌ها برسم و جلوی خون‌ریزی آن‌ها را بگیرم، خیلی بهتر است تا این‌که بخواهیم صبر کنیم که این مجروحان را به عقب بیاورند»؛ ولی به ایشان می‌گفتیم که ممکن است در خط مقدم داعش شبیخون بزند و شما شهید شوید؛ اما باز هم پاسخ می‌داد که «چرا بچه‌های مردم شهید شوند، اما من شهید نشوم؟»؛ بنابراین دیدیم که دلایلش قانع‌کننده است. وقتی هم که به خط مقدم رفت، زمانی‌که فرمانده ما فهمید، با ما برخورد کرد که چرا دکتر قاسم‌پور را فرستادید و ما نیز در پاسخ گفتیم که دلایل ایشان قانع‌کننده بود. دکتر قاسم‌پور واقعاً خدمت می‌کرد و برای درمان مجروحان، از جان مایه می‌گذاشت.»

دفاع‌پرس: وقتی همسرتان از «جبهه مقاومت» برگشت، تا زمان شهادتش، چگونه مجاهدت‌های خود را ادامه داد؟

وقتی من برای زیارت حضرت زینب (س) به سوریه رفته بودم، از ایشان خواستم که به وضعیت کاری همسرم سر و سامانی دهد؛ چراکه وی واقعاً بی‌قرار بود و برای کار، در جای ثابتی مشغول نبود؛ پس از این شد که او در بیمارستان «شفا» مشغول به‌کار شد تا این‌که به شهادت رسید؛ به‌نظر من حضرت زینب (س) به وی نظر کرد.

زمانی هم که به شهادت رسید، ابتدا یک «کرونا» خفیف گرفته بود؛ اما بعد از این‌که رفت تا از پدرش که وی هم به «کرونا» مبتلا شده بود، مراقبت کند؛ از آن زمان بیماری‌اش شدت پیدا کرد؛ بنابراین وقتی به خانه آمد حالش خیلی بد شده بود و تب و لرز شدیدی داشت؛ ولی نمی‌خواست به بیمارستان برود؛ چراکه می‌گفت «اگر به بیمارستان بروم، به‌دلیل این‌که ریه‌هایم مشکل دارند، ممکن است با عفونت‌های دیگری نیز درگیر شوند و وضعیتم بدتر شود»؛ بنابراین چندروزی در منزل بود؛ ولی دیگر حالش خیلی بد شد و خودش گفت که «من را به بیمارستان ببرید» و پس از آن در بیمارستان به شهادت رسید.

شهیدی که نیمی از ثواب مجاهدت‌های خود را به همسرش هدیه داد

دفاع‌پرس: مشکل ریوی همسرتان به دوران دفاع مقدس مربوط می‌شد؟

بله؛ همسرم جانباز ۴۵ درصد بود؛ اما خودش می‌گفت که با توجه به مشکلاتی که دارد، درصد جانبازی‌اش بیشتر از این حرف‌هاست؛ البته هیچ‌وقت به‌دنبال درصد و این‌گونه مسائل نبود. با این حال مشکلات زیادی داشت، خصوصاً آن اواخر مشکلات وی خیلی بیشتر شده بود، تا حدی که اگر هم به «کرونا» مبتلا نمی‌شد، ممکن بود همین مشکلات تا یک‌دو سال آینده باعث شهادت او شود. یاد می‌آید که بعضی شب‌ها حتی به‌صورت نشسته می‌خوابید و وقتی از وی سوال می‌کردیم که چرا نشسته خوابیده‌ای، می‌گفت «نفسم یاری نمی‌کند.»

ریه‌هایش یک‌مقداری شیمیایی شده و چند تیر هم در روده‌هایش خورده بود؛ بنابراین همیشه درد داشت؛ ولی زیاد مشکلات و درد‌های خود را بروز نمی‌داد و من هم مشکلات او را به کسی نمی‌گفتم. وقتی هم که شهید شد، به‌نظر من شفا پیدا کرد؛ چراکه واقعاً درد می‌کشید.

دفاع‌پرس: با توجه به مجاهدت‌های شهید «محمود قاسم‌پور» برای درمان بیماران، کمی از روحیه‌های «انسان‌دوستی» و دغدغه‌های وی بگویید.

دغدغه‌اش همیشه مردم، خصوصاً قشر مستضعف بود و حتی در فامیل نیز به آن کسی که ضعیف‌تر بود، بیشتر سرکشی می‌کرد و امروز هم در فامیل کسانی که مشکلاتی داشتند، می‌گویند که «دکتر به ما خیلی سرکشی می‌کرد»؛ یعنی دوست داشت با این‌گونه افراد بیشتر مراوده داشته باشد.

دغدغه او همیشه مردم، خصوصاً قشر مستضعف بود و حتی در فامیل نیز به آن کسی که ضعیف‌تر بود، بیشتر سرکشی می‌کرد و امروز هم در فامیل کسانی که مشکلاتی داشتند، می‌گویند که «دکتر به ما خیلی سرکشی می‌کرد»؛ یعنی دوست داشت با این‌گونه افراد بیشتر مراوده داشته باشد.

همسرم می‌گفت که یک روز وقتی در راهرو بیمارستان می‌رفت، یک پیرمردی آمد و به وی گفت: «من هشت سال در جبهه‌ها بودم و از خدا می‌خواهم که اگر خواست ثوابی برای من بنویسد، نصف آن را برای شما بنویسد»؛ البته من الآن دقیقاً یادم نیست که همسرم چه‌کاری برای این پیرمرد انجام داده بود؛ ولی قطعاً یک کار خاصی کرده بود که او این‌گونه همسرم را دعا می‌کرد؛ ضمن این‌که خیلی‌ها دعاگوی همسرم بودند؛ چراکه هرکاری انجام می‌داد، برای «شخص» نبود؛ بلکه برای «رضای خدا» بود و در این راستا، حتی کار‌های کوچک که در جایگاه یک جراح هم نبود را انجام می‌داد؛ حتی من بعضی مواقع به‌شوخی به وی می‌گفتم که «یک مقداری برای خودت کلاس بگذار»؛ اما می‌گفت: «تو چه فکر‌هایی می‌کنی!».

وی خیلی خاکی و گمنام بود و همین‌طور گمنام هم از بین ما رفت؛ امروز هم مزار وی در میان قبور مطهر شهدای گمنام قرار دارد و من همیشه می‌گویم که همسرم گمنام زندگی کرد و گمنام هم رفت و حالا هم خدا خودش بین شهدای گمنام، جایی را برای او قرار داد؛ چراکه انسان به‌هر شکلی که زندگی کند، همان‌گونه نیز از دنیا خواهد رفت.

دفاع‌پرس: امروز وظیفه جامعه خصوصاً مسئولان در قبال رزمندگان، جانبازان و افرادی نظیر همسر شهیدتان که در گمنامی زندگی و مجاهدت کرده و در گمنامی هم به‌شهادت می‌رسند، چیست؟

من خیلی ناراحت می‌شوم که بعد از شهادت این افراد، تازه برای مصاحبه به سراغ خانواده‌های آن‌ها می‌روند؛ چراکه باید این افراد را تا زمانی که زنده هستند، پیدا کنند و با آن‌ها مصاحبه کنند و ببینند مشکلات و درد آن‌ها چیست؟ البته امثال این افراد، آن‌قدر بزرگوار هستند که نمی‌گویند چه مشکلاتی دارند.

همسر من به‌دلیل این‌که پزشک بود، در اجتماع نیز کمی شناخته‌شده بود؛ اما بعضی از جانبازان را کسی نمی‌شناسد، من دوست دارم که بگردند و این افراد را پیدا کنند؛ زیرا کسانی که شهید می‌شوند، به مقام حق رسیده‌اند؛ اما برخی از جانبازان، واقعاً یک‌روز برای آن‌ها همانند یک‌سال می‌گذرد و من که وضعیت جانبازان را از نزدیک لمس کرده‌ام، می‌بینم که برخی از آن‌ها وضعیت خیلی بدتر از همسر من دارند؛ اما خانواده‌های‌شان بسیار صبورانه مشکلات این افراد را به‌دوش می‌کشند. نظر من این است که آن‌ها معرفت به‌خرج دادند و خود را فدا کردند؛ بنابراین ما هم باید در قبال آن‌ها معرفت به‌خرج دهیم و هرکسی به‌اندازه توان خود، یک بار کوچکی از روی دوش این جانبازان و خانواده‌های آن‌ها بردارد.

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

شهیدی که نیمی از ثواب مجاهدت‌های خود را به همسرش هدیه داد بیشتر بخوانید »

شهید «اصغر پاشاپور» و هشت سال دفاع از حرم

شهید «اصغر پاشاپور» و هشت سال دفاع از حرم



روایت کشیش مسیحی از شهید «اصغر پاشاپور»+ فیلم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، تصویر شهید اصغر پاشاپور را اکثرا در فیلمی که از سردار سلیمانی در میدان جنگ سوریه منتشر شده می‌شناسند. آنجا که شهید پاشاپور در تلاش است تا مانع حاج قاسم برای حضور در میدان جنگ شود و سردار اینطور پاسخ می‌دهد که آقای اصغر ما را از گلوله نترسان. معروفیت «آقای اصغر» زمانی بیشتر شد که پس از شهادت سردار سلیمانی اصغر پاشاپور نیز حدود یک ماه بعد در حلب سوریه توسط تروریست‌های تکفری جبه النصره به شهادت رسید. تکفیری‌ها سر از بدن او جدا کردند و بدن شهید را به اسارت بردند تا اینکه بعد گذشت تقریبا ۲۰ روز رزمندگان مدافع حرم پیکر شهید را با ۲ اسیر جبهه النصره تبادل کردند و شهید پاشاپور در اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفند سال ۱۳۹۸ به کشور بازگشت.

شهید اصغر پاشاپور مستشار نظامی رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزش‌های رزمندگان سوری بر عهده او بود.

این رزمنده جبهه مقاومت ساکن شهر ری و از اولین نفراتی بود که به همراه حاج قاسم سلیمانی به منظور دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت. او دارای سه فرزند بود و شهید «محمد پورهنگ» همرزم و شوهرخواهر او در سال ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید.



منبع خبر

شهید «اصغر پاشاپور» و هشت سال دفاع از حرم بیشتر بخوانید »

مراسم گرامی‌داشت شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» برگزار می‌شود


مراسم گرامی‌داشت شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» برگزار می‌شودبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، مراسم بزرگداشت پنجمین سالگرد شهادت مدافع حرم اهل بیت (ع) «مجید قربانخانی» امروز یک‌شنبه از ساعت ۱۸ تا ۲۰ در مسجد جامع الغدیر واقع در یافت‌آباد، میدان الغدیر برگزار می‌شود.

این مراسم با حضور خانواده‌های معظم شهدا و عموم مردم، همراه با سخنرانی سردار «محمدرضا یزدی» فرمانده سابق سپاه محمد رسول‌الله (ص) تهران بزرگ و مدیحه‌سرایی کربلایی نریمان پناهی، با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی برگزار خواهد شد.

بنا بر این گزارش، شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» متولد مرداد سال ۱۳۶۹ در محله «یافت‌آباد» تهران، به‌دلیل کار در نانوایی دایی‌اش، به «مجید بربری» شهرت گرفته بود. اهالی محله گفته‌اند که وی اگر مستمندی را می‌شناخت، نان مجانی به او می‌داد.

این شهید والامقام را برخی به‌عنوان «حر شهدای مدافع حرم» و یا «مجید سوزوکی» می‌شناسند؛ دلیل آن هم، این است که بازوهایش را خالکوبی کرده بود، قلدری می‌کرد و خیلی اهل نماز نبود؛ اما سرشت پاک او در روز‌هایی که حرم عمه سادات در خطر هجوم تکفیری‌ها قرار گرفته بود، از غبار معصیت وی زدود و از او، مجید دیگری ساخت.

مجید با همه اشتباهات و اشکالاتی که داشت، ویژگی‌های خوبش مثل دستگیری از فقرا و زیر بار ظلم نرفتن او را رستگار کرد، با همین روحیه ظلم‌ستیزی وقتی فهمید تکفیری‌ها به حرم حضرت زینب (س) جسارت کردند، دلش طاقت نیاورد؛ بنابراین با هر ترفندی که بود، در جمع مدافعان حرم قرار گرفت و به سوریه رفت و در همان اعزام اول در سال ۱۳۹۴ در خان‌طومان سوریه به شهادت رسید.

پیکر مجید سه سال در سرزمین سوریه به‌عنوان شهید مفقودالاثر باقی ماند تا اینکه ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۸ تفحص شد و به کشور بازگشت. (بیشتر بخوانید)

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

مراسم گرامی‌داشت شهید مدافع حرم «مجید قربانخانی» برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

سرنگونی دومین پهپاد ساخت ترکیه توسط پدافند هوایی انصارالله یمن / کلکسیونی از پهپادهای امریکایی، چینی و ترک در تور پدافند ارتش یمن +فیلم و تصاویر

سرنگونی دومین پهپاد ساخت ترکیه توسط پدافند هوایی انصارالله یمن / کلکسیونی از پهپادهای امریکایی، چینی و ترک در تور پدافند ارتش یمن +فیلم و تصاویر


سرویس جهان مشرق _ هفته گذشته سرتیپ یحیی سریع سخنگوی نیروهای مسلح یمن از سرنگونی کی فروند پهپاد شناسایی متجاوز ارتش سعودی در آسمان استان الجوف یمن خبر داد.

طبق اعلام یحیی سریع، پدافند موشکی ارتش یمن عصر روز ۴شنبه یک فروند پهپاد شناسایی مدل Karayel نیروی هوایی عربستان سعودی را در آسمان منطقه المهاشمه استان الجوف سرنگون کردند.

فیلمی از بقایای پهپاد سرنگون شده مدل Karayel ارتش سعودی در استان الجوف

پهپاد شناسایی کارایل ساخت کمپانی Vestel ترکیه است که در سالهای گذشته ارتش سعودی ۴۶ فروند از این مدل هواپیمای بدون سرنشین را خریداری کرده است.

این دومین فروند از این مدل پهپاد است که توسط پدافند هوایی انصارالله یمن سرنگون میشود.


سرنگونی پهپاد کارایل توسط سامانه پدافندی فاطر۱ انصارالله در بندر الحدیده یمن

در تاریخ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۹ میلادی نیز یک فروند پهپاد Karayel سعودی در حالیکه در آسمان منطقه الصلیف بندر الحدیده در حال پرواز بود با شلیک ۱ تیر موشک فاطر۱ پدافند ارتش یمن سرنگون شد.

بقایای پهپاد سرنگون شده کارایل در بندر الحدیده

نکته جالب اینجا بود که تا قبل از سرنگونی این پهپاد در بندر الحدیده، رسانه های دنیا از خرید پهپادی ارتش عربستان از صنایع نظامی ترکیه اطلاعی نداشتند.

این در حالی است که ماه گذشته میلادی و ظهر روز ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰ نیز یک فروند پهپاد تهاجمی مدل CH-۴ ارتش سعودی توسط پدافند هوایی انصارالله در منطقه مدغل استان مارب سرنگون شده بود.

در سالهای اخیر استفاده از پهپادهای شناسایی، رزمی و انتحاری در میادین نبرد فراگیر شده و حتی سرنوشت بسیاری از پیروزی ها و شکست های جنگ را رقم زده است.

استفاده جمهوری اسلامی ایران و گروه های عضو محور مقاومت از انواع پهپادهای رزمی در نبردهای سال‌های اخیر با گروه تروریستی داعش و سایر گروه‌های تکفیری در خاک عراق و سوریه و همچنین استفاده گسترده ارتش ترکیه از پهپادهای رزمی مدل Bayraktar TB۲ در نبرد لیبی و قره باغ تاثیر به سزایی در موفقیت های میدانی این دو کشور در نبرد با رقیبان خود داشته است.

نیروهای مردمی یمن که خود ناوگان گسترده ای از پهپادهای رزمی و شناسایی در اختیار دارند و در سالهای اخیر نتایج درخشان و بی نظیری را در استفاده از یگان پهپادی خود علیه دشمن سعودی ثبت کرده اند، در بحث مقابله با توان پهپادی رقیب نیز بسیار موفق ظاهر شده و اجازه ندادند آسمان این کشور به راحتی در کنترل و رصد دشمن قرار گیرد.

در میان ده ها مورد شکارهای پدافند ارتش یمن، سرنگونی پهپادهای رزمی پیشرفته ایالات متحده امریکا قطعا درخشان ترین موارد ثبت شده در کارنامه این یگان محسوب میشود.

از سال ۲۰۱۶ که پهپادهای رزمی امریکایی به کمک ائتلاف متجاوز سعودی آمدند تا کنون ۶ فروند پهپاد امریکایی شامل ۴ فروند MQ-۹ Reaper و ۲ فروند MQ-۱ Predator توسط پدافند انصارالله یمن سرنگون شده اند.

بقایای پهپاد MQ-۹ سرنگون شده امریکایی

در حوزه پهپادهای ساخت چین نیز تا کنون ۳ فروند Wing Loong ( ۲فروند اماراتی و ۱ فروند سعودی) و ۶ فروند CH-۴ (همگی متعلق به عربستان) توسط پدافند یمن ساقط شده اند.

پهپاد مدل Karayel ساخت ترکیه جدیدترین عضو در میان هواپیماهای بدون سرنشین سرنگون شده ائتلاف سعودی محسوب میشود که تا کنون ۲ فروند از آنها در استانهای الحدیده و الجوف یمن سرنگون شده اند.

سامانه الکترواپتیک ARGOS II متعلق به پهپاد سرنگون شده سعودی



منبع خبر

سرنگونی دومین پهپاد ساخت ترکیه توسط پدافند هوایی انصارالله یمن / کلکسیونی از پهپادهای امریکایی، چینی و ترک در تور پدافند ارتش یمن +فیلم و تصاویر بیشتر بخوانید »

روایت کشیش مسیحی از شهید «اصغر پاشاپور»+ فیلم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تصویر شهید اصغر پاشاپور را اکثرا در فیلمی که از سردار سلیمانی در میدان جنگ سوریه منتشر شده می‌شناسند. آنجا که شهید پاشاپور در تلاش است تا مانع حاج قاسم برای حضور در میدان جنگ شود و سردار اینطور پاسخ می‌دهد که آقای اصغر ما را از گلوله نترسان. معروفیت «آقای اصغر» زمانی بیشتر شد که پس از شهادت سردار سلیمانی اصغر پاشاپور نیز حدود یک ماه بعد در حلب سوریه توسط تروریست‌های تکفری جبه النصره به شهادت رسید. تکفیری‌ها سر از بدن او جدا کردن و بدن شهید را به اسارت بردند تا اینکه بعد گذشت تقریبا ۲۰ روز رزمندگان مدافع حرم پیکر شهید را با ۲ اسیر جبه النصره تبادل کردند و شهید پاشاپور در اولین شب از ماه رجب و مصادف با پنجم اسفند سال ۱۳۹۸ به کشور بازگشت.

روایت کشیش مسیحی از شهید «اصغر پاشاپور»+ فیلم

شهید اصغر پاشاپور مستشار نظامی رزمندگان دفاع وطنی سوریه و فرمانده قرارگاه عملیاتی شمال سوریه بود که حدود هشت سال به منظور مقابله با تروریست‌های تکفیری داعش و احرار الشام در این جبهه حضور فعال داشت و عمده آموزش‌های رزمندگان سوری بر عهده او بود.

این رزمنده جبهه مقاومت ساکن شهر ری و از اولین نفراتی بود که به همراه حاج قاسم سلیمانی به منظور دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رفت. او دارای سه فرزند بود و شهید «محمد پورهنگ» همرزم و شوهرخواهر او در سال ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید.

در ادامه فیلمی از یک کشیش مسیحی ساکن سوریه را می‌بینید از شهید اصغر پاشاپور و شخصیت و منش این شهید در جبهه نبرد روایت می‌کند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

روایت کشیش مسیحی از شهید «اصغر پاشاپور»+ فیلم بیشتر بخوانید »