فیلم/حضور رئیس الحشدالشعبی در گلزار شهدای کرمان
طی روزهای اخیر رزمندگان جبهه مقاومت از سوریه، عراق، افغانستان، یمن، لبنان و ترکیه و… در کرمان حضور یافتهاند.
منبع خبر
فیلم/حضور رئیس الحشدالشعبی در گلزار شهدای کرمان بیشتر بخوانید »
طی روزهای اخیر رزمندگان جبهه مقاومت از سوریه، عراق، افغانستان، یمن، لبنان و ترکیه و… در کرمان حضور یافتهاند.
فیلم/حضور رئیس الحشدالشعبی در گلزار شهدای کرمان بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، خرداد ۱۳۷۶ ؛ سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، از کرمان به تهران فراخوانده شد تا فرماندهی نیروی قدس سپاه را به او واگذار کنند. او که سالها در جنوبشرق کشور در مبارزه با اشرار و عوامل گروهکهای تروریستی موفق عمل کرده بود و توانسته بود با درایت خود امنیت قابل توجهی را در این منطقه به وجود بیاورد، گزینه مناسبی برای هدایت ماموریتهای نیروی قدس بعنوان بازوی پرتوان برون مرزی جمهوری اسلامی ایران بود، مسئولیتی که او ۲۲ سال بر عهده داشت و در نهایت در این مسیر به شهادت رسید.
ببینید:
فیلم/ آخرین حضور حاج قاسم در دفتر فرماندهی نیروی قدس
تغییر در فرماندهی نیروی قدس سپاه که تا پیش از انتصاب حاج قاسم بر عهده سردار احمد وحیدی بود، همزمان با درگیریهای طالبان در افغانستان بود و تجارب سردار سلیمانی در مبارزه با اشرار جنوب شرق ایران از جمله عواملی بود که فرمانده معظم کل قوا وی را به فرماندهی نیروی قدس منصوب کرد و در حقیقت، افغانستان نخستین ماموریت حاج قاسم بود.
** افغانستان نخستین ماموریت حاج قاسم
در حوزه افغانستان، نیروی قدس ضمن حمایت از احمدشاه مسعود در دوران حاکمیت طالبان بر افغانستان، کمکهای شایانی را بدون عضویت در ائتلاف آمریکایی برای نجات افغانستان از اشغال طالبان ارائه کرد. در حقیقت مأموریتهای نیروی قدس در افغانستان با هدایت حاج قاسم سلیمانی چنان جایگاه جمهوری اسلامی ایران را در این کشور مستحکم کرد که وزارت دفاع آمریکا در گزارشی درباره وضعیت افغانستان سیاستهای ایران در افغانستان را موفق خواند.
اما افغانستان تنها نمونه عملکرد موفق حاج قاسم در نیروی قدس نبود، او با همان درایت و ابتکار عملهای خاص خود اینبار دست به تقویت بیش از پیش گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان و گروههای مبارز فلسطینی پرداخت و با تدوین ساختار و چارچوبی برای آنها، این گروهها را به شمشیرهای تیز و بُرّانی زیر گلوی رژیم صهیونیستی تبدیل کرد که نمونه عملکرد موفق آنها در جنگهای ۳۳ روزه لبنان، ۲۲ روزه و ۸ روزه غزه قابل ملاحظه بود.
** شکست هیمنه ارتش اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه
جنگ ۳۳ روزه نمونه بارزی از تقویت گروههای مقاومت در دوره فرماندهی حاج قاسم سلیمانی در نیروی قدس است. جنگی که با شکست رژیم صهیونیستی، ضربات و لطمات جبران ناپذیری به هیمنه پوشالی ارتش صهیونیستها وارد شد.
سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در اولین و تنها مصاحبه مطبوعاتی خود در این خصوص گفتند: در تمام دورهای که رژیم صهیونیستی در آغاز جنگ ۳۳روزه اجرای عملیات کرد خصوصاً در ساعات و روز اول و روزهای اول، او اهداف موجود در بانک اطلاعاتی از قبل آمادهی خود را هدف قرار داد. رژیم، همهی آن بانک اطلاعاتی که از قبل آماده کرده بود را به نیروی هوایی خود واگذار کرد و نیروی هوایی بر مبنای آن بانک که مختصات دقیق مکانهای متعلق به حزبالله در آن وجود داشت، وارد عمل شد. اما بهدلیل تدابیری که حزبالله انجام داده بود – هم در بُعد نیروی انسانی و هم در بُعد امکانات – حزبالله حداقل آسیب را دید و یا میتوان گفت در لحظات اولیه هیچ آسیبی ندید.
برخلاف آنچه که اتاق فکرهای کاخ سفید پیش بینی کرده بود، حملات و بمباراهای هوایی اسرائیل در طول این جنگ حتی یک مورد نتیجهبخش نداشت و برای ایجاد فشار و قتلعام غیرنظامیان تنها به انهدام زیرساخت های شهر لبنان اقدام میکرد.
در مقابل نیروهای حزب الله با کنترل دامنه جنگ و به کارگیری مرحله ای موشک های دوربرد خود موفق شدن صدمات زیادی را در بعد سیاسی و نظامی به اسرائیل وارد کند که غرق کردن ناو اسرائیلی ساعر در سواحل لبنان را میتوان از جمله نقاط عطف این جنگ برای حزب الله لبنان برشمرد.
در بحبوحه این جنگ سردار قاسم سلیمانی، پیامی از رهبر انقلاب به دبیرکل حزب الله لبنان ارسال کرد که حاکی از حمایتهای مادی و معنوی کامل جمهوری اسلامی ایران از حزب الله لبنان بود. سردار سلیمانی این پیام شفاهی و فوری را روز دهم جنگ به مقامات حزب الله منتقل کرد.
نقش نیروی قدس و شخص سردار سلیمانی در این جنگ نقش موثر و تاثیرگذاری بود و همانطور که خود گفته است در آن ایام بیشتر در لبنان و در کنار دوستان حزب الله بوده و برای فرماندهی جنگ در اتاق ویژه عملیات حضور داشته است. سردار سلیمانی در این خصوص می گوید:«بعد از هفته اول جنگ به تهران آمدم و بعد از جلسه با آقای لاریجانی در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی با هم به مشهد رفتیم خدمت حضرت آقا تا گزارش آخرین وضعیت را بدهیم در آن جلسه مقام معظم رهبری سفارشاتی فرمودند که آنرا جزو الهامات الهی باید در نظر گرفت که انصافاً سرنوشت جنگ را تغییر داد.»
** جنگ ۲۲ روزه غزه
تقویت گروههای مبارز فلسطینی در دوران فرماندهی حاج قاسم سلیمانی از دیگر اقدامات اثرگذار نیروی قدس سپاه بود که در جنگ ۲۲ روزه غافلگیری بزرگی را برای صهیونیستها به وجود آورد.
در این جنگ حماس با موشکهایی که در اختیار داشت به حملات رژیم صهیونیستی پاسخ داد؛ اما سوال ناظران نظامی آن بود که این موشک ها از کجا و چگونه بدست حماس رسیده است؟ نیروی قدس در راستای حمایت از آرمان فلسطین ارتباط خود را با گروههای مقاومت از جمله حماس و جهاد اسلامی افزایش داد و با توجه به پیش بینی تجاوزات رژیم صهیونیستی به تقویت بنیه نظامی و تسلیحاتی این گروه ها پرداخت که از جمله این کمک ها ارسال قطعات مختلف موشک به داخل نوار غزه بود.
نیروی قدس این کار را از طریق سودان و خاک مصر انجام داد و نهایتاً به شکل پنهانی از تونل های زیرزمینی حفر شده در صحرای سینا به داخل غزه منتقل می شد و به دست فلسطینیان می رسید؛ این روند در مراحل بعدی ادامه یافت و در جنگ ۸ روزه رشد قابل توجهی یافت.
در جنگ ۸ روزه غزه حمایتهای ایران از مقاومت فلسطین از حمایت های تبلیغی و سیاسی فراتر رفت و برای نخستین بار و به طور رسمی اعلام شد که ایران موشکهای پیشرفته «فجر۵» و یا دست کم فناوری ساخت آن را در اختیار فلسطینیان قرار داده است، متولی اصلی این حمایتها نیروی قدس بود.
سردار محمدعلی جعفری فرمانده وقت کل سپاه این موضوع را اینگونه تشریح کرد که ایران برای کمک به مسلمین و مظلومان جهان برای مقابله با زورگویان و نظام استکباری کمک تکنولوژیکی و فناوری دارد و کاری هم که در روز انجام دادیم بر همین منوال است موشک های فجر ۵ را مستقیماً به غزه نفرستادیم بلکه فناوری آن از ایران به مقاومت منتقل شده و مقدار بیشماری از این موشک ها در حال تولید است.
** مقابله با فتنه تکفیریها
شکلگیری گروهکهای تروریستی و تکفیری در منطقه غرب آسیا و به طور مشخص در کشورهای عراق و سوریه که در پیشانی آنها جریان داعش قرار داشت، ماموریت جدیدی را برای حاج قاسم سلیمانی و نیروی قدس ایجاد کرد تا با این فتنه مقابله کنند. پشتیبانی لجستیکی و مالی کشورهای غربی و برخی کشورهای مرتجع منطقه مانند عربستان سعودی از گروهکهای تکفیری و از سوی دیگر گسیل نیروهای تکفیری از سراسر جهان به عراق و سوریه از داعش چنان نیرویی قدرتمند ساخته بود که در بسیاری از مقاطع، برخی ناظران کار را در کشورهای عراق و سوریه تمام شده میدیدند.
اینجا هم باز حاج قاسم سلیمانی در نقش یک فرمانده با درایت ظاهر شد و با ابتکار عمل خود و ایجاد «حشد الشعبی» در عراق و و «بسیج مردمی» (قوات دفاع وطنی) در سوریه و همچنین حضور و هدایت مستمر خود و فرماندهان کارکشته و جنگ دیده نیروی قدس طی مدت زمان ۶ سال، با آزادسازی مناطق اشغالی از دست تروریستها بساط آنها و خلافت خودخواندهشان را از منطقه برچید.
در حقیقت حاج قاسم و نیروی قدس با درخواست رسمی دولتهای سوریه و عراق، به این دو کشور رفتند، مانع سقوط دمشق و بغداد شدند و هم او بود که با سفر به مسکو، نقش بسزایی در همراه کردن روسیه و پوتین برای ورود به میدان نبرد سوریه داشت.
یکی از نکات برجسته دوران مبارزه با تروریستهای تکفیری در عراق و سوریه حضور مستمر و هدایت نیروهای عملیاتی در میدان توسط شخص حاج قاسم سلیمانی بود به طوریکه او بارها در طول این حضورش در میدان و خطوط مقدم در معرض شهادت و یا مجروح شدن قرار داشت اما هیچگاه از نظارت و حضور مستقیم در خط مقدم نبرد پا پس نکشید.
نیروی قدس در دوران فرماندهی حاجقاسم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، کودکان شهر «نبل» و «الزهرا» در سوریه به مناسبت اولین سالگرد شهادت سرداران مقاومت، حاج «قاسم سلیمانی» و «ابومهدی المهندس» مراسم گرامیداشت این شهدا را در شهر خود برگزار کردند.
در این مراسم کودکان با حمل تصاویر شهید حاج قاسم سلیمانی مجاهدت این شهید گرانقدر را در بازپس گیری شهرهای سوریه از تسلط تکفیریها گرامی داشتند.
انتهای پیام/ 141
ابراز ارادت کودکان «نبل» و «الزهرا» به سردار سلیمانی + تصاویر بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه جوان گفتوگویی با همسر شهید مدافع حرم، اکبر ملکشاهی در خصوص آخرین دیدار با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی انجام داده است که بخشهایی از آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
شهادت حاج قاسم گویی هر دوی ما را یتیم کرد
– شهادت حاج قاسم برای ما سخت بود. شب قبل از شهادت ایشان دخترم ریحانه بسیار بیقرار و بیتاب بود. قبل از خواب از حاج قاسم، محل تولدش، فعالیتهای دوران جبهه و جنگش و جبهه مقاومت از من سؤالاتی کرد و من برای آرام شدنش به تکتک سؤالاتش پاسخ دادم. او پرسید مادر امشب حاج قاسم کجاست؟ گفتم نمیدانم یا عراق یا سوریه و یا لبنان است. در ادامه از من قول گرفت که حتماً محافظهای حاجقاسم آدمهای قوی هستند و وقتی مطمئن شد آنها مراقب حاج قاسم هستند خوابید. صبح که از خواب بیدار شدم، متوجه شهادت سردار سلیمانی شدم.
– من حال و احوال دخترم را در فراق پدر شهیدش به خوبی درک میکردم، چون خود فرزند شهید هستم. ۱۱ سال داشتم که پدرم در تاریخ ۲ آذرماه ۱۳۶۵ در منطقه میمک به شهادت رسید. آن روزها برایم سخت و تلخ گذشت، اما شهادت حاج قاسم گویی هر دوی ما را یتیم کرده باشد تلخ و جانکاه بود.
ماجرای نشستن ریحانه در ردیف اول صندلیها و تذکر حاج قاسم
– آن دیدار در یکی از هتلهای تهران بود که تمامی همسران و خانواده شهدای مدافع حرم از کل ایران جمع شده بودند. ما روز اول با رهبری دیدار داشتیم و روز دوم قرار بود در مراسمی حاج قاسم برای خانواده شهدا سخنرانی کنند. مراسم با حضور حاج قاسم شروع شد. دخترم ریحانه برای اینکه بتواند حاج قاسم را از نزدیک زیارت کند هر طور بود خودش را به صندلیهای ردیف اول رسانده و روی یکی از صندلیها نشسته بود که در میان سخنرانی حاج قاسم گویا یکی میخواست ریحانه را از جایش بلند کند تا یکی از مسئولان بنشیند.
– حاج قاسم تا این صحنه را دید صحبتهایش را ناتمام گذاشت و خطاب به آن بنده خدا گفت برادر، بچه شهید را بلند نکن. مرتبه اول گویا ایشان متوجه تذکر حاج قاسم نمیشود و مجدد از دخترم میخواهد از روی صندلی بلند شود که حاج قاسم تکرار میکند با شما هستم بچه شهید را از جایش بلند نکنید. این آقای مسئول برود آن ردیف آخر یک صندلی پیدا کند و بنشیند چرا بچه شهید را بلند میکنید؟ آنها هم اطاعت امر کردند و رفتند.
گفت فقط سر نماز دعا کن به آرزویم یعنی شهادت برسم
– بعد از مراسم حاج قاسم به سمت ماشینشان حرکت کردند. من مشکلاتی داشتم که باید حتماً آنها را شخصاً با ایشان درمیان میگذاشتم. افراد همراه حاج قاسم خیلی زیاد بودند و من نمیتوانستم به ایشان برسم. همان جا بلند گفتم حاج آقا تو را به فاطمه زهرا (س) بایست من با شما کار دارم. یکدفعه این جمعیت که داشتند میرفتند، ایستاد. حاجی همه را زد کنار آمد سمت من و گفت بله کی من را صدا کرد؟ گفتم حاج آقا من بودم. گفت چه شده من را صدا زدید؟ گفتم اینجا نمیشود سخت است. گفت خب اینها که من را رها نمیکنند بروید در ماشین من بنشینید تا من بیایم. بعد به یکی از همراهانشان گفتند این خانم را ببرید داخل ماشین تا من بیایم.
– من و ریحانه دخترم رفتیم. تا کمی خلوت شد به رانندهاش گفت سریع گاز بدهید و بروید. بعد من در همین فاصله که در ماشین بودم با ایشان صحبت کردم و مشکلاتم را گفتم و ایشان راهحل دادند و قرار بر پیگیریشان شد. من آنقدر تحت تأثیر رفتار جوانمردانه و بیریای ایشان قرار گرفته بودم که ناخواسته اشک میریختم. بعد حاج قاسم یک انگشتر به من و یکی هم به دخترم ریحانه داد و گفت گریه نکن و فقط سر نماز دعا کن به آرزویم یعنی شهادت برسم. بعد رو به ریحانه کرد و گفت بیا با هم عکس بگیریم. بعد هم زیرعکس پدر ریحانه امضا کرد و نوشت خدایا! من را به یاران شهیدم برسان. بعد از ما خداحافظی کرد و رفت.
سایر مطالب ویژهنامه سالگرد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را با عنوان مرد میدان در صفحه نخست فارس ببینید.
انتهای پیام/
حاج قاسم نهیب زد: فرزند شهید را از جایش بلند نکن!+فیلم بیشتر بخوانید »
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس– حسن علایی فعال؛ در آستانه اولین سالگرد شهادت سپهبد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی هستیم. طی یک سال گذشته، از حاج قاسم و شخصیتش سخن بسیار به میان آمده و سخنان بسیاری ناگفته مانده است. برای شناخت شخصیتهایی در تراز حاج قاسم تلاش زیادی از سوی فرهیختگانِ عرصههای مختلف لازم است. نمیشود چنین شخصیتهایی را با تعدادی کتاب و کلیپ و فیلم شناخت و شناساند. برای پردهبرداری از شخصیت ذوابعاد حاج قاسم باید اندیشکدههایی فراهم آورد تا با بکارگیری دانشمندان و صاحبنظران برجسته و زبدهگان حوزههای مختلف بتوان شخصیت ایشان را واکاوی و مورد مطالعه از جنس پژوهش و تحقیق قرار داد. چنین شخصیتهایی که جریانساز و تاریخسازاند نباید مورد مطالعه سطحیِ حتی افراد علاقمند و دلسوز قرار بگیرند؛ چرا که ماحصل مطالعه سطحی، هر چه باشد، مانع از دیده شدن حقیقت وجودی چنین شخصیتهایی میشود.
اولین رسالت بنیادها و موسساتی که از سوی علاقمندان به این شهید والامقام تاسیس و راهاندازی میشود جلوگیری از تولید و انتشار محصولات؛ اعم از کتاب و فیلم و… سطحی و کمعمق از سوی هر نهاد و فرد حقیقی و حقوقی میباشد. شخصیتها و افراد ملی، منطقهای و جهانی همچون شهید حاج قاسم نباید توسط افراد سطحینگر مصادره شوند. این معنا برگرفته از تبیین واقعی و حقیقی جایگاه شهید والا مقام حاج قاسم سلیمانی و شهید عزیز ابومهدی المهندس به عنوان یک «راه» و «مکتب» و «مدرسه درسآموز» از سوی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) است.
«… اخلاص برکت دارد. هر جا اخلاص بود، خدای متعال به اخلاص بندگان مخلصش برکت میدهد، کار برکت پیدا میکند، رشد و نمو پیدا میکند، کار به نحوی میشود که اثر آن به همه میرسد، برکات آن در میان مردم باقی میماند. این ناشی از اخلاص است. نتیجهی آن اخلاص، همین عشق و وفاداری مردم، همین اشک و آه مردم، همین حضور مردم، همین تازه شدنِ روحیهی انقلابی مردم است. امّا اینکه ما بیاییم این حوادث را تقویم کنیم، قیمتگذاری کنیم، قدر آنها را بدانیم و ببینیم که اندازه و قیمت این حوادث چقدر است؛ در صورتی تحقّق پیدا میکند که ما به حاجقاسم سلیمانی -شهید عزیز- و به ابومهدی -شهید عزیز- به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به آنها به چشم یک مکتب نگاه کنیم. سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسهی درسآموز، با این چشم نگاه کنیم آن وقت اهمّیّت این قضیّه روشن خواهد شد. قدر و قیمت این قضیّه روشن خواهد شد.» (بیانات مقام معظم رهبری در خطبههای نماز جمعه تهران، 1398/10.27)
در یک نگاه اجمالی و به عنوان مدخلِ تلاشی سترگ برای تبیین و تحقق مکتب و راه حاج قاسم سلیمانی باید نقشه راهی برای تجزیه و تحلیل شخصیت وی در چهار ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی فراهم آورد. در حقیقت شخصیت متعالی حاج قاسم در این چهار مقطع شاکله اساسی خود را یافته است و بیشک ملاحظه هر یک از ابعاد بدون ملاحظه سایر ابعاد نشانگر چهرهی حقیقی سردار سلیمانی نخواهد بود.
حاج قاسم انسان مومن، انقلابی، مجاهد، خستگیناپذیر، شجاع، صبور، شهادتطلب در تراز انسان پرورش یافته بر اساس تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است. شخصیتی است که میتوان سردست گرفت و بهعنوان الگوی تمامعیار به جهانیان معرفی و ارائه کرد. حاج قاسم بیش از آنکه به گذشته و حال تعلق داشته باشد به آینده و آیندگان تعلق خواهد داشت و در وانفسای کمرنگ شدن گوهر وجودی انسان بهویژه در پهنهی قرون آتی، همو است که راهگشا خواهد بود و انسانیت معلق را از بنبست خارج خواهد ساخت. فلذا شناخت درست و واقعی او به کاروان بشریت که به ناکجاآباد می-رود کمک شایانی خواهد کرد؛ بنابراین برای ارائه چهره روشن و واقعی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی باید سعهی وجودی او را در چهار ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت و حکومت آخرالزمانی جستجو کرد. به تعبیر اجمالی حاج قاسم حلقه وصل و حبل اعتصامی است بین انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، جریان مقاومت اسلامی و حکومت آخرالزمانی.
الف-حاج قاسم در ساحت و زمانهی انقلاب اسلامی
-پذیرش و باور انقلاب اسلامی
با شروع نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ بسیاری بر این باور بودند که این حرکت بیهوده است و به بار نخواهد نشست. دلیل عمده مخالفان نهضت که آنان را در مخالفت با حرکت امام به چند دسته و گروه تقسیم میکرد عبارت بود از: قدرت بلامنازع رژیم شاه و پشتیبانان قدرتمند او از جمله آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی (سلطنتطلبان و مرعوبین)، محکوم به شکست و اضمحلال بودن هر حرکت اصلاحطبانه و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) (طرفداران انجمن حجتیه و سادهلوحان از قشرمذهبیون)، عدم تطابق نهضت امام خمینی با سازو کار تعریف شده انقلابات مردمی و کارگری و سوسیالیستی (گروههای چپ مارکسیستی و التقاطیون)، عدم توانایی دین و مذهب در مدیریت حرکتهای انقلابی و اصلاحگر (ملیگرایان و روشنفکرها). اما در این میان گروه دیگری از عوام و خواص بودند که با باور و اعتقاد عمیق به امام و راه و هدفی که در پیش گرفته است جان و مال خود را نثار نهضت و پیروزی و به بار نشستن آن کردند. این دسته که در یک کلام انقلابیون خط امام شناخته میشدند از شاخصهها و ویژگیهایی برخوردار بودند که مهمترین آنها عبارت بود از:
یک: اعتقاد و ایمان به امام خمینی بهعنوان مجتهد، مرجع تقلید جامعالشرایط و عالم دینی که در برابر ظلم قد علم کرده و رهبری نهضت را برعهده گرفته است.
دو: اعتقاد راسخ به اسلام ناب محمدی (ص) بر اساس تبیین و قرائتی که امام خمینی داشت.
سه: باور این حقیقت و واقعیت که رژیم تا بن دندان مسلح شاه، رژیمی است طاغوتی، ظالم و شکستپذیر.
چهار: اعتقاد و قبول این مساله که حرکت در مسیر نهضت، هزینهها، دشواریها و سختیهایی اعم از جانی و مالی به دنبال خواهد داشت.
پنج: باور این حقیقت که حرکت در مسیر نهضت امام خمینی انجام یک تکلیف شرعی و دینی است و سرانجام آن سعادت و خوشبختی و پیروزی است.
حاج قاسم از جرگهی افرادی بود که به نهضت و قیام امام با همهی مولفهها و ویژگیهایش اعتقاد و ایمان راسخ داشت. حاج قاسم از آن دست جوانانی بود که با شنیدن ندای امام سر از پا نشناخته و لبیکگویان به صف پرشور انقلابیون پیوست. حاج قاسم انقلابی بعد از انقلاب نبود؛ بلکه با آشکار شدن نهضت خمینی کبیر بلافاصله با درک عمق پیام امام که مقابله با تبعیض و بیعدالتی در سطحی گسترده بود و حاج قاسم روستایی روستازاده که جلوهایی از این بیعدالتی را در زادگاه خود؛ روستای قنات ملک از توابع کرمان دیده و با پوست و گوشت خود آن را لمس کرده بود، بی درنگ به کاروان انقلابیون پیوست. آشنایی حاج قاسم با نهضت امام خمینی به سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و ارتباطی که با حجت الاسلام کامیاب؛ از روحانیون مشهد که در ایام ماه مبارک رمضان جهت تبلیغ به کرمان میآمد برمیگردد. آشنایی با حجت الاسلام کامیاب (حجتالاسلام کامیاب در هفتم مرداد سال 1360 توسط منافقین ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد) مایه دو برکت برای حاج قاسم شد. اول آشنایی با موج نهضت امام خمینی و پیوستن به آن، دوم آشنایی با روحانی بزرگوار دیگری به نام آیه الله سید علی خامنهای.
ب-حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم شاه
باور و پذیرش نهضت امام خمینی در هنگامهی استیلای دیکتاتوری رژیم پهلوی گام اول در انقلابی شدن بود، گام دوم و بعدی که بر انقلابی بودن مهر تایید میزد حرکت در مسیر نهضت و اقدام علیه رژیم پهلوی بود. بودند بسیار کسانی که نهضت امام را باور داشتند امام جرائت و جسارت همگامی با نهضت و فعالیت علیه رژیم شاه را نداشتند. این افراد صرفا دعاگوی امام بودند و طاقت تحمل سختی-ها و مرارتهای نهضت را نداشتند! این دسته از معتقدین به امام و انقلاب، قشر محافظهکار بودند و خود را از هرگونه تنش دور میکردند. اما حاج قاسم و افرادی، چون او با شناخت و باور نهضت امام وارد مرحله «اقدام علیه رژیم» متناسب با شرایط آن روز جامعه شدند. شرکت در راهپیماییها، تظاهرات، پخش اعلامیه، ارتباط با روحانیت انقلابی و تشکیل هستهها و گروههای انقلابی و تلاش در پیشبرد نهضت مبتنی بر تبیین مفاسد و ظلمهای دستگاه حاکمه و… از جمله اقدامات حاج قاسمها بود. حاج قاسم یکی از گردانندگان اصلی تظاهرات و راهپیماییها در شهر کرمان بود. (به نقل از سهراب سلیمانی برادر شهید حاج قاسم سلیمانی) البته در این میان افرادی نیز بودند که اقدامات جدیتری مثل برخی برخوردهای مسلحانه با مراکز و عوامل رژیم داشتند، اما آنچه مدنظر حضرت امام خمینی بهعنوان رهبر قیام بود، تبیین و آگاهسازی مردم نسبت به اقدامات ظالمانه و فاسد رژیم پهلوی در داخل و وابستگی تمامعیار و ذلیلانه در برابر قدرتهای مستکبر جهانی بود.
بر این اساس هر فردی که در آن مقطع، که بارقههای انقلاب آشکارتر شده بود؛ بهویژه بعد از شهادت حاجآقا مصطفی خمینی، بر این ممشای حرکت میکرد انقلابی محسوب میشد. حاج قاسم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت حفاظت از انقلاب و دستاورهایش راهی کردستان شد تا با ضدانقلاب مبارزه کند. پایگاه و مقر اصلی حاج قاسم برای مواجهه با ضدانقلاب و جداییطلبان در کردستان، مهاباد بود.
ادامه دارد …
حاج قاسم را چگونه باید شناخت؟ بیشتر بخوانید »