سوریه

نماهنگ «مسافر» در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نماهنگ مسافر کاری از گروه ماوا در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد.

نماهنگ مسافر در چهلمین روز از بازگشت شهدای خان‌طومان منتشر شد

این نماهنگ با صدای حاج «محمدرضا بذری»، تنظیم «علی افسری»، تدوین «محمدمهدی اسکندری» و تنظیم «طاها چوگان‌باز» تهیه شده است.

۴۰ روز پیش پیکر مطهر شهیدان والامقام «رضا حاجی‌زاده»، «علی عابدینی»، «محمد بلباسی» و «حسن رجایی‌فر» و «محمود رادمهر» از استان مازندران، شهید «زکریا شیری» از استان قزوین، شهید «مجید سلمانیان» از استان البرز و شهید «مهدی نظری» از استان خوزستان که در اردیبهشت سال ۱۳۹۵ در مخور خان‌طومان سوریه به شهادت رسیده بودند بعد گذشت چهار سال از شهادت، کشف و شناسایی شد.

پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه، هویت پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم استان‌های مازندران، البرز، قزوین و خوزستان شناسایی و تایید شد و پیکر‌های مطهر شهدا به میهن اسلامی بازگشت و پس از عزیمت به مشهد مقدس و طواف در حرم امام هشتم (ع) برای خاکسپاری به زادگاه آنان منتقل شد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

نماهنگ «مسافر» در چهلمین روز بازگشت پیکر شهدای خان‌طومان منتشر شد بیشتر بخوانید »

اجابت آرزوی اولین شهید مدافع حرم ارتش توسط رهبر معظم انقلاب پس از شهادتش


ضیافت پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش به قرار پنجشنبه‌هی هر هفتهبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، قبل از اینکه کرونا پایش را به زور بگذارد داخل زندگی همه ما، زندگی دیگری در بهشت زهرا (س) جریان داشت.

پنجشنبه‌ها گلزار شهدا دیدنی بود، بر و بیایی داشت و خانواده‌ها و دوستداران شهدا طبق یک رسم نانوشته معنوی، میهمان خانه ابدی شهدا می‌شدند.

آنان که در این سال‌ها گذرشان به قطعه شهدای مدافع حرم در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران افتاده حتما خانواده‌های شهدا را بر سر مزار فرزندانشان دیده‌اند؛ آنان میزبان خانه‌های فرزندان شهیدشان هستند و از مهمانان شهدا پذیرایی می‌کنند. در این بین پدر اولین شهید مدافع حرم در ارتش «محسن قوطاسلو» همیشه دست پر به استقبال زائران شهدا می‎رود و سفره آش نذری‌اش پنجشنبه‌های هر هفته بر سر مزار فرزندش به راه است. حرفش این است که «از وقتی اینجا خانه محسن شده، ما هم همیشه اینجاییم. البته بیشتر وقت‌ها از شب قبل می‌آیم اینجا و از سر صبح می‌افتم دنبال تدارک پخت غذا».

او می‌‎گوید: «آش می‌پزیم، قیمه می‌پزیم، قرمه می‌پزیم، نماز جماعت و دعای عرفه برگزار می‌کنیم. قبل از کرونا هر پنجشنبه اینجا برنامه‌ای است و نمی‌‎گذاریم چراغ خاموش شود. چون محسن چراغ دل ما را روشن کرد، چراغ دل یک ملت را روشن کرد، محسن تکاور بود، رفت و در راه وطن و اسلام شهید شد، چه افتخاری بالاتر از این، حالا من کوچکترین کاری که می‌‎توانم بکنم همین است. البته من تنها نیستم، اینجا واقعا کار دلی است، جوان‌های زیادی می‌آیند و داوطلبانه پای کار می‌ایستند».

پدر شهید قوطاسلو پسر جوانش را اینطور توصیف می‌‎کند: «جنگاور بود، چترباز بود، دوره‌هایی که یک رنجر باید ببیند را گذرانده بود، کلاه‌سبز بود. از خیلی سال قبل‌تر مسوول حوزه بسیج و مسوول آموزش ناصحین شد و همیشه خودش را سرباز رهبر می‌‎دانست» او گریزی هم به حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی بر سر مزار فرزندش زد و گفت: «محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند و حتی در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست مبارکشان را روی سرم بکشند که قسمت نشد و البته آقا بعد از شهادتش سر مزار محسن آمد و چند دقیقه‌ای ایستادند.»

او درباره حضور فرزندش در سوریه گفت: قبلا یکبار به عراق رفته بود، اما آن موقع ماموریتش طولانی نبود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، روزی هم که آمد و گفت می‌خواهد به سوریه برود می‌دانستم این راه، شهادت دارد، خودم هم در دوران دفاع مقدس جبهه بودم، می‌دانستم شرایط جنگ چگونه است. البته این را هم قبول داشتم که شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود و این‌هایی که امروز می‌بینید شهید شده‌اند، برگزیده هستند.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

اجابت آرزوی اولین شهید مدافع حرم ارتش توسط رهبر معظم انقلاب پس از شهادتش بیشتر بخوانید »

واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیات


واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیاتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار محمدرضا فلاح زاده معاون هماهنگ کننده نیروی قدس سپاه از همراهان حاج‌قاسم سلیمانی در جنگ با داعش بوده است که در میدان جنگ او را با نام «ابوباقر» می‌شناسند. وی در ویژه برنامه پایان سلطه داعش با نام «ققنوس» حضور پیدا کرد و از خاطرات خود با سردار جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی سخن گفت. او در خاطره‌ای از حضور حاج قاسم در میدان عملیات و شنیدن خبر فوت پدرش گفت:

سردار سلیمانی یک روزی عنوان کرد همه فرماندهان جمع شوند و هلیکوپتر هم آماده باشد، در نزدیکی خط خودی هلیکوپتر فرود آمد. ابومهدی هم بود، جلسه در رابطه با عملیات مشترکی بود که قرار بود با حضور حیدریون، نیرو‌های سوری و فاطمیون در مرز کشور سوریه و حشدالشعبی در خاک عراق انجام شود.

برنامه رزی شد عملیات مشترک در حاشیه مرز و با انجام یک عملیات از داخل سوریه انجام شود. بحث نهایی و مصوب شد، آن طرف در عراق ابومهدی و اینطرف حاج قاسم در سوریه قرار شد عملیات را فرماندهی کنند. حزب الله، فاطمیون، زینبیون و بخشی از نیرو‌های سوری و لشکر حضرت زینب ایرانیون حاضر شدند. حاج قاسم فرماندهی را شخصا برعهده گرفت، گاهی عربی با حشدالشعبی و حزب الله و فارسی با ایرانی‌ها صحبت می‌کرد.

عملیات آغاز شد و تا عصر ادامه داشت. ۱۰ کیلومتر پیشروی شد. خط دشمن در هم کوبیده شد. حاج قاسم در مقر تاکتیکی حاضر شد من هم در مقری دیگر بودم. صبح حسین پورجعفر تماس گرفت که ابوباقر کجایی؟ گفتم نزدیک شما هستم. گفت سریع بیا اینجا. قبل از ساختمان دیدم پورجعفری صد متری جلوتر از ساختمان آمده به دنبالم، گفت پدر حاج قاسم فوت شده است. گفتم حاجی می‌داند؟ گفت بله. از در ساختمان رفتم تو و دیدم حاج قاسم گوشه‌ای نشسته و گریه می‌کند، سلام کردم، آمد به استقبالم و دو نفره زدیم زیر گریه،‌های های گریه می‌‎کرد. حاجی می‌گفت آدم در هر سنی باشد وقتی مادر و پدرش را از دست بدهد یتیم می‌شود.

سردار گفت ابوباقر من می‌روم برای مراسم تشییع جنازه و سریع برمی‌گردم، فقط نیرو‌ها متوجه نشوند، فرماندهان اصلی اشکالی نداره، عملیات ادامه پیدا کند. عملیات ادامه پیدا کند تا برگردم، وقتی برگشت جبهه خیلی سخت بود و از سه طرف می‌جنگیدند. نیرو‌ها ۳۰ کیلومتر باقی مانده را تا مرز پیشروی کرده بودند. غروب حاج قاسم برگشت، برنامه ریزی کرد سحر عملیات آغاز شود. مخابرات زیرساختش آماده نبود، از حاجیپرسید تا کی وقت دارم؟ گفت یک ساعت قبل اذان، گفت نمی‌شود تاخیر بندازیم؟ حاجی گفت نه نمی‌شود.

همه نیرو‌ها آمده بودند، حاج قاسم در خط ماند و شب دشمن از دو جهت تک کرد، از ۹ شب تا حدود سحر رها نمی‌کرد. علی الدوام انتحاری و موشک کرنت زدند. حاجی خودش شخصا هدایت می‌کرد و سحر عملیات آغاز شد. طی یک روز ۳۰ کیلومتر پیشروی کرد تا همه روستا‌ها آزاد شد. روز ۱۷ آبان ماه سال ۹۶ عملیات شروع شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیات بیشتر بخوانید »

واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیات


واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیاتبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار محمدرضا فلاح زاده معاون هماهنگ کننده نیروی قدس سپاه از همراهان حاج‌قاسم سلیمانی در جنگ با داعش بوده است که در میدان جنگ او را با نام «ابوباقر» می‌شناسند. وی در ویژه برنامه پایان سلطه داعش با نام «ققنوس» حضور پیدا کرد و از خاطرات خود با سردار جبهه مقاومت حاج قاسم سلیمانی سخن گفت. او در خاطره‌ای از حضور حاج قاسم در میدان عملیات و شنیدن خبر فوت پدرش گفت:

سردار سلیمانی یک روزی عنوان کرد همه فرماندهان جمع شوند و هلیکوپتر هم آماده باشد، در نزدیکی خط خودی هلیکوپتر فرود آمد. ابومهدی هم بود، جلسه در رابطه با عملیات مشترکی بود که قرار بود با حضور حیدریون، نیرو‌های سوری و فاطمیون در مرز کشور سوریه و حشدالشعبی در خاک عراق انجام شود.

برنامه رزی شد عملیات مشترک در حاشیه مرز و با انجام یک عملیات از داخل سوریه انجام شود. بحث نهایی و مصوب شد، آن طرف در عراق ابومهدی و اینطرف حاج قاسم در سوریه قرار شد عملیات را فرماندهی کنند. حزب الله، فاطمیون، زینبیون و بخشی از نیرو‌های سوری و لشکر حضرت زینب ایرانیون حاضر شدند. حاج قاسم فرماندهی را شخصا برعهده گرفت، گاهی عربی با حشدالشعبی و حزب الله و فارسی با ایرانی‌ها صحبت می‌کرد.

عملیات آغاز شد و تا عصر ادامه داشت. ۱۰ کیلومتر پیشروی شد. خط دشمن در هم کوبیده شد. حاج قاسم در مقر تاکتیکی حاضر شد من هم در مقری دیگر بودم. صبح حسین پورجعفر تماس گرفت که ابوباقر کجایی؟ گفتم نزدیک شما هستم. گفت سریع بیا اینجا. قبل از ساختمان دیدم پورجعفری صد متری جلوتر از ساختمان آمده به دنبالم، گفت پدر حاج قاسم فوت شده است. گفتم حاجی می‌داند؟ گفت بله. از در ساختمان رفتم تو و دیدم حاج قاسم گوشه‌ای نشسته و گریه می‌کند، سلام کردم، آمد به استقبالم و دو نفره زدیم زیر گریه،‌های های گریه می‌‎کرد. حاجی می‌گفت آدم در هر سنی باشد وقتی مادر و پدرش را از دست بدهد یتیم می‌شود.

سردار گفت ابوباقر من می‌روم برای مراسم تشییع جنازه و سریع برمی‌گردم، فقط نیرو‌ها متوجه نشوند، فرماندهان اصلی اشکالی نداره، عملیات ادامه پیدا کند. عملیات ادامه پیدا کند تا برگردم، وقتی برگشت جبهه خیلی سخت بود و از سه طرف می‌جنگیدند. نیرو‌ها ۳۰ کیلومتر باقی مانده را تا مرز پیشروی کرده بودند. غروب حاج قاسم برگشت، برنامه ریزی کرد سحر عملیات آغاز شود. مخابرات زیرساختش آماده نبود، از حاجیپرسید تا کی وقت دارم؟ گفت یک ساعت قبل اذان، گفت نمی‌شود تاخیر بندازیم؟ حاجی گفت نه نمی‌شود.

همه نیرو‌ها آمده بودند، حاج قاسم در خط ماند و شب دشمن از دو جهت تک کرد، از ۹ شب تا حدود سحر رها نمی‌کرد. علی الدوام انتحاری و موشک کرنت زدند. حاجی خودش شخصا هدایت می‌کرد و سحر عملیات آغاز شد. طی یک روز ۳۰ کیلومتر پیشروی کرد تا همه روستا‌ها آزاد شد. روز ۱۷ آبان ماه سال ۹۶ عملیات شروع شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

واکنش حاج قاسم به شنیدن خبر فوت پدرش در عملیات بیشتر بخوانید »

ضیافت هفتگی پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش

ضیافت هفتگی پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش



ضیافت پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش به قرار پنجشنبه‌های هر هفته

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، قبل از اینکه کرونا پایش را به زور بگذارد داخل زندگی همه ما، زندگی دیگری در بهشت زهرا جریان داشت، پنجشنبه‌ها گلزار شهدا دیدنی بود، بر و بیایی داشت و خانواده‌ها و دوستداران شهدا طبق یک رسم نانوشته اما معنوی میهمان خانه ابدی شهدا می‌شدند. آنان که در این سال‌ها گذرشان به قطعه شهدای مدافع حرم گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تهران افتاده حتما خانواده‌های شهدا را بر سر مزار فرزندانشان دیده‌اند، آنان میزبان خانه‌های فرزندان شهیدشان هستند و از مهمانان شهدا پذیرایی می‌کنند. در این بین پدر اولین شید ارتش «محسن قوطاسلو» همیشه دست پر به استقبال از زائران شهدا می‎رود و سفره آش و نذری اش پنجشنبه‌های هر هفته بر سر مزار فرزندش به راه است. حرفش این است: «از وقتی اینجا خانه محسن شده ماهم همیشه اینجاییم. البته بیشتر وقت‌ها از شب قبل می‌آیم اینجا و از سر صبح می‌افتم دنبال تدارک پخت غذا»

او می‌‎گوید: «آش می‌پزیم، قیمه می‌پزیم، قرمه می‌پزیم، نماز جماعت و دعای عرفه برگزار می‌کنیم. قبل از کرونا هر پنجشنبه اینجا برنامه‌ایست و نمی‌‎گذاریم چراغ خاموش شود. چون محسن چراغ دل ما را روشن کرد، چراغ دل یک ملت را روشن کرد، محسن تکاور بود، رفت و در راه وطن و اسلام شهید شد، چه افتخاری بالاتر از این، حالا من کوچکترین کاری که می‌‎توانم بکنم همین است. البته من تنها نیستم، اینجا واقعا کار دلی است، جوان‌های زیادی می‌آیند داوطلبانه پای کار می‌ایستند»

پدر شهید قوطاسلو پسر جوانش را اینطور توصیف می‌‎کند: «جنگاور بود، چترباز بود، دوره‌هایی که یک رنجر باید ببیند را گذرانده بود، کلاه سبز بود. از خیلی سال قبل‌تر مسوول حوزه بسیج و مسوول آموزش ناصحین شد و همیشه خودش را سرباز رهبر می‌‎دانست» او گریزی هم به حضور رهبر انقلاب بر سر مزار فرزندش زد و گفت: «محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند و حتی در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست متبرکشان را روی سرم بکشند که قسمت نشد و البته آقا بعد از شهادتش سر مزار محسن آمد و چند دقیقه‌ای ایستادند.»

او درباره حضور فرزندش در سوریه گفت: قبلا یکبار به عراق رفته بود، اما آن موقع ماموریتش طولانی نبود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، روی هم که آمد و گفت می‌خواهد به سوریه برود می‌دانستم این راه شهادت دارد، خودم هم در دوران دفاع مقدس جبهه بودم، می‌دانستم شرایط جنگ چگونه است البته این را هم قبول داشتم که شهادت نصیب هرکسی نمی‌شود و این‌هایی که امروز می‌بینید شهید شده‌اند برگزیده هستند.



منبع خبر

ضیافت هفتگی پدر اولین شهید مدافع حرم ارتش بیشتر بخوانید »