سوسنگرد

روایت سرلشکر فیروزآبادی از راه‌اندازی قرارگاه جنگ‌های نامنظم



به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کانال تلگرامی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: سردار سرلشکر سید حسن فیروزآبادی دارفانی را وداع گفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام تسلیت خود از ایشان با عنوان “همکار دیرین” نام بردند. سردار فیروزآبادی در یادمانده‌های خود از دوران دفاع مقدس می‌گوید: «داستان سوسنگرد از این قرار است که لشگر ۹۲ زرهی اهواز به دستور بنی‌صدر دائما در حال جابجایی بود و وضعیت سوسنگرد لحظه به لحظه بحرانی می شد. من به آیت‌الله خامنه‌ای که نماینده امام در ارتش و شورای عالی دفاع بود، گفتم که وضعیت بحرانی است و ایشان به سرعت خود را به منطقه رساندند. 

باید بگویم که آیت‌الله خامنه‌ای با دیدن شرایط و دیدبانی‌هایی که داشتند به سرعت قرارگاه جنگ‌های نامنظم را تشکیل داده و شهید چمران رئیس ستاد قرارگاه شدند.

شاید بتوان اینگونه گفت که نخستین ستاد سازمان‌دهی شده بسیجی همین جنگ‌های نامنظم بود و ایشان [آیت‌الله خامنه‌ای] بعد از مشاهدات خود به تهران بازگشته و به عنوان امام جمعه مردم را دعوت به کمک به سپاه و ارتش کردند».





منبع

روایت سرلشکر فیروزآبادی از راه‌اندازی قرارگاه جنگ‌های نامنظم بیشتر بخوانید »

مدافع وطنی که اجازه نداد از چهره‌اش عکس گرفته شود +عکس


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، محمد مالی، فعال رسانه‌ای در توییتر نوشت: آبان ۵۹، عراق سوسنگرد را دوباره محاصره کرد. مدافعان شهر کمتر از ۲۰۰ نفر بودند. این بار اگر سوسنگرد سقوط می‌کرد اهواز هم می‌رفت و اهواز یعنی خوزستان.

بهرام محمدی‌فر عکاس این عکس است، او هنوز حسرت می‌خورد که چرا این مدافع وطن اجازه نداد از چهره‌اش عکس بگیرد. این‌جا ایران است.

مدافع وطنی که اجازه نداد از چهره‌اش عکس گرفته شود +عکس

مدافع وطنی که اجازه نداد از چهره‌اش عکس گرفته شود +عکس

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

مدافع وطنی که اجازه نداد از چهره‌اش عکس گرفته شود +عکس بیشتر بخوانید »

ایثار به خاطر عبور یک لودر

یک «لودر» گواه شکست ارتش بعثی در مقابل دستان خالی مردم سوسنگرد


ایثار به خاطر عبور یک لودربه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، متن زیر خاطره‌ای است از کتاب «دِین» به کوشش علی مسرتی که گردآوری شده  خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز است و انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است.

مطلبی که از این کتاب انتخاب شده، خاطره سید رکن‌الدین آقامیری است از مقاومتی که همراه با سایر رزمندگان اسلام در سوسنگرد مقابل نیرو‌های رژیم بعث به عمل آمد.

این خاطره به شرح زیر است:

«در منطقه کوت‌ شیخ خرمشهر، روز ۲۹ آبان بعد از ظهر به بچه‌های مقر نیروی دریایی خبر دادند که یک لودر زیر آتش عراقی‌ها گیر کرده است و به کمک نیاز دارد. با بچه‌ها به آنجا رفتیم و با ایجاد یک خط آتش، مزاحم تیراندازی عراقی‌ها شدیم تا آن لودر بتواند از آنجا خارج شود.

عراقی‌ها شروع به شلیک خمپاره کردند و یکی از آن‌ها در سه متری سمت چپ من منفجر شد و چند ترکش آن به بدنم اصابت کرد و من به زمین افتادم. از طرف چپ بدنم چند زخم برداشته بودم. مهدی خلفی فوراً من را به بیمارستان رساند و در بیمارستان طالقانی یک عمل اورژانسی با بیهوشی روی من انجام دادند و فوراً مرا به ماهشهر اعزام کردند.

چهار روز آنجا بودم و از آنجا برگه اعزام به تهران برای من صادر کردند، اما خانواده‌ام با اطلاع و راهنمایی محمدرضا نیله‌چی آمدند، رضایت دادند و من را مرخص کردند.

در این مدت به دلیل شدت آتش توپخانه عراقی‌ها روی مناطق مسکونی اهواز، خانواده‌ام به رامهرمز رفته بودند تا مدتی را موقتا در خانه قدیمی پدری زندگی کنند. به همین خاطر من را به رامهرمز بردند و حدود دو هفته آنجا بستری بودم. بعد به تدریج به کمک عصا راه رفتم و به اهواز برگشتم.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

یک «لودر» گواه شکست ارتش بعثی در مقابل دستان خالی مردم سوسنگرد بیشتر بخوانید »

مقاومت در پیاده‌رو برای جلوگیری از پیشروی نیرو‌های بعثی

نیروهای شهید چمران چگونه دشمن را از سوسنگرد راندند؟


مقاومت در پیاده‌رو برای جلوگیری از پیشروی نیرو‌های بعثیبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، متن زیر برشی است از کتاب «دِین» به کوشش علی مسرتی که به گرد‌آوری خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز پرداخته و انتشارات سوره مهر آن را چاپ کرده است.

مطلبی که از این کتاب انتخاب شده، خاطره سید رکن‌الدین آقامیری از بچه‌های قدیمی مسجد مستقر در سوسنگرد است از شرحی که شهید محمود یاسین از وضعیت مسجد جامع سوسنگرد که در محاصره دشمن بعثی افتاده بود برای او تعریف کرده است.

این خاطره به شرح زیر است:

«هنگامی که با راهنمایی شهید محمود یاسین خودم را به سوسنگرد رساندم، ورودم با ورود نیرو‌های شهید چمران به شهر همزمان بود. عراقی‌ها هنوز در شهر پراکنده بودند و تازه ساختمان فرمانداری به دست نیرو‌های خودمان افتاده بود. جنازه عراقی‌ها در خانه‌ها، مغاز‌ها و کنار جوی آب افتاده بود. شب‌هنگام خودم را به مسجد جامع سوسنگرد رساندم. آنجا در قرق بچه‌های تبریز بود. هم متعجب بودم و هم خجل. با خودم گفتم خدایا، این‌ها چه وقت خودشان را به اینجا رسانده‌اند؟

یک گروه از آن‌ها بعد از نماز مغرب و عشاء راه افتادند که به سمت خط بروند. همراه آن‌ها راه افتادم. خط، یکصد متر آن طرف‌تر به سمت پل فلزی سوسنگرد بود که روی رودخانه قرار داشت. یک تانک روی پل آمده بود و لوله خودش را به سمت خیابان اصلی شهر گرفته بود. هنگامی که تانک شلیک می‌کرد، انگار هر چه در خیابان بود را با خودش می‌کَند و می‌برد. تانک که می‌ایستاد، تیربار دوشکایش راه می‌افتاد نمی‌گذاشت هیچ جنبنده‌ای به آن طرف خیابان برود. بچه‌ها در پیاده‌رو سنگر کنده بودند و مقاومت می‌کردند تا عراقی‌ها به این طرف پل نیایند. قیامتی بود!

از صدای شلیک و انفجار مغزم داشت می‌ترکید. تمام (این) جنگ خونین در ۳۰۰ متری اتفاق می‌افتاد. یکصد متر آن طرف پل و ۲۰۰ متر این طرف پل. در نهایت؛ عراقی‌ها عقب نشینی کردند و بچه‌ها پل را گرفتند. صبح که هوا روشن شد، از پل عبور کردم تا در ژاندارمری سنگر بگیرم. چه وضعیتی بود!

پل از خون و جنازه پر شده بود. یک جیپ ۱۰۶ می‌خواست به آن طرف برود که دو نفر در آن سوخته بودند. هیچ گاه یادم نمی‌رود. با خودم می‌گفتم یعنی کسی می‌تواند این‌ها را شناسایی کند؟ آیا بعداً می‌فهمند که این‌ها چه کردند و چطور به شهادت رسیدند؟

بگذریم…»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

نیروهای شهید چمران چگونه دشمن را از سوسنگرد راندند؟ بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «رضازاده» به فرزندان شهیدش پیوست

مادر شهیدان «رضازاده» به فرزندان شهیدش پیوست


مادر شهیدان «رضازاده» به فرزندان شهیدش پیوستبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حاجیه خانم کبری سپیدنامه مادر شهیدان «مهدی و عبدالرحمن رضا‌زاده» از شهدای مفقودالاثر شهرستان کازرون در سن ۸۰ سالگی بر اثر کهولت سن درگذشت.

پیکر آن مرحومه صبح امروز (یکشنبه) در گلزار شهدای کازرون تشییع و در جوار مزار فرزندان شهیدش به خاک سپرده شد.

شهید «مهدی رضا‌زاده» سال ۱۳۳۶ به دنیا آمد و سال ۱۳۶۲ در جزیره مجنون به شهادت رسید و شهید «عبدالرحمن رضا‌زاده» سال ۱۳۴۰ به دنیا آمد و سال ۱۳۶۰ در سوسنگرد به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

مادر شهیدان «رضازاده» به فرزندان شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »