سومار

تصاویر/ بسیجی شهید «عباسعلی عسگری نظری» (۱)

تصاویر/ بسیجی شهید «عباسعلی عسگری نظری» (۱)


تصاویر بسیجی شهید «عباسعلی عسگری نظری»

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ بسیجی شهید «عباسعلی عسگری نظری» (۱) بیشتر بخوانید »

شهید همت، اوج تعهد و شور و دلسوزی

سرلشکر باقری: شهید همت در اوج تعهد، شور و دلسوزی بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در دل‌نوشته‌ای به توصیف شخصیت همرزم شهید خود سردار «محمدابراهیم همت» پرداخت و نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم

عمده ما جنوبی‌ها (فرماندهان و نیرو‌های مستقر در جبهه‌های خوزستان) با برادران ارزشمندی همچون «احمد متوسلیان» و «محمدابراهیم همت» در زمستان ۱۳۶۰ و قبل از عملیات «فتح‌المبین» آشنا شدیم که از بخش‌های مختلف شمال‌غرب و جبهه‌های کردستان، به خوزستان فراخوانده شده و تیپ «محمد رسول الله (ص)» را تشکیل دادند. رزمندگان آن‌ها نیز عمدتاً از تهران بودند.

از عملیات فتح‌المبین در نوروز ۱۳۶۱ تا هنگام شهادت شهید همت در عملیات خیبر در ۱۷ اسفند ۱۳۶۲، هرچند مدت آشنایی‌مان خیلی طول نکشید و او آسمانی شد، اما در جلسات عملیاتی، جبهه‌ها و عملیات‌های مختلف، افتخار همکاری و معاشرت با او را داشتم.

در این مدت کمتر از دو سال، شهید همت در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان، جانشین تیپ محمد رسول الله (ص) و پس از اسارت برادر متوسلیان در لبنان در تابستان ۱۳۶۱، در عملیات‌های مسلم بن عقیل در سومار، والفجر مقدماتی (جنوب فکه)، والفجر ۱ (شرهانی)، والفجر ۴ (شمال‌غرب مریوان) و خیبر (هورالهویزه) فرماندهی تیپ و سپس لشکر حضرت محمد رسول الله (ص) را عهده‌دار بود.

شهدای فرمانده لشکر‌های سپاه در بسیاری از خصیصه‌ها مانند عشق به اسلام و ایران و امام خمینی (ره)، ایمان و اخلاص و عبادت، شجاعت و ایثار و بسیاری خصائص نیکو مشترک بودند، اما هر یک نیز دارای ویژگی‌های مختص به خود بودند که قاعدتاً آن ویژگی‌ها موجب تمایز آن‌ها از یکدیگر می‌شود.

در این بین؛ شهید همت به‌لحاظ احساس مسئولیت، تعهد، دلسوزی و شور بی‌نظیر در میان فرماندهان تمایز خاصی داشت.

این ویژگیِ او را بار‌ها در نحوه رسیدگی و مراقبت از رزمندگان و بسیجیان لشکر، مخالفت با استفاده از خودرو یا امکاناتی متمایز از نیرو‌های رزمنده، از دست ندادن حتی یک لحظه در تمام دوران شناسایی، طرح‌ریزی، تمرین و انجام عملیات و محروم کردن خود از حداقل آسایش و استراحت دیده بودم و به خاطر دارم.

از جمله: در پاییز سال ۱۳۶۲ و با هدف آشنا شدن فرماندهان با ویژگی‌های دریا و آبگیر‌ها و عملیات‌های دریایی و سختی‌های آن و آماده شدن برای عملیات خیبر در هورالهویزه (هرچند که هیچ‌یک از فرماندهان لشکر‌ها اطلاعی از محل و نوع عملیات بعدی (خیبر) نداشتند)، برنامه گشت دریایی با استقرار و حضور در ناو‌های نیروی دریایی ارتش در خلیج فارس و سوار و پیاده شدن مکرر در کنار جزایر و… ترتیب داده شده بود.

در این سفر چند روزه دریایی که استراحت و خواب و خوراک مناسبی نیز نبود، خستگی، همه وجود ما را گرفته بود و بعضاً در مسیر و نزدیک جزایر، برخی‌ها دچار خواب‌آلودگی می‌شدند و تنها کسی که لحظه‌ای آرام و قرار نداشت و اجازه غفلت و کم‌توجهی به دیگران را نیز نمی‌داد، او بود.

دائماً بین فرماندهان در حرکت بود و با نقشه و سؤال و جواب از فرمانده ناو و من هم، موقعیت جغرافیایی و ویژگی‌های عملیاتی منطقه، دیگران را توجیه و تشویق به توجه و دقت می‌کرد؛ تا حدی که بعضی‌ها به او اعتراض هم می‌کردند.

در مورد دیگر، یکی از فرماندهان را در یک خودروی استیشن دارای کولر دیده بود و با او برخورد جدی کرده بود و در جلسه نیز به فرماندهان تأکید می‌کرد که همانطور که رزمنده‌ها سختی می‌کشند، ما هم باید سختی‌ها را لمس کنیم و تحمل نمائیم.

نحوه و میزان حضور و رسیدگی او به خانواده محترمش نیز در بحبوحه درگیری‌ها، نمونه دیگری بود که از نزدیک دیدیم. در نهایت نیز؛ همچون یک رزمنده گمنام بر ترک یک موتور در جزیره مجنون در عملیات خیبر، مزد این تعهد، شور و دلسوزی را دریافت کرد.

لشکر حضرت محمد رسول الله (ص) و پیروزی‌های آن در آن مقطع، بدون شک، مرهون تلاش‌ها و مجاهدت‌های این فرمانده دلاور سپاه اسلام است.

ان‌شاءالله که آن رفاقت و همراهی، موجب شفاعت او از همه ما جاماندگان نیز بشود.

سرلشکر محمد باقری

۱۴۰۲/۰۲/۰۴»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سرلشکر باقری: شهید همت در اوج تعهد، شور و دلسوزی بود بیشتر بخوانید »

«شهید حمید رمضانعلی»

بهره‌مندی شهید «رمضانعلی» از زبان هنر برای تشویق مردم به مبارزه با استبداد پهلوی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «حمید رمضانعلی» روز چهارم خرداد ۱۳۳۹ در شهرستان دماوند به دنیا آمد. حمید پس از انقلاب بنا بر وظیفه شرعی خود به کمیته محلی دماوند وارد می‌شود و به پاسداری از دستاورد‌های انقلاب می‌پردازد و خدمات ارزنده‌ای به بسیج و جهاد سازندگی ارائه می‌دهد.

وی به دلیل علاقه به پاسداری از اسلام به عضویت سپاه در می‌آید و در مدت کوتاهی که در سپاه مشغول بود، چندین بار تقاضا اعزام جبهه کرد؛ اما به دلیل اهمیت سِمَت وی (حفاظت اطلاعات) با اعزامش مخالفت می‌شد تا بعد از مدتی با درخواست شهید موافقت شد و در همان اعزام اول در دو عملیات «رمضان» و «مسلم بن عقیل» شرکت کرد.

حمید در عملیات رمضان جانباز شد؛ اما به صورت سرپایی مداوا شد و سرانجام در آذر ۱۳۶۱ در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه سومار به شهادت رسید و در حسینیه محله «روح‌افزا» در شهرستان دماوند به خاک سپرده شد.

جلسات قرآنی که تشویق به مطالعه می‌کرد

حمید در سنین پایین با جلسات قرآن که در مسجد فاطمیه دماوند برقرار بود، آشنا شد. این جلسه باعث تشویق حمید به مطالعه شد که پس از آن به تحقیق مستمر و دقیق می‌پرداخت و ساختمان فکری خود را مستحکم می‌ساخت.

او در هیأت قرآن از اعضای مؤثر به شمار می‌آمد که علاوه بر شرکت منظم، دیگران را به حضور در هیأت ترغیب می‌کرد. همچنین او به خاطر لیاقتی که از خود نشان داده بود، توسط مسئولین مذهبی شهر به سِمَت سرپرستی کتابخانه محله «روح‌افزاء» منصوب شد.

خودسازی از زمان نوجوانی

حمید در راه سیر به سمت خدا از همان نوجوانی شروع به خودسازی کرد. شهید در تمام ایام سال روز‌های دوشنبه و پنج‌شنبه روزه بود و در شب‌های ماه مبارک رمضان تا صبح مشغول عبادت بود. سیر و سلوک او را به جهانی ماورای این جهان مادی می‌کشاند.

حمید در مسیر سیر عرفانی خود، احساس درونی خود را نسبت به خدا _آن معشوق واقعی‌اش_ در قالب قطعه‌ها و اشعاری در گوشه و کنار کاغذپاره‌ها می‌نوشت. شهید روز به روز قله‌های کمال را طی می‌کرد؛ اما هیچ‌گاه از مسائل سیاسی و اجتماعی غافل نماند و از همان ابتدا پی به انحرافات پهلوی برد و کینه آن رژیم را به دل گرفت.

کلاس انشای سیاسی/ نشریه‌ای که پای ساواک را به دبیرستان باز کرد

حمید مخالفت خود را بیشتر اوقات با مثال‌ها و شوخی‌ها و گاهی به طور واضح بیان می‌کرد که باعث انتقاد بسیاری از دلسوزانش به وی می‌شد؛ اما شهید شوری دیگر در سر داشت. حمید در انشاهای خود حرکت جدیدی را علیه رژیم در مدرسه شکل داد به شکلی که کلاس انشا تبدیل به جلسه بحث سیاسی و اجتماعی می‌شد.

همین مطلب باعث شد مدیر مدرسه حساس شود و در زنگ انشا پشت درب کلاس بایستد و مطلب ارائه شده توسط او را بررسی کند. در مقطع راهنمایی اقدام به تهیه نشریه‌ای به نام «نهضت» کرد که با مخالفت مسئولین با اسم آن به ثبت نرسید؛ اما در دبیرستان نشریه «نور» را ثبت و منتشر کرد که در شماره دوم آن مقاله و شعری کوبنده و احساسی با موضوع غارت نفت و نگاهی به آفریقای محروم به قلم حمید ثبت شد.

پس از انتشار مدیر مدرسه شهید و همفکرانش را خواند و از آن‌ها توضیح خواست. در ارتباط با این مسئله چند بار پای «افتخاری» معدوم که معاون ساواک دماوند بود به دبیرستان باز شد.

نقاشی‌های معنی‌دار حمید

شهید در کنار هنرمند بودن، صفت متفکر را هم داشت. وی با کشیدن یک نقاشی مفهوم بزرگی را به افراد القا می‌کرد. او از هر فرصتی برای آگاهی و هوشیاری بچه‌ها استفاده می‌کرد. گاهی نقاشی‌هایی با مضمون فساد رژیم شاهنشاهی بر تخته سیاه می‌کشید تا دانش آموزان را با حقیقت آشنا سازد.

همچنین دغدغه شهید محصور در ایران نبود و از نقاشی‌های وی مشخص بود که علاوه بر مقاله نقاشی با موضوع آفریقا منتشر کرده بود.

تشویق با زبان تئاتر

شهید حمید رمضانعلی در مسجد با دوستان هم‌مسلک خود گروه نمایشی را تشکیل داد که در کوی و برزن با زبان هنر مردم را آگاه و تشویق به مبارزه با پهلوی می‌کرد. گاهی در مسجد محل خود و بیشتر اوقات به مناطق دیگر شهر سفر می‌کرد و با اجرای تئاتر جامعه را به سمت اسلام راستین سوق می‌داد.

حضوری فعال در تظاهرات زمان انقلاب

قبل از پیروزی انقلاب و زمان شکل گیری آن، حمید یکی از مسئولین پخش اعلامیه و تکثیر نوار‌های امام در دماوند بود. وی از طراحان اولین تظاهرات مدرسه شریعتی به شمار می‌رفت. اوایل انقلاب به کمک هم‌فکرانش یک جمع ۲۰ نفری را تشکیل داد و در خانه‌های مخروبه و امن جلسات برنامه‌ ریزی و گسترش تظاهرات و تعطیلی مدارس را برگزار می‌کردند.

این فعالیت شهید باعث شد که چند مرتبه توسط ساواک دستگیر و شکنجه شود. اولین شعار‌های «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» توسط حمید بر دیوار شهر نوشته شد. هر کجا محفل، مجلس و شوری علیه رژیم برقرار بود، وی حضوری پررنگ در آن داشت. حمید در روز جمعه سیاه میدان ژاله شرکت کرد و شاهد به خاک و خون کشیدن جوانان وطنش بود که آن حادثه تنفرش از پهلوی را دو چندان کرد.

عضویت سپاه

حمید بنا بر وظیفه شرعی خود به کمیته محلی دماوند وارد شد و به پاسداری از دستاورد‌های انقلاب پرداخت و خدمات ارزنده‌ای به بسیج و جهاد سازندگی ارائه داد. پس از بازگشایی مدارس، دوباره به سنگر دبیرستان بازگشت و با کمک چند تن از همراهانش، انجمن اسلامی دانش‌آموزن دماوند را بنیان‌گذاری کرد و سه سال در آن انجمن خدمت کرد.

وی در سال‌های آخر تحصیل با منافقین و گروه‌های چپ و عمال آمریکا درگیر بود و باعث اضمحلال آنان شد. وی به دلیل علاقه به پاسداری از اسلام به عضویت سپاه درآمد.

تقاضای اعزام 

حمید در مدت کوتاهی که در سپاه مشغول بود، چندین بار تقاضای اعزام به جبهه کرد؛ اما به دلیل اهمیت سِمَت وی (حفاظت اطلاعات) با اعزامش مخالفت می‌شد؛ تا بعد از مدتی با درخواست شهید موافقت شد و در همان اعزام اول در دو عملیات «رمضان» و «مسلم بن عقیل» شرکت کرد.

وی در عملیات «رمضان» جانباز شد؛ اما به صورت سرپایی مداوا شد و در عملیات «مسلم بن عقیل» در منطقه سومار به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهره‌مندی شهید «رمضانعلی» از زبان هنر برای تشویق مردم به مبارزه با استبداد پهلوی بیشتر بخوانید »

خبرنگاران با «جهاد تبیین» دفاع مقدس را برای نسل آتی ترسیم کنند

خبرنگاران با «جهاد تبیین» دفاع مقدس را برای نسل آتی ترسیم کنند


«رضا رحمتیان» مدیر نمایندگی روزنامه جام‌جم در استان کرمانشاه در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس، با بیان این‌که جنگ تحمیلی، دوران کودکی و نوجوانی‌ام را خیلی ساده بلعید، اظهار داشت: دورانی که می‌بایست به یادگیری و سرگرمی‌های کودکانه می‌گذشت، به‌خاطر شغل پدرم که در خبرگزاری پارس کار می‌کرد، مجبور بودیم تا در کرمانشاه بمانیم.

مدیر نمایندگی روزنامه جام‌جم در استان کرمانشاه گفت: آن دوران، هر روز را با دلهره می‌گذراندیم؛ با صدای آژیر قرمز، همه منتظر مرگ عزیزان‌شان بودند. پدرم یکی از معدود کسانی بود که به واسطه‌ی شغل خود از اخبار جنگ می‌گفت و می‌نوشت.

رحمتیان گفت: اوایل جنگ گفته می‌شد که هواپیما‌های دشمن فقط تأسیسات و مراکز اداری را مورد حمله قرار می‌دهند؛ اما ما دیدیم که به محض حضور هواپیماها، تمام معادلات به هم می‌خورد و مردم بی‌گناه کرمانشاه مورد حمله قرار می‌گرفتند و بعد عراقی‌ها هم با غرور خاصی، در رادیو‌های بیگانه اعلام می‌کردند که مراکز مهم ایران بمباران شد!

مدیر نمایندگی روزنامه جام‌جم در کرمانشاه بیان داشت: «قصرشیرین»، «سومار» و «نفت‌شهر» در اوایل جنگ تحمیلی به دست دشمن افتاد و به‌همین خاطر، خبرنگاران خبرگزاری پارس که در آن‌جا تعدادشان از انگشتان دست هم کم‌تر بود، می‌بایست تمام اخبار را انعکاس می‌دادند و تمام موجودی خبرگزاری در کرمانشاه، ۲ ماشین بود که در تمام مأموریت‌ها خبرنگاران را همراهی می‌کردند.

وی تصریح کرد: در آن زمان متوجه نبودم که پدر و دیگر خبرنگاران خبرگزاری پارس چه نقش مهمی را برعهده دارند و حالا که فهمیده‌ام، متأسفانه خیلی دیر شده است.

رحمتیان ادامه داد: گاهی به‌همراه پدرم به خبرگزاری پارس می‌رفتم و کارکنان خبرگزاری را از خانواده خودم می‌دانستم؛ زیرا بیش از نیمی از هفته را در خبرگزاری بودم. من معنی جنگ را خوب درک نمی‌کردم و خیلی دوست داشتم که یک روز به‌همراه پدرم به جبهه بروم؛ البته فقط به‌خاطر این‌که با پدرم باشم. فکر می‌کردم که حضور در جبهه هم مثل خبرگزاری است؛ چون تمام سرگرمی و بازی من زمانی بود که کاغذ تلکس تمام می‌شد و قاب گرد آن را به من می‌دادند تا با آن بازی کنم.

رحمتیان گفت: اصرارم برای رفتن بی‌فایده بود؛ چراکه پدرم می‌گفت: «خطر دارد، زود است، نمی‌شود و…» رفتن با او برایم آرزو شده بود. در دوران جنگ تحمیلی فقط ۲ بار موفق شدم که به‌همراه پدرم و راننده خبرگزاری به جبهه بروم؛ یکی هنگام ورود کُرد‌های عراق در زمان بمباران شیمیایی و دیگری زمان پیروزی رزمندگان در عملیات «مرصاد». هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که یک مادر کُرد، در زمان بمباران شیمیایی صدام، به خاطر نجات جان فرزند تازه به دنیا آمده‌اش، حاضر بود او را به ما ببخشد. صحنه‌های تکان‌دهنده آن‌روز را هنوز به یاد دارم؛ کودکان و نوجوانان بی‌دفاع را که می‌دیدم، احساس می‌کردم چه قدر خوشبختم!

مدیرنمایندگی روزنامه جام‌جم در استان کرمانشاه با اشاره به خاطره خود از عملیات مرصاد، گفت: در عملیات مرصاد بود که معنی جنگ را فهمیدم؛ به‌هر طرف که نگاه می‌کردم، جسد و توپ و تانک به جا مانده از جنگ بود. از یک طرف خوشحال بودم که منافقین به کرمانشاه نرسیدند و از طرف دیگر وجود آن همه کشته‌ای که در منطقه بود و توسط عوامل استکبار فریب خورده بودند و علیه مملکت خود، عملیات انجام داده بودند، آزارم می‌داد.

وی تاکید کرد: خبرنگاران و رسانه‌های گروهی امروز نقش مهم و به‌سزایی برعهده دارند و باید همچون فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، با «جهاد تبیین» آن دوران را برای نوجوانان و جوانان ترسیم کنند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خبرنگاران با «جهاد تبیین» دفاع مقدس را برای نسل آتی ترسیم کنند بیشتر بخوانید »

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، اردو‌های راهیان نور از وقتی تشکیل شد، همراه خود بسیاری از میراث گرانبهای ۸ سال دفاع مقدس را به دوش کشید و هرساله در ایام کاروان‌های زیارتی راهیان نور یاد آن‌ها را زنده کرد. در هر منطقه، یادمانی به یاد حماسه‌های رزمندگان اسلام برپا شد و تکه‌ای از پازل تاریخ جنگ را تشکیل داد.

در واقع مناطق عملیاتی یا یادمانی جنگ تحمیلی به نقاطی اطلاق می‌شود که در آن چندین عملیات مهم انجام شده و به طبع آن رشادت‌های بسیاری در آن مکان صورت پذیرفته است. این مناطق به طور کلی به سه محور تقسیم شده است که عبارتند از: مناطق عملیاتی شمالغرب کشور شامل: سنندج، دالانی، دزلی، مریوان، بانه، سردشت، پیرانشهر و… مناطق عملیاتی غرب کشور شامل: پاوه، ارتفاعات بازی دراز، سومار، تنگه مرصاد، قصرشیرین، پادگان ابوذر، قوچ سلطان، بانه. مناطق عملیاتی جنوب کشور شامل: شلمچه، طلائیه، فکه، پادگان دوکوهه، فتح المبین، اروندکنار، هویزه، مسجد جامع خرمشهر، چزابه، دهلاویه.

هم‌اکنون فصل راهیان نور جنوب کشور است و زائران کاروان‌های راهیان نور حماسه‌های این مناطق را مرور می‌کنند. به بهانه فصل خوشایند این عاشقی در جنوب کشور و روز ملی راهیان نور یعنی بیستم اسفندماه و روز‌های اوج اعزام کاروان‌های مختلف معرفی یادمان‌های مربوط به آن خالی از لطف نیست. برخی یادمان‌های جنگ تحمیلی در جنوب کشور به شرح زیر است:

«یادمان شلمچه»

شلمچه منطقه‌ای در حد فاصل شهر‌های خرمشهر و بصره واقع شده است که بخشی از آن درخاک ایران و بخشی از دیگر در خاک عراق قرار دارد. مرز‌های سرزمینی شلمچه از شمال به کانال ادب و پاسگاه بوبیان از جنوب به اروند رود از شرق به نهر عرایض و از غرب به کانال زوجی محدود می‌شود. شلمچه یکی از محور‌های هجوم دشمن در ۲۱/۶/۵۹ به شلمچه خرمشهر بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم بعثی عراق با توجه به نزدیکی بندر خرمشهر به مرز و وجود کنسول‌گری عراق در این شهر به جمایت از گروه‌های ضد انقلاب از جمله گروه موسوم به خلق عرب پرداخت. پشتیبانی تجهیزاتی رژیم بعث از این گروه اقدامات مختلف تروریستی را در پی داشت که مواردی مانند ترور اشخاص، ارسال مهمات، بمب‌گذاری، حمله مسلحانه به مراکز نظامی و اقتصادی و گلوله‌بازان پاسگاه‌ها را شامل می‌شد.

رزمندگان اسلام با اجرای عملیات کربلای ۵ در دی ماه ۱۳۶۵، این مواضع را در هم شکستند و شلمچه را آزاد کردند که به پاس رشادت و شهادت رزمندگان اسلام بنای یادبودی در این منطقه ایجاد شده است. هر چند در پایان جنگ بار دیگر این منطقه را دشمن تصرف کرد، اما این شهدا و ایثارگران بودند که سرزمین شلمچه را باز ستادند، تا جای قدم‌های علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام در هنگام ورود به ایران همچنان زیارتگاه باشد.

از دیگر مواضع پدافندی دشمن در این منطقه کانال زوحی بود کانال دو ردیفه‌ای به طول تقریبی هشت کیلومتر و عرض چهل متر و شامل دوشاخه بیست متری که به فاصله چهار متر از یکدیگر قرار می‌گرفتند کانال شمالی جنوبی زوجی از یک طرف به کانال پرورش ماهی و از سمت دیگر به اروند صغیر متصل بود. دو ردیف دژ با مواضع نونی شکل در غرب نهر دوعیجی نیز از پیشرفته‌ترین طرح‌های پدافندی بود که توسط کارشناسان غربی طرح‌ریزی و در اختیار صدام قرار داده شد. ایجاد مواضع نونی در این نقطه باعث شد قوت خطوط پدافندی در این منطقه استحکام بیشتری نسبت به تمام خطوط پدافندی عراق داشته باشد.

در طول جنگ منطقه شلمچه صحنه عملیان‌های بیت‌المقدس، رمضان، پشتیبانی والفجر ۸، مربلای چهار، کربلای پنج، کربلای هشت و بیت‌المقدس ۷ بود که در این میان نبرد کربلای پنج از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این یادمان در یک کیلومتری شمال گمرک خرمشهر و پاسگاه شلمچه و در نزدیکی محل تلاقی جاده امام رضا و جاده شهید کاظمی قرار دارد.

«یادمان طلائیه»

حدود ۴۵ کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر سه راهی طلائیه قرار گرفته است یک جاده فرعی به سمت غرب و تا نزدیکی مزر ایران و عراق شما را به پاشگاه طلاییه می‌رساند که این نقطه تا شعاع چند کیلومتری منطقه طلاییه نامیده می‌شود. طلاییه یکی از محور‌های مهم عملیاتی خیبر و بدر بوده است که بعد از دفاع مقدس مقری برای جستجوی پیکر مطهر شهدا در این منطقه دایر شد، در یکی از این حسینیه ابوالفضل (ع) بنا شده که به عنوان یادمان شهدای این منطقه اکنون میزبان زائران کربلای طلاییه است.

پس از پایان جنگ در این مکان مقری برای جست‌وجوی پیکر مطهر شهدا دائر شده است و در مکانی که تعداد زیادی از شهدا کشف شد حسنیه‌ای به نام حسینیه حضرت عباس (ع) بنا شد که در آن پنج شهید گمنام به خاک سپرده شده است این یادماندر هشت کیلومتری غرب پاسگاه طلائیه قدیم و در منتهی‌الیه جنوب غربی مرز در نزدیکی قسمت دال طلائیه واقع شده است و در فاصله ۳۰۰ متری سه راهی شهادت طلائیه قرار دارد. علی‌رغم آنکه عملیات اکتشاف نفت این مناطق را تا حدی دست خوش تغییر کرده است، اما دژ‌ها و خاکریز‌های عملیاتی در جنوب و غرب این یادمان هنوز مشهود است.

«یادمان دهلاویه»

روستایی در جنوب غربی بستان و جنوب رود سابله که در ضلع شمالی حاده بستان سوسنگرد قرار دارد که در جریان هجوم دشمن، پس از ۱۰ روز دفاع سرسختانه در تاریخ ۲۴/۷/۵۹ اشغال شد. مدافعان دهلاویه ۱۰ روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۵۹ توانی برای مقاومت باقی نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رسانید.

در طی عملیات‌های رزمندگان، ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید مصطفی چمران تلاش‌هایی برای آزادی مناطق اشغال شده انجام دادند و سرانجام در تاریخ ۲۷/۶/۶۰ در عملیاتی به نام آیت‌الله مدنی (اولین شهید محراب در تبریز) دهلاویه آزاد شد. در نزدیکی این روستا یادمانی واقع شده که محل شهادت دکتر چمران (وزیر دفاع و نماینده مجلس) به همراه تنی چند از همرزمانش می‌باشد. هر چند زیارت قبور خواهران معصومی که به صورت جمعی مدفون این سرزمین شدند نیز خالی از لطف نیست.

این یادمان علاوه بر کتابخانه نمایشگاهی نیز دارد که تصاویر و اسناد دوران کودکی نوجوانی و جوانی و مبارزات دکتر چمران در لبنان، همچنین تصاویر ایشان در جبهه‌های نبرد تا لحظه شهادت در آن به نمایش گذاشته شده است. رهبر معظم انقلاب در پنجم فروردین سال ۸۵ با حضور در مشهد شهید چمران و مزار شهید گمنام رنگ و بوی خاصی به این مکان دادند.

«یادمان هویزه»

شهر هویزه یکی از جنوبی‌ترین شهر دشت آزادگان و مرکز بخش هویزه یا هوزگان است در ۱۰ کیلومتری جنوب غربی سوسنگرد قرار دارد. دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملا آن را محاصره کرد. با آغاز جنگ هویزه آخرین شهر در دشت آزادکان بود که به اشغال ارتش عراق درآمد نیرو‌های عراقی پس از پیشروی در منطقه سوسنگرد و کرخه نور عملا هویزه را در محاصره داشتند، اما برای اشغال آن تعجیل نمی‌کردند تا اینکه عملیات نصر در ۱۰ دی‌ماه سال ۵۹ آغاز و در اولین مرحله یک تیپ عراقی منهدم شد، اما مراحل بعدی عملیات با ناکامی رو به رو شد. با کاهش تدریجی توان مدافعان دشمن در روز ۱۸ دی سال ۵۹ خود را به کرخه نور رساند و نیرو‌های خودی برای جلوگیری از نفوذ دشمن به شمال کرخه نور ناچار شدند حین عقب نشینی پل واقع در روستای حمودی فردوس را تخریب کنند.

در روز ۲۱ دی‌ماه حدود ۵۰ تانک دشمن در نزدیکی روستای ساریه موضع گرفتند و در جنوب شرقی هویزه نیز نیرو‌های دشمن تا دو کیلومتری شهر پیشروی کرده و شهر را زیر آتش خود گرفتند در روز ۲۳ دی ماه یک گردان تانک یک گردان پیاده از ارتش عراق در یک کیلومتری شرق هویزه محاصره را کامل‌تر کردند نیرو‌هایی هم که از دو روز قبل در نزدیکی روستای ساریه مستقر بودند جاده را در اختیار گرفتند در روز ۲۵ دی‌ماه در حالی که هویزه زیر آتش قوای دشمن بود یک گردان پیاده عراق نیز خود را به روستای ساریه رساند و در آنجا مستقر شد. هویزه همچنان در اشغال بود که در تاریخ ۱۹ اردیبهشت سال ۶۱ با عقب نشینی دشمن در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس آزاد شد.

«یادمان فتح‌المبین»

یادمان شهدای فتح المبین در هشت کیلومتر شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه قرار دارد در این منطقه تعدادی از رزمندگان قرارگاه فجر که به فرماندهی شهید مجید بقایی شش روز مانده به عملیات فتح‌المبین قصد رخنه از ۹ شیار به سنگر‌های دشمن را داشتند بعد‌ها به نام شیار‌های المهدی شیخی شلیکا خنگ محلات شیرعلی سلطانی شهید میرزایی و شهید ترکی معروف شدند. باسنگر‌های کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از آن‌ها در این شیار‌ها به شهادت رسیدند.

در اولین روز‌ها‌ی جنگ، دشمن تا پشت رودخانه کرخه جلو آمد و در حاشیه کرخه که مشرف به شهر شوش و جاده اندیمشک اهواز بود مستقر شد. حضور رزمندگان اسلام در این جبهه، با شکل‌گیری خط دفاعی و اجرای عملیاتی تحت عنوان امام مهدی علیه‌السلام در سال ۱۳۶۰، مقدمه اجرای عملیات فتح‌المبین شد.

در ۱۹ دی‌ماه سال ۸۱ مردم شهید پرور شهرستان شوش هشت شهید گمنام را تشییع و در این یادمان به خاک سپردند در کنار آن‌ها نیز برخی از شیار‌های عملیاتی به صورت بازسازی شده قرار دارند که یادآور نبرد حماسی رزمندگان در این منطقه است.

«یادمان فکه»

فکه منطقه‌ای بیایانی در شمال غرب استان خوزستان و جنوب شرقی استان ایلام است که از حنوب به چزابه و شهر بستان از شرق به ارتفاعات میشداق و رقابیه از شمال غرب به عین خوش و شهر موسیان از شمال شرق به برقازه و از غرب به استان دارالعماره عراق منتهی می‌شود. فکه به دوبخش شمالی و جنوبی تقسیم یم‌شود که بخش جنوبی آن جزء استان خوزستان و شهرستان دشت آزادگان محسوب می‌شود و بخش شمالی آن جزء استان اسلام و از توابع شهرستان دهلران است.

منطقه فکه رملی و سرزمین شن‌های روان است. دشمن بعد از اشغال منطقه در آن، ۱۶ رده موانع در مقابل رزمندگان اسلام ایجاد کرده بود. در عملیات و الفجر مقدماتی رزمندگان پس از نبردی سخت در محاصره دشمن افتادند و عده‌ای از نیرو‌ها نیز مجبور به عقب‌نشینی شدند. این منطقه مزین به خون شهدای عملیات‌های والفجر مقدماتی، والفجر یک و سرداران شهید همچون حسن باقری، مجید بقایی و سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی و همچنین شهدای بزرگوار تفحص است.

مقتل شهدای فکه بین پاسگاه فکه و چزابه و درغرب پاسگاه طاووسیه و در سه کیلومتری جاده فکه-چزابه قرار دارد در این مقتل بخشی از زمین به صورت بکر و به صورت رملی با سیم خاردار محصور شده و به عنوان معبری امن ازمناطق آلوده اطراف خود جدا شده است. علاوه بر راهیان نور این قتلگاه همه ساله در ایام محرم و عاشورای حسینی میزبان عزاداران حسینی است.

«تنگه چزابه»

چزابه منطقه‌ای است در ۱۷ کیلومتری شمال غربی شهر بستان به عرض متغیر دو تا چهار کیلومتر که از شمال به منطقه فکه از جنوب به شهر بستان و از غرب به خط مرزی ایران و عراق از شمال شرق به ارتفاعات میشداق محدود می‌شود. بین تپه‌های رملی و هور الهویزه و بر سرجاده مرزی فکه-بستان قرار دارد. دو جاده نظامی در دو سوی آن قرار دارد، جاده‌ای در خاک ایران که چزابه را به فکه متصل می‌کند و جاده دیگری که به شهر العماره عراق متصل می‌شود، دهانه این تنگه ۵/۱ کیلومتر می‌باشد و لذا از جنبه نظامی بسیار مهم و استراتژیک است. تنگه چزابه یکی از ۵ معبر اصلی هجوم ارتش عراق در ابتدای جنگ به خوزستان بود که در عملیات طریق القدس با رمز مقدس یا حسین بن علی علیه‌السلام در آذر ماه ۱۳۶۱ آزاد شد.

در جریان عملیات خیبر نیز به منظور فریب دشمن عملیات ایذایی والفجر ۶ در تنگه چذابه و دشت چیلات صورت گرفت که متاسفانه قریب به ۴۰۰ نفر از رزمندگان اسلام در این عملیات مفقودالاثر شدند اکنون یادمان شهدای چزابه که در محل تنگه چزابه و در غرب جاده فکه بستان قرار دارد میزبات هشت شهید گمنام این منطقه است.

«اروند کنار»

یکی از بخش‌های شبه جزیره آبادان است که در ۴۸ کیلومتری جنوب شرق آبادان و در انتهای جاده آبادان اروندکنار واقع شده است. از آغاز تشکیل کشور عراق در پایان جنگ جهانی اول همواره ادعا‌های غیرحقوقی این کشور بر مالکیت کامل اروند رود از مباحث اصلی اختلافات مرزی ایران و عراق بود که سرانجام بر اساس معاهده ۱۹۷۵ الجزایر ژرفگاه رودخانه به عنوان خط مرزی تعیین شد.

این منطقه شاهد یکی از موفق‌ترین و بزرگترین نبرد‌های دوران دفاع مقدس است. در عملیات والفجر ۸ غواصان خط‌شکن شبانه از اروندرود گذشته، خط دشمن را شکسته و موفق به آزاد سازی منطقه فاو شدند این عملیات ضربه مهلکی بر ارتش بعث عراق وارد کرد.

«پاسگاه زید»

وقتی در جاده اهواز خرمشهر از ایستگاه حسینیه به سمت غرب (جاده شهید کاظمی) برویم پس از طی مسافتی به مزار تعدادی از شهدای گمنام عملیات رمضان می‌رسیم، منطقه زید و ایستگاه حسینیه از محور‌های مهم هجوم دشمن به خوزستان بود که عراق از این طریق به جاده اهواز- خرمشهر دست یافت. این منطقه یکی از محور‌های مهم عملیات‌های بزرگی مانند بیت‌المقدس و کربلای ۴ و ۵ بوده است.

«پادگان دو کوهه»

این پادگان در فاصله ۷ کیلومتری شمال شهر اندیمشک و ۱۶۰ کیلومتری شهر اهواز قرار دارد. این پادگان در دوران دفاع مقدس در منطقه جنوب به عنوان مهمترین پایگاه آماده سازی رزمندگان اسلام به شما می‌رفت. دو کوهه، عقبه عملیات فتح‌المبین بود ودر طول دوران دفاع مقدس میزبان نیرو‌ها از لشگر‌های متفاوت و بالاخص لشگر حضرت رسول (ص) از تهران بود.

دوکوهه قبل از انقلاب پادگان پشتیبانی لشکر ۹۲ زرهی و یگان‌های نظامی جنوب غرب کشور بود و ساختمان‌هایی نیمه‌ساز برای نرو‌های پادگان وجود داشت با شروع جنگ این پادگان در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفت. این مکان محل استقرار سرداران شهید، چون احمد متوسلیان، ابراهیم همت، رضا چراغی، عباس کریمی، دستواره، محسن وزوایی، سعید مهتدی و سعید سلیمانی و بسیاری از رزمندگان اسلام بوده است.

در فاصله دو کیلومتری جنوب غربی دوکوهه حسینیه گردان تخریب واقع است که حسینیه حضرت زهرا نام گرفته و چادر‌های رزمندگان تخریبچی در کنار آن مستقر بود. مقر این رزمندگان به علت تمرین‌های ویژه و سخت‌تر دور از سایر گردان‌ها قرار داشته است پس از ربوده شدن حاج احمد متوسلیان فرمانده تیپ محمد رسول الله در لبنان پادگاه دوکوهه به نام پادگان حاج احمد متوسلیان تغییر نام یافت.

«پادگان گلف» (منتظران شهادت)

ستاد عملیات جنوب یا پایگاه منتظران شهادت در اهواز، در دوران دفاع مقدس به عنوان مرکز فرماندهی جنگ، محور‌های عملیاتی خوزستان را اداره می‌کرد. این پایگاه که ساختمان‌های متعدد و محکمی داشت در قبل از انقلاب با عنوان باشگاه کلف مورد استفاده وسایل ورزشی اتباع آمریکایی قرار می‌گرفت بعد از انقلاب کارمندان شرکت نفت برای حفاظت از لوله‌ها و تاسیسات نفتی جنوب در برابر خرایکاری‌های ضدانقلاب برای مدتی در این باشگاه مستقر شدند پس از مدتی حفاظت از تاسیسات به سپاه پاسداران واگذار شد و باشگاه محل استقرار آن‌ها شد.

این ستاد در سال ۱۳۵۹ فعال شد تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات، اعزام نیرو تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولین نظام از مشخصات اصلی پادگان منتظران شهادت (گلف) بوده است. گلف تا پایان جنگ به عنوان پایگاه فرماندهی و هدایت جنگ مورد استفاده قرار می‌گرفت. تشکیل اتاق جنگ و فعال شدن اطلاعات و عملیات اعزام نیرو و تشکیل واحد‌های جنگ و حضور مسئولان نظام از مشخصات اصلی پایگاه منتظران شهدا بود.

اولین گزارش‌های اطلاعات و عملیات جنگ توسط شهید حسن باقری که مسئول اطلاعات و عملیات جنوب بود در این پایگاه منتشر شد که در تغییر استراتژی و تحول جنگ تأثیر بسزایی داشت با شهادت حجت‌الاسلام محلاتی نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران در سال ۶۵ این پایگاه به نام این شهید نام گذاری شد این مکان اکنون در ردیف آثار ملی دفاعمقدس قرار دارد.

«مسجد جامع خرمشهر»

مسجد جامع خرمشهر که سمبل مقاومت خرمشهر شناخته می‌شود در بخش مرکزی شهر و بین خیابان آیت‌آلله خامنه‌ای و روز کارون و نبش خیابان انقلاب قرار دارد. در طول ۲۴ روز مقاومت، مرکز فرماندهی و ستاد نیرو‌های مردمی بود، و همه هماهنگی‌ها از جمله تبادل اخبار، تجهیز، تسلیح و آموزش رزمندگان، مداوای اورژانسی مجروحین و نگهداری موقت شهدا، همگی در مسجد جامع صورت می‌پذیرفت. در عین حال سایر مساجد و حسینیه‌های شهر نیز پایگاه‌های فرعی بودند که از مسجد جامع هدایت می‌شدند.

مسجد جامع به زعم آنکه از آغاز جنگ در زیر آتش موثر دشمن قرار داشت و از ۲۴/۱/۵۹ چندین بار در آستانه سقوط قرار گرفت، اما تا آخرین روز، مقاوم باقی ماند و حتی پس از سقوط پل خرمشهر که تنها راه ارتباطی به خرمشهر بود مامن و پناه نیرو‌هایی بود که هنوز در شهر باقی مانده بودند، اما آنگاه که آخرین مدافعان به آب زدند و از کارون گذشتند مسجد جامع نیز خاموش شد تا در سوم خرداد ۱۳۶۱ شاهد اشک شوق و شادی توأم با سجده شکر رزمندگان اسلام شود. مسجد جامع خرمشهر یکی از معدود بنا‌هایی بود که پس از آزادسازی خرمشهر همچنان پابرجا مانده بود رزمندگان با آزادی شهر بلافاصله خود را به مسجد رساندند و نماز شکر به جای آوردند.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«راهیان نور» به روایت یادمان‌های دفاع مقدس جنوب کشور بیشتر بخوانید »