رهبر دروزی جنوب سوریه با اشاره به مداخلات و حملات اخیر رژیم صهیونیستی به خاک سوریه، از دولت این رژیم تشکر کرده و تجاوزات این رژیم را مداخله انساندوستانه خواند!
سرویس جهان مشرق – حکمت الهجری، رهبر معنوی جامعه دروزی در جنوب سوریه، طی سخنان خود از «کشورهایی که در قبال مسئله سویدا سکوت نکردند و در کنار مظلومان ایستادند» و به ویژه از رژیم صهیونیستی و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، «به خاطر موضع روشنشان در حمایت از اقلیتها و رد استبداد» تشکر کرد!
الهجری همچنین قدردانی ویژه خود را از اسرائیل، چه دولت و چه مردم، به خاطر مداخله بشردوستانهشان برای توقف قتل عام (!) علیه مردم سویدا، که با انگیزههای اخلاقی و بشردوستانه (!) انجام شد، ما ابراز کرد، همانطور که او توصیف کرد،
الهجری همچنین تشکر ویژهای از “اسرائیل، هم از دولت و هم از مردم آن، به خاطر مداخله انساندوستانهشان (!) برای متوقف کردن کشتار مردم سویدا که با انگیزههای اخلاقی و بشردوستانه (!) انجام شد” به عمل آورد. علاوه بر این، او از “اداره خودمختار شمال و شرق سوریه (روژاوا) و سازمانهای وابسته به آن به خاطر حمایت صادقانهشان از مردم سویدا” تشکر نمود.
اظهارات این رهبر دروزی در حالی است که رژیم صهیونیستی طی دهسال گذشته، چه غیر مستقیم و با حمایت از گروهک های تروریستی همچون داعش و چه به صورت مستقیم، از طریق حملات هوایی، هزاران نفر از مردم بیگناه سوریه را به خاک و خون کشانده است و پس از سقوط حکومت سابق سوریه و روی کار آمدن دولت تحریر الشام، تمامی زیرساختهای نظامی و دفاعی این کشور را از بین برد و هماکنون پروژه تجزیه سوریه را دنبال میکند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
طرح ینون استدلال میکرد که امنیت و سلطهی رژیم صهیونیستی به تجزیهی کشورهای عربی به واحدهای کوچک قومی و فرقهای وابسته است؛ واحدهایی چون دروزیها، علویان، کردها، مارونیها، قبطیها و دیگران.
سرویس جهان مشرق –سامی العریان، مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباحالدین زعیم استانبول، طرح ترامپ و نتانیاهو برای سوریه را بخشی از پروژهای بزرگتر برای سلطه بر منطقه و تثبیت برتری اسرائیل میداند.
سامی العریان طی مقالهای در پایگاه اینترنتی “الجزیره نت” نوشت: از زمان آغاز ناآرامیهای سوریه در سال ۲۰۱۱، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، دستورکارهایی متفاوت اما درهمتنیده را در این کشور دنبال کردهاند. این دستورکارها ریشه در اهداف راهبردی بلندمدت، رقابتهای منطقهای و تحولات ژئوپلیتیکی دارد.
در هستهٔ این برنامهریزیهای مشترک، پروژهای بزرگتر نهفته است: تضعیف سوریه به عنوان کشوری یکپارچه و مستقل و جلوگیری از ظهور هر بازیگر منطقهای یا جهانی که بتواند نظم آمریکایی-صهیونیستی خاورمیانه را به چالش بکشد.
درحالی که اولویت اصلی ایالات متحده، کنترل ژئوپلیتیکی و حفظ منافع انرژی و امنیتی خود است، رژیم صهیونیستی در پی تجزیهٔ سوریه به واحدهای قومی و مذهبی است. این اقدام بخشی از یک استراتژی دیرینه برای تکهتکه کردن جهان عرب و تحکیم سلطهٔ منطقهای این رژیم محسوب میشود.
سامی العریان، مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباحالدین زعیم استانبول
استراتژی قدیمی رژیم صهیونیستی برای تجزیه کشورهای منطقه
رویکرد رژیم صهیونیستی نسبت به سوریه و کشورهای عربی، جدید نیست. ریشههای آن به ابتدای پیدایش این رژیم بازمیگردد، جاییکه اسناد راهبردی داخلی از دهه ۱۹۵۰، صادره از وزارت خارجه “اسرائیل” و موساد، خواستار ایجاد دولتی کردی بهعنوان سدی در برابر موج نیرومند پانعربیسم در آن زمان بودند.
این تصور بعداً در «طرح ینون» معروف در سال ۱۹۸۲، نوشتهی اودد ینون (از مقامات سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی) تجسم یافت.
این طرح خواستار «تجزیه سوریه به مناطقی بر پایهی اقلیتهای دینی و قومی» شد و سوریه را «تهدید اصلی “اسرائیل” از جبههی شرقی در بلندمدت» معرفی کرد؛ بنابراین، لازم میدانست آن را بر اساس ساختار فرقهای و قومیاش به چند کشور تقسیم کنند.
طرح ینون استدلال میکرد که امنیت و سلطهی رژیم صهیونیستی به تجزیهی کشورهای عربی به واحدهای کوچک قومی و فرقهای وابسته است؛ واحدهایی چون دروزیها، علویان، کردها، مارونیها، قبطیها و دیگران.
هدف نهایی، جایگزینی کشورهای عربی قدرتمند و متمرکز با دولتهای ضعیف و پراکندهای بود که نهتنها تهدیدی برای امنیت اسرائیل نداشتند، بلکه بعدها میتوانستند به متحد یا دستنشاندههایی تحت حمایت “اسرائیل” بدل شوند.
در مورد سوریه، این استراتژی شامل تقسیم کشور به چهار منطقه اصلی نفوذ بود:
دولت دروزی: متمرکز در استان سویدا در جنوب سوریه، جاییکه “اسرائیل” امید دارد یک موجودیت دروزی متحد با خود ایجاد کند.
دولت علوی: در سواحل سوریه تحت حمایت روسیه، متمرکز بر شهرهای لاذقیه و طرطوس.
منطقه کردی: در شمال شرق، تحت حمایت آمریکا، در کنترل نیروهای قسد به رهبری حزب اتحاد دموکراتیک (PYD/YPG).
کمربند سنی عربی: تحت نفوذ ترکیه، گسترده در طول مرزهای شمالی و شمالغربی و قلب سوریه.
این طرح تجزیه، اهداف رژیم صهیونیستی را مستقیماً محقق میکند، زیرا سوریه را ضعیف، چندپاره و ناتوان از ایفای نقش بهعنوان یک بازیگر منطقهای پشتیبان مقاومت فلسطین یا مخالف گسترشطلبی اسرائیل نگه میدارد.
این رویکرد مدتهاست مورد حمایت نظریهپردازان صهیونیست قرار داشته است. یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان در محافل اسرائیلی و آمریکایی، برنارد لوییس، در سال ۱۹۹۲ نوشت: «بیشتر کشورهای خاورمیانه در معرض چنین فرآیندی هستند [یعنی “لبنانیسازی”]. اگر قدرت دولت مرکزی بهقدر کافی تضعیف شود، کشور به آشوبی از فرقهها، قبایل، مناطق و احزاب درگیر فرو میپاشد.»
نابود کردن توانمندیهای نظامی و راهبردی سوریه
از سال ۲۰۱۳، رژیم صهیونیستی صدها حمله هوایی علیه اهدافی در سوریه انجام داده است که عمدتاً با بهانهی هدف قرار دادن پایگاههای ایران یا حزبالله توجیه شدهاند. پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، این رژیم به ترور فرماندهان ایرانی و حزبالله در خاک سوریه ادامه داد.
این حملات منجر به تخریب گستردهی سامانههای دفاع هوایی سوریه، انبارهای تسلیحاتی، پایگاههای نظامی و مراکز تحقیقات علمی شد. هدف این اقدامات کاملاً واضح بود: جلوگیری از بازسازی توان نظامی سوریه، تحمیل برتری دائمی نظامی و روانی برای “اسرائیل”، و احیای قدرت بازدارندگی آن در منطقه.
از زمان سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، حملات رژیم صهیونیستی تشدید شد و به اشغال بیش از ۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک سوریه (علاوه بر جولان اشغالی) منجر گردید، در حالیکه زیرساختهای حیاتی و نظامی سوریه همچنان هدف قرار میگیرند.
این روند تخریب، نه تنها برای بازداشتن ایران و دیگر بازیگران منطقهای، بلکه بهمنظور جلوگیری از بازگشت سوریه بهعنوان یک کشور واحد و بازیگر مؤثر در محور مقاومت صورت میپذیرد.
پس از ۷ اکتبر: ترسیم دوباره نقشه منطقه
پس از عملیات ۷ اکتبر علیه رژیم صهیونیستی و پاسخ وحشیانهی آن همراه با ارتکاب نسلکشی در غزه، ایدهی بازدارندگی این رژیم بهشدت متزلزل گردید.
در چارچوب این واکنش، رژیم صهیونیستی کارزار خود را علیه آنچه «محور مقاومت» میخواند گسترش داد و گروههایی چون حماس، جهاد اسلامی، حزبالله و نیروهای همپیمان در لبنان، عراق، سوریه، یمن و ایران را هدف قرار داد.
رهبران این رژیم بهصورت علنی اعلام کردند که این برهه، فرصتی تاریخی برای ترسیم دوبارهی نقشهی منطقه، حذف تهدیدات، احیای قدرت بازدارندگی، تغییر قواعد درگیری و دستیابی به عمق راهبردی محسوب میشود.
در این مسیر، حملات رژیم صهیونیستی به سوریه تشدید یافت که از جمله میتوان به بمباران دمشق، حمص و سویدا اشاره کرد؛ اقدامی با هدف جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به پایگاه یا متحدی برای مقاومت. همچنین از ناآرامیهای منطقهای برای پیشبرد طرحهای تجزیهطلبانه بهرهبرداری شد.
در کنار این اقدامات، سیاستهای گرسنهسازی جمعی و نسلکشی در غزه برای جابجایی اجباری ساکنان، همراه با ترور مستمر اعضای حزبالله در لبنان به اجرا درآمد تا بیثباتی منطقه را تشدید کند.
دستورکار آمریکا: سلطه از طریق هرجومرج کنترلشده
راهبرد آمریکا در سوریه با راهبرد کلان آن پس از جنگ سرد همسو است: جلوگیری از ظهور هر قدرتِ منطقهای یا جهانی که توانایی به چالش کشیدن هژمونی آمریکا را داشته باشد.
در دوران جنگ سرد، واشنگتن سوریه – بهویژه در دوره حافظ اسد – را متحد شوروی و حامی پانعربیسم، مقاومت فلسطین و ائتلافهای ضد نفوذ آمریکا میدید.
پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده تلاش کرد سوریه را منزوی نموده و مانع از پر کردن خلأ قدرت منطقهای پس از سقوط صدام حسین شود.
با آغاز ناآرامیها در سوریه در سال ۲۰۱۱، آمریکا سیاست «مداخله گزینشی» را در پیش گرفت؛ از یک سو از نیروهای کرد در شمال شرق تحت عنوان مبارزه با گروههای افراطی حمایت کرد، و از سوی دیگر به رژیم صهیونیستی اجازه داد حملات مکرری برای تضعیف توان نظامی سوریه و متحدانش انجام دهد.
اگرچه آمریکا ظاهراً از تجزیه عملی سوریه حمایت میکند، اما هدف نهایی آن لزوماً تجزیه قومی-مذهبی به سبک طرحهای رژیم صهیونیستی نیست، بلکه حفظ حضور درازمدت نظامی، جلوگیری از تسلط روسیه و ایران بر شرق مدیترانه، و تضمین تبعیت هر دولت آینده سوریه از منافع آمریکاست.
تشدید بحران در سویدا: جاهطلبیهای اسرائیل در منطقه دروزی
بحران اخیر در سویدا – منطقهای با اکثریت دروزی در جنوب سوریه – نقش کلیدی در بیثباتسازی اوضاع داخلی سوریه دارد. وضعیت شکننده و درگیریهای داخلی، توجه رژیم صهیونیستی را به خود معطوف کرده است، چرا که فرصتی برای ایجاد متحدی همسو در مرزهای شمالی این رژیم فراهم میکند.
بر اساس گزارشهای موجود، گروههای دروزی وابسته به رژیم صهیونیستی در تشدید ناآرامیهای سویدا نقش فعالی داشتهاند و از نارضایتیهای اقتصادی و اجتماعی موجود سوءاستفاده کردهاند. قابل توجه است که آمریکا، علیرغم اظهارات رسمی در حمایت از آرامش و تمامیت ارضی سوریه، هیچگاه به صورت علنی مداخلات رژیم صهیونیستی را محکوم نکرده است.
اهداف رژیم صهیونیستی در سویدا بازتابی از طرح گستردهتر «ینون» محسوب میشود که بر ایجاد اتحاد با اقلیتهای دینی و قومی مانند دروزیها تأکید دارد. این رژیم امیدوار است بتواند نوعی خودمختاری تحت نفوذ خود در منطقه ایجاد کند. با این حال، جامعه دروزی یکپارچه نبوده و بسیاری از اعضای آن ضمن مخالفت با دخالتهای خارجی، بر وفاداری خود به دولت سوریه تأکید میورزند.
اختلاف آمریکا و اسرائیل درباره مسئله دروزیها
در حالیکه رژیم صهیونیستی پیگیر ایجاد یک موجودیت دروزی در جنوب سوریه است، رویکرد آمریکا در این زمینه محتاطانهتر به نظر میرسد. واشنگتن آگاه است که حمایت علنی از چنین طرحی ممکن است واکنشهای شدیدی در اردن، لبنان و حتی میان جامعه دروزی ساکن در سرزمینهای اشغالی برانگیزد – جامعهای که ممکن است تمایلی به تبدیل شدن به ابزاری در دست سیاستهای رژیم صهیونیستی نداشته باشد.
علاوه بر این، آمریکا نگران است که تجزیه کامل سوریه بتواند به تقویت گروههای افراطی اسلامی یا افزایش نفوذ ایران و روسیه در منطقه بینجامد.
در نتیجه، آمریکا سناریوی سوریهای با حاکمیت تضعیفشده اما نه کاملاً فروپاشیده را ترجیح میدهد؛ وضعیتی که امکان حفظ نفوذ این کشور را فراهم میکند، بدون آنکه موجب بیثباتی گسترده در منطقه شود. در مقابل، رژیم صهیونیستی حاضر است حتی شرایط آشفته را نیز بپذیرد، اگر این به معنای حذف دائمی تهدید سوریه باشد.
ترسیم نقشه جدید سوریه: نبردی برای آینده منطقه
سخن مشهور هالفورد مَکینْدِر، بنیانگذار علم ژئوپلیتیک و اندیشمند بریتانیایی، درباره سوریه مصداق دارد. او معتقد بود: «کسی که بر اروپای شرقی سلطه یابد، بر قلب جهان چیره میشود؛ کسی که بر قلب جهان سلطه یابد، بر جزیره جهانی مسلط خواهد شد؛ و کسی که بر جزیره جهانی سلطه یابد، بر جهان حکمرانی خواهد کرد.»
بهگونهای مشابه، سوریه موقعیتی محوری در قلب جهان عرب دارد؛ بر مسیرهای تجاری و اتحادهای منطقهای تسلط دارد، دقیقاً همانند مفهوم «قلب جهان» در نظریه ماکینْدر. قدرتهای منطقهای و جهانی بر این باورند که کنترل سوریه یا بخش عمدهای از آن، امکان تأثیرگذاری بر تمام خاورمیانه را فراهم میآورد.
در این چارچوب، آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه سیاستی دوگانه پیش میبرند. از دید واشنگتن، سوریه صفحه شطرنجی است برای مهار رقبا، حفظ هژمونی دلاری، و تضمین موقعیت متحدش یعنی رژیم صهیونیستی – بدون آنکه کاملاً در هرجومرج فرو رود. اما از نگاه تلآویو، سوریه تهدیدی وجودی محسوب میشود که باید تجزیه شده و به موزاییکی از دولتهای کوچک تبدیل گردد.
خطر واقعی در تداوم رنج مردم سوریه، تضعیف امنیت ملی کشورهای عربی، فرسایش مفهوم حاکمیت ملی در جهان عرب، و احتمال بروز درگیریهای منطقهای گستردهتر نهفته است. اگر کشورهای منطقه – بهویژه ترکیه، ایران و قدرتهای اصلی عربی – پاسخی هماهنگ ارائه ندهند، تجزیه سوریه میتواند محقق شده و نقشه قدیمی صهیونیستی برای ایجاد خاورمیانهای تجزیهشده و تحت سلطه را عملی کند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
دیدهبان حقوق بشر سوریه در گزارشی از آخرین وضعیت استان سویدا در جنوب سوریه گزارش داد که درگیریها همچنان ادامه دارد و همزمان با ورود نیروهای تقویتی از مسلحان عشایر، دامنه درگیریها گستردهتر شده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، منابع خبری از درگیریهای پراکنده در حومه شهر سویدا و اوضاع شکننده در این استان پس از اعلام توافق آتشبس خبر میدهند. در روزهای اخیر، منطقه جنوب سوریه بار دیگر صحنه یکی از شدیدترین درگیریها بود.
رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز با ادعای «حمایت از اقلیت دروزی» بیش از ۱۶۰ حمله هوایی تنها طی ۲۴ ساعت به سوریه انجام داد. رژیم صهیونیستی در این حملات مواضع حساسی همچون ستادکل ارتش، اطراف کاخ ریاستجمهوری، وزارت دفاع و کاروانهای نظامی را در دمشق، سویدا و درعا هدف قرار داد.
توافقنامهای که رد شد
بر اساس گزارش رسانهای ، تعداد زیادی از عناصر عشایر از پایبندی به مفاد توافقنامه خودداری کردند که ازجمله آن عقبنشینی از مواضع شان در استان و استقرار نیروهای وابسته به وزارت کشور دولت انتقالی در حومه سویدا بود.
دفتر ریاست دولت انتقالی جولانی با صدور بیانیهای اعلام کرد: آتشبس فوری و جامع را در استان سویدا اعلام میکنیم و خواستار پایبندی فوری به آن در همه مناطق هستیم.دیدهبان حقوق بشر سوریه اعلام کرد که شمار کشتههای سویدا در جنوب سوریه به ۹۴۰ نفر افزایش یافته است.
درگیریهای سویدا از روز دوشنبه هفته گذشته با حمله عناصر تروریست وابسته به جولانی به گروههای محلی (دروزیها) در این استان شروع شد.علیرغم اینکه مقامات دولتی از اجرایی شدن آتشبس در این منطقه گفتهاند، گزارش رسانهای از درگیریهای شدید و پراکنده در سویدا حکایت دارد.
نشست وزیر خارجه جولانی با مقامات اردنی و آمریکایی
تلویزیون سوریه وابسته به حکومت جولانی اعلام کرد که نشست احتمالی میان اسعد الشیبانی وزیر خارجه حکومت جولانی، ایمن الصفدی وزیر خارجه اردن و تام باراک، نماینده آمریکا در امور سوریه در اردن برگزار میشود.منابع محلی در سوریه اعلام کردند که تاکنون، مفاد توافق آتشبس در السویدا اجرا نشده است.
این منابع افزودند که افراد مسلح عشایر(برای حمایت از عناصر جولانی) همچنان در حال سرازیر شدن به استان السویدا هستند.
گدعون ساعر، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی درحالیکه رژیم متبوعش ۲۰۰ هزار شهروند بیگناه در نوار غزه را به شهادت رسانده یا زخمی کرده است، ژست طرفدار از اقلیتها در سوریه به خود گرفت و مدعی شد که جامعه بینالمللی باید امنیت و حقوق اقلیتها در سوریه را تضمین کند.
وی درباره جولانی که بیشتر هماهنگی و ارتباط را با صهیونیستها در راستای عادیسازی روابط دارد، گفت :«سخنان الشرع(جولانی)، نمایشی برای حمایت از مهاجمان جهادی بود.»
احمد الشرع، رئیس دولت موقت سوریه پس از اعلام آتشبس در سویدا واقع در جنوب سوریه اعلام کرد که مداخله رژیم اسرائیل با بمباران آشکار جنوب و نهادهای دولتی در دمشق، کشور را به مرحله خطرناکی وارد کرده که ثبات این کشور را تهدید میکند.
رئیس دولت موقت سوریه افزود: سوریه محل آزمایش پروژههای تجزیهطلبانه نیست و هرکسی به دنبال دامن زدن به آتش فرقهگرایی است، قاطعانه برخورد شود.
مواضع دوگانه آمریکاییها
«تام باراک» فرستاده ویژه آمریکا به سوریه بامداد شنبه اعلام کرد که «احمد الشرع» (جولانی) و بنیامین نتانیاهو با میانجیگری آمریکا به توافقی برای برقراری آتشبس دست یافتهاند.بهگفته این مقام آمریکایی، این توافق با حمایت ترکیه، اردن و دیگر کشورهای همسایه همراه شده است و قرار است زمینهساز مرحلهای تازه در تحولات میدانی سوریه باشد.
فرستاده آمریکا همچنین از گروههای قومی و مذهبی مختلف در سوریه ازجمله دروزیها، بادیهنشینها و اهلسنت خواست که سلاحهای خود را زمین بگذارند.
بااینحال رویکرد دوگانه آمریکا در سویدا و حمایت آشکار آن از تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی به این حوزه حساس و راهبری از نیت واقعی ترامپ و همراهانش در کاخ سفید در راستای خلق بحرانهای مزمن و استراتژیک در این خصوص پرده برداشته است.
عقبنشینی نیروهای امنیتی جولانی از حومه سویدا
تلویزیون دولتی سوریه از عقبنشینی کاروان نیروهای امنیتی حکومت جولانی از حومه سویدا بهسمت درعا خبر داد.درحالیکه نیروهای امنیتی وابسته به حکومت جولانی برای برقراری آتشبس وارد سویدا شدهاند و توماس باراک، فرستاده ترامپ نیز از توافق جولانی و نتانیاهو برای آتشبس خبر داده است، اما عشایر عربی حاضر به پذیرش آن نیستند.
بر پایه گزارشها، عشایر عرب با نیروهای حکومت جولانی نیز وارد درگیری شدهاند و این درگیریها در محور روستاهای «المتونه» و «لاهثة» در حومه سویدا ادامه دارد.گروههایی از عشایر سوری این توافق را گامی در مسیر عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی دانسته و آن را مردود دانستهاند.
تماس تلفنی وزیر خارجه ترکیه با همتای آمریکایی درباره تحولات سوریه
هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه با مارک روبیو همتای آمریکایی درباره تحولات سوریه گفتوگو کرد.فیدان در این تماس با بیان اینکه درگیریهای سوریه باید بهسرعت پایان یابد و آرامش به منطقه بازگردد، گفت: به سازمانهای تروریستی قطعا اجازه داده نخواهد شد که از وضعیت جنوب سوریه استفاده کنند.
از سوی دیگر شورایعالی فتوا وابسته به حکومت جولانی اعلام کرد: درخواست کمک از اسرائیل علیه دولت (جولانی)، خیانت است و این خیانت حرام است.
شورای فتوای حکومت جولانی در حالی درخواست دروزیها از رژیم صهیونیستی برای کمک را خیانت خوانده، که در برابر روابط پنهانی و حتی آشکارشده حکومت جولانی با رژیم صهیونیستی سکوت کرده و با سکوت خود این خیانت جولانی را تأیید کرده است، بااینحال باوجود این همه خوشخدمتی از سوی جولانی به رژیم صهیونیستی، این رژیم مراکز مهم حکومت جولانی را هدف حملات سنگین خود قرار داد.
دیدهبان حقوق بشر سوریه در گزارشی از آخرین وضعیت استان سویدا در جنوب سوریه گزارش داد که درگیریها در شهر السویدا همچنان ادامه دارد و همزمان با ورود نیروهای تقویتی از مسلحان عشایر، دامنه درگیریها گستردهتر شده است.
طبق این گزارش، نیروهای عشایر یک محور جدید از سمت «تلال الصفا» در جنوبشرقی سوریه باز کردهاند و همچنین بهسمت «دوار العمران» در ورودی غربی شهر السویدا پیشروی کردهاند که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از هر دو طرف شده است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
با وجود اینکه وزارت کشور شورشیان سوری از حصول آتشبس در استان سویدا خبر داده است، رهبر معنوی دروزیهای سوریه این موضوع را تکذیب و بر تداوم جنگ با شورشیان تا اخراج آنها از سویدا تاکید کرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، شیخ حکمت الهجری، رهبر معنوی دروزیهای سوریه مخالفت خود را با هرگونه توافق یا مذاکره با شورشیان حاکم بر دمشق برای آتشبس در استان سویدا اعلام کرد.
الهجری در بیانیهای جوانان سویدا را به تداوم مقابله با گروههای مسلح تروریستی تشویق کرد؛ گروههایی که به گفته وی برای کشتار مردم و نسلکشی دروزیها به سویدا آمدهاند و تاکنون مرتکب فجیعترین جنایات از قتل و سرقت و غارت گرفته تا آتش زدن منازل، بیمارستانها و عبادتگاهها بدون هرگونه تمایزی بین خردسال و بزرگ و زن و مرد شدهاند.
رهبر معنوی دروزیهای سوریه بر لزوم تداوم دفاع مشروع و نبرد تا آزادسازی همه سویدا از دست این گروههای مسلح بدون هرگونه قید و شرطی تاکید کرد و این امر را واجبی ملی، انسانی و اخلاقی دانست که نباید در آن کوتاهی کرد.
وی در ادامه از باقی مانده گروههای مسلح شورشی خواست تا سلاح خود را بر زمین بگذارند و خود را تحویل جوانان سویدا دهند و هرکس که تسلیم شود، مورد اهانت و اذیت قرار نخواهد گرفت.
الهجری در پایان خطاب به افکار عمومی داخلی و بینالمللی تاکید کرد که هیچگونه توافق، مذاکره و یا تفویض اختیاری به این گروههای مسلح که به به باطل خود را دولت مینامند، وجود ندارد و هرکس که از این موضع واحد خارج شود و به صورت یکجانبه دست به تماس یا توافق با آنها بزند، خود را در معرض بازخواست قانونی و اجتماعی قرار خواهد داد.
منابع رسمی در وزارت کشور شورشیان سوریه عصر امروز (چهارشنبه) در گفتوگو با خبرگزاری رسمی این کشور (سانا) این توافق را تایید کردند.
بر اساس این توافق، تمامی طرفهای شرکتکننده متعهد شدهاند که هر گونه حمله و عملیات تهاجمی علیه نیروهای امنیتی و ایستهای بازرسی را متوقف کنند.
برای نظارت بر اجرای دقیق این توافق، کمیتهای مشترک تشکیل شده که شامل نمایندگان دولت شورشیان سوریه و شیوخ دروزی است.
استان السویداء که عمدتا جمعیتی دروزی را در خود جای داده، در روزهای اخیر صحنه درگیریهای شدید میان عشایر بدوی و درزویان بود.
نیروهای وابسته به دولت شورشیان سوریه که در روزهای گذشته با هدف پایان دادن به این درگیریها وارد السویداء شده بودند، جنایات زیادی علیه دروزیها مرتکب شدند که این موضوع باعث افزایش تنشها و بحران انسانی در منطقه شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: شهر باستانی و تاریخی «تدمر» واقع در حومه شرقی «حمص» سوریه، در اواخر اردیبهشت سال ۱۳۹۴ به تصرف گروه تروریستی داعش درآمد و تکفیریها با پیشروی در محور «دیرالزور»، «سخنه»، «تدمر» قصد داشتند تا فرودگاه استراتژیک T4 را نیز اشغال کرده و سپس شهر «حمص» مرکز استان «حمص» را هم به تصرف خود بیاورند و ارتباط شمال و جنوب خاک سوریه را قطع کنند؛ اما نیروهای محور مقاومت با حضور مستقیم و میدانی سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، ابتدا توانستند از پیشروی داعش بهسمت فرودگاه T4 جلوگیری کرده و پس از ۱۰ ماه، عملیات آزادسازی «تدمر» را در دستور کار خود قرار دهند.
عملیات آزادسازی «تدمر» ۲۹ اسفند سال ۱۳۹۴ آغاز و سرانجام ۷ فروردین سال ۱۳۹۵ این شهر از لوث وجود داعش پاکسازی شد و بهصورت کامل در اختیار محور مقاومت و ارتش و مردم سوریه قرار گرفت. این در حالی است که از سویی دیگر، نیروهای محور مقاومت در سراسر خاک سوریه و در بخش اعظمی از خاک عراق، بهخصوص در «ریف» دمشق، «حلب»، «موصل» و «سامرا»، با انواع گروههای تکفیری شدیداً درگیر بودند؛ بنابراین عملیات آزادسازی «تدمر» مقدمه و زمینهساز آزادسازی شهر استراتژیک «حلب» و «موصل» هم محسوب میشود.
عملیات آزادسازی شهر «تدمر» بعد از تشکیل یک قرارگاه عملیاتی مرکب از «قرارگاه نصر ۳»، «قرارگاه عملیاتی مقدم ارتش روسیه» و «قرارگاه عملیاتی ارتش سوریه» با بهکارگیری بخشی از نیروهای محور مقاومت، از جمله ارتش سوریه، نیروهای دفاع وطنی، نیروهای محلی، لشکر فاطمیون و همچنین بهکارگیری بخش زیادی از توان پشتیبانی رزمی ارتش روسیه انجام شد و نیروهای این قرارگاه مشترک با اجرای بزرگترین عملیات مرکب خود، به تجربیات گرانقدری دست یافتند؛ از جمله: نحوه هماهنگی بین چند نیرو از چند کشور که از چند نوع آیین رزم پیروی میکردند از طریق چندین مترجم و همچنین نحوه ترکیب پشتیبانی رزمی دور (هواپیماهای بمبافکن)، پشتیبانی رزمی نزدیک هوایی (بالگردها)، موشکهای زمین به زمین و توپخانه و خمپارهها از چند کشور.
اینروزها مصادف است با ایام سالروز آزادسازی شهر «تدمر»؛ بنابراین خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس به گفتوگو با یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در این عملیات فرماندهی «قرارگاه نصر ۳» را برعهده داشته، پرداخته است؛ فرماندهای که رزمندگان مدافع حرم و دیگر فرماندهان حاضر در نبرد با تروریستهای تکفیری، او را با نام «حاج تنها» میشناسند.
«حاج تنها» در این گفتوگو به تبیین اهمیت آزادسازی شهر استراتژیک «تدمر» و همچنین تشریح چگونگی انجام عملیات آزادسازی این شهر پرداخته و سپس خاطرهای را از مرحله پایانی این عملیات روایت کرده است که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
دفاعپرس: آزادسازی شهر «تدمر» سوریه چه اهمیتی برای جبهه مقاومت، در راستای نابودی گروه تروریستی داعش داشت؟
گروه تروریستی داعش با تسلط بر امتداد رود فرات و شرق سوریه، بخش اعظمی از خاک سوریه و مرزهای مشترک سوریه و عراق را در اختیار داشت و بهراحتی مراکز جمعیتی، اقتصادی، نفتی و ارتباطی استانهای «حلب»، «حماه»، «حمص»، «دمشق» و «سویدا» را مورد تهدید جدی قرار میداد و هر از چندگاهی راه ارتباطی و محورهای دسترسی نیروهای مقاومت به شمال و جنوب سوریه را قطع کرده و بهصورت مستقیم در عملیات مقابله با سایر گروههای تکفیری اختلال اجرا میکرد؛ بنابراین آزادسازی شهر «تدمر»، امکان دسترسی گسترده نیروهای خودی به همه جغرافیای در اشغال داعش و بهخصوص مراکز اصلی فرماندهی آن از «رقه» تا حواشی «سویدا» و «درعا» را فراهم میساخت.
همچنین برای ایجاد امنیت شهرها و آزادی عمل برای مقابله با سایر گروههای تروریستی و دسترسی به عمق مناطق تحت نفوذ داعش، بهخصوص شهرهای «رقه»، «دیرالزور»، «بوکمال» و «موصل»، لازم بود تا شهر «تدمر» از لوث وجود داعش پاکسازی شود.
از سوی دیگر، آزادسازی شهر «تدمر» امکان دسترسی به خط مرزی سوریه و عراق از «بوکمال» تا «تنف» را فراهم میساخت و از تردد داعشیها از این محور به کشور «اردن» که از حامیان اصلی داعش بود، جلوگیری میکرد و بیابانها و صحرای شرقی سوریه که منطقه جولان داعش بود نیز از کنترل آنها خارج میشد.
دفاعپرس: عملیات آزادسازی شهر «تدمر» چگونه انجام شد؟
عملیات آزادسازی «تدمر» با بهکارگیری بخشی از نیروهای محور مقاومت، از جمله ارتش سوریه، نیروهای دفاع وطنی، نیروهای محلی، لشکر فاطمیون و با بهکارگیری بخش زیادی از توان پشتیبانی رزمی ارتش روسیه، اجرا شد. بر این اساس، قرارگاه عملیاتی مرکب از «قرارگاه نصر ۳»، «قرارگاه عملیاتی مقدم ارتش روسیه» و «قرارگاه عملیاتی ارتش سوریه» در تاریخ ۲۷ اسفند سال ۹۴ افتتاح و عملیات آزادسازی شهر «تدمر» رسماً از تاریخ ۲۹ اسفند سال ۹۴ آغاز شد.
با تدبیر سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، مقرر شد تا تمام تمرکز ارتش روسیه بر این عملیات قرار گیرد تا عملیات آزادسازی «تدمر» در کوتاهترین زمان ممکن به اتمام برسد؛ بههمین دلیل ارتش روسیه در عملیات آزادسازی «تدمر» نقش تعیینکنندهای در پشتیبانی رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی شامل آتش توپخانه، شناسایی و آتش هوایی ایفا کرد.
نیروهای پیاده شرکتکننده در این عملیات عبارت بودند از: یگانهایی از نیروهای دفاع وطنی، یگانهایی از ارتش سوریه، چند واحد از رزمندگان قهرمان ما از حزبالله لبنان، یک لشکر از نیروهای فاطمیون و چند واحد کوچک رزمی از ارتش روسیه.
عملیات آزادسازی «تدمر» در سه مرحله صورت گرفت؛ در مرحله اول، ارتفاعات «جبلالهیال» و «دارالحمرا» آزاد و موجب شد تا سهراهی تدمر در دسترس قرار گیرد. در مرحله دوم عملیات، قلعه «تدمر»، ارتفاع «سریاتل» و همچنین کاخ موزه معروف به کاخ مادر امیر قطر در اختیار محور مقاومت قرار گرفت و در مرحله سوم نیز نیروها از سه محور وارد شهر شدند؛ به عبارت دقیقتر، در محور شمالی، ارتفاع «العامریه» تصرف و جناح شمالی تأمین شد. در محور مرکزی وسط شهر تا فرودگاه هدف قرار گرفت و در محور جنوبی نیز میادین الزارعه در اختیار نیروهای مقاومت گرفت و سرانجام در عصر روز هفتم فروردین سال ۱۳۹۵، این نیروها از سه محور فوق در فرودگاه شهر «تدمر» بههم ملحق شدند.
پس از اجرای این عملیات، داعش شکست عظیمی را با تمام وجود خود حس کرد، بهطوری که بخش زیادی از نیروها و فرماندهان غیر بومی آن به هلاکت رسیدند. این در حالی است که موقعیت جغرافیایی منطقه، امکان متواری شدن و پنهان شدن را از نیروهای داعش گرفته بود؛ چراکه فاصله بین تدمر با اولین منطقه جمعیتی بهنام «سخنه» که در مسیر «دیرالزور» قرار دارد، نزدیک به ۵۰ کیلومتر است؛ بنابراین نیروهای داعش که غافلگیر شده بودند، نمیتوانستند بهراحتی تغییر موضع داده و خود را نجات دهند، بههمین دلیل باید تا آخرین نفس مقاومت میکردند.
پس از آزادسازی شهر «تدمر»، والی رقّهنشین «تدمر» بلافاصله حکم جهاد همهجانبه را برای پس گرفتن این شهر صادر کرد؛ بنابراین از زمان حضور نیروهای محور مقاومت در شهر «تدمر»، پاتکهای بسیار شدید و پشت سر هم داعشیها برای بازپس گیری این شهر آغاز شد، بهطوری که در طول یکماه نزدیک به حدود ۱۰۰ پاتک انجام شد؛ اما همه این پاتکها با تلفات بالای داعشیها خنثی شدند.
نیروهای محور مقاومت در عملیات آزادسازی «تدمر»، برای اولینبار با حادثه بسیار عجیبی مواجه شدند؛ چراکه گروه تروریستی داعش تمام بستر این شهر و خیابانها و حواشی آن را با انواع بمبها و تلههای انفجاری مسلح کرده و در کف تمام خیابانهای شهر و حتی زیر پوسته آسفالتها نیز بمبگذاری کرده بود که این بمبها و تلههای انفجاری با لرزشهای ناشی از عبور تانکها یا بولدوزرها یا بهوسیله ریموتهای کنترل از فاصله دور و یا با برقدار شدن منازل و خیابانها منفجر میشدند.
بهعبارتی دیگر، داعش در نظر داشت که این شهر یا برای خودش بماند و یا اینکه کاملاً بر سر ساکنان آن تخریب شود؛ به همین دلیل پاکسازی این بمبها وقت زیادی از نیروها گرفت؛ البته داعش مناطق اطراف شهر مانند درب ورودی به باغها، پلها و هر مکانی را که مناسب دیده بود بمبگذاری کرده بود.
آزادسازی شهر «تدمر» موجب شد تا توان اصلی داعش نابود شود و نیروهای محور مقاومت با اجرای بزرگترین عملیات مرکب خود، به تجربیات گرانقدری دست یابند؛ نحوه هماهنگی بین چند نیرو از چند کشور که از چند نوع آیین رزم پیروی میکردند از طریق چندین مترجم. نحوه ترکیب پشتیبانی رزمی دور (هواپیماهای بمبافکن)، پشتیبانی رزمی نزدیک هوایی (بالگردها)، موشکهای زمین به زمین و توپخانه و خمپارهها از چند کشور، پدیده جالب این عملیات بود.
بلافاصله پس از تصرف شهر «تدمر»، جهت برداشتن دید و تیر دشمن از روی شهر، ارتفاع «جبلالمزار» که بلندترین ارتفاع در کل منطقه «تدمر» تا بیابانهای جنوبی تا «دیرالروز» است نیز هدف عملیاتی قرار گرفت و نیروهای محور مقاومت با حداقل تلفات توانستند این ارتفاع صخرهای را در یک جنگ تن به تن و بسیار نزدیک آزاد کنند؛ بهطوری که داعشیها از عمق وجود خود، شجاعت، تیزهوشی، شهادتطلبی و مهارت رزمی رزمندگان ما را حس کرده و شکست را پذیرفتند.
شکست نفر به نفر داعش در جنگ سنگر به سنگر «جبلالمزار» تمام غرور و هیبت و اعتبار رزمی نیروهای داعش را به هم ریخت و از این نقطه بود که سلسله شکستهای داعش آغاز شد و پس از آزادسازی «موصل» و «بوکمال»، از بین رفتن سیطره و حکومت داعش بر کلیه مراکز جمعیتی و جغرافیایی توسط سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی اعلام شد.
دفاعپرس: آیا سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی نیز در این عملیات حضور داشت؟
مراحل عملیات آزادسازی «تدمر» با نظر شخص سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی طراحی و اجرا شد؛ اما با توجه به شرایط منطقه، ترجیح داده شد تا وی در این عملیات حضور فیزیکی نداشته باشد؛ بر این اساس، در ادامه سلسله عملیاتها نیز طرحهای عملیاتی از محور «تدمر» بهسمت «سخنه» و «دیرالزور» به حضور سردار شهید قاسم سلیمانی تقدیم شد و سپس عملیات صورت گرفت.
دفاعپرس: گروه تروریستی داعش چگونه توانسته بود با این حجم بالا شهر «تدمر» را بمبگذاری کند؟ اینهمه سلاح را از کجا تأمین کرده بود؟
نکته حائز اهمیت در بحث توان رزمی داعش، سلاحهایی است که در اختیار این گروه تروریستی قرار داشت. داعشیها از سمت جنوب با کشورهای عراق، ترکیه و اردون هممرز بودند؛ بنابراین به انواع سلاحهای پیشرفته آمریکایی و اروپایی دسترسی داشتند و زمانی هم که توانسته بودند شهر «موصل» عراق را که دومین مرکز نظامی این کشور بهشمار میرفت را اشغال کنند، حجم دسترسی آنها به انواع و اقسام سلاحهای پیشرفته بهشدت افزایش پیدا کرد و از انواع و اقسام این سلاحها، بهصورت انبوه و در عملیات حفظ «تدمر» استفاده کرد.
دفاعپرس: خاطرهای از عملیات آزادسازی شهر «تدمر» بگویید.
در آخرین مرحله از عملیات آزادسازی شهر «تدمر» در محور جنوبی عملیات، هنگامی که بههمراه نیروهای پیاده بهسمت فرودگاه «تدمر» در حال حرکت بودم، در فاصله تقریباً یک کیلومتری به فرودگاه شهر قرار داشتیم و دیگر عملیات آزادسازی شهر داشت تمام میشد؛ بنابراین اکثر فرماندهان از ایران، سوریه و… که روند عملیات را بهصورت لحظهای دنبال میکردند، با من تماس میگرفتند و آزادسازی شهر «تدمر» را تبریک میگفتند. در همین لحظات سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با من تماس گرفت و من نیز مشغول گزارش دادن به وی شدم؛ اما ناگهان تعدادی از داعشیها که در حاشیه فرودگاه «تدمر» مخفی شده بودند، آتش سنگینی را به سمت ما گشودند؛ بنابراین من به ناچار ارتباط را قطع کردم و پشت یک برجستگی کوچکی پناه گرفتم. حجم آتش آنقدر شدید بود که تا لحظاتی نتوانستم به تماسها پاسخ دهم؛ ولی وقتی کمی اوضاع آرام شد، شهید حاج قاسم سلیمانی مجدداً با من تماس گرفت و با یک نگرانی از من پرسید: «چه شده؟ بچهها در چه حالی هستند؟» و من نیز به وی گفتم که «آسیبی به بچهها نرسیده است و…».