سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

هشدار ستادکل نیروهای مسلح به پارلمان اروپا

هشدار ستادکل نیروهای مسلح به پارلمان اروپا


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، ستاد کل نیروهای مسلح با صدور بیانیه‌ای، اقدام مذبوحانه پارلمان اروپا در قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست آن‌چه که «سازمان‌های تروریستی» نامیده است را قویاً محکوم و نسبت به عواقب آن هشدار داد.

در بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح آمده است: پارلمان درمانده اروپا در پیروی و تحت تأثیر سیاست‌های خصمانه رژیم تروریستی ایالات متحده آمریکا و دولت جعلی صهیونیستی، پس از ناکامی در پروژه تزریق ناآرامی و ناامنی به درون مرزهای جمهوری اسلامی ایران، در اقدامی مضحک، یکی از بازوان توانمند دفاعی ملت عظیم‌الشأن ایران اسلامی یعنی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را _که به اذعان دوست و دشمن، بزرگترین هسته تروریستی در منطقه، یعنی داعش را نابود و مضمحل کرد _ در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده، تا بیش از پیش استانداردهای دوگانه، ضدامنیتی و برخلاف همه قوانین و ضوابط حقوقی و بین‌المللی را به جهانیان نشان دهند.

این بیانیه تصریح کرده است: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌عنوان نهاد و مجموعه مقتدر و مردمی که اگر مجاهدت‌های او در محور مقاومت به فرماندهی قهرمان منطقه‌ای و بین‌المللی مبارزه با تروریسم یعنی شهید حاج قاسم سلیمانی نبود، چه بسا دولت‌های اروپایی، امروز تحت سیطره و پرچم داعش بودند و سران آن به بردگی گرفته می‌شدند.

ستاد کل نیروهای مسلح در این بیانیه، با محکومیت شدید این تصمیم نابخردانه که با ابتدایی‌ترین حقوق و قواعد بین‌المللی مغایرت آشکار دارد، تاکید کرده است : اقدام اخیر پارلمان اروپا، علاوه بر اینکه بدعتی در قواعد و مقررات بین‌المللی است، امنیت، آرامش و صلح منطقه‌ای و جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد که پارلمان اروپا بایستی مراقب عواقب آن باشد.

این بیانیه خاطرنشان کرده است: اگرچه بر اساس ماده ۳۹ منشور ملل متحد، تعیین و شناسایی گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی با شورای امنیت است و اقدامات یکجانبه دولت‌های عضو بر اساس بند ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد مردود، فاقد وجاهت بین‌المللی و غیرالزام‌آور است؛ اما این قبیل تصمیمات بدعت‌آمیز و غیرموجه که بیشتر با هدف تحت تاثیر قرار دادن دستگاه محاسباتی جمهوری اسلامی ایران طراحی و به اجرا گذاشته شده است، نخواهد توانست تمرکز تصمیم‌گیران جمهوری اسلامی ایران را در پیگیری منافع ملی دچار اختلال کند.

این بیانیه در پایان تاکید کرده است: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در صیانت از امنیت، منافع ملی و آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی و مقابله مستمر با تروریست‌های دست‌پرورده آمریکا، انگلیس و رژیم‌صهیونیستی با این‌گونه تلاش‌های بی‌حاصل هرگز عقب‌نشینی نخواهند کرد و در آینده نزدیک دولت‌های متخاصم نیز در خواهند یافت، این‌بار هم در محاسبات خود دچار خطا و اشتباه شده‌اند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشدار ستادکل نیروهای مسلح به پارلمان اروپا بیشتر بخوانید »

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!



در سپاه تصمیم گرفته بودند خواهران را از سپاه سطح شهر بیرون کنند و تنها کسی که پشت ما ایستاد و پیگیری و مقاومت کرد تا ستاد مقاومت خواهرها راه بیفتد حسین علم‌الهدی بود. خیلی با خواهرها همکاری کرد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق – سیدحمید تقوی‌فر در ۲۰ فروردین ۱۳۳۸ در روستای «ابودِبِس» شهرستان کارون (کوت عبدالله) متولد شد. قبل از پیروزی انقلاب در برگزاری کلاس قرآن نقش داشت و در جلسات سخنرانی شیخ احمد کافی حضور پیدا می‌کرد و با فعالین انقلابی از جمله احمد دلفی برادران شمخانی و شیخ هادی کرمی ارتباط داشت. زمانی که برای تحصیلات دوره متوسطه به دبیرستان سعدی اهواز رفت با شهید اسماعیل دقایقی، محسن رضایی و علی شمخانی آشنا شد و به گروه «منصورون» پیوست و گام در راه مبارزه علیه رژیم طاغوتی پهلوی گذاشت.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهید تقوی‌فر از نیروهای تشکیل دهنده هسته اولیه آن در اهواز بود که با عضویت در این نهاد به انجام وظیفه پرداخت. از آغازین روزهای حمله رژیم بعثی عراق به ایران اسلامی، برای دفاع از میهن اسلامی به جبهه‌های نبرد شتافت.

سید نصرالله تقوی‌فر، (پدر شهید) در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر به شهادت رسید و برادرش، سیدخسرو نیز در عملیات والفجر ۸ به خیل شهیدان پیوست. شهید تقوی‌فر در جنگ بیشتر کارهای شناسایی را بر عهده داشت و بعدها در کنار شهید «حسن باقری» به جمع‌آوری اطلاعات می‌پرداخت. وی در جبهه سوسنگرد واحد اطلاعات و عملیات را تشکیل داد و مدتی فرماندهی قرارگاه رمضان را نیز بر عهده گرفت.

با پایان جنگ، شهید تقوی‌فر فعالیت خویش را در سپاه قدس ادامه داد و سرانجام در سال ۱۳۹۰ از خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته شد.

وی پس از بازنشستگی زمان خود را به سه قسمت تقسیم کرد؛ به این نحو که: مدت یک ماه در عراق حضور داشت و برای تأسیس بسیج مردمی عراق) الحشد الشعبی) جهت مقابله با داعش به فعالیت مستشاری مشغول می‌شد؛ سپس به ایران باز می‌گشت و مدت دو هفته برای تبدیل خانه پدری (در زادگاهش روستای ابودبس خوزستان) به حسینیه و مرکز فرهنگی تلاش می‌کرد؛ و پس از این دو هفته به تهران مراجعت نموده و مدت بیست روز نزد خانواده می‌ماند.

در زمانی که جریان‌های تکفیری و وهابی، تروریست‌های داعشی را سازماندهی کردند تا استان‌ها و شهرهای غربی عراق ـ همچون موصل و الرمادی ـ را اشغال کنند و به بارگاه امامین عسکریین علیهماالسلام در شهر سامراء دست یابند وی به اتفاق نیروهای داوطلب مردمی به سمت جرف الصخر رفت و نسبت به آزادی این منطقه اقدام کرد؛ منطقه‌ای که بعد از آزادسازی به نام “جرف النصر” معروف شده است. این آزادسازی، شهر مقدس کربلا را از تیررس موشکها و حملات داعش نجات داد. در عملیات سامراء که خمپاره‌های داعش در حرم مطهر امامین عسکریین فرود می‌آمد و سه روز طول کشید، با فرماندهی سردار تقوی‌فر داعش مجبور به عقب نشینی شد و منطقه پاک سازی گردید.

در ۶ دی ماه۱۳۹۳پس از اقامه نماز ظهر عملیاتی به نام «محمد رسول الله» آغاز می‌شود و با تعدادی از نیروهای رزمنده برای یاری رساندن به همرزمانش پیشروی می کند و بعد از رشادت بسیار مورد اصابت گلوله تک‌تیرانداز داعشی قرار می‌گیرد و سرانجام در سامراء، به ارزوی دیرینه‌اش می‌رسد. پیکر مطهرش پس از انتقال به اهواز و تشییع باشکوه در شهر کارون در کنار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.

آنچه در ادامه می‌خوانید، گفتگوی نسبتا مفصلی با سرکار خانم پروین مرادی، همسر بزرگوار شهید است که در چند قسمت تقدیمتان می‌شود.

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!

همسر شهید: خواهر حاج حمید از جای کولری دو تا دست مرد را دیده و جیغ کشیده بود. عصر بود و ترسیدم شب را در خانه بمانیم و همراه خواهر حاج حمید رفتیم به خانه مادرم و شب را آنجا ماندیم.

فردای آن روز مادر حاج حمید و خواهرش می‌آیند اهواز. مادربزرگ پاسداری که با ما زندگی می‌کرد در را برایشان باز می‌کند. مادر حاج حمید بعداً تعریف کرد که رفتم زدم به پنجره خانه‌تان و دیدم صدای کولر می‌آید. صدا زدم پروین! خدیجه! خدیجه (خواهر حاج حمید). می‌گفت چند بار صدایتان زدیم و دیدیم کسی جواب نمی‌دهد. رفتیم و مدتی در چمن مقابل خانه نشستیم و برگشتیم. این بار دیدیم کولر خاموش شده است و صدای پنکه می‌آید. به خودمان گفتیم یک نفر در خانه پنهان شده است.

مادر حاج حمید می‌گفت رفتم و گفتم تو در خانه پسر من چه می‌کنی؟ هر کسی که هستی من همین جا می‌مانم تا بالاخره بیرون بیایی. تا کی می‌خواهی همان جا بمانی؟ و همان جا ایستادم. پنجره حمام ما به راهرو می‌خورد. مادر حاج حمید می‌گفت بعد از یکی دو ساعت پنجره حمام باز شد و یک جارو افتاد بیرون. مادر حاج حمید می‌گفت من فکر کردم این می‌خواهد ببیند ما رفته‌ایم یا همچنان هستیم که بیرون بیاید. می‌گفت من همان جا ماندم تا بیرون بیاید، ولی غروب که شد ترسیدم و با بچه‌ها به روستا برگشتم. من هم چون فردای آن روز در سپاه تمرین و کار داشتم صبح که شد خواهر حاج حمید را بردم روستا که او را بگذارم و برگردم. در آنجا بود که از ما پرسید کجا بودید و قضیه را برایمان تعریف کرد که در خانه‌تان کسی بود و طرف منتظر بود ما برویم و شب که شد ما ترسیدیم بمانیم.

**: نمی‌توانستید خبر بدهید چنین اتفاقی افتاده است؟

همسر شهید: چرا، آن شبی که دوستانم پیش من بودند و آن اتفاق افتاد، موقعی که به ستاد برگشتم با محل کار حاج حمید تماس گرفتم و قضیه را به او گفتم. خیلی هم ناراحت شد و گفت مگر نگفتم شب در خانه تنها نمان یا کسی را نبر. اگر اتفاقی بیفتد مسئولیتش به گردن ماست. اگر خدای ناکرده اتفاقی برای دوستانت می‌افتاد چه جوابی می‌توانستیم به اقوامشان بدهیم؟ خودت هم کار اشتباهی کردی که با کلت تعقیبش کردی. اگر اسلحه را از تو می‌گرفت چه می‌کردی؟ البته من آموزش‌های نظامی دیده بودم، ولی معلوم نبود آنها چند نفر هستند یا چه عکس‌العملی خواهند داشت، چون به محض اینکه کنار نرده‌ها رسیدم صدای موتوری را شنیدم که به سرعت دور شد. احتمالاً موتور آماده بود.

خانه ۵۰۰ متری بود و تا من به نرده‌ها برسم رفته بود. بعد از آن حاج حمید به من گفت تحت هیچ شرایطی حق نداری شب در خانه بمانی. شما باید در ستاد بمانی و هر وقت من از جبهه آمدم تو را از ستاد برمی‌دارم و با هم به خانه می‌رویم.

یک روز کاری داشتم و رفتم به خانه که لباسی چیزی بردارم که یکمرتبه دیدم یکی از دوستانم آمد. خانم محترم مسعودمنش بود که هنوز هم خدا را شکر هستند. نمی‌دانم بازنشسته شده‌اند یا نه، ولی مدتی معاون آقای احمدی مقدم در ناجا بود. ایشان از طرف سپاه در ناجا مأمور به خدمت و از دوستان نزدیک ما بود. همراه دو سه تا خواهر دیگرش آمد و گفت امشب آمده‌ایم پیش شما باشیم. من هم قبول کردم.

خودشان پاسدار و از دوستان مشترک من و حاج حمید بودند. گفتم شما که هستی خیالم راحت است، چون شما خودت پاسداری. درست یادم نیست آن شب حاج حمید از جبهه آمد یا شب دیگری بود، ولی یادم هست خانم داعی‌پور همسر شهید حسن باقری وقتی در بسیج متوجه می‌شود من نیستم نگران می‌شود و از سپاه ماشین می‌گیرد و دم در خانه به دنبالم می‌آید.

محترم پرسید، «کیست؟ » گفتم: «نمی‌دانم. » پرسید، «قرار بود کسی بیاید؟ » گفتم: «نه، قرار بود من بروم که شما آمدید. حالا که شما آمده‌اید من مانده‌ام، والا برنامه ماندن نداشتم و منتظر کسی هم نبودم. » رفتم و در را باز کردم و دیدم داعی‌پور است. پرسید، «مگر به شما نگفتم شب در خانه نمان؟ تو گفتی می‌روی یک چیزی برمی‌داری و زود می‌آیی. چرا ماندی؟ » یادم هست با من دعوا کرد.

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!

**: خطرناک بود.

همسر شهید: پرسید، «چرا نیامدی؟ می‌دانی چقدر نگرانت شدیم؟ زود جمع کن برویم. » گفتم: «مهمان دارم. » پرسید، «مهمانت کیست؟ » گفتم: «مسعودمنش. » گفت: «این خودش پاسدار است. » محترم آمد و به داعی‌پور گفت: «برو. هیچی نمی‌شود. من اینجا هستم. » خاطره‌اش کاملاً در ذهنم هست که داعی‌پور خیلی اصرار کرد که وضعیت خانه اینها این‌طوری است، ولی محترم قبول نکرد و گفت تو برو و داعی‌پور را راهی کرد و او رفت. ما آن شب ماندیم و خدا را شکر هیچ حادثه‌ای هم پیش نیامد.

**: باید بخش‌هایی را به زندگی کاری حاج حمید بپردازیم. هر چیزی را که می‌آمدند خانه و تعریف می‌کردند. مثلاً فلان جلسه‌ای را که داشتند. بخش دادگاه انقلاب را گفتید.

همسر شهید: وقتی که قضایای آن آقا را برای حاج حمید تعریف کردم که چطور دستگیره در اتاقی را که من و خانم آهنگران در آن خوابیده بودیم تکان می‌داد، منتهی ما نکات امنیتی را رعایت کرده بودیم. بعد هم برخوردی که جلوی آبخوری با من داشت که گفت شکل دخترخاله‌اش هستم و سوار اتوبوس شدنش را که تا کیان‌پارس با من آمد، چند روز بعد حاج حمید گفت: «می‌دانی طرف نفوذی بود؟ » گفتم: «از کجا فهمیدی؟ » گفت: «چند روز او را تحت نظر گرفتیم و فرار کرد. »

بعد از این ماجراها خانه ما در کیان‌پارس ناامن شده بود. زمانی که جنگ شد ما با گروه با اطراف شهر می‌رفتیم. آن زمان امام جمعه اهواز آقای موسوی جزایری بودند. رفتم پیش ایشان. آن روزها این‌طوری نبود که دسترسی به شخصیت‌ها این‌قدر سخت باشد و دیدن شخصیت‌ها راحت‌تر بود. سر همین قضیه فیلمی که به من پیشنهاد شد که باید بدن شهید را برگردانم یا وقتی که حاج حمید می‌رفت مأموریت، آیا از لحاظ شرعی درست بود من با مرد غریبه‌ای بروم شهرستان یا نه؟ همه اینها برایم سئوال بودند.

آن موقع ایشان به حسینیه اعظم در خیابان طالقانی اهواز می‌آمدند. رفتم به ایشان گفتم قضیه از این قرار است و هر دو قضیه را مفصل برایشان تعریف کردم. ایشان خیلی خوشحال شد و گفت جای خوشوقتی است که هنرمندانی مثل شما این‌قدر مقید باشند که مسائلشان از لحاظ شرعی درست باشد. بعد هم مرا تشویق کرد که ان‌شاءالله کارم را برای انقلاب و نظام ادامه بدهم.

می‌گفت زحمت می‌کشید و خدا اجرتان را بدهد. یادم هست با اکیپ سپاه هم پیش ایشان رفتم و این سئوال را پرسیدم. چند تا از بچه‌ها هم تئاتر بازی می‌کردند، ولی این تئاتری بود که باید می‌رفتیم و در شهرستان‌ها بازی می‌کردیم و یکی از خانم‌ها به اسم خانم توفیقی هم آمد که البته حضورش در نمایش بسیار کوتاه بود و به عنوان دختر کدخدا می‌آمد و برمی‌گشت. وقتی صحبت شهرستان شد، ایشان گفت نمی‌توانم با شما بیایم. کارگردان هم گفت فقط همان یک صحنه بود که می‌شود حذف کرد و مسئله‌ای نیست و شما نیا. ایشان با ما نیامد، ولی همسر آقای سراجیان آمد. یادم نیست آقای جمال‌پور آن موقع متأهل بود یا نه. فقط یادم هست وقتی وارد سپاه شدم، ایشان مجرد بود و بعداً ازدواج کرد، ولی آقای حسین پناهی همسر و دو دختر کوچک داشتند.

بنا بود به شهرهای اطراف برویم و نمایش را اجرا کنیم. یادم هست در شوشتر سپاه هماهنگ کرده و جایی به اسم خانه معلم را به ما داده بود. یک روز رفتیم بیرون که مواد خوراکی بخریم. آقای سراجیان، آقای پناهی و آقای جمال‌پور میگو خریده بودند و نشستند پاک کردند. در بین راه که می‌رفتیم، چون چند روزی بود که نمایش را اجرا کرده بودیم مردم ما را شناختند و دنبالمان راه افتادند. آقای سراجیان نقش کدخدا را بازی می‌کرد. ایشان را شناختند و دنبالش راه افتادند و گفتند کدخدا! کدخدا! آقای جمال‌پور هم نقش مش محرم و من هم نقش همسر مش محرم را بازی کرده بودم. دنبال ما کردند و فریاد زدند مش محرم! مش محرم! قدم‌هایمان را تند کردیم و به تالار خانه معلم رسیدیم.

حسین پناهی دستمال چهارگوش روی سرش بسته بود و داشت تمیزکاری می‌کرد و در را با کمی تأخیر باز کرد. بچه‌ها به شوخی می‌گفتند، «زود باش در را باز کن. الان این‌ها ما را می‌خورند. » دوره جنگ بود و مردم در حالت وحشت از حمله نظامی بودند و کسی فیلم و تئاتر کار نمی‌کرد. چون ما کار می‌کردیم، هر جا می‌رفتیم به‌نوعی تابلو می‌شدیم.

در شوشتر یک شب هم به منزل یکی از بستگان آقای ناصر درخشان رفتیم که از بچه‌های سپاه بود و در واحد تبلیغات کار می‌کرد و ما را به این شکل معرفی کرد که این محرم است و این هم زن مش محرم. سال‌ها بعد می‌گفت مادرم هر وقت می‌خواهد حال شما را بپرسد می‌گوید زن مش محرم چطور است؟ یک روز شنیدیم عملیاتی انجام شده است، ولی هنوز نمی‌دانستیم حسین علم‌الهدی شهید شده است. فقط شنیدیم طرف‌های سوسنگرد خبرهایی شده است. خیلی نگران حاج حمید بودم. رفتیم سپاه شوشتر که از آنجا با بچه‌ها تماس و خبری بگیریم.

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!

**: در همان مقطعی که رفته بودید نمایش اجرا کنید.

همسر شهید: بله.

**: چه سالی؟

همسر شهید: فکر می‌کنم اوایل جنگ در سال ۱۳۵۹ بود.

**: حاج حمید کجا بودند؟

همسر شهید: اطلاعات عملیات سوسنگرد. به سپاه شوشتر رفتیم و من به سپاه محل کار حاج حمید در اهواز زنگ زدم و پرسیدم، «از حاج حمید چه خبر؟ » گفتند، «ارتباط ما با سوسنگرد قطع شده است. » خیلی نگران شدم. جمال‌پور و پناهی هم تماس گرفتند که اخباری را کسب کنند و جواب شنیدند ارتباط با سوسنگرد قطع شده است و شنیده‌ایم علم‌الهدی هم در محاصره افتاده است و او را قیچی کرده‌اند. خبری از او نیست و بیشتر به نظر می‌رسد شهید شده باشد.

**: فرمانده؟

همسر شهید: اگر اشتباه نکنم حسین علم‌الهدی در آن زمان فرمانده سپاه هویزه بود و در آن محور فعالیت داشت. ایشان معلم نهج‌البلاغه من هم بود. در واحد تبلیغات سپاه که فعالیت می‌کردیم در کلاس‌های نهج‌البلاغه ایشان هم شرکت می‌کردیم. همیشه یک چفیه دور گردنش داشت و موهایش کمی بلند بود. همیشه عجله داشت و کارهایش را با عجله انجام می‌داد. آن روز حال همه ما به‌قدری بد شد که نتوانستیم نمایش را اجرا کنیم. تقریباً هر روز حسین علم‌الهدی را دیده بودیم که می‌آمد و کلاس نهج‌البلاغه‌اش را برگزار می‌کرد و ما همه شاگردان او بودیم. از ستاد مقاومت خواهران هم خیلی دفاع می‌کرد. آن زمان همه در سپاه تصمیم گرفته بودند خواهران را از سپاه سطح شهر بیرون کنند و تنها کسی که پشت ما ایستاد و پیگیری و مقاومت کرد تا ستاد مقاومت خواهرها راه بیفتد حسین علم‌الهدی بود. خیلی با خواهرها همکاری کرد.

قبل از شوشتر ما مدت یک هفته ده روز در تالار مدرسه نظام وفا در اهواز اجرا رفتیم. یک شب داشتیم اجرا می‌کردیم که صدام حمله هوایی کرد و برق‌ها رفت. در کل سالن تک و توک خانم بودند که آنها هم عضو سپاه بودند. در آن زمان کسی به این چیزها فکر نمی‌کرد و مردم واقعاً ترسیده بودند، ولی تا دلتان بخواهد سرباز نشسته بود، اما ما با فانوس از در وارد شدیم و رفتیم روی صحنه و نمایش را اجرا کردیم. نزدیک سالن را زده بودند و برق رفته بود و بیرون از سالن همهمه و جیغ و فریاد بود، ولی ما با کمال آرامش آمدیم و بدون اینکه بترسیم که مجدداً حمله هوایی خواهد شد، با فانوس از وسط جمعیت عبور کردیم و رفتیم بالا و نمایش را اجرا کردیم.

**: بالاخره از شوشتر توانستید با حاج حمید تماس بگیرید؟

همسر شهید: نه، گفتند ارتباط ما با سوسنگرد قطع شده است و خبری از آنها نداریم. حسین علم‌الهدی هم در همان منطقه بود. نمی‌دانم چقدر با نقشه خوزستان آشنایی دارید. بستان، سوسنگرد، حمیدیه و… تقریباً خیلی به هم نزدیک هستند. مثل مناطق تهران.

**: یا شهرها و روستاهای شمال.

همسر شهید: به هم وصل هستند. صدام حمله می‌کند و پیش می‌آید و بچه‌ها را قیچی می‌کند. چون همه ما در سپاه با علم‌الهدی آشنایی داشتیم روحیه همه‌مان به هم ریخت و حزن و اندوه عجیبی قلب ما را گرفت. علاوه بر این مسئله نگران حاج حمید هم بودم. البته بچه‌های اکیپ نمایش هم با حاج حمید آشنا بودند و آنها هم به‌شدت نگران شده بودند.

**: چه مدت در شوشتر ماندید؟

همسر شهید: فکر می‌کنم دیگر زیاد نماندیم و به اهواز برگشتیم. در آنجا بچه‌های سپاه گفتند با حاج حمید ارتباط دارند و او سالم است. نمی‌دانم بعد از این ماجرا یا یک وقت دیگر بود که سراپا خاکی به خانه آمد و دوش گرفت و استراحت کرد. حاج حمید با شهید حسن باقری برای شناسایی می‌رفت. حاج حمید می‌گفت دو سه روز بود که نخوابیده بودیم. موقعی که برگشتیم یکی از بچه‌ها خیلی سربسته به من گفت: «حاج حمید! امشب عملیات داریم. هستی؟ » گفتم: «البته. ان‌شاءالله»، ولی خوابم برد و آنها مرا صدا نزدند.

آن شب عده زیادی شهید شده بودند و اگر من هم رفته بودم حتماً شهید می‌شدم. همیشه این مسئله را برجسته می‌کرد که چرا آن شب خوابم برد و اینها هم مرا صدا نزدند؟ می‌گفت آن برادر پاسداری که به من گفته بود امشب عملیات هست و من هم قبول کرده بودم که بروم، به چند نفر دیگر هم گفته بود، ولی نمی‌دانم چه حکمتی بود که خوابم برد و مرا بیدار هم نکردند. البته بعد از دو سه شب بیدار بودن و شناسایی کردن، موقعی که برگشته بود تقریباً…

**: بیهوش شده بود.

همسر شهید: گفتید بیهوش، خاطره‌ دیگری یادم آمد. یک بار از شناسایی آمده بود و چند روزی نخوابیده بود. همیشه عادت داشت وقتی می‌آمد اول دوش می‌گرفت و بعد استراحت می‌کرد، ولی آن دفعه فقط کف اتاق دراز کشید و خوابش برد. این‌قدر خسته بود. در خواب اسم چند نفر را آورد. خاطرات مربوط به سال‌ها پیش است و اسم‌ها یادم نیست، ولی وقتی بیدار شد از او پرسیدم، «حمید! این اسامی چه بود که می‌گفتی؟» یکمرتبه وحشتزده گفت: «اینها را از کجا شنیدی؟ » گفتم: «در خواب می‌گفتی. » با نگرانی پرسید، «دیگر چه گفتم؟ دیگر اسم چه کسی را آوردم؟ » یادم هست تا مدت‌ها از من می‌پرسید حرف دیگری نزدم؟ بعد که به قول خودمان مرا حسابی تخلیه اطلاعاتی کرد گفت: «این را به‌کلی فراموش کن. برای هیچ‌کسی نگو. » چون الان در قید حیات نیست دارم می‌گویم. شما اولین کسی هستید که دارم این خاطره را برایش تعریف می‌کنم.

**: احتمالاً خواست خود شهید است که یکمرتبه به یادتان آمد.

همسر شهید: گفت این را فراموش کن.

**: چه گفت؟

همسر شهید: باور کنید یادم نیست. نمی‌دانم اسم افرادی را گفت یا نقطه‌ای مرزی یا چنین چیزی را گفت. فقط یادم هست از شدت خستگی خوابش برد و بعد که بیدار شد مثل کسی که ترسیده بود نکند عملیاتشان لو برود، دائماً مرا بازخواست می‌کرد که دیگر چه گفتم. مدام تکرار می‌کرد مطمئنی فقط همین‌ها را گفتم؟

**: حاج احمد متوسلیان هم یک بار در خواب دو سه کلمه را می‌گوید و وقتی به او می‌گویند در خواب اینها را گفتی، دیگر نمی‌خوابید و همیشه هوشیار می‌خوابید که یک وقت چیزی را لو ندهد. حالا ایشان در خانه گفت: ولی مثل اینکه آن بنده خدا در بین همکارانش خوابش برده بود.

همسر شهید: حاج حمید می‌گفت این یک روش اعتراف گرفتن است که نمی‌گذارند طرف بخوابد، بعد هر سئوالی که از او می‌کنند برای اینکه بتواند برای لحظه‌ای بخوابد جواب می‌دهد. با بی‌خوابی به او فشار می‌آورند، ولی من که فشاری به حاج حمید نیاورده بودم. خودش که از راه رسید از شدت بی‌خوابی و خستگی بیهوش شد. تا مدت‌ها مرا بازخواست می‌کرد مطمئنی چیز دیگری نگفتم؟ از تو خواهش می‌کنم این را در جایی نگویی. واقعاً هم عجیب بود که هیچ جا نگفتم و الان اولین بار است دارم می‌گویم.

حاج حمید تا قبل از اینکه وارد قرارگاه رمضان شود بیشتر کارش در جبهه در قسمت شناسایی بود. می‌گفت یک بار با یکی از بچه‌ها رفته بودیم شناسایی و چند روزی سر پا بودیم و نخوابیده بودیم. وقتی هم که از بچه‌ها دور می‌شدیم از لحاظ غذایی هم چیزی به دستمان نمی‌رسید و باید خودمان تلاش می‌کردیم چیزی پیدا کنیم. در شناسایی‌ها هم نمی‌شود آدم خودش را به کسی نشان بدهد.

می‌گفت یکمرتبه چشممان به درختی افتاد که میوه داشت. ذوق‌زده شدیم و رفتیم و افتادیم به جان میوه‌ها، بدون اینکه بدانیم چیست. خوردیم و خوردیم و چشمتان روز بعد نبیند. هر دو افتادیم به بیرون‌روی. بعداً فهمیدیم این درخت کرچک بود. خودش وقتی این را تعریف می‌کرد از ته دل می‌خندید. می‌گفت به‌قدری گرسنه بودیم که از شدت گرسنگی می‌خواستیم برگ درخت را هم بخوریم. می‌گفت چند روز بود غذا گیرمان نیامده بود. بعد حالشان به‌قدری بد می‌شود که مجبور می‌شوند بیایند عقب و ادامه ندهند. می‌گفت موقعی که برگشتیم همه می‌پرسیدند چرا شما این‌طوری شدید؟ زیر چشم‌هایشان گود شده و همه آب بدنشان رفته بود و از شدت بی‌حالی نمی‌توانستند خودشان را نگه دارند.

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند!

**: ما فقط یک چیزی از شناسایی و جبهه می‌شنویم، ولی بلاهایی که سرشان می‌آمد مثل گرسنگی، تشنگی.

همسر شهید: یک بار هم ایشان از شناسایی آمده بود. بیشتر کار ایشان در دوران جنگ شناسایی بود. به هر صورت من زن جوانی بودم ـ حتی پا به سن و سال هم که گذاشتم دوری‌اش را نمی‌توانستم تحمل کنم، چه برسد به آن زمان ـ وقتی آمد، یک جلسه فوری پیش آمد و باید برمی‌گشت اهواز. از جبهه مستقیم به خانه آمد که دوش بگیرد و استراحت کند، چون شب جلسه داشت.

وقتی دیدم آمد و دوش گرفت و خوابید، با خودم گفتم کاش خواب بماند و نرود. کمی بعد دیدم یک لندکروز جلوی در خانه ایستاد. در خانه نرده‌ای بود و بیرون را می‌دیدم. حاج حمید برای اینکه یک وقت در حیاط می‌رویم، از بیرون پیدا نباشد، به اندازه قد یک آدم لای نرده‌ها ایرانیت کشیده بود، ولی پایین ایرانیت و بالای آن معلوم بود. من چند جفت چکمه را از پایین نرده‌ها دیدم که جلو آمد.

فاصله حیاط با اتاق خیلی زیاد بود. زنگ نداشتیم و اینها به در می‌زدند و حاج حمید هم بیهوش افتاده بود. مدام زیر لب دعا می‌کردم حمید بیدار نشود و اینها بروند. بندگان خدا چند بار به در زدند و من هم در را باز نکردم و آنها تصور کردند حمید خودش رفته است و رفتند. خیلی ذوق کردم و خوشحال شدم.

حاج حمید اخلاقی داشت که وقت نماز به صورت خودکار بلند می‌شد. نزدیک نماز مغرب بود که از خواب پرید و با تعجب پرسید، «نزدیک اذان است؟ کسی دنبالم نیامد؟ » آمدم بگویم نه، بعد دیدم می‌فهمد و می‌گوید چرا دروغ گفتی. در برزخ مانده بودم که راست بگویم یا دروغ. بالاخره گفتم: «چرا آمدند. در هم زدند، ولی تو خسته بودی و خوابت برده بود و من هم دیگر صدایت نکردم. » یکمرتبه دیدم خیلی ناراحت شد و گفت: «این چه کاری بود که کردی؟ ما امشب جلسه داریم. باید هماهنگی می‌کردیم. » غر زد و گفت: «من امشب می‌خواستم زود برگردم و در خانه بمانم، ولی حالا که این کار را کردی، امشب اصلاً به خانه نمی‌آیم.»

بعد هم نمازش را خواند و راه افتاد. به التماس افتادم که، «حمید! تو چند روزی نبوده‌ای، بمان. » گفت: «نه. چرا این کار را کردی؟ با این بندگان خدا کار داشتم. حالا می‌گویند این دیگر کیست که قرار می‌گذارد و سر حرفش نمی‌ایستد و خلف وعده کرده است. » از دستم خیلی ناراحت شد و رفت. گمانم آن موقع محل کارشان گلف بود. بعدها اسمش را گذاشتند قرارگاه منتظران شهادت. مرا با دنیایی ناراحتی گذاشت و رفت. شاید ساعت یک و دو نصف شب بود که احساس کردم کسی وارد خانه شد. اول فکر کردم روی همان قضیه شناسایی خانه، کسی وارد خانه شده، بعد دیدم حاج حمید است. بی‌اختیار شروع کردم بلند بلند خندیدن. گفت: «نخند. دلم برایت سوخت که آمدم. اول می‌خواستم نیایم. بعد گفتم روی علاقه و احساسات این کار را کردی. دلم برایت سوخت و آمدم. »

گفتید به شما گفته بود می‌توانی روی من حساب کنی و دوست داشت در محیط کارش هم همه بتوانند روی حرفش حساب کنند و قولش برایش اهمیت داشت.

*سمیه عظیمی ستوده کاشانی

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

می‌خواستند خواهران را از سپاه شهر بیرون کنند! بیشتر بخوانید »

تقدیر فرمانده کل سپاه و فرمانده لشکر ۲۵ کربلا از سردار «عبدالعلی عمرانی»+ سند

تقدیر فرماندهان کل سپاه و لشکر ۲۵ کربلا از سردار «عبدالعلی عمرانی»+ سند


به گزارش مجاهدت از گروه ساجد دفاع‌پرس، سردار سرلشکر «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، ۲۹ استفند سال ۱۳۶۴ تقدیرنامه‌ای متبرک به دست مبارک امام خمینی (ره) را به پاس مجاهدت‌های سردار «عبدالعلی عمرانی» پایه‌گذار و اولین فرمانده لشکر ۲۵ کربلا، به وی اهدا کرده است.

همچنین سردار «مرتضی قربانی» فرمانده وقت لشکر ویژه ۲۵ کربلا نیز، سوم فروردین سال ۱۳۶۵، دست‌نوشته‌ای را خطاب به سردار «عمرانی» در این تقدیرنامه نگاشته و از مجاهدت‌های این سردار سپاه اسلام به‌جهت تلاش‌های شبانه‌روزی وی در عملیات «والفجر هشت»، تقدیر کرده است.

باسمه تعالی

فرا رسیدن سال نو که با عنایت خاصه خداوند متعال با پیروزی‌های افتخارآفرین سپاهیان اسلام توام گشته است بر تمامی رزمندگان کفرستیز و سلحشور مبارک باد.

امید است ایزد منان توفیق دهد تا با پاسداری از حرمت خون شهیدان و استمرار مقاومت و تلاش بی‌وقفه برپایی حکومت جهانی مسلمین که در سایه پیروزی کامل اسلام بر کفر میسر است را بعنوان عید واقعی جهان اسلام جشن بگیریم.

فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
برادر شما محسن رضایی
۶۴/۱۲/۲۹

«باسمه تعالی»

برادر عمرانی

ضمن عرض تبریک و تشکر از فعالیت‌های شبانه‌روزی شما در عملیات پیروزمند والفجر ۸ هدیه فرماندهی محترم کل سپاه را که به دست مبارک حضرت امام روحی له الفداء تبریک گردیده است به شما سردار اسلام تقدیم می‌گردد.

از خداوند قادر متعال توفیقات روزافزون آن برادر و همه خدمتگزاران باسلام و جمهوری اسلامی را خواهان است.

اجرکم عند الله

«نصر من الله و فتح قریب»

فرماندهی لشکر ویژه ۲۵ کربلا
مرتضی قربانی
۶۵/۱/۳

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقدیر فرماندهان کل سپاه و لشکر ۲۵ کربلا از سردار «عبدالعلی عمرانی»+ سند بیشتر بخوانید »

سپاه در خلیج فارس رزمایش برگزار کرد/ شلیک شناورهای هجومی با انواع موشک‌ها و راکت‌ها

سپاه در خلیج فارس رزمایش برگزار کرد/ شلیک شناورهای هجومی با انواع موشک‌ها و راکت‌ها



رزمایش نیروی دریایی سپاه با شلیک شناورهای هجومی با انواع موشک‌ها و راکت‌ها برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سردار علیرضا تنگسیری با اشاره به برگزاری رزمایش نیروی دریایی سپاه مزیّن به نام سردار شهید نصرالله شفیعی گفت: در این رزمایش، سامانه موشک‌های کروز دریایی در کلاس‌های متفاوت، پهپادهای بمب‌افکن و نقطه‌زن با اهداف چندگانه و همزمان، سامانه‌های هوشمند بدون سرنشین زیرسطحی، شلیک راکت بالگردها، هلی‌برن تکاوران ویژه بر موقعیت‌های متحرک و شناور، رژه اقتدار بسیج دریایی مردم‌پایه و دیگر مؤلفه‌های دفاعی قدرت در نیروی دریایی سپاه عملکرد بسیار مطلوبی داشتند.

سردار تنگسیری با تاکید بر اینکه در این رزمایش تمامی مراحل عملیاتی پیش‌بینی شده با زمان‌بندی مشخص با موفقیت کامل انجام شد، افزود: هندسه قدرت رزم بر اساس تهدیدات و فعالیت‌های نظامی دشمن طراحی و ساخته شده است و به برکت انقلاب اسلامی توسط دانشمندان جوان و متعهد کشور تولید و تکثیر شده است و کاملاً بومی و ملی است و در این زمینه اصلاً نیازی به هیچ طرف خارجی نداریم و کاملاً مستقل و خودکفا هستیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه با اشاره به نقاط تمایز این رزمایش در مقایسه با رزمایش‌های گذشته خاطرنشان کرد: رزم سطحی شناورهای هجومی و موشک‌انداز با شلیک موشک‌های کروز دریایی و انواع راکت‌ها و مین‌ریزی گسترده آفندی و پدافندی در محدوده رزمایش شلیک و اصابت همزمان موشک‌های کروز دریایی از دو جغرافیای متفاوت به یک هدف مشخص، اصابت پهپادها به‌صورت همزمان به یک هدف مشخص از قرارگاه‌های متفاوت، از جمله اقداماتی بود که در این رزمایش با موفقیت انجام پذیرفت.

دریادار تنگسیری تنوع و حجم زیاد آتش و انفجار در سواحل جزیره فارسی به‌منظور تمرین دفاع مستحکم استفاده از سلاح‌های هوشمند زیرسطحی جهت حمله و انهدام پایگاه‌ها و تاسیسات دریایی و ساحل دشمن، سازماندهی کامل و به‌کارگیری نیروی نارنجی دشمن فرضی در کلاس دشمن واقعی را از دیگر برنامه‌های این رزمایش توصیف کرد که به نحو مناسبی به مرحله اجرا درآمد.

وی حضور فعال و گسترده دریادلان بسیج دریایی و وابستگان نیروی دریایی سپاه در جغرافیای رزمایش به‌منظور مردمی کردن امنیت سواحل و آب‌های سرزمینی را از ویژگی‌های دیگر رزمایش شهید شفیعی قلمداد کرد و افزود: تمرین تاخت آبی-خاکی علیه پایگاه و تأسیسات دریایی دشمن و هماهنگی و هم‌افزایی با به‌کارگیری شبکه یکپارچه پدافند هوایی و نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز از جمله برنامه‌های پیش‌بینی شده در این رزمایش بود که با کیفیت و دقت بالا و مثال‌زدنی به منصه ظهور رسید.

دریادار تنگسیری در پایان، این رزمایش را در فهرست برنامه‌های آمادگی یگانی و سالانه نیروی دریایی سپاه توصیف و تصریح کرد: به فضل الهی آمادگی‌های همه‌جانبه نیروی دریایی سپاه و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آب‌های خلیج فارس و دریای عمان و تنگه هرمز هیچ گزندی متوجه امنیت پایدار جاری در این منطقه نخواهد بود و قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز به خوبی از آمادگی‌های رزمندگان ما برای مقابله قاطع با هرگونه تهدید و ماجراجویی به‌عنوان یک حقیقت انکارناپذیر، آگاه هستند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپاه در خلیج فارس رزمایش برگزار کرد/ شلیک شناورهای هجومی با انواع موشک‌ها و راکت‌ها بیشتر بخوانید »

۷ راهبرد غرب برای محاصره دیپلماتیک ایران در دوران پساآشوب/ از تحریم سپاه تا تحریک ایران با شارلی ابدو

۷ راهبرد غرب برای محاصره دیپلماتیک ایران در دوران پساآشوب/ از تحریم سپاه تا تحریک ایران با شارلی ابدو



ناکامی غرب در آشوب‌های سازمان‌یافته در ایران، آنها را واداشته در روندی نامتعارف و در تضاد با حقوق بین‌الملل راهبردهایی برای محاصره دیپلماتیک ایران در دوران پساآشوب اتخاذ کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کشورهای غربی که اکنون فرصت آشوب‌ها را از دست رفته می‌بینند، با تغییر راهبرد، مسیر جدیدی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی اتخاذ کرده‌اند. بازیگران اصلی این صحنه، از ابتدای آشوب‌ها از شرایط موجود برای فشار دیپلماتیک بر ایران در راستای تحقق اهداف کارفرمایان خود بهره‌برداری می‌کردند. هر چه آشوب‌ها به سمت افول حرکت کرده، زمینه‌سازی برای فشار دیپلماتیک افزایش یافته است. در چند ماه اخیر از سوی محافل مختلف، تلاش‌های متعددی برای برهم زدن روابط خارجی ایران صورت گرفته است.

راهبرد اصلی: حذف کانال‌های دیپلماتیک

از همان ابتدای آشوب بود که کمپینی آغاز شد برای اخراج سفرای جمهوری اسلامی و نمایندگان آن‌ها در سازمان‌های بین‌المللی واقع در این کشورها. این کمپین که خطاب به وزرای خارجه‌ی بریتانیا، کانادا، امریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه و ایتالیا است، با اشاره به آشوب‌های داخلی ایران، از سران این کشورها می‌خواهد که «سفرای جمهوری اسلامی یا نمایندگان آن‌ها در سازمان‌های بین‌المللی» را فورا افراد نامطلوب بخوانند و آنها را از کشور خود اخراج کنند. این کمپین هم اکنون ۹۸۰ هزار امضا دارد.

آلیشیا کرن، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس عوام بریتانیا که سابقه اظهارات ضد ایرانی دارد، اخیرا به بهانه حکم صادره برای یک جاسوس نظامی در ایران، در ادامه تکمیل محاصره دیپلماتیک ایران در این مجلس اعلام کرد: «ما باید کاردار سفارت جمهوری اسلامی را ازبریتانیا اخراج کنیم و سفرای خود را از ایران فرابخوانیم.»[۱]

کرن، درحال خلق ادبیاتی خاص علیه ایران در حوزه حقوق بشر است. او در مصاحبه تلویزیونی ایران را متهم به ترور شهروندان بریتانیا در خاک اروپا کرد. او خواستار اتحاد پارلمان علیه ایران شد و ایران را متهم به اقدامات تروریستی کرد. او جان بشر را سلاحی در دستان ایران دانست!

همچنین لندن به بهانه‌های مختلف، گروه‌های مختلفی را به خیابان آورده و یکی از خواسته‌ها تعطیلی سفارت‌خانه‌های ایران در اروپا بوده است. چنین تجمعاتی در سوئد، آلمان و فرانسه هم صورت گرفته است.

راهبرد دوم: حمله و خنثی‌سازی بازوی نظامی ایران

تلاش بعدی محاصره ایران، حمله به بازوی نظامی ایران است. روزهای اول سال جاری میلادی بود که روزنامه تلگراف انگلیس خبر داد دولت این کشور قرار است سپاه پاسداران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دهد. چند ساعت بعد شبکه BBC این خبر را تایید کرد. در همین زمینه، برخی اعضای پارلمان آلمان نیز از قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا خبر دادند. وزیر خارجه آلمان نیز اعلام کرد رایزنی برای اعلام تروریستی بودن سپاه آغاز شده است اما موانعی وجود دارد و اسناد باید ارائه شود.

همچنین بیش از ۴۰ سناتور فرانسه حامی طرحی شدند که اتحادیه اروپا را به ترک برجام، تروریست شناختن سپاه پاسداران، بستن بانک‌های ایران در اتحادیه اروپا و بستن حریم هوایی روی ایران ملزم می‌کند.

نخست‌وزیر هلند در دیدار با برخی افراد ایرانی اعلام کرد تروریستی اعلام شدن سپاه را در اروپا پیگیری می‌کنیم.

آرون ویولی، نماینده پارلمان استرالیا گفت ما به گفت‌وگو با دولت استرالیا ادامه می‌دهیم تا سپاه را تروریستی اعلام و تحریم‌های دیپلماتیک مانند فراخواندن سفرایمان و تحریم‌های اقتصادی برای فشار بر جمهوری اسلامی وضع ‌کنیم. حامد اسماعیلیون در مراسم سالگرد هواپیمای اوکراینی از دولت کانادا خواست که سپاه را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار دهد و نماینده جمهوری اسلامی در ایکائو و عوامل جمهوری اسلامی در کانادا را اخراج کند.

همزمان با بالا گرفتن تلاش‌ها برای افزایش فشار بر ایران و قرار دادن سپاه پاسداران در سازمان‌های ترویستی، دریا صفایی، نماینده ایرانی‌تبار پارلمان بلژیک از ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای برای قرار دادن سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی اتحادیه اروپا خبر داد.

در همین ایام تجمعی در حال شکل‌گیری در مقابل پارلمان اروپا در استراسبورگ است. به نوشته بی‌بی‌سی فارسی این افراد خواهان تروریستی شناخته شدن سپاه پاسداران از سوی اروپا و جامعه جهانی است.

در آستانه نشست شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا در ۲۳ ژانویه، رضا پهلوی، مسیح علینژاد، علی کریمی، نازنین بنیادی، حامد اسماعیلیون و گلشیفته فراهانی در توییتی مشترک خواستار قرار گرفتن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های تروریستی شدند.

راهبرد سوم: آغاز روند حذف ایران از نهادهای بین‌المللی/صدای ایران را خفه کنید

یکی دیگر از اقدامات سیاسی علیه ایران برای تنگ‌تر کردن حلقه محاصره دیپلماتیک حذف ایران از یکی از کمیسیون‌های سازمان ملل بود. کامالا هریس، معاون رئیس جمهور آمریکا، حذف ایران از کمیسیون مقام زنان را آغاز کرد. بعد از همراه شدن گروهی از ایران‌ستیزان در قالب فعالان حقوق زنان، آمریکا پیش‌نویس قطع‌نامه را ارسال کرد و با حمایت فرانسه، ایران را از کمیسیون مقام زن سازمان ملل کنار گذاشتند.

ایران‌ستیزان از آشوب‌های اخیر بهره‌برداری می‌کنند تا با پرونده‌سازی و ارائه مستندات جعلی، به مشروعیت جمهوری اسلامی ایران آسیب بزنند. لغو عضویت ایران از این کمیسیون مبنای ایجاد یک رویه خطرناک، جانبدارانه و مبتنی بر رفتارهای دوگانه توسط برخی از دولت‌های عضو است. چنین اقدامی فضا را برای سوء استفاده سیاسی آتی برخی از دولت‌ها برای اعمال تحریم، پیگیری اغراض سیاسی خود و ایجاد اجماع علیه ایران جهت مدیریت نهادهای بین‌المللی به سمت ایران‌ستیزی فراهم می‌کند.

راهبرد چهارم: حذف برجام

در ادامه تلاش غرب برای منزوی کردن ایران و از بین بردن حداقل‌های اثر برجام، نیکولاس دوریویه، نماینده فرانسه در سازمان‌ملل گفت: «سازمان ملل باید یک تیم تحقیقاتی را به اوکراین بفرستد تا درباره پهپادها تحقیق کنند و گزارش دهند. فروختن پهپاد از سوی جمهوری اسلامی به روسیه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ را نقض کرده است.» همچنین ناتالی گوله، سناتور فرانسوی خبر داد که بیش از ۴۰ سناتور فرانسه حامی طرحی شدند که اتحادیه اروپا را به لغو مذاکرات احیای برجام ملزم می‌کند.

سفیر سابق آمریکا در هلند، در مطلبی در اندیشکده گیت استون خواستار اعلام پایان برجام از سوی کاخ سفید شده است. به عقیده او پایان برجام پیام مشخصی برای اروپایی‌ها خواهد داشت. [۲]

راهبرد پنجم: شارلی ابدو؛ بهانه‌ای برای تحریک ایران

به نظر می‌رسد یکی از طراحی‌های انتشار کاریکارتورهای توهین‌آمیز شارلی ابدو، تحریک ایران به واکنش علیه این اهانت است. طراحان صحنه از هر منفذی تلاش دارند، روند انزوای ایران و ایجاد اجماع علیه کشور را (روی اشتباه‌های ایران حساب باز کرده‌اند) به هر قیمتی سرعت ببخشند. مثلا وزارت خارجه فرانسه بعد از واکنش مقام‌های ایرانی اعلام کرد این کشور ضمن همکاری با شرکای خود هیچ‌ گزینه‌ای را درباره جمهوری اسلامی از روی میز حذف نخواهد کرد.

راهبرد ششم: پرونده‌سازی امنیتی

یکی دیگر از روش‌های نخ‌نما برای ایجاد تنش میان ایران و اروپا، پرونده‌سازی رسانه‌ای است. روزهای اول سال جدید میلادی رسانه‌های آلمانی از کشف دو بسته مشکوک در دو گاراژ مورد استفاده مظنون ۳۲ ساله ایرانی خبر دادند.

اشپیگل آنلاین نوشت: یکی از همسایه‌ها وجود این بسته‌ را گزارش داده و در گاراژ دیگری دورتر از محل زندگی مظنون نیز، شواهدی از “تله انفجاری” پیدا شده است. بر اساس اطلاعات اشپیگل، خبر را ماموران پلیس فدرال آمریکا (اف‌بی‌آی) به مقامات آلمانی داده‌اند. ظاهرا آمریکایی‌ها با نفوذ در یک گروه تلگرامی از سوالات این فرد پیرامون چگونگی ساخت بمب و مواد سمی مطلع شده‌ بودند و نشانه‌هایی وجود داشته که گویا می‌خواستند در شب سال نو دست به اقدام بزند: «اما نقشه وی به دلیل عدم دریافت مواد لازم به تعویق افتاد.» روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارنوت اعلام کرده که منبع درز خبر، سرویس اطلاعات خارجی این کشور “موساد” بوده است. [۳]

همچنین چند ماه قبل، روزنامه اسرائیلی «یدیعوت آخرونوت»، به نقل از مقام‌های اسرائیلی تایید کرد که موساد، طرح جمهوری اسلامی برای ترور یک کارمند کنسولگری اسرائیل در استانبول ترکیه را خنثی کرده است. به ادعای آنها، در این طرح همچنین برای عملیات ترور یک ژنرال ارشد آمریکا در آلمان و یک روزنامه‌نگار در فرانسه برنامه‌ریزی شده بود. بر اساس ادعای این گزارش، یک عضو یگان ۸۴۰ نیروی قدس که طبق ادعای ارتش اسرائیل اکنون به‌دلیل همکاری در این طرح در یک کشور اروپایی در بازداشت به سر می‌برد.[۴]

در آستانه نشست ژانویه اتحادیه اروپا، مقامات انگلیسی از دستگیری مردی در ارتباط با ادعای کشف بسته‌ای حاوی آثار اورانیوم که برای اتباع ایرانی در این کشور ارسال شد، خبر دادند!

راهبرد هفتم: مدیریت سلبریتی‌ها

جریان‌های ضد ایرانی برای اقناع افکار عمومی جهت قطع ارتباط ایران-اروپا هنرمندانی ایرانی را برای انتشار مواضع ضد ایرانی و درخواست برای بسته شدن سفارت‌خانه ایران در کشورهای اروپایی و سفارت‌خانه‌های اروپا در خاک ایران همراه کرده است. این هنرمندان که برخی بتازگی از ایران خارج شده‌اند در ویدئوهای کوتاه از مقام‌های اروپایی خواستار قطع روابط با تهران شده‌اند.

این روند از سوی سلبریتی‌های ضدایرانی همچنان ادامه دارد و همان‌طور که در بالا اشاره شد، توئیت‌های مشتر با خواسته‌های ضدایرانی منتشر می‌کنند تا ضریب نفوذ خواسته‌هایشان را افزایش دهند.

روند وارد شدن به لیست سیاه

کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا کشورهای ثالث پیشنهاد قرار دادن اشخاص و گروه‌ها در فهرست سیاه و دلایل خود را ارائه می‌دهند. سپس یک گروه ویژه که “کارگروه اقدامات محدودکننده در مبارزه با تروریسم” (COMET) نامیده می‌شود این پیشنهادها و اعتبار آن‌ها را بررسی می‌کند. وقتی که این کارگروه پیشنهاد را معتبر تشخیص داد آن را به شورای اروپا ارجاع می‌دهد، شورایی که از همه رهبران و رؤسای کشورهای عضو تشکیل شده است. دو عضو دیگر هم هستند که باید بر این پیشنهاد صحه بگذارند، یکی رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا و دیگری رئیس شورای این اتحادیه که در حال حاضر به‌ترتیب اورزولا فون در لاین و چارلز میشل، نخست‌وزیر سابق بلژیک هستند. علاوه بر این روند داخلی، اگر شورای امنیت سازمان ملل شخص یا گروهی را تروریستی ارزیابی کند، احتمالا نام آن‌ها در فهرست سیاه اتحادیه اروپا نیز قرار خواهد گرفت.

در حال حاضر ۳۴ شخص و سازمان از سوی اتحادیه اروپا به عنوان تروریست یا گروه تروریستی در این لیست قرار دارند.

تبعات ورود سپاه به فهرست سازمان‌های تروریستی

دویچه‌وله در مورد این اقدام می‌نویسد: اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این فهرست واقع شود دسترسی اعضایش به دارایی‌های مالی‌شان در همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا قطع خواهد شد. سفرشان به این کشورها و تردد آن‌ها محدود می‌شود و در برخی موارد مربوط با افراد و گروه‌های ممنوعه نیز ممکن است اقداماتی از سوی پلیس یا دستگاه قضایی انجام شود. برای افراد و سازمان‌های موجود در اتحادیه اروپا نیز کمک یا یاری‌رسانی مالی به اشخاص فهرست‌شده ممنوع است و تخطی از این دستور آن‌ها را با خطر تحریم روبرو خواهد کرد.

اگر سپاه پاسداران وارد این فهرست شود، اولین بار خواهد بود که اتحادیه اروپا بخشی از نیروهای نظامی یک کشور مستقل را به عنوان “یک گروه تروریستی” طبقه‌بندی می‌کند.

[۱]-https://www.channel۴.com/news/iran-is-weaponising-human-life-says-commons-foreign-affairs-chair

[۲]-https://www.gatestoneinstitute.org/۱۹۲۹۱/us-foreign-policy-confusion

[۳]-https://www.dw.com/fa-ir/a-۶۴۳۲۹۰۵۹

[۴]-https://ara.tv/۹kkv۸

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۷ راهبرد غرب برای محاصره دیپلماتیک ایران در دوران پساآشوب/ از تحریم سپاه تا تحریک ایران با شارلی ابدو بیشتر بخوانید »