سیاست

فیلم/ ویژگی‌های یک دانشجوی سیاسی از زبان رئیسی

فیلم/ ویژگی‌های یک دانشجوی سیاسی از زبان رئیسی



سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور در دومین کنگره بزرگداشت علامه مصباح یزدی: طلبه و دانشجوی سیاسی باید خوب جامعه را بشناسد و نیازهای جامعه را بداند و آماده خطرپذیری باشد.


دریافت
4 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ ویژگی‌های یک دانشجوی سیاسی از زبان رئیسی

فیلم/ ویژگی‌های یک دانشجوی سیاسی از زبان رئیسی بیشتر بخوانید »

روایت «یحیی» از جنبش دانشجویی

روایت سرلشکر صفوی از وضعیت جنبش دانشجویی در رژیم پهلوی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سرلشکر یحیی (رحیم) صفوی؛ فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دستیار ارشد نظامی مقام معظم رهبری که دوران دانشجویی خود را بین سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۴ در رشته زمین‌شناسی دانشگاه تبریز گذرانیده است، در کتاب خاطرات خود (یحیی)، به بیان شرایط و جو خفقان حاکم بر دانشگاه‌های کشور، قبل از انقلاب و همچنین شیوه‌های مبارزاتی دانشجویان انقلابی پرداخته است که به مناسبت روز دانشجو منتشر می‌شود.

«اعتراض‌های بزرگ (از سال ۱۳۵۳) شروع شد. حسابی شلوغ‌کاری کردیم؛ اما دامنه درگیری بیرون از دانشگاه کشیده نشد. از سال گذشته، اعتصاب و تظاهرات دانشجویی را در خوابگاه، ولی عصر (دانشگاه تبریز) برنامه‌ریزی می‌کردیم. به‌جای چپ‌ها، حالا دانشجو‌های مذهبی محور همه حرکت‌های دانشجویی تبریز بودند.

زندانی سیاسی آزاد باید گردد

۱۶ آذر یکی از روز‌هایی بود که همه گروه‌های دانشجویی، چه مذهبی و چه چپ، بیرون می‌ریختند و کلاس‌های درس را تعطیل می‌کردند. دانشجو‌ها شعار سیاسی می‌دادند و یک‌وقت‌هایی از دانشگاه بیرون می‌زدند و راهپیمایی می‌کردند. شعار‌ها تند نبود، یعنی جرئت نداشتیم شعار تندی بدهیم. نهایت شعار ما این بود: زندانی سیاسی آزاد باید گردد.

سال آخر یعنی ۱۳۵۴ دوباره با گارد دانشگاه درگیر شدیم و شیشه‌ها را شکستیم. نیرو‌های گارد از ترس اینکه برویم توی خیابان و مردم تبریز به ما ملحق شوند، به‌قصد کشت ما را زدند و چند نفر را دستگیر کردند؛ اما بچه‌ها رفتند توی شهر و راهپیمایی کردند.

بیشتر کلاس‌های دانشکده مهندسی، پزشکی و علوم، یک‌ترم تعطیل شد. گارد دانشگاه چند تا از بچه‌های ما را دستگیر کرد و به سربازی فرستاد.

رئیس دانشکده مرا صدا زد دفترش و گفت: آقای صفوی، شما چوب توی لانه زنبور می‌کنید. این زنبور بالاخره شما را نیش می‌زند. زهرش هم ممکن است کشنده باشد!

سرم را پایین انداختم و جوابی ندادم. عصر توی خوابگاه با بچه‌ها جمع شدیم و برنامه ریختیم به دیدن آیت‌الله قاضی طباطبایی برویم. فردای آن روز بعد از کلاس‌ها، چند نفر شدیم و رفتیم خدمت ایشان.

تهدید توسط رئیس دانشگاه

یکی دو روز بعد دوباره رئیس دانشکده مرا به دفتر خواست و گفت: صفوی ساواک روی کار‌های تو حساس شده، از من گفتن، دست‌بردار از این شلوغ‌بازی‌ها…، سرت را پایین بینداز و درست را بخوان و برگرد به اصفهان.

با همه این حرف‌ها من و دوستانم دست نمی‌کشیدیم. کار‌های ما باعث شده بود؛ دانشجو‌های جدید که از شهرستان‌ها آمده بودند، ترس‌شان بریزد.

رئیس دانشگاه تائید شده ساواک بود. بیشتر استاد‌ها هم در خارج تحصیل‌کرده بودند و از فضای سیاسی کشور اطلاع کافی نداشتند؛ حتی یک کلمه هم درباره وضعیت سیاسی حرف نمی‌زدند. استاد درس گیاه‌شناسی ما در اتریش تحصیل‌کرده بود. همسرش همان‌جا بود و بچه‌هایش اتریشی حرف می‌زدند. از همان اول با او گرم گرفتم. وقت بیکاری به دفترش توی دانشگاه می‌رفتم و باهم حرف می‌زدیم. می‌دانست مذهبی‌ام؛ ولی از فعالیت سیاسی‌ام اطلاعی نداشت.

یک روز دو کتاب از استاد مطهری را برایش بردم. موضوع و محتوای کتاب سیاسی نبود. وقتی کتاب‌ها را دید، رنگ از رویش پرید. ترسیده بود. به تته‌پته افتاد و گفت: صفوی جان خواهش می‌کنم این کتاب‌ها را با خودت ببر، دلم نمی‌خواهد این‌ها را توی دفترم ببینند.

تبلیغ دین منهای سیاست

یکی دیگر از استاد‌های ما دکتری بود که توی دانشگاه، چهره مذهبی داشت. جلسه‌ها و سمینار‌هایی در دانشگاه برگزار می‌کرد و بین دانشجویان نفوذ پیداکرده بود. محور سخنرانی‌هایش؛ احکام اسلامی، مسائل پاکی و نجاست، روزه، نماز و احکام بود و برای یک مسلمان فقط این مسائل را مهم می‌دانست. کتاب‌های خوبی هم در این زمینه نوشته بود.

این استاد راجع به مسائل عقیدتی، جهت‌گیری نمی‌کرد و درباره مسائل سیاسی اسلام، خط‌مشی آقای خمینی، شاه و نهضت‌های آزادی‌بخش، حرفی نمی‌زد. دانشجو‌های زیادی جذب افکار او شده بودند. برای همین با او مخالفت می‌کردیم و او را غیرانقلابی می‌دانستیم.

محروم از امتحان پایان‌ترم!

خانم لیزا؛ زبان‌های خارجی درس می‌داد، از بچه‌ها سؤال‌هایی می‌پرسید که عقاید و افکارشان را تخلیه کند. نظر بچه‌ها را درباره زندگی در تبریز می‌پرسید. روی مفهوم زندگی دانشجو‌ها دقیق می‌شد. گاهی هم سؤال‌های سیاسی می‌کرد.

همیشه می‌گفتم او جاسوس انگلیس است! یک‌بار درباره مفهوم زندگی باهم بحث تندی کردیم. حدیث ان الحیاه عقیده و جهاد، منسوب به امام حسین (ع) را به زبان انگلیسی برایش خواندم و زندگی مسلمان‌ها و غیرمسلمان‌ها و انگیزه‌های آن‌ها را مقایسه کردم. از دستم عصبانی شد و مرا از امتحان پایان ترم محروم کرد.

بعضی دانشجو‌ها با الگو گرفتن از انقلاب‌ها و جنبش‌های کمونیستی در دنیا، تنها راه مبارزه سیاسی و مقابله با حکومت پهلوی را توسل به تفکر گروه‌های مارکسیستی یا مائوئیستی می‌دانستند.

قبل از سال ۱۳۵۱، رهبری بسیاری از اعتصاب‌ها و اعتراض‌های دانشجویی را چپ‌ها به عهده داشتند؛ این چیز‌ها در اعلامیه‌ها و اطلاعیه‌هایشان، افکار کمونیستی را تبلیغ می‌کردند. برای مقابله با این دسته از دانشجوها، کتاب‌های آیت‌الله مطهری، مهندس بازرگان و دکتر شریعتی را بین بچه‌ها دست‌به‌دست می‌کردیم.»

منبع:

آقامیرزایی، محمدعلی، یحیی (روایتی از زندگی سید یحیی (رحیم) صفوی)، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، چاپ اول ۱۴۰۰، صفحات ۸۹، ۹۰، ۹۱.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت سرلشکر صفوی از وضعیت جنبش دانشجویی در رژیم پهلوی

روایت سرلشکر صفوی از وضعیت جنبش دانشجویی در رژیم پهلوی بیشتر بخوانید »

نامه یا دروغنامه

نامه یا دروغنامه



اغتشاشات در کف خیابان به ثمر ننشسته و رو به افول است و حالا در میدان سیاست به دنبال تداوم آمال محقق نشده خود در کف میدان هستند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، علی شعبانی طی یادداشتی نوشت: اغتشاشات در کف خیابان به ثمر ننشسته و رو به افول است و حالا در میدان سیاست به دنبال تداوم آمال محقق نشده خود در کف میدان هستند. اخیرا حزب مجمع ایثارگران به عنوان یکی از احزاب اصلاح طلب طی نامه‌ای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب همراه و همدل با آشوب‌گران در میدان آشوب‌گری در افکار عمومی را کلید زده‌است.

این نامه از چند ویژگی مشترک با آنچه امروز واقعیت اغتشاش‌گران را در کف میدان برملا ساخته‌است، برخوردار است :

حرمت‌شکنی و پنهان‌سازی اهانت‌های بسیار در زیر دستکش مخملین ادبیات خشونت‌باری که در نوشتن نامه به کار گرفته شده‌است.

کلید زدن «اهانت نرم» به ساحت ولی فقیه همزمان با موج «اهانت سخت» آشوب‌گران در کف خیابان

در حالی که تیغ تیز آشوب‌گران در خیابان گلوی حافظان امنیت را هدف قرار داده‌است و هر روز تعدادی از حافظان امنیت کینه‌ورزانه از سوی آنان به شهادت می‌رسند در این نامه نیز سپاه و بسیج از تهاجم خشم‌ آلود و اتهامات نویسندگان نامه که بایستی حداقل حرمت نام «ایثارگری» را حفظ می‌کردند در امان نمانده‌اند.

مهمتر از همه برجستگی دروغ‌هایی است که در این نامه مطرح شده‌است و ذهن آدمی را به سمت موج دروغ‌پردازی‌هایی که این روزها در کف خیابان و اغتشاش‌گران و حامیان آنها چه سیاستمداران و چه رسانه‌های جبهه غربی، عربی و عبری مشاهده می‌شود می‌اندازد.

در زیر به برخی ادعای دروغ در این نامه اشاره می‌کنیم.

در این نامه به دروغ از اغتشاشات به عنوان اعتراضات یاد شده‌است. آیا کشتن ده‌ها نفر از نیروهای حافظ امنیت و بسیجیان و حتی مردم عادی با سلاح سرد و گرم را می توان به عنوان اعتراض نامید.؟ آیا تخریب گسترده اموال عمومی و خصوصی مردم و حتی آمبولانس و ماشین آتش نشانی اعتراض محسوب می‌شود؟ آیا حمله به مساجد و حسینیه ها و مراکز نظامی و دولتی را اعتراض باید دانست؟

دروغ دیگر نسبت دادن اعتراضات اخیر به “اقشار بزرگی” از مردم است . در حالیکه بر اساس برآوردهای دقیق از منابع معتبر تعداد اغتشاشگران (حتی آنانی که در روزهای اول و بر اساس هیجانات و فریب فضای مجازی به صحنه آمده بودند) بسیار کمتر از یک درصد جمعیت کشور است و اینگونه ادعای کذب از یک حزبی که مدعی است که قصد بیان واقعیت‌ها را دارد ، بسیار ناپسند است.

در این نامه رهبری را متهم می‌کنند که همه ماجرای اغتشاشات را به دشمن نسبت می دهد و حال آن که رهبر معظم انقلاب در بیانات اخیرشان و در سخنرانی اخیر ضمن تأکید بر هدایت و تحریک دشمنان ، بر وجود مشکلات داخلی از جمله اقتصادی نیز تأکید کرده‌اند . البته برای هر انسان عاقلی مبرهن است که با توجه به اعتراف آشکار سران استکبار جهانی از آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان گرفته تا رژیم صهیونیستی و شبکه های معاند خارجی و تدارک گسترده ای که برای حمایت از اغتشاشگران و حتی تسلیح آنها(به اعتراف جان بولتون) نباید از این که مدیریت و هدایت اغتشاشات در اختیار دشمن است تردیدی به دل راه داد چرا که انکار این واقعیت مانند انکار خورشید در روز روشن است.

دروغ دیگری که در این نامه مطرح شده است در باره نحوه مواجهه نیروهای امنیتی با اغتشاشگران است. در حالی که طی دو ماه گذشته نیروهای انتظامی و امنیتی حداکثر مدارا را با اغتشاشگران داشته اند و بدون سلاح گرم و با کمترین درگیری با آنها بیشترین آسیبها را با بیش از ده‌ها شهید پذیرا شده‌اند، لحن نامه خشونت را به آنان و نه اغتشاشگران نسبت می‌دهد.

دروغ بزرگتر این نامه این است که نویسندگان نامه مدعی شده‌اند: «مسئولیت جدی وضع موجود با رهبری است.» در حالی که مسئول وضع موجود دولتی است که با «تکرار» شما هشت سال سکان اداره کشور را در دست داشت و با همه تمهیداتی که برایش از سوی رهبر معظم انقلاب فراهم شد نتوانست تا به آخر زانویش را از گلوی مردم بردارد. چهل و سه سال از پیروزی انقلاب می گذرد و به جز چهار سال دوره اول دولت نهم و با اغماض چهار سال دوم آن دولت، بقیه دولتها (از بازرگان و میرحسین موسوی گرفته تا هاشمی رفسنجانی و خاتمی و روحانی) همگی در مسیر جریان فکری منتسب به حزب مجمع ایثارگران بوده اند. اکنون چرا به دروغ رهبر معظم انقلاب اسلامی را با فرافکنی و فرار از مسئولیت خود در حمایت از این دولت‌ها، مسئول وضع موجود معرفی می‌کنید؟

دروغ بعدی این نامه تهمت های ناروا به نیروهای مسلح بویژه سپاه و بسیج و ادعای دروغ حاکم کردن «نظامیان و امنیتی ها» در کشور است.

این ادعای واهی در شرایطی مطرح می شود که مسئولین وزارتخانه ها و سازمانها و نهادها در دولت کنونی به مراتب کمتر از تعداد نظامیان و امنیتی ها در ادوار گذشته‌ است. ضمن اینکه انتخاب وزیر و مسئول در قوانین کشور فرایندی دارد که در این فرایند ممکن است در برخی مشاغل فردی با سبقه نظامی از شایستگی بیشتری برخردار باشد و فی نفسه این شاخصه نه مثبت است و نه منفی. اگر سابقه نظامی و امنیتی بودن بد است چرا از آقای روحانی ایراد نگرفتید که معاونت فرماندهی جنگ (۱۳۶۲ تا ۱۳۶۴)، ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا (۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶) و فرماندهی پدافند هوایی کل کشور (۱۳۶۴ تا ۱۳۷۰) را برعهده داشت و بین سال‌های ۱۳۶۷ تا ۱۳۶۸ نیز جانشین مرحوم هاشمی (فرماندهی کل قوا) بود و حتی بعد از پایان جنگ به همراه تعدادی از فرماندهان سپاه و ارتش، نشان درجه ۲ فتح و در مراسم دیگری در سالروز آزادسازی خرمشهر، به همراه جمعی دیگر از فرماندهان و مسؤولان پشتیبانی جنگ، نشان درجه یک نصر را از مقام معظم رهبری دریافت کرد؟ چرا از هاشمی نمی گویند که در دولت‌های پنجم و ششم رئیس جمهور بود و سابقه نماینده امام در شورای عالی دفاع و همچنین فرماندهی نیروهای مسلح و یا فرماندهی جنگ را برعهده داشت؟

چرا از لاریجانی(رئیس مجلس هشتم، ‌نهم و دهم) که در سپاه پاسداران به عنوان جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه فعالیت داشت، نقدی نمی کنند؟

بد نیست اعضای کابینه دولتهای هاشمی و روحانی و … را با کابینه دولت جدید مقایسه نمایند تا میزان حضور نظامی ها و امنیتی ها را بهتر متوجه شوند.

اتهام و دروغ بزرگتر در نامه مزبور آن است که مدعی شده اند از اسلامی که در صدر انقلاب مطرح بود فاصله گرفته ایم که باید دید چه کسانی از آن اسلام فاصله گرفته اند . آیا اسلامی که در صدر انقلاب مطرح شد ضد استکبار نبود و امروز چه کسانی و چه احزابی بدنبال سازش با استکبار هستند؟ رئیس جمهور کدام طیف سیاسی بود که راه حل مشکلات کشور را در تعامل با کدخدا(آمریکا) می دانست؟

اسلامی که در صدر انقلاب داشتیم مدعی بود که انقلاب ما برای اجرای احکام اسلام بود و حالا چه کسانی از این اصل عدول کرده اند و معتقدند باید از احکام اسلام عبور کرد؟ به این جملات که از سوی همفکران جریان اصلاحات در این سالها مطرح شده دقت شود تا همگان بدانند چه کسانی از اصول اسلام و انقلاب عدول کرده اند:

جامعه ایران فاز سنتی خود را پشت سر گذاشته و میخواهد مدرن و صنعتی شود.اما در این جامعه هنوز خدا نمرده است. بنابراین ما چگونه میتوانیم به این وضعیت چیره شویم. (علیرضا علوی تبار، یالثارات، ۴/۳/۷۹)

وقت آن رسیده نهاد مذهبی از نهاد حکومتی جدا شود. (هاشم آغاجری)

دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. ( اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان، کیهان ۲۴/۱/۷۹)

اینکه مارکس می‌گوید دین افیون توده‌هاست، تنها بخشی از حقیقت است. من می‌گویم در حکومت‌های دینی، نه تنها دین افیون توده‌هاست که افیون حکومت‌ها نیز هست. (سخنرانی آغاجری، ساختمان مرکزی دفتر تحکیم، ۲۵/۱/۸۱ )

معتقدم اعدام و قصاص جزء ضروریات دین نیست . (عماد الدین باقی ، جمهوری اسلام ، ۱۳ / ۲ / ۷۹)

پیامبر در بدر و حنین و … شمشیر زد … اما آیا جنگهای جبهه حق علیه باطل پیامدهای ناخواسته یا آثار وضعیه به دنبال ندارد؟…خشونت فرزند خشونت است و درخت خشونت میوه هایی جز خشونت به بار نمیآورد. (روزنامه صبح امروز متعلق اکبر گنجی، صبح امروز، ۲۳/۲/۷۸)

امروز خدا در جامعه هیچ کاره است همه کاره مردمند.( آقای کدیور در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال ۷۹ طی سلسله مباحثی تحت عنوان پژوهش های قرآنی )

قرآن دارای یک فرهنگ قبیله ای است و دکتر سروش و مجتهد شبستری درست می گویند که قرآن امروز قابل انتقاد است.(خاتمی ، جلسه شاخه زنان جبهه مشارکت )

تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است. (غلامرضا سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز، ۲۳ / ۸ / ۷۸)

دوران مدرن دوران حکومت و رهبری عقل است و دین باید به عرصه زندگی خصوصی باز گردد. رهبری ائمه و پیامبر هم به خاطر آن بود که هنوز مردم آن زمان عقل را مرجع استناد خود قرار نداده بودند. (باقر پرهام، هفته نامه راه نو، ۳/۵/ ۷۷ )

هیچ الگویی در زمان غیبت برای اداره جامعه در دست نداریم. محسن کدیور، ماهنامه کیان، بهمن ۷۷

آنچه پیامبر از طریق کتاب و سنت پیاده نمود و احکامی که بیان کرد، اقدامات ممکنه و مقدور آن زمان بود، ما هم مطابق زمان خود، باید اقدام کنیم. محمد مجتهد شبستری ماهنامه زنان، آبان ۷۸

معصومین(ع) فقط در کلیات و اصول اسوهاند، نه در فروع و جزئیات. محسن کدیور، ماهنامه کیان، بهمن ۷۷

پذیرش دین حق است نه تکلیف؛ در نتیجه هر کس حق تبدیل دین خود را هم خواهد داشت. (احمد قابل، روزنامه صبح امروز، ۲۴/۷/۷۸،ص۶)

در حکومت ما از هیچ فقیهی حکمی پیرامون مسایل اخلاقی و کرامت انسانی ندیدیم و تمامی موارد در جهت خرد کردن انسانیت و سلطه‌پذیری بوده است. آغاجری در این سخنان که با عنوان «اخلاق سلطه و اخلاقی رهایی» ایراد می‌شد، تقلید را به برده‌داری تشبیه کرد (هاشم آقاجری 29/11/87 در منزل عبدالله نوری و با حضور جمعی از اصلاح‌طلبان)

محمد خاتمی در اولین سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران: اگر دین هم در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی !

*** با توجه نمونه های مزبور و نمونه‌های فراوان دیگری که در این مقال نمی توان به همه آنها اشاره کرد، باید پرسید که احزاب و جریانات اصلاح طلب از اصول انقلاب و اسلام عقب نشینی کرده اند یا نظام اسلامی و رهبری معظم انقلاب؟

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامه یا دروغنامه

نامه یا دروغنامه بیشتر بخوانید »

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!


محمدرضا تاجیک

پدیده “دانشجویان فحاش” در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بوده‌اند؟!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

انکار “عقلانیت نسلی” برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

هادی خانیکی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر می‌رسد، در سال‌های اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطره‌آمیز نسلی شده‌ایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکه‌ای تغذیه کرده، زندگی‌اش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است.

به گزارش مجاهدت از اعتمادآنلاین، او سپس می‌افزاید: این نسل در نمایش فرق می‌کند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و…فرق می‌کند. او در جست‌وجوی آن است که این تفاوت‌هایش دیده شود.اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به رسمیت شناخته می‌شود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جست‌وجوی آن است که هستی فرهنگی‌اش، اجتماعی‌اش، سیاسی‌اش و … دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیض‌آمیز و رانتی امتیازات توزیع می‌شوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده می‌شوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن می‌تواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاه‌ها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و…وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکه‌ای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود می‌آورد.[1]

*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفته‌های اخیر شنوای آن بودیم؛ “انکار عقلانیت نسلی” و قطبی‌سازی بین نسل جدید و قدیم بود.

به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عده‌ای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه می‌زند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته “اکثریت نسل جوان ایرانی” است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!

این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشت‌شمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.

اکنون آیا رواست که عده‌ای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلت‌های آنارشیک نسل جدید می‌کنند؟!

جدای از این چرا انکار می‌کنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانه‌های همین نسل‌های جدید حمل می‌شود؟!

چه کسی در خیابان‌ها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!

شهید عجمیان و شهید علی‌وردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسل‌های جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!

بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی می‌تواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بی‌قانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیت‌های بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.

البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عده‌ای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنه‌های آینده را دارند…

پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از “حق کنش به هر قیمتی” برای انسان‌های جامعه سخن گفته بود![2]

***

“اراذل و اوباش” یا مردم؟

سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:

“برای اصلاح‌طلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمی‌داند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونه‌ای دیگر از حکمرانی را طلب می‌کنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند، برخلاف اهدافی عمل می‌کنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.”[3]

*اگرچه واضح بود که اصلاح‌طلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما مع‌الوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوری‌راد از “الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونه‌ای دیگر از حکمرانی” همان تغییر اصل نظام است و شکوری‌راد در باب اینکه منظور اصلاح‌طلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمی‌گوید!

چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوری‌راد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را می‌داند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولت‌های مختلف است. دولت‌های مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشته‌اند.

اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!

این پارادوکس نشان می‌دهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفته‌اند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم می‌گشاید، یک بار فیاض زاهد از این می‌گوید که ما اصلاح‌طلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی این‌همانی ایجاد می‌کند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفت‌زدگی نظام می‌گوید و فی‌الجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاح‌طلبان آشکارا به چشم می خورد.

جالب است که شکوری‌راد در حالی از الزام تغییر حرف می‌زند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدم‌ها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات می‌زند؛ چگونه می‌تواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.

از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاح‌طلبان به سمت ایجاد “فتنه کلان” است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظی‌ها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول “جهاد تبیین” و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.

دقت شود که جدای از نیت شکوری‌راد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر می‌رسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشسته‌اند و نمی‌فهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عده‌ای فریب‌خورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو می‌شود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که “اراذل و اوباش” را مردم معرفی می‌کند.

***

از مکتبی که “دانشجویان فحاش” را تربیت کرد…

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:

“شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپک‌زده و آفت‌زده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند”![5]

*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او می‌خوانیم به راحتی روشن می‌کند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.

نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش می‌خواندند؛ “سگ مسلک” خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری “حق کنش” برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده “رخداد در راه” یا همان فتنه اقتصادی را داد.

تاجیک پیش از این و سال‌ها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]

نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوان‌ترهای پیرامون و هم‌مسلکان خود می‌گفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریب‌خوردگان و اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر “جهاد تبیین” اصرار دارند و اگر پدیده “دانشجویان فحاش” از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما می‌بینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشت‌گویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.

همه باید بدانیم که سیاست‌ورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمی‌توان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد…

***

1_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-582033

2_ mshrgh.ir/1434234

3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193269

4_ mshrgh.ir/1430662

5_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193206

6_ 598.ir/001ptJ

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند! بیشتر بخوانید »

رئیسی: لازمه توافق پایدار بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران است

رئیسی: لازمه توافق پایدار بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران است



رئیس‌جمهور با تأکید بر اینکه ایران آماده دستیابی به یک توافق عادلانه و پایدار است، گفت: لازمه حصول این توافق تضمین‌های اطمینان‌بخش و بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور در دیدار با همتای فرانسوی خود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ارتقای روابط کشورمان با اروپا را در گروی استقلال اراده کشورهای این قاره از خواست و نظر آمریکا دانست و شرایط حصول توافق عادلانه و پایدار از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران را تبیین کرد. 

آیت‌الله رئیسی در دیدار امانوئل ماکرون رئیس‌جمهوری فرانسه با تأکید بر اینکه ایران آماده دستیابی به یک توافق عادلانه و پایدار است، لازمه حصول این توافق را تضمین‌های اطمینان‌بخش و بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران خواند و گفت: سطح همکاری‌ها و روابط ایران و فرانسه قابل ارتقاء است، ضمن اینکه اروپا باید در عمل نشان دهد که سیاست‌های آن مستقل است و تابع خواست و سیاست آمریکا نیست.

رئیس جمهور در این دیدار با اشاره به خروج آمریکا از برجام و نقض تعهدات آن، و همچنین عمل نکردن اروپایی‌ها به تعهدات خود به منظور انتفاع اقتصادی ایران از توافق، افزود: با وجود خروج یکجانبه آمریکا از توافق و خسارات ناشی از آن، خواسته جمهوری اسلامی برای دریافت تضمین‌های اطمینان‌بخش یک خواسته کاملاً معقول و منطقی است.

وی، مفتوح ماندن پرونده‌های ایران در آژانس را مانع جدی دستیابی به توافق برشمرد و گفت: رویکرد آژانس به مسائل باید فنی و به دور از فشارها و القائات دیگران باشد و ما معتقدیم بدون مختومه شدن پرونده‌های ایران، دستیابی به توافق امکان‌پذیر نیست.

آیت‌الله رئیسی با انتقاد از درخواست قطعنامه شورای حکام علیه ایران بوسیله سه کشور اروپایی همزمان با مذاکرات هسته‌ای، این رویکردها را غیرسازنده و موجب پیچیده‌تر شدن مسائل دانست و افزود: آژانس انرژی اتمی با نظارت و بازرسی‌های خود ۱۵ بار به طور رسمی به اینکه فعالیت‌های ایران بر اساس تعهدات و به دور از انحراف است، اذعان کرده است.

رئیس‌جمهور کشورمان رویکرد دوگانه آژانس به فعالیت‌های مخرّب هسته‌ای رژیم صهیونیستی را نشانه‌ای از سیاست‌زدگی برشمرد.

آیت‌الله رئیسی در بخش دیگری از سخنان خود، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را صلح‌آفرین و عامل جلوگیری از سرایت تروریسم به اروپا خواند و گفت: اینکه امروز در فرانسه با آرامش انتخابات برگزار می‌کنید به علت تلاش‌های جمهوری اسلامی برای نابودی تروریسم در منطقه است.

در این دیدار آقای ماکرون پیشنهادهایی برای مذاکرات جاری مطرح کرد و اذعان کرد: این یک واقعیت است که در شرایطی که آژانس، عمل به تعهدات از طرف ایران را به طور کامل اعلام کرد، آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و طرف‌های اروپایی نیز نتوانستند به تعهدات خود مبنی بر استفاده ایران از منافع اقتصادی توافق عمل کنند.

رئیس‌جمهور فرانسه استمرار کار برای پیشرفت در توافق هسته‌ای را لازم دانست و گفت: ایران و آژانس با همکاری یکدیگر قادر به حل پرونده‌های موجود هستند و ما در این زمینه فشار سیاسی به آژانس وارد نخواهیم کرد.

ماکرون با دعوت از رئیس‌جمهور کشورمان برای سفر به فرانسه، افزود: می‌توانیم بر روی گسترش روابط دوجانبه و مسائل اقتصادی و منطقه همکاری‌های خود را افزایش دهیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رئیسی: لازمه توافق پایدار بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران است

رئیسی: لازمه توافق پایدار بسته شدن پرونده‌های پادمانی ایران است بیشتر بخوانید »